آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 9 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

399 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Bazaraky گفته:
    مدت عضویت: 756 روز

    به نام خداوند مهربان

    بعد چند روز فرصت شد نظرم را بنویسم

    این فایل منحیث اخرین فایل ارامش در پرتو اگاهی عالی بود این که ما جسم نیستیم» ما پاره از خدا استیم خود خدا استیم

    یک باور توحیدی عالی است.

    اشاره به روح ما نسخه از خدا در وجود ما دارد

    برای شروع همین که خود را قطره از دریا بدانیم کافیست… رسیدن و وصل شدن به او خیلی راه طولانی و تکاملی دارد

    چنانچه میگه: هنوز اول عشق است سفر دنباله دارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    معصومه سلاجقه گفته:
    مدت عضویت: 3621 روز

    سلام دوستان عالی من و درود بی پایان برای استاد ارجمندم

    انقد از شنیدن این قسمت از در پرتو آگاهی شگفت زده هستم که اصلا نمی دونم چی باید بگم چقدر باشکوه و شگفت انگیز بود درکی که از گوش دادن هزار باره ی این فایل در ذهنم به وجود آمد تا دفعه دهم که اصلا نمیفهمیدم و درک نمیکردم منظور از این فایل چیه و ناگهان دفعه یازدهم چنان اتفاق عجیبی در من رخ داد که بی اختیار تا دقایقی اشک میریختم انقدر باشکوه هستیم و من نمیدانستم.

    خداااااااااااااااااااااایا شکرررررررررررررررت

    استاد سپاسگزارم از خداوند برای شما ثروت بینهایت و آرامش وسلامتی و خوشبختی وصف نشدنی و فوق العاده میطلبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    وهبی میر حاج گفته:
    مدت عضویت: 2038 روز

    باسلام خدمت استادعزیز ودوستان هم فرکانسی ام.روی سخنم باشما استاد عزیز است.مدت تقریبا یک سالی هست که با شمااشناشدم.وتقریباهمه فایلهای رایگان شما رو دیدم.وبسیار لذت بردم واگاهی گرفتم.تااینکه واردسایت شدم.جای بس خوشحالیست برای من که اکنون عضوهستم.من در این یک سالی که باشمااشنا شدم.وخیلی دقت کردم به حال و هوای ذهن شماوسعی کردم درک شما از هستی رابفهمم ودقیقا این به من الهام شد.که شما سرسپرده مخلص پروردگار بزرگ هستید.ودر راستای قوانین ابدی وثابت او گام برمیدارید.که انصافن زحمت بسیاری هم کشیده اید تاکنون.ومن به نوبه خودم احساس میکنم‌.برای اینکه زودتر به آن تکاملی که دنبالش هستید.برسید.وبه قول خودتان دربه پایان رساندن رسالت خویش که دیریست به دنبال آن هستید.باید پیشنهادی به شما بدهم.وآن این است که در امریکا.به دنبال تهیه کتابی با عنوان سرگذشت یک یوگی باشید.(نوشته پاراهامسایوگاناندا) زیرا متوجه شدم که شما میتوانید از این کتاب به عنوان سکوی پرتاب خویش به سوی لایتناهی استفاده کنید. البته شما چون درامریکا هستید.میتوانید.به دنبال هزاران نفری باشید که خود شخص نویسنده این کتاب.مدت مدیدی که در امریکا بود.وهمه انها را هدایت کردبه سوی پروردگار.(که البته بانام انجمن وصول به حق اکنون هم مشغول به فعالیت هستند.نه فقط درامریکا که دراروپاهم این انجمن مشغول به اگاهی دادن به انسانهایی هستند.که متعهد شدند.که راز و رمز غایی خلقت را دریابند)ولی سید جان اگر این کتاب را به دست اوردی(البته این راهم یاداوری کنم که این کتاب در ایران هم موجود میباشدوخانم گیتی خوشدل ترجمه کردند) بارها وبارها مطالعه کنید.تا روح مطلب را درک کنید.هرچند خودتان دراین کار حرفه ای هستید.ولی باتوجه به مطالب کتاب.که سنگین هست.ممکن است بادو سه بارخواندنش.لطفی نداشته باشد.برایتان. به هر حال استاد عزیز وگرامی.دوست دارم که به پیشنهاد.من توجه کنید.چون احساس قلبی ام این رابه من گفت که به شما بگویم.بلکه در راستای رسیدن به هدفتان که خدمت رساندن واگاهی دادن به انسانهاهست.این کتاب بتواند راهی میان بر را به شما نشان دهد.در اخر خدا وند راسپاس میگویم.که مرا باشما ودیگر دوستان هم مدار کرد.انشالا در پناه حق باشید.همگیتان…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3407 روز

      سلام

      منم موافقم عالی است

      ما نیاز به مُسَکن مخصوص به خود را داریم. مُسَکن، با این کلمه آشنا هستی؟ ما گاهی وقت ها در زندگی به آن نیاز داریم. حمام داغی خوب، یا هر چیز دیگری می تواند یک مُسَکن برایت باشد.

      آل پاچینو

      ا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مهدیه غیبی گفته:
    مدت عضویت: 3574 روز

    ممنون و سپاس فراوان از استاد عزیز و گروه گرامیشان

    واقعا این آرامش در پرتوی آگاهی معرکه است، نمی تونم بگم کدوم قسمت بلکه همه قسمت هاش عالیه به ویژه که میگه تو با افکار خودت شرایط خودت میسازی.

    like it

    موفق باششیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3407 روز

    سلام

    استاد تمام فایلهای آرامش راشنیدم واقعاعالی بودند و آرامش بخش از شماو گروه شما تشکر را دارم. امیدوارم با حداقل کاری که می توانم بکنم یعنی عمل کردن به تمام دوره ها و فایلهای شما حداقل کوچکترین کاری که می توانم انجام بدهم را انجام دهم.

    از شما تشکر می کنم از این همه سخاوت و عالی بودن

    دعا می کنم همیشه در آرامش و خوشبختی و موفقیت و ثروتمند و سعادتمند و خرم و شاد باشید .

    پادشاه پارسایی را دید. گفت : “هیچت از ما یاد آید”

    گفت: “بلی . وقتی که خدا را فراموش می کنم ”

    هر سو دود آن کش ز بر خویش براند

    و آن را که بخواند بدر کس ندواند

    گلستان سعدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    Marry گفته:
    مدت عضویت: 2423 روز

    سلام میکنم به استاد عزیز و خانم شایسته مهربون.

    این فایل و متن اون دوباره به من یاد آوری کرد باید مهارت درحال زیستن و احساس خوب و کنترل ذهن رو یاد بگیری.باید یاد بگیری طور دیگه..متفاوت تر از قبل به دنیا و اتفاقاش نگاه کنی..افکار تو و باورهای هر لحظه ی تو دارن آینده رو می‌سازن..پس توجه کن الان داری به چی فکر می‌کنی….من اول سال جدید شروع کردم به سرمایه گذاری روی خودم و به عنوان اولین قدم با خواهرم محصول عزت نفس رو خریدم..از اون جاییکه قانون احساس خوب مساوی اتفاقات خوب رو درک نکرده بودم…شروع کردم به اقدام..به جاییکه اول مهارت کنترل ذهن و مهارت احساس خوب رو یاد بگیرم و تمرین کنم،شروع کردم به اقدام و منتظر نتایج بودم…وارد شرکت برای کار شدم تا شروع کنم به قدم برای مستقل شدن از اطرافیانم اما از اون جاییکه اصلا یاد نگرفته بودم که باید احساسم رو خوب نگه دارم و کنترل ذهن داشته باشم خیلی زود با دیدن تضادها تو شرکت حالم و احساسم بد شد.اوایلش کمی به خاطر هدفم که افزایش عزت نفس بود خوب پیش رفتم.اما از اونجایی که به صورت اصولی قانون احساس خوب رو درک نکرده بودم میتونم بگم بعد از چند ماه هدف خودم هم یادم رفت.هر روز به خودم میگفتم مریم تو چرا اومدی شرکت کار کنی به خاطر چی بود..به زبون میگفتم اما ته دلم نگران و درگیر حاشیه کار و مسائلش بود به کل هدفم که رشد و افزایش حس ارزشمندیم بود یادم رفت…اصول خودم رو گم کردم…یه جای کار احساس کردم من اصلا خودم نیستم…با این که خیلی خوب کار میکردم و در عرض چند ماه مدیر شرکت به من کاملا اعتماد کرده بود اما من از خودم راضی نبودم…چون احساس میکردم بر اساس اصول خودم کار نمیکنم…همه ی حس خوبم گره خورده به تایید مدیرم…فهمیدم دارم اشتباه میکنم چون حسم هر روز داشت بدتر میشد و من اصلا نمی تونستم ذهنم رو کنترل کنم..نجوا هر روز بیشتر و بیشتر شد تا جایی که احساس کردم این قدر دارم خودم رو مقایسه میکنم و از خودم ناراضی ام، عزت نفسم به جای اینکه رشد کنه تا بدتر میشه…علی رغم مخالفت مدیر شرکت از کار استفا دادم…میدونستم اصول کارشون یه جاهایی خیلی اشتباهه اما نمی‌تونستم نظر خودم رو بگم…یعنی اعتماد به نفس نداشتم..فقط با حس بد اومدم بیرون…فقط میدونستم باید دوباره برگردم به خودم..می‌فهمیدم از خودم دور شدم…خودمو مرور کردم تو خلوت و تازه فهمیدم منی که دوساله با آموزه های استادو گوش میدم و همه ی آرزوم این بود که دوره عزت نفس رو بخرم…اولین درس استاد یعنی توانایی ایجاد احساس خوب و کنترل ذهن رو اصلا یاد نگرفته بودم…توی این دوسال شاید جسته و گریخته این کارو کردم ولی هیچ وقت ننشستم متعهدانه روش کار کنم…حتی الآنم که۶روزه دارم تلاش میکنم هنوز احساس میکنم خیلی موفق نبودم ولی شروع کردم.وتازه فهمیدم عزت نفس چیه…فهمیدم قبل از اینکه اقدامی انجام بدی باید قبلش یاد گرفته باشی احساست رو خوب کنی باید قبلش در کنترل ذهن به ثبات نسبی رسیده باشی…باید فهمیده باشی تو کی هستی و چه اصولی داری…و با چه اصولی حالت و حست بهتره… باید یاد گرفته باشی برای خودت قدم برداری برای حس خوب خودت نه برای تایید دیگران…باید ماریو انجام بدی که حس خودت بهش خوبه نه به خاطر حس خوب دیگران به خودت…خیلی چیزا یاد گرفتم ..ولی میتونم بگم با یاد گرفتن توانایی حس خوب و کنترل ذهن خیلی از مسیرو آدم رفته…اصلا خود احساس خوب و کنترل ذهن همون عزت نفسه..همون قدرت و قدرتمند شدنه…همون بزرگ شدن از هر تضادیه…که همیشه خواسته من بوده…و من قبل از هر اقدامی باید اول یاد بگیرم در همین شرایطی که هستم این اصل رو یاد بگیرم و بعد اقدام کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      معصومه صادقى گفته:
      مدت عضویت: 1773 روز

      سلام چقدر جالب دوست عزیزم

      من هم همین مسیر رو به نحو دیگه ای رفتم

      جسته گریخته رو خودم کار کردم و بدون مهارت اصولی تو احساس خوب و‌کنترل ذهن کسب و کارمو تنهایی شروع کردم

      اوایلش خوب بود چون از قبل کار کرده بودم رو خودم

      ولی از وسطاش دیگه نتونستم از پس نجواهای ذهنم و کنترل احساسم بر بیام

      عین رباط فقط کاری که دیگران می خواستم رو واسشو‌ن اجرا میکردم

      اصلا دیگه از خودم جدا شده بودم

      ۶ ماه گذشت و من با احساس بد در مغازمو بستم و عطاشو به لقاشواگذار کردم با وجود نتیجه های ظاهری خوب تو مدت کم

      الان دیگه تصمیم گرفتم متعهدانه و با نظم تمرینات رو انجام بدم و

      بتونم تو نگه داشتن حال خوب و کنترل ورودی ذهن مااااهر بشم ….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    سلام و درود خدمت خانواده دوست داشتنی خودم

    راستش صبحها ساعت حدود 6 من میام سایت که فایل روزانه رو در آرامش گوش بدم امروز که اومدم برنامه رو باز کنم اول دیدم حذف نصب شده که دوباره نصبش کردم و بعدش دیدم نوار بالاش که لینک دانلود و عقل وکل و سوال دارم و… حذف شده خلاصه نمیدونم چرا ولی بعد از چند دقه این مسئله هم حل شد و بعدش که فایل روز 73 رو گوش دادم و دیدگاه خودمو نوشتم و ارسال کردم دیدم ارسال نمیشه و میگه برو وورد پرس و رفتم دیدم کلا به زبان انگلیسی و خارج شدم یهو دست از ادامه کشیدم با خودم خلوت کردم گفتم حتما این داستان‌ که مثل هر روز نمیتونم راحت بنویسم میخواد چیزی بهم بگه (الله اکبر)

    رفتم با خودم خلوت کردم و به خداوند گفتم من که نمیدونستم همچین سایتی هست خودت منو هدایت کردی من داشتم زیر بار مسائل له میشدم که نجاتم دادی از بردگی به بندگی هدایتم کردی حالا هم من بلد نیستم چیکار کنم خودت حلش کن استاد اصلی همه ما خودتی و یه دو ساعتی رفتم سراغ کارام و اصلا بهش فکر نکردم و الان که مجدد اومدم دیدم نوار بالا اومده و فایل جدید بار گذاری شده و الانم که به نظر میاد دیدگاه ارسال میشه…

    با شنیدن هر کدوم از فایلهای روز شمار لرزه بر اندامم میافته شاید بیشتر از ده بار من گوششون دادم چقدر حقیقت محضِ

    یاد شعر مولانا افتادم

    دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

    ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

    هر جا نتیجه درست گرفتم میبینم من از تقلی بیهوده دست کشیدم و تسلیم شدم فهمیدم من هیچم حقیقت چیز دیگریست که بارم رو سپردم به خداوند

    “الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک الذی انقض ظهرک”

    آیا ما برای تو سینه ات را نگشادیم،و بار گرانت را از تو برنداشتیم،باری که پشت تو را شکست

    الهی هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      حبیب گفته:
      مدت عضویت: 1157 روز

      سلام عرض ادب خدمت سرکار خانوم الهه عزیز

      چقدر زیبا بود مطلب شما بر قلب ودل ما نشست خوشمان آمد

      واقعا همین طور هست که باید رها کرد بعضی مسائل رو خودش هدایت میکنه البته اگر

      نشانه هایش رو درک کرده باشیم وقتی به‌نقل از استاد گران قدرمان میکه ما در دل تاریکی شب بر مورچه که بر روی سنگ سیاه راه می رود روزی میدهیم

      دیگه چرا نکران باشیم اگر مثل باغبان که تو باغ خودش راه می‌رود و علف های هرز و شاخ برک اصلاح می‌کند باشیم و هر روز مثل عضله که وزنه می خورد و روشن می‌کند وافکار و باور هایمان را روشد دهیم در جهت مثبت وکنترل ذهن و زبان داشته باشیم و ورودی های ذهن رو فیلتر کنیم دیگه احساس ترس از آینده مان نداریم خودش بهترین افراد شرایط رو تو مسیر مان قرار میدهد

      و از وابستگی دل بکنیم چون همین وابستگی ها حال دل وحس مان رو خراب می‌کند و ما احساس خوب رو هر چقدر فاصله اش در طول روز بیشتر داشته باشیم اتفاق های خوب نصیبمان ما بنده های بالیاقت می‌شود

      ما تو مکتب استاد یاد گرفتیم قدم از قدم ور میداریم شکر گزار فروانی نعمت هایش باشیم وهر روز قدرت درک آگهی نعمت هایش را از خودش بخواهیم چون ایمان داریم که شکر نعمت نعمت ات رو می افزاید

      ما لیاقت بهترین زندگی ها رو داریم و هر روز آرزو ای بهترین ها رو واسه همه و خودمان آرزو مندیم

      خدا همه رو و این گروه تحقیقاتی استاد عباسمنش رو در پناه خودش حفظ نکه دارد

      الهی امین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1504 روز

    سلام استاد عزیزم

    این فایل رو خیلی زیاد گوش میدم همیشه از خداوند درک بیشتری ازش میخوام انگار چیزهایی گفته میشود که من هنوز نمیتوانم بفهمم اما این بار که فایل گوش میدادم در شرایطی که از نظر جسمی بهم ریخته بودم قرار داشتم و نمیدونستم چه کاری برای سلامتی ام انجام بدهم ،چه باوری بسازم یاچه تصویر سازی داشته باشم در کل نمیتونستم روی جسمم تمرکز بگیرم این فایل که گوش دادم بدون اینکه بخوام کاری انجام بدم همان لحظات اولیه بهبودی جسمم و حالم را داشتم می دیدم فقط گوش دادن این فایل برام از هر دوا و درمان و پزشکی موثر تر بو.د استاد عزیزم از شما متشکرم ،صحبتهای عالی تون آرامش دهنده جسم و جان و روح و روان ماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: