مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

389 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 704 روز

    سلام

    کار و شغل و تفریح یکیه اگر تو در مسیر علاقه ات باشی جدا از هم نیست

    نمی خواد چندتا کار همزمان انجام بدی اگه کاری که عاشقشی با عشق و تمرکز و وقت گذاشتن‌ انجام بدی به همه چی میرسی ،چرا بخوای چند تا کار رو انجام بدی

    ریسک کردن به معنی اینکه ایده هاتو سریع اجرا کنی درسته نه اینکه بشینی فکر کنی درسته غلطه فقط اجرا کن برو تو دل مسیر بهت گفته میشه

    شریک داشتن در هیچ صورتی درست نیست در نهایت با هر منطقی بخوای شریک داشته باشی تهش شکسته و با افکار و باورهای نادرسته و به نتیجه ای نخواهد رسید

    وقتی که بدهکاری خودتی که با افکار و باورهات این شرایط بدهکاری رو خلق کردی حالا میتونی خودتم با تغییر افکار و باورهات برگردی به مسیر درست دوباره، شاید اولش سخت باشه ولی ادامه بده نتیجه میگیری.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    فاطیما اسدی گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    درود به استاد مهربانم که مارو بیشتر و بیشتر از قبل هدایت میکنه که در مسیر فرکانسهای مثبت هایمان بمانیم و از خدای بخشنده ام سپاسگذارم که هر لحظه منو هدایت میکنه و کائنات راه هایی که پیش به سوی بهشت رو دارن به من نشان میدهند.. حرفاتون عالیه و انگاری حرفی که تو دل من یا هم فرکانسی هایم است رو جواب میدین دقیقا همون باور خود ما میشه وقتی رویایی داری و بهش ایمان داری روزی تحقق پیدا میکنه.. چندباری تو زندگیم خواباهای شیرینی رو دیدم وقتی صبح بیدارمیشدم برای مرورش خیلی واضح بود مثل چند شب پیش یه خواب رو من زمانی که مدرسه میرفتم میدیدم و هنوز بر این باور نبودم که اینها رویاهای من تو خواب هستند تا چندشب پیش که وقتی باز این خوابو من برای بار سوم برام تکرار شد و نجوای دلم گواه میداد این رویایی توهه که توخواب هم خدا داره منو به آرزوهام نزدیکتر میکنه و جدا ازهمین نشانهایی از رویاهام رو تو واقعیت پیدا کردم..

    من خالق زندگی خودم هستم و بهترینها و بهترین اتفاقات رو به اندیشه مثبتم میگیرم که هر اتفاقی برایم میافتد به نفع من است و مرا به خواستهایم نزدیکتر میکنه..هیچ لذتی بالاتر از آرامش و احساس رسیدن به رویاهایت نیست از استاد مهربانم که باحرفاش مارو به وجد میاره و بخودم و خواستهامون نزدیکتر میکنه و از خالقم که هرچه من بخواهم رو به دستانم میرسونه..

    استاد جان دوستت دارم و به امید روزی که در امریکا ببینمتون درپناه خدا شاد و ثروتمند باشید❤✋🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    این مصاحبه چند تا پیام زیبا برای من تو این مداری که هستم داشت:

    قرا نیست کسی رو سرت باشه کارت رو درست انجام بده .

    اینو بگم دوستان انصافا جز ادمهایی هستم که با وژدان کاری کار انجام میدم وکار طرف یا شرکت یا کارفرما رو کار خودم میدونم ولی میشه بهتر هم بود

    نکته دوم:تمام انسانهایی که در زندگی ما هستن دستان خداوند هستن حتی اون مدیری که روی سرت هست وبعضی اوقات باهاش درگیر میشی وازش بدت میاد وپشت سرش بد میگی ،دستی از دستان خداونده وحتی همون رفتارش داره به تو میگه از این رفتار بدت میاد پس تغیبر کن وبگو دوست داری چگونه با تو برخورد شود وروی باور روابط وتوجه به زیبایی اای طرف مقابل زوم کن

    نکته سوم:همه چیز رو نقد میخرم وقتی پولش جور شد واینقدر پول میسازم که به راحتی بخرمش وواقعا من که خیلی تو این مورد نقص دارم وباید رو خودم کار کنم وهی به قرض و وام فکر نکنم ودر نهایت ترس پس دادن

    نکته چهارم:ثروتمند باشی همه چیز روابط سلامتی رابطه با خدا واقعی تره تا فقیر باشی وهمه چیز عالی باشه ونتوانی بهتر بشی چون پول نداری یکسری کارها رو انجام بدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    این که ما در حال تفریح باشیم و کارمندان برای ما کار کنند ایا این فکر را در ذهن آنها ایجاد نمی کند که ما هم چنین چیزی را می خواهیم و به تفریح نیاز داریم؟

    داشتن باورهای درست به ما کمک می کند افراد مناسب وارد کسب و کار ما شوند و اگر ناراضی باشند افراد مناسب دیگری به سمت کسب و کار ما هدایت می شوند.

    ایا ناظر کسب و کار خود هستید یا به تفریح سفر و ارتباطات می پردازید؟

    در زندگی استاد :

    تفریح سفر ارتباطات و کسب و کار مفاهیم یکسانی دارند و از هم جدا نیستند باید هر روز از لحاظ ذهنی بر روی کسب و کار خود تمرکز کنیم اگر باورهای خوب داشته باشیم افرادی به سمت کسب و کار ما هدایت می شوند که خالصانه به ما در این مسیر کمک می کنند.

    کسب و کار کنونی شما اولین کسب و کار شما است؟

    خیر کسب و کارهای دیگری وجود داشته است زمانی که در مسیر صحیح باشیم کار زندگی تفریح عشق همه با هم یکسان است یکی از دلایل داشتن احساس خوشبختی :

    موفقیت و پیشرفت در تمام جنبه های زندگی است.

    شما کسب و کار دیگری دارید؟

    خیر اکنون وجود ندارد استاد تمام تمرکز خود را تنها در یک حوزه قرار داده اند

    ایا برنامه ای برای بین المللی کردن کسب و کار خود دارید؟

    صد درصد این برنامه یکی از دلایل اصلی مهاجرت استاد بوده است که آگاهی های ایشان به زبان انگلیسی هم گفته شود این هدف برای ایشان وجود دارد که با زبان انگلیسی و با این فرمت کار کنند.

    بر چه اساس ملک خود را انتخاب و خریداری می کنید؟

    بر اساس جریان الهامات نشانه ها و آگاهی هایی که به ایشان داده می شود عمل می کنند.به بازدید املاک رفته و حسی در درونشان می گوید این ملک را خریداری کن و تا کنون از تصمیماتشان راضی بوده اند.

    اگر سرمایه ی کمی داشته باشیم چگونه می توانیم ملک خریداری کنیم؟

    باید زمانی که پول آن را داشتیم اقدام به خرید کنیم نه با وام و قرض اگر باورهای درستی داشته باشیم به راحتی می توانیم به خرید ملک هدایت شویم

    باور فراوانی را تقویت کنیم تا از نظر مالی ثروتمند شویم

    چطور به خواسته های خود توجه دارید و از ناخواسته ها اعراض می کنید؟

    اگر باور داشته باشیم توجه به ناخواسته ها ما را از مسیر درست دور می کند و بدانیم که ناخواسته ها مانند آتش است قطعا دست خود را در آتش نمی بریم اصل باور کردن چنین عبارتی است.

    آیا با نمایش ثروت و دارایی خود این احساس را در افراد ایجاد نمی کنید که دستیابی به خواسته ها برایشان رویا شده است؟

    استاد بسیار کمتر از دارایی واقعی خود را نشان داده اند و آن هم به این دلیل بوده که برای افراد باور پذیر شود دستیابی به تمام خواسته ها امکان پذیر است و با تغییر باورها و کنترل ذهن به بی نهایت ثروت و نعمت دست میابیم محدودیت تنها در ذهن ما است چون تمام افراد موفقیت را تنها در داشتن ثروت می دانند به همین دلیل انگیزه برای ثروتمند شدن و همچنین قصد داشتند ایمان دیگران را برای درک و عمل کردن به قوانین الهی بیشتر کنند.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    اکنون کسب و کار خود را مدیریت می کنید یا به تفریح سفر و ایجاد ارتباط با دیگران می پردازید؟

    -تفریح سفر کار :

    -همه ی آنها در زندگی من یکسان است

    -از یکدیگر جدا و تفکیک شده نیستند

    -از تک تک لحظات لذت می برم

    -تقریبا هر روز کسب و کار خود را مدیریت می کنیم

    -از لحاظ ذهنی درگیر مدیریت کسب و کار خود هستیم

    احساس خوشبختی در زندگی من به این دلیل است که همه ی جوانب را هم زمان با هم در دسترس دارم

    زمانی که در مسیر درست باشیم:

    *کار زندگی تفریح عشق همگی با هم یکسان هستند

    *افرادی به زندگی ما خواهند آمد که خالصانه در مسیر تحقق اهدافمان به ما کمک می کنند و لازم نیست نظارت و کنترل خاصی بر آنها داشته باشیم

    چگونه می توان با وجود سرمایه ی کم اقدام به خرید ملک کنیم؟

    تنها زمانی که پول آن موجود بود:

    اقدام به خرید ملک کرده ام

    علاقه ای به بدهکار بودن ندارم

    زمانی که باورهای درست داشته باشیم:

    *از هزاران طریق ثروت به سمت ما هدایت می شود

    شرایطی برایمان فراهم شده که به راحتی اقدام به خرید می کنیم

    باور کمبود در ذهن ما وجود دارد که:

    -اجازه نمی دهد با طی کردن قانون تکامل به صورت درست و اصولی بدون قرض یا وام اقدام به خرید کنیم

    آیا شما با نشان دادن ثروتتان اقدام به فروش محصولات خود نمی کنید؟

    -من بسیار کمتر از میزان دارایی خود را به دیگران نشان داده ام

    دلیل آن:

    -انگیزه گرفتن از اشخاص موفق و ثروتمند است

    -زمانی که ببینیم افراد با داشتن شرایط یکسان نتایج متفاوتی نسبت به ما کسب می کنند:

    -برای ذهنمان باور پذیر و منطقی می شود دست یابی به موفقیت و ثروت امکان پذیر است

    تنها باید:

    -به چگونگی تحقق آن فکر کنیم

    برای چگونگی آن:

    -فایل های رایگان و محصولاتی تولید کرده ام و 100 درصد اطمینان دارم:

    -با استفاده از آنها به بسیاری از خواسته های خود فراتر ازنتایجی که به آنها دست یافته ام خواهید رسید

    محدودیت: تنها در ذهن ماست

    دلیل و انگیزه ی اصلی استاد برای تحقق بسیاری از خواسته هایشان:

    ایجاد این باور به دیگران بوده است که اگر ایشان توانستند به اهداف مورد نظر خود دست یابند ما هم می توانیم

    چرا؟

    چون در گذشته ایشان همواره بدون داشتن ثروت احساس خوب و رضایت کامل از شرایط زندگی خود داشته اند

    بسیاری از افراد:

    تنها نتیجه ی اصلی را موفقیت مالی در نظر می گیرند

    در صورتی که موفقیت در سایر جنبه ها مثل:

    داشتن رابطه ی توحیدی با خداوند سلامتی داشتن روابط خوب داشتن احساس خوب و آرامش حائز اهمیت است

    به همین دلیل برای ثابت کردن به دیگران که:

    -در صورت داشتن رابطه ی توحیدی با خداوند و یادگیری قوانین الهی می توان به ثروت هم دست یافت

    به:

    *الگویی برای دیگران در این زمینه نیز تبدیل شدند

    آیا شریک هم داشتید؟

    -دو مرتبه در کسب و کارم شریک داشتم

    شراکت:

    -با روحیه ی اخلاقی من سازگار نیست بنابراین در زمینه ی مالی و کاری به پیشرفت و موفقیت دست نیافته و به محض کنار گذاشتن شریک رشد و پیشرفت داشتم

    اتکا به عوامل بیرونی:

    *مانند داشتن شریک هیچ گاه باعث موفقیت و پیشرفت نمی شود

    افرادی که به دنبال شریک هستند:

    *حتما باورهای نامناسب و مخربی دارند

    -برخی برای دریافت منابع مالی شریک می گیرند

    -برخی برای دریافت شهرت و اعتبار شریک می گیرند

    -برخی به دلیل ضعف عزت نفس و اینکه باور دارند دیگران از آنها خلاقترند شریک می گیرند

    -برخی قصد دارند مسئولیت اشتباهات خود را به گردن سایرین انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند

    به صورت کلی:

    برای پر کردن خلا به هر شکلی اقدام به گرفتن شریک می کنند *

    به همین دلیل شراکت به هر شکلی:

    -کاملا نادرست است

    می توانیم همزمان چندین کسب و کار را مدیریت کنیم؟

    پیش از پاسخ دادن به این پرسش از خود سوال کنیم:

    هدف از داشتن چندین کسب و کار چیست؟

    اگر داشتن ثروت است :

    با داشتن یک کسب و کار می توان به آن دست یافت

    اگر داشتن شهرت است:

    با داشتن تنها یک کسب و کار می توان به آن دست یافت

    از شغلی که عاشق آن هستیم:

    *می توانیم به ثروت و موفقیت دست یابیم

    دلیلی ندارد که بخواهیم چندین کسب و کار را مدیریت کنیم

    دلیل آن:

    لذت بردن و کار کردن همزمان است*

    نه اینکه:

    -تنها کار کنیم و هیچ فرصتی برای تفریح و استراحت نداشته باشیم

    تنها دلیل داشتن مشاغل متعدد:

    -ثابت کردن خودمان به دیگران است

    به صورت کلی:

    *با تمرکز تنها بر یک حیطه به پیشرفت و موفقیت بیشتری دست میابیم

    اگر منظور شرکت هایی است که چندین محصول تولید می کنند:

    -انها متعلق به یک فرد نیست

    -هر یک از آنها مدیریت جداگانه داشته و سهامی عام هستند

    آیا بالافاصله ایده های خود را عملی می کردید؟

    -تقریبا سرعت زیادی در عمل کردن به ایده هایم دارم

    -زمان بررسی ایده ها تا زمان اجرای آن بسیار کوتاه است

    -ایده ها در مسیر اجرایی شدن بهبود میابند

    -ایده ها تنها قدم اول هستند و زمانی که برداشته شوند ایده های بعدی به ما گفته خواهد شد

    دلیل موفقیت:

    *داشتن باورهای درست و

    *عمل کردن به ایده های الهامی خداوند است

    افرادی که به ایده های الهامی خود بیشتر و زودتر عمل می کنند:

    *تکامل خود را با سرعت بیشتری طی خواهند کرد

    چند ساعت در روز کار می کنید؟

    -کار و زندگی برای من یکسان است

    تقریبا همیشه:

    هم کار و تفریح می کنم و هم لذت می برم

    زمانی که در مسیر درست حرکت کنیم:

    -از اصول و قواعدی که جامعه برای کار و تفریح قرار داده جدا می شویم

    من دوست دارم:

    -عشق لذت تفریح و کار را به شکل بی نهایت داشته باشم

    آیا اهل ریسک بودید؟ چه ریسک هایی؟

    -اگر ریسک به معنای عمل کردن به ایده ها باشد بله

    -نترس و شجاع هستم و باور دارم اگر قصد طی کردن مسیری را دارم نباید:

    -حساب و کتاب منطقی داشته باشم

    در مسیر حرکت کنیم:

    -به تدریج قدم های بعدی به ما الهام خواهد شد

    ریسک:

    از دیدگاه ناظر بیرونی معنا دارد

    فردی که اقدام به ریسک از نظر ما می کند:

    -باور داشته که به هدف خود دست میابد

    اغلب افراد موفق:

    *برای پیچیده نشان دادن فرآیند موفقیت دریافت تایید دیگران همرنگ شدن با جماعت خاص نشان دادن خود از واژه ی ریسک استفاده می کنند

    ریسک از دیدگاه عامه ی مردم:

    -کاملا به شانس و تصادف مربوط می شود

    اما برای افراد موفق:

    ریسک مفهومی ندارد

    چگونه زمانی که بدهکار هستیم به موفقیت مالی دست یابیم؟

    در هر شرایطی قرار داریم:

    -باید بپذیریم مسئول رخ دادن آتفاق ها با افکار و باورهایمان به صورت آگاهانانه یا نا آگاهانه هستیم

    -هیچ گاه عامل بیرونی را مقصر رخ دادن اتفاقات نامناسب زندگی خود ندانیم

    حتی اگر با ضامن شدن برای دیگران:

    -بدهکار شده ایم خودمان مقصر هستیم

    از خود سوال کنیم:

    -چه باوری باعث شده ضامن دیگران شویم؟

    -هیچ گاه از دیگران پول قرض نکنیم

    -هیچ گاه به دیگران پول قرض ندهیم

    -اگر قصد قرض دادن پول به دیگران را داریم در راه خداوند قرض دهیم:

    -از طرف مقابل تعهد برای بازگشت بگیریم اما بر روی برگرداندن آن به هیچ وجه حساب نکنیم

    زمانی که بپذیریم:

    *با باورها و افکار خود اتفاقات نامناسب را برای خود رقم زده ایم با همان قدرت که اتفاقات نامناسب را برای خود رقم زده ایم با همان قدرت می توانیم اتفاقات مناسب را برای خود خلق کنیم

    به همین دلیل حتی با وجود بدهکاری:

    -تغییر شرایط به نفع خود با تغییر افکار و باورها امکان پذیر است

    -باید بتوانیم افسار ذهن و افکار خود را در دست گرفته و به تدریج به موفقیت مالی دست یابیم

    بدانیم که:

    *می توانیم با تغییر باورها و افکارمان تمام شرایط را به نفع خود تغییر دهیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2128 روز

    بنام خدای هدایتگر

    سلامی دوباره به همه عزیزان

    وااااای خدای من!!!

    چییییی شد!!!!

    قبل از گوش دادن این جلسه یهویی هدایت شدم که بازم توضیحات خانم شایسته رو راجب این پروژه گوش کنم!!!!!

    کمی مقاومت کردم گفتم که یه بار گوش دادم خب!!!!

    اما باز گوش کردم

    دیدم خانم شایسته داره میگه که بندهایی توی وجودمون هست که اجازه صعود به مدار دیگه رو نمیده!!!!!!!!

    گفتم یعنی چیییی!!!؟؟؟

    تا اینکه این فایل رو گوش کردم و رسیدم به اون بخشی که استاد راجب شرایط بدهکاری دوستمون توضیح داد و اولین جمله استاد این بود:

    اول از همه باید بپذیری که خودت باعث این شرایطت شدی!!!!

    من گوشام زنگ زد مثل صدای ناقوووووس!!!!

    یعنی چی!!!!!

    یهویی یاد حرف خانم شایسته افتادم راجب بندها

    گفتم بند من چیه؟؟؟!!!

    یهویی متوجه شدم من هنوووووز نپذیرفتم که خودم این شرایط رو رقم زدم واسه خودم توی بحث مالی در حوزه علاقم

    من هنوز ته ذهنم جهان و جامعه رو مقصر میدونم

    من هنوز توی لایه های زیرین ذهنم میگم:

    خب جهان محدوده من چیکار کنم

    خب جامعه نمی پسنده علاقه منو من چیکار کنم

    خب جهان توی این حوزه پتانسیلی نداره من چیکار کنم….

    همش انگشت اشارم به بیرونه…

    بعد اومدم از خودم سوال کردم که ببین عباس 2 حالت بیشتر نیست:

    یا جهان محدوه و صرفا پول توی یک سری حوزه هاست

    یا مشکل از منه…

    با دیدن الگو ها میشه به جواب درست رسید

    اگر جهان در این حوزه محدوده پس چرا فلان همکاران درآمدشون 10-20 برابر منه!!!!

    اگر جامعه نمیپسنده و کسی علاقه ای به این حوزه نداره و کسی وقتشو نداره پس چرا فلانی ها انقدر شاگرد دارن!!!!!!

    اگر جهان محدوده خب همه ما باید توی این حوزه شرایطمون مثل هم باشه امااااا نییییست!!!

    خدای من

    استاد در جلسه چهارم دوره ثروت میگه:

    تا نپذیری خودت باعثش هستی نمیتووووووووونی حرکت کنی نمییتووووووونی تغییری ایجاد کنی

    خانم شایسته در 12 قدم میگه:

    یک دروازه ای هست که تا نپذیری خودت باعثشی نمیتونی ازش عبور کنی و تمام تغییرات بعد از گذر از این دروازه رخ میده!!!!!

    الان میفهمم که چرا باز هم در این مدت یوقتایی نقش قربانی رو احساس میکردم و دلسوزی میکردم برای خودم که من خواستم ااما جهان محدوده و نمیشه!!!!! من چیکار کنم!!!

    تقصیر من نیست و مشکل جهانه….

    باورم نمیشه این منم بعد از این همه سال تازه رسیدم به این نقطه که انگار واقعا منم!!!!

    بخاطر همین بود حوصله ام سر میرفت وقتی مینشستم پای دوره ثروت 1

    انگار ته ذهنم این بود که خب من بیام وقت بذارم ، چی میشه مگه، وقتی جهان محدوده و نمیشه، چی رو میخوام با باورهام تغییر بدم!!!؟؟؟؟؟

    اره اینا منم

    همون بندهایی که خانم شایسته گفت

    اصلا شوکه شدم

    دیروز در فایل قبلی پروژه کامنتی نوشتم و یجورایی حس قربانی بودم در اون کامنت من حس میشد وقتی اومدم منتشرش کنم دیدم نتم قطع شده و وقتی نت رو وصل کردم صفحه رفرش شد و کامنتم پرید!!! منتشر نشد

    الان دلیلش رو فهمیدم

    تازه کمی فهمیدم که پذیرش خالق بودنت چه احساس قدرت و آرامشی به انسان میده

    “کسانی که ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن نه غمی دارن و نه ترسی”

    ایمان به چی؟!!!!!!

    تنها زمانی انسان میتونه احساس آرامش کنه و غم و ترس نداشته باشه که به این نقطه برسه که تنها و تنها خودش خالقه…..و هیییییچ دست دیگه ای در کار نیست

    غیر از اینه!!؟؟ نه غیر از این نیست

    احسساس سبکی دارم

    احساس میکنم وزنه ی سنگینی از روم برداشته شده!!!!!

    هوش از سرم پریده

    احساس رهایی…

    و باز جمله گوهر بار استاد توی سرمه:

    تا وقتی نپذیری که خودتی، نمی تونی حرکت کنی………

    خدایا کمکم کن بیشتر بپذیرم

    نمیدونم این پروژه قراره چی کار کنه با من ولی میدونم هدایت هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2850 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    گام 11-باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار

    هدف از زندگی چیه؟

    استاد من یادمه وقتی با شما اشنا شدم خیل زودتر از اونچه میخوندم از بقیه توی سایت حرفهای شما رو باور کردم این چند روز هر روز این سوال برام پیش میاد من اون موقع چجوری بودم اینقدر عباسمنش حرفهاش روی من تأثیر داشت که پدر و مادرم که 18 سال منو بزرگ کرده بودن نداشت

    چجور میشه یه ادمی اون سر دنیا توی امریکا

    نه من چیز زیادی ازش میدونستم

    نه اون منو میشناخت

    خودتون همیشه میگید من بخاطر تعداد زیادشاگردام توی ذهنم نمیمونن

    بعد من چجور به شما اعتماد کردم حرفهای شما رو باور کردم خودمم نمیدونم

    منی که توی خانواده مذهبی بزرگ شده بودم

    یه غروری ام هم از طرف پدری هم مادری از لحاظ دینی هم میدیدم که مثلا ما از همه برتریم و فلان

    چجور میشه پدر و مادری که از نی نی بودنم باهام بودن و منو بزرگ کردن به اصطلاح تر و خشکم کردن وقتی مریض بودم بردنم دکتر وقتی غذا میخواستم برام غذا گرفتن یا درست کردن وقتی مداد خودکار میخواستم برام گرفتن

    وقتی…

    بعد همین پدر مادر وقتی من تصمیم گرفتم نرم دانشگاه حتی ذره ای حرفهاشون روی من تأثیر نذاشت کسایی که از روز اول زندگیم با من بودن..

    چرا حرفهای شما رو باور کردم

    چرا؟

    مگه شما کی بودید

    یا الان من چرا اینجام؟

    چرا روزی حداقل دو کامنت دارم توی سایت شما میذارم؟ عاشق چشم ابروتون نیستم به قول خودتون، جدی میگم، ادم ادا اطفاری نیستم بگم اره من اینجام بخاطر ابروهای کمونیتون :)))) خنده D¬; (در محدودیت ایموجی، یک ایموجی ساختم)

    18 سال با این زن و مرد زندگی کردم اونوقت یک ادمی به اسم عباسمنش که حتی خودشم منو نمیشناخت اومد یه سری چیزا بهم گفت

    و برام جالبه که چیشد که من به حرفهای شما عمل کردم و حرفهای پدر و مادرم نه تنها انجام ندادم بلکه نذاشتم روی تأثیر بذاره

    بعد یه ادمی به اسم عباسمنش توی 8 ماه اومد وسیله ای شد که من اون تصمیم بزرگ بگیرم

    اگر بگم انصرافم از کنکور و دانشگاه مساوی میشه با مهاجرت به یک شهر دیگه

    دروغ نگفتم چون واقعا این بود

    یه حرکت هیوجی بود که فقط خدا از نتیجه این تصمیم هم خبر داشت و خدا واقعا هیچ کس نبود

    هیچ وقت تا اون موقغ نشده بود یه همچین تصمیمی بگیرم بعد اینجوری تنها بشم و احساس کنم فقط خودم و خداییم

    اما نه به این معنا که اذیت میشدم یا شرایط سختی در انتظارم میدیدم نه واقعا اینجور نبود

    لذت بود

    خیلی برام توی این موضوع این تیتر پررنگ که افکارم ستونش پدر و مادرم انگار نبودن حتی خود شما هم نبودید چون مثلا من خیلی بد میشنیدم که به شما میگن چون فهمیده بودن اثر فایلهای شماست ولی من انگار برام مهم نبود حالا به عباسمنش فوش دادن یا مثلا تهمت هم زدن

    اگر غیر این بود من از اون رگ غیرتی ها میذاشتم که مطمئنن نتیجه ش خیلی بد میشد چون منو وارد این میکرد که به ناخواسته بیشتر توجه کنم

    اونقدر این قانون مثل اب میمونه زود شکل میده که الان نگاه میکنم به بعد از اون معجزه ها و اون نعمت هایی که وارد زندگیم کرد چقدر سریع بخاطر کار نکردن روی ذهنم و درگیر فرعیات شدن باز همه چیز چطور برعکس شد

    این روزها که دارم روی خودم کار میکنم هر روز صبح بدون استثنا

    و مقاومت های درونم میبینم گاهی درد میکشم بخاطر مواردی و میفهمم از کجاس ولی باید تسلیم مسیر تکاملم باشم

    با خودم میگم چرا اون موقع وقتی عباسمنش گفت هیچ چیز و هیچ شرایطی جلو دار من نشد که نخواد بذاره من به قانون عمل کنم و باور کنم واقعا چرا؟

    امروز خودم میبینم ناراحت میشم که چجور یکسری چیزا توی ذهنم دست بالم عجیب بسته اصلا ناخوداگاه هدایت میکنه به سمت غیر خدا و من کاری از دستم برنمیاد فقط تنها چیزی که میتونم بگم اینکه، تکامل، تکامل

    اینجوری سعی میکنم خودم اروم کنم

    ناراحت میشم منی که وسط اتاقم نوشته بودم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و ایمانم را نشون دادم الان ایمان و عملم در حد یه نقطه ست

    ناراحت میشم وقتی میبینم قبلا میفهمیدم انجام میدادم

    اما الان یکسال خورده میشه تقریبا میخوام یه تصمیم بگیرم هنوز توش موندم هنوز اون ایمانه ندارم هنوز اون جرئت ندارم

    هنوز اون جرئت رویاپردازی ندارم

    هنوز اون جسارت ندارم

    اون باور که میگه خداوند با شجاعان است ندارم درحالی که قبلا داشتم بخاطر همین عزت نفسم کولاک کرد

    ندارم اون عزت نفس ندارم ندارم

    ندارم اون اعتماد به نفسو

    ندارم اون اعتماد به نفسو که هنوز نرفته بودم سالن پام به توپ بخوره تصمیم گرفتم دانشگاه نرم

    استاد ندارم، استاد شاگردت شاگرد زرنگ سایت بود، قبلشم شاگرد زرنگ بودم

    کلیدای بوفه با خوراکی هاش دست من بود

    کلیدای نمازخونه دست من بود

    دفتر رفت امد داشتم

    معلم میگفت برو نمرات بچها بیار

    مدیری که دیروز با من برخورد تند داشت فرداش توی راه رو میومد به من لبخند میزد کی؟ مدیر مدرسه که جز مدارس سطح بالا بود

    کنار مدیرم توی ماشینش نشستم به عنوان رییس شورا رفتیم اداره اونجا رفتم در حد یه دقیقه درخواستم گفتم به اقایونی که اونجا بودن مدیرم کی بود شاید 30 سال سابقه داشت نمیدونم سنش بالا بود سال اخر منم بازنشسته شد

    همیشه ارزو داشتم رییس شورا بشم توی راهنمایی میدیدم این سومی ها چه دک پوز دارن من اولی بودم هیچکی منو نمیشناخت اگر میخواستم برم کاندید بشم یه گوشه ی مدرسه درس میخوندم اما همیشه توی ذهنم بود

    توی دبیرستان سال دوم رییس شدم با یه پالتو بلند همیشه سر صف بودم روبرو بچها

    درسم درسم که زبااااان زد همه بود

    عادت نداشتم استااااد عادت نداشتم به پایین بودن عادت نداشتم به شاگرد درجه 2 بودن

    عادت نداشتم

    البته یادم نمیذاشتم میشد میرفتم چندتا کتاب میخریدم میخوردم که فقط بیام بالا

    ولی استاد الان شدم شاگرد درجه چندم سایتت

    و این اذیتمممم میکنه ،این برای منی که از از دبستان تا بعد از دبیرستان بالا بوده خیلی اذیت کنندس خیلییی

    مثل درد کشیدن میمونه اینکه میبینم الان شاگرد درجه چندم سایتم

    خیلی درد داره نمیدونی استاد

    برای منی که همیشه به بالا بودن عادت داشته درد اوره این شرایط

    شاید بالا بودن خطرات خودش داشته باشه ولی بدتر از پایین بودن نیست

    بدتر از اینکه احساس کنی هیچکی حسابت نمیکنه نیست

    اونم برای منی که توی هر مقطع خودم یه مدعی بودم

    یا کس دیگه ای بود منم باید جفت مدعی میبودم من عادت داشتم

    از پایین بودن متنفر بودم.

    این من نیستم این مریم شاگرد درجه چندم مریم واقعی نیست حداقل اینکه من به این هیچ وقت عادت نداشتم و عادت نخواهم کرد

    فقط الان استاد ناراحت اینم

    خیلی عجیب حالم دگرگون کرده که چرا الان من شاگرد درجه چندم شما هستم.

    خیلی باید روی خودم کار کنم.

    همین.

    با ایمان

    مریم درویشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    محسن نجفی گفته:
    مدت عضویت: 3535 روز

    سلام و درود فراوان بر شما

    استاد عزیز

    و دوستان گلم

    مروری داشتم بر رتبه سایت استاد

    در سایت الکسا

    امروز 9 مرداد 97

    رتبه سایت استاد 465 ایران بود

    و دوستانی که در حوزه سایت فعال هستن

    میدونن که این رتبه رویایی هست

    ضمنا پارسال هم بنده کامنتی گذاشتم در همین زمینه

    که اونوقت رتبه سایت استاد حدودا 850 بود

    چند نکته

    1 . تمرکزی که استاد اخیرا بر روی سایت داشتن

    تاثیر بسیاری بر این رتبه داشته

    همون طور که خودشون فرمودن بی خیال تمام بیزینس ها شدن و کل تمرکز رو با تبعیت از خدای درونشون روی سایت گذاشتن

    و نتیجه طبق قانون مشخصه و ما داریم میبینیم

    2 . استاد هم از هیچ قانونی مستثنا نیست

    و همون‌طور که خودشون هم میفرمایند واقعا دارن روی خودشون کار می کنن

    و این نتایجی که ما هر روز میبینم ازشون

    نشان دهنده کار کردن هر روز و هر لحظه استاد روی خوشه

    3 . اگه یادتون باشه

    استاد گفتن که تنها کلاسی که من رفتم

    اون هم به تبعیت از خدای درونم بود

    کلاس آموزش های مربوط به اینترنت و سایت بود

    پیش یکی از اساتید عالی ایران

    که خیلی از ایده های که خودشون در کلاس آموزش میدادن رو خودشون عملی نکرده بودن در حالی که من بعد از کلاس بلافاصله جدی می‌گرفتم و پیادش میکردم و نتیجه مگرفتم

    و…

    بنده با توجه به شناختم رتبه سایت ایشون رو هم چک کردم که دیدم رتبه سایتشون 2 برابر رتبه سایت استاد هست

    میخوام به گفته استاد اضعان کنم که داشتن علم نتایج رو به بار نمیاره بلکه داشتن ایمان و عمل کردن بهش نتایج رو به وجود میاره

    و نکات دیگری که در فرصتی دیگر

    به خودم باید یاد آوری کنم تا ایمانم قوی تر بشه

    هر چند اینقد نشانه و نیجه هست که به لطف الله

    جایی برای تردید نیست

    دوستون دارم

    ب قول خانم شب خیر

    در خدا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    وقت همگی بخیر و شادی

    هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعالَمِینَ

    اوست آن [خدای] زنده، نیست معبودی جز او، پس بخوانید او را در حالی که خالص‌کننده‌اید برای او دین را، سپاس و ستایش برای خداست، پروردگار جهانیان

    سوال:

    ذهنیت کارکنان شما در ایران تغییر نمی کنه ، که ما کار می کنیم و کارفرمای ما در آمریکا بهترین تفریح و زندگی برای خودش ساخته است؟

    این بخاطر باورهای توحیدی استاد هست که وقتی در مسیر درست حرکت کنی و به الهامات خداوند عمل کنی ، جهان بیرون تورا اصلاح می کنه و بهترین افراد را برای انجام کار برات مهیا می کنه ، اگر یکی از کارمندان کار را ترک کنه ، چون من باورهای مناسبی دارم ، کارمندی بهتر از قبلی وارد سیستم می کنه .

    تمرکز شما بیشتر به کسب‌و‌کار هست یا به تفریح و مسافرت؟

    کار و تفریح برای استاد یکی هست و آین دو از همدیگر تفکیک نیست وقتی به کارت علاقه داشته باشی انجامش برات لذت‌بخش میشه .

    داشتن چندین کسب و کار باهمدیگر؟

    استاد اعتقاد داره باید تمرکز روی یک کار باشه تا نتیجه خوبی بده

    با سرمایه ی کم چگونه می توان ملک خریداری کرد؟

    استاد اعتقاد دارن باید پول بسازی و بعد توانایی خرید ملک بصورت نقدی داشته باشی و هیچ چیز را نباید قسطی خرید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    باران و ایوب گفته:
    مدت عضویت: 1613 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته گل

    وهمه دوستان نازنینم

    باران:

    خب استاد من درمورد خودم میگم از وقتی رو دوره روانشناسی ثروت 1کار میکنم خیلی از باورهام

    تغییر کرده ،من چند جلسه از فایل ها رو گوش کردم رفتم دنبال الگو گشتم(البته استاد شما بهترین الگو من هستی مثل شما وجود نداره اصلا)

    مثلا خیلی از خانوم ها تونستن به کسب درامد برسن خییلی موفقن ،کارگاه دارن ،فروشگاه دارن وهزاران الگو دیگه گفتم پس منم میتونم کسب و کار داشته باشم اولین ایده اومد ذهنم خیلی تلاش کردم عملیش کنم ولی با شرایطم هماهنگ نبود. ولی من ناامید نشدم باز تلاش کردم رو خودم کار کردم یهو بهم الهام شد برو این کارو انجام بده قشنگ با شرایط من هماهنگ بود سریع اقدام کردم و با تکامل انجامش دادم الان تو مرحله نهاییم که باعشق انجامش دادم به ایمان به خدا ،با توکل به خدای مهربانم میدونم این ایده رو بهم گفته کمکم میکنه شک ندارم به الله یکتا، وخداروشکر خییلی از این کار که میخوام شروع کنم لذت میبرم چون طبق شرایط منه ،ودرامدی که دارم نرفتم قرض کنم یا وام بگیرم طبق پس انداز خودم انجام دادم انشالله وقتی کارومو راه اندازی کردم میام براتون میگم به امید خدا .

    و خداروشکر من طبق گفته های شما استاد عمل کردم و از این بابتم خییلی خوشحالم میدونم موفق میشم البته طبق تکامل باید پیش برم .

    ممنونم ازت استاد قشنگم عالی ترین بود وسپاس فراوان از مریم جون.

    خدانگهدار تا گام بعدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: