مصاحبه با استاد | عملکردهایی که نشانه اجرای قانون است - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

596 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Z گفته:
    مدت عضویت: 2675 روز

    به نام هدایتگرِ قدرتمندم

    سلام استاد عزیزم

    امروز هم صدای زیبای شما هم نشین لحظه هایم شد.

    یه تضادی بهش برخوردم که درونم بهم گفت قسمت 13 مصاحبه رو گوش کن.

    و من جوابمو گرفتم، ایمان و انگیزه ام بیشتر و بیشتررررر از قبل شد

    میخوام درس هایی که یاد گرفتم و بایددددددددد بهشون خیلی بیشتر فکر کنم و بهشون عمل کنم رو بنویسم:

    1-مهم ترین باور اینه که افکارم و باورهام زندگی کو داره رقم میزنه؛ هیچ عامل بیرونی در کار نیست

    من چه قبول داشته باشم، چه نداشته باشم افکارمه که داره زندگی مو خلق میکنه

    نت چه آگاهانه رو باورهام کار کنم یا نکنم افکارم زندگی مو خلق میکنه

    من حتی از این قانون خوشم بیاد یا نیاد این افکارمه که زندگی مو خلق میکنه.

    .

    2-من به اندازه ای که خودمو دوست داشته باشم و برای بقیه ارزش قائل بشم، جهان هم به همین شکل به فرکانس هام پاسخ میده و وجه مثبت یا منفی افراد در روابط رو برانگیخته میکنم.

    من با افکارم و باورهام به روابطم با آدم ها شکل میدم

    یعنییییییی اگر یه آدم با من رفتار خوبی داره بخاطر باورهای خودمه و اگر رفتار بدی داره بخاطر باورهای خودمه

    منم که اون رفتار قشنگه یا اون رفتار بده رو بیرون میکشم.

    .

    3-قانون رهایی بهم میگه به خواسته ام نچسبم، از لحظه هام لذت ببرم و سپاسگزار باشم به خاطر آنچه که دارم، نه اینکه شاکی باشم بخاطر چیزی که الان ندارم

    نه اینکه فکر کنم تا به اون خواسته نرسیدم احساس خوب نداشته باشم

    نه این طور نیست تا وقتی من احساس خوب و باورهای خوب نداشته باشم به اون خواسته نمیرسم حتی اگر هم برسم باعث شادی و اذتم نمیشه، چون یاد گرفتم که فقط در مسیر احساس خوبه که به خواستم میرسم.

    .

    4-توهرحالتی که هستم (سلامتی باشه، بیماری باشه، روابط عاطفی خوب باشه یا بد باشه؛ ثروت باشه یا فقر و…..) مسئول همش خودم هستممممم؛ آقااااااااا خودم، بهونه هم نداریم؛ چونه زدن هم نداریم؛ آقا من بودم که تا به اینجا اودم بالا از این به بعدم اتفاقات و شرایطی که برای من رقم میخوره خودم مسئولشم

    اگر قبلا شرایط نامناسب بود بخاطر باورهای خودم بوده، پس اگر من تونستم اون شرایط ایجادکنم پس با همون انرژی با همون قدرت میتونم خودمو خوشبخت کنم.

    .

    5-کمالگراااااییییی بزرارم کنار، البته همینم خودش رونده؛ هرروز کمتر و کمتر میشه

    هروقت تصمیممی گرفتم دست به اقدام بزنم این نباشه بگم من برای اینکه به این خواسته برسم باید حتما فلان کارو انجام بدم.

    تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت چون باید کرد

    همه چیز در مسیر اتفاق می افته، من حرکت بکنم آرام آرام اتفاقات رخ میده، نه اینکه یه گوشه بشینم و منتظر باشم همه شرایط عالی بشه خب اون موقع حرکت بکنم، اصلااااااااااا تا وقتی حرکت نکنم شرایط هیچ وقت عالی نمیشه.

    باید اقدام کرد حرکت کرد تا اتفاقات رخ بده

    خدیا شکرررررت

    خدایا شکرت برای تضادی که توش کلی خیر و برکت بود

    آره میفهمم تضادها اومدن مارو رشد بدن و باعث حرکتمون بشن

    الان ایمانی که برای رسیدن به هدفم در دلم بود بیشتررررر شد، مصمم تر شدم

    به وضووووووووووووح خیلیییی بیشتری رسیدم

    وقتی در مدار درستی تضاد باعث خیر و برکت میشه رو بهترررر درک کردم،

    تضادجانم دوست من سپاسگزارم درس خوبی به من دادی

    خدایاااااااااااا شکرت عاشقتم در این دنیا و در دنیای دیگر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    به نام خداوند مهربان خداوند روزی دهنده و خداوند بخشایشگر

    خدایا شکرت که که امروز رو هم با نام خودت شروع کردم و با یاد خودت خدایا شکرت که همیشه و در هر حال پشتیبان من بودی

    و اما ی خورده مختصر از زندگی خودم که الان فکر میکنم میبینم خدا همراه من بوده و هست و در واقع قسمت های خوب زندگی من نعمت خدا و قسمت های ناخوب خود من باعث شدم و در واقع همان غضب خدا و یا شاید امتحان صبر من بود .یادم میاد بعد دوران تحصیل وارد ی مسیر انحرافی شدم درواقع خود من نمیخواستم ولی شرایط جوری شد که به اعتیاد رود اوردم ولی یادم میاد اولین باری که میخواستیم شروع به مصرف مخدر کنیم ی گره به کار ما افتاد و اون این بود که ما دستگیر شدیم و بعد چند ساعت چون سنی نداشتیم به لطف خدا وضمانت یک معلم بعد از خوردن ی کتک مفصل و دادن تعهد ازاد شدیم ولی این درس عبرتی برای من نشد و ادامه دادم و اونموقع میگفتیم چقدر زرنگ بودیم ما که جوری رفتار کردیم مامورا ما رو رها کردن در واقع خدا خواست که ما به اشتباهمون پی ببریم ولی اصرار ما باعث ادامه مسیر شد کاری ندارم منظورم اینه که لظف و نشانه های خدا قبلا هم در زندگی ما بوده ولی ما نمیدیدم به هر حال ما اعتیاد پیدا کردیم و سالهای سختی رو پشت سر گذاشتیم .خدایا شکرت که من هزار بار دست به خودکشی زدم و مرا ببخش به خاطر این گناه ولی از قسمتای بگم که سیر تکاملی شروع زندگی من شروع شد سرباز بودم و خسته از اعتیاد خسته از مصرف و خسته از کنایه و بد زبانی و کم محلی دیگران ی مرخصی گرفتم و اومدم ولی خونه نموندم خداروشکر برادرم با کلی تلاش منو به ی مرکز ترک هدایت کرد ما ترک کردیم حالا خود این ترک کردنم هزار و ی مساله داشت ولی بعد بیست روز سپری کردن و اشنای با روش ادامه مسیر بهبودی شروع کردم شیش ماه از بهبودیم گذشت و مرگ دو عزیز باعث ناراحتی شدید من شد ولی من به خودم قول داده بودم تحت هر شرایطی پاک باشم نه ماه گذشت نامه از دادگاه اومد که شما سرباز فراری و باید بیای تعیین تکلیف کنی ناراحت شدم حالا چی میشه و میدنم زندان و …اسم خدا اوردم رفتم خلاصه با زمانت پدرم زندان نرفتم و بعد تهیه لباس و ..بعد دوروز راهی خدمت شدم رفتم خیلی سخت بود سرباز پایه بالا الان بره قاطی جدیدا و دستور از اونا بگیره خلاصه با ارشد منشی دوست شدم و خدا خواست که ایشون بستر راحتی منو فراهم کنه البته شرح زندگیم رو بهش گفتم که چی بودم و الان اینجام خلاصه ی روز فرمانده گردان منو صدا زد میفرستمت ی قسمت راننده بشی رفتم کاری تایید صلاحیتم رو بکنم دیدم مسووله بهم گفت تو با این همه پرونده و خودزنی و درگیری و فلان صلاحیت نداری برو رد کارت برگشتم پیش فرمانده خواست خدا تلفن به صدا دراومد و ی نفر از فروشگاه اتکا درخواست ی سرباز کرد فرمانده گفت تورو تایید نکرده ولی حالا مینویسمت برو بینم چی میشه رفتم مسول تایید صلاحیت گفت که من تورو واسه رانندگی تایید نکردم حالا بری تو اتکا میون خونه های درجه دارا حالا وایسا بیرون تا صدات بزنم بینم چکار کنم .خلاصه صدام زد رفتم داخل دیدم گفت سیگار میکشی گفتم بله گفت نماز میخونی گفتم نه گفت روزه میگیری گفتم نه گفت کی سیگار کشیدی گفتم همین الان که برگه قبلی رو تایید نکردی گفت سیگارا باهته گفتم اره دادمشون بهش گفت چرا رفتی مرخصی برنگشتی و فرارت ثبت شده گفتم معتاد بودم رفتم ترک کردم و برگشتم که ادامه خدمت بدم گفت خوشم از اینت اومده راست گفتی برو تاییدی خلاصه صداقت من و لطف خدا باعث شد در جای ادامه خدمت کنم که همه امکانات در اختیارم باشه و حتی پنجشنبه و جمعه هم تعظیل باشیم و حتی پست هم نرم و حتی سه ماه اضاف خدمتم بخشوده بشه و حتی هشت روز از خدمت قانونیم رو انجام ندم و حتی دور دوم دادگاهم که تو شهر محل خدمتم برگزار شد همین حرفا رو به قاضی زدم گفت شیش ماه زندانی داشتی میبخشمش و برو ی مقدار جریمه بده و برو دنبال زندگیت واین بود که زندگیم رو براساس صداقت شکل دادم و هرکجا نا صادق بودم کلی ضرر کردم و ارامش نداشتم و این ی مقدار کوچک بود از تجربیات من که خیلی دوس دارم ی زمانی کاملش رو در قالب ی کتاب یا یه فایل ارائه بدم و در حال حاظر بزرگترین مغازه لوکس فروشی شهر خودم رو دارم در حال حاظر ی پسر باهوش و دوسداشتنی و به قول خودش قوی دارم و ی هدیه که خداوند به من ارزانی داشته که باعث وفور نعمت در زندگی من میشه که ی ماه دیگه به دنیا میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      علی وزیری وصال گفته:
      مدت عضویت: 2723 روز

      سلام دوست خوب و ثروتمند و صادقم میثم جان

      با دیدگاهت بغض کردم و تلنگری بهم خورد و صداقت رو از دسدگاه تو الهام گرفتم ، امیدوارم فرزند دومت هم چراغ خونت بوده باشه بی شک ، ممنونم از خدا با دستان بی نهایت و هدایتکرش و کلام الهی در دیدگاه تو دوست خوبم میثم عزیزم

      ثروتمند و سعادت مند باشی در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زهرا بانو گفته:
    مدت عضویت: 160 روز

    به نام خدایی که همه چیز و همه کس از اوست و همیشه ی همیشه حواسش به بنده هاش هست

    خدایی که اگر بخواد بنده ای رو هدایت کنه به هر روشی و عاملی این کار رو به انجام می رسونه

    وقتی که از همه خسته شدی و نگرانی که زندگیت چی میشه و آیندت چه خواهد شد و دیگه از همه جا بریدی یک لحظه از اعماق قلبت خداوند رو صدا می‌کنی و خداوند همون لحظه دستت رو میگیره و نجاتت میده

    درست همون لحظه ای که خداوند منو دید و شنید ومنو هدایت کرد به این سایت

    وقتی که دیگه از زندگی خسته شده بودم و فقط با خدا حرف زدم و بهش گفتم که خدایا من همه چیو سپردم به خودت می خوای نجات بده می خوای آتیش بزن و فردای همون روز پروردگار منو به جایی هدایت کرد که اونجا شخصی داشت در مود استاد حرف میزد و در مورد نتایجی که از حرف های استاد دیده صحبت میکرد

    این جرقه باعث شد که من بخوام به این سایت بیام و از مطالبش دیدن کنم

    الان از خدای رحمان و رحیمم خدای آرام و پر از صبر و آرامشم ممنونم که منو نجات داد و آرامش رو آروم آروم داره به زندگی من هدایت می‌کنه

    واقعا استاد درست فرمودند که هروقت کسی برای هدایت آماده باشه خداوند اونو به سمت من هدایت می‌کنه

    و من واقعا این رو به صورت عملی دیدم که این

    درسته و زندگی من به دستان خداوند به طرف این سایت و استاد عزیز هدایت شد

    واقعا سپاسگزارم از خداوند مهربانم و مهربانم و مهربانم که منو هدایت کرد و زندگی منو نجات داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    امیر محمد گفته:
    مدت عضویت: 2362 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم

    یکی از مهم ترین چیزایی که تغییر ایجاد کرد تو زندگیم و به تظرم یوی از مهم ترین مسائل زندگیه مسئولیت پزیریه که ما در هر لحظه داریم با فرکانس هایی که به جهان هستی میفرستیم جهان خودمون رو میسازیم و هیچ تغییری هرگز تو این قانون ایجاد نمیشه و نخاهد شد .تمام قران هم کاملا به این موضوع اشاره کرده و مضمون خیلی از اشعار حضرت مولانا هم همین بوده .در نهایت فرکانس های ما که تکرار بشن زیاد باور های مارو میسازن و باور های مازندگی مارو .پس اگر همین یک مورد رو به قول استاد باور کنیم نتایجی که میبینیم خیلی خیلی زیاد میشه تو تمام مراحل زندگیمون بی برو برگشت هر جا که تو زندگیم مسئولیت پزیر بودم تونست سریع موصوع رو حل کنم هر جا تقصیر شرایط بیرون انداختم کلی عذاب کشیدم و اوضاع بد تر شد از خداوند میخام من رو در این راه ثابت قدم کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    نازیلا محجوب گفته:
    مدت عضویت: 471 روز

    وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

    و اگر از خدا به تو ضرری رسد هیچ کس جز خدا نتواند تو را از آن ضرر برهاند، و اگر از او به تو خیری رسد (هیچ کس تو را از آن منع نتواند کرد) که او بر هر چیز تواناست. 17 انعام

    سلام استاد جان

    سلام خانم شایسته‌ی نازنین

    و داداشیا،آبجیا، عباس منشی‌های گل

    یک صبح دیگه و یک روزی زیبا، امیدوارم روزتون پر باشه از لبخند و احساسِ خوب.

    عملکردن به قانون نشانه‌ی ایمان و تقواست.

    من که می‌سنجم روندِ تکامل خودمو ک چرا دیر شد رسیدن به خواسته هام؛ متوجه میشم من ک باشما آشنا شدم ققط فایل های شما را ازیک کانال تلگرامی ک دوره ها را گذاشته بود به شکل غیرقانونی، منم می‌شنیدم

    ولی دریغ از رخدادهای مدنظرم

    میگفتم آره بشنو ببین چقد خوب حرف میزنه

    یکروز، یک جایی، یک سالی، پول ک دستم آمد میرم پول دوره های ایشون می‌پردازم

    هر روز غرق درهمین شنیدن ها و نرسیدن ها

    اون موقع تصورم این بود عضو سایت شدن هن با پرداخت پول ممکنه، یکروز ک گفتم ببینم چه به چیه این سایت ک دیدم نه بابا، اصنم پولکی نی!

    عضو شدم

    از اون روزی ک عضو شدم تا فعل حال من معنی تعهد، اراده کردن، معنی کار روی باور، معنی حس خوب = اتفاقات خوبُ درک میکنم.

    من ذهنم داره برنامه ریزی میشه به موفقیت

    از کِی؟

    از وقتی ک دوره خریدم

    از وقتی ک بهای موفقیتُ پرداختم.

    من هر روز دارم خودم و ضعف های شخصیتمو به لطف دوره عزت نفس می‌شناسم که رشد میکنم.

    من عمل کردنُ با پوست و گوشت استخوانم دارم میفهمم.

    تا فقط یک گوشه نشسته باشی نتیجه رخ نمیده

    باید عمل کنی

    و تغییرات در وجودت ایجاد بشه اون موقع نتایج ایجاد میشه

    امروز بخودم گفتم نازی تو تجسم خلاق و سایر موارد تمرینات انجام دادی صبح بعد نماز، حال نچسپ به خواسته‌ات رها کن و بشین ازین لحظه لذت ببر.

    و واقعن دارم معنی زندگی در لحظه حال میفهمم چون همین فرکانس های اکنون ماست که آینده ما رو میسازه

    دارم به لطف پروردگار و آموزه‌های استاد به خواسته هام ک دیگه بعید نمیدانم از خودم میرسم.

    استاد عزیز تن‌تون سلامت و لب‌هایتان پر از لبخند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1385 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا

    روز 130 ام و تعهد من

    یکی از فایل هایی ک شروعش،موجب قوت قلب،موجب ارامش،احساسی ک انگار از قبل توی وجوده ادم هست ولی شیطان یا همون نجواها دوس دارن کاری کنن ک جوره دیگ فکر کرد

    من هیچ وقت از پس انداز کردن ،از لذت نبردن و موکول کردنه اون احساس خوبو لذتو به بعدا،حالم خوب نبوده

    بارها شده در شرایطی بودم ک در حال تجربه ی چیزی بودم ک میخواستم،اما ب دلیل باورهای غلط از بچگی،از چیزهایی ک از خانواده میشنیدم،ادم همیشه جوون نیست ک کار کنه،پول همیشه بدست نمیاد،پیر ک بشی سخته بی پولی،ینی همه جاش از سختی بوده و ته ذهنم این بوده ک باید پس انداز کرد ولی دوس نداشتم والبته انجامه اون کاره و خرید یا هرچی هم احساس خالصه خوب نداشتم

    یجورایی برزخ بودم

    بعد از اشنایی با شما،همه چی فرق کرده

    نه نگران فردام(چه برسه پیری) نه احساس بد دارم به کارهام

    تازه ورودیه نعمتو ثروت هم توی زندگیم بیشتر شده

    بهترین تجربه هارو دارم و جوری این تجربه ها به کیفیته احساسم اضافه میکنه ک لاجرم ،طبق قوانین این جهان،همه چی بعدش خودش میاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    ردپای روز 130

    روز شمار تحول زندگی من فصل پنجم

    گفتگوی استاد عباس منش با دوستان | قسمت 13

    به نام خداوند هدایتگرم که تمام راهها را برایم آسان و دلپذیر کرده است

    سلام به روی ماه استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم

    سلام به تمام فرشتگانی که در این سایت بینظیر الهی ساکن هستند

    پیشاپیش از استاد خردمند و آگاهم بخاطر این آگاهی های که در این سایت ارزشمندمون قرار دادند تشکر و قدردانی می کنم ممنون و سپاسگذارم استاد عزیزم

    عنوان فایل

    باوری که ساختنش‌، بالاترین اولویت را در تجربه شرایط دلخواه در زندگی دارد؛

    توضیحی درباره برانگختگی در روابط؛

    منظور از رهایی در برابر خواسته و  اقدامات عملی‌ای که‌، هم‌جهت با رهایی است؛

    به همان صورتی که خودمون رو دوست داشته باشیم و برای دیگران ارزش قائل باشیم دیگران رو تحسین کنیم به همان اندازه هم دیگران ما را دوست خواهند داشت..

    و با ارسال فرکانس مون به همان اندازه جهان هم بهمون پاسخ میدهد .. پس من سعی می کنم بیشتر روی خودم کار کنم تا شخصیتم رو بسمت خوبی ها و زیبایی ها و تحسین دیگران تغییر دهم تا خوبی های دیگران رو برانگیخته کنم و با تغییر باورهایم ذهن مو کنترل کنم و این تغییرات نیاز به تلاش و تمرین و تکرار و تکرار مدام دارد و امکان پذیر می باشد .. اینکه احساس لیاقت و عزت نفس رو در خودم تقویت کنم..

    من باور دارم که .. جهان سرشار از مردمان فوق العاده خوب و دوست داشتنی و مهربان و سخاوتمندی است که از هر جهت بهم کمک می کنند..

    من باور دارم که .. با هر کسی روبرو میشم فقط و فقط مهر و محبت و عشق و صداقت و درستی رو دریافت می کنم

    من باور دارم که … خداوند من رو دوست دارد و قدر من را می داند و من هم خودم را دوست میدارم و قدر خودم را میدانم پس تمام انسان ها هم قدر من را میدانند و منو دوست میدارند

    من باور دارم که.. من انسان خنده رو و دوست داشتنی هستم

    من سرشار از عشق و مهر و محبت و انرژی مثبت هستم

    من لایق بهترین عشق و مهر و محبت هستم

    من لایق بهترین شخصیت درست و مناسب هستم

    سوالی که مطرح شد اینکه …چگونه می شود به خواسته ای فکر کرد در صورتی که ذهن می گوید شدنی نیست؟

    پاسخ استاد در این زمینه ….کل دوره های استاد به این موضوع اشاره دارد که چگونه ذهن خود را با باورهایی که ایجاد می کنیم کنترل کنیم.

    در واقع همه چی کنترل ذهن است و باید همیشه در حال تربیت افکار و باورهای ذهنی مون باشیم

    سوال بعدی اینکه..مکان زندگی در موفقیت شما تاثیر داشته است؟

    مکان هیچ تاثیری ندارد زمانی که در مدار درست باشیم به مکان بهتر هدایت خواهیم شد

    قانون رهایی یعنی چه؟؟؟

    یعنی اینکه فکر نکنیم تا وقتی به خواسته مون نرسیدیم نمی تونیم خوشحال باشیم و از زندگی مون لذت ببریم… یعنی نباید فقط به این فکر باشیم که دنیا بدون رسیدن به خواسته مون لذت بخش نیست و مدام نچسبیم به همون خواسته .. یعنی از لحظات و مسیر زندگی مون سعی کنیم لذت ببریم ولی تلاش ذهنی هم داشته باشیم و به خواسته مون توجه داشته باشیم ولی عامل باز دارنده ی لذت ها و شادی ها و خوشحالی هامون نباشه .‌ یعنی زندگی رو سخت نگیریم .. یعنی سپاسگذار بودن از آنچه که هم اکنون داریم و توجه به داشته هامون …

    یعنی غر نزدن و شاکی نبودن … یعنی سعی کنیم به نکات مثبت و زیبایی های اطراف مون توجه کنیم و تحسین کنیم و شکر گذار باشیم حتی اگر یک لیوان آب رو نوش جان می کنیم سپاسگذارش باشیم با لذت آن یک لیوان آب رو بنوشیم و غیره… در واقع قانون رهایی یعنی توجه مون رو از ناخواسته ها برداریم و بگذاریم روی خواسته ها

    سوال اینکه ….چه باوری باعث می شود ضمانت دیگران را بکنیم؟

    اینکه فکر می کنیم با کمک کردن به دیگران می توانیم جایگاه آن ها را تغییر دهیم…. اتفاقا دقیقا این افکار رو قبلنا داشتم یعنی قبل از آشنایی با استاد عزیزم و این آگاهی ها در مدار باورهای نادرستی بودم که جهان با چک و لقد فراوان این باور اشتباه رو خیلی قشنگ بهم فهموند

    هیچ گاه زمانی که پولی قرض می دهیم روی آن پول و اون شخص هیچ حسابی باز نکنیم … یعنی اگر می خواهیم در راه خداوند قرض دهیم باید این فکر رو بکنیم که اگر آن شخص اون پول رو پس داد که داد اگر هم نداد در راه خداوند داده ایم…

    در غیر این صورت به هیچ وجه قرض نداده و همچنین قرض و وام نگیریم در هر صورت و در هر شرایطی باید بپذیریم این یکی از اون باورهای مخرب ذهنی است که باید همیشه روی ذهن مون کار کنیم تا کنترل ذهن رو در این زمینه مدیریت کنیم

    دیدگاه استاد عباس‌منش درباره «نقش پس انداز در ثروتمند شدن»

    استاد گفتند من اعتقادی ندارم که با پس انداز کردن کسی بتواند ثروتمند شود بلکه با تغییر باورها می توان ثروتمند شد … در واقع بیشتر یک تلاش ذهنی است نه فقط تلاش فیزیکی ..

    اتفاقا منم تجربه کردم که با پس انداز کردن مدام احساس کمبود در ذهنم تداعی میشه ..البته خیلی خوبه که پولمون رو مدیریت کنیم چون باید مدیریت بشه ولی فکر کردن مدام به پس انداز کردن احساس کمبود رو بوجود میاره…

    مثلا این باورهای باز دارنده و محدود کننده رو بوجود میاره اینکه..

    با فکر کردن به پس انداز همش فکرم میره روی این موضوع که کمتر خرید کنم و یا کمتر پول خرج کنم که برام باقی بمونه و پس انداز کنم … مدام به این فکر می کنم که تخفیف بگیرم تا باقی پول رو پس انداز کنم .. مدام بفکر اینم که الان پولم داره تمام میشه .. یا بفکر این میوفتم که از لیست خریدهام بزنم و لوازم مورد نیازم رو موکول کنم به یک وقت دیگه تا پولم رو پس انداز کنم . و تمام این عواقب رو بدنبال میاره و باور کمبود رو در ذهنم ایجاد می کنه .. پس باید باورهای ذهنی مو تغییر بدم و باور فراوانی رو در ذهنم تقویت کنم و مداوم به وفور و فراوانی فکر کنم و با خودم تمرین کنم . مدام برم به جاهایی که ببینم مردم چقدر قشنگ و پر بار خرید می کنند و اینجاست که بجای حسرت و حسادت باید تحسین و تمجید رو جایگزین کرد .. یعنی حسرت نخوریم که ای بابا مردم چقدر پول دارن و خرید می کنند خوشبحالشون و مدام به کمبود فکر کنیم .. در واقع اینجاست که باید تمرین کنیم و کنترل ذهن رو بدست بگیریم و بهش بگیم ببین این آدمها چقدر جسورانه خرج می کنند بفرما اینم الگو.. ببین چقدر توی دست مردم پول و ثروت هست که وقتی میزند سوپری و یا میوه فروشی و بازار روز و یا قنادی و غیره.. آنقدر سریع قفسه ها رو خالی می کنند که مسعول اون مغازه ها سریع باید قفسه ها رو پر کند ..

    مثلا امروز رفته بودم فروشگاه خرید کنم بعد از برداشتن برنج عطری هاشمی و روغن و چند قلم اجناس دیگه می خواستم گوشت بخرم ولی تمام گوشتها تمام شده بود و من داشتم فکر می کردم که ببین چقدر مردم خرید کردند که الان گوشت های فروشگاه تمام شده.. و این یعنی فراوانی پول .. یعنی فراوانی مشتری .. یعنی رونق کسب و کار . خدا رو شکر

    یعنی بجای اینکه منفی فکر کنم به قسمت مثبت این قضیه توجه کنم .. به نکات مثبت این موضوع نگاه کنم و ذهنمو تربیت کنم بسمت زیبایی ها بسمت وفور و فراوانی ها بسمت نعمت ها بسمت مثبت ها .. چون قانون همینه به هر آنچه که توجه کنیم از اساس و پایه ی اون جنس از توجه وارد زندگی مون میشه ..

    پس من باید مدام قوانین رو بخودم یادآوری کنم به

    باز هم مثل همیشه این باور رو آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من در این . روز شمار تحول زندگی من بوده است

    .تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه

    به  هر  آنچه  که  توجه  می کنیم  از  ریشه  و  اساس  همون  موضوع  وارد  زندگی مون میشه

    پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق می‌کنیم، بنابراین اگر می‌خواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم

    اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم

    اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم

    اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم

    پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم

    باورهای فراوانی که باید هر روز بخودم یادآوری کنم…اینکه

    اگر آگاهی خداوند در وجودم جاری شود هیچ محدودیتی در مورد ثروت ندارم چون منبع این وفور و فراوانی و ثروت خودش نامحدود است مثل کوهی از الماس ثروت خودش بطور مداوم میاد و گردآوری میشه و من نیازی ندارم که پس انداز کنم

    من قانون گردآوری را فرا می خوانم

    روزی من از جانب خداوند است و هم اکنون پول و ثروت و نعمت و برکت در پرتو فیض الهی و قانون گردآوری پول و ثروت وارد تجربه ی زندگیم شده ممنون و سپاسگذارم

    خدایااا شکرت

    خداوند یک انرژی است و این انرژی قابل تبدیل شدن است به هر آنچه که در ذهنم بسازم شکل می دهد و تبدیل به واقعیت و تجربه ی زندگیم شده

    خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت

    خدایاا خودت کمکم کن که بسمت مرحله ی بعدی زندگیم هدایت شوم تا مدارم بالاتر. بره

    خدایاا خودت منو بسمت زندگی جدیدم با تغییر افکار و باورهای جدیدم برای تغییر شخصیم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره

    خدایاا منو بسمت تغییر و تحول فوق العاده معجزه آسای بینظیر تغییر شخصیتم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره

    خدایاا می خوام با بهترین ها دیده بشم

    خدایاا کمکم کن که مدارم بالاتر بره تا در مدار دریافت آگاهی های بیشتر و خواسته ها و تغییر و تحولات بالاتری هدایت شوم تا شخصیتم در همه ی زمینه ها تغییر کنه .

    ما ز بالاییم و بالاتر می رویم

    خدایاا شکرت که ذهن و روح مقدس الهی من در تعادل و هماهنگی کامل با همدیگر هستند و من در هماهنگی کامل با خواسته و آرزوهایم هستم

    خدایا شکرت که من در مدار دریافت خواسته ام هستم

    خدایا شکرت من در مدار تکامل تصاعدی برای دریافت خواسته ام هستم

    خدایا خودت زیبای های بیشتر این جهان را بر من آشکار کن تا بتونم بذر خواسته هام را در دلم بذارم و رشد کند و شکوفا شود و وارد تجربه ی زندگیم شود که رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر است آمین

    خدایاااا شکرت ممنون و سپاس

    خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای تا امنیت و آزادی آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایمان را داشته باشیم.

    خدایا من می خوام با بهترین دستاوردها خودم رو تجربه کنم

    و بهترین از ورژن خودم باشم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1447 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام خانم شایسته نازنین

    خوشحالم که به لطف خداوند تا این گام پیش آمدم

    چندین سال قبل مهاجرت کردم، مهاجرتی که یک جورایی فرار از بعضی اخلاق و رفتارهای افراد دورو برم بود، آن مهاجرت با اینکه خیلی خیر و برکت برام داشت، اما دوباره همان رفتارها را از افراد دورو برم جذب کردم چون من شخصیت دلسوزانه ،حمایتگرانه و تلاش برای خوشبخت کردن دیگران را تغییر نداده بودم و باز هم از اطرافیانم ناسپاسی می‌دیدم که به شدت حال مرا خراب میکرد

    با آموزه های استاد این شخصیت را کم کم تغییر دادم ،بیشتر به خودم و خواسته هام اهمیت دادم و فقط تلاشم برای احساس خوب خودم بود. نتیجه این شد ،خیلی از افراد از دورو برم حذف شدند و رفتارها اطرافیان با من تغییر کرد یادمه اسامی چند تن از افرادی که یک جورایی از دستشون ناراحت بودم نوشتم و خصوصیات خوبشون را تحسین میکردم رفتارهایی از این افراد دیدم که برای من چیزی شبیه معجزه بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    امیرحسین روشنگر گفته:
    مدت عضویت: 1745 روز

    سلام استاد همین الان که دارم اینو می‌نویسم از خواب بیدار شدم و و سوالی داشتم از خدا و رها کرده بودم و خواسته ای از خداوند راجب کسب کار از دل تضادی که بهش برخوردم در دلم شعله میزنه منتهی ویژگی های کاری،همین الان میخواستم ثبتش کنم و صدای خودمو ضبط کردم و اون الهام این بود،

    خود شما اومدین اتاقم با مریم جان و بمن گفتین این باورو با خودت تکرار کن هدایت میشی

    (من میتونم در مسیر علاقم که طرح الهی منه کار کنم حرکت کنم هم میتونم ازش پول ثروت بسازم)

    هزاران بار جواب سوالهام در خواب بمن الهام شما حتی چند بار بمن در خوابم زمان رسیدن به خواسته ای گفته شده و من برای اینکه یادم نره نوشتم و دیدم دقیقا اتفاق افتاد و آدم تفاوت خواب و الهام قشنگ می‌فهمه آنقدر به این موضوع باورم دارم که بهم گفته بشه برو در دل آتیش چشم بسته میرم.

    شما خودت این باورو در خواب فریاد می‌زدی سرم تکرارش کن با خودت خبخود در ها باز میشه و رها باش

    اصلا این جمله تو خوابم بمن آرامش داد واقعا نمیدونی با چ حسی دارم اینو می‌نویسم استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    خدایا شکرت که اینجام

    خدا جونم اگه هر روز ، هر لحظه اینو چندین بار تکرار کنم کمه…

    خدایا شکرت که اینجام

    خدایا شکرت که تو این مسیر خوشبختی م.

    استاد در مورد مهاجرت که گفتید ، من قانون ش ، درست طی کردم، من دو سال در روستا زندگی می کردم و سعی و تلاش م این بود خوب زندگی کنم،

    همیشه اینو به خودم می گفتم که فاطمه یادت باشه اگر تو از این جایی که هستی نتیجه گرفتی اگه هر آنچه که می خوای و خلق کردی مطمئن باش ، بعدش مدارت بالا تر میره و انوقته که باید مهاجرت کنی.

    استاد به خدا شد.

    من تمام زندگی م ریز به ریزش و که داشت از دستم می‌رفت و آروم آروم به دست آوردم.

    من آنچه که می خواستم و خلق کردم

    من از تمام لحظات ش حال کردم زندگی کردم.

    من تو اون روستا تنها فردی بودم که یه زندگی پر از نعمت، سلامتی ، روابط های عالی داشتم.

    بیشتر وقت ها به گوش ن می رسید که بعضی آدم ها می گفتند تو چطوری زندگی می کنی.

    من الآن نزدیک به هشت ماه ست، که خود به خود هدایت شدم ، به آدم ها، ایده ها ، موقعیت ها، شرایط ، چقققققدر راحت ، ساده همه چیز، همه ی اتفاقات دست به کار شدند و من به راحتی هدایت شدم به اینجا.

    اون روزی که تصمیم به مهاجرت گرفتم، خیلی و خیلی درک کردم که اینجا برام کوچک شده، من باید وارد چالش جدید، با فضای بزرگ تر ، وارد بشم.

    امروز دارم لذت می برم که چقققققدر عالی توکل کردم

    ایمان به خدا بود که همه ی کارها م و واسم انجام داد.

    وارد مسیرهایی شدم و هستم که دستانی از جانب ربم هستند و به راحتی کارهای منو انجام میدن.

    باورم این بود ..

    تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه می گویدت چون باید کرد.

    و به قدم به قدم گفته شد و هنوز هم داره میگه من دارم لذت می‌برم، من دارم هم از تجربیات گذشته م، هم از موفقیت های گذشته م درس ها می گیرم و دارم روز به روز موفق تر میشم.

    ایمان و عمل حرف اول رو می زنند.

    نتایج باورها و بوجود میاره.

    باور باعث حرکت بیشتر میشن.

    باز دوباره عمل، باز ایمان….

    و هی تکرار و تکرار، و نتایج هی بزرگ تر و بزرگتر.

    استاد متشکرم

    مریم جان متشکرم که این مصاحبه ها رو به عنوان مهاجرت به مدارهای بالاتر رو دسته بندی کردی.

    مریم جان متشکرم که رها کردی و خودتو دست ربت، دادی و برای بهتر شدن زندگی من،چیدمان خدا رو داری انجام میدی.

    متشکرم متشکرم.

    خدایا خوب از دلها آگاهی و خوب می‌دونی که چقققققدر راحت دارم قانون رهایی و آروم آروم طی می کنم و هی رشدم و می بینم.

    خدایا متشکرم

    استاد متشکرم که اومدی وسط قابل و دوباره تکمیلی تر شدنم حرف زدید

    اینجا هم همون جایی ست که با قانون تکامل من دارم بهتر درک می کنم که شما هم تو ضبط فایل هاتون چقققققدر تکامل طی می کنید.

    و چقققققدر این درس ها واسم مهم هستند

    خدایا متشکرم که چقققققدر دوست م داری و عاشق م هستی که منم تو مسیر تو باشم و لذت ببرم

    خدایا متشکرم

    متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: