مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 711 روز

    سلام

    این روزها واقعا به نا امیدی رسیده ام خسته شده ام بس که هیچ اتفاقی نمی افتد من که در این مسیر بوده ام انقدر روی خودم کار کرده ام هیچ اتفاقی نمی افتد برایم آدم هایی که از قانون خبر ندارند بیشتر به خواسته های خودشان می رسند ،این روزها واقعا نا امید شده ام ،نمی دانم فعلا که در این شرایط گیر کرده ام بارها و بارها کنترل ذهن کرده ام و تسلیم نشده ام اما اینبار خورده ام به ته ،نمی دانم فقط می دانم باید کنترل ذهن بکنم مثل شما که توی ذوقتون خورد یه نفر فقط اومده بود سمینارتون من هم میبینم نتیجه کار کردن روی باورهایم هیچ است توی ذوقم می خورد،اینکه از طرف خانواده هم می گویند به هیچ جایی نرسیده ای بیشتر مزید بر علت میشود برای این نا امیدی باید فقط کنترل ذهن کرد و توکل کرد برخدا فعلا که اینجا گیرم تا ببینم بعد نتیجه اش چه می شود

    استاد لطفا دوره ی عشق و مودت را آپدیت کنید،قرار بود این دوره خیلی وقت پیش آپدیت شود کاش آپدیت میشد این دوره حالا که وقت هست،من زمانی این دوره را خریدم که قرار بود آپدیت شود اما حالا بعد گذشت چندین سال هنوز آپدیت نشده کاش این دوره را آپدیت کنید و فکری به حالش کنید و با جزئیات و مثال های بیشتری مباحث را باز کنید ،من روی این دوره خیلی کار کرده ام اما نتیجه ای نگرفته ام ،لطفا این دوره را آپدیت کنید استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1727 روز

    سلااااااام و دروووووود

    خداروشکر میکنم با شما استادان گرامی همراه هستم.

    مریم خانم این فایل از اون فایل‌های درجه یک بود.

    واقعا از شما و از استاد عزیزم سپاسگزارم.

    نمی‌دونم چه جوری احساسم را با کلمات بیان کنم.

    نکاتی که توی این فایل آموزش دادید، برای کسب و کار بی‌نظیره.

    مخصوصاً زمانی که توی کار رفتی و اون کار اونجوری که دوست داری پیش نرفته و این نشون دادن ایمان اون لحظه واقعاً کار هر کسی نیست.

    این یک تعهد عظیم و یک ایمان و خودباوری از این پشتش نهادینه شده است.

    بی جهت نیست نتایجی که در کمتر از یک سال بعد از اون گرفته شده اگر شاید خود شخص من جای استاد بودم، کلاً از مسیر سخنرانی خارج می‌شدم.

    و این جمله‌های طلایی این فایل بود:

    اینجاهاست که ما باید ایمانم را نشان بدهم

    ما باید به خداوند نشان بدهیم توی این مسیر ثابت قدم هستیم

    باید حرکت کنم و باید نا امید نشوم.

    و قسمت دوم این جمله برای الان من واقعا عالی بود.

    من باید ایمانم را به خداوند نشان بدهم.

    من باید ثابت قدمی ام را بخداوند نشان بدهم.

    من باید مسیر تکاملم را طی کنم.

    من باید در مسیر ایراداتی را حل کنم و رشد کنم.

    من باید کار کنم و ادامه بدهم.

    من باید امیدوارم باشم.

    من باید تسلیم خداوند بشم و نا امید (تسلیم مشکلات) نشوم.

    من باید با ایمان ادامه بدهم.

    من باید با احساس خوب که از ایمان و موحد بودن بر می انگیزد ادامه بدهم.

    ما مسیر را طی میکنیم، توی همین ادامه دادن ها، ایرادات را پیدا میکنیم، مسائل را حل میکنیم و رشد میکنیم.

    اصلا مسیر خیلی روشنه.

    مسیر خیلی اینجوری راحته وقتی بهش نگاه میکنی.

    و اینجوری کمتر دردت میگیره.

    عالی بود استادان گرامی.

    بینهایت از شما اساتید عزیزم سپاسگزارم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1113 روز

    سلام استاد

    این گام هفتم چقدر به موقع اومد دقیقا زمانی که باید میشنیدم

    امشب دچار یک تضادی شدم که بعد کلی کار کردن رو عزت نفس و احساس لیاقت اما نتونستم حرفم رو بزنم البته نسبت به قبل ارزش بیشتری قائل بودم برای خودم ولی بازم توقعم از خودم بیشتر بود در کل کنترل ذهنمو از دست دادم و نجوا ها اومدن اما سایت باز کردم و این گام هفت رو دیدم چیزی بهم گفت گوش بده این فایل واسه توعه همون لحظه شروع کردم به گوش دادن و اروم شدم و برام یاد اوری شد که تضادها اومدن من باورهای غلطم رو بشناسم هر اتفاق نامناسبی نتیجه ی باورهای منه و من باید روشون کار کنم

    تضادها دوست منن استمرار در مسیر درست یعنی این بازخوردها بجای اینکه ناامیدت کنه بهت راه رو نشون بده و انگیزت بیشتر بشه

    باید مسیرو ادامه داد هی ادم بیشتر میفهمه بیشتر ایراداشو برطرف میکنه پس تکامل رو از یاد نبرم و یادم‌نره منی که انقد تو‌حوزه ی عزت نفس داغون بودم الان انقد بهترم باید تکاملم رو رعایت کنم و توقع الکی از خودم نداشته باشم که ناامید بشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    عرفانه تیموری گفته:
    مدت عضویت: 2577 روز

    بنام خدا و سلام خدمت همگی.صبح جمعتون بخیرونیکی.

    ی تیکه از صحبتهای استاد دقیقا مسئله ای بود ک ذهن من دیروز هی تکرارش میکرد و باعث شده بود کلا درگیراین مسئله بشم.

    پریشب ازخدا خاستم ک کمکم کنه صبح زود پاشم و همراه همسرم ب کارگاه برم.ایشون صبح خیلی زود پامیشه و برای منکه چندین ماهه تا تقریبا ظهر میخابم خیلی سخت بود ک همراه ایشون پاشم.از طرفیم مخصوصا ازوقتی بااین پروژه همراه شدم خیلی دلم میخاست پاشم ی حرکتی بزنم.انگار اون انرژیه از نظر ذهنی اومده بود ک پاشم بزنم بیرون و ازین شرایط کنده بشم ولی هنوز از نظر فیزیکی نیمده بود.تااینکه خلاصه دیروز بعداز مدتهاصبح اول وقت پاشدم و همراه همسرم ب کارگاه رفتم.هیچ ایده ای خاصی هم نداشتم ک خب گیرم ک رفتی کارگاه حالا میخای چیکارکنی؟باخودم میگفتم اولا هدف صبح زودپاشدن و ازخونه بیرون رفتنه.دوما فوق فوقش اونجا تو کارای کارگاه کمک میکنم و سوما ببینم شرایط چطوریه ک اگه اوکی بود دوباره بامید خدا کار فروش رو شروع میکنم. ک خب خداروشکر خیلی کمکها از دستم براومد انجام دادم و یکی دوتا ایده هم اومد ک حالا دارم فکر میکنم ببینم چطوری میشه انجامش داد.ولی درطول روز هی ذهنم میگفت تو باید میموندی توخونه و فعلا هیچ کار و درامدی رو شروع نمیکردی تا خوب روخودت کارکنی.اینطوری اگه دوباره رفتیو موفق نشدی و دوباره کارو نصفه نیمه رها کردی چی؟

    و هی همین نجواها ادامه داشت و منم کار خودمو ادامه میدادم ولی هیچ جوابی نداشتم بهش بدم.تااینکه دیشب ک داشتم نکته برداری میکردم از این فایل دیدم استاد گفتندنباید انتظار داشته باشیم همه چی پرفکت باشه،باورا عالی باشه تابعد مسیرو شروع کنیم.نه.اصلا.تامسیرو نری یسری ایرادها درنمیاد.زیبایی های این مسیر اینه ک آدم باتوجه ب بازخوردهایی ک میگیره ایراد رو پیدامیکنه،روش کارمیکنه و هی اوضاع بهترمیشه.

    کافیه تسلیم مشکلات نشیم.اونا جزیی از روند مسیره.

    ولی بجاش در طی مسیر تسلیم خداوند باشه.

    اینکه خدایا من میخام این قدمو بردارم.مثل پریشب خودمن.گفتم خدایا من میخام ازجا پاشم.میخام حرکت کنم ولی نمیدونم چیکارکنم چ مسیری رو برم.اصلا نمیدونم این قدم ک میخام بردارم دوباره طبق گفتگوهای ذهنی خودمه یا اونچیزی ک تو گفتی.فعلا میخام ی قدم بردارم. و دوست دارم هرچی تو گفتی همون کارو انجام بدم. ولی تو دیدن گفته های تو خیلی بینا نیستم.فقط بدون دوست دارم ک تو بهم بگی چیکارکنم.اینطوری خیالم راحتتره.

    دوست دارم تسلیم اراده ی خداوند باشم.دوست دارم بدونم او برام چ طرح و برنامه ای داره همونو پیش برم.فعلا قدم اولو برداشتم.بقیه هم توکل بخودش.

    ممنون و سپاسگذارم از استاد عزیز ک اینقدر خوب عالی تجربه هاشونو باهامون درمیون میذارند ک بقول خودشون ما دیگه نخایم اون سعی و خطاها رو بریم.

    خداروشکر میکنم ک قرار گرفتن درین پروژه رو روزی من قرارداد.

    باآرزوی بهترینها برای همه عزیزان.

    دوستتون دارم.عرفانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    جلال مسعودی گفته:
    مدت عضویت: 2403 روز

    سلام و درود خدمت تمام دوستان و استاد محترم و خانم شایسته گرامی

    امروز بعد از یک هفته یا فکر کنم 8 روزی شد که نتوانستم در سایت کامنتی منتشر کنم برای همین احساس ناامیدی به سراغم اومد که دیگه از مسیر دور شدی

    امروز گفتم هر طوری شده باید کامنتم رو بنویسم

    روز جمعه است و من سر کارم در مغازه‌ام مشغول هستم صبح اول وقت کامنت چند تا از دوستان رو خوندم و فایل رو در مسیر اومدن به سر کار گوش دادم و الان هرچی که به ذهنم میاد رو سعی می‌کنم بنویسم

    امروز خدا رو شاکرم که در این مسیر زیبای الهی زندگی می‌کنم و تونستم از دوره‌های استاد نتایج بسیار بزرگ بگیرم.

    خیلی از خودم خوشم میاد که یک کسب و کار و زندگی جدید رو برای خودم ساخته‌ام ، خدا را شکر می‌کنم که باورهام نسبت به چند سال پیش خیلی تغییر کرده است

    امروز وقتی که نگاه می‌کنم متوجه می‌شم که خیلی آروم و نرم این باورها شکل گرفته هرچند که هیچ موقع نمی‌تونم بگم باورهام 100 درصد درست شده و جای کار نداره

    یه عاملی که به من خیلی کمک کرده و انگیزه بهم داده تا تو این مسیر طی این چند سال باشم ، الگوهای مناسب و سالم و موفق این سایت بوده است

    تغییرات استاد و زندگی موفق ایشان خیلی برام شگفت انگیز است و الهام بخش ، چرا که استاد رو من اون موقعی که دوره تندخوانی رو در استان یزد برای اولین بار اجرا می‌کرد ،شناختم و به خاطر یک جایزه‌ای که از اون سمینار من برده بودم موفق شدم نیم ساعتی حضوری با استاد در رستوران موقع شام صحبت کنم . و امروز وقتی زندگی و موفقیت ایشان را می‌بینم نمی‌تونم به قانون شک کنم یا بگم مسیرم درست نیست پس باید ادامه بدم

    دوستان فراوان دیگه‌ای که تو این سایت می‌بینم به موفقیت‌های خیلی بزرگ دست پیدا کردند عامل محرک و انگیزه بخش من هستند و از این بابت خدا را شکرگزارم

    به خودم هم آفرین می‌گم که تونستم بعد از چند جلسه امروز کامنتم رو بنویسم

    اتفاقاتی افتاد و شرایط ناخواسته ای طی چند روز گذشته پیش اومدکه بخاطر داشتن شاگرد اتباع مغازه‌ام پلمپ شده بود و طی این چند روز خودم تنهایی به مشتریانم سرویس می‌دادم و کم کم خم و چم کار بیشتر دستم اومد . و منو به نوعی آماده تر و مصمم‌تر کرد برای تغییر مدار درآمد و کسب و کارم به سمت رانندگی جاده و کار روی ماشین سنگین

    و خدا را شکر تونستم این چالش رو پشت سر بگذارم و امروز با عشق و نشاط کار می‌کنم و از کارم خیلی لذت می‌برم و به مشتریانم سرویس میدم و راضیم و امیدوارم که خدا منو به سمت خواسته هام و لذت و آرامش و امنیت و ثروت بیشتر و رانندگی که خیلی دوست دارم هدایت می‌کنه

    از تمام دوستان و همراهان گرامی در این سایت بزرگ الهی سپاسگزارم شاد و پیروز و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 960 روز

    به نام خداوند اجابت کننده

    خدایا شکرت که ادامه دادم این مسیر زیبا وپر نعمت رو وبه شناخت بیشتر راجب قوانینی که گذاشتی دارم میرسم وهمینطور اصل که شناخت خودته دارم بیشترو بیشتر میرسم خدای من

    نکته ای که امروز توی ذهنم صدای زنگ رو در آورد این جمله استاد بود که باید ادامه داد اگر نتیجه می خوام

    این جمله رو باید همیشه به خودم بگم مخصوصا توی مواقعی که هنوز نتیجه اونجور که باید دستم نیومده چون با استمراره که نتیجه می آید و با استمرار در مسیر نا گفته های مسسر شغلی رابطه خودشناسی و وو … هر مسیریو باید رفت تودلش واز خود مسیر یاد گرفت بهبود هارو چون به قول استاد باید بزاریم که توی مسیر رشد قرار بگیریم تا با بودنمون توی مسیر ایراداتمون رو بفهمیمم

    این جمله استاد رو که باید تو دل مسیر بریم تا ایراداتمون رو بفهمیم من اینجا با مثال های خودم بیان میکنم تا در این لحظه برای خودم یاد آوری بشه هم رد پایی باشه برای بعدا خودم که بیام وبخونم وباز استوار تر باشم در این مسیر

    دقیقا توی دل مسیر رفتن ویاد گرفتن وبهبود دادن برای من مثل این می مونه که هر وقت هر بیزنس یا شغلیو که دوستانم میان بهم میگن مثلا فلان کار با این حد از سرمایه واین جوری کار کردن وتوی این زمان این نتیجه رو داره دقیقا توی ذهنم این پلی میشه که اینا فقط حساب کتاب روی کاغذه واصلا نباید فقط به این دودوتا چهارتا نگاه بکنم.

    چون خودم توی هر شغلی که تا به العان بودم وتجربه کسب کردم دیدم که درسته اون صحبت هایی که روی کاغذ میارن دوستانم ولی توی دل کار اوضاع می تونه تغیر بکنه حالا هم به طرف مثبت هم منفی ولی بیشتر به سمت نا جالب چون وقتی میایم روی اعداد ارقامو حسابو کتاب پیش بینی می کنیم خیلی از مسائل رو که توی دل کار فقط پیش میادو نمی بینیم واتفاقعا همینا اون چیزین که حسابو کتابو میریزن به هم وکسبو کارا اون جور که فکر می کنیم پیش نمیره

    به عنوان مثل.میان حساب کتاب میکنن که اگر یه تریلی بگیریم اینقدر هزینه خریدشه بعد ماهی اینقدر تعداد بار ببره این قدر هزینه شوفرو خرجای ماشین در آخر برج میشه فلان عدد سود خااالص

    بعد من توی دلم می خندم ومیگم هنوز تا حالا نرفتی جاده تا بدونی اوضاع از جه قراره

    چون اتفاقات جورواجوری توی این یک ماه می تونه پیش بیاد مثلا کافیه لاستیک بترکونی توی همین ماه بعد سهمیه گازئیل هم نداشته باشی برای بار بردن بعد این وسط مسطا چند روزم ماشین بخوابه برای تعطیلیا ودیگه تماااام همه اون حسای کتابارو باید بزاری در کوزه آبشم نخوری چون آبی نداره

    یا مثال بعدیم بازم توی شغل

    یا می اومدیم حساب کتاب میکردیم بازم که اگر فلان تعداد جوجه بلدرچین بگیریم اینقدر هزینه دونه او خراکو دارو بدیم اینقدر زمانم بزاریم با این تعداد جوجه واین قیمت بازار برای فروش اینقدر سود می کنیم

    ولی بااز من توی ذهنم ودلم میخندیدم که بابا اصلا اینجوریا نیست

    چون کارا اصلا اینجوری پیش نمیرن با این ذهنیت

    کافیه که مثلا توی زمستون یه برق رفتگی پیش بیاد به هر دلیلی هیتر ها خاموش بشن دما بیاد پااین جوجه ها یخ میزنن

    یا مشکل توی گاز رخ رده یا وسط دوره پروش قیمت دونه بره بالا قیمت گوشت بیاد پااین

    وتماام دیگه

    حالا اینارو که میگم نه از روی این باشه که ذهنم منفی نگره وفقط داره مشکلاتو میبینه نه بخاطر اینکه این کارورو خودم توی اسکیل های خیلی کوچیک تر انجام دادم با همون روش حساب کتاب دودوتا چهارتا بعد دیدم که توی دل مسیر این مسائلم ممکنه پیش بیاد و تا وقتی نرفتم تو دل کار اینارو متوجه نشدم

    واتفاقعا همه این مشکلات به ظاهر که بر خوردم بهشون شدن نقطه عطف وبهبودم توی همون کار ها

    ولی نکتش اینجاست که کسی که فقط بخاطر حساب دودتا چهارتا میره کاریو شروع میکنه ومیره توی دل مسیر وبعد با همچین مسائل پیش بیتی نشده ای بر خورد نیکنه دیگه ادااامه نمیده اصلا که نتیجه بگیره وهمون اول برشکت میشه وناامید میشه ناااا امید میشه وادامه نمیده

    ولی به قول استاد وقتی میری توی مسیر مورد علاقت اولکه تو بخاطر پول نرفتی اون کارو انجام بدی که دودوتا چهار تا کرده باشی که بعدشم تو از همون درس گرفتنا وبهبود دادنای مسیرم لذت میبری واتفاقا چون کارتو دوست داری همه این چالشها دلیلی میشن برای پیشرفتت وخودت راه حلهارو براشون پیدا میکنی چون دلت می خواد کار بکنی دلت می خواد زمان بزاری چون ناامیدی اصلا در کار نیست تو داری لذت میبری مثل استاد که اون زمان براش فرقی نداشت چه با یک نفر دوره برگزار بکنه چه هزاران نفر وادامه داد با همون یک نفر که بعدشم با دوره هزار نفری با هزاران برابر درآند بیشتر براش اومد

    وداستان اینه

    امید وارم که این صحبت هارو همیشه با خودم بکنم وتوی مسیر زندگیم استفاده بکنم از این قوانین وراهو رسمی که از استاد عزیزم آموختم

    خدارو میلیارد ها میلیار بار سپاسگزارم

    وهمین تور از خانم شایسه مهربون که گام هفتم از محاجرتمونو برامو تدارک دیدن ممنونم از صمیم قلب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نازیلا محجوب گفته:
    مدت عضویت: 477 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان !

    عنوان این فایل واقعن عالیه!

    هرقدری ک استمرار داشته باشیم میتوانیم به هدف خود برسیم.

    استاد درست میگن وقتی تازه شروع میکنی خیلی مفاهیمُ درک نمیکنی، ولی وقتی ادامه بدی یک حرف استاد دریک فایل ذهنتُ روشن میکنه،حرف همونه ولی مدارت تغییر کرده،استمرار ورزیدی و حال بهتر درک میکنی و موضوع برات روشن میشه.

    من حال اعراض کردن با پوست و استخوانم فهمیدم چیه!

    استاد یکهزار بار تکرار کرد

    من متعهد نبودم برا تغییر…

    الان ک چندماه شد متعهد شدم معنی اعراض بهتر میفهمم.

    امیدوارم طوری ادامه بدهم که اون نتایجی ک مدنظرمه اتفاق بیفته به لطف خداوند.

    همه نتایج عالی بایک تعهد متعهدانه شروع میشه!

    پس تعهد یادتون نره !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    سلام به استاد عزیز و یاران توحیدی اش

    وقتی داشتم مجدد فایل رو گوش میدادم همزمان ته ذهنم داشتم به موصوع فراوانی در زندگیم فکر میکردم که چرا علیرغم اینهمه باورهای قوی در زندگیم اتفاق نمی افته .

    و متوجه شدم فراوانی در زندگی به دوشکل اتفاق میافته .

    1. من تقلاهای زیاد کنم تا بتونم فراوانی رو در زندگیم بیارم همون تبلیغات زیاد . به قیمت پایین خدمات دادن . با چرب زبانی و مخ زدن . دست به دامن خلق خدا شدن . نذر ونیاز و توسل و….

    2. باورهای توحیدیم رو در زمینه راحت انجام شدن کار درست کنم تا فراوانی به راحتی وارد زندگیم شود .

    من خودم به شخصه متوجه شدم که من قبل آشنایی با سایت هرکس فراوانی از هرجهت مالی . روابط و… وارد زندگیش میشد میگفتم

    طرف خوش اخلاقه و سر زبون دار ومخ زن

    طرف روابط عمومی بالایی داره و باافراد درست حسابی رفت وامد میکنه

    طرف کار مردم و راه میاندازه وخیره و خدا درعوض کار او را راه میاندازه

    طرف تبلیغاتش زیاده

    طرف دهها شغل رو عوض کرد وتقلاها کرد به اینجا رسید

    طرف قیمت خدماتش رو آورد پایین و به اینجا رسید

    طرف اهل دوز و کلک بود و به اینجا رسید

    که متاسفانه من کم وبیش این باورها رو داشتم و الانم هم کمتر شده ولی صفر نشده . وجالب تر این بود من این باودها رو داشتم و امتظار داشتم فراوانی نرم و روان وارد زندگیم بشه . که نمیشد

    2. من باورهامو در زمینه راحت انجام شدن کارها درست کنم تا فراوانی اجازه ورود به زندگیم رو به راحتی داشته باشه .

    اینکه استاد تونست یک دونه مشتری باتقلاهای زیاد و باهزینه های زیاد و باقیمت کم و آموزشهای فوق العاده جذب کنه به خاطر اینکه مبخاست از مسیر سربالایی با کوله بار سنگین باورهای شرک آلود حرکت کنه که نتیجه ای نداشت .

    اما وقتی تونست باور راحتی وآسانی رو در باور فراوانی وارد کنه بدون تقلا. بدون هزینه مالی آنچنانی . بدون حساب کردن روی افراد . با انرژی کمتر و قیمت بالاتر . فراوانی همراه با آسانی وارد زندگیش شد .

    تازه کیفیت مشتریاش بهتر شد .

    چه بهتره منم باور فراوانی رو همراه با آسانی رو ایجاد کنم.

    من یادم میاد ملکی داشتم که میخاستم بفروشم چندین سال به بنگاه های اطراف سپردم برای فروش .

    ومشتری به ندرت میومد و نمی خرید .

    ومن تو اپلیکیشن های شیپور و دیوار گذاشتم خبری نشد . درمانده شده بودم . همه میگفتند بازار راکد هست وهمه دنبال آپارتمان هستند و کسی تو این گرونی و وضعیت دلار دنبال ملک نمیره .

    من اموزشهای ثروت 1 رو گوش میدادم و سعی میکردم عمل کنم و عوامل بیرونی رو از ذهنم انداختم بیرون .

    وکار و به بنگاهی بزرگ خدا سپردم . وبه هیچ بنگاهی نسپردم دیگه .

    بعد مدتی کوتاه ملکم فروخته شد به یک فرد سرشناس ومعتبر که تقریبا میشه گفت نقدی معامله کرد . تازه بدون هزبنه بنگاهی تقریبا .

    آره من باید یاد بگیرم به جای اینکه تقلا کنم که شرک هستش باورهامو درست کنم بقیه اش با خدا و به چگونگی انجام کار فکرنکنم .

    من ترمز های زیادی در مسبر آسانی داشتم

    یک اینکه تحسین کردن افرادی که سختی میکشیدن وتحمل میکردن ولی ظاهر خود رو حفظ میکردند و به روی خودشان نمیآوردند یعنی با سیلی صورتشون رو سرخ نگه میداشتن . یا از درون درد میکشیدن و ظاهر رو آروم نگه داشتن وبهشون میگفتند پوست کلفت . یاهمان کارهاشون با زحمات پیش میرفت ارزشمند تر بودند .

    الان آگاهانه افرادی که فراوانی همراه با آسانی و بدون تقلا وارد زندگیشون میشه رو تحسین میکنم .

    یادم اومد استاد تو یه فایلی که خدامثل مادر مهربان عمل نمیکنه گفت من کتک خورم ملس هست و نمیزاره کار به جاهای سخت بکشه رو یه جور ویژگی مثبت میدونست و انگار یه چیز درونم میگفت که چرا من متوجه اشاره های جهان برای بهبود نمیشم و همین مسیر رو ادامه میدم وانگار چاره ای جز ادامه دادن هم ندارم و گزینه دیگه ای نیست .

    وبرای استاد گزینه دیگه ای هست چون من رو باورهام کار میکردم و باور محدود دیگه ای نمیتونستم پیدا کنم .

    والان متوجه دلیلش شدم و اون تحسبن وتمجید افراد مقاوم و سخت کوش و به اصطلاح با سیلی صورت رو سرخ نگه داشتن بود .

    و ذهنم اهرم لذتش برای تحسین وتمجید و معنوی دونستن افراد سخت کوش بیشتر از رنج سختی کشیدن بود ومنو به مسیر درست هدایت نمیکرد .

    بزار مثال بزنم

    ما کلی دختر نارنج و پرتقال تو باغمون داریم وهرساله پدرم با دستگاه خیلی کوچیک اب اونها رو میگرفت .

    من امسال بهشون گفتم دستگاه برقی بخرید . به اصرار من خریدند اما چی شد .

    نهایت فقط یکی دوبار استفاده کردن و بعدش گذاشتن تو انباری . ومجدد اینهمه پرتقالها رو با دست و درپوش لاستیکی آب میگیرند .

    دلیلشو میپرسم میگن با این راحت تریم واون دنگ وفنگ داره .بااینکه هیچ کار خاصی نداره وبعد چند روز مچ دستشون هم درد میگیره .

    الانا که قانون رو درک میکنم دیگه کار به کارشون ندارم

    چون میدونم اهرم رنج و لذت تو ذهنشون برعکس هست . وبا حس قدرتمندی وارزش که من امروز اینهمه پرتقال رو آب گرفتم خودشان رو تحسین میکنند به این روند همچنان ادامه خواهند داد ومن از تغییر دیگران ناتوانم

    و مثالهای اینچنینی که در زندگی خودم به وفور هست . و من باید خیلی مراقب ورودی ذهنم باشم تا مسیر زندگیم روان تر بشه نه سنگلاخی .

    خدا روشکر میکنم بابت هدایتم به این مسیر الهی و

    تشکر از استاد عزیز بابت آموزشهای ناب توحیدی که مسیر زندگی رو برامون لذت بخش تر میکنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 857 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم از وقتی که که با این قوانین آشنا شدم وبا کار کردن روی روی خودم سعی می کنم که به این قوانین عمل کنم وآنها را در زندگیم اجرا کنم و با شناخت این مفهوم که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب همیشه باید این قانون را عمل کنم ودر لحظه احساس خوب داشته باشم و هیچ وقت این قانون را رها نکنم

    و با آموزش های استاد عزیزم سعی می کنم که قانون تکامل را طی کنم و با لذت بردن از این مسیر و با ایمان به خداوندی که هیچ برگی بدون اذن او به زمین نمی افتد به این راه ادامه بدهم

    وقانون طلایی رهایی را در کارها و زندگیم همیشه ودر هر لحظه به یاد داشته باشم و هیچ وقت به این ذهن اجازه نجوا ندهم و به ایمان برسم که هدف از خلقت من لذت بردن بوده و من به این دنیا آمدم که فقط و فقط و فقط خودم را تجربه کنم با لذت بردن از زندگی با دستی پر به سمت خداوند بروم

    خواسته های خودم را با ساختن باورهای مناسب

    بخواهم و با ایمان به این که خداوند همیشه همراه من است وهمواره من را هدایت و حمایت می‌کند و هر اتفاقی بیفتد به نفع من است

    خدایا شکرت که در مسیر الهی حرکت می کنم امیدوارم که نتایج خوبی در آینده ببینم و در این مسیر ثابت قدم باشم

    خدایا من را آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  10. -
    بازیار گفته:
    مدت عضویت: 892 روز

    سلام استاد عباس منش بزرگوار و سلام استاد شایسته نازنین و سلام به همه اعضای سایت توحیدی عباس منش

    ——-

    گام 7 |《 پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» 》

    ——-

    خدایا شکرت بابت آگاهی های گام

    هفتم

    وقتی که مسیر را باور داشته باشی موانعی مثل نگرانی و ناامیدی را اگر چه نه به راحتی، ولی پشت سر میگذاری و البته نسبت به نتیجه ای که میگیری ترس‌ها و نگرانی ها کمتر می شود و امیدواری بیشتر می شود.

    باید به خداوند ثابت کنیم که در این مسیر ثابت قدم هستیم. و در اینجا هست که ایمان خود را باید نشان دهیم

    وقتی نتیجه دلخواه حاصل نمی شود و البته این عدم موفقیت باعث می‌شود که ما ایرادهایمان را بشناسیم.

    استمرار علیرغم هر نتیجه و هر احساسی جزئی از قانون این مسیر است.

    * تفاوت تسلیم در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر مسائل:

    وقتی که به مسیر ادامه می دهیم نشانه تسلیم به خداوند است(امیدواری)

    وقتی متوقف می شویم نشانه تسلیم در برابر مسائل و مشکلات هست (نا امیدی)

    که از نشانه های تسلیم در برابر مسائل، افکار منفی ،افسردگی، مصرف مواد،دارو و… است.

    اگر می‌خواهیم به نتیجه برسیم باید این مسیر را ادامه دهیم و 99 درصد که نتیجه نمی گیرند دلیلش ناامیدی و ادامه ندادن مسیر هست.

    اگر حرکت کنیم توکل داشته باشیم ایمان داشته باشیم و قوانین را درک کنیم خیلی زود از سخت ترین روزهای زندگی، بهترین روزهای زندگی را می سازیم.

    و همین طور که در پایان همه فایلهای سایت آمده اگر متعهدانه به آموزشهای استاد باور داشته باشیم و در زندگی به صورت عملی آنها را اجرا کنیم جریانی از سلامتی، نعمت، ثروت و خوشبختی وارد زندگی مان می‌شود و این قانون است.

    و تعهد همان استمرار و پایبندی هست که انشالله من در این مسیر باید انجام دهم

    بسیار سپاسگزارم استاد

    20 10 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: