مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» - صفحه 31

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین شریفی گفته:
    مدت عضویت: 677 روز

    درود براستاد عزیزم وخانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسم…

    تصمیمی که گرفتم اینه که هیچ کاری رو نیمه کاره رها کنم چون هم انرژی ازم میگیره و هم نتیجه نمیده…

    چندسال پیش با استادی کار میکردم خدا حفظش کنه هرجاهست چون هرچی پول دادم بابت آموزشهاش همین نکته که یاد گرفتم بقیشو بهش بدهکارم اینقد این آموزشش برامن جواب داد و منم اجرا کردم…

    بعد شروع دوره بما گفت از فردا باید پس انداز کنید…هرکسی بهونه ای میاورد که من قسط بدهکارم و من هزینه دارم و من درآمدم کفاف مخارجم رو نمیده واز این بهونه ها…

    ولی استاد گفتن آقا هزار تومن که پول زیادی نیست از فردا باید برید بانک یک حساب باز کنید و روزانه برید بانک و اون هزار تومن رو واریز وفیش بگیرید برامن بیارید…

    هیچ بهونه ای هم قابل قبول نیست وگرنه باید از ادامه دوره انصراف بدید…

    من اینکارو انجام دادم یکماه هزارتومن و ماه دوم دوهزارتومن و همینطور هربرجی دوبرابر واریز میکردم واین استمرار دراینکار باعث شد من دراون سال هم پول دوره آموزشیم رو پرداخت کنم هم بهمون مبلغ دوره پس انداز کنم و دقیقا همون مبلغ تو حسابم بود برا خرج کردن…

    خداوند کمکم کرد وقتی دید من محکم وایسادم و انجامش میدم ….

    و من بعدازاینکه مبلغ بالای جمع شد باهاش پیش پرداخت یک باغ 800متری رودادم و خریدم بقیشم پرداخت کردم…

    بمدت 10سال هرروز (یعنی 365 روز سال بدون تعطیلی و توقف حتی یک روز) من محصول تولیدی خودم و محصول بقیه همکارا رو میخریدم و به شهرهای جنوبی کشور ارسال میکردم بقول استاد non stop…

    واین نتیجه میداد ….

    این مداومت واستمرار واقعا معجزه میکنه…

    من تو فروش این محصول مشکلات زیادی داشتم ازجمله زود ازبین رفتن محصول و مشکلات ارسال و بعضی وقتا ماندن بار روی دستم که هم از کیفیت هم از وزن کم میاورد ولی من حق نداشتم غر بزنم و قرار بود دهنمو ببندم و فقط کارمو انجام بدم…

    محصول به جنوب ارسال نشد ماشین گیرم نیومد مجبوربودم برم تو شهر خودم یا میدون میوه و تره بار بفروشم وگرنه بدهکار میشدم و بارم از بین میرفت…

    کارهای هر روزه که باید تکرار کنم زیاد بودن تاحالا ازجمله هرروز وصل بودن به آموزش و الانم هرروز توسایت بودن و تجربه شکست از بیخیال شدن و لغزش کردن زیاد دارم و الانم میدونم که اگه از سایت دور بشم خیلی زود برمیگردم به گذشته و افکار و رفتار گذشته…

    خدایا ازت سپاسگزارم که منو هدایت وحمایت میکنی من از هرخیری که ازتو بمن برسه فقیرم و هرلحظه هدایتم کنه…

    ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من الدنک رحمه انک انت الوهاب…

    سپاسگزارم استاد عزیزم

    سپاسگزارم خانم شایسته عزیز

    سپاسگزارم دوستان عزیزم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 21 دی رو با عشق مینویسم

    وای خدای من

    اصلا هیچی درمورد توضیحات این فایل نمیدونستم

    اینکه استاد چی گفتن

    اول رفتم سریال زندگی در بهشت رو دیدم و درک هامو نوشتم

    بعد نمیدونستم رد پامو کجا بذارم

    وقتی اومدم گام 7 رو گوش بدم متوجه شدم که چقدر آگاهی هاش با این فایل هم زمان بود

    من الان اگر بخوام دقیق بگم از 7 مهر پارسال 1402 تا الان 21 دی 1403

    1 سال و 3 ماه و 14 روز کلا 469 روز

    جدا از اون یک ماه و خورده ای که بعد عضویتم از 19 مرداد ماه تا 7 مهر وارد سایت نشدم که جدیش بگیرم

    حالا درمورد هدایتم بگم که میخواستم بیام فایل گام 7 رو ببینم اما اول هدایت شدم به بهشت

    دوباره خدا سریال زندگی در بهشت رو به من نشونه داد

    قسمت 137

    چقدر این تاکیدش رو دوست دارم

    الان حدود دو ماه شد که من تقریبا هر روز دارم قسمت هایی از این سریال و سریال سفر به دور آمریکا رو نگاه میکنم

    و بیشترش رو خدا هدایتم کرد و نشونه داد

    مثل الان

    داشتم درمورد گام 7 پروژه مهاجرت به مدار بالاتر ، نگاه میکردم و اومدم به صفحه اش

    مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست

    نمیدونم چی شد اومدم پایین تر

    شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد

    یه لحظه عکس توجهمو جلب کرد دوتا اسکوتر و دریا و چیزی که من دوست دارم بود

    اصلا فکر نمیکردم سریال زندگی در بهشت باشه

    روش زدم و دیدم بله

    خدا میخواد منو به بهشت ببره

    زندگی در بهشت

    خیلی حس خوبی داشتم

    باز کردم دیدم یه سفر پر از عشق و زیبایی در راهه

    الان که مینویسم نزدیک ساعت 10 شب هست

    من حدود ساعت 9 دیدم این قسمت رو

    با خودم گفتم صد در صد یه پیامی داره برای من

    وقتی به اواخر فایل رسیدم

    دیدم مریم جان درمورد یادگیری گفتن و تکامل که محتاط عمل میکنن

    اما استاد به اینکه سریعتر تکامل رو طی بکنن بهشون آموزش دادن

    وقتی شروع کردن به توضیح دادن معنی تکامل

    انقدر خوشحال شدم که حس خوبی داشتم

    سریع یه ورق برداشتم تمام صحبت هاشونو نوشتم

    تکامل

    خیلیا فکر میکنن تکامل به معنای زمان بیشتره

    نه

    تکامل به معنای تجربه های سریع تر هست

    یعنی مثلا اگر ایشون تو محیط های تنگ‌و باریک با اسکوتر نمیرفت ،تو سربالایی تو شهر بین جمعیت نمیومد

    هزار سال هم تو محیط صاف و باز و سرپایینی میرفت چیزی بهش اضافه نمیشد

    یه ذره بهتر میشد اما تو همون حالت

    ولی مهارتش خیلی افزایش پیدا نمیکرد

    یعنی اگر که ما خودمون لیمیت هامونو خودمون هی بالا نبریم (محدودیت هامونو )

    آقا حالا یه چیزی رو یاد گرفتیم حالا سریع بریم مرحله بعد

    اینو یاد گرفتم ،اینو فهمیدم ،حالا تو یه مثال دیگه

    شما تو زندگیتون تو کسب و کارتون

    میتونید نگاه کنید

    مثلا آقا من اصلا بلد نیستم اسکوتر سوار شم

    بعد یواش یواش یاد میگیرم تعادلم رو حفظ کنم ،بعد یواش یواش تو حالت فلت راه میرم ،بعد که دیدم تو فلت میتونم برم

    سریع باید به خودم بگم خب حالا باید سربالایی رو برم

    بعد سر پایینی بعد جایی که تنگ تره برم بعد بازم تنگ تر بعد بازم بین آدما لای جمعیت و بعد تو تاریکی شب

    بعد هی پشت سر هم آدم تجربیاتشو انجام میده

    هی مهارت هاشو سریع تر طی میکنه رشد میده

    در واقع داره تکامل رو طی میکنه

    ولی در زمان بسیار بسیار کوتاه

    چرا؟

    چون عمل میکنه

    چون پیوسته داره عمل میکنه و هر بار یه ذره کار رو برای خودش سخت تر میکنه

    یه ذره از محیط امن خودش میاد بیرون

    یه ذره به خودش سخت تر میگیره

    یه ذره

    ولی پشت سر هم

    ولی پشت سر هم

    نه اینکه حالا یه ذره به خودم سخت بگیرم بعد دوباره یه سال بعد ،دوباره یه ذره بیشتر

    نه

    یه ذره که به خودش سخت میگیره تا افتاد تو غلتک باز یه ذره بیشتر به خودش سخت میگیره

    بعد همینجوری به همین ترتیب

    اینه که تکامل به معنای زمان زیاد نیست

    به معنای تجربه های بیشتره

    حالا این تجربه رو یکی میتونه ،چه میدونم تو زمان کوتاه تر کسب کنه

    یکی میتونه تو زمان طولانی تر کسب کنه

    خوش به حال اونی که تو زمان کوتاه تر تجربه های بیشتری رو کسب میکنه

    تکامل سریع تر رو کسب میکنه

    وقتی این جملات رو شنیدم

    انگار خدا داشت بهم میگفت سرعت بده به خودت طیبه

    در همه جنبه ها این جملات رو بارها به خودت بگو و حرکت کن و تجربه هات رو بیشتر کن تا سریع تر تکاملت طی بشه

    ترس هات رو سریع تر پشت سر بذار و روبه رو شو باهاشون

    ببین این بازم برای تو تاکید هست طیبه

    تو دوره عزت نفس دقیقا داشتی امروز و دیروز و چند روز پیش گوش میدادی تو فایل جلسه 4

    که دیروز مرحله به مرحله پاک کردی اونچه رو که باید پاک میکردی و هنوز یه سری چیزارو کامل پاک نکردی

    طیبه الان از زبان استاد عباس منش دارم بهت میگم

    هرچقدر بیشتر و سریعتر ترس هاتو پشت سر بذاری و باهاش رو به رو بشی سریع تر تکاملت طی میشه و میتونم به وعده هام درمورد خواسته هات عمل کنم

    درسته که دیروز خیلی تلاش کردی و خیلی چیزا رو پاک کردی تا قدمی که باید برمیداشتی رو برداری

    اما باید سرعت ببخشی به قدم هات

    طیبه جان

    ببین چقدر تو برای من ارزشمندی که هر بار دارم سریال زندگی در بهشت رو بهت نشونه میدم

    ببین چقدر ارزشمندی که هر بار تاکید میکنم بهت

    ببین چقدر برای من عزیز و بی نهایت دوست داشتنی که دوست دارم هدایتت کنم

    پس این نشونه رو جدی بگیر

    دلم میخواد تو یک سال چندین برابر بشه سرعت تکاملت با تجربه های بیشتر در همه جنبه ها

    من دوست دارم که تو سرعت بگیری تا منم به سرعت بهت کمک کنم و کاراتو انجام بدم

    مگه از من خواسته نداشتی ؟؟؟

    در همه جنبه ها

    خب الان یه کلید هم بهت دادم

    قبلا کلیدی بهت دادم در فایل کلید اجابت دعا ها

    که تاکید کردم روی باورهات کار کنی

    بعد کلیدی دادم که ذهنت رو با روحت اماهنگ کنی در دوره عشق و مودت

    و بعد کلیدی در دوره عزت نفس بهت دادم که امروز متوجهش شدی

    بی نیازی از هر چیزی

    الله الصمد

    و تو هم میتونی بی نیاز بشی

    بی نیاز از هر چیزی و محتاج و نیازمند به ربّ

    طیبه خیلی دوستت دارم که دارم این همه هر روز بهت نشونه میدم

    دقت کن

    مرور کن نشونه های هر روز رو

    ریز به ریز بهت نشونه دادم

    دقت کن

    تاکید کردم

    تاکید یعنی دوستت دارم

    دوستت دارم

    برای من ارزشمندی

    امروز یادته گفتی خدایا نمیدونم چی نمیدونم درمورد چی

    اما دلم میخواد باهام صحبت کنی

    دلم میخواد صداتو بشنوم

    خب الان دارم باهات صحبت میکنم طیبه

    دارم بهت راه رو نشون میدم

    یه کلید دیگه بهت دادم

    تکامل رو بهت فهموندم که سرعت ببخشی به کارت و سریع تر قدم برداری و تجربه کنی تا تکاملت بیشتر بشه

    طیبه جانم الان که داری با اشک مینویسی ،میدونم ،اینو میدونم که برات سخته یه وقتایی قدم برداری و باید تکاملت طی بشه

    اما اطمینان میدم اگر اینو تمرین بکنی در کنار تمرینات دیگه که روزانه سعی داری انجام بدی

    مطمئن باش در کمتر از یک سال به خیلی چیزها میرسی

    آره یادته

    الان یادت آوردم

    چون الان وقتشه که بفهمی معنی اون نوشته روی پنجره ، کپی داخل کلانتری

    نوشته بود 9 ماه مانده

    و تو پرسیدی 9 ماه به چی ؟؟

    و حساب کردی و 9 ماه برای 1404/7/12 بود

    مهر ماه

    اینو اون روز متوجه نشدی

    اما طیبه الان به یادت آوردم که بگم

    اگر از همین لحظه تصمیم بگیری که قدم هات رو به سرعت برداری

    تا مهر ماه زندگیت از این رو به اون رو میشه

    طیبه میدونم میشناسمت

    تو میتونی و میشه

    چون تو تا اینجا تونستی و از این به بعدشم میتونی

    من به تو باور دارم

    تو هم با تکرار باورهای قوی از همین لحظه

    از همین امروز

    که حتی میگفتی خدایا دلم میخواد تو ساعت کاریم هم بیشتر کار کنم و شبا دیر بخوابم

    یا شبا زود بخوابم و 3 نصف شب بیدار بشم

    از امشب شروع کن

    اگر ببینم شروع میکنی

    منم برای تو محدودیت هاتو برمیدارم که راحت تر بشه برای تو و راحت تر بتونی بیدار بمونی

    ببین چقدر مشتاق ترم تا تو به نعمت و ثروت و عشق و زیبایی و آرامش و سلامتی و شادی بی نهایت برسی

    طیبه جان

    عزیز ترینم

    من ،ربّ تو ،کمکت میکنم

    نشون به اون نشونه که امروز تو خیابون مدام میگفتی خدایا با من حرف بزن

    اما نمیدونستی چی بگی دلت میخواست فقط باهات صحبت کنم و من چشمت رو به تابلوی خیابان رضایت نزدیک خونه تون انداختم

    تا الان بهت بگم راضیت میکنم طیبه

    باورم کن

    از امروز تعهدی بده به خودت

    به من نه

    به خودت تعهدی بده و سعی کن عمل کنی

    ببینم چیکار میکنی عزیز ترینم

    تو میتونی من میدونم

    چون تو قدرت داری و من به تو قدرت خلق زندگیت رو دادم

    به تو قدرت دادم که انتخاب کنی و حرکت کنی

    تو قدم بردار

    الان گفتی چجوری ؟

    و من جوابتو دادم

    تو قدم بردار

    من مثل همیشه به هر نیم قدم تو بی نهایت قدم برمیدارم

    محکم قدم بردار

    ببینم چیکار میکنی طیبه

    خیلی دوستت دارم

    من بهت افتخار میکنم که بنده ای دارم که سعی در تغییر هر روز داره و میخواد هر روز به ربّ و صاحب اختیارش نزدیک تر و نزدیک تر بشه

    هرچقدر عاشق تر بشی

    هرچقدر ثروت مند تر بشی

    هرچقدر آرامتر ،با احترام تر ،مهربان تر ،مودب تر ،با اهمیت تر با دیگران صحبت و برخورد کنی ،من هم همونقدر بیشتر و بیشتر کمکت میکنم

    تو میتونی و میشه

    اگر پایبند باشی 9 ماه دیگه یعنی مهر ماه بهترین ها منتظرت هست

    جهان رو مسخر تو کردم که تو رو به تک تک خواسته هات برسونه

    طیبه اینو یادت باشه در مسیر رها بودن رو یادت باشه

    و بگذر و با هر بار گذشتن تو از هر آنچه که باید بگذری سرعتت رو در این تکامل بیشتر میکنه

    خیلی دوستت دارم

    مراقبت هستم

    به نام ربّ

    نمیدونم ،دست خودم نبود هی دستام حرکت میکردن و مینوشتن

    متعجب بودم از این سرعتی که دستام داشتن تایپ میکردن

    امروز من بعد از ظهر رفتم بیرون موقع اذان بود

    مدام میگفتم با من صحبت کن

    حتی سر نماز گریه کردم گفتم با من صحبت کن

    نگو خدا داشت برای من بهشت رو طراحی میکرد که از بهشتش با من صحبت کنه و صحبت هاشو بهم بگه تا بنویسم

    خدایا شکرت

    میدونم که کمکم میکنی

    من از امشب دیگه سعی میکنم تا قدم هامو به سرعت بردارم

    همین امشب وقتی خوابیدم ساعتمو به زنگ ساعت 3 میذارم و میدونم که بیدارم میکنه

    بیدار که شدم نوبت من هست باید نشون بدم که میتونم و میشه

    تعهد میدم که به تک تک جلسات سه تا دوره ای که خریدم

    عزت نفس و عشق و مودت و قدم اول تا 7 دوره 12 قدم

    هر روز تمرکزی گوش بدم و بنویسم

    و سرعت ببخشم به عملکرد هام و ساعت کاریم رو تغییر بدم

    البته ساعت خوابم رو

    میدونم که خدایی که این همه هدایتم کرده و امید میده بهم به بی نهایت طریق همون خدا کمکم میکنه که قدم بردارم

    راستش وقتی گام قبل رو گوش میدادم

    میگفتم چند ماه شد من اون صدایی که همیشه بهم میگفت حرکت کن دیگه نمیشنوم اما به طرق مختلف هدایت هاشو میبینم و ریز به ریز هدایتم میکنه

    به یک باره دلم تنگ اون صدایی شد که تشویقم میکرد میگفت برو جلو من کمکت میکنم و سبب میشد من قدم بردارم

    یا میگفت این کارو نکن

    و چشم میگفتم

    خدایا شکرت

    امروز به درخواستم پاسخ دادی

    سپاسگزارم

    برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش ثروت و آزادی مالی و مکانی و زمانی و عشق از خدا میخوام

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 962 روز

      سلام و درود بر خواهرگلم خانم طیبه

      پاک و مطهر

      ممنونم بابت مکالمه زیبایت با خدا و مکالمه زیبای خدای درونت با تو که مخاطب دومش من بودم که در مدار این کامنت قرار گرفتم خدا منو آورد اینجا تا بهم بگه ناامید نباشم و با شوقی که به تلاوت قرآن اینروزا دارم حالمو خوب کنم و با گوش دادن فایل و مطالعه کامنتا که الان خیلی وقته جسته گریخته قرآن میخوندم بیشتر کارم تو این سایت بود که میگفتم همه این حرفا هم خلاصه شده قرآن هیچ تفاوتی نداره ولی الان چند روزه ازت کمک خواستم علاقمو به قرآن زیادتر کردی که با کمک اپلیکیشن استاد آموزگار هر شب دارم وجودم و زینت میدم با کلمات آیات شریفه و چقد حالم خوب میشه وقتی چشمام این کلمات و لمس میکنه و قلبم اونو حس میکنه بسیاااار برام لذت بخش شد ممنونم خداجونم و ممنونم که بوسیله خواهر گلم با منم حرف زدی و بهم گفتی همین راه رو ادامه بدم که پاداش نزدیکه چشم به حرفت گوش دادم که دوسال اینجام یکریز دارم رو خودم کار میکنم حرفت گوش دادم که دلسرد نیستم و به غیبت ایمان دارم و دل خوش کردم

      فقط یکاری بکن از تاریکی در تنهایی خصوصا در ییلاقمون باشم یا روستامون بخاطر داستان وهم انگیز قدیمی از جن میترسم شب از مسیر قبرستون عمرا تنهایی بتونم رد بشم چون از مرده ای که دستش ازاین دنیا کوتاست میترسم این اعتراف بنده ات هست که این ترس ناتوانش کرده یکاری بکن تا من ازاین ترس ها براحتی برای همیشع عبور کنم عاشق تنهایی در دل طبیعت در دل شب قدم زدنم در تنهایی چند روز خارج از شهر سر کردنم میخوام شجاعتم بیدار بشه و تمام ترسهایم را محو ومتلاشی کنه اینو فقط تو میتونی شرایطشو برام فراهم کنی من به حرف گوش میدم و تو مسیر میمونم تا تو منو برای گسترش جهانت خوب و عالیییی تربیت سازی ممننونم ازت خدای خوب و مهربون و قدرتمندم حمد ترا میگویم.

      خواهر خوبم خیلی از کامنتت لذت بردم خیرت قبول دمتگرم که حرفای خدا رو بهم رسوندی موفقیت شما و موفقیت همه را خواهانم درود و صد درووووود بر تو خواهر گلم.عالی بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    محمد جواد آقااحمدی گفته:
    مدت عضویت: 245 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره کهف

    قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُکُم بِٱلۡأَخۡسَرِینَ أَعۡمَٰلًا(١٠٣)

    بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین در کارها، چه کسانى هستند؟

    سوره کهف

    ٱلَّذِینَ ضَلَّ سَعۡیُهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَا وَهُمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ یُحۡسِنُونَ صُنۡعًا(١٠۴)

    آنها که تلاشهایشان در زندگى دنیا گم شده؛ با این حال، مى‌پندارند کار نیک انجام مى‌دهند!

    سوره کهف

    أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِـَٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ وَلِقَآئِهِۦ فَحَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَلَا نُقِیمُ لَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَهِ وَزۡنࣰا(١٠۵)

    آنها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان و لقاى او کافر شدند؛ به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از این رو روز قیامت، میزانى براى آنها برپا نخواهیم کرد!

    ———————————————————–

    به نام خداوند جان

    الهی به امید تو

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته و تمام دوستانم تو این فضای توحیدی

    چقدر دلم برای سایت و خواندن کامنت های بچه ها تنگ شده بود

    حالا که به گذشته نگاه میکنم میبینم باز هم خودم رو گم کرده بودم

    باز هم مسیر رو گم کرده بودم

    باز هم خداوند رو گم کرده بودم

    و بازم هم در گیر کارهای روز مره بودم

    این استمرار چقدر مهمه استاد، واقعا خیلی درصد پایینی از مردم هستن که میتونن این استمرار رو در زندگیشان داشته باشم و همون درصد کم هستن که تغییرات بی نظیری رو تو زندگیشان ایجاد کردن

    یادمه استاد می‌گفت هرساله مینشستم و برنامه ریزی میکردم برای اینکه دیگه عید که شد با دست پر میرم خونه عموم

    دیگه همه هزینه ها رو پرداخت میکنم و برای همه هدیه های عالی میگیرم

    اما وقتی میرسیدیم به عید بازم دستموم خالی بود و فقط در حد هزینه رفت و برگشت پول داشتیم

    چقدر این حال این روزهای خیلی از ماهاست

    اما استاد تصمیم گرفت و پای تصمیمش وایستادن و خداوند هدایتش کرد به بهترین نعمت ها

    اینه معجزه استمرار

    اینه معجزه تمرکز لیزیری روی هر چیزی که میخوای

    و این همون تغییر هست که باید تو خودمون به وجود بیاوریم

    چقدر تصمیم گرفتیم و پاس وانستادیم

    چقدر تصمیم گرفتیم و بعد سه روز یادمون رفت

    چقدر عذاب کشیدیم و بعد سه مدت یادمون رفت محرک ما برای اون تغییرات چی بوده

    اما من امروز در مقابل تمام خانوادم و استاد عزیزم تعهد غیر قابل مذاکره میدم اول به خودم و بعد لچبه شما که دیگه این مسیر ور گم نکنم

    که دیگه کوتاه نیام

    که دیگه اهمال کاری نداشته باشم

    که دیگه اجازه ندم هیچ چیزی حواسم رو از روی خواسته هام برداره و بزاره روی ناخواسته هام.

    استاد ازت ممنونم که آنقدر عالی این فایل ها رو برای ما درست کردین

    مریم جان ازت بی نهایت سپاسگزارم که دستان خداوند شدی در زندگی ما تا در مسیر درست قدم برداریم

    خدایا شکرت به خاطر این حال خوب و این فضای عالی توحیدی

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2499 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام استاد و مریم جان خدا قوت

    مریم جان خیلی خیلی تشکر خداوند هستم که شما ایده که بهتون الهام شده را انجام میدهید

    و خدا را شاکرم

    که در این مسیر هستم و از خداوند میخوام مرا به درک بهتر یاری کند

    فرق بین آدمهای موفق و نا موفق اینه که

    اونها تو مسیر جا نمی زنن

    و حتی وقتی شرایط اوکی نیست باز با ایمان به مسیر خود ادامه میدهند و خداوند راهها را باز میکند

    این موضوع خیلی مهم هست

    یادمه چند سال پیش دلم میخواست مشتری تو خونه داشته باشم

    و کم بود

    اومدم شروع کردم برای خودم دوختن و انجام دادن

    و شروع شد به مشتری بیشتر و بیشتر که گاهی وقت کم داشتم

    الان دوست داشتم روش کارم رو تعییر بدهم

    کارها کمی سبک تر شد و من داشتم نا امید یا به عبارتی ناراحت بودم چرا و دنبال دلیل یا به عبارتی باور پشت آن بودم

    و الان خیلی بهتر با درک بهتر

    پیدا کردن باور بهتر و با توکل به خدا و امیدوار تر به مسیرم ادامه میدهم منظم تر با برنامه تر

    و ایمان دارم مسیر آسان تر و طبق خواسته هایم در راه است خدایا شکرت بابت این آگاهی ها

    و مسیر زیبایی که دارم

    خیلی خوشحالم

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 747 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم .

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.

    درود خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته بزرگوار .

    درود خدمت همه دوستان همفرکانسی عزیز.

    گام هفتم از پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر و ارتقا توی تمام جنبه های زندگی.

    سوالات

    1. از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟

    با کار کردن دائمی روی ورودی ها و ایجاد باورهای هماهنگ با خواسته ، ماندن در احساس خوب دائمی و حفظ آن و سپاسگذار بودن به خاطر تمام نعمتها و داشته ها ، امید داشتن به رخ دادن اتفاقات خوب کم کردن نگرانی ها و ترس‌ها میشه زمانهایی که نا امیدی سراغمون میاد دوباره به مسیر عمل کردن به قوانین خداوند برگردیم

    ایمان به خداوند و توکل داشتن زمانی خودش رو نشون میده که توی شرایطی قرار میگیریم که یه تضاد و مسائلی برامون پیش میاد یا کاری انجام میدیم که اون نتیجه دلخواه نداره مثل زمانی که استاد یه سری کلاسها رو توی بندر عباس شروع کردن و در ابتدا چهار پنج نفر سر اون کلاسها حاظر شدن اما استاد به خاطر شوقی که از یکتاپرستی و ترویج اون داشتن ایمانشون رو نشون دادن و ادامه دادن یا اون زمانی که توی تهران با یه نفر هنرجو دوره شون رو شروع کردند و با شوق ادامه دادن و توی مسیر درست مداومت داشتن.

    حالا ممکنه یه زمانهایی امیدمون رو از دست بدیم اما وقتی قوانین رو میدونیم خیلی سریع دوباره به مسیرمون برمیگردیم و میدونیم باید تمرکزمون رو از دست ندیم و احساس خوبمون رو حفظ کنیم . مثل در نظر گرفتن فانوس دریایی برای کشتی هایی که توی طوفان و تاریکی شب گیر کردن ممکنه طوفانی بیاد و از مسیر یکم خارج بشه اما چون هدف فانوس دریایی هست دوباره و دوباره اصلاح مسیر میکنه و قطعا به مقصد می‌رسند .

    همه ما ممکنه یه وقتایی با چالش‌هایی روبرو بشیم و حتماً شدیم ، ولی بعد چند ساعت دوباره با ایمانی قویتر به مسیر برگشتیم .

    من الان توی حالتی هستم که همیشه احساسم خوب و عالیه یه تایمی هم ممکنه که خنثی باشم اما دیگه زور نمیزنم احساس بد نداشته باشم چون واقعا سراسر زندگی من خدارو شکر توی حال خوب و سپاسگذاریه.

    وقتی متعهد باشیم که هر روز توی دفتر‌سپاسگذاریمون با نوشتن توجه کنیم به نعمتهایی که خداوند بهمون هدیه داده همیشه حالمون خوبه ، چون سپاسگذاریم و ناسپاس نیستیم . آدمی که سپاسگذاره همیشه حالش خوبه و راضیه و وقتی قانون رو میدونه نمیتونه خلاف اون عمل کنه انگار وقتی قوانین خداوند رو درک می‌کنیم توی سعادت و خوشبختی همیشگی هستیم …

    ما وظیفه مون اینه که تلاش کنیم با توکل به خداوند حرکت کنیم و ادامه بدیم ، حرکت باعث پیشرفت و توکل دائمی و بهبود توی مسیرمون ، باعث موفقیت پایدار و طی شدن روند رشد و پیشرفت میشه . خودمون رو درگیر نتیجه نکنیم ایمان داشته باشیم مسیرمون رو با لذت طی کنیم . ما باید به خداوند ثابت کنیم که توی مسیر ثابت قدم هستیم ،

    مسیر زندگی باید طی بشه و این امکان نداره که ما صددرصدِ کارمون اوکی باشه و کاملا بی ایراد باشه تا توی مسیر نریم و حرکت نکنیم ایرادها در نمیاد. مگه میشه حرکتی نباشه و پیشرفتی ایجاد بشه یا با ترس از حل مسئله بشینیم و حرکت نکنیم . کسانی که همچین تصوراتی داشتن دچار فقر و بدبختی و گرفتاریِ دائم هستند .

    2. چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟

    ما دو نوع تسلیم شدن داریم تسلیم شدن در برابر مشکلات ، تسلیم شدن در برابر خداوند اونی که میگه

    و باور داره که خدایا راضیم به رضای تو به همه چیز میرسه

    وقتی نتایج نتایج خوبی نیست معنیش اینه که باورهامون باورهای خوبی نیست .

    ما وارد کار میشیم حرکت می‌کنیم با بازخوردهایی که میگیریم خودمون رو فیکس می‌کنیم.

    اگر حرکت کنیم توکل بر خدا کنیم قوانین رو درک کنیم خیلی خیلی سریع از سخت ترین روزها وارد بهترین روزهای زندگیمون میشیم .

    تمام اتفاقاتی که توی زندگیمون رخ میده فقط به خاطر افکار و باورهامونه و مطلقاً ربطی به هیچ موضوع دیگری نداره پس باید متعهدانه روی خودمون باورهامون افکارمون و تمام ورودیهامون کار کنیم و خوراک درست بدیم .

    با سپاس از استاد عزیز بخاطر زحمتها و تلاش‌هایی که با انگیزه خیلی زیادی در مسیر یکتاپرستی انجام دادند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    فاطمه ش گفته:
    مدت عضویت: 1674 روز

    به نام خداوند مهربان

    یکی از نکات بسیار ارزشمندی که توی این فایل بود، این بود که استاد گفتن: بابا، این مسیر باید طی بشه؛ نمیتونی بگی یه اتفاقی بیفته که من یک مسیر پرفکت و بدون هیچ چالشی رو برم؛ زیبایی مسیر اینه که آدم یزره یزره روی خودش کار کنه و شرایطشو بهبود ببخشه!

    بهش که فکر کردم دیدم این مسئله، این ترس از برخورد با چالش ها، این تلاش مستاصلانه برای یافتن یک راه هموار و این فرار از مسائل از کمبود عزت نفس میاد. یه نوع ترس از ناتوانایی در حل کردنشون یا عبور ازشون.

    بعد توجهم به این جلب شد که در دنیای کودکی، بچه ها همیشه از چیز های جدید استقبال میکنن؛ از برخورد با یه چالش؛ از انجام کار های جدید؛ از تست کردن چیزای جدید با عشق استقبال میکنن

    نمیگن نه بابا بیخیالش، میگن اره بریممم

    نمیگن بابا بیکاریم مگه، میگن اره تستش کنیم

    نمیگن بابا نمیشه، میگن بریم ببینیم چجوری میشه

    پس چرا وقتی بزرگ میشیم دیگه از چیزای جدید، از چالش ها استقبال نمیکنیم؟

    و این ایراد شخصیتی رو در وجود خودم پیدا کردم و از وجودش آگاه شدم

    وقتی به دنبال راه حل گشتم برای بهبودش، ذهنم مجدد رفت سراغ دوره عزت نفس؛ و اون بخشی که استاد میگن: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست

    وقتی ما نگرشمون این باشه که آقا، من اومدم به این دنیا تا چیزای جدید تجربه کنیم، تا مسائلی رو حل کنم، تا دونه دونه ایراداتم رو برطرف کنم و مهارتام رو بهبود ببخشم، دیگه دنبال مقصد نیستم، از مسیر لذت میبرم. مسئله اینجاست که ما فکر میکنیم اصل رسیدن به هدفه، در صورتی که اصل انرژی ما برای رسیدن به هدفه؛ اصل اون انرژی و انگیزه ایه که ما داریم

    و وقتی این مسئله رو در شخصیتم حل کنم، اون موقع خیلی راحت تر میتونم بگم: من ادامه میدم

    من سمت خودم رو انجام میدم و خودم رو به خداوند ثابت میکنم؛ سمت نتیجه دیگه کار خداونده

    اصلا من تا ادامه ندم، تا به چالش برنخورم نمیتونم باور های محدودم رو پیدا کنم!

    پس هدف مشخص شد!

    من نباید بترسم

    بلکه باید با توکل به خدا و با حفظ ایمان، از این مسیر لذت ببرم و نتیجه رو بسپرم به خدا

    مهم نیست دفعه اول و دوم نتیجه نمیاد

    مهم اینه که من اونقدر به خودم و توانایی هام و پروردگارم باور دارم که متوقف نشم و ادامه بدم.

    من ادامه میدم، متوقف نمیشم، قول میدم

    و ایمان دارم که خداوند برای من مسیر های بسیار زیبایی رو در نظر گرفته.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2047 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود به یاران همراه در مسیر بندگی

    درود بر استاد عباسمنش و بانو شایسته و همه عزیزان پشت صحنه

    خدا قوت به همگی

    اول که می خواستم فایل را گوش کنم ذهن می گفت که چه چیز خاصی را می خواهی بشنوی، برو که فقط رفع تکلیف کرده باشی و تعهدت را عمل کنی!!

    فایل را دیدم و نکته برداری کردم اما هنوز ذهن نمی خواست درگیرش شود، نمی خواست تعمق کند، زورش می آمد که در مورد خودش و موارد اینچنینی که در زندگی تجربه کرده فکر کند و کنکاش کند، یک اینکه از تغییر گریزان است، دو اینکه نمی خواهد خاطرات ناخوشایند گذشته را مرور کند، سه اینکه فکر کردن انرژی و تمرکز می خواهد و او عاشق خوشی لحظه ای هست و از تمرکز و استمرار گریزان

    الآن که دارم می نویسم هنوز دارد غرولند می کند و افساری که بر گردنش انداختم را می کشد، اما افسار اینجا در دست دیگری است نه شما جناب ذهن!!!!!!

    حالا برویم سراغ اصل مطلب

    اصل مطلب ؛ پیغام هدایتگرانه مسائل و موانع و مشکلات برای ماست.

    اگر این تضاد ها نبودند ما چطور درسمان را یاد می گرفتیم، چطور می فهمیدیم ایراد و نقص درونی داریم.

    همین الآن هم ذهن نمی خواهد بپذیرد!

    علی جان خاصیتش این است! ولش کن بگذار سخن دیگه ای را ساز کند علی آقا :))

    قانون و مشیت این هستی اینگونه است، بارها در قرآن این بهانه ها را برای نپذیرفتن سخنان پیامبر آوردند، پاسخ چه بود؟ اینکه قبل از شما هم پیشینیان چنین بهانه هایی آورده بودند، قانون الهی تغییر نمی کند.

    اصلا این کار ذهن است که می گوید: چرا جور دیگری نیست؟ مدام می گوید: چرا؟ چرا؟

    همواره از موضع جدایی حرفش را می زند و هیچ وقت نمی خواهد بپذیرد.

    بگذریم.

    این قانون جهان است که با تضاد رشد کند

    اصلا خیلی هم منطقی است، ذهن که به دنبال خوشی و لذت لحظه ای است و گوشش به درسها نیست و همچون کودک بازیگویشی و بهانه جویی است که نمی خواهد درس بخواند و مدام غر می زند و به همه چیز و همه کس ایراد می گیرد الا خودش.

    حالا این ذهن به زبان خوش درس می پذیرد؟

    خیر آقااااا خیر

    این شالوده ذهن است و اینگونه طراحی شده

    این موضوع را به وضوح در تجربیات زندگی ام می توانم ببینم، رشد هایم نتیجه تضادهایی بود که به آنها برخود می کردم،

    قبلا در بعضی از موارد ناآگاهانه از قانون استفاده می کردم اما به نسبت اکنون و آگاهی از مسیر قانون قابل مقایسه نیست.

    چقدر این فرمول دقیق است، که؛

    درک قانون + تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک = ساختن زیباترین روزهای زندگی از دل سخت ترین روزهای زندگی

    دیشب در کامنتی که در مورد گوش دادن به ندای درونی ام نوشتم به خاطرات سال گذشته و دیدن عکس ها و فیلم هایم هدایت شدم و چه لذتی بردم از دوباره دیدن آنها، خیلی خوشحال بودم و رضایتمند، گویی دوبار به آن لحظات برگشتم و آنها را دوباره زندگی می کردم، البته شیرینتر و لذتبخش تر، چون بعد از نوشتن مفصل در موردش به احساس خوبی رسیدم و بعد آن احساس به سراغ هارد لبتابم رفتم و لذت بردم، البته که خاطرات لذتبخش و خوب، هرچقدر کهنه تر می شوند شیرینی اش بیشتر می شود.

    اصلا همه این خاطرات شیرین نتیجه تضادهای سالهای گذشته ام بودند، سالهایی که ناآگاهانه افسار زندگی را به دست ذهن و باورهایی که از جامعه در ذهن انباشت کردم داده بودم، اما از زمان نوشیدن آب حیات بخش این آگاهی ها روند زندگیم عوض شد.

    یادم می آید که تصمیمات جدی گذشته ام بر پایه برخورد با این تضاد ها بود، یعنی بعد از به صلح رسیدن با خودم پیغام تضاد را می شنیدم و با برطرف کردن مقاومت و ترمز ذهنی به سمت خواسته قدم می گرفتم. البته با تکامل

    یکی از آن چالش هایی که سالها در کار قبلی ام داشتم و گویی جزئی از کار بود اختلاف نظر با برادرم در کار شراکتی مغازه و آزاری که می کشیدم، او هم که هیچ وقت تغییر نمی کرد و این من بودم که به خاطر باور از خود گذشتگی ام می بایست ضعف هایش را پوشش بدهم. یعنی این باور چنان ترمزی بود که نمی توانستم آنرا رفع کنم، چون می گفتم که اگر او را تنها بگذارم چطور می خواهد زندگی و زن وبچه اش اش را پیش ببرد؟ خلاصه که فرددددین باززززی ….

    خیلی روی باورهایم کار می کردم و اواخر به پذیرش او رسیدم و اینکه او همینی که هست می ماند و من که نمی توانم تا آخر عمر او را حمایت کنم، اصلا این پذیرش او همین طوری که بود، آرام آرام راه را برایم هموار کرد و به طرز بسیار خوب و مسالمت آمیزی از شراکت با او جدا شدم و جالب اینکه هیچ لطمه ای هم به زندگی اش وارد نشد.

    خیلی بهتر فهمیدم که ترس ها و ترمز های ما توهماتی بیش نیستد و این خود ماییم که بر آنها دامن می زنیم.

    در طی این یکسال اخیر با تضاد هایی مواجه شدم که با درک پیغام هر یک از آنها به ضعف های شخصیتی و باورهای ایراد دارم آگاه شدم و به میزانی که حرکت کردم به مسیرهای هموارتری هدایت شدم، البته که خوب می دانم در عملگرایی می لنگم.

    مثل؛

    تضاد در کار مدرسی =» آگاهی از ضعف در مدیریت و اقتدار شخصی برای اداره خوب یک مجموعه بعد خواسته ای جدید و …

    تضاد در کار بیمه=» آگاهی از ضعف در روابط و نگاه برخاسته از قدرت و عزت نفس و ادامه ماجرا …

    تضاد در کار دبیری هیئت =» آگاهی از ضعف در یادگیری مهارتهای کامپیوتری و علم روز و ادامه ماجرا…

    تضاد در کار مغازه =» آگاهی از ترسها و وابستگی های کاری و …

    تضاد هایی در خانه با خانواده =» آگاهی از ترمز های درونی و از خودگذشتگی های ترس آلود و وابستگی های خانوادگی و …

    در همه این موارد ذهن بعد از مدتی رام شد و وقتی به صلح با خودم رسیدم درس هایش را گرفت و اکنون می توانم که در روند تغییرات شگرفی در زندگی هستم، البته که هر بار خواسته ام بود که در برخورد با این تضاد که واضح و واضحتر شد و بهبود را برایم نتیجه داد، هرچند که هیچ ادعایی در این موارد ندارم، و از خودم راضی نیستم و باید بهتر بشوم.

    خدا را شکر که ذهن نجواگرم را این بار هم به مسلخ کشاندم، عجیب است از این شیطان چموش ذهن که هر بار که پوزه اش را به خاک می مالم و رویش را کم می کنم، اما هر بار با یک ترفند و ظاهر جدید وارد می شود.

    أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وى دشمن آشکار شماست (یس 60)

    اصلا همین آیه دارد چه پیام واضحی را به ما می دهد!

    ما که شیطان را به خدایی نپذیرفتیم و عبادت نمی کنیم؟ داستان چیست؟

    این که در زبان و فکرمان و یا در تصوراتمان اینگونه فکر می کنیم که بنده خداییم کافی نیست!

    عبد شیطان بودن یعنی بنده نجواهای ذهنی بودن،

    یعنی گوش دادن به زمزمه های تمام ناشدنی ذهن،

    یعنی تاثیر گرفتن از قیل و قال ذهنی که پر شده از کمبود و نگرانی،

    یعنی به دنبال لذات زودگذر و شهوت های ناپایدار و خوشی های لحظه ای رفتن ،

    یعنی باری به هر جهت بودن و هر چیزی را دیدن و شنیدن و خواندن و …

    همه اینها ویژگی ها و خاصیت های برخاسته از ذهن است نه روح

    حال که به عینه دیدیم که در مواقع مشکل و تضاد خود همین ذهن است که به شماتت و سرزنش و توبیخمان می پردازد، یعنی نه تنها پشتمان را خالی می کند بلکه از پشت خنجر هم می زند.

    وَقَالَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لَمَّا قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَکُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّکُمۡ فَأَخۡلَفۡتُکُمۡۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُکُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِیۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوٓاْ أَنفُسَکُمۖ مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِکُمۡ وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِیَّ إِنِّی کَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَکۡتُمُونِ مِن قَبۡلُۗ إِنَّ ٱلظَّـٰلِمِینَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمࣱ 22

    در آن هنگام که کار بندگان خاتمه پذیرد، شیطان مى‌گوید: خداوند به شما وعدۀ درست داد و من نیز به شما وعده دادم؛ ولى خلف وعده کردم. من بر شما تسلطى نداشتم. فقط دعوت کردم، شما هم پذیرفتید؛ بنا بر این مرا ملامت نکنید بلکه خود را ملامت نمایید. نه من مى‌توانم به فریاد شما برسم و نه شما مى‌توانید فریادرس من باشید و من به شرکى که شما با فریب من مبتلا شدید معتقد نیستم. براى ستمکاران عذاب دردناکى خواهد بود (ابراهیم 14)

    خدای من، بیزارم از این دشمن ترین دشمن درون، بیزارم از این عدوٌ مبین.

    هر چقدر در مورد شناخت ذهن و رفتارهایش بنویسم کم است، هرچقدر در مورد شناخت خود و رفتار های ناخودآگاهم بنویسم کم است

    خدا را شکر می کنم که این بار هم هدایتم کرد به آیاتی ناب و درکی بالاتر

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 962 روز

      سلام و درود بر داش علی گل گلاب

      چقد کامنتت به دلم نشست نجوای ذهن چالشی که همه ما درگیرش هستیم و دقیقا هر روز بقول استاد باید در حال هرس کردن باشیم تا این علف های هرز اگه رشد کنن سخت میشه هرسش کرد و خداروشکر که این نعمت و بما داد تا هر روز بیایم وواینجا بصورت اتوماتیک و هوشمند علف های هرز درونمون را هرس کنیم و همیشه شاداب باشیم و به این فکر کنیم که خود استاد بنده خدا تک و تنها بود بدون یک همچین نعمتی اون وقتی تونست بدون هیچ پیش فرض هایی به این توانمندی برسه ما با این پیش فرض های عالی و ناب و درجه یک خیلی خیلی راحتتر باید از مسیر عبور کنیم و لذت ببریم ما ناامید بشیم خدا اینقد اینجا به ما فانوس دریایی داده تا راه را گم نکنیم الان همین کامتت شما اون قسمتی که گفتی تو کارت با برادرت شراکت بودی مشکلی فردین بازی که من چندساله درگیرشم و در خواسته جدیدم اینو اضافه کردم که خدایا میخوام تو این کار موفق بشیم و بعد من اینجا رو تحویل برادرم بدم و برم دنبال هدف والای زندگیم این خواسته رو از صمیم قلبم خواستم قبلا میترسیدم همش نگران بودم که اگه جدا بشیم چی میشه ازونجایی که ما دسته جمعی زندکی میکنیم خیلی بهم وصلیم یخورده سخت بود خواستنش ولی دیگه دیدم نمیشه اینجوری با تفاوت باورها عمرم و تلف کنم و چقد حال کردم دیدم شما هم مثل من بودین و چقد این قسمتش برام نشونه بود دقیقا قبل اینکه اینجارو بخونم این دعا رو از ذهنم گذروندم یهویی چشام به این قسمت افتاد دوبار خوندمش گفتم خداجونم ممنونم که بهم گفتی نگران نباشم هیچ اتفاق بدومنفی نمیوفته چون رب رزاق رب وهاب منم نه تو پس روزی همه بامنه تو خودتو بکش کنار و نگران هیجی نباش من بصورت مسالمت آمیز و زیبا همه چی و ردیف میکنم تا آب از آب تکون نخوره دقیقا اتفاقی که برای شما افتاد منم نگران زنداداشا و برادرزاده هام بودم تازه به این رسیدم که پس خودم و زن و بچهام چیییییی پس خودم چییییی خدایا دمتگرررررم که بوسیله داش علی گلم بهم گفتی نکران نباشم و نگران نیستم خدایا شکررررررت برای نشانه امروزم خداجونم ممنونم که داری به هرصورت با ما حرف میزنی و بهترین راهنمایی…

      و چقد این دعای حضرت موسی برای اینکه همه چی و بخدا بسپاریم مخصوصا وقتی نجوا داره به ما حمله ور میشع بسیار کارساز و کارگشا و عالیییی است که ؛

      خدایا من تسلیمم تسلیم تو که قدرت مطلقی و به هر خیری از جانب ترو سخت محتاجم خدا خودش میدونه چیجوری این نجواها رو خاموش کنه و حال مارو خوب کنه من امروز اینو که انجام میدادم خیلی کمکم بود خداروشکر که این نجواها و تضادها میان تا ایمان ما سنجیده بشه تا غربال بشیم خداروشکرررررر که من در مسیر ماندم و در غربال توانمند یا ضعیف سمت توانمندها افتادم خداروشکررررر که هیج مشکلی یارای خم کردن منو شکست منو نخواهد داشت شیطان با هیچ نجوایی نمیتونی منو از مسیر اصلی بیرون بکشه این حال خوب و آرامشی که با انجام تمارین بهم وارد میشه زیباترین پاداش برای من بقول استاد واقعاااااا بهترین انکیزه هست برای استمرار داشتن چه چیزی بهتر از حال خوش و آرامش تو دنیا وجود داره که طبق قانون خدا چون این دوتا ص هستن ضرب المثل هست که میگه چون صد رسید نود هم پیش ماست و تمام…

      درود دوست من و بدرووووود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علی قادری چاشمی گفته:
        مدت عضویت: 2047 روز

        سلام مجید جان

        امیدوارم که حالت خوب باشه و هر روز بهتر و بهتر بشه

        خدا رو شکر که بنده رو دستی کرد تا بنویسم تا اول خودم آگاه تر بشم و دوم نشانه ای برای دیگر عزیزان باشه

        اگر در شراکت کاری با خانواده هستی و تضادهایی داری که اذیتت میکنه باید بگم که بنده هم بوده و هستم

        تجربه ای که دارم خیلی ارزشمند و البته گرونه، چون بعد 30 سال بدستش آوردم، یا بهتر بگم دنیا حالیم کرد!

        وابستگی اقسام و شکل های مختلفی داره و یک از سخت ترین و شایعترین آن وابستگی به خانواده و نزدیکانه، البته که برای پیامبراش هم بوده، چون ما انسانیم و سرشار از احساس

        مجید جان بریدن وابستگی یک امر کاملا درونی هست و غیر فیزیکی

        بنده اغلب لطف هایی رو در حق خانواده داشتم که ازم درخواست نشده بود!

        این رو وقتی که هیجانات احساس خوبم خوابید فهمیدم

        وقتی که خودت اولویت زندگی بشی، دیگه تا زمانی که کسی از تو درخواست نکنه، فردین بازی در نمیاری و بعدش هم چشمداشتی نداری و احیانا ناراحت هم نمیشی.

        هنوز هم درگیر خانواده ام، چون این ریشه از خودگذشتکی در درونم خیلی عمیقه، یا از زاویه دیگه بگم ترسها و ترمزهام از استقلال خیلی زیاده که هنوز نتونستم از خانواده مستقل بشم،

        (حتی پدر و مادر و برادر کوچکترم هم در خانه شخصی من هستند! :( )

        مجید جان یک نکته مهم برای استقلال کاری اینکه اگر میخای جدا بشی تکاملی باشه نه مثل من توهمی،

        اشتباه نگیر از حرکتی که کردم راضی ام ولی تکامل رو خوب رعایت نکردم، یعنی درآمد 15 . 20 تومنی مغازه رو در عرض یک هفته قطع کردم، و رفتم برای تدریس آزاد مورد علاقه چیزی که هیچ سر رشته و تجربه ای نداشتم چه رسد به کسب درآمد! فردین شدم دیگه :((

        استاد بارها گفت که ورودی مالی تون رو صفر نکنید، شما همیشه باید پول بسازید و در کنار اون یک ورودی جدید بسازید

        نه مثل من که این گاوی که شیر میداد رو یهویی سر ببرم که بعد شش ماه خودم به تضاد مالی برخورد کنم و …

        خلاصه مجید جان از تصمیم هیجانی پرهیز کن و عقلانی تصمیم بگیر، نمیخام بگم که محافظه کار باش، نه

        میگم که هیجان و اشتیاق مثل کف روی آبه

        استاد توی دوره دوازده قدم میگفت که اگر انجام یک کار یا دریافت یک عدد برات هیجان انگیزه معلومه که هنوز باهاش فاصله داری.

        آره عزیز من توی این تجربه آموزش، خودم رو با استاد مقایسه میکردم و هیجان زده بودم، بدون آنکه تکاملی که استاد در بحث آموزش و تاثیر گذاری طی کرده بود رو طی کنم و یا تجربه پولسازی و درک بیزنسی از آموزش داشته باشم، ورودی مالی قبلیم رو قطع کردم و به چالشهایی برخوردم که استاد بارها تذکر داده بود.

        مجید جان دوستت دارم و مطمئنم که تو خیلی بهتر از من عمل خواهی کرد.

        شاد و موفق و ثروتمند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مجید بختیارپور عمران گفته:
          مدت عضویت: 962 روز

          سلام و درود بر علی عزیز عشقیییی

          چراغ آبی ام بعد چندین هفته روشن شد اونم بوسیله دوتا از دوستان خوبم علی و محسن عزیز دمتون گرم حال دادین این چراغ رنگش برام بسیار زیباست.

          ممنونم از یاداوری عالی که بهم گوشزد دادین واقعا بهش نیاز داشتم و دقیقااااا درست نباد عجول باشم و باید همه چی و بسپارم به اونی که بهترین معماره دنیاست من فقط باید خودمو با انجام عمل صالح آماده نگه دارم تا وقتش رسید بتونم کار درست و تصمیم درست و بردارم دقیقا همینه ممنونم که از تجربه ات برام نوشتی تا من دچار اشتباه نشم واقعااااا دمتگرررررم خیلی حال دادی چشم گوش دادم فهمیدم انشالله حواسم بیشتر هست خداجونم ممنونم برای این پیام عالی و بجا از بنده نازنینت علی عزیز بهم رسوندی ممنونم ازت خدااااااااو متشکرررررم علی عزیز.

          موفق و پیروز باشی من یک عمر جای خدا تصمیم گرفتم و نتیجه اش شده کمبود و انشالله الان دارم از جلوی خدا کنار میرم تا اون خودش همه چیو برام ردیف کنه.

          بازم ممنونم دوست خوبم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1031 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در مسیر حق و حقیقت

    سپاس گزار خداوندم بابت اینکه به من لیاقت بندگی عطا میکنه

    سپاس گزار خداوندم بابت این نعمت بزرگ ارامش و امیدوارم که به من قدرت سپاس گزاری بیشتری بده تا برام عادی نباشه و فک نکنم همه دارن این حد از ارامش رو تجربه میکنن

    امروز به خداوند گفتم که خدایا کمک کن بیشترسپاس گزار جایگاهی باشم که الان دارم چه از نظر روابط زیبا چه از نظر سلامتی چه از نظر مالی که اوضاع همواره رو به بهبود داره میره و چه از نظر معنویت که انقد حس قشنگی به تو به زندگی به خودم دارم و عاشقانه سعی میکنم هر لحظه زندگی کنم

    حسم گف فک نکن همه ی مردم اینجورین یا بیشتر مردم اینجورین

    استاد مثل حرفی که شما زدی تو قدم دوم فک‌کنم و گفتین که خیلی از چیزارو من فک‌نمیکنم موفقیته و فک میکنم خب همه دارن ولی وقتی یه مهمونی میاد یا جایی میریم میبینم تفاوت رو ، دقیقا همینه

    امروز قدم زنان شروع به صحبت کردم و خداوند یک مثالهایی و یک خاطراتی یادم اورد از هوای سرد و از حس بد و مبارزه با نجواها که فقط میگفتم خدایا شکرت

    یادمه همین دوسال پیش تو همچین هوای سردی حیران و ناامید داستم قدم میزدم تو شهر و هزار تا تصمیم از روی احساس میخواستم بگیرم و یه حسی خیلی ضعیف ته قلبم میگف اروم باش مثل قبل عمل نکن ،صبر کن و کار کن روی خودت ، اونموقع این صدا خیلی ضعیف بود و یادمه باید چقدر برای تغییر اون باورها زور میزدم تا کاره اشتباهی نکنم و مثل الگوهای قبلی عمل نکنم و خدارو میلیاردها بار شکر که پشت و پناهم بود و امروز به یادم اورد که احساس ارامش الانم و هر دستاوردی توی زندگیم حاصل این کارکردن ها و مداومت هاست و الکی ایجاد نشده ، خیلی به خودم افتخار کردم که چندین بار وسوسه شدم تا تصمیم هایی از روی احساس اون لحظه بگیرم و ناراحتی هایی که پیش می اومد و برام سخت بود تحملش و بودن درمسیر درست اما الان خیلی خوشحالم که خداوند رو انتخاب کردم در اون لحظات تا بهش تکیه کنم و قسم به بزرگیش که همیشه بوده و همیشه از راه رسیده

    امروز گفتم خدایا میلیاردها بار شکرت فقط بخاطر درهایی که به روی من بستی

    خب کاره من چیه ؟؟؟ کاره من اینه که اینارو به خودم یاداوری کنم ، کاره من اینه که یاداوری کنم به خودم که چه بار سنگینی رو خداوند از روی دوشم برداشت

    کاره من اینه که هی این ایمان رو تقویت کنم

    هی به خودم یاداوری کنم که مسیر درست به من همه چیز میده

    هی به خودم یاداوری کنم که خداوند همیشه پشت و پناهم بوده تمام اوقاتی که بهش پناه بردم به خودم یاداوری کنم مدام که از رگ گردن به من نزدیکتره و خوشحاله که من در اوج رفاه و ثروت و سلامتی باشم و وقتی که این باور و ایمان در وجودم قویتربشه مثل استاد یک سال و نیم که هیچی من سالها ادامه میدم

    چون نتیجه توی دستمه

    احساس خوب توی دستمه و این خوده نتیجس

    توی متن نوشته بود که استمرار درمسیر درست باعث میشه که ضعف های شخصیتی خودمونو پیدا کنیم ، دقیقا همینه

    یعنی که اقا جان توی هر شرایطی هستی اون شرایط رو مزه مزه کن هی نخواه زودتر برسی به والله که تهش هیچی نیست وقتی استاد میگه که احساس خوشبختی من با زمانی که بندرعباس با کفش پاره راه میرفتم و اشک میریختم از این ارتباط قلبی تغییری نکرده !!! اخه من دیگه دنباله چی باشم ؟؟؟

    عجله ی چی ؟؟؟

    وقتی که عجله و حرص و طمع داشتن همه و همه داره نشون میده که من به فراوانی اعتقاد ندارم ،من به رحمت بی انتهای خداوند اعتقاد ندارم ، من به اینکه فرصتها هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه اعتقاد ندارم و این یعنی اینکه من دارم بر خلاف جریان رود خونه شنا میکنم

    چرا نیام و وعده های خداوند رو باور نکنم ؟؟؟

    چرا خدایی رو باور نکنم که همواره به من وعده فزونی و ثروت میده؟؟؟

    چرا وقتی میدونم اصل فقط اینه که باورهایی که توی ذهن من داره حرکت می‌کنه داره زندگیم رو رقم میزنه ، چرا نیام و روی این باورهای خوب کار نکنم ؟؟؟

    چرا ؟؟؟؟؟

    چرا احساس خوشبختی رو موکول کنم به زمان رسیدن به خواستم ؟؟؟

    اصلا درسته این حرف ؟؟؟

    نه درست نیست

    رسیدن به خواسته ها مارو به احساس خوب نمیرسونه ،اما احساس خوب مارو به تمام خواسته هامون میرسونه

    هممون تجربه کردیم

    اصن کی میتونه ادامه بده و کم نیاره ؟؟؟

    کسی که امید واره ، کسی که عمیقا باور داره که خودش خالق زندگیشه و قدرت از آن رب یکتاست

    خداوند چقدر ساده و با منطق قوی داره توی قرانش میگه که

    انما النجوی من الشیطان

    نجوا تنها از ناحیه شیطان است تا مومنان را غمگین کند

    تفسیر این ایه میشه یه کتاب

    کسی که عمیقا درک کنه این ایه روناامید میشه ولی میدونه که از کجا اب میخوره این ناامیدی و دوباره به خداوند پناه میبره و دوباره و دوباره و دوباره و‌دوباره

    عشق است

    عشق است

    عشق است

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    درپناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 962 روز

      سلام و صد درود بر تو بنده خوب خدا دوستت دارم

      کامنتت بهم خیلی حال داد بهم گفت هر وقت حالم بده این شیطان که داره درونم کار میکنه و زودی باید برم نزد خدا بهش بگم هوامو داشته باشه شیطان اومده منو از راه بدر کنه و اگه نیاد کمکم من در گناهش غرق میشم فهمیدم و تا این نجوا نره همینجوری دست بدامن خدا باشم فهمیدم که احساس خوب و حال خوب و آرامش بهترین پاداش این استمراره و جه جیزی بهتر ازاین…از کامنتت یاد گرفتم هر وقت احساسم بد شد صبوری کنم با چسبیدن به خدا خودمو از صدمه گناه دور نگه دارم فهمیدم پول یا دارایی یا هرچیز دیگه احساسمو خوب نمیکنه آرومم نمیکنه بلکه این احساس خوب و آرامشه که صد هست که نودم با اومدن صد پیش ماست من بایددددد دنبال کارایی باشم که در دراز مدت حالمو خوب نگه میداره و باعث آرامش درونم میشه که این حال خوب و آرامش هست که پول کلان و دارایی پایدار و روزی بی حساب خدارو بهمراه داره چقد این آگاهی ها خوشمزه و لذیذ بودن برای همین کامنتت و میخوندم حالم خوب میشد دمتگررررررم رفیق و احسنت بر تو که در استمراری و اسیر نجواهات نشدی و نخواهی شد چون ما همه یک امّت قدرتمندیم که هوای همو داریم بهم خدا رو نور خدا میتابیم تا از سیاهی و تاریکی دور باشیم و دور شویم خداروشکرررررر برای وجود رضای عزیز و بقیه دوستان گلم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1536 روز

    سلام خدمت همراهان گرامی.

    راه اینکه بفهمیم باورهامون درست هست یا نیست نتایجی هست که می‌گیریم. باید یک نگاهی به نتایج زندگیمون بکنیم تا بفهمیم باورهامون قدرتمند کننده هست یا محدودکننده. اگه نتیجه خوبه یعنی باورهایی که داریم خوبه و باید همین فرمون رو ادامه بدیم اما اگه نتیجه مناسب نیست یعنی باورها نامناسب هست باید دست به کار بشی و گره‌گشایی کنی.

    باورهای ما در نتیجه حرکت‌هایی که انجام میدیم مشخص میشه. یعنی اگر حرکتی نمی‌کنی و هدفی نداری، نمیفهمی که باورهات چیه که بخوای روشون کار کنی. وقتی حرکت می‌کنی یک سری نتایج میگیری و اون نتایج نشون میده که باورهات چی بوده.

    یعنی در حوزه‌ی ثروت هدف داری، در راستای این هدف میای روی باورهای ثروت آفرینت کار می‌کنی تا ایده‌ها، الهامات، شرایط و موقعیت‌هایی بوجود بیاد که تو به سمت یک کاری که بهت الهام میشه حرکت کنی. بعد باید اون ایده الهامی رو اجرا کنی یا اون فردی که اومده تو مسیرت بهت کمک کنه باهاش هم مسیر بشی و قدم برداری و در طول این مسیر یک سری نتایج حاصل میشه که نشون میده که چقدر روی باورهات کار کردی.

    مثلا من خودم هدف ثروت گذاشتم برای خودم و روی انواع باورها از جمله باور فراوانی کار می‌کردم. توی باور فراوانی استاد میگفت یک فرد ثروتمند حرص نمیزنه، طمع نمی‌ورزه، عجله نمیکنه، نمی‌ترسه، و میدونه که همیشه فرصت‌های عالی فراهم هست و اگر کسی بهش گفت این فرصت استثنایی هست که فردا ممکنه گیرت نیاد گول نمیخوره که بره از اون فرصتی که یکبار درخونه‌اش رو به اصطلاح زده استفاده کنه و میگه نه من از این فرصت استفاده نمیکنم و ایمان دارم که فرصت‌ها برای من همواره بیشتر میشه و خدا میرسونه. بعد من میگفتم که عالیه من فراوانی رو خوب کار کردم من این باورها رو دارم و گوششون کردم بعد تو کار که بودم با شرایط مختلفی برخورد میکردم که اونجا نشون میداد باورهای من چی هست. مثلا چند مشتری داشتم و میگفتن تخفیف بده ولی من با اعتماد به نفس میگفتم که زیر این قیمت کار نمی‌کنم و پیش خودم میگفتم فرصت‌ها همیشه هست و خدا روزی رسون هست اینها برن بهترش میاد، در اکثر مواقع افراد قبول میکردن با همون قیمت مد نظر خودم کار انجام بشه یک سری‌ها هم میرفتن جای دیگه ولی من در وجودم این حس رو نداشتم که فرصت از دست رفت بلکه میگفتم فرصت‌ها همیشه برای من هست و به همین دلیل مشتری‌های بیشتر گیرم می‌امد. اما وقتی چندین و چند مشتری رو کارهاشون رو انجام دادم از یک جایی دیدم که اون حس فراوانی رو ندارم و دارم حرص میزنم که بیشتر مشتری بگیرم و بیشتر کار انجام بدم و انگار این فکر رو دارم که فرصت‌ها داره تموم میشه و بعدا کار نیست و من باید شب و روز رو بدوزم به هم که مشتری بگیرم و کار بگیرم و … یعنی داشتم از خواب و خوراکم میگذشتم بعد گفتم این بود باور فراوانی؟ چند روز خوب عمل کردی ولی الان داری حرص میزنی، عجله می‌کنی، نگرانی مشتری‌ها رو بقیه ببرن و به تو نرسه و خیلی از این باورها. میخوام اینو بگم که باور ایجاد کردن اینطور نیست که تو حرف باشه، باید حرکت کنی و تو حرکت نشون داده میشه که باورت چیه و چه فکرهایی داری و چطور باید کنترلش کنی و تغییرش بدی. آیا داری حرص میزنی یا توهم زدی که من باور فراوانی دارم؟ موقعی که داری کار میکنی باوره خودش رو نشون میده که چقدر باور فراوانی داری. و اگه میبینی که داری حرص میزنی و .. باید روی خودت جوری کار کنی که تو کسب و کار و تو عمل احساسات منفی رو کنترل کنی و بر اساس اون باورها عمل کنی و یکجوری هم بشه که با کار کردن روی خودت اون حسه غالب بشه. یعنی ناخودآگاه که مشتری میاد و کار ازت میخواد در اون شرایط حرص و طمع و … رو کمتر داشته باشی یا نداشته باشی. اگه به این سطح برسه یعنی خوب روی باورها کار کردی و در ناخودآگاهت داره باوره کار میکنه. که این یک شبه ایجاد نمیشه و باید مداوم روش کار کرد.

    راهکار اینکه بفهمیم باورهامون قدرتمند کننده هست یا نه حرکت کردن هست. اگر همینطوری بشینیم و فایل گوش بدیم و به ایده‌های الهامی عمل نکنیم و هیچ حرکتی نکنیم متوجه نخواهیم شد که باورهامون چه ایراداتی داره و تنها در حرکت کردن هست که نتایج اش به ما میگه باورهامون چیه.

    استاد میگه فاصله زمانی‌ای که من سمینار برگزار کردم و یک نفر شرکت کرده بود تا زمانی که سمیناری برگزار کردم که 1000 نفر مخاطب و مشتری داشت 1 سال طول کشید. من بیشتر از 4 ساله دارم آموزش میدم در سایتم به غیر از پروژه‌هایی که میگیرم، و 4 سال در حوزه آموزش حرکت کردم و ویدیو تولید کردم اما فروش اصلا رضایت بخش نیست و رشد مناسبی نداشته. یک سری موفقیت‌ها کسب شده ولی نتیجه رضایت بخش نیست. بازدید ویدیوها و .. بسیار پایین تر از این مقدار تلاش هست که من انجام دادم در صورتی که محتواهای من بسیار با کیفیت و مسئله حل کن هست و حرف بیخود و بی‌نتیجه‌ای نزدم برخلاف محتواهای زردی که توی اینترنت هست که فقط تو حاشیه هستن، یعنی در قسمت کیفیت کار خوب هست و میشه بهترم بشه ولی این نتیجه یعنی باورها ایراد داره دیگه و گره‌ها باز نشده. نباید انقدر زمان ببره گرفتن نتیجه‌ی کاری و من همه‌اش فکر میکردم که با مرور زمان تکاملم طی میشه و حل میشه درصورتی که استاد در یک سال تکاملش طی شد و من الان 4 ساله از سال 2020 دارم کار میکنم و رفتیم توی 5 سال و درسته که گیوآپ نکردم و ادامه دادم ولی خب نتیجه مد نظر هم باید ایجاد بشه دیگه چه خبره این همه زمان گذشته و نتیجه دلخواه نشده. این چه تکاملی هست که طی نمیشه؟

    به نظرم باید روی درک قانون بیشتر زمان بگذارم تا بتونم گره‌های بیزینس رو حل کنم و نتایجم رو رضایت بخش کنم.

    سپاسگزارم. زیباترین اتفاقات زندگی رو براتون از خدا خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    گام هفتم

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم

    پاداش جهان به استمرار در مسیر درست

    من همیشه ایمان و توکل استاد عزیزم را تحسین کردم

    و استاد عزیزم یک الگو تمام عیار برای من بوده الهی شکرت

    همان طور که با یک نفر یک دوره را تمام کرد و ایمانش را نشان داد جهان هم داداشش را داد الهی شکرت

    اینجا خییلی ایمان می خواهد در شرایط خوب که همه می توانند خوب حرف بزنن بخندن برقصن و….

    آیا در شرایط که شرایط به وفق مراد شما نیست ایمانت را نگه داشته می توانی ؟

    آیا با وجود تلاش های که کردی نشانه ها را میبینی تاییدش می‌کنی و استمرار در مسیر می‌داشته باشی ؟

    یا نه تسلیم نجوای های شیطان میشی

    هر چقدر در سایت فعال می باشم

    ایمانم بیشتر می شود و نشانه از تایید قانون بیشتر می شود الهی شکرت

    فعال بودند در سایت هم یک تعهد خییلی بالا می خواهد که اعتراف میکنم در این وخت ها تعهدم کم شده و باید تهعدم را بیشتر کنم

    و بیشتر به خودم مرور کنم که قانون و استمرار در مسیر را

    همان طور که خداوند تا حالا برایم پاداش داده همان طور که در زمان های که هیچ کس نبود دستم را گرفت و رها نکرد

    بعد از این هم میگیرد

    کافیست که ایمانم را نشان بدم و با توکل به راهم ادامه بدم الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: