مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-53.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-08 01:03:072025-01-10 06:46:26مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
من اشک ریختم فقط با این فایل استاد
من الااااااااان میفهمم ایمان بعنی چه
این خدا کیه و قراره چطوری جواب منو بده
تو قرآن همه جا گفته اول تو تقوا داشته باش
من فلان و فلان میکنم برات
اول قدم از طرف منه
چون قدم من نشون میده به این نیرو ایمان دارم
کسی هست که داره منو میبینه میشنوه حواسش به من هست
پاسخ میده زنده ست حی است تواناست قدرت داره داره میبینه تو رو داره میبینه
بله من نتیجه دارم میگیرم بله این مسیر همه چیزه
معنای واقعی یک زندگیه
این مسیر از سردرگمی ها رهات میکنه
این مسیر هدف تو رو از زندگی بهت میگه
از خدا از خودت از جایی که هستی
همه چیز و برات معلوم میکنه.
روشن میشی واضح میشه همه چیز
عینکت عوض میشه
دیدت به زندگی عوض میشه
و چقدددددددر این زندگی فرق داره با روزمرگی
با بی هدفی با چرت و پرت گفتن های روزانه
با چشم و هم چشمی با دیگران
دراین مسیر آرام آرام بقیه برای تو حذف میشن
چشمت غیر خدا کسی رو نمیبینه
چی بگم چی بگم نمیشه با کلمات توصیف کرد
امیدوارم خداوند همه ما رو به راه درست هدایت کنه
به نام الله یکتا
دیروز جمعه بود صبح زود زدم بیرون رفتم کوه،یه جایی بود که خارج از شهر بود و نزدیک یه روستا بود و اونجایی که من رفتم کمتر کسی میره به این دلیل که یک منطقه ی خوفناکی هست و منم اصلا عادت ندارم چیزی همراهم باشه،نه اسلحه سرد و نه آب و نه مواد خوراکی و هیچی،دست خالی میرم و دست خالی برمیگردم،نگاهم اینکه نیازی به چیزی پیدا نمیکنم و خدا بسه….خلاصه هدایت شدم به اون منطقه و اولشم فکر نمیکردم سر از کجا در بیارم و فقط رفتم تا جایی که واقعا تمام ترس وجودم رو گرفته بود،آسمان ابری و یه نم نم بارون شروع شده بود و من بالای یک قله که شروع یه قله دیگه بود و یه سری کوهای عجیب و غریب با سنگهای یک تکه بسیار بلند و واقعا یه جاهایی قشنگ صدای تپیدن قلبم رو میشنیدم از ترس،ترس اینکه نکنه پلنگی،گرگی و یا خرسی اینجا باشه و به من حمله کنه،چون اینجایی که رفتم اون پائین هاش تا حالا چند بار گرگ زده و گوسفنداشون رو برده و طوری برده که بعد از چند ساعت فهمیدن،خلاصه اونجایی که دیگه اینقدر ترسیده بودم که واقعا به قول استاد فریز شده بودم و نه میتونستم برم و نه میتونستم برگردم فقط از خداوند خواستم که کمکم کنه،چون من به این دلیل اینجاها میرم و یا در شب تنهایی و با دست خالی میرم کوه و دشت وبیابون که بر ترسم غلبه کنم و ایمانم رو نشون بدم،هر چند هر بار که شب تنهایی میرم اون اولش قلبم توی دهنمه،با به یاد آوردن آیه های قرآن و اینکه قطعا قیامت آمدنی هست و قطعا هر نفسی مرگ رو تجربه میکنه و اینکه برگی بدون اذن خداوند از درخت نمیافته قدم به قدم پیش رفتم تا از اون منطقه وحشی و ترسناک از بین اون بوته ها و سنگ ها رد شدم و وقتی انجامش دادم و موقع برگشتن خیلی احساس خوب و رهایی داشتم،اما قشنگ یادمه که در اون لحظه چقدر از مرگ ترسیدم مرگ به دست یک حیوان درنده، و به این آگاهی رسیدم که هر وقت تونستم به اینطور جای جدید و ترسناکی بیام و نترسم و با ایمان و خیال راحت قدم بردارم اون موقع هست که از مرگ نمیترسم و اون موقع قبول کنم که باورهام بهتر شده،هرچند همین الانم خیلی بهتر از قبل شدم
وقتی برگشتم یک آشنا رو توی اون روستا دیدم و خوش و بش کردیم و گفت کجا بودی و جایی که رفته بودم رو با دست بهش اشاره کردم و گفتم رفتم اونجا،با تعجب گفت رفتی اونجا!!!؟؟
گفتم آره گفت ما که بچه اینجا هستیم جرات نمیکنیم تنهایی بریم اونجا،اونایی که چوپان هستن اگر سالی ماهی برن چند نفری میرن و اسلحه دارن و هر بار که رفتن گوسفند لا دادن تو چطوری رفتی و نترسیدی!!!؟؟؟
گفتم ترسیدم اما رفتم
موقع برگشت به شهر توی ماشین داشتم با خودم فکر میکردم که یک سری کارهایی که من میکنم شاید برام عادی شدن اما این کارها کاریه که حتی بقیه جرات فکر کردن بهش رو ندارن چه برسه به اینکه بخواهند انجامش بدن
مثل تنهایی رفتن به کوهای عجیب و غریب با دست خالی و بدون هیچ آذوقه و کبریتی
مثل تنهایی رفتن در دل تاریکی شب در بیابان و کوه
مثل برخورد با هشت تا سگ که به سمتم پارس کنان حمله کنند و منم به سمتشان بدوم و با پرتاپ سنگ اونا فرار کنن
مثل پاره کردن دست چکم و اینکه هیچ وامی ندارم و هیچ چکی ندارم
مثل نقد خریدن و نقد فروختن
و خیلی چیزای دیگه
تمام کردیت این کارها 100 در صد به الله میرسه
ما رمیت اذ رمیت لکن الله رمی
من هیچی نیستم و تسلیم الله یکتا هستم و هیچ ادعایی هم ندارم و اصلا ضد ضربه نیستم و هر ایمنی و امنیتی بوده از خدا بوده و هر نعمتی هست از خداست و من سپاسگذار خداوندی هستم که کمکم میکنه بیشتر زندگی رو تجربه کنم و بیشتر در دل ترسها و این توهمات مسخره برم و با توکل کردن بهش بیشتر اعتماد کنم و همین بس که خداوند وکیل من باشد….
سلام به استاد عزیز و فوق العاده من
سلام به خانم شایسته مهربان و همراه
استاد این فایل ها منو دیواااانه میکنه . در همه فایل های دانلودی و محصولات شما توحید موج میزنه چون اساس همه فایل ها اینه که ما خودمون با افکار و باورها مون زندگیمون رو خلق میکنیم و خودمون و خدای خودمون کافی هستیم اما فایل هایی که خیلی از توحید صحبت میشه از ایمان صحبت میشه از توکل صحبت میشه رو هر چی تکرار کنم باز دوست دارم دوباره بشنوم . گویا تکراری نمیشن . گویا همیشه تازه هستن گویا این فایل ها همیشه حرف برای گفتن داره و هر بار از مدار بالاتری به مسائل زندگی نگاه میکنم و چیز یاد میگیرم.
قبل از اینکه از آموزه های این فایل بگم دوست دارم
از ادراک چند روزه خودم بگم .
استاد همیشه میگفتین که بچه ها شخصیت شما باید عوض بشه
من هر روز یک سری کارها انجام میدادم مثل گوش کردن به فایل ها یا سپاسگزاری شبانه یا نوشتن ستاره قطبی صبح ها و …
ولی فهم جدیدم اینه که سعید جان سپاسگزاری صبح برای صبح بود و تمام شد الان دوباره باید به نکات زیبا توجه کنم سپاسگزاری کنم الان باید الگوهای درست رو توی ذهنم مرور کنم دوباره برای مثال یک ربع دیگه باز همین کارها رو باید تکرار کنم و هر بار و هر لحظه باید اینجور نگاه کنم که اون کارهایی که انجام دادم برای همون موقع بوده دوباره باید روی خودم کار کنم .
حالا این کارها برای چی هست؟ برای اینه که احساس خوب رو تجربه کنیم . و من هر لحظه باید سعی کنم احساسم خوب باشه و این احساس خوب ساختنیه .
مثالی که توی ذهنم اومد این بود که وقتی گلی میکاری باید بصورت منظم بهش آب بدیم اینجوری نیست که شش ماه انجام بدیم بعد بگیم یکی دو ماهی حال ندارم بهش آب بدم و اگر دو ماه دیگه مجدد شروع کنم آب بدم اون گیاه ادامه مسیر رشد خودش رو میره. نه !!!! اینجور نیست !!! دیگه گیاهی نداریم . باید از اول شروع کنیم .
تمرینات باید مداوم باشه و آگاهانه تا آخر عمر مون باید تقوا و کنترل ذهن داشته باشیم و هر لحظه کار کنیم و لذت ببریم و باورهای بهتر و بهتر بسازیم و هر روز بهتر و بهتر بشیم . توحید که انتها نداره . هر لحظه میتونیم بهتر از قبل باشیم . هر روز میتونیم متوکل تر باشیم با ایمان تر باشیم سپاسگزار تر باشیم .
و این نگاه و درک بهتر این باور ، خیلی به من کمک کرد تا بهتر و راحت تر از قبل بتونم هر لحظه و هر لحظه، ذهنم رو کنترل کنم و بصورت مداوم الگوهای درست رو توی ذهنم تکرار کنم و باورهای خوب رو توی ذهنم آگاهانه تکرار کنم .
استاد اینقدر ذوق دارم از آگاهی های این فایل که یک بغض توی گلو دارم و اشکهام دوست دارن جاری بشن .
استاد از هدف گفتین و علاقه !
آقا جان به هدفت باید علاقه داشته باشی و این شرط لازمه.!!! وقتی به هدفت علاقه داشته باشی هر کاری از دستت بربیاد براش انجام میدی ، منتظر کسی نمیمونی. منتظر شرایط نمیمونی . وقتی براش کاری انجام میدی احساس خوب داری . شبها با حس اون هدف میخوابی ، روزها ناخودآگاه تجسمش میکنی . مثل استاد به جای خواندن کتابهای درسی برای امتحان پایان ترم میای کتابهای موفقیت میخونی .
آقا جان اصلا نمیتونی براش کاری نکنید . برای اون هدف خودت رو به آب و آتش میزنی. یا به قول استاد برای اون هدف بها میپردازید . حالا این هدف میتونه زمان باشه انرژی باشه پول باشه یا هر چیز دیگه .
استاد چقدر قشنگ گفتین انرژی نه به وجود میاد نه از بین میره بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود
این انرژی همون خداست که لم یلد و لم یولد است نه زاییده شده و نه می زاید
بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود و این کار رو ما با ذهنمون انجام میدیم. ما با تلاش ذهنی شکل مورد علاقه ذهنمون رو میسازیم و بعد خدا شکل اون ظرف رو میگیره و به شکل شرایط و امکانات وارد زندگی ما میشود .
وقتی ایمان داری که نشونه ایمان احساس خوبه ! وقتی روی خودتون و باورهاتون کار میکنید ناخودآگاه دل انجام کارهای بزرگ تر را دارید. به شما کارهایی گفته میشود که باید اون کارها رو انجام بدین و وقتی انجام میدهید ( ایمان + عمل صالح) خداوند پاسخ میدهد
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس ، خود راه بگویدت که چون باید کرد . این یعنی آقا جان عمل کن، نترس، نگران نباش، ایمان داشته باشیم، قدم بردار و در مسیر هدایت میشوی و در نهایت به مقصد میرسی.
نشانه ایمان ، احساس خوب است . ایمان به غیب . ایمان به چیزی که نمیبینیش . اگر هم هر شرایطی شد باز باید ایمان داشته باشی . اگر احساس خوبی نداشته باشی یعنی ایمان نداری . وقتی ایمانت رو نشون میدید و توکل میکنی اونوقت خدا پاسخ میده، اون خدا میدونه کی باید بده ، اون خدا کارش رو بلده.
استاد چقدر قشنگ گفتین که وقتی ایمان دارین خدا دلها رو نرم میکنه و کارها رو برات منظم میکنه . اینجاست که بهتر میفهمیم که استعداد مهم نیست استعداد مهم نیست باور مهمه، ایمان مهمه، چون خیلیا که استعدادشان هزار برابر ماست برای نون شبشون هم مانده اند . پس استعداد مهم نیست چون به همه گفته میشه کارهایی انجام بدیم . کسی که ایمان و باور نداره حتی نمیتونه یک قدم اون طرف تر برود و بالطبع نتیجه جدیدی هم در کار نیست ولی کسی که ایمان داره باور داره به راحتی به الهاماتی که گفته میشود عمل میکند و نتیجه میگیرد.
استاد زمانی که دانشجو بودم دقیق به یاد دارم که میگفتم هدف وسیله رو توجیه میکنه . البته همون موقع هم در وجودم یقین نداشتم چون قلبم نمیپذیرفت و این باور رو پس میزد ولی ذهنم و شنیده هام زورش بیشتر بود و اینها رو به زبان جاری میکردم ولی به لطف آموزش های شما با منطق یاد گرفتم که قلبم درست میگفت نمیشه از مسیر اشتباه به هدف درست رسید .
وقتی هدف درست باشه و ایمان داشته باشی به راحتی میتونی به اون برسی، خداوند ما رو هدایت میکنه تا خیلی راحت از مسیر درست به هدفمون برسیم .
استاد یک جایی از فایل از مشتری و کسب و کار و تبلیغ و صداقت گفتین، چقدر باورهای خوبی دارین .
شما فقط روی خودتون کار میکنین
مشتری که به باورهای شما بخوره هدایت میشه بدون تبلیغ بدون هزینه . اون هم چه مشتری هایی. مشتری هایی که با عشق و با ذوق میان خرید میکنن و با احترام و عشق کامنت مینویسن اون هم نه یک خط که مقاله مینویسن
به خدا که این سایت رو خود خدا داره مدیریت میکنه
چون همه کسانی که اینجا دور هم جمع شدن ، اومدن که رشد کنند و توحیدی تر بشن و بیشتر به راه راست که همون راه نعمت هست هدایت بشن .
و به قول شما کسی که باورهای خوب بسازه ، خدا براش کارهایی میکنه که انسانها همه باهم نمیتونن اون کارها رو انجام بدن .
استاد چقدر این قسمت از فایل رو دوست داشتم :
وقتی در مسیر درست قرار میگیری وقتی توکل داری وقتی ایمان داری و حرکت میکنی و به الهامات توجه میکنی و عمل میکنی و وسوسه نمیشوی و صبر میکنی و ادامه میدهی و بهای اهدافت رو پرداخت میکنی خدا همه کارها رو برات منظم میکنه ، سرت همیشه بالاست و اینقدر از نورم عادی جامعه بالا میروی که حتی هیچ تصوری از اون نتایج نداری.
استاد از صداقت گفتین همیشه کیفیت رو سرلوحه کارتون قرار بدین و صبوری کنید و طبق اصولی که به درستیش رسیدین عمل کنید اونوقت خواهید دید به جایی خواهید رسید که دیگرانی که هر مسیر اشتباهی برای رسیدن به خواسته هاشون رفتن، حسرت جایگاه شما رو میخورن .
دیگه رشوه نمیدهید دیگه نمیخواین جزو بچه ها بالا باشین . در عوض به دنبال اون خدایی هستین که بالای همه دست هاست
چقدر این نتیجه شما رو دوست داشتم که گفتین : اگر از بانک به شما تماس بگیرن و بگویند که چقدر وام میخواین ، شما به اونها خواهید گفت شما چقدر وام لازم دارین تا من به شما بدهم ؟
این جواب اون نجوایی هست که به من میگه ببین فلانی وام گرفت فلان چیز رو خرید و الان چقدر اون وسیله گران شده و سود کرده!!!!
من الان به ذهنم میگم میخوای با وام به چهار تا وسیله و خونه برسی و هر ماه دم به دم قسط بدی و همیشه تا آخر عمرت بدهکار و محدود باشی یا دوست داری مثل استاد نه تنها همه اون امکانات رو نقد داشته باشی و به آزادی مالی زمانی و مکانی برسی که به راحتی به بانک ها هم بتونی وام بدی؟؟؟!!!
استاد در مورد اصول چقدر مفهومی و راحت گفتین:
اصول ما همون چیزهایی است که دوست داریم دیگران هم در برابر ما رعایت کنند
اگر بی احترامی یا پارتی بازی رو دوست نداریم پس اینها اصول ماست که بی احترامی نکنیم و دنبال پارتی نباشیم
اصولی که بر مبنای توحید و یکتاپرستی و سلامت و صداقت و درستی باشه ، اصولی که خودت به درستی اونها پی بردی نه اینکه جامعه اصول تو را مشخص کند .
ممکنه دیگران بگویند فلانی گاگول است یا عُرضه نداره زیر میزی بگیره یا ساده است یا مسخره ات کنند ، اما شما به اصول خودت پایبند باش و ادامه بده . به زودی اونها حسرت موقعیت تو را خواهند خورد چون اون انسانها یا شرکتها به زودی از بین خواهند رفت.
و چقدر قانون بدون تغییر خدا زیباست که
ما به اصول خودمون پایبند هستیم و به خدا توکل میکنیم و به کسی هم کار نداریم . جهان ما را جایی میبرد که همه به این اصول پایبند هستن .
اگر جایی هستی که دوستش نداری مطمئن باش که یک ارتباط فرکانسی با اونجا داری یا به ثبات فرکانسی جدید نرسیدی.
برای کشور و شرایط کشور هم همین است . تا اکثریت مردم تغییر نکنند شرایط کشور همینگونه خواهد بود . مردم کشوری که مدام غر بزنند ناسپاس باشند مشرک باشند دروغ بگویند تجربه شرایطی را خواهند داشت که معادل باشه با نعمت های کمتر ، بارندگی کمتر ، آرامش کمتر ، مشکلات و بدبختی های بیشتر . و اگر ما شخصیت و باورهامونو عوض کنیم و تغییر کنیم قطعا از اون شرایط جامعه کنده میشویم و به مکان های جدید با نعمت بیشتر هدایت میشویم.
در پایان بینهایت از خدای خودم و شما استاد عزیزم سپاسگزارم و از همین راه دور بوسه بر دستان شما میزنم و از خانم شایسته مهربان و همراه هم بینهایت سپاسگزارم
امید به خدای مهربان که هر روز به راحتی و با تعهد به مدارهای بالاتر مهاجرت کنیم .
فایل هشتم
سلام و عرض ادب خدمت اساتید محترم، استاد سیدحسین عباسمنش، خانم شایسته عزیز،
سپاس و شکر می گویم خداوند را؛ همواره درحال پخش و دهش نعمت است، همان ذات و نیرویکه همواره همراه است، و تحت هیچ شرایط ترکم نمی کند، همان ذات وقدرتیکه بیش از من می خواهد که من موفق شوم و به تک تک از خواسته هایم برسم، همان ذات و نیرویکه هموراه درحال هدات کردن و ارسال الهامات است، همان ذات ونیرویکه آگاهی کامل دارد از همه چیز، همان ذات و نیرویکه مددگار و کمک کننده ام است،
منّت خدای را عزَّ وَ جَلّ که طاعتش موجب قُربَت است و به شکر اندرش مَزید نعمت.
هر نفسی که فرو میرود مُمدِّ حیات است و چون بر میآید مُفَرِّح ذات.
پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که بر آید کز عُهدهٔ شکرش بهدرآید؟
اِعمَلوا آلَ داودَ شُکراً وَ قَلیلٌ مِن عبادیَ الشَّکور.
سوال: من هدف بزرگی دارم، من باور دارم که با تغییر باورها می توانم به این هدف بزرگ ام برسم، از طرفی هم می بینم که بعضی از افراد شبه هدف من رسیدن، سعی و تلاش های زیادی را کردند، زیاد مطالعه کردند، آیا این درست است، که من با داشتن احساس خوب و باورهای مناسب و تجسم درحیطه هدف ام می توانم به آن خواسته مشخص خود برسم؟
اکثرا فکر می کنند که می توانند به خواسته های خود برسند، بدون اینکه درمدار دریافت آن خواسته قرار بگیرند. وارد مدار دریافت خواسته شدن، یعنی عوامل متعدد باهم را باید فرد داشته باشد که خواسته اش را دریافت کند. ابتدا باید خاطر نشان کرد که علاقمند بودن به یک رشته حرف اول را می زند، چرا؟ چون زمانیکه فرد علاقمند یک رشته خواص است، تمرین های گوناگون را انجام می دهد، مطالعه های جدید و کهنه را مرور می کند، سخت کوش است، همواره می خواهد که به مهارت های خویش اضافه کند، همواره می خواهد که بهتر از دیروز خویش عمل کند. علاقه باعث بروز خلاقیت در فرد می شود، علاقه باعث بیدارشدن استعداد های خفته می شود.
اگیر مثال عملی از خود خواسته باشم درین جا داشته باشم، ابتدا من هیچ علاقه ای نسبت به آموختن انگلسی نداشته ام، به مرور زمان، و نسبت به شرایط به انگلسی علاقمند شدم،شروع به آموختن زیان انگلسی در کورس های خصوص کردم، طوریکه در مدت 2ونیم سال یک دوره مخصوص را اتمام کردم، سپس به این علاقه افزون شد، طوریکه من وارد دانشگاه شبانه شدم، وادبیات انگلسی را خواندم، یادم است که در آن زمان این علاقه آنقدر قوی بود که هیچ مشکلی باعث توقف من در مسیر نشد.
اگر شخص علاقه نداشته باشد، چی قسم می تواند که تمرین کند، چی علاقه دارد به مطالعه درخصوص رشته مشخص، فردیکه نمی خواهد تمرین کند، مطالعه کند، و نسبت به روز قبل اش در خصوص رشته اش بهتر شود، اصلا هیچ علاقه ای درخصوص رشته اش ندارد.
و همین است، شما زمانیکه درخصوص رشته مورد علاقه ات سعی و تلاش می کنی، ازنظرخودت این همه تلاش و کوشش اصلا به معنی زجر کشیدن نیست، اصلا به معنی تقلا کردن نیست، بلکه به معنی عشق ورزیدن است، به معنی زندگی کردن و زنده بودن است، افرادیکه فوتبال رشته مورد علاقه شان است، این دوش طاقت فرسا، در سرما و گرما تمرین کردن، زخم شدن اعضاء بدن و حتی شکست پا و دست را زجرکشیدن نمی دانند، بلکه همواره عشق شان به فوتبال کردن بیشتر و بیشتر می شود. این افراد حین بازی و تمرین کردن همواره احساس خوبی دارند، این افراد مجبور نیستند که ورزش کنند و تمرین های سخت را انجام دهند، بلکه هر تمرین سخت را از روی عشق انجام می دهند، واین همه یعنی بهاپرداختن برای خواسته ات است.
فزیک دانها می گویند، انرژی نه بوجود می آید و نه ازبین می رود، بلکه شکلی به شکلِ دیگری تبدیل می شود. و همین است که ما باید این انرژی را شکل بدهیم، با عمل های درست، با افکار دست، با تصمیمات درست.
ایمانیکه عمل نیاورد، حرف مفت است، این را بدان که اگر به خدای خودت ایمان داری و باور داری که همواره همراه است، وکمک ات می کند، باید دست به اقدام شوی، باید حرکت کنی. ایمان یعنی حرکت، ایمان یعنی غلبه کردن به ترس ها، ایمان یعنی تحمل نکردن شرایط سخت، ایمان یعنی دست به اقدام شدن.
در قرآن شریف همواره ایمان وعمل صالح باهم آمده، یعنی اینکه ایمان داشتن، شخص را قادر به عمل کردن درمسیر درست می نماید، یعنی اینکه، زمانیکه فرد ایمان داشته باشد دست به اقدام می شود.
پرداختن بهاء برای خواسته، یعنی وقت صرف کردن برای خواسته ات، دورشدن از دوستان نادرست، تمرکز کردن فقط وفقط روی خواسته ات، مصرف کردن پول حال می تواند خریدن کتاب های مختلف باشد، وسایل باشد و هرآنچه تورا به خواسته ات نزدیکتر می کند، مهارت های ات باآن کتاب و وسایل بیشتر و بالاتر می رود. استادخودش در زمینه رشته مورد علاقه اش بیش از 500 جلد کتاب مطالعه کرده است، همه ای این کتاب ها گویا در شرایط سخت مالی خریداری شده است، زمان گذاشته است، تمرکز زیادی را برای درک مفاهیم قوانین جهان درآن زمان بکار گرفته. مترادف باآن سعی و تلاش نموده است که موافق فهم و درک خویش به مفاهیم قوانین به گونه درست اش عمل کند. ایشان بخاطر رسیدن به خواسته خود، بدون هیچ کونه پیشرطی، و هیچ قولی ازقبل تعیین شده ای، فقط وفقط بخاطر ایمان دست خالی از بندرعباس مهاجرت می کند به تهران، برای تحقق خواسته اش، این همه بهاءپرداختن برای خواسته است، حال ببین که خودت بخاطر رسیدن به خواسته ات،چی اقدامات عملی را انجام دادی، واگر دادی و نتیجه ای را کسب نکردی بعدش می توانی به قوانین شک کنی، والا ایمان بدون عمل و بدون حرکت کردن حرف مفت است.
افراد بهانه های خیلی زیادی دارند برای حرکت نکردن، برای دست به اقدام نشدن، مثلا می گویند که حالا من ازداج کردم، طفل دارم وصد دلیل واهی را برای خود درنظر دارند، درحالیکه افرادی بودند با مشکلات بیشتر و شرایط ناجالب تر، ولی با ایمان حرکت کردند، وبهاءخواسته خودرا پرداختند، و یقین داشته اند، که به خواسته خود می رسند، و باور داشته باشید که خداوند اجر و پادش می دهد، برای کسانیکه در شرایط سخت ایمان دارند و کنترول ذهن می کنند.
استاد حتی برای زندگی کردن در تهران جای بودوباش نداشته اند،ولی ایمان داشتند که خداوند مددگارو بهترین کمک کننده ات است، گویا ایشان حدودا 20 روز را در مکانی بنام خانه معلم زندگی می کنند، بعدش معجزه خداوند از راه می رسد. ایمان داشتن و توکل داشتن به خداوند به معنی واقعی همواره احساس خوب را همراه دارد، ایمان و توکل داشتن به خداوند بدون احساس خوب اصلا بی مفهموم و بی معنی است.
اگر استاد به شرایط نادلخواه هم مواجه میشده، باوراش به این بوده، که مشکل از ناحیه من است، مشکل از ناحیه گیرنده است، نه ازفرستنده، باور داشته اند که مشکلات شاید بزرگ باشند، ولی خداوند ازهرچیز درهستی بزرگتراست، به مو می رسد، اما پاره نمی شود، به مو می رسد ولی ازهم جدا نمی شود، من باید ایمان ام را نشان دهم، من باحرکت کنم.
کار من بندگی است، و کار خداوند اربابی کردن است، اون خداوند می داند که چی وقت نیروهای مددگر خویش را به سویم بفرستد، خداوند حواس اش بامن است، من را فراموش نکرده است.
تضادها و مشکلات ها، خواسته های شما را واضح می کند، مثلا مستجری درباره استاد، این خواسته را برای شان واضح کرده است، که می خواهند که خانه مستقلی داشته باشم، بعد این خواسته را داشته اند و حرکت کرده اند، و خداوند هم ثابت قدم بودن ایشان را در زمینه سعی و تلاش توام باایمان را دیده است و پاسخ مثبت داده است برای شان، نه تنها برای استاد، بلکه برای همه خداوند پاسخ می دهد.
چیزیکه درحرکت کردن به سوی خواسته ها مهم است، ابتدا باید بدانی که در مسیر خواسته ات درحرکت هستی، ایمان مهم است، اقدام کردن عملی هرچند کوچک باشد مهم است، استعداد مهم نیست، فهم بیشتر مهم نیست، مهمتر ازهمه ایمان است، ایمان حرکت را در عمل می آورد، عمل ثابت و استمرار داشتن در عمل (تمرین کردن و بهترشدن) نتیجه را می آورد، نتیجه ایمان را و عزت نفس ات را بیشتر و بیشتر می کند، و این باعث می شود که فرد دوباره درخصوص خواسته های بزرگتر اش فکر کند، و این چرخه همواره ادامه دارد.
پس مهمترین عامل درحرکت کردن به سوی خواسته، ایمان نسبت خداوند است، توکل کردن به نیروی خیریکه همواره حافظ و نگهدار ات است، این ایمان باعث می شود که شخص کوها را جابجا کند، چرا کوهارا، البته این یک مثال است، چون در زمان حرکت کردن خداوند الهامات را برای شخص باایمان ارسال می کند که چکار بکند و چکار نکند، شاید لازم نباشد که کوها را جابجا کند، بالفرض که اگر لازم شد، باایمان وعمل صالح می تواند که کوه را جابجا کند.
موفق شدن و رسیدن به خواسته، یک فرایند است، یعنی اینکه چندین عامل دست به دست هم می دهند که فرد به خواسته مشخص خود دست پیداکند، ویکی ازین فرایند ها، تجسم کردن است، یعنی تجسم کردن یک قسمت از فرایند رسیدن به خواسته است، نه کُل فرایند، باید حرکت کرد، ایمان ثابت خودرا در شرایط سخت نشان داد و درین این مسیر استمرار ورزید، سپس نشانه های رسیدن به خواسته برای فرد قابل دید می شود.
زمانیکه شما روی باورهای خود کار می کند، بعضی از حرکت های قابل اجرا متناسب به وضعیت کنونی شما برای شما گفته می شود، شما باید این اقدامات را انجام دهی که اجازه ورود داده شود که به مرحله بعدی پابگذارید. تغییر باور یعنی دست به اقدام شدن، حال این اقدام نسبت به شرایط هرفردی متفاوت است.
موضوعیکه باید یادآوری کرد، بارها تکرارشده است که ایمان+عمل صالح، حال درابتداء کار شما لازم دارید که ایمان داشته باشید، درستی و صداقت یکی از اعمال صالح است که شما باید همواره وهرجا که هستید باخود داشته باشید، آیا تابحال شده است، که فردی، می خواهد یک شرکت موفق داشته باشد، ازهمان ابتدای کار برود دنبال تقلب، و یا اینکه محصول بی کیفیتی را بسازد، بجای محصول باکیفیت بفروشد، و ایده اش هم این باشد که درآینده این محصول پُرفروش ترین محصول بازار خواهد، آیا تابحال چنین شرکتِ درجهان کامیاب هم شده است، مگر داریم همچنین چیزی، مگر می شود.
وقتی شما، روی خداوند حساب کرده ای، این یعنی ایمان+ حرکت می کنی+درمسیر حرکت همواره صداقت و راستی را مدنظرت داری، + روی افراد حساب بازنمی کنی بل افراد را دستان خداوند می پنداری و اصل کمک را از جانب خداوند می دانی= این وقت است که همه و همه دست به دست هم می دهند که شما را به خواسته تان برسانند، همه و همه برای شما نرده بانی می شوند برای بالارفتن، بدون مهنت بدون اینکه یک بار کار و حرکت خودرا به رُخ شما بکشند. این است وعده خداوند برای کسانیکه فقط به خودش توکل کرده اند.
برای رسیدن به خواسته به جایگاه بالا، باید ازهمان ابتدا ازهمان روز اول باید، خشت را راست و مستقیم قرار دهی، هر شرکتی درجهان موفق شده است، ازهمان روز اول، از ابتدای کار، راستی و صداقت را همواره مرعات کرده است، تا اینکه به جاهای بالاتر دست یافته است.
استاد برای پخش فایلها استاندارهای زیادی دارند، هیچ فایل درسایت هرگز برای جلب توجه فلان گروه و رضایت فلان جناح نشر نگردیده است، این یعنی صداقت و درست کاری در کار استاد، ایشون یقین دارند؛ زمانی جلوی دوربین ظاهر می شود که مطالب برای شان از قبل یا همان لحظه ازجانب خداوند الهام شده است. و اکثر مطالب ازقبل ایشون به اون موضاعات عمل کرده اند، بعدش هم با درنظرداشت الهام جلوی دوربین حرفاهارا به تصویر درمی آورند.
در هرکاریکه هستی، صداقت ودرست کاری را همواره مدنظر داشته باش. واین صداقت ودرست کاری همیشه ماندگار است، این صداقت باعث پیشرفت و ماندگاری شرکت ها می شود.
درمسیرحرکت استاد، بسیاری گروهای حاکم درکشود کوشش کردند، که ازایشان استفاده ابزاری کنند، آنهم درشرایط سخت مالی، ولی استاد همواره صداقت و درست کاری را مدنظر داشته است.
باید در طول مسیر همواره اصول داشته باشی، اصول یعنی کاریکه دوست نداری دیگران علیه تو برای تو انجام دهند، مثلا تو دوست نداری دیگران برای تو دروغ بگویند، پس خودت هم نباید برای دیگران دروغ بگوئی، واین یعنی اصول در زندگی شخصی ات. هر عملی که دیگران اگر علیه تو انجام دهند و تورا این عمل اذیت می کند، انجام ندادن این عمل توسط تو برای دیگران یعنی اصول داشتن در زندگی. تو نباید سوق داده شوی برای انجام یک عمل بدلیل اینکه اکثرافراد دارند این کار را می کنند. اکثرا خیلی کارها را انجام می دهند، و اکثرا نتایج پائینی را دریافت می کنند، برای دریافت پاداش ها به صورت پایدار باید همواره و تحت هر شرایط پای اصول خودت بمانی، و این خط سرخ های زندگی ات را دور نزنی.
اگر شخصی همواره سعی داشته باشد که مطابق اصول اش حرکت کند، و تحت هیچ شرایط این اصول را رد نکند، خداوند این شخص را وارد مداری می کند، که درآن مدار همه افراد همانند خودش مثلا صادق و درستکار هستند، یعنی اینکه فکر نکن، اگر شما صادق باشی، افراد ناصادق باشما خواهند ماند، نه درزمان خیلی کم، شما با افرادی هم مدار خواهی شد که آنها همانند شما اصول زندگی خودرا تحت هیچ شرایطی دور نمی زنند.
اگر شما داری روی باورهایت کارمی کنی+اقدامات عملی را متناسب به شرایط خودت را مطابق به الهامات خودت را انجام می دهی، و این کار تا زمانیکه جزشخصیت ات شود را انجام می دهی، این یعنی ثبات فرکانسی، خداوند شرایط را قسمی آماده می کند، که آن افرد سابق دیگر نزدیک شما نخواهند بود، شما بشکل خیلی ساده ای ازآن محیط کاری، شهر، کشور خانواده وغیره دور خواهی شد. واین همه زمانی اتفاق می افتد که شما به ثبات فرکانسی برسید.
وضعیت یک کشور را مردم آن کشور بوجود می آورند، مثل همه درست کارهستند، همه سپاسگزارهستند، همه بااحترام هستند، یا برعکس، شما زمانی که از ناسپاسی تغییر فرکانس خودرا به سپاسگزار میدهی، واین جزء فرکانس شما می شود، شما اتومات از جمع افراد ناسپاس دور می شوید و به جمع افراد سپاسگزار اضافه خواهی شد، این کار را خداوند برای شما انجام می دهد. واین خصیصه باعث می شود که برای شما نعمت های زیادی داده خواهد شد. وزمانی وضعیت کلی یک کشور تغییر خواهد کرد، که افراد بیشتری تغییر کنند. دریک کشور و شهر مدارهای متعددی وجود دارد، زمانیکه شما تغییر کنی، و فرکانس تغییر شما به ثبات برسد، شما به این مدارها اتومات دعوت خواهی شد. و اتومات از مدارهای سابق، که عملکرد خودت بوده، ازآن مدارها دور خواهی شد.
خوبی جهان خداوند به همین است، فارغ از شرایط خانواده، شهر و کشور، زمانیکه شما تصمیم به تغییر میگیری، شرایط شما تغییر می کند، البته که این تغییرات یک شبه نیست، ولی باید استمرار داشته باشی، باید ادامه بدهی، تغییر کردن مستلزم استمرار است، ثبات فرکانسی یک روزه و یک ماهه بدست نمی آید، باید تغییرات جزء شخصیت شما شود.
رسیدن به هدف بهاء می خواهد، بهشت را به بهاء دهند نه به بهانه. باید در مسیر رسیدن به خواسته همواره صادق و درستکار بود، باید اصول داشته باشی، باید شجاعت حرکت داشته باشی، ایمان داشته باشی که جواب می دهد، به ثبات فرکانسی خواهید رسید. آنوقت است که نظامات خداوند شما را به گونه های مختلف به خواسته های تان خواهند رساند .
با تشکر فروان از خانم شایسته عزیز که این زمینه را برای تآمل کردن درخصوص قوانین برای مان فراهم کردند.
شما را به آغوش نور می سپارم، همان ذات و قدرتیکه کُل جهان را خلق کرده است، وهمه چیز را داره خودش مدیرت می کند.
سلام به همه خوبان سلام به استاد مهربان……استاد دمت گرم با چهره جدید حیرونمون کردی ???? تو مهربان ترین استاد جهانی برای اینکه بی منت بهمون یاد دادی زیبا ببینیم زیبا زندگی کنیم… باهم هیچ نسبتی نداریم اما دلسوزانه برامون وقت میذاری اشتباهاتمون رو میگی تا بدون نیاز به هیچکسی و فقط توکل بر الله یکتا زیبا باشیم از هر جهت… استاد یک سفر به ایران تشریف بیار تا ماها که گل رویت رو ندیدم ببینیم و یک دوره زیبا برامون بذار تا از نزدیک از وجود پر مهرت لذت ببریم. دعای سلامتی ثروت عشق و محبت و لحظه های زیبا برای همه دوستان .
استاد عباس منش و هم فرکانسی های عزیز سلام
نمی دونم تا حالا شده که دنبال یه چیزی خیلی بودید و یه هویی به اون می رسین. حس تون چطوره؟ من بعد از اینکه تقریباً تمام فایلهای رایگان استاد رو دیدم و یا گوش کردم، پنج جلسه از قانون آفرینش رو گرفتم و دارم به قدرت روش کار می کنم. تو جلسه سوم استاد در مورد تجسم خلاق، تخته آرزوها و … مثل همیشه بسیار عالی صحبت می کنه. من هم مثل دوست عزیزمون که تو این جلسه سوالش مطرح شد فکر می کردم که فقط باید تجسم کرد تا چیزی خلق بشه، و هرچی تلاش می کردم نمی شد، که تو این جلسه استاد من رو روشن کرد و پاسخ سوال من رو به زیبایی و با ذکاوت داد. البته تو این جلسه استاد به اندازه یک کتاب درس داد که واقعا بی نظیره که به نظر خودم و برداشت خودم برخی رو بیان می کنم:
1- ایمان و توکل به خدا: واقعا کدوم یکی از ما حاضریم کاری که استاد کرد و شغل به اون راحتی که داشت که کار نمی کرد و پول می گرفت رو با خانه و کاشانه اش و وسایلش با دو تا بچه کوچیک ول کنه فقط با توکل به خدا و ایمان به اون بیاد شهری مثل تهران. من که هرچی فکر می کنم جرات این کار رو ندارم. این نشانه کامل ایمان به خدا و توکل به اوست. چقدر آدم باید باورهای قوی داشته باشه؟ چقدر؟؟؟؟؟؟؟ یه لحظه خودتون رو بذارید جای استاد!!!!!
2- پاسخ خدا به توکل بنده اش: این دیگه بی نظیره مثل یک معجزه!!! معجزه میخواد چی باشه؟؟؟؟ من که انگشت به دهن موندم وقتی استاد توضیح می داد. وقتی خدا بخواد یه بنده اش رو عزیز کنه میشه مثل یوسف تو دربار عزیز مصر. به نظرتون چند نفرمون به این درجه از ایمان رسیدیم که خدا به این شکل به درخواست ما پاسخ بده؟؟؟ من که کیلومترها فاصله دارم و باید خیلی روی خودم کار کنم . ولی استاد ممنونم که یه میزان گذاشتی واسه سنجش ایمان مون.
3- متذکر شدن استاد: یکی از القاب پیامبران خدا متذکر بوده است که به بندگان خدا یکسری چیزها رو یادآوری کنند. استاد تو این جلسه به ما یادآوری کرد سخن حضرت علی رو : هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند. واقعاً چقدر رفتار ما خوب میشه با دیگران اگه همیشه این رو یادآوری کنیم. به اندازه ای که از دیگران احترام طلب می کنیم احترام بگذاریم. به اندازه ای که از دروغ گفتن دیگران متنفریم به دیگران دروغ نگوئیم. به اندازه ای که خیانت دیگران برای ما سخت است به دیگران خیانت نکنیم. به اندازه ای که از دزدی اموالمان توسط دیگران ناراحت می شویم اموال دیگران را چپاول نکنیم و … . استاد ممنون از تذکرتون.
4- ایمان بدون عمل بی معنی است. این یعنی همه چیز. یعنی کل قرآن. یعنی اصل دین، مذهب انسانیت و هر چیز دیگر. یعنی توحید.
استاد من یکبار در دوران دانشگاه کافر شدم تا به خدا رسیدم . البته نه اینطوری فقط تونستم برای خودم ثابت کنم که خدا هست. واقعا چند سال به هیچ چیزاعتقاد نداشتم ولی رفتم و روح رو درک کردم و تونستم وجود خدا رو لااقل برای خودم اثبات کنم. ولی الان به لطف همون خدایی که درکش کرده بودم و با راهنمایی های شما دارم به ایمان واقعی به خدا می رسم، چیزی که حلقه گم شده زندگی من تو این چند سال بوده است. اکنون از داشتن همچین معبودی لذت می برم ولی خیلی خیلی ایمان من و خیلی ها به خدا ضعیف شده چون خدا یک جور دیگه ای به ما شناسانده اند. درک همین که خدا نزدیک است خیلی کمک زیادی به ایمان آوردن به این رب توانا می کند. بابت روشن کردن شعله عشق الهی در دل من و امثال من با هیزم های آغشته با محبت شما بسیار سپاسگزارم.
رب العالمین یاری رسان همه شما باشد.
به نام خداوند جهان آفرین
جهان آفرین را هزار آفرین
سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من
روز هفتاد و یکم از سفرم به درون
فایل: مصاحبه با استاد،قسمت 16
—————————————————————————-
خدارا هزاران بار شکر میکنم که وقتی واقعا درخواست هدایت بکنیم و مشتاق باشیم حتما پاسخ مارا میدهد به شرط آنکه در مدار دریافت باشیم.
دیروز داشتم سریال سفر به دور امریکا را می دیدم اون قسمتی که استاد و مریم جان میرن به دیدن موزه راک و کلی از آدمها میان و ساز میزنند و میخونن…یک لحظه به خودم اومدم دیدم به جای احساس لذت و تحسین دارم حسرت میخورم که چرا ما همچین شرایطی نداشتیم و نداریم..؟؟
خودم و جمع و جور کردم و گفتم تو فقط باید حالت خوب باشه..باید تحسین کنی تا هدایت شوی به سمت زیباییهاو..
ولی ذهنم خیلی درگیر شد.( نه درگیر بد!!)..از خودم میپرسیدم،من واقعا چه کاری رو عاشقانه دوستدارم؟؟ من چه کاری رو با جان و دل دوستدارم انجام بدم؟
میخواستم برم سر کار،پیش خودم گفتم تو مسیری که پیاده میرم فقط میخوام به این مطلب فکر کنم!!
ولی تو اتوبوس چون نمیخوام صداها را بشنوم حتما هندزفری میگذارم و فایل استاد رو پلی میکنم…گفتم فایل سفر رو پلی کنم و وقتی رسیدم پاز میکنم و تو باقی مسیرم،فقط فکر میکنم..
چقدررررر زیبا و درجا و شفاف خدا به من پاسخ داد باز هم از طریق شما استاد عزیزم..
باز هم به کمک فایلهای درخشان و بی مانند شما چون کلام خداست که بر زبان شما جاری میشود و هر قلب آماده ای را پالایش میکند..
موضوع فایل در مورد این بود که اگر به چیزی علاقه داری کار کردن و تمرین کردن در اون مسیر واست هیییچ سختی ای که نداره،تازه لذت هم داره
امااااا باید قدم برداری،،علاقه ی خالی که فایده نداره!!
ایمان بدون عمل حرف مفت است،نتیجه ای نداره..
مثل اینه که حضرت ابراهیم به خدا میگفت : من فقط تو رو می پرستم بهت خیییلی هم ایمان دارم،ولی دست به تبر بت شکن نزنه،،،پس چطوری خدا روی ما حساب کنه؟؟؟!! باید ی قدم برداریم که صدتا قدم برداره واسمون یا نه؟؟؟!!
این فایل تو خون من تزریق میشد..دوستداشتم مسیر اتوبوس بی نهایت بود و می رفت و می رفت و من فقط میشنیدم و تلنگر میخوردم و به خودم فکر میکردم..
استاد من کلا عاشق هنرم،هر شاخه ای، خیلی هم خرج کردم،خیلی هم کار کردم ولی همیشه تا میخواستم به سرانجامی برسم همه چیز از هم می پاشید..اونوقتها نمیدونستم علتش چیه؟؟ حالا متوجه شدم که من تا به استادی وابسته میشدم ، طبق قوانین جهان،به هر طریقی کلاسش تعطیل میشد و من هم به جای ادامه دادن با استادی دیگر، کار رو رها میکردم،،یعنی من درگیر استاد بودم تا علاقه ام..من عاشقانه و با لذت کار میکردم ولی کار از بی ایمانی من میلنگید..با اینکه اساتیدم بارها استعداد من رو متفاوت میدونستن اما فقط استعداد کافی نیست،مثل همون فامیل شما… انگیزهْ من اساتیدم شده بودن به جای علاقه ام،بهانه ی ذهنم برای ادامه ندان این بود که از این استاد بهتر نیست،من دیگه استادی مثل ایشون پیدا نمیکنم،به نظر من انگیزه حرکت کردن، از روی ایمان میاد..من قدرتی را فراتر از همه قدرتها اصلا نمیشناختم،باور کنید به همه چیز و همه کس فکر میکردم جز خدا..و جهان چک و لگدهای جانانه ای از آدمها به من زده،،( خدارا شکرررر)
به ظاهر مذهبی بودم ولی تنها جاییکه خدا تو زندگی من داشت ،لای سجاده ام بود و تمااااااااااام…افسوس و صد افسوس
من نمیدونستم که این رفتنهای استاتیدم تضادهایی هستند که خدا میخواد من رو به سمت یک مسیر بهتر هدایت کنه،،یک نقشه بهتر واسم چیده،اصلا تنها بلده راه خودشه و بس
دیگه چی میخواااااای،،؟؟؟؟؟!!!!
گر مرد رهی میان خون باید رفت
وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
اما حالا میدونم که من با هنری که دارم، ازین جهان خارج میشم و وقت و زمان نمیفهمم، اکنون در مسیری هستم که خداوند ایده ای به من داده،،اقدام کردم،حتما هر کاری لازم باشه انجام میدم ،چه مالی،چه وقت و انرژی و تمرین و حتما به نتیجه می رسم .
نمیدونم بعد از این اقدامات من خدا چه تصمیمی داره و من رو قراره به کجا هدایت کنه ولی تو زندگیم به این رسیدم که هر کس و هر چیزی از زندگی من رفته ی بهترش اومده و اینم از لطف الله مهربانم هست..
این فایل ارزش بارها و بارها و بارها شنیدن و تفکر کردن رو داره..اصلا همین یک فایل به تنهایی یک دوره کامل و جامع است برای خودشناسی و توحید و هدف گذاری..
همون دیروز حالم رو عالی کردم ( در این زمینه خیلی خوب رشد کردم)و الان هم عالی هستم و خودم را متعهد کردم به اینکه انتخابی جز حال و احساس خوب درونی و نه ظاهری ندارم.
چون شادی ظاهری همان ایمان بدون عمل است..اگر ایمانی درونی باشد حتما شادی و آرامش را نصیب درونمان هم میکند که عین خوشبختی است..
استاد عزیزم نمیتونم و نمیدونم که چطوری خدارا برای حضور شما در زندگی ام شکر گذاری کنم….مطمئنم ایمانی نشان دادم که خداوند شما،مریم جان،دوستان عزیزم و این سایت بینظیر رو با تمام آموزشهاتون به من هدیه داده…من واقعا قدردان همه نعمتهایی هستم که خداوند از سر لطفش به من داده..
من تو این مسیر تغییر واقعا دارم بها میدم،هم دوره هاتونو با عششششششق میخرم،،نوش جانتووون باشه،،هم فایلهای هدیه رو با بهترین کیفیت دانلود میکنم ،هم بیشتر روز و شب من با آموزشها و تمرینات شما میگذره،رفت و آمد با دوستانم را قطع کردم،،با خانواده خیییلی محدود کردم،شبکه های مجازی را حذف کردم ،چون واقعا و واقعا دوستدارم تغییر کنم،دوستدارم ورژن بهتری از خودم رو، به این جهان رو به رشد ارائه بدم..دوستدارم جلوی خدای خودم سربلند باشم..
میشود میشود ،چون برای شما شده،برای من هم میشود
به شرط ایمان،
به شرط پاکی دل و طهارت روح،
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
یعنی با کنترل ورودی هام و کنترل ذهنم…
عااااااااشقتم یگانه خدای عشششششق،
استاد جونم عاااااااشقتم
مریم جااانم خییییییلی دوستدارم وممنونم برای تدارک این سفر رویایی و روحانی،، از دور روی ماهتون رو می بوسسسسسسسم
همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید
دوستتون داااااااااارم
در پناه یگانه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی
بنام خداوند رزاق ،بنام اوکه هر چه دارم از اوست
سلام به استاد عزیزم به مریم مهربانم ودوستان بهشتی ام
خدایا شکرت به خاطر یه روز دیگه ویه گام دیگه
خدایا شکرت که دراین مکان الهی حضور دارم
خدایا شکرت بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان بهشتی ام وهمه عزیزانم
خدایا شکرت بخاطررزق بی حسابی که هرروز از راههای مختلف وارد زندگی ام میکنی
مفهوم ایمان + عمل صالح در مسیر هدف
وَبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَهٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَـذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَهٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
وکسانى را که ایمان آورده وکارهاى شایسته انجام داده اند، مژده بده که برایشان باغهایى است که نهرها از پاى آن جارى است، هرگاه میوه اى از آن به آنان روزى شود، گویند: این همان است که قبلاً نیز روزى ما بوده، در حالى که همانند آن نعمت ها به ایشان داده شده است و براى آنان در بهشت همسرانى پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه اند.
سوال:
اگر ساختن باورهای هماهنگ با خواسته تنها عامل لازم برای تحقق خواسته است، آیا ساختن باورهای قدرتمند کننده درباره خواسته، ما را از اقدامات عملی در راستای آن خواسته بی نیاز می کند؟ خیر
وقتی من به موضوعی ایمان داشته باشم عمل میکنم در واقع ایمان بی عمل حرف مفت هست چون به اندازه ای نتایج برا من بوجود میاد که تغییر در باورهایم منجر به تغییر در اعمال ورفتارم شود اگر من به ظن خودم باورهایم تغییر کرده باشد ولی همان اعمال ورفتارهای قبل ،همان ترسها ،شک وتردیدها ،روی دیگران حساب کردن با من باشد این یعنی من هیچ کاری انجام ندادم چرا که وقتی من در مسیر درست قرار داشته باشم به اندازه ای که با کنترل ورودی هام ،کانون توجه ام فرکانسم به سمت درست تغییر می کند اعمال من نیز تغییر میکند یعنی در مسیر رسیدن به هدفم با ایمان وتوکل بخداوند حرکت میکنم که اگر در این مسیر به تضاد ومشکلی نیز برخوردم باور دارم که ایراد از باورهای من است پس با کار کردن بهتر روی باورهام این ایراد ها را برطرف میکنم وبا قدرت وایمان بیشتری همین مسیر را ادامه می دهم
وقتی من باور دارم که این مسیر ،مسیری است که مرا به خواسته ام می رساند پس بهای آن که ،واردشدن به دل ترسام ،گذاشتن وقت وانرژی برای آن ،ساختن باورهای مناسب متناسب با آن خواسته می باشد ،را پرداخت میکنم ودر این مسیر بخاطر وجود بعضی از سختیها هیچگاه نا امید نمی شوم چون باور دارم این سختیها مرحله ای از این مسیر است که من باید طی کنم ومن باید به خداوند نشان بدهم که در این مسیر درست ثابت قدم هستم ومسیره باید شروع بشودکه تا در مسیر قرار نگیرم یکسری ایرادها اصلا مشخص نمیشود
زیبایی این مسیر زندگی ،این است که آدم باتوجه به بازخوردهایی که میگیرد ،ایرادها را پیدا می کند وروی باورهای خود کار می کند وادامه می دهد ولی باید روی این باورها کار کند ،باید ادامه بدهد وناامید نشود
انسانی که تسلیم خداوند هست به همه چیز می رسد ،در این مسیری که حرکت می کنیم بلاخره بالا وپایین هست که این بالا وپایینی هم بازخوردهای جهان به باورهای ماست وبا همین بالا وپایین ها فرد متوجه میشود که یکسری از باورهاش ایراد دارد ویکی از جاهایی که به من نشون میدهد باورهام ایراد دارد این است که نتایج ،نتایج خوبی نیست ،حالا اگر من قانون را بلد باشم متوجه میشوم ایراد نتایج از ایراد در باورهای من است ودرادامه دادن این مسیر فرد ایرادها رو هم پیدا می کند وبرطرف می کند ونتایج بهتر می شود
تفاوت آدمهای موفق با ناموفق این است که آدمهای موفق ادامه می دهند وبا بازخورد ،خودش را درست می کند نتایج هم متفاوت میشودولی موضوع اینجاست که آدمها نمی توانند 99درصد افراد این ایمان را ندارند که مسیر را ادامه بدهند
اگر حرکت کنیم وبه خدا توکل کنیم وایمان داشته باشیم وقوانین را هم درک کنیم خیلی زود از سخت ترین روزهای زندگیم ،بهترین روز های زندگیم را می سازم یعنی آن بازخوردهای نامناسب به من کمک میکند تا زودتر راه وگره را باز کنم فقط باید حرکت کنم وادامه بدم وناامید نشوم
اینکه هرروز نتایج در زندگی افراد بزرگتر میشود بخاطر این است که هرروز باورهای بهتری را می سازند در ذهن خود وقوانین را بهتر درک می کنند
باادامه دادن این مسیر ، هر بار بیشتر میفهمیم وبیشتر ایرادها را برطرف می کنیم ونتایج بزرگتر می شود
اصل : تمام اتفاقات وشرایط زندگی ما بخاطر باورها وفرکانسهای ارسالی ماست وهیچ چیز دیگه ای مطلقا تاثیر ندارد حالا که اصل این است من باید باورهام رو درست کنم وورودیهام را کنترل کنم وهرچقدر ما این اصل را بیشتر در ک کنیم واستفاده کنیم نتایج هم تصاعدی بالاتر می رود
تمرین برای دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”:
به خواسته ای که در حال حاضر بیشتر از هر چیز دوست داری به آن برسی فکر کن. سپس لیستی آماده کن درباره اینکه: چه بهایی حاضری برای تحقق این خواسته بپردازی؟
برای خواسته ای که در حال حاضر می خواهم به آن برسم ساخت باورهای مناسب وتکرار هرروزه وبیشتر آنها
غلبه بر ترسم در این مسیر
نا امید نشدن وصبور بودن
متمرکز شدن بر روی این خواسته
خدایا شکرت…شکرت…شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر بندگان با ایمان خدا
استاد گفتن ایمان احساس خوب دارد .وقتی میگی توکل کردم باید خیالت راحت باشد اگر خیالت ناراحت است و میگی ایمان دارم ایمان نداری . ذهن من شاید! قبول دارد که خدا کارش را بلد است و میدونه کی بده اما به عملکرد من باور ندارد خودم را باور ندارد می گوید نه تو کاری نکردی یک کار دیگر یک کار خفن این کارها فایده ندارد کارهای تو نتیجه نمیدهد همین که استاد می گن من باید ادامه بدهم ، به مو میرسد اما پاره نمیشود! کنترل ذهن همین جاها معنی میدهد . نگه داشتن ایمان را کار نمیدونه ! نگه داشتن امید را کار نمیدونه ! متعهد بودن ، کار به بقیه نداشتن را عملکرد نمیدونه ! از وقت خواب و استراحت زدن برای بودن تو سایت را کار نمیدونه ! کنار گذاشتن فضای مجازی و به حداقل رسوندن رفت و آمد ها را کار نمیدونه ! با وجود مهم بودن نظر مردم درخواست مطرح کردن را کار نمیدونه ! به قضایا از زاویه ای نگاه کردن که حال بهتری بهت بده را کار نمیدونه ! تکامل را رعایت کردن را کار نمیدونه !
اول باید گره ایمانم را محکم تر کنم باید به بالاترین دائم وصل بمونم وصل بمونم یعنی ایمانم را حفظ کنم . اگر می خوام به موفقیت پایدار برسم باید با تمام وجود در مسیر درست حرکت کنم یعنی صبر کنم وسوسه نشوم ایمانم را نشون بدهم بهاش را بپردازم شکرگزار باشم،به بقیه کار نداشته باشم هر چی می خواهم را از خدا بخواهم اون همه کارها را برآن درست می کند .
بهای هدفم را بدهم حرکت کنم ایمان تمرکز صداقت زمان جلوی وسوسه های شیطان را گرفتن ادامه آمدن نا امید نشدن نگم نه جواب نمیدهد بگم من باید بندگی را بکنم و بسپارم.
اینها باعث میشودحالم خوب باشد بعد این حال خوبه تسری پیدا می کند به ثروت به نعمت به خوشبختی .
خدایا خودت نور امید ایمان را در دلم شعله ور کن که بدون کمک تو من از پس خودمم بر نمی آیم من که حتی توان نفس کشیدن و پلک زدن را بدون تو ندارم برای تمام زندگیم برای تکتک ضربان قلبم به تو محتاجم پس برای شکرگزاری و عشق و ایمان هم به تو محتاجم ، دست نیازم به سوی غنای تو بالاست.
قدم هشتم
سلام به استاد عزیز با این آگاهی های فوقالعاده ناب و سلام به هم فرکانسی ها
من آماده ام برای حل مسائلم
به خواسته ای که در حال حاضر بیشتر از هر چیز دوست داری به آن برسی فکر کن. سپس لیستی آماده کن درباره اینکه: چه بهایی حاضری برای تحقق این خواسته بپردازی؟
خواسته من اینه که برم تکنیک نقاشی نوگرا رو پیش کسی یاد بگیرم و باید برای داشتن اون آموزش فوقالعاده که من عاشق این تکنیک شدم بها مالی بپردازم
و خب اون بها رو ندارم
امروز تو یوتیوب میچرخیدم و درباره طراحی و فتوشاپ سرچ میکردم که یک دفعه خدا من رو هدایت کرد به آموزش بافتنی با قلاب
و اون خانم چقدر عالی و با آرامش تمام و بسیار ساده بافت ساده رو یاد داد
خلاصه تصمیم گرفتم که برم حسن آباد( جایی که تمام انواع کانوا هارو با قیمت مناسب میفروشن و نوعی مرکزهش هستش)برم بخرم
و شروع کتم به کیف بافتن
و بفروشم
و وقتی این فایل رو دیدم بیشتر ایمان آوردم که این یک الهام و موهبت از طرف خداوند بود که من بتونم بهای اون آموزش رو بدست بیارم
چون چند وقت بود که از خدا میخواستم که هدایتم کنه که از یکجا شروع کنم به پول درآوردن
و چون ایمان داشتم الهام میکنه و چون این کارارو برام قبلا هم کرده بود ازش درخواست کزدم
خلاصه بهایی که باید بپردازم: بهای زمانی برای یاد گرفتن بافت با قلاب تا جایی که تمیز و بکدست ببافم
این فایل رو چندین و چند بار گوش بدم که تبدیل به یک باور سازنده بشه برام
درباره هنر اطلاعات کسب کنم و دوباره و بهتر تاریخ رو بخونم
بهای مالی برای خرید کاموا های جنس خوب بپردازم
هی آپدیت کنم خودم رو
و شروع کنم به فروش آنلاین کیف ها
و الان فرصت بسیار عالیعه که بعد از تموم شدن ترم و شروع ترک جدید تو بازه زمانی ای که دارم این حرفه رو یاد بگیرم
خدایا شکرت
و در کارم صادق و درست کار باشم
از جنس خوب استفاده کنم
و کیف های خوب بیافم
و این تعهد رو به خودم بدم که هرروز در مسیرش حرکت کنم
و ایمان ایمان ایمان ایمان
داشته باشم به خداوند و قوانین بینقصش
چون هیچچیز
استعداد نیست استعداد نیست استعداد نیست
چقدر استاد مثال خوبی زدند که آدم هایی هستند وپر از استعداد هستند اما دریغ از یک زندگی در آرامش و پول ساختن
و برعکسش آدم هایی هستند که استعداد خاصی ندارند اما تو همون زمینه بسیار بسیار ثروتمنداند
که من دقیقا این فرد هارو در زندگیم دیدم
فردی رو میشناسم در هنر کارش فوقالعادههستش
دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده
با افراد معروف هنر در بک کلاس نشسته
اما ایشون کجا و آنها کجا
ایشون انقدر باوراش نابود بود که سهم کارکردی که برای پدرش بود رو نمیداد و درست کار و صادق نبود و در همون حین که سهم پول پدرش رو نمیداد تو جیبش هزاری هم نداشت
( پدر ایشون آموزشگاه هنر دارن که در کنارش کلاس های کنکور هنر هم دارن و ایشون نوعی برای پدرشون کار میکنه- یعنی مکان برای پدرشون هست و ایشون آموزش میده) و تو آموزش دادن و دانستن همه چیز فوقالعادس، طوری که خیلی خوب تاریخ، مبانی هنر رو عالی درس میدن انواع تکنیک نقاشی رو خوب یاد میده ، برای مجلات بسیار معروف کارکردن، از جمله مجله کیهان بچه ها، و فقط میتونم بگم تو کارشون پر از استعداد هستند ایشون اما چون ایمان و توکل ندارن دریغ از هزاری ، دریغ از آرامش
و همون روز که فهمیدم که ایشون همچین خصلتی دارند فقط به خودم یادآوری کردم که درستکار و صادق و با ایمان باشم درکارم
باز هم خدارو سپاس گزارم از این روز پر برکتی که بهم بخشید تا بک قانون طلایی رو بهم بیاموزه و کمکم کنه که خیلی خوب رشد کنم
خدایا هزاران بارشکرت بابت چشمان سالم
گوش های سالم
قلب سالم
مغز سالم
انگشتان سالم
و سلامتی کاملی که بهم بخشیدی
تمام سعیم رو میکنم که از بهترین نحو ازشون استفادهی درست بکنم
من عاشقتممممم
میبوسمت