مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

1066 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محبوبه سادات مهربان گفته:
    مدت عضویت: 2623 روز

    سلام استاد چقدر از دیدن فایل جدید خوشحال شدم استاد خدا رو هزاران بار شکر میکنم که با شما ودوستان گلم آشنا شدم ودنیا رو جور دیگه میبینم واز همه مهم تر خدای خوب ونازنینم وبه قول معروف به خودای رسیدم وبه خودم اومدم وخدامو از نزدیک ملاقت کردم چقدر زیباست که بی واسطه از خود خدام همه چیزو میخوام واونم عاشقانه دستاشو توی جیبای بزرگش میکنه ومیگه بیا محبوبه جان بیا اینم اون چیزی که میخواستی ومن با عشق میپرم تو آغوششو یه ماچ از لپاش میکنم ومیگم بازم مثل همیشه فقط خود خودت ونه هیچ کس دیگه خدا جونم تویه دونه ایی دارم به معنای واقعی از موهبتای خدای خوبم لذت میبرم ودونه دونه شکر گذاری میکنم وهر روز نعمت زندگیم بیشتر وبیشتر میشه وهر چی ازش میخوام ایمان دارم بی برو برگرد بهم میده من زندگیمو دارم زندگی میکنم در آغوش امن خدا استاد خیلیا بهم میگن محبوبه خیلی عوض شدی آروم تر شدی حرف کسی برام اهمیت نداره منی که مدام میگشتم ببینم مثلا چرا فلانی باهام رابطش کم رنگ تره مگه من چه ایرادی دارم وخودمو قربانی میکردم تا دیگران بیشتر دوستم داشته باشن یا حتی نگران بودم دیگران در ذهنشو لحظه ایی فکر بد درموردم نکنند ولی حالا…اصلا برام مهم نیست که چه فکری دارند من خودمم من انسان ارزشمندیم واول باید به خودم فکر کنم وخودم رو دوست داشته باشم خدا رو شکر که انقدر عوض شدم این محبوبه روخیلی بیشتر از محبوبه گذشته دوست دارم . دیگه دنبال حرف اضافه وغیبت نیستم رابطه هامو کمی کم رنگ تر کردم تا چیزایی که دوس ندارمو نشنوم اولا با هر چیزی بهم میریختم وتو دلم خالی میشد ولی حالا همه چیزو میسپرم دست صاحب اصلیم ودیگه از هیچ چیز نمیترسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3475 روز

      درود وسلام خداوند برمحبوبه عزیز آفرین خواهرعزیزم

      من هم مثل شما بودم مدام دنبال این واون. ..

      ولی خداوند دستم راگرفت وگفت ای هم اسم من بشین سرجایت چکاردیگران داری تومسؤل آنها نیستی توفقط مسؤل خودت هستی. …….وبعداز آن بود که سراسر زندگیم پر پر شد از عطر وبوی فراوان خدا

      موفق باشی خواهرجان

      ازکامنتت لذت بردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 860 روز

      سلام محبوبه ی عزیز

      خواندن کامنت شما حساس خوبی بهم داد مخصوصا اونجایی که نوشتید خدا دست می‌کنه توی جیب بزرگش و خواسته مو ، از توش میاره بیرون و میگه بفرما محبوبه جان

      اینم همون چیزی که میخواستی

      و تو هم میگی بازم خدا، فقط خداوندمه که قادره خواسته هامو بهم بده

      خداوند برایم کافیست

      اوست قادر بر همه چیز

      اوست که اجابت کننده ی، خواسته های منه

      فقط تو را میپرستم و فقط از تو یاری میجویم

      خداوندا من جز تو تکیه گاه و پناهگاهی ندارم و تو امن ترین پناهگاهم و تکیه گاهمی

      در پناه الله قدرتمندم ، همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3358 روز

      سلام

      دقیقا همین طوره ، یکسره منتظر فایل قرانی استاد هستم واقعا خودم هم سعی ام را می کنم ولی این قدر سر درگم می شوم که حدی نداره . چون در اطرافم واقعا کسانی هستند که این مفهوم قرانی را ندارند حتی در رادیو تلویزیون ، خودم دارم سعی ام را می کنم تا زمانی که وقتشو دارم ولی واقعا تشنه این فایل جنابعالی هستم.

      شادباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2618 روز

    سلام

    فایل ۷۱

    به عنوان تمرین عملی درمورد این جلسه ..

    رفتم به اون کسی که براش کار میکنم گفتم آقا من دگ نیستم حقیقتش وقتم رو بیشتر از این اینجا هدر نمیدم… حقوق به من میده.. جای خواب به من میده.. یه اتاق شخصی … غذا به من میده ..حتی اینترنتم میخواست بهم بده.. ولی من روحم ازردس .. همش دارم حرص میخورم و فحش میدم توی وجود خودم… گفتم اقا بیشتر از این خودم رو اینجا اغشته نمیکنم.. من مدت هاست توی این مدل فضای کاری نیستم و سال های قبل به خاطر تنفری که از این کار داشتم ازش اومدم بیزون اگه بیشتر از این ادامه بدم الوده میشم به اینحا و کارم تمومه !!! رفتم گفتم این چند روزه رو با شما هستم ولی دگ خداحافظ شما … میخوام برم سراغ عشقم.. اون مدتی که نون و اب نداشتم و اینترنت و هیچی نداشتم ولی چون همش داشتم تمرین میکردم شادتر بودم.. روحم اسوده بود.. ولی الان از درون روحم داره ازار میبینه .. داره اغشته میشه.. باید جلوش رو بگیزم و بیشتر از این الوده نشم… به همین خاطر جسارت به خرج دادم و گفتم من دگ نمیام اینجا… تا الان بهونم این بود پول ندارم مهاجرت کنم حالا بذار ببینم این حقوقم روبده ببینم بازم بهونه برای مهاجرت نکردن دارم ؟؟ باید شجاع تر باشم باید بها بدم… باید جسور باشم..

    چون استعداد عامل نیست.. جسارت و ایمان به غیب عامله…

    چون استعداد عامل نیست…

    به عنوان قدم اول در جسارت داشتن تصمیم گرفتم و گفتم دگ نمیام…

    قدم های بعدی رو هم باید جسور باشم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    سلام بر عزیزانم

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بر خانم شایسته عزیزم

    خدارو شکر که به گام هشتم هم رسیدم

    وای خدای من چقدر این فایلا ارزشمندن ، چقدر نکته دارن ، چقدر جواب سوالاهای منن

    من از وقتی توو دوره احساس لیاقت به اوصولم فکر میکنم همیشه به خودم میگم چه طوری اصولمو مشخص کنم یعنی انگار خودمم دقیقا نمیدونم چه اصولی دارم و در این فایل خیلی خیلی عالی استاد عزیزم توضیح دادن که چه طور اصولمو پیدا کنم و اتفاقا همینجا بود که متوجه شدم که من در این سالها که ادعای مثبت نگری و توحید داشتم در واقع اوصولی داشتم که اصلا خودم بهشون نرسیده بودم فقط میومدم درمورد چیزهایی که یاد گرفته بودم صحبت میکردم و از اون دیدگاهها دفاع میکردم پس اونا اصول من نبودن ، اونا یه سری تعصب بودن هرچند که همه شون درست بودن اما من خودم به شخصه بهشون نرسیده بودم و الان میفهمم که چرا بعضی وقتا این سوال در ذهنم به وجود میومد که چرا باوجود اینکه من دارم صبح تا شب فایل گوش میدم اما دارم نتایجی رو میگیرم که اطرافینمم میگیرن؟ و حتی گاهی نتایج اونا بهتر از من هم بود ؟ به خاطر اینکه من فقط فایل گوش میدادم و کارهای قبلیمو انجام میدادم و هیچ تغییری در شخصیتم به وجود نیومده بود ، به خاطر اینکه من 4-5 سال فکر میکردم دارم روی باورهام کار میکنم ، بعد از 4-5 سال تازه دارم میفهمم تغییر باورها یعنی چی ، تازه دارم میفهمم استاد توی فایلها درمورد چی صحبت میکنن ،

    استاد جان من خیلی وقتا که نتیجه عکس میگرفتم از شما شاکی میشدم واقعا منو ببخشید ، من اقرار میکنم که توو این سال ها اصلا برنامه های شما رو درک نکردم و فقط ادعا داشتم

    الان فهمیدم که چقدر این فایلای دانلودی اررشمند بودن و من قدرشونو نمیدونستم ، الان دارم متوجه میشم که این سایت، این فایلها گنج هستن ، دیروز اومدم کامنت بخونم بعد از خودم پرسیدم کامنتای کدوم صفحه رو بخونم؟ و فکر کردم دیدم اینجا بینهایت کامنت عالی وجود داره این سایت سایت فراوانیه ، فرواوانیه انرژی مثبت، فراوانی حس خوب ، فراوانی آگاهی های ناب، فراوانی راهکاراای درست، من تازه دارم قدر این سابتو میدونم و به ارزشش پی میبرم ، همیشه از بچه گیم توو ذهنم بود که من یه روزی گنج پیدا میکنم و به نظر خودم اینجا همون گنجینه با ارزشه که خیلی بیشتر از تعداد اعضای سایت گنج تووش هست و همه میتونن بیشتر از نیازشون بردارن

    خانم شایسته عزیزم چقدر این تمرین عالیه، من لیستمو آماده کردم و آماده کردن این لیست باعث شد چقدر به خودشناسی بیشتری برسم و ببینم که واقعا من الان چی میخوام؟ و برای خودم نوشتم و نوشتم و نوشتم و چیزهایی رو از ذهنم کشیدم بیرون که خودمم نمیخواستم بپذیرم که این ضعفهارو دارم و من فهمیدم که باید خیلی تمرکز داشته باشم و من اقرار میکنم که توو تمرکز کردن ضعیفم ولی میتونم روش کار کنم و بهتر و بهتر شم و حاضرم بهاشو بدم هرچی که باشه بهاشو میپردازم

    استاد عزیزم هم به شما افتخار میکنم که انقدر موحدانه عمل کردید و هم به خودم افتخار میکنم که استادی چون شما دارم ، دوست دارم منم به جایی برسم که نه از تهدید کسی بترسم و نه به کسی باج بدم و درمورد اینکه گفتین افراد محصولات شمارو بدون اینکه بهاشو بپردازن استفاده کردن و نتیجه نگرفتن دقیقا درسته چون این اتفاق برای خوده منم افتاده که چند سال پیش از یه طریق نادرست دوره عشق و مودت رو استفاده کردم و نه تنها نتیجه نگرفتم بلکه انقدر در مدار دریافت اون آگاهی های نبودم که خیلی هم عصبانی شدم و حالم بد شد و نه تنها نتیجه نگرفتم بلکه نتیجه عکس گرفتم و خدارو صد هزار مرتبه شکر تونستم پارسال این دوره رو تهیه کنم و دیدم که چقدر تفاوت داشت احساسم و نتایجم با وقتی که بها پرداخت کردم و با وقتی که بها پرداخت نکردم

    واقعا خدارو شکر میکنم

    استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم خیلی دوستون دارم و خیلی ازتون ممنونم شما فوقالعاده هستین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1502 روز

    سلام خدای خوب من.

    استاد خوبین

    خانم شایسته خوبین

    خدایا شکرت که تو این مسیرم

    خدایا شکرت که برام برنامه ی گام به گام رو توسط دستانت طراحی کردی که من تو این مسیر بیشتر لذت ببرم و ساده تر کنترل ذهن کنم

    مرسی خدا جونم.

    خدا رو شکر می کنم که منم دارم ایمان و عمل صالح انجام میدم ، از وقتی که از اون روستایی که قبلاً زندگی می کردم با عشق ، با لذت، و کلی تجربه کسب کردم برای زندگی بهتر ، اومدم اینجا و در این مکان جدید دارم با استفاده از اون تضاد هابی که اونجا داشتم واسه خودم پله ها درست کردم و می کنم برای پیشرفت بیشتر ، معنی زندگی رو دارم حس می کنم.

    اون روزی که با تمام وجودم از ربم خواستم و او هم پازل و برام عالی چید فقط کافی بود بلند شم، و حرکت کنم.

    من رو خدا حساب کردم و بلند شدم بدون هیچی، اومدم اینجا ، الان دارم می بینم که چقدر نعمت ها، رحمت ها، وارد زندگی میشه، اینها همش به خاطر ایمان ست و عمل صالح…

    عمل صالح این نیست که من رو به قبله بایستم،و به سری چیزها رو تکرار کنم و هم و راست بشم.

    عمل صالح این نیست که من با چادر خودم طوری بپوشونم که بگم من لیاقت چادر زهرا و دارم.

    عمل صالح این نیست که روزها روزه بگیرم و شب ها تا صبح کلماتی رو تکرار کنم.

    نه هرگز…

    عمل صالح اینه که حواسم به کانون توجه م باشه، زیبایی یه گل تو طبیعت و ببینم.

    عمل صالح اینه طول روز شادی کنم وقتی ذهن م میگه تو ناهار هیچی نداری بخوری و جواب بچه‌هات و چی می خوای بدی ، منم بگم خدا هست .

    عمل صالح اینه که وقتی یکی از نزدیکانم، تهدیدم می کنه که تو باید هر چی من گفتم بگی چشم، هر جوری گفتم زندگی کتی، هر وقت گفتم مهمونی بری،و.و.و

    اما من هرگز قبول نکنم و اینو تضاد، ناخواسته، نازیبایی ببینم، و کنترل ذهن کنم شادی کنم از داشته هام لذت ببرم، با خدا حرف بزنم و بگم خداوند قدرت بالای همه هست .

    آره عباس منش عمل صالح کرد، جواب داد، و داره هر روز مزه ی شیرین، زندگی با خدا رو میچشه، و دوست داره منم این شیرینی رو بچشم، زندگی کنم.

    خداست که تا حالا همه چی برام شده

    خداست که تا به حال همه کس برام شده.

    خداست که پول نداشتم اما دوچرخه شد واسه پسرم.

    خداست که پول نداشتم اما خونه ی گرم، راحت، با بهترین امکانات شد واسه من.

    خداست که بچه‌ها همه مستقل برای خودشون ، انتخاب می کنند و طعم خوش زندگی و هر روز دارند حس می کنند، لمس می کنند، با تمام وجود شون درک می کنند، شادی ها، زیبایی ها، و حتی تضادها ، ناخواسته ها،

    خدای من متشکرم که هر وقت یادم میاد قبلاً چطور زندگی می کردم، و آلان چگونه دارم زندگی می کنم هزاران بار شکرت و میگم.

    عمل صالح اینه که از روزی هدایت شدم به تولید محصولات خانگی، فقط هر لحظه که بخوام تهیه کنم ، اول از خودم سوال می کنم فاطمه جان تو چه مزه ای، دوست داری، با چه کیفیتی، .

    وقتی به جواب می رسم اونوقت با جون و دل تک تک وسایل و خرید می کنم و محصول م، تولید میشه و آماده برای فروش

    عمل صالح اینه که من فقط تو زندگیم هر لحظه عشق باشه، شادی باشه، و از هر اتفاقی درس ها و تجربه ها.

    من این خدا رو دوست دارم

    من با این خدا عشق می کنم.

    من این ایمان و دوست دارم.

    من این عمل صالح و دوست دارم

    من این زندگی و با تمام وجودم دوست دارم و عاشقانه بهش عشق رو بیشتر و بیشتر میدم.

    خدایا شکرت تو این مسیرم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که دل عباس منش و خانم شایسته و نرم می کنی و با من حرف میزنی، راهکار میدی.

    خدایا مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1848 روز

    بنام خداونده بخشنده و مهربانم…

    سلام به استاد عباسمنش و مریم بانو سلام…

    سلام به بچه های مهاجرت به مدار بالا و بالا و بالا….

    استاد چقدر لذت بردم از این فایل یادم اومده به خودم که چندین چند سال پیش فایلهای شمارو رایگان گرفته بود…

    و چقدر این حرفت قشنگ که اقا تا بهای چیزی رو پرداخت نکردی نمیتونی موفق باشی…

    اومدم تویه سایت ….یادم نیست چطور اومد ولی یادم اره تویه یکی از فایلها بود فک کنم سایت رو معرفی کردید و اومدممم…

    و فایلهای رایگان گوش میدادم …

    همون اول که گوش دادم تمام فایلهای قانون افرینش رو پاک کردم و جست و گریز میومدم تو سایت ولی تو مدار نبودم …

    چقدر نتیجه گرفتم …

    و بعدش به لطف رب اکثر دوره هارو گرفتم…با اون فرکانسهای قبل که تو در و دیوار بود چقدر نتیجه گرفتم .الهی شکرت رب من….

    و چند وقتی هست تویه سایت بنر هست که هر کسی دوره ای رو بخره 25 درصد به صندوق خریدش اضافه میشه…

    من با خودم گفتم تا نتیجه نگرفتم از تمام دوره هایی که درام و تمرکزی کارشون نکنم نمیگریم دوره ای رو…چون میدونم من تمرکز تمرکز تمرکز نزاشتم روی دوره هاااا باید تمرکزز تمرکززز بزرام…

    استاد یه چیزی میدونیند که این دوره ها تاریخ مصرف نداره هر روز هر روز تازه تر و تازه تر و بهتر میشه…

    چون مدار میره بالاتر و درکمون بهتر میشه خدایا شکرت بینهایتتتتت

    خدارو صد هزار بار شکر برای تمام زیبایی و تمام قشنگی هااااا خدایااااااااااااااااااااااااااا شکرت که همچیز و همکس تویی ولاغیر…

    استاد اصول چقدر قشنگ ما کجا دنبالش میگشتیمممم تا نگو که اصول خود ما هستیممممم دمت گرم استاد بینظیرم دمت گرممممممممممممممممممممممم….

    خدارو صد هزار بار شک بنهایت شکر رب نازنینم که امروز با این فایل قشنگ به غروب رسوندم خدایا خودت هدایتم کن تویه این مسیر توحید و یکتا پرستی من بندهخوب تو هستم رب نازنینم ….

    در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید

    با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مهدی ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1146 روز

    به نام خداوندمهربان

    سلام خدمت استادبزرگوار،استادشایسته وهمراهان گرامی سایت.

    خدایا شکروسپاسگزارم بانوشتن کامنت برای ردپابهای طی کردن تکاملم راپرداخت میکنم .

    یادمه سال 90 منفی 500م شدم داروندارم روفروختم تا پرداخت بدهی زیرصفرشدم بازم تسویه نشدم عجیب بهای دادم خدایا شکرهمه میگفتن خونتو نفروش حرف هیچ کس گوش نمیکردم چون درحال پرداخت بها بودم اگه اون بها رونمیدام الان توی این سایت نبودم اینارو برای یادآوری براخودم نوشتم خدایا شکروسپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    بنام الله بی همتا

    بنام خداوندی که مرا خالق زندگی خودم خلق کرد و هدایت مرا بر خودش واجب کرد.

    سلام به استاد عزیزم و مریم مهربانم و همه اهالی این سایت باصفا

    استاد جان با اینکه میدونم تابحال بارها توی سفرنامه گفتم که فایل امروز عالی بود ولی بازم نمیشه اقرار نکنم به واقعیتی که با این فایلها بر قلبم جاری میشه، نمیتونم نگم این فایلم عالی بود. شاید کلمه عالی براش کمم باشه.

    استاد میخوام از چیزهایی بگم که از وقتی اومدم تو سایت یاد گرفتم.از تاریخچه یادگیری خودم،

    من اوایل که اومدم تو سایت هنوز تو همین توهم تکرار جمله تاکیدی و مراقبه و تجسم بودم و اقرار می کنم به هیچ عنوان نمیتونستم انجامشون بدم و حتی یه ذره هم ازش نتیجه نگرفته بودم. چون ذهنم اینقدر سروصدا میکرد که صدایی از الهام و هدایت نبود.حتی تو فایلها هم منتظر بودم شما یه جمله تاکیدی چیزی بگین و یا یه روشی برای مراقبه. ولی هر چی بیشتر گوش میکردم چون هنوز تو توهمات کمالگرایی بودم و تو فکر پرواز، کمتر به نتیجه میرسیدم.

    ولی یواش یواش که درکم بیشتر شد و مدارم بالاتر رفت تازه دوزاریم افتاد که داستان چیه. فهمیدم باور ساختن چیزی جدا از رفتارهای من نیست. فهمیدم باور وقتی ساخته میشه که کم کم تو رفتارم نمود پیدا کنه. وقتی باوره ریشه میده من شروع به حرکت میکنم و ایده های کوچکی که بهم میرسه رو انجام میدم و تا وقتی اون کاری رو که باید انجامش بدم پرونده شو نبندم هدایت بعدی نخواهد رسید. نه اینکه خدا بخواد به یکی ارفاق کنه و بگه حالا اینجارو زیر سبیلی رد می کنم، حالا که این ایده رو انجام ندادی یه ایده بهتر بهت میدم اونو انجام بده، نه، قانون اینه که نمیشه آب به صد درجه برسه قبل از اینکه به ۹۹ درجه برسه، قانون اینه که نمیشه اول پاتو بزاری روی پله مثلا هفتم قبل از گذشتن از ۶ تا پله قبلش، قانون قانون تکامله و هیچ احدالناسی نمیتونه بدون درنظر گرفتن این قانون موفق بشه.

    ادیسون و جف بزوس و مارک زاکربرگ و هوندا و هزاران آدم موفق دیگه با جمله تاکیدی و مراقبه و اینا به موفقیت نرسیدن اصلا شاید یه بار هم تو عمرشون این کارها رو انجام نداده باشن ولی اون تلاش مستمر و اون جدیت باعث موفقیتشون شده. اون باورهای درستی که داشتن و ایمانی که به خودشون و دست حمایتگری که باهاشون بود باعث شد جهان رو متحول کنن.

    استاد من از شما حرکت کردن رو یاد گرفتم. تا قبل از آشنایی با شما اصلا هیچ هدفی نداشتم و همه زندگیم یه روزمرگی مرگبار بود که هر روز بیشتر توش فرو میرفتم. ولی یواش یواش که با آموزه های شما، پیش رفتم تازه معنی زندگی کردن رو فهمیدم. زندگی کردن برای خودم و به سبک خودم.

    و چقدر آرومتری وقتی اینجوری زندگی می کنی. چقدر همه چی آرومتر میاد تو زندگیم. خدایا شکرت

    استاد خیلی خیلی تحسینتون کردم وقتی داستان مهاجرتتون به تهران رو تعریف کردین..

    از خدا میخوام کمکم کنه تا ایمانم مثل ایمان شما هر روز محکمتر و ریشه دارتر بشه و در مسیر هدایت الهی هر روز قویتر بشم.

    خدایا من به هر خبری از جانب تو محتاجم🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1502 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و همه‌ی دوستان این خانواده صمیمی یکتاپرستان

    سلام به مریم جان

    سفرنامه ۷۱

    مصاحبه با استاد قسمت ۱۶

    خدایا ازت می خوام که همراهم باشی در سفر امروز چون دوست دارم تو لحظه، لحظه های زندگی م باهام باشی ، تجربه ی زندگیم بهم بارها و بارها، یاد داده که بدون تو هیچ م…

    چقدررررررر عالی بود استاد عزیزم،چقدررررر لذت بردم در کنار خدا و فرستاده ی خدا ، و این فایل دقیقا راه رو برام باز کرد و بهم گفت که باید عمل کنی و تنها زبان نیست که به هر طرف که می خوایی می چر خونی، باید به خدا نشون بدی ، باید بلند بشی، حالا که خوب گوش میدم ودقت می کنم یاد نشونه های زندگیم می افتم، مخصوصا این فایل های توحیدی که هم بهم درس میدم هم عمل….

    من چند روزی ه که مهاجرت کردم به سومین مکان …

    ماجرا از اینجا شروع شد که::::::

    چند روز بود که خییییییییلی نشونه برام می اومد که باید مهاجرت کنی، ولی دو دل بودن و به خدا گفتم که خدایا نشونه های قوی تر بهم بده که مطمئن بشم، تا اینکه اومد و اومد… و نشونه ی پر قدرت دگه ای که منو مطمئن کرد، توسط یکی از نزدیکان م بود که تو یه بحث خانوادگی به طور خییییییییلی جدی گفت که باید از اینجا بری ، تو اینجا با این اوضاع خراب واسه چی نشستی، در صورتی که اونجا همه چی آماده س، درآمد عالی، آرامش ، شادی، و …

    اون روز خدا بهم محکم و با نهیب گفت که مدار تو عوض شده باید بلند بشی، اما من چون آموزش می رفتم واسه مهارت ، و از طرفی هم جا به جایی وسایل برام کار پر زحمتی بود ، به ندای ❤️ قلب گوش نمی دادم و ذهن تمام افسار رو به دست گرفته بود و داشت منو می برد به بدبختی، ولی از خدا خواستم که کمکم کنه، بیدارم کنه ، هدایتم کنه ینی همین جمله ای که استاد میگن، ایمانی که عمل همراهش نباشه ایمان نیست.

    من بلند شدم تمام وسایل که داشتم رو از خودم رها کردم، ینی همین غل وزنجیرهایی که ما ، تو زندگی به خودمون می بندیم و خودمون رو رها نمی کنیم…

    بلاخره تصمیم نهایی رو گرفتم، همه رو رها کردم پله خودم گفتم مگه همون کسی نیستی که وغ پرندها رو تو آسمون می دید می گفت ، خدایا منم می خوام مثل اینها آزاد و رها باشم پس چی شد، خودتو برده ی چند قاشق وبشقاب کردی، مگه قراره اینا تو سعادتمند کنند، پاشو خودتو جمع و جور کن مگه چهار ماه پیش که تو به زادگاه ت اومدی پول داشتی، مگه درآمد داشتی، یادت رفته تو حتی پول یه نون هم نداشتی ، کرایه اتوبوس خط واحد رو هم نداشتی و پیاده اونم تو گرمای عصر از خونه می‌زدی بیرون و به کار و زندگی ت می رسیدی، فاطمه جان تو اون روزا توکل کردی و وحی خدا رو شنیدی و دل به دریا زدی ، همه چی رو خلق کردی حالت رو خوب کردی ، همش رو ذهنت کار کردی شب و روز کارت این بود و با خدا با اشک حرف می‌زدی می گفتی می خوام ابراهیم ت باشم، و اینقدرررررررر رو خودت کار کردی، که همه‌ی آدم ها در خدمت تو بودن، پول فراوان به خونه ت اومد، حتی چند برابر پول تونی که نداشتی، پول تاکسی دربست وارد زندگی ت شد که حتی پول اتوبوس خط واحد رو نداشتی ، خب اینا چی ان، مگه غیر از اینکه همه چی رو به خدا سپردی و بی خیال چاله چوله های زندگی ت شدی، و گفتی من باید رو خودم کار کنم چون چیز های مهمتری تو زندگیم هست که باید بهشون برسم، آره استاد ایمانی که عمل می‌آورد ایمان نیست، من رها کردم همه چی رو وبا چهارتا قاشق وبشقاب و چهار تا بالش دو تا پتو بلند شدم اومدم و مهاجرت کردم به اون شهری که خدا گفت اومدم نه جایی رو داشتم نه آشنایی و نه دوستی فقط خدا بود فقط خدا بود خدا بود خدا….

    ایمان داشتم که خداوند برام کافی ه، وقتی نزدیک شهر شدم خدای درونم گفت که فاطمه جان یادت ه دو سال پیش تو همین شهر اومدی و مستاجر یه خونواده ای شدی که چقدررررر آدم های خوبی بودن ، این بار بازم برو شاید جای خالی داشته باشن که بهتون بدن، ساعت ۳_۲ عصر بود که ما پس از مسافتی طولانی که ۲۴ ساعت سفر ما به طول انجامید، رسیدیم مقصد، و به همسرم گفتم بریم همون محله ی دو سال پیش، اول مخالفت کرد ولی با اسرار من قبول کرد و ما به اون محله رسیدیم . زنگ خونه رو زدم، آقای صابخونه اومد دم در، سلام و احوالپرسی کردیم و ما روشناخت و تعجب کرد که اینجا چه می کنیم، بعد از خونه سوال کردم، ایشون گفتن آره خالی ه ولی کمی بهم ریخته هست میشه برید و غروب برگردید؟؟؟؟

    ما هم قبول کردیم و خداحافظی کرذیم، به همسرم گفتم خب حالا واسه استراحت کجا بریم ، کجا نربم، همسرم گفت ، یه جایی رو سراغ دارم بریم، یه آب چشمه ای هست و درختی ، تا اینکه هدایت شدم به مسیری که همسرم گفت، اونجا استراحت و آب تنی کردن و منم به صدای طبیعت گوش می کردم چون خیلی بهم حال می داد، تا اینکه بالاخره غروب شد و ما طبق قرار رفتم که داخل خونه بریم ، رسیدیم ، همین وسایل ساده که داشتیم رو پایین کردیم ، و مستقر شدیم . امروز چند روز ه که از مهاجرت ما به این شهر جدید میگذره، و من همچنان با خدای خود دارم جلو و جلو تر میروم…..

    آره استاد ایمانی که عمل می‌آورد ایمان نیست، من دوست دارم بارها و بارها این جمله رو تکرار کنم ….

    این فایل درس هابی رو بهم داد که منو در برابر عمل انجام شده قرار داد.چقدررررررر شیرین ه که آدم همه چی رو رها کند و همراه خدا شود تا به سعادت برسد.خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که حجت رو بر من تمام می کنی، چون خودت در قرآن گفتی که من حجت رو بر بندگان تمام می کنم اما هیچ اجباری نیست که قبول کنم یا نکن

    استاد متشکرم متشکرم متشکرم متشکرم متشکرم از وصل شدن ت به خدا ، به رب، به قدرت جهان هستی

    خدایا کمکم کن که تنها تو رو بپرستم و تنها از تو یاری بجویم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1854 روز

    ردپای👣👣هفتادویکم👍

    به نام مهربان پرودگارباسخاوتم که منوبه این سایت توحیدی هدایت کردتا هرروز این آگاهی های بهشتی رو نوش جان کنم

    سپاسگزاری میکنم ازاستادعباسمنش عزیزم که خوب زندگی کردوداره کمک میکنه که دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشه

    من این فایل ازشمندرو قبلا هم گوش کرده بودم امااصلا برداشت امروز رو نداشتم چون اون زمان به این اندازه متعهدبه گوش کردن هرروز این آگاهی هاوهمینطور بکاربستنشون درلحظه های زندگیم نبودم

    من متوجه نمیشدم که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است یعنی چی🙃🙈

    مثل اون دوستمون که استاد درفایل راجب کامنتشون خوندن، دوست داشتم قوانین جهان هستی مطابق چهارچوب ذهن من تغییر کنه ،نه اینکه من قوانین رو درک کنم وبااون هماهنگ شم

    حالا که کمی مدارم بالاتررفته میبینم که اشتیاقی عجیب درمن ایجاد شده برای انجام کاروهدفم

    اشتیاقی که استادازش صحبت میکنن ومن باخودم میگفتم آخه میخواد ازکجابیاد؟؟؟

    حالا با وفادارموندن به اصولم وموندن دراین سایت وتغذیه بااین آگاهی ها،الهامات وانگیزه ها واقدامات از درودیوار سرازیرشدن به زندگیم

    ومن ازاستادیادگرفتم که به محض الهام شدن،برموانجامشون بدم

    توخودپای درراه بنه وهیچ مَپُرس

    خود راه بگویدت که چون باید کرد

    تو به اندازه سختی هایی که تحمل می کنی موفقیت کسب نمی‌کنی بلکه باورهات تعیین کننده مسیری هستند که برای رسیدن به خواسته ها طی می کنی

    باورهای قدرتمند کننده مساوی است با مسیر صاف و هموار

    و باورهای محدود کننده مسیر پر از سختی و مشکل را برایت رقم خواهد زد

    باید باورهای قدرتمندکننده ی هماهنگ باقوانین جهان هستی رو ساخت بایدبا قدرت ادامه داد باید کم نیاورد باید ادامه داد بایدازمسیرلذت بردباید پراز احساس خوب بود ودراین احساس موند باید ذهن رو کنترل کرد

    اونوقته که خداوند پاسخ میده اونوقت که قوانین جواب میده اونوقت که اشک شوق ازچشمات جاری میشه وتودلت میگی شد،قانون جواب داد…

    من موفق شدم💪💪💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: