مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 63

1066 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سامان نظری گفته:
    مدت عضویت: 712 روز

    بنام خدا که هر چی دارم از اوست من نمیدونم باید چی بگم و چی بنویسم. چون شرایطم خیلی درست نیست اما من هنوز ایمان و امید دارم وقتی همچین فایل هایی ا استاد رو میبینم. با خودم میگم پس شدنیه چون استاد تویه مسافرخانه ها میخابید بدون هیچ پولی اما خداوند اون خانوم رو سر راهش قرار میده و یمدت میره اونجا زندگی میکنه و رو خودش کار میکنه زندگیش بهترتر میشه من هم این زندگیمو رو الان دارم میبینم .میبینم همش خودم باعثشم.باچی با افکارم .خدایا خودت منو هدایت کن به زیبایی ها به نعمت ثروت عشق فروانی روابط فوق العاده زیبا منو هدایت کن ایاکنعبدوایاکنستعین خدا من به جز توکسی رو ندارم و تنها تورو میپرستم وتنها از تو یاری میجویم چرا الان اومدم اینجا دیدگاه خودمو نوشتم چون فکرم رو میخوام خاموش کنم همش بمن میگه ن نمیخواد بنویسی تو که چیزی نداری تو ک شرایطت درست نیست میخوای چی بنویسی .من بر خلاف فکرم اومدم عمل کنم تا به اون شیطان بفهمونم ک‌نقش خداوند دروجود من خیلی پررنگ تر ازتوئه من 10 رو دیگه باید یه چک 26 میلیونی پاس کنم درصورتی ک ی هزاری ازش جور نکردم اما ایمان دارم ک خداوند خودش پاسش میکنه خدایا من از زمانی ک وارد این مسیر شدم نمیتونم باری به هرجهت باشم نمیتونم باهرکسی دیگه نشستو برخاست کنم خدایا خودت کمکم کن تو این مسیر ثابت قدم باشم تا بتونم هم به خودم کمک بکنم هم شاید تجربه من زندگی کسی رو تغییر بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 623 روز

    به نام خداوند یکتاو بی همتا

    سلام به دوستان گلم

    تو همین چند صفحه که قران رو مطالعه کردم همیشه ایمان با عمل صالح باهم اورده شدن و چیز جدایی از هم نبودن. و همش گفته مومنان این ویژگی رو دارن و این کار رو انجام میدن . پس مگه میشه ایمان واقعی داشت ولی حرکت نکرد که در این غیر اینصورت ایمان و باوری در کار نیست که موجب حرکت کردن بشه

    حالا عمل صالح چی هست؟

    معنى لیاقت و اهلیت است . یعنی کارهایی که به تو لیاقت رسیدن به هدف را بدهد . همون شایستگی / .مثل خانم شایسته که لیاقت بانوی پردایس و این ثروت ها و نعمت ها را در خودشون ایجاد کردن . مثل استاد عباسمنش . مثل بیل گیتس . مثل ایلان ماسک و …

    برداشت من اینه که تمام کارهایی که انجام بدی که کیفیت زندگی و روحت افزایش پیدا کنه و بدون خلل و فساد باشه و البته که اینجاش مهمه که با ایمان به خداوند و برای رضای خداوند باشه. عمل صالحه

    و این تلاش و کوشش و تعهد که از روی ایمانه پاداش بزرگ داره. مثلا برای ادیسون اون کاری که شبانه روز انجام میداد در جهت رسالتش عمل صالح بوده.

    مثال های واضح تر : کار کردن روی کنترل ذهن و ورودی ها. یا کار کردن روی عزت نفس . کار کردن روی باورها . تمرکز به نکات مثبت و سپاسگذاری. کسب مهارت . وارد شدن به دل ترس ها و استمرار داشتن و پیدا کردن راههای درست برای رسیدن به خواسته و ….هزاران عمل دیگه را شامل میشه و همش برمیگرده به توحید.

    به طور مثال یه نفر که باهاش کار میکردم تلاش و باور خوب داشت اما گاهی زیرابی میرفت و رشوه میداد و خب این قطعا عمل صالح نیست . تقوا در عمل خالص بودن هست . دو نفر خانه میسازن یکی خانه ضعیف و بی کیفیت میسازه یکی با پی مستحکم و تا اخرین اجر درست میذاره . خب قطعا باهم تفاوت هست. مثلا اونایی که در جنگ همراه با پیامبرا بودن و فرار کردن یا بهانه اوردن یا وظیفه رو انجام ندادن . اینا عمل صالح نداشتن چون اینکه خودتو کنترل نکنی یا به صرف بهانه ای کارتو درست انجام ندی عمل فاسد هست

    نوح ایمان داشت که رفت کشتی رو ساخت و اینطور نبوده که چون پیامبر هست خداوند بره براش کشتی رو بسازه و خودش بشینه نگاه کنه . نوح ایمان داشته بهش گفته شده که کشتی بساز بعد همین اجرا عملش برای رضای خداوند میشه عمل صالح . حالا برای من عمل به اموزه های استاد و قدم برداشتن در مسیر رسالتم و … میشه عمل صالح.

    من چندین هفته شروع کردم و برای خود هفته به هفته لیست کارهایی که این هفته در جهت رشد شخصی و مهارتم رو لازمه رو مینویسم و در طول هفته قدم متناسب بر میدارم و این باعث شده که خیلی کیفیت زندگی و اعتماد به نفسم بالاتر بره

    حال دلتون عالی… عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    نازیلا محجوب گفته:
    مدت عضویت: 469 روز

    وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً

    از سر عطوفت و دلسوزی، با آنان مهربان و فروتن باش، و بگو: پروردگارا، همان‌طور که مرا در کودکی پرورش دادند (و با من مهربان بودند)، به آن دو رحم کن.

    إسراء – 24

    بنام خدای یگانه! سلام استاد موحد و همراهان این سایت بهشتی!

    آدینه روزتون قشنگ و پر از زیبایی!

    چه جمله‌ی قشنگی گفتین!

    من بدهکارِ خداوندم!!!

    واقعن باید پارتی و واسطه‌ی ما خدا باشه و به اون بدهکار باشیم نه آدم‌ها،اوضاع و شرایط!

    در مورد صداقت گفتین !

    من همیشه ازینکه صادق بودم چه در روابطم،چه در محیط کارم؛ اکثر ضربه میخوردم.

    چون باور کرده بودم صادق بودن = ضربه خوردن.

    ولی با وجودِ هر اتفاقی ک رخ داد من صداقت خودمو ترک نکردم.

    گاهی فک میکنم به زندگیم و میگم “نازی” کارت درسته! اونجایی ک همه داد از دورنگی آدمها، اوضاع و شرایط زدند و می‌زنند تو خودت بودی!

    ادا درنیاوردی!

    درسته ته‌اش اونچه خواستی نشد ولی بخودم بدهکار نیستم! من بدهکار خدای خودم نشدم! همواره هم ادامه میدهم صداقت و راستی رو‌.

    در مورد تبلیغ کردن یک چیزی بگم که ازشما یاد گرفتم.

    پارسال در صفحه فیسبوکم یک پستی رو خوندم که نوشته بود استعدادیابی نخگبان افغانستان.

    من روز آخرش بود که یک دوست نویسنده بهم گفت بیا توش اشتراک کن شرایط داشت که از کارها و فعالیت هات باید میگفتی و دستآوردهاتو میفرستادی به اونا تا بررسی بشه. 500 تن اشتراک کرده بودن منم همینطوری رفتم و ثبت نام کردم.

    فردا شروع شد مسابقه.

    یکجور تبلیغات بود ک یاخوده خدا.

    مردمانِ من خیلی اهل تبلیغات هستند .

    چنان تبلیغات صورت میگرفت که یک فرد از آیدیش دریکروز به صدها تن پیام میداد بمن رای بده.

    جالب اینجا همون فرد ک بیشترین رایُ گرفت اول شد. حالا چیکار کرده چه استعدادی داشت ندانم ما فقط دانستیم خیلی رای گرفته بود محصل هم بود.

    ده نفر توسط رای برتر شدن.

    من اصن فعالیتی جز انتشار شعرها و داستان‌های کوتاهم در فیسبوک نداشتم و ندارمم. به کی میرفتم پیام کنم اصن مالِ این حرفها نیستم ک بیا رای بده.جز چند تن از دوستان نزدیکم.

    مسابقه طوری بود ده تن با رای انتخاب میشد از سمت همان کلوپ نخگبان برتر و ده تن بی قید رای نظر به استعداد و توانمندی‌هایی ک داشت.

    خب من در کنار معلم بودنم، شعر مینوشتم،کتاب نوشته بودم،چاپ کرده بودم، رونمایی برگزار کرده بودم واسه کتابم که حتی وزیر اطلاعات فرهنگ در رونمایی‌ام حضور داشت و سخنگوی ایشان و خیلیای دیگه، و کلی سرتیفکت از دانشگاه و مکاتب داشتم بعنوان معلم برتر .

    من پیش خودم گفتم من به هیچکی نمیگم رای بده

    من ازخدا میخوام و کم هم به گفته‌ی هراتی های عزیز نمایوم ینی نمیخوام.

    عرضم به حضورتون که معجزه شد.

    بین اونهمه تبلیغات و بیرو بیا، من بایک باور وارد چالش شدم بدون هزینه تبلیغات، من فرد پنجم بین 500 تن انتخاب شدم.

    هنوز خیلی از افراد به دلیل شناخت در مقام های سوم و چهارم قرار گرفتن که واقعن حیف بود اون مقام بهشون ولی من خودمو ناراحت نکردم و بدون حرص خوردن، شب بیداری و پیام به این و اون پنجم شدم.

    من باور کردم که خدا برا من تبلیغ میکنه آدمها کاره‌ایی نیستند. همینطور هم شد چون من ازشما یاد گرفتم تبلیغ نکنم . درون بین خیلی افراد با استعداد زیادی بودن که حیف شدن با رای گیری، ولی خب من جز افراد بدون رای بخاطر دست آوردهایی ک داشتم شدم.

    چندی قبل یک کامنت از دوستمون خوندم که در پاسخ به راهکارهای شما، خانم شایسته‌ی نازنین در مورد عدم احساس لیاقت مقاله‌ایی نوشته بودند؛ رو خوندم.

    نوشته بود از زبان دوستش ” همین ک من احساس آدمها برام مهمه ارزشمندم! همین که من عشق کسی رو میتونم بپذیرم ارزشمندم! من برا ارزشمندی نیاز به چیزی ندارم. و کسی ک کنارِ منه از بودن کنار من قطعا لذت میبره”.

    حال کردم . خودش بود! احساس ارزشمندی همین قدر ساده بوده ما ربطش دادیم به عامل بیرونی!

    الان میخوام اضافه کنم به جمله‌ی دوستمون که؛ همین ک من صادقم، دو رونگ نیستم، ارزشمنده!

    یک اصل برا خودتون داشته باشید و ادامه‌اش بدهین.

    من همیشه صادق، راستگویی بودم. این مهمترین اصلی بود که از آدمهایی دور شدم که اونا حکم مرگ و زندگی داشتن بهم، ولی حالا نبودن اونا یک برکت هست،یک لطف و احسان خداوندی!

    من اصلُ ادامه میدم ولی اینبار با باورهای درست، با تقوا، با ایمان، تمرکز ذهن. قطعا معجزات خداوند در راهه!

    هیچ عاملی نباید منو از رسیدن به هدف دور کنه، اگه تقوا دارم، اگه دست از شرک و باورای غلط دست برداشتم پس حتما مقرر است برای من سعادت دارّین.

    دست مریزاد استاد به تقوا و عمل صالحی که داشتین. نوش جونتون این سعادتی که دارین و تجربش کردین.

    برای همه عزیزان خوشبختی و تمرکز ذهن خواهانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    به نام الله هدایت گرم .

    سلام به اساتید بزرگوارم و همه عزیزان همراه

    چقدر این فایل هدایت بود واسم مریم جون خدا خیرتون بده بابت این فایلهایی که همه جوره بهمون کمک میکنه

    راستش من حدود یکسال بیشتره که میخوام یه کار جدید شروع کنم و در مسیر شروعش خیلی چالشها داشتم که به لطف الله مهربان حل کردم و در این مسیر آموزش دیدم و عاشق این کار هستم نمیدونم گاهی اوقات فکر میکنم نکنه به اندازه کافی عاشقش نیستم اما وقتی میبینم موقع آموزش و تمرین دلم نمیخواد دیگه از پاش بلند بشم و ساعتها اصلا به نظرم نمیاد حتی شده 5 ساعت بالای سر مشتری سرپا ایستادم اما همش لذت بوده و آخر کار با لبخند رضایت مشتری خستگی از تنم در میاد و تنها کاریه که حتی حاضرم بدون دستمزد انجامش بدم و لذت ببرم باز به خودم میگم پس به اندازه کافی بهش علاقه دارم .

    اما حالا که میخوام به صورت جدی کارم رو شروع کنم و استارت بزنم یه ترس همیشه جلوی منو میگیره و با بهانه های مختلف به تعویق میندازمش .

    نمیدونم حس کمالگرایی این حس ترسو به دلم میندازه یا تنبلی یا هر چیز دیگه .

    اما توی این فایل استاد گفتن استعداد مهم نیست و فقط ایمان کافیه.

    من از خدای خودم کمک خواستم و هدایت طلبیدم و این فایل دقیقا حرفهایی بود که من نیاز به شنیدنش داشتم .

    باید چند بار دیگه این فایل رو گوش کنم و باورهامو قویتر کنم همراه با فایلهای توحید عملی و ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است .

    امیدوارم با تمرین این فایلها بتونم شجاعتر عمل کنم و قدم بزرگتری بردارم انشاالله .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سمیه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 523 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربانم

    &خدایا هر چی دارم از ان توست &

    سلام ب بهترین استاد دنیا

    سلام ب مریم عزیز

    سلام ب دوستان هم فرکانسی

    دیشب توی رختخواب داشتم فایل گوش میکردم تموم شد فایل خواستم بخوابم همینجوری داشتم فکر میکردم

    ازینکه توی گام 7 پروژ. کامنت گذاشتم

    و از بچه سوال کردم برای تبلغ و اینستا

    همینجوری ک فکر میکردم ب خودم گفتم ای کاش سوال نکردم بودم

    ی چیزی بفکر م رسید

    اون عملی کنم کامنت بذار بگم الان…

    بعد گفتم ولش فردا تو گام 8 کامنت میذارم میگم

    صبح ک بلند شدم ب امید خدا گام 8 باز کردم

    گوش کردم ب خیلی سوال هام رسیدم خدایا شکرت همیشه جواب بند هاتو میدی ب موقع

    خدایا سپاسگزارم ازت

    وقتی بچه ها سایت میمومدن میگفتن جوابمو گرفتم برام اتفاق افتاد منم دوست داشتم اینجوری بشه ک خداروشکر داره میفته برام اتفاق

    وووو

    بریم سراغ فکر دیشبم

    کاری شروع کردم برای شمع سازی توی ذهنم این بود ک چجوری تبلغ کنم با اینستا ؟ک ندارم و برام سخته

    یا باید برم توی دل ترسهام انجام بدم تبلغ با اینستا..!

    ک با اینستا اینجوری کنترل ذهنم برام سخته داخل اینستا بودن افکارمون می ریزم بهم

    یا مثل استاد ک میگفت

    تو گام پروژه مدار بالاتر …

    توی فایل 1 بود

    میگفت …

    رفتم پیش ی وکیل باهاش صبحت کردم برای مهاجرت ب استرالیا….آمریکا بهم گفت نمیشه اصلا فکرشو نکن ب آمریکا ک غول آخر هست

    بعدش وقتی یکی میگه نمیشه باشه …بذار من اولین نفر باشم

    باشه ذهن من میگه باید اینستا داشته باشی واسه تبلغ کار…؟؟

    منم نمیخوام بذار منم اولـــــین نــــفـــــر بـــاشم بــدونــه اینستا

    و تبلغ اینستا …..ی کاری رو انجام میدم

    و با توکل شروع میکنم

    اینجوری منم مثل استاد انگیزم بیشتر میشه تلاش می‌کنم

    بذار اولین نفر من باشم

    با توکل بخدا و کمک های خدا.‌.‌‌..

    ……………………….

    آره استاد عزیز……درسته

    برای موفقیت باید بها بدی.. وقت. انرژی زمان. بذاری…

    از روزی ک دوره 12 قدم خریدم از سایت….

    دارم حس میکنم شرایطتم فرق کرد‌.. با دوسال پیش ک از تلگرام ودوره های استاد بما فروختن

    تا فایل های رایگان ک گوش میکردم

    مثل قبل نیست ک دارم گوش می‌کنم … خداوکیلی

    دوره 12 قدم شروع کردم بیشتر پای تعهد موندم

    بیشتر دارم روی خودم کار میکنم

    بیشتر فایل گوش می‌کنم

    بیشتر دوست دارم بفهمم درک کنم و عمل کنم چجوری نتیجه بزرگتر بشه

    آرامشم بیشتر شده

    ایمانم داره قوه یتر میشه

    نعمت هام بیشتر شد هرروز میاد توی زندگیم

    شور شوقم بیشتر شد ه

    برای 12 قدم استاد میخاد ی چیزهای تو این فایل بگه ک من نشنیدم و زندگیمو عوض میشه و بهترو بهتر میشه

    اصلا خیلی بحاله نمیدونم چجوری بگم

    اصلا خیلی امیدوارم نگران آینده نیستم شاید خسته بشم ولی دارم ادامه میدم ولی بیخیال این مسیر نمیشم دوست دارم این مسیرو

    وقتی تواین مسیر الهی هستم امیدوارتر هستم

    ..تا زندگی قبلی ک داشتم ..

    ..بدونه این مسیر

    ارامش دارم زندگی ساده و خوب دارم همسر خوب پسر خوب سالم خوشکل خدا بهم داده ..و باز هم میده

    .اگ بعضی وقتها خسته بشم میام ب زندگی مردم نگاه میکنم مرور میکنم می ببینم مردم درگیر هزار کار مشکل هستن ارامش ندارن و نمیدونم چکار دارن میکنن

    دست ب دعا… فال… و امام . امام‌زاده…..چرت پرت..

    ولی خدارو واسه یه ثانیه توی زندگیشون ندارن خدارو صدا نمیکنم

    واسه ی مقدار پول

    .ب این بانک ب اون بانک التماس این ضامن اون ضامن..چک .قرض و پول سودی ..

    نمونه دارم توی اطراف و دور ورم دارم می ببینم

    هر روز بانک هستن واسه ی وام بدو بدو اعصابم خوردی ……

    درگیر دختر و پسرشون هستن…

    اجاره …..مشکل های دیگه..مریضی.

    باز میگم خدایا شکرت و ازت سپاسگزارم توی این مسیر الهی و سایت الهی هدایتم کردی

    چقدر زندگی آروم و پر از ارامش دارم پر از نور تو… هست تو زندگیم خدا ….

    خدایا سپاسگزارم ازت با تمام وجودم

    دیشب داشتم شکرگزاری میکردم گفتم خدایا شکرت

    من و پسرم الان 8.9 ماه هست دکتر نرفتیم

    حتی سرما نخوردیم

    حالمون خوبه

    من از روزی دوره 12 قدم شروع کردم

    دیکه قرص مسکن نمی‌خورم

    تا ی کم معدم درد میکرد یا سرم درد میکرد قرص مسکن میخوردم

    الان خبری از اونها نیست

    از خیلی آدمها منفی دور هستم

    خودم تنها و تنها

    خدایا اینها نتیجه هست

    شکرت ک من متوجه نشدم

    آلان دارم میفهمم

    شکرت ‌شکرت.شکرت

    و ی چیز دیگه اول های اشنای ب این قوانین خیلی اذیت میشدم و درک نکرد بودم قوانین و خیلی عجول بودم برای نتیجه بیشتر مالی …

    فکر میکردم هیچکاری نبایدبکنم فقط باید

    فایل گوش کنم بنویسم و از این مسیر بیرون نرم

    نه با کسی حرف بزنم و جای نرم

    نه کاری انجام بدم

    فقط تو خونه بمونم تا زندگی عوض بشه

    واسه ی ثانیه از این ریل پاهات نیاید …بیاد بیرون

    همینجوری این ریل این مسیر بگیر برو و هیچکاری هم نکن نه لذت ن شادی و ن خوشحالی نه جای برو .فقط تو خونه….

    خخخخخ

    نگرانی و غم غصه ام بیشتر میشد

    میگفتم خدایت دارم فایل گوش میکنم می نویسم

    چرا پول نمیاد من باکسی حرف نمیکنم جای نمیرم تلویزیون نگاه نمیکنم

    حواسم بود همسرم ی حرف منفی نزن بهش گیر میدادم اینو نگو اونو نگو

    آخرش دعوا میشدیم..

    خخخخخخخخ

    گذشت و گذشته با همون عجله حرص ..نگرانی فکر

    و غصه چرا نمیشه خدایا چرا نمیدی

    کی میدی

    ‌‌‌‌‌…هی فایل گوش بکن.. روزی . یکی و .دو تا .هفته هاو…ماه ها ‌و …سال‌……گذشت

    هی مدار من اومد بالاتر هی بهتر شدم هی قوانین متوجه شدم فهمیدم چی ب چی هست آروم تر شدم

    یه کوچلو متوجه شدم

    ب لطف خدا الان اینجام …..دارم کامنت می نویسم داخل سایت هستم

    تازه دارم درک میکنم قوانین

    و مفهمم باید چکار کنم…

    توی همون روزها ک میگذشت ولی سخت بود اولین خواستم این بود یه گوشی بخرم فقط وارد سایت بشم

    اون موقع مدارم اومده بود بالا ی کم …

    ی کو چولو…

    دختر خواهرم کانال تلگرام استاد برام فرستاد تونستم فقط از طریق

    تلگرام فقط روی صفحه سایت بیام ببینم

    فایل های رایگان ببینم

    و زندکی در بهشت و سر ب دور امریگا میدیم

    وقتی میگفتین زیبایی هارو ببینید تحسین کنید

    چقدر سخت بود برام اصلا نمی تونستم ببینم زیبایی هارو….

    و تحسین کنم اصلا مسخرم میمومد معنی نداشت برام

    خداروشکر الان چقدر خوب شدم چقدر میتونم تحسین میکنم یواش یواش…

    آدم باید توی مدارش باشه تازه دارم اینها متوجه میشم چقدر تغییر کردم سپاسگزارم ازت خدای خوبم

    پارسال 1402\10 این تاریخ. روزش یادم نیست

    خدا خیلی راحت جور کرد …با قیمت مناسب ی گوشی سامسونگ خریدم.

    چقدر بهتر از گوشی قبلی بود چقدر خوشحال بودم من

    …وای خدای من

    من بعد از چند وقت وارد سایت شدم

    چقدر دلم میخواست کامنت بذارم چقدر خوشحال بودم

    ان شاالله ی وقت دیگه کامنت میذارم اشنای با استاد میگم و اتفاق هام

    خدای من…. اینها رو دیشب متوجه شدم چقدر تغییر داشتم تکامل طی کردم درک کنم بفهمم قوانین رو

    وچقدر خوشم گرفت لذت بردم از تکاملی ک طی کردم

    شاید اون موقع ازتکامل بدم میمومد…عجله داشتم

    آلان خوشم میاد از تکامل…..اینجوری آدم ب قبل نگاه میکنه ب زندگی و براش لذت بخش تر هست

    ک آدم فکر کنه . ی شبه ب همه چیز برسه و لذتی نبره نفهمه چجوری لذت برده و با کله بخوری زمین..‌

    من نمونش دارم تو اطرافهم خانوادم ک ی شبه خواستن با مسیر نا درست ب همه چیز برسن با کله اومدن پایین الان توی زندان هست…

    الان خداروشکر میکنم با تمام وجودم

    خدایا سپاسگزارم ازت

    خدایا سپاسگزارم ازت

    خدایا سپاسگزارم ازت

    ک الان اینجام تو سایت هستم . ی زندگی خوب دارم

    _ی اســتــاد بی نظیر تــوحـیـدی دارم

    و ی استاد مهربون کنار یک استاد بی نظیر…

    بانو توحیدی مهربون …..مــــــریــــم عزیز

    ک لطف کرد این فایل رو بروزرسانی کرد و روی سایت گذاشته هم بمن و هم ب بچه های سایت کمک کرد

    ک همش از لطف کرم خـــــــــدا داریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    متولد1397 گفته:
    مدت عضویت: 2388 روز

    با سلام و تشکر از استاد عزیز و خانم شایسته که زحمت این فایل های ارزشمند را می کشند.

    بیان خاطره ای از استاد که پلیس تو جاده چالوس نگهشون داشته و خواسته جریمشون کنه و گفتگوی آنها باهم من رو یاد اتفاقی مشابه که چند سال پیش برام افتاد انداخت.زمانی که هنوز افتخار آشنایی با استاد و سابتشون رو نداشتم.

    یه روز پسرم اومد و بهم گفت پلیس موتورش رو گرفته و شرط ترخیص موتور داشتن گواهینامه موتوره. خودش چون گواهینامه نداشت بمن گفت شما بیا تحویلش بگیر .یعنی من بگم موتور رو از من گرفتن. من گفتم میام ولی هرچی که خودم صلاح دونستم میگم. خلاصه رفتم یه صف بود و یه چند نفر که مشکل ما را داشتن تو صف بودن و ما هم تو صف وایسادیم تا نوبت به ماشد .جریان را به مامور گفتم .مامور گفت اگه موتور رو از شما گرفتن گواهینامه داری که هیچ اما اگه از پسرت گرفتن و گواهینامه نداره قضیه فرق می‌کنه . باید برید شورای حل اختلاف و یه سیصد هزار تومانی جریمه بدید .گفت ولی یه راه دیگه هم داره من هم مثل استاد اولش منظورش رو متوجه نشدم بعد از اینکه یه چند باری تکرار کرد تا شاید متوجه بشم ،یه عددی ،فک کنم 50هزارتومان بود رو کاغذی که جلوش بود نوشت و گفت اگه میخای این مبلغ رو اینجا پرداخت کن موتور رو ببر . دوریالیم افتاد حس خوبی نداشتم.بهش گفتم من یه معلم هستم نمیتونم خودم این کار را بکنم و دیگران را از این کار نهی کنم.مشکلی نیست میرم جریمش رو پرداخت میکنم. یه مکسی کرد و بدون پرداخت هزینه برگه ترخیص موتور رو بهم داد. خداییش حال کردم.

    خدارا شکر ،خدارا شکر،خدارا شکر

    إن شا ءالله شاد و سلامت ثروتمند و توحیدی باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 730 روز

    گام هشتم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف

    با نام خدایی که ساکن قلب هاست

    سلام به استاد عزیز و مریم جان زیبا

    خداروشکر برای همگام بودن با این پروژه و دریافت آگاهی های این فایل

    طبق تعهدی که به خودم دادم آنچه که به اندازه ی ظرف وجودم دریافت کردم رو مینویسم تا ردپام رو بگذارم برای منی که از آینده قراره برگرده و از مدارهای بالاتر دوباره و دوباره با ظرف وجودی جدیدش این آگاهی ها رو مرور کنه.

    سوال اول-اقدامات عملی در راستای اهداف بزرگ

    ————–

    ما در صورتی وارد مدار خواسته مون میشیم و به اون دست پیدا میکنیم که تلاش ذهنی و تلاش جسمی رو همزمان باهم داشته باشیم نه فقط تجسم خواسته ها بدون اینکه در مسیر رسیدن به اون خواسته اقدامی کرده باشیم.

    اولین شرط رسیدن به خواسته ها علاقه ی ما به اون مسیره.

    در صورت وجود علاقه یه سری اتفاقات خود به خود برای ما رخ میده.

    اونوقت تلاش هامون برای رسیدن به خواسته مون همراه با لذت و احساس خوبه نه با زجر.

    در صورتیکه ما عاشق هدفمون باشیم حاضر هستیم بها ش رو بپردازیم.

    بهای رسیدن به خواسته های ما تعهد در مسیر تغییر افکار و باورهای ماست

    و اینکه ایمان داشته باشیم که در صورت بودن در مسیر درست و پرداخت بهایی که من باید از سمت خودم بپردازم ، خداوند سمت خودش رو عالی انجام میده.

    ایمان یعنی پا بگذاریم روی ترس هامون و با وجود ترس ها اقدام کنیم و در این مسیر به ایده های الهامی خودمون عمل کنیم.

    این موضوع در قرآن هم خیلی واضح بیان شده که ایمان همواره با عمل صالح همراه هست و در این صورت هست که مومنان بشارت داده شدن که غم و ترسی برای ایشان وجود نخواهد داشت.

    پرداخت بها در این مسیر ، جدا شدن ما از بدنه ی جامعه و وقت گذاشتن برای تغییر باورهامونه.

    اینکه آگاهانه انتخاب کنیم که در یک محیط ایزوله باشیم و هرچیزی که در مسیر خواسته های ما نیست رو از پیرامون خودمون حذف کنیم.

    به میزانی که میپذیریم در این مسیر بهای بیشتری پرداخت کنیم ( زمان و انرژی و تمرکزی که در این مسیر میگذاریم.) به همون میزان نتایج ما بزرگ میشن.

    هرچقدر ایمان ما به خدا بیشتر باشه جسارت انجام کارهای بزرگتر رو پیدا میکنیم و قدمهای بزرگتری برمیداریم.

    تو پای به ره در نِه و از هیچ مپرس خود، راه بگویدت که چون باید رفت

    نشونه ی اینکه ما ایمان داریم احساس خوب ماست.

    اینکه خیالمون راحته که هرچقدر هم شرایط سخت باشه ، به شرط اینکه ما ناامید نشیم و این مسیر رو ادامه بدیم بالاخره شرایط تغییر میکنه و خداوند پاداش استمرار و بودن در این مسیر رو پرداخت میکنه.

    هیچ وقت نباید یادمون بره که وظیفه ی ما فقط بندگی کردن و نشون دادن ایمانمونه و خداوند هم در زمان درستش خواسته های ما رو به شکل راحت و کاملا طبیعی وارد زندگیمون میکنه.

    در روزهای به ظاهر سخت و در برخورد با تضادهاست که ما به وضوح در مورد خواسته هامون میرسیم.

    به اندازه ای که داشتن ایمان در مسیر رسیدن به خواسته های ما مهمه ، عوامل بیرونی دیگه ای مثل داشتن استعداد مهم نیست.

    استعدادی که در نهایت ما رو به قدم برداشتن در مسیر خواسته هامون سوق نده هیچ ارزشی نداره.

    پس ما باید بهای رسیدن به خواسته هامون رو پرداخت کنیم و فکر نکنیم صرفا با نشستن و تجسم کردن اتفاقی میفته.

    در این مسیر وقتی شروع میکنیم و روی باورهامون کار میکنیم کم کم ایده هایی که مناسب با شرایط فعلی ماست به ما الهام میشه و وظیفه ی ما اینه که به اون ایده ها عمل کنیم.

    در اینصورت میبینیم که نتایج متفاوت تری در زندگی ما پدیدار میشن.

    شرط رسیدن به موفقیت های پایدار اینه که در این مسیر از همون اول صادقانه عمل کنیم و خشت اول رو درست بگذاریم تا سرمون همیشه بالا باشه.

    در این صورت مطمئنیم که نتایجی که خدا برامون در زندگی رقم میزنه اصلا قابل مقایسه با نتایجی که با قدرت دادن به عوامل بیرونی و با باج یا رشوه دادن به افراد میرسیم نیست.

    اون نتایج موقتی خواهند بود و به زودی اثرشون از زندگی ما حذف میشن اما به شرط تعهد در مسیر درست بودن نتایج پایدار در زندگی ما پدیدار خواهد شد.

    داشتن اصول در این مسیر و پایبندی به اون اصول شرط ایجاد نتایج متفاوت و تغییر شرایط زندگی ماست.

    داشتن اصول با این معنی که اگر چیزی رو برای خودم نمیپسندم و اگر در مورد من اتفاق بیفته من رو ناراحت میکنه ، در مورد دیگران هم خودم اون مورد رو رعایت کنم که انجامش ندم.

    اگر من به این اصل متعهد باشم و در هیچ شرایطی خلاف اون عمل نکنم ، اون وقت از سمت خدا هدایت میشم به مکان ها و شرایطی که اصلا خلاف اون اصولم چیزی رو تجربه نمیکنم.

    خداوند همه ی کارها رو برای من انجام میده و جهان شرایط زندگی من رو جابه جا میکنه، البته به شرط تعهد و استمرار من در پابندی به مسیری که برای خودم تعریف کردم و در اون قدم گذاشتم.

    پس اگر من در شرایطی هستم که هنوز برام راضی کننده نیست به این معنی که از نظر فرکانسی با محیط فعلی م هنوز ارتباط دارم و به اندازه ی کافی فرکانس های من تغییر نکردن تا محیط زندگی من دچار تغییر بشه.

    به عنوان مثال در مورد وضعیت یک کشور ، مردم اون کشور هستن که دارن اون شرایط رو به وجود میارن.

    اما این به این معنی نیست که اگر کسی متعهدانه روی تغییر باورهاش کار کنه مجبوره در همون شرایط زندگی کنه و اوضاع تغییر نمیکنه.

    وضعیت یک کشور زمانی تغییر میکنه که به تعداد کافی آدمهای اون کشور تغییر کنن.

    اگر ما مدام قانون رو برای خودمون مرور کنیم دیگه برای وضعیت فعلی مون نگران نیستیم و مسئولیت بودن در اون شرایط رو کامل می پذیریم و این رو میدونیم که اگر به اندازه ی کافی روی باورهامون کار کنیم و تغییرشون بدیم لاجرم اوضاع و شرایط اطراف ما هم تغییر پیدا میکنن و ما به محیطی که هماهنگ با فرکانس های ماست هدایت میشیم.

    در این مسیر همواره باید حواسمون به قانون تکامل هم باشه و به این موضوع واقف باشیم که فرکانس های ما یک شبه تغییر نمیکنن.

    بهشت را به بها دهند نه به بهانه.

    بهای رسیدن به خواسته ها در مسیری که ما در اون هستیم اینه که متعهدانه روی باورهامون کار کنیم ، در این مسیر تمرکز داشته باشیم و مراقب ورودی های ذهنمون باشیم.

    به شرط استمرار ، نتایج در زندگی ما ظاهر میشن و انوقت خواهیم دید که چقدر این پرداخت بها ارزشش رو داشت.

    یکی از اصلی ترین و ابتدایی ترین نتایجی که در زندگی ما ظاهر خواهد شد داشتن احساس خوبه که از همه چیز با ارزش تره.

    این حال خوب کم کم گسترش پیدا میکنه و به شکل ثروت ، سلامتی ، خوشبختی وارد زندگی ما میشه.

    پس ما طبق اصول خودمون در این مسیر قدم برمیداریم و خودمون و نعمتهامون رو با بقیه مقایسه نمیکنیم و به شرط پایبندی به این اصول و ایمان به خداوند ، نتایج بزرگ رو در زندگی مون دریافت میکنیم.

    ممنون از توجهتون به کامنت من دوستان :)

    در پناه الله یکتا باشیم همگی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      لیلی اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1860 روز

      سلام ملیحه عزیز دوست زیبای من

      اینو می نویسم برای شما در آینده که بر میگردی اینجا و از مدارهای بالاتر دوباره و دوباره با ظرف وجودی جدیدت این آگاهی ها رو مرور میکنی :

      عزیزم این قسمت 8 یکی از بهترین کامنتهات در این پروژه جدید هست . هم زمان هم به صدای استاد گوش میدم و هم دارم کامنت میخونم .( چه میکنه این بازیکن )

      دیگه من هم مدل منحصر به فرد خودم هستم دوست من . همه اینطور هستیم .

      خیلی عالی نوشتی دوست من . خیلی استفاده کردم . به شکل زیبایی در ذهنم حک شد. اینهمه تکرارهای قشنگ هر روزه برای ذهن فراموشکار من لازمه .

      همین امروز یه دوست عزیزی بهم گفت : بهم یاد بده چطور با استاد عباس منش کار کنم و برام از قانون های آموزشی ایشون بگو .

      و من در جواب گفتم : به جای کلماتم ترجیح میدم نتایجم رو برات بگم و با اون عزیز چند مورد رو مرور کردم و بعدش هم با یه دوست توحیدی عزیز دیگه ( این یکی دوستم خیلی خیلی عزیزه . مثل خودت ملیحه جون) نتایجم رو مرور کردم .

      یه موردی دوست دارم برات بنویسم :

      میدونم به زودی می بینمت در حالتی که هر دو نتایج مون رو بهم نشون میدیم .

      دوست دارم عزیزم .

      باز هم از کامنتی که در گام شماره 8 نوشتی ممنونم . سیراب شدم دوست من . سیرابم کردی .

      بازتابش برگرده به زندگی قشنگت تا قشنگتر بشه و لبخند زیبات زیباتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مریم جون گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    استاد بازم سوپرایزمون کردی،من از اول تا آخر این فایل اشک میریختم و مبهوت صحبتای شما بودم ،استاد این فایل بی نظیر بود و روزها جای تفکر و تعقل داره ،استاد این فایل دلمو قرص و محکم کرد ایمانم چندین برابر بیشتر شد،استاد خیلی چیزا رو واسم روشن کردید ،من خودم آدمی نیستم که دنبال این باشم سر کسی رو کلاه بزارم ولی دومورد تو زندگیم هست که بعد از این فایل تصمیم گرفتم باهاشون صحبت کنم و مشکلم رو سریع حل کنم و همین الان بعد از نوشتن این کامنت بهشون زنگ‌میزنم و این مسئله رو حل میکنم ،استاد اینقدر اتفاقات خوب داره واسم رقم میخوره که به هرکی بگم باورش نمیشه ی موردش رو میگم که دوستانی که کامنت منو میخونن واسشون باور پذیر ترشه

    استاد من چند مدتی بود حسی بهم میگفت اینجایی که داری کار میکنی واست کوچیکه و وقتشه جابجا بشی و من مرتب به خدا میگفتم تو هدایتم کن و اون مقدار پولی که میخام رو واسم جور کن ،موضوع جابجاییم رو واسه یکی از دوستام گفتم و اونم از شرایط خبر داشت چون بهم خیلی نزدیکیم ،چند روز پیش که داشتم‌باهاش‌صحبت میکردم گفتم پنجاه تومن پول حداقل باید داشته باشم ،استاد بهم گفت پنجاه تومنو من بهت میدم گفتم من نمیخام بدهکار خودم‌کنم ،گفت این واسه خودته هدیه من به تو ،استاد من نه تعجب کردم و نه ذوق زده ،اون لحظه حس کردم خدا داره از زبون این شخص باهام حرف میزنه ،و من سپاسگزار خداوندم که اینقدر هوامو داره ،امیدوارم هرروز که میکذره بتونم وجود و قدرت خدا رو تو زندگیم بیشتر حس کنم و هر لحظه به خودم یاد آوری کنم که منشا تمام خوبی‌ها خداونده

    دوستون دارم استاد ،ممنونم از ااینهمه لطفی که به ما دارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مهناز وارسته پور گفته:
    مدت عضویت: 1446 روز

    خدایا شکرت و هزاران بار شکرت

    سلام به استاد و مریم عزیزم و همگی

    استاد سپاسگزارم برای این فایل عالی و نکاتی که بهتون الهام شد و شما به ما گفتید، استاد من بعد از شنیدن این فایل قرآن رو باز کردم و این آیه اومد که بسیار هماهنگ بود با گفته های شما

    وَإِنّی لَغَفّارٌ لِمَن تابَ

    وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحًا ثُمَّ

    اهتدى

    ومن هرکه راتوبه کند، وایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود،

    مى آمرزم!

    سوره طه آیه 82

    و همین آیه هم باعث شد تا کامنت بزارم و اولین چیزی که به ذهنم اومد بعد از خوندن این آیه این بود که خداوند پاسخ می‌دهد… خداوند به تمام درخواست های ما پاسخ می‌دهد کافیه من صبور باشم و ایمانم رو نشون بدم و در جهت خواسته هام عمل صالح انجام بدم و باور های مناسب رو بسازم و سپس از نتایج لذت ببرم و سپاسگزار باشم.

    خدایا سپاسگزارم ازت برای این درک و این احساس فوق العاده و گوش شنوایی که بهم دادی تا بشنوم این آگاهی ها رو

    سپاسگزارم استاد ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1067 روز

    سلام به همه عزیزان

    خدارا شکر که در مسیر درست توحیدی قرار گرفتم و خداوند پاداش همه این اعمال درست را بهم میدهد

    هر عمل درست یک نتیجه درست دارد

    و وقتی به تعهد در عمل داریم و آنچه که بهمان گفته میشود عمل میکنیم نتیجه درست ایجاد میشود فقط با عمل صالح

    عملی که نزد خداوند. قابل قبول هست

    اعمالی که ما رو به فراوانی و شکر گذاری و سپاس گذاری وادار میکند اون مسیر مسیر درستی هست که باید پیش برویم

    وقتی سپاس گذاری قویتر میشود که ایمانی بیشتر داشته باشیم

    که یک نفر هادی من قرار گرفته و منو هدایت میکند

    خداوند پاداش ها را میدهد فقط موقعی که تعهد به عهدی که با خودش بستی را که در مسیر. درست باشی و توجه به نعمات و داشته هایی که بهمان داده و شکر گذار هستیم باز هم درب های رحمت باز میشود

    وقتی به خودم وحتی دیگران تعهد. دارم که کاری که انجام میدهم درست است اون برام خیریتی دارد که واقعا جای افزایش نعمت را خودش باز می‌کند

    حتی به کاری که استاد کرد وقتی سمیناری انجام داد و فقط یک نفر پای اون سمینار بود آن هم برای تغییر خودش و استاد عقب ننشست خدا پاداش داد بهش

    سمینار یک نفره شد سمینار. یک هزار نفره

    از کجا از ایمانی که به خدا داشت از توکلی که به ایزد منان داشت

    از عهدی که بسته بود آنچه که خداوند بهش الهام میکند را انجام دهد خوب حالا در بهترین شرایط هم هست

    این نشانه حرکت کردن در مسیر. درست هست

    این مسیر رو فقط اگر درست عمل کنیم و قدم بگذاریم جا پای استاد و از خدا پیروی کنیم که همه چیز درست میشود

    استاد من نتیجه هایی گرفتم که اگر بخواهم بیان کنم باید صفحه ها بنویسم

    دوستان مسیر توحیدی رو پیش می رویم و به آنچه که از طرف خدا از دهان یکی از بندگان صالحش گفته میشود انجام میدهیم و خداوند پاداش این تعهدات رو میدهد خدایا شکر که بهم فرصت گفتن و نوشتن این مطالب را دادی خدایا شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: