مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع» - صفحه 88
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-02 07:24:062025-01-03 06:30:26مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای زیبایی ها
سلام خدمت استاد عزیز
حرف مردم پاشنه آشیل منهم بود و کارهایی را انجام میدادم که باب میلم نبود و دوست داشتم همیشه خوبی هایم را بگویند و سوتی دستشان ندهم و بیشتر به دل دیگران زندگی میکردم اما رفته رفته حرف مردم برایم بی اهمیت شد و اکنون به دعوت هایی که باب میلم نیست نه میگویم و دیگر با کسی رودربایسی ندارم و برای خودم زندگی میکنم و لایف استایل خودم را دارم و بقیه نیز به سبک زندگی من احترام میگذارند و آزادی فراوان و توصیف نشدنی را تجربه میکنم و در هر جمعی نمیروم و دور و برم را خلوت کرده ام و از پروردگارم میخواهم شرایطی را بوجود بیاورد که از یک سری اقوام فاصله بیشتری بگیرم و زندگی سرشار از آرامش و آسایش و رفاه را با خانواده ام تجربه کنم و اطرافیانم فرکانسی نزدیک به فرکانس های خودم را داشته باشند و همگی قانون را به هم یادآوری کنیم و حرف هایمان در رابطه با عمل به قانون باشد و از نتایج بگوییم و لذت ببریم….
In god we trust
بسمالله الرحمن الرحیم
خدا رو سپاسگزارم که عمری دوباره به من داد و دوباره امروز من رو هدایت کرد!
استاد نازنین و خانم شایسته زیبای من از شما بسیار بسیار سپاسگزارم
و خداروشکر میکنم که دوستانی در این جمع حضور دارند تا روی خودشون کار کنند
الله اکبر از قدرت خدای کریم من!
واقعیتش من این دوره و با یک روز تاخیر شروع کردم و اگر با دوستان بصورت همزمان شروع میکردم قاعدتا باید این فایل و دیروز میدیدم اما با همین یک روز فاصله ای که خداوند بوجود آورد چه هماهنگی زیبایی رو برام ساخت و من رو باز به قدرت خودش واقف و یادآوری کرد!
و چقدر این فایل مناسب امروز من بود! الله اکبر از قدرت خدای رحمانم!
امروز صبح من به تصمیم جدی ای گرفته بودم و خب یه ترسی توم وجود داشت که اگه نشه چی میشه؟ اگه این کار و کنی دیگه راه برگشتی وجود نداره ها؟ باید از اول شروع کنیا؟؟ بهاره مطمعنی؟؟
و من اون ترس و داشتم و دارم اما سریع میکشتمش! مدام میگفتم قانون خدا نقص نداره! جواب میده نگران نباش!
خلاصه من تصمیمم و با مامان درمیون گذاشتم و گفت بهاره مطمئنی؟ اگه نشد چی؟
و من فقط با جدیت گفتم میخوام این تصمیم و عملی کنم!
صبح بعد از اون مکالمه اومد گام چهارم رو ببینم اما گوشیم 3 درصد بیشتر شارژ نداشت! با خودم گفتم بزار نتم و وصل کنم به لپتاپ و فایل رو از سایت دانلود کنم تا اینطوری گوشیمم خاموش نشه! نمیدونم اما کار خدا بود! هرکار کردم لپتاپ به اینترنت موبایلم وصل نشد! گفتم بهاره عجله نکن همه چیز تو زمان درستش اتفاق میوفته! برای همین اومدم روی یکی از قسمت های کشف قوانین کار کردم و گوشیم و زدم شارژ و از خدا خواستم درباره ی این تصمیمم به من نشونه بده!
خدا شاهده وقتی موضوع این فایل رو دیدم اصلا یه حالی شدم! تا همون دو دقیقه اول فایل انقدر مطالب به دردم خورده بود و کلیدی و طلایی بودن کلش و نوشتم! یدفعه دیدم فقط از فایل 2 دقیقه و 30 ثانیه گذشته اما من نصف صفحه رو پرکردم! به خودم گفتم دیدی قانون خدا نقص نداره
دیدی وقتی درباره هرچیز کنجکاوی و خواسته برات شکل میگیره همون روز جوابش و میگیری!
بهاره حالا تو مصمم تر شدی تا اون کار و انجام بدی! برای پیشرفت برای دور شدن از منطقه امنت باید پا رو ترست بذاری باید با ترس انجامش بدی اما یادت باشه خدا همه چیز و بصورت معجزه آسا از طریقی که تو توقع نداری درست میکنه!
نگران نباش فوقش نمیشه (تو اینجا چیزی رو از دست نمیدی، زندگی تموم نشده که)
خدایا شکرت که هر لحظه داری آگاه ترم میکنی به خودت به قانون بی نقصت
خب بریم سراغ سوالا تا هم به من کمک کنه هم به دوستان نازنینم
الف) تجربیاتی را به یاد بیاورید که به خاطر عدم درک قانون، در دام ضررهایی با الگوی ترفند پونزی افتادید؟
واقعیتش خداروشکر من ازین مثال ها برای خودم ندارم اما در نزدیکانم خیلی ازین اتفاقات افتاده چند تاش رو بازگو میکنم
یکی از نزدیکانم که خیلی هم دوستش دارم فکر کنم عید 2 یا 3 سال پیش بود که گفت آره من با n تومن فلان سهام رو خریدم و اون کسی که این قول رو به من داده و به ما گفته که این سهام رو بخریم گفته که فلان قدر سود میکنه و پولت n برابر میشه و خلاصه این فامیل ما نشست به همه گفت که آره من به شما ثابت میکنم که راسته و فلان و اینا و من عید سال بعد با ماشین فُلان میام عید دیدنی!
خلاصه فکر کنم ازین حرف ایشون شاید 3 ماه هم نگذشته بود که اون پولا هیچ رشدی نکردند هیچ! کل همون پولام از داست دادهبود!
و دوسال کار کرد تا تونست همون ماشینی که فروخته بود بابت اون سهم بتونه دوباره بخره!
یه مثال دیگه که دوباره در رابطه با نزدیکانم هستش!
نمیدونم چطوری اما ایشون از یه طریقی یه کانال تو تلگرام پیدا کردند که وام میدادند (خلاف قوانینی که بانک داره برای وام دادن(البته من قوانین بانک و نمیدونم اما مثل اینکه دردسراش کمتر از وام های بانک بود))
خلاصه این عزیزمون میخواست یه وام 500 تومنی اگر اشتباه نکنم بگیرند ازین کانال تلگرامی و اینا! که اینا گفتند این اطلاعات و پر کن و یه 2 و 500 برای ما بزن ایشون هم پرداخت کرد و بعد گفتند برای کارای فلان و بَهمان یه 4 تومن دیگه هم بزن و دوباره عزیزمون این پول رو هم پرداخت کرد و هی میپرسید من مطمعن باشم که این وام رو میدید؟ اونا میگفتن آره بابا اگه مطمعن نیستی ما پولت و برگردونیم
خلاصه این قضیه تا اینجایی پیش رفت که این عزیزمون نزدیک 50 تومن به حساب اونا واریز کرد و در آخر هم بلاک شد از طرف همون افراد!
هممون ازین مثالا زیاد داریم! یه حرفی که من همیشه به خودم اول از همه و بعد به خواهرم میزنم اینه که میگم شکوفه اطرافیان ما درس عبرت هستند برای ما، ما داریم تک تک مشکلات و اشتباهات اینارو میبینیم! یادم باشه، یادت باشه که اینکارارو انجام ندیم!
خانواده ما یه درس عبرت بزگ بزرگن!!!
مامان حرف خوبی میزنه همیشه، میگه آقا تو میخوای فلان غذارو درست کنی اما تا حالا درست نکردی؟ باشه اما دیدی که تو همون غذا چه موادی ریختیم! چرا الکی و بیمورد خطا میکنی؟ فقط باید دقت کنی
دقیقا این تجربه ها هم همینطورین، باید دقت کنیم و مدام این تجربه ها رو تکرار کنیم که تو زندگیم اجراش نکنیم و یا تکرارش نکنیم!!!!!!
ب) درباره تجربیاتی بنویسید که به خاطر درک قانون تکامل، به جای طمع ورزیدن، به این نوع ایده ها و وعده ها با اطمینان “نه” گفتید؟
این مثال در رابطه با این موضوع نیست اما میتونه خیلی کمک کننده باشه
یادمه اون موقع ها که برای کنکور میخوندم خیلی وسوسه میشدم که حالا امروز و نخونم حالا ایندفعه رو بخوابم حالا ایندفعه رو برم بیرون و اینجور فکرا زیاد میومد تو ذهنم
اما به خودم میگفتم تو نیاز به تکامل داری
تو اگر الان تا فلان روز این مجموعه کتاب و بخونی، هم همه مطالبش و خوندی، هم تستاش و زدی هم رفع مشکل کردی
اما این نیاز به تکامل داره
تو نمیتونی این مطالب و تودوهفته قبل کنکورت بخونی و تموم کنی و پیچ و خماش و دربیاری و مسلط بشی
نمیتونم بگم تو این قضیه خوب عمل کردم اما تونستم خیلی اوقات به خودم، به افکارم نه بگم و خب نتیجه ای که داشت من و راضی کرد
خداروصدهزار بار شکر که کمکم کرد و به یادم آورد این نتایج رو تا بازگو کنم
ان شاءالله همیشه در مسیر پیشرفت و ترقی باشیم همگی
آمین
شیوا : به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوند بزرگ فرمانروای جهانیان خداوند برنامه ریز هدایتگر خیرخواه خداوند شگفتی ها
*ترس
طبیعی ترین حالت غلبه بر ترس اقدام کردن با وجود ترسیدن است.
رشد به معنای نترسیدن نیست بلکه به معنای اقدام کردن با وجود ترس است.
ترس و شک بزرگ ترین ابزارهای شیطان برای گمراه کردن ما هستند.
کارکردن روی ترس ها یک پروسه ی دائمی است .به همین دلیل کار کردن روی توکل و توحید یک پروسه ی دائمی است.
ترس هست اما در عین ترسیدن باید توکل کرد و حرکت کرد.
*عدم طمع و رعایت تکامل
وقتی برای رسیدن به خواسته ای که از نظر فرکانسی فاصله ی زیادی با آن داری و ظرف وجود تو آماده ی دریافت آن نیست ، به جای پرکردن این فاصله ی فرکانسی به وسیله ی کار کردن روی بهبود شخصیت خود و افزایش ظرف وجود خود ، میخواهی این فاصله را باایده ها و وعده هایی پر کنی که به تو وعده ی یک شبه ره صدساله رفتن را می دهد وعده ی استفاده از شانسی که در خانه ی تورا فقط همین الان و فقط همین یک بار زده نه تنها دارایی قبلی ات را از دست میدهی بلکه برای بازگشت به نقطه ی صفر راه پر پیچ و خمی را باید بپیمایی. جهان بااین ضربه ی سنگین به تو می گوید که هرگز قادر به دور زدن قانون نیستی.
به جای طمع ورزیدن به ایده ها و وعده های یک شبه پولدار شدن »نه« بگو و بدان که تنها راه رسیدن به خواسته ی مد نظر ، آماده کردن ظرف وجودت و مهاجرت به مدار آن خواسته است.پس قدم های محکمی برای رشد شخصیت درونی خود بردار روی بهبود مهارت ها و توانایی های خود درراستای آن خواسته کار کن . حل مسائل پیش رو را یادبگیر و شخصیت خودرا آماده ی دریافت آن خواسته کن.فرمول تحقق خواسته را یادبگیر و این از هر نتیجه ی دیگری برای تو باارزش تر خواهد بود و ازمسیر رشد خود لذت ببر و از مسیر هموار به خواسته ی خودت برس.
بهبود شخصیت درونی بالاترین اولویت در زندگی است.
*جملات تأکیدی امروز؛
1.بترس و عمل کن / بترس و اقدام کن / بترس و توکل کن
2.باصبر و رعایت قانون تکامل از مسیر رشدت لذت ببر و از مسیر هموار به خواسته هایت برس.
4
بنام خدایی که هدایت میکند
خدایی که در میان ترسها شجاعت را یادآوری میکند
خدایی که بندگانش را هنگام ترسیدن درآغوش میگیرد
و اوست همان آرامشی که در دل مومنان است
و ما اگر خودمون رو از خدا بدانیم
در میان تصمیم ها به او توکل میکنیم
همان ترسی که مادر موسی را فرا گرفت از انداختن موسی به آب
ولی مادر موسی به نجوای خدا گوش کرد
و به خدا توکل کرد و موسی رو به آب انداخت
و انسان به هر کسی یا هر چیزی جز خودش وو خدای درونش حساب باز کنه
قطعا از همونجا ضربه خواهد خورد
خدایا
من میخوام که از مدار فقر مدار سردی و دوری از تو
به سمت مدار ثروت و گرمی و مداری که تو هستی
هدایت کن
خدا رو شکر
سلام خدمت استاد بزرگوارم و خانم شایسته عزیز و همراهان سایت
گام چهارم
پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
من با اینکه در روانشناسی ثروت کلک پونزی رو از استاد تعریف و توضیحش رو شنیدم و فکر میکردم هیچوقت من درگیر این جریانات نمیشم اما به قول استاد فقر و طمع و ترس در وجود هر انسانی ،زانو هاش رو سست میکنه.پسرم قبلا در کار رمزارز فعالیت داشت و شکست سنگینی تو این مورد خورد ،حتی من و پدرش هم سرمایه گذاری کرده بودیم که همش از بین رفت و ما با خودمون عهد کردیم که هیچ وقت در رمزارزها سرمایه گذاری نکنیم تا اینک حدود دوماه پیش پسرم گفت مامان یه پیج پیدا کردم که ارزهای پامپی رو سیگنال میده و هر چقدر سرمایه گذاری کنم حداقل تا سیصد درصد سود میده و با مامشورت کرد که فلان چیزمو بفروشم و سرمایه گذاری کنم ما هم به خاطر طمع گفتیم اگه واقعا اینطوره انجامش بده.خلاصه پسرم سرمایش رو برد توی اون رمز ارز و تو سایت که نگاه میکرد ساعت به ساعت به پولش اضافه میشد تا دو روز که گذشت ما دیدیم سایت داره نشون میده که پولش ده برابر شده و باز به خاطر طمع و هم ترس من از اینکه الان فلان قدر تو حسابم هست اگه سرمایه گذاری نکنم با این شرایط اقتصادی هر روز ارزش پولم کمتر میشه و اینقدر حرص خوردم که اگر با پسرم این سرمایه رو وارد اینکار کرده بودم پول منم تو این دو روز ده برابر شده بود.
خلاصه سرتونو درد نیارم هم اون پولی که داشتم و هم باز به خاطر طمممممع وترس از فقرمقداری طلا هم فروختم و همسرم هم گفت من هم فلان قدر دارم …هر دوتامون پولها رو در این رمز ارز وارد کردیم .دوروز دیگه که گذشته بود ،سایت نشون میداد که پول پسرم حدودا بیست برابر و پول ما حدود ده برابر شده .خیلی ذوق کردیم .
پسرمگفت حالا یه مقدار از پولمو که سود کرده نقد میکنم میرم برای خودم خرید میکنم حالم جا بیاد اما دید حتی یک دلارش هم نقد نمیشه بعد که پیگیرشد دید سایت فیک بوده و همون پیجی هم که این ارزها رو معرفی میکرده این سایتهای فیک رو میزده که وقتی هم نگاه میکردی تمام اطلاعات رو لحظه به لحظه میداد اما غیر واقعی.بله استاد گرامی دقیقا ما هم این خلأ رو در خودمون حس مردیم که ترس طمع و فقر چقدر میتونه مخرب باشه .به قول استاد تا آخر دنیا این روند پونزی ادامه داره و ما باید با تغییر باورهامون وارد اون نشیم که البته از بین بردن ترس و طمع و حتی فقر رو چقدر شما دلسوزانه و ماهرانه راهکارهاش رو آموزش دادید.دیگه این ما هستیم که باید به آموزشها عمل کنیم .
سپاس از شما
برای انسان های بزرگ بن بستی وجود ندارد، چون بر این باورند که یا راهی خواهند یافت، یا راهی خواهند ساخت
.
.
.
( 4 ژانویه 2025 )
بنام خداوند بخشنده مهربان🫀
.
سلام به استاد عباس منش جان و خانم شایسته عزیزم
.
تمرین گام 4
(تجربیاتی را به یاد بیاورید که به خاطر عدم درک قانون، در دام ضررهایی با الگوی ترفند پونزی افتادید. منظور از ترفند پونزی:
هر ترفندی که به شما وعده ی یک شبه پیمودن ره صدساله را میدهد؛
هر ترفندی که اساس آن طمع است نه ارزش آفرینی؛
هرترفندی که اساس آن احساس بی لیاقتی و ناتوانی درباره خلق شرایط دلخواه در زندگی است؛
واقعیت گرفتار دام ترفند پونزی به این صورت نشدم
ولی یه تجربه ای که دارم از بدهکاری که برام پیش اومد چند سال پیش و در دام وام افتادم فقط برای اینکه میخواستم یه شبه پولدار بشم و نمیخاستم قانون تکامل رو رعایت کنم و اصلا اون تضاد مسیری بود که با استاد آشنا شدم و
کلی زندگیم خراب شده بود
فشار عصبی اونقدر زیاد بود که موهای سر و صورتم ریخته بود
ولی ازون به بعد کاملا این قضیه تکامل رو رعایت کردم و هر کاری میخام بکنم اول نگاه میکنم به پیشینه و کارهایی که انجام دادم اگر فاصله زیادی داشته یاشه دورشو خط میکشم
ولی این ترفند پونزی خیلی توی کار املاک هست که خیلی از مشاوران در دامش میفتن مثلا طرف داره روی یه فایلی کار میکنه ها و اگر یه خورده دوام بیاره اون واحد گل میشه ولی توی دام ترفند پونزی میفته از طرف همکاران یا مالکان یا هر شخص دیگری بهش پیشنهاد کمیسیون بیشتر داده میشه و بخاطره طمع میره سراغ یه فایل دیگه و پیش خودش کمیسیون اونو حساب میکنه میگه اینقدر میشه و رویا پردازی میکنه با اون کمیسیون دیگه قید اون کار قبلی رو میزنه و هم ازین جا رونده و هم ازونجا مونده میشه
ولی من واقعا همیشه سعی کردم تمام اینا رو با قانون تکامل بسنجم و خداروشکر توی دامش نیفتادم و مسیرمو سعی کردم برم یواش یواش
و همین باعث شده که آرامش داشته باشم ولی همکارانم همش بدو بدو عجله دیر شد
و بیا بریم وام بگیریم برای داشتن یه گوشی آیفون جدید و خونه و ماشین
ولی من اصلا به حرفاشون گوش نمیدم تا این بحث ها میشه میام بیرون
و سعی میکنم فقط با قانون جلو برم چون واقعا اون تجربه بدهکاری و رعایت نکردن قانون تکامل چنان اهرم رنجی برام شده که از چند کیلومتری وام و قرض و بدهی فرار میکنم و سمتش نمیرم
یا یه تجربه دیگه ای که داشتم ـ
همین تابستان امسال بود که شوهر خواهرم بهم پیشنهاد داد که بیا بریم توی زمینه خرید و فروش ملک فعالیت کنیم منم اول گفتم باشه ولی اومدم فکر کردم و از دید قانون برسی کردم دیدم اصلا این کار با روح قانون در تضاده
چون گفته بود که من پول میذارم تو کار کن
و منم نمیخواستم توی دام شریک شدن بیفتم و توی دام اینکه بخام جواب بدم به کسی و خلاصه
بعد یه روز فکر کردن به پیشنهادش گفتم واقعیت نه من فاصله دارم با اون کار و اگر خودت میخوای استارت بزن و من باید مسیر خودمو برم
یا حتی یادمه برای خرید ماشین جدید شاسی بلند
باز بهم گفت که بیا بریم این ماشین ثبتنام کنیم قسطی بخریم داشته باشیم
من گفتم خب چرا اول پولشو نسازیم بعد بریم بخریم گفت اوووو تا چند سال باید پولشو بسازیم بعد بخریم
نه تا آدم بدهکار نباشه چیز دار نمیشه و منم گفتم دستت درد نکنه شما بخر سوار شو انگار ما سوار شدیم ـ
من هر موقع شرایطش اوکی بود میرم نقدا پرداخت میکنم میخرم
و میتونم بگم توی این مورد خیلی خوب هستم
و تحت هیچ شرایطی خلاف قانون الهی عمل نمیکنم
.
.
.
در مورد بحث تغییر کردن و ترس نداشتن از تغییر
میتونم بگم تجربه خوبی داشتم و سال 98 یه سری تصمیمات عالی گرفتم و تغییرات رو در زندگیم ایجاد کردم و باعث شد که الان خیلی راضی باشم و درس و دانشگاه و کار با ماشین رو کنار بذارم و فقط بچسبم به کار املاک و فقط توی اون برم جلو و به موفقیت های خوبی برسم
و ادامه بدم و ادامه بدم و ادامه بدم
و استاد در آخر یه جمله ای رو میگه که
رمز موفقیت:
استمرار استمرار استمرار و ایجاد باور های مناسب و پذیرفتن بی قید و شرط باورهای مناسب و مقاومت نداشتن و کنترل ورودی ذهن و نشنیدن حرفای جامعه و این تنها کلید خوشبختی و سعادت و ثروت است
میخوام اینو بگم اگر ما بچه ها یه جاهایی کم نتیجه میگیرم فقط بخاطره اینه که مقاومت داریم در پذیرفتن جملات استاد و بی قید و شرط نمیتونیم بپذیریم که این صحبت ها و باورها کاملا درسته
و همون حرفا استاد در گام 2 که گفت یسری ها بجای استفاده از قانون فقط قانون رو حفظ میکنن
و مقاومت ها رو کنار نمیذارن و بی قید و شرط پذیرا نیستن
و دقیقا درسته ما میخواییم قانون تغییر کنه ولی ما تغییر نکنیم و جالبه به صورت نامرئی هم در این مورد پافشاری میکنیم اگر به یکسری از رفتار ها و اعمالمون دقیق بشیم ردپای اینو میبینیم و بعد میگیم چرا من روی قانون کار میکنم ولی جواب نمیده
و این ترمز به صورت نامرئی جلوی مارو گرفته
و ما باید بیس و ریشه رفتار و اعمالمون رو بشناسیم که آیا با روح قانون موافقه یا مخالفه و نخواییم قانون رو با رفتارمون وفق بدیم چون فقط درجا میزنیم و دور خودمون میچرخیم
.
.
.
خدایا شکرت برای این ردپای گام چهارم
.
.
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
[پروردگارا!] تنها تو را می پرستیم وتنها از تو کمک می خواهیم🫀
.
ادامه دارد….
به نام خدای مهربانم
سلام خدمت استاد و همراهان عزیز
واقعا عالیه که هر قدم همرمانی داره با اتفاقات اون روز من و ایده هایی که باید انجامشون بدم
در مورد موضوع ترس که هربار من دارم رو خودم بهتر کار میکنم هربار ترس هایی هست که باید باهاشون روبرو بشم و هربار سرعت روبرویی بیشتره از قبل و وااقعا واقعا ترس ها توهمن
ریشه ترس برمیگرده به احساس لیاقتی که تکیه ش به عوامل بیرونیه و راهکارش اینه که رو احساس لیاقت بی قید و شرط کار کنم در مورد موضوعات مختلف اینطوری میتونم با ترسام حرکت کنم
موضوع اینه که در حین ترسیدن حرکت بکنم و ایمانمو نشون بدم
واقعا خداروشکر برای آگاهی های ثروت بک برای این مسیر که با هییچ مقدار ثروتی نمیتونستم اینو بدست بیارم بخدا
چقدر خوب شد که این قدم برداشته شد و این فایلو گوش کردم چون یه ترسی بود که منو گرفته بود مه رفتم داخلش و الان احساس سبکی عالی ای دارم واقعا خداروشکرر برای هدایتاش
ممنونم ازتون استاد عزیزم
سلام
یکی از پاشنه های آشیل خودم همین عدم درک قانون تکامل هست که ضربه های زیادی خوردم
قبل از آشنایی با استاد یه دوستی داشتم که گفت یه شرکتی را پیدا کرده که اگه پولت را اونجا بزاری سود بالایی میده فکر کنم میگفت سرمایه ات در عرض یک سال 4 برابر میشه و من هم که قانون تکامل را نمیدونستم ماشینی که زیر پام بود را فروختم و ریختم تو این کار و چند ماه بعد کل اون سیستم ناپدید شد و دیگه هم نتونستم پولم را بگیرم و این درس بزرگی به من داد و دیگه وارد این شرکت ها نشدم تا اینکه با استاد آشنا شدم و وقتی فهمیدم قوانین چطور کار میکنن دیگه صددرصد به حرفهای استاد عمل کردم و از اون موقع ضرر نکردم یعنی پولم را با حرص و طمع سرمایه گذاری نکردم قبول کردم که باید آرام آرام رشد کنم از مسیر توانایی هام و ایجاد ارزش
یک بار هم چند سال پیش یه دوستی که به دفترم میومد گفت اگه پول داری یه کاری بهت میگم که میتونی خیلی زود سرمایه ات را بیشتر کنی و خودم هم تو این کار سرمایه گذاری کردم و شروع کرد به توضیح دادن یکی از همین شرکتهای هرمی بعد از اینکه حرفهاش تموم شد گفتم نه من اصلا دور این کارا نمیرم و دیگه توضیح اضافی ندادم یادمه با تمسخر بهم گفت من فکر میکردم تو آدم باسوادی هستی و فکر اقتصادی خوبی داری ولی الان فهمیدم هیچی نمیدونی و من هم با آرامش گفتم حالا شما این جور فکر کنید من هیچی نمیدونم
و گفت من خونم را فروختم گذاشتم تو این کار و یه مغازه داشت اون هم بعداً فروخت و گذاشت تو این شرکت و دو سالی شد من ازش خبر نداشتم ولی میشنیدم که کسانی دیگه هم ازشون پول گرفته بود و یکی بود خونه اش را فروخت و داد به این دوست ما که براش سرمایه گذاری کنه
حدود دو سال بعد تو دفترم نشسته بودم این دوست اقتصاددان ما اومد تو دفترم و گفت یه خونه دارم میخوام اون هم بفروشم گفتم باشه تو همین حین گفت تو خوب کاری کردی اون موقع که بهت گفتم بیای تو اون شرکت سرمایه گذاری کنی نیومدی کل پولم رفت شرکت ناپدید شد و یه خونه و مغازم رفت کلی هم به اطرافیان بدهکار شدم چون من گفتم که پولهاشون را تو این سیستم بزارن الان هم یه خونه دارم که باید بفروشم تا بتونم بدهی هام را بدم و همون موقع بود که تو ذهنم اون حرفاش را مرور کردم و یاد حرفهای استاد افتادم که چقدر دقیق قوانین را آموزش میدن و حتی یک کلمه هم در این موارد با این دوست عزیز حرف نزدم، گفتم اشکال نداره یه موقع اینجوری میشه دیگه و رفت
واقعا درک این قوانین و عمل به آنها نه تنها پول به حسابمون میاره بلکه جلو خیلی از ضررها را میگیره
چون به حرفهای استاد ایمان دارم خیلی زود قبول میکنم و هیچ موقع هم وسوسه نشدم که مثلاً با کسی شریک بشم یا ره صد ساله را بخوان یک شبه برم
خدایا شکرت به خاطر وجود استاد عباس منش بزرگوار
استاد شما لایق بهترینهایی چون بهترین آموزشها را به شاگردات انتقال میدی
درود بر خداوند و استاد عزیزم ،بانو شایسته و شما دوستان الهی
اولین ترس که بر اون غلبه کردم ترس از حرف مردم ،ترس از قضاوت شدن (همکاران و اقوامم و دوستان که این یه ورشکسته کامل هست )بود و مصمم شدم حرکت کنم و شهامت را در خود ایجاد کنم که باعث تغییر شود تا شجاعتی بدست آورم برای اهدافم چون هدف داشتم درمسیر بودن را نمینتونستم پایدار کنم که به لطف الله هدایت شدم و آغاز شروع تمام خلق هایم در زندگی ام با توکل به خدا شدم . بیشترین فکری که با من بود ایم بود و دقیقا این ترس ترمزی برای رشد من بود .
در اصل این ترس جزئی از نواقص اخلاقی ام بود و با شناسایی این ترس و توکل بر خدا و حرکت کردن آغاز و نوید بخش روزهای بهتر برایم بود و در ادامه با تمرین و شناسایی های بیشتر نواقص اخلاقی ام شروع به تمرینات و آموزهای استاد در تک تک فایلها کردم و اتفاقات کوچک روز به روز بزرگتر شد و بیگ بنگی در زندگیم رخ داد و ادامه دارد .
بدرود
به نام الله یکتا خدای رزاقم
سلام به همه دوستان عزیز و سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
شکر وجودتون
استاد چقدر خوب به سوال جواب دادند
چقدر برای من وقتی که میخام برم تو دل مشکلی یا مسئله ی جدیدی رو باهاش رو برو بشم یا کار جدیدی رو انجام بدم همینطوره ترس هام هستند نجواهام هستند ولی ایمانم به خداوند و قانون باعث میشه که شجاعانه حرکت کنم همش فکر میکنم همونجوری که اینهمه تغییرات رو به وجود اوردم و مشکلات رو حل کردم و مسیرم پیشرفتم بهبود یافت این مسئله هم تمام شرایط ایده ها و افراد و راه حل های مناسبش در طول مسیر به من گفته می شود
خدایی رو دارم ک در حال هدایت من است و این همان ایمان منه برای انجام حرکت های بزرگتر
و تازگی به درک جدیدی رسیدم که هرچقدر کار های بزرگ تری رو انجام بدیم کار هایی که نیاز دارند به شجاعت بزرگ تر و ایمان بیشتر به قانون و خداوند البته با رعایت قانون تکامل این کارها باعث می شوند تا بیشتر و سریع تر تکاملم رو در درک قانون طی کنم بیشتر اتفاقاتی رو تجربه کنم که حاصل شجاعانه حرکت کردنم است و این انگیزه ای برای من بشه تا همش در حال حرکت کردن به سمت بهتر بهتر شدن و کشف کردن تمام ناشناخته هایم بشم و از جهان و نعمت هاش استفاده کنم الهی شکرت
و راجب ترفند پونزدی نظری که دارم اینه که اگر همیشه در اون حد از باور باشم که خودم میتونم خیلی زیادتر از این نوع پیشنهاد ها پول بسازم هیچوقت درگیر نخواهم شد
و همچین فردی با این باور ها اصلا در مقابل افرادی که این نوع کلاهبرداری هارو انجام میدن قرار نمیگیرن و در مدار اونها حرکت نمی کنند
و چقدر این عدالت جهان رو لذت میبرم ازش
الهی شکرت
چقدر قشنگ استاد اخر فایل تکرار میکنند که استمرار استمرار و ایجاد باور های مناسب و پذیرفتن بی قید و شرط باور های مناسب
و مقاومت نداشتن و کنترل ورودی های ذهن
حرف های جامعه رو نشنیدن و …
این کلید کلید خوشبختی کلید ثروت و سعادت و راه طبیعی رسیدن به خواسته ها به راحت ترین شکل ممکن
فقط باید باور کنیم باید حرکت کنیم و تجربه کنیم و ایمانمون رو حفظ کنیم تا تکامل طی بشه
توی مسیر عجله داشتن باعث دور شدن ما از مسیر میشه
و وقتی که تعهد داری رو این باور ها و کلید ها ادامه میدیم نتایج میاد اتفاقات خوب میان لذت ها میان تجربه خلق کردن رو احساس میکنیم
معنویت ما بیشتر میشه
و این همان بزرگ شدن ظرف وجود ماست
اونقدر نعمت وارد زندگی میشه که فقط میتونیم ساعت ها بشینیم و شکرگزاری کنیم
باز هم الهی شکرت میکنم خدایا ک منو در این جهان با این قوانین افریدی با این نعمت ها افریدی و این قدرت رو در اختیار من قرار دادی
من با این اگاهی ها خودم رو لایق بهترین نعماتت میدونم و ازت میخام همه چیز رو از بهترین نوعش به من بدی الهی هزاران مرتبه شکرت