مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده» - صفحه 47 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-09 15:33:402025-01-11 07:58:52مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد . تی شرتت قشنگه.فک نمیکردم تو امریکا هم پرچم ایران باشه.شایدم دادی چاپ کنن واست.
استاد خواهش میکنم تو فایل بعدی دو دقیقه وقت بزارید و راجع به تاثیر عبارات تاکیدی در تغییر باور توضیح بدید.خودتون قبلا گفتید راهش اینه بعضی از دوستان هم در بخش عقل کل این راه رو توصیه میکنند اما در این فایل حرفی ازش زده نشد.استاد ما یک جمله رو چطور میتونیم باور کنیم .مثلا جمله من هر چی میخورم جذب بدنم میشه برای لاغرها.آیا روشش تکرار همین عبارته؟
و اینکه آیا هنوز به تمام دوره قانون آفرینش اعتقاد دارید.آخه یه بار شنیدم گفتید میخواهید یبار دیگه براش برید جلو دوربین. :)
سلام دوست عزیز
ما برای تغیر باورهامون باید باورهای درست رو مدام تکرار کنیم و اون ها رو هزاران بار به خودمون بگیم.به قول استاد مهم تکراره .تکرا تکرار وتکرار
گوش دادن به عبارت تاکیدی هم یکی از همین روش هاست که میتونیم باورهای درست رو تکرار کنیم یعنی الزاما شما حتما وفقط نباید عبارت تاکیدی گوش کنید تا باورهاتون تغیر کنه
بلکه علاوه بر اون میتونید کارهای دیگه ای هم انجام بدید مثلا اونا رو بنویسید_با خودتون دربارش صحبت کنیدو…..
و حتی شما میتونید سبک شخصیه خودتون رو برای تغیر باورها داشته باشید مثلا من به شخصه اینطور تمرین و تکرار میکنم که در یک مصاحبه هستم و طرف مقابل از من به عنوان مثال میپرسه چه باوری در مورد فلان موضوع دارید که اینقدر موفقید و من باورهای درست وقوی رو میگم یا مثلا از من سوال میشه که چرا این اتفاق رخ داده در زندگیتون یا در دنیا ومن جواب میدم
مهم تکراره این موضوعه حالا میخواد به هر شکلی باشه
سعی کنید بفهمید با کدوم روش راحت تر هستید و بهتر میتونید باورهاتون رو تغیر بدید.
سلام به استاد عزیزم و همه شما خانواده خوبم
من الان نمیدونم واقعا خوابم یا بیدارم فقط میدونم خدا با یه قدم کوچیک من دنیامُ زیرو رو کرد خیلی خوشحالم خیلیییییییییی خدارو پیدا کردم امروز صبح که گوشیم زنگ میخورد ی صدایی میگفت بخواب حوصله داری پاشی یکم با خودم کلنجار رفتم بلاخره به خودم گفتم واسه یک ساعتم که شده پاشو راستش از شب قبلش یه نجواهایی داشت سعی خودشو میکرد که منو ناامید کنه اما صبح ی لحظه به خودم گفتم افسانه مگه این همه میگن باور داشته باشید خدارو ایمان داشته باشین چیه مگه خدا بهت میگه کوه بکن نه باورتو همین لحظه باید به خودت و خدا نشون بدی پا شدم با وجود اینکه هنوز یه نجوایی توو ذهنم داشت کار خودشو میکرد و میخواست منو منصرف و میگفت امروزم مثل بقیه روزا اما اما بهش گوش ندادم و گفتم خدایا چه امروز به خواستم برسم چه نرسم باز بهت ایمان دارم اگه امروزم نشه بلاخره توو روز مناسبش اتفاق میفته اما منو از این حال نجات بده …..
بخدا هنوز باورم نمیشه بیدارم
یاد اون حرف استاد افتادم که میگفت با کلمات که نمیخوایم بازی کنیم خودمونو که نمیخوایم گول بزنیم قلبن باید باور داشته باشی و خودت میدونی که واقعا نیتت چی بود….
همیشه فکر میکردم برای اینکه به خدا ایمان داشته باشم یا که باورش کنم چه راههای طولانی باید برم چه کارای سختی باید انجام بدم اما امروز فهمیدم که نه فقط توو شرایطی که همه چیز اون جور که میخوای پیش نمیره باید خودتو باورتو نشون بدی بعدش دیگه دنیا گلستان میشه نمیدونم چه جوری بهتون بگم که خدا منو از چه روزایی نجات داد نمیدونم چ جوری بگم که خدا بی نهاییت مهربان بی نهایت خوبه هر چی بگم کمِ فقط میتونم بگم خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
استاد عزیزم از خدا سپاسگزارم که شمارو سر راهم قرار داد و دستی از دستان خدا شدین برای من ?????
سلام استاد گلم این فایلتون به شدت عالی بود ابتدا تشکر می کنم و یه سوالی برام پیش امده شاید یه ایده خوب باشه که کمی در موردش برامون صحبت کنید
به شخصه خودم این مدلی فکر میکنم که مردم امریکا یا کشور های توسعه یافته شاید کالا براشون ارزونه در مقابل در امدشون یا فکر میکنم که شاید این صحبت ها رو اگر اونها بشنوم نپذیرند ولی توی همین فایلتون انتهای صحبتتون دیدم که نه اونا هم اگر درست فکر نکنن و اقدام درستی نکنن براشون فرقی نمیکنه امریکا باشه یا کشوری جهان سومی ! باز هم محتاجن و باید ریشه افکر و کاراشون رو درست کنن. لطفا کمی از مدل زندگی مردم کشور های توسعه یافته بگید و اشتباهاتی که بین اونا و ما یکسانه و این باعث میشه که ما بدونیم که اگر افکارمون واقعا پایه ای تغییر نکنه محل زندگی کمکی نمیکنه. لطفا در این باره کمی برامون توضیح بدید متشکرم
سلام به سلامتی حال خوب
داداش خوبم نمیدونم چند روز عضو سایتم تمام فایلهای مصاحبه رو گوش کردم ومیشه گفت هفتاد درصد فایلهای رایگان دیگه رو، کتاب رویاها رو سه فصلشو خریده بودم امروز که دیدم تخفیف گذاشتین سه فصل دیگه رو خریداری کردم و فایل مصاحبه هجده رو اول توضیحاتشو خوندم و بعد دانلود کردم بعد اون رفتم فصل چهار کتاب رویاها که تازه خریداری کردم شروع به خوندن کردم شگفت زده شدم که چقدر محتوای مصاحبه هیجده برای فصل چهار کتاب رویاها مفید بود چون معنی جهاد اکبر درونی برای پرکدن فاصله بین ذهن و روح رو متوجه نمیشدم و با محتوای مصاحبه هیجده تونستم بهتر درکش کنم و این خیلی برام جالب بود که چند وقتی بود میخواستم فصل چهار کتاب رویاها رو تهیه کنم ولی نمیشد و امروز این اتفاق افتاد یعنی همزمانی مصاحبه هیجده و خرید فصل چهار کتاب رویاها و فهمیدم اینکه قبلا نمیشد بخرم بخاطر این بوده که زمانش نبوده
خودم میدونم که باورهای محدود کننده زیادی دارم هروقت هم فایلهای رایگان رو گوش میدم همش دنبال اینم که یه ایرادی بگیرم ازشون امروز که داشتم مصاحبه هیجده رو گوش میکردم و شما میگفتید که من خودم میشینم کامنتها رو میخونم و فایلهارو موردی گوش میدم و لذت میبرم از خوندنشون، با خودم میگفتم عباسمنش بایدم از خوندن اونا لذت ببره چون که داره ازشون پول در میاره که یهو شما مثال ذره بین رو زدید و من یهو جا خوردم، باخودم گفتم چه زود خدای عباسمنش جوابمو داد یعنی عباسمنش از کجا میدونست که من دارم اینطوری در موردش فکر میکنم که اینطوری جواب داد.
با سلام خدمت پیام رسان الهی
استاد عزیزم واقعا سپاسگذارم به خاطر تمام محصولات و زحمات شبانه روزیتون واقعا زبان تشکر از خدا و شمارو ندارم چرا که به محض اینکه اراده کردم باورهامو تغییر بدم و تغییر رو از خودم شروع کنم انگار کوهی از معجزات در برابر من قرار گرفت و اینقدر ذره ذره و قشنگ پیش رفت اتفاقات زندگیم که اطرافیان اتفاقات رو وقایع طبیعی زندگی من تلقی میکنند و خودم معجزات الهی رو میبینم نمیدونید چه حسی دارم وقتی صبحها سراز بالشت برمیدارم یهو یادم میاد به هدفم رسیدم چه لبخندی رو لبم میشینه و چه جوری دلم قنج میره و صمیمانه خداروشکر میکنم و روزمو آغاز میکنم چقدر آرامش گرفتم چثدر حالم خوبه خدایا شکرت سپاسگذارم از قوانین ثابتی که همه چیز ست.
استاد عزیزم هربار که فایلی از شما میشنوم زندگی من آماده تحولی دیگه میشه و خوشحالم از اینکه غار حرا شدی تا به معبودمون برسیم و صدا شو بشنوی
یادمه تو یه فایلی گفتین خدا همه چیزه وقتی به جایی رفتم که زندگیمو رقم میزد اون قلم و کاغذ و اونی که حکم رو روی کاغذ جاری میکرد برگشتم بخدا گفتم تو خودت حاکم شو خودت خودکارشو و خودت کاغذ و چقدر قشمگ به رنگ اونا دراومد و به هرچی نگاه کردم خدارودیدم و گفتم تمام دنیا دست به دست هم دادن تا منو به خواسته م برسونن و همینطور شد در کمترین زمان ممکن رسیدم و حسش کردم .
صمیمانه از خداوند و از استاد عزیزم سپاسگذارم و امید دارم موفقیتهای بیشتری را تجربه کنید استاد عزیزم برادر دوست داشتنی?
درود بی کران به استاد عباس منش و خانواده بزرگ ایشانمن حدود ۴ سال پیش با سایت شما اشنا شدم و چون از حرف های شما بسیار لذت می بردم و هیجان زده می شدم خواستم تا همسرم هم به فایل ها گوش دهد
ما در وضعیت بد اقتصادی بودیم و هسرم هم بیکار بود
وقتی به ۵دقیقه از حرفهای شما گوش داد زد زیر خنده و شروع کرد به مسخره کردن من که این حرفها چرت و پرت هستش من هم چون تو فایل ها شنیده بودم اگه کسی نمیخواد گوش کنه ، نمیشه هیچ کاری کرد شبها وقتی اون خواب بود به فایل ها گوش می دادم
البته خود من هم بعد چند ماهی به دلیل بیماری از شما دور شدم تا این که دو ماهه دوباره شروع کردن و باقدرت دارم پیش میرم .
اما جالب اینجاست که بعد از چهار سال سه روز پیش که از خواب بیدار شدم دیدم همسرم با عجله دوید طرف من و به من گفت بیا بیا این فایل گوش کن عالیه ، یه اقایی به اسم عباس منش هست یه حرفهای قشنگی میزنه وقتی اینو شنیدم از تعجب نمیدونستم چی بگم ولی سکوت کردم و نشستیم با هم به فایل گوش دادیم ولی اشک تو چشمام جمع شده بود
سپاس بیکران استاد عزیز من در حال حاظر دارم کتاب رویاهایی که رویا نیستن میخونم اونجایی که گفتین که قوانین همیشه همیشه جواب میده مثل قانون فیزیک می مونه نه قوانینی که ما انسان ها گذاشتیم به چنان ارامشی رسیدم که حد نداره
سپاس بیکران
سلام خیلی لذت بخش بود حسی که بهم میده صحبتای استاد واقعا قابل وصف نیست داشتم به فایل استاد گوش میکردم که یه مشتری بهم زنگ زد و ازم نیرو خواست(کارم خدماتی) شرایطشو گفت منم سریع پیگیرشدم و به لطف خدا یه نیروم قبول کرد و اینکه مشتری هم اوکی شد فقط مشتری ازم خواست که حتما حضوری بیاد صحبت کنه که منم مشکل نداشتن دفتر داشتم که نمیدونستم چیکار کنم فقط بایکی از دوستام که قبلا باایشون تو کرج تو دوره استاد اشنا شده بودم و الان تو دفترش براش کار میکنم اتفاقا باید میرفتم پیشش کارم که پیشش تموم شد گفتم بهش میشه فردا بیام دفترت که کار مدیرفروش چسب بود گفت ببین مشکلی ندارم فقط کسی از بچه های اینجا نباشه یا نه اصلا برو دفتر بیمه از لحاظ محیطیم خوبه که قبول کردم(درخواست کردن) حالا ایمان دارم این بخاطر کار کردن روی خودمه و توجه به خواسته هام حتی اگه مشتری هم اوکی نشه اصلا ناراحت نمیشم و باید بیشتر رو باورام کار کنم و این نشونس امیدوارم خداوند کمکم کنه استمرار داشته باشم تو تمرینات مثل تمرین آینه که همیشه جزیی از برنامه هام شده شایدم بخاطر همینه چون بارها به خودم گفتم من ارزشمندم ,باهوشم,فوق العاده ام, موفقم,شادم, ثروتمندم,دوست داشتنی ام و … قطعا اثرات استمرارو تکرار و باز هم ادامه میدم خدایا دوست دارم امیدوارم همه کسانی که دنبال حقیقت زندگی خودشون هستن به اون برسن شاد باشید
به نام یگانه خالق جهان هستی
سلام به همه عزیزانم
خدارو بینهایت سپاسگذارم بابت این صبح زیبا بابت امیدی و ارزو و افکاری که در وجودم قرار داده که هیچ قدرتی نمیتونه دسترسی بهشون داشته باشه و این گنجب که در وجودم هستم تنها به اذن خودم با اجازه خودم قابل دسترسی برای دیگران یا همون باورهای محدود کننده هستش
خدارو شکرت که کم کم همسرم هم داره باهام همگام میشه در این مسیر و خدارو شکر که دیشب این نشونه رو توی خواب دیدم
خواب دیدم که از ی مسیری باید میرفتم که ی دز مستحکم و بلند داشت و درش بسته بود از دیوار رفتم بالا رسیدم اون بالا دیدم ی نفر اومد پشت در گفت چرا از روی دیوار میای تو بیا پایین تا در رو برات باز کنم گفتم من ماشین باهامه میشه با ماشین بیام گفت چرا که نه با ماشین بیا و خلاصه با ماشین وارد اون مسیر شدم
و این خواب پیرو این بود که دیروز داشتم این فایل رو میدیدم گفتم استاد میگه باور سازی کن من چطور میتونم باور مناسبی ایجاد کنم یا اصلا بفهمم این باور درسته یا نه ؟
اومدم روی کاغذ نوشتم
بینهایت ثروت در جهان وجود دارد:
1/چه انگیزه و امیدی به من میده این باور
2/چه مسیری رو برام باز میکنه و چه نشونه های به من میده
3/چه ایده هایی به من میده تکرار این حرف فکر و باور
و دیدم واقعا این جمله هیچ مسیر محدود کننده ای برام نداره و مسیر برام باز انگیزه کافی بهم میده جرات و قدرت ایده پردازی بهم میده بهم اطمینان خاطر میده حرص و طمع رو ازم میگیره ارامش بهم میده و…
هرچقدر ثروتمند تر شوم نزد خدا محبوبترم
باز این سوالات و پاسخ دادن به اون و دیدن مسیری باز مسیری پر از لطف رحمت خداوند مسیری سراسر هدایتی مسیری پر از ارامش پر از روابط خوب پر از حس سرزندگی پر از ایمان پر از توکل پر از حس خوب حرکت کردن و گسترش جهان مسیری که ترس درش نیست مسیری که رو به خدا و نظر خداوند هستش و وقتی این سوالات رو از خودم میپرسم به خودم میگم زیبا نیست زیبا نیست اینجور دیدن این جور حرکت کردن و میگم خدای من به امید خودت و این همون مسیریه که من میخوام برم
به نام خدا💕
روز ۹۳ سفر من….
با سلام خدمت همه دوستان عزیز ،خدا رو شکر که یک فایل دیگه گوش دادم و نکات زیادی دستگیرم شد.
تغییر بنیادین باورها،کاری که خیلی آسون نیست ولی میتونیم با استمرار در کنترل ذهن و با ورودی های مثبت و تکرار در آن باورهای جدید رو جایگزین باورهای قدیمی کنیم و بدونیم که باید همیشه اونها رو تقویت کنیم چون باورها و فرکانسهای منفی هر لحظه منتظرن که دوباره رشد کنند،اونجایی که استاد گفتن که خدا در قرآن گفته که وقتی ما به پیامبران خود میخواستیم وحی کنیم شیطان هم شروع به نجوا میکرد اما سخن خود را بالاتر و رساتر قرار میدادیم خیلی برام جالب بود که شما هر کس که باشی اگه هرلحظه به یاد خدا نباشی و خودت را با غذاهای روح سیر نکنی احتمال لغزش هست،پس از خدا میخوام همیشه یادش در قلب ما باشه و ما رو به راه راست هدایت کنه،خدایا شکرت بابت احساس خوبی که دارم🌹
سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایستهی عزیز
باور ساختن تنها با تکرار صورت میگیرد. نباید به دنبال روشهای جدید یا اطلاعات و دانستههای جدید باشیم، چون اصل یک چیز است، اینکه تجارب زندگی ما حاصل فرکانسهای ماست، تنها راه تغییر فرکانسها تغییر باورهاست که تغییر باورها تنها با دادن ورودیهای مناسب و تکرار” این روند صورت میگیرد.
تکرار میتواند به روشهای مختلفی صورت گیرد، نوشتن، حرف زدن با خود، فکر کردن، گوش دادن و…
این روند باید همیشگی و پیوسته باشد، مانند غذا خوردن، همانطور که پیوسته و منظم غذای جسم را تامین میکنیم، به همان صورت هم باید غذای ذهن را فراهم کنیم. همانطور که بعد از مدتی که غذا خوردیم دوباره گرسنه میشویم و مجدد غذا میخوریم به همان شکل نیز باید مکررا ورودیهای مناسب به ذهن بدهیم. همان وسواسی را که برای غذایمان خرج میدهیم، همان را باید برای چیزهایی که به ذهنمان میدهیم داشتهباشیم.
و این روند باید تبدیل به بخشی از زندگی ما شود، زیرا تنها تا زمانی که روی خودمان کار میکنیم و ورودیهایمان را کنترل میکنیم، نتیجه میگیریم،
به محض اینکه دیگر مواظب ورودیهایمان نباشیم، باورهای محدودکنندهی گذشته باز مثل علفهای هرز تمام باغچهی ذهنمان را اشغال میکنند، ترسهایمان برمیگردد و نتایج نیز به تبع دیگر مطلوب نخواهد بود.
برای این فایل ارزشمند سپاسگزارم.💗