مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته» - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-54.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-20 21:25:362025-01-22 06:47:58مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد خوش تیپ وزیبایم
سلام بر بانوی زیبای پرادایس
سلام دوستان هم فرکانس
سلام بر خودم که خودم هستم وفقطخودم میتونم با خودم در صلح قرار دهم خودم را …
سلام وسلام
اینجا کامنت زیبای سعیده شهریاری رو کپی میکنم تا بیشتر بخوانیم ولذت ببریم از این همه نعمت …
نکته ی اول:برای رسیدن به هدفت: یکسری کارها رو باید انجام بدی و یکسری کارهام هست که نباید انجام بدی.موفقیت فقط انجام یکسری کارهای درست نیست،بلکه انجام ندادن یکسری کارهای نادرست هم هست.این پکیج باهمه
نکته ی دوم:یک جایی هست تو میدونی طبق قانون الان باید این خواسته ت محقق بشه ولی اتفاق نمیفته،اونوقت باید بگردی ببینی چه مشکلی هست؟چه ترمزی داری؟وقتی از مسیر قانون حرکت میکنی،قانونی که مو لای درزش نمیره،ولی به نتیجه نرسید،مشکل از قانون نیست،مشکل از توعه،ببین کجای مسیر رو اشتباه رفتی و برای پیدا کردن این مشکل بجای حساب کردن روی عقلت،از خداوند درخواست کمک کن!
نکته ی سوم:هرجا دیدی داری مسیر رو اشتباه میری،قطعش کن.مهم نیست چقدر راه اومدی،یا چقدر زحمت کشیدی،اینا توجیح ادامه دادن به مسیر اشتباه نمیشه،اگر میخوای به خواسته ت برسی،باید جسارت پرداخت بها داشته باشی
نکته ی چهارم:بحث اشتباه نیست.بحث خواسته های ماست،مثل اینکه تا الان میخواستی غروب خورشید رو ببینی،ولی الان نظرت عوض شده و میخوای طلوع خورشید رو ببینی،حالا هرچقدر رفتی باید برگردی!
نکته ی پنجم:وقتی یک هدفی داری،باید فرکانس هات در جهت هدفت باشه،اگر فرکانس هات در جهت خواسته ت نباشه،مهم نیست چقدر تلاش میکنی یا چقدر اون خواسته رو میخوای،تو بهش نمیرسی چون همزمان که داری با تموم قدرت پدال گاز ماشین خواسته ت رو فشار میدی،اون پات روی ترمزه،و اینطوری نمیتونه ماشین حرکت کنه،نمیتونه!
نکته ی ششم:وقتی میخوای به یک هدفی برسی؛ولی درگیر یک مسئله متضاد خواسته ت هستی،و فکرت اونجاست نمیتونی به خواسته ت برسی،پس باید تلاش کنی فرکانس هات رو در یک جهت قرار بدی و ذهنت رو از ناخواسته ها خالی کنی،باید بتونی این کار رو بکنی،این وظیفه ی توعه!
نکته ی هفتم:وقتی تمرکزت رو از روی چیزی که نمیخوای برمیداری،به صورت معجزه آسا درها باز میشه،چون پات رو از روی ترمز برداشتی و ماشین راحت به سمت خواسته هات حرکت میکنه و شما به خواسته میرسی،بدون هیچ زجر و سختی
نکته ی هشتم:وقتی فرکانست تغییر میکنه،همزمانی ها رخ میده و جهان برات کارها رو انجام میده.درواقع شما با خواسته ت هم مدار میشی و باهاش برخورد میکنی،وقتی شما از درون تغییر میکنی،جهان به باور های جدید شما پاسخ میده،اگرهنور پاسخ نداده،یعنی شما هنوز درست تغییر نکردی،میخوای بدونی چقدر باورهات تغییر کرده؟به نتیجه هات نگاه کن!
نکته ی نهم:اگر دوست داری یک چیزی اتفاق بیفته،باید قلبا بسپری به خدا و بگی هر اتفاقی بیفته به نفع منه.الخیرفی ما وقع رو باید به عمل نشون بدی،وقتی میخوای روی دوش خدا بشینی دیگه هی نباید بزنی پس سرش بگی ازینوری نرو،ازونوری برو،باید فقط ازون بالا از مناظر لذت ببری و اجازه بدی خداوند کارها رو انجام بده!
نکته ی دهم:ویژگی های خواسته ت رو مشخص کن،اینکه چه جوری و به چه طریق اتفاق بیفته روباید بزاری خدا راهشو انتخاب کنه،چون اون بهترین راه و ساده ترین راه رسیدن به خواسته ت رو میدونه.آگاهی های ما اندازه ی نوک دماغمونم نیست،اون داره کیهان رو مدیریت میکنه،پس ما فقط باید بهش اعتماد کنیم و تسلیم باشیم
نکته ی یازدهم:به روش رسیدن به خواسته ت کاری نداشته باش،به خواسته ت کار داشته باش،ویژگی های خواسته ت رو مشخص کن،نه یک مکان خاص،آدم خاص، شغل خاص و …مشخص کن میخوای خواسته ت چه ویژگی هایی رو داشته باشه چون خداوند فقط میدونه چه چیزی برای شما بهترینه،اول و آخر و ظاهر و باطن خودشه!کجا دنبال چی میگردی؟
نکته ی دوازدهم:باید احساست نسبت به خواسته ت این باشه که،اگر اتفاق بیفته خوشحال میشم،اگر اتفاق نیفته ناراحت نمیشم.نباید اصلا نگران اتفاق افتادن یا نیفتادنش باشی،باید نسبت بهش رها باشی تا جهان بتونه راحت تورو به خواسته ت برسونه.در واقع وقتی نگرانی یعنی تمرکزت روی نداشتن خواسته ت هست و طبق فرکانس ارسالیت،جهان فقط نگرانی و نداشتن های بیشتر برات میاره،قانونش اینه،نمیتونه جور دیگه ای باشه،پس خیلی مهمه که سعی کنی رها باشی و از مسیر رسیدن به خواسته ت بدون عجله و نتیجه محور بودن،لذت ببری
خدایا شکرت
سپاسگذارم خوندید
سلام به استاد بی نظیرم ومریم جانم
وهمه دوستانِ عالیم
خدایاشکرت بابت این احساسات ناب وآرامش عالی که هرروزباشکرگزاریت دروجودمان نهادینه شده وعجب عادت فوقالعاده ای …
استاددرذهن وقلبش می خواهدخودراپیام آور توحیددرحهان کرده و باایمان وتوکل به رب العالمین چه ها که نمی کندو چه هاکه نمی شود…
تصمیمات جدی درجهت رشدوپیشرفت خود ودنیایش وانسانی که می خواهدبندگی اش معنابگیرد وبعدبرای من می شود الگو واسوه بانتایج عالی اش ،من خودم رابااومقایسه نکردم،افسوس نخوردم ،گله وشکایتی به درگاه خداوند نداشتم بلکه اورادیدم ودرمسیری که برایم به واسطه هدایت خداوند ازطریق ایشان ترسیم شد دل دادم واقعی ازهمان روز اول وباتوجه به شرایطم پله پله وقدم به قدم پیش رفتم تاابتداباورهای درست وصحیح راجایگزین باورهای قبلی ام کنم وشخصیت جدید خودرابرپایه درک قوانین واصول این جهان وعمل به آنهااستوارگردانم،
مثل یک شاگرد حرف گوش کن سرکلاس ایشان نشستم وتمام وجودم دیدن وشنیدن شد وآرام آرام عمل کردن به کلامی که متفاوت بود ازتمام آنچه که آموخته بودم.
استادزندگی خودراهم درتمام زوایا تعریف کردند ومن رامحوتماشای تغییراتِ مثمرثمرشان ،جهادی اکبرواقعا نیازبود تاازآن شخصیت ونحوه فکروعمل به شخصی کاملا متغیردرمی آمدم باتصمیماتی جدی ودقیق وباتوجه به شرایطم روبه جلوحرکت کردن ،استادهمه چیزرابیان کردند تمام راهکارهای لازمه،نکات طلایی وارزشمند برای یک شخصیت وزندگی عالی وایمان وتوکل وباورمان به نیرویی برترازخودمان به نام خداوند که سرمنشأ تمام نتایج عالی استادبوده وهست.
همه چیزراتکاملی دریافت کردندواین تکامل واژه ای آشنا وقابل تامل وتفکربود اما با وجود روند زندگی ونتایج استاد این مورد هم درک کرده وفهمش آسان شد همین تغییرمکان استاد ازقم تا….که امروز شاهد دیدن باسعادتشان درآمریکای زیبا هستیم آن هم بازرفتن به شهرهاو کشورهای مختلف وبعدهدایت به سمت جایی که خودشان دوست دارند وباروحیات وهمه چیزشان سازگا می باشدحتی آب وهوا واین رابه من گوشزد می کرد که لاجرم هم برای استادبایداینطور رقم می خورد چون قوانین راکامل عمل کرده وبه هدایت ها ونشانه ها احترام گذاشته وحرکت کردند وعزتمندانه هدایت شدند به آنجا که خداوند می خواست.
معنی مهاجرت رابعضی خوب درک نکردیم وفقط گفتیم می رویم ببینیم چه می شود اماآداب ورسوم معنوی خودرادارد ،ریشه زندگی استادراکه ازابتدا نگاه می کنیم می بینیم که همه روند روبه رشد بوده، ابتداشخصیتی وبعدموارددیگر واین حجم ازقدرت ایمان وباور وبعد رسیدن به خواسته هایی که باخواست خداوند همزمانی پیدا می کند وزندگیشان ازهر لحاظ زیبا رقم می خوردومی بینیم هرروز رشدوپیشرفت….
من هم اصول رافهمیدم ودرک کردم ازوابستگی های بیهوده وبی ثمر خودرا رها کردم وبرای من مهاجرت ازشهربه روستا آن هم باگوش دادن وعمل کردن به هدایت های خداوند رقم خورد چون صعودی بی نظیر برایمان بود وهدف همین است که لاجرم باید دراین مسیر زیبا والهی ارتقاء پیداکنیم چون واقعی روی ایمان وتوکلی که آموخته بودم کارمی کردم وهرچه قدر تغییرات به سمت رعایت اصول عالی تر پیش رفت نتایج هم عالی تربود،بعد مسیر ی که آمده ای را نگاه کرده ومتفکرانه می اندیشی ، واقعا می گویی خدایا چه کن فیکونی کرده ای تمام دنیای مرا ،کافی بود فقط باتوباشم وسواربرشانه های امن تو تاازهرلحاظ آزادی راتجربه کنم ،خدایا چقدر پلن هایت بی نظیراست واعجاب انگیز که درفهم نمی گنجد وفقط اشک شوق جاری می شود ازاین همه نعمت وهرنفس شکرگزاریت ……
عجب مسیری هست این مسیرِ لبریزازنور وآگاهی ونتایج عالی به واسطه سپردن همه چیزبه خداوندتامثل استادمان هرجا دلش خواست ببرد ومی برد جایی لبریزاز آرامش واحساس عالی ودرکنارش نعمتِ سلامتی،ثروت، عشق، عزتمندانه زندگی کردن،روزیِ بی حساب ،کسب وکارخودت ،مسکن خودت وجالب اینکه نگاه می کنی ومی بینی که حتی به جایی رساندتت، اینقدر عیاردار که هیچ بدهی هم نداری همه چیزنقد ومی خواهدبگوید بنده عزیزم این هست نتایج دل سپردن به من وایمان وتوکلت تاوهابیت خودرابه توارزانی دارم …….ومن دست کشیده بودم ازهمه کَس وهمه چیز… ازصفرشروع کرده بودم واوهم همه چیز به من عطا کرد ،الهاماتش عجیب معجزه وار تورادرشرایط عالی که دوست داری هدایت می کند تابه رشدوپیشرفت دنیایش کمک کرده وفقط دیگرتمرکز روی زندگیت معطوف می شود واصول رادرشخصیت وزندگی پیاده می کنی بدون هیچگونه عذر وبهانه ای نتایج عالی رقم می خورد باافکار درست وعمل کرد درست وصحیح وبعدمی بینی که به بهشتی ابدی پیوند خورده ای درجایی که همه چیزواضح ومشخص است ودیگرکار تمااام ودیگرزندگی راباتمام شکوهمندی خداوندش درآغوش گرفته وبنده ای می شوی درحریم امن الهی اش به زندگی ادمه داده وباخواست خودش حرکت کردن وتسلیم محض خودش شدن ……
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلااااام به همه
چقدر خوبه که پای این فایل ها تمرین گذاشته میشه خداروشکرررر
گام 16: اجرای مفهوم هم فرکانس شدن با خواسته
اگاهی ها:
تمرکز صد درصد بر خواسته ، از دل جواب هایی متولد می شود که به این دو سوال میدهی:
1) چه کارهایی را باید انجام دهم ؟
2) انجام چه کارهایی را باید متوقف کنم ؟
وقتی به بی عقلی خودت اعتراف میکنی ، هدایت های خداوند را برای ادامه مسیر دریافت میکنی
تسلیم شدن در برابر خداوند یعنی : اعتراف به بی خردی خود در برابر خداوند ، در خواست هدایت و سپس تسلیم بودن در برابر هدایت هایی که دریافت میکنی
پدیده همزمانی وقتی رخ میدهد که برای هم فرکانس شدن با خواسته ، مصمم می شوی
برای هم فرکانس شدن با خواسته ات متعهد شو تا همزمانی ها رخ دهد
مفهوم ایه ان سعیکم لشتی = تلاش شما خیلی پراکنده است
پراکندگی عملکردی و ذهنی
هر جا بفهمم مسیر ، مسیر خواستم نیست مهم نیست چقدر هزینه مالی و زمانی و انرژی کردم برمیگردم پامو از روی ترمز برمیدارم
من اصلا به روش رسیدن به خواستم کار ندارم من به خود خواستم کار دارم و میسپارم به خدا تا از ساده ترین و راحت ترین و لذت بخش ترین راه ها برام انجام بده
من نمیدونم اونه که میدونه هر اتفاقی بیفته خیره
دستان پروردگار از بی نهایت طریق وارد زندگی مون میشه
فقط باید پراکندگی ها رو جمعشون کنیم تمرکز کنیم
تمرین :
لیست کنم کارهایی که باید انجامشون رو متوقف کنم چه ذهنی چه فیزیکی تا فضا باز بشه برای انجام کارهایی که باید انجامشون بدم چه ذهنی چه فیزیکی و یه لیست هم بنویسم از کارهایی که میخوام انجام بدم
لازمه تحقق خواسته و هم مدار شدن با خواسته اینه:
انجام یه سری کارها +توقف یه سری کارها
( فرکانسی و فیزیکی )
تا به هدفمون برسیم
خدایاااااا شکرررررت کمکم کردی تا بنویسم
سلام به استاد عزیزم ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان گرامی.
صحبتهای استاد منو یاد سماجت خودم برای رسیدن به خواسته ای که خودمم نمیدونستمدرسته یا نه ،انداخت .
سالها قبل که تغییرات خودمو شروع کردم .اوایلش تمام تمرکزم به کمبودها ونداشته های زندگیم بود .وهرروز به جای اینکه حال من بهتر بشه ،بدتر میشدواحساس بدم نسبت به همسرم بیشتر تا جایی که با یقین میگفتم این مرد به درد من نمیخوره .من با این مرد خوشبخت نمیشم .با دلیل بی دلیل میگفتم دوسش ندارم .
انقد میگفتم وواقعن هم همین حسو پیدا کرده بودم .
خب طبیعتا از درون رفتارهای ناجالبی که پر از خشم وکینه ونفرت بود،رو با خودم یدک میکشیدم .
هیچ اقدامی برای بهبود روابطم نمیکردم .اصلا دوست نداشتم خودم کاری کنم . فقط میخاستم همسرم تغییرات مثبتی کنه .
بقدری تمرکزم رو این موضوع بود که کمکم متوجه شدم اوضاع داره بدتر میشه در حالی که خواسته ی من داشتن یه رابطه ی عاشقانه و خوبی بود که آرامش داشته باشم واز زندگیم لذت ببرم.
در حالیکه خودم مقابل خواستم ایستاده بودم .
ومتوجه نبودم که چبلایی دارم سر خودم میارم.
چون همانطور که گفتم تمام عیب ونقصهاوکمبودهای زندگیمواز چشم همسرم میدیدم .
خب منی که خواسته ی به این خوبی داشتم چرا باید با دستای خودم و افکار وباورهای غلطم دامن بیشتری برای از هم پاشیدگی زندگیم میزدم .
یکی دو سالی گذشت تا متوجه شدم که من دارم دست وپا میزنم برای جدا شدن نه پیوند زدن نه درست کردن زندگیم نه بهتر کردن روابطم !
انگار یه رابطه ی دیگه ای دلم میخاست!
وقتی فهمیدم که در راستای اون خواسته ی اولم ،به چنین حسهایی رسیدم .شروع کردم به صادقانه احساس گفتن به همسرم که البته صادقانه که چ عرض کنم ب نظرم خیلی جاها حماقت کردم .
خلاصه کاری کردم، احساس ایشون رو هم نسبت به خودم بد کردم .
مردی که این همه سال برای با عشق زندگی کردن ، تلاش میکرد.من با بیان احساساتم ،تمام آرزوهاشو پایمال کردم .
واوضاع وشرایط ما به شدت افتزاح تر شد.
حالا تو این مدت مثلا منم دارم روی تغییرات خودم کار میکنم که به جای بهتر شدن خرابترش کردم.
دقیقا به پام روترمز بود یه پای دیگم رو گاز .
چون دنبال تغییراتم بودم کم کم متوجه ی تمام ضعفهای خودم شدم.
البته ناگفته نمونه ،تو زندگیم اتفاقاتی افتاد هر دفه یه پیامی از خدا گرفتم تا اینکه فهمیدم خودمم خیلی جای کار برای تغییر دارم.
البته کارکردن دوره های استاد کم کم درک وتوقع منو تغییر داد.
خیلی فک کردم .
با اتفاقات زیادی روبرو شدم که خدا نشونم داد،داری بهونه ی الکی میگیری .کمی صبر کن .اوضاع بهتر میشه .همسرت انقدرا هم بد نیست .نقاط قوت زیادی داره .
همه ی اینا رو یه حس درونیم بهم میگفت .
انقد به خودم گفتم ناهید چته ؟ چی میخای ؟بهتر نیست یه کم به موقعیت وشرایط زندگیت فک کنی ؟
میدونید وقتی خواسته ای داریم باید در راستای رسیدن به همون خواسته قدم بر داریم .
ینی تکلیف خودمون با خودمون مشخص باشه .خیلی واضح وشفاف در مورد خواستمون فک کرده باشیم ودرخاستش کنیم .
وبعد مسولیت تمام چیزاشو بپذیرید.
بهتره برای رسیدن بهش پافشاری نکنید.چون با عقل ومنطق خودتون درخاست دادیداگه همون خواسته رو به خداوند بسپاریدواز خودش بخاهید هدایتتون کنه ،صددرصد به اتفاقات وتجارب بهتری هدایت میشید.
من اینو خیلی خوب تجربه کردم .
پافشاری واصرار روی خواسته ی خودم در حالیکه نمیدونستم چ منفعتی برام داشت ،باعث شد همش زور بزنم .تقلای بی مورد داشته باشم.
زمان بیشتری رو صرف رسیدنش کنم .
که خب همه ی اینا به اعتماد وایمانی که من به خداپیدا میکردم بستگی داشت.
جایی که نمیدونم کارم درسته یا نه ،بهتره رهاش کنم وب خدا بسپارم .
به قول استاد،من باید میگفتم یه رابطه ی عاشقانه همراه با لذت میخام دیگه اینکه به چطور وبا کی وچ جورش کاری نباید میداشتم .
که متاسفانه اولش من طبق میل خودم واز راهی که خودم فک میکردم درسته، پیش رفتم .
وچیزی عایدم نشد جز حال خرابی بیشتر .
به جای سامان دادن به اوضاع ،خرابترش کردم .
وقتی که خیلی خوشگل از جهان سیلی خوردم. تازه متوجه شدم کجای کارم اشتباس وچ مسیر اشتباهی رو رفتم .
رسیدن به خواسته خودش مراحلی داره که باید انجامش میدادم .
من هیچ کدوم از اون اصول رو رعایت نمیکردم وفقط میگفتم باید همونی بشه که من میخام .
خلاصه اینکه با این همه احساس منفی وافکار منفی ب نظر خیلی از پلهای زندگیموخراب کردم .
خوبی این قضیه این بود که همسرم بد جور به من وابسته بود به همین علت وا نمیداد .ایشون هم درد کشیدن اما هیچ وقت به جدایی فک نمیکردن .
کار کرد هر کدوم از دوره ها اونم وقتی که برای بار دوم کار کردم ،کم کم نگاهمو تغییر داد.
خیلی طول کشید ب نظرم زمان ووقت زیادی گذاشتم تا بالاخره مسیر درست رو پیدا کردم .ولی خوبیش اینه که یاد گرفتم وواقعن تغییرات خوب وعالی ای داشتم .
اینو از نتایج خوبی که گرفتم میفهمم .
از تشکرها وقدردانی های همسرم .
از آرامشی که تو خونم حکم فرماست میفهمم .
با تغییرات من، همسرمم تغییر کرد.
اصلا قانون همین بود که من به ایشون کاری نداشته باشم وفقط روی خودم تمرکز داشته باشم تا جهان خودش هر جایی که نیاز بود به نفع من کار میکرد.
اونموقعه که زور میزدم وقور میزدم از این تغییرات مثبت ،خبری نبود اما وقتی توجه من رفت سمت نقاط مثبت همسرم و نقاط مثبت زندگیم، همه چی تغییر کرد.
من از همه جهت تمرکزمو برده بودم سمت منفی ها ونداشته ها وکمبودهام .
خدایی بی انصافی میکردم .همه چیزو با هم قاطی کرده بودم .
اولین و بزرگترین موضوعی که باعث تغییر نگرشم شد این بود که قبول کردم خودم مقصرم .پذیرفتم که خودم مسئول زندگی خودم هستم .
اینکه همسرم هیچ نقشی در خوشبختی وبدبختی من نداره .هر چی که هست و نیست از افکار وباور های خودمه که چنین اتفاقاتی رو جذب میکردم .اینکه وجه منفی وبد همسرم رو جذب میکردم .
هیچ عامل بیرونی باعث بروز اتفاقات زندگیم نبود هرچی بود ونبود، در درون من بود.
خدا رو هیچ جای زندگیم نداشتم .
نمیدونستم انرژی ای در جهان وجود داره که بهتر از خودم،میتونه مسیرو بهم نشون بده . البته به شرط اینکه من در مسیرش ودر مداری درست باشم .
تمام این افکار خوب ومثبت باهام کاری کرد که دیگه از همسرم هیچ توقعی نداشته باشم .باید دست از کنترل کردنش بر میداشتم .وذهن خودمو کنترل میکردم .
جایی که افکار وباور های خودم خالق اتفاقات زندگیم هستن و هیچ کس در خوشبخت بودن ویا بدبخت بودن من نقشی نداره چرا باید وقت خودمو تلف میکردم روی فرد دیگه ای !
چرا خوشبختی خودمو تو عملکرد فرد دیگه ای میدیدم ؟!
من تنها نبودم من خدا رو داشتم .دیگه کلی افکار وباور های قشنگ داشتم که میخاستم انتخاب کنم که وارد مسیری بشم که لذت ببرم .
من تکامله ، داشتن رابطه ی خوب رو طی کردم .
هنوزم عالی نشدم میدونم ایرادهایی هس که باید رفع بشن .منتهی دیگه به خودم سخت نمیگیرم .
سعی میکنم فقط برای امروزم همسر خوبی مادر خوبی دختر خوبی دوست خوبی همکار خوبی شهروند خوبی و…باشم .
وقتی انتخاب درستی در راستای هدفت میکنی ،خدا وجهان و همین مردمان نازنین همه وهمه دست به دست هم میدن تا تو به یه زندگی خوب وایده آلی برسی .
من در مقایسه با چند سال پیش خیلی تغییرات مثبتی داشتم .
سبک زندگیم با چن سال پیش خیلی فرق کرده .
دوره ی احساس لیاقت باز کمک بزرگی بهم کرد تابهتر خودمو وخواسته هامو بشناسم .
واز اونجایی که خودمو لایق تر میدونم ودوست ندارم ارزشهام زیر سوال برن بنابراین باید با جلا دادن به روح وجسمم از خودم خوب مراقبت کنم .
این من هستم که میتونم سعادت دو دنیا را داشته باشم وبتونم شاد ودر آرامش زندگی کنم .
من که خوب باشم. من که در احساس خوب به سر ببرم .
من اگر متوکل وصبور باشم ،من که در برابر خدا تسلیم باشم ،همه چی خود به خود خوب پیش میره که اگر تضادی هم باشه باز به نفع منه چون قرار با اون تضاد رشد پیدا کنم وچیزی یاد بگیرم .
پس نگرانی معنایی نداره.
خداروشکر میکنم امروز ذهنم بازتر شده وروشن بینانه به قضایا نگاه میکنم .مثل گذشته سطحی ازش رد نمیشم .در موردش فک میکنم درس میگیرم و ادامه میدم .
میدونم هماهنگی بین ذهن وروحم عامل موفقیتهام میشن .
پس بهتره با خودم در صلح باشم تا این هماهنگی بیشتر صورت بگیره .
در گذشته صبرم با درد ورنج بود.یه جورایی تحمل بود اما امروز صبرم با حس خوبه .حسی که خیلی امید توشه!
اینکه آگاهانه برای بهبود روابطم تلاش میکنم خیلی راضیم .خیلی تعجب انگیزه که همسرم هم با تغییراتمون تغییرات مثبتی میکنه .
هردو به تعادلی رسیدیم که از هم راضی هستیم .منتهی برای خوشبختی پایدار وشادتر زندگی کردن هنوز خیلی کار داریم وباید تغییرات اساسی ترین کنیم.
از اتفاقات تلخ گذشته هردو درسهای بزرگی گرفتیم .
یه جورایی بالانس شدیم .
هر کدوممون سرمون گرم کار خودمونه که به بهترین نحو خواسته هامونو بدست بیاریم .
همیشه دوست داشتم الگوی مناسبی برای بچه هام باشم .خداروشکر میکنم که امروز تواناییشو دارم .
امیدوارم هرروز آگاهی های بیشتری کسب کنیم تا بهتر وبا دوام و کیفیت بیشتری زندگی کنیم.
همیشه حس میکنم در مقایسه با چند ماه قبلم ،بهتر شدم واز این بابت از خداوند سپاسگزارم که همراهمیم میکنه .
رسیدن به خواسته ها از راهش امکان پذیره !
استاد جونم دوستت دارم .
خانواده عزیزم
خواهر برادرهای گلم، استاد عزیز و گروه تحقیقاتی عباس منش سلام و خداقوت.
امروز بالاخره بعد از حدود یک سال و نیم ترسمو شکستم. ترسمو شکستم. ترسمو شکست دادم با توکل و ایمان به خدا.
امروز وقتی داشتم میومدم خونه چون مسیر طولانی بود به دلم افتاد که کتاب رویاهایی که رویا نیستند فصل پنجم: ایمان راستین رو مطالعه کنم و باردیگه شور ایمان رو در روحم جاری کنم و سرشار از ایمان و توکل بشم و برم تو دل ترسم از تاریکی از قبرستان از جن و از هزارتا چیزدیگه
وقتی اومدم خونه قرار بود ساعت 9 شب برم که یادم رفت وقتی فایل استاد رو نگاه میکردم یادم اومد که با خودم چه قراری گذاشتم گفتم من قرار بوده ساعت برم الان 10:30 دیگه نمیشه در هارو میبندن ، همسرم نمیذاره، خونواده م نمیذارن این وق تشب برم بیرون تازه راهشم دوره و فلان وفلان و فلان.
بعد گفتم امشب باید برم ولی بعد فایل میرم… باز به خودم گفتم نه. داستان و ایمان نوح و لوط و هود وشعیب وموسی و ابراهیم ومحمد رو با خودم و برای خودم تعریف کردم و گفتم باید همین الان برم. فایل رو استپ کردم رفتم لباسامو پوشیدم و رفتم سراغ ترس.
وقتی اومدم از خونه بیرون واقعا ترس رو احساس کردم و اقعا تنم رو لرزوند ولی گفتم باید برم راه برگشتی نیست.
رفتم و رفتم…. داشتم میرفتم که یهو یه سگ شروع کرد به پارس کردن واقعا ترسیدم چندتا سنگ برداشتم آروم آروم جلو رفتم و دیدم که سگه از جاده که خاکی بود گذشت و رفت اونطرف و به سگ هایی که اون طرف بودن پارس کرد و انقد منتظر موند تا من رد شدم و دور شدم بعد رفت سر جای خودش. اینجا احساس کردم ه خدای من این سگو برای حفاظت من از اون سگ ها فرستاده بود و راه رو برام روشن کرد و مسیر رو هموار. واقعا مسیر هموار همیشه بهتره.
خلاصه از سگ ها عبور کردم و رفتم قبرستون تمام جاهایی که بهم ترس میداد و احساس می کردم منو میترسونه رو رفتم بهش نزدیک شدم و دیدم واقعا هیچ چیزی هیچ چیزی نیست بعد از اون رفتم از وسط باغ ها برم و برم اونطرفو برگردم از اون راه خونه که یه حسی بهم گفت نه. مسیر تموم نشده. تو کار و قراری که با خودت تعیین کرده بودی رو تموم نکردی. من موقعی که داشتم میومدم خونه با خودم یه مسیر رو طی کردم که ازش برم و از اون طرف دور بزنم و برم خونه ولی اون لحظه واقعا ترسیدم و به اون صدا گفتم نه واسه امشب بسه یه روز دیگه یه شب دیگه از اون مسیر میرم.
القصه از باغ ها اومدم بیرون نگاه کرد واقعا تاریکی بود و ترسی نداشت. به خودم گفتم من باید قرارمو تموم کنم. فوقش اینه که میمیرم در هر صورت مرگ و زندگی من دست خداست اگه قراره بمیرم بذار وقتی باشه که دارم با ترسم مقابله میکنم بذار وقتی باشه که دارم ایمان میارم. و وقتی که میمیرم خداوند منو تو بغلش بگیره و بهم بگه بنده خوب من تو واقعا با ترست جنگیدی بیا برو کنار ابراهیم بشین.
راه افتادم واقعا ترس داشت ولی کم کم ترس هام ریخت هر جا که یه ذره منو میترسوند بهش نزدیک میشدم و میدیدم که هیچ چیزی نیست هیچ چیزی نیست برای ترس . و تموم مسیر رو تمام مسیری رو که برای خودم تعیین کرده بودم طی کردم و برگشتم خونه.
تو راه برگشت شیطان اومد سراغم بهم گفت تو کاری نکردی. تو ترستو شکست ندادی تو خودتو بازی دادی تو هنوز میترسی تو وقتی رفتی تو باغ ها که روشن بوده.
و می خواست که منو کارمو و ایمانمو کوچیک کنه و ایمان رو از دل من ببره بیرون و باز منو یه انسان بی ایمان بکنه و با این کارش بهم فهموند که باید این اتفاق رو این روز رو که روز عرفه هم هست به عنوان روز شکست دادن ترس هام نامگذاری کنم تا هیچ وقت و هیچ زمانی از ذهن و فکرم بیرون نره و همیشه به یاد داشته باشم که وقتی ایمان میاد ترس میره. وقتی ایمان میاد ترس دیگه جایی نداره. واقععا ازش ممنونم. واقعا از خدای خودم ممنونم که بهم لطف کرد و بهم منت گذاشتو هدایتم کردو همراهیم کرد و برام مثال آورد از کسایی که ترس هاشونو شکست دادن و راه رو برام هموار کرد.
عزیزانم خانواده عزیزم الان احساس میکنم خیلی شاد ترم. خیلی راح ترتم خیلی سبک بال ترم و راحت تر و بهتر و سریع تر میتونم پرواز کنم. واقعا شکست دادن این ترس برام مهم بود تا مقدمه ای بشه بر شکست دادن بقیه ی ترس هام و از خدا میخوام که انقد ترس جلو بذاره که من تبدیل به خلیل ترین بنده اش بشم.
من وقتی داشتم قسمت اول دوره عزت نفس رو مطالعه میکردم به دلم افتاد که کنکور بدم و همش ترس ها ترس از درس ها و خوندنشون میومد سراغم و گفتم اول ترس گذشته ام رو با توکل به خدا شکست میدم و این مرحله رو رد میکنم اون ترس ها رو هم میشکنم و موفق میشم.
خدارو شکر میکنم که هدایتم کرده. خداروشکر میکنم که همراه منه و هادی منه و بهم باورهایی رو القا کرد تو مسیر که شجاعت رو در من زنده کرد.
خدیا شکرت
موفق و موید باشید عزیزانم
خداوند در هر لحظه هادی و همراه و همدست و یار و یاوتون باشه.
واقعا بهتون تبریک میگم… باور کنید هرکسی قدرته انجام کارهایی اینچنینی رو نداره و بسیار خوشحالم که به خوبی تونستید خودتون و خدای خودتون رو بشناسید و ایمانتون رو مستحکم تر کنید… هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست و هر عکس العملی بخاطر یک عملی بوجود آمده …. اینکه شما تونستید به ترستون در این زمینه غلبه کنید یقینا دلیلش افکار و باورهای شما بوده که بوجودشون آوردن تا شما بعدها اگر به مسئله ای برخورد کردید در ذهنتون مثالی برای قانع کردنش و نترسیدنتون داشته باشید که البته اینکه بازهم به این مرحله رسیدید از لطف خداوند به بنده های خوبشه … برای شما بهترین ها و رسیدن به تمام خواسته هاتون در تمام جنبه های زندگی رو در هرروزتون از خداوند خواستارم….
سلام برادر عزیزم محمدحسن عزیز
ممنون و متشکر
خداوند همه مارو به صراط مستقیم به بهترین و هموار ترین مسیر هدایت فرماید.
موفق و موید باشی برادر عزیزم و هم چنین شما خانواده صمیمی من
استاد استـــــــــــــــــــــــااااااد ســـــــــلااااااااام
وای چقدر دوس دارم این فایل های مصاحبتونو.
اول اینکه بازم هزاران بار سپاسگذارم از خدای زیبایی ها که میتونم هم مدار شما و دوستان عزیزم تو خانواده گرم و عزیزم باشم. بعد اینکه چقدر کار خوبی کردید کلیپای نتایج بچه هارو تو کانال تلگرام میذارین.
چقدر دوس داشتم از نزدیک با دوستان آشنا بشم و از زبون خودشون بشنوم که به چه خوشبختی رسیدن فایل خانم شبخیز عزیز رو درحالی نگاه کردم که از شوق و خوشحالی اشک میریختم تبریک میگم بهشون. آقای عطار روشنم که کولاک کردن با فایل بی نظیر و پر از انرژی مثبتشون و بقیه دوستان که چقدر صادقانه تمام نتایجشونو به اشتراک گذاشتن.ازهمشون سپاسگذارم.
خدایا شکرت که اینهمه آدم ارزشمند تو زندگیم دارم.
استـــــــــــــاد چه لوکیشن زیبایی چه منزلی چه فضایی چه هوایی چه آسمون آبی و تمیزی واقعا بهتون افتخار میکنم که اینقدر زندگی سعادتمندانه ای دارین که صددرصد این نشون میده همه ی ما شاگرداتونم میتونیم برسیم به تمام خواسته های زیبای زندگیمون.
استاد تو این دوهفته چنان قدرت قانون جذب رو دیدم که وقتی به نتایج نگاه میکنم و میبینم چطور هر چیزی که تو ذهنم بولد بود داره واقعیت پیدا میکنه که فقط میتونم بگم قانون دنیا یه چیزه باور بااااااااااور بــــــــــــــاور
استاد دارم عادت بدِ فکرکردن به موضوعات ناامید کننده رو میذارم کنار، یک خط موبایل جدید گرفتم و تمام آدمهای منفی زندگیمو تا جایی که جا داشت با جسارت و شجاعت حذف کردم ، دارم روی کسب و کار شخصی خودم که مربوط به زیبایی هست برنامه ریزی میکنم و جرات اینو پیدا کردم که به اهداف بزرگ فکرکنم و کم کم انشالله قدم های بزرگ بردارم.
چقدر عاشق خدام چقدر رابطم با خدا قویتر از قبله. چقدر حضورشو میبینم تو زندگیم و تو افکارم.
یک رابطه عاطفی نامناسب رو قطع کردم که راههای بزرگی برام باز کرد و دوباره دارم اعتماد بنفسمو پیدا میکنم.اونقدر انرژی تو وجودم هست که حتی میتونم رویاهامو واقعی بببینم و خودمو تو اون رویاها براحتی تجسم کنم.
به خداکه راست میگین وقتی آدم به ناخواسته ها و تضادها برخورد میکنه تازه میفهمه چی میخواسته!!!
یجایی توی دفتر آرزوهام نوشتم ” باید بدونی کی از یسری آدما و اتفاقا و یک زندگی بدون پیشرفت دست بکشی وگرنه تبدیل به بهترین نسخه خودت نمیشی”
استاد سالها آرزوم بود یکیو پیدا کنم که زندگی زیبا و خوشبختی رو بهم یاد بده و راهنماییم کنه. نمیدونم گفتنش درسته یا نه اما من اینجا سرپناهمو پیدا کردم و اتفاقاتی رواینجا و با شما تجربه کردم و چیزهایی یاد گرفتم که با اطمینان صددرصد میگم هیچ جا و هیچ جا و هیچ جای دنیا نمیتونم داشته باشم.
استاد بهترینها استاد سعادت وزیبایی استاد باورسازی خداگونه فقط و فقط و فقط شمایین.
استاد راستی عیدتون مبارک ??? اینجا یعنی مشهد همزمان با عید قربان که فرداست هوا اونقدر خوب شده که اینم یعنی نعمت یعنی جایزه خدا به ما.
خیلی خیلی دوستتون دارم در پناه خدا هرلحظتون زیبا و پرازخنده باشه.?????????
سمیرای عزیزم
نظرت و حرفات پر بود از تغییرات عالی تغییرات کمک کننده.
منم وقتی شروع کردم روی قانون کار کنم اول خطمو عوض کردم یه عده رو گذاشتم کنار و رها کردن رو یاد گرفتم.
فایلهای تلگرام خیلی خوبن خدا به بچهها خیر بده و من هم از خونه و لوکیشنا لذت میبرم به تجسم خیلی کمک میکنه.
انشالله فایل خودتم از نتایج فوقالعادهات در تلگرام ببینیم.
موفق و سربلند باشی عزیزم
ثریا جان عزیزدلم ممنونم ازت
خیلی لطف داری امیدوارم تو هم به تمام خواسته های زیبات برسی و مطمئن باش خوشحالی تو خوشحالی منم هست و برات آرزوی بهترینا رو دارم.
سلام استاد عزیزم.
عید قربان بر شما مبارک
دیگه وقت نوشتنه واقعا دیگه وقتشه
اخه چقدر خداوند به ما نزدیکه ،چقدر زیبا وقتی بخواهیم به طرق مختلف ما را هدایت میکنه و اینبار من با یکی از دستان خداوند استاد عباسمنش عزیزم هداست شدم. چه زیبا
داستان این بود : دیروز یکی دوستانم که حدود دو سال پیش با هم کلاسی می رفتیم و اشنایی ما در حد همان کلاس بود به صورت خیلی غیر منتظره (البته قطعا من روی خودم کار کردم و جذب کردم ) به من پیام داد و حال و احوال کرد و بعد بهم گفت سئو (بهینه سازی سایت برای گوگل) کار میکنی ؟ گفتم چون کار خیلی سخت شده زیاد کار جدید نگرفتم گفت یه بنده خدایی میخواد تو فالن کلمه بالا بیاد و من یادت افتادم و گفتم به تو بگم .خستتون نکنم خلاصه اگر قبلا بود به خاطر ترسم سریع میگفتم نه کار نمیکنم ولی گفتم اسم سایت را برام بفرست اجازه تا فردا انالیز کنم . بهت خبر میدم
حالا سایت و کلمه ای که میخواستن بیان بالا در گوگل جلوم بود و نجواهای ذهنی من شروع شد . که کلمه سخته ، از پسش بر نمیای ،نمیخواد بگیریش ، وسط کار کم میاری نمیتونی بیاری بالا وووووو….
ولی من از خداهدایت خواستم و خواستم خودش نشونه ای بهم بده که چه کار کنم چون واقعا پاشنه اشیلی هست برام و اگر این کار بگیرم مطئمن هستم دوباره موتورم روشن میشه و کارهای خوب میتونم تحویل بدم .
از صبح چند بار خواستم پیام بدم به دوستم بگم نه ولی باز یه نیرویی جلوم گرفت تا اینکه نشونه خیلی به زیباترین شکلش با فایل استاد اومد جلوم و چقدر لذت بردم که اینقدر واضح ،اینقدر زیبا خداوند من را هدایت کرد و پاسخ من را دارد و من خیلی مصمم میخوام که در راهی که میدونم درسته و راه من هست دوباره پا بگذارم و با قدرت و با ایمان و توکل برم جلو و یکی از کارشناسان موفق خانم در زمینه سئو باشم.
خدا را هزاران مرتبه شاکرم که در این شب عید به من اینچنین هدیه ای زیبا را از طریق بنده موحد خود اعطا کرد و من به امید الله از همین امشب دوباره مسیرم را در این زمینه شروع میکنم و با ایمان در دل ترس هایم میروم .
پیامم طولانی شد دوستان عزیزم . عذر میخوام
امیدوارم در پناه الله یکتا همه شما خانواده عزیزم شاد و سعادتمند باشید
استاد عزیزم باز هم از شما سپاسگزارم و باز هم عید را به شما تبریک میگویم از صمیم قلبم
در پناه خدا
انسان قدرت رسیدن به هر چیزی رو داره و هیچ چیز در این دنیا غیرممکن نیست چون خدای ما انسان ها خدای امکان است… اگر واقعا به این کار و قدرت گرفتن در اون علاقمندین یقین داشته باشید که حتی میتونین در جهان بهترین باشین … و حتی دلم روشنه که اگر بخواهید خداوند راه هایی رو به شما نشون میده که تا الان حتی خود گوگل هم ازشون بیخبر بوده! و شما باعث پیشرفت خود و دیگران میشین… باور کنید خودتون و قدرت های درونیتون رو ….
سلام دوست خوبم اقای استانستی.
سپاسگزارم از پیام پر مهر و پر از انرژی تون
سپاسگزار خداوندم که من را به سوی این چنین خانواده پر مهر و عزیزی هدایت کرد.
بله دوست عزیز من با عنایت خداوند مهربان دارم روی باورهام کار میکنم و مهم تر از همه اینکه تو دل ترس هام رفتم .
چقدر این تیکه متنتون بهم چسبید که راه هایی برسم که خود گوگلم ازش بیخبر باشه :)
سپاسگزارم .و برای شما بهترین ها را ارزو دارم
سلام استاد
سلام دوستان
عیدتون مبارک.
این فایلم مثله بقیه چقدرعالی بود.
راستش من یکی از اهدافم اینه که یه روزی بشه که من تمام دوره ها رو داشته باشم.به لطف خدا دستیابی به رویاها رو یکسال و نیمه دارم.الانم میخام بعد از نوشتن کامنتم عزت نفس رو بخرم چون خیلی سفت و محکم بهم گفته شده که بخرمش.چند روزی بود یه مقدار پول کم داشتم تا دیگه امروز به لطف خدا پول وارد حسابم شد و اینکه استاد در جلسه اول رویاها میگه به خواسته هاتون نچسبید و بذارید در زمان مناسب و مکان مناسب خودش بدستتون برسه چقدر مصداق پیدا کرد.
من الان و دراین لحظه امادگی رسیدن به این خواسته و این محصول رو پیدا کردم.الان کاملا اماده دریافتم و قانون یعنی همین.
خدایا بینهایت سپاسگزارم.
خدایا سپاسگزارم که منو به راه درست هدایت کردی.منو با دوستای خوب و استاد عالی و باصداقت بی مثالش آشنا کردی.
امروز باخودم فکر میکردم و توذهنم هر چی جستجو کردم نتونستم در طول کل زندگیم به غیر از پدر و مادرم کسیو پیدا کنم که انقدر همه زندگی و اطلاعاتش رو باصداقت رو کرده باشه برام.
استاد عباسمنش شما یه جمله ای گفتید که ((خداوند همه چیز میشود همه کس را- به شرط ایمان – به شرط پاکی دل))
من هرموقع تو اون فایل این جمله رو میشنوم یا بیادش میارم با صدای خود شما اشک تو چشمام حلقه میزنه مثه همین الان.نمیدونم چرا ولی این جمله تاثیر گذارترین جمله ای بوده که تا الان از شما شنیدم.
استاد من یه روزی دست شما رو صرفا بخاطر همین جمله میبوسم.
واقعا واسه خدا مهم نیس که کی هستی.پولداری یا بی پول.با استعدادی یا بی استعداد. معدلت پایینه یا بالا. سنت کمه یا زیاد.گناهکاری یا بیگناه. سیاهی یا سفید. وقتی دلت و بهش دادی و باهاش عشق بازی کردی همه چیز برات میشه.
سوره هود آیه 61:
(و به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم .گفت ای قوم من تنها خدا را بپرستید که معبودی جز او برای شما نیست.اوست که شما را از زمین افرید و ابادی انرا بر شما واگذاشت .از او امرزش بطلبید سپس به سوی او باز گردید که پروردگارم نزدیک و اجابت کننده تمام خواسته هاست.)
هر کی با وجود چنین خدایی بیخیال خواسته ها و رویاهاش بشه بخودش ظلم کرده.
سفت و سخت وایسا و بگیر ازش.هرچی که هست. ایمان قوی-سلامتی-ازدواج توپ-درامد فوق العاده-رابطه زیبا-خونه عالی-پورشه مازراتی فراری هرچی هرچی.هرچی که الان اومد تو ذهنت وایسا و بگیر باور کن تمام 107 خواسته ای که نوشتی در مقابل قدرت پروردگارت از هیچم هیچ تره.پس کوتاه نیا.
یادمون باشه:
(((خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان به شرط پاکی دل)))
سلام استاد گل و مهربونم
چند وقته که همراه همسرم داریم روی باور لیاقت به شدت وقت میگذاریم و کار میکنیم و به لطف خدای بزرگ و مهربونم کلی اتفاقات خوب افتاده درامد بالاتر رفته ایده های خوبی به ذهنمون میرسه و … این فایلتونم دیدم باز باور لیاقتم قوی تر شد که من قطعا بسیاااااااار لایق هستم مثل شما به همه این موفقیت ها و ثروت ها برسم و زندگیم هر روز بهتر و بهتر بشه. ازتون ممنونم که تو این لوکیشن زیبا و چشم نواز فایل تهیه کردید خیلی قشنگ بود کلی انرژی بهم داد و باورهام رو قوی تر کرد
بهتون تبریک میگم که تونستید به هدفتون برسید و این همه ادم رو با خدای واقعی و قانون زندگی اشنا کنید و راه سعادت رو نشونشون بدین. و بسیار خوشحالم و خدارو شکر میکنم که منم جزو این افراد هستم و تونستم از طریق شما با خدای درونم هم صحبت بشم و ازش راهنمایی بگیرم. شما واقعا الگوی بی نظیری هستید
استاد جان لبخند و شادی که تو چهرتون بود وقتی داشتید از مادرتون صحبت میکردید که تونستید ایشون رو به ارزوش برسونید واقعا خیلی شیرین بود با تمام وجودم احساس عشق و خوشحالی ک داشتید حس کردم و برام انگیزه بزرگی شد که منم با رسیدن به اهدافم بتونم به رشد همه اطرافیانم کمک کنم. تمام تلاشم رو میکنم که ذهنم رو کنترل کنم و در جهت درست بدوام در مسیری که منو به اهدافم نزدیکتر کنه و فرکانسم با خواسته هام هماهنگ باشه
خیلی دوستون دارم ان شاءلله سفر مادرتون به خیر و خوشی و سلامت
مرسی عزیزم که حرفای منو کامل کردی
استاد منم یادم رفت از ذوقی که نسبت به فرستادن مادرتون به مکه داشتین تعریف کنم. یادمه وقتی تو نتورک بودم با اولین درآمدم یه ماشین لباس شویی برای خونه خریدم و اون لباس شویی کهنه و قدیمی رو انداختیم رفت . انقــــــــــدر حال کردم که نگو . یاد اون فایلتون افتادم که گفتین شما هم یه ماشین لباس شویی گرفته بودین پدرتون نمیزاشت استفاده کنن :))))
استاد قطعا خدایی که شما رو به این نقطه رسونده مارو هم به اونجایی که آرزومونه ، پیش شما ، همسایگی شما ، موفقیت و عشق و معنویت و بهشت میرسونه
اصلا فکر کردن به اینکه قراره به همچین زندگی برسیم هیجان انگیزه . با عشقت . با خدااااااااااااااااااااا . در آرامش . واااای روانی کنندست
استاد خیلی خیلی حواسم به ذهنمه . انصافا دارم بهاشو میدم . این فایلتون هم بی نظیر بود . منم همیشه میگم هر چی استاد داررو میخوام :))
تصمیم گرفتم همه فایلهاتونو میکس کنم دوباره و دوباره و دوباره با اینکه 100 ها بار تاحالا گوش دادم بازم گوش کنم .
دوسسستون دارررررررررررم . شما رو هم دوست دارم خانم :)
سلام بردو کبوتر عشق . سام بر فلاح عزیز وهمسر محترمشان
معود زیبا . خدایی که هر چه تفکر میکنم جزتو چیزی نیست همش تویی ؛ این دو جوان را خوشبخت وغرق در ثروت وشادی کن انشاءالله
انشاءالله خداوند یاریگر هر دوی شما جوانان خوش فکر خواهد بود . یا حق وحق نگهدارتان
سلام و درود بر دوست توحیدی عزیز اقای سپهوند
ممنون از ارزوی قشنگ شما
همیشه از خوندن دیدگاه های شما لذت میبرم که پر از محبت و سرشار از احساس الهی است
منم از خداوند یکتا میخواهم که زندگی شمارو لبریز از آرامش و خوشی و سلامتی و ثروت کنه در کنار عزیزانتون
به به به به آقای سپهوند با عشق
چه بنده ای ای جان
موفق باشی اقا رحیم
خواهش میکنم بهترینم
با تمام وجودم لیاقت خودمون رو برای رسیدن به زندگی مثل زندگی استاد و حتی خیلی بیشترررررر از این احساس میکنم
و مطمئنم در این مسیر بهش خواهیم رسید
فعلا مرحله اول که رسیدن به احساس خوب و ایمان و رشد درامد بوده طی شده. به زودی مراحل بعدی رو هم میگذرونیم.
جات اینجاس
بنام خدای مهربان
سلام و درود و رحمت خداوند بر استاد فرزانه و مریم بانوی نازنین و دوستان عزیزم
روزگارتون به خیر و سلامتی و شادی
دلایل مهاجرت استاد یکی علاقه به زبان انگلیسی بود که از بچگی دوست داشت یاد بگیره و بعد انتشار آگاهیها و پیام آور توحید بودن در کل دنیا بود بخاطر همین دنبال کشور انگلیسی زبان بود که اونجا بره و رسالتش رو انجام بده
خواسته=دانستن زبان انگلیسی و اومدن به کشور انگلیسی زبان و زندگی در جایی که آب و هوای متناسب با روحیه استاد داشته باشه، و البته داشتن آزادیهای مختلف که در اثر برخورد با تضادها بوجود اومده بود
برای رسیدن به خواسته باید ببینیم چطور می تونیم از قانون استفاده کنیم
خدا در قرآن می فرماید
أِنّ سَعیَکُم لَشَتّی
تلاش شما خیلی پراکنده است
پس باید ببینیم برای اینکه تلاشهامون پراکنده نباشه چه کارهایی باید انجام بدیم
وقتی ما هدفی داریم یه سری کارها رو باید انجام بدیم و یه سری کارها رو نباید انجام ندیم
تلاشهامون باید هم جهت با مسیر خواسته هامون باشه اگه برخلاف جهت خواسته ها باشه امکان نداره به مقصد برسیم همونجور که وقتی همزمان یه پامون رو گاز باشه و پای دیگه مون رو ترمز ماشین حرکت نمی کنه نمیشه
وقتی کارهای عملی لازم رو انجام دادیم و طبق قانون انتظارمون اینه که خواسته مون بوجود بیاد ولی اتفاق نمی افته باید ببینیم مشکل چیه ترمز کجاست و برای این کار از خدا درخواست کمک کنیم
و مثل استاد به بی فکری و ناتوانایی و تسلیم بودن خودمون در برابر خدا اعتراف کنیم و از او هدایت بخواهیم
خدایا من به هر خیری که از تو بمن برسه فقیرم تو منو آگاه کن که قضیه چیه کجای کارم ایراد داره
و خداوند بما الهام می کنه
وقتی بفهمیم یه مسیر اشتباهه مهم نیست چقدر رفتیم هر کجا هست باید جلوشو بگیریم و ادامه ندیم
مسیر رو باید عوض کنیم
و از پرداخت بها نترسیم
موضوع مسیر خواسته های ماست بحث اشتباه و درست در کار نیست مثلاً قبلاً غروب خورشید رو میخواستیم ببینیم و بسمت غرب می رفتیم حالا اگر طلوع خورشید رو بخوایم ببینیم باید مسیر رو عوض کنیم
وقتی یک هدفی داریم باید فرکانسهامون هم در راستای اون هدف باشه
باید فکرمون رو هدفمون متمرکز باشه
وقتی فرکانسمون در اثر تمرکز روی خواسته تغییر می کنه جهان بقیه کارها رو انجام میده همزمانی ها اتفاق می افته
در مورد خواسته قلباً رها باشیم و بسپریم به خدا و بگیم هر اتفاقی بیفته بنفع منه الخیر فی ما وقع
ویژگیهای خواسته مون رو مشخص کنیم با روش و چگونگی رسیدن به خواسته کاری نداشته باشیم اجازه بدیم که خدا راه رو برای ما انتخاب کنه چون او به همه چیز آگاهه و از ساده ترین و بهترین و راحتترین روش ما رو به خواسته مون می رسونه
احساسمون نسبت به خواسته اینجور باشه که اگر اتفاق بیفته خوشحال میشم اگر هم اتفاق نیفته ناراحت نمیشم
وقتی از قانون استفاده می کنیم خیلی راحت به خواسته هامون می رسیم اتفاقات خیلی راحت رخ میدن و خیلی راحت همه چی فراهم میشه و بما داده میشه
همه اینا بحث فرکانسه بحث مداره بحث باوره بحث احساس خوبه بحث امیده بحث ایمانه بحث توکله
تمام اتفاقاتی که وارد زندگی ما میشه بخاطر باورهای ماست و ما فقط باید این باورها رو درست کنیم و تغییر بدیم این کار بخاطر مقاومت هایی که در ذهن ما وجود داره زمانبر است
هرچقدر که بیشتر کار کنیم همونقدر مدارمون هم تغییر می کنه
و هر قدر که مدارمون تغییر کنه هی به جاهای بهتری هدایت میشیم و در تمام موارد زندگیمون بهتر و بهتر میشه
و این مسیر همچنان ادامه خواهد داشت
انشاء الله که هر روز بهتر و بیشتر از قبل به این آگاهیهای ناب عمل کنیم
در پناه خدا شاد و سلامت باشید
و سعادتمند در دنیا و آخرت