مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

816 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر میوند گفته:
    مدت عضویت: 1782 روز

    ضمن عرض سلام و احترام خدمت همراهان زندگی.

    با یک آیه قرآن باورم رانشان میدهم فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم.

    ویک باور کلیدی دیگری که دارم همیشه براین باورم که ، انسان ارزشمندی هستم و نتایجش آدمای خوب و خیررسان زندگیم هستن.که به عنوان نتایج باور در کنارم هستن ….مدت ها پیش من در این سایت جذاب ثبت نام کردم و هیچ گونه فعالیتی نداشتم…که به لطف خدای مهربان دوباره به شیوه ای که استاد عزیز بهش میگن دستان خداوند دوباره به اصل وجودی خودم برگشتم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    به نام خدا

    سلاممم سلاممم استاد عزیزم من اومدم که پروژه گام ها رو شروع کنم

    سوال اول که گفتید چه زمانی فهمیدید با باورهای توحیدی میتونید به موفقیت برسید

    استاد من تو دوره12 قدم اومدم و هنوز درک کافی از باور توحیدی نداشتم توی فایل قرآنی جلسه اول بود که شگفت زده شدم هم از نظر نتایج و هم از نظر مفاهیم

    این فایل جوری بود که من گوش میدادم و فوکوس میکردم روی مطالب همینطور گشایش میشد برام و پول میومد ..پول‌های غیر منتظره ای که اصلا شگفت زده می‌کرد منو و الان که فکر میکنم واقعه تحول باورهای توحیدی من از همون فایلهای جلسه اول مخصوصا فایل جلسه قرآن گام 1

    واقعا درک توحید نابی که شما میگید خیلی کار داره استاد و من الان دقیقا 5 سال و 1 ماه هست که فهمیدم باورهای توحیدی برام موفقیت میاره

    و من کوانتومی از اون موقع تا الان رشد کردم استاد و هر لحظه خداروبیشتر حس میکنم کنارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    آرامش آبی گفته:
    مدت عضویت: 899 روز

    سلام خدمت خانواده بزرگ عباسمنش

    من خیلی وقته از کار کردن روی خودم دور شدم،دوباره سعی کردم برگردم و روی خودم تمرکز کنم،گاهی وقتا نشانه هایی رو دریافت میکردم مثل ساعتهای رند،یا توجه روی مسئله ایی و در مدت زمان کمی جذبش میکردم،همین هفته چندین بار این اتفاق برام افتاد در حال رانندگی بودم دیدم یه پسر نوجوانی تو پیاده رو مشغول خوردن پفک نمکی بود تو دل خودم گفتم عجب کیفی میکنه و ذهنمو مشغول خودش کرد برگشتم خونه شب که همسرم اومد یه پفک نمکی با خودش آورده بود،شب داشتم پفک نمکی رو میخوردم و یه فیلم سینمایی نگاه میکردم که شخصیت خانم داخل فیلم گفتم چقدر شبیه دوستمه و تا اخر فیلم توجهم روی حرکات خانم بود که مثل دوستمه رفتاراش،یک سالی از دوستم بی خبر بودم صبح به محض بیدار شدن دیدم بهم زنگ زده و ویس گذاشته بود که چقدر دلش برام تنگ شده،و دوباره همون روز یه فیلم انیمیشن از طریق گوشی نگاه کردم،ظهر که ماهواره رو روشن کردم دقیقا همون انیمیشن رو داد،دیگه داشتم شوکه میشدم و ندایی از درون گفت هنوزم دنبال مقصر از دنیای بیرون میگردی،باورت نمیشه که همه چی ذهن توه و تو داری دنیای بیرونتو خلق میکنی،الان که در شرایط نادلخواهت داری زندگی میکنی و در همه جنبه ها در مدار پایین هستی فکر نمیکنی باید یه کاری کنی و نشانه ها رو دنبال کنی،اون لحظه به ذهنم خطور کرد چقدر این حرفا آشناست حرفای استاد عباسمنش که میگفت توجهتو بیار روی زیبایی ها و ….. این شد دوباره گفتم باید برم سراغ سایت استاد چقدر دور شدم چقدر بهش نیاز دارم،وارد سایت شدم گام به گام رو زدم دیدم پروژه جدید اضافه شده دقیقا همونی که من میخام رفتن به مدار بالاتر،خسته شدم از وضع فعلیم،از بیکاری،بی پولی،روزمرگی،افکار منفی و….. نور امیدی تو قلبم روشن شد که بچسب به استاد،بچسب به این پروژه جدید،فایل گام اول رو گوش کردم،نوشته بود فقط روی خدا حساب کن آخرین بار یادم نیست کی روی خدا حساب کردم،ولی امروز هرچند کوچک تمرینش ‌کردم در یه سایت کاری نیاز داشتم با استاد اون سایت صحبت مستقیم داشته باشم از ادمین خواستم این شرایط رو برام فراهم کنه و گفت خواسته تونو ارجاع دادم،تشکر کردم و در ادامه خواستم بیشتر خواهش کنم و از کلمات تاکیدی استفاده کنم که حتما این لطف رو در حقم بکنه،اون لحظه فیلم حضرت یوسف در زندان برام تداعی شد که از دوستش خواست سلامشو به پادشاه برسونه که آزادش کنه،به خودم گفتم مگر قرار نبود فقط از خدا بخای تو خواستتو مطرح کردی بیشتر از این داری از بنده اش میخای،و سریع پیاممو پاک کردم،و درباره قانون تکامل یکی از ترمزهای قوی من کمالگرایی وطی نکردن قانون تکامل هست،همیشه کارهام نیمه تمام هستن به خاطر همین دوتا ترمز چون دنبال نتایج فوری هستم،همیشه عجله دارم و عجله نمیذاره از مسیر لذت ببرم چون تمام توجهم روی مقصد هست و این باعث میشه چقدر خسته بشم در حین انجام فعالیتام و نصفه رها کنم و دلیل اصلی نرسیدن به خواسته هام همین طی نکردن تکامل هست،بیش از ده ساله بین رشته تحصیلی و خواسته ام در شک و تردید هستم نه رشته تحصیلیمو ادامه دادم نه دنبال خواسته ام رفتم،دیگه خسته شدم دیگه نمیخام برده ذهنم باشم میخام مسیر خواستمو طی کنم اما با قانون تکامل که خواسته ام هم پایدار باشه.خدایا خودت به این مسیر هدایتم کردی،خدایا خودت گفتی برو سراغ سایت استاد،خودت فرستادیم سراغ پروژه مدار بالاتر پس حتما برام سورپرایزی داری،خدایا کمکم کن ثابت قدم باشم و یکبارم شده یه مسیری رو تا آخر برم،خدایا هر لحظه کنارم باش و هدایتم کن،امروز سعی کردم توجهمو روی زیبایی ها بیارم.پس باید مراقب ورودیهای ذهنم باشم که باورهای جدید و مثبت بسازم و لازمش اینه صبور باشم و قانون تکامل رو طی کنم.و یادم نره فقط روی خدا حساب باز کنم.خدایا به امید تو

    رد پای گام اول مهاجرت به مدار بالاتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 850 روز

    – گام اول پروژه مهاجرت به مدار بالاتر –

    به نام خدای تکامل

    چقدر زود یادمون میره قوانین و عمل به اون رو.

    همین دیروز تو سایت بودم و فایل آخر پروژه خانه تکانی ذهن رو گوش دادم و کامنت گذاشتم اما الان که دوباره اومدم تو سایت و یک فایل دیگه رو شروع کردم، انگار قوانین از اول در ذهنم شروع کرد به شکل گرفتن… هر بار آگاهی های جدید که کمک میکنه به آگاهی های قبلی و رفته رفته باورهای ما رو تحت تاثیر قرار میده و ما تو این مسیر، تبدیل میشیم به یه آدم دیگه.

    اگه ما بدونیم تو زندگی چی میخوایم و تمرکزمونو بذاریم روی خودمون و خواستمون، مگه ممکنه نرسیم!؟ معلومه که نه! اگه هنوز نرسیدیم به اون چیزی که میخوایم، به خاطر اینه که هی شل کردیم سفت کردیم و مدامم یادمون رفته اصلا چی میخوایم از دنیا. یه روز قدم برداشتیم دو روز ول کردیم، انقدر دنبال حاشیه بودیم که خود اصلیمونو یادمون رفته، ذهنمونو کنترل نکردیم تن دادیم به قربانی بودن و نقش قربانی رو بازی کردن. همش حواسمون به این بوده که فلانی چی کار کرد و چی گفت، دائم خودمونو مقایسه کردیم و آخرشم که سرمون خورده به سنگ، یادمون افتاده که اصلا کجا وایستادیم!!!

    خوشحالم که این پروژه رو شروع کردم. چون کار کردن روی باورها همیشگیه و باید تا آخر عمر استمرار داشته باشه. دیروز پروژه خانه تکانی تموم شد و من سریع به خودم گفتم نباید هیچ وقفه ای بیفته و امروز پروژه مهاجرت رو شروع کردم.

    چقدر خوشحالم که اینجام. مطمئنم حدیثی که الان. داره اینا رو مینویسه با حدیثی که یه ماه دیگه میاد و میگه پروژه مهاجرت تموم شد، فرق میکنه. اون حدیث عمیق تر شده، آگاه تر شده، توانمندتره در کنترل ذهن، بیشتر تمرین کرده و بیشتر عمل کرده.

    خدایا شکرت که الان اینجام.

    خدایا شکرت که فرصت رشد کردن دارم.

    خدایا شکرت که حالم خوبه.

    خدایا شکرت که این روزا دارم کنترل ذهن رو به صورت عملی تو زندگیم تمرین میکنم.

    خدایا شکرت که نگران هیچی نیستم.

    خدایا شکرت خدایا شکرت

    عاشقتم حدیثی؛ حدیث کوچولوی ارزشمند من!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسینی ترین نرگس دنیا گفته:
      مدت عضویت: 2422 روز

      سلام عشق من، سلام نور من، سلام خود من !

      می‌دونی چیه؟ من این پروژه رو دوباره استارت زدم و تصمیم گرفتم این بار توی هر گام، کامنتی که تو گذاشتی رو هم بخونم.

      چون از نزدیک می‌بینمت و می‌خوام با چشمام شاهد تغییر کردنت و نتیجه گرفتن‌ت از آگاهی‌ها باشم.

      اصلا به بهونه پاسخی که به دیدگاه‌هات میدم میتونی بیایی خودت هم نوشته‌های خودت رو بخونی و کلی حال کنی.

      دوستت دارم زیبای من، آرزوی بهترینها رو برات دارم، نه اینجا، نه حالا.

      همیشه و همه‌جا.

      در پناه الله باشی آبجی قشنگم :)))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حدیث سادات حسینی گفته:
        مدت عضویت: 850 روز

        آبجیِ عزیزِ قشنگِ من!

        چقدر خوشحالم که دارمت.

        چقدر وجودت برای درک قوانین خوب و ارزشمنده…

        میخوام تو بهترین حالت ها ببینمت.

        میخوام باهم نتایجمون رو جشن بگیریم.

        بیا ادامه بدیم؛

        استمرار کلید همه‌ی موفقیت هاست…

        منم دوستت دارم.

        تو یه دختر خوب،

        یه آبجی خوب،

        یه همسر خوب،

        یه مامان خوب،

        و یه انسان عالی هستی ️

        میخوام انقدر بالا ببینمت که یادم بیاد روند عشق و علاقه‌ت به مسیر رو خودم با چشم خودم دیدم.

        عشق منی؛ عشششششششق :))

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهسا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2378 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و تیم محترمشون و دوستان دوست داشتنیم در این خانواده بزرگ.

    همین الان که دارم این دیدگاه رو مینویسم براتون در حال گوش دادن این فایل ارزشمندتون برای چندمین بار هستم هربار که گوش میدم چیزهای جذاب و جالب تریو کشف میکنم هربار که گوش میدم یه نکته ی جدید بی نهایت سپاسگزارم ازتون…

    چند نکته مهم رو که یاد گرفتم در این دیدگاه با باقی دوستانم به اشتراک میزارم و میدونم حتی اگر هزاران نفر دیگه این نکته هارو اموخته باشند اما تکرار دوباره ی اونها خالی از لطف نیست.

    1:قدرت رو به خداوند بده و روی کسی حساب باز نکن قدرت رو از همه بگیر و فقط فقط اختصاص بده به خدا سرعت موفقیت رو بالا میبره زمان میبره که بتونی باورش کنی واقعا …

    2:ویژگی های توحیدی بودن رو درخودمون بوجود بیاوریم و تقویت کنیم که نیاز به تمرین و تکرار هست و زمان میبرد.

    3:برای رسیدن به خواستهای بزرگ قدم های کوچک برداریم.

    4:سعی کنید موقعیت های مختلفی را برای خود خلق کنید.

    5:کنجکاو باشید و کاشف.

    6:وقتی ما خواسته ای داریم باید مراحل تکاملش رو طی کنیم.

    7:باورهایت را درست کن تا نتایج تغییر کند .

    8:هرجا هستی در هرمکان و موقعیتی از همانجا لذت ببر و خوشبختی را حس کن تا به مراتب بالاتری هدایت شوید.

    9:ما همیش در حال فرستادن فرکانس ها هسیم فرکانس از طریق افکار ,افکاراز طریق باور و باور از طریق تکرار بوجود امده.

    10:باورها یکشب بوجود نیامده ک یکشبه از بین برود….

    11:خداوند در درست ترین زمان و مکان شمارو قرار میدهد(هدایت).

    12:باورهای جدیدی که میسازید باید تکرار شود…

    13:هرچقد ب اتفاقات (مثبت یا منفی فرقی ندارد)توجه کنی مشابهه ان را بیشتر تجربه میکنی .

    14:تمام اتفاقات اطراف ما بخاطر افکار ماست.

    15:باور با افکار ارتباط مستقیمی دارد و بلعکس.

    16:عجله نکن در این مسیر…

    17:خودت را لایق چیزهای عالی بدان.

    18:باورهای غلط نسبت به خواستهامون نداشته باشیم.

    شاید جمله های کوتاهی بنظر بیاد ولی باور به هرکدومشون و تمرین بی نهایتشون یه زندگی فوق العادرو به ارمغان میاره برامون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    افسانه گفته:
    مدت عضویت: 2476 روز

    سلام استاد؛ نیمه شب معطر. به وقت ایران اینجا نزدیک سه نیمه شبه. فقط می تونم بگم دارم عقلم رو از دست می دم! من کمتر از یک هفته است که به طور جدی تصمیم گرفتم به آمریکا مهاجرت کنم. اما توی این چند روز به قدری نشانه واضح در این مورد دیدم که دارم دیوانه می شم. خدایا شکرت. اصلاً این پروژه که دیگه هیچی. اومدم سر بزنم به سایت، این عنوان رو دیدم و نزدیک بود بیهوش بشم اصلاً… از فرصت هدیه هم صمیمانه ازتون سپاسگزارم.

    من امشب خیلی گریه کردم. خیلی خیلی. ایران هستم؛ اما از خانواده و دوستانم دور…

    می دونم این دوری سراسر خیر و برکت هست برای من. چون دارم روی یک پروژه عظیم کار می کنم و ناگفته نمونه خودم صاحب شرکت و کسب و کار شخصی هستم.

    استاد مثل همیشه برای من و سایر دانشجوهای خودتون دعا کنید.

    من عاشق ایرانم.

    اینجا موفقم؛ اما یک ندای پرقدرت درونی داره بهم می گه اعظم الان دیگه وقتشه برای این مهاجرت بزرگ…

    اینم بگم من سابقه مهاجرت دارم؛ اما مهاجرت به امریکا قدم خیلی مهمیه در رشد شخصی و شخصیتی من.

    دوستون دارم و به خاطر راه اندازی این پروژه مبارک و پربرکت ازتون ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    نرگس فرهادی گفته:
    مدت عضویت: 2284 روز

    سلام ٫٫٫ نمیدونم تجربه کردبید یا نه َ؟

    زمانی ک ما شروع میکنیم به تغییر باور هامون ذهن ما شروع میکنه اتفاقاتی رو به یادمون میاره که در گذشته اشتباهاتی رو مرتکب شدیم و حسمون رو بد میکنه در این جور شرایط من همیشه خدارو شکر میکنم وبا خودم میگم داره گردو خاک ها از ذهن من بلند میشه تا همه چیز در ذهنم تمیز و مرتب بشه یه مثال میزنم

    همین امروز بود که داشتم با خودم تکرار میکردم که قدرت رو فقط و فقط و فقط به رب بده اگه قدرت خداوند رو باور کنی و بدانی که هیچ کس دیگه ای تاثیری در زندگی تو نداره تو خالق تک تک لحاظات زندگیت میشی همینجا بود که ذهنم شروع کرد اتقاقاتی رو به یام بیاره ک باعث شده بود من به برای خداوند کسی رو شریک قرار بدم وحرف مردم برام خیلی زیاد اهمیت داشته ٫٫٫اینجا بود ک حتی نذاشتم یک دقیقه هم حس و حالم بد بشه با خودم گفتم این فکرا داره از ته انباری ذهنم بیرون میاد و داره گردو خاکا بلند میشه تا همه جا تمیز و مرتب بشه و بعد ازاون دیگ محکم تر از قبل شروع کردم این باور رو تکرار کردن ٫٫٫ در صورتی ک اگ قبلا بود خودم رو برای گذشتم سرزنش میکردم

    دیشب هم یه اتفاقی افتاد مادرم خیلی بد با من حرف زد و یه چیزی گفت ک قلب من شکست اگ من باور های گذشته رو داشتم شروع میکردم با مامانم دعوا کردن و یک هفته شایدم بیشتر باهاش قهر میکردم ولی خودم باورم نمیشه که من فقط در جواب حرفش لبخند زدم و سکوت کردم و تو دلم گفتم ذهن های عالی همیشه با مخالفت های شدید ذهن های متوسط روبه رو میشوند و هر اتفاقی برای من میوفته علتی داره پس این اتفاق رو من خودم جذب کردم و مسولیتش رو میپزیرم

    اگ کسی ناراحتتون کرد با خودتون بگید من به خاطره اشتباه کسی خودم رو ناراحت نمیکنم هدف اصلی من در لحظه احساس شور و اشتیاق داشتن وپر انرری بودن و لذت بردن از زندگیه همین وبس٫به قول مولانا همه چیز را در راه عشق رها کن ٫ من میخوام به جایی برسم در تک تک لحاظاتم فقط لدت و عشق رو احساس کنم و این باوری که داره جدیدا در من شکل میگیره اینکه من فقط در برابر خداوند متواضع هستم دیدگاه هیچ کسی برام مهم نیس و در هر شرایط و در هر موقعیتی مهربان و ارام هستم ٫٫زیرا تک تک لحظاتم را خودم خلق میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم جان عزیزم و تمامی دوستان گرامی.

    خدا رو سپاس میگم به خاطر اینکه اولین گام و اولین سوال با باورهای توحیدی شروع شد. چیزی که دقیقاً خودم از روز قبل بدون اینکه بدونم شروع کرده بودم و امروز با چالش مریم جون به نام مهاجرت به مدار بالاتر مواجه شدم .

    واقعاً از خدا به خاطر این هدایتش سپاسگزارم .

    دوست عزیزمون سوال قشنگی کردن که آیا کار کردن روی باورهای توحیدی سرعت رشد ما رو بالاتر می‌بره یا نه ؟!

    چیزی که منم دارم آگاهانه روی این موضوع تمرکز می‌کنم البته با این باور که مطمئن هستم کار کردن روی باورهای توحیدی سرعت رشدمونو بالا می‌بره.

    متاسفانه شاید در عمل بطور ناآگاهانه مقاومت نشون بدم اما به هیچ وجه با خود این جمله و کلام مشکلی ندارم‌. استاد عزیز جمله ی خیلی قشنگی فرمودن و اون اینه : زمانی که قدرت رو از آدمها می‌گیریم راحت می‌تونیم قدرت رو به خداوند بدیم. اگه بتونیم درست عمل کنیم همگی نتیجه ی مثبت این اعتماد رو می‌دونیم . چون همگی بارها و بارها تجربش کردیم .

    هرجا به خاطر ترس و نگرانی از قدرت و اعتبار آدمها استفاده کردیم بعدش پشیمون شدیم. میگیم و باور داریم جاهایی که مضطرب و نگران هستیم اگه از خداوند درخواست کمک کنیم خودش به بهترین شکل ممکن هدایتمون می‌کنه اما امان از ذهن فراموش کار و ذهن عجول و ذهن معیوبمون که گاهی در لحظه نمیتونه درست عمل کنه !!!

    گاهی پیش میاد که فکر می‌کنم وقت ندارم نمی‌دونم شاید فکر می‌کنم خدا سرعت عمل منو نداره و من باید دست به کار بشم . دقیقاً هر وقت که اینطور فکر می‌کنم به خودم آسیب می‌زنم . در عجبم که چرا با دونستن این‌ آگاهی ها چرا همچنان باز تکرارش می‌کنم.

    برای اینکه سمت سرزنش نرم و از اشتباهاتم درس و پیامشو دریافت کنم هر بار خودمو با چن وقت پیش خودم مقایسه می‌کنم .

    از اونجایی که به قانون تکامل اعتقاد دارم سعی می‌کنم صبورتر باشم و به خودم فرصت بدم.

    قدرت رو از آدمها گرفتن و قدرت رو به خداوند دادن یعنی چی ؟!! کجاها خودشو نشون میده ؟!!!!!

    به نظرم جاهایی که نسبت به خداوند و قدرتش اعتماد نداریم خیلی خوشگل خودشو نشون میده و اگرنه که اگر ایمان داشته باشم بدون شک و تردید باید به مسیرمون ادامه بدیم و هیچ اما و اگری براش نیاریم .

    متاسفانه نقص عجله هم ، خیلی تو این داستان دخیله . آدمای عجولی مثل من ، میخوان کارشون زود و تند و سریع انجام بشه . اجازه ی هدایت و فرصت دریافت الهامات نمیدن . ولی نکته‌ای که این وسط هست اینه که این دسته افراد زود دست به کار میشن و خیلی زود هم ، متوجه ی اشتباهشون میشن.

    البته من یه جاهایی صبور هستم و واقعاً اعتماد صدمو به خدا گذاشتم مثل فوتبالیست شدن پسرم . که هر اتفاقی میفته بدون شکوه و شکایت می‌پذیرم . حتی اتفاقی که میخوایم پیش نیاد، باز گله‌ای از خداوند ندارم چون اعتماد کردم و باور دارم هر اتفاقی میفته بهترین اتفاقه . اما خب تو بعضی از مسائل روزمرگی پیش میاد که فراموش می‌کنم رو قدرت خدا حساب وا کنم.

    بنابراین کسانی که پذیرش دیدن تضادها و مشکلات رو ندارن می‌تونن از اون دسته افرادی باشن که رو قدرت خدا حساب وا نکردن.

    کسی که قدرت خداوند رو قبول نداره بیشتر تقلا میزنه و بیش از توانش تلاش می‌کنه. این دسته افراد حاضرن هر زوری که نیازه بزنن تا به هدفشون برسن.

    شایدم در کوتاه مدت به هدفشون برسن منتها رسیدن به اون هدف نمی‌تونه پایدار و خوشایند باشه .

    کسانی که خودخواه هستن و منم منمشون خیلی بالاست یعنی خیلی ادعاشون میشه هم ، نسبت به این قضیه سست هستن.

    در کل که خیلی از باورهای مخرب ما باعث حساب وا نکردن رو قدرت خداوند میشه که ریشه ی همه اونها «ترس» هستش .

    برای قبول و پذیرش قدرت خداوند باید شناخت خودمون رو نسبت به خدای بزرگمون بیشتر کنیم به میزانی که شناختمون بیشتر میشه به تجربه‌های قبلمون رجوع می‌کنیم می‌بینیم هرجا و تو هر زمینه‌ای که قدرتش حساب کردیم برد کردیم. هیچ وقت یادم نمیاد رو قدرتش حساب کرده باشم بعداً پشیمون شده باشم همیشه احساس رضایت داشتم هر چند اون چیزی که می‌خواستم اتفاق نیفتاده باشه.

    بنابراین به میزان ایمانی که نسبت به خداوند پیدا می‌کنیم نتیجه دریافت می‌کنیم.

    تکرار و مرور خاطرات خوبمون نسبت به این قضیه می‌تونه بهمون کمک کنه تا باورهامون قوی‌تر بشه.

    دیدن تجارب و درسهای قشنگی از این قضیه در افراد متفاوت ، تو زمینه‌های متفاوت ، باز می‌تونه تاثیر خوبی در قوی کردن باورهای توحیدیمون داشته باشه .

    باید در مقابل نجواها و گفتگوهای ذهنیمون مقاومت و کنترل ذهن داشته باشیم . هر بار که نجوا سراغمون میان ورودیهای مناسب به خوردش بدیم تا ساکت بشن .

    در طول روز می‌تونیم آگاهانه نسبت به اتفاقات همون روز عملکردهای مثبتی تو زمینه ی باورهای توحیدی داشته باشیم تا کم کم و به مرور زمان بهتر عمل کنیم.

    باورهای توحیدی از باورهای مهمی هستن که اصل و اساس زندگی ما رو تشکیل میدن . بنابراین باید جدی بگیریمش و راحت و سرسری ازش نگذریم . کار کردن و تمرین کردن برای تغییر دادن خودمون تو این زمینه

    خیلی مهم و با ارزشه چون چیزای با ارزش دیگه ای بدست میاریم .

    از جملات و کلمه‌هایی که بار منفی دارن باید حذر کرد ، انقدر نگیم واقعیت همینه ! نمیشه کاریش کرد ! نشدنیه ! امکان نداره !

    وقتی که به خدا اعتماد کنیم و اون اتفاق به منفعت و صلاح ما باشه حتماً به وقوع می‌پیونده.

    هر لحظه هر مقاومتی تو ذهنمون میاد باید آگاهانه بش غلبه کنیم و بگیم اگر خداوند بخواهد می‌شود یعنی اگر خدا صلاح بدونه و اون اتفاق به نفع من باشه حتماً میشه.

    شاید اوایل که می‌خواهیم تمرینات رو شروع کنیم اتفاقات رو کنترل کنیم اما کم کم که باورپذیریمون بیشتر بشه بدون کنترل، از اتفاقها رد میشیم و خیلی جاها ناخودآگاه متوجه میشیم اون چیزی که می‌خواستیم اتفاق افتاده.

    و اگر نیفتاده بود ناراحت و غمگین نمیشیم چون باور داریم که خداوند بهترین پلن را برامون چیده.

    باید باور کنیم که خدای ما صاحب قدرت عظیمی هستش که در عقل ما نمی‌گنجه پس بهتره بش فکر نکنیم و موقعه ای که نیاز داریم بدون اینکه با عقل خودمون بسنجیمش، اون موضوع رو رها کنیم و به خدا بسپاریمش.

    هیچ وقت نباید ناتوانایی و عقل و منطق خودمونو با علم و آگاهی و قدرت خداوند مقایسه کنیم که اگه اینطور فکر کردیم و چنین باوری داشتیم، بی خردی کردیم و در رده ی جاهلان قرار می‌گیریم .

    باید رو قدرت خدا حساب کنیم که هر بار با دیدن نتایج مثبت بیشتر باورش می‌کنیم.

    بزرگترین و شیرین‌ترین نتیجه‌ای که میده اینه که ما رو به آرامش می‌رسونه و از استرس و اضطراب‌ها دور می‌کنه در نتیجه اجازه ی لذت بیشتری بهمون میده.

    و این یعنی دریافت بزرگترین نعمت که آرامش هستش . چیزی که همه دنبالش هستیم برای لذت بردن بیشتر از زندگی !

    مریم جون عزیزم بازم ممنون و سپاس از مهاجرت قشنگی که قراره با هم داشته باشیم.

    استاد عزیزم استاد بی‌نظیرم از شما و حضور گرمتون تو این مسیر ، بی‌نهایت از خداوند سپاسگزارم .

    مرسی که هستید. الهی که باشید همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سعید ذاکری گفته:
    مدت عضویت: 2907 روز

    سلام به استاد عملگرای من

    و سلام به خانوم شایسته همراه و بینظیر

    اول اینو بگم که مدتهاست من کامنت ننوشتم و الان خیلی برام تازگی و حس خوبی داره و همه اینها به لطف قدم جدیده که خانم شایسته عزیزمون برداشتن و ما رو به این مهمانی فوق العاده دعوت کردن و البته عملگرایی همسر عزیزم که چند وقته با عشق کامنت می‌نویسه و این حس رو در من هم بر انگیخته می‌کنه تا منم بیام و در این سایت الهی ادراک و نتایجم رو بنویسم .

    دوست دارم بنویسم که چقدر فرق هست بین این که

    رفتارهای یک نفر رو ببینیم و به زعم خودمون بیشتر از اون فرد میفهمیم و شروع کنیم به نصیحت اون فرد که راه این است و چاه این است و …. و اینکه اگر فکر میکنیم چه مسیری درست است خودمون به اون شیوه عمل کنیم . به جای تغییر دادن دیگران با کلام مون ، بیایم با عملکرد هامون خودمون رو تغییر بدیم و بعد دیگرانی که آماده باشند با دیدن ما اونها هم تغییر میکنند .

    وای که استاد شما چقدر این مسئله رو فریاد می‌زنین و من الان بهتر درک میکنم کسی به این صحبت شما گوش می‌کنه و عمل می‌کنه که در مدارش باشه . تا میبینم یکی مشکل داره فوری می‌خوام کمکش کنم . اصلا این پاشنه آشیل منه . فکر میکنم من خدا هستم . فکر میکنم من مسئول هدایت دیگری هستم و چقدر این باور سمی من رو از مسیر درست و احساس خوب خارج می‌کنه

    و الان که رفتار همسرم رو دیدم بهتر درک کردم ایشون با عملکردنش به من کمک کرد نه با نصیحت کردن . آفرین الهه جانم. و الان خوشحالم که منم دارم کامنت می‌نویسم . خدایا شکرت

    استاد توی فایل گفتین من انسان کاملی نیستم . چقدر این باور خوبیه . یک وقتهایی من از گذشته خودم کفری میشم و میگم آخه چرا سعید ؟ چرا اون سالها اونجوری بودی و …. . الان میگم مطمئن باش چند سال دیگه که مدارت بالاتر بره باز میگی چرا سال 1403 اینجوری بودم . من میپذیرم که ما انسان هستیم و در حال تکامل و هر چقدر درکمون بیشتر میشه و باورهامون بهتر میشه، طبیعیه که رفتار هامون هم بهتر میشه . من خودم رو به همین شکلی که هستم میپذیرم و با خودِ الآنم در صلح هستم و خودمو دوست دارم و البته سعی میکنم هر روز ورژن بهتری از خودمو بسازم .

    استاد در مورد باورهای توحیدی گفتین . وای که چقدر من این صحبت ها رو دوست دارم . میدونید استاد ، هر وقت به باورهای توحیدی و یکی بودن فرمانروای عالم فکر میکنم آرامش میگیرم . توی این شرایطی که بیشتر انسانها نتیجه زندگیشونو مستقیم به عوامل بیرونی مثل قیمت دلار گره میزنن منم تحت تاثیر قرار میگیرم ولی باز همونجا سعی میکنم به خودم یادآوری کنم نتیجه زندگی من در دستان خودم و باورهای من و خدایی است که فرمانروای عالمیان است .

    اینکه سعی میکنم مسئولیت صددرصدی زندگیمو بپذیرم و همیشه این موضوع رو به خودم یادآوری کنم، منو از همه بی توقع می‌کنه و از خودم متوقع . و این آرامشبخشه چون افسار زندگی رو در دستان خودم قرار میده نه اینکه دیگرانی باشند که مسیر زندگی منو در دستانشون قرار بدن . خدایا شکرت

    استاد در مورد مهاجرتتون به آمریکا گفتین

    چقدر روحیه شما رو دوست دارم که هر کی بگه اون که اصلا نمیشه شما میگین حالا که اینجوریه من دقیقا همون رو می‌خوام . نمیشه رو نمیذیرید . این روحیه و باور شما ستودنیه . این روحیه توی وجود منم هست ولی گاهی روشنایی چراغ این باور توی وجودم کم نور میشه گاهی هم پر نور . و عاشق اینم که همیشه مثل شیر در مقابل جاهایی که میگن نمیشه من بتونم اونو عملی کنم . الآنم دارم به این باور عمل میکنم . سالهاست که شنیدم یک عده ای هستن نمی‌ذارن مهندسین عمران در آزمون محاسبات قبول شن . خیییییییلی سخت میگیرن و ….

    منم گفتم اوکی اونا نمی‌ذارن ! حالا ببینین من چجوری قبول میشم و دو ماهی هست کتاب های این آزمون رو خریدم و نیت کردم قبول شم تا هم باور خودم قوی تر شه که وقتی من می‌خوام و باور اونو می‌سازم حتما میشه و هم باور دوستانم عوض میشه . و دوست دارم این نگاه رو هر روز بیشتر تقویت کنم

    استاد راجع به تکامل گفتین

    من خودم به شخصه معمولا تکامل رو رعایت میکنم

    مثلاً اینکه وام نمی‌گیرم ، پول قرضی نمی‌گیرم برای رسیدن به خواسته هام صبوری میکنم . سالهاست که همه خریدهامون رو نقدی اوکی میکنیم . فروشنده میگه قسطی یا نقدی فرقی نداره ، من میگم فقط نقد ، بعضی دوستان میگن توی ایران که تورم داریم وام خیلی می‌تونه سود داشته باشه و خیلی هم این موضوع وسوسه برانگیزه و البته به چشم دیدم که افراد وام گرفتن و خرید کردن و چون در شرایط تورمی هستیم سود هم کردن . اما من به خودم یادآوری میکنم که اولا من دوست دارم در ابعاد خیلی بزرگی ثروتمند بشم به قول استاد نه در حد یک ماشین و خونه بلکه خیلی فراتر از اینها . پس باید مسیر درست رو صبورانه و با ایمان طی کنم .

    البته اینم بگم گاها ممکنه به بهانه تکامل ، ضعیف عمل کردنها و متعهد نبودن ها و بالطبع نتایج پایدار نداشتن ها رو ناخودآگاه به پای تکامل بنویسم که این موضوع می‌تونه یک چاله باشه و درک صحیح از تکامل این بدفهمی رو از بین می‌بره که ما هر روز متعهدانه و مصمم و با ایمان رو خودمون کار میکنیم در مسیر لذت ببریم و سپاسگزار باشیم و هر روز سعی کنیم یک پله به جلو حرکت کنیم و در این مسیر پایداری کنیم قطعا هدایت ها مسیر تکامل رو برامون آسان و لذت بخش و پر سرعت خواهد کرد و خیلی زود و راحت به همه خواسته هامون میرسیم .

    استاد چقدر خوب کلید واژه های رسیدن به خواسته ها رو گفتین : 1- لذت بردن از موقعیت و شرایطی که داریم 2- داشتن احساس لیاقت برای اون خواسته 3- نداشتن نگاه منفی یا همون ترمز در رسیدن به اون خواسته

    و بعد بوم بوم …. به خواسته ها میرسیم

    و در آخر استاد چه باور قشنگی گفتین :

    من نه تنها هیچ ترمزی برای موقعیت و فرصت جدید ندارم که با ذوق و شوق از اون موقعیت جدید استقبال میکنم . این عالیه . این نگاه از یک اعتماد به نفس بالا میاد . این نگاه از باور به خدا و قدرت خدا و هدایت های خدا و احساس پشتیبانی همه جوره و همیشگی خدا نشئت میگیره و واقعا توحیدیه .

    من شما استاد عزیزم رو تحسین میکنم و منم هر روز سعی میکنم با الگو قرار دادن شما و عمل کردن های کوچک کوچک و مستمر باور های خودمو شبیه باورهای شما کنم و به قول خانم شایسته عزیزمون به مدارهای بالاتر مهاجرت کنم

    بینهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 489 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    اگر فقط قدرت را به خداوند بدهیم و روی خداوند حساب باز کنیم و روی دیگران حساب باز نکنیم ، می‌توانیم خیلی سریع به خواسته ها و موفقیت های خود برسیم .و سرعت موفقیت را دوبرابر می‌کند.

    و خداوند همه چیز می‌شود، همه کس را

    خداوند کافیِ کافیست برای ما . فقط از او بخواهیم.

    سمت من اینست که نباید به هر آن عامل بیرونی دیگر قدرت بدهیم ، حتی در مسائل خیلی کوچک .

    اگر خواسته ای داریم ، خداوند هدایتمان می‌کند.

    قدم به قدم میگه که چی کنیم . قانون وضوح از طریق تضاد برای ما میگه که تضاد ها باعث ایجاد خواسته ها می‌شود. و رسیدن به خواسته ها نیاز به تکامل دارد فقط کافیست که از دیروزم بهتر باشم ، و از مسیر که میرم لذت ببرم و احساس خوب داشته باشم و خوشبختی چیزیست که من باید در خودم آنرا پیدا کنم . و ازین چی خوب که فقط احساس خوبم را وابسته به وجود خدایی بدانم که هر لحظه با من است . وقتی این باور را داشته باشم ، هیچگاه احساسم بد نمی‌شود حتی در زمانیکه اتفاقی به ظاهر ناجور میفتد.

    هیچ امکان ندارد که یک اتفاقی بیفتد و ربطی با باور های ما نداشته باشد، هر روز روی باور های ما کار کنیم. تا فرکانسهای ما به ثبات برسد .

    خداره صد هزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: