مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-55.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-12 14:11:482025-01-14 07:39:07مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد مهربان
سلام به دوستان خوب خودم
خداوند را شاکرم که در حال شنیدن این فایل عالی هستم
داشتن حال خوب
داشتن احساس شادی و ارامش
توجه کردن به نعمت های اطراف خود
یکی از مهمترین موضوعاتی است که باید همیشه و همیشه من به آن توجه داشته باشم و آنرا مد نظر خودم قرار بدهم و از آن استفاده کنم
تسلیم بودن در برابر خداوند بدان معنی است که من باید همیشه احساس آرامش داشته باشم و همیشه به این موضوع فکر کنم که در کنار او من آرامش دارم و حالم همیشه خوب است
همیشه به این موضوع باید توجه داشته باشم که وقتی تسلیم خدای خودم هستم به این معنی است که مانند یک کودک که براحتی در آغوش پدر و مادر خودش را رها می کند من هم باید نسبت به خدای خودم اینگونه باشم
تسلیم بودن به درگاه خداوند برای من آرامش قلب دارد
یک درس که از این فایل یاد گرفتم این بود که باید به الهامات و ایده های خدای خودم عمل کنم و هیچ گونه ترسی نداشته باشم و براحتی و بدون هیچ گونه ترسی دل به راه بدهم و عمل کنم
هر چالشی که در زندگی من برای من رخ می دهد برای بهتر شدن من است
برای این است که من بتوانم به رشد و پیشرفت برسم
پس از چالش ها و تضاد های زندگی خودم درس بگیرم و از آنها کمک بگیرم برای بهتر شدن روند رشد و پیشرفت خودم
موضوع بسیار عالی استاد در این فایل به من آموزش دادند
همیشه به این نکته توجه داشته باشم که دل به خدای خودم بسپارم و فقط و فقط از او هدایت بخواهم و از اوو کمک بگیرم
ممنونم استاد عزیز
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
استاد عزیزم سلام
الان ساعت ۴:۵۱ صبح به وقت ایرانه و من در حالی که اشک عشق از صورتم سرازیر شده دارم براتون مینویسم
الان که هدایت شدم به نوشتن پیام برای شما اولش اومدم که کامنت بزارم تو اینستا اما حس کردم اونجا غیر عباسمنشی هم هست و اینکه من میخوام بنویسم و فقط یه عباسمنشی میفهمه
اینارو باید جایی نوشت که اونیکه میخونه این جنس خدا رو شناخته باشه
اومدم تو سایت که ایمیلتونو بردارم ایمیل بنویسم اما نشد
گفتم آزاده برو نشانه امروز و بخون و همونجا کامنت بزار
آخ که نشانه امروز هم حرف دلم بود و نمیدونید چطور پکیج الهی امروزمو تکمیل کرد الهی شکرت
استاد اومدم بنویسم که خیلی خیلی دوستت دارم
تو فضایی دارم مینویسم براتون که همین الان اذان صبح داد، داره بارون میباره, صدای قشنگ صبح رو از آوای یه خروس دارم میشنوم و سرشار از حال خوبم
سرشار از خدا
راستش تا صدای اذان و شنیدم بلند شدم سجده کردم و شکرگزاری و بعد اذ پایان اذان فقط به ذهنم اومد برو و برای استاد بنویس
بنویس دوستت دارم
اون باید این حس خوب رو دریافت کنه
استاد امروز من شوق خدا رو برای رسیدن به هدفم دیدم
بخدا قسم که از من بیشتر برای رؤیام اشتیاق داره
بخدا قسم که بیشتر از من پیگیره
بخدا که من فراموش کنم اون نمیکنه
استاد امروز اون رزقی که گفتید امام علی فرموده میاد دنبالت رو دیدم امروز فرق رزق و رزقان رو فهمیدم
استاد امروز من خود خدا رو دیدم تو زندگیم
انقدر ذوق دارم که خوابم نمیبره که شنیدم صدای اذان میاد
استاد صورتم خیس اشکه دارم مینویسم نمیدونی جقدر سرخوشم از حضورش
استاد خیلی دوستت دارم
فقط خواستم براتون بنویسم از حال خوبم
از خدایی که امروز دیدم
از عزتی که بهم داده
از رزقی که خودش میاد
از حس خوبی که داره ازم فوران میکنه و من تو پیجم دارم میبخشم ازش
استاد من امروز درک کردم که میگید من نمیدونم اصلا نگرانی چیه
استاد امروز خدا با زبان رؤیام با من حرف زد نه با زبان تضاد میدونی چرا؟ چون تو تضادم ازش قدردانی کردم که بزرگم کرد که رشدم داد که تکونم داد
چون هنوز سرمست از معجزه ۱۰ روز پیشش تو زندگیمم و هرروز که یادم میاد با قلبم میگم خدایا شکرت تو بودی ها، تو انجامش دادیا من که میدونم کار خودت بود من که میدونم تو عزتمو حفظ کردی تو کارمو راه انداختی
ببین خدا چه بزرگواره که هنوز ۱۰ روز نگذشته معجزه های بعدیشو امروز برام آورد
استاد من امروز خودمو در چند قدمی رؤیای بزرگ زندگیم دیدم
من امروز دویدن رزق دنبال خودمو دیدم
من امروز عزتی که خدا میده رو دیدم
استاد نمیدونی امروز چطور خدا توی قرآن کلمه به کلمه خدا شاهده کلمه به کلمه با من حرف زد حتی درباره همین بارون که میباره
استاد فقط اومدم بگم خیلی دوستت دارم
اما ببین به چه جمله هایی هدایت شدم آخه
خدارو هزاران بار شکر میکنم که این نوشته برام به یادگار موند اینجا اونم توی تاریخی که برام تاریخیه واقعا
استاد دوستت دارم
خدایا خدایا خدایا دوستت دارم که در اوج بی نیازی انقدرررررررر بزرگوار و بخشنده ای
این حال خوب
این آگاهی
این حضور
این اشک عشق
رو برای تک تک آدمها آرزو میکنم
خدایا دوستت دارم ممنون بابت آفرینشم بابت رسالتم بابت عزیزانم بابت استعدادهام،بابت شغلم،بابت دوستانم و بابت تک تک خوشبختی های زندگیم
من واقعا دارم توی بهشت زندگی میکنم خدایا هزاران مرتبه شکرت🙏🪴
سلام بر همه عزیزان
عجب هوایی، عجب منظره ای به به
خدا رو شکر
داستان هایی که از رد پای قوانین اللهی زندگیتون میگین در عین شیرین بودن پر درس و قانون و توحید هست من فقط ایمان میبینم
و از شما مرد نازنین سپاسگزارم که برامون بازگو کردین و ایمان و در عمل بهمون ثابت کردین
تسلیم بودن در برابر خداوند
اصلا وقتی لحظه به لحظه زندگی ت و ساده ترین ها رو بهش میسپاری چقدر زندگی روز ب روز عالی تر هست
امروز صبح خیلی زود ک هوا گرگ و میش بود از خواب بیدار شدم البته اینو بگم من کلن خواب ذهنی دارم یعنی فقط چشمام بستس و شاید چهار ساعت عمیق بخوابم بقیش و کامل متوجه اطرافم هستم و صدای مگس هم بیدارم میکنه متاسفانه یا خوشبختانه
اما اینبار بیدارم کرد اون حس و مجبورم کرد برم سرویس وقتی اومدم مجدد بخوابم گفت گوشی ت چک کن بعد بخواب من یه چشمی یه نگاه کردم دیدم یه اس ام اس واریزی برام اومده از جایی که واقعا من حیث لا یحتسب بود
با احساس خوب و سپاسگزاری ادامه خوابم و رفتم چون به حال و احوال اینروزهام مرتبط بود و و عمیقا خدا رو شکر کردم
باج ندادن
الان متاسفانه ذهنم یاری نمیکنه موردی رو که بخوام بگم یعنی چنتا مورد اومد تو ذهنم که نوشتنی نیست اما نوشتم موضوع ش و که بلد بشه مجدد تو ذهنم که ریشه ش برمیگرده به شرک و مراقب باشم ازین جا به بعد زندگیم به هیچ کس و هیچ چیز باج ندم به هیچ عنوان
حل مسائل و موردهایی که برات پیش میاد
به جرات میتونم بگم تنها استادی هستین که علاوه بر هزاران زمینه دیگه در این موردم تک هستین و اولین بار برای من یکی تو کل جهان این و پیام و شنیدم که خودت باید مسائل خودت و حل کنی به منطقی ترین و کامل ترین شیوه تدریس که حتی یه دوره فوق العاده ازش ساختین که خواهرم خیلی ازش جواب گرفت و خودمم بزودی اگه الهام بشه بهم میرم سمتش
منی که برای کوچکترین موارد و مسائل ترجیحم این بود عوامل بیرونی بیان حلش کنن بعد نفر اخر خودم باشم الان جوری شده اول خودم بعد در اخر اگه هدایتی از جانب خدا اومد که بسپارش به دستانم نفر اخر اونا و در اکثر موارد خیلی راحت بیشتر مسائل مربوط ب خودم و به کمک خدای مهربونم نیروی درونم حل میکنم
مثال زیاد زدم تو کامنتهای مختلف ولی بکی که الان یادم اومد و این اواخر خیلی انجامش میدم
مثلا من همیشه منتظر بودم مادرم خونه رو تمیز کنه یا اشپزی کنه یا ظرفارو بشوره در مواردی منم کمکمش کنم ولی هرچی پیش رفت متوجه شدم که نه تنها وظیفش نیست بلکه من نباید منتظر باشم ایشون اینکارو کنه و الان منی که معمولا دست به سیاه و سفید نمیزدم ( و میدونم این افتخار نیست به هیچ عنوان) کارهای خونه رو بیشترش و انجام میدم و اوایل میگفتم اگه اینکارو کنم مادرم میشینه کنار میگه شما انجام بدین و هزارتا نجوای غلط ولی الان میبینم که خودشم بیشتر وقت میزاره برای تمیزی خونه و همه چیز خیلی قشنگ داره پیش میره و زندگی در جریانه
خدایا بابت اگاهی های این فایل ازت سپاسگزارم
و از استاد عزیزم بابت انتشارش
دوستتون دارم
خدایا شکرت
گام دوازدهم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل»
به نام خداوندی که هر آنچه داریم از آن اوست.
سلام به استاد عزیز و مریم جان و دوستان همگام با این پروژه
خداروشکر میکنم که امروز هم با آگاهی های این فایل هم مدار بودم و تونستم از عمق جانم گوش بدم و به قدر فهمم مطالبش رو دریافت کنم.
این روزها یکی از خواسته های من در گفتگوهای روزانه م با خدای درونم این بود که بهم کمک کنه تسلیم تر و رها تر باشم.
و شنیدن آگاهی های این فایل رو پاسخی میبینم به درخواستم و قدردان و شکرگزار خداوندی هستم که هربار پاسخ میده و اجابت میکنه.
آنچه که درک کردم رو مینویسم و ردپایی میگذارم در مسیری که خدا میدونه رشد کردن و بزرگ شدن در اون تا کجا میتونه امتداد داشته باشه!
سوال اول-تفاوت تسلیم بودن در مقابل خداوند و تسلیم شدن در برابر مشکلات
————–
تسلیم بودن به این معناست که ما باور داشته باشیم یک نیروی بزرگتر از ما وجود داره که جهان رو خلق کرده و داره اون رو اداره میکنه.
یعنی باور داشته باشیم که اگه ازش درخواست کنیم اون ما رو به مسیرهای درست هدایت میکنه و آدمها ، شرایط و اتفاقات درست رو وارد زندگی ما میکنه.
تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خداوند که پاسخ درخواست های ما رو بده.
در مقابل اگر درخواستی داریم و حس هایی مثل نگرانی ترس غصه خوردن رو تجربه میکنیم یعنی در وجودمون نسبت به دریافت هدایت خداوند مقاومت داریم و تسلیم نیستیم.این یعنی داریم شرک می ورزیم.
تسلیم بودن مثل حس بچه ای میمونه که وقتی در آغوش پدر یا مادرشه خیالش راحته و گریه و بی قراری نمیکنه.
تسلیم بودن همواره با احساس خوب همراهه ، کسی که تسلیم باشه احساس خوبی رو تجربه میکنه چون به خداوند اعتماد داره و خودش رو در آغوش خداوند رها میکنه.
مثل خیلی از موضوعات دیگه در این مسیر هم باید حواسمون باشه که تسلیم بودن در مقابل خداوند هم صفر و یکی نیست و یک فرآیند تکاملی داره و ما باید قدم به قدم به بیشتر تسلیم خداوند بودن نزدیک بشیم و زمان های بیشتری در این وضعیت باقی بمونیم.
هرچقدر بیشتر تلاش کنیم که در این مسیر بمونیم ، کم کم برامون تسلیم بودن عادی تر میشه و راحت تر میتونیم تسلیم خداوند باشیم.
نباید انتظار داشته باشیم که یک روزه فضای شرک آلود ذهنمون تبدیل بشه به فضای توحیدی، این هم یک مسیره که باید قدم به قدم طی بشه و زمان لازم داره و استمرار.
هرچقدر بیشتر در این مسیر باشیم و بیشتر تمرینش کنیم برامون لذت بخش تر میشه و بیشتر در احساس خوب هستیم.
یکی از نشونه های تسلیم بودن تجربه کردن احساس خوب مثل احساس شادی، امید و توکل،احساس آرامش ، داشتن اطمینان قلبی و هرگونه احساسی که ما به عنوان احساس خوب میشناسیم .
در مسیر تمرین تسلیم بودن ، خوندن داستان های قرآنی از پیامبران هم میتونه یه منطق خیلی خوب و یه الگوی مناسب برای ذهن ما ایجاد کنه.
اما تسلیم نشدن در برابر مشکلات یعنی کم نیاوردن و ادامه دادن.
یعنی در فرآیند حل یک مشکل به شخص خاصی وابسته نبودن و به کسی باج ندادن و فقط از خداوند کمک خواستن.
یعنی تلاش برای تغییر زاویه ی نگاهمون که این مشکل چه درسی میتونه برای من داشته باشه و من بعد از حل کردنش چقدر رشد میکنم و ظرف وجودی م بزرگ تر میشه.
حالا هرچقدر هم بتونیم به موضوعاتمون یه نگاه معما گونه و بازی داشته باشیم میتونیم از روند حل کردن این مشکل لذت هم ببریم و قطعا به این شکل کارها برامون راحت تر پیش میره.
در مورد خودمون این کنجکاوی رو به وجود بیاریم که اصلا میخوام ببینم من میتونم از پس این مشکل بربیام و اون رو حل کنم یا نه.
باید بپذیریم که این مسائل به عنوان ناخواسته ها و تضادها ، در صورتیکه بتونیم از پسشون بر بیایم ، نقاط عطف زندگی ما خواهند بود و ما رو رشد میدن و ظرف وجودی مون رو بزرگ تر میکنن.
تصویری نهایی از حل اون مشکل داشته باشیم که چقدر بعد از گذر از اون موضوع ما اعتماد به نفس بیشتری خواهیم داشت چقدر قدرتمند تر هستیم و آماده ی دریافت مراحل و قدم های بعدی در مسیری که پیش رو داریم.
همچنین بعد از حل اون مشکل ما به ابزاری مجهز میشیم که در مسائل بعدی زندگی مون هم میتونیم ازش استفاده کنیم.
اگر بتونیم و تلاشمون رو بکنیم که به موضوعاتمون به این شکل نگاه کنیم ، یعنی تسلیمشون نشدیم و ازشون به عنوان یه نردبان برای رشدمون استفاده کردیم .
ممنون از توجهتون به کامنت من دوستان :)
در پناه الله یکتا باشیم همگی :)
(بسم الله الرحمن الرحیم)
سلام بهت ملیحه ی زیباااا
من از نتایج فوق العاده ت توی قانون سلامتی باهات آشنا شدم و دنبالت میکنم و کامنت هات رو میخونم
خواستم ازت تشکر کنم که انقدر تو مسیر درست استمرار داری و با طی کردن تکاملت داری پیشرفت میکنی و از مسیرت هم لذت میبری
کامنتت خلاصه ی کاملی از این فایل بود و از خوندنش لذت بردم
راستی وقتی از خدا خواستم بهم نشونه بده که واست بنویسم یا نه ، چشمم به مدت عضویتت افتاد دیدم کلا یه روز زودتر از من عضو شدی:)))
و اینو نشونه گرفتم که حتما واست پاسخ بنویسم
انشالله که در پناه خدای مهربونمون روز به روز مدار ها رو با عشق طی کنی و لذت ببری از این مسیر زیبا
به نام خداوند بخشنده مهربان
خدایی که مهربانیش همیشگی ورحمتش بی پایان است
تسیلم بودن یعنی من ایمان دارم به یک نیرویی برتر از کل نیروهای جهان که داره این جهان رو هدایت میکنه، منو خلق کرده،اکر توکل کنم اگر ایمان بهش داشته باشم،منو به آدمهای درست شرایط درست ومسیر درست قراره میده و هدایتم میکنه
تسیلم بودن یعنی اجازه دادن به خداوند که پاسخ بدهد به درخواست شما
چون وقتی درخواست رو میدیم ترس داریم نگران هستیم شرک میورزیم این به معنای تسیلم بودن نیس
تسلیم یعنی آخیشششش خداجون خودمو سپردم به تو من هیچی نمیدونم هیچی بلد نیستم تو هدایتم کن
مثل بچه ای که از یه بلندایی با خیال راحت میپره بغل پدرش بدون اینکه نگران باشه لحظه ای براش اتفاق بدی بیفته چون مطمئنه که پدرش رهاش نمیکنه بغلش میکنه
تسیلم بودن یعنی حالم خوبه چون اعتماد داره به خدواند چون میدونه خداوند جواب میده
اگر سعی کنیم به این نقطه نزدیک بشیم و تکامل رو طی کنیم نخوایم عجله کنیم بیشتر از زندگی لذت میبریم
تسلیم بودن احساس آرامش،احساس شادی
احساس توکل ،الا بذکرالله تطمئن القلوب است
تکراری نبودن کارها وایجاد تنوع در کار
ایمان بخدا،وابسته بودن به خدا وبی نیاز از خلق خدا
تسیلم نشدن در برابر مشکلات توکل بخدا و باج ندادن به کسی،خداوند رو منبع رزق روزی بدونیم،نه کسی رو
وقتی به تضادی برمیخوریم مشکلی برامون پیش میاد،ازش فرار نکنیم،اون مشکل رو مثل یه بازی ببینیم و بیایم حلش کنیم وقتی اون مشکل رو حل میکنید اعتماد بنفستون بیشتر میشه ،واحساس خوب وقدرت بیشتری دارید در حل مسائل
مسائل مارو به چالش میکشن که ما بزرگ بشیم ما رشد کنیم
خداجونم من هیچی نمیدونم من هیچی بلد نیستم خودت هدایتم کن خودت کاری کن درک و آگاهی من هروز هرلحظه بیشتر بیشتر بشه
حسبی اله و نعم الوکیل
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز، مریم جانم و تمام دوستان خوبم
گام دوازدهم
تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی اجازه دادن به خداوند برای اینکه مارو هدایت کنه
که نشانه اش میشه احساس خوب، احساس ایمان، احساس آرامش، احساس توکل
و درمورد مسائل زندگی؛ اینکه ما باید یاد بگیریم حتی به مشکلات هم با دید مثبت نگاه کنیم که یکی از راه هاش اینه که به مسائل مثل یک بازی نگاه کنیم و به این فکر کنیم که حل کردن این مسئله میتونه ما رو رشد بده، ثروتمند میشیم بزرگ میشیم و پیشرفت میکنیم
حالا تمرین این جلسه، مسائلی که من با توکل بر خدا در حالی که هیچ ایده ای نداشتم ولی حلش کردم و از پسش براومدم.
یادمه یه دوره ای زبانم خیلی بد بود و از کل کلاسمون پایین تر بودم. استادمون نزدیک امتحانات با من صحبت کرد که شما درست خوب نیست و الان هم فصل امتحاناته باید یه فکری به حال خودت بکنی. من اولش خیلی بهم برخورد و ناراحت شدم، ولی یادمه با خودم گفتم من میتونم بالاخره حلش کنم و اینقدر تمرین کردم، اینقدر زمان گذاشتم و کم کم تمرین کردم تا بالاترین نمره امتحان زبان رو من گرفتم!
یه مسئله دیگه این بود که من تا چند سال پیش، از این لحاظ که بین یه جمعی محبوب نباشم و باهام صمیمی نباشن خیلی عزت نفس پایینی داشتم. بعد نمیتونستم تنها جایی باشم و اگر کلاسی چیزی میخواستم برم حتما باید کسی باهام میومد از دوستانم.
بعد من و یکی از دوستام کلاس قایقرانی ثبت نام کردیم و برنامه اینجور بود که سه روز در هفته صبح زود به نزدیکترین سد شهر میرفتیم، دور سد میدویدیم و بعدم تمرین قایقرانی. اولین مشکل این بود که دوست من از جلسه 2 به بعد دیگه نیومد و گفت سخته؛ مشکل دوم این بود که افراد اون کلاس همه حرفه ای بودن و تنها تازه وارد تیم من بودم
اولا که تنها بودم و این برای اون زمان من خیلیییی سخت بود
مسئله دیگه، این بود که موقع دویدن من همیشه با اختلاف اخرین نفر بودم و مایه مسخره بازی سایر اعضا
یه مشکل دیگه هم این بود که من تا سوار قایق میشدم چپه میشدم و میفتادم تو آب و همه بچه ها به شدت مسخرم میکردن.
برای فاطمه اون زمان، ترکیب این شرایط یک فاجعه به تمام معنا و دلیلی کاملا قانع کننده برای بیخیال شدن بود؛ اما چیزی که جالب بود این بود که منی که اونموقع خیلی از قانون چیزی نمیدونستم، تمام تلاشم رو کردم که با اون شرایط کنار بیام و کم کم استقامتم بیشتر شد، تعادل روی آب رو یاد گرفتم و با بچه ها هم ارتباط گرفتم؛ این داستان خیلی روی عزت نفس من تاثیر داشت و از طرفی یکی از قشنگترین تجربیات من اون قایق سواری تک نفره وسط آب شد.
و آخرین مثال: شمع
من مدتیه که دارم شمع های متفاوتی میسازم ولی توی شمع های یه مقدار بزرگتر، به این مشکل میخوردم که شمع هام سفیدک و حباب میزد (این مسئله خیلی تازست و همین یک هفته پیش حل شد)
دنبال راه حلش گشتم و از چند نفر پرسیدم؛ حتی از حرفه ای ترین افراد ولی یا یه چیز الکی میگفتن یا بلد نبودن.
چندین و چند راهکار تو اینترنت پیدا کردم و امتحان کردم و جواب نگرفتم
شمع هام به حدی زشت میشد که دیگه داشتم بیخیال شمع سازی میشدم؛ گفتم عزیز من بلد نیستی بپذیر دیگه چرا مقاومت میکنی
ولی عکس شمع های شفاف و صاف رو تو اینترنت میدیدم؛ میگفتم آقا اینا تونستن خب منم میتونم دیگه
چندین راهکار رو امتحان کردم، اینقدر تغییرات بوجود آوردم تا بالاخرهههههه رازش رو پیدا کردم. یعنی اصلا داشتم بال در میوردم از خوشحالی و خداروشکر کردم که من رو هدایت کرد و من بالاخره راهش رو پیدا کردم
یعنی میخوام بگم که فاطمه من، درسته اولش که خواستی بنویسی هر چقدر که فکر کردی ذهنت میگفت: چی میخوای بنویسی؟ تو که مسئله ای رو حل نکردی… بیخیال شو بابا
ولی ببین، فقط سه تا مثال ساده اینجا نوشتی و هزار تای دیگه اومد توی ذهنت
تو خیلی قدرتمند تر از اونی هستی که فکر میکنی و اجازه نده نجوای شیطان تو رو از خدای هدایتگر دور کنه
تو خیلی قوی هستی که الان اینجایی و قوی تر هم میتونی بشی، با ایمان به خداوند
خدای عزیزم، بابت این گام ازت ممنونم
سلام روز همگی بخیر
سلام استاد جونم
چقد گوش دادن به چالشهای زندگی شما لذت بخشه
چقدرخوبه که با ایمانتون چالشهاتون رو حل میکنین
اگه تا اخر عمرم تضادهای زندگیه شمارو با روشهایی که حلش کردین و گوش بدم خسته نمیشم
همش تو دلم میگم خوشبحال خدا که از این بنده ها داره
عاشق این ایمان شما هستم
عاشق نگاه شما به مسائل هستم
ایمانی که در شما میبینم چیزیه که از همه چیز بیشتر منو شیفته خودش کرده و خواهان رسیدن بهشم
الان متوجه میشم که داستان پیامبرا چرا اینقد جذابه
داستان زندگیه همه ادمهای با خدا جذابه
ی چیز دیگه هم بگم
الان خودم تو مسیر عمل به قانون هستم
اول فکر میکردم چه اسون تنها کار ما عمل به قانونه
حالا هر چی تو خودم بیشتر غرق میشم میبینم چقد ذهنم بازیگوشه
چقد دنبال دیدن منفیهای زندگیه
من خودمو ادم مثبتی میدونستم
چندروزه که خودمو ناظر بر ذهنم قرار دادم بدون قضاوت مثل ی ناظر بیرونی به افکارم نگاه میکردم
خیلی ذهن منفی بافی دارم
من نمیدونستم
فکر میکردم ادم مثبتی هستم همه بهم میگن
ولی این چندروز از خودم متعجب شدم
متوجه شدم که عمل به قانون واقعا جهاد اکبر میخاد
جهاد اکبری خیلی بزرگتر از جهاد اکبری که من چندین روزه دارم انجام میدم
واقعا کار اسونی نیست که مسولیت کل زندگی رو قبول کنی
ولی خب نتیجه رو باید دید
با خودم میگفتم من که ادم مثبتی هستم چرا نتایجی که میخام رو نمیبینم
چرا محیط زندگیم اون چیزی نیست که میخام مگر غیر از اینه که خودم خالق زندگیمم
حالا که ناطر افکار خودم بودم
تفاوت از زمین تا اسمونه
خیلی راه هست
اما الان باز خوشحالم که متوجه یکی از نشتیها شدم
الان خیلی راحتر میتونم خودمو در مسیر درست قرار بدم
فقط میخام بگم مسیری که توش قدم گذاشتم هر بار برام چیز جدیدی از درونم رو میکنه که من اصلا ازش خبر نداشتم
و مطمعنم هر چی بیشتر غرقش شم خودم خودمو متعجب میکنم
خداروشکر میکنم به خاطر اگاهیهایی که هر روز در اختیارم قرار میده
واقعا که درونم جهانی کشف نشدست
ولی کشفش برام جذابه
من متعهد به تغییر شدم
وتنها نشونه تغییرم هم رسیدن به خواسته هام گذاشتم
به امید موفقیت همه
سلام دوست عزیز و جسور من براتون بهترینارو آرزو میکنم و این عالیه و این بی نظیره و ایمان دارم که تغییر باورها و مجراهای ذهنی شروع همه خوبی ها و راه توحید بی نهایت زیبا و پر از ماجراجوییه موفق باشید و برا منم یاد آوری شد
سپاسگذارم
سلام
ممنونم دوست عزیز????
سلام استاد عزیزم
سلام خدمت مریم بانو
آقااااا الان نزدیک چهل روزه که بنده درگیر نصب نرم افزار سالیدورک هستم!!
و علاقه مندیمو که طراحی صنعتی با گرایش طراحی اسباب بازیه پیدا کردم..
و چهل سال گذشت تا اینو فهمیدم و ایرادی نیست و تکاملمو طی کردم..
تو این سالها از نقاشی هنری گرفته تا طراحی سایت گرفته تا انیمیشن سازی، تعمیر گوشی، تعمیر لپ تاپ، ادمینیستریشن، تدوین، عکاسی حرفه ای و فیلمبرداری رو تجربه کردم!!
اشکم درومد تا بفهمم علاقم چیه!!
بخدا بغض میکنم وقتی بهش فکر میکنم..
هیچوقت از یادگیری برای فهمیدن اینکه به چی علاقه دارم دست برنداشتم..
و شکایتی هم نیست…
به قول خداوند باید امر خداوند بالغ بشه، یعنی نفس من به اون مرحله از رشد برسه که این آگاهی شکل بگیره..
و من نمیگم حالا که چهل سالمه دیگه دیره
خیلیا تو شرایط من از تلاش دست میکشن..بعد این همه سال تلاش تازه بفهمی اول راه رسیدن به علاقه مندیت هستی..
اما این نگاه عمیق وابسته نکردن خوشبختی به عوامل بیرونی، این نگاه عمیق توحیدی، باعث میشه هیچوقت تسلیم نشم و ادامه بدم
و حتی وقتی به اندازه کافی رشد کنم از کار اداری بیرون بیام و حتی مهاجرت کنم…
اما الان یه موضوع پیش پا افتاده سد راهم شده! نصب یه نرم افزار ساده چهل روز ازم وقت گرفته!!
و اررور لوگ ها رو خط به خط بررسی کردم و نشد که نشد..
حتی خوابی دیدم که بهم میگفت بیشتر روی خودت کار کن و فعلا این داستان رو رها کن..
اما من ادامه میدم
حتی اگه بهم تو خواب بگن که تو به خواستت نمیرسی..چون تا وقتی ادامه بدم زنده ام..
و اگه تلاش نکنم خواب این دنیا منو در خودش فرو میبره
و من دچار فروپاشی میشم…
به قول خداوند
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
ای اهل ایمان! هر کس از شما از دینش برگردد [زیانی به خدا نمی رساند] خدا به زودی گروهی را می آورد که آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنانْ فروتن اند، و در برابر کافرانْ سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد می کنند، و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نمی ترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد می دهد؛ و خدا بسیار عطاکننده و داناست.
استاد پرچمت بالاست!!
و من از این یازی های ذهن که مثل این چهل روز درگیرش بودم خسته نمیشم
و تسلیم نمیشم
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان عالی خودم
وقتی که دچار چالش می شدم
یک گرفتاری برای من به وجود می آمد
مدام دنبال این بودم که تقصیر کار را به گردن دیگری بیندازم
اما اکنون می دانم که خودم عامل و باعث تمام اتفاقات زندگی خودم هستم
همه چیز از زمانی برای من به وجود می اید که اعتماد کنم به قدرت برتر این جهان
زمانی من بدانم که می توانم به او ایمان داشته باشم و روی او حساب باز کنم آنوقت با بهترین حال ممکن می توان از او کمک خواست و او به راحتی و آسانی دستهای من را می گیرد و من را جلو می برد
چقدر لذت بخش است وقتی که اعتماد می کنی و او مسیر را به من نشان می دهد در این وسط داشتن حال خوب
داشتن ایمان و صبور بودن
شیرین بودن مسیر
واقعا همه چیز را به آسانی جلو می برد و در نهایت حال خوب را برای من به ارمغان می آورد
واقعا ممنون خدای خوب خودم هستم که اینگونه به راحتی و آسانی من را جلو می برد و من را هدایت می کند
او برای من بالاترین یاری دهنده و هماهنگ کننده است
این اعتماد کردن و ایمان داشتن در نهایت برای من آرامش و حال خوب را به ارمغان می آورد
واقعا خوشحال هستم که می توانم روی خودم کار کنم و جهان هستی هم به من در این راه کمک می کند
همه چیز برای من اسان و شدنی است
ناامید نباشم
روی خودم کار کنم
به خدای خودم ایمان داشته باشم
او را شاهد و ناظر بر اعمال خودم بدانم
این راه سعادت و خوشبختی است
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان
سلام خدمت دوستان عزیز و گرامی ام در این مسیر پر از خیر و برکت
خداوند را سپاسگذارم که توفیق داده است مرا در این مسیر رویایی ثابت قدم باشم و هر روز با فایل های بسیار مفید و تاثیر گذار و نسبت به درکی که از این فایل های زیبا دارم به سمت آسون شدن برای آسانی ها قدم بردارم
وقتی به تاثیر گذاری این پروژه زیبایی مهاجرت به مدار بالاتر نگاه می کنم خلی ذوقی بیشتر بهم دست می دهد که آموزش ها را جدی دنبال کنم
منم امروز مثل روز های قبل فایل این جلسه را چند بار شنیدم و بعداً شروع کردم به یاد داشت بر داری کردن
قبل از یاد داشت کردن این فایل
هدایت شدم به پیاده روی خلی باحال و لذت بخش
در محیط کارم فضای خوبی دارم برای پیاده روی کردن
و حین پیاده روی یا با خودم و خدای خودم صحبت می کنم یا یکی از این فایل ها را می شنوم یا اینکه یکی از سوره های قرآن را می شنوم
امروز وقتی پیاده روی را شروع کردم اول فایل این جلسه را گوش می دادم
دیدم که ارتباط بهتری باهاش برقرار نمی سازم
با خدای خوبم گفتم چیکار کنم که هم از زمانم لذت ببرم و هم اینکه چیزی را بیاموزم
گفتم فایل بیشنوم یا قرآن را
بهم گفته شد که هیچ کدام
و بهم گفته شد که در این سکوت محض با خدا حرف بزن و منم قبول کردم
هم پیاده روی داشتم و هم اینکه سپاسگذاری می کردم
این پیاده روی امروز و این حرف زدنم با خداوند خلی متفاوت بود
هیچ وقت این حس زیبا را تجربه نکرده بودم
قبلاً اگر شروع می کردم با خدا صحبت کردن را بعد از لحظاتی حواسم پرت می شد به چیز های دیگه
اما امروز خلی متفاوت بود این صحبت کردن و گفتگو با خداوند
تقریبا یک ساعت با خداوند حرف زدم
از خداوند سپاسگذاری کردم بابت نعمت های که وارد زندگیم کرده است
به داستان های قرآنی فکر می کردم که حضرت موسی را چگونه هدایت کردی
به داستان حضرت ذکریا تأمل می کردم
و از شرایط و زندگی خودم باهاش حرف می زدم
جالب اینکه حرف زدنم امروز جنبه مثبت داشت یعنی گلایه و شکایت نداشتم فقط لذت می بردم
و به کامنت های دوستانم که توحیدی نگاه می کند و توحیدی می نویسد بیشتر تفکر می کردم و با خودم می گفتم این چند مدتی که به نحوی بعضی شاخ و برگ های اضافه را قطع کردم چقدر ذهنم آرام تر شده است
چقدر آرامشم بیشتر شده است
چقدر درک بهتری از قانون جهان هستی پیدا کردم
چقدر ایمان و توکلم نسبت به این مسیر بهتر شده است و این نشان می دهد که مسیرم درست است و باید با جدیت بیشتر همین مسیر را ادامه بدهم
وقتی به این پروژه زندگی ساز بنام مهاجرت به مدار بالاتر نگاه می کردم چقدر ذوقی بیشتر بهم داده می شد که همین مسیر را با همین عشق و جدیت دنبال کنم و هر روز فایل های جلسات را گوش دهم و خلاصه نویسی کنم
کمالگرایی را کنار بگذارم و عجله کردن را کم کنم
و حتی به این موضوع فکر کردم که من این روز ها فایل های نشانه امروزم را نمی توانم درست نگاه کنم و بینوسم
ولی بازهم تاثیر گذاری این پروژه برایم جذاب تر بود
واقعا که این پروژه مرا خلی منسجم تر ساخته است
درست در ادامه دادن این مسیر
شاید قبلا بصورت پراکنده فایل ها را می شنیدم
اما این پروژه به گونه ای دیگری مرا در این مسیر ثابت قدم ساخت
از روزی که پروژه شروع شده تا حالا با جدیت و تمرکز بهتر به جلو آمدم و نسبت به تعهدی که دادم باید ادامه بدهم
چون بیشتر از همه منفعت این کار برای خود من است
و امروز واقعا از این گفتگو و صحبت کردن با خداوند خلی لذت بردم و حالم خلی بهتر شده بود
بعدش وقتم آزاد تر شد و نیشستم با لیوان چای از خودم پذیرای کردم
و یاد داشت برداری این فایل را شروع کردم
این تسلیم بودن خلی برایم جذاب بود
وقتی تسلیم خداوند باشی همه چیز به نحو احسن انجام می شود
باید همیشه تسلیم باشم و بیشتر به خودم گفتم که تو باید تسلیم خداوند باشی
توی که این همه دویدی و به هر دری زدی دیدی که نتایج مناسب حاصل نکردی
حالا که این قانون را درک کردی که همه چیز تحت کنترل خداوند است پس بسیپار دست خداوند که او خلی خوب بلد است
و خلی راحت تو را به خواست هایت می رساند به دلیل که او قادر مطلق است
و تمام آسمان و زمین تحت کنترل اوست
وقتی استاد از تسلیم بودنش می گفت بیشتر ذوق می کردم بیشتر ایمان می آوردم بیشتر خداوند را در زندگیم حاظر می دیدم
استاد از داستانی که در برنامه های تند خوانی داشت صحبت کرد
و اینکه استاد هیچ وقت به کسی باج نمی دهد
این باج ندادن از یک باور قوی نشأت می گیرد
این ایمان داشتن و این توکل داشتن قابل تحسین است
و من در سکوت محض بودم و غرق شنیدن این صحبت های قشنگ بودم
چقدر خداوند را سپاسگذاری کردم که در این مسیر و درک این آگاهی قرار دارم
و اینها همه از لطف خداوند متعال است
استاد عزیزم فقط می توانم بگویم ممنون و متشکر شما هستم
از استاد شایسته هم ممنونم که این پروژه را روی دست گرفت و تمرین های خوبی را برای رشد و دانا شدن من و امثال من در توضیحات فایل اضافه می کند
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جویم
خدایا صد هزار بار شکرت