مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 732 روز

    گام هجدهم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر

    به نام خداوندی که هر نفسم و هر ضربان قلبم از اوست

    سلام به استاد عزیز و مریم جان زیبا و دوستان هم پروژه ای

    خداروشکر میکنم بعد از دیدن فایل زیبایی های پرادایس برفی و لذت بردن از زیبایی هاش برگشتیم سر کلاس پروژه و داریم ادامه ی این مسیر رو باهمدیگه طی میکنیم.

    از ته قلبم خوشحالم و خداروشکر میکنم که دارم این مسیر رو با عشق و حس رها بودن ادامه میدم.

    درک و دریافتم خودم رو با کسب اجازه از صاحب همه ی این آگاهی ها میخوام بنویسم که مرورشون کنم و حسابی برا خودم جاشون بندازم و در مرحله ی بعدی امیدوارم به دوستانم هم در این مسیر کمک کوچیکی کرده باشم.

    سوال- برای رسیدن به حوزه مورد علاقه م چه مقدار زمان لازمه و چقدر باید تلاش کنم؟

    ————–

    یه وقتایی میشه ما تو مسیر رسیدن به موفقیت هامون تو زندگی ، برامون خیلی مهم میشه که آدمای اطرافمون بفهمن ما خیلی موفقیم و برای خودمونم اهمیت پیدا میکنه که تو یه مقایسه ای بخوایم از بقیه بهتر باشیم.

    این احساس نیاز به جلب توجه در ما به حکم انسان بودنمونه و یکی از ویژگی های انسانی ماست (مثل احساس خشم یا ترس) و حتی این نیاز در ما مثل نیاز به هوا و غذا میتونه مهم باشه و بودنش کاملا طبیعیه.

    نباید خیلی کمالگرایانه در مورد وجود این احساس با خودمون برخورد کنیم و به خودمون خیلی سخت بگیریم و این رو بپذیریم که ما معجونی از تمامی صفات انسانی در کنار هم هستیم.

    اما خیلی بولد و پررنگ شدن این احساس در ما طوری که ما رو در دام مقایسه بندازه و حسمون رو بد کنه از کمبود عزت نفس ما میاد که باید آگاهانه شناسایی ش کنیم و در دامش نیفتیم.

    مهم ترین موضوع اینه که در این مسیر با خودمون و دیگران مهربون باشیم و از مسیرمون لذت ببریم و در تله ی قضاوت کردن رفتارهای دیگران هم نیفتیم طوریکه مدام بخوایم تو ذهنمون برای رفتارهای آدما چارچوب و استاندارد تعریف کنیم.

    ما باید به صورت مداوم هدف اصلی که لذت بردن از زندگی هست رو برای خودمون مرور کنیم و به یادمون بیاریم.

    اونوقت به خودمون و دیگران در مسیر راحت تر میگیریم.

    لذت بردن از مسیر زندگی هدف اصلی و نباید این رو فراموش کنیم و بیایم از هر فرصتی که در این جهان مادی در اختیارمونه استفاده کنیم تا شادی های بیشتری رو تجربه کنیم و در این مسیر یاد بگیریم و رشد کنیم و به قدری که میتونیم به دیگران هم در این مسیر کمک کنیم تا همین احساس رو تجربه کنن.

    بیایم اول از همه خودمون خوب زندگی کنیم و بعد کمک کنیم تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن همه ی ما باشه.

    یکی از علت هایی که باعث میشه زندگی رو به خودمون سخت بگیریم و از مسیر لذت بردن و شاد بودن دور بشیم اینکه بخوایم از “نظر دیگران” موفق به نظر برسیم.

    با شناسایی این موضوع باید آگاهانه این باور رو در خودمون ایجاد و تکرار کنیم که : من کاری ندارم از نگاه بقیه چطور به نظر میرسم چون اصلا بقیه ای در زندگی من وجود ندارن و مهم نیستن، من اگر از انجام کاری لذت میبرم ، پس اون کار رو انجام میدم و دیگه وارد این مقایسه نمیشم که الان از بقیه بهترم یا عقب ترم.

    این نگاه درست نیست که فکر کنیم برای رسیدن به موفقیت باید زجر بکشیم.

    ما باید اول حوزه علائق خودمون رو درست شناسایی کنیم و بعد در اون مسیر با لذت ادامه بدیم ، و ایمان داشته باشیم که همین در مسیر بودن داره خودش کارها رو انجام میده.

    اگر در مسیر درست باشیم ، از یه جایی به بعد دیگه این ذهنیت هم تغییر مکینه و برامون مهم نیست کی از ما تو این حوزه بهتره یا موفق تره ، ما کار خودمون رو میکنیم و لذتش رو میبریم.

    ترکیب باورهای درست در مورد ثروت و انجام کار مورد علاقمون با عشق ، ما رو به موفقیت های مالی و ثروت میرسونه.

    یه کسب و کار با استمرار و باورهای درست در مورد ثروت و انجام اون با عشق و علاقه ست که شکوفا میشه و رشد میکنه و به شرط ادامه دادن نتایج بزرگ هم سر و کله شون پیدا میشه.

    البته که نباید در این مسیر عجول بود و باید قدم ها رو تکاملی پیش رفت.

    اگر در نقطه ای از زندگی هستیم که هنوز حوزه مورد علاقمون برامون شفاف و واضح نیست این هیچ اشکالی نداره ، به خودمون بیشتر زمان بدیم و فقط این مسیر رو با حس خوب ادامه بدیم .

    به وقتش اتفاق درستی که باید برمون بیفته میفته.

    دیدن الگوهایی که تا سن بالاتری هنوز استعدادشون شکوفا نشده بود و به موفقیت نرسیده بودن هم این باور رو در ما منطفی و تقویت میکنه که معیار سن و زمان رو برای خودمون بزرگش نکنیم و فکر نکنیم که دیگه از ما گذشته و دیر شده ، مثل پاییلو کوییلو که استاد در فایل در موردشون صحبت کردن.

    اگر با تمرکز بر روی زیبایی ها و با کنترل ورودی های ذهنمون و داشتن احساس خوب در زمانه های بیشتر بتونیم از زندگی مون بیشتر لذت ببریم، اونوقت هدایت میشیم به جایی که برای ما مناسبه و الهامات ها رو دریافت میکنیم و قدم ها یکی پس از دیگری بهمون گفته میشه.

    تو این مسیر فرصت داریم خودمون رو بیشتر بشناسیم و در مورد خودمون به کشفیات جدید برسیم و رشد کنیم و رشد کنیم و همینطوری ادامه بدیم.

    بیاین زندگی رو آسون بگیریم و به خودمون این فرصت رو بدیم که از فضایی که در اون هستیم فقط لذت ببریم :)

    ممنون از توجهتون به کامنتم دوستان

    در پناه الله یکتا باشیم همگی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    سارا جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2961 روز

    بنام خداوندی که ما را خالق لحظه های خویش کرد

    سلام استاد بزرگوارم و دوستان همراهم

    چقد از بودن در این مسیر الهی خوشحال و خرسندم این فایل هم مثل فایل های دیگر چقد به من کمک کرد اینکه مهمترین هدف زندگی مان پذیرش ویژگی انسانی مان و ایجاد توانایی کنترل آنهاست . استاد در فایلی فرمودند

    اصل زندگی آزادی

    اساس زندگی عشق و شادی

    و نتیجه زندگی رشد و پیشرفت هست .

    مرداد ماه به مدت یک ماه مسافرت بودم و از جزیره ایزوله ، امن و ارام بخش خودم خارج شدم ودر مدت مسافرت با خیلی از آدمها و افکار و احساسات و اخبار مواجه شدم و همزمان خیلی عالی روی خودم و باورهایم و افکار کار میکردم ولی زمانی که از مسافرت برگشتم احساس کردم که اون اشتیاق و احساس عالی گذشته رو نداشتم و باز هم با تمام قوا با همراهی خداوند منان روی خودم کار میکنم و متوجه خیلی از موارد شدم اعتماد بنفس کم شده و هم زمان دوره راهنمایی عملی دستیابی به رویا ها هم کار میکنم و استاد در جلسه اول خیلی در مورد لذت بردن از زندگی و در لحظه بودن صحبت میکردند .توی همین مدت اتفاق خیلی جالب برام افتاد روز عید غدیر به یک چشن با شکوه دعوت شدم اوون هم چه جشنی بود اول صبح با اینکه سرحال نبود و یه دوش آرامش گرفتم و فرشته کوجولوی نازم رو آماده کردم که با خودم ببرم زمان حرکت هرچه گشتم کفش های بهار خانوم رو ندیدم از جای که حالم خوب بود به پسرم زنگ زدم و خداروشکر اونم موافقت کرد و سریع رفتم تالار و قتی رسدم اول گوشیهامونو گرفتن و از زیر سنسر رد شدیم خیلی خیلی احساسم معنوی بود برای اولین بار این گروه جزیره آمده بودند و فقط و فقط برای خانوم ها اجرا میکردند رقص های محلی و با موسیقی که روح آدم به پرواز در میامد خیلی لذت بردیم و در وسط کار تنظیم موزیک ده دقیقه زمان میبرد که اهنگ آماده شه همزمان یه موزیک خیلی شاد گذاشتند و مجری گفت اگر دوست دارید میتونید برقصید و من همون لحظه به خودم گفتم سارا الان وقت تمرین عزت نفسه بلند شو انگار یه نیروی خیلی انرژی بخش و الهی من رو به بالای سکو جلوی شاید 500 یا خیلی بیشتر برد شروع کردم به رقصیدن وااااااااای که چه حس الهی در من بود جای که من قرار داشتم وسط سکو، مستقیم نور پروژکتور توی صورتم و نسیم خنک از سقف سالن تمام وجودم رو حال هوای خدای داده بود خیلی حالم عالی بود لازم بهتون بگم که از این سالن به این بزرگی شاید سرجمع 5 نفر آمدن روی سکو هیچ وقت این احساس معنوی رو فراموش نمی کنم

    .دوستان بهتون پیشنهاد میکنم حتما دوره عزت نفس رو گوش کنید و تمرینات آن رو انجام دهید.

    استادم ازتون سپاسگزارم که شاد بودن رو بدون ترس از قضاوت به من آموختید

    در الله یکتا شاد و تندرست و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    محسن شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 744 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا تنها تو را می‌پرستیم و تنها از یاری می‌جوییم

    ما را به راه راست هدایت فرما

    راه کسانی که به ایشان نعمت داده‌ای نه راه کسانی که بر ایشان غضب کرده‌ای و نه گمراهان

    خدا را شاکریم بابت حضور دستان قدرتمند خودش استاد عباس منش عزیز و مریم جان نمونه

    لطف و مهر خداوند شامل حال ماست که با این دو عزیز آشنا و همراه این دو عزیز بوده و هستیم تا از کلام الله توسط این دو عزیز پیروی کنیم

    لذت می‌بریم تا برسیم

    #لذت می‌بریم تا# برسیم نه اینکه# برسیم تا #لذت ببریم

    به قول استاد عزیز اگر ما در حال انجام کاری هستیم که لذت می‌بریم و از بودن در آن مکان و در آن شرایط کاری و حرفه که هستم و لذت می‌بریم ما به خود هدف رسیده‌ایم مگر هدف چیزی از لذت بردن از آن خواسته است

    هدف همه ما از رسیدن به ماشین پول شهرت بیزینس مهاجرت جز لذت نیست اگر ما در شرایطی هستیم که کار می‌کنیم و از سر اجبار و حال بد این کار را ادامه می‌دهیم قطعاً به شکست خواهیم خورد اما اگر مثل این دوست عزیز از نوازندگی لذت می‌بریم یا مثل بنده از معلم بودن و صحبت کردن با دانش آموزان لذت می‌برم قطعاً نتایج خوب در پی آن خواهد بود.

    برای مثال دیدی که در اکثریت جامعه در مورد معلمین وجود دارد این است که معلمین حقوق کمی می‌گیرند با حقوق معلمی معلمی نمی‌شود به جایی رفت و این حقوق برای دو روز است

    اما به خدای احد و واحد قسم می‌خورم چه لذتی که من معلم از زندگی می‌برم خیلی از دوستان میلیاردر من این لذت‌ها را نخواهند برد چرا؟؟

    چون دوستان من دونبال رسیدن به پول های بیشتر برای رسیدن به پله بعدی هستند که این باعث شده که لذت دارایی حال حاضر خود را نبرند چون چشمشان به دنبال پولهای بالاتر است و‌لذت را در رسیدن در مرحله بعدی ثروت میبینند نه لذت بردند از کار عالی خود دوم رسیدن به استپ بعدی هم راضیشان نمیکند. و تا ابد همین روند…

    اما من از پولم و شغلم چنان لذت عمقی و وجودی میبرم از یک مسافرت کوتاه از یک خواب از یک لبخند از خرید یک لباس و یک کفش از خوردن یک فنجان چای در کنار دوست…

    چرا و از کی؟؟

    از زمانی که ابتدا از آموزه‌های استاد و کلام الله آشنا شدم

    روی خودم کار کردم و شامر نعمت ها شدم و روزی با خودم صحبت کردم که این کار من است هیچ سختی در کار وجود ندارد با لذت به کار خود ادامه می‌دهم و این سختی ها هم اکر در کار بود من را ارتقاع داد تا لذت بیشتری ببرم از قدرت گرفتن از تضاد ها

    کارها را بر خود آسان گرفتم بعد از رسیدن به این باور

    و با این امید و سوخت و انرژی که در این زمان آموزگاری و و شرایطی که در حال حاضر در آن هستم از فقرهایی که به خداوند دارم که خداوند از فضل خود من را غنی خواهد کرد ادامه و ادامه دادم…

    نتایج این غنی شدن روزانه برای من نمود بیشتری خواهد داشت و نشانه‌ها این لذت بردن من در کار رضایت خداوند و دانش آموزان و همکاران از کار من.. و اوبات این رضایت دانش اموزان این است که روزهایی است که با من ملاقات نمی‌کنند که ممکن است یک هفته یا یک ماه باشد با ارسال پیام‌های محبت آمیز این علاقه و لذت بردن از کلاس درس را به من نشان می‌دهند و همگی از ته قلب به من علاقه دارند …

    همه این‌ها از لذت بردن از کار و آسان‌گیری در شغلم به دست آمد، آسان‌گیری که خداوند در سوره لیل به ما سفارش می‌کند…

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى ﴿1﴾

    سوگند به شب چون پرده افکند (1)

    وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ﴿2﴾

    سوگند به روز چون جلوه‏ گرى آغازد (2)

    وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿3﴾

    و آنکه نر و ماده را آفرید (3)

    إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى ﴿4﴾

    که همانا تلاش شما پراکنده است (4)

    فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿5﴾

    اما آنکه داد و پروا داشت (5)

    وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿6﴾

    و نیکوتر را تصدیق کرد (6)

    فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى ﴿7﴾

    بزودى راه آسانى پیش پاى او خواهیم گذاشت (7)

    وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿8﴾

    و اما آنکه بخل ورزید و خود را بى ‏نیاز دید (8)

    وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿9﴾

    و نیکوتر را به دروغ گرفت (9)

    فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿10﴾

    بزودى راه دشوارى به او خواهیم نمود (10)

    وَمَا یُغْنِی عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى ﴿11﴾

    و چون هلاک شد مال او به کارش نمى ‏آید (11)

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى ﴿12﴾

    همانا هدایت بر ماست (12)

    وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَهَ وَالْأُولَى ﴿13﴾

    و در حقیقت دنیا و آخرت از آن ماست (13)

    فَأَنْذَرْتُکُمْ نَارًا تَلَظَّى ﴿14﴾

    پس شما را به آتشى که زبانه مى ‏کشد هشدار دادم (14)

    لَا یَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى ﴿15﴾

    جز نگون‏بخت‏ تردر آن درنیاید (15)

    الَّذِی کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿16﴾

    همان که تکذیب کرد و رخ برتافت (16)

    وَسَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ﴿17﴾

    و پاک‏رفتارتر از آن دور داشته خواهد شد (17)

    الَّذِی یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّى ﴿18﴾

    همان که مال خود را مى‏ دهد پاک شود (18)

    وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْزَى ﴿19﴾

    و هیچ کس را به قصد پاداش‏یافتن نعمت نمى ‏بخشد (19)

    إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى ﴿20﴾

    جز خواستن رضاى پروردگارش که بسى برتر است (20)

    وَلَسَوْفَ یَرْضَى ﴿21﴾

    و قطعا بزودى خشنود خواهد شد 21

    و به ما باوری میدهد آسان گیر و شامر و تصدیق کننده خوبی ها باش

    چه مسی میتواند تصدیق کندده باشد؟؟

    کسی که شاد باشد و لذت ببرد در شرایط موجودش

    خداوند بر این موضوع اشاره می‌کندکه آسان می‌گیرم بر کسانی که آسان می‌گیرند و آنها را در مدار آسانی قرار می‌دهم و سخت می‌گیرم بر کسانی که آنها برخورد سخت می‌گیرند و در مدار سختی قرارشان میدهم

    و راه ورود به این مدار آسانی تصدیق خوبی هاست که خوبی های بیشتری را در پی خواهد داشت و رمز این این تصدیق و شکر گزازی قطعا لذت بردن از شرایط حال حاضر و بودن در حرفه حال حاضر و عمل صالح که ما را به تغییر ات مثبت و بالاتر رفتن ترغیب میکند..

    و یا در جایی دیگر حضرت حافظ میفرماید…

    دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش

    وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِی‌فروش

    گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع

    سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت‌کوش

    وان گَهَم دَر داد جامی کز فروغش بر فلک

    زهره در رقص آمد و بَرْبَط زنان می‌گفت نوش

    با دلِ خونین لبِ خندان بیاور همچو جام

    نی گَرَت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش

    تا نگردی آشْنا زین پرده رَمزی نشنوی

    گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش

    گوش کن پند ای پسر وز بهرِ دنیا غم مَخور

    گفتمت چون دُر حدیثی، گر توانی داشت هوش

    در حریمِ عشق نَتْوان زد دَم از گفت و شنید

    زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

    بر بساطِ نکته‌دانان خودفروشی شرط نیست

    یا سخن دانسته گو ای مردِ عاقل، یا خموش

    ساقیا مِی ده که رندی‌هایِ حافظ فهم کرد

    آصِفِ صاحب‌قرانِ جرم‌بخشِ عیب‌پوش

    و هزاران مثال از بزرگان از عشق و لذت بردن در کاری ک میکنند مثل دانشجویان دانشگاه استاد

    این‌ها همگی سخنان بزرگانی است که از گذشته‌ای می‌آید و از فرهنگی می‌آید که در آن زمان به خاطر ورودی‌های درست و صحیح افراد و ندید گرفتن نظرات عموم مردم نسبت به خودشان و عدم جلب توجه دیگران بوده است

    مانند حافظ سعدی مولانا و عشقی که در انجام کار داشتند که خروجی بسیار هیرت انگیزی در اشعار و آثار خود و ماندگاری این افراد داشته است

    این مثالهاییست از هزاران هزار افرادی که در دنیا شاخص بوده و هستند و راه و روش آنها این است که ابتدا ورودی‌های خود را کنترل کرده و با افراد زیادی در ارتباط نبودند و قبل از رسیدن به این موفقیت ها با لذت بر روی باورهای خودت و توکل به الله و عمل صالح کار کرده و پس از رسیدن به موفقیت های درونی و باور سازی های درونی که از پس این احساسلذت بردن از کاری که انجام میدهند همچون پیامبر اسلام که سالانه یک ماه را در غار حرا به عبادت و تنهایی با خود و خدای خودش می‌پرداخت و بعد از رسیدن به آن موفقیت درونی به مقام و منصب پیامبری دست پیدا کرد و بعد از آن و رسیدن به این باور و محکم شدن این باور در جامعه حضور پیدا کرد و پیام رسان الله شد

    ویا یا انشتین ها و بیلگدز ها و ایلان ماسک ها که فقط با عشق و لذت در کار ها به این موفقیت ها دست پیدا کردند و راه آسانی را در پیش گرفتند..

    هیچ کدام از این افراد بر خود سخت نگرفتند و اگر سختی در زندگی این افراد از دید ما وجود دارد همچون امام حسین و حضرت زینب که کلامش ماندکار شد که من جز زیبایی در روز عاشورا چیزی ندیدم

    اما آنها در عمل لذت می‌بردند و نتایج آنها را ما رویت میکنیم…

    نتایج مفید و مثمر ثمری را در پی داشتند که این نتایج ممکن است

    :نام نیک

    اشعار نیک

    کلام نیک

    پول فراوان

    زندگی در بهترین نقطه دنیا زندگی با بهترین همسر و پارتنر در کنار فرزندان نیک و صالح

    زندگی در یک آب و هوای بسیار لذتبخش و مطبوع

    زندگی در محیطی که وعده خداوند درراین دنیاست

    که میفرماید به زودی این افراد خشنود میشوند

    هم در این دنیا و هم در جهان آخرت و هم عشق ماست رسیدن به این باور که

    لذت می‌بریم تا برسیم نه اینکه برسیم تا اینکه لذت ببریم

    احساس خوب خود در مار کلید تمام نعمت هاست….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1148 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.

    « فرصت لذت بردن از مسیر رشد رو از خودت نگیر».

    امسال یعنی سال 1403 بعد از گذشت 46 سال از زندگیم تازه به درک این جمله رسیدم .

    همین نگاه یعنی مرور گذشتم می‌تونست حال منو بد کنه و مدام سرزنش کردن خودم و احساس گناه به خودم دادن سراغم بیاد . چرا که نتونستم و این سالها اونطور که دلم میخواست آرامش داشته باشم و در کنار این آرامش از روند زندگیم لذت ببرم نبود .

    همیشه منتظر وقوع اتفاقی بودم که جایگاهمو تغییر بده مهمتر، اینکه هیچ درکی از تغییرات درونی نداشتم و همیشه در دنیای بیرون با عوامل بیرونی دنبال منتظر وقوع اتفاقات جدید و خاصی بودم که زندگی منو به هیجان بیاره .

    اگرچه تو خیلی از زمینه‌ها یه جاهایی سعی کردم خودم هیجان به زندگیم بدم و همیشه با انگیزه زندگی کنم اما در کنار این تلاشها همیشه تلاطم ذهنی ینی عدم آرامش داشتم و به این شکلی که الان دارم از زندگی لذت می‌برم از زندگی لذتی نمی‌بردم . یعنی مدام دنبال بهونه و غر زدن و شکوه و شکایت بودم حالا که تا حدودی بهتر از قبل هستم می‌فهمم در گذشته چقدر فاجعه بودم . به هیچ وجه افکار و باورهای درستی رو من کار نمی‌کرد. اتفاقاً چند دقیقه پیش همسرم میگفت با این روش زندگی و این تفکراتمون کاش به 10 سال پیش برمی‌گشتیم . جمله‌ای که خیلی وقتا به خودم می‌گفتم اما از اونجایی که می‌دونم غبطه و حسرت به خصوص در رابطه با گذشته ای که گذشته هیچ سود و ثمری نداره به همین جهت دیگه این جمله رو نمیگم .

    لذت از زندگی نمی‌بردم چون خیلی وقتا به خودم سخت می‌گرفتم . خودمو تحت فشار قرار می‌دادم به لحاظ روحی روانی علاوه بر آسیب زدن به دیگران ، به خودمم خیلی آسیب می‌زدم . همیشه دلم می‌خواست اون اتفاقها و خواسته هایی که تو ذهنم دوست دارم بیفته ، زود بیفته که پروندشو برای همیشه ببندم . فکر می‌کردم لذت بردن زمانی اتفاق میفته که تو به خواسته‌هات دست پیدا کنی .

    هیچ درکی از اینکه با این موقعیت و شرایطی که قرار دارم اگه بخوام می‌تونم از زندگی لذت ببرم نداشتم .

    در اینکه مورد توجه بقیه قرار بگیرم و دیگران در موردم خوب قضاوت کنن و مورد تایید و تحسینشون باشم که شکی نبود دقیقاً می‌خواستم به هر چیزی برسم تا خودمو به همه ثابت کنم‌. الان متوجه شدم این نوع افکار خودش سمی هستش که اجازه ی هیچ نوع رشد و پیشرفتی بهت نمیده .

    یا دنبال کمال گرایی بودم یا اینکه به چشم دیگران خیلی خاص به نظر برسم . هر نوع تلاشی که به ذهنم می‌رسید برای این کار می‌کردم. منتهی از اونجایی که باورهای غلط زیادی تو ذهنم بود هیچ وقت نمی‌تونستم به نتیجه ی دلخواهم برسم .بنابراین تمام سعی و تلاشم بیهوده بود و چیزی جز هدر دادن وقتم نبود . عجله هم یکی از نواقصی بود که همیشه همرام بود و کلی از انرژی و وقتمو می‌گرفت .واقعاً چرا فکر می‌کردم برای بدست اووردن هر چیزی حرص و زور زیادی بزنم بدسش میارم و بعد از بدست آوردنش میتونم ازش لذت ببرم ؟!!! با وجود صدها بار تجربه کردن همچنان به این روش ادامه می‌دادم نمیخوام خودمو سرزنش کنم فقط خواستم از احساسات گذشتم بازگو کرده باشم و اینکه الان به هیچ وجه افکارای این چنینی ندارم البته که گاهی طبق عادتهای گذشته نجواها سراغم میان اما خدا رو شکر ، کنترل کردن ذهنمونو یاد گرفتیم دیگه اجازه نمیدیم اون‌ها بر ما غالب بشن و لذتها را از ما بگیرن. یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که انگیزه زیادی بهم داد و باعث تغییرات مثبتم شد بالا رفتن سنم بود. اینکه 46 سال از عمرم گذشته و من همچنان دنبال وقوع اتفاقاتی هستم که اونا باشن تا من در کنار داشتنشون از زندگی لذت ببرم و این از فاجعه‌ترین افکاری هستش که یه آدم می‌تونه داشته باشه . بقدری تمرکز روی درسها و تجربه‌های گذشته ی خودم کردم تا به یقین باورم شد مسیرو کاملاً اشتباه رفتم و تا وقتی که زنده هستم و نفس می‌کشم باید تلاشمو در جهت تغییر مسیرم بکنم به همین جهت سعی کردم گذشته و آینده و هر چیزی که ذهن منو خراب و سمی می‌کنه فراموش کنم و تمرکزمو ببرم توی لحظاتی که الان دارم سر می‌کنم . برای اینکه از لحظه ی حالمون لذت ببریم حتماً باید برای خودمون برنامه‌های خوبی بچینیم و وقت خودمون رو پر کنیم .

    حتماً باید آگاهانه تمرکز روی هر زیبایی داشته باشیم.

    حتماً باید به داشته‌هامون توجه کنیم و هر روز به خاطر وجودشون از خداوند سپاسگزاری کنیم .

    حتماً باید آگاهانه حتی شده بر خلاف میلمون تمرکز روی ویژگیهای مثبت آدمهای اطرافمون داشته باشیم.

    حتماً باید خودمونو تسلیم خداوند کنیم.

    حتماً باید هر اتفاقی افتاد رو بپذیریم اگر سهم و نقشی درش داشتیم انجام بدیم اگر نداشتیم حتماً رهاش کنیم و از ذهنمون بیرونش کنیم .

    هرجا حس نگرانی و ترس سراغمون اومد به خودمون یادآوری کنیم خدای قدرتمندی داریم که خودش بهتر از ما برامون پلن می‌چینه . فقط کافیه باورش کنیم و بهش اعتماد کنیم. خودمونو بهش بسپاریم . شاید با شرایطها و موقعیتها و تضادهایی مواجه میشیم که گاهی برامون سنگین و سخت میگذرن اما مدام باید اینا رو به خودمون یادآوری کنیم و سعی کنیم درست انجام بدیم تا نتایج خوبی بگیریم .

    به هیچ وجه نباید مثل گذشته عمل کنیم. در گذشته هیچ وقت به خاطر افکار و باورها و عملکردهای اشتباهم نتایج خوبی نگرفتم بنابراین همه ی اونها رو امروز سرلوحه ی ذهنم می‌کنم تا جایی که می‌تونم تکرارشون نکنم . حتی اگر دوباره اشتباهی صورت دادم بدون فکر کردن به هیچ چیزی سعی می‌کنم همون لحظه به این فکر کنم که الان چ کاری انجام بدم بهتره ؟ خرابکاری ای که نباید می‌کردمو کردم ، حالا چ کار کنم که اوضاع بهتر بشه ؟ همین میشه که به سمت چیزای بهتری هدایت میشم و عملکردهای بعدی بهتر انجام میشه . به همین رویه زندگی کردن و همین تمرینات رو هر روز انجام دادن و توجه کردن به درسهای تک تکشون باعث میشه هم آرامش داشته باشیم و هم از زندگی و لحظاتمون لذت بیشتری ببریم .

    به قول استاد عزیز داشتن افکار و باورهای درست و عشق و علاقه تو وجودمون و استمرار و پشتکاری که برای تغییراتمون داریم حتماً باعث احساس خوب و لذت بردن و ادامه دادن ما در این مسیر میشه . دیگه مثل گذشته دنبال دیدن نتیجه نیستم نتیجه همون چیزیه که الان در مورد هر موضوعی می‌تونم درست عمل کنم . همین یعنی حال خوب !

    هر باری که در برخورد با هر تضادی یا در برنامه‌های روزانم خوب عمل می‌کنم و از وقت و زمانم درست استفاده می‌کنم یعنی بهترین عملکرد رو داشتم یعنی من بهترینم .

    حس خوب که نسبت به خودت داشته باشی از هر چیزی لذت بیشتری می‌بری که این حس خوب فقط باید از درون بجوشه .

    همین آرامش باعث میشه روابطتت با همسر و فرزندانت عالی باشه. حتی با تمامی آدمهای اطرافت .

    سلامت روح و روانت که در امان باشه جسمتم همیشه در سلامته . پس از شادابی و خرسندی بیشتری بر خورداری بنابراین برنامه های قشنگ تری برای خودت میچینی و از لحظاتت استفاده های بهتری میکنی .

    دیگران رو بهتر درک میکنی بخصوص فرزندانت رو .

    امروز آرومم که پرخاشها و گاهی صدای بلند دخترم رو درک می‌کنم . خوب می‌فهمم به اقتضای سنش هستش و تو سن بلوغ کنترل زیادی روی خشمش نداره . می‌خوام بگم درکش میکنم . حتی از این سنش لذت میببرم . سعی میکنم از خودمم خاطره ی خوبی براش به جا بزارم . در مقابل اشتباهات و رفتارهای غلطش زود عصبانی نمیشم و خیلی خونسرد ازش رد میشم چون خودش خیلی زود متوجه میشه و دوباره رفتارش به حالت عادی برمی‌گرده . تو این سن غروری داره که خیلی جاها اجازه ی رفتار درست رو بهش نمیده و من کاملا اینو درک میکنم .با وجود سن کمش در کل دختر خیلی مسولیت پذیر و دانا و مورد اعتمادی هستش و من با تمام ویژگیهاش بش عشق میورزم و سعی میکنم همیشه کنارش باشم . همیشه تمرکزم روی ویژگیهای مثبت‌ و کارهای خوبشه و به خاطرش همیشه ازش تشکر می‌کنم . حس دوست داشتنمو خیلی بهش ابراز می‌کنم . فکر می‌کنم به اندازه و در حد تعادل تنهاش میزارم و به اندازه کنارش هستم . هیچ وقت ازش چیزی ندیدم که به خاطرش حسرت دختر دیگه‌ای رو بخورم . امسال که پا به سن بلوغ گذاشته این رفتارهاشو طبیعی می‌دونم . زیاد امر و نهیش نمیکنم سعی می‌کنم درکش کنم و همیشه خودمو جاش بزارم تا بتونیم روابط بهتری در کنار هم داشته باشیم.

    خیلی خوب می‌فهمم رفتارهاش موقتی هستش . تمام سعیم بر اینه مثل یک دوست و یک همراه در تمام لحظاتی که به من نیاز داره کنارش باشم .

    استاد جونم ممنون و سپاسگزارم از اینکه شما عامل تغییر نگاهم به زندگی شدید .

    مرسی که هستید.

    الهی که باشید همیشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    بانام خداوندهدایتگر

    باسلام وعرض ادب وارادت حضوراساتیدگرانقدروسروران گرامی خانواده الهی عباسمنش

    “گام هجدهم”

    فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر

    *احساس نیازبه جلب توجه:

    من هم قبل ازاشنایی باقانون مثل بیش از99درصدجامعه درتمامی حوزه ها زندگی باری به جهت داشتم ازجمله

    ” احساس نیازبه جلب توجه”

    این ویژگی واین خصوصیت اخلاقی پاشنه اشیلم بودبطوریکه بیش از90درصد زندگی ام بخاطردیگران وجلب توجه بود

    اعتمادبه نفس وعزت نفس منفی 1000

    همه کارمیکردم برای رضایت دیگران ازخیلی خواسته هام میگذشتم برای بدست آوردن دل دیگران اینجا بود که داشتم اعتماد به نفس وعزت نفس خودمو سرکوب میکردم وهرروزبیشتربیشتر به” احساس نیازبه جلب توجه ” بها می‌دادم وتنها دلخوشی ام این بود که بشنوم وببینم که همه بگویند

    به به عجب پسرخوبی داریم

    به به عجب برادرخوبی داریم

    به به عجب همسرخوبی دارم

    به به عجب دامادخوبی داریم

    به به عجب بابای خوبی داریم

    به به عجب همکارخوبی داریم

    به به عجب همسایه خوبی داریم

    به به عجب دوست خوبی داریم

    به به عجب آدم خوبی

    به به عجب ……….

    حالا جالب اینجا بود که هرچه تلاش میکردم جلب توجه کنم دربسیارازمواردنتیجه عکس می‌داد واحساس میکردم باتوجه به این همه ازخودگذشتگی بقیه قدردان من نیستند که هیچ یه جورایی این ویژگی من به چشم خیلی ها نمی آمد ودربعضی ازمواقع طلبکارهم بودندوبا خیلی ها همیشه کنتاک واصطکاک هم داشتم

    واقعا برام عجیب بود

    تااینکه سال 98 خدادوستم داشت ومنو به مسیرتغیرهدایت کردواستادعباسمنش راسرراهم قراداد

    باتوجه به اموزه های استاد خوشبختانه خیلی سریع به این درک رسیدم وبه اصل اساسی قانون

    ” به هرچه توجه کنی ازجنس واساس همان رادریافت میکنی” پی بردم

    باخودم گفتم ای دل غافل دراین چندسال باخودم چه کارکردم چه ظلمی به خودم کردم

    ودرادامه مسیر شکرخدا بااستفاده ازفایلهای دانلودی، دوره ثروت 1، دوره 12قدم، دوره کشف قوانین زندگی وسایرمطالب سایت بیشتربامفاهیم قانون اشناشدم وروز به روز درتمامی حوزه هاپیشرفت چشمگیری داشتم

    امروزکه خودمو با5سال قبل مقایسه میکنم غلو نمیکنم انگارادم دیگه ای شدم وهیچ شباهتی به اصغر5سال پیش ندارم واین تغیراساسی وتغیرشخصیت رامدیون استادعباسمنش هستم وشکرخدارروز به روزدراین مسیرتوحیدی محکم تر گام برمیدارم ثابت قدم هستم ولذت میبرم ازاینکه هرروز دارم رشدمیکنم

    به خدای خودم وبه خودم تعهددادم تازمانی که زنده هستم دراین مسیربمانم ولحظه ای حاضرنیستم به گذشته برگردم زیرابه این باوروبه یقین رسیده ام تنهاراه ومسیر خوشبختی من همین مسیراست ودیگرهیچ

    خدواندرابی نهایت سپاسگزارم که منو به این مسیرالهی هدایت کرد

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2784 روز

    به نام خدای رزاق و هدایتگرم

    سلام استاد عزیزم

    سلام ب بهترین استاد دنیا

    چندروز پیش خیلی زیبا خداوند بهم گفت ک فایلهای مصاحبه رو شروع کنم ب گوش دادن و جالبه ک وقتی اومدم تو این قسمت بهم گفت از قسمت 22 شروع کن برو عقب تر و هر روز یکی از فایلها رو گوش کن ..

    امروزم بهم گفت برای هر قسمت کامنت بذار و منم بعد از مدتها لپتاپمو باز کردم و اومدم اینجا تا بنویسم برای خودم برای خدا برای شما استادم برای دوستان هم فرکانسم

    استاد جان میخوام ازتون بی نهایت تشکر کنم بابت این گنجینه الهی (سایت عباسمنش.کام) که هروقت ب مساله ای بر میخورم یا میخوام ذهنمو تغذیه کنم میام توی سایت و حاصل زحمات شما و مریم جانم رو که اینقدر زیبا فایلها رو دسته بندی کردن میبینم و استفاده میکنم و لذت میبرم…

    من عاشقتونم استاد عزیزم

    اینکه گفتم بعد از مدتها دارم کامنت میذارم چون چندماهی هست ک به طور تمرکزی دارم روی دوره بی نظیر عزت نفس کار میکنم و کامنتهاشو میخونم و در حد توانم عمل میکنم ب آموزه هاش..

    چقدر این دوره بی نظیره مخصوصا بخش آپدیتهاش..

    و اما این فایل..

    وای خدای من شکرت که هدایتهایت رو بر من جاری میکنی و منو عامل میکنی ب هدایتهات

    همین امروز در تمرین ستاره قطبیم از خدا خواستم ب طور واضحی هدایتم کنه و کمکم کنه هدایتش رو بشنوم و امروز ب هدایتش عمل کردم و قسمت 22 مصاحبه رو گوش دادم و نکاتی بهم گفت ک باید میشنیدمشون..

    در مورد کسب و کار چقدر نکاتتون طلایی بود استاد جانم

    سه عامل برای رسیدن ب موفقیت در هر کسب و کاری لازمه:

    1- عشق و علاقه

    2-استمرار

    3-داشتن باورهای مناسب

    و باور همه چیز است

    تا زمانی ک من باورهای درستی راجبه ثروت و کسب و کارم نداشته باشم هر چقدرم علاقه داشته باشم و شبانه روزی کار کنم ب نتیجه مظلوب نمیرسم و هر روز اون سد ثروتم عظیم تر میشه و ثروت پشت اون سد بیشتر و بیشتر.. ولی چ سود وقتی بهش دسترسی نداشته باشم

    پس باید و باید برای موفقیت در کسب و کارم باورهای درست رو بسازم

    باورهایی ک برای من نهادینه کنه که ثروت و نعمت نتیجه طبیعی مسیر علاقه منه

    وظیفه من فقط اینه که در مسیر علاقم قدم بردارم و باورهای درست رو بسازم

    وظیفه خدا اینه ک نعمت و ثروت رو در هر نوعی وارد زندگیم کنه و این ثروت نتیجه طبیعی این روند درسته..

    وظیفه من اینه ک از مسیر علاقم لذت ببرم

    از مسیر لذت ببرم

    نتیجه خودش میاد وقتی من حالم خوب باشه باورام درست باشه

    عجله نکنم زور الکی نزنم و آزاد و رها در مسیر علاقم سوت زنان قدم بردارم و ایمان داشته باشم ب روند جهان

    ایمان داشته باشم ب رزاقیت و وهابیت خدا

    ایمان داشته باشم ب خدای درست

    ب خدایی ک اینقدر زیبا هر روز داره در مسیر کسب و کارم بهم ایده های ریز و درشت میده و هدایتم میکنه

    بهم میگه جی درست کن چی بگو چه پستی توی پیجت بذار چیکار بکن

    همین خدایی ک منو ب سمت علاقم هدایت کرد خودش ب سمت کسب ثروت از علاقم هدایتم میکنه

    کافیه تسلیم هدایتهاش باشم و عمل کنم بهشون

    استاد من ازتون یاد گرفتم ک به فکر رقابت نباشم

    ب فکر بهترین شدن و کم کردن روی بقیه نباشم

    فقط و فقط تمرکزم رو بذارم روی خودم و روی کار خودم و بهترین خودم باشم نه بهترین دنیا

    من اگر از تمام پتانسیلهایی ک خدا بهم داده استفاده کنم و باورهامو بسازم بهترین خودم میشم و پیش خودم سرفرازم و پیش خدا

    چون خدا هم ب داشتن همچین بنده ای افتخار میکنه که اینطور از تواناییهاش استفاده کرد و بهترین شد و خداگونه شد..

    استاد جانم میخام ب خودم ثابت کنم ک خالق 100 % زندگی خودم در تمام جنبه ها هستم و این فقط ی جمله قشنگ نیست..من میخوام ب خودم ثابت کنم ک میتونم خالق باشم و خدایی ک تمام جهان رو مسخر من در آورد قدرت خلق صد درصدیه زندگیم رو از روز اول ب دست خودم داد

    ولی من فراموش کردم

    اما الان دارم ب یاد میارم ک چ قدرتهایی تو وجودمه ک باید ازشون استفاده کنم

    دارم ب یاد میارم ک وقتی خداوند منو اشرف مخلوقاتش قرار داد چی تو وجودم دید ک به فرشتگانش گفت من از آفرینش آدم چیزی رو میدونم ک شما نمیدونید

    و به من گفت ک تمااااام این جهان رو برای تو آفریدم ای انسان ای الهه ای عزیز دلم و تورو برای خودم

    پس من باااااید جوری زندگی کنم ک وقت مرگ وقتی فرشتگان میگن زندگی دنیا چطور بود بگم عالی بود بی نظیر بود من از تک تک لحظه هام لذت بردم استفاده کردم من خالق بودم من بهشت زمینیمو خلق کردم و در این دنیا هم ادامه همون بهشت رو زندگی میکنم

    من لایق بهشتم و ب کمتر از اون قانع نیمشم

    من میسازمش

    با قدرت

    با ایمان

    با عشق

    با تعهد

    استادم ازت ممنونم و ایمان دارم ایمان دارم ک ب زودی زود آمریکا میبینمتون

    آخ خدا جونم شکرت چقدر این کامنت نوشتن حال منو خوبتر کرد

    خدارو شکر ک هرچه دارم از فضل اوست

    ارادتمند شما

    الهه در مسیر بهشت

    شهریور 1400

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2203 روز

    به نام خدای مهربان هدایتگرم

    خدایا شکر

    شکرگزار خداوندم ک این صحبت‌ها رو می‌شنوم و در مورد این صحبت‌ها فکر میکنم و در مورد این صحبت‌ها می‌نویسم . شکرگزارم ک در قدم هجدهم پروژه «مهاجرت به مدار بالاتر» گام میذارم و دارم در این مسیر پیش میرم و ادامه دهنده شدم . خدایا شکرت ک این تغییر بزرگ در من اتفاق افتاده ک وقتی این پروژه رو شروع کردم بدون توقف و بدون ایجاد فاصله ادامه دادم و اگر هم دیر کامنت نوشتم چون در همون فایل و اون آگاهی در حال تکرار و تامل و بررسی و درک بیشتر بودم . خدایا شکرت بابت این تغییر بزرگ در من .

    وَمَنْ کَانَ فِی هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلًا ﴿٧٢﴾

    و کسی که در این دنیا کوردل باشد، در آخرت هم کوردل و گمراه تر است.

    وَإِنْ کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ ۖ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا ﴿٧٣﴾

    و نزدیک بود که تو را از آنچه به تو وحی کردیم، بلغزانند تا غیر آن را از روی افترا به ما نسبت دهی و در این صورت، تو را دوست خود می گرفتند.

    وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا ﴿٧۴﴾

    و اگر تو را ثابت قدم نمی داشتیم، همانا نزدیک بود اندکی به سوی آنان متمایل شوی.

    إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا ﴿٧۵﴾

    در آن صورت، حتماً تو را دو برابر زندگى و دو برابر مرگ مى‌چشانیدیم، آنگاه در برابر ما براى خود یاورى نمى‌یافتى.

    موضوعات تغییر می‌کنه وقتی ک من به موفقیت میرسم. نگاه من به موفقیت ، دغدغه ی من برای رسیدن به یه جایگاه مشخص و … تغییر می‌کنه وقتی بخشی از موفقیتها و رسیدن به هدفها رو رقم میزنی و تجربه می‌کنی دیدگاه ت در مورد موفق شدن گسترش پیدا می‌کنه.

    استاد من هم باید هم ب دیگران هم به خودم آسون بگیرم. همیشه باید ب خودم یادآوری کنم ک هدف من از بودن در این جهان لذت بردن و شاد بودن و تجربه کردن هست . من هم چون خیلی ب خودم سخت گرفتم همیشه موفقیتها و دستاوردها و نقاط قوتم رو بدیهی و دست‌یافتنی دیدم و این باعث شد عزت نفس م واقعا آسیب ببینه و همینطور چون همیشه خیلی ب خودم سخت گرفتم همین انعکاس رو برای دیگران هم داشتم و ب همین دلیل نتونستم اشتباهات خودم و دیگران و حتا ویژگیهای انسانی خودم و دیگران رو بپذیرم و قطعا این ویژگی در ارتباط من با خودم و ارتباطم با دیگران بسیار نقش آفرینی کرده و تا قبل از این آگاهی ها اجازه نداد تا من بتونم رابطه خوبی با خود بشریم و با دیگران برقرار کنم و همه ش در ذهنم در جدال با خودم و خطاهام و نقص هام بودم از وقتی به واسطه دوره عزت نفس و فایل اعتماد به نفسی ک جز اولین فایل‌هایی بود ک از شما گوش دادم با مفهوم احساس گناه و کمال گرایی و عزت نفس آشنا شدم اول از خداوند آمرزش طلییدم و رفته رفته تونستم این ضعف رو به سمت بهبود سوق بدم و تونستم خیلی خیلی باخودم و آنچه هستم به آرامش و صلح برسم . تونستم خیلی از توانایی ها و دستاوردها و موفقیت‌هام رو ک برای خودم بدیهی بود ببینم و اصلا برای اولین بار با مفهوم تحسین کردن خود با شما آشنا شدم و فهمیدم ک من باید خودم رو تحسین و تشویق کنم و قدردان خودم باشم برای نتایجی ک خلق میکنم و این باعث شد خیلی با خودم دوست تر بشم و به خودم عشق بورزم . چیزی ک الان از عزت نفس در من وجود داره با سالها قبل من هیچ ربطی نداره . من الان واقعا خودم رو در آغوش میکشم و حتا قربون صدقه خودم میرم . رابطه م با بقیه آدمها هم بهتر شده دیگه کمتر از آدمها کینه ب دل بگیرم و اون ها رو ب عنوان انسان با تمام نقص ها و اشتباهات بیشتر تونستم بپذیرم و همین ک در درون خودم صلحی برپا شده خیلی خوبه این ب نظرم مهم ترین نیاز ما آدمهاییه ک کمالگرا بار اومدیم . اینکه خودمون رو بپذیریم و دوست داشته باشیم دقیقا همینطور ک هستیم . نه اینکه حتمن باید مدرک خاص دستاورد خاص ویژگی خاص و … داشته باشیم و حتا وقتی داریم هم ذهنمون میگه حالا مگه چیکار کردی ک اینقدر بزرگش می‌کنی … اگر آگاهانه روی این موضوع کار نشه واقعا بسیار بسیار در عزت نفس تاثیر منفی می‌ذاره .

    بنابراین من باید میانه رو باشم بین ویژگی‌های انسانی و ویژگی‌های درستی ک باید در خودم ایجاد کنم . چون هرچقدر سخت بگیرم یا ول کنم همه اصول رو در هر دو صورت من از حد تعادل خارج شدم و زندگی برام سخت میگذره و از هدف اصلی م دور میشم .

    نرگس عزیزم ! بپذیر خودت رو ک به دیده شدن نیاز داری ، به مهم دیده شدن نیاز داری ، به مورد اهمیت واقع شدن نیاز داری اما باید بتونی کنترلش کنی. آدم خوب کسیه ک این نیازها رو داره ولی می‌تونه کنترلش کنه. اجازه نمیده این ویژگی آرامش و سبک زندگیش رو تحت تاثیر قرار بده . بپذیر خودت رو و خودت رو کنترل کن.

    اگر از زندگیت لذت ببری با تمرکز بر زیبایی‌های زندگی و کنترل ورودیها و سعی ب اینکه ب احساس خوب برسی و زمان بیشتری در احساس خوب باشی هدایت میشی به مسیر درست . نگران این نباش ک صاحب اون بیزنس و کسب و کاری ک عاشقش باشی و بخوای تا آخر عمرت انجام ش بدی نیستی در حال حاضر . در مسیر درست ک باشی هدایت میشی به مسیر خواسته هات .

    نرگس عزیزم !

    آسون بگیر بر خودت .

    از مسیر زندگیت لذت ببر . از مسیرت لذت ببر. تو بر شانه‌ی خداوند سوار شو و از مسیر لذت ببر . لذت بردن از مسیر وظیفه‌ی تو هست و هدایت خداوند برای ایجاد لذت بیشتر و بیشتر وظیفه ی خداست .

    اینقدر درگیر موفقیت و موفق شدن و … نباش .

    به خودت فرصت بده تا از فضایی ک در اون هستی لذت ببری . هرآنچه ک الان در حال تجربه کردنش هستی نسبت ب گذشته ت یه موفقیت هست مگه نه ؟ قبول شدنت در دانشگاه یه روز آرزوی تو بود . معلم شدن و درس دادن به بچه ها و سرو کله زدن با بچه ها یه روز رویای تو بود . مستقل بودن و درآمد داشتن و سبک زندگی خودت رو داشتن در این جامعه ی بلوچ یه روز رویای تو بود و الان در حال تجربه کردنش هستی . استاد یه روز به بچه ها چندتا سوال تاثیرگذار هدف‌گذاری دادم . پایه دوازدهم هستند و یکی از سوالات این بود ک الگوی شما کیه؟ باور میکنید ک بچه ها من رو به عنوان الگو معرفی می‌کردند ؟ به خودم میگفتم ببین نرگس . ببین این بچه‌ها با ذهنیت پاک خودشون تو رو یه انسان موفق می بینن و دوست دارن شبیه تو بشن پس قدر خودت رو بدون و به سرمایه گذاری روی خودت و بهبود روز ب روز شخصیتت ادامه بده و از این مسیری ک توش هستی لذت ببر و ایمان بیار ک خداوند هدایتت می‌کنه .

    اجازه بده ک تکامل‌ت رو طی کنی.

    وقتی تکامل‌ت رو طی کنی می‌رسی به نقطه ای ک مثل اسفنج آنچه لازم هست رو ب خودت جذب می‌کنی و در خودت نگه می‌داری . (وااااااو ! چقدر این مثال منو تکون داد واقعا ! وقتی موقعش باشه مثل اسفنج آنچه لازم هست رو به خودت جذب می‌کنی ) این فایل هم مثل همیشه بی نظیر بود استادجانم !

    سپاسگزارم از شما و از مریم عزیزم بابت این پروژه 🩶 چ خوب ک کسب و کار شما کسب و کاری هست ک روی زندگی این همه آدم تاثیر مثبت میذاره و ثروت هم خلق می‌کنه ، و تازه الگوی این همه آدم در سطح جهان هستین … من اینو خیلی می‌خواااام.

    خدایا شکرت

    دوستتون دارم 🩶

    خداوند عاشق همه‌ی ماست 🩶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده؛ وقتی صحبت های استاد رو گوش میدم یه آرامش عجیبی تموم وجودمو میگیره، یه احساس شورو شعف که الان دارم تجربش میکنم و میگم خدایا شکرت که اینجام، خدایا همین آرامشو میخوام، هر لحظه میخوام، نمیخوام هیچ چیز جلوی این آرامشو بگیره حتی برنامه هایی که چیدم و بهش نرسیدم، حتی نتایجی که میخوام و بهش نرسیدم نمیخوام جلوی این آرامشو بگیره؛ همین که یادگرفتم تو این مسیر سپاسگذار خداوند باشم بزرگترین نعمت، موهبت و دستاورد منه، همین احساس آرامشی که دارم این خودش توحیده، این خودش رها بودنه؛ خیالت جمعه میدونی به وقتش به هر آنچه میخوای میرسی مثه شرایط الانم یک روزی رویام بوده اما به راحت ترین شکل ممکن بهش رسیدم؛ اصلا به یه درک قشنگی مدت هاست رسیدم؛ خواسته هامو مشخص کنم و بقیه امور رو بسپرم به خدا، به همون خدا قسم تو این 2 سالی که من عضو سایت شدم و این همه نتایج و دستاورد داشتم، این همه قرارداد، مشتری و ورودی مالی شگفت انگیز داشتم، از خونه و ماشین و غیره من هیچ کاری نکردم؛ خدا فقط به وقتش به بهترین شکل ممکن خودش انجام داد؛ از وقتی به این درک رسیدم خیلی صبور تر شدم، خیلی آروم تر شدم و چون نتیجه گرفتم خیالمم راحته؛ گفتم خدایی که این شرایط الانمو که رویام بوده بهم داده قطعا 1000 برابر بالاترشو هم بهم میده برا خدا که عدد و رقم فرق نداره ولی من از الانم لذت ببرم، عشق کنم با شرایطم، حال کنم، رو خودم کار کنم، کارای سمت خودمو انجام بدم خدا سمت خودشو معجزه وار انجام میده؛ به هر حال بینهایت خوشحال و خوشنودم تو این مسیر قرار دارم و هر روز و هر لحظه دارم اون ریشه رو بهش میپردازم و قوی و قوی ترش میکنم هر روز دارم بزرگ تر میشم، آگاه تر میشم

    و بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو وارد مسیر علائقم کرده وقتی به گذشتم و شرایطی که خدا منو توش قرار داده فکر میکنم میبینم همین مسیری که توش هستمو باید ادامه بدم؛ خیلی دوست دارم این مسیرو خیلی حس خوبی بهم میده؛ آروم آروم تو این مسیر رشد کردم، کارو یاد گرفتم، درآمدمو بردم بالا و هر روز بیشترو بیشتر یاد میگیرم دوست دارم تو این مسیر یاد بگیرم و لذت ببرم، اصلا خسته نمیشم از کار کردن تو این مسیر و هر روز برا خودم چالش های جدید ایجاد میکنم و از زاویه های مختلف تو حوزه کاریم رشد میکنم، لذت میبرم و روزیمم خدا بهم میده، خداروشکر میکنم که سمت خودمو هر روز و هر روز به بهترین شکل ممکن انجام میدم و همین موندن در احساس آرامش یکی از کارهایی هست که من از سمت خودم دارم انجام میدم و از صمیم قلب سپاسگذارخداوندم که منو به مسیره حوزه کاریم هدایت کرده؛ هر چی بیشتر تو این حوزه یاد میگرم بیشتر درک میکنم چقدر عاشق این حوزه ام و حاظرم تو این حوزه کار کنم و یاد بگیرم حتی اگر پولی نباشه

    استاد عزیزم با تموم وجودم ازتون سپاسگذارم بابت تک تک فایل هاتون که تو همه فایل ها فقط دارین درست زندگی کردن رو به ما آموزش میدین و دارم نگاه میکنم به گذشتم؛ میبینم چقدر رشد کردم، چقدر بزرگ شدم و تغییر شهصیتم از زمینه تا آسمون؛ خیلی دوستتون دارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2496 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    در ابتدا نکته های مهم فایل :

    ۱. باید خودمون رو به عنوان یک انسان بپذیریم کمالگرا نباشیم چون زندگی رو بارمون سخت میکنه

    ۲. هدف زندگی لذت بردنه اگر این رو بپذیریم و باور کنیم اونوقت خیلی به خودمون آسان میگیریم

    ۳. احساس نیاز به توجه و تایید دیگران زندگی رو برامون سخت میکنه

    ۴. اگر از انجام چیزی لذت میبریم باید اون رو انجام بدیم سوای از نظری که دیگران دارن

    ۵. اگر به ی چیزی علاقه داریم و انجامش میدیدم دیگه نباید سختی و زجر معنایی برامون داشته باشیم وقتی داریم اون کار رو انجام میدیم

    ۶. اگر عشق و علاقه باشه و باورهای مناسب هم در مورد کا رو هم در مورد ثروت داشته باشیم موفقیت کاری و مالی نتیجه ی حتمی اونه

    ۷. اگر عشق و علاقه هست اما باورهای مناسب نیست نتیجش میشه موفقیت کاری اما نه مالی

    ۸. کسب و کار با استمرار با باورهای درست و با عشق شکوفا میشه

    ۹. باید کار رو با احساس خوب و لذت انجام بدیم

    ۱۰. نتایج لحظه ای همون لذتی که از انجام دادن کار مورد علاقمون میبریم

    ۱۱. نتایج بزرگ در ادامه دادن کار مورد علاقه بدست میاد

    ۱۲. یکسری نیازها در وجود آدم هست که تمام نشدنی هستن و باید مدیریت بشن وگرنه انسان رو به نابودی میکشونن

    ۱۳. آدم های موفق نیازهاشون رو کنرتل و مدیریت میکنن نه اینکه سرکوبشون کنن

    ۱۴. با کنترل ورودی ها با احساس خوب با تمرکز بر زیباییها ما هدایت میشیم به مسیر مورد علاقمون

    ۱۵. عجله سمه برای مسیر موفقیت

    استاد جان امروز صبح در تمیرن ستاره قطبی از خدا خواسته بودم که ی نشونه ای توی سایت امروز پیدا کنم در مورد عشق و علاقم .الان که شب شده و من این فایل رو فرصت کردم که گوش بدم شم توی این فایل از پائولو کولیو و نویسندگی صحبت کردین که در سن ۴۰ سالگی نوسیندگی رو شروع کرد و نبدیل شد به ی نویسنده ی خیلی موفق بعدش یادم اومد که من به نویسندگی ی جورایی علاقه دارم و حتی توی دریم بوردم هم نویسندگی رو گذاشتم اما هیچ وقت به طور جدی بهش توجه نکردم .الان که دارم فکر میکنم من استعداد نویسندگی و شعر گفتن رو دارم یعنی درس ادبیات یکی از درس هایی بود که من خیلی خوب میفهمیدمش توی دوران مدرسه و بعضی وقتها هم انشاهای خیلی خوبی مینوشتم و دوبیتی و شعر کوتاه هم میگفتم اما این رو به عنوان ی شغل بهش توجه نکرده بودم بخاطر اون باورهای غلطی که اون وقت ها توی ذهنم بود در مورد اینکه نویسنده های ایرانی آدم های ثروتمندی نبودن

    در طی این سه سالی که دارم روی باورهام کار میکنم توی زمینه باورها خیلی بهتر شدم ولی همش دنبال این بودم که من به چی علاقه دارم

    در حال حاضر من دارم کار تدریس رو انجام میدم اما از این کار لذتی نمیبرم یعنی بعضی وقت ها هست بعضی وقتها نیست اما عشق و علاقه ی سوزانی ندارم براش ی جورایی خسته شدم ازش

    جالبه امروز که از خداوند خواسته بودم ی نشونه ای بهم بده در مورد عشق و علاقم توی سایت دقیقا توی این فایل از این موضوع صحبت شد و جالب تر از اون اینه که در مورد ی نویسنده صحبت شد که هم سن و سال من بوده که به نویسندگی رو آورده

    و علاوه بر این نشونه من قبلا ی مدت کوتاهی به عنوان نویسنده ی محتوا توی ی سایت پذیرفته شدم و چند تا سفارش هم گرفتم اما چون دستمزد خیلی پایین بود ادامه ندادم و گفتم اکانتم رو غیر فعال کنن .امروز از همون سایت ی پیام اومده بوده

    وقتی این دو تا اتفاق رو کنار هم میذارم انگار نشونه هایی هستن برای مسیر مورد علاقم .و از اونجایی که من ی مدتی شروع کرده بودم به نوشتن شعر و حدودا بیست صفحه هم آماده کرده بودم ولی ادامه نداده بودم دوباره میخوام استارت رو بزنم و الان که نگاه میکنم ی شعر نیمه تمام هم روی میز کارم هست.

    نمیدونم واقعا همین عشق و علاقمه یا شروعیه برای هدایت به سمت علاقم اما میخوام این نشانه ها رو جدی بگیرم و ادامه بدم کتاب شعرم رو.وقتی فکر میکنم شعر گفتن برای من راحته و اصلا تلاش و تقلایی توش نیست و خسته نمیشم موقعی که شعر میگم ولی بقول شما چون به دنبال نتیجه فوری هستم هر وقت شروع میکنم نجواها میگن که فرایند طولانی باید طی بشه تا من از این کار به ثروت برسم و واسه همین هم ادامه ندادم .اما امروز با این دو تا نشانه فهمیدم که باید متعهد باشم و شروع کنم و ادامه بدم

    و برای اینکه یادآوری برای خودم باشه که توانایی شعر گفتن من قویه و من میتونم به یاد میارم تمام اون شعرهایی که من تونستم با دیدن سریال بهشت بصورت الهامی و با ایده گرفتن از ی جمله یا یک صحنه بنویسم که یکیش رو همین جا هم میزارم چون خودم هم با خوندنش حس خوبی میگیرم و این شعر اولین شعر بلندی بود که من نوشتم:

    هست ما را یک حبیبی چون خدا

    کز رگ گردن سخن رانَد به ما

    او همی گوید که من را بنده ای است

    کز وجودش عالمین را سَجده ای است

    بعد از آن روزی که آمد این جهان

    در پی کاری که خود را خواست آن

    ما به او محکم کتابی داده ایم

    تا بداند چون کُند او زندگی

    ما به او گفتیم اگر اعطا کند

    چشم خود را راهی دریا کند

    گوش خود را بستری زیبا کند

    دل ز هر چه غیر ما رسوا کند

    میخ اسب خود ز دل ها وا کند

    ما به او شمس و گلستان می دهیم

    ما به او شهد و شبستان می دهیم

    ما به او مستی جانان می دهیم

    آنقدر ما می دهیم و می دهیم

    تا ندا آید که ای رب رحیم

    راضیم من راضیم من ای کریم

    ور ببندد او دلش را با نخی

    چون الاغی در طویله با خَسی

    تنگ گردد چشم او از هیبتی

    پرده ی گوشش شود چون محنتی

    ما به او نار و جهنم می دهیم

    ما به او پستی ضالان می دهیم

    تا ندا آید که ای رب حکیم

    نادمم من نادمم من ای علیم

    البته این ایده ی الهامی با آیات قرآنی هم تلفیق شده و بارها بمن گفته شده که توحید و یکتاپرستی رو از طریق شعر و با الهام گرفتن از قرآن اشاعه بدم اما ذهن من نذاشته اما این بار دیگه با تعهد میخوام اینکار رو ادامه بدم

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3819 روز

      آیا میدانید اگر خداوند یکتای جهان آفرین رویایی را در دل شما زنده کرده, حتما توانایی تحققش را هم به شما داده, هر آنچه که لازم بوده؟؟

      پس دل را به دریا دهید و رهسپار نیستی شوید ..

      دل را به دریا دهید و همچون موج سوار, سوار موج شوید ..

      دل به دریا دهید و ببینید چیزهایی را که اکثرا توان دیدنشان را ندارند و معلول اند ..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2200 روز

      سلام نسرین جان .. دوست عزیزم منم هدایت شدم به کامنت زیبا و پر محتوایت…

      منم امروز صبح زود پیش خودم گفتم برم سایت ببینم چه خبره که هدایت شدم به این کامنت زیبایت عزیز دلم ….

      واقعا تحسینت کردم که بهت الهام شد برای ستاره قطبی .. بعدش هدایت شدی برای این قسمت که صحبت از نویسندگی پاییلوکویلو شد … بعدش هدایت شدی به تصمیم گیری که به این کار روی بیاری و بعدش قدم های بعدی و بعدی بعدی…. عزیزم تو داری طبق قوانین پیش میری… من یادمه استاد همیشه در مبحث شغل و کار مورد علاقه میگفت … اون چه کاری هستش که هر چقدر انجامش میدید خسته نمیشدی.؟؟؟؟ اون چه کاریع که موقع انجام دادنش نه تشنه تون میشه و نه گشنه تون میشه؟؟؟

      نسرین جون خداوند هدایتت کرد به سمت علاقه ات… چقدر تحسنت کردم برای این شعر بسیار زیبایت…. چقدر بنظرم سبک شعرات خیلی شبیه پروین اعتصامی هستش بخصوص این قسمت هاش…👇👇

      راضیم من راضیم من ای کریم

      ور ببندد او دلش را با نخی

      چون الاغی در طویله با خَسی

      تنگ گردد چشم او از هیبتی

      پرده ی گوشش شود چون محنتی

      ما به او نار و جهنم می دهیم

      ما به او پستی ضالان می دهیم..

      کلا که از سبک شعرت خیلی خوشم اومد و تحسینت کردم و امیدوارم در این مسیر علاقه ات ثروتمند بشی عزیزم .. هم ثروتمند در آگاهی از دریافت و الهامات نوشتن و هم ثروتمند در پول …

      برات بهترینع بهترین ها آرزو مندم عزیزم شاد و موفق باشی

      🙋‍♀️🙏🙏👏👏👏👏🎅🎅🎅💃💃

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2496 روز

        سلام رویا جان عزیز. ممنونم عزیزم که باز هم انگیزه و امید دادی .آره من هرچی فکر میکنم از این کاری که دارم انجام میدم لذت آنچنانی نمیبرم فقط برا پولش دارم انجامش میدم و از وقتی که با استاد آشنا شدم دوست دارم به اون عشق و علاقه ی اصلیم بپردازم که فکر میکنم با این نشونه هایی که اومد دیگه جای هیچ شکی نیست و باید همین مسیر رو برم ان شا الله که این رسالت اصلی من باشه و بقول شما هم ثروتمند مادی بشم و هم ثرومند دانش و آگاهی .در پناه الله یکتا شما هم بهترین ها رو تجربه کنین در زندگیتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    سلام به استاد عزیز و همه ی دوستان یه تجربه از خودم بگم وقتی به قول استاد با عشق ادامه دادم تو کار مورد علاقم و استمرار داشتم و رو باورام کار کردم و نتایج مخصوصا مالی هم اومد

    بارها گفتم ولی خب چرا دوباره تکرارش نکنم برای خودم؟

    دو سال اول ورودم به سایتم با اینکه من کار مورد علاقم رو استارت زده بودم ، ولی سال اول و دوم تقریبا جمعا 2 ملیون پول ساختم از همون علاقه

    در حدی کم بود که تو سال دوم من مجبور شدم جاهای دیگم کار کنم که بتونم پول بسازم

    سال سوم هدایت ها که اومد و من یک کوچولو باورم قویتر شده بود که میشه و میتونی پول بسازی دیگه گفتم جایی کار نمیکنم و یکبار دیگه سعی میکنم از علاقم پول بسازم

    توی تمام اون دوسال حتی اون سالی که از اول صبح تا تقریبا 8 شب سر کار بودم هر تایمی اضافه میاوردم روی علاقم کار میکردم چون هدف اصلی من به عنوان شغل علاقم بود

    اون کارای کارمندی فقط یه سری شغل رهگزری میدونستمشون

    خلاصه سال سوم من همچنان ادامه دادم ، ماه اول مشتری ای نیومد ولی نشانه اومد ، دیگه از ماه دوم مشتریها کمکم اومدن

    الان دقیقا یک سال و 10 ماه از اون جریانات گذشته ، به لطف خداوند اغلب ماه ها به صورت پیوسته من از همین کار پول ساختم

    تا شهریور ماه یعنی حدود 4 5 ماه پیش ، نتایج مالیم اینطوری بود که اکی من با پول علاقم میتونم برای خودش متریال بخرم

    به خدا این موقعیت آرزوی محالم بود

    محال و نشدنی

    بعدش از شهریور به بعد من روی ثروت 1 همچنان کار کردم ، با پروژه های گام به گام و مهاجرت ادامه دادم و توی این 5 ماه نه تنها تونستم متریال کارم رو شارژ کنم و کلیییی جدید خریداری کنم بلکه آخر هفته ها کلی برنامه و تورهای گردشگری با همین علاقم تونستم برم

    من استمرار داشتم

    و دقیقا رو باورامم کار کردم

    و با عشق هم روی کارم وقت گزاشتم ، خب منی که از اون صفر مطلق تو علاقم الان به این جایگاه رسیدم چرا نتونم این جایگاه الانم رو باز بهتر و بهتر و بهترش کنم؟

    ایده ی عجیب و غریب و راه حل عجیبی نداره ، با همین کارایی که از قبل کردم نتایج بزرگترمم میان تازه سریعتر

    چون من تکاملمو دارم طی میکنم خیلی جاها سعی کردم قوانین و اصول کسب و کار رو رعایت کنم ، چرا نشه واقعا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: