مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر - صفحه 41

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین

    کمالگرایی بیش از حد زندگی رو برای آدم سخت میکنه

    لذت ببر خودش اتفاق میافته، اخ که من نخواستم لذت ببرم، هر موقع هم که تفریح میکردم بعدش سعی میکردم سختتر درس بخونم تا اون زمان رو جبران کنم، قبل از این فایل، جلسه هشت عزت نفس رو گوش دادم که در مورد کمالگرایی بود

    و از هر دوی این فایلها نتیجه گرفتم انقدر به پسرم فشار نیارم برای انگلیسی خوندن، بذارم لذت ببره‌.

    (هرچند خییلی برام سخته حس میکنم حداقل یک لغت هم که شده باید باهاش کار کنم)

    عشق و علاقه، استمرار، باورهای درست در مورد ثروت= کسب درآمد

    من نمیدونستم به چی علاقه دارم فقط میدونستم توی تدریس بهتر از بقیه ی حوزه ها هستم، ولی حس خوبی بهش نداشتم، اما این سری به حرف دلم گوش دادم و دوباره رفتم سراغ تدریس، میدونم باورهای ثروتم ایراد داره و دارم روش کار میکنم و نسبت به قبل که همین شغل رو داشتم خیلی اتفاقات بهتر و ثروت بیشتری داره برام اتفاق میافته (به همون اندازه که دارم روی باورهای ثروتم کار میکنم نتیجه میگیرم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Maryam h گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    بنام خداوندبخشنده ومهربان،خداوندی که همیشه ،هرلحظه وهرثانیه جوابگوهست…

    سلام به استادعزیزومریم جان ودوستان عزیز

    صبح نوشتم که به خاطریک تضادازخداوندکمک خواستم وخداوندهمون لحظه جواب روداد…

    درلحظه بعد تضادذهنم جهنمی باافکاروحرفاش به پاکرده کرده بودکه انگاردنیابه پایان رسیده ومیخواستم قیدهمه اونایی که دوستشون داشتم روبزنم، وای خدای من ،اگرنبودی چه میکرداین ذهن باما.

    بایدبرای بزرگ شدن ازیک بچه 12ساله معذرت خواهی میکردم ووقتی این ایده رودادبهم خداوندچقدرآرام شدم،اینکاروکردم وتاخونه پیاده اومدم توی هوای برفی وهزاران بارخداروبه خاطرحال خوبم شکرگذاری کردم….

    وقتی رسیدم خونه اون بچه که برادرزادم بوداومددروبازکردوانگارنه انگاردیشب زده بودم توی گوشش.

    خدای من چقدردنیای بچه هافرق میکنه بامابزرگا…..

    ازش عذرخواهی کردم وبزرگ شدم ….

    خدایاشکرت،خدایا هزاران بارشکرت که هستی همیشه بامن….ان الله معنا…

    ملکا ذکرتوگویم که توهنه چیزی….

    درپناه حق سربلندوسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    احمدرضا هودرجی گفته:
    مدت عضویت: 3624 روز

    سلام

    مدتی هست که دارم روی احساس لیاقت کار میکنم و موضوع مقایسه نکردن خود با دیگران

    اگر بتونیم خودمون را با دیگران مقایسه نکنیم خیلی از رفتارهای ما عوض میشه سرمون را از زندگی دیگران بیرون میکشیم و فقط روی رشد خودمون تمرکز میکنیم

    خیلی از کارها بود که دلیل انجام دادن یا ندادنش نگاه کردن به رفتار دیگران بود و خودم را با دیگران مقایسه میکردم مثل همین کامنت نوشتن که آیا فلانی کامنت مینویسه که من هم بنویسم یا فلانی چطور داره باور میسازه که من هم همون کار را بکنم

    اما الان دارم میفهمم که هر کسی تو این دنیا متفاوت از دیگری داره هدایت میشه یعنی بسته به باورهاش و امکانات اطرافش مسیر رشد بهش گفته میشه پس تصمیم گرفتم تمام حاشیه ها را از زندگیم پاک کنم و مقایسه ها را کنار بگذارم و فقط روی آگاهی های این سایت کار کنم مثل کسی که تو یه جزیره تنها و تنهاست و تنها ارتباطش ، ارتباط با خدا و هدایتهایی است که بهش میرسه

    چه تو کسب و کارم چه تو روابطم چه تو تغذیم و در تک تک رفتارهام احساسم را در نظر بگیرم نه اینکه دیگران چکار دارن میکنن

    هر چقدر بیشتر روی رشد خودم کار میکنم بیشتر به درون برمیگردم و تنها جایی که باید باشم و محل زندگی منه افکارم و باورهام هست چون تمام جهانم در باورهام خلاصه میشه

    نه کشورم نه سنم نه تحصیلاتم نه درآمدم نه شغلم هیچ کدوم اصل و تاثیرگذار نیستند من هستم و باورهام و سعادت دنیا و آخرت

    روزهایی که با تمرکز روی تغییر باورها کار میکردم به جایی رسیدم که خودم را ثروتمندترین فرد جهان میدونستم رابطه ای را تجربه میکردم که تو داستانها هم نبود آرامش و سلامتی را تجربه میکردم که انگار من در دنیای دیگه ای هستم حتی محیط اطرافم هم تغییر کرد رنگ ، بو و مزه ها هم تغییر کردند

    اصلا وقتی من تغییر کردم جهان تغییر کرد الله اکبر

    چه قدرتی این ذهن انسان داره که میتونه جهان با این عظمت را تغییر شکل بده ( تمام آسمانها و زمین را به تسخیر شما درآوردیم)

    در مورد اینکه شناخته بشم یا نه خیلی روی این باور کار کردم و الان بیشتر دوست دارم تنها باشم و هیچ کسی منو نشناسه چه الان چه وقتی که بیشتر موفق و ثروتمند باشم علاقه کمی به جلب توجه دارم

    هر خواسته ای که دنبالش هستم در نهایت میخوام به آرامش برسم به احساس خوب برسم و این اصل در زندگیم هست

    سالهاست به این جایگاه رسیدم که فقط میخوام تنها باشم عاشق تنهایی هستم یکی از خواسته هام اینه که موقعیتی جور بشه که بتونم در یک محیط بکر و کیلومترها دورتر از انسانها تنها و تنها زندگی کنم و این بالاترین درجه را در ذهنم داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ملیحه مهارتی گفته:
    مدت عضویت: 732 روز

    گام هجدهم از پروژه مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر – فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر

    به نام خداوندی که هر نفسم و هر ضربان قلبم از اوست

    سلام به استاد عزیز و مریم جان زیبا و دوستان هم پروژه ای

    خداروشکر میکنم بعد از دیدن فایل زیبایی های پرادایس برفی و لذت بردن از زیبایی هاش برگشتیم سر کلاس پروژه و داریم ادامه ی این مسیر رو باهمدیگه طی میکنیم.

    از ته قلبم خوشحالم و خداروشکر میکنم که دارم این مسیر رو با عشق و حس رها بودن ادامه میدم.

    درک و دریافتم خودم رو با کسب اجازه از صاحب همه ی این آگاهی ها میخوام بنویسم که مرورشون کنم و حسابی برا خودم جاشون بندازم و در مرحله ی بعدی امیدوارم به دوستانم هم در این مسیر کمک کوچیکی کرده باشم.

    سوال- برای رسیدن به حوزه مورد علاقه م چه مقدار زمان لازمه و چقدر باید تلاش کنم؟

    ————–

    یه وقتایی میشه ما تو مسیر رسیدن به موفقیت هامون تو زندگی ، برامون خیلی مهم میشه که آدمای اطرافمون بفهمن ما خیلی موفقیم و برای خودمونم اهمیت پیدا میکنه که تو یه مقایسه ای بخوایم از بقیه بهتر باشیم.

    این احساس نیاز به جلب توجه در ما به حکم انسان بودنمونه و یکی از ویژگی های انسانی ماست (مثل احساس خشم یا ترس) و حتی این نیاز در ما مثل نیاز به هوا و غذا میتونه مهم باشه و بودنش کاملا طبیعیه.

    نباید خیلی کمالگرایانه در مورد وجود این احساس با خودمون برخورد کنیم و به خودمون خیلی سخت بگیریم و این رو بپذیریم که ما معجونی از تمامی صفات انسانی در کنار هم هستیم.

    اما خیلی بولد و پررنگ شدن این احساس در ما طوری که ما رو در دام مقایسه بندازه و حسمون رو بد کنه از کمبود عزت نفس ما میاد که باید آگاهانه شناسایی ش کنیم و در دامش نیفتیم.

    مهم ترین موضوع اینه که در این مسیر با خودمون و دیگران مهربون باشیم و از مسیرمون لذت ببریم و در تله ی قضاوت کردن رفتارهای دیگران هم نیفتیم طوریکه مدام بخوایم تو ذهنمون برای رفتارهای آدما چارچوب و استاندارد تعریف کنیم.

    ما باید به صورت مداوم هدف اصلی که لذت بردن از زندگی هست رو برای خودمون مرور کنیم و به یادمون بیاریم.

    اونوقت به خودمون و دیگران در مسیر راحت تر میگیریم.

    لذت بردن از مسیر زندگی هدف اصلی و نباید این رو فراموش کنیم و بیایم از هر فرصتی که در این جهان مادی در اختیارمونه استفاده کنیم تا شادی های بیشتری رو تجربه کنیم و در این مسیر یاد بگیریم و رشد کنیم و به قدری که میتونیم به دیگران هم در این مسیر کمک کنیم تا همین احساس رو تجربه کنن.

    بیایم اول از همه خودمون خوب زندگی کنیم و بعد کمک کنیم تا جهان جای بهتری برای زندگی کردن همه ی ما باشه.

    یکی از علت هایی که باعث میشه زندگی رو به خودمون سخت بگیریم و از مسیر لذت بردن و شاد بودن دور بشیم اینکه بخوایم از “نظر دیگران” موفق به نظر برسیم.

    با شناسایی این موضوع باید آگاهانه این باور رو در خودمون ایجاد و تکرار کنیم که : من کاری ندارم از نگاه بقیه چطور به نظر میرسم چون اصلا بقیه ای در زندگی من وجود ندارن و مهم نیستن، من اگر از انجام کاری لذت میبرم ، پس اون کار رو انجام میدم و دیگه وارد این مقایسه نمیشم که الان از بقیه بهترم یا عقب ترم.

    این نگاه درست نیست که فکر کنیم برای رسیدن به موفقیت باید زجر بکشیم.

    ما باید اول حوزه علائق خودمون رو درست شناسایی کنیم و بعد در اون مسیر با لذت ادامه بدیم ، و ایمان داشته باشیم که همین در مسیر بودن داره خودش کارها رو انجام میده.

    اگر در مسیر درست باشیم ، از یه جایی به بعد دیگه این ذهنیت هم تغییر مکینه و برامون مهم نیست کی از ما تو این حوزه بهتره یا موفق تره ، ما کار خودمون رو میکنیم و لذتش رو میبریم.

    ترکیب باورهای درست در مورد ثروت و انجام کار مورد علاقمون با عشق ، ما رو به موفقیت های مالی و ثروت میرسونه.

    یه کسب و کار با استمرار و باورهای درست در مورد ثروت و انجام اون با عشق و علاقه ست که شکوفا میشه و رشد میکنه و به شرط ادامه دادن نتایج بزرگ هم سر و کله شون پیدا میشه.

    البته که نباید در این مسیر عجول بود و باید قدم ها رو تکاملی پیش رفت.

    اگر در نقطه ای از زندگی هستیم که هنوز حوزه مورد علاقمون برامون شفاف و واضح نیست این هیچ اشکالی نداره ، به خودمون بیشتر زمان بدیم و فقط این مسیر رو با حس خوب ادامه بدیم .

    به وقتش اتفاق درستی که باید برمون بیفته میفته.

    دیدن الگوهایی که تا سن بالاتری هنوز استعدادشون شکوفا نشده بود و به موفقیت نرسیده بودن هم این باور رو در ما منطفی و تقویت میکنه که معیار سن و زمان رو برای خودمون بزرگش نکنیم و فکر نکنیم که دیگه از ما گذشته و دیر شده ، مثل پاییلو کوییلو که استاد در فایل در موردشون صحبت کردن.

    اگر با تمرکز بر روی زیبایی ها و با کنترل ورودی های ذهنمون و داشتن احساس خوب در زمانه های بیشتر بتونیم از زندگی مون بیشتر لذت ببریم، اونوقت هدایت میشیم به جایی که برای ما مناسبه و الهامات ها رو دریافت میکنیم و قدم ها یکی پس از دیگری بهمون گفته میشه.

    تو این مسیر فرصت داریم خودمون رو بیشتر بشناسیم و در مورد خودمون به کشفیات جدید برسیم و رشد کنیم و رشد کنیم و همینطوری ادامه بدیم.

    بیاین زندگی رو آسون بگیریم و به خودمون این فرصت رو بدیم که از فضایی که در اون هستیم فقط لذت ببریم :)

    ممنون از توجهتون به کامنتم دوستان

    در پناه الله یکتا باشیم همگی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم

    اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم

    بنام خدایی که همه چیز را در خدمتم درآورد

    بنام خدایی که همه کس را همه چیز می‌شود

    بنام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره

    بنام خدایی که عاشق منه

    بنام خدایی که امید رو آفرید و امید هیچ کس رو قطع نکرد

    بنام خدایی که آب را برای ما شیرین کرد

    بنام خدای آفریننده زندگی

    بنام خداوند آفریننده تولد و مرگ و زندگی دیگر

    بنام خدایی که همه چیز اوست

    بنام خدایی که وقتی او را داری چه نداری

    بنام خدایی که با او بودن احساس خوبی می‌دهد

    بنام خدایی که گرسنه شوم غذا می‌دهد ،مریض شوم شفا میدهد

    بنام خدایی که اجابت می‌کند خواسته هایم را

    بنام خدایی که ……

    وقتی نطفه ای تبدیل به انسان کامل می‌شود و پس از 9 ماه انتظار به دنیا وارد می‌شود و گریه می‌کند و شیر مادر جاری می‌شود و ماهک خورده می‌شود و کم کم با عشقی که در قلب مادر گذاشته مراقبت می‌شود و دندان در می‌آورد و غذایش تامین می‌شود و بزرگ می‌شود و خودش مادر یا پدر می‌شود و…..چرخه ادامه دارد…

    در تک تک لحظات قدرت خداوند قابل دیدن است،در تک تک فرایندها نعمت خدا قابل دیدن است،در تمام سیستم‌ها خداوند حضور دارد ،همه چیز اوست .

    چطور می‌شود ما فکر نمی‌کنیم یک قطره آب بد بو تبدیل به انسانی تنومند و زیبا بشود و در هیچ جای این کارها خدا را نمی‌بینیم، چطور چشم و گوش و قلبمان بسته شده که بخاطر لقمه ای نان به همه چیز فکر می‌کنیم جز خدای توانا به قول استاد عزیزمان قادر مطلق

    چطور می‌شود زخم دستمان خودش خوب میشود،چطور می‌شود اکسیژن تولید می‌شود

    آیا ما کاری کرده ایم یا میکنیم؟؟؟

    چطور خود را به دست شیطان می اندازیم تا هر طور بخواهد ما را نگران کند،ما رو از اصل دور کند،نا امید کند،زجر دهد،چطور….

    چطور آسمان را نمی‌بینیم که با این همه تناژ سنگین بارهایش بدون ستون ساخته شده

    چطور به خلقت خورشید و ماه و ستارگان نمی‌ نگریم که با چنان نظمی ساخته شده اند که یک صدم ثانیه اینور و اونور نمیشه.

    چطور به ماهی ها،دلفین ها،نهنگ ها،ستاره ها،عروس ها نگاه نکردیم چه کسی روزی اونها رو میده؟

    چطور ندیدیم کشتی های چند هزار تنی روی دریا شناورند و غرق نمیشوند،چطور هواپیما در آسمان مسخر ماست.چطور دیدیم و انکار کردیم.

    چطور با خداوندی که این همه نعمت داده و دارد و می‌دهد خوش نبودیم و با او صحبت نکردیم و در خواست نکردیم و به همه جز خدا ایمان آوردیم و دل دادیم و منتظر بودیم

    چشممان بدست همه بود و اونجایی که باید باشه نبود.

    لحظه ای درنگ کنیم

    خدایا پدر و مادرم رو شکر

    خدایا سلامتی ام رو شکر

    خدایا همسرم رو شکر

    خدایا فرزندانم رو شکر

    خدایا خانه ام رو شکر

    خدایا همسایه هام رو شکر

    خدایا وسایل خونه ام رو شکر

    خدایا دستانم رو شکر

    خدایا پاهایم رو شکر

    خدایا دوستانم رو شکر

    خدایا شرکا رو شکر

    خدایا کارم رو شکر

    خدایا ماشینم رو شکر

    خدایا سلسله اعصابم رو شکر

    خدایا توانایی هایم رو شکر

    خدایا بوستان جلو خونه ام رو شکر

    خدایا پارک جلو خیابون رو شکر

    خدایا غار غار کلاغ رو شکر

    خدایا گوشم رو شکر

    خدایا چشمم رو شکر

    خدایا نونوایی سر کوچه رو شکر

    خدایا وسایل تو یخچالم رو شکر

    خدایا حرف زدنم رو شکر

    خدایا بزاق دهنم رو شکر

    خدایا آرواره و فکم رو شکر

    خدایا قلبم رو شکر

    خدایا ششم رو شکر

    خدایا اکسیژن رو شکر

    خدایا آب رو شکر

    خدایا مغازه ها رو شکر

    خدایا آدمها رو شکر

    خدایا ابرها رو شکر

    خدایا پرنده ها رو شکر

    ……

    ….

    خدایا من چقدر نعمت دارم و چقدر خواسته دارم،پس چرا میام ذهنم و وقتم رو به شیطان میدهم ،چرا ناشکری میکنم،چرا خواسته تولید نمیکنم،مگر خودت نگفتی من نزدیکم و اجابت میکنم،چرا تصویر سازی نمیکنم،چرا سناریو نمینویسم،چرا شکرگزار خواسته ها نیستم ،چرا با تو با تو که همه چیز منی صحبت نمیکنم،چرا از لحظه هام لذت نمی‌برم…….

    فقط به خاطر اینکه تو یه چیز کمبود دارم ،کل وقتم رو به همون دادم ،خب بابا به هر چی فکر کنی از همون جنس میاد و تو هر چی به کمبود فکر کنی از جنس کمبود میاد.

    پس بیایین تصمیم بگیریم از این لحظه،یا در حال شکرگزاری باشیم،یا در حال گفتگو با خدا،یا درحال نوشتن یا گفتن سناریو آینده دوست داشتنی،یا در حال نوشتن درخواست،یا دیدن و لذت بردن از طبیعت،یا در حال گفتگو با دوستان اهل ،یا در حال اشک ریختن از نعمتهای فراووووان رب العالمین و شما هم هر چه میتوانید به این لیست اضافه کنید.

    سپاسگزار استاد عباس منش عزیزم هستم و قدردانی میکنم از آگاهی هایتون

    سپاسگزار استاد شایسته عزیزم هستم و قدردانی میکنم از هدایت هایتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 625 روز

    به نام رب رحیم

    سلام استا جان . سلام خانم شایسته عزیز و سلام به شما دوستان گلم

    خدای مهربانم دستامو مثل یه بچه کوچک بگیر و منو هدایت که من هیچی بلد نیستم

    استاد خوبم ازت سپاسگذارم که این مسیر زیبا رو میای با صداقت مسیر رو ترسیم کنی و نحوه درست تفکر و زندگی رو یاد میدی

    و از تمام دوستانم توی این سایت سپاسگذارم واقعا از همفرکانسی و هم مسیری باهاشون لذت میبرم. شما فوق العاده ای دوست من

    گاها این فایل ها اشک منو در میاره که جور دیگه درکش میکنم.

    توی این زندگی دنیوی اگه به قلب خودمون رجوع کنیم واقعا درک میکنیم که ما نه از کسی بالاتریم . نه کسی از ما بالاتره . ما هیچ فرقی با ادم های دیگه که در این مسیر نیستن ندارم .

    هرکسی موفقه توی مسیر استعداد لذت قدم برداشته و رشد کرده و هیچ برتری در این دنیا وجود نداره. پس خیلی ناپسنده که بگیم چون اون شخص موفق شده پس ما بی ارزشیم یا چونا اونا در این مسیر نیستن بی ارزشن . همین حس برتر بودن باعث شدن شیطان گمراه بشه. و متضادش حس برتر بودن هم باعث میشه حقیر بشیم

    این نیاز به توجه و حرف مردم برام منم خیلی پاشنه اشیل هست. من از یه سنی در بچگی یادمه وارد کارهایی شدم که همش گروهی و شلوغ بود و همون 10 سالگی که شروع شد تا الان(قبل اشنایی با شما) همیشه دورم شلوغ بوده و بهرحال لیدر و سرپرست گروهی یا سازمانی بودم .

    یعنی من یادم نمیاد به جز این مقطع شما که یه سالی هست دورم خلوت باشه ولی من همیشه توی کارهای گروهی بودم و این هم خوب بود و هم بد بود چون باعث شد ارزشمندی من خیلی به تشویق و حرفای دیگران وابسته بشه و نتونم برای خودم زندگی کنم و همش میگفتم که این کار رو نکنم که بد باشه . این کارو بکنم که از نظر بقیه درست باشه و هزاران عمل که حرفی پشت سرم نباشه. در واقع من برای خودم زندگی نکردم برای بقیه بوده

    و در مورد اهداف هم درون خودم توی این چند روز کندکاو کردم و اومدم یه عامل رو برای خودم حذف کردم و گفتم ایا این عامل نباشه من حاظرم این خواسته ها رو داشته باشم دیدم نه .حتا خواسته های منم واقعا وابسته به عوامل دیگه بود و من قلبا دوسش نداشتم

    دیشب یه اهنگ صوتی خارجی گوش( Berlin – Take My Breath Away)میکردم و خیلی قشنگ بود رفتم که موزیک ویدئوی اونو ببینم و مربوط به Top Gun1: Maverick که با بازی تام کروز هه (و Maverickکلمه پروفایل و شخصیت دوست داشتنی اقای حمید امیری عزیز توی سایت هست بود) که دو تا کلیپ در موردش دیدم: یکی اینکه تام کروز شخصیتی بود که عاشق صنعت هوا و فضا هست و جوانی این فیلمو بازی کردن و یه کلیپ دیگه همون بازیگران فیلم رو در سن 62 سالگی رو نشون میداد

    من با خودم این فکر رو کردم وقتی خودشو میشناسه و ادم میره توی راستای علاقه اش فقط لذت میبره.

    من یه روزی پیر میشم و میمیرم چرا از این فرصتم لذت نبرم . این همه دویدن دنبال پول و ماشین و خونه و حرص زدن داره این لذت رو میگیره و یا ترس ها و باورها و حرف های مردم داره جلوی لذتم رو میگیره. مگه من چقدر زنده م؟ میخوام لذت ببرم فارغ از اینکه پول هست یا نیست. حتا اگه نون خشک میخورم میخوام لذت ببرم . اگر ثروتمندک چه بهتر ولی میخوام برای خودم لذت ببرم . میخوام خودمو کشف کنم

    و اینکه تجزیه و تحلیل نکنم که چی میشه و چه خواهد شد.

    یه ایه هست که استاد بارها توضیح دادن در مورد مهاجرت که فرشتگان میپرسن در زمین چگونه زیستید؟ اونا میگن ما مستضعف و بدبخت بودیم این رو من برای خودم اینجوری تعبیر میکنم اون موقعی که خداوند ازم بپرسه زندگیت چطور بود؟ و من یه لحظه به فیلم نگاه به زندگیم کنم . ببینم همش ترس بوده . همش حرف مردم و… اونجا چی دارم بگم ؟. ایا خداوند نمگه حیف این روحی که به تو دادم که اینجوری هدرش داری

    من میخوام وقتی لحظه مرگم به زندگم نگاه کنم از خودم راضی باشم که اون کاری که میخواستم انجام دادم و بگم راضیم ازت سعید . دمت گرم

    شمایی که این متن رو خوندی عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    بهاره نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد نازنینم و خانم شایسته زیباروی من و دوستان نازنینم که با همدیگر داریم این دوره فوق العاده رو ادامه میدیم

    قبل از اینکه بخوام حرف هام و ادامه بدم من به یه نکته خیلی خیلی جالب تو کاور این پروژه برخوردم!!!

    وقتی عکس رو با دقت نگاه کردم دیدم اسم فایل های این پروژه نوشته شده روش و دیدم که بعضی از اون اسما که روی کاور این پروژه اضافه شده رو دیدم و یکیش و همین امروز قراره ببینم که برای گام 18ام بود!

    این وای خدای من چقدر این کار بامزه و دوست داشتنی و گوگولی بود برای من!

    این که بیای یه عکسی رو برای دوره انتخاب کنی که داره یه آدم رو به مسیر رشد و ترقی رو نشون میده و در اون گوشه ها اسم اون فایل های معجزه وار وجود داره که میتونه به تو، تو مسیر رشد و پیشرفتت کمک کنه!!

    نمیدونم چرا تا قبل گام 18ام به این کاور جالب انقدر دقت نکرده بودم!

    فکر کنم انقدر ذوق داشتم که هرروز تا این کاور قرمز رنگ و دیدم برم و سریع آگاهی های این جلسه رو دریافت کنم که فراموش کردم که به زیبایی و نکات جالب اون عکس هم توجه کنم!

    بهرحال فکر کنم امروز روز مناسبی بود تا من توجهم جلب به کاور این پروژه بشه

    خب به یاری الله شروع کنیم

    چقدر این فایل دوست داشتنی بود و چقدر برای من درس های زیادی داشت و چقدر مربوط بود به این دو هفته اخیر من

    من اول دوست دارم یه تجربه دوست داشتنی رو درباره خودم بگم تا این تجربه هم به باور های من و هم به باور های دوستان نازنین کمک کنه تا بتونیم قوانین رو بهتر درک کنیم!

    واقعیتش من بعد از دادن کنکور حدود چند روز بعدش شروع کردم به کره ای خوندن و یه اپلیکیشنی و نصب کردم و با کره ای ها صحبت می‌کردم

    اولین روزی که من با یه کره ای حرف زدم چون حدود 2 سال از فاصله ی من با زبان کره ای گذشته بود من با طرف مقابل بصورت کتابی صحبت می‌کردم و به یاد نمیاوردم که باید چطور بصورت محترمانه صحبت کنم!

    ( توی زبان کره ای ما سطح های متفاوتی برای احترام توی صحبت کردن داریم و کره ای ها چون احترام براشون اولویته پس خیلی مهمه که در صحبت اول که چه عرض کنم تا سالها حتی محترمانه صحبت کنی مگر اینکه که فردی که از تو بزرگتره بخواد که باهم بصورت عامیانه و دوستانه صحبت کنید)

    خلاصه من چون گرامر هایی که می‌تونست فعل ها رو بصورت محترمانه بسازه رو به یاد نداشتم جملاتم رو بصورت کتابی می‌نوشتم

    بعد از اون اتفاق من به خواهرم این قضیه رو توضیح دادم و اون بهم گرامر هایی که می‌تونم باهاشون جملات و بهتر بسازم رو یادآوری کرد و به مرور من بسیار بسیار عالی شدم در درست صحبت کردن با افراد کره ای در اولین صحبت

    و خب تو همون حین شروع، که شروع کردم به کره ای خوندن یواش یواش و روز به روز آگاهی هام و دانشم نسبت به گرامر های متفاوت، وسیع و وسیع تر میشد و همین تکامل و گذشت زمان بعد از حدود 6 ماه من رو به اینجایی رسوند که دیگه برای ساخت جملاتم فکر نمی‌کنم و وقتی پیام های صوتی 6 ماه پیش خودم رو با پیام های صوتی الانم که برای دوستانم فرستاده بودم رو مقایسه میکنم میبینم که چقدر سرعتم توی صحبت کردن شبیه خودشون شده و زمان کمی رو میذارم تا بخوام اول تو ذهنم فکر کنم که فلان جمله رو با این گرامر چطور باید بسازم!

    همه اینها دقیقا مثالی است که استاد توی این فایل زیبا زد!

    1. عشق به اون کار/هدف/ فعالیت

    2.باور های درست

    3. استمرار

    این سه کلید به من تو یادگیری این زبان خیلی کمک کرد و من به مرور و با گذشت چند ماه به دوستانی هدایت شدم که با عشق به سوالات و کنجکاوی های من، تو این زبان به همون زبان کره ای توضیح میدن و اشکالاتی که تو جمله سازی دارم و میگن تا من بتونم پیشرفت کنم و جملاتم رو بصورت طبیعی تر بسازم!

    و من همیشه بابت این قضیه سپاسگزار بودم که من رو به آدم های خوب و دوست داشتنی هدایت کرد

    تا این حد که طرف میگه خیالم راحت باشه که متوجه شدی؟ خیالم راحت باشه که دیگه سوالی نداری؟

    حتی یبار برگشت گفت اگر‌ متوجه نشدی بهم بگو با نقاشی بهت توصیح بدم!

    خدارو هزار بار شکر که انقدر دوستان خوبی در زندگیم وجود دارند

    استاد شما درست گفتید که وقتی از زندگی لذت ببری و ورودی هات و کنترل کنی و زیبایی ها رو ببینید خداوند شما رو به بهترینها، به مکان و زمان درست هدایت میکنه و من این جمله رو خیلی خوب درک میکنم چون تجربش کردم!

    درباره بحث دومی که توی این فایل داشتید و اون این بود که عجله نکنیم و الکی توی مسیر به خودمون فشار نیاریم که تا فلان موقع اینکار و تموم میکنم و اینا! فقط کافیه از لذت بردن تو مسیر با اون هدف لذت ببرید و نتایج به موقع میان!!!

    من این دوهفته داشتم کره ای رو بصورت کاملا فشرده مطالعه می‌کردم و خب چون به سطح متوسطه این زبان رسیده بودم دیگه زبان ازون سادگی و آسونی خارج شده بود و ما میومدیم کلمات سطح بالاتر و متن های سنگین تر رو بررسی میکردیم! و یخورده کار برای من سخت شده بود

    چون اومده بودم برای خودم دِدلاین مشخص کرده بودم که تو این ترم و که 20 تا جلسه داره رو باید تو 1 ماه تمومش بکنی!

    و خب من خیلی از خوندن کره ای لذت میبرم اما از یه جا به بعد دیگه مغزه که میبُرِه و ارور میده!

    بعد از دیدن این فایل زیبا تصمیم دارم زبانم رو بصورت متوالی و هرروز مطالعه کنم و یاد بگیرم اما به خودم فشار الکی وارد نکنم و نتایج به موقع اتفاق میوفته و از یه جا به بعد همین کلمات سنگین و به آسونی یاد میگیری!

    خدارو صدهزار بار شکر که امروز هم فرصت زندگی کردن رو داشتم تا بتونم از مسیر زندگیم با کار کردن روی خودم لذت ببرن

    خدایا شکرت

    استاد نازنینم می‌بوسمتون

    خانم شایسته نازنینم باز هم سپاس که این وقت رو گذاشتید و این فایل بهشتی رو آماده کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    رویا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1697 روز

    به نام یار مهربان که مرا غرق در آگاهی کرده تا از این فرصت زیبا به نام زندگی لذت ببرم

    پله 18

    خدایا شکرت

    ای یار مهربانم ممنونم که خودت رو به من عطا کردی من که تو را دارم خیالم از هر چیز راحت هست و میتونم بیشترین لذت رو از زندگیم ببرم

    من تنهایی رو دوست دارم اکثر تایمم هم تنها هستم

    برا همین آدم وقتی تنها میشه خیلی سوال های عجیب میپرسه از خودش

    در عینه اینکه از خودم یکسری سوال هارو میپرسیدم و جواب میداد

    گفتم چرا ما به دنیا اومدیم

    هدف چی بوده که ما به دنیا بیاییم

    ولی این بار جوابمو نداد

    انگار نخواست ایندفعه لقمه آماده بزار تو دهنم

    من موندم با این سوال

    شروع کردم به مطالعه

    و خلوت با خودم

    بعد اینکه دید من چقدر مسر هستم

    گفت قربونت برم شما رو آفریدیم تا از زندگی لذت ببرید همین

    میخواستم از طریق شما دنیای مادی رو تجربه کنم

    و من بودم با این پاسخ شگفت انگیز چی از این بهتر

    اگر قرار بر لذت بردن هست و فکر هیچ چیز رو نکردن هست

    پس من لذت میبرم تو بقیه کارهارو انجام بده

    برای همین اگر در مسیر درست باشی

    اگر در مسیر علائقت باشی

    همه چیز اتفاق میفته و تو لذت میبری

    به همین سادگی و خوشمزگی

    از یار مهربانم میخوام همواره در مسیر درست باشم

    و از زندگیم لذت ببرم

    و در مسیر علاقه ام یار و یاورم باشی و البته چنین نیز هست

    من همیشه میگم

    اگر عشقت کارت باشه

    و باورهای خوب درمورد ثروت ساز بودن کارت داشته باشی

    تو موفق میشی

    در مورد نیاز به توجه دیگران

    من خودم همیشه روی این موضوع کار میکنم چون خیلی نامحسوس هست

    و چون یکی از امیال انسان هست مثل دیگر امیال نیز باید کنترل بشه اگر کنترل نشه نتیجش کاملا مشخص هست

    من همیشه به خودم میگم

    این امیال نباید به گونه ای باشه

    که با احساس نیاز به توجه دیگران خودمون رو به زحمت بیندازیم

    و این موضوع بر میگرده به عزت نفس

    عشق براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2050 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خدایی که به کاف و نون پدید آرود کونین

    چه زیباست آگاهی ها و درک ها و همزمانی ها

    الهی شکرت

    صبح آیاتی از سوره حج را می خواندم که در آیه 47 به این موضوع که یک روز در نزد خدا برابر با هزار سال زمینی است رسیدم!

    به این موضوع فکر می کنم که خود خداوند که ظاهر و باطن همه چیز است برای خلق هیچ چیز عجله ای نداشته و ندارد و نهایت عشق و لذت را در فرآیند خلق هر چیزی به تجربه وجودی می نشاند. شاید در ابتدا موضوع ناملموس به نظر برسد، اما وقتی که بیشتر فکر می کنم به این موضوعی که استاد می گوید بیشتر پی می برم که صبور بودن خداوند چقدر فوق العاده است در حالی که ما هم از روح اوییم و مثل او خلق می کنیم و جالب که در همین سوره حج در چند آیه بعدتر در مورد اینکه شیطان با عجله و وسوسه انسان را از مسیر درست باز می دارد صحبت می کند.

    انصافا خود بنده بارها در این دام شیطان گرفتار شدم.

    به نوعی عجله داشتم تا به فلان نتیجه برسم و لذا نتوانستم تکاملم را طی کنم و هیجانی عمل کردم و نتیجه نگرفتم که هیچ، اعتماد به نفسم هم کاهش یافت، نه تنها به هدف نرسیدم بلکه احساس سرخوردگی از نرسیدن را به کوله بارم اضافه کردم، جالبی داستان در این نوع نگرش این بود که چون انتظار نتیجه های سریع را داریم و نمی خواهیم که مسیر یادگیری را طی کنیم و همیشه به نوعی نگران نرسیدن نتیجه هستیم، از تمرکز و تعمق و یادگیری مهارت های لازم غافل می شویم و بعد از مدتی می بینیم که نه به نتیجه رسیدیم و نه مهارتی که لازم است را کسب کردیم.

    ریشه همه این مشکلات در نگرش مملو از باورهای اشتباه هست، در حالی که زندگی مسیر است و نه مقصد، اینکه اگر از مسیر رسیدن به خواسته لذت ببری می توانی از مقصد هم لذت ببری، اینکه این فرصتی که داده می شود برای لذت بردن است و نه به بطالت و حرص و نگرانی گذراندن.

    این روزها خیلی بهتر از گذشته اهمیت استمرار را درک می کنم و اتفاقا الگوهای زیادی را می بینم که از این پایداری در مسیر نتیجه گرفتند. البته که تنها راه هم همین است. یعنی مسیر عملوا الصالحات

    این سخنان چقدر آرامش بخش و امیدوار کننده است اینکه خودمان را با همه خصلت ها و خصیصه ها بپذیریم و بگذریم و از اشتباهات درسها را بگیریم و حرکت کنیم، اینکه خودمان را با تمام نیازهای انسانی بپذیریم و نخواهیم که سخت بگیریم.

    خود بنده تقریبا یک سال است که وارد مسیر جدیدی در زندگی شدم و تجارب جدید متفاوتی داشتم و بعضا رضایت بخش هم نبود ولی به لطف خدا ادامه دادم و آرام آرام درسهایم را گرفتم و خودم را پذیرفتم و مسیر را ادامه دادم و به لطف خدا هفته قبل از عهده یک هدفم که در سطح استانی بود به خوبی برآمدم و به عینه دیدم که اعتماد به نفس و رضایتمندی ام چند پله رشد داشت هر چند که ایراداتی را داشتم اما کلیت موضوع کاملا قابل قبول بود و تاز بهتر می فهمم که این تکاملی بود که می بایست طی می کردم و ایکاش در بعضی از روز ها کمتر به خودم سخت می گرفتم تا بیشتر لذت می بردم، در هر حال این ایام عمر می گذرد و چه خوب است که ارباب ذهن خودمان باشیم و آنرا در شرایط به ظاهر نادلخواه کنترل کنیم.

    خدایا تو این آگاهی ها را در چنین شرایطی به یادم بیاور که تو بر هر چیزی قادری

    الهی شکرت که توفیق را رفیق راهم کردی تا در اینجا برایت بنویسم

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1459 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا منِ نقطه، هیچی نمی دونم تو دانای نهان و آشکاری

    تو رب العالمینی

    پس از خزائن علم و حکمتت بر علم و حکمتم بیفزای … علم و حکمتی از جنس علم و حکمت سلیمان

    خدایا از شر نجواهای ذهنم… از شر باورهای ناهماهنگم … از شر قل و زنجیرهای نامرئیِ باورهای محدودکننده ام، به تو پناه میبرم… خدایا من اماده ام… من محیا هستم… کمکم کن ظرفم بزرگ تر بشه و از سرراست ترین مسیر به مدارهای بالاتر مهاجرت کنم… چونکه تو بهترین هادی و حامی هستی ای رب العالمین

    ای خیر الرازقین… ای ارحم الراحمین… ای کریم… ای غنی… منو از عوامل بیرونی بی نیاز کن … منم می خوام غنی بودن رو در همه ابعاد از سرراست ترین و لذت بخش ترین مسیر، تجربه کنم

    آمین

    ==================================

    سلام به بهترین استاد جهان

    سلام به مریم جاااانم

    سلام به دوستان مدار بهشت

    فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر

    ++ به صلح رسیدن درباره نیاز انسانی به نام “جلب توجه”، مدیریت این نیاز و هدایت آن در جهت سازندگی؛… مثل نیاز به هوا، آب، غذا، جنسی

    ++ به جای سرکوب “نیاز به جلب توجه”، مدیریت این میل انسانی را بیاموز؛

    ++ معیاری برای شناسایی میزان احساس نیاز به جلب توجه⬅️ آیا اولویت تو شده ؟؟ … آیا تلاش می کنی به هر قیمتی حتی زجر کشیدن این کار رو انجام بدی؟؟ … مثل ویدیوی اون یوتویوبر معروف از صحنه خودکشی یک انسان در ژاپن

    ++ “احساس نیاز به توجه” به خودی خود بخشی از ویژگی های انسانی است اما وقتی تبدیل به بالاترین اولویت شما شود و باعث فراموش کردن هدف اصلی زندگی تان شود؛ آون وقت اون نیاز شما رو کنترل می کنه و زندگی رو تلخ می کنه… اگر هدف اصلی زندگی(لذت بردن از زندگی و رشد کردن) را به یاد داده باشیم، این هدف همواره ناخالصی های سایر اهداف را به خوبی می ساید؛… این هدف کمک می کنه نه به خودمون سخت بگیریم نه به دیگران

    ++ کسب و کار پر رونق، خروجی این 3 عامل است⬅️ لذت بردن از کاری که انجام می دهی(کار مورد علاقه) + ساختن باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین درباره حوزه ای که در آن فعالیت داری + ایجاد بهبود های کوچک اما مستمر در این مسیر… زیرا همه کسب و کارها پتانسیل یکسانی برای خلق ثروت دارند. بنابراین آنچه ثروت را خلق می کند، نوع شغل نیست بلکه باورهای صاحب کسب و کار درباره آن کار است.

    ++ توصیه استاد برای افرادی که هنوز مسیر مورد علاقه خود را نمی شناسند؛… با تمرکز بر زیبایی های زندگیتون، کنترل ذهن با کنترل ورودی های ذهن⬅️ شما هدایت میشید به جای درست که باید باشید…. خیلی آسون بگیرید و لذت ببرید…

    ++ تعریف شخصی از موفقیت⬅️ فردی که امیال انسانیش رو سرکوب نمی کنه ولی مدیریتش می کنه طوریکه اون نیاز، انسان رو کنترل نکنه و زندگی رو براش تلخ نکنه

    ++ درباره “احساس نیاز به توجه”، از یک طرف، حتی خودت را هم قضاوت نکن چه برسد به دیگران؛… و از طرف دیگر، آگاه باش اگر این میل مدیریت نشود، آن وقت شما را تحت کنترل می گیرد؛

    ++ ادامه دادن در مسیر هماهنگ با قانون، شخصیت ما را می سازد و نقاط ضعف شخصیتی مان را خود به خود از بین می برد؛

    ++ در مسیر رشد شخصی، هرگز خودت را با دیگران مقایسه نکن؛… “مقایسه خودت با دیگران”، دشمن “استمرار در مسیر رشد” است.

    ++ خودشناسی، ضروری ترین ابزار برای رسیدن به صلح درونی است؛

    ++ با هر بار نتیجه گرفتن، از احساس نیاز به توجه و تایید دیگران، بیشتر گذر می کنید و به سبک شخصی خود نزدیک تر می شوید؛… مثل استاد وقتی تو ایران معروف شد، خواسته ی جدیدی براش شکل گرفت و آرزوش این بود، کسی ایشون رو نشناسه …

    ++ اگر از انجام کاری لذت می بری، به خاطر همین احساس عشق، آن را ادامه بده. چه اهمیتی دارد که دیگران توانایی شما را تایید می کنند یا نه!

    ++ عشق و علاقه، استمرار، باورهای قدرتمند کننده: با این 3 ادامه بده و دنبال نتایج لحظه ای هم نباش. آنوقت است که نتایج پایدار خودش می آید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: