مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر - صفحه 49

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1768 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از اوست

    سپاسگزارم از استادان عزیز

    سلام به دوستان هم مسیر

    گام هجدهم

    من که باید اعتراف کنم خیلی کم دارم از مسیرم لذت میبرم.

    حالا کارم رو دوست دارم.

    اما بیشتر درگیر چرا نشد ها هستم تا لذت از آنچه اکنون هست

    البته دارم روش کار میکنم و انصافا بهتر هم شدم ولی جای خیلی بیشتری داره برای بهتر شدن.

    واقعا از این جالب تر نمی شد

    که بگیم هر وقت که زمانش برسه هر چی رو که لازم باشه مثل اسفنج جذب میکنیم

    خدایا کمکم کن تا رها باشم و از مسیرم و زندگیم لذت بیشتری ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1264 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    با سلام خدمت دوستان عزیز

    گام 18 از پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    احساس نیاز به توجه رو همه انسانها دارند،اما کسی ازش ضربه می خوره که بتونه این احساس رو مدیریت کنه،من تو زندگیم چقدر ضربه‌ خوردم از این احساس چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ عاطفی و روابط،اما خداروشکر الان موضوع رو فهمیدم و سعی میکنم از این به‌ بعد مدیریت و کنترلش کنم.

    در مورد موفقیت مالی در مورد کار مورد علاقه باید از انجام اون کار لذت ببریم و تو اون کار استمرار داشته باشیم و باورهای ثروت آفرین در مورد اون کار بسازیم و عجله نکنیم و تکامل رو رعایت کنیم و اونوقت آروم آروم به نتیجه لازم‌ می‌رسیم.

    خدایا شکرت بابت این همه آگاهی که نصیبم شده،خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فاطمه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 236 روز

    به نام خداوند عادل و اگاه به قلب تمام بندگانش

    به نام خداوند هوشمند

    به نام خدای سمیع و بصیر

    خداروشکر که بازم برام یاداوری شد که مهم لذت بردن از مسیره مهم پیشرفت کردنمه به نحوی که خودمو راضی کنه

    اینکه من همه چیزارو مثل ثروت روابط معنویت میخوام برای اینکه احساس خوشبختی کنم و خبر خوبش اینکه من برای اینکه به اینا برسم باید لذت ببرم

    چرا بخوام برای جلب توجه بقیه خودمو بندازم توی سختی که بگن عجب دختریه

    چرا بخوام خودمو اذیت کنم

    چرا تلاش من برای پیشرفت اینجوریه که پیشرفت کنم به رخ بقیه بکشم ؟

    چررا اینحوری نیست که درمسیر علایقم کار میکنم فارغ ازینکه کسی خوشش بیاد یا نیاد

    چرا محتاج تایید دیگران باشم

    من دختری هستم که این نیاز جلب توجه رو دیدم توی وجودم

    حتی این نیاز منجر به حسادتم میشه

    ولی خب باید کنترلش کرد

    هربار که میبینی این نیاز اومده بالا باید کنترلش کنی

    باید افسارشو بدست بگیری

    باور داری مسیرت درسته ؟

    ادامه بده با اشتیاق با علاقه و همراه با استمرار کاری نداشته باش به بقیه محتاج دیگران نباش اینقد کمالگرا نباش که بینظیر بشم

    برای من همینکه بتونم ثروتی داشته باشم که بتونم از نعتمای خدا استفاده کنم

    روابطی داشته باشم که هرلحظش عشق کنم

    همینکه خدایی رو بشناسم که هرلحظه کنارمه

    و باورامو بهبود بدم

    اینا بزرگترین نعمتاست

    اینقدر حرص نزن

    اینقدر غصه نخور

    اینقدر کمبودو باور نکن

    باور کمبود پاشنه اشیل منه

    یعنی توی همه چیز من کمبود میبینم

    خدایا تو که اگاهی به من

    دستمو میدم به خودت

    منو ببر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فاطمه ش گفته:
    مدت عضویت: 1674 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز، مریم جانم و تمام دوستان خوبم

    این فایل ازون فایل هاییه که دقیقا به آدم آرامش میده

    به من یادآوری میکنه که: آروم باش!

    سعی نکن خودتو سرزنش کنی

    سعی نکن عجله کنی

    سخت نگیر به خودت

    سعی نکن تکاملو دور بزنی

    فراموش نکن هدفت رو: اینکه از این مدتی که خداوند بهت عمر داده استفاده کنی تا لذت ببری، رشد کنی و شاد باشی!

    کسی که این هدف رو سرلوحه زندگیش قرار داده، هیچ وقت به خودش فشار الکی نمیاره، سعی نمیکنه خودشو اذیت کنه

    سعی نمیکنه خودشو مقایسه کنه

    و اینکه نیاز به جلب توجه به دیگران در همه انسان ها هست و کاملا هم طبیعیه؛ تنها نکته ای که هست اینه که مثل احساسات دیگه(خشم، نفرت، ترس و …) کنترل بشه، ولی سرکوب نه! یعنی نگیم من چراااا نیاز به توجه دارم و …

    و مورد بعدی: عدم اهمیت حرف مردم!

    فاطمه، نظر دیگران هیچ اهمیتی نداره

    اصلا مهم نیست که دیگران راجع به تو چه فکری میکنن!

    این جمله چیه؟ چیزی که من هزااار بار باید تکرارش کنم

    دیروز، فقط دیروز، دقت کردم و هر موقع چیزی ناراحتم کرد گفتم: فاطمه اصلا مهم نیست دیگران راجع به تو چه فکری میکنن.

    در کمااال ناباوری، توی 99 درصد موقعیت ها احساسم بهتر شد و این یعنی خیلیییی از مواقعی که احساس من بد میشه دارم نگران میشم که ای وای الان بقیه چی میگن

    ناراحتم که شرایط مالیم اونجوری که میخوام پیش نرفته، چون الان اومدیم مهمونی و اونا میبینن من پیشرفت مالی نکردم

    ناراحتم که یکی بهم گفت تو فلان عیب رو داری، چون واسم مهمه دیگران چه فکری میکنن

    ناراحتم تو کارم اونقدری که خواستم پیشرفت نکردم، چون مورد تایید جامعه نشدم و نسبت به همکار ها اینجوریم؛ وگرنه چه اهمیتی داره من چقدر پیشرفت کردم وقتی میخوام از مسیر لذت ببرم

    ولی نکته مهم اینجاست؛ که آقا حرف مردم هیچ اهمیتی نداره!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    Smaeil rostami گفته:
    مدت عضویت: 558 روز

    سلامی که از جنس نام زیبای خداست

    خدمت استاد عزیزم و خانم‌شایسته عزیز

    و همه همکلاسی های دوست داشتنیم؛

    من لذت بردن از مسیرو با به مثال عینی و تجربی میخوام به خودم یادآور بشم؛

    ما تو شهرمون یه کوه مرتفع خیلی زیبا و معروف داریم که خیلی ها جمعه ها از شبش شروع میکنند به صعود به بالای اون کوه تا ضمن دیدن طلوع خوش رنگ‌ و نارنجی رنگ خورشید اون بالا کلی کیف کنند و بعد از هر مسیری که خواستن برگردن،

    به یاد میارم از همون نوجوونی که من زیاد میرفتم یه نکته خیلی برام جالب بود و اون عجله و اشتیاق خیلیا برای رسیدن به نقطه نهایی که نوک کوه بود که لذت دیدن زیبایی های مسیر رو ازشون میگرفت و خیلیا منجمله تا حدودی خود من درگیرش بودیم ، من بعدها با خودم فکر کردم گفتم به هر حال که میرسم بالای کوه حالا یه کم زمانش این ور یا اون ور حالا چرا از طول مسیر هم نخوام لذت ببرم و به خودم قول دادم از این به بعد بیشتر لذت ببرم از مسیر و شکر خدا تا حدود زیادی هم تونستم موفق بشم ، یعنی کیفش کمتر از کیفی نبود که بالای کوه تجربه میکردم ،

    این که یه مقدار بری و نگاه به عقب بندازی و پیشرفتتو توی صعود ببینی

    اینکه به منظره فوق العاده زیبای شهر از اون بالا نگاه بندازی و اینکه هر چقدر که بیشتر بالا میری باز منظره و وسعتی بیشتر رو میتونی ببینی و خیلی لذتهای دیگه.

    دوستای گلم

    به نظر من اگر بتونیم

    و بتونم

    این نگاه رو به همه ارکان زندگیمون تعمیم بدیم و بدم ما برنده زندگی خودمونیم و خدا هم از ما خیلی راضی تره

    و من بر خودم واحب میدونم که شکر گذاری به درگاه خدا رو برای بودن توی این مسیر توحیدی و بودن کنار عزیزان جانی مثل شما رو به جا میارم و از پروردگارم توفیق همیشگی برای استمرار طلب میکنم.

    در پناه الله مهربان بی همتا باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1314 روز

    کامنت پنجاه و دوم

    10 بهمن 1403

    تعهد دعا:

    خدای مهربونم ازت ممنون و سپاسگزارم که کارمون رو به بهترین شکل ممکن حل کردی. امروز کلی آهنگ سپاسگزاری گذاشتم و از ته قلبم ازت سپاسگزاری کردم. با آهنگ رقصیدم و دستامو بالا بردم و سپاست رو گفتم و خندیدم و لذت بردم.

    خدای مهربانم، امروز می تونست برای من و همسرم خیلی سخت بگذره، اما تو صدامو شنیدی، راه حل رو به قلبم انداختی، اجابتم کردی و هشت روز پیش مسئلمون رو حل کردی.

    خدای مهربانم امروز خیلی خوب و عالی بود. امروز و امشب فوق العاده گذشت.

    از این که هستی و کمکمون می کنی ازت ممنون و سپاسگزارم.

    من و همسرم امروز خیلی خوشحال بودیم و ازت قلبا سپاسگزاری کردیم. چون این قضیه می تونست ما رو چند روز درگیر کنه. اما تو دعای درمانده رو شنیدی و بدی ها و مشکلات رو برطرف کردی. چون تو خداوند قهار و توانمندی.

    ازت سپاسگزارم نازنین پروردگار مهربانم. شکرت.

    تعهد اول:

    امروز یک ویدیو ادیت کردم و نرسیدم کارهای بیشتری رو انجام بدم.

    مهمون هامون چند روز دیگه میرسن اصفهان و من باید خونه رو تمیز می کردم.

    این شد که تونستم فقط یک ویدیو ادیت کنم. اونم آخر شب!

    امیدوارم وقتی مهمون هامون هم میان بتونم کارهام رو پیش ببرم. واقعا دلم می خواد روزی حتی یک قدم کوچیک هم که شده بردارم.

    تعهد دوم:

    توی کامنت ها کارهای امروزم رو شرح دادم.

    تعهد سوم:

    خداوند مهربانم شکرت به خاطر حس عمیق شکرگزاری که امروز تجربه کردم. تو بهم فهموندی خیلی نزدیکی و من هم از اینکه حست می کردم خیلی خوشحال بودم. شکرت به خاطر این لحظات ارزشمند و لذت بخش. سپاسگزارم.

    خدای مهربونم شکرت به خاطر سلامتی خودم، همسرم و فرزندم. سپاسگزارم که عزیزانمون هم همگی سلامت هستن. خدایا همه رو در پناه خودت سالم و سلامت حفظ کن. ما رو هم همینطور. سپاسگزارم.

    خدای مهربانم شکرت به خاطر این گوشی که هست و کمکم می کنه هم پکیج هام رو بسازم و هم اتفاقات روزانم رو بنویسم و هم به تعهداتم عمل کنم و هم فایل های استاد رو ببینم و لذت ببرم و آگاه بشم. خدایا این گوشی برام داره همه کاری می کنه. ازت سپاسگزارم.

    خدایا شکرت که دوش گرفتم و سرحال و سرزنده شدم.

    خدایا شکرت که دخترکم از غذا خوردن خوشش میاد. کاش هدایتم کنی و بهم بگی چطور می تونم از همین اول تغذیه ی سالمی رو بهش بدم.

    خدای مهربانم به خاطر هر چیزی که بهمون دادی ازت ممنون و سپاسگزارم.

    امروز و امشب برای من و همسرم پر بود از سپاسگزاری به درگاهت. ازت ممنونم که هستی و شنوایی. سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    به نام خداوند مهربانم

    سلام استاد عزیزم

    من توی زندگی دنبال خیلی کارها رفتم و تو هر کدوم تا تقریبا مراحل زیادی رو طی کردم ولی متاسفانه نیمه راه رها کردم با اینکه شعار همیشگی من این بود که انسان باید تو یک چیز مهارت کافی داشته باشد و استاد اون کار باشه ولی نتونستم این شعار رو تو زندگیم پیاده کنم و هر بار به دلیلی عقب گرد داشتم

    الان که گذشته رو مرور میکنم با توجه به آگاهیهایی که الان دارم میبینم علت اینها کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس من بوده که هنوزم درگیرش هستم

    و در مورد اینکه همیشه دوست داشتم و دارم که دیده نشم بهتره مثلا دوست دارم تو محلی زندگی کنم که غریبه باشم جایی میرم کسی منو نشناسه و بیشتر دوست دارم اگه برای تفریحی میرم تنها باشم یا نهایت خانواده شخصی خودم باشم و از تنهایی خودم بیشتر لذت میبرم تا در جمع بودن ولی خب گاهی هم برخلاف میلم درگیر جمع و شلوغی میشم یعنی درگیرم میکنند که تو ی کامنتی کامل توضیح دادم

    و چون نتونستم در یک چیز از چند هنری که دارم مهارت کامل داشته باشم نتونستم علاقه خودم رو بشناسم و پیش برم

    در نتیجه باید اولا روی عزت نفس خودم در این رابطه کار کنم تا بتونم به امید خدا علاقه ام رو بشناسم و مهارت کامل کسب کنم تا بتونم درآمدزایی کنم

    استاد جان این فایل حسابی منو برده تو فکر تا بلاخره بفهمم چه کاره ام

    به امید روزای خوب و عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    به نام خدای مهربان

    خدایا بگو که بنویسم آنچه که شادم می کنه و باعث میشه تو این مسیر باشم و لذت ببرم.

    استاد سلام

    پیام امروز این جلسه ،،،،

    خوب زندگی کن و کمک کن جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشد.

    خدایا همون یه جمله تو زندگیم منو پیشرفت میده

    رشد میده

    شادم می کنه

    و سعادتمند میشم.

    خدایا از صبح که بلند میشم تمرکز م اینه که چکار کنم امروز لذت بیشتری ببرم.

    چکار کنم امروز شاد باشم

    چی حال منو امروز خوب می‌کنه

    خدای من چکار کنم که تو بیشتر ببینم

    من به تک تک خواسته‌ها م می‌رسم ، پس جرا شاد نباشم

    همین طور که تا به حال رسیدم پس بازم می رسم

    وقتی من تمام رسالت م اینکه باید شادی کنم

    وقتی قانون جهان هستی اینه که کنترل ذهن واسم پاداش هابی خلق می کنه،،،،،

    پس چرا این کار به ظاهر سخت ، به ظاهر نشدنی، به ظاهر نمی توانی، نمی شود که همه‌ی اینا نجواها ست…..

    من انجام ندم.

    من نه اینکه مادر موسی فقط توکل کرد و موسی و انداخت روی آب ،،،،

    نتیجه چی شد،،،

    هم به فرزندش رسید هم بهترین مکان و خدا براش انتخاب کرد، هم حقوق بهش می دادند.

    خدای من مادر موسی فقط یه قدم برداشت

    اما خدای موسی چندین برابر پاداش ها

    نعمت ها

    ثروت ها

    راحتی ها

    واسش هدیه داد.

    وقتی خدایی دارم اینققققققققدر مهربان پس باااااااید خوش باشم

    خوش باش که هرکه راز داند

    داند که خوشی خوشی کشاند

    خدایا متشکرم

    استاد متشکرم

    مریم جان متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    عرفانه تیموری گفته:
    مدت عضویت: 2568 روز

    بنام خدا و عرض سلام و خداقوت ب همگی.

    سلام ب استادعباسمنش عزیز و خانم شایسته ی کوشا و مهربان.

    پیامی ک این فایل برای من داشت این بود ک باورهای ثروت ساز درمورد کسب وکارم ایجادکنم. خیلی توی این مدت درمورد باورها شنیدم ولی انگار امروز خیلی پررنگتر و واضح تر تکلیفم روشن شد.مثل نتایج آقارضاعطارروشن عزیز ک انگار تازه فهمیدم ک تعهد و عمل و اجرا ب آگاهی های آموزه های استاد یعنی چه و تصمیم گرفتم بعداز انجام این تمرین و تمرین گام بعدی بشینمو در دفترم چندباور جدید بنویسم و طی روزای آتی تکرارکنم.اونقدری ک بشینه تو مغزم.

    خداروشکر ب لطف خدا این چندروز ک در زمینه ی کار و کاسبی دوباره فعال شدم نتایج خوبی ب نسبت همین تعداد روزهای کم بدست آوردم. همش ترسم اینه ک وقتی عید نوروز اومد و رفت،من دوباره طبق روال این 4سال گذشته بشینم توخونه و بگم ک دیگه بعداز عید ک کاسبی خبری نیست.اصلا دلم نمیخاد این اتفاق بیفته و دوست دارم اتفاقا بعدازعید تازه اول سفارش گرفتنا و فروش بالا بشه.واسه همین باید باورهایی ایجاد کنم و روشون کارکنم ک بمن حس بهتری در کسب و کار بده.و حس قدرت و فروش بالا و مشتریهای عمده نقدی بهم بده.چه الان چ روزهای آتی چ عیدنوروز و چ بعداز عید و درطول سال و تمام روزهای سال.اینو بیشتر دوست دارم.اینکه آدم بدونه کسب وکاری داره ک در تمام روزای سال درآمد و فروش بالایی داره.

    چون من یسری رویا و خاسته دارم ک باید یکی یکی بهشون برسم.منم میخام مثل آقارضا اون172 خاسته رو اگه اشتباه نکنم بنویسم.من دوره هدفگذاری رو سالهاپیش خریدم ولی متاسفانه اونو کارنکردم.مثل کشف قوانین و بعداز سالها وقتی اومدم سر پروفایلم دیدم اصلا اون دوره نیست.از وقتی آقارضاعطارروشن از اون دوره حرف میزنه و منم گوش کردم خیلی حسرت خوردم و خیلی دلم میخاست اونو داشته باشمش.ولی خب نمیشه.

    واسه همین فعلا ب همین کشف قوانین و مهاجرت ب مداربالاترچسبیدم.ب گوش کردن نتایج آقارضاگوش میدم.چون خیلی حس خوبی بهم میده.منم دوست دارم مثل آقارضا تومدت کوتاهی ب خاسته هام برسم ولی لازمش کارکردن و تعهد سفت و سخت به انجام و عمل کردنه.مثل آقارضا.

    ازخدا میخام ک دیگه ازین ب بعد هیچ فرصتی رو توی زندگیم بیهوده ازدست ندم و از تمام لحظه های عمرم برای بهبود شخصیتم و حرکت کردن و ارزش خلق کردن استفاده کنم.آمین

    دوستتون دارم.عرفانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1536 روز

    سلام خدمت استاد و همراهان عزیز

    اینکه میخواهیم موفق باشیم اغلب به خاطر این هست که میخواهیم «از نظر دیگران موفق به نظر برسیم» نه اینکه اون موفقیت رو برای خودمون بخواهیم. و این بر میگرده به بحث کمبود عزت نفس و داشتن احساس نیاز به توجه بیش از حد. اگر بیش از یک حد نرمال بخواهیم توجه دیگران رو دریافت کنیم اون موقع به خاطر خودمون زندگی نمی کنیم بلکه به خاطر دیگران داریم زندگی می کنیم و وابسته هستیم به نظر عوامل بیرونی برای اینکه حالمون خوب بشه. از طرفی هم اگه بخواهیم به صورت خیلی شدید و سخت گیرانه نیاز به توجه نداشته باشیم مثل این هست که بخواهیم کلا غذا نخوریم. یا نفس نکشیم. نه یک انسان نیاز به توجه هم دارد ولی این نیاز نباید بیش از حد بشه تا در مسیر درست حرکت کنیم. همانطوری که نیازهایی مثل شهوت و خشم و حسادت رو باید کنترل کنیم نیاز به توجه هم باید کنترل کنیم.

    من خودم یک تجربه دارم، من چندین ماه متوالی از فایل آرامش در پرتوآگاهی 7 استفاده کردم و طبق آگا‌هی‌های این فایل به این نتیجه رسیدم که من در حوزه بخشش و انفاق خوب نیستم. یعنی همه‌اش برای خودم همه‌ چیز را می‌خواهم و بخششی انجام نمیدم مخصوصا در بحث مالی. وقتی این فایل رو بهش هدایت شدم و گوشش کردم خیلی احساسم خوب شد و این احساس خوب بهم میگفت که روی این فایل کار کن. انگار ترمزی در وجودم شروع به برداشته شدن میشد که میگفت همه‌اش نخواه از جهان بگیری تو هم به جهان ببخش. همانطوری که وقتی نفس میگیری نگهش نمیداری و پسش میدی، انقدر گیرنده نباش تو هم به جهان ببخش. انقدر به جهان نگو اینو میخوام اونو میخوام بلکه بیا به جهان هم ببخش تا جهان به تو خدمت کنه. چرا؟‌ چون وقتی تو به جهان خدمت می‌کنی جهان هم به تو خدمت می‌کنه. به همین دلیل شروع به انجام یک سری رفتارها کردم. از عشق و محبت ورزیدن تا بخشش پول که باتوجه به دیدگاه قرانی باید از نزدیکان شروع بشه و بخشش ابتدا باید برای نزدیکانت باشه این کار رو انجام دادم از هدیه تولد‌های بهتری که گرفتم تا اینکه به خانواده کمک کنم ظرف‌ها رو بشورم یا برم خریدهای مختلف براشون انجام بدم و کارهای مختلف دیگه. همین رفتارها باعث شد که جهان هم نسبت به من بخشنده‌تر بشه و کلی چیزهای مختلف از جهان دریافت کردم از لباس‌های هدیه گرفته تا پول بیشتر تا اینکه برای روی جوان بهم کادو دادن و انواع و اقسام اتفاقات عالی‌تر مثل مشتری‌های بیشتر و دریافت عشق و محبت بیشتر. یعنی جهان جواب این باور رو بهم داد. اما از یک روزی به بعد دیدم که من از اینکه به دیگران ببخشم دچار یک مسئله‌ای شدم. بله! نیاز به مورد توجه قرار گرفتن بیش از حد. اینکه من برم فلان چیز رو به فلانی ببخشم تا مورد تعریف و تمجید قرار بگیرم. یا بدتر از خودم بکنم بدم به دیگری در صورتی که خودم نیازمند به آنچه دارم هستم و برای خودم ارزش قائل نباشم که اول خودم رو در نظر بگیرم. اول نیاز خودم رو برطرف نکنم و برم دنبال برطرف کردن نیاز‌های دیگران. چون من موقع بخشش مورد توجه دیگران قرار میگرفتم انگار این حسه بوجود اومد که بیشتر ببخش که بیشتر مورد توجه قرار بگیری. یا اگه نبخشی همه فراموشت میکنن. اولش میگفتم مشکلی نیست من دارم بر اساس باورهای فایل آرامش در پرتو آگاهی عمل میکنم و بعد گفتم پس چرا حسم بده از این رفتارها؟ چرا مثل روز اول این فایل به من حس خوبی نمیده و حالم بد شده؟ دلیلش این بود چون باورهای مشکل داره من زده بیرون. و به این نتیجه رسیدم که کمبود عزت نفس داره خودش رو نشون میده. یعنی هم نیاز به توجه دیگران در تو خیلی شکل گرفته و بیش از حد شده و هم از طرفی برای خودت و پولت و زمانت ارزش قائل نیستی و صبح تا شبت رو کردی در خدمت دیگران بودن. پس خودت چی؟ به قول استاد باید یک چیزی مابین این احساسات پیدا کنیم. نه خساست به خرج بدیم و انفاق نکنیم و با باور کمبود زندگی نکنیم و نه از طرفی خودمون رو زیر پا بگذاریم و فراموش کنیم خودمون رو.

    تصمیم گرفتم که روی عزت نفس و احساس ارزشمندیم بیشتر و بیشتر کار کنم تا این احساسات بد بره.

    نکته کسب و کاری ای که این فایل برای من داشت این هست که کسب و کار یعنی «انجام کار مورد علاقه و حرفه‌ای شدن در اون + باورهای درست در مورد ثروت + استمرار و پشتکار». من خودم الان در یک حوزه تمرکز دارم اما به 2 صورت فعالیت می‌کنم. حوزه تمرکزی من تکنولوژی و علوم کامپیوتری هست که دارم تولید محتوا می‌کنم و روی تولید محصول کار می‌کنم و از طرف دیگه پروژه‌های کامپیوتری رو به صورت فری‌لنسری انجام میدم. از دومی ورودی مالی دارم که رو به افزایش هست و از اولی یعنی تولید محتوا خیلی کم هست. با استفاده از این فایل تصمیم گرفتم که استمرار و پشتکارم رو حفظ کنم تا از نظر کاری بهتر و بهتر بشم چون با اینکه خوب هستم ولی میدونم که جا داره خیلی بهتر بشم و طبق معیاری که استاد داد من حس می‌کنم فرد حرفه‌ای نیستم که کل کشور یا استان یا شهر من رو به خاطر آموزش‌هام بشناسن و مرجع شده باشم. نه من خیلی ویدیو‌های ارزشمند تولید کردم که واقعا مسئله حل میکنه، خیلی از مسائل کاربرانم رو با ویدیوها و کامنت ها حل کردم ولی شناخته شده نیستم یعنی باید باورهایی رو در زمینه کاری درست کنم که تبدیل به یک فرد موفق در حوزه کاری خودم محسوب بشم و شناخته بشم. (البته برای من شناخته شدن واقعا مهم نیست و احساس میکنم فقط باره روانی داره.. من میخوام زندگی خودم بهبود پیدا کنه و همچنین جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه اینکه شناخته بشم واقعا برام مهم نیست درصورتی که قبلا مهم بود و در زمینه‌هایی بهش رسیدم و بعد یکم حالم خوب تر شده بود ولی بعد به این نتیجه رسیدم که خب چی شد؟ به چه دردی خورد؟ نمیدونم شاید این دیدگاه باور محدود کننده ای باشه یا ناسپاسی به نظر برسه..)، از نظر عشق و علاقه من از بچگی عاشق کامپیوتر بودم ولی به نظرم وابسته‌ هم هستم بهش و باید این رو مدیریت کنم که نخوام صبح تا شب پشت سیستم باشم بلکه به جنبه‌های مختلف زندگی هم جالب هستن و پیش بروم در اون مسیرها و البته یک سری رفتارهای نامناسب هم دارم مثل وب گردی بیهوده، مثل زمان گذاشتن برای دیدن ویدیوهای بیهوده، مثل وسوسه شدن برای پیگیری اخبار که دارم روش کار میکنم، یکی از چیزهایی که متوجه شدم توش مسئله دارم تجسس کردن در مورد دیگران هست و دیدم ناخودآگاه بعضی موقع‌ها میرم ببینم دوستان چی کار کردن تو زندگیشون و واقعا نباید این رفتار رو داشته باشم و تجسس کنم، و از اینجور موارد. همچنین باید باورهای مالی درستی هم روش کار کنم و که در کسب و کارم نتیجه‌های بهتر بگیرم و این علاقه و انگیزه‌ای که دارم کشته نشه، باورهایی مثل فراوانی، باور چند برابر کردن ثروت مانند معنوی بودن کار و پول، و فایل‌هایی که در زمینه ثروت به صورت هدیه روی سایت هست و حتما هم سرمایه گذاری کنم روی دوره‌روان‌شناسی ثروت که باورهایی در من ایجاد کنه که نتایج مالی رشد خوب داشته باشه)

    سپاسگزارم از شما بایت اگاهی های عالی‌ای که به ما می‌دهید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: