مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر - صفحه 54

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 873 روز

    به نام خدای هدایتگر مهربانم

    چه نکته ی بزرگی استاد گفتن تو این فایل

    وقتی به هیچی نرسیدی ذهنت خیلی محدوده ولی وقتی به یسری چیزا میرسی دیدگاهت عوض میشه خواسته هات عوض میشه چقدر این درک کردم چون خودم دقیقا این مدلی بودم به گذشته نگاه میکنم خواسته های عجیب غریبی داشتم

    والان که به یسری چیزا رسیدم انگار اشباع شدم خیلی حس باحال تری دارم

    دقیقا دلیل اصلی رسیدن به یسری خواسته ها اونم سریع فقط بخاطر اینک توجه بقیرو جلب کنیم دیدی طرف گفت نمیتونی چششو درارم بهش ثابت کنم که میتونم اگر تو مدار درست باشی کسی اصن اینو بهت نمیگه اینا تو ذهن خودمونه که باز خوردشو از بقیه میگیریم قبلا ادم این مدلی بودم الان اصن دنبال اثبات چیزی به بقیه نیستم خواسته های خودمو دارم به سمتشون حرکت میکنم بهشون میرسم دونه دونه پر میشم و میرم مرحله بعدی

    با چیزای که تاالان از قانون یاد گرفتم عمل میکنم هر روز بیشتر یاد میگیرم عجله ای ام واسه دونستن سریع ندارم

    هی میگفتم سریع روان شناسی ثروت 1 بخرم پولدار شم ولی میدونم تا تو مدارش نباشم امادش نباشم حتی بخرمش هم نمیتونم گوشش بدم قبل پول دار شدن نیاز بود 12 قدم گوش بدم اروم اروم بیام بالا وقتی هرروز دارم بهتر میشم چ عجله ای ؟ جز مقایسه جز حسادت جز اثبات به دیگران جز بدو بدو از بقیه جا نمونی هیچ عامل دیگه باعث عجله نمیشه

    وقتی مقایسه حسادت عجله واسه رسیدن و اثبات به بقیه بزاری کنار انگار ی باری از رو دوشت برداشته میشه حس سبکی بهت دست میده چقدر مثال نویسنده کتاب کیمیاگر برام جالب بود

    با حس خوب ادامه بده زیبایی هارو ببین ذهنتو کنترل کن اسون بگیر هدایت میشی قدم به قدم به جایی که باید باشی

    اسون بگیر و لذت ببر و جوری به زندگیت نگاه کن که بهت حس خوبی میده

    در نهایت ثروت تجربه میکنی عشق تجربه میکنی روابط و دوستای خوبو تجربه میکنی علاقت پیدا میکنی موفقیت تجربه میکنی حس رسیدن و شدن نتیجه و گرفتن تجربه میکنی پس عجله نکن و زور نزن

    زور زدن به هیجا نمیرسونتت

    خدایا شکرت این فایل گوش دادم واقعا کمک کننده بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سیده گفته:
    مدت عضویت: 447 روز

    به نام قادر مطلق

    سلام استاد عزیز و آگاه

    ازت سپاس گزارم که روز به روز آگاهی های ناب و بیشتری رو در اختیار ما قرار میدید

    واقعاً ازتون سپاسگزارم.

    امروز برای چندمین بار این فایل بسیار ارزشمند رو گوش دادم

    به خودم قول دادم در مسیری که عشق و علاقه زیادی دارم و قدم برداشتم ،همه تمرکزم رو بذارم و روز به روز آگاهی های بیشتری کسب کنم و در مسیر این علاقه به ثروتمندی برسم

    و از خدای مهربان می‌خوام در این راه هدایتم کنه تا از مسیر لذت ببرم و چرخ زندگیم را روز به روز روانتر کنه.

    خدایا شکرت

    خدایا تو باورهای قدرتمند کننده در این کار رو بهم نشون بده

    من در مسیر می‌خوام لذت ببرم و شاد باشم ،پس ازت می‌خوام یاریم کنی

    هر روز می‌خوام بهتر از دیروزم باشم ،ازت می‌خوام هدایتم کنی به الهامات و عمل به الهامات.

    خدایا من با تو تقسیم کار کردم

    من از مسیر لذت میبرم و تو منو به ثروت میرسونی

    چون تو بیشتر از خودم میخوای من ثروتمند شوم و به رشد و پیشرفت جهان کمک کنم.

    خدایا آسان کن برایم آسانی ها را

    در پناه نور و عشق خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    به نام خدای معجزه ها

    خدایی که هر چه دارم از لطف بی نهایت اوست

    سلام استاد نمونه و فوق العاده و سلام مریم تلاش گر و مهربون

    خدا میدونه از قلم مریم زیبا چه زندگی هایی که با نور عجین شده خلق شده

    و سلام دوستان هم فرکانسی عزیزم

    خدایا هزاران بار شکرت بابت ی آگاهی فوق العاده

    و چقدر این فایل همزمانی فوق العاده ای داشت

    خدایا هزاران بار شکرت

    اصلا این داستان عجله چه سمی هست که وقتی گریبان گیر مسیر رشد میشه انصافا تمام قدم هایی که برداشتی رو کوفت آدم میکنه و ناگفته نماند که من خودم به شدت عجولم

    اصلا این جنس آدمی کلا تا لحظه مرگ هم از این همه شرک و کفر دست بردار نیست واقعا چرا؟

    انصافا این جنس آدمی از چی هست؟؟؟

    تماما درگیر بدو بدو که برسیم به فلان مقصد خب که چی حالا فرض رسیدیم؟

    چخبره اخه این همه دویدن؟

    مگه مسیر چشه که نمیخوایم ی ذره لذت ببریم؟؟

    یادمه زمانی که دبیرستان بودم تمام اطرافیان میگفتن قدر این روزها رو بدون این روزها هیچوقت تکرار نمیشن ولی من به شدت درگیر درس و کنکور بودم و تمام اون روزها بی وقفه درس میخوندم و حسابی هم کوفتم شد

    الان میفهمم معنی حرف اونایی که میگفتن قدر این روزهاتو بدون

    دانشگاه هم دقیقا به همین منوال گذشت تماما من درگیر این بودم که نمره بالا بگیرم و با فلانی رقابت کنم و حتی یادمه وقتی جشن فارغ التحصیلی گرفتیم تمام همکلاسی های من ی عالمه مسافرت دسته جمعی رفته بودن و کلی عکس و فیلم داشتن اما من فقط ی ربات که درس بخونم و امتحان بدم و اونجا چقدر غصه خوردم که واقعا چرا زندگی نکردم

    انگاری با توجه به میزان درک ما از قانونی ی سری درس هایی هست که ما مقاومت میکنیم در درک کردنش و میزاریم حسابی زمان بگذره حسابی افسوس بخوریم حسابی حسرت بکشیم و دقیقا زمانی که هیچ گونه دسترسی بهش نداریم تازه درک میکنیم

    و واقعا چقدر غم انگیزه این میزان از ناآگاهی

    خدایا خودت راهنما و هدایت گرم باش تا بتونم درس واقعی رو بهتر و راحت تر حرکت کنم

    دقیقا امروز صبح نامزدم میگفت چرا ما نمیریم شمال؟

    گفتم پاشو جمع کنیم بریم

    تمام دغدغه من شده خرید فرش خرید موکت خرید ظرف

    اصلا فرض ما خونمون رو تا سقف طلاکوب کنیم چه ارزشی داره وقتی از زندگیمون لذت نمیبریم؟؟؟؟

    اصلا چرا ما همیشه در تلاشیم فقط بدویم تا بسازیم

    چرا ما شادی و لذت رو نمیسازیم تا نتایج خودشون سمت ما بیان؟؟؟

    واقعا چرا ما نمیخوایم درک کنیم که ما هر لحظه داریم باورهامونو زندگی میکنیم؟؟

    چرا ما ابتدایی ترین اصول این قانون رو نمیخوایم درک کنیم؟؟؟

    آی ملت آی ساناز بخدا تمام زندگی باورهای خودته اگه باور داری که وقتی از مسیر لذت ببری نتایج خودبخود میان سراغت قطعا تجربش میکنی باورهاتو

    اگه هم تا این لحظه این باور رو نساختی که هیچی دیگه کلاهت پس معرکه هست دختر

    نگاه همیشگی خدا به تک تک لحظه هامون

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  4. -
    زهرا شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1133 روز

    به نام خداوندی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست

    لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

    خدای مهربونم شکرت که هر آنچه دارم از آن توست

    خدای مهربونم شکرت که هر لحظه در زندگیم هدایتگر و حمایتگرم هستی

    خدای مهربونم شکرت که هر لحظه مرا به مسیر درست و با آرامش و لذت هدایت میکنی

    با سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان عزیزم

    استاد عالی بود ،فوق العاده بود و به قول یکی از دوستان انگار برای من این فایل ضبط شده بود

    آخه یکی از رفتارهایی که اصلا دوستش ندارم عجله در هر کاری و کمال گرا بودن در من هست

    و همیشه هم از این خصلت‌هایی که دارم رنج میبرم و واقعا همیشه صدایی از درونم میگه عجله نکن آرام باش کمال گرا نباش لذت ببر

    و یکی دیگه از نگرانی های همیشگیم که چی هدفی داری،به چی علاقه داری ،انگیزت چیه و از این طور سوالها که همیشه منو آزار میده و اکثر اوقات هم بدون جواب میمونن.

    خیلی درونم آشفته بود تا اینکه وارد سایت شدم با اینکه قبلا هم میومدم داخل سایت ولی بدون انگیزه میچرخیدم ،ولی این بار فرق می‌کرد ،واقعا دلم میخواست این خصلتها رو از بین ببرم.،دلم یک آرامش درونی واقعی میخواست و الان یک هفته هست با تعهد ، فایلهای رایگان استاد رو گوش می‌کنم و هر دفعه هم هدایت میشم.خدا رو شکر میکنم که در این

    مسیر هستم

    و با تعهد روی خودم کار میکنم و از مسیری که دارم لذت میبرم و ایمان دارم که با آرامش هدایت میشوم به مسیری که دوست دارم.

    از دوستان بابت کامنتهای عالیشون سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    حدیث کرمی گفته:
    مدت عضویت: 239 روز

    ب نام خداوند بخشنده و مهربان

    خدایا شکرت ک توی زمان خیلی مناسب و به موقع من هدایت شدم به این فایل و کلی چی یاد گرفتم و من رو هدایت کردی خدایا سپاسگذارم

    من آدم عجولی هستم و همش ذهنم میگه اگه الان فلان کار نکنم ی وقت دیر میشه از دستم میره و دیگه نیس حتی

    خداروشکر دارم رو خودم کار میکنم

    هرموقه ک عصابم خورد میشه از کاری ک نکردم قلبم میگه ک اروم باش و فقط از اون لحظه لذت ببر

    خدایا بی نهایت سپاسگذارم ک دست من رو محکم گرفتی و هدایتم میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    اسما عباسی گفته:
    مدت عضویت: 128 روز

    به نام هدایت کننده ی من

    خدایاشکرت ازت خواستم هدایتم کنی و به این فایل زیبا هدایتم کردی که ذهنم رو بالا پایین کرد و جمله هایی که طلایی که گفتین منو به وجد می اورد من خیلی عجله میکنم و حس میکنم خیلی زود باید به خواسته هام برسم چون دارم رو خودم کار میکنم به بعضی ها میرسم و به بعضی ها نه ولی باز هم شکر گزاری میکنم و رو خودم کار میکنم به بقیه خواسته هام برسم اما بازم حس میکنم ته ذهنم هنوز اون باور عجله هستش که چرا زود اتفاق نمیوفته پس چرا نمیشه در اصل باید روی خودمون کار کنیم و تمرکز کنیم و فقط لذت ببریم از تک تک مراحل زندگیمون لذت ببریم بهترین کار هستش الهی شکرت بابت روز قشنگم خدای عزیزم

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1174 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    سلام…

    به نظرم مهمترین دلیل استرس و ناامیدی این روزهای من دچار شدن به عجله است.من قبلا هم بارها دچار عجله شدم و دیدم که چقدررر اسیب زننده اس…دوماه پیش که میخواستم از کار قبلیم بیام بیرون باورم این بود که خب میام بیرون سریع کار جدیدمو شروع میکنن و درعرض یه سال میترکونم و موفق میشم و چشم همه رو درمیارم…و بعد سریع پروندشو میبندم میزارم کنار….ولی وقتی اومدم بیرونو تصمیم گرفتم که کسب و کارخودمو شروع کنم دیدم اصلا اونطوری که من فکر میکردم نیست و خیلیی دلسرد و ناامید شدم…چون فکر میکردم به محض زدن سالن(من سالن زیبایی دارم)از همون ماه اول کلی برام مشتری میاد و در عرض چندماه میترکونم و همه به به و چه چه میکننو تحسینم میکنن…الان که دوماه از زدن سالنم میگذره کم کم دارم میفهمم که چقدررر من دچار عجله شده بودم و این منو دچار اظطراب و استرس شدید کرده بود و باعث دلسردی و ناامیدیم شده بود…این باور که دیر شد همه از تو جلو زدن تو عقب موندی(مقایسه)..باور اینکه سنت رفت بالا داره دیر میشه(باور کمبود)…باور اینکه تو 31 سالت شد و همه بچه دار شدن و تو هنوز بچه هم نداری و میخوای چیکار کنی…هنوز تکلیف کارت معلوم نیست…تکلیف زندگی مشترکت معلوم نیست…فکر کردن به همه ی اینا کلی منو دچار استرس و ناامیدی میکرد و همش خودمو به این در اون در میزدم که هرچه سریعتر موفق بشم،حتی کارکردنم روی دوره ها هم از روی باور کمبود بود…عجله …ترس…هرچه زودتر باید به پول برسم زود ..زود…زود…عجله…عجله..

    عزیز دلم خودتو از این سیکل معیوب عجله بکش بیرون..هرچیزی درزمان درستش اتفاق میفته…تو فقط زمانی میتونی ارامش داشته باشی و از زندگی لذت ببری که عجله نکنی…عزیز دل من به کجا مگه میخوای برسی که اینهمه عجله میکنی؟یک سال، زمان منطقی ای نیست برای رسیدن به خواسته های بزرگت،البته تو میتونی بخشی از اهدافتو تیک بزنی ولی اگر قصدت این باشه که یه ساله پرونده ی همه چیو جمع کنی و بزاری کنار فقط شکست میخوری و جز دلسردی و ناامیدی چیزی عایدت نمیشه…

    ذهنم مدام بهم میگه تو 5ساله باقانون اشنا شدی و داری رو خودت کار میکنی پس کو دستاورهات؟من تو این 5 سال دستاوردهای زیادی داشتم حالا چه مالی ،چه شغلی و تو جنبه های مختلف …ولی از اونجایی که از محیط کار قبلیم با درامد ماهی 70،80 میلیون و جایگاه نسبتا خیلی خوب اومدن بیرون ذهنم میگه این دستاوردهات برای قبلا بود …تو وقتی از اون کار اومدی بیرون دیگه هیچ دستاوردی نداری و صفر شدی،هیچ درامدی نداری ،همه ی پس اندازتم دادی که کسب و کار خودتو شروع کنی…و هیچی نداری…

    این بار میخوام دستاوردهایی رو به یاد ذهنم بیارم که با هیچ مقدار پولی نمیشه خرید،تا بعدا هی نکوبه تو سرم و بگه قبلا رو ول کن الان چی تو دستت داری…چون من قبلا هردفعه میومدم مینوشتم که من تو سالن قبلی از یک دستیار معمولی در عرض دوسال رسیدم به جایگاه عروسکار شدن و درامد ماهی 70،80 تومن و تو شهرمون حرف اولو میزنم تو حرفه ام و از این جور حرفا برای اروم کردن ذهنم به خودم میزدم…اما نه تنها ذهنم آروم نمیشد بلکه مدام بهم سرکوفت میزد که تو خیلی حماقت کردی که اون درامد و جایگاهو ول کردی اومدی بیرون…تو دیگه اون درامد و اون جایگاه رو نداری و همه چیو از دست دادی…

    به همین خاطره که میگم اینبار میخوام دستاوردهایی رو بنویسم که با هیچ مقدار پولی قابل مقایسه نیست…

    اگر برای رسیدن به یک هدف بزرگ یه بازه ی زمانی تقریبا 10سال رو در نظر بگیریم من 5 سالش رو پشت سر گذاشتم…و نباید به ذهنم اجازه بدم که بهم بگه تو 5 ساله داری رو خودت کار میکنی و به هیچی نرسیدی و احساس سرخوردگی کنم…این نگاه کاملا اشتباهه…اگر برای رسیدن به یک هدف خاص 10 سال زمان نیاز باشه من 5 سال اولش رو پشت سر گذاشتم و کلی تجربه و مهارت و اگاهی کسب کردم که برای 5 سال دوم میتونم با استفاده از این مهارتها ،تجربه ها و اگاهی ها سرعت رشدم رو چندبرابر کنم…من تو این 5سال تا حدود خیلی خوبی خودمو شناختم و فهمیدم نقاط قوتم چیه نقاط ضعفم چیه…من تا قبل از این 5 سال کلا نمیدونستم که کیم؟ چیم؟ اصلا هدفی نداشتم..

    و تو 5 سال دومی که پیش رو دارم خیلی بهتر میدونم که باید روی چه نقطه ضعفهایی کار کنم …بخدا قسم دستاوردهایی که تو این 5 سال داشتم چیز کمی نیست..من از سال 98 با قانون جدب اشنا شدم و به صورت تکاملی پیش رفتم…اون روزها من یک شاگرد معمولی تو یه ارایشگاه بودم و هیچ مهارت تخصصی ای نداشتم..و علاقه ای به ارایشگری نداشتم و فقط برای گذروندن وقتم میرفتم ارایشگاه…و بعد ازمدتی کم کم تصمیم گرفتم این کارو جدی بگیرم ولی نمیدونستم که باید یک تخصص داشته باشم و میخواستم همه ی لاینهارو باهم کار کنم…و اون زمان من اصلا ارزشی برای کار ارایشگری قائل نبودم و خجالت میکشیدم از کارم اونم به دلیل باورهای خونواده ی مادریم بود که اینطور القا میکردن که فقط درس و دانشگاه و کار دولتی ارزشمنده…و من چون کنکور قبول نشده بودم به شدت احساس بی ارزشی میکردم…اونموقع اصلا باور نداشتم که شغل من پتانسیل ثروتمند شدن و موفقیتهای بزرگ رو داره…من طی این 5 سال با ازمون خطاهای بسیار و با اگاهی هایی که ‌کسب کردم و تجربه هایی که بدست اوردم فهمیدم که آرایشگری چقدرررر شغل ارزشمندیه(این باورو ساختم که تمام مشاغل ارزشمندن و به یک اندازه پتانسیل ثروت ساختن رو دارن)فهمیدم آرایشگری چقدر شغل لاکچری ایه و چقدر جای پیشرفت داره و خیلی هم پولسازه…من طی این 5 سال با کلی ازمون و خطا بالاخره فهمیدم که چقدررر به شنیون علاقه دارم و تخصص اصلیم رو پیدا کردم و رفتم دنبالش و کلی مهارت کسب کردمو کلییی باور خوب نسبت به شغلم پیدا کردم ….اون حد از علاقه و ایمان و باور اشتیاقی که من تو این 5 سال نسبت به شغلم یعنی شنیون ساختم رو و این حد از مهارتی که تو کارم کسب کردمو اگر کسی همین الان بخواد شروع کنه و بخواد به همین باور و یقین و ایمان و شور و اشتیاق من تو شنیون برسه 5 سال باید زمان صرف کنه…5 سال باید انرژی صرف کنه…کلی بها بده…حالا هزینه های مالیش بمونه کنار…

    خیلی ها الان تو نقطه ای هستن که هنوز نمیدونن به چی علاقه دارن…تازه اگر علاقه شون رو هم بدونن باور نمیکنن که از علاقشون بتونن پول بسازن…و من هم خودم بعد از شک و تردید های بسیار و ازمون خطاهای بسیار در طی این 5 سال به این باور و یقین و علاقه و اشتیاق در مورد رشته ام و شغلم رسیدم…و الان اگر بخوام تو این 5 سال دومی که پیش رو دارم روی این رشته کار کنم ،میدونی چقدرررر سرعت رشد من زیاده؟چون دیگه اون شک و تردید های قبل نیست،دیگه اون طرز فکر که تو چه کاری برم که پولساز تر باشه نیست…دیگه طرز فکر اینکه کار من بی ارزشه نیست…دیگه این طرز فکره که من استعدادشو ندارم نیست،دیگه این طرز فکره که این یه مهارت خاصیه که بعضیا ذاتا دارنش نیست…و تازه در کنار اینها کلی مطلب در مورد نحوه ی صحیح یادگیری یک مهارت رو یاد گرفتم که خودش کلی می ارزه..‌من یاد گرفتم و باور کردم که یادگیری یک مهارت جدید فقط و فقط نیاز به تکرار و تکرار و تکرار و تمرین داره…و هر مهارتی قابل یادگیریه…همین خودش یه دستاورد بزرگه که باعث میشه طی مسیر نا امید نشم و نگم که فلانی اگر به فلان جا رسیده تو ذاتش بوده …من بلدش نیستم…بلکم این باور رو دارم که مهارتی رو که بخوام میتونم یاد بگیرم…فقط با تمرین و تکرار…

    طی این 5 سال خیلی تکاملی و با ازمون خطاهای بسار به این نقطه رسیدم گه روابط خیلی مهمه و من تو فن بیان و اعتماد به نفس و ارتباطات خیلی ضعیفم…میدونی چرا اینو یک دستاورد برای خودم میدونم چون تا قبلش اصلا نمیدونستم مشکلم چیه…فقط میدونستم که از همه ی ادمها فراری ام و دوست ندارم برم تو جمع دوست ندارم با کسی ارتباط بگیرم…و فکر میکردم که این ذاتیه و خب من اینجوریم و همینیه که هست…

    برای من 5 سال زمان برد تا بفهمم مشکل اصلیم چیه…دلیل فراری بودن من از آدما به دلیل ضعف توی اعتماد به نفس و مهارتهای ارتباطیمه…من قبلا هرکسی رو میدیدم که روابط خیلی خوبی داشت و خیلی با عتماد به نفس تو جمع حرف میزد همش حسرت میخوردم و میگفتم خوش بحالش …و سر سوزنی در خودم نمیدیدم که بتونم اینطور باشم…ولی به تازگی به این درک رسیدم که این هم یک مهارته و قابل یادگیریه…و من هم میتونم یادش بگیرم…پس بازهم میگم این خودش برام یه دستاورد بزرگه چون تا قبلش من همش یه ادم منقبض و گوشه گیر و منزوی ای بودم و(البته هنوزم هستم)که نمیدونستم مشکلم چیه…ولی حالا ریشه ی مشکل و مسئله ام رو فهمیدم و فهمیدم که همه چی برمیگرده به اعتماد به نفس و مهارتهای ارتباطی که من میتونم یادش بگیرم و تغییر کنم…

    و الان اگر بخوام تو هر کدوم مهارت کسب کنم دیگه شک و تردید های گذشته رو ندارم که نه بابا ولش کن..من ادمش نیستم…من از پسش برنمیام..من ذاتا این شکلیم و اینچیزا قابل تغییر نیست…دیگه این فکرارو نمیکنم…

    من تونستم طی این 5 سال تمام آدمهای سمی و منفی زندگیم رو حذف کنم…دوست ،آشنا،فک،فامیل و این خودش برای من کلی تایم آزاد ایجاد کرده…و میتونم بگم توی روابط کاملا صفرم…و مطلقا با هیچ کسی رابطه ندارم…و این 5 ساله ی دوم رو میتونم شروع کنم به ارتباط سازی های جدید.این خودش دستاورد خیلی بزرگیه چون واقعا 5 سال طول کشید تا من بتونم تمام اون فک و فامیل و دوست و اشنا رو باهاشون قطع رابطه کنم به صورت تکاملی…و اگر این کارو نکرده بودم الان کلی از زمان و انرژیم صرف اون ادمها میشد و دیگه نمیتونستم راه رو برای ورود افراد جدید به زندگیم باز کنم…

    من در زمینه ی موفقیت و قانون جذب فقط رو دوره های استاد عباسمنش کار میکنم …و در مورد مهارتهای دیگه ای که مربوط به شغلمه و فن بیان و چیزای دیگه با اساتید دیگه کار میکنم.

    و طی این 5 سال فهمیدم که نیازی به خوندن 100 تا کتاب از 100 استاد مختلف ندارم…و فقط باید اگاهی های درستی رو که قبلا درک کردم مدام تکرار و تکرار و تکرار کنم…و درک این موضوع خودش کلی باعث شد که فضای ذهنم باز شه و عجله و استرسم برای اینکه بخوام کلی کتاب موفقیت از اساتید مختلف بخونم از بین بره…و فهمیدم که نیازی نیست کلی مهارت یادبگیرم و کافیه که یک مهارت رو خیلی عالی یاد بگیرم اون منو به هرچی که میخوام میرسونه…تا قلبش هروقت هدف گذاری میکردم کلی مهارتهارو مینوشتم که باید یاد بگیرم…و بعدا فهمیدم که اینا همش به خاطر جلب توجه و تایید دیگرانه…مثلا دوست داشتم برم کلاس شنا،موسیقی ،رقص، ،و خیلی چیزای دیگه بعدا فهمیدم علاقه ی خاصی بهشون ندارم و فقط برای جلب توجه و تایید گرفتن میخوام این کارارو انجام بدم…فهمیدن این موضوعات خودش کلی زمان برد و یک دستاورد بزرگ برام محسبوب شه چون کلی از فضای ذهنم به واسطه ی حذف این موارد ازاد شد…

    من 5،6 تا دوره از استاد تهیه کردم که طی این چند سال خیلی کم روشون کار کردم و به نسبتی که روشون کار کردم نتایج عالی گرفتم…و میتونم تو این 5 ساله ی دوم با تمرکز و استمرار بیشتر روی این دوره ها کار کنم..

    یا مثلا این ایمان و باوری که من الان نسبت به هدایتهای خداوند دارم رو قبلا اصلا نداشتم..،یعنی باور داشتم خدا همه رو هدایت میکنه ولی منو نه،چون خودم رو گناهکار میدیدم و خودم رو لایق ارتباط با خدا نمیدیدم…ولی الان چقدررر من ایمانم به خدا بیشتر شده ایمانم به هدایتهاش بیشتر شده…و با خودم به صلح رسیدم و خودمو با تمام اشتباهاتم پذیرفتم و خیلی خیلی کمتر از گذشته خودمو سرزنش میکنم…و تقریبا 80،90 درصد کارهامو با مشورت و هدایت خداوند انجام میدم…و خیلی ایمانم بیشتر شده به این اینکه من لایق دریافت هدایت هستم…و این هم خودش دستاورد خیلی بزرگیه….

    اینا دستاوردهای من بوده تو این 5 سال که با هیچ مقدار پولی قابل خریداری نیست…چون حاصل تجربه و ازمون و خطاهای بسیار منه…

    و و از دستاوردهای مالی و مادیم نمینویسم …چون دوماهه از کار قبلیم با درامد ماهی 70،80 میلیون و جایگاه عروسکار بودن اومدم بیرون و الان کسب و کارخودمو با فروش طلاهام شروع کردم…و تقریبا الان به لحاظ مالی و درامد تو نقطه ی صفرم…

    ولی همه ی اینهارو نوشتم که به خودم یاد آوری کنم که درسته به لحاظ مالی صفر صفرم و دیگه هیچی ندارم…ولی کلی دستاورد دارم که با هیچ مقدار پولی قابل خریداری نیست…از حالا به بعد زندگیمو به 2 تا 5 سال تقسیم میکنم که 5 سال اولش رو روی بیس و پایه کار کردم و گذروندم و الان وارد 5سال دوم از این 10 شدم…و فقط خدا میدونه سرعت رشد من تو این 5 سال دوم با توجه به بیس و فنداسیونی که دارم چقدرررر بیشتر میشه…

    به امید روزی که میام و از دستاوردهای خارق العادی مالی شغلی روابطی و سلامتیم براتون مینویسم….

    لایق بهترینها هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      ناصر گفته:
      مدت عضویت: 1366 روز

      سلام خانم صفورا عزیز

      ممنون بابت کامنت بسیار عالی ات

      چقدر خوب نوشتی

      چقدر مفید نوشتی

      احسنت به توانایی ات در بیان ساده و روان مطالب

      خیلی بهره بردم و به نوعی همزادپنداری کردم با شما، مثل اینکه این حرفها به نوعی حرفهای خودمه که از زبان شما بهم گفته شد.

      از حال و هوای کامنتتون حس میکنم که از بچه های 12قدم هستین

      بهتون تبریک میگم که اینقدر خوب تونستین با نجواهای ذهنی تون مقابله بکنین.

      همه چیز در ذهن ما شکل میگیره و هیچ چیزی از قبل در بیرون از ما وجود نداره

      احسنت به شما که تونستین با نجواها و حمله های ذهنتون تقابل بسیار حرفه ای داشته باشید و بر جریان افکارتون مسلط بشید و به مسیر دلخواهتون هدایتش بکنید.

      چه خوب از قوانین و مسیر رشد گفتین، واقعا یک کلاس آموزشی هست که از همه موارد مهم نکته بیان کردین.

      گفتین که اولش حس کردید که طی 5سال پیشرفتی نداشتین و بعد چه عالی کوهی از فکت های اساسی رو جلوی ذهن نجواگرتون قرار دادین

      یاد جلسه اول قدم اول افتادم که استاد بیان میکنن که : ما وقتی به یک سری دستاوردها و خواسته هامون میرسیم خیلی زود برامون عادی میشه و فکر میکنیم که این شرایط جدید از قبل بوده و یادمون میره که روزی اینها برامون آرزو و رویا بوده

      این موضوع پاشنه آشیل انسانهاست

      فراموشی و نسیان و از یاد بردن نعمتها و برای همینه که قرآن قوانین و اصول رو بارها و بارها تکرار و تکرار و تکرار میکنه، چون انسان فراموشکاره، عجوله، زود ناامید میشه

      من به لطف دوره 12قدم تونستم یک دوره معنی قرآن رو بخونم و خودم این مطلب رو لمس کردم که قرآن تنوع مطلب زیادی نداره بلکه روی چند تا اصل، بارها و بارها تاکید و یادآوری میکنه.

      بیشترین حجم قوانین قرآن روی مباحث ذهنی و باور و ایمان هست و اتفاقا تاکید بسیار کمی روی کار فیزیکی داره.

      _ چه خوب دارید خودشناسی میکنید و درک کردید مهمترین موفقیت شما همینه

      به قول اون جمله معروف: من عرف نفسه فقد عرفه ربّه،  کسی که خود را شناخت، خدای خویش را شناخت

      شما چقدر خوب توی مهمترین موضوع که خمان خودشناسی و شناسایی نقاط ضعف و قوت هست رشد کردین و این یک فنداسیون بسیار مستحکم برای پیشرفتتون هست.

      _چه عالی از هدایت خدا گفتین و اینکه دارین ازش بهره میبرین

      نعمتی که انسان رو به همه چیز میرسونه، اونم از سریعترین امنترین و لذت بخشترین راه

      و چی از این بهتر.

      _ از ایجاد کسب و کار شخصی تون گفتین و این یعنی

      صفورا دیگه صفورا قبل نیست که از همه چیز بترسه و وابسته تایید و کمک دیگران باشه

      بلکه صفورا جدید دیگه با شجاعت و دست خالی ولی با قلبی پر از ایمان راسخ و فقط با امید به هدایت الهی و باورهای قویش مغازه خودش رو راه انداخته، همین چندسال پیش اصلا توی مخیلیتون هم اینکار میگنجید؟

      ولی الان شما وسط کسب و کار خودتونید، رئیس خودتونید

      درسته مشتری کمه ولی اونم درست میشه، عیبی نداره( وسط پارانتز بگم از فایلهای تصویری آقای رضا عطارروشن  خیلی میتونین کمک و ایده بگیرین ، تو سایت هست 5  6 تا فایله).

      حرف زیاده ولی نمیخام طولانی بشه.

      صفورا عزیز من به شما افتخار میکنم که در مدار الهی قرار گرفتین در مدار هدایت قرار گرفتین در مدار تکامل قرار گرفتین و دارید در بهترین حالت ، رشد و پیشرفت می کنید

      قدر خودتون رو بدونید.

      در پناه رب العالمین شاد و خوشبخت باشید.

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      لیلا امیری گفته:
      مدت عضویت: 511 روز

      سلام عزیز دلم صفورا جان از مطالبتون کلی استفاده کردم ، از اینکه باید تمرکزمان در مورد یک چیز باشد وفقط ادامه بدهیم ، از اینکه شما یک شینیون کار هستید و مهم ترین نقش تلاش وتکرار وتمرین رو توضیح دادید خیلی استفاده کردم ، صفورا جان من هم مثل شما شینیون کار هستم و درست 5ساله دارم به دوره های استاد گوش میکنم وتمرین میکنم ، عزیزم خیلی حرفهاتون زیبا بود ، ازش استفاده کردم ، من 17سال هست که ارایشگاه هستم ، ولی الان به مدت یک سال هست تصمیم گرفتم تو زمینه شینیون که خیلی علاقه دارم کار بکنم ، برای ابدیت کلاس رفتم ، درست یک ساله تمرین میکنم ، ولی هنوز عالی نشدم ، بعضی وقتها دل سرد میشم ، ولی با حرفهای شما انگیزه زیادی گرفتم ،شما اموزش میدین ؟

      البته اگه همشهری باشیم ،من اردبیلی هستم

      خوشحالم میشم باهاتون اشنا بشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    نفیسه فهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1353 روز

    سخت نگیرید

    بذارید پیش میره

    عجله نکنید

    به خودتون فشار نیارید

    از مسیر لذت ببرید

    نخوایید یه شبه مسیر رو طی کنید

    سخت نگیرید

    به خودتون فشار نیارید

    بذارید پیش میره

    عجله نکنید

    از مسیر لذت ببرید

    تکه ی آخر فایل رو استاد برا خود خود من گفت

    منیکه بکوب رو دوره ی ثروت یک دارم کار میکنم و یه دوره آموزشی عالی تو مسیر علاقه ام با یه استاد حرفه ای و عالی که آرزوش رو داشتم شرکت کردم و حالا مدام تو ذهنم نجوا میگه بجنب باید زودتر تمریناتو تحویل بدی عوض یه تمرین باید چندتا تحویل بدی

    بجنب وقت کمه

    باید زودتر دوره پایه رو تموم کنی دوره پیشرفته رو شروع کنی

    دوره محدودیت زمانی داره ها نمیرسی

    و این نجواها باعث میشه فشار زیادی به خودم بیارم و خستگی زیادی رو حس کنم و بقیه جنبه های زندگیم تحت تاثیر قرار بگیره

    من بااید این جملات انتهایی فایل رو برا خودم قاب کنم بزنم روبروم:

    که من باید آروووم باشم. تکامل پاشنه آشیل منه

    لزومی نداره زود همه چی رو بفهمم. زود از همه جلو بزنم. زمان بدم به مغزم خودش مثل اسفنج اون چیزی که لازمه رو جذب میکنه میره جلو

    زوررر نزنم

    به مغزم فشار نیارم

    خودم رو خسته و عصبی نکنم

    عزیزانم رو از خودم نرونم

    به خاطر عجله ای که برا یادگیری و رشد دارم

    آروم باشم رشد خودش اتفاق میفته

    این عجله خیلی وقتا باعث شده کارا رو بی دقت و ناقص پیش ببرم و از کیفیت کارم کم کرده و خیلی وقتا فشار بیش از حدی بهم وارد کرده و کمالگرایی باعث شده با وجود همه دستاوردام از خودم راضی نباشم و با حسرت به بقیه نگاه کنم با وجود اینکه تمام زندگیم پر از دستاورد و رشد بوده

    یادت بمونه نفیسه جانم از مسیر لذت ببر، زندگی همین الانه، زندگی همین مسیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    داشتن باور مالی درست چقدر می تونه زندگی را قشنگتر کنه ، چقدر مثال خوبی زده شد 2 نفر که عاشق موسیقی هستن و مهارت بالایی دارن ، یکی که باور ثروت ساز در ذهن خود درست کرده بل برگزاری کنسرت ها شاید هم با کیفیت پایین ، ولی به ثروت زیادی می رسه و در رفاه و خوشبختی زندگی می کنه ، و یک نفر دیگه با مهارت بالاتر از شخص قبلی در حوزه موسیقی ، گوشه خیابان گدایی می کنه و با بدبختی و رنج زندگی می کنه ، تفاوت باور اینجا خودش نشان میده که ، استاد میگه، باور همه چیز هست .

    پشت تمام رفتارهای ما ، باوری هست که اکثر خبر نداریم و بصورت ناخودآگاه داره ران میشه ، پس آگاهانه سوال کنیم ، چرا این رفتار را انجام دادم ، جواب سوال نشانگر باور ماست .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    نازنین خشنود گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    به نام خدا

    سلام استاد جون.

    چقدرراین جمله درسته.

    منم از وقتی که کمال گرایانه به همه چیم نگاه میکنم

    خیلی با خودم حال نمیکنم

    راضی نیستم ازخودم.

    میدونین الان 3.4ماهی هست دارم روی حوزه علایقم کار میکنم و میدونم این مسیرو میخوام همیشه ادامه بدم درواقع دارم توی این مسیر اطلاعات کسب میکنم مهارت به دست میارم و…

    نتایج بسیار بزرگیم گرفتما.

    به اندازه تلاشم.

    اما اخرشب که میشه میگم ببین میتونستم چند ساعت بیشتر مطالعه کنما

    ببین نکردم ببین وقتمو تلف کردم.

    چرا؟؟

    چون انسانی از نظر من موفقه که روزی 8.10ساعت بدون توقف هرروز کار کنه.

    مثلا اگه روزی 5ساعت اینکارو انجام بدم از دست خودم راضی نیستم.

    یعنی مستقیم خودمو سرزنش نمیکنما

    ولی حالم بده.

    دیشب دیگه واقعا یجا به خودم گفتم وایسا ببینم

    صبح وشبتو داری بهم میدوزی تهشم از خودت راضی نیستی.

    به خودتم توجه نمیکنی

    انگار ی رباطی که فقط باید ی روتینی که از قبل مشخص کردی انجام بدی سریع تیک بزنی بری هدف بعدی.

    کجا میخوای بری داداش من؟؟

    اصن چند وقتی بود که با خودم صحبت نکرده بودم.

    به خودم سرنزده بودم.

    رفتم جلوی اینه وواقعا اشک ریختم دلم واسه خودم تنگ شده بود.

    انقدر درگیر روزمرگی شده بودم که فراموش کرده بودم خودم رو

    و میگم تهشم راضی نبودم

    چرا؟

    چون استانداردای بالایی براخودم تعیین کردم.

    هیچوقت نیومدم بگم افرین.

    که فلان سوالو تونستی ازپسش خوب بربیای.

    ولی بجاش تا ی مسئله ایو نتونستم حل کنم ناامید شدم و تمرکز کردم روی ناتوانیم.

    چقدر ما بخاطر کمال گراییمون با خودمون بی رحم میشیم.

    این درحالیه که در اطرافم انسان هایی

    بسیاررر راحت رو میبینم که با خودشون در صلحن

    و فقط روزی یک ساعت وقت میذارن برا یسری کارا و حالشون خوبه با خودشون

    ولی من شدم ی روح متحرک

    من عاشق کارمم اما

    نمیذارم این لذتو حس کنم.

    اونقدرر غرق شدم در اینده و رسیدن به اهداف که یادم رفته. من اصلا این راهو انتخاب کردم که لذت ببرم.

    ن زود برسم به یجای خاص و تمام.

    نمیدونم چجوری باید اینو به خودم بگم که بپذیره.

    (((فرصت لذت بردن از مسیر ررشد رو ازخودت نگیر عزیزمن)))

    زندگی همین لحظس.

    هزاران ادمی رو دیدم کع دارن از نظر من غلط زندگی میکنن ولی حالشون خوبه.

    باید سعی کنیم بپذیریم خودمونو

    به نظرم من یکی که باید هر لحظه پیشرفتای ثانیه ایم رو برای خودم یادداشت کنم که یادم نره اینا پیشرفته اینا موفقیته اینا لذته.

    نباید به سادگی بگذرم ازش

    هممممه ی این چیزایی که تو زندگیم هست یروز برام رویا بوده

    نباید ازش رد شم.

    باید لذت ببرم.

    فقط لذت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: