https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/04/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-28 07:57:382025-01-29 05:38:13مصاحبه با استاد | کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی
301نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام به استاد توحیدی و ثروتمندم سلام به خانم شایسته عزیز ممنونتون هستم که من دارم با آموزهای شما ظرفه وجودمو بزرگتر میکنم و مدارم داره یه ذره میره بالا الهی شکرت
امروز اومدم اینجا هم ردپا از خودم بذارم هم تشکر کنم و هم با شما دوستان عزیزم به اشتراک بذارم که بگم من دیشب هدایت شدم از طریق دختر خانم زیبایم که دستان خداوند شد برایم تا من بتونم یه ترمزمو در کسب و کارم پیدا کنم الهی شکرت سپاسگزارتم
من 1 سال و نیم هست که مغازه دارم و بدون اینکه بفهم این یه ترمزه و اشتباهه میگفتم و مینوشتم من درآمد ماهی 10 میلیون میخوام
دیشب داشت دخترم یه متنی رو از کسب و کار میخوند چون عضو خانواده عباس منشی هستن
آگاهانه میگفت
شروع کردبه خوندن :: تو کسب و کارت محدودیت نذار مثلا نگو درآمد من تا فلان ماه باید 10 میلیون برسه این نقص قانونه یعنی دستان خداوند رو میبندی و و یه نگه دارنده است یه ترمزه منو میگی گوشام تیز شد گفتم دوباره بخون
و هدایت شدم به اشتباهم خداوند هدایتم کرد
و سریع رفتم دفتر مو برداشتم و آوردم و وقتی باز کردم دیدم آره پارسال خودم نوشتم تو فقط روی خودت کار کن و به هیچی کاری نگیر به اندازه ای روی باورهات و شخصیتت کار کنی به همون اندازه درآمدت رشد میکند
دسته خداوند رو باز بذار تو توان و قدرت نداری تو به چطوری و چجوری اون موضوع کار نگیر نمیخواد به خدا بگی چکار کنه تو فقط روی خودت کار کن تو سمته خودتو انجام بده خداوند به وعده اش عمل میکند
و از دیشب خیلی حالم خوبه احساسه عالیی دارم دوست داشتم زود صبح بشه و من بیام به دوستانم بگم به مریم جان به استاد عزیزم بگم من هدایت شدم به اینکه یه ترمزمو پیدا کردم و یه قدم رفتم جلو مدارم رفت بالا و از امروز به خودم گفتم من میتونم از این بهتر هم بشم باید بیشتر روی شخصیتم و باورهام کار کنم تا ترمزهای مخفی دیگر رو پیدا کنم و با سرعت زیاد به خواسته هام برسم و در کسب و کارم رشد کنم و به گسترش جهان کمک کنم و به مردم و انسانهای خوب بتونم خدمت بهتری کنم الهی شکرت
از روزی که این پروژه گام به گام شروع شد و من دارم گام به گام جلو میام خیلی شخصیتم بهتر شده خیلی آرامش دارم برای هر چیزی بهم نمیریزم در طی ساعات روز بیشترشو یعنی 80 درصد آرام هستم خوش بین هستم قضاوت ممنون دروغ ممنون تهمت ممنون حسادت و رقابت ممنون شده تعهد دادم و همه چیز داره تغییر میکنه چون من از درون دارم تغییر میکنم
خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت میگویم
استادم میدونم الان که کامنته منو میخونین خیلی خوشحال میشین چون گفتین هر دانشجوی من رشد کنه یعنی من رشد کردم و بی نهایت خوشحال میشم
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها تا خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
من درحال ساخت نسخه باشکوهتری از خودم هستم و جهان در مقابل این جهاداکبرم چاره ای جز کرنش کردن و بهترین هارو تقدیمم کردن نداره
چه سعادتی بالاترازینکه هرروز صبح به عشق نوش جان کردن این آگاهی ها بیدارشی و از این اقیانوس عظیم آگاهی ، به اندازه ی ظرفت برداشت کنی و بری و باهاش زندگیتو بسازی ، خداروشکر میکنم که بهبود هرگز تمام شدنی نیست و من همیشه باید دراین مسیر مسرت بخش باشم ،خداروشکر میکنم که باورکردم و درک کردم که باید هرروز رو خودم کار کنم هرروز این آگاهی هارو تکرار کنم،تا شجاعت توحید عملی رو بدست بیارم و وقتی به این شیوه زندگی میکنم ،کم کم توش مهارت پیدا میکنم و ازاین طریق نتایج از راه میرسن و من هرروز امیدوار تر ، شادتر، وماهر تر میشم درانجام تمرینات،
استاد فرمودین نتایجتون رو هربار مرور کنید تا عزت نفس تون تقویت بشه و من هرروز با نوشتن نتایجم در سایت،اینکارو میکنم و بااین کار واقعا ایمانم به توانمندی هام و موفقیت های ریز و درشتی که بدست آوردم بیشتر میشه و اینا پله های میشن برای موفقیت های بعدیم .
راجب کار کردن رو بحث روابط باید بگم که به تازگی دوره عشق و مودت در روابط رو از سایت تهیه کردم و امروز بعد از پنج دور گوش دادن جلسه اول ، میخوام برداشت هامو تو سایت تو صفحه مخصوص اون محصول بنویسم و خیلی امیدوارم که بعد از پایان اون دوره ، رابطم هم با خودم و هم با جهان هستی درصلح بیشتری باشه هرچند که همین الآنم بسیار از رابطه با خودم و دیگران راضی هستم اما استاندارد هام بالاتر رفته و میخوام که بهتر از این باشه .
در رابطه با عزت نفس ، هم محصول ارزشمند احساس لیاقت رو خریداری کردم و درحال کار کردن رو خودم هستم و یکی دو جلسه دیگه دارم که برای دور اول تمومش کنم اما متعهدم که همچنان روی این محصول کار کنم تا به نتایج بهتری برسم
راجب ثروت هم محصول روانشناسی ثروت یک رو دور سومشو تموم کردم و میخوام به تازگی روانشناسی ثروت دو رو آغار کنم البته دور دوم شو
تا انشاالله در تمام جنبه های زندگی به صورت دائمی خودمو بهبود ببخشم .
نتایجی که از این محصولات گرفتم رو همه رو در صفحه های مخصوص همون محصولات نوشتم و انقدر منو ارتقاء دادن که روزی نمیشه بدون این آگاهی ها زندگی کنم چون هرآنچه دارم از عمل به همین آموزش هایی هست که شما دراختیارمون قرارمیدین
دوستتدارم و عشق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
چون من امروز داشتم به این فکر میکردم که من از روزی که دوره عزت نفس رو تهیه کردم تا یک ماه پیش، واقعا روی آگاهی هاش کار کردم اما نمیدونم چرا توی همین یک ماه احساس میکنم دارم آروم آروم دوباره عزت نفسم رو از دست میدم. داشتم نا امید میشدم که شاید من مشکل دارم. ولی وقتی توضیحات استاد رو توی این فایل شنیدم، فهمیدم مشکل از من نیست؛ مشکل اینه که اولا عزت نفس هنوز در وجود من نهادینه نشده و دوما حتی اگر هم نهادینه بشه، باز هم باید دائما روش کار کنم تا نتیجه بگیرم.
یعنی میخوام هزار بار با خودم اینو تکرار کنما…من باید همیشه روی عزت نفسم کار کنم. همیشه
هیچ انتهایی هم برای این تمرین و تکرار وجود نداره
و در این مورد که بهترین راه ساخت عزت نفس، کار کردن روی یک مهارتی هستش که بهش علاقه داریم و توش حرفه ای بشیم.من این موضوع رو به این شکل نمیدونستم و بنظرم خیلی میتونه موثر باشه؛ مخصوصا اینکه وقتی ما تمام وجودمون رو توی یک مهارت بزاریم، باعث میشه فضای ذهنی ما مشغول پیشرفت کردنمون باشه و از افکار پوچ و بیهوده دور بشیم و فرکانسمون بالاتر و بالاتر بره
چقدر خوشحالم که با پروژه گام به گام مهاجرت به مدارهای بالا رو با عشق برامون آماده میکنین و بسیار با تدبیر و آگاهی و
به موقع به سوالاتی که در ذهنم نقش بستن ،کمک میکنین
درمورد نقاط ضعف و قوت که استاد فرمودن بهتره روی نقاط قوت بیشتر کارکنین و در کنارش نقاط ضعفی که پاشنه آشیل
شماست و نمی ذاره که حتی نقاط قوت خودتو ببینی و به حساب بیاری ،جدی تر کار کنی و اینکه آگاه باشی که این نقاط
ضعف همیشه همراهت هستن و آگاهانه باهاشون در تمام جنبه های زندگیت ،(توجه کنیم بهشون تا به بیراه نریم)
من برای نقاط قوتی که در کارم داشتم ،بسیار بسیار اهمیت میدادم و بیشترین بار رو روی این بخش از کارم گذاشته بودم
ولی یک موضوعی که در کار من هست اینه که تو نقاط ضعف ات باید پوشش داده بشه تا نقاط قوت ات زیر سوال نره
مثلا :من در نقاشی سایه های خیلی خوبی روی پوست مدل ،می زنم ،یکدست و روشنی و تیرگی ها با تبحر بالا اجرا میشه ولی یک نقطه
ضعفی که باید بگم این بود که من نمی تونستم با انگشت زغال رو روی مقوا محو کنم و اینکه انگشتم زغال رو تاچ کنه ،حالت
چندش آوری و یا کثیفی و کثیف شدن انگشتهام برام عذاب آور بود و مدام با دستمال مرطوب پاک میکردم و بعد باید دستم
خشک میشد و یا اگر امکان شستن داشتم می شستم و دوباره بعد خشک کردن دستم ،شروع به کار یکردم این خودش یک
نقطه ضعف بزرگ بود که در وسط کار باید به تمیز کردن انگشتان دستم مشغول میشدم و یک توقف بود برام
یک روز باخودم تصمیم گرفتم طرحی رو کار کنم که با محو کردن زغال ویا پاستل مشکی یک نیم رخ به سبک خاص بزنم و
خودمو برای رفع ، این نقطه ضعف مشغول کردم 8 ساعت زمان برد ، یک تابلو A3رو با روش محو کردن توسط انگشتهام
،انجام بدم وقتی که کارم تموم شد ،یک چهره بسیار زیبا به خاطر بافت بسیار خاص و جذابی که با انگشتهام طرح سایه رو
روی صورت مدل حک کرده بودم که خودم خیلی لذت بردم و به این نقطه ضعف ام غلبه کردم و بعد از اون تمرین تونستم
پاستل کار کنم چون اصلا نقاشی های پاستل رو با انگشت باید کارکرد .
و درمورد غرور که فرمودین من هم غرور زیادی دارم و داشتم جوری که خدا رو هم بندگی نمی کردم ،استاد همش میگفتم
مگه خدا نگفته تو اشرف مخلوقاتی ،پس وقتی من خودم خدا هستم و خدا بهم عقل داده تا تدبیر کنم و بیندیشم ،پس من
میدونم کدوم کار خوبه و نتیجه میده اونو انجام میدم ،و استاد عزیزم این یکی از بزرگترین پاشنه های آشیل من هست آخه
یکی باید بگه تو،که ، اصلا هیچ چیزی برای تو نیست حتی اون دم و بازدم هم به دست تو نیست به اختیار تو نیست ویا
اصلاتوچیکاره هستی جز اینه که باید بندگی خدا رو کنی و نتیجه هم دست تو نیست ،دست خداست فقط تو وظایف ات رو
درست انجام بده نتیجه خودش میاد.
استاد من دیوانه وار با غرورم زندگیمو هدر دادم و خیلی برام مهم بود که خودم و فقط خودم باید کاری انجام بدم و خدا منو
آفریده و عقل داده که من خودم راه خودمو پیدا کنم و پیش برم حالا هوامو حتما داره توی مسیر بلایی سرم نیاد خودش مراقب من هست .
یه تنه باید بجنگم و برم جلو ،روزگار بی رحم باید حواسمو جمع کنم ،اینا همه از روی ترس از خدا که خدا دیگه باتو کاری نداره فقط تورو آفریده و فقط
برای امتحان کردن و ببینه تو چه انسانی هستی باید خودتو جمع و جور کنی و بهش ثابت کنی که دختر خوب و انسان خوبی هستی ولی هر روز
بیشتر غرق میشدم از بی توکلی به خدا و هرروز این بند رو سفت تر به پام می بستم و خودمو اسیر زندگی به اختیار خودم کرده بودم و هر روز بی چاه
تر میشدم و می گفتم کجای کار من اشتباه هست ،به اصطلاح خودم ،سال که داشت تموم میشد شروع میکردم به معدل گیری از خودم و کارهام ،ولی
هر سال اوضاع بدتر میشد و حالم بدتر از سال قبل میشد .
خداروهزاران بار شکر میکنم که درمسیر خودشناسی قرار گرفتم البته اینم گرفتن دستم ،توسط خدا بود یک روز خسته بودم از این مسابقه و کم آوردن
در برابر روزگار لعنتی ،این همیشه ورد زبونم بود ای روزگار لعنتی ،توبامن چیکار میکنی مگه من چه گناهی کردم درحق تو که بامن اینجوری میکنی
اوضاع اصلا بر وفق مرادم نبود تازه حالت عادی که مردم زندگی میکردن رو هم نداشتم ،یک روز خدارو صدا زدم و گفتم خسته شدم از زندگی ناجوری
که دارم می خوام یک زندگی سالم داشته باشم ،خدا صدام رو زود شنید و دقیقا توی چند روز با نام شما آشنا شدم و پی گیر شدم و متوجه شدم که
شماخودتو و زندگیتو نجات دادی و ساختی و منم خوشحال شروع کردم و با مفاهیم و حرفهایی آشنا شدم که اصلا هیچ کس یک جمله از حرفهای
شما رو به من نگفته بود و وقتی شبها می خوابیدم و به حرفهای شما فکر میکردم یه نور امیدی در دلم روشن میشد و صبح که ازخواب بیدار میشدم
می گفتم اینم حرفهای توقصه هاست ولی نتایج شما که دروغ نبود چشم هام می دید ولی ذهنم قبول نمی کرد.
خیلی خیلی کار داشتم ،ذهنم پر بود از نشدن ها ،نیست ها،نمیشه ها،زورگویی ها،تجربه زیر خط فقر بودن ها،دعواهای پدرومادرم سر پول و هزینه های زندگی ،خودم هم همینا رو زندگی می کردم با خود دروغی که ساخته بودم و یک سیه بزرگ که منو داشت قورت میداد و خود واقعی من ضعیف در گوشه قلبم هراز گاهی یک عصیانی می کرد و دوباره خاموش اش میکردم و ……،
الان بعد 5 سال و اندی خیلی بهترم و خیلی خودم و خدارو بهتر شناختم
سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام
گام 19
استاد عزیزم
در این فایل به دوره ی عشق و مودت اشاره کردید من چند وقت پیش این دوره رو خریدم و در این مدت فقط فایل ها رو گوش دادم و دو اتفاق عالی رودریافت کردم که خیلی برام مهم بودن
یکی اینکه قبلا وقتی بچه ی کوچکی رو می خواستم بغل کنم مقاومت میکرد و همیشه برام سوال بود که چرا بچه ها بغلم نمیان چون برعکس من همسرم و دخترم خیلی راحت با بچه ها ارتباط برقرار میکردن ولی پریشب برادر زادم که یه دختر 15 ماهه و بسیار زیبا داره اومدن خونمون و من وقتی سه ماه بوده دیدمش چون تهران زندگی میکنن و همیشه پیشمون نیستن وقتی اومدن خونمون من از بغل باباش گرفتمش این بچه اونقدر راحت تو بغلم موند که هر کی می خواست بغلش کنه خودش رو می چسبوند به من و بغل حتی بابا و مامان خودش هم نمی رفت من خیلی خیلی خوشحال شدم برای بهتر شدن فرکانس و انرژی ام و نتیجه ی دیگری که گرفتم این بود که برای یه مشکلی که دخترم داره هر چی تلاش میکردم که بره دکتر همیشه مقاومت میکرد و می گفت تا درسم تموم نشه نمیرم چون دانشجو هستش ، بعد اینکه من فایلهای عشق و مودت رو گوش میدادم البته هندزفری تو گوشم بود ، گفتم خدایا فقط تو قادری که این دختر رو هدایت کنی
و در کنار این گفتگو به دخترم هم حق میدادم که فعلا پیشنهاد من رو نپذیره و سوالی هم از خداوند پرسیدم گفتم چرا این دختر حرفم رو گوش نمیده درسته که درس داره ولی این ترم سه روز آخر هفته تعطیله تازه بعد عید هم چهار روزش تعطیله و استاد جان خدا شاهده که فورا خداوند این گفتگو رو با من کرد و گفت چون خودت کتفت درد میکنه و بی خیال نشستی و نمیری دکتر تو وقتی به فکر خودت نیستی حرف و سخنت تاثیر گذار نیست و واقعا جا خوردم گفتم آره واقعا راست میگی خدایا
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی و تصمیم جدی گرفتم که در هفته جاری برم دکتر البته قبلا سه بار رفتم دکتر ولی نتیجه بخش نبوده از خداوند قادر حکیم می خوام که این دفعه کتفم کاملا خوب بشه انشالله
و جالبه همینکه من این تصمیم رو گرفتم روز بعدش دخترم اومد به کف پام و پاشنه ی پام کرم مرطوب کننده مالید و این حرکت محبت آمیزش تا به حال بی سابقه بود هر چند همیشه خیلی محبت میکنه و منو مدام میبوسه و ازم تشکر میکنه ولی این کارش بی سابقه بود و در پی این کار رگهای واریسی روی پام رو دید گفت مامان برای اینها برو دکتر منم گفتم آره میرم ولی تو هم برو دکتر و بزار مسائل مون رو به موقع حل کنیم و نذاریم انباشته بشه و اتفاقی که افتاد این بود که فورا موافقت کرد و من اینترنتی وقت ویزیت گرفتم و خیلی سپاسگزار خداوند شدم که اینجوری هدایت کرد من و دخترم رو
استاد عزیز و گرانقدرم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی سپاسگزارتون هستم
این قسمت از دورهی گام به گام برای شخص من تمرینات زیادی داره که باید انجام بشه و انجام دادنشون هم نیازمند زمان هست و نمیشه با یکی دو روز تمرکز انجامشون داد ولی میشه با یکی دو روز تمرین شروعشون کرد. چند نکته رو من در این قسمت یاد گرفتم که اینکه ایجاد عزت نفس مثل قرص نیست و ممکنه با یک سری اتفاقات که در زندگی میافته از دست بره و باید همیشه روش کار کرد، مواردی که عزت نفس رو به صورت عمقی افزایش میده اولا ایجاد مهارت در زمینهی مورد علاقه هست، دوم به یاد آوردن پیشرفتها در زندگی هست و سوم ایجاد روابط خوب با خانواده، دوستان، همکاران و..
در مورد به یاد آوردن پیشرفتها من دفتری که استاد گفتن رو درست کردم و توش یک سری موفقیتهای کوچک و بزرگی که اخیرا به دست اوردم رو نوشتم ولی باید این تعهد رو به خودم بدم که هر پیشرفت دیگهای دارم رو هم در این دفتر وارد کنم و بدیهی ندونمش و یادم نره! یکی از مواردی که در دورهی عزت نفس بیان شده این هست که آدم باید خودش رو باور داشته باشه. به خودم گفتم چطور میتونم خودم رو باور داشته باشم و این ایده اومد که لیست کارهایی که تا الان انجام دادی رو بنویس که ایمانت قوی بشه که تو توانمندی و کلی کار انجام دادی و این نشون میده که میتونی کل کار دیگه هم انجام بدی. بعد از نوشتن 70 الی 80 مورد ذهنم میگفت خب اینا که چیزی نیست تو فلان چیزها رو نمیتونی چون اونها از این چیزهایی که نوشتی سخت تر هست درصورتی که همهی این مواردی که من نوشتم در موقعی که بدست نیومده بودن آسون به نظر نمیرسیدن و یک خواسته جدی بودن برای من و براشون تلاش کردم و بهشون رسیدم. خلاصه نمیدونم چه منطقی میشه آورد که ذهنم خودش رو بیشتر باور کنه و خود تحقیری نداشته باشه که اینا که چیزی نیست بقیه چیزها سخت تر و ناممکن تره به اونها نمیرسی..
خب برای افزایش عزت نفس که باید مهارتها رو افزایش بدی، من یکی از زمینههای مورد علاقم در حوزه تکنولوژی رو انتخاب کردم که «لینوکس» هست و گفتم بیام مهارتم رو توش افزایش بدم. من در بسیاری از موارد لینوکس مهارت دارم اما یک فردی رو در اینترنت میشناسم که باتوجه به رزومهای که داره احساس میکنم که توانایی و مهارتها و دانش بالاتری از من داره و به همین دلیل رفتم دورهی مقدماتی آموزش لینوکسش رو تهیه کردم که یادبگیرم، حس کردم که این دوره که به نظر برای من مبتدی به نظر میرسه، مطالبی رو برای بیان کردن به من خواهد داشت و من حدود 5 جلسه یا بیشتر رو از دورهاش گذروندم و دیدم که خیلی از مطالب رو بلد بودم اما نکاتی هم وجود داشت که جدید بود و فارغ از مهارت لینوکس، شیوهی تدریساش برام جالب تر به نظر رسید و خشک نبود و سرگرم کننده بود. یعنی خسته کننده نبود و نشاط داشت، همین اقدامی که انجام دادم باعث شده که من توی لینوکس پیشرفت کنم و این خودش این نکته مثبت هست و یک پیشرفت که باید ثبت بشه اما خب دورهاش حدود 8 ساعت و خوردهای هست و یک دفعه نمیشه همهاش رو دید و یادگرفت و باید قدم به قدم پیش رفت و قدمهای بعدی رو که برمیدارم و مهارتام قویتر افزایش پیدا میکنه باعث میشه که عزت نفسم هم افزایش پیدا کنه. البته دوست دارم دوره های پیشرفتهاش رو هم که مربوط به «ال پی آی سی یک» و «ال پی آی سی دو» هم میشه رو هم بگذرونم که مباحث پیشرفته تر لینوکس رو یاد میده ولی هدفم این نیست که مدرک بگیرم بلکه میخوام مطالب کاربردیش رو استخراج کنم و مواردی که به صورت عملی باعث میشه نتیجه خلق بشه که بتونم ازش برای ایجاد یک نتایج عملی استفاده کنم نه اینکه تئوری یک سری چیزها رو بلد باشم که فقط مدرک تحویل آدم داده بشه و در هیچ جا کاربردی نداشته باشه. من شیوهی خودم رو دارم برای یادگیری و مباحث باید عملی باشه و الا میشه همون دانشگاه که جز چند واحد محدود بقیهاش به هیچ دردی نمیخورد. مثلا باید مینشستی در درس سیستم عامل حساب میکردی که سیستم عامل به چه ترتیبی پردازش های این پروسهها رو انجام میده و زمانش رسیدگیاش رو حساب میکردی حالا این خوب بود حداقل یک درک از عملکرد سیستم عامل کامپیوتر به آدم میداد ولی در درسهای عمومی مثل تاریخ امامت باید میشستی میخوندی که در فلان سال برای امامان چه اتفاقی افتاده، خب به من چه؟ چه کاربردی داره؟ چه مسئلهای رو حل میکنه؟ چه نتیجهای ازش درمیاد؟
موضوع دیگهای که در این فایل برام تکان دهنده بود بحث این هست که در حوزهی ثروت و موفقیت مالی اول باید مهارت در حوزه مورد علاقه بدست بیاری و حرفهای بشی و بعد اگه از اون مهارت پول در نمیاری روی باورهای ثروت آفرین کار کنی تا پول وارد زندگیت بشه. من الان مهارتهای متنوعی در حوزه کامپیوتر دارم و میدونم باید هر روز بیشترشون کنم اگه از همینها پول در نمیارم یا درآمدم رو به افزایش نیست به خاطر باورهای محدودم در حوزه ثروت هست چون خیلیها هستن که در این حوزهها دارن پول درمیارن و از طرف دیگه باید مهارتهامم همیشه بهبود بدم و برم موارد مختلف رو یادبگیرم که باعث میشه بهتر مسئله حل کنم.
یکی از باورهای محدود من بحث وجود رقیب در کار هست که فکر میکنم مانع ثروت سازی من میشه، من میگم که خیلی افراد هستن که مهارتهایی که من دارم رو هم اونها دارن و اونها پروژههای بازار رو ماله خودشون میکنن و دیگه نمیگذارن پروژه به من برسه. (انگار رزق و روزی من دست اونهاست.. در صورتی که رزق روزی دست خداست) حالا چرا پروژه رو مالِ خودشون میکنن؟ به این دلیل که ارزون تر کار رو انجام میدن، یا به این دلیل که در پلتفورمهایی که کار میکنیم رتبه بالاتری از من دارن چون سابقه بالاتری دارن یا پروژههای بیشتری رو انجام دادن و رتبشون افزایش پیدا کرده، و یک نکته جالب اینکه من در پلتفورمها دیدم که برخی افراد موفقیتی که افراد دیگه در 5 سال بدست آوردن رو 2 الی 3 برابرش رو در 1 الی 2 سال بدست آوردن. قشنگ نشون میده که به دلیل باورهای خوبی که دارن تونستن این موفقیت چند برابری رو بدست بیارن و الا چه عامل دیگه ای میتونه باشه؟ من دیدم یک فرد در 1 الی 2 سال تونسته خودش رو به رتبه 20 بازار برسونه، درصورتی که افرادی هستن که بیشتر از 5 سال یا 7 سال سابقه دارن نهایت رتبشون بالای 100 هست و این الگوها نشون میده که اگر باورهای درستی داشته باشی میتونی موفقیتهالی عالی کسب کنی. ولی خب من باورهای محدودی دارم که رقیب میتونه توی زندگی مالی و کاری من تاثیر بگذاره. یا اینکه فقط از طریق این پلتفورمها میشه موفقیت مالی داشت.. نه اینطور نیست بی نهایت راه هست. بی نهایت طریق هست و باید باورهای توحیدیم رو قوی کنم. قشنگ به خاطر دارم زمانی که باورهای توحیدیم قویتر از الانم بود از جاهایی که فکرش رو هم نمیکردم و در صورتی نه رتبه بالایی داشتم و نه مهارتهای الانم رو داشتم مشتری برام میومد و کلی پروژه قبول میشدم حتی با قیمت بالاتر از بازار.. ولی الان فکر میکنم چون کارم ارزون نیست میرن سراغ بقیه.. یا افرادی که رتبه بالاتری دارن پروژه ها رو بر میدارن و به این دلیل پروژه به من نرسیده. درصورتی که اینطور نیست. باید خیلی بیشتر روی باورهام کار کنم..
عاشقتونم. امیدوارم خداوند بهتون ثروت و نعمت و برکت و باورهای عالی تر و فرکانسهای توحیدیتر بیشتر و بیشتر بده.
میخواستم از دوستانی که سخنان استاد رو به صورت متن مینویسن و در این قسمت میزارن تشکر کنم، چون ما روستا زندگی میکنیم واینترنت اینجا ضعیفه و جوریه که گاها نمیشه سخنان استاد و گوش کنم و مطالب و اینجا میخونم
تو این فایل از قدرت قلم گفتین ، من عاشق نوشتن هستم وکل دوره ی ثروت یک رو نوشتم چندین دفتر از تمرینات دوره رو پر کردم .
حتی دوتا دفتر از تمرین فانوس دریایی دوره ثروت2
را نوشتم ، رفتم سراغشون وای خداوندا!!!!!!!!!! چقدر زندگی من عوض شده ،من به خیلی چیزها که میخواستم رسیدم.
به دریم بردم که نگاه میکردم تقریبا به کلش رسیدم وتجربه ش کردم وآرزوهام برام خاطره شده وچند تایی هم نرسیدم با چشمان پراز اشگ ولبخند و شادی تکرار میکردم پس میشود ، پس می شود ، به قول استاد همه چی امکان پذیره ، شدنیه ،
من منتظرم خدای مهربان ، منتظر دریافت معجزات و خواسته های بعدیم .
حالا وقتشه یه دریم برد جدید از اهداف جدیدم بسازم.
درمورد گذشته مون، وقتی منو همسرم برای بچه ها صحبت میکنیم ، بچه ها میگن شما چه زندگی عالی و پر برکت وشادی داشتین ، درحالی که من اون موقع فکر میکردم چقدر بدبختم ، الآن با دیدگاه فعلی می بینم درسته، من از بچگیم زندگیم مرفه بوده ولی چرا شاد نبودم.
چون قانون شکر گزاری را بلد نبودم، همیشه چشمم به نداشته ها بود .
الآن سپاسگزاری به شیوه جدید ورد زبانمان شده تا میتونیم از موفقیت هامون ودستاوردهامون صحبت می کنیم پس عزّت نفسمونو پرورش میدیم.
الآن بعد از مدتها چند عروسی دعوت شدیم وبه جای ناشکری کردن با لطف وفضل الهی داریم خودمونو برای رفتن آماده میکنیم وسعی میکنم به جای تقلید از بقیه ،فقط شاد باشم واز جشن لذت ببرم انشاللّه جشن وشادی قسمت همه تون بشه .
در مورد کارم ،من تا زمانیکه تمرکزم به این بود که من خیاطی بلد نیستم باید دوره بگذرونم تا بتونم بدوزم ،این باور اشتباه یه عمر منو به مسیر کارهای دیگه برد، حالا که فهمیدم علاقه ی اصلی من خیاطیه به جای ترسیدن ازغولهای خیاطی دارم کم کم از اینترنت وپیج های خیاط ها یاد میگیرم ولباس میدوزم، من خودم رو تحسین میکنم ،چون تونستم به ترسام غلبه کنم ولباس مجلسی برای خودمون بدوزم پالتو فوتر با آستر بدوزم
اینا رو میگم به خاطر اینکه یکی از فامیلمون چهار دوره ی خیاطی رفته ولی همش دنبال بهونه است وکار نمی کنه .وهر وقت لباسهایی که دوختم رو میبینه میگه پارچه بگیریم تا برامون بدوزی.
اینا همون ترمزهاییه که هر کس برای خودش ساخته واینطوری جلوی پیشرفت آدم رو میگیره،پاشنه آشیلهای این فامیلمون باعث رها کردن کارش شد ومال من باعث دیر اقدام کردن من شد ولی خدا رو شکر تونستم شروع کنم وامیوارم کسب وکار پر سودی ازش بسازم.
به نام خداوند جان
سلام ،سلام به همه دوستان و استادان عزیز
خدا را شکر بابت هدایتم به این فایل
سوال 1
در مورد عزت نفس کار کردن
جواب ؛
در مورد عزت نفس باید همیشه روش کار کنیم .
ویکی از راههای تقویت عزت نفس ،روی مهارت مون کار کنیم وتمام وجودمون بذاریم برای پیشرفت
ویک کار عملی ( یک دفترچه همرام باشه که توانایی که کسب میکنم بیام بنویسیم )
ودر کنار ش باید شخصیتمون بسازیم مثل روابط
حتی موقعی که اتفاق بدی میفته
2 ) قدرتمند ترین باور چی بودهدر مورد موفقیت مالی؟
قدرتمند ترین باور نداریم .بستگی به شرایطی که بزرگ شدیم و باورهای که داشتیم داره
اولین باور که استاد تغییر داده ،که پول داره ها از طریق دزدی به جایی رسیدن و….فقیر ها آدم با خدایی هستن و….ثروت آدم از خداوند دور میکنه
.
وبعد در مورد یهیودی تحقیق کرده ساده کردم
( هر چه ثروتمند بشم به خداوند نزدیک میشم )
واین نکته مهم خیلی برام جالب بود که
موفقیت مالی نیازمند اول در مهارتمون پیشرفت کنیم وبعد باور هامون تغییر بدیم .در مورد ثروت
واین منو تکان داد در مورد تحول
3 .پاشنه آشیل پیدا کردن و( نقاط ضعف )وچطور درمان کردن ؟
برای موفقیت مالی باید روی نقاط قوت تمرکز کنی
ولی باید در ضعف های خودتو تقویت کنی وباید حلش کنی که باعث پیشرفت در نقاط قوت بشه .
منم مثل استاد خیلی غرور دارم از درون ولی به ظاهر خیلی خوبم
منم باید چشم گفتن یاد بگیرم که بعضی اوقات یادم میره
غرور نه تنها در روابط با آدم ها بلکه با خدا و نا شکری کردن
که پاشنه آشیل منه
و پا روی ترس ها گذاشتن
وباید
نقاط قوت تقوت کنم
ونقاط ضعف بهبود بدم .
یک دوره خود شناسی خوب که استاد شایسته گفتن
دوره روان شناسی ثروت 1 در مورد اینکه بتونی رفتار و باور بشناسی و بتونی تغییر بدی
وانشالله این دوره هم میخرم
والان چند روز پیش به لطف الله ،دوره عزت نفس خریدم که بعد از گام ها
میرم برای دوره عزت نفس ،با توکل بر خدا
خدایا ازت ممنونم بابت اینکه منو داری رشد میدی با این فایل ها و دعا میکنم انشالله بتونم در این مسیر سر بلند بیرون بیام .
الهی آمین .
ممنون از استاد عزیزم و مریم جان و تمام کامنت ها که به من کمک میکنه تا خودم بهتر بشناسم .
در پناه خدا
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
سلام دوستان هم گام
گام نوزدهم
تقویت نقاط مثبت خودش به نحوی یه بخشی از نقاط ضعفو پوشش میده
کسب مهارت مورد علاقه
من هم دارم روی مهارتم کار میکنم تا حرفه ای تر بشم
وقتی من حرفهای باشم تو کسب و کارم لاجرم همه ترجیح میدن از خدمات من استفاده کنند تا از خدمات یک مبتدی
و تو این پرسه حرفهای تر شدن باید یک سری نقاط ضعف رو پوشش داد.
خدایا کمکم کن تا روی خودم بیشتر و بیشتر کار کنم.
به نام اون خدایی که هر چه دارم همه از اوست
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام به استاد توحیدی و ثروتمندم سلام به خانم شایسته عزیز ممنونتون هستم که من دارم با آموزهای شما ظرفه وجودمو بزرگتر میکنم و مدارم داره یه ذره میره بالا الهی شکرت
امروز اومدم اینجا هم ردپا از خودم بذارم هم تشکر کنم و هم با شما دوستان عزیزم به اشتراک بذارم که بگم من دیشب هدایت شدم از طریق دختر خانم زیبایم که دستان خداوند شد برایم تا من بتونم یه ترمزمو در کسب و کارم پیدا کنم الهی شکرت سپاسگزارتم
من 1 سال و نیم هست که مغازه دارم و بدون اینکه بفهم این یه ترمزه و اشتباهه میگفتم و مینوشتم من درآمد ماهی 10 میلیون میخوام
دیشب داشت دخترم یه متنی رو از کسب و کار میخوند چون عضو خانواده عباس منشی هستن
آگاهانه میگفت
شروع کردبه خوندن :: تو کسب و کارت محدودیت نذار مثلا نگو درآمد من تا فلان ماه باید 10 میلیون برسه این نقص قانونه یعنی دستان خداوند رو میبندی و و یه نگه دارنده است یه ترمزه منو میگی گوشام تیز شد گفتم دوباره بخون
و هدایت شدم به اشتباهم خداوند هدایتم کرد
و سریع رفتم دفتر مو برداشتم و آوردم و وقتی باز کردم دیدم آره پارسال خودم نوشتم تو فقط روی خودت کار کن و به هیچی کاری نگیر به اندازه ای روی باورهات و شخصیتت کار کنی به همون اندازه درآمدت رشد میکند
دسته خداوند رو باز بذار تو توان و قدرت نداری تو به چطوری و چجوری اون موضوع کار نگیر نمیخواد به خدا بگی چکار کنه تو فقط روی خودت کار کن تو سمته خودتو انجام بده خداوند به وعده اش عمل میکند
و از دیشب خیلی حالم خوبه احساسه عالیی دارم دوست داشتم زود صبح بشه و من بیام به دوستانم بگم به مریم جان به استاد عزیزم بگم من هدایت شدم به اینکه یه ترمزمو پیدا کردم و یه قدم رفتم جلو مدارم رفت بالا و از امروز به خودم گفتم من میتونم از این بهتر هم بشم باید بیشتر روی شخصیتم و باورهام کار کنم تا ترمزهای مخفی دیگر رو پیدا کنم و با سرعت زیاد به خواسته هام برسم و در کسب و کارم رشد کنم و به گسترش جهان کمک کنم و به مردم و انسانهای خوب بتونم خدمت بهتری کنم الهی شکرت
از روزی که این پروژه گام به گام شروع شد و من دارم گام به گام جلو میام خیلی شخصیتم بهتر شده خیلی آرامش دارم برای هر چیزی بهم نمیریزم در طی ساعات روز بیشترشو یعنی 80 درصد آرام هستم خوش بین هستم قضاوت ممنون دروغ ممنون تهمت ممنون حسادت و رقابت ممنون شده تعهد دادم و همه چیز داره تغییر میکنه چون من از درون دارم تغییر میکنم
خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت میگویم
استادم میدونم الان که کامنته منو میخونین خیلی خوشحال میشین چون گفتین هر دانشجوی من رشد کنه یعنی من رشد کردم و بی نهایت خوشحال میشم
خیلی خوشحالم الهی شکرت سپاسگزارتم ای خدای خوبم
الهی و ربی من لی غیرک
خدایا من بجز تو کسی رو ندارم
همه رو به تو میسپارم
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها تا خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
من درحال ساخت نسخه باشکوهتری از خودم هستم و جهان در مقابل این جهاداکبرم چاره ای جز کرنش کردن و بهترین هارو تقدیمم کردن نداره
چه سعادتی بالاترازینکه هرروز صبح به عشق نوش جان کردن این آگاهی ها بیدارشی و از این اقیانوس عظیم آگاهی ، به اندازه ی ظرفت برداشت کنی و بری و باهاش زندگیتو بسازی ، خداروشکر میکنم که بهبود هرگز تمام شدنی نیست و من همیشه باید دراین مسیر مسرت بخش باشم ،خداروشکر میکنم که باورکردم و درک کردم که باید هرروز رو خودم کار کنم هرروز این آگاهی هارو تکرار کنم،تا شجاعت توحید عملی رو بدست بیارم و وقتی به این شیوه زندگی میکنم ،کم کم توش مهارت پیدا میکنم و ازاین طریق نتایج از راه میرسن و من هرروز امیدوار تر ، شادتر، وماهر تر میشم درانجام تمرینات،
استاد فرمودین نتایجتون رو هربار مرور کنید تا عزت نفس تون تقویت بشه و من هرروز با نوشتن نتایجم در سایت،اینکارو میکنم و بااین کار واقعا ایمانم به توانمندی هام و موفقیت های ریز و درشتی که بدست آوردم بیشتر میشه و اینا پله های میشن برای موفقیت های بعدیم .
راجب کار کردن رو بحث روابط باید بگم که به تازگی دوره عشق و مودت در روابط رو از سایت تهیه کردم و امروز بعد از پنج دور گوش دادن جلسه اول ، میخوام برداشت هامو تو سایت تو صفحه مخصوص اون محصول بنویسم و خیلی امیدوارم که بعد از پایان اون دوره ، رابطم هم با خودم و هم با جهان هستی درصلح بیشتری باشه هرچند که همین الآنم بسیار از رابطه با خودم و دیگران راضی هستم اما استاندارد هام بالاتر رفته و میخوام که بهتر از این باشه .
در رابطه با عزت نفس ، هم محصول ارزشمند احساس لیاقت رو خریداری کردم و درحال کار کردن رو خودم هستم و یکی دو جلسه دیگه دارم که برای دور اول تمومش کنم اما متعهدم که همچنان روی این محصول کار کنم تا به نتایج بهتری برسم
راجب ثروت هم محصول روانشناسی ثروت یک رو دور سومشو تموم کردم و میخوام به تازگی روانشناسی ثروت دو رو آغار کنم البته دور دوم شو
تا انشاالله در تمام جنبه های زندگی به صورت دائمی خودمو بهبود ببخشم .
نتایجی که از این محصولات گرفتم رو همه رو در صفحه های مخصوص همون محصولات نوشتم و انقدر منو ارتقاء دادن که روزی نمیشه بدون این آگاهی ها زندگی کنم چون هرآنچه دارم از عمل به همین آموزش هایی هست که شما دراختیارمون قرارمیدین
دوستتدارم و عشق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز، مریم جانم و تمام دوستان خوبم
چقدر جالب که این فایل با عزت نفس شروع شد
چون من امروز داشتم به این فکر میکردم که من از روزی که دوره عزت نفس رو تهیه کردم تا یک ماه پیش، واقعا روی آگاهی هاش کار کردم اما نمیدونم چرا توی همین یک ماه احساس میکنم دارم آروم آروم دوباره عزت نفسم رو از دست میدم. داشتم نا امید میشدم که شاید من مشکل دارم. ولی وقتی توضیحات استاد رو توی این فایل شنیدم، فهمیدم مشکل از من نیست؛ مشکل اینه که اولا عزت نفس هنوز در وجود من نهادینه نشده و دوما حتی اگر هم نهادینه بشه، باز هم باید دائما روش کار کنم تا نتیجه بگیرم.
یعنی میخوام هزار بار با خودم اینو تکرار کنما…من باید همیشه روی عزت نفسم کار کنم. همیشه
هیچ انتهایی هم برای این تمرین و تکرار وجود نداره
و در این مورد که بهترین راه ساخت عزت نفس، کار کردن روی یک مهارتی هستش که بهش علاقه داریم و توش حرفه ای بشیم.من این موضوع رو به این شکل نمیدونستم و بنظرم خیلی میتونه موثر باشه؛ مخصوصا اینکه وقتی ما تمام وجودمون رو توی یک مهارت بزاریم، باعث میشه فضای ذهنی ما مشغول پیشرفت کردنمون باشه و از افکار پوچ و بیهوده دور بشیم و فرکانسمون بالاتر و بالاتر بره
به نام خدای بسیار مهرباااان و بسیار بخشنده
سلام استاد عزیزم و مریم نازنینم
چقدر خوشحالم که با پروژه گام به گام مهاجرت به مدارهای بالا رو با عشق برامون آماده میکنین و بسیار با تدبیر و آگاهی و
به موقع به سوالاتی که در ذهنم نقش بستن ،کمک میکنین
درمورد نقاط ضعف و قوت که استاد فرمودن بهتره روی نقاط قوت بیشتر کارکنین و در کنارش نقاط ضعفی که پاشنه آشیل
شماست و نمی ذاره که حتی نقاط قوت خودتو ببینی و به حساب بیاری ،جدی تر کار کنی و اینکه آگاه باشی که این نقاط
ضعف همیشه همراهت هستن و آگاهانه باهاشون در تمام جنبه های زندگیت ،(توجه کنیم بهشون تا به بیراه نریم)
من برای نقاط قوتی که در کارم داشتم ،بسیار بسیار اهمیت میدادم و بیشترین بار رو روی این بخش از کارم گذاشته بودم
ولی یک موضوعی که در کار من هست اینه که تو نقاط ضعف ات باید پوشش داده بشه تا نقاط قوت ات زیر سوال نره
مثلا :من در نقاشی سایه های خیلی خوبی روی پوست مدل ،می زنم ،یکدست و روشنی و تیرگی ها با تبحر بالا اجرا میشه ولی یک نقطه
ضعفی که باید بگم این بود که من نمی تونستم با انگشت زغال رو روی مقوا محو کنم و اینکه انگشتم زغال رو تاچ کنه ،حالت
چندش آوری و یا کثیفی و کثیف شدن انگشتهام برام عذاب آور بود و مدام با دستمال مرطوب پاک میکردم و بعد باید دستم
خشک میشد و یا اگر امکان شستن داشتم می شستم و دوباره بعد خشک کردن دستم ،شروع به کار یکردم این خودش یک
نقطه ضعف بزرگ بود که در وسط کار باید به تمیز کردن انگشتان دستم مشغول میشدم و یک توقف بود برام
یک روز باخودم تصمیم گرفتم طرحی رو کار کنم که با محو کردن زغال ویا پاستل مشکی یک نیم رخ به سبک خاص بزنم و
خودمو برای رفع ، این نقطه ضعف مشغول کردم 8 ساعت زمان برد ، یک تابلو A3رو با روش محو کردن توسط انگشتهام
،انجام بدم وقتی که کارم تموم شد ،یک چهره بسیار زیبا به خاطر بافت بسیار خاص و جذابی که با انگشتهام طرح سایه رو
روی صورت مدل حک کرده بودم که خودم خیلی لذت بردم و به این نقطه ضعف ام غلبه کردم و بعد از اون تمرین تونستم
پاستل کار کنم چون اصلا نقاشی های پاستل رو با انگشت باید کارکرد .
و درمورد غرور که فرمودین من هم غرور زیادی دارم و داشتم جوری که خدا رو هم بندگی نمی کردم ،استاد همش میگفتم
مگه خدا نگفته تو اشرف مخلوقاتی ،پس وقتی من خودم خدا هستم و خدا بهم عقل داده تا تدبیر کنم و بیندیشم ،پس من
میدونم کدوم کار خوبه و نتیجه میده اونو انجام میدم ،و استاد عزیزم این یکی از بزرگترین پاشنه های آشیل من هست آخه
یکی باید بگه تو،که ، اصلا هیچ چیزی برای تو نیست حتی اون دم و بازدم هم به دست تو نیست به اختیار تو نیست ویا
اصلاتوچیکاره هستی جز اینه که باید بندگی خدا رو کنی و نتیجه هم دست تو نیست ،دست خداست فقط تو وظایف ات رو
درست انجام بده نتیجه خودش میاد.
استاد من دیوانه وار با غرورم زندگیمو هدر دادم و خیلی برام مهم بود که خودم و فقط خودم باید کاری انجام بدم و خدا منو
آفریده و عقل داده که من خودم راه خودمو پیدا کنم و پیش برم حالا هوامو حتما داره توی مسیر بلایی سرم نیاد خودش مراقب من هست .
یه تنه باید بجنگم و برم جلو ،روزگار بی رحم باید حواسمو جمع کنم ،اینا همه از روی ترس از خدا که خدا دیگه باتو کاری نداره فقط تورو آفریده و فقط
برای امتحان کردن و ببینه تو چه انسانی هستی باید خودتو جمع و جور کنی و بهش ثابت کنی که دختر خوب و انسان خوبی هستی ولی هر روز
بیشتر غرق میشدم از بی توکلی به خدا و هرروز این بند رو سفت تر به پام می بستم و خودمو اسیر زندگی به اختیار خودم کرده بودم و هر روز بی چاه
تر میشدم و می گفتم کجای کار من اشتباه هست ،به اصطلاح خودم ،سال که داشت تموم میشد شروع میکردم به معدل گیری از خودم و کارهام ،ولی
هر سال اوضاع بدتر میشد و حالم بدتر از سال قبل میشد .
خداروهزاران بار شکر میکنم که درمسیر خودشناسی قرار گرفتم البته اینم گرفتن دستم ،توسط خدا بود یک روز خسته بودم از این مسابقه و کم آوردن
در برابر روزگار لعنتی ،این همیشه ورد زبونم بود ای روزگار لعنتی ،توبامن چیکار میکنی مگه من چه گناهی کردم درحق تو که بامن اینجوری میکنی
اوضاع اصلا بر وفق مرادم نبود تازه حالت عادی که مردم زندگی میکردن رو هم نداشتم ،یک روز خدارو صدا زدم و گفتم خسته شدم از زندگی ناجوری
که دارم می خوام یک زندگی سالم داشته باشم ،خدا صدام رو زود شنید و دقیقا توی چند روز با نام شما آشنا شدم و پی گیر شدم و متوجه شدم که
شماخودتو و زندگیتو نجات دادی و ساختی و منم خوشحال شروع کردم و با مفاهیم و حرفهایی آشنا شدم که اصلا هیچ کس یک جمله از حرفهای
شما رو به من نگفته بود و وقتی شبها می خوابیدم و به حرفهای شما فکر میکردم یه نور امیدی در دلم روشن میشد و صبح که ازخواب بیدار میشدم
می گفتم اینم حرفهای توقصه هاست ولی نتایج شما که دروغ نبود چشم هام می دید ولی ذهنم قبول نمی کرد.
خیلی خیلی کار داشتم ،ذهنم پر بود از نشدن ها ،نیست ها،نمیشه ها،زورگویی ها،تجربه زیر خط فقر بودن ها،دعواهای پدرومادرم سر پول و هزینه های زندگی ،خودم هم همینا رو زندگی می کردم با خود دروغی که ساخته بودم و یک سیه بزرگ که منو داشت قورت میداد و خود واقعی من ضعیف در گوشه قلبم هراز گاهی یک عصیانی می کرد و دوباره خاموش اش میکردم و ……،
الان بعد 5 سال و اندی خیلی بهترم و خیلی خودم و خدارو بهتر شناختم
سپاس از وجودتون استاد ،پایدار باشید
به نام پروردگار رب العالمینم
سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام
گام 19
استاد عزیزم
در این فایل به دوره ی عشق و مودت اشاره کردید من چند وقت پیش این دوره رو خریدم و در این مدت فقط فایل ها رو گوش دادم و دو اتفاق عالی رودریافت کردم که خیلی برام مهم بودن
یکی اینکه قبلا وقتی بچه ی کوچکی رو می خواستم بغل کنم مقاومت میکرد و همیشه برام سوال بود که چرا بچه ها بغلم نمیان چون برعکس من همسرم و دخترم خیلی راحت با بچه ها ارتباط برقرار میکردن ولی پریشب برادر زادم که یه دختر 15 ماهه و بسیار زیبا داره اومدن خونمون و من وقتی سه ماه بوده دیدمش چون تهران زندگی میکنن و همیشه پیشمون نیستن وقتی اومدن خونمون من از بغل باباش گرفتمش این بچه اونقدر راحت تو بغلم موند که هر کی می خواست بغلش کنه خودش رو می چسبوند به من و بغل حتی بابا و مامان خودش هم نمی رفت من خیلی خیلی خوشحال شدم برای بهتر شدن فرکانس و انرژی ام و نتیجه ی دیگری که گرفتم این بود که برای یه مشکلی که دخترم داره هر چی تلاش میکردم که بره دکتر همیشه مقاومت میکرد و می گفت تا درسم تموم نشه نمیرم چون دانشجو هستش ، بعد اینکه من فایلهای عشق و مودت رو گوش میدادم البته هندزفری تو گوشم بود ، گفتم خدایا فقط تو قادری که این دختر رو هدایت کنی
و در کنار این گفتگو به دخترم هم حق میدادم که فعلا پیشنهاد من رو نپذیره و سوالی هم از خداوند پرسیدم گفتم چرا این دختر حرفم رو گوش نمیده درسته که درس داره ولی این ترم سه روز آخر هفته تعطیله تازه بعد عید هم چهار روزش تعطیله و استاد جان خدا شاهده که فورا خداوند این گفتگو رو با من کرد و گفت چون خودت کتفت درد میکنه و بی خیال نشستی و نمیری دکتر تو وقتی به فکر خودت نیستی حرف و سخنت تاثیر گذار نیست و واقعا جا خوردم گفتم آره واقعا راست میگی خدایا
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی و تصمیم جدی گرفتم که در هفته جاری برم دکتر البته قبلا سه بار رفتم دکتر ولی نتیجه بخش نبوده از خداوند قادر حکیم می خوام که این دفعه کتفم کاملا خوب بشه انشالله
و جالبه همینکه من این تصمیم رو گرفتم روز بعدش دخترم اومد به کف پام و پاشنه ی پام کرم مرطوب کننده مالید و این حرکت محبت آمیزش تا به حال بی سابقه بود هر چند همیشه خیلی محبت میکنه و منو مدام میبوسه و ازم تشکر میکنه ولی این کارش بی سابقه بود و در پی این کار رگهای واریسی روی پام رو دید گفت مامان برای اینها برو دکتر منم گفتم آره میرم ولی تو هم برو دکتر و بزار مسائل مون رو به موقع حل کنیم و نذاریم انباشته بشه و اتفاقی که افتاد این بود که فورا موافقت کرد و من اینترنتی وقت ویزیت گرفتم و خیلی سپاسگزار خداوند شدم که اینجوری هدایت کرد من و دخترم رو
استاد عزیز و گرانقدرم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی سپاسگزارتون هستم
سلام خدمت همراهان عزیز.
این قسمت از دورهی گام به گام برای شخص من تمرینات زیادی داره که باید انجام بشه و انجام دادنشون هم نیازمند زمان هست و نمیشه با یکی دو روز تمرکز انجامشون داد ولی میشه با یکی دو روز تمرین شروعشون کرد. چند نکته رو من در این قسمت یاد گرفتم که اینکه ایجاد عزت نفس مثل قرص نیست و ممکنه با یک سری اتفاقات که در زندگی میافته از دست بره و باید همیشه روش کار کرد، مواردی که عزت نفس رو به صورت عمقی افزایش میده اولا ایجاد مهارت در زمینهی مورد علاقه هست، دوم به یاد آوردن پیشرفتها در زندگی هست و سوم ایجاد روابط خوب با خانواده، دوستان، همکاران و..
در مورد به یاد آوردن پیشرفتها من دفتری که استاد گفتن رو درست کردم و توش یک سری موفقیتهای کوچک و بزرگی که اخیرا به دست اوردم رو نوشتم ولی باید این تعهد رو به خودم بدم که هر پیشرفت دیگهای دارم رو هم در این دفتر وارد کنم و بدیهی ندونمش و یادم نره! یکی از مواردی که در دورهی عزت نفس بیان شده این هست که آدم باید خودش رو باور داشته باشه. به خودم گفتم چطور میتونم خودم رو باور داشته باشم و این ایده اومد که لیست کارهایی که تا الان انجام دادی رو بنویس که ایمانت قوی بشه که تو توانمندی و کلی کار انجام دادی و این نشون میده که میتونی کل کار دیگه هم انجام بدی. بعد از نوشتن 70 الی 80 مورد ذهنم میگفت خب اینا که چیزی نیست تو فلان چیزها رو نمیتونی چون اونها از این چیزهایی که نوشتی سخت تر هست درصورتی که همهی این مواردی که من نوشتم در موقعی که بدست نیومده بودن آسون به نظر نمیرسیدن و یک خواسته جدی بودن برای من و براشون تلاش کردم و بهشون رسیدم. خلاصه نمیدونم چه منطقی میشه آورد که ذهنم خودش رو بیشتر باور کنه و خود تحقیری نداشته باشه که اینا که چیزی نیست بقیه چیزها سخت تر و ناممکن تره به اونها نمیرسی..
خب برای افزایش عزت نفس که باید مهارتها رو افزایش بدی، من یکی از زمینههای مورد علاقم در حوزه تکنولوژی رو انتخاب کردم که «لینوکس» هست و گفتم بیام مهارتم رو توش افزایش بدم. من در بسیاری از موارد لینوکس مهارت دارم اما یک فردی رو در اینترنت میشناسم که باتوجه به رزومهای که داره احساس میکنم که توانایی و مهارتها و دانش بالاتری از من داره و به همین دلیل رفتم دورهی مقدماتی آموزش لینوکسش رو تهیه کردم که یادبگیرم، حس کردم که این دوره که به نظر برای من مبتدی به نظر میرسه، مطالبی رو برای بیان کردن به من خواهد داشت و من حدود 5 جلسه یا بیشتر رو از دورهاش گذروندم و دیدم که خیلی از مطالب رو بلد بودم اما نکاتی هم وجود داشت که جدید بود و فارغ از مهارت لینوکس، شیوهی تدریساش برام جالب تر به نظر رسید و خشک نبود و سرگرم کننده بود. یعنی خسته کننده نبود و نشاط داشت، همین اقدامی که انجام دادم باعث شده که من توی لینوکس پیشرفت کنم و این خودش این نکته مثبت هست و یک پیشرفت که باید ثبت بشه اما خب دورهاش حدود 8 ساعت و خوردهای هست و یک دفعه نمیشه همهاش رو دید و یادگرفت و باید قدم به قدم پیش رفت و قدمهای بعدی رو که برمیدارم و مهارتام قویتر افزایش پیدا میکنه باعث میشه که عزت نفسم هم افزایش پیدا کنه. البته دوست دارم دوره های پیشرفتهاش رو هم که مربوط به «ال پی آی سی یک» و «ال پی آی سی دو» هم میشه رو هم بگذرونم که مباحث پیشرفته تر لینوکس رو یاد میده ولی هدفم این نیست که مدرک بگیرم بلکه میخوام مطالب کاربردیش رو استخراج کنم و مواردی که به صورت عملی باعث میشه نتیجه خلق بشه که بتونم ازش برای ایجاد یک نتایج عملی استفاده کنم نه اینکه تئوری یک سری چیزها رو بلد باشم که فقط مدرک تحویل آدم داده بشه و در هیچ جا کاربردی نداشته باشه. من شیوهی خودم رو دارم برای یادگیری و مباحث باید عملی باشه و الا میشه همون دانشگاه که جز چند واحد محدود بقیهاش به هیچ دردی نمیخورد. مثلا باید مینشستی در درس سیستم عامل حساب میکردی که سیستم عامل به چه ترتیبی پردازش های این پروسهها رو انجام میده و زمانش رسیدگیاش رو حساب میکردی حالا این خوب بود حداقل یک درک از عملکرد سیستم عامل کامپیوتر به آدم میداد ولی در درسهای عمومی مثل تاریخ امامت باید میشستی میخوندی که در فلان سال برای امامان چه اتفاقی افتاده، خب به من چه؟ چه کاربردی داره؟ چه مسئلهای رو حل میکنه؟ چه نتیجهای ازش درمیاد؟
موضوع دیگهای که در این فایل برام تکان دهنده بود بحث این هست که در حوزهی ثروت و موفقیت مالی اول باید مهارت در حوزه مورد علاقه بدست بیاری و حرفهای بشی و بعد اگه از اون مهارت پول در نمیاری روی باورهای ثروت آفرین کار کنی تا پول وارد زندگیت بشه. من الان مهارتهای متنوعی در حوزه کامپیوتر دارم و میدونم باید هر روز بیشترشون کنم اگه از همینها پول در نمیارم یا درآمدم رو به افزایش نیست به خاطر باورهای محدودم در حوزه ثروت هست چون خیلیها هستن که در این حوزهها دارن پول درمیارن و از طرف دیگه باید مهارتهامم همیشه بهبود بدم و برم موارد مختلف رو یادبگیرم که باعث میشه بهتر مسئله حل کنم.
یکی از باورهای محدود من بحث وجود رقیب در کار هست که فکر میکنم مانع ثروت سازی من میشه، من میگم که خیلی افراد هستن که مهارتهایی که من دارم رو هم اونها دارن و اونها پروژههای بازار رو ماله خودشون میکنن و دیگه نمیگذارن پروژه به من برسه. (انگار رزق و روزی من دست اونهاست.. در صورتی که رزق روزی دست خداست) حالا چرا پروژه رو مالِ خودشون میکنن؟ به این دلیل که ارزون تر کار رو انجام میدن، یا به این دلیل که در پلتفورمهایی که کار میکنیم رتبه بالاتری از من دارن چون سابقه بالاتری دارن یا پروژههای بیشتری رو انجام دادن و رتبشون افزایش پیدا کرده، و یک نکته جالب اینکه من در پلتفورمها دیدم که برخی افراد موفقیتی که افراد دیگه در 5 سال بدست آوردن رو 2 الی 3 برابرش رو در 1 الی 2 سال بدست آوردن. قشنگ نشون میده که به دلیل باورهای خوبی که دارن تونستن این موفقیت چند برابری رو بدست بیارن و الا چه عامل دیگه ای میتونه باشه؟ من دیدم یک فرد در 1 الی 2 سال تونسته خودش رو به رتبه 20 بازار برسونه، درصورتی که افرادی هستن که بیشتر از 5 سال یا 7 سال سابقه دارن نهایت رتبشون بالای 100 هست و این الگوها نشون میده که اگر باورهای درستی داشته باشی میتونی موفقیتهالی عالی کسب کنی. ولی خب من باورهای محدودی دارم که رقیب میتونه توی زندگی مالی و کاری من تاثیر بگذاره. یا اینکه فقط از طریق این پلتفورمها میشه موفقیت مالی داشت.. نه اینطور نیست بی نهایت راه هست. بی نهایت طریق هست و باید باورهای توحیدیم رو قوی کنم. قشنگ به خاطر دارم زمانی که باورهای توحیدیم قویتر از الانم بود از جاهایی که فکرش رو هم نمیکردم و در صورتی نه رتبه بالایی داشتم و نه مهارتهای الانم رو داشتم مشتری برام میومد و کلی پروژه قبول میشدم حتی با قیمت بالاتر از بازار.. ولی الان فکر میکنم چون کارم ارزون نیست میرن سراغ بقیه.. یا افرادی که رتبه بالاتری دارن پروژه ها رو بر میدارن و به این دلیل پروژه به من نرسیده. درصورتی که اینطور نیست. باید خیلی بیشتر روی باورهام کار کنم..
عاشقتونم. امیدوارم خداوند بهتون ثروت و نعمت و برکت و باورهای عالی تر و فرکانسهای توحیدیتر بیشتر و بیشتر بده.
بنام خداوند زیبایی ها و فراوانی
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان سایت
میخواستم از دوستانی که سخنان استاد رو به صورت متن مینویسن و در این قسمت میزارن تشکر کنم، چون ما روستا زندگی میکنیم واینترنت اینجا ضعیفه و جوریه که گاها نمیشه سخنان استاد و گوش کنم و مطالب و اینجا میخونم
سلام به همه ی عزیزان به خصوص استاد ومریم عزیز
تو این فایل از قدرت قلم گفتین ، من عاشق نوشتن هستم وکل دوره ی ثروت یک رو نوشتم چندین دفتر از تمرینات دوره رو پر کردم .
حتی دوتا دفتر از تمرین فانوس دریایی دوره ثروت2
را نوشتم ، رفتم سراغشون وای خداوندا!!!!!!!!!! چقدر زندگی من عوض شده ،من به خیلی چیزها که میخواستم رسیدم.
به دریم بردم که نگاه میکردم تقریبا به کلش رسیدم وتجربه ش کردم وآرزوهام برام خاطره شده وچند تایی هم نرسیدم با چشمان پراز اشگ ولبخند و شادی تکرار میکردم پس میشود ، پس می شود ، به قول استاد همه چی امکان پذیره ، شدنیه ،
من منتظرم خدای مهربان ، منتظر دریافت معجزات و خواسته های بعدیم .
حالا وقتشه یه دریم برد جدید از اهداف جدیدم بسازم.
درمورد گذشته مون، وقتی منو همسرم برای بچه ها صحبت میکنیم ، بچه ها میگن شما چه زندگی عالی و پر برکت وشادی داشتین ، درحالی که من اون موقع فکر میکردم چقدر بدبختم ، الآن با دیدگاه فعلی می بینم درسته، من از بچگیم زندگیم مرفه بوده ولی چرا شاد نبودم.
چون قانون شکر گزاری را بلد نبودم، همیشه چشمم به نداشته ها بود .
الآن سپاسگزاری به شیوه جدید ورد زبانمان شده تا میتونیم از موفقیت هامون ودستاوردهامون صحبت می کنیم پس عزّت نفسمونو پرورش میدیم.
الآن بعد از مدتها چند عروسی دعوت شدیم وبه جای ناشکری کردن با لطف وفضل الهی داریم خودمونو برای رفتن آماده میکنیم وسعی میکنم به جای تقلید از بقیه ،فقط شاد باشم واز جشن لذت ببرم انشاللّه جشن وشادی قسمت همه تون بشه .
در مورد کارم ،من تا زمانیکه تمرکزم به این بود که من خیاطی بلد نیستم باید دوره بگذرونم تا بتونم بدوزم ،این باور اشتباه یه عمر منو به مسیر کارهای دیگه برد، حالا که فهمیدم علاقه ی اصلی من خیاطیه به جای ترسیدن ازغولهای خیاطی دارم کم کم از اینترنت وپیج های خیاط ها یاد میگیرم ولباس میدوزم، من خودم رو تحسین میکنم ،چون تونستم به ترسام غلبه کنم ولباس مجلسی برای خودمون بدوزم پالتو فوتر با آستر بدوزم
اینا رو میگم به خاطر اینکه یکی از فامیلمون چهار دوره ی خیاطی رفته ولی همش دنبال بهونه است وکار نمی کنه .وهر وقت لباسهایی که دوختم رو میبینه میگه پارچه بگیریم تا برامون بدوزی.
اینا همون ترمزهاییه که هر کس برای خودش ساخته واینطوری جلوی پیشرفت آدم رو میگیره،پاشنه آشیلهای این فامیلمون باعث رها کردن کارش شد ومال من باعث دیر اقدام کردن من شد ولی خدا رو شکر تونستم شروع کنم وامیوارم کسب وکار پر سودی ازش بسازم.
منتظر خبرای خوب من باشید .