مصاحبه با استاد | کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی - صفحه 19

301 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.

    درود خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته محترم و عزیز.

    درود خدمت همه دوستان همفرکانسی و عزیز.

    گام نوزدهم .

    《کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی》

    چگونه پاشنه های آشیل خود را بشناسم و روی بهبود آنها کار کنم؟ ( منظور از پاشنه آشیل، نقطه ضعف شخصیتی است که بیشترین ضربه ها از آن نقطه به زندگی ما وارد می شود)

    بزرگترین پاشنه آشیل که من از بچگی داشتم کم رو بودنم بود که بشدت اذیتم می‌کرد این ضعف شخصیتی تا 17 سالگی با من بود و هرچه بیشتر می‌گذشت بیشتر می‌فهمیدم چقد این موضوع منو محدود میکنه و نمیتونم از پس کارها و زندگی بر بیام و چقد توی روابط با مردم ناتوان بودم بعد کم کم شروع کردم به تغییر این ضعف همونجوری که کم کم این ضعف در من شکل گرفته بود کم کم توی چندین سال طول کشید تا بشدت کمرنگ شد .

    هر چقد که این ضعف رو کم میکردم از اون طرف رفتارهای متضاد رو با اون انجام می‌دادم تا جایی که یهو بخودم اومدم دیدم چقد تغییر کردم و هر مسئله ای توی جامعه و ارتباطاتم داشتم با پا گذاشتن روی این خصلت نامناسب اون رو حل کردم . این که استاد میگن باورهای محدود کننده از بین نمی‌روند و کمرنگ می‌شوند و همیشه باید روی اونها کار کنیم واقعاً درسته چون من الان که 39 سالمه یه جاهایی توی یه مسائلی هنوز اون ضعف نَمُرده و یه تلاشی میکنه درسته که من پا روی اون ضعف میذارم برای انجام کارها و یه سری ارتباطات، اما اون انگار آتیش زیر خاکستره و منتظره که بهش بها بدی دوباره میاد بالا نه به شکل کمرویی بلکه مثل یه ترمز یا دست انداز یا مانع که میخواد باعث توقف بشه ، برای جلوگیری از رشدش باید بخودم انگیزه بدم و با حرفها و گفتگوهای ذهنی مثبت آب بریزم و خاموشش کنم با دیدن این فایل بیشتر متوجه شدم که اگه رشد و پیشرفتم به اندازه میزان کارهایی که انجام دادم نبوده دلیلش این بوده که با وجود این ترمز نتونستم مهارتهام رو توی جامعه ارائه بدم .

    نقاط قوت خیلی زیادی هم دارم توی کار خودم که باغ ویلا سازیه مهارتم به اندازه هستش که توی کاشت نهال و پرورش اون بسیار مهارت دارم توی طراحی و فضا سازی هم به اندازه ی خوبی مهارت دارم که جا داره بازم بهبود بدم ایده های خوبی دارم و ازشون استفاده میکنم ، یعنی وقتی یه ایده ی خامی میاد یکم تغییرش میدم بهش بال و پر میدم و یکی دو روزه انجامش میدم . یه سری ایده ها هم با دیدن فایلهای با کیفیت استاد ازشون الهام میگیرم .توی ساخت ویلا هم از صفر تا صد یه ویلای معمولی رو خودم مهارت رو دارم که تنهایی انجام بدم و الان دارم انجام میدم، اما برای ساخت یه ویلای با کیفیت و عالی و لاکچری اگه بخوام خودم تنهایی انجام بدم خب باید مهارت کسب کنم اما اگه بخوام از نیروی متخصص استفاده کنم میتونم انجام بدم و از پس مدیریت کار برمیام اینها نقاط قوت توی کار خودمه از نظر ارتباطات و بیان کردن مهارت و آگاهی هام در مورد کارهایی که بلدم هم توی جایگاه خوبی هستم. اما بعضی وقتها اون پاشنه آشیل مثل یه مانع از شروع کردن منعم میکنه و باعث حرکت نکردن میشه . اونجاست که باید روی نقاط قوتم کار کنم و بخودم انگیزه بدم از دستاوردهام بخودم بگم تا سوخت بشه برای حرکت کردن .

    هرجا پیشرفتی داشتم و بهبودی ایجاد شده بخاطر پا گذاشتن روی این ضعف بوده . خدارو شکر الان نسبت به دوران نوجوانی هزار برابر بهتر شدم و دیگه اصلاً ربطی به اون شخصیت گذشته ندارم .

    قدرتمندکننده ترین باوری که به شما در زمینه موفقیت مالی کمک کرده، چه باوری بوده است؟

    توی این سوال برای من به جای موفقیت مالی الان باید بگم بهبود وضعیت مالی بهبود وضعیت آزادی مکانی و زمانی . قدرتمند ترین برای من این جمله بوده که دوازده سال پیش که میخواستم از کارگری خارج بشم و برای خودم کار کنم همش به خودم میگفتم این خداونده که روزی دهنده س برای خداوند فرقی نمیکنه که من چه شغلی داشته باشم خداوند رزق منو میده پس چرا برا خودم کار نکنم و از وقتم و انرژیم برای موفقیت دیگران استفاده کنم . با این طرز تفکر، من از اون وضعیت سخت کاری خارج شدم و هر روز آرام آرام توی تمام ضمینه ها رشد کردم . تا جایی که عضو خانواده صمیمی استاد عباسمنش شدم .

    بنظر من انسان‌هایی که خداوند مهر جهالت رو از روی قلبشون برمیداره و به نعمت آگاهی از قوانین جهان مسلحشون میکنه و توی این مدار آگاهی ، سعادت در دنیا و آخرت قرار می‌گیرند که از دسته اکثریت خارج میشوند کسانی هستند که توی فطرتشون باورهای بهتری نسبت به بقیه از خداوند دارند و در مسیر توحید حرکتی کرده اند مثل تمام افرادی که توی سایت هستند اما مدار هر کدوم از ما متفاوته چون نتیجه های دوستان هم متفاوته .

    در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید .

    با سپاس از خانوم شایسته عزیز و استاد عباسمنش عزیز و گروه تحقیقاتی عباسمنش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1316 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان ..

    بنام خدای درونی که هر لحظه ما را بسوی پله های ترقی هدایت میکند…

    ….

    این فایل بازم مرور من بر روی جلسه دوم عزت نفس بود….

    دیدم چقدر عزت نفس میتونه توی جابجای زندگیمون تاثیر گزار باشه‌..

    من اول مهرماه امسال به لطف خدا و هدایتهاش.از همون حرفه ،”الهیم..تونستم این دوره بینظیر رو خرید کنم..

    .این دوره مثل بمب تو زندگیم ترکید..هر چقدر این فایل رو نگاه کردم دیدم هنوز درک نمیکنم تا جلسه سوم پیش رفتم دیدم نمیتونم…

    تصمیم گرفتم بدون عجله و آرام ارام بازم برگردم به فایل اول..بیش از چند بار نگاش:کردم هم بصورت تصویری و هم بصورت صوتی…

    هر سری یچیزی درونمو بولد کرد…و با کار کردن لیرزی…بهبود شخصیتم پرواز گرفت.و کسبکار هدایتیم قدم به قدم پیش رفت..

    وای وای چه کِرمهایی زیر اون باورهای ذهنیم پیدا کردم.چه حرکتهایی …

    و به لطف خداوند…هم شخصیتم رشد کرد و هم مسیر بیزنسیم..رشدهایی که سالها من تو خوابم نمیدیدمشون..بخدا…..

    استاد من تشنه این صحبتهاییم بعضی موقعها ذهنم هنگ میکنه چکار کنه.از بس تو درونم پر از:شور شعفه….

    در کنار عملکرد….همون اعتماد بنفس که من طبق الهاماتم قدم برداشتم…ولی ضعفهای شخصیتیم هنوز بودن.و کم کم در کنارش اونم درست شد…

    و هر سری نوع خوراکم..منظور باورامه ..هر سری با تعقییر مدارم چاشنیش متفاوتر میشد…

    فقط:سعی میکردم عمل کنم به تمرینات…هر جا میترسیدم میفتادم تو دلش…

    هر جا ذهنم جامیموند و حرکت نمیکردم..همونجا رگ غیریتیم در برابر نجوای شیطانی گل میکرد میفتاد وسط…

    چند شب پیش هدایت شدم به قبرستان.من اصلا تجربه توی قبر دیدن رو نداشتم.

    منیکه روز میترسیدم.با وجود اینکه شلوغم بود…

    من تنها و تنها بدون نبود کسی تونستم برای چندمین بار ولی با ورژن بالاتری یبار دیگه غلبه بر ترس کنم..

    خداوند بهم گفت باید قدم برداری یبار دیگه همون قسمت ترست بری…

    و بازم به لطف خودش اینبار متفاوتر انجامش دادم..

    تمام جاهایی که شیطان میگفت نرو یه بلایی بسرت میاد رفتم..من بسیار نقطعه ضعف داشتما…

    و خیلی نقطعه ضعفهای دیگه..

    من یه ادمیم خیلی زود واکنشی میشدم به یسری رفتارها…

    و با تمرین سخت به لطف خدا از حالت غر غر کردن بیام بیرون و اگه هم یچیزی روی مخمه ..نادیدش:بگیرم.

    ضعف دیگه.بسیار ادم عجولی بودم الله اکبر..یادمه قبلنا برای یه ارگان دولتی کار میکردم.اینقدر زنگ میزدم .یادمم میاد خندم میگیره…

    خیلی پلاچ میشدم به چیزی که جز دردسر نبود..بخاطر همین شرایط خداوند پامو شکوند ..و یبارم از پشت سر یه تصادف بسیار فجیعی کردم..

    .

    و بهمین خاطر همیشه توی دردسر میفتادم…

    میدونی چی بود…خداوند از طریق نشانها بهم میگفت اینکارهایی که تو انجام میدی فقط:داری خودتو عصبانی میکنی….نکن اینکار رو….و مدام بهم نشون میداد…

    ولی من میخاستم به پلاچ شدن اونو انجام بدم.و هر بار یه توگُوشی محکمی از جهان میخوردم..

    .و میدونم

    این رگ عجله داشتن.که مخصوصا چند هفته پیش که داشتم طبق الهام این مسیر رو پیش:میرفتم.

    اونجا خسته شدم و حالم بد شد..اونجا بازم پی بردم ای دل قافل بازم این کتگوری رو توی وجودم دارم…

    و نقطعه ضعفهای خیلی زیادی داشتم…. و بسیار منو عصبی میکرد و هیچ پیشرفتی نداشتم‌.

    واقعا این ضعف شخصیتی همه چیزه…

    من قدرت نه گفتن از کاری که دوستنداشتم رو نداشتم..

    یفردی بازم برای چندمین بار بهم پیشنهاد داد..با احترام بهش گفتم دیگه من اینکار رو انجام نمیدم….

    من یه ضعف دیگم نسبت به شخص:نزدیکم خیلی حساب روش باز میکردم.هر چی پول داشتم میگفتم بدم به این شخص که بهم سود بده…

    که هم سودمو داشته باشم و هم پولم..

    و بخاطر اون سود کلانی که سالها منتظرش:بودم ..من از ثروتمند شدن خودم دور شده بودم…و خیلی،؛ تحت قربانی از طرف ایشون شده بودم..

    و همین باعث شده بود.این شخص روم شیرک بشه‌..

    .به لطف خداوند هدویت اومد..و من این سود رو کاملا بخشیدم‌‌…و حتی همین رفتار رو نسبت به یه دوستی داشتم..

    و ایشون مقدترش هر چند ماه اینم خیلی کم….و هر بار یه نشتی برای من ایجاد میکرد…

    و من به لطف خدا اینم از خودم دور کردم.

    بهش گفتم کاملا این موضوع رو ختم کن..من حقیقتا نمیخام که دیگه برام کار کنی..

    و من بسیار تو بحث روابط:نقطعه ضفهای زیادی داشتم.‌‌خیلی زیاد ناگفتنیه…

    طی تکامل همه و همه رو مثل بتهای ابراهیمی شکوندم..و راحت شدم.‌‌

    و طی این روند قدمهای هدایتیم و الهامیم رشد کرد..و من بیزنسی تولید کردم که همجوره اسان و راحت و پرفروش هست انشالله …

    میخام بگم همه چیز من از رفع پاشنهام بود…من با دیدن این فایل فورا نقطعه ضفهامو نوشتم…و تمرین بعدی استاد رو شروع کردم …و یه دفترچه توی یادداشتها نوشتم..

    تمرین من!…دستاورد من در روز!.بر فرض امروز پنج شنبه هست…

    چقدر باورهای من نسبت مسیرم قوی شد…

    چقدر نشانه های عالی از خداوند دریافت کردم..

    خداوند توی فایل عزت نفس 2 بهم یاداوری نمود…

    که فقط روی خدای خودم کار کنم.روی هیچکسی حساب باز نکنم..

    و همین تکه از حرف استاد خیلی خیلی حرقه بزرگی رو توی ذهنم برانگیخته کرد..

    میدونی چجوریه!؟ بعضی موقع یچیزی از:قانون درک میکنی..

    وقتی توی نقطعه عملگرایی از اون حرف قرار میگیری بیشتر درکش میکنی.و بعد اون مخفیکاریهای ذهنو بیشتر درک میکنی…

    مثل بیزنس الهامی من…من نمونه کارمو طبق هدایت الله بجایی بزرگ فرستادم…و ذهنم داشت بهم میگفت کجا این فروشگاه میاد کار تو رو قبول کنه..و مدام نجوای ناامیدی میداد…

    و من با درک این فایل …فهمیدم ذهنم داره روی این شخص روی این کتگوری حساب باز میکنه…

    میخام بگم این باورهای ضعیف،”همجوره میتونه به ما اسیب بزنه…

    و همین یاداوری این تمرین …دستکرد من..شروع کردم به نوشتنش دیدم چقدر من از درون رشد کردم چقدر کاری که تولید کردم همجوره رشد مهارتی و رشد شخصیتی داشته…

    میخام بگم ذهن کارش:همینه…چه هزاران نتیجه بهش:نشون بدی…و خوب که متقاعد شد..و یه اتفاقی پیش:بیاد میاد همون از کاه.کوه میسازه..

    و من اینروزا سعی کردم .بتونم خیلی قوی روش کار کنم.و بتونم متقاعدش کنم که در مسیر درست ،”گام برداره…

    و ما با تمرینات مختلف با باورهای هر روز جدید میتونیم ..هماهنگیهای لازم با فرکانسهای عالی به جهانمو تقدیم کنیم..

    چون کل کار ما در روز همین درک نجواها و همون باورها بسمت مسیر درست هست…

    و امان از یه لحظه غفلت…

    که میتونه همجوره ما رو گمراه کند…

    فقط:از خداوند هدایت میخام.همین امروز که شروع کردم از دستاوردهای روزانه ام بنویسم شور و شوقم نسبت بکار کردن روی خودم قوی تر شده..

    انشالله بتونم این تمرینات رو هر لحظه ثبت کنم..تا بتوانم این نعمت الهی رو بنفع خودم رقم بزنیم..

    کل کار من …کنترل باورهامه…و کنترل زندگیمه …

    و بتونیم بنفع خودم تمامش کنم..

    خدایا در پایان صحبتم در این فایل مهاجرت…

    فقط ازت هدایت میخام که همیشه در پناهت باشم…

    و همیشه گوش بفرمایت باشم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1105 روز

    سلام

    شما گفتین عزت نفس ممکنه با یه برخورد با یه یاداوری با یه شکست بیاد پایین و ما مدام باید روش کار کنیم

    حقیقتا خوشحال شدم این موضوع طبیعیه تا حدودیه چون دیگه خودمو سرزنش نمیکنم و به خودم سخت نمیگیرم چون فکر میکردم من خیلی مشمل دارم که با اینهمه کار کردن بازم یه سری اتفاقا باعث پایین اومدن عزت نفسم میشه

    من متوجه یه ترمزی در بحث پول ساختن شدم من عاشق خیاطی ام بدون هیچ کلاسی و هیچ اموزشی خیاطی میکردم قبل بچهام ولی برای کسی نمیدوختم چون نمیتونستم پول بگیرم ازشون بخاطر عزت نفس پایین هر کی میخواست میگفتم من فقط برای خودم بلدم بدوزم و دروغ میگفتم

    درمورد یه سری ها که میترسیدم ازم ناراحت بشن چون خیلی بهم محبت میکردن که دیگه هیچی استرس میگرفتم اگر میفهمیدن من یه لباسی برای خودم دوختم تا نخوان براشون بدوزم هنوزم یکم ابن مشکلو دارم

    حتی بعد بدنیا اومدن بچهام که دیگه اصلا وقت خیاطی نداشتم یه جورایی خوشحال بودم که از دست خیاطی راحت شدم دیگه کسی نمیخواد براش لباس بدوزم در حالی که با این عزت نفس پایین خودمو از داشتن درامد محروم کردم

    اما الان که عزت نفسم خیلی بهتر شده و در مدار بالاتریم این باورو میسازم و بهم ارامش میده همونطور که من برای خدمات و جنسای دیگران پول میدم اونا هم باید پول بدن همین کسایی که من میترسم ناراحت بشن چون خیلی بهم محبت دارن خودشونم کسب و کار واسه خودشون دارن و من هر خریدی میکنم تا قرون اخرشو میدم پس اونا و بقیه هم باید همینطوری باشن

    ارزشمندی من ربطی به راضی بودن دیگران ازم نداره چه دیگران ازم راضی باشن چه ازم ناراحت بشن من خودمو دوست دارم و احساس ارزشمندی میکنم

    و تصمیم گرفتم کم کم مهارتهامو بالا ببرم شروع کنم از وقتهای محدودی که بچهام خوابن استفاده کنم تا هم برام یاداوری بشه خیاطی هم خودمو اماده کنم

    و قصدم اینه شروع کنم به خیاطی اینبار حرفه ای تر و با کوله باری پر از عزت نفس و احساس لیاقت تا به درامد برسم و مزون خودمو بزنم این برام یه هدف بزرگه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2973 روز

    بنام تنها فرمانروای قدرتمند جهان هستی، بنام او که هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد عزیزم ،مریم مهربانم ودوستان بهشتی ام

    عزت نفس یکی از مهم ترین عوامل موفقیت یک فرد است و یک چیزی هست که همیشه باید روی خودمون کار کنیم و یه قرص نیست که بخوریم وبرا همیشه عزت نفسمان عالی باشد ما باهربارمخالفت بقیه ،تحقیر شدن توسط دیگران ،شکست خوردن در زندگی ،نرسیدن به یکسری اهدافی که برای خود انتخاب کردیم ،مشاجره باهمسر یا اطرافیان ،براحتی حتی با به یاد آوردن یک خاطره بد ،شکست ها وتحقیرها عزت نفس ما از بین می‌رود.

    بهترین روش‌های ایجاد عزت نفس :

    این است که در زمینه ای که علاقه داریم مهارتهایمان را بالا ببریم وتمام وجودمان را با تمرکز بالا بزاریم در آن زمینه 2 بیاد آوردن موفقیت‌هاوپیشرفت های گذشته امان که بهتر است آنها را در یک دفتر ثبت کنیم 3 در بحث روابط روی خودمون کار کنیم که وقتی ما با دیگران (همسر،فرزندان ،دوستان ،غریبه ها)روابط بهتری برقرار می کنیم این مورد هم کمک می‌کند تا ما عزت نفس بالاتری داشته باشیم4_ تمرین آگهی بازرگانی…. بنابراین لازم هست که همیشه روی خودمون در حوزه عزت نفس کار کنیم تا همیشه عزت نفس بالا ،خودباوری واحساس لیاقت بیشتری داشته باشیم

    قدرتمند کننده ترین نداریم اصلا عوامل مختلفی است که هر شخصی در برهه های مختلف در بعضی از زمینه هانقاط ضعفی دارد که وقتی این نقاط ضعف را برطرف کنیم یک پله میریم بالاتر، شاید در آن لحظه فکر کنیم این قدرتمندترین باور یا قدم بوده ،ولی وقتی در اسلاید بزرگتر نگاه کنیم متوجه میشیم که نه بخاطر تکاملمان در این مرحله باید این قدم را برمی داشتیم یا این نگاه را تغییر می دادیم یا این باور را در خودمان ایجاد می کردیم

    اولین باوری که در حوزه ثروت می‌توان در ذهن درست کرد البته بسته به شرایطی دارد که در آن بزرگ شدیم که اگر کسی مثل استاد جان در یک خانواده مذهبی در شهر مذهبی بزرگ شده باشد که صد البته باورهای اشتباه در مورد پول وثروت در اکثر خانواده های ایرانی وجود داشته با اینکه خانواده ما زیاد مذهبی نبود ولی همیشه به ما می‌گفتند هرکسی زیاد پولدار بشه از خدا دور میشه ،هرکسی ثروتمند هست پولش را از راه حرام دزدی ،قاچاق و…بدست آورده و….. این باور را تغییر بدیم وباور کنیم که ثروتمند شدن معنوی ترین ،با فضیلت ترین ومحبوب ترین کار جهان هست وهرچقدر ثروتمند تر شویم نزد خدا محبوب تر می‌شویم که البته موفقیت مالی نیاز دارد که ما در یک زمینه ای حرفه ای شویم ودر زمینه ای که علاقه داریم تمرکز کنیم ومهارت کسب کنیم با اصلاح باورها میتونیم به موفقیت مالی برسیم

    پاشنه آشیل که همان نقاط ضعف مان هست ،وما به عنوان انسان همگی نقطه ضعف‌هایی داریم که یکسری از نقطه ضعف هاکلیدی وحیاتی هست که باید روی آنها کار کنیم ووقتی که آنها را حل می‌کنیم به نسبتی که در آن زمینه پیشرفت می‌کنیم نتایج بزرگتری می گیریم

    نقاط ضعف خیلی جدی،نقاط ضعفی هم نیست که با دوروز کار کردن روی خودمان حل بشه باید تا ابد حواسم به آنها باشد نقاط ضعف خیلی جدی واساسی چیزهایی هستند که همیشه در گوشه ذهنمان بخاطر شکلی که بزرگ شدیم ،اتفاقاتی که برامون رخ داده ،باورهامون ،با ما هستند که اگر روی خودمان کار نکنیم مانند دیوی در گوشه ذهنمان هستند که بیدار می‌شوند وجلوی پیشرفت ما را می گیرند

    خیلی مهم هست که بدونیم نقاط ضعف مان چی هست ،البته اینکه در مورد نقاط ضعف صحبت می کنیم به این معنا نیست که فقط روی نقاط ضعف کار کنیم نه، ما باید نقاط ضعف وقوت خودمان را بشناسیم وبرای موفقیت مالی بیشتر باید برروی نقاط قوتمان تمرکز کنیم خیلی افراد موفق هستند که حتی سواد هم ندارند ولی برروی مهارت خود کار کردند وبه موفقیت رسیدند

    یکسری نقاط ضعف هست که تا آنها را حل نکنیم نمیتونیم از نقاط قوتمون استفاده کنیم من خودم خیلی آدم حساس وزودرنجی هستم ولی با کار کردن روی عزت نفس واحساس ارزشمندیم تا حد خوبی این نقطه ضعف را در وجودم کمرنگ کردم خداروشکر، همین زودرنج بودن وپرتوقع بودن سبب شده بود خیلی کارها را نکنم خیلی جاها نتونم حرفم را بزنم کاری که من انجام دادم در جاهایی که بخاطر حرف طرف مقابلم احساسم بد می‌شد سکوت میکردم ودر ذهنم با خودم صحبت می‌کردم

    سعی کنیم از ترسهامون بگذریم در کل همه ما نقطه ضعف‌هایی داریم وهیچ انسانی کامل نیست ونخواهد بود حتی پیامبران

    وقتی من بپذیرم که همه ما یکسری نقاط ضعف را داریم سبب میشه که خودمان را بپذیریم وسعی کنیم نقاط قوتمون را بهبود ببخشیم وروی نقاط قوتمون سرمایه گذاری کنیم ولی یکسری نقاط ضعف هست که واقعا بلا سرما می آورد روی آنها هم ریشه ای کار کنیم وادامه بدهیم

    خدایا شکرت…شکرت…شکرت

    در پناه رب العالمین در هر لحظه شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    سلام و درود امیدوارم حالتون عالی باشه

    ذهنم میگفت کامنت ننویس مرتبط نیست اما گفتم برای خودم ارزشمنده و حتما باید بنویسم

    موضوع ازین قراره که امروز سه ونیم صبح از خواب بیدار شدم کمی کامنت خوندم میخاستم بخابم که خوابم نبرد گام جدید رو گوش کردم مشغول نوشتن شدم و کارهای روزمره انجام دادم، بعد از خوردن صبحانه با اینکه خیلی خوابم میومد ،حسی بهم میگفت آماده شو برو بازار برو یکم پیاده روی کن،یه مقاومتی داشتم چون واقعا خوابم میومد اما در نهایت تسلیم خداوند شدم چون حسه بیخیالم نمیشد (: از نظر ذهنم اینکار خیلی غیر منطقی بود چون باید به خودم اهمیت میدادم باید میخابیدم یعنی در حدی خوابم میومد اگه سرم میذاشتم رو بالشت جیک ثانیه خوابم میبرد.

    گفتم باشه عیبی نداره به قصد لذت بردن از امروزم میرم بازار پاساژگردی و … قدم میزنم شاید ایده الهامی در کاره!

    تو بازار هیچ هدفی نداشتمو هیچ ایده ای در کار نبود! ولی بهم میگفت فعلا ادامه بده خونه نرو، از صبح تا بعدازظهر بیرون بودم ساعت دو ظهر بود دوتا چایی گرفتمو تو پارک خوردم بعدش خواستم به دوست قدیمیم زنگ بزنم ولی نشد گفتم اوکی قرار نیست ازش خبر داشته باشم اصراری نیست.

    دیگه راه افتادم سمت خونه تو راه نجوا داشتم میگفت ببین هیچ ایده ای نبود هیچ حس خاصیم نداشتی اصلا لذت نبردی کاش خونه میموندی دوره گوش میدادی کاش میخوابیدی ،ببین چقدر خسته شدی قیافت داد میزنه خوابت میاد الان از شدت بیخوابی بیهوش میشی ، ببین همیشه هم نباید به حست گوش بدی و…. !

    نجواها خیلی زیاد بود خاموششون کردم ،تو راه به آسمون آبی و آفتابی که مستقیم به صورتم میخورد توجه کردم به راحتی رفت و آمدم توجه کردم به تغییرات آب و هوا توجه کردم که برف بود و بعدش سریع آفتاب گرم دلچسب برفارو آب کرده دیگه هر چیزی که ذهنمو رام میکرد.

    رسیدم خونه و مشغول انجام کارام بودم که بخابم، خواهرم گفت ««خاله و پسرخاله اومدن اینجا و بلافاصله از محضر طلاق اومده بودن پسرخاله زنشو طلاق داد‌ه و‌خیلی حالش بد بود چون زنش کلاهبرداره از آب دراومده و…،پیش پای تو رفتن!!!!»» خواهرم در همین حدشو بهم گفت ولی اونها برای مادرم و خواهرم تمام قضایا رو تعریف کرده بودن.

    استغفرالله ربی و اتوب الیه

    متوجه شدم چرا حسم نذاشته تو خونه بمونم با اینکه از بی خوابی هلاک بودم و منطقیش این بود بخوابم و به خودم ارزش بدم

    اما چون خواب سبکی دارم و با کوچیکترین صدایی بیدار میشم ،قطعا با اومدن خاله و پسرش بیدار میشدم وبقیه ماجرا…..

    شاید میتونستم ایرپاد بذارمو حواسمو پرت کنم ولی فضا کاملا جو سنگینی داشته و بهرحال دیدن حالِ بد خاله و پسرش تمرکز منو میگرفته

    خداجونم ممنونم مدتهاست شرایطی برام پیش میاد وقتی قراره جو منفی و غمناک بشه کلا از محیط خارجم، خدا منو میبره بیرون و بهم اجازه نمیده تو اون محیط باشم .ذهن عزیزم ببین نجواهات بیخودی بودن

    الله اکبر

    و اما حالا که این خبرو از زبون خواهرم شنیدم نه تغییری در حسم ایجاد شد و نه تمرکزم گرفته شد فقط گفتم حتما خیره.

    خداجونم شکرت چقدر خوبه دل به دلت میدم و تو برنامه ریز زندگیمی

    خداکمکم کن در موارد بیشتری بهت دل بدم تسلیمت باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مریم اکبری گفته:
      مدت عضویت: 481 روز

      سلام نجمه جان

      اتفاقا کامنتت خیلی عالی بود و ارزشمند.

      برای من که دارم روی این باور کنم میکنم که خدا با من حرف میزنم و من رو راهنمایی میکنه،

      احتمالا شما از خدا خواسته بودید که من رو توی محیط مثبت قرار بده،

      و خدا هم که جز چشم چیزی نمیگه….

      من از کامنتت متوجه شدم که خدا فقط در زمینه مشکلات با ما حرف نمیزنه که حل کنه،

      بلکه اگر میحط آروم بخوایی خدا باهات حرف میزنم و محیط آروم رو بهت هدایت میکنه،

      اگر جنسی میخوای بیا با خدا باهات حرف میزنم و چه تو قلبت چه تو زبون بنده خاش چه توی نشونه هاش، و تو رو راهنمایی میکنع

      خدا رو سپاس.

      موفق باشید نجمه جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1623 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    ای پروردگار بزرگ و مقدسم ای زیباترین و تنهاترین معبودم زیباترین شعر ستی با تو همه چیز زیبا می‌شود روحم به پرواز در می‌آید زمانی که از تو سخن می‌گویم،زمانی که به تو می‌اندیشم.

    زمانی که به زمین می اندیشم که در شش روز ساختی می‌اندیشم،به یاد آسان بودن همه چیز می‌افتم که چقدر قشنگ آسان می‌کنی آسانی‌ها را برایمان همه چیز را زیبا خلق کردی و در نهایت بی‌نقص بودن.

    هدایتم کن ه سمت زیبایی‌های بیشتر نگاهم را زیبا کن و سپاسگزار و سپاس گزار بودن را هر لحظه به یادم بینداز.

    خدا را شکر بابت 19 گام پروژه مهاجرت به مدار بالاتر، زمانی که می‌خواهم نکات کلیدی هر فایل را بنویسم متوجه می‌شوم که کلمه به کلمه سخنان استاد همه ارزشمند است و نمی‌توان چیزی را از قلم انداخت.

    نکات ارزشمند قدم 19

    1-عزت نفس یک قرص نیست،که آدم بخوره و عزت نفسش بره بالا،ما با هر بار مخالفت بقیه، تحقیر شدن توسط دیگران ،شکست خوردن توی زندگیمون،اصلاً به یک سری اهدافی که انتخاب کردیم برای خودمون،به راحتی حتی با به یاد آوردن یک خاطره بد،عزت نفسمون به راحتی از بین میره،

    عزت نفس یه چیزیه که باید همیشه روی خودمون کار کنیم.

    2-یکی از بهترین روش های ایجادعزت نفس

    یک، اینکه مهارت‌هامون رو ببریم بالا،یک زمینه‌ای را پیدا کنیم که علاقه زیادی بهش داریم،و تمام وجودمون رو بگذاریم توی اون زمینه وباتمرکزمون رابالا مهارت‌هامونو ببریم بالا،اگر شما تو یک زمینه‌ای مهارت خیلی عالی داشته باشی بهتون کمک می‌کنه که عزت نفست بالا باشه.

    دو-اینکه بیایی موفقیت‌های گذشته‌مان را،توی ذهنمون به یاد بیاریم و بنویسیم،یک دفتری داشته باشیم که مثلاً دفتر موفقیت‌های من،موفقیت یا پیشرفت،،مثلاً در یک زمینه‌ای پیشرفت مناسبی داشتم،این خیلی کمک می‌کنه که ما بدونیم که،چه توانایی‌هایی داریم.

    3-توی بحث روابط بیایم روی خودمان کار کنیم،وقتی که آدم روابطش با دیگران،با همسر فرزندان با غریبه‌ها با دوستان،روابط بهتری برقرار می‌کند،این هم کمک می‌کند به عزت نفس بالاتر.

    4-اگر تمام عوامل موفقیت فرد رو بگذاریم روی یک کفه ترازو با عزت نفس رو بگذاریم روی یه کف ترازو عزت نفس سنگین‌تر است و عامل مهم‌تری است برای رسیدن به موفقیت.

    5-توی برهه های مختلف اط ضعفی داریم و یک فرد می‌آید آنها را برطرف می‌کند و یک پله می‌رود بالاتر،شاید اون فکر کن که در اون مرحله قدرتمندترین باور بوده است برای او،ولی وقتی از تصویر بزرگتر نگاه می‌کند،متوجه می‌شود که این به خاطر تکاملش توی این مرحله باید این قدم را برمی‌داشته است،یا باید این نگاه را تغییر می‌داده یا باید این باور را در خودش ایجاد می‌کرده است

    6-اولین باوری که من در خودم درست کردم توی حوزه موفقیت مالی،باورم را در مورد خدا تغییر دادم.

    چون در ادیان ابراهیمی،یهودی‌ها بااختلاف جمعیتشان کمتر از مسیحی‌ها و مسلمان‌هاست،و با اختلاف با همون جمعیت کم،ثروت بیشتری را در اختیار دارند، یهودی‌ها باور بنیادینی دارند در دینشان،که هر چقدر ثروتمندتر شوید،نزد خدا محبوب‌تر می‌شوید،عزیزتر می‌شوی خداوند بیشتر تو را دوست دارد خداوند بیشتر با تو حال می‌کند.

    7-موفقیت مالی نیازمند این است که شما توی یک زمینه‌ای حرفه‌ای شوید،موفقیت مالی نیازمند این است که شما یک موضوعی که علاقه داری را پیدا کنی و روش تمرکز کنی و توش حرفه‌ای شوی،توش عالی بشه و روی خودت کار کنی و مهارت کسب کنی.

    8-توی ذهن من توی ناخودآگاه من پول داشتن مترادف بود با انسان بدی بودن،انسان بی‌ایمانی بودن،انسان مغروری بودن.

    9-پاشنه آشیل یعنی همان نقاط ضعف است،ما به عنوان یک انسان همه نقاط ضعفی داریم یک سری از نقاط ضعف خیلی حیاتی و خیلی کلیدی است که باید روی ان کار کنیم،و وقتی آن را حل می‌کنی به نسبتی که توی آن پیشرفت می‌کنی، نتیجه بیشتری می‌گیری،نقاط ضعف خیلی جدی ،همیشه توی گوشه ذهنمان هستند، به خاطر باورهامون به خاطر شکلی که بزرگ شدیم،همیشه با ما هستند و همیشه مثل دیوی هستند که بیدار می‌شوند.

    10-خیلی مهم است که بدانی نقاط ضعفت چه هستند،شما باید بدانی نقاط ضعف چه هست نقاط قوت چه هست.

    برای موفقیت مالی بیشتر باید تمرکز کنی روی نقاط قوت،اما یک سری نقاط ضعف هست،که تا وقتی حلش نکنی نمی‌توانی از نقاط قوتت استفاده کنی

    11-غرور باعث میشه که حتی در مقابل خداوند هم مغرور شوید،و ناسپاس می‌شوی به خداوند حتی،غرور چیزی است که به همه چیز تسلط پیدا می‌کند‌.

    12-من هرجا که احساس کنم یک ترسی توی وجودم هست،نمی‌گذارم تبدیل شود به یک نقطه ضعف بزرگ،می‌روم توی دلش،سعی می‌کنم بگذارم از ترس‌هام

    13-همه ما نقاط ضعفی داریم و هیچ انسانی کامل نیست هیچکس،و کامل نخواهد بود،هیچکس هیچ پیامبری کامل نبوده هیچکس،و اینکه بدانی که همه ما نقاط ضعفی داریم باعث میشه که خودت را بپذیری بیشتر و توی زمینه نقاط قوت خیلی باید کار کنیم بیشتر کار کنیم و نقاط قوتمان را بهبود ببخشیم برای اونها سرمایه گذاری کنیم.

    و یک سری نقاط ضعفی هست که داره واقعاً بلا سرمون میاره،بشینیم روی اون‌ها هم کارکنیم،ریشه‌ای کار کنیم و ادامه بدهیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1623 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    ای پروردگار بزرگ و مقدسم ای زیباترین و تنهاترین معبودم زیباترین شعر ستی با تو همه چیز زیبا می‌شود روحم به پرواز در می‌آید زمانی که از تو سخن می‌گویم،زمانی که به تو می‌اندیشم.

    زمانی که به زمین می اندیشم که در شش روز ساختی می‌اندیشم،به یاد آسان بودن همه چیز می‌افتم که چقدر قشنگ آسان می‌کنی آسانی‌ها را برایمان همه چیز را زیبا خلق کردی و در نهایت بی‌نقص بودن.

    هدایتم کن ه سمت زیبایی‌های بیشتر نگاهم را زیبا کن و سپاسگزار و سپاس گزار بودن را هر لحظه به یادم بینداز.

    خدا را شکر بابت 19 گام پروژه مهاجرت به مدار بالاتر، زمانی که می‌خواهم نکات کلیدی هر فایل را بنویسم متوجه می‌شوم که کلمه به کلمه سخنان استاد همه ارزشمند است و نمی‌توان چیزی را از قلم انداخت.

    نکات ارزشمند قدم 19

    1-عزت نفس یک قرص نیست،که آدم بخوره و عزت نفسش بره بالا،ما با هر بار مخالفت بقیه، تحقیر شدن توسط دیگران ،شکست خوردن توی زندگیمون،اصلاً به یک سری اهدافی که انتخاب کردیم برای خودمون،به راحتی حتی با به یاد آوردن یک خاطره بد،عزت نفسمون به راحتی از بین میره،

    عزت نفس یه چیزیه که باید همیشه روی خودمون کار کنیم.

    2-یکی از بهترین روش های ایجادعزت نفس

    یک، اینکه مهارت‌هامون رو ببریم بالا،یک زمینه‌ای را پیدا کنیم که علاقه زیادی بهش داریم،و تمام وجودمون رو بگذاریم توی اون زمینه وباتمرکزمون رابالا مهارت‌هامونو ببریم بالا،اگر شما تو یک زمینه‌ای مهارت خیلی عالی داشته باشی بهتون کمک می‌کنه که عزت نفست بالا باشه.

    دو-اینکه بیایی موفقیت‌های گذشته‌مان را،توی ذهنمون به یاد بیاریم و بنویسیم،یک دفتری داشته باشیم که مثلاً دفتر موفقیت‌های من،موفقیت یا پیشرفت،،مثلاً در یک زمینه‌ای پیشرفت مناسبی داشتم،این خیلی کمک می‌کنه که ما بدونیم که،چه توانایی‌هایی داریم.

    3-توی بحث روابط بیایم روی خودمان کار کنیم،وقتی که آدم روابطش با دیگران،با همسر فرزندان با غریبه‌ها با دوستان،روابط بهتری برقرار می‌کند،این هم کمک می‌کند به عزت نفس بالاتر.

    4-اگر تمام عوامل موفقیت فرد رو بگذاریم روی یک کفه ترازو با عزت نفس رو بگذاریم روی یه کف ترازو عزت نفس سنگین‌تر است و عامل مهم‌تری است برای رسیدن به موفقیت.

    5-توی برهه های مختلف اط ضعفی داریم و یک فرد می‌آید آنها را برطرف می‌کند و یک پله می‌رود بالاتر،شاید اون فکر کن که در اون مرحله قدرتمندترین باور بوده است برای او،ولی وقتی از تصویر بزرگتر نگاه می‌کند،متوجه می‌شود که این به خاطر تکاملش توی این مرحله باید این قدم را برمی‌داشته است،یا باید این نگاه را تغییر می‌داده یا باید این باور را در خودش ایجاد می‌کرده است

    6-اولین باوری که من در خودم درست کردم توی حوزه موفقیت مالی،باورم را در مورد خدا تغییر دادم.

    چون در ادیان ابراهیمی،یهودی‌ها بااختلاف جمعیتشان کمتر از مسیحی‌ها و مسلمان‌هاست،و با اختلاف با همون جمعیت کم،ثروت بیشتری را در اختیار دارند، یهودی‌ها باور بنیادینی دارند در دینشان،که هر چقدر ثروتمندتر شوید،نزد خدا محبوب‌تر می‌شوید،عزیزتر می‌شوی خداوند بیشتر تو را دوست دارد خداوند بیشتر با تو حال می‌کند.

    7-موفقیت مالی نیازمند این است که شما توی یک زمینه‌ای حرفه‌ای شوید،موفقیت مالی نیازمند این است که شما یک موضوعی که علاقه داری را پیدا کنی و روش تمرکز کنی و توش حرفه‌ای شوی،توش عالی بشه و روی خودت کار کنی و مهارت کسب کنی.

    8-توی ذهن من توی ناخودآگاه من پول داشتن مترادف بود با انسان بدی بودن،انسان بی‌ایمانی بودن،انسان مغروری بودن.

    9-پاشنه آشیل یعنی همان نقاط ضعف است،ما به عنوان یک انسان همه نقاط ضعفی داریم یک سری از نقاط ضعف خیلی حیاتی و خیلی کلیدی است که باید روی ان کار کنیم،و وقتی آن را حل می‌کنی به نسبتی که توی آن پیشرفت می‌کنی، نتیجه بیشتری می‌گیری،نقاط ضعف خیلی جدی ،همیشه توی گوشه ذهنمان هستند، به خاطر باورهامون به خاطر شکلی که بزرگ شدیم،همیشه با ما هستند و همیشه مثل دیوی هستند که بیدار می‌شوند.

    10-خیلی مهم است که بدانی نقاط ضعفت چه هستند،شما باید بدانی نقاط ضعف چه هست نقاط قوت چه هست.

    برای موفقیت مالی بیشتر باید تمرکز کنی روی نقاط قوت،اما یک سری نقاط ضعف هست،که تا وقتی حلش نکنی نمی‌توانی از نقاط قوتت استفاده کنی

    11-غرور باعث میشه که حتی در مقابل خداوند هم مغرور شوید،و ناسپاس می‌شوی به خداوند حتی،غرور چیزی است که به همه چیز تسلط پیدا می‌کند‌.

    12-من هرجا که احساس کنم یک ترسی توی وجودم هست،نمی‌گذارم تبدیل شود به یک نقطه ضعف بزرگ،می‌روم توی دلش،سعی می‌کنم بگذارم از ترس‌هام

    13-همه ما نقاط ضعفی داریم و هیچ انسانی کامل نیست هیچکس،و کامل نخواهد بود،هیچکس هیچ پیامبری کامل نبوده هیچکس،و اینکه بدانی که همه ما نقاط ضعفی داریم باعث میشه که خودت را بپذیری بیشتر و توی زمینه نقاط قوت خیلی باید کار کنیم بیشتر کار کنیم و نقاط قوتمان را بهبود ببخشیم برای اونها سرمایه گذاری کنیم.

    و یک سری نقاط ضعفی هست که داره واقعاً بلا سرمون میاره،بشین روی اون‌ها هم کارکنیم،ریشه‌ای کار کنیم و ادامه بدهیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    زینب کریمی گفته:
    مدت عضویت: 560 روز

    بنام خدای قدرتمندم .

    سلام به استادجان،مریم عزیزم و همه دوستان هم مدارم.

    من نکته ای که از این فایل متوجه شدم اینه که برای افزایش عزت نفس با توجه به اینکه این دوره رو تهیه کردم اینه که باید مدام موفقیت هامون، دستاوردهامون(چیزی که فقط خودمون ازش خبر داریم) مثل یه قاشق کمتر غذا خوردن یا یک لیوان بیشتر اب خوردن و …. برای خودمون مرور کنیم

    جاهایی که عصبانی بودیم و تونستیم کنترل خشم کنیم اینا همه میشه موفقیت ها میشه دستاوردها که باید جز به جزعشو مدام مرور کنیم

    و واقعا اینطوری میست که با یه بار مرور دیگه برای همیشه عزت نفس داشته باشیم

    من یاد گرفتم اینکه بدون داشتن مهارت، مدام کار کنم روی باورهام برای پول ساختن فایده ای نداره

    پس اول باید روی کاری که میخوام انجام بدم کلی مهارت کسب کنم، مطالعه داشته باشم، پیشرفت کنم و بعد بیام روی باورهام کار کنم که بتونم بیشتر پول بسازم

    من متوجه شدم که اگه اونجوری که میخوام نمیتونم رشد کنم بیام اون‌نقطه ضعفرو پیداش کنم و‌برم تو دلش با وجود ترس هام تا درمانش کنم.

    این فایل بهم خیلی ایده داد خیلی ذهنمو باز کرد و جاهایی رو که قبلا خوب متوجه نشده بودم الان درست متوجه شدم

    من یه پاشنه اشیل دارم برای شروع کارم که با گوش دادن به این فایل متوجه شدم ضعف کارم بیشتر کجاست

    و بابد برم رو اون زمینه کار کنم و تمرین کنم.

    خدایا شکرت که روزی امروزم شد بهترین مطالب و بهترین اگاهی که بتونم روی روحم و ذهنم کار کنم تا به اون‌چیزی که مدنظرمه برسم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    به نام خدای مهربانم

    در ادامه کامنت قبلی میخام بگم استاد جان من هنوز طعم تغییر رو نچشیدم و در وجودم احساس نکردم چون اگر طعم اون رو احساس میکردم وقتی به بیرونم نگاه میکردم متوجه نتایج میشدم پس هنوز تغییر به جانم ننشسته و شیرینی اون رو درک نکردم و قطعا دلیل نیامدن نتیجه هم همینه

    بله استاد جان باید طوری تغییر کنم که خودم بفهمم و لذت ببرم و انقدر غرق در درونم باشم که یادم بره بابا تو بیرون هم داره ی سری کارها انجام میشه بابا حواست کجاست چرخ زندگیت داره راحت و روون میچرخه و اون موقع هستش که دیگه روی ریل موفقیت و خوشبختی قرار گرفتم و دارم پیش میرم آره اون موقع هست که به قول استاد روی شونه های خدا نشستم و دارم لذت میبرم بدون اینکه کاری بکنم

    وااااای بخدا با نوشتن اینها و حس کردنشون قند تو دلم آب شد و حالم خوب شد

    چه حالی دارم وقتی این احساس و این تصور بشه واقعیت زندگی من

    خدایا بینهایت شکرت بخاطر این درک امروزم خدایا شکرت

    در پناه الله مهربان باشید

    روزهای خوب در راه است ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 869 روز

    به نام خداوند مهربانم

    این فایل و فایل قبلی رو من بارها و بارها شنیده بودم ولی باید این دو روز میفهمیدم منظور استاد چیه که البته قبلا هم فکر میکردم خب فهمیدم و ازش رد میشدم ولی الان تازه دارم درک کردم و به قول استاد اگه ی مدت دیگه هم دوباره گوش کنم میبینم که انگار تازه دارم میفهمم داستان چیه

    من الان بهتر متوجه شدم که تغییر باید ابتدا از درون باشه و وقتی درون درست میشه بیرون خودبخود درست میشه ولی من این تغییرات رو که شروع کردم هم از درون بود و هم بیرون و نتیجه خاصی نمیدیدم و وقتی نشستم بعد از شنیدن این دو فایل یک بررسی کردم دیدم ای بابا من فکر میکردم دارم دو تا تغییر و با هم انجام میدم در حالی که 90 درصد فوکوس من روی تغییرات بیرونی بوده و به همین علت هم رشد من سینوسی بوده و در نهایت درون من همین آدم قبلی بوده

    مثلا من میگفتم که خب من خودم رو بخشیدم دیگران رو بخشیدم یا به فرض دیگه ناراحتی ای از کسی ندارم ولی در شرایطی خاص که به وجود می اومد میدیدم که نه خودم رو بخشیدم و نه دیگران رو

    یا من دیگه اکثر اوقات حالم خوبه بعد مسئله ای که پیش میومد میدیدم به هم میریزم و فکر میکردم تو این زمینه خوب عمل کردم وووووو خیلی خیلی مثالهای دیگه مثل غرور و غیبت و قضاوت و غم گذشته و نگران آینده و خیلی چیزا

    همیشه میگفتم خدارو شکر من تو زمینه باور فراوانی خوب پیش رفتم ولی وقتی با کسی صحبت میکردم میدیدم نخیر عاقا اصلا من به فراوانی جهان باور درستی ندارم

    بعد گفتم بابا جان تو بشین ببین وارد کدوم ترسهات شدی بعد از دو سال که عضو سایت شدی تو که هنوزم از تنهایی مخصوصا در بیرون میترسی از تاریکی ، از جنگل ، از حیوانات ، تا حدودی ارتفاع، رانندگی ، اجرای تصمیمات مالی و غیر مالی و خیلی چیزای دیگه

    تو که درونت همونه و هیچ چیز عوض نشده و همش دانسته و ندانسته داری ادا در میاری و توهم تغییر کردن رو داری باید به قول استاد خودت رو شخم بزنی

    میدونی استاد جان من چون خیلی فایل گوش میدم و عمل کردن خیلی کمه و کلی حرفهای قشنگ یاد گرفتم و وقتی با خودم و یا کسی صحبت میکنم کلی حرفهای قشنگ میزنم و باور کنید بخام سخنرانی کنم دو ساعت نان استاپ عالی صحبت میکنم و حرفهای استاد رگباری میاد تو کلامم و چون تو سخنرانی و تاثیر گذاری تقریبا خوب هستم خب توهم ورم داشته بود و فکر میکردم تغییر کردم بعد میگفتم خدایا چرا من نتیجه نمیگیرم و الان جواب این چراهارو گرفتم

    بله استاد عزیزم من باید خودم رو بکوبم و بعد بسازم و فقط ساختن رو از درون شروع کنم و بخدا که به گفته شما بیرون خودش درست میشه اصلا نیازی نیست در این مورد من زوری بزنم یا تلاشی بکنم

    از کوزه همان تراود که در اوست

    قربونت بشم استاد عزیزم قربونت بشم مریم جان عزیز که زحمت میکشین و با این پروژه ها انقلاب درونی بزرگی رو در ما ایجاد میکنید

    روزهای خوب و عالی در راه است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: