مصاحبه با استاد | منظور از"سیستمی بودن رفتار خداوند"، چیست؟ - صفحه 28
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/04/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-30 06:23:402025-02-02 02:20:14مصاحبه با استاد | منظور از”سیستمی بودن رفتار خداوند”، چیست؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند هدایتگر ( ان علینا للهدی)
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و دوستان هم فرکانسی
گام20: منظور از سیستمی بودن خداوند چیست
– اتفاق بد و خوب در واقع وجود ندارد و برچسبی هست که ما به اتفاقات می زنیم و نتیجه هر اتفاقی وابسته به واکنشی است که ما به آن داریم.
هر اتفاقی برای ما می افتد همان طور که قرآن بارها گفته بخاطر فرکانسهای ماست که از پیش فرستادیم .
وقتی در هر شرایطی احساس خود را خوب نگه داریم یا سعی کنیم در احساس بد نمانیم و حداقل خود را به حالت خنثی برسانیم ، جهان و خداوند هم شرایطی به وجود می آورند که احساس خوب را بیشتر تجربه کنیم.
* به صورت کلی خداوند هیچ کاری در زندگی ما انجام نمی دهد مگر اینکه خودمان فرکانس آن را توسط کانون توجه و باورهایمان فرستاده باشیم.
– همه افراد فارغ از هر دین و مذهب در قلب خود به خداوند ایمان دارند، بخصوص در شرایط سخت و تنهایی این احساس خودش را بیشتر نشان می دهد. هر وقت به غیر خدا تکیه کردیم پشتمان خالی شده ولی هر وقت فقط روی خدا حساب کنیم ( تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم را در عمل اجرا کنیم) همیشه تکیه کاه محکمی خواهیم داشت که از طریق دستانش به شکلهای مختلفی به ما کمک خواهد کرد. وقتی روی غیر خدا حساب کنیم یا پستت رو خالی می کنه یا یه زمانی منتش رو میذاره و خودم این بخش رو تجربهش رو داشتم که توی یه بحث خیلی معمولی فورا اون کمکش رو به من گوشزد کرد.
* قدرت رو به غیر خدا دادن ( شرک) باعث دور شدن از خواسته ها و یا از دست دادن عزت می شود.
– رابطه با خداوند یک رابطه دو طرفه ست. اجابت کردن خداوند یعنی اینکه در مشیت خداوند قرار بگیری و قوانین جهان را درک و عمل کنی. خداوند یک سیستم است و واکنش انسانی به اتفاقات ندارد. خداوند آیینه ماست و هرچه ارسال کنیم همان را به شکل اتفاقات و شرایط زندگی ما در مسیر ما قرار می دهد. دقیقا مثل هر سیستمی که هر ورودی به آن بدهی باید منتظر خروجی متناسب با آن ورودی باشی. مثل سیستم کارخانجات که هر فرآیندی یه ورودی داره و یه پروسه روی آن انجام و تبدیل به خروجی میشه. خداوند یک انرژی است و انرژی های ارسال شده از طرف ما را می گیرد و شرایط و اتفاقات را متناسب با آن انرژی به ما بر می گذراند.
خدا رو شکر که فارغ از اینکه در گذشته چه فرکانسهایی ارسال کردیم و چه نتایجی گرفتیم. در هر لحظه می توان فرکانسها را تغییر داد و با ارسال فرکانس جدید ، پاسخ جدید دریافت می کنیم. اگر بندگی خدا را بکنیم همیشه مورد رحمت و اجابت خداوند خواهیم بود و اگر بنده غیر خدا باشیم در واقع در تسلط شیطان و نجواهای شیطانی خواهیم بود و نتیجه آن هم کاملا مشخص است.
* تا زمانی که در مدار خداوند باشیم، در حال اجابت خداوندیم و خداوند به ایمان و افکار و فرکانسهای ما پاسخ مناسب و رسیدن به خواسته ها را خواهد داد.
در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشید
به نام خداوند بخشنده و مهربان
میخوام تجربه سه یا چهار سالی که با شخص شما یعنی استاد عباسمنش آشنا شدم رو بنویسم تا بگوییم چقدر من به این قوانین ایمان دارم ویقین دارم که اگر طبق قوانین عمل کنی حتما نتیجه میگیری و اگر از مسیر خارج بشوی نتیجه معکوس میگیری
من از وقتی که بچه بودم بدون توجه به قوانین و ناآگاه پر از انرژی مثبت بودم و دنبال کلی سوالات یعنی اینجوری بودم که اینو همه به من میگفتن تو کلام منفی نداری گذشت تا من در همون سن نوجوانی با اون پسری ازدواج کردم که هرشب تو رویاهام بود به خوبی و راحتی ولی از یک سری چیزها راضی نبودم کم کم که از این ازدواج گذشت متوجه شدم همسرم دائم در حال نالیدن از شرایط زندگی واوضاع مملکت هست چون هم بیکار بود و هم من با خانواده همسرم زندگی میکردیم ولی من از این اوضاع شاکی نبودم تازه فکر میکردم که چقدر همه چیز خوبه چون که در دوران مجردی و خانه پدرم اوضاع متشنج و دعوا و مشکلات مالی و غیره بود ولی با همه اینها من از محبت پدرم سرشار بودم احساس میکردم و میکنم که همه مشکلات خانواده ام از بی تدبیری مادرم و کمی هم پدرم بود که اونا هم تقصیری نداشتن ولی من عاشق پدرم بودم و بی محبت بزرگ نشدم البته که کمبودهایی بود ولی راضی بودم مثلا ما در خانه مان اتاق جدا نداشتیم وقتی من ازدواج کردم و در خانه پدر ومادر همسرم به ما یک اتاق دادن کلی ذوق کردم البته آنجا هم خانواده همسرم با برادراش و یک عروس دیگه بودیم اونجا هم سختی هایی داشت ولی من همیشه فکر میکردم همه چیز عالیه
از آن زمان 20 سال گذشت و من تو یک دوره هایی نا آگاهانه در فرکانس های مثبت بودم و به هرچی فکر میکردم به دست میآوردیم و میدانم اینها نتیجه فرکانس های خودم بود چون مثلا وقتی به خانه ای که دوس داشتم و درذهن همه چیزشو تجسم کرده بودم خریدیم قرارداد اون خونه دقیقا روز تولدم بسته شدو چیزای دیگه
ولی من با یک همسر با ذهن کاملا منطقی و منفی نگر و سوظنی وهمینطور خانواده اش زندگی میکردم البته که منم کمی شبیه اونا شده بودم دیگه کمتر رویا بافی میکردم و بلند پروازی نمیکردم چون باورهایم ضعیف شده بود دیگه حس کردم به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسم و دچار افسردگی و روزمرگی شدم این حالم ادامه داشت تا اینکه سال 95 یا 96 دخترعمه ام که از بچگی باهم بزرگ شده بودیم چندتا فایل از شما برای من فرستاد وکتاب کتاب روخوندم ولی فایل ها رو تقریبا چند ماه بعد گوش کردم خیلی حرفاتون رو دوس داشتم داشت چیزایی رو که دوس داشتم بشنوم و سوالایی که داشتم همه داشت مثل کلید قفل های مغزم و باز میکرد قبل از اینکه چیزی از شما بشنوم من قصد جدایی داشتم چون فکر میکردم که خودم اگر آزاد و رها باشم و دوباره روی چیزی تمرکز کنم به دستش میارم چون که همسرم کلا با نظرات من خیلی موافق نبود این قصد و داشتم ولی منتظر یه نیرویی بودم که منو از این همه وابستگی رها کنه تصمیمم رو گرفتم واز اون خونه که شرایطش هم معمولی بود ولی امنیت بود یعنی من اون مکان امن و ترک کردم که خودم برم دنبال خواسته هام من حدودا یک سالی هم بود که برای یک نفر کار میکردم من فایل های شمارو گوش میکردم و قوی تر میشدم بعد با یک دوست آشنا شدم یعنی همسایمون بود که اونم کلی از شما و پیشرفت درتمام مراحل زندگیتون واسم تعریف کرد و من بیشتر ایمانم به اینکه کار درستی کردم قوی تر میشد.بعد از اینکه خانه ای را که خودم ذره ذره همه چیزشو گرفته بودم ترک کردم و بدون ذره ای از چیزی رفتم خانه مادرم پدرم هم تازه یک سال بود که فوت شده بود ومن وارد خانه مادرم که باز پر از تشنج و سروصدا و یک برادر مصرف کننده به شدت توهمی شدم اون موقع دلم خوش بود که حداقل سر کار میروم ولی در محیط کارم هم کسی رو که خودم معرفی کرده بودم که برده بودمش سر کار نمیدونم که با صاحب کار من چیکار کرده بود که صاحب کارم با من بد برخورد میکردومن از اون کار اومدم بیرون وشش ماه در خانه مادرم بودم و از صبح تا شب فقط فایل های شمارو گوش میکردم به هرشکلی که بود از همسرم کمی پول گرفتم و یک خونه با وسایل جزئی در اطراف تهران اجاره کردم که فقط از خانه مادرم فرار کنم و به آرامش برسم اون موقع هم فقط به فایل های شما گوش میکردم البته با عرض معذرت باید بگم همون دختر عمه ام که این فایل ها رو به من داد از محصولات شما بود و من همش عذاب وجدان داشتم که چرا دارم گوش میدم ولی از طرفی هم تشنه شنیدن این گفته ها بودم آنقدر عادت کرده بودم به صداتون و حرفاتون اگه یک روز گوش نمیکردم حالم بد میشد و نا امیدی و یاس میومد سراغم که به نظرم اینم یه جور شرک هستش الان اینکه حال خوبم رو پیوند زده بودم به شنیدن فایل های شما آنقدر من همیشه هندزفری تو گوشم بود که اون موقع که میرفتم سر کار کارم طوری بود که با سه ساعت پرواز میرفتیم استانبول و بصورت مسافری بار میآوردیم من همش تو پرواز گوش میکردم به فایل ها که یک روز یکی ازدوستانم که آماده دریافت بود من میفهمیدم یکی از گوشی های هندز فری رو درآورد و کمی گوش کرد.بعد هر روز اصرار میکرد که من فایل ها رو واسش بفرستم ولی عذاب وجدان میگرفتم میگفتم من خودم با نارضایتی استاد دارم گوش میدم نباید این کارو کنم ولی یک روز همه فایل هارو پاک کردم که دیگه گوش نکنم منظورم اینه که خودم حالم بد بود که به این شکل گوش میکردم ولی به اصرار چن تا فایل واسش فرستادم
اینم بگم بعد ازمدتی دختر عمه ام سایت شمارو هم بهم معرفی کرد ولی تو سایت میرفتم گاهی فقط خونه و زندگی و مدل زندگیتون رو نگاه میکردم اصلا حواسم نبود که اونجا هم فایل های دانلودی زیادی هست که بسیار عالی هستن
خلاصه اینکه من خونه گرفتم وبه تنهایی زندگی میکردم ولی کار نداشتم و چن جا واسه کار رفتم ولی اصلا پولی توش نبود چون من یک زن خانه دار معمولی بودم که هیچ فن و حرفه ای بلد نبودم و هیچ مدرکی نداشتم و سنم هم برای استخدام بیشتر کارها بالا بود مدتی نگذشته بود و من با فایل های شما ایمان قوی پیدا کرده بودم که به راحتی پول وارد زندگیم میشه به راحتی و با آزادی زمان و مکان و چون خیلی ایمان داشتم این اتفاق افتادو من به راحتی سه یا چهار برابر اون موقع که برای کسی کار میکردم پول درمیآوردم برای اینکه سو تفاهم نشه یک کاری بود که خلاف عرف و شرع نبود و من خیلی ذوق زده و هیجان داشتم چون هم به آزادی رسیده بودم و هم اینکه درآمد خوبی داشتم وهم اینکه از محصول دوره سلامت شما استفاده کرده بودم بصورت غیر قانونی و به اندام ایده الم هم رسیده بودم همه چیز خوب بود و من ازبس که ذوق زده شده بودم در مورد کارم با همه صحبت میکردم و هرچی پول در میآوردم خرج مسافرت و خوردن و هرچیزی که از بچگی عقده شده بود واسم میخریدم و دیگه به فایل های شما گوش نمیکردم و اصلا یادم رفت همه چیزو
منی که انقد روی خودم کار کرده بودم وتنهایی کشیده بودم راه رو برای آدمای نامناسب باز کردم و دیگه روی خودم کار نمیکردم و چون کارم یه طوری بود که همش تو خونه بودم فقط میخوردم و تحرکی نداشتم دوباره به وزن قبلی برگشتم و چون کارم هم با قوانین اپارتمان مغایرت داشت مجبور شدم بعد سه ماه کار کردن همه چیزو تعطیل کنم
یعنی فقط سه ماه همه چیز خوب بود بعد همه چیز دوباره مثل اول شد ومن میدانم چرا اینجوری شد برای اینکه من با نارضایتی شما همه چیز رو درست کردم میدونی قانون عمل کرده بودولی یه چیز این وسط ایراد داشت این عمل مثل دزدی میمونه که دزدی با قوانین هم راستا نیست و من از شما معذرت میخوام ولی دوس داشتم این مطالب رو میگفتم چون من خودم تا اونجایی که تونستم سعی میکنم که درست زندکی کنم و خداروشکر زندگی خوبی دارم وهمه چیز همیشه همونطور که میخوام به راحتی اتفاق میفته حتی جدایی من به راحتی و با خشنودی هردومون اتفاق افتاد و چیزای دیگه ومن مدتی که کار نکردم و تنها شدم دوباره و میدونم که یار دوباره منو تنها کردم اون معبودی که همیشه منو دوست داره و به من گوشزد میکنه منو تنها کرد که باز تو خودم برم فکر کنم و به نتایجی برسم ومن سایت شمارو روی صفحه گوشیم داشتم ولی بهش دقت نکرده بودم وقتی مدتی تنها شدم و فرکانس و مدارم عوض شد من دوباره وارد سایت شدم و رفتم قسمت دانلودها و مثل یک تشنه ای که به آب گوارا رسیده باشه با جون و دل گوش میدم و گوش میدم و جانی تازه میگیرم یه جاهایی همینطوری اشک میریزم و ثانیه به ثانیه حالم بهتر میشه
میخوام بگم که همین چهار روزی که صبح تا شب مستمر دارم به فایل ها گوش میدم هیچ جا نمیرم یه پیاده روی کوچیک میرم که باز هندزفری توگوشمه وبرمیگردم خونه نشانه ها و چیزایی میبینم که دیگه به یقین رسیدم که این قانون صد در صد کار میکنه و کار میکه و کار میکنه و خداروشاکر هستم که شما زبان پروردگارم هستید
ودیگه با جون و دلم بدون هیچ نگرانی گوش میکنم من الان یک کار کوچیک واسه خودم راه انداختم و همه چیز دارم و یک خونه دارم که آرامش آسایش و امنیت دارم من خودم رو خوشبخت ترین زن دنیا میدونم چون که همه چیزو خودم به دست آوردم به راحتی و باحال خوب و میدونم خدایی دارم که اگر از مسیر خارج بشم دوباره منو بامهربونی برمیگردونه من برای این زندگی ام که خودم ساختمش یه جاهایی اذیت شدم ولی چون توکلم به خدا بوده همه چیز آسان اتفاق افتاده من چیزایی دیدم که آنقدر هیجان زده شدم ومطمنم و یقین دارم که با آمیزه های شما و توکل به خدایم همه چیز بهتر و بهتر میشه من ایمان دارم و من همه محصولات شمارو میخرم و به همه آرزوهای زیبایی که دارم میرسم وبزرگترین آرزویم این است که همیشه آگاه ودانا باشم و در مسیر خدا باشم الهی آمین
برای شماهم همین آرزو را دارم
شیوا : به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوند بزرگ فرمانروای جهانیان خداوند برنامه ریز هدایتگر خیرخواه خداوند شگفتی ها
*فقط روی خدا حساب باز کن
آدم ها دستی از دستان خداوند هستند برای تو. از آدم ها تشکر کن اما روی یک فرد خاص حساب نکن. از آدم ها تشکر کن اما اعتبار حضور آن فرد را به خداوند بده. از آدم ها تشکر کن ، اون هارو تحسین کن اما بدون که خداوند کارهارو انجام میده.
*خدا
اگر بندگان من درباره ی من از تو پرسیدند ، بگو : من نزدیکم من همواره در حال اجابت درخواست درخواست کنندگان هستم اما به شرطی که اجابت کنند.
خداوند به کسی ظلم نمی کند.
خداوند به ما خوب و بد را الهام می کند.
*خروج از مسیر درست
هرفردی به هر کسی بدی کنه ، تهمت بزنه ، غیبت کنه ، به اون آدم ضربه نمیزنه بلکه به خودش ضربه میزنه.
خداوند: شیطان هیچ تسلطی بر بندگان من ندارد.
فارغ از این که چقدر تا الان مسیر رو اشتباه رفتی ، سیستم به محض تغییر مسیر ، رفتار خود را باتو تغییر می دهد.
*ناخواسته ها
اتفاقات رو ما برچسب خوب و بد می زنیم . ممکنه یه اتفاق به ظاهر خوب بیفته اما نتیجه ش خوب نباشه یا برعکس.
باور درست و کنترل کانون توجه به همراه اعراض از ناخواسته ها نتایج خوب ایجاد میکند.
*جمله ی تأکیدی امروز :
اگر بندگان من درباره ی من ازتو پرسیدند ، بگو ؛ من نزدیکم.
سلام
استاد عزیزم امروز میخوام از تغییرات خودم براتون بنویسم و ازتون تشکر کنم
تا همینجاش که تازه ابتدای راه هستم و هنوز خیلی جا داره
تا رو خودم کارکنم ،خیلی تغییرکردم و با اون ادم قبلیم خیلی فاصله گرفتم
دیگه پشت سر کسی غیبت نمیکنم چون میدونم پرداختن به دیگران منو از پیشرفت خودم عقب میندازه و خیییلی از بابت این موضوع خوشحالم قبلا خیلی سعی کردم غیبت رو کنار بزارم ولی نمیشد
دیگه تو ذهنم اینکه شخص دیگه ای عامل مشکلاتم باشه رو قبول ندارم و وقتی دیگران درباره ی گرونی و دولت و رعیس جمهور و …. صحبت میکنند خیلی برام بی معنی هست
دیگه بابت انجام ندادن اصولی که همه واجب میدونند عذاب وحدان ندارم چون شما یجوری برام توضیح دادید که به یقین رسیدم و دیگه جای شک و تردیدی باقی نمونده
سعی میکنم همیشه حس و حالمو خوب نگه دارم و برای اتفاقات به ظاهر بد دیگه اندازه ی قبل از کوره در نمیرم و غصه نمیخورم
دیگه بابت کارهای بقیه حرص نمیخورم و تلاش الکی برای نصیحت اونا نمیکنم
وااای که چقدر احساس سبکبالی میکنم
وااای که چقدر احساس رها شدن دارم
الان که فکر میکنم من یه ادم افسرده و بی هدف بودم که فقط چون مجبور بودم به زندگیم ادامه بدم زندگی میکردم
الان دیگه فکر نمیکنم که به ثروت برسم و احساس خوشبختی کنم چون من همین الانشم خوشبختم مگه میشه ادم خدای خودشو بشناسه و احساس خوشبختی نکنه؟
استاد از وقتی با شما اشنا شدم جواب تمامی سوالاتی که در ذهنم بود رو گرفتم همش تو ذهنم بود که
اگه فقط مسلمونا به بهشت میرن پس تکلیف این همه ادم که غیر مسلمون هستن چی میشه؟؟؟اینکه اونا به بهشت نرن فقط بخاطر دینشون، با عدل خدا جور در نمیاد
الان میفهم که تو حکایت منصور حلاج وقتی میگفت انالحق منظورش چی بود
هر وقت نماز میخوندم حس خوبی نداشتم و فقط برای از سر باز کردن بود الان میفهمم که نماز خوندن واقعی یعنی چی لذت ارتباط با خدا یعنی چی
همش با خودم فکر میکردم که اگه فرزندم بزرگ بشه نظر منو درباره ی خدا ،نماز ،حجاب و… بپرسه وقتی من خودم به چیزایی که تو ذهنمه یقین ندارم چی دارم بهش بگم؟جوابشو چی بدم؟؟
استاد شما بهترین ادمی هستید که تو زندگیم دیدم واقعا ازتون ممنونم که من و به نسخه ی بهتری از خودم تبدیل کردید
خدایا شکرت که منو به راه راست هدایت کردی
خدایا شکرت که همیشه هوای منوداری
خدایا شکرت که خدای خوبی دارم
شکرت
﷽
■ برگه ای از کتاب هدایت
■آیه186 سوره بقره:وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
● ترجمه آیه:هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند].
●پیام آیه:
1). استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اجیب» نشانهى دوام است.
2) با آنکه خدا همه چیز را مىداند، امّا دعا کردن وظیفهى ماست. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»
3) دعا آنگاه به اجابت مىرسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»
4) دعا، وسیلهى رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■گفت وگو با خدا
خدایا شکرت که هستی, شکرت که دارمت, شکرت که بهترینها رو برام رقم میزنی و بهم نشون میدی که حواست هر لحظه به من و این مسیره, خدا جونم شکرت که راهنمایی و عظمتت رو نشونم میدی, خدای مهربونم تو همیشه بودی و هستی, تو همیشه راهو نشونم دادی و اگر بیراهه رفتم, اگر رنجیدم, اگر حال خوب نبود , اگر…اگر و هر اگر دیگری همه از من بود،
تو تنها آرامش و آسایشی, تو تنها زیبایی و شادی هستی, تو فقط عشقی و عشق پر از شگفتی است.خدایا هزاران بار شکرت, خودت باز هم راهنما و روشنگر راهم باش, خدایا تنها تاریکی این دنیا, تنها ترس این دنیا،تنها تلخی این دنیا با تو نبودن است, با تو هر مسیری آسون و روشنه, با تو در دل دریای طوفانی آروم آرومم… شکرت که هستی خدای مهربان من
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ (یادداشت های شخصی) :
■■1). خداوند و اتفاقات زندگی:
* اتفاقات خوب و بد برچسبی است که ما به رویدادها میزنیم.
* خداوند عملکردی سیستمی دارد و بر اساس فرکانس و باورهای ما پاسخ میدهد.
* روند زندگی ما با افکار و باورهایمان شکل میگیرد.
* وقتی فرکانسهای مثبتی میفرستیم، خداوند از طریق اتفاقات مثبت پاسخ میدهد و بالعکس.
* باید در هر اتفاقی، حتی ظاهراً بد، خیریتی را جستجو کرد.
■■2). شکلگیری باورهای توحیدی:
* ایمان به خداوند در قلب همه انسانها وجود دارد.
* تجربیات شخصی، به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی، نقش مهمی در شکلگیری باورها دارند.
* حساب نکردن روی انسانها و توکل بر خداوند، اساس باورهای توحیدی است.
* انسانها دستان خداوند هستند، اما توکل باید بر خود او باشد.
* شرک به هر شکلی، انسان را از خوشبختی دور میکند.
* یکتاپرستی و توحید، جوهره اصلی دین است.
■■3). آیه «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ…»:
* خداوند نزدیک است و همیشه پاسخ دعاها را میدهد.
* رابطه بین انسان و خداوند دوطرفه است؛ باید هم به او ایمان داشت و هم او را اجابت کرد.
* اجابت خداوند، پاسخی به فرکانس و باورهای ماست.
* خداوند سیستمی عمل میکند و بر اساس ورودیهای ما، خروجی میدهد.
* باید با تغییر باورها و فرکانسها، پاسخ خداوند را تغییر داد.
* بندگی واقعی خداوند، یعنی تسلیم در برابر اراده و قوانین او.
* خداوند برای کسی خاص نعمتی نمیخواهد بلکه برای کسانی که در مدار خداوند قرار میگیرند پاسخ میدهد.
■نکات کلیدی:
* توحید، یعنی باور به یگانگی خداوند و عدم اتکا به غیر او.
* خداوند سیستمی عمل میکند و بر اساس قوانین ثابت، پاسخ میدهد.
* انسان مسئول خلق واقعیت زندگی خود است.
* ایمان و عمل صالح، کلید رسیدن به خوشبختی است.
■■■ با تاکید بر نگاه و باورهای توحیدی:
■■ 1. نظام هستی و نقش خداوند:
■ قانونمندی الهی:
* جهان بر اساس قوانین ثابت و سیستمی الهی عمل میکند.
* خداوند دخالت مستقیم و تصادفی در امور ندارد، بلکه از طریق این قوانین پاسخ میدهد.
■ مسئولیت انسان:
* انسان مسئول خلق واقعیت زندگی خود از طریق افکار، باورها و فرکانسهای ارسالی است.
* اتفاقات خوب و بد، نتیجه اعمال و انتخابهای خود انسان است.
* برچسب “خوب” و “بد” به اتفاقات، نسبی و انسانی است.
■ جستجوی خیر در هر پیشامد:
* حتی در اتفاقات ظاهراً منفی، میتوان درسها و فرصتهایی برای رشد و پیشرفت یافت.
* نگرش مثبت و توکل به خداوند، کلید تبدیل تهدیدها به فرصتهاست.
■■ 2. باورهای توحیدی و ارتباط با خداوند:
■ ایمان فطری:
* ایمان به خداوند در قلب همه انسانها، فارغ از دین و مذهب، وجود دارد.
■ توکل بر خداوند:
* تنها منبع واقعی قدرت و رزق، خداوند است.
* اتکا به غیر خداوند، شرک و عامل دور شدن از خوشبختی است.
* انسان ها فقط دست خداوند هستند.
■ بندگی واقعی:
* بندگی خداوند، یعنی تسلیم در برابر اراده و قوانین او و دوری از هرگونه شرک.
* بندگی واقعی، فراتر از عبادات ظاهری و نیازمند تغییر درونی است.
■ارتباط مستقیم با خداوند:
* خداوند نزدیک است و همیشه پاسخ دعاها را میدهد.
* رابطه با خداوند، رابطهای دوطرفه و نیازمند اجابت الهی از طریق ایمان و عمل صالح است.
* خداوند به فرکانس های ارسالی انسان ها پاسخ میدهد.
3. آیه «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ…» و پیامهای آن:
■ نزدیکی خداوند:
* خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است و همیشه حاضر و ناظر است.
* این نزدیکی، هم مایه آرامش و هم مایه مسئولیتپذیری است.
■ اجابت دعا:
* خداوند همواره پاسخگوی دعاهای بندگان است، اما به شرط ایمان و عمل صالح.
* اجابت الهی، پاسخی به فرکانسها و باورهای انسان است، نه صرفاً خواستههای زبانی.
■اهمیت ایمان و عمل:
* ایمان و عمل صالح، دو رکن اصلی اجابت الهی هستند.
* تغییر درونی و حرکت در مسیر الهی، شرط لازم برای دریافت نعمات الهی است.
■ سیستمی بودن پاسخ خداوند:
* خداوند بر اساس شرایط و فرکانس های ارسالی انسان ها پاسخ میدهد.
* خداوند بین انسان ها تبعیض قائل نمیشود.
■نکات تکمیلی:
* قرآن، منبع اصلی شناخت خداوند و قوانین اوست.
* تجربه شخصی و تفکر در آیات الهی، راهی برای تقویت باورهای توحیدی است.
* دوری از شرک و اتکا به خداوند، کلید رسیدن به آرامش و خوشبختی واقعی است.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سپاسگزاری:
● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیمبنشینم.
● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم
꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂
خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر ودر مدار ثروت و موفقیت و آگاهی بیشتر قرار بگیرم.آمین یا رب العالمین.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر اساتید ارجمندم و دوستان ارزشمندم
سلام بر من
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!
بقره 186
احساس خوب=اتفاقات خوب
آینه ات دانی چرا غماز نیست
زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست
.
آینه دل چون شود صافی و پاک
نقشها بینی برون از آب و خاک
هم ببینی نقش و هم نقاش را
فرش دولت را و هم فرّاش را
شعر ملا صدرا را مرور کن
خداوند لا مکان است و بی زمان……
باورهایی که داری را میبینی
تقصیر از آیینه نیست ،آیینه دقیقا تو رو نشون میده،تو خودت همینی برادر.
اگر میخواهی ت و آیینه چیز دیگه ای ببینی ،خودت رو عوض کن،شخصیتت رو تغییر بده
تغییر افکار و بعد باور و بعد شخصیت میشود روزگار تو
دیدگاه سیستمی و مثال آب میوه گیری خیلی هم زیباست
برای فهمیدن
انار بریز آب انار تحویل بگیر
سیب بریز آب سیب تحویل بگیر
توحیدی باش نه ترسی داری نه غم
خدا خیر مطلقه،خدا قادر مطلق،عالم مطلقه
خدا برای همه میخاد
منم که از منبع دورم
من باید درخواست کنم،من باید ایمان داشته باشم،من باید کنترل ذهن کنم ،من باید شخصیتی که دوست دارم ایجاد کنم.
همه چیز دست ماست و خدا هم اجابت کننده هست
سپاسگزار اساتید عزیزم هستم
به نام خداوند مهربانم سلام به استاد عزیزم و مریم جانم سلام به دوستان همفرکانسم در این فضای قشنگ و پر از آگاهی
خداوند منبع خیر و شادی و عشق و نعمت و ثروت و سلامتی و خوشبختی و دوست داشتن است و بعد از اینا همه دسته خودمونه اگر هر بلایی سرمون میاد با احساس و فرکانس و باور و رفتار خودمون بر سر خودمون میاریم ما رقم میزنیم
هردفعه که نتیجه ای میبینم هی برای ذهن یکم منطقی میشه و ایمانمون بالا میره و باورهای توحیدی با افکار درست ساخته میشه
با آرامش زباد و کنترل ذهن و کانون توجهمون رو آگاهانه جهت دهی کنیم به سمته زیباییها کم کم وارد فرکانس خداوند میشیم
و خداوند دلش برای هیچ کسی نمیسوزه باید ما خودمون رو وارد لایق بودن نعمتهای خداوند کنیم وقتی وارد مدار نعمتها میشیم جهان هم درها رو برامون باز میکنه تا استفاده کنیم از نعمتها و ثروتهای جهان چون ما اعلام کردیم که لایق هستیم
ما با نشان دادن ایمانمون خداوند رو اجابت میکنیم
ممنونم از شما با آگاهیهایی که در اختیار ما قرار میدهین متشکرم بی نهایت
در پناه خداوند سلامت و ثروتمند باشین
به نام خدای مهربان
سلام به استاد توحیدی ام، مریم بانوی توحیدی و همه دوستانم
خداوند دلش به حال کسی نمی سوزه. چند روزی بود که ذهنم مرتب درگیر اضطرابم می کرد. از خودم پرسیدم چه باوری دارم که اینقدر زود نگران می شم و دیدم که هنوز اون باورهای مخربی که از بچگی دریافت کردم در وجودمه: ما برگی توی باد هستیم، خدا نخواد که بلا سر آدم بیاد و … .
باورهایی که ما رو بی اختیار بر سرنوشتمون نشون میده. دوباره نشستم و نوشتم که هر انسانی خودش داره با افکارش زندگیشو خلق می کنه و برای خودم منطقیش کردم. مثال زدم از اطرافیانم که با حرف زدن در مورد بیماری و بدبختی چطور خودشونو غرق در هزار مشکل کردن
بعد به یاد خودم افتادم. من وقتی که ازدواج کردم از طریق همسرم با استاد و قانون جذب آشنا شدم. قبل از اون سالها بود که درخواست تغییرو برای کائنات فرستاده بودم. همیشه با خودم فکر می کردم که بالاخره خدا دلش به حال من سوخته و راه تغییرو بهم نشون داده.
ولی اونروز برای اولین بار درک کردم یا بهتره بگم بهم الهام شد که نه دلسوزی در کار نبود. تو قبل از ازدواجت اونقدر غرق در احساسات منفی بودی که اصلا در مدار دریافت هدایت خداوند نبودی وگرنه همون وقتی که درخواست تغییر دادی پاسخ اومد ولی تو توی خونه نبودی بعد از ازدواجت کمی از اون احساسات منفی کم شد و تونستی هدایتو دریافت کنی. آره، کمی کم شد ولی رب به کم پاداش فراوان داد.
چقدر این الهام بهم کمک کرد که بیشتر بتونم به این باور برسم که من خودم خالق زندگیمم. هرچند نتایج این باور رو در زندگیم دیدم ولی باز که شرایط سخت میشه ذهنم شروع می کنه همون مزخرفات قبلیو گفتن.
خداوند سراسر لطف و عشقه ولی این ماییم که باید به مدار لطفش وارد بشیم و لایق لطفش بشیم. خودش توی قرآن می گه جن و انس رو خلق کردم تا منو عبادت کنن. عبادت یعنی توحید
چقدر خدای شما زیباست استاد، خدایی که از طریق قرآن شناختینش نه از حرف های بقیه.
دیروز فایل توحید عملی 10 رو گوش می دادم خیلی حال خوبی بهم دست داد، بهش وصل شده بودم. تازه فهمیدم حال خوب یعنی وصل بودن به اون. از دیروز مرتب بهش می گم ارتباطمو با خودت حفظ کن. ارتباط با اون یعنی جدایی از ذهن و شیطان. یعنی بودن در لحظه حال.
خدایا هر لحظمو پر کن از وجود خودت.
ازتون ممنونم استاد عزیزم که خدای زیبایی رو بهم نشون دادید.
به نام خدای یکتا
سلام به همه ی عزیزان
گام بیستم
خداوند یک سیستمه که پاسخ میده به افکار و باورهای من
رابطه ی من با خداوند یک رابطه ی دو طرفه است من با توجه به فرکانس هایی که به جهان میفرستم اتفاقات، شرایط، آدمها و ایده های هماهنگ با فرکانس های ارسالی خودم وارد زندگی من میشه این یعنی خداوند در زندگی من دخالتی نداره هیچ تصمیمی رو برام نمیگیره
سیستمی بودن رفتار خداوند به من نوعی اینو میگه که اتفاقات و شرایط زندگی تو فقط و فقط داره با افکار و باورهای خودت رقم میخوره
هر ورودی که به این سیستم بدی خروجی متناسب باهمون هم دریافت میکنی
و خوبی این سیستم اینه که فارغ از اینکه چه گذشته ای داشتی اگه از همین لحظه افکار و فرکانس هاتو تغییر بدی نتایجت شروع میکنه به تغییر کردن
جهان به افکار و باورهای جدید من به تغییرات من پاسخ میده
توحید یعنی قدرت و فقط به خداوند بدم و فقط روی خداوند حساب کنم
خدایی که اگه باورش کنم اگه بهش توکل کنم از طریق بی نهایت دستانی که داره کمکم میکنه
خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره، خدایی که همواره داره پاسخ درخواست های منو میده
اگه بخوام در مسیر رشد قرار بگیرم منم باید خدایم رو اجابت کنم بهش ایمان بیارم در مسیر درست حرکت کنم و هر روز سعی کنم خودمو به مدار خداوند نزدیک کنم
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می جویم هدایتم کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و نه گمراهان
الهی آمین.
کامنت هفتاد و دوم
30 بهمن 1403
تعهد اول:
امروز داشتم فکر می کردم و دیدم من می تونم تا بیست تومن در ماه رو تصور کنم. اما نمی دونم می تونم باورش کنم یا نه. به نظرم برام باور پذیره اما در حالی که دو جا مشغول به کار باشم می تونم باورش کنم.
یعنی از یک جا ده تومن و از جای دیگه هم ده تومن بگیرم و هر دو هم تدریس زبان در آموزشگاه باشن.
هنوز برای یک کار بیشتر از ده تومن رو نمی تونم تصور کنم. اما همون هم خوبه. اگر در ماه ده تومن هم درآمدم باشه خیلی برای این مرحله از زندگیم جواب میده.
اول باید یاد بگیرم تکاملم رو رعایت کنم و بعد هم باید دندان طمع رو بکشم و به قدم های تکاملی اعتماد کنم.
منی که بچه دارم نمی تونم بیشتر از یک جا برم سر کار. مگر اینکه اون یکی کار آنلاین باشه و هر روز هم من رو نخوان.
البته یکی از جاهایی که من رو تایید اولیه کرده یه آموزشگاه زبانه توی تهران که امکان دورکاری داره و برای منی که ساکن اصفهان هستم هم می تونه خوب باشه چون کلاس ها آنلاینه.
اما با این حال باز هم فرشته کوچولوی من نیاز به من داره و من نمی دونم کسی هست که بخواد با جون و دل از بچم به نحو احسن نگهداری کنه یا نه.
مادر گل همسرم هستن اما ایشون خودشون نوه ی دیگه اشون رو باید نگه دارن چون والدینش هر دو شاغلن. برای همین من نمی تونم به ایشون بگم کمکم کنن. هر چند خودشون همیشه کمک می کنن.
نمی دونم واقعا چی پیش میاد. ذهن محدود انسانی من تر حالا راه حل راضی کننده ای برای این موضوع پیدا نکرده.
پس من به خدا می سپارمش و پیش میرم.
اگر از اون یکی آموزشگاه هم باهام تماس گرفتن و قبولم کردن، اونوقت شرایطم رو می سنجم و طبق همون شرایط، کلاس هام رو برگزار می کنم.
اول باید ببینم توی این آموزشگاه ها پذیرفته میشم یا نه.
امروز فکرم روی این مسئله بود.
برای تقویت مهارت های انگلیسیم به هوش مصنوعی گفتم با هم انگلیسی چت کنیم که اون هر جا نیاز به اصلاح داشتم، منو اصلاح کنه. از دیشب دارم این کار رو انجام میدم و احساس می کنم در این زمینه خیلی بهتر شدم.
هر چند تقریبا تمام جملاتی که براش می نویسم قوی و درسته، اما اون کلمات حرفه ای ترش رو بهم میگه.
در حال حاضر دارم با این کار مهارت هام رو افزایش میدم. چون اگر در آموزشگاه ازم بخوان برای بخش آزمون شفاهی انگلیسی صحبت کنم، باید بلد باشم به خوبی پاسخ بدم.
توکل به خدای مهربانم. امیدوارم مسیرم باز بشه و یدم هام یکی یکی طی بشه.
سپاسگزارم.
تعهد دوم:
توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.
تعهد سوم:
خدایا شکرت به خاطر آسمون آبی و ابرهای نارنجی دم غروب که انقدر آسمون رو زیباتر کرده بودن.
خدایا شکرت که تونستم چندتا فایل ببینم و کیف کنم. سپاسگزارم.
خدایا شکرت که امروز به یکی دیگه از قرارهای ملاقاتم هم رسیدم.
خدایا شکرت که امروز دخترکم از کارهای جدیدی که یاد گرفته رونمایی کرد و من تونستم فیلمش رو بگیرم.
خدایا شکرت که تونستم چندتا از فیلم های دخترم رو برای عزیزانم بفرستم و اون ها هم کلی ذوق کردن.
خدایا شکرت که امروز کارهای آشپزی و خالی کردن فریزر از استخوان ها رو پیش بردم.
خدایا شکرت به خاطر سلامتی خودم، همسرم، فرزندم و خانواده هامون. خودت همگیمون رو در مدار بسیار بالایی از سلامتی کامل و ثروت بی حد و حصر نگه دار. شکرت.