مصاحبه با استاد | باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی - صفحه 11

255 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پونه گفته:
    مدت عضویت: 1081 روز

    سلام به بهترین و صمیمیترین خانواده دنیا ، خانواده صمیمی عباسمنش

    اینکه میگم صمیمیترین خانواده ، واقعا از قلبم میگم . خانواده ای که اعضای آن بدون هیچ چشمداشتی ، در کمال سخاوت میبخشند و آگاهی میدهند. اعضای این خانواده مثل زنجیری هستند که پیوسته در راه بهتر شدن خودشون و دیگران با کار کردن روی باورهاشون تلاش میکنند. امیدوارم خداوند مهربون همراه و یار همیشگی ما باشه و هممون حضورش رو در نزدیکمون ، در قلبمون و در ذهنمون حس کنیم و از بهترین الهاماتش استفاده کنیم.

    خدایا تو برای من بسی و باور دارم که تو تنها کسی هستی ، از زمانیکه از روح خودت برمن دمیدی همراهم بودی و هستی تا بینهایت.

    من به هر کسی که وابسته بشم و دوستش داشته باشم ، باور دارم که از مقطعی این وابستگی شروع شده و با مرگ پایان میپذیره . تنها کسی که همیشه و همه جا تا بینهایت من رو همراهی میکنه خدای منه . پس تنها روی بودن اون حساب میکنم.

    من به تواناییهام ایمان دارم و باوردارم که هر روز با کسب مهارت های بیشتر فردی، کسب مهارتهای بیشتر برای بهتر کنترل کردن ذهنم میتونم به تکامل و پیشرفت برسم . پس تنها تمرکزم رو ، روی بالابردن تواناییهام میگذارم تا بتونم کنترل خودم و ذهنم رو در دست بگیرم ، تا بهتر زندگی کنم و جهان رو جای بهتری برای زندگی دیگران کنم.

    پناه بردن به اعتیاد و رو آوردن بهش به نظرم مخصوص کسی هست که میخاد راحترین راه رو انتخاب کنه ، میخواد صورت مسایلش رو پاک کنه به جای اینکه حل کنه.

    به جای اینکه منشأ خلأ های روحی و عاطفی و ذهنیش رو پیدا کنه و روی افکار و باورها و ذهنش کار کنه ، ذهنش رو از مدار آگاهی کلاً خارج میکنه تا فکر نکنه ، نفهمه، درگیر حل مسائلش نشه و با مصرف مواد فقط مدام درپوش بزاره روی همه چیز .

    پروردگارا آرامشی عطا فرما ، تابپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم

    شهامتی ده که تغییر دهم آنچه را که میتوانم.

    دانشی ده که تفاوت آن دو را بدانم.

    مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند.

    آمین

    خدایا هر روز که راه ستایش تو را میپیمایم با دیدگانی شگفتزده زیبایی ها را میجویم که ذات توست.

    و هر روز خطاهایم را با فروتنی به انجام می رسانم و به خانواده ام یاری میدهم.

    وهر روز در دل نجوا میکنم ، در خوشی و غم ، در شکست و موفقیت ، در آفتاب و باران ، خدایا فقط خواست تو انجام میپذیرد.

    خدایا ناپاکم ، گناه آلوده ، اما میدانم اگر نگاه رحمتت را برمن بیفکنی، قلبم چون برف سفید و پاک خواهد شد. آنگاه به حضور پر فروغت راه خواهم یافت.

    ذهنم پریشان است ، قلبم بی قرار است ، افکارم شوریده و درمانده ام .

    خدایا پس رشته زندگیم را به دستهای امن و مهربان تو میسپارم .

    طوفان میخواهد آرامش تو حکمفرما شود.

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم و تمامی دوستان گرامی .

    « باورهای قدرتمند کننده برای درمان وابستگی» .

    وابستگی می‌تونه هم نسبت به آدمها باشه و هم نسبت به مادیات .

    کسانی که به مادیات وابستگی دارن درک درستی از قوانین جهان ندارن .

    چرا که این افراد فکر می‌کنن تا ابد هستند و تا ابد قراره تو این دنیا زندگی کنن این افراد هیچ وقت به مرگ فکر نمی‌کنن . شایدم فکر می‌کنن اگر بمیرن قدرت بردن مال و اموالشونو دارن در واقع این افراد فکر می‌کنن مرگ فقط برای همسایه ست.

    به خاطر همین دو دستی مالشونو می‌چسبن که کسی ازشون نگیره کسانی که وابستگی به مال و ثروتشون دارن از زندگی لذت و بهره ی خاصی نمی‌برن . نه تنها ویژگی بذل و بخشش ندارن حتی به خودشون هم رحم نمی‌کنن و خودشون هم درست و به اندازه ی نیازشون از مال واموالشون استفاده نمی‌کنن . که همه ی این احساسات ناشی از ترسهای آدمها و در نهایت عدم ایمان به خدا و جهان آخرت هستش .

    خدا را شکر می‌کنم اگه در گذشته یه کم این ویژگی رو داشتم

    الان دیگه ندارم . بخصوص تو این سالها از دوران بیماری پندمیک به اینور که دیدم چقدر انسان‌ها می‌تونن راحت از دنیا برن ، به همین جهت خیلی خوب درک کردم که واقعاً این دنیا ارزش چسبیدن به مال دنیا رو نداره . خیلی جاها متوجه نمی‌شدم و برای بدست اووردن خواسته‌هام حرص و جوش می‌زدم اما امروز یاد گرفتم حتی برای بدست اووردن چیزی که ندارم هم ، تقلا نکنم چون معلوم نیست تا کی زنده هستم . بنابراین تو این سالها سعی کردم یاد بگیرم در لحظه زندگی کنم و از داشته هام لذت ببرم و ترس از دست دادن چیزو نداشته باشم و.

    به خودم می‌بینم که اگه روزی ثروتمند بشم ‌در کنار لذت بردن خودم از زندگی ، بی نهایت بذل و بخشش می‌کنم و هیچ وابستگی به اموالم نخواهم داشت همیشه این تجسمات رو میکنم که اگه روزی مال زیادی بدست اووردم ذهنم باز باشه .

    چون از کمک و هدیه دادن به دیگران لذت میبرم .

    و اما در مورد وابستگی به آدمها یعنی بیشتر در مورد عزیزان و بستگان نزدیکمون نکته‌هایی میخوام عرض کنم که احساسات خودمم در موردشون خواهم گفت.

    اول اینکه باید بدونیم ریشه ی وابستگی توی ترسه . ترس از دست دادن هر چیزی و هر کسی چ مادیات و چ افراد نزدیکمون .

    در گذشته فکر می‌کردم کسانی که وابستگی به عزیزانشون دارن نشون دهنده ی دوست داشتن اونها و عشق ورزیدنشون نسبت به اون فرد هستش . از اونجایی که خودم بابت این موضوع خیلی درد و عذاب کشیدم از سمت فردی که وابسته به من بوده به همین جهت خیلی خوب درک کردم که وابستگی هیچ ربطی به دوست داشتن و نشون دادن عشق و علاقه به فرد مقابل نیست . حتی اگه اون فرد فرزندت باشه.

    خیلی وقتا طرف ، بیش از حد نگران شخصی میشه به همین جهت مدام اون شخص مقابل را مورد کنترل خودش در میاره یا زیادی بش امر و نهی می‌کنه و زیادی بهش خط و نشون می‌کشه چون فکر می‌کنه داره از اون شخص مراقبت می‌کنه . اینم یه جور وابستگی هستش که تو خیلی از افراد دیدم

    این هم می‌تونه به عدم ایمانمون برگرده . اینکه من به قدرت نیروی برترم اعتماد ندارم و برای مراقبت از عزیزانم ، خودم دست بکار میشم و دست و پا می‌زنم و از جون مایه میزارم به قول استادعزیز از خودم میکنم و به بقیه خدمت می‌کنم و فکر می‌کنم آدم خیلی مهربون و با گذشت و فداکاری هستم. خیلی وقتا تو جامعمون به این آدمها دقیقاً همچین نگرشی داشتیم که حالا متوجه شدیم کاملاً نگرش اشتباهی بوده .

    کسی که به خودش آسیب و لطمه وارد کنه که به خیال خودش داره به کس دیگه‌ای کمک می‌کنه در واقع این فرد با ظلم کردن به خودش داره به جهان هستی فرکانس منفی ارسال می‌کنه پس در نهایت همون ظلم و همون درد رو دریافت می‌کنه‌. چرا باید من به خاطر کسی حتی اگر عزیزم باشه درد بکشم ؟!!! شاید پیش خودتون فکر کنید که طبیعیه و از اونجایی که کسیو خیلی دوست دارم کسی برام خیلی عزیزه با درد اون ، منم باید درد بکشم ولی در اصل نباید اینطور باشه. چکار کنیم که درد نکشیم ؟! کسی که ایمان به خدا و قدرت خدا داشته باشه این درد رو تحمل نمی‌کنه و به اندازه ی سهم و نقش خودش و در حد توانش اگه کاری از دستش بر میاد برای طرف مقابلش انجام میده و بدون اینکه متحمل دردی بشه و بعد اونو به آغوش خدا می‌سپاره چون متوجه شدیم که دردی که به هر علتی برای مراقبت از عزیزانمون می‌کشیدیم یه حرکت و رفتار بیهوده و بی‌ثمری بوده و هست .

    چرا باید از خودم سلب آرامش کنم که حال یه نفر دیگرو خوب کنم ؟! این نگرش‌ها با قوانین جهان هستی تناقض داره . به همین جهت با تمرین کردنمون سعی کردیمو و می‌کنیم به گونه دیگه ای عمل کنیم که هم بتونیم در حد توانمون به کسی کمک کنیم و همین که هیچ صدمه‌ای به خودمون وارد نکنیم.

    آرامش وقتی بدست میاد که بفهمم قدرت برتری هست که به تک تک ما عشق میورزه و از ما و از عزیزانمون خوب مراقبت می‌کنه.

    قطع وابستگی به معنای این نیست که ما نسبت به اون‌هایی که دوسشون داریم بی‌توجه بشیم ! بلکه به معنی اینه که خواسته و عزیزانمون رو به خدای قدرتمند و مهربان بسپاریم.

    از استادعزیز یاد گرفتیم تنها مسئول اعمال و رفتار خودمون هستیم.

    برای قطع وابستگی باید تمریناتی انجام بدیم و هر روز تلاش داشته باشیم تا با قطع وابستگی آرامش را برای خودمون به ارمغان بیاریم .

    قطع وابستگی مهم‌ترین اصل در هر رابطه ی سالمی هستش .هر یک از ما فرد آزادی هستیم که دوست داریم طبق خواسته‌ها و عقاید و علایق خودمون قدم برداریم . هیچکس دوست نداره زیر سلطه ی کس دیگه‌ای باشه.

    به هر چیزی که فکر کنیم از همون جنس اتفاقات را جذب می‌کنیم .

    امروز با همه ی توانم مفهوم قطع وابستگی رو تو روابطهام به کار می‌برم . حتی اگه نتونم کاملاً رها کنم حداقل سعی می‌کنم به اون کسی که وابسته هستم نچسبم.

    هرچی بیشتر خودمون رو درگیر وابستگی کنیم عمیق‌تر در گودال جدایی میفتیم .

    هر کسی تو هر شرایطی از زندگی خودش ، قادر به ادامه ی راه خودش هستش و نیازی به دخالت ما نداره .

    زندگی در کنار عزیزانمون باید توام با آرامش و آزادی و حق انتخاب باشه.

    امروز به خاطر عشق بلاعوضی که نسبت به فرزندانم و حمایت از اونها دارم خدا رو شکر می‌کنم. و یقین دارم که خداوند بهتر از من ، ازشون مراقبت می‌کنه . به همین جهت خیلی جاها اون‌ها رو با عشق رها می‌کنم و فقط براشون دعا می‌کنم و به خدا می‌سپارمشون سعی می‌کنم هر اتفاقی براشون بیفته اونا رو مصلحت خدا و تضادی ببینم که برای رشد و موفقیت و پیروزی‌های بعدی فرزندانم بدونم .

    وابستگی باعث درد میشه و عدم وابستگی به شادی و سرور ختم میشه.

    هر وقت احساس می‌کنیم به چیزی یا کسی وابسته هستیم باید ذهنمون رو آگاهانه به خدای بزرگمون معطوف کنیم و حتی شکست و موفقیت را به خدا واگذار کنیم .

    فقط در این صورت هستش که می‌تونیم به آرامش و رضایت حقیقی دست پیدا کنیم .وقتی ما خودمون را وابسته به کسی می‌کنیم آدمای متوقع ای میشیم چون وقت و انرژی زیادی برای شخص مقابل میزاریم و وقتی که از اون‌ها بی‌اعتنایی ببینیم باعث میشه که ازشون دلگیر و ناراحت بشیم. حتی خیلی وقتا وابستگی‌های ما ، باعث سلب مسئولیت از دیگران میشه حالا این دیگران می‌تونه فرزندانمون باشه یا همسرمون و یا …. وقتی سلب مسئولیت از دیگران کنیم دیگران سهم و نقش خودشون رو گم یا فراموش می‌کنن.

    وقتی وابسته ی کسی باشیم تمام فکر و ذهنمون رو دیگران درگیر می‌کنن و وقتی برای مراقبت از خودمون پیدا نمی‌کنیم بنابراین از وقت و زمانمون نمی‌تونیم استفاده و بهره ی درستی ببریم . باید به بچه‌هامون هم ، عدم وابستگی و رها کردن رو یاد بدیم .

    خیلی جاها وابستگی‌های ما ریشه در خودخواهی‌های ما داره ، نه دوست داشتن و عشق ورزیدن. چون همه چیز رو به خاطر خودمون می‌خواهیم انجام بدیم که ریشه تو ترسهامون داره.

    کسانی که وابسته به کسی هستن اعتماد به نفس ضعیفی دارن و از توانایی‌های خودشون آگاه نیستن و دنبال تایید دیگران هستند.

    اگه وابسته به کسی باشم زیاد قضاوتش می‌کنم و توقع و انتظاراتم ازش خیلی بالا میره .

    فرد وابسته همیشه تصورات باطل و کنترل زیادی روی فردی که بش وابسته هستش داره .

    همه وابستگی‌ها از ضعف ایمان میاد . ما باید یاد بگیریم که سهم و نقش خودمون رو تو هر جایگاهی مثلاً من، تو جایگاه مادر تو جایگاه دختر تو جایگاه همسر درست انجام بدم و سعی کنم نقش خودم رو خوب ایفا کنم و کاری به نقش دیگران نداشته باشم . ایرادی نداره آگاهی به کسی بدیم اما نه تحمیلی فقط در حد آگاهی دادن باشه .

    سعی کنیم مسئول رفتار و اعمال خودمون باشیم .

    به مسئولیتهای دیگران کاری نداشته باشیم . هرجا به هر علتی که ترسیدیم یادمون باشه خدایی هست که آگاه‌تر از ماست و بهتر از ما می‌تونه از عزیزانمون مراقبت کنه.

    خدا را شکر می‌کنم تو این چهار پنج سال اخیر به مرور زمان یاد گرفتم و حتی خیلی جاها درس گرفتم که وابستگی به هیچ عزیزی نداشته باشم و با اعتمادی که به قدرت خدای خودم دارم و با توجه به شناختی که از خدای خودم پیدا کردم ، همه چیزو ، هرجایی که حس نگرانی و ترس سراغم میاد آگاهانه بسپارمش به خدا و اون موضوع رو رها کنم و سعی کنم بهش فکر نکنم .

    پی بردن به ارزش‌های درونی خودت و اینکه بدونی تو لایق آرامش و حس خوب نسبت به خودت هستی عامل مهمی هستش برای قطع وابستگی .

    شاید خیلی جاها آگاهانه یا ناآگاهانه به خاطر وابستگی نسبت به کسانی که داشتیم آرامش را از خودمون گرفتیم و بیش از حد توانمون به کسی به نظر عشق ورزیدیم در حالی که معنا و مفهوم عشق ورزیدن با چیزی که ما یاد گرفته بودیم فرق می‌کنه. باید اول عشق دادن و محبت کردن به خودمون رو یاد بگیریم و در صورت مراقبت درست از خودمون در حد توان و میزان لازم به دیگران کمک کنیم و عشق بورزیم.

    باورهای خیلی اشتباهی نسبت به وابستگی داشتیم که با کار کردن دوره‌های مختلف استاد عزیز پی به تک تک اشتباهاتمون بردیم و سعی کردیم در مسیر درست و بهتری گام برداریم که هم خودمون آرامش داشته باشیم و هم باعث سلب آرامش دیگران نشیم .

    اجازه بدیم هر کسی حتی فرزندانمون مسئول اعمال و رفتارهای خودشون باشن تا بیشتر و بهتر رشد کنن.

    افراد وابسته همیشه مضطرب و پریشون حال هستن .

    و چیزی از زندگی نمی‌فهمن .

    من به نوبه ی خودم از سمت همسرم که بهم وابستگی شدیدی داشت ضربه‌ها و آسیبهای زیادی خوردم . هر چقدر همسرم نسبت به من ، عشق و محبت بی اندازه داشت بیشتر منو از خودش دور می‌کرد و خیلی جاها باعث آزار و اذیتم بود .

    چرا که حق انتخاب و آزادی را از من گرفته بود. به نظر خودش این رفتار و احساسش درست بود اما با گذشت سالها بالاخره متوجه شد که مسیرو خیلی اشتباه اومده و این عشق و علاقه شدیدش چیزی جز نفرت و دوری به بار نمیاره.

    چیزی که خودمون به جهان ارسال می‌کنیم رو دریافت میکنیم .بنابراین اگه وابسته به کسی یا چیزی باشیم که همیشه بخاطرش مضطرب و نگرانیم ، جهان هم در پاسخ صدمه زدن و عدم آرامش رو برامون میاره .

    با تغییرات زیادی که تو این چن سال اخیر کردم به طور معجزه آسا و ناخودآگاه دیدم همسرمم کم کم تغییرات زیادی کردش فکر می‌کنم دوست داشتن و محبتش در حد تعادل و اندازه ی درستش هستش .

    هیچ وقت فکر نمی‌کردم تغییر کنه اما به عینه دیدم با تغییرات من ، تغییرات شگفت‌انگیز زیادی داشته .

    خدا را سپاس میگم و از خدا ممنونم که آرامش رو به زندگی من وارد کرد. نمیگم ایشون مقصر بوده حتماً خودمم فرکانسهایی داشتم که همچین رفتارهایی رو جذب می‌کردم.

    به همین منظور برای بدست اووردن هر چیزی و هر تغییری تمرکزمو روی خودم میزارم تا بتونم اون موضوع رو حل کنم.

    و چیزی رو که می‌خوام به دست بیارم.

    استاد جونم ممنون و سپاسگزارم از شما و آموزه‌های قشنگتون که توی زندگی من ، کاربرد بسیاری داشته .

    مرسی که هستید.

    الهی که باشید همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1587 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربونم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت برای امروز شگفت انگیزم برای معجزات و اتفاقات عاااالی برای حضورت تو زندگیم ک هدیه ای هست از طرف خودت برام عاشقتم تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    *راهکار اساسی برای رفع وابستگی؟!

    گذرا بودن دنیای مادی و فکر کردن به مرگ میتونه خیلی بهمون کنه ک وابستگیمون به هرچیزی ک تو این دنیا برامون هست رو کم و کمترش کنیم استاد باور کافی بودنم برای خودم تو بحث وابستگی ب شخصی هم تا حد خیلی زیادی به من کمک کرده که بتونم ب این حس غلبه کنم و اصلا اذیت نشم در عوض خیلی چیزای خووووب و عالی تجربه کردم ینی هیچ وقت منتظر عوامل بیرون نبودم ک بیاد یه کاری برای من انجام بده یا بودنمو ب بودن کسی گره بزنم

    هیچ چیزی تو این دنیا موندگار نیست نگاهی ک باعث شده تا این حد عاااالی عمل کنین و بهترین خودتون باشین و خوب زندگی کنین و دنیارو جای بهتری برای زندگی کنین عاشقتونم استاد قشنگم

    کافی بودن ؛ حس لیاقت ؛ ارزشمندی ؛ عزت نفس ؛اعتماد ب نفس بالا ؛ عشق ب خودت ؛ایمان واقعی بخدا ؛گذرا بودن دنیا و روز مرگ بهترین پکیجی هست که آدم میتونه ازشون استفاده کنه تا اون عدم وابستگی ب چیزی یا ب شخص و مکانی رو در خودش از بین ببره

    یه تجربه شخصی از روابط خودم فک کنم تو کامنتای قبلم گذری اشاره کردم بهش جا داره اینجا هم برای خودم ثبتش کنم تو جریان هدایتم به این مسیر فوق‌العاده خدا یه دوست ب شدت مهربون و پایه برای من فرستاد و کاری کرد ک بتونم چند سال باهاش باشم و تو هر زمینه ای ازش یاد بگیرم و بشه الگوی من دوست من یه زوج بی نظیر بودن ک زندگی خیلی قشنگی داشتن حتی یکی از اتاقشونم ب من داده بودن تا وقتایی ک کار داریم و تایم کمه بمونم پیششون خلاصه از بحث خونه داری، نظم ،صبر و حوصله،مهربونی و رابطه رفاقتی با همسر و بحث کاری ک داشتن و من یه مدت باهاشون همکاری کردم و خیلی تجربیات عالی کسب کردم همه و همه چی ک برام چیده بود تونستم استفاده کنم و تغییر شخصیتیم رو شروع کنم چیزایی ک میدیدم خیلی برام تازه بود و این باور رو به من میداد پس میشه یه همچین زندگیم باشه همزمان با این دوستانم و توسط اینها من با استادم آشنا شدم و روند زندگی زیبای من شکل گرفت و روز ب روز همه چیز و زیبا و زیباتر می‌کرد برام غافل از اینکه من داشتم بشدت وابستشون میشدم و کار ب جایی رسید ک فک میکردم تا آخر عمرم اگ این دوتا نباشن من نمیتونم کاری کنم من همیشه باید تو این فضا پیششون باشم(یجورایی شرک خفی) تا اینکه یه اتقاق به ظاهر خیلییییییی ساده و پیش پا افتاد که خیلی واضح خاست بفهمونه ک وقت جدایی رسیده و هدایت من ب اونا تا اونجا بوده بقیه مسیرم رو باید تنها باشم تا یه مدت من کلا تو استپ بودم و با اینکه سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم اما یکم برام دردناک بود ولی همون جدایی ب ظاهر سخت و طاقت فرسا تو یه برهه از زمان یه شخصیتی از من ساخت که همین الان خودم رو وقتی میبینم تازه متوجه میشم چ موهبتی برام بوده اون جدایی شد نقطه عطف زندگی من که این همه معجزات رو برام رقم زد اولین درسش هم برای من این بود ک وابسته هیچ کسو هیچ چیزی تو این نباشم عاشق باشم دوس داشته باشم ولی بدون وابستگی

    عزت نفس بالا

    یه شخصیت قدرتمند ک خودش زندگیش رو اونطور ک میخاد میسازه

    پیدا کردن مسیر علاقم

    وارد شدن به دنیای علاقه و استعدادم و بالا بردن مهارت هام تو همین زمینه چون ب قول استادم (استعداد ب تنهایی کافی نیست)

    کار کردن روی خودم و هدایت ب شخصی که هم مسیرم هست و ازدواج ب شدت عالی و راحتم که واقعا سپاسگزارم برای وجود قشنگش که خدا برام فرستاد

    حذف شدن همه آدمای نامناسب از زندگیم

    وارد شدن جریانی از ثروت و فراوانی ب زندگیم

    و از همه مهم تر ایمان و قدرت حرکت خودم ب تنهایی و باور کردن نیرویی که فرای همه تصوراتم بود قبلا باورش داشتم اما نه اینطور

    تکاملی ک طی میکنم و خداوندم مسیرش رو برام هموار میکنه

    و هزاران دستاورد دیگه ای ک برام داشته و خدارو هزاران بار شکر میکنم برای یه روزی ک خودش هدایتم کرد ب دوستانم و خودشم جدام کرد تا منو بزرگتر کنه و بهم بگه ک هیچ چیزی دائمی نیست و همه چی گذراست تنها کاری ک باید بکنم اینه ک فقط روی خودم تمرکز کنم و کار کنم فرکانسم رو هی بالا ببرم آدم بهتری بشم سالم تر بشم و شخصیت عالی بسازم از خودم مفیدتر و شادتر و آروم تر بشم و خداوند آدمهای هم فرکانسم رو از بی نهایت راه تو زندگیم قرار بده این بار با نگاه قدرتمنده بدون وابستگی الهی صدهزار مرتبه شکرت برای این همهههههه آگاهی های ارزشمند ک هدایتم میکنی تا منو رشد بدی و کمکم کنی تا بهترین خودم باشم من فقط به تو اعتماد کردم و این همه زیبایی رو برام میچینی عاشقتم پروردگارم

    استاد قشنگم عاشقتونم

    مریم جونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای مهربونم بی نهایت عاشقتممممم

    الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    هاجر صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1635 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم و دوستان گلم

    استاد این فرکانسی دیدن آدما چقدر آدمو از جهل و تقلای بیهوده دور میکنه.

    وابستگی دروازه بدبختی و ذلت و حقیر شدن هست مخصوصا در روابط

    وابستگی بخاطر عشق و اون آدم هم نیست بحاطر خلاعای ما هست

    بخاطری ک ما مسولیت حس خوبمونو میحایم بندازیم گردن بقیه

    وابستگی یعنی اینکه من فقط با وجود تو هویت دارم و با وجود تو فقط ارزشمندم،تو نباشی من ن ارزش دارم ن هویت

    یعنی تو فقط منبع شادی و حس خوب من هستی، تو نباشی من قادر ب خوب کردن حسم نیستم

    وابستگی یعنی تو با بودن یا نبودنت تعیین کن ک من چ احساسی داشته باشم

    تو با رفتارت تعیین کن من چ رفتاری داشته باشم

    تو به من دیکته کن ک چ میزان از زندگی لذت ببرم یا نبرم.

    یعنی من هیچم ،تو کنترل کن زندگی منو

    وابستگی یعنی تنها نعمت و بخش خوب زندگی من تویی، اگر تو نباشی بقیه جنبه های زندگیم اصلا ارزشی ندارن، ارزش شادی ندارن، ارزش سپاسگزاری ندارن

    وابستگی یعنی زندگی من انقدر تهی هست، ک اگر تو نباشی دیگع خالی میشه

    وابستگی یعنی من ک انتخاب شدم برای این تجربه ی شگفت انگیز و تنها هم یکبار این فرصت به من داده شده و خیلی هم کوتاهه و هر لحظه هم ممکنه ب پایان برسه، تنها رسالتش بودن باتو بوده و من دیگه هیچ هدف و رسالتی ندارم، تو نباشی دیگه تموم این زندگی

    وابستگی یعنی اینکه حرف خودم ک ارزش نداره،اعتبار نداره ک من تایید کنم خودمو ک ارزشمندم ،دوست داشتنی ام،کافی ام، تو بگو ، فقط حرف تویه،تایید تویه ک ارزش داره و اونوقت من باور میکتم ک ارزشمندم و حسم خوب میشه

    و فرکانسی دیدن جهان و آدما، و خداوند رو منبع همه چیز دونستن و پر کردن خلا هامون با کار کردن روی خودمون با بالا بردن احساس ارزشمندی و لیاقت و هذف داشتن در زندگی و قدم برداشتن برای اون اهداف باعث میشه از وابستگی رها بشیم

    سپاسگزارم استاد جانم با عشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    اعظم پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1489 روز

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این آگاهی‌ها واموزهای ناب

    استادعزیزم سلام بانوی گلم سلام

    دوستانه عزیزم تو این مسیر وهم فرگانسیم سلام عاشقتونم

    گام 23

    موضوع در مورد

    باورهای قدرتمند کننده در مورددرمان وابستگی

    وراهکاربهتردرموردرفع وابستگی

    و اون چیزی که به ما کمک می‌کنه اینه که ما وابسته نباید بشیم به هیچ چیز و به این فکر کنیم که دنیا اره می‌گذره و گذراست و استاد خیلی حرف قشنگی زدید که همه چی با مرگ تموم میشه حالا وسیله باشه شخص خاصی باشه ثروت باشه هرچی که باشه ما نباید وابسته هیچی همیشه باید رها باشیم شاد باشیم آزاد باشیم و تو این دنیا تا زمانی که هستیم عشق کنیم زندگی با لذتی داشته باشیم و بهشتی رو به تمام معنا برای خودمون بسازیم از همین دنیا ازش عبور کنیم

    وقتی من تو این فرکانس باشم که دارم رو خودم کار می‌کنم دارم باورامو عوض می‌کنم

    و این باعث میشه که ما اصلاً این فرکانس و این باورها و این تغییراتی که ما داریم ایجاد می‌کنیم ا جدا می‌شیم کلاً اینو باید ذیریم چون ما داریم تغییر می‌کنیم چون ما توی فرکانس دیگه‌ای هستیم چون ما مدارمون عوض شده و خود به خود داریم میریم و مدار‌های بالاتر و هم فرکانس می‌شیم با آدم‌هایی که تو فرکانس ما هستند

    و انسان‌ها کبوتر با کبوتر باز با باز هستند این یک قانونه

    و اگر آدم‌های نامناسبی دور و بر ما هستند ما یه جا کارمون مشکل داره

    و آدم‌ها در هر لحظه از لحاظ فکری و باوری و فرکانسی و مداری عوض میشن

    و به هر دلیلی از فرکانس ما میان بیرون و جهان هم کاملاً الطیبات به طیبین می‌کنه کاملاً جدا می‌کنه افرادی که هماهنگ‌تر باهامون هستند وارد زندگیمون و افرادی که هماهنگ‌تر با ما نیستند از مدار ما خارج میشن و مهم نیست که چقدر به ما نزدیک باشند و مهم نیست که پدر باشه مادر باشه خواهر باشه برادر باشه همسر باشه فرزند باشه

    و ما اینو تجربه کردیم و این قانونه دیگه این قانونیه که ما بهش پی بردیم و می‌دونیم داره جهان به چه شکلی شکل چه جوری اتفاق می‌افته چون من خودم نتیجه رو دیدم این اتفاق افتاد توزندگیم

    و هیچ زور زدنی نیست و هیچ مقاومتی نیست

    چون که مال رو خودمون کار می‌کنیم آدم‌های هم فرکانسمون میان تو زندگی ما واز بودن باهاشون لذت می‌برم و به هر دلیلی اگر و فرکانس هم نباشیم جهان ما را از هم جدا می‌کنه و کار من اینه که من رو خودم کار کنم و فرکانس‌های مناسب بدم و هی برم بالاتر تو مدار بالاتر و آدم بهتری بشم و شخصیت بهتری را از خودم بگذارم و سالم‌تر باشم مفیدتر باشم آرام‌تر باشم شادتر باشم خوشحال‌تر باشم و خیلی موضوعات دیگه‌ای که می‌تونه باعث پیشرفت من بشه من رو اونا کار می‌کنم و اجازه بدم به خداوند آدمای مناسبی رو تو مسیر من و وارد زندگی من می‌کنه و از بودن باهاشون لذت می‌برم

    و بانوی عزیزم سوالشون از استاد اینه که اصلاً استاد شما در مورد داراییتون در مورد ثروت در مورد درآمدتون هیچ چیزی رو نمی‌دونید و خیلی از آدم‌ها اینجوری نیستند اتفاقاً ی‌دونن چقدر دارایی دارند چقدر ثروت دارند و این چه باوری می‌تونه باشه پشت این شخصیت که چقدر رو به جلو بریم و

    و در مورد بحث سرمایه اصلیه ما چیست

    و اینجا یک نکته خیلی طلایی استاد عرض می‌کنند که خودشون اصلا می‌دونن که و اطلاعاتم زیادی هم ندارند و اینم تکاملی بوده طی کردند در مورد ثروت

    و این باعث میشه که وقتی یه خونه می‌خریم اعتماد به نفسمون بالا میره دومیشو می‌خری یا سومیشو می‌خری هی قدرت بهمون داده میشه ایمان توکلمون بالا میره قوی‌تر می‌شیم شخصیتمون چقدر بالاتر و چقدر به اعتماد به نفسمون قدرتمندتر میشه

    و استاد میگه من دارایی‌های اصلیمون می‌دونم اتفاقاً که چقدر دارم نه دارایی‌های مالی و ملکی بلکه دارایی‌هایی که توانایی‌هام ارزشمندی‌هام و خداوندی که با منه و اون توکل و ایمانی که دارم و اعتماد به نفسی که در خودم ایجاد می‌کنم و مهارت‌هایی که اضافه می‌کنم اینا همه رو می‌دونم و هر روز ار می‌کنم و افزایش بهشون میدم تا رشد کنم

    و یک کلمه طلایی اینکه بزرگترین دارایی‌های ما باید یادگیری توانایی‌های ما باشه هارت‌های ما باشه و توانایی‌هایی که در کنترل احساساتمون باشه توانایی‌هایی که باور کردن خداوند داریم توانایی‌هایی که در مورد توکل کردن به خداوند در مورد ارتباط با دیگران در مورد بهتر کردن مهارت‌هامون و توانایی‌هاون در مورد اون منطقه که امن هست برامون

    توانایی‌هامون جسارت بیشتره خدای مهربونم سپاسگزارم بابت این آگاهی‌ها این علم بی‌نظیر که از طریق دست عزیزت به من گفتی

    راهکار به یک معتاد برای ترک اعتیاد اون راهکار چیه و قدم اول رو چه جوری باید از کجا شروع کنه

    این یک مسئله پیچیده‌ایه و اینکه دلایل و خلا‌های درونی هستند که عدم کنترل ذهن را به وجود آورده و خلا‌های عاطفی ریشه‌دار هستند و کسی که به سراغ مواد میره و ادامه میده و یه جورایی خودشو با اون حال سعی می‌کنه عالی کنه در واقع یک مسئله پیچیده‌ای و یک درمان پیچیده‌ای را در خودش به وجود آورده و اینکه خدا را صد هزار مرتبه شکر که این یشرفت‌ها هست تو این جهان ما و یک سری انجمن‌هایی هستند برای ترک اعتیاد خدای 100 هزار مرتبه شکر بابت این امکانات عالی

    که قراردادی برای این سری آدم‌ها

    اینجا یک درس خیلی خوبی رو به ما میده که میشه از صفر هم به 100 رسید حتی از زیر صفر مثلاً مثال زد که این آدمایی که معتاد میشن هیچ امیدی بهشون نیست و این آدمی که معتاد بوده و به جایی رسیده به حدی رسیده که دیگه هیچ امید یا بازگشتی نداشته ولی یه تلنگر یک اتفاق یک چیزی باعث میشه که آدمی که زیر صفر بوده به بهترین‌ها می‌رسه به بی‌نهایت‌ها می‌رسه خدایا صد هزار مرتبه شکر این یک آگاهی خیلی عالیه در مورد همه چیز همه کس حتی خود من که ببین حتی اگر زیر صفر باشی بخواهی که تغییر کنی و کار کنی رو باورات بهترین‌ها می‌رسی چون انسان خلق همه چیزو داره و در وجودش هست خداوند این قدرتو به ما داده که ما خودمون زندگیمونو خلق می‌کنیم به بهترین چیزها

    و حتی استاد من این کارو کردم دوست مرتبه تو این سمینارها شرکت کردم که می‌گفتند جلسات باز یعنی آدم‌های گه هم می‌تونن عمومی هم می‌تونن شرکت کنند من دو سه جلسه‌ای رفتم خیلی لذت بردم استاد یه درسی رو به من دادن این انجمن‌ها اینکه ایمانشون توکلشون و اون تعهدی که می‌بندن و اون هدفی که که بهش پایبند هستند واقعاً این انگیزه خیلی خوبی رو و درس عالی رو به ما میده خدایا 100 هزار مرتبه شکر

    خدای عزیزم صد هزار مرتبه شکر سپاسگزارم خیلی خوشحالم که تو این مسیرم خیلی خوشحالم که و لذت می‌برم عجب راه و مسیر بهشتی رو بهم آموزش داری میدی استاد عزیزم سپاسگزارم ازت از آموزه‌ها و آگاهی‌های عالی که بهم دادی بانوی گلم مریم عزیزم سپاسگزارم دوستان عزیز و هم فرکانسیم تو این جمع بی‌نظیر خانواده عباس منشی خیلی خیلی خوشحالم که در کنار تو هستم و با هم صحبت می‌کنیم در مورد این راه این مسیر لذت بخشه و کامنت‌های همدیگه رو می‌خونیم با عشق واقعاً بهترین هست بهترین خانواده عالی هستیم ما برای همدیگه خدایا صد هزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1891 روز

    سلام بر عزیزانم

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بر خانم شایسته عزیزم

    خدارو شکر که به گام بیست و سوم رسیدیم

    خدارو شکر که این روزا هر سوالی میپرسم در گامها جوابشو میگیرم و دقیقا یکی از سوالاتی که با شروع دوره قانون سلامتی پرسیدم این بود که من چه طور میتونم وابستگی هامو از بین ببرم ؟؟ چون من در دوره قانون سلامتی فهمیدم که وابستگی های من فراتر از چیزیه که فکرشو میکردم و حالا اینجا انقدر واضح و ساده استاد عزیزم منو راهنمایی کردن خدارو شکر

    استاد جان وقتی گفتین یاد گذرا بودن دنیا بیفتیم یاد یه آیه ای از قرآن افتادم که خداوند میفرماید:

    (این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده‌اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد)

    و واقعا چقدر این طرز فکر کمک میکنه که این دنیارو گذرا ببینیم و به هیچ کس و هیچ چیزی دل نبندیم ، چند روز پیش داشتم به خودم میگفتم هر جایی دیدی داری به کسی یا چیزی دلبسته میشی از خودت بپرس ببین آیا این چیزی که داری بهش دل میبندی پایدار و همیشگیه یا نه ، و اگر دیدی موندنی نیست پس بهش دل نبند چون اگر از دست بدیش خیلی ضربه میخوری پس دنبال چیزی باش که پایداره و همیشه هست و خوب که فکر کردم دیدم به جز خداوند هیچ چیز و هیچ کسی پایدارو موندنی نیست

    استاد جان واقعا شما رو تحسین میکنم که وابسته اموالتون نیستین ، این ویژگی خیلی مهمیه و کار هر کسی نیست ، اتفاقا این صحبت شما منو یاد یه آیه از قرآن انداخت که خداوند میفرماید،

    (مگر این رحمت خدا را آن‌ها تقسیم می‌کنند؟حتی آنچه برای گذراندن زندگی دنیایی‌شان لازم دارند، ما میانشان پخش می‌کنیم و با استعدادهای مختلف، بر همدیگر برتری‌شان می‌دهیم تا از خدمات متقابلِ یکدیگر استفاده کنند. البته آن رحمت خدا از مال و مقامی که به‌دست می‌آورند، بهتر است)

    فضل و رحمت خداوند از مال و مقامی که به دست می آوریم بهتر است و من فکر میکنم رحمت خداوند همون سرمایه های وجودی انسانه

    خانم شایسته عزیزم بینهایت از شما سپاسگذارم برای این پروژه که واقعا واقعا خیلی داره به من کمک میکنه ، این فایل برام سرشار از نکته به که مو به مو در دفترم یادداشت کردم

    استاد عزیرم خیلی از شما ممنونم برای این فایلهای فوق العاده که هر روز منو یک پله میبره بالاتر

    خدارو شکر میکنم که اینجا هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1504 روز

    به نام پروردگار رب العالمینم

    سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام

    گام 23

    خدا رو بی نهایت شکر برای رسیدن به گام 23

    خانم شایسته نازنین و استاد عزیزم سپاسگزار وجود گرانقدرتون هستم

    اگر قبل از آشنایی با شما ازم پرسیده میشد که مهمترین سرمایه زندگیتون چیه مطمئنا می گفتم شغلم درآمدم سلامتی ام همسر و فرزندانم وووووو ولی همیشه یه نیروی برتری رو بالاتر از اینها در وجودم حس میکردم چون به تجربه فهمیده بودم که وقتی با اون نیرو حرف میزنم و راز و نیاز میکنم آرامش میگرفتم وقتی احساس کمبودهای مادی میکردم ازش درخواست میکردم و همواره درخواستهایم رو اجابت میکرد بارها از همسرم تقاضایی داشتم که میگفت پولش رو نداریم ولی وقتی از او تقاضا میکردم بهترش رو بهم میداد بارها از دست همون سرمایه ها ناراحت و خشمگین میشدم ولی فقط او بود که بهم آرامش میداد انگیزه میداد و امید میداد و فکر نمیکردم وقتی به سرمایه های زندگی ام نگاه میکنم و می شمارم حداقل او را به حساب بیاورم بارها در ذهنم خودم رو با بقیه مقایسه میکردم که طی گذشت این سالها من چی بدست آوردم و اونا چی ، من چند مقدار طلا، خونه و ماشین دارم اونا چه مقدار ، حتی به تحصیلات بچه هامون و موفقیت هاشون هم نگاهی مینداختم و مقایسه میکردم ………..

    ولی الان با بند بند وجودم این درک رو دارم که تنها و تنها سرمایه ی من خداوند است و میزان اعتماد و ایمانی که من بهش دارم و سعی میکنم برای افزایش این سرمایه اعتماد و ایمانم را افزایش بدم و درک کردم که هرچه ایمانم بهش بیشتر میشه حضورش در قالب سرمایه های مادی و معنوی در زندگیم بیشتر و پررنگتر میشه

    خدایا سپاس مرا بپذیر سپاسی بی پایان

    و اما در مورد درمان وابستگی یه موردی رو در باره خودم بگم

    من به شدت به پسرم وابسته بودم و دوسش داشتم و از همون بچگی در 90 درصد مواقع با احترام و محبت فوق العاده ای باهاش برخورد میکردم وقتی کنکور داد و خدا رو شکر با رتبه ی عالی قبول شد میدونستم که دیگه از پیش من میره و ماه ها ممکنه من نبینمش واقعا فکر کردن بهش منو ناراحت و غمگین میکرد و حتی همسرم این عقیده رو داشت که من تمام کارهام از جمله آشپزی هام به خاطر پسرمون انجام میدم و گاهی به شوخی و البته من احساس میکردم جدی میگه به پسرم می گفت تو بری دانشگاه ما اینجا از گرسنگی میمیریم چون مامانت به خاطر تو آشپزی میکنه خخخخخ این نوع نگاه به خاطر این بود که من خیلی سلیقه پسرم رو در نظر می گرفتم و گاهی ام در خلوت خودمون نصیحتم میکرد که دوری از پسرمون رو تحمل کنم و صبور باشم و میگفت که این آرزویی بوده که براش داشتیم و خدا رو شکر کن در واقع یه جورایی بهم میگفت زندگی رو بهمون تلخ نکن خخخخ

    حالا موقع رفتن پسرم به دانشگاه بود و من و باباش وسایلش رو گذاشتیم تو ماشین و با نام خدا راه افتادیم به سمت مقصد ، و رسیدیم

    پسرم وسایل رو برد داخل خوابگاه باباش هم بهش کمک میکرد و کلی خوراکی و میوه و شیرینی و لوازم بهداشتی و لباس نو براش تهیه کرده بودیم و کارشون که تمام شد همدیگه رو در آغوش گرفتیم و بوسیدم و ازش خداحافظی کردیم وووو

    و موقع برگشت از همون در خوابگاه همسرم عین ابر بهاری گریه میکرد اونم چه گریه ای دستمال کاغذی کفاف نمیداد طوری که داد زدم گفتم چه خبرته الان جلو چشم خودت رو نمی بینی چجور میتونی با چشمان اشکبار رانندگی کنی و چشماشو پاک میکرد و تا شهر خودمون دم درب خونه ی مامانم یک ریز گریه میکرد همون دم در تلفن زدم دخترم گفتم بیا بریم خونه

    مامان و خواهرام که منو خوب می شناختن گفته بودن مطمئنا این مسیر مینو همه اش گریه کرده که نتونسته بیاد اینجا (یعنی من برم خونشون ) و دختر رو ورداشتن و رفتن خونه خخخخخ

    روز بعدش مامانم زنگ زد و گفت چرا از راه رسیدین نیومدین تو خونه استراحتی بکنین و غذایی بخورین گفتم والا مامان این دامادت که هی از من ایراد میگرفت خودش یه ریز گریه کرده و دیده چشاش قرمز و اشکی بوده خودش نخواست بیایم اونجا در واقع خجالت میکشید از چشای قرمز و اشک آلودش من نه بغضی داشتم نه اشکی ریختم و خدا شاهده همه اش خدا رو شکر میکردم برا موفقیتش

    مامانم خیلی تعجب کرد از آرامش من

    گفتم مامان به خدا من میدونستم تحمل یه شب دور بودن از پسرمون رو ندارم برا همین مدام از خداوند طلب صبر میکردم و واقعا صبر بهم داد برا همینه که میگم تو زندگیم هرچی ازش خواستم بهترش رو بهم داد واقعا هم صبر عظیمی بود چون پیش میومد تا سه ماه هم خونه نمیومد و من اصلا بهش اصرار نمیکردم که بیا خونه

    یه بار بعد عید بود و فصل میوه های نو بر همسرم خرید کرده بود و من شسته بودم که بخوریم توت فرنگی هم جزوشون بود از اونجایی که پسرم خیلی به توت فرنگی علاقه داره همسرم فورا ازم پرسید که به نظرت این بچه میره برا خودش توت بخره ببین چقدر من تغییر کردم به همسرم گفتم تو رو خدا زهرمارمون نکن بزار خوردنش بهمون بچسبه به من چی که میره یا نمیره پول تو جیبشه هرموقع وقت کرد میره خرید تو نمی خواد تا این حد دلواپسش بشی و همسرم باز آروم نگرفت و اومد یه مبلغی به کارتش واریز کرد و بهش پیام داد عزیزم برا خودت توت فرنگی بخر و بلافاصله پسرم زنگ زد و خندید و گفت بابا اینقدر انواع توت ها رو می خورم که دل درد گرفتم محوطه خوابگاهمون پر از توته توت سفید شاه توت و توت فرنگی هم مرتب از بیرون میگیریم خخخخخ

    خدا رو بی نهایت شکر که خانوادگی با استاد آشنا شدیم و قانون احساس خوب اتفاقات خوب و احساس بد اتفاقات بد رو یاد گرفتیم و صبری که خداوند به من داد هنوز هم ادامه داره چون وقتی پسرم سربازی رفت هم صبور بودم و یک ریال من به عنوان نذر و صدقه به خاطرش پرداخت نکردم و فهمیدم کانون توجه باعث اتفاقات میشه و از اونجایی که پسرم خیلی بیشتر از من حواسش به کانون توجهش هست البته یه مقدار هم به صورت فطری تو وجودشه دیگه معنی صدقه و نذر و اینجور آداب برای دور شدن از بلا در نظرم بی اعتبار شده بود

    و الان هم در یه استان دیگه مطبش رو برقرار کرده و کلا مستقل شده و اگر از همون ابتدا طلب یاری از خداوند نمیکردم (همون سرمایه اصلی زندگی) معلوم نبود چه زنجیرهایی به پای خودم و پسرم نمی بسنم و از موفقیت دورش میکردم

    خدایا یک لحظه هم مرا به حال خودم وا مگذار

    در تمام تصمیم گیری هایم حضور داشته باش و تصمیم نهایی رو تو برایم اتخاذ کن

    چرخ زندگیم را تو بچرخان به راه مستقیم راهی که پر از نعمت و خیر و برکت است

    خدایا برای تمام نعمتهایت مخصوصا نعمت هدایتت تو را شکر می گویم

    استاد عزیز و گرانقدرم و خانم شایسته نازنین و گرانقدرم و دوستان گرامی ام

    سپاسگزارتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      محسن گفته:
      مدت عضویت: 1252 روز

      سلام گرامی تر از جانم،خدا گواه است که همه نکاتی را که در این متن نوشته ای حقیقت محض است ،من روزی روزگاری عشق نوشتن داشتم ولی اکنون می بینم که شریک زندگیم به راستی در نوشتن توانا شده چرا که بازگو کردن حقایق دلی قوی می خواهد که خدا رو شکر در وجود تو می بینم.این برایم موجب مسرت و شادمانی است که اینهمه به خدا تکیه می کنی کاش من هم چون تو به اعتقادی راسخ می رسیدم و همیشه کارهایم را به خدا می سپردم.ذهنم از من می خواهد علت تاثیر گذاری متن شما را بنویسم چه علتی بالاتر ازاین که به من یاد آوری شد که همیشه خدا را علت اصلی همه موفقیت‌های زندگی ام را بدانم ،گاهی انسان فراموش می کند که هر چه را بدست آورده از فضل خدا بوده،نه از توانایی های اندک خودش.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1504 روز

        سلام همسر عزیزم

        وااااای اصصصصصلا انتظار نداشتم برام بنویسی ای شیطون خخخ

        بوس بوس بوس

        خیلی از زوج های عباسمنشی توی این سایت به موفقیت های بزرگی رسیدن امیدوارم ما هم جزو اون دسته باشیم و به همه ی آرزوهای قشنگمون برسیم

        من یه هفته اس که دارم روی ثروت یک کار میکنم دو ساله که این دوره رو خریدم و خودت خوب میدونی که چه نتایج عالی گرفتیم

        این در حالی بوده که فایل ها رو فقط گوش میدادم و کامنت خوانی می کردم ولی این بار دارم با تعمق و تدبر مرورش میکنم و می خوام تو کامنت نوشتن فعال باشم و این پاسخ تو برای من یه نشونه بود

        خداوند از هر طرف داره منو سوپرایز میکنه تا احساسم عالی باشه

        ممنونم ازت عزیزم که خوشحالم کردی

        بوس به چشمای قشنگت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مسعود گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    به نام تنها قدرت

    سلام استاد و خانم شایسته

    اره استاد انجمن معتادان گمنام ی برنامه ای که جواب داده و ممنون که اینقدر خوب انجمن و معرفی میکنیت

    استاد منم عضو انجمن معتادان گمنام و خداروشکر 18 ساله که پاکم از مواد مخدر و 11 ساله که سیگار استفاده نمیکنم و زندگیم از صفر به 100 رسید من الان هیچ ربطی به گذشتم ندارم و ی ادم ارزشمند ی شهروند خوب ی انسان با اعتماد به نفس ی انسان کار افرین ی انسان با شخصیت هستم و خداروشکر خداروشکر میکنم که عضوی از انجمن معتادان گمنام

    و خداروشکر خداروشکر که عضوی از سایت شما استاد عزیز هستم

    من وظعیت اسفناکی داشتم و معتاد به کراک بودم و هیچ امیدی دیگه به زندگی نداشت و فکر میکردم آخرین روزهای عمرم و دارم سپری میکنم

    اما با ی حرکت کوچولو از طرف من و باقیش و دیگه خدا انجام داد هدایت کرد و من نجات پیدا کردم و امروز خیلی روزگار خوبی دارم خیلی خوبم مخصوصا که تو این مسیر توحیدی هم هستم و پیشنهادم برای کسانی که درگیر اعتیاد هستن رفتن به جلسات انجمن معتادان گمنام NA باقیش و خداوند هدایت میکنه

    به امید روزی که هیچ معتادی روی کره خاکی نباشه چون اعتیاد خیلی بدو خانمان سوز

    ممنون استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 703 روز

    سلام

    برای رفع وابستگی و درمان آن؛این را بدان که همه چیز گذراست و ممکن اون شخص یا هر چیز دیگری هر لحظه از دست برود و اون شخص حتی از دنیا برود مرگ دست ما نیست و نباید وابسته بود اون لحظه که اون چیز یا اون شخص درکنار ماست لذت می بریم و ممکن به هر دلیلی یا از دنیا برود یا آن چیز را از دست بدهیم فقط اون لحظه ای که هستیم با هم لذت می بریم و بعد ممکن به هر طریقی فاصله ی فرکانسی ایجاد شود فکر ما عوض شود و از هم فاصله بگیریم و آن چیز را حتی از دست بدهیم

    استاد حتی نمی دانند چقدر دارایی مالی دارند اما دارایی های شخصیتی و توانایی هایی که دارند درونشون رو به خوبی بهش واقف اند و آن داریی هاست که سرمایه ی اصلیه ماست و باعث ایجاد دارایی های مالی یا هر چیزی می شود

    برای درمان اعتیاد هم انجمن na هست اگر می خواهی باورهایت قوی شوند که چقدر می شود آدم تغییر کند برو به آن انجمن و ببین می شود چقدر آدمی تغییر کند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1805 روز

    زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

    محبت و عشق به خواستنی ها [که عبارت است] از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و کشت و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها کالای زندگیِ [زودگذرِ] دنیاست؛ و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست

    ره میخانه و مسجد کدام است

    که هر دو بر من مسکین حرام است

    نه در مسجد گذارندم که رند است

    نه در میخانه کین خمار خام است

    میان مسجد و میخانه راهی است

    بجویید ای عزیزان کین کدام است

    به میخانه امامی مست خفته است

    نمی‌دانم که آن بت را چه نام است

    مرا کعبه خرابات است امروز

    حریفم قاضی و ساقی امام است

    برو عطار کو خود می‌شناسد

    که سرور کیست سرگردان کدام است

    سلام!!

    مقصود من از کعبه و میخانه تویی تو!!

    تمام بشر، در تمام حرکاتش و سکناتش، آگاهانه و نا آگاهانه، به دنبال دل آرام خودش میگرده، به دنبال حقیقت وجودش، به دنبال سرچشمه هستی که ازش وجود و عشق و آرامش حقیقی رو دریافت میکنه..

    اما در تشخیص مصداق اشتباه می‌کنه!!

    پول، مواد مخدر، لذت های جنسی،اعتیاد، حتی رفتن به مسجد و میخانه!!

    در تمام اینها لذتی رو تجربه میکنه که او رو به حقیقتی ورای اون ظواهر هدایت میکنه، اما بشر خود اون موارد رو عامل میبینه.. و این میشه سرآغاز سقوط..

    هیچ وقت یک معتاد درک نمیکنه که اون مواد بهش لذتی نداده، بلکه فقط ذهن شرطی شده ای که لذت طبیعیش که همیشه باهاش بوده رو گروگان گرفته خاموش کرده..و اون لذت ساخته نشده!! بلکه فقط بهش آگاه شده!!

    تشخیص اینکه لذتی حقیقی و منبعث از قلب انسانه یا آگاهی به اسارت گرفته شده توسط ذهن شرطی شدس، کلید رهاییه..

    اینکه درک کنیم لذت واقعی به شرایط و ظواهر زندگی ارتباطی نداره اما در این ظواهر متجلی میشه

    اینکه درک کنیم ثروت بودن با ثروتمند شدن متفاوته..

    اینکه عشق بودن با عاشق شدن متفاوته

    اینکه خدا بودن یعنی آگاه شدن به زیبایی های بی انتهایی که همیشه بوده و ما از طریق موفقیت های دنیایی بهش آگاه میشیم!!

    اینکه ما نیومدیم چیزی بشیم!!

    بلکه اومدیم چیزی که هستیم رو درک و زندگی کنیم..خدا و هستی عالم رو

    و این یعنی ثروتمند بشیم اما به ثروت نچسبیم

    با همه باشیم و بی همه باشیم

    و درک این حقیقت همون سیر من الخلق الی الحقه

    یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

    ای انسان! یقیناً تو با کوشش و تلاشی بسیار به سوی پروردگارت در حرکتی، پس او را دیدار می کنی

    این دیدار در ثرتمند شدن

    در روابط عالی

    در سلوک عالی

    در کسب و کار و … درک میشه

    خدا جایی نیست

    خدا همینجا و در وجود ماست و باید بهش آگاه بشیم، ان شاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: