مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 14

336 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یاسر گفته:
    مدت عضویت: 3102 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیزم

    سلام استاد شایسته عزیز

    سلام دوستان عزیز و توانمندم

    گام 24

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر :

    ● توانایی دریافت الهامات الهی، یک فرایند تکاملی است

    من داشتم در مورد این فایل فوق العاده ارزشمنده یک کامنت مینوشتم از تجربه های خودم نمیدونم چیشد یهو همه پاک شد اصلا خیلی عجیب شد یهو صفحه وسط نوشتن research شد تمام کامنت پاک شد سریع ذهن گفت ای بابا پاک شد بیخیال دوباره میخوای بنویسی اونهمه نوشتی بیخیال ولی من بهش توجه نکردم اصلا نه جوابش و دادم نه چیزی این و نشونه دونستم حتما الان نباید بنویسم از تجربم

    فقط این و میگم که من اوایل که با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شدم هیچ از الهام نمیفهمیدم که استاد توی فایل ها میگفتن حتی دوستان عزیز هم توی کامنت ها میگفتن من همیشه گیج بودم که یعنی چی

    خلاصه طی تکامل الان میتونم بگم به اندازه ای که قدم برمیدارم الهامات و درک میکنم

    به اندازه ای که درخواست میکنم الهامات و دریافت میکنم

    البته سعی میکنم با تمام وجودم توی حال خوب باشم

    چون درک کردم تنها موقعی میتونم الهامات ارزشمند این انرژی قدرتمند (خدا) و درک کنم که توی حال خوب باشم

    امیدوارم به امید این انرژی قدرتمند هر روز با تلاش برای کنترل ذهن و کنترل ورودی بیشتر درکش کنم

    استاد عباسمنش عزیزم عاشقتم خیلییییی زیاااااااد ازتون بینهایت سپاسگزارم بابت فایل های ارزشمندتون

    استاد شایسته عزیز و مهربان از شما هم بینهایت سپاسگزارم

    دوستان عزیز و توانمندم بابت تک تک کامنت های ارزشمندتون ازتون بینهایت سپاسگزارم که درسهای زیادی برای من داره

    به امید این انرژی قدرتمند توی وجودم که منو داره قدم به قدم هدایت میکنه ، سعی دارم نتیجه بگیرم بعد بیام با نتایجم حرف بزنم که حداقل هم یک رد پایی باشه برای خودم که همیشه بخونمش تا مسیر تکاملی رو درک کنم و اینکه بدونم از کجا تا کجا رشد کردم با قدرت و عشق انرژی قدرتمند توی وجودم هم شاید نوری باشه برای دوستان عزیز این بهشت زیبا که از هر وجبش دّر و گوهر میباره

    خدای عزیزم

    انرژی قدرتمندم

    قدرت بینهایت دوست داشتنی توی وجودم

    بابت کدوم نعمت ازت سپاسگزاری کنم

    بابت بدن سالم و ارزشمندم که با عشق بهم هدیه دادی

    بابت اومدنم به این جهان زیبا و سراسر ارزشمندی که داستانش عاشقانه ترین Love Story برای منه

    بابت توانمندی من که من هیچی ازش نمیدونم همش تویی که خلق میکنی

    من هیچی ازش نمیدونم هیچی ولی تو با عشق و سخاوتمندی چیزی و خلق میکنی که حرفه ای های این کسب و کار خلق میکنن

    《 استاد اینجا به حرف شما میرسم که فرمودین خداوند همه چیز خداوند میتونه اون علم و آگاهی باشه که توی وجود ما جریان پیدا کنه 》

    فکر کنین من از مسیر علاقم از کسب و کارم از رسالتم مثل بچه ی اول ابتدایی که فقط تازه الفبا رو یاد گرفته ولی خدا داره براش از عشقش از فضلش از سخاوتمندی فراوانش به اندازه ی یک فوق لیسانس کار انجام میده

    هر پروژه ای که میخوام خلق کنم میگم خدایا میخوام یک پروژه جدید بسازم خدایا خودت میسازی من هیچی بلد نیستم ازت میخوام چیزی خلق کنی که تو لول بالایی باشه

    الان توی کسب و کارم موضوع فرکانس و بهتر درک میکنم که وقتی چیزی که من خلق میکنم افرادی که تو فرکانس و مدارش نیستن نمیفهمنش ولی افرادی که توی کسب و کارم هستن جز تحسین و تشویق و عشق چیزی نیست که همیشه بابت پروژه هام بهم میدن اونا فرکانس و مدارش و درک میکنن

    هیچوقت هرگز نگفتم نمیگم و نخواهم گفت پروژه ها رو من میسازم

    ○○●● هیچوقت ●●○○

    من هیچی بلد نیستم همش خودش بوده و هست و خواهد بود

    استاد عباسمنش عزیزم یه موضوعی یه تجربه ای یه اتفاقی از کسب و کارم هم داشتم مینوشتم ولی احساس کردم اینم شاید الان نیاز نیست بگم به امید انرژی قدرتمند (خدا) میام مینویسم هر وقت احساس کنم موقعش هست

    استاد الان که دارم برای شما مینویسم چشام اشک جمع شده ولی کنترل کردم خودمو چون توی شرایطی نیستم که این حس خودش و جاری کنه ولی دوباره این متن و توی زمان دیگه ای میخونم و از قدرت خدا از عشقش به من لذت میبرم و سپاسگزاری میکنم و اشک میریزم و لذت میبرم

    قطعا خیلی چیزای دیگه به عنوان نعمت و ارزشمندی هست توی وجود من که من هنوز بخاطر مدارم بخاطر ظرف وجودیم هنوز درک نکردم ولی تو آینده ارزشمندی هایی و توی وجودم کشف میکنم که از عشقش باید ساعت ها اشک بریزم و سپاسگزاری کنم

    شاید پاک شدن اون کامنت دلیل بر این بود این حرفا رو بزنم نمیدونم من تسلیمم در مقابلش هیچ تصمیمی نمیگیرم

    خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مهدی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم استادی که همواره با قلبش با ما سخن میگوید نه با ذهنش.

    چقدر خوشحالم دوباره دارم مینویسم چقدر دلم تنگ شده بود بنویسم من تمام گام به گام ها رو میبینم و به صحبت هاتون ساعت ها فکر میکنم ….

    این روزها مشغول دیدن فایل های قوانین ثابت جهان هستی هستم ….

    6 سال شغل من بازارهای مالی بود بورس ارزهای دیجیتال و با شناخت بیشترم و کار کردن روی فایل های دانلودی متوجه شدم من بخاطر پول در اینکار هستم و اصلا تصمیمی که گرفتم که در این بازار باشم بخاطر این بوده که من فکر میکردم ثروت فقط در این بازارها هست …

    خبر خوش اینکه بعد 2 سالی که پی در پی صدای ضعیفی باهام صحبت میکرد که اینکارتو بزار کنار بلاخره وقتی صداشو زیاد کردم…

    موفق شدم برای همیشه کار بازارهای مالیم رو کنار بزارم و از خداوند کمک خواستم که هدایتم کنه به مسیر مورد علاقم و به لطف الله این روزها در بهترین احساسی هستم که میتونم دراین جهان مادی تجربه کنم .

    اگر یه سر به کامنت های گذشتم بزنم متوجه میشم که چقدر در دیدگاه هام میخواستم از اینکار بیام بیرون اما انقدر این 6 سال کارم برام منطقی شده بود که هرگز نمیخواستم بزارمش کنار مثل سیمان به وجودم چسبیده بود اما ایمان نیاز داشتم توکل نیاز داشتم …

    عاجز بودنم رو در مورد این تصمیم بارها به الله یکتا گفتم و خب به لطف الله الان حدود یک هفتست برای همیشه از بازارها اومدم بیرون حتی سرمایه ای هم که داشتم کشیدم بیرون و تمام اپلیکیشن ها و سایت های تحلیلی در این مسیر هم حذف کردم…

    چون همواره الهامی بهم میشد و میگفت از این کار بیا بیرون ….

    وقتی به سالهای گذشتم نگاه میکنم میبینم همواره از خداوند درخواست داشتم یکی از بهترین تحلیل گرهای ثروتمند و موفق در بازارهای مالی باشم هر چقدر که میگذشت میدیدم پروردگار منو هدایت میکنه به سایت استاد عباسمنش …

    تکامل برد بفهمم من خودم خالق صد درصد زندگی خودم هستم و همه ی تحلیل ها درونم هست اون هم تحلیل صد درصد نه تحلیل احتمالات ….

    تحلیلگر قطعی درونم دارم که با قوانین ثابتش اگر حرکت کنم و ادامه بدم و جهت افکارمو به خواسته هام سوق بدم و همواره احساس خوب داشته باشم قطعا بدون شک به تمام خواسته های خودم هم در این دنیا و هم در اون دنیا میرسم .

    تحلیلگر و معامله گر حرفه ای که میخواستم بشم در وجود من بوده …برتر و اگاهتر کافیست به حرف وجود درونم گوش بدم کافیست گوش بفرمان اون باشم …

    اگر تصور کنم که خداوند اقیانوس هست من قطره ای این اقیانوس هستم و من خالق صد درصد زندگی خودم هستم کافیست همواره کانون توجهم به خواسته هام باشه با تمرکز با احساس خوب و بلاشک بهم الهام میشه .

    فقط باید همواره در مسیر خواسته هام …

    چقدر منتظر بودم یه روز بیام بنویسم استاد مسیرمو بلاخره تونستم تغییر بدم بلاخره تونستم ایمانم رو نشون بدم …من میخوام از هدایت شدگان باشم خداوند وعدش حقه ….من هم بهشت رو در این دنیا میخوام و هم در اون دنیا …

    استاد خالصانه از معبودم از ربم از سروم و از صاحب اختیار تمام ما تشکر میکنم که شما رو در مسیر زندگی من قرار داد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    حبیب الله ایزدی گفته:
    مدت عضویت: 1125 روز

    رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَهًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ

    آنان مى‌گویند] پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دل هایمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار؛ زیرا تو خود بسیار بخشنده اى

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم خانم شایسته

    داستان الهام و شهود

    امروز حین بازدید قطار در حال گوش دادن به فایل این قسمت بودم که یک دفعه گوشیم زنگ خورد و صدای فایل قطع شد

    بهم گفته شد ببین سازنده این گوشی, گوشی رو طوری طراحی کرده که وقتی که تماسی برقرار می‌شه به صورت پیش فرض صدای هر فایل یا موسیقی که در حال پخش باشه قطع میشه و تماس برقرار می‌شه یعنی تماس اولویتش بالاتر از اون فایل و اون موسیقی در حال پخش است

    حالا خداوند این دستگاهی رو که طراحی کرده و روح عظیم خودش در در اون دمیده آیا این امکان رو برای اون قرار نداده

    که هر وقت خواست الهامی صحبتی با این دستگاه داشته باشه حرف خودشو به اون دستگاه برسونه

    قطعاً تاکنون از گمراهان بودم

    دقت کردید وقتی وسیله یا گوشی جدیدی خریداری می‌کنیم برای به کارگیری اون محصول اول به دفترچه راهنمای اون محصول مراجعه می‌کنیم

    یا اینکه روش استفاده اون محصول رو از گذشتگان مان یاد گرفته باشیم و مثل اونها عمل میکنیم

    در روش دوم دیده شده که به علت تقلید فقط از یک قابلیت اون محصول استفاده می‌شه و خیلی از قابلیت‌های اون محصولو طرفی که داره استفاده می‌کنه هنوز نمی‌دونه و ازش مطلع نیست و هیچ اقدامی هم برای مطلع شدن انجام نمیده اینجا کی ضرر می‌کنه

    این تازه خوبه ماجراست که فقط از یه سری از امکانات اون محصول بی‌بهره می‌مونه طرف

    ولی اگر که طریقه استفاده رو اشتباه یاد گرفته باشه در نهایت اون محصولو از دست میده و این میشه کفران نعمت

    پس نتیجه می‌گیریم تقلید عملاً یک کار اشتباه و گمراه کننده است

    آیا شما هیچ وقت قرآن را به این عنوان استفاده کردید که این دفترچه راهنمای استفاده از بهترین معجزه خداوند است؟

    آیا شما روش استفاده از این معجزه الهی را از طریق تقلید از پیشینیان انجام می‌دید یا اینکه به دفترچه راهنما مراجعه می‌کنید؟

    در این زیر چند آیه در مورد هدایت براتون میارم.

    فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا

    پس بزه کاری و پرهیزکاری اش را به او الهام کرد.

    فَأمَّا الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فی‏ رَحْمَهٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدیهِمْ إلَیهِ صِراطاً مُسْتَقیماً.”[3]

    پس کسانی که به خدا ایمان آوردند و به او اعتصام ورزیدند، آنان را در رحمت خود، داخل و به صراط مستقیم، هدایت خواهد کرد.

    قُلنَا اهبِطوا مِنها جَمیعًا فَامّا یَأتِیَنَّکُم مِنّى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُداىَ فَلا خَوفٌ عَلَیهِم ولاهُم یَحزَنون • والَّذینَ کَفَروا وکَذَّبوا بِایتِنا اولکَ اصحبُ النّارِ هُم فیها خلِدون؛[

    گفتیم: همگى از آن، فرود آیید! ولى هرگاه هدایتى از طرف من براى شما آمد، کسانى که از آن پیروى کنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه اندوهگین مى‌شوند. و کسانى که کافر شدند، و آیات ما را تکذیب کردند اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند بود.»

    . ذلِکَ مِن ءایتِ اللَّهِ مَن یَهدِ اللَّهُ فَهُوَ المُهتَدِ

    این از نشانه‌هاى خداست. هرکس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعى اوست….»

    وما انتَ بِهدِ العُمىِ عَن ضَللَتِهِم ان تُسمِعُ الّا مَن یُؤمِنُ بِایتِنا فَهُم مُسلِمون

    و نیز نمى‌توانى نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنى؛ تو تنها مى‌توانى سخنت را به گوش کسانى برسانى که آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند و در برابر حق تسلیمند.»

    او تَقولَ لَو انَّ اللَّهَ هَدنى لَکُنتُ مِنَ المُتَّقین • بَلى‌ قَد جاءَتکَ ءایتى فَکَذَّبتَ بِها واستَکبَرتَ وکُنتَ مِنَ الکفِرین

    : اگر خداوند مرا هدایت مى‌کرد، از پرهیزگاران بودم. آرى، آیات من به سراغ تو آمد، امّا آن را تکذیب کردى و تکبّر نمودى و از کافران بودى

    کَذلِکَ یُبَیّنُ اللَّهُ لَکُم ءایتِهِ لَعَلَّکُم تَهتَدون

    این چنین، خداوند آیات خود را براى شما آشکار مى‌سازد؛ شاید هدایت شوید.»

    این چند موردی که در بالا آوردم نمونه هدایت‌های واضح الله برای این دستگاه فوق هوشمند است امیدوارم که مثمر ثمر واقع شود

    این هم چند کلمه‌ای از هم صحبتی من با پروردگار مهربانم

    برای همه شما دوستان عزیزم قلبی آرام برای دریافت الهامات الله آرزومندم

    در پناه الله مهربان شاد و پر روزی بمانید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1041 روز

    خدایا شکرت که اجازه دادی باشم و بنویسم …..

    قدم 24

    خیلیییی خوشحالم که که تونستم تا قدم 23 بیام

    خیلی خوشحالم که متعهد بودم و تا اینجا اومدم

    الهام و شهود

    اگه قبلا بود بخاطره اینکه با این مباحث آشنا نبودم ،خودمو لایق هم صحبتی با خداوند نمیدونستم …..

    و این حرف واسم غیر قابل درک بود…‌‌‌

    اما هرجقدر پیش رفتم

    هرچقدر آگاهی هام بیشتر شد

    هرچقدر ظرفم بزرگ تر شد

    دیگه خودمو لایق دونستم

    اصلا الهام دریافت کردن هم به تکامل ربط داره البته که نه گذشت زمان بلکه کار کردن روی خودمون و تجربه کسب کردن هست.

    هرچقدر بیشتر میگذره دلم مبخواد بدون اجازت آب نخورم ،،،،،دلم میخواد توی هرچیزی اسم تو باشه نظر تو باشه،،،،،دلم میخواد تو هرچیزی از تو اجازه بگیرم….

    وقتی مبگم خدایا هدایتم کن کدوم مسیر بهتره و تو بهم میگی و من عمل میکنم میفهمم که چه خوب شد تورو دارم و تو بهم نظر میدی……

    خدایاشکرت …..

    بارها و بارها شده که وقتی بهم یه الهام دادی بعد یه چند وقت فهمیدم چه خوووووب شد به حرف تو گوش کردم خدایاشکرت……

    و اما ایده هااا

    اولین قدم اینکه بدونیم از سمت خداونده و هرچی اون بگه خیره ماست و خوبیه

    منم به محض اینکه ایده ای از خداوند میشنوم بدون معطلی انجام میدم ،،،،،چون میدونم خدای من خوب منو میخواد……

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان.

    خداوندیکه ” تمام رحمتش ،”همیشه بر سر ما انسانهاست..

    منم میخام راجع به تجربیاتم از گذشته تا به الان بگم !. مخصوصا بحث راجع به الهامات.همون شهود..

    استاد عزیزم..من همیشه الهامات رو از همون بچگی،” در خواب دریافت میکردم!..یچیزی از اینده بصورت خیلی واضح میدیدم..همیشه میگفتم خدا.با همون جنس کودکیم. اینا چیه!؟

    دقیقا 30 سال بعد همون خواب بصورت واضح وارد زندگیم شد..و امروز جزو خاسته های هدایت و خاسته های من.بسمت سعادتمندی و خوشبختی

    گذشته ها حتی همون روزهای اوایلی که جزو سایت شما هم شدم ..دقیقا هدایت الله مرا راهی این مسیر کرد….

    من همیشه احساس خیلی خوبی با همچنین ورژنی داشتم..کلا دوستداشتم دستم تو دست یفرد قدرتمند تر از خودم باشه..بهمین خاطر تشنه فایلهای توحیدیتون بودم..

    ..در گذشته!…

    هر جا مشکلی برام پیش میومد..خیلی ازش کمک میخاستم خیلی راحت کارامو برام انجام میداد..

    تا اینکه..اون خواب کودکیم بصورت یه تضاد وارد زندگیم شد..و من قدم به قدم به سایت شما استاد عزیزم هدایت شدم..

    اینروزا جنس هدایتم بیشتر برام واضحتر شده.بصورت نمایشی از طریق دستانش بهم گفته میشه…

    مخصوصا توی روند بیزنسم…دقیقا “از 15 دسامبر…هدایت اومد .بصورت تصویری که اینکار رو انجام بده.و هر بار قدمها قوی تر و سرعت رشدم و مهارتم در نمونه کاری،” الهامیم بیشتر میشد..

    یچیز خیلی جالبتر.شب عید 1403..یادمه اونشبم بارون میومد. 20 هزارتومن در همون شب بارونی بهم هدیه داد..

    و بیزنس من با یه ایده خیلی ساده استارت خورد..ایده ایی که افراد نزدیکم بهم میگفتن کی میاد این نمونه کار رو بپوشه!؟

    بدرد چی میخوره!؟

    ولی من ناامید نشدم.گفتم این ایده خداونده من باید ادامه بدم.از سمت افراد نزدیکم”مدام مورد حرفهایی قرار میگرفتم..

    ولی من گفتم باید ادامه بدم…

    و الان نزدیک به ده ماه هست..

    هر قدم من رشد کردم ..پیشرفت کردم..توی هر زمینه مخصوصا مهارتم در تمامی جنبه ها…

    و مخصوصا..ضعف شخصیتی که ناگفتنیه و نیاز به یسری قربانیها بود!… و ضعف دیگه بنام عجول بودن..

    اینقدر نقطعه ضعفم توی این مورد زیاد بود.که هفته ها میگذشت من سردر نمیوردم،” این ایده میخاد چی بهم نشون بده..

    تا یه روز خیلی درمانده شدم شروع کردم به گریه کردم..

    واقعا به یه نقطعه سکونی” رسیده بودم…

    تا اینکه بعداش به دقیقه نرسید..گفتم خدایا منو ببخش.میخاستی این نقطعه ضعف رو بهم نشون بدی…

    و از طرفی خیلی خوشحال شدم.فورا فردای اونروز بهم هدایت شد برو مرحله بعدی…

    تا روز پنچ شنبه 18 همین بهمن ماه…

    بهم گفت باید فلان کار رو انجام بدی..پاشنه من نقطعه ضعف در مدیریت پول بود…

    و من از این.الهام درس گرفتم هدایت اومد..

    که چیزی که تولید کردی به قیمت 200 بزار..

    و من از طرف شخصی که یفرد نزدیکم بود.

    ازش تقاضا کردم و رفتم این مقدار پول رو به کارتم انتقال دادم و بقیه هدایتمو انجام دادم.

    دقیقا چند ساعت بعداش از جایی که فکرشو نمیکردم یدونه از کالایم فروش رفت…

    و من فورا” حسابمو، صاف کردم..

    چون الهام خدا بود بهم گفت باید اینکار رو انجام بدی..منم خیلی حال خوبی این قرض گرفتن رو عملی کردم!…

    وقتی من تونستم تو کمتر از چند ساعت اون مقدار رو واریز کنم ایمانم خیلی قوی شد.و به این درک رسیدم…که خدا اگه بخاد کاری رو انجام بده..

    خیلی راحت تو رو هدایت میکنه.

    ایمانم چند برابر شد تا امروز مراحل پایانیش به لطف خودش انجام شد..

    و هدایت الهامیم !..امروز ساعت 3.20 دقیقه عصر.وارد مغازه شخصی خودش شد!…انشالله دیگه فروشمو توی سراسر ایران آغاز میکنم..

    دیگه تسلیم خداوندم…الهی امیدی به امید خودت..

    و هنوزم نمیدونم توی این پروسه ایی که رفتم..میخاد چی بشه فقط میدونم باید تسلیمش باشم..

    به اندازه ایی که باورش:میکنم بهم کمک میکنه! هدایتم میکنه!…خیلی راحت… حتی روزهایی بود که ترس وجودمو میگرفت..و حرکت میکردم…

    …داستان ترس من از قبرستان!

    روزی که بعد از سالها بخاطر ترس از مُرده داشتم..

    و اصلا قبرستان نمیرفتم..یه روز بهم گفت باید بری..

    دقیقا عصر بهم گفت ..که بخوره به شب.تا بتونم ترسهای گذشتمو روش کار کنم.

    بخدا از شدت ترس پاهام میلرزید نفسم بند اومده بود.بهم میگفت اگه حرکت نکنی هیچ وقت موفق نمیشی.اینو که بهم میگفت سرپا میشدم..

    و من لنگ لنگان پیش رفتم..

    بهم گفت کاری به این افراد نداشته باش که چه فکری راجع بهت میکنن.برو من بهت کمک میکنم.

    آرامش بهم میداد…

    و بعد از اون اتفاق که دقیقا خرداد ماه بود…الان ماه ها گذشته..الان چند بار با پروسه های هنوز از اون شرایط:بدتر تونستم به لطف خداوند اون مسیر هدایتی “رو ادامه بدم..

    و خیلی غلبه بر ترسهای دیگه.کلا باورهای گذشتگانمو “برام آب کرد…و خیلی جسورتر و با شهامتر شدم..

    و خوشحالم که در مسیر الهیم مسیری که بهم گفته میشد.و من باید براش قدم برمیزاشتم… این 10 ماه..کلا من سفرهای هدایتی داشتم و هر بار در کنار کار کردن روی شخصیتیم ..بیزنسم.م” رشد میکرد…

    سپاسگزار خداوندم که همیشه لطفش شامل حالم شد ..و چه روزهایی و چه موقعیتهایی رو تونستم با توکل بخودش ادامه بدم…و امروز برنده این جایگاه الهیم..نمیگم یوقتایی عجولی “هم تو وجودم میاد.. ولی سعی کردم “ازش هدایت بخام..

    به محض اینکه عجول میشم دقیقا احساس بد میاد..همون احساس بد باعث میشه..روند تکاملیم احساس خوب نداشته باشم..و لذت ببرم از اینهمه رشد و یادگیری در اون سطح…

    ومخصوصا بازم مثالش توی بیزنسم.وقتی هدایت الله میاد زود اقدام میکنم ولی اگه شرایط اطرافم ارامش نداره سعی میکنم همجوره خودمو جمع و جور کنم و با تمرکزی بالا بسمت هدفم پیش برم..

    همین ارامش و خلوت باعث شده تا من بیشتر با خداوند هماهنگتر بشم..

    و خیلی خیلی این عجله! که بزرگترین پاشنه منه.دقیقا نقطعه روبرو ارامش:هست…

    و با احساس بدش میتونه ارامش رو یه لحظه ناپدید کنه…

    عجله بزرگترین ترنین پونت یه انسان هست و هر چقدر بیشتر درکش میکنم.بیشتر احساس میکنم باید روش کار کنم…

    ولی این 50 خورده ایی روز خیلی خیلی درسهای رشد شخصیتی و رشد مهارتی ،”بهم داد.

    سپاسگزار خداوندم که هر در لحظه در حال پاسخ به جواب سوالات منه و به من وعده ارامش و احساس خوب میده.برای قدمهای بزرگتر و مدارهای بالاتر…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 868 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به پیام آور زمان

    من عاشق شنیدن ندای قلبم هستم استاد انصافا نسبت به قبل ی کوچولو بهتر شدم و واضح تر میشنوم بخدا قسم وقتی دقت میکنم میبینم خداوند هر لحظه در حال هدایت کردن من و همه انسانهاست تازه خیلی خیلی کوچولو دارم میفهمم شما چی میگین و خدارو شکر تا حدود زیادی گوش به ندای درونم میدهم خدایا شکرت

    استاد جان تو ی کامنتی نوشته بودم که خداوند ما رو از خرید یک زمین منصرف کرد زمین پر ماجرا و پر دردسر و مشکل ساز

    آره به دلایلی فروش اون زمینها غیر قانونی بود ولی خوب ی سری از اونهارو فروخته بودند با یک سری آگاهیها که گرفته بودند و دلایلی که میاوردند میدیدم خیلی منطقی و عقلی است ولی روزی که رفتیم ی آماری بگیریم به خودش قسم پله هارو که میرفتیم بالا انقدر صدای قلبم بلند بود اصلا خشکم زده بود گفت داری کار غیر قانونی انجام میدی بعد میخای سود کنی گفتم بابا جان چیزهایی که میگن خیلی منطقیه و همه جوره سوده

    ولی این صدا بلندتر میشد چون من این پیشنهاد رو داده بودم دیگه چیزی به همسرم نگفتم رفتیم دفتر اون آقا و صحبتهایی کردن گفتیم خبر میدیم بازهم شنیدن حرفهای منطقی و قلب مخالفت میکرد

    اومدیم بیرون به همسرم گفتم از چند جا دیگه بپرس تقریبا حرفها یکی بود با کمی تفاوت

    فرداش قرار شد ی ملکی داریم بفروشیم و بریم اونجارو معامله کنیم من نمیتونستم صدای قلبم رو خاموش کنم با کلی دغدغه شب خابیدم صبح بعد نماز گفتم خدایا نمیدونم تو بگو نمیدونم آخ آخ آخ

    خدای عزیزم فرمود حرف اینان غیر از سحر و فسون نیست گریه ام گرفته بود خدایا چی میگی چقدر دوستم داری چقدر هوامو داری دورت بگردم رفتم به همسرم گفتم امروز جایی نمیریم گفت چرا گفتم بخدا از دیروز دلم آشوب بود و خدا هدایتم کرد گفت بخدا منم دلم رضا نبود نمیدونستم باید چیکار کنم خلاصه بیخیال خرید شدیم

    استاد جان دو سه روز بعد با جاریم صحبت میکردم میگفت خواهرم با آنکه قانونی خریده بودند (ثبت نامی) ولی پوستش کنده شده هر دو هفته یک بار حالا با زمان کمتر و بیشتر میگن n تومن بریزید اشکشون دراومده به همسرم گفتم ببین خدا سربزنگاه به دادمون رسید خب الان زمینمون رو میفروختیم پول رو میدادیم بعد حالا به شکلی قسطهارو هم طبق روالی که گفتن میدادیم این پولهای یهویی رو چیکار میکردیم

    بعد به خودم گفتم بابا مگه تو از وقتی با استاد و آموزه های ایشون آشنا شدی عهد نبستی که وام و قسطی و قرض ممنوع پس چرا داشتی تو دام این مشکلات میوفتادی عهد شکنی میکردی این همه روی خودت کار کردی دو سال اینها خط قرمزت بود باز داشتی خودتو گرفتار میکردی چند بار پیشنهاد وام دادن قبول نکردی مگه نمیگفتی استاد گفتن چیزی نفروشید چیز دیگه ای بخرید پولش رو بسازید برید بخرید و این دوسال اینها همش خط قرمزت بود چی شده بود که داشتی زیر تمام تعهداتت میزدی آره استاد جان خوب موقعی خدا به دادمون رسید قربون خدای خوبم بشم

    خداوند رو سپاسگزارم که به بهترین روشها هدایت میکند

    استاد عزیزم از شما و شاگرد اولتون هم سپاسگزارم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    به نام خدای هدایت گرم.

    استاد سلام

    استاد متشکرم

    مریم جان متشکرم

    چقققققدر به موقع این فایل اومد برام

    چقققققدر تو بهترین زمان ، تو بهترین مکان برام اومد.

    این جمله ی استاد عزیزم چقققققدر بهم درس ها ی توحیدی و بهم یادآوری می کنه.

    اگه باور کنی که اون ایده از یه آگاهی بالاتر اومده، که به تو کمک کنه اگه تو باور کنی و با این باور عمل کنی این عمل کردن باعث موفقیت تو میشه.

    استاد دقیقاً امروز تو بهترین مکان ایده ای بهم گفته شد .

    من باور دارم که خداوند بهم گفته، چون این فایل هم چقققققدر هماهنگ شده با این ایده.

    من بیشتر باور می کنم که این آگاهی از بالا ست فقط ایمان می خواد.

    فقط عمل می خواد.

    الهامات تضمین شده هستند.

    وقتی خداوند تو قرآن میگه ما بر خود واجب کردیم هدایت را برای شما.

    این دگه بر می گرده به باور من.

    استاد عصری داشتم قدم میزدم

    شادی می کردم

    خونه های شیک که وقتی می دیدمشون چقققققدر تحسین می کردم چقققققدر ثروت و می دیدم ،

    انواع پرندگان می اومدن دسته دسته چقققققدر به حال خوب من کمک می کردند.

    چقققققدر تو تک تک لحظات امروز تو رو دیدم

    و ساعتی بعد که گذشت دیدم ایده ای برام اومد که هر چی بهش فکر می کردم بیشتر متوجه می‌شدم که آره به راحتی می تونم.

    امشب که فایل و با جون دل گوش کردم و نکته برداری کردم، مهر تأیید خورد بر این ایده ی من.

    چون من باور دارم وقتی حالم خوبه اگه ایده میاد پس درسته،

    خدایا شکرت که مسیر درست و درست تر زمانی بهم جا می افته که حالم خوبه

    خدایا شکرت

    استاد متشکرم

    مریم جان متشکرم

    بازم گل کاشتی مثل همیشه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1456 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خدایی که همیشه زنده است و هرگز نمی میره… هرگز چرتش نمی گیره… هرگز فراموش نمی کنه… هرگز کنترل اوضاع از دستش خارج نمیشه… هر گز شکست نمی خوره… هرگز دیر نمی کنه… هرگز سرسوزنی خطا نمی کنه… هرگز خلف وعده نمی کنه… خدایی که گنج آسمان ها و زمین دستشه… خدایی که همه چی رو از عدم خلق کرد… خدایی که همه چی مال اونه… خدایی که همه چی رو بدون عیب و نقص داره اداره می کنه… به همه چی محیطه… به ذات صدور آگاهه… بهترین مولا و نصرت دهنده است… بهترین وکیل و کارگزار… خدایی که هدایت و حمایت منو بر خودش واجب کرده… از رگ گردن به من نزدیکتره… هیچی براش غیر ممکن نیست… خدایی که عوامل بیرونی رو در مسیر کانون توجه من، الگوها و گفت و گوهای ذهنم می چینه… خدایی که منو قضاوت نمی کنه… خدایی که نگاه انسانی به من داره و می دونی اشتباه جزئی از مسیر پیشرفت و رشد منه… به همین دلیل غفور و رحیم و در توبه رو همواره باز گذاشته… خدایی که می دونه من ضعیفم… فراموشکارم… عجولم… خدایی که عشقش بهم بی قیدو شرط… عاشقانه دوسم داره… بهم کرامت داده… جهانش رو مسخر من کرده… کلید گنج آسمان ها و زمین رو در اختیار من گذاشته و اونم دعا کردن و درخواست کردنه… به اندازه ای که باورش کنم… از این نیرو می تونم استفاده کنم…

    نازنین دلبرم… بهترین رفیق من… آگاهی های ناب قرآن و قوانین رو تا سطح درک من پایین بیار تا درکش کنم و عمل کنم… بهم علم و حکمت و بصیرت عنایت کن… یاری ام کن همواره صلاه کنم… زکات کنم… انفاق کنم… صبور باشم… منو از مسلمون قرار بده که همواره تسلیم تو باشم… ایاک نعبد و ایاک نستعین

    آمین

    =================================

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم جاااانم

    سلام به دوستان مدار بهشت

    قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»

    ++ انا علینا للهدی … همه ما دسترسی داریم به هدایت خداوند اما به اندازه ظرف وجودی خودمون… داستان موسی و خضر… موسی که عجولِ دعوایی که اعصاب نداره ولی پیامبری بود که کلی معجزه داشت و قومی رو نجات داد ولی هنوز ظرف دریافت الهاماتش، اندازه خضر نبود… ما هم یه موسی هستیم باید ظرف وجودیمون رو بزرگ تر کنیم

    ++ به اندازه ای که ظرف وجود خود را برای درک الهامات آماده می کنی، الهامات را تشخیص می دهی و دریافت می کنی؛… مثل بحث انتگرال برای دانش آموز اول ابتدایی

    ++ الهامات الهی برای هدایت ما همواره جاری است اما دسترسی ما به الهامات به اندازه ظرفی است که آماده کرده ایم؛

    ++ سیر تکاملی پیامبر اسلام در دریافت «آیات قرآن با جزئیات کامل تر»، گویای بزرگتر شدن ظرف وجود پیامبر در طی مسیر است؛… سالهای سال، سالی یک ماه فقط خودش بود و خدا… تا کم کم اماده میشه برای دریافت الهامات… در 40 سالگی مبعوث میشه… ابتدا سوره های کوتاه و شعر گونه بر پیامبر نازل شده ( هنوز نمی تونه درک کنه و در زندگی به کار ببره چون کلی)…

    ++ خداوند “بی نهایت” است اما توانایی ما برای «بهره مندی از این بی نهایت»، به اندازه ظرف وجود ماست و نه به اندازه دریافت بی نهایت؛

    ++ کلید «جدی گرفتن ایده های الهامی»⬅️ باور به اینکه این ایده یک الهامه… حتی اگه الهامی که دریافت کردی کج و کوله و ترسناکه، بهش عمل کن… قدم به قدم گفته میشه… این مسیر تکاملی است

    قانون: وقتی تسلیم نمیشی و همواره وعده های خدا رو یادآوری می کنی و نمیری تو جبهه شیطان با وعده های کذبش… کمک های خدا از راه میرسه…ابر و باد و مه و خورشید فلک دست به کار میشن…. و وعده های خدا محقق میشه

    مثالی از خودم:

    وقتی اخرین روز اردیبهشت امسال حریان هدایت اومد که وسایل هامو جمع کنم بیارم خونه، هیچ ایده ای نداشتم و هیچ فرش قرمزی هم پهن نشده بود… و کلی ترس هم داشتم که چقدر کارم سخت تر میشه چون باید دخترم رو میرسوندم مدرسه خودش، پسرمو مدرسه خودش و خودم هم یه مدرسه دیگه… تابستون این نجوا مدام منو می ترسوند… ولی باور به اینکه این الهام بود، هر بار منو آروم می کرد که قطعاً خدا بهترین ها رو برام در نظر گرفته … تا اینکه درها باز شد … و پیشنهاد کاری بهتر بهم شد… کار تو مرکز جامع و سنجش… با همکاران فوق العاده… با آزادی زمانی بهتر… که راحت می تونستم دخترم و پسرم رو برسونم و با حوصله برسم به مرکز

    گاهی فکر می کنم اگر این الهام رو جدی نمی گرفتم، چقدر امسال کارم سخت تر میشد..‌ چون امسال علاوه بر دخترم، پسرم هم بود… و اینکه چون دارم تصمیم جدی برای رابطه ام می گیرم نیاز داشتم به این آزادی زمانی و راحتی کار

    خدایا بی نهایت شکرت

    ++ پشتوانه هایی برای «تواناییِ ماندن در احساس خوب»… ما باید حالمون خوب باشه احساس مون خوب باشه تا به خواسته هامون برسیم، اینه اون کلید اصلی، و واقعا دلیلش برای خدا مهم نیست، فقط کافیه من اروم باشم، حالا چه سرکار چه خونه چه هرجای دیگه، این داشتن ارامش خودش شروعِ اتفاقای خوبه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 639 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    بی نهایت لذت بردم ازصحبتهای استادعزیزم/عاشقتم بخدا”استادچقدراین حرفهاتون به قلب من نشست وروحم روجلاءداد

    حقیقتا استادمن همیشه به خودم یادآورمیشم که عباس ببین”خداوندچرادرقرآنی که به پیامبرنازل کرده اینقدرمثال میزنه وچرااینقدرازداستانهای پیامبرهاش مخصوصااموسی صحبت میکنه و”همیشه به این اصل قانون دست پیدا میکنم واونم تکامل هست واینکه اگر کسی به این نرسه استادعزیزم که حداقل یکبارقرآن روبه زبان خودش بخونه و”وارداصل واساس قرآن بشه وتوحاشیه هاش قرارنگیره وکاری نداشته باشه “هرگز وهرگز وهرگزنخواهدقانون رودرک بکنه “به اون صورتی که افرادی که ازخدامیخوان ودرخواست میکنن که هدایت بشن وحتما خداهم هدایتشون خواهدکردبه کتابش قرآن (چون درقرآن اصل واساس قانون روخدابازبان ساده وروشن وواضح به بندهاش گفته وتمام) خداونددرقرآن گفته باید بنده های من اندیشه کنند وتقوا(کنترل ذهن)داشته باشن وهمچنین درمواقعی اعراض کنندوو…تمام درسهایی که درقرآن گفته به نظر من هیچ کس “هیچ کس دردنیا نیست ونخواهدبود بگه وماآدمهاروبه درک حقیقی کلام خوده خدادرقرآن برسونه واین برام خیلی مهم هست که اینجا مطرح کنم وبگم منه عباس نوربخش تمام خوشبختی های زندگیم ازروزی شروع شدکه مثل :ان ای-معتادان گمنام به اون 12قدم رسیدم وزجه میزدم واقرارکردم اشتباهاتموپیش خدا وخدام منوهدایت کردبه قرآن وبعداستادعزیزم عباس منش “دستان خداوندکه خیلی ممنونتونم وبی نهایت ازخدام سپاسگزارم که شماروجلوی راحم قراردادواتفاقاهمین بوده که من حرفهای شمااستادرو”وحی مطلق میدونم وخدافقط شاهدهست درتمام زندگیم الگوبرداری میکنم وخداروشکرهمیشه موفق هستم چون (ایمانی که عمل نیاردیک حرف چرت هست) ومن به شماایمان دارم استادچون به خدام ایمان دارم وهمین ایمان وعملکردن باعث خوشبختی درتمام ابعادزندگیم شده وخواهدشد///

    وبرای منه عباس نوربخش همه چیم خداست(شب وروز وخوب وزیبا وتوومنواونواینوآنو ثروت وسلامتی وعشق ولذت وآرامش ودانایی و همه چی خداست واین هاروهمیشه به خودم یادآوری میکنم که همه چی خدام هست وخوشحالم که دراین مسیرزیباهدایت شدم/خداوندابی نهایت سپاسگزارم”بابت همه چی//

    ودوست داشتم بازبرای یادآوری خودم بگم اگر میخوام به همه چی برسم تاآخرعمرم بایدحتما باتمام وجودم قرآن رومطالعه وهرروز کمی درکم رونصبت به قانون خدا که همان اصل واساس قرآن هست بیشترکنم وهمین وتمام//

    دوستون دارم وآرزومیکنم درپناه الله یکتا:شاد/سالم/خوشبخت/ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشید

    یاحق///

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    Smaeil rostami گفته:
    مدت عضویت: 557 روز

    سلامی از جنس نام زیبای خداست خدمت استاد بزرگوار و همکلاسی های عزیز و دوست داشتنیم

    به قول حافظ خوش سخن شیراز:

    ؛ آن‌کس است اهل ِ بشارت که اشارت داند/

    نکته‌ها هست بسی محرم ِ اسرار کجا ست.

    یادم به خیلی سالها پیش قبل از اینکه این میزان از هدایت رو دریافت کنم افتاد :

    یادمه زمانی که خیلی علامت سوال خطاب به خدا توی ذهنم بود و یکی از اونها این بود که مثلا شخصی که توی یه خونواده یا جامعه یا مملکت غیر باور مند به این قوانین الهی یا حتی خدا به دنیا میاد چه گناهی کرده که از نعمت خداشناسی یا دریافت الهامات قلبی محروم باشه!! بعدها که لطف خدا شامل حالم شد و بیشتر هدایت شدم فهمیدم که هیچ انسانی بدون دین به دنیا نمیاد و هیچ انسانی نیست که از نعمت شهود و قدرت ارتباط با خود درونش ( یعنی با روحش) بی بهره باشه:

    و اگر غیر این هم میبود که با عدالت خدا تناقض داشت

    فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ (فطرتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. تغییری در آفرینش خدا نیست. آیین پایدار همین است ولیکن بیشتر مردم نمی دانند.)

    همه ما اگر به زندگی از گذشته تا الان خودمون نگاه کنیم به نسبت ظرفیت و قدرت تشخیص و دریافت درونیمون با انبوهی از تجربه های الهامی روبرو شده ایم از اتفاقات کوچک تا بزرگ از الهامی برای دعوت به خیر تا بازداشتن از یک شر خیلی تجربه ها بوده اند و خواهد بود.

    زندگی خود من یک‌ کتاب تمام معنا از این تجربه هاست

    از الهامی که سال 84 به قلبم اومد برای رد کردن یک پیشنهاد کاری خیلی جذاب که در شرف استخدام شدن در اون بودم و کاری که دو برابر حقوق ماهیانه یک کارگر قانونی فقط با سه روز کار در هفته و آخر آرزوی خیلی ها بود و سفر به یک استان دیگه برای کاری که واقعا برام ناشناخته بود تا خیلی و خیلی الهام دیگه مثل قبول یک نشتری یا رد کردنش وازدواج و ……که اگر بنویسم صدها خط میشه

    و الان میدونم که هر کجا که باورش کردم

    و گول شیطان و نجواهش رو نخوردم سود کردم و هر جا هم که گوش نکردم وگول نجواها رو خوردم جز مصیبت و گرفتاری حاصلی برام نداشته که بزرگترینش که بزرگترین چالش تنام زندگیم که به یک‌تراژدی تبدیل شد دوازده سال پیش بود که وسوسه شدم برای آوردن یک وام سنگین که مجوزش رو بهم اعطا کرده بودند و خیلی جذاب بود و قلبم هزار بار گفت نکن این کار رو و خدای مهربان صد گره در کارم انداخت ولی من با سماجت تمام از قدرت اراده ام استفاده کردم و مددهای الهی برای جلوگیری از تصمیمم رو و الهامات الهی رو نادیده گرفتم و نتیجه بزرگترین مصیبت تنام عنرم شد که چند بار توی سایت بهش اشاره کرده ام.

    از خدا برای همه شما عزیزان دلم بهترین ها رو که همون احساس خوبه آرزو میکنم

    چرا که احساس خوب زمینه دریافت الهامات الهیه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: