مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 3

336 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1114 روز

    سلام استاد عزیزم

    سپاسگزارم که باز هم انقدر زیبا و کامل پاسخ این سوال رو دادید.

    بار ها و بارها من این صحبت ها رو توی فایل های متفاوت شنیده بودم.

    شما در مورد شهود زیاد صحبت کردید و از زوایای مختلف توضیح دادید.

    راستش قصد کامنت گذاشتن نداشتم ولی آخرای فایل که شما گفتید توی این دنیا همه چیز محدوده و توی اون دنیا همه چیز بی نهایته برام یه سوال ایجاد شد که بعدش خداروشکر از مامانم پرسیدم و جوابش رو گرفتم و برای همین گفتم بیام اینجا هم بگم تا یه وقت اگر برای دوستان دیگه هم این سوال پیش اومده متوجه بشن.

    اول بگم که واقعا همینه شهود و الهام رو خیلی جاها نمی تونیم دقیق تشخیص بدیم و به اشتباه، نجواهای شیطانی رو با شهود اشتباه می کنیم.

    برای تشخیص درست شهود، باید روند تکاملی طی بشه و به مرور زمان خیلی خوب می تونیم الهامات رو به وضوح بشنویم و عمل کنیم.

    استاد خیلی عالی در مورد مبعوث شدن پیامبر و نازل شدن قرآن گفتید.

    واقعا آدم سالی یک مااااااااه بدون گوشی بره غار حرا و فقط با خدای خودش صحبت کنه.

    در حقیقت زمانی که پیامبر آمادگی داشته ، مبعوث شده.وقتی که تکاملش طی شده.

    و بعد هم که اون طور آیه ها و سوره ها به ترتیب به پیامبر نازل شده است.

    خب حالا سوالی که برام به وجود اومد این بود که استاد بارها تو فایل های مختلف گفته بودند که ثروت فراوونه ، ثروت بی نهایته و…

    ولی الان گفتن هیچ چیز در این دنیا بی نهایت نیست.

    مثال بسیار واضحی که مامانم برام زد این بود که گفت : مگه الان شما به راحتی می تونی بری تو خونه ی همسایه ؟ یا مگه می تونی هر موقع خواستی از وسایل دیگران استفاده کنی؟

    و من تازه متوجه شدم که اره درسته که ثروت فراوونه ولی توی این دنیا همین طور که استاد گفتن محدوده ، ما می تونیم بی نهایت ثروت بسازیم ولی نمی تونیم همه ی بی نهایت ثروت جهان رو در اختیار داشته باشیم .

    خدارو هزاران مرتبه شکر که خیلی عالی هدایت مون میکنه و مسیر درست رو به ما نشون میده.

    یه نکته دیگه هم که الان به ذهنم رسید رو بگم.

    شهود از بچگی در وجود ما آدم ها هست ولی به مرور زمان وقتی اون بچه بزرگ میشه و توی جامعه قرار میگیره با باور های غلطی که بهش داده میشه ، اون شهود ها و الهامات رو متوجه نمیشه و ذهن منطقیش اون ها رو پس میزنه چون الهامات هیچ گاه منطقی نیستن .

    یعنی وقتی یک شهودی بهت میشه چون از لحاظ ذهن منطقی درست نیست ، نادیده گرفته میشه.

    عاشقتونم و خداروشکر میکنم که در این خانواده دوست داشتنی هستم.

    استاد بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    سیدمهدی جعفری سادیانی گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    با نام و یاد خداوند وهاب

    با سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته خوش قلب از ته ته قلبم عمیقا دوستون دارم خدارو سپاس گذارم بابت این همه آگاهی که در اختیار ما می‌گذارید

    سلام من سید مهدی جعفری هستم از شهرستان کاشان ۳۰ سال عمر گرفتم ک انقد ظرفم بزرگ بشه که به سایت شما هدایت بشم و یک نصاب کولر گازی هستم که یه ایده ای دارم بترکون انشالله نتیجشو زود ابلاغ میکنم بهتون

    جونم براتون بگه که چقد هدایتی بود این فایل چون من الان دارم روی قرآن کار میکنم و این که چقدر بهم کمک کرد که

    اصلا قرآن چطوری و چطور نوشتنش چطوری باید فهمیدش الله و اکبر، الله و اکبر چقد واضح و شفاف توضیح میدی استاد جان.

    این که من یه مدت هست دارم نوت برداری میکنم آنقدر دارم راحت مینویسم از روی قرآن مثلا در مورد قانون جذب هر مطلبی هست یاداشت میکنم و کلی برا خودم توضیح میدم که استاد در مورد این آیه اینطوری گفته و مینویسم

    یه مثال بزنم :آیه ۱۱۰ بقره: آنچه برای خود پیش می‌فرستید در نزد خدا خواهید یافت.

    الان شما دقیقا میدونید در مورد چی حرف میزنه

    و اینکه در مورد موسی و خزر که گفتید استاد گفتم سبحان الله چقد اخه داری شفاف توضیح میدی استاد شما مثل یه شاطر نون وا میمونی همه کارای یه نون رو انجام میدی پختش میکنی و میگی بفرما شما بخور و لذت ببر ☺ من دقیقا میگفتم یعنی چی این داستان موسی؟؟ چرا تو مسیر خزر میزنه یه نفرو میکشه یا کشتی رو سوراخ میکنه یا اون دیوارو درست میکنه و اینکه همیشه موسی شاکی میشه الان داستانو فهمیدم و دوباره چه مثال زیبای زدید گفتید که یه بچه رو چطوری ریاضی یادش میدید۱ 🍎+۱🍎=۲🍎 این درسو میفهمه چون ظرفش اندازه یک +یک هست حتی چندبار جمع و منها کنی قاطی میکنه سیستمش پس اون بچه الان ظرفش اندازه همینه و یهو نمیشه قانون مشتهق رو بهش یا داد یا کسر یا جزر رو چون ظرفش انقد بزرگ نشده

    موسی هم انقد ظرفش بزرگ نبود ابتدا

    و پیامبر اسلام هم همینجور ظرفشو اول آرام آرام بزرگ کرد و بعد قرآن نازل شد براش و من هم همینطور دارم روی ظرفم کار میکنم و روی خودم کار میکنم میخونم و مینویسم هر چی جلوتر میره اصلا قبل خودمو نمیشناسم که چه ظرف داغونی داشتم و تو چه فرکانسی بودم

    ممنونم که وقت گذاشتید تا این کامنت زیبا رو خوندید چون با تمام وجودم تایپش کردم چون میخوام بگم تایپ شد(خودش)

    ودر آخر امید وارم که یه ظرف هیوولا درست کنید دوستان گل من

    و استاد بی نهایت سپاس گذارم از شما بابت این آگاهی های نابی که در اختیار ما میزارید

    دوست دارم استاد عباس منش❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    ملورین گفته:
    مدت عضویت: 1815 روز

    به نام حضرت دوست

    که هر چه دارم از اوست

    سلام به بهترینهای دلم اسناد عباس منش عزیز و بزرگوارم و خانم شایسته مهربان و نازنینم و پایه کار استاد همه جا و تحت هر شرایطی🖐️

    وای که چقدر من عاشق اون آپشن hands free ماشینتون هستم ،یعنی وقتی در این حالت که دستهاون رو کاملا رها و آزاد میبینم و فقط نگاهتون به جاده هست،روحم به پرواز در میاد و اینها همه ‌پاداش جهان هست به بنده هایی که به جای کنترل دیگران فقط و فقط روی خودشون و ذهنشون تمرکز دارند و فقط روی خود و خداوند حساب باز می‌کنند و بس‌.

    عاشق اون چهره های براق و شفافتون هستم که از زمانی که دوره قانون سلامتی را شروع کردین روز به روز زیباتر، خوش استایل تر،خوش پوش تر،براق تر و نورانی تر شدین و من با تمام وجودم تحسینتون میکنم و عاشقتونم و بدونید که حتی یک روز من بدون دیدن تصویر شما و شنیدن سخنان گوهربار شما نمی‌گذره.🌹♥️❤️‍🔥

    من به شدت به بحث الهامات و شهود علاقمند هستم و باور دارم و شما همیشه درباره شهود و احساسی که هنگام دریافت شهود از سمت خداوند داریم مفصل توضیح دادین اما امروز دوباره دریچه های جدیدی برای من باز شد.

    اول از همه متوجه شدم که قرآن به ترتیبی که بر پیامبر نازل شده نوشته نشده و جزء سی ام قرآن ابتدا بر قلب نازنین پیامبر الهام شده اگر درست متوجه شده باشم و اینکه جزء سی ام قرآن هنوز کاملا درک نشده و شاید زمان درک کامل آن در ابدیت بی نهایت و لایتناهی خداوند باشه و من هر روز که درباره قرآن این کتاب آسمانی و اینکه چطور فکر خداوند را میتوانیم بخوانیم هر چه بیشتر مطلب از شما می آموزم گویی دوباره متولد شدم و عاشق تر و تشنه تر میشوم برای یادگیری قرآن که در تمام مسیر زندگی بهترین راهنما و یار و یاور ماست.

    در مورد آمادگی دریافت شهود چقدر زیبا و صریح توضیح دادین و چقدر خوبه که در این باره باز هم به ما گوشزد کردین چون ما گاهی فراموش میکنیم که در چه مرحله ایی هستیم و انتظار داریم ما هم مثل شما درک و دریافت داشته باشیم البته من بیشتر منظورم به خودم هست.

    به عنوان مثال در مورد مسئله ایی از خداوند درخواست هدایت میکنم که از طریق خواب یا از هر روش ممکن با من صحبت کنه و به مسیر درست هدایت بشم ، بارها اتفاق افتاده که در خواب میبینم و شخصی با من صحبت می‌کنه اما وقتی بیدار میشوم اصلا صحبت های اون شخص رو به یاد نمیارم و در اینجور موارد به خودم میگم «حتما هنوز در مدار دریافت پاسخ و راهنمایی نیستم و به خودم یادآوری میکنم که من کجا و استاد کجا🙄» و هرگز هم ناامید نمیشوم چون بارها هم اتفاق افتاده که هدایت شدم و ندای قلبم رو واضح شنیدم و عمل کردم و نتیجه گرفتم.

    یکی از تجربیاتی که اخیرا در همین زمینه شهود داشتم در مورد کارم بود،من تصمیم گرفته بودم کار شخصی خودم را شروع کنم و تنها سرمایه من ماشینم بود و قصد فروش آن را داشتم برای شروع کارم و دلم میخواست از منطقه امن خودم بیرون بیام و جسارت به خرج بدم و خودم کارفرمای خودم باشم و نیاز داشتم به اجاره یک مکان و خرید یک سری لوازم که برای من هزینه زیادی بود، اما هم شرایط جور نمیشد و هم ندای قلبم میگفت «تو هنوز برای اینکه صاحب کار خودت باشی هیچ تکاملی طی نکردی» و این دریافت کاملا درست و از سمت پروردگارم بود چون خیلی سریع و به راحتی به سمت کار دیگری هدایت شدم بدون نیاز به هیچ سرمایه اولیه و من با این کار قادر خواهم بود که یک سرمایه اولیه ایی ذخیره کنم و به بعدش هم زیاد فکر نمیکنم چون ایمان دارم که وقتی حرکت میکنیم خداوند مرحله به مرحله مسیر را به ما نشان خواهد داد و هیچ نگرانی ندارم و خدا رو شکر در آمدم به ده برابر قبل رسیده و هر روز سپاسگزار خداوند هستم برای بودنش، برای حمایتش، برای وجود پرخیر و برکت شما در زندگیم و هر روز و هر لحظه همه اتفاقات را در فرمول قانون قرار میدهم و درک بهتری از تمام مسائل و تضادهای زندگی دارم و خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزار هستم.

    بینهایت سپاسگزار این فایلهای پر از آگاهیتون هستم و خدا را شکر میکنم که گوشهای من لایق شنیدن این آگاهی های ناب و خالص هستن.

    شما بینظیر هستید،امیدوارم تمام افرادی که متعهدانه عاشق تغییر هستند به مسیر نعمات خداوند هدایت شوند و این سفره خوان الهی که بی نهایت هست شامل حالمان شود.🤲🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    مهدیار عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2575 روز

    سلام و درود

    واقعا خداوند سریع جواب میده

    همین نیم ساعت پیش از خدا پرسیدم خدایا چطوری

    می تونم بیشتر احساس کنمت بیشتر بفهمم تورو

    استاد سپاس گزارم چقدر قشنگ جوابمو دادی

    باید تلاش کنم و مهم تر از همه صبوری کنم

    داشتن این نعمت که دوستانی دارم که من رو راهنمای می‌کنند این ابزار قدرتمند بزرک ترین نعمتی است که خداوند در اختیار من قرار داده خدایا سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم

    خدا نگهدار همه باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
  5. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1612 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و زیبا

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت چقدر این فایل به موقع اومد روی سایت

    سوال این فایل

    در مورد موضوعاتی که شما به شهود رسیدید درباره شون و میتونید اصل رو از فرع توی اونا تشخیص بدید مهمترین عامل برای رسیدن به شهود چی بوده؟

    سپاسگزارم استاد عزیزم که بسیار بسیار عالی توضیح دادید در مورد این موضوع

    آره دقیقا درسته خداوند همیشه در همه حال داره با ما صحبت میکنه کافیه که ما شنوا باشیم و خیلیا نمیشنون منم قبلا نمیشنیدم تازه یکم درک کردم این موضوع رو صدای خدا رو دارم ذره ذره میشنوم و انگاری گوشام تازه داره شنوا میشه

    ما هیچ موقع کامل نمیشیم هزار بار اینو باید به خودم بگم تا زنده هستم این مسیر ادامه داره و تا آخر عمرم هم پر نمیشم آگاهی های خداوند چون بینهایته مثل دایره که هرچی دورش بچرخی به انتها نمیرسیم دقیقا مثل کره ی زمین که گرده و این نشانه ای از قوانین خداست

    وقتی میگن ز گهواره تا گور دانش بجوی دقیقا همین مسئله رو داره میگه

    ولی چند درصد از ماها گوش میکنیم عمل میکنیم؟

    حالا میخوام درک خودم رو بگم از بحث الهامات خدا و چطوره که ما صدای خدا رو میشنویم یا نمیشنویم یعنی چیزی که تا حالا درک کردم از این مسیر

    خداوند بارها توی قرآن مثال از آسمون و ماه و ابر و باران و خورشید زده

    آسمون دقیقا مثل ذهن ماست

    دقت کردین وقتی آسمون ابری میشه جلوی نور رو میگیره و همه جا خاکستری میشه

    ذهن ما هم دقیقا همین طوریه وقتی ورودی نامناسب رو میشنوه یا میبینه ناراحت و غمگین میشه دقیقا مثل آسمون ابری میشه و جلوی نور یا صدای خداوند رو میگیره

    وقتی ابرها بهم برخورد میکنن رعد و برق ایجاد میشه و صدای دلخراشی داره گاهی خودمون میترسیم از صداش

    دقیقا اگر هوای ابری ذهن ماهم ادامه داشته باشه تبدیل میشه به رعد و برق یعنی توی ذهنمون درگیری ذهنی ایجاد میشه و شیطان ذهن دست بکار میشه و دقیقا مثل همون موضوع نادلخواه که قبل از طریق خانواده یا کلا اطرافیان یا بیشتر از تلویزیون دیدیم و شنیدیم رو بیادمون میاره و اگر باز هم جلوی این رو نگیریم تبدیل میشه به صدای رعد و برق یعنی رفتار نامناسب و عصبانیت و خشم که بقیه رو هم دربر میگیره

    وقتی تو آسمون این برخورد ابرها ادامه داشته باشه تبدیل میشه به بارون

    دقیقا اگر این احساس بد و جنگ ذهنی و هوای ابری در ذهن ماهم ادامه داشته باشه تبدیل میشه به گریه دقیقا مثل سیل آبه

    و اگر بارانی که داره از آسمون میباره ادامه دار باشه و شدید بشه تبدیل میشه به سیل و خیلی از افراد رو درگیر خودش میکنه و بهشون آسیب میزنه

    و دقیقا اگر گریه و حال بد ما ادامه دار باشه تبدیل میشه به افسردگی و حال بد بیشتر دقیقا مثل همون سیل ممکنه به خیلی ها آسیب بزنه

    ولی آسمون وقتی که ابرها میره کنار هوا آفتابی میشه نور دیده میشه آسمون آبی و دلنشین میشه همه ازش لذت میبرن

    دقیقا ذهن ماهم همین طوره وقتی نجواهای شیطان رو کنترل میکنیم

    ورودی هامون رو کنترل میکنیم

    دقیقا تقوایی که در قران گفته شده رو در عمل نشون میدیم

    آسمون ذهنمون همیشه آفتابیه

    آفتابی یعنی چی؟

    یعنی صدای خدا رو میشنویم به زیبایی هاش توجه میکنیم

    ازش سپاسگزاری میکنیم

    از زندگی مون لذت میبریم

    در لحظه زندگی میکنیم

    همیشه شادیم

    در کل قدرت رو از شیطان ذهن میگیریم و میدیم به ذهن یا همون انرژی

    این میشه هوای آفتابی ذهنمون اینجوری که باشیم الهامات خدا رو خیلی راحت تر میشنویم

    وقتی آسمان آفتابیه پرندها پرواز میکنن و چه چه میزنن و آسمون رو زیباتر میکنن

    دقیقا ذهن ماهم همین طوره وقتی حالمون خوبه افکار زیبا میاد توی ذهنمون دقیقا مثل پرنده ای که درحال پروازه و اسمان رو زیبا میکنه فکر مثبت هم همین طوره

    درسته که بعضی وقتا ابری میشه آسمون ذهنمون ولی با کنترل کردنش میتونه ادامه دار نباشه

    خداوند با طبیعتش داره درون ما رو بهمون نشون میده ما کجاییم؟

    این دقیقا همون آینه بودن جهانه که درون مارو بهمون نشون میده و یک قانونه برای همه یک جور کار میکنه مهم نیست که آدم خوبی باشه یا آدم بدی مهم نیست که توی ایران باشه یا ترکیه یا امریکا برای همه یجور عمل میکنه

    داریم کجا دنبال حقیقت میکردیم؟

    چرا خیلیا دنبال یه فرد خاص یا امامزاده یا زیارت یا امام زمان و هزار جور چیز دیگه هستن که بیان و زندگی شون رو متحول کنن؟

    بخدا هر چی هست در درون ماست

    اگر قراره کسی ما رو نجات بده اون فرد خودمون هستیم

    اگر قراره ما تغییر کنیم فقط خودمون میتونیم خودمون رو تغییر بدیم

    اگر قراره کسی ما رو به ارامش برسونه اون فرد خود ما هستیم

    اگر دنبال خوشبختی هستیم که یه روزی با یه چیزی یا کسی قراره خوشبخت بشیم اون فرد خودمون هستیم و خوشبختی همین لحظات زیبایی هست که داریم نفس میکشیم

    یکی از دوستان خیلی اشاره ی زیبایی کرده بود به اینکه چرا خدا گفته من بهت از رگ کردن بهت نزدیک ترم

    رگ کردن که در درون ماست و قسمتی از وجودمونه پس چطوریه که خدا از رگ کردن هم به ما نزدیک تره؟

    و این دوستمون خیلی جواب زیبایی دادن و دقیقا درست گفتن

    خدا گفته

    من،خودتم…من خود تو هستم…من در توهستم…تو ازمنی و من در توام…

    من تازه دارم معنی اینکه میگیم ما قسمتی از خدا هستیم رو میفهمم که یعنی چی

    چند روزیه که زندگیم خیلی برام عجیب شده

    انگاری یه دری از آگاهی جدید برویم باز شده

    انگاری مدارم تغییر کرده دارم تازه قدرت ذهنم رو درک میکنم

    انگار یه دریچه ی جدید توی این مسیر برام باز شده

    حالم عجیبه چیزهایی که میخوام دقیقا توی همون روز یا فرداش برام به واقعیت تبدیل میشن

    شاید بقیه اگر ببینن براشون کوچک باشه ولی برای من خیلی با ارزشه چون خودم خلقش کردم

    استاد تازه دارم میفهمم که میگین ما خالق زندگی خودمون هستیم یعنی چی

    چقدر این مسیر زیباست آدم هر چی بیشتر میفهمه فروتر میره غرقتر میشه در توحید

    ما فقط یک کلمه رو از قرآن وقتی درک میکنیم زندگیمون از این رو به اون رو میشه یعنی دیوانه میشیم از این قوانین و از این قدرت فقط با درک یک کلمه زندگیمون هزار درجه تغییر میکنه حالا اگر بیشتر بفهمیم دیگه چی میشود یعنی ما فقط قطره ای از این دریا رو فهمیدیم دقیقا مثل قطره ای از دریا میمونه

    اقرا باسم ربک الذی خلق

    بخوان بنام پروردگارت که خلق کرد

    چقدر این آیه زیباست خدایا شکرت

    دقیقا وقتی ما هر کاری رو با یاد خدا و با توکل شروع میکنیم نتیجه ی شیرینی داره چون اون همه چیزه و چیزی بجز این نیروی برتر در این دنیا وجود نداره

    خدایا شکرت

    آرزو میکنم که آسمون ذهن تون همیشه آفتابی باشه

    عاشقتونم بینهایت

    🌷♥🌷♥🌷♥🌷♥🌷♥🌷♥🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 203 رای:
    • -
      آسیه رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 2294 روز

      سلام نرگس نازنینم ، دوست عزیزم

      اخه لامصب چقد خوب درک میکنی ، چقدر خوب تامین میدی به فایل و بهتر چقدر خوووب مینویسی

      از صمیم قلبم تحسینت میکنم عزیزم.

      چقدر قشنگ مثال زدی ذهن رو با آسمون و ابرها و … و وقتی دقیق و ریز شدم تو مثالت متوجه شدم ، اره چقدر تشبیه قشنگ و دقیقی .

      خیلی خیلی ممنونم ازت بخهطر اینکه سخاوتمندانه آگاهی هایی ک از هر فایل درک میکنی رو مینویسی ، اینجوری هم خودت دو صدچندان برات تاثیر میگذاره ، و هم ماهایی ک میخونیم لذت میبریم و بهتر برامون جا میفته .

      چقدر ذوق زده شدم وقتی گفتی انگاری مدارم داره تغییر میکنه و مطمئنم زودی زود اون اتفاقاتی که منتظری در قدم های اول برات رقم بخوره مث مهاجرت و … برات رقم بخوره عزیز دلم

      موفق ، شاد ، ثروتمند و در پرتو آرامش الهی باشی دوست نازنینم .

      عاشقتم❤❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2196 روز

      سلام و درود به دوست عزیزم که در مسیر توحید و آگاهی ایست عزیزم چقدر زیبا این جهان بیرونی رو با جهان درونی مون مقایسه کردی و یک همراستای درونی و بیرونی وجودمون را با آسمان ابری و قُرش رعد و برق و باران و نور آفتاب و چَه چَه پرندگان رو بخوبی توضیح دادی واقعا ممنونم که این بخش از آگاهی ات رو به زیبایی بیان کردی

      ممنون و سپاسگذارم و بهترینع بهترین و زیباترین آگاهی و ورودی ذهن رو در جهت رشد و پیشرفت آفتابی ذهن رو برای تو دوست عزیزم و برای همه مون آرزومندم

      ممنون و سپاس

      🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مینا کاشی گفته:
      مدت عضویت: 1263 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      واقعا لذت بردم از پاسخ زیبای شما. چقدر ذهن را قشنگ توصیف کردید با آسمان. من خیلی خوشحالم که دوستانی مثل شما در مسیرم است. اینقدر آگاه و اینقدر زیبا توصیف کردید ارتباط با الله را.

      در پناه خدا روز به روز موفق تر باشید ❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3815 روز

      چقدرر قشنگ مثال ذهن را زدی نرگس جان

      لذت بردم

      چه ذهن خلاق و پویایی داری ماشاا..

      ممنونم که اینجا هستی و برای رشد خودت ارزش قایل هستی

      عاشقتمم

      و تحسینت میکنم به خاطر قلمت به خاطر حضورت.

      واقعا نرگس جان جانان بینظیری عزیزم

      توی این دوران کامنت های فوق العاده ای ازت خواندم تحسین میکنم استمراری که داری را متعهد بودنت را، خداروشکر که هدایت شدیم به بهترین سایت به بهترین مکان به بهترین دانشگاه. الهی شکر

      واست آرزو میکنم امروزی که فرصت زیبای زندگی بهت داده شده تو بهترین حال آسمانی آفتابی باشی (چشمک)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2157 روز

      به نام خدا

      سلام دوست عزیزم

      خیلی زیبا دیدگاهتون را بیان کرده بودید

      من تا آخرش با دقت تمام خوندم و لذت بردم

      خدابهتون سلامتی بده

      وقتی مدار انسان بالاتر میره ، وقتی فقط از خداوند کمک می خواهی همین طوری خداوند هدایت میکنه ما رو به این دیدگاه های عالی وناب

      از خالق هستی بهترین ها را برات ارزو دارم از همون خدایی که قبولش کردی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1271 روز

      سلام‌‌و صد سلام‌

      سپاسگذارم‌

      سپاسگذارم که بادرک قوانین مرا وبقیه دوستام وهم خانواده ای را ازد بخشیدی ومیبخشی سپاسگذارم‌

      سپاسگذارم‌

      یکی از دوستان خیلی اشاره ی زیبایی کرده بود به اینکه چرا خدا گفته من بهت از رگ کردن بهت نزدیک ترم

      رگ کردن که در درون ماست و قسمتی از وجودمونه پس چطوریه که خدا از رگ کردن هم به ما نزدیک تره؟

      و این دوستمون خیلی جواب زیبایی دادن و دقیقا درست گفتن

      خدا گفته

      من،خودتم…من خود تو هستم…من در توهستم…تو ازمنی و من در توام…

      من تازه دارم معنی اینکه میگیم ما قسمتی از خدا هستیم رو میفهمم که یعنی چی

      چند روزیه که زندگیم خیلی برام عجیب شده

      انگاری یه دری از آگاهی جدید برویم باز شده

      انگاری مدارم تغییر کرده دارم تازه قدرت ذهنم رو درک میکنم

      انگار یه دریچه ی جدید توی این مسیر برام باز شده

      حالم عجیبه چیزهایی که میخوام دقیقا توی همون روز یا فرداش برام به واقعیت تبدیل میشن

      شاید بقیه اگر ببینن براشون کوچک باشه ولی برای من خیلی با ارزشه چون خودم خلقش کردم

      استاد تازه دارم میفهمم که میگین ما خالق زندگی خودمون هستیم یعنی چی

      چقدر این مسیر زیباست آدم هر چی بیشتر میفهمه فروتر میره غرقتر میشه در توحید

      ما فقط یک کلمه رو از قرآن وقتی درک میکنیم زندگیمون از این رو به اون رو میشه یعنی دیوانه میشیم از این قوانین و از این قدرت فقط با درک یک کلمه زندگیمون هزار درجه تغییر میکنه حالا اگر بیشتر بفهمیم دیگه چی میشود یعنی ما فقط قطره ای از این دریا رو فهمیدیم دقیقا مثل قطره ای از دریا میمونه

      اقرا باسم ربک الذی خلق

      بخوان بنام پروردگارت که خلق کرد

      چقدر این آیه زیباست خدایا شکرت

      دقیقا وقتی ما هر کاری رو با یاد خدا و با توکل شروع میکنیم نتیجه ی شیرینی داره چون اون همه چیزه و چیزی بجز این نیروی برتر در این دنیا وجود نداره

      خدایا شکرت

      آرزو میکنم که آسمون ذهن تون همیشه آفتابی باشه

      عاشقتونم بینهایت

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      بهناز عادلی فر گفته:
      مدت عضویت: 489 روز

      سلام دوست عزیزم.

      واقعا ازت ممنونم به خاطر بیان این آگاهی ها و درکت و اشتراک گذاشتن این مطالب با ما. مثال فوق العاده زیبایی زدی.

      تحسینت میکنم که داری در مسیر توحید قدم برمیداری و به درک بالاتری میرسی و ظرف وجودت رو بزگتر میکنی.

      از خوندن کامنت هایت همیشه لذت میبرم و از اینکه حال خوبت رو با ما هم به اشتراک میزاری واقعا از صمیم قلب ازت سپاسگزارم.

      احساس کردم با خوندن این متن و تشبیه طبیعت بیرون با درون خودم خدا رو بیشتر حس کردم.

      قلم فوق العاده زیبایی داری.

      من تازه وارد سایت شدم و از اینکه در جمع دوستان خوبی مثل شما هستم خدا رو شاکرم.

      دوستان الهی با فرکانس های بالا که الهامات بیشتری رو درک میکنن.

      خدا رو شکر که میتونم با خوندن مطالب شما دوستان و این سایت فوق العاده ظرف وجودم رو بزگتر کنم.

      برایت بهترین ها رو آرزو میکنم دوست عزیزم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 962 روز

      سلااام و درود بر دوست توحیدی من

      واقعا بهبهههه به ابن کامنت زیباتون سرصبحی حالمو جلا دادین قلبم باز شد ازاین آگاهی الهی نابتون دم خودتو خدات گررررررم چقد مثالتون عالی بود و قابل فهم و چقد حال کردم دقیقا همینطوره باید از طبیعت یاد بگیریم همینه وقتی آسمون ابری میشه وقتی مه همه جا و مبگیره چند قدمتی و هم نمیتونی ببینی همه چی قروقاطی میشه صدای رعد رعب و وحشت در دل ایحاد میکند باران میبارد ادامه اش سیل سرازیر میشود و ویرانی به بار میاورد و ذهن ما هم همینطوره با توجه به چبزاب منفی و تاریک ابری بشه همینجور خطرناک مبشه باید ابرها رو کنار بزنیم تا نورش اول به خودت بعد به اطرافت روشنایی ببخشه تجسم کردم این آگاهی رو دیدم خیلی گل گفتین و ازین به بعد که هوای ذهنم ابری شد سریع با به پا کردن طوفان الهی اون ابر و کنار میزنم تا نور به زندگیم برسه و باعث شادابی و طراوت من بشه خواستم تشکر کنم ازتون بابت این کامنت بسیار عالی تون ممنووونم دوست خوبم متشکرم که سه سال پیش اینو نوشتی برای امروزم تا حالم با خوندنش خوب بشه این کامنتا هم دقیقا وزش باد خداست که ابرها رو از ذهنمون کنار میزنه تا نور بیاد و منو از دست تاریکی نجات بده ممنوووونم ازت بسیار سپاس خداروسپاس که یارو یاور ماست ازاینکه در مسیر توحیدی داری لذت میبری خداروشکر میکنم دوست خوبم.

      واقعا آسمون شبیه ذهن ماست

      طبیعت مثل ذهن ماست

      هرچی از آنها میبینیم میتوانیم بیاموزیم که چیکار کنیم تا همیشه هوای معتدل و سبزه زارهای همیشه بهار داشته باشیم چیکار کنیم تا هر روز زندگی ما در بهشت بهتر باشه چیکار کنیم تا وزش باد همیشه بنفع ما باشه خورشید و ماه و ابر درون هر روز به نفع ما در کار باشند تا ما عشق دنیارو بکنیم دوست خوبم سپااااااس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    امیرحسین خواجوی گفته:
    مدت عضویت: 1694 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد من این موضوع رو دیشب تا حدودی درک و لمس کردم که هر کسی به اندازه ای که اماده هست الهام و حتی آگاهی های شما رو دریافت میکنه.

    من دیشب داشتم از اول قدم اول رو میدیدم در دروره 12 قدم.

    جلسه 3 قدم اول رو من بارها و بارها دیدم وگوشش دادم.

    اما دیشب وقتی دوباره قدم اول جلسه سوم رو دیدم انگاه که دفه اول بود بخدا قسم.

    یعنی من با خودم گفتم بابا این تابلو ها که نبود من ندیدم تاب حال تو این قسمت. یا این حرف های شما رو نشنیده بودم دفعات قبل.

    و خیلی خوشحال شدم از این موضوع که احتمالا من مدارم مقداری بالاتر رفته که دارم میبینم و میشنوم

    خواستم این تجربه رو به اشتراک بزارم و خدا میدونه وقتی چیزهایی رو میشنوم که قبلا نمی شنیدم، قطعا طوری هم عمل میکنم که قبلا عمل نمیکردم

    من هدف های بزرگی دارم استاد، امروز یکی از همکلاسی های دوران راهنمایی و دبیرستانم رو دیدم 5 دیقه یا 10 دیقه که باهاش صحبت میکردم و از بقیه همکلاسی هایی که من ندیده بودمشون ولی اون خبر داشت ازشون، همه مشکل کارهای ساده مثل کار کردن در مکانیکی و تره بار و …. بودند.

    من خیلی خوشحال شدم که ذهنیتم نسبت به دوست های دوران دبیرستانم کاملا متفاوت هست و اون هم بخاطر این که با شما آشنا شدم، شما خدا رو بهم نشون دادید، و بهم یاد دادید توکل رو

    ایمان رو

    حرکت کردن رو

    صبر و استقامت داشتن رو

    تحسین کردن و تایید کردن نتایج کوچکی که در هر روز با افکارم خلق میکنم

    من خداروشکر میکنم که با شما اشنا شدم چون نسبت و پارسال رشد داشتم

    نسبت به 6 ماهه پیش رشد داشتم

    نسبت به دیروزم حتی رشد داشتم و اینا همه و همه از روی خودم کار کردن هست

    از خدا میخوام گوش هام بشنوه آگاهیی هایی که شما به من می گید

    زیبایی های اطرافم رو ببینم و تایید و تحسین کنم بیشتر و بیشتر.

    و در نهایت سپاس گذارم از شما

    و سپاس گذار خداوندی هستم که من رو در این مسیر خود شناسی و خدا شناسی، مسیر رحمت و نعمت قرار داد.

    امیر حسین خواجوی 17 مرداد 1401

    ردپایی از من برای دیدن مسیری که وقتی به قله رسیدم ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 87 رای:
    • -
      زهرا ولایتی گفته:
      مدت عضویت: 1114 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر جالب من هم دقیقا امروز جلسه سوم از قدم اول رو چندین بار گوش کردم و قبلا دو سه بار دیده و شنیده بودم ولی الان که مدارم تغییر کرده و دوباره شروع کردم تا از ابتدا متعهدانه به خودم دوره دوازده قدم رو پیش ببرم ، کلا جنس حرف ها متفاوته ، اصلا انگار یه آدم دیگه داره یه حرفای دیگه میزنه ، انقدر که برام با قبلا فرق میکنه و اصلا یه حرفایی می شنوم که حتی تا به حال نمی دونستم چی هستن.

      و وقتی این اتفاق رو می بینم با خودم میگم خدایا شکرت تو من رو در زمان مناسب هدایت کردی تا این دوره رو شروع کنم و بهش عمل کنم.

      آره دوست عزیزم قطعا همه ی کسانی که متعهد می شوند تا خودشون و زندگیشون و افکار و باور هاشون رو تغییر بدهند ، به قله های خیلی بالا و عالی می رسند.

      خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        امیرحسین خواجوی گفته:
        مدت عضویت: 1694 روز

        خداروشکر واقعا.

        وقتی متعهد باشیم

        عمل کنیم

        از حواشی دوری کنیم( من واقعا چند شب اخری که گذشت کنترل ذهنم واسم سخت بود میخواست منو وارد حاشیه کنه اما از خدا کمک خواستم و تنوستم بر افکار بیهوده و حواشی غالب بشم دور بشم)

        و امید داشته باشیم

        خداوند ظرف مون رو افزایش میده

        فقط باید ایمان داشته باشیم

        عمل کنیم

        خداروشکر که ظرف شمام گسترش پیدا کرده

        قطعا ثروتمند شدن ما باعث زیبایی جهان میشه

        باعث میشه نعمت های بیشتر الله رو ببینیم و سپاس گذار باشیم

        و سپاس گذار وقتی باشیم، هم تو این دنیا به سعادت و خوش بختی می رسییم هم تو اون دنیا

        در پناه الله یکتا باشی هم قدمی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رضا باغدار گفته:
      مدت عضویت: 1051 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر زیبا گام های طلایی موفقیت رود گفتی

      توکل

      ایمان

      حرکت

      صبر

      شکرگذاری

      گاهی ازین‌ واژه ها ساده عبور می کنیم بعد که میریم جلوتر، تجربه آدم‌های موفق رو می بینیم متوجه میشیم این گامها خیلی مهمتر ازون چیزی هستن که تصور می کردیم.

      آسمان دلت بهاری و آفتابی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1271 روز

      سلام دوست نازنینم

      سپاسگذارم بابت نگارش آلن منن عالی

      برام یاد آور وبسیار تجلی خدا بود سپاسگذارم

      منم هر روز خودمو با دیروز خودم مقایسه میکنم ازنو بسیار سپاسگذارم سپایگذارم

      من خیلی خوشحال شدم که ذهنیتم نسبت به دوست های دوران دبیرستانم کاملا متفاوت هست و اون هم بخاطر این که با شما آشنا شدم، شما خدا رو بهم نشون دادید، و بهم یاد دادید توکل رو

      ایمان رو

      حرکت کردن رو

      صبر و استقامت داشتن رو

      تحسین کردن و تایید کردن نتایج کوچکی که در هر روز با افکارم خلق میکنم

      من خداروشکر میکنم که با شما اشنا شدم چون نسبت و پارسال رشد داشتم

      نسبت به 6 ماهه پیش رشد داشتم

      نسبت به دیروزم حتی رشد داشتم و اینا همه و همه از روی خودم کار کردن هست

      از خدا میخوام گوش هام بشنوه آگاهیی هایی که شما به من می گید

      زیبایی های اطرافم رو ببینم و تایید و تحسین کنم بیشتر و بیشتر.

      و در نهایت سپاس گذارم از شما

      و سپاس گذار خداوندی هستم که من رو در این مسیر خود شناسی و خدا شناسی، مسیر رحمت و نعمت قرار داد.

      امیر حسین خواجوی 17 مرداد 1401

      ردپایی از من برای دیدن مسیری که وقتی به قله رسیدم ببینم

      سپاسگذارم

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      بهناز عادلی فر گفته:
      مدت عضویت: 489 روز

      سلام دوست عزیز

      چه مثال جالبی زدید. دقیقا برای من هم این اتفاق افتاده.

      من تازه وارد سایت شدم و داشتم فایل های روز شمار رو از اول نگاه میکردم. آخرای فصل اول که بودم دیدم اون پایین نوشته فایل چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه.

      پیش خودم گفتم خب عجله نکن بهش میرسی.

      تا اینکه یکی از کامنت های دوستان رو توی کانال خوندم که در مورد احساس لیاقت بود و دوره احساس لیاقت که تهیه کرده بود و یه جورایی ربطش داد به رفع احساس گناهش.

      دیدم چقدر جالب منم این احساس گناه رو دارم.

      رفتم تو سایت و سرچش کردم و با کمال تعجب دیدم اولین فایل از روز شمار بوده.من اون موقع فقط نداشتن عذاب وجدان و … رو از فایل درک کرده بودم. ولی کلی از مشکلات دیگه ام که به خاطر احساس گناهم بود رو با دیدن دوباره فایل تونستم حل کنم.

      اون موقع فکر کردم چون من آدمی هستم که با نوشتن خیلی یاد میگیرم و چون تو سفر بودم موقع دیدن اون فایل و نکته برداری نکردم حتما به خاطر همین بوده که یادم رفته.

      ولی الان فهمیدم من اون موقع هنوز ظرفم کوچک بوده

      و خدا رو شکر که روز به روز دارم ظرف وجودیم رو بزرگتر میکنم.

      ممنون از شما برای انتشار احساس و آگاهی ها و درکتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    Morteza 1989 گفته:
    مدت عضویت: 1557 روز

    با سلام و عرض ادب

    مثل همیشه عالی بود استاد ، چقدر حالمون خوب میشه وقتی از شما فایلی منتشر میشه ، مطمئنا این فایلها برای ماها حجتی هستن از طرف خداوند ، چقدر خوب قرآن رو میفهمین ، اما حیف که از این کتاب ارزشمند استفاده نمیکنیم ✋✋✋✋✋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    نسرین ویسی گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    به نام خداوندی که هدایت میکند

    خدایا شکرت  ،امروز روز عاشوراست ،وقبل ازاینکه این فایل را گوش کنم فیلم روز واقعه را دیدم فیلمی که دران از نشانه ها ورفتن وجستجوی حقیقت صحبت میشه  فیلمی که دران از هدایت پروردگار گفته میشه از دستانش که فرستاده میشه تا تو به انچه که جستجو میکنی برسی وچقدر میشود دیالوگ به دیالوگ این فیلم را بررسی کرد ،از انجا که عبدالله عروسش را رها میکند به خاطر انچه که شنیده (بها یی که پرداخت میکند والهامی که عمل میکند واینکه نمیخواهد مسلمانی اش با شک وتردید باشد حتی اگر عزیزترینش را از دست بدهد ولی میخواهد ایمان داشته باشد که راهش درست است )این فیلم از همان نوجوانی که دیدم منو دیوانه میکرد ،وبارها وبارها دیده ام ،نمیدانم قصد سازندگانش همین بوده یانه یا انها منظورشان چه بوده ازساخت این فیلم وایا درست بوده یا غلط ولی فوقالعاده است برای کسی که میخواهد در راهی قدم بگذارد ،اینکه چطور من قبل ازگوش دادن به این فایل این فیلم را دیده ام خودش همزمانی است ولی بگذارید باز از همزمانی بگویم از نشانه ها از هدایت پرودگار اینقدر این نشانه ها وهمزمانیها برایم بزرگ هست که با هرکلام استاد که جاری میشد میگفتم الله اکبر وچقدر خوشحالم چقدر به خودم میبالم که میتوانم درک کنم میتوانم دریافت کننده این اگاهیها باشم ودر راهی باشم که به من گفته میشود وخدایا از تو میخواهم که عمل کننده باشم از تو میخواهم که ظرفم را بزرگتر کنی با عمل به انچه که تو میگویی وبه خداقسم که از کودکی تنها ارزویم همین بوده اینکه روز به روز ایمانم به تو بیشتر وبیشتر شود وروز به روز به تو نزدیکتر شوم در مدار تو باشم ،وخدایا شکرت که بعد ازین همه عمر به راهی هدایتم کردی که به این ارزویم برسم ،ومن دراین راه تکاملم را طی میکنم من دراین راه ذره ذره ظرفم را ظرف دریافت الهاماتم را بزرگتر میکنم وچقدر این تکامل شیرین است اینکه میبینی چگونه خداوند دست تورا گرفته وراه میبرد ،خدایا شکرت ،چند روز است که به سوره مزمل رسیده ام،خواندمش ودوباره خواندمش ، الله اکبر،دوهفته پیش اتفاقات بزرگی در مسیر برایم افتاد ،حسابم بیشتر از انچه که میخواستم  پر شد وکار بزرگی را که میخواستم ومیترسیدم وفکر میکردم اماده اش نیستم را انجام دادم وهمه اینها به لطف پروردگارم بود ،اما بعد نمیتوانستم تصمیم بگیرم  مانده بودم وواز خداوند هدایت میخواستم وهیچ خبری نبود هرچه فایل نشانه را هم میزدم چیز واضح ومحکمی  به من نمیگفت  درحالی که تابحال نشده فال نشانه ام چیزی بهم نگوید که میخواسته ام ،مریض شدم بیشتر ازیک هفته  وهرچه از خدامیخواستم جواب واضحی نمی امد که چرا مریض شدم ،ولی سعی کردم رها باشم ومقاومت نکنم به همان نشانه های که گفته شده بود عمل کنم دوره راهنمای عملی را خریدم وادامه دادم  نه پرزور ولی میدانستم این حس دوری میگذرد ودوباره به من گفته میشود تا اینکه چند روز پیش فهمیدم دلیل بیماریم را ،ونوشتم وخدارا شکر کردم ،ولی هنوز احساس دوریم برطرف نشده بود هنوز منتظر بودم به من بگوید چکار کنم مخصوصا که در جلسه اول دوره ای که خریدم هم گفته شده که اولویتتان را در زندگی پیدا کنید ومن نمیدانستم کدام راه را باید بروم واز خداوند هدایت میخواستم در تمام مدت ،رها کردم وسعی کردم به اگاهی های جلسه اول گوش کنم وعمل کنم ،دیروز خواسته هایم را نوشتم ونشانه هایی دریافت کردم ،باز هم انچه را که به من گفته میشد انجام میدادم بدون انکه بدانم چه نتیجه ای دارد وصبر کردم ،چند روز است رسیده ام به سوره مزمل ،

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

    یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿١﴾ قُمِ اللَّیْلَ إِلا قَلِیلا ﴿٢﴾ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلا ﴿٣﴾ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا ﴿۴﴾ إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلا ثَقِیلا ﴿۵﴾ إِنَّ نَاشِئَهَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلا ﴿۶﴾إِنَّ لَکَ فِی اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلا ﴿٧﴾ وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلا ﴿٨﴾ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلا ﴿٩﴾وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلا ﴿١

    ای جامه بر خود پیچیده، شب را [برای عبادت] برخیز، بجز اندکی [از آن را]. شب را [برای عبادت] برخیز، بجز اندکی [از آن را]. یا بر آن [نیمه] بیفزای و [در آن اوقات] قرآن را با دقت و تأنی بخوان. ما به زودی گفتاری سنگین بر تو القاء خواهیم کرد  [لازم است با تمرین و تمرکز شبانه خودسازی و کسب آمادگی کنی]. بی‌گمان [تحوّل روحی حاصل از تلاوت و تذکرِ] پدید آمده در شب موجب گام‌ نهادنی محکم‌تر [در راه حق] و گفتاری استوار‌تر [در روز] می‌گردد.همانا تو در روز تلاشی طولانی داری [لذا اشتغالات فراوان روزانه چندان فرصتی برای تذکر نمی‌گذارد و باید از شب قبل نیرو گرفت]. و صاحب اختیارت را به یاد داشته باش و به سویش – خالص از هر شرک و وابستگی – روانه شو! و صاحب اختیارت را به یاد داشته باش و به سویش – خالص از هر شرک و وابستگی – روانه شو!همان صاحب اختیار [و گرداننده] مشرق و مغرب [=طلوع و غروب خورشید] که هیچ معبودی جز او نیست، پس او را کارگزار خویش گردان  [=تنها بر او تکیه و توکل کن]. و بر آنچه [منکران] می‌گویند شکیبا باش  و به نیکویی از آنان کناره گیر.

    اتفاقات دوهفته پیش ،اون احساس دوری ودریافت نکردن ،رسیدن به این سوره ،دیدن فیلم روز واقعه ،ویه اتفاق مهمتر اینکه دیشب به طرز کاملا عجیبی خداوند منو سحر بیدار کرد خیلی عجیب (برادرم بهم زنگ زدوگفت بیدارم یا خوابم  وبهم گفت تو که گفتی تاصبح بیدار میمونی ،تو شهر ما رسمه که شب عاشورا بیدار میمونن وتا صبح به حجله های شهر سر میزنند  )  ،ومن سعی کردم دوباره بخوابم ونمیدونم چرا، با وجودی اینکه خوابم پریده بود، ولی یه حسی داشتم یه حس نارامی واینکه انگار روحم حالش خوب نیست ،ومقاومت میکردم برای بیدار موندن  وحتی به یاد این ایه افتادم که در جامه خود پیچیده برخیز ،ولی خوابیدم وچون طول کشید تا خوابم ببره وروز تعطیل هم بود  تا ظهر خواب موندم ،وقتی بیدار شدم شروع کردم به سرزنش خودم ولی چون در دوره عزت نفس یاد گرفتم که خودمو سرزنش نکنم از خداوند عذرخواهی کردم وخداوند هدایتم کرد به خواندن قران ،سوره مزمل ،وخواندم ،قران همیشه دوای درد است ،وقران همیشه حالت را خوب میکند ،شروع کردم به نوشتن شکرگزاری هر صبحم وچون موقع نوشتن خودمو رها میکنم تا خداوند بگوید وبنویسم نوشتم که نسرین روی خودت کار کن اتفاق دیشب واینکه خداوند تورا بیدار کرده وتو بیدار نشدی ومقاومت داشتی یعنی هنوز اماده دریافت انچه که از خداوند میخواهی نیستی ،تو چیز بزرگی از خداوند میخواهی ولی اماده اش نیستی  تو باید طبق ایات این سوره خودت را اماده کنی تا ظرفت بزرگ شود تا تکاملت طی شود ،وبعد قدم به قدم هدایت میشوی وخدای من چقدر این ایات هدایت کننده است وراه وروش را به تو میگوید ،خدایا شکرت ،بعدش این فایل  رو گوش دادم وفقط  الله اکبر میگفتم وخداروسپاس میگفتم که هدایتم کرده وتنهایم نگذاشته ومن فقط باید تسلیم باشم ،عجله نکنم وبا عمل به هرانچه که گفته میشود ظرفم را بزرگ کنم ،خدایا کمکم کن در راه تو استوار باشم ،رشد کنم وروز به روز به تو نزدیکتر شوم ،خدایا همه ما را به راه راست هدایت بفرما ،راه کسانی که به ایشان نعمت داده ای نه کسانی که برایشان غضب کرده ای ونه گمراهان ،خدایا من تنها ترا میپرستم وتنها از تو یاری میجویم  ،کمکم کن تا عمل کنم .خدایا شکرت برای هدایتم وبرای وجود استاد ومریم شایسته واین سایت الهی  ،من هم مثل مریم جان از شما سپاسگزارم استاد عزیزم ،چقدر شمارو تحسین کردم ،چقدر خدارو شکر کردم برای شنیدن صدای شما ،برای این احساس الهی که درکلامتون هست ،چقدر تحسین کردم این نزدیکی واین دریافت الهامات رو درشما ،چقدر تحسین کردم این ظرف بزرگ شمارو در دریافت ،چقدر تحسین کردم این عمل گرایی شما رو ،و چقدر احساس کردم که شما به این هدایت سوره مزمل عمل کردید که اماده دریافت این الهامات واین اگاهیها شدید .خدایا شکرت  برای همه چیز .اگاهی های این فایل نوشتن داره هاا ،نوشتن از تکامل در دریافت اگاهی ها گرفته از ریشه لهم والهام درقران   تا انچه که در مورد حضرت موسی گفتید وانچه که در مورد بی نهایت بودن گفتید چقدر نوشتن داره وچقدر دلم میخواهد ساعتها فقط بنشینم ودر مورد اگاهی های فایلها  بنویسم ،وعهدی که باخودم بستم این است که صبحها برخیزم وهرروز بنویسم ،ان شالله که لطف خداوند شاملم شود  وعمل کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1513 روز

      سلام دوست عزیزم

      چه زیبا گفتید چه جالب دریافت کردید

      کاش بتوانیم بیشتر به الهامات کوش کنیم اگر در سکوت باشیم کوچکترین الهامات گفته میشود خیلی آرام و ملیح

      چقدر خوب سوره مزمل را گفتید

      و عین گفته استاد هست آخرش که

      از منکران دلخور نباش گوش نده و آرام کناره بگیر بدون بی احترامی عین صحبت استاد چقدر خوب که اکاهیهامون بالا بره و انقد به من قبلی نچسبیم

      و منم هنوز بیدار شدن سحر پاشنه آشیل منه باید بتونم به مدد الله یکتا بیدار شوم و طبق سوره مزمل خودم رو ریکاوری کنم برای دریافت الهامات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2157 روز

      به نام الله

      سلام دوست

      سلام کسی که دست خداوند هستی بر روی زمین پهناور

      من ایمانم در این سایت بیشتر شده و این رو از دیدگاه شما الان بهش پی بردم خدا را شکر

      چون قبلا وقتی به آیات می رسیدم ، می گفتم اینها را بعدا می خونم !؟ ببینیم بعدش چی میشه !! ولی الان تا دیدم آیات قرآن کریم رو با تامل خوندم با آرامش خوندم

      دوست عزیزم ، دوست هم فرکانسی خدا هر چی که دوست داری از بهترین هاش بهت عنایت کنه که به الهامات خودت عمل فرمودی و برای ما دست خداوند شدی و نوشتی

      خدایا شکرت برای بزرگی که داری

      خدایا شکرت برای هدایت های امروزم

      خدایا شکرت هر لحظه در حال هدایت ما هستی سپاس سپاس سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مهدی اسلامی گفته:
    مدت عضویت: 2253 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام و درود به استاد عباسمنش ،خانم شایسته و همه عزیزان چقدر لذت بخشه این اگاهی ها چقدر نگاهتون و دیدگاهتون به قران زیباست چقدر موشکافانه ودقیق وباتعقل ومنطقی هرچقدر این اگاهی ها رو بیشتر میشنوم نگاهم به خدا و قران متفاوت تر میشه .ذره ای از این اگاهی ها رو تو شرایط عمل میکنم کلی نتیجه خوب میگیرم بیشتر ایمان میارم زندگیم لذت بخش تر میشه واقعا خداوند چه لطفی به شما و ما داشته تا ما از این معلم خوب درس زندگی بگیریم خدارو هزاران بار شکر که همچین استادی داریم منی که قبلا کافر و مشرک کامل بودم الان دارم با گوش کردن به شهودم درراه توحید قدم برمیدارم خدارو بازم هزار مرتبه شکر که شرکها و ناسپاسی هام کمتر شده واگه همین مسیر رو ادامه بدم احساس و رضایت قلبیم بیشتر میشه از دستان زیبای خداوند بسیار سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  10. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    به نام خدای بخشنده مهربون . سلام . امیدوارم حالتون خوب باشه و اگر نیست شما اونو تبدیل کنید به احسن الحال برای خودتون ‌

    استاد تعهد دادم که وقتی گوش میدم به صدای شما با دقت گوش بدم تا بتونم بنویسم .

    میدونید دیروز داشتم فکر میکردم که وقتی آدم یکیو داشته باشه که باهاش گفت و گو کنه و اون ادم خیلی سطحش بااالاتر باشه خیلی عالیه دیگه

    خب من این سایتو دارم . درواقع دارم با شما گفت گو میکنم وقتی مینویسم . پس چرا خودمو ازین گفت و گو محروم کنم ؟ پس‌مینویسم . خیلیم خوشحالم به خاطرش .

    استاد رسیدم به دقیقه ۲:۲۹ یاد یه چیزی افتادم . من یه دوستی داشتم که رابطه م باهاش خراب شده بود همش میخواستم که این رابطه رو درست کنم .

    بعدهربار میگفتم به دلم افتاده که بهش پیام بدم حالشو بپرسم . بعد هربار با بیمحلی مواجه میشدم هربارم بعد از پیام دادن بهش خیلی پشیمون میشدم . خیلی خودمو سرزنش میکردم . بعد چون روی خودم کار میکردم دفعه بعد میگفتم اینبار حتما این کارم جواب میده . دوباره بهش پیام میدادم و با خودم میگفتم بهم الهام شده که اینبار درست میشه و باید پیام بدم .

    خیلی جالبه که اون الهام و وحی نبود . اون احساس نیاز بود که بهم میگفت برو پیام بده . چون احساس ارزشمندی میکردم اگر باهاش دوست میشدم . چون که فکر میکردم من به اندازه کافی ، کافی نیستم .

    استاد نمیدونید من بابت این موضوع چقدر خورد شدم . چون قانونو درست درک نکرده بودم .

    تازه گاهی به خودم میگفتم غزل اگر مثلا تولدشو تبریک بگی و اون مثل قبل باهات خیلی سرد برخورد کرد باز ناراحت میشیا .ولی اون احساس نیازه انقدر قوی بود که من فکر میکردم اون کار درسته . میگفتم نه من ناراحت نمیشم اگر جواب نداد. من این کارو برای دل خودم انجام میدم . چون تبریک یا تسلیت به ادما دلگرمی میده . شاید ما الان با هم رابطمون بد شده اما قبلا خوب بود و اون دوست منه . بعد که نتیجه ش باب میلم نمیشد انقددددر ناراحت میشدم .انقدر خودمو سرزنش میکردم که حد نداشت .

    استاد من یه راهی پیدا کردم وقتی تونستم رها کنم خودمو از رابطه با اون دوستم .

    من به این نتیجه رسیدم که …

    با خودم بگم تو چرا دوست داری همچین اتفاقی بیفته ؟ تو چه احساسی رو قراره به دست بیاری ؟

    میخوای که به چه نتیجه ای برسی ؟

    میدونید ، قلب آدم واقعا هدایت میکنه اگر از دید بالاتر بهش نگاه کنیم و دید قانونو بلد باشیم .

    اون وقت میتونیم بنویسیم ‌. اونوقت میفهمیم خیلی از تصمیماتمون درواقع الهام نیست بلکه بر اساس احساس بدمون هست .

    استاد اگر اون موقع کسی بهم میگفت که این کارت اشتباهه میگفتن نههههه من دارم روی خودم کار میکنم من درست فکر میکنم . دقیقا مثل همین که شما میگید هرکی با توجه به سطح خودش درک میکنه آگاهیهارو .جالبه که اگر یکی یه مسئله ای شبیه من داشت خیلی راحت میتونستم درباره ش حرف بزنم و بهش راهکار بدما اما خودم نمیتونستم درک کنم و انجام بدم .

    استاد اجازه بدین یه مثالم درباره ثروت بزنم .

    من قبلا که روی ثروت کار میکردم درکم از ثروت پول بود. یعنی هیچیو جز اون نمیدیدم . حالا تمریناتم همه نتیجه میدادن اما چون من حساس بودم اصلا نمیفهمیدمش چون من پول میخواستم . میگفتم هرچی تمرین میکنم هرچی اقدام میکنم نتیجه نمیگیرم .اما استاد . بعدا نمیدونم چطور شد یکمی سطحم بالاتر رفت به خاطر متعهد بودنم به مسیر و تمریناتم ، یه چیزای جدیدی فهمیدم و وارد مسیری شدم که اصلا فهمیدم چی به چیه .الان‌که به قبل فکر میکنم میگم چقدر من ساده بودم . من اینهمههههه نعمت داشتم و نمیدیدم . یه دوستی دارم همیشه ازش این جمله خوب توی یادم هست .میگه آدم وقتی آگاهانه به زندگی و نتایجش نگاه میکنه حیرت میکنه از اینزهمه تغییر مثبت. من کلا قبلا با توجه به باورای محدودم بهم الهام میشد و اقدام میکردم و نتیجه ای نداشت ‌اما الان خیلی ساده تر اتفاق میفته با توجه به میزانی که رشد کردم نسبت به قبل.

    استاد شما الان‌به یکی از سوالای من پاسخ دادین . من همش باخودم میگفتم خب من همش دارم روی معنویتم کار میکنم . همش رو باورام کار میکنپ و ورودیهامو کنترل میکنم . چرا پس هدایت نمیشم .چرا خدا فرق میذاره .، اما الان متوجه شدم با توجه به ظرفم هدایت میشم و استاد الان نسبت به قبل کلی بهتر میفهمم . چون که پذیرفتم. احساس میکنم احساس پذیرش خیلی مهمه در خلق رخدادهای زیباتر

    میدونید من حس میکنم ما وقتی میفهمیم خدا هرلحظه داره مارو هدایت میکنه به زور میخوایم به هدایتش گوش بدیم .بعد احساسمون بده یا باورای محدود داریم با توجه به اون حس بد یا اون باور یه چیزی بهمون الهام میشه که در ۹۹ درصد مواقع کارساز نیست و نتیجه مطلوبی نداره . بعد میگیم من به الهامم گوش دادم چرا اینطوری شد .

    وقتی که میپذیریم که هر هدایتی هدایت واقعی نیست و گاهی نجواهارو به جای هدایت اشتباه میگیریم دیگه هی نمیخوایم اصرار کنیم که نه این تصمیم شهود و آگاهی از طرف خداست .

    بعد آروم میگیریم. من یه استادی داشتم که قوانینو خیلی خوب میفهمید . اون بهم میگفت وقتی که احساست توی دوروز گذشته خوب بوده و ورودیهاتو کلا تو این چند روز کنترل کردی اگر ایده ای به ذهنت رسید که با برسی کردنش به این رسیدی که طبق قوانینه و منافاتی نداره اونوقت اجازه داری اقدام کنی . من خیلی نتیجه گرفتم هربار که از این طریق پیش رفتم . یعنی اون موقع انگار الهاماتم نتیجه ی درستی داشت.

    وای استاد به چیز دیگه ام یادم اومد. میدونید ما گاهی چون فکر میکنیم خدا هرلحظه هدایت میکنه دیگه منطقو میذاریم کنار . تصمیمات احمقانه میگیریم . یا فکر میکنیم که دیگه خدا میگه چیکار کن دیگه .این درحالیه که ما قانونو درست متوجه نشدیم .میگیم اون هدایت میکنه . اما اصل اینه که تو باید خودت کارتو انجام بدی . درواقع کسی کارتو انجام نمیده . حتی خداام با همه هدایتهاش اگر قدمی برنداری هدایت نمیکنه . اگر حماقت به خرج بدی تنبیهت میکنه به واسطه اتفاقات . یعنی اینطوری نیست که من تصمیم احمقانه و دور از ذهن بگیری بعد بگی اینو خدا بهم گفت انجام بدم ، بعد نتیجه نگیری. میدونید وقتی ما حماقت به خرج میدیم و اونجاهایی که باید ، عقلمونو به کار نمیندازیم واقعا نتیجه خوبی نمیگیریم .بعد میگیم من این همه تمرینم میکنما ولی باز یه جایی از زندگیم میلنگه .

    خب خواهر من . برادر من ! چرا فکر نمیکنی به کاری که داری انجام میدی ؟ چرا قبل حرف زدنت فکر نمیکنی ؟ چرا بررسی نمیکنی ؟ چرا مهارت یاد نمیگیری ؟ چرا هیجانی تصمیم میگیری ؟

    خب معلومه که نتیجه ها مداوم نیستن یا مطلوب نمیشن .

    من قبول دارم که ما باید به هدایت خدا گوش بدیم و بهش عمل کنیم ها

    من ایمان دارم واقعا به هدایتش که کارساز ترینه . اما میگم گاهی اوقات ما اشتباه برداشت میکنیم . ما باید توانایی حل مسئله داشته باشیم و از تجربه هامون درس بگیریم .همه رو نندازیم گردن خدا . یعنی حتی مسئولیت خودمونو هم میندازیم گردنش، خودمون کلااا میکشیم کنار . بدون یادگیری بدون اقدام . بعدش غر میزنیم که چرا درست نشد؟

    استادعزیزم و مریم جان . ممنونم به خاطر آگاهیهای نابی که در اختیارمون میگذارید . گاهی آدم یادش میره مسیری که داره میره دقیقا چطوری بود

    و شما خیلی عالی توضیح میدین و یادآوری میکنید .

    این سطح درک الان من از قوانینه و مطمئنم سال دیگه که به این نوشته بربخورم کلی دیدگاهم رشد کرده و نتیجه هم گرفتم . به امید درک لحظات زیبای زندگی برای هممون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
    • -
      آسیه رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 2294 روز

      سلام به دوست عزیز و با ارزشم ، غزل جان

      چقدر لذت بردم از کامنتت و آگاهی های نابی ک تونستی با شنیدم این فایل به دست بیاری

      مخصوصا این تیکه از کامنتت ک گفتی : خیلی از تصمیماتمون درواقع الهام نیست بلکه بر اساس احساس بدمون هست .*

      وای چقدر درست گفتی ، چقدر بقول استاد ما دچار کج فهمی میشیم ولی نمیدونیم اشکال کار کجاست .

      اشکال کار همه ش تو احساس و باورهای بدمونه ، تو تمرکز نداشتنمون ، تو بها پرداخت نکردن و انتظار داشتن برای رسیدن به اون هدف

      خیلی خیلی خیلیی برات آرزوی موفقیت و شادی و عشق و ثروت میکنم دوست عزیزم ، و کامنتت رو بارها باید بخونم . ❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2397 روز

        آسیه جانم بعد از حدود یک سال سلام .

        نمیدونم چرا وقتی پیام محبت آمیز و آموزنده ت اومد من ندیدمش

        یا شایدم دیدم اما نمیدونم چرا برات ننوشتم .

        الان اتفاقی هدایت شدم به این صفحه و کامنتت رو خوندم .

        عزیز دلم ممنونم ه خاطر آرزوهای خوبی که برام داشتی

        با خوندن کامنتت بهم یادآوری شد که اصل چیه ‌ . سپاسگزارم ازت دوست خوشگلم ••

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهری حصاري گفته:
      مدت عضویت: 1381 روز

      دوست عزیزم چقدر صحبت‌های برای من خوب بود اونجایی ک ازخودت پرسیدی میخوای ب چ احساس ونتیجه ای برسی و میشه گفت اینم هدایت من بوده ومتوجه میشم ک اینو الان درکش میکنم ب نسبت قبل

      ممنون ک اومدی و نوشتی تا من هم اطلاعاتم بیشتر بشه 🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزانه مشهوری گفته:
      مدت عضویت: 1513 روز

      سلام به دوستان و خانواده عزیزم

      میدونید من خانواده ای ندارم و با اینکه دارم رو خودم کار میکنم گاهی اوقات کمبود پدر مادر خواهر برادر اذیتم میکنه.هنوزم یه وقتایی وقتی یه خانواده میبینم دور هم جمع شدن آه جانسوز میکشم…ولی میدونم کارم اشتباهه میدونم ما تنها اومدیم تنها هم میریم….اصل حرفم این بود که الان اینجا رو خونه ی خودم و دوستانی که کامنت میزارن رو خانواده خودم میدونم یه جورایی..و اینش قشنگه که حرف همو میفهمیم.میخواستم تشکر کنم از غزل عزیزم خواهرم که این متن و نوشتن…چون واقعا بهش احتیاج داشتم.دو روزه انگار از یه بلندی خیلی زیاد پرت شدم پایین….از یه حال خیلی خوب یه دفعه اومدم به یه حال نزار که به قول استاد از قبلم بدتره…ولی همش از صبح دارم به خودم میگم فرزانه تو هیچ راهی جز این مسیر نداری ….درست میگی غزل جان همش و میپذیرم…منم اشتباه میگیرم توهم میزنم گاهی

      ولی خوب احساس خوبی که از کارام که فکر میکنم هدایته چی؟

      مثلا به قول شما چند بار پیگیر بنده خدایی شدم با حس خوب دلم براش تنگ شده بود دوستش دارم خاطرات خوب باهاش دارم و کلا ذاتا ادمی هستم که محبت میکنم همیشه بی چشم داشت…خیلیم دنبال جبران از طرف مقابلم نیستم همیشه میگم انگار با محبت کردن روح خودم ارضا میشه…..

      به نظرتون این پیگیری من از این فرد هم از روی وابستگیه؟

      من چند روزه واقعا گیج و منگم همشم تلاش میکنم کنترل ذهن داشته باشم ولی انگار شدم مثل قبلم سرم پره از زمزمه شده

      انگار دارم خودمو از ته یه چاه عمیق میکشم بیرون به هر قیمتی

      انقدر به این مسیر ایمان دارم که همش میگم فرزانه یا موفق میشی یا باید بمیری

      مرگ برام دیگه واقعا شیرین تر از برگشتنم به رویه قبلم شده

      ممنون میشم خواهرانه و برادرانه هر کی پیام منو میبینه راهنماییم کنه

      و اینکه ایا شما ها هم اینطوری میشید تو طول مسیر؟

      ینی میتونه طبیعی باشه؟

      یا من توهم زدم که دارم درست عمل میکنم؟

      دوستتون دارم

      عاشقتونم

      به خاطر این خونه ی امنی هم که پیدا کردم خدا رو هزار مرتبه شاکرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2397 روز

        سلام فرزانه جان . دوست زیبای من .

        امیدوارم که خیلی سریعتر هدایت بشی به اتفاقای خیلی خوب تا احساست عالی بشه

        فرزانه جانم من فکر میکنم هممون گاها خیلی سطح انرژیمون پایین میاد و هرچقدرم که حرفه ای قانونو اجرا کنیم بازم گاهی اوقات از دستمون در میره . هممون گاهی غمیگن میشیم . هممون گاهی احساس تنهایی میکنیم . هممون حس وابستگی رو تجربه کردیم و میکنیم . ما همه مثل همیم حالا با یکم شرایط متفاوت .

        یکی خانواده بزرگ داره دوستی نداره

        یکی دوستای زیاد داره خانواده ش در کنارش نیستن .

        یکیم دوست و خانواده ای نداره اما از فرصت وجود آدمای خوب استفاده میکنه.

        میدونی ، به نظر من درسته که خانواده خوبه .. اما کلا ارتباط داشتن با ادماست که مهمه . ما وقتی مدارمون رشد میکنه هربار آدمای بهتری سرراهمون قرار میگیرن .

        فرزانه جون همه آدما یه چیزایی دارن توی زندگیشون که باید باهاش بسازن . یعنی شما نمیتونی یه نفرو پیدا کنی که زندگیش از همه جهت عاالیترین باشه . چالشها و تضادها همیشه هستن .

        من وقتی که حالم خیلی گرفته میشه با توی شرایطی قرار میگیرم که حس میکنم گیر کردم و نمیتونم دربیام ازش ، با خدا میگم خدایا من تسلیم همین شرایط هستم . من توان اینو ندارم که حالمو خوب کنم اما دارم تلاشم رو میکنم . تو کمکم کن و راهو برام باز کن .

        میتونم بگم تاحالا نشده که من اینزوری درخواست کنم و تا فرداش حل نشه نجواهای ذهنیم .

        حالا بعد این که درخواست کردم تا خدا حلش کنه از خودم میپرسم تو همین الان چیکار میتونی انجام بدی تا حالت یکم بهتر بشه . تو این شرایط بهتره که یه کار فیزیکی انجام بدی . مثلا این کار میتونه پیاده روی کردن باشه یا رقصیدن . به گلها آب دادن . درست کردن یه کاردستی . حتی بازی کردن با یه بازی کامپیوتری . بازی کردن با یه حیوون بامزه

        دیدن یه فیلم خوب . نوشتن متن یا خیلی کارای دیگه . میتونه ذهنت و از روی موضوع ناخواسته برداره ..

        یه کار دیگه ای که من در اینطور مواقع انجام میدم اینه که آگاهانه سعی میکنم نعمتهای زندگیمو بشمارم. شاید وقتی ذهن خیلی مشغوله انجام اینکار سخت باشه اما وقتی انجام میدی کم کم به مسیر اصلی برمیگردی .

        منم گاهی دچار این وهم میشم که توی سایت چون معمولا از اتفاقای خوب و تحسین زیباییها و نتایج و درک قانون مینویسن ، مس یعنی فقط منم که حالم بده‌

        اما اصلا اینطوری نیست . ما نمیتونیم ظاهر زندگی دیگرانو با باطن زندگی خودمون مقایسه کنیم.

        درمورد سوالت هم اینو بگم که

        ببین تهِ دلت چی پاسخ میده و واقعی بهش عمل کن.

        بهش بگو هدف اصلی من ازینکار چیه ؟

        تو بهم بگو من نمیدونم.

        به قلبت بگو راهو بهت نشون بده ..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          فرزانه مشهوری گفته:
          مدت عضویت: 1513 روز

          ممنونم زهرای عزیز به خاطر پاسخ دلگرم کنندتون

          تو این مسیر چون شرایطم واقعا اکی نیست انگار به قول شما دارم فشار میارم به خودم.‌‌..ولی از اونجایی که خدا همیشه و هر لحظه داره هدایتم میکنه به سمت اصلاح کردن باورهام انگار این دوره هم منو داشت میکشوند به سمت اینکه واسه خودم ارزش قائل باشم خودمو دوست داشته باشم خوبیای خودمو هی به خودم یاداور بشم من هنوز تو این که باید خودمو دوست داشته باشم ضعیفم و چون همه جوره تحت فشارم دوست دارم زودتر این روند طی بشه ولی نمیشه باید پروسه تکاملشو طی کنه باید تو این مسیر دونه دونه اصلاح کنم ایراداتمو

          مرسی که هستین واقعا

          عاشق همتونم

          عاشقتونم استاد عباسمنش و مریم عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          فرزانه مشهوری گفته:
          مدت عضویت: 1513 روز

          سلام غزال عزیزم

          ممنونم واقعا به خاطر اینکه جوابمو دادی

          از خدای خودم سپاسگزارم به خاطر این همه دوستای مهربونم

          آره واقعا بعضی وقتا زمزمه ها نابودم میکنه دارم سعی میکنم با فایل گوش دادن ذهنم و حواسشو پرت کنم

          ولی بازم انگار انقدر قدرتمندن که زورشون از من بیشتره

          ولی خوب میگذره رد میشه

          انگار هر بار یه رشد توشون هست

          بی ثمر نیست انگار

          احساس میکنم مث یه غربال میشه واسم

          بعدش یکم سبک ترم

          بعدش یه باور غلط ازم اصلاح میشه انگار

          نمیتونم توصیفش کنم

          باز هم ممنونم به خاطر مهربونیتون

          عاشق استاد عباسمنش و مریم عزیزمم که هستم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهراء گفته:
        مدت عضویت: 3434 روز

        سلام فرزانه خانم

        سوالتو دیدم و چون همین نزدیکیا همچین تجربه ای داشتم گفتم برات بگم

        من هم چند وقت پیش یهو حالم بد شد.نمیدونستم چرا و نمیدونستم چکار کنم که خوب بشه احساسم.بعد هدایت شدم به یه فایلی که مریم جان میگفت از همین لحظه هرکاری داری انجام میدی با لذت انجام بده و میگفت من به خودم سخت نمیگیرم و با خودم مهربونم. این جمله تو گوشم زنگ خورد

        دوست عزیز گاهی حال بدیه ما بخاطر اینکه به خودمون سخت گرفتیم برای موفق شدن،خوبه که بخایم تمام تلاشمون رو بکنیم که موفق بشیم اما نه طوری که به خودمون فشار بیاریم که اینطوری بشه. قبلش با خودمون مهربون باشیم.اروم اروم یواش یواش

        هر کار خوبی کردی هر نکته مثبت کوچکی رو ببین. بگو اصلا همینطوری که هستم و شرایطم هس هم خوبه،همون نگاه مثبت بی قید و شرط به خود

        به کجا چنین شتابان واقعا.یه وقتی لازمه یه نفس بگیریم چون حواسمون نیس و میوفتیم به تقلا

        یه دلیل دیگش هم اینه که ما دعریم کاری انجام میدیم یا در مسبری هستیم توی زندگی توی کار که مناسب ما نیس یعنی رسالت ما نیس عشقمون نیس که ازش لذت ببریم

        و درمورد پیگیری یک شخص، اگر خودش همون قدر پیگیر نیس بدون احتمالش زیاده از روی وابستگی باشه

        درمورد خانوادت هم ان شالله عشق الهی برات به شکل یک خانواده گرم و صمیمی و فرزندان صالح و سالم نمود پیدا کنه که جای خالی نداشته ها بشه

        به خدای بزرگ و مهربون میسپارمت عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزانه مشهوری گفته:
      مدت عضویت: 1513 روز

      سلام به دوستان و خانواده عزیزم

      میدونید من خانواده ای ندارم و با اینکه دارم رو خودم کار میکنم گاهی اوقات کمبود پدر مادر خواهر برادر اذیتم میکنه.هنوزم یه وقتایی وقتی یه خانواده میبینم دور هم جمع شدن آه جانسوز میکشم…ولی میدونم کارم اشتباهه میدونم ما تنها اومدیم تنها هم میریم….اصل حرفم این بود که الان اینجا رو خونه ی خودم و دوستانی که کامنت میزارن رو خانواده خودم میدونم یه جورایی..و اینش قشنگه که حرف همو میفهمیم.میخواستم تشکر کنم از غزل عزیزم خواهرم که این متن و نوشتن…چون واقعا بهش احتیاج داشتم.دو روزه انگار از یه بلندی خیلی زیاد پرت شدم پایین….از یه حال خیلی خوب یه دفعه اومدم به یه حال نزار که به قول استاد از قبلم بدتره…ولی همش از صبح دارم به خودم میگم فرزانه تو هیچ راهی جز این مسیر نداری ….درست میگی غزل جان همش و میپذیرم…منم اشتباه میگیرم توهم میزنم گاهی

      ولی خوب احساس خوبی که از کارام که فکر میکنم هدایته چی؟

      مثلا به قول شما چند بار پیگیر بنده خدایی شدم با حس خوب دلم براش تنگ شده بود دوستش دارم خاطرات خوب باهاش دارم و کلا ذاتا ادمی هستم که محبت میکنم همیشه بی چشم داشت…خیلیم دنبال جبران از طرف مقابلم نیستم همیشه میگم انگار با محبت کردن روح خودم ارضا میشه…..

      به نظرتون این پیگیری من از این فرد هم از روی وابستگیه؟

      من چند روزه واقعا گیج و منگم همشم تلاش میکنم کنترل ذهن داشته باشم ولی انگار شدم مثل قبلم سرم پره از زمزمه شده

      انگار دارم خودمو از ته یه چاه عمیق میکشم بیرون به هر قیمتی

      انقدر به این مسیر ایمان دارم که همش میگم فرزانه یا موفق میشی یا باید بمیری

      مرگ برام دیگه واقعا شیرین تر از برگشتنم به رویه قبلم شده

      ممنون میشم خواهرانه و برادرانه هر کی پیام منو میبینه راهنماییم کنه

      و اینکه ایا شما ها هم اینطوری میشید تو طول مسیر؟

      ینی میتونه طبیعی باشه؟

      یا من توهم زدم که دارم درست عمل میکنم؟

      دوستتون دارم

      عاشقتونم

      به خاطر این خونه ی امنی هم که پیدا کردم خدا رو هزار مرتبه شاکرم

      استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربون شکر که دارمتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: