مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-02-07 07:41:532025-02-08 07:22:06مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام
خدایا شکرت
هر چه قرآن را می خوانم فهم من را بیشتر میکنه البته با اگاهی های استاد عباس منش خدایا شکرت
امروز سوره انعام را می خوندم که خداوند گفته :
آیه ۱۵۱ سوره ی مبارکه ی انعام
بگو : بیایید تا آنچه پروردگارتان بر شما حرام کرده بخوانم. اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید ، به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از تنگدستی نکشید . ما شما و آنها را روزی می دهیم به کارهای زشت چه آشکار و چه پنهان نزدیک نشوید و انسانی که خدا محترم شمرده جز به ناحق نکشید خدا اینگونه به شما سفارش کرده تا بیندیشید
خداوند خیلی واضح و روشن آیاتش رو برای ما آفریده تا تامل کنیم باشد تا رستگار شویم ان شاالله
خوندن قرآن با مفاهیم درس های استاد خیلی هم خوانی داره و الان می فهمم که بهتر قران را درک میکنم چون ظرف وجودی من بزرگتر شده خدایا شکرتت
خدایا شکرت
استاد ممنونم
خدایا شکرت الان دیگه صدای خداوند رو بهتر در وجودم تشخیص میدهم الان دیگه آروم تر باهام حرف میزنه یعنی خداوند که همیشه با من خوب حرف میزده این من بودم که مشرک بودم و صداها رو از همدیگه نمی تونستم تشخیص بدهم خدایا شکرت تا به این مرحله من رو رسوندی تا بتونم اون صدای خودت رو بشنوم
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
سلام استاد عباسمنش عزیزم
سلام استاد شایسته عزیز
سلام دوستان عزیز و توانمندم
گام 24
پروژه مهاجرت به مدار بالاتر :
● توانایی دریافت الهامات الهی، یک فرایند تکاملی است
من داشتم در مورد این فایل فوق العاده ارزشمنده یک کامنت مینوشتم از تجربه های خودم نمیدونم چیشد یهو همه پاک شد اصلا خیلی عجیب شد یهو صفحه وسط نوشتن research شد تمام کامنت پاک شد سریع ذهن گفت ای بابا پاک شد بیخیال دوباره میخوای بنویسی اونهمه نوشتی بیخیال ولی من بهش توجه نکردم اصلا نه جوابش و دادم نه چیزی این و نشونه دونستم حتما الان نباید بنویسم از تجربم
فقط این و میگم که من اوایل که با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شدم هیچ از الهام نمیفهمیدم که استاد توی فایل ها میگفتن حتی دوستان عزیز هم توی کامنت ها میگفتن من همیشه گیج بودم که یعنی چی
خلاصه طی تکامل الان میتونم بگم به اندازه ای که قدم برمیدارم الهامات و درک میکنم
به اندازه ای که درخواست میکنم الهامات و دریافت میکنم
البته سعی میکنم با تمام وجودم توی حال خوب باشم
چون درک کردم تنها موقعی میتونم الهامات ارزشمند این انرژی قدرتمند (خدا) و درک کنم که توی حال خوب باشم
امیدوارم به امید این انرژی قدرتمند هر روز با تلاش برای کنترل ذهن و کنترل ورودی بیشتر درکش کنم
استاد عباسمنش عزیزم عاشقتم خیلییییی زیاااااااد ازتون بینهایت سپاسگزارم بابت فایل های ارزشمندتون
استاد شایسته عزیز و مهربان از شما هم بینهایت سپاسگزارم
دوستان عزیز و توانمندم بابت تک تک کامنت های ارزشمندتون ازتون بینهایت سپاسگزارم که درسهای زیادی برای من داره
به امید این انرژی قدرتمند توی وجودم که منو داره قدم به قدم هدایت میکنه ، سعی دارم نتیجه بگیرم بعد بیام با نتایجم حرف بزنم که حداقل هم یک رد پایی باشه برای خودم که همیشه بخونمش تا مسیر تکاملی رو درک کنم و اینکه بدونم از کجا تا کجا رشد کردم با قدرت و عشق انرژی قدرتمند توی وجودم هم شاید نوری باشه برای دوستان عزیز این بهشت زیبا که از هر وجبش دّر و گوهر میباره
خدای عزیزم
انرژی قدرتمندم
قدرت بینهایت دوست داشتنی توی وجودم
بابت کدوم نعمت ازت سپاسگزاری کنم
بابت بدن سالم و ارزشمندم که با عشق بهم هدیه دادی
بابت اومدنم به این جهان زیبا و سراسر ارزشمندی که داستانش عاشقانه ترین Love Story برای منه
بابت توانمندی من که من هیچی ازش نمیدونم همش تویی که خلق میکنی
من هیچی ازش نمیدونم هیچی ولی تو با عشق و سخاوتمندی چیزی و خلق میکنی که حرفه ای های این کسب و کار خلق میکنن
《 استاد اینجا به حرف شما میرسم که فرمودین خداوند همه چیز خداوند میتونه اون علم و آگاهی باشه که توی وجود ما جریان پیدا کنه 》
فکر کنین من از مسیر علاقم از کسب و کارم از رسالتم مثل بچه ی اول ابتدایی که فقط تازه الفبا رو یاد گرفته ولی خدا داره براش از عشقش از فضلش از سخاوتمندی فراوانش به اندازه ی یک فوق لیسانس کار انجام میده
هر پروژه ای که میخوام خلق کنم میگم خدایا میخوام یک پروژه جدید بسازم خدایا خودت میسازی من هیچی بلد نیستم ازت میخوام چیزی خلق کنی که تو لول بالایی باشه
الان توی کسب و کارم موضوع فرکانس و بهتر درک میکنم که وقتی چیزی که من خلق میکنم افرادی که تو فرکانس و مدارش نیستن نمیفهمنش ولی افرادی که توی کسب و کارم هستن جز تحسین و تشویق و عشق چیزی نیست که همیشه بابت پروژه هام بهم میدن اونا فرکانس و مدارش و درک میکنن
هیچوقت هرگز نگفتم نمیگم و نخواهم گفت پروژه ها رو من میسازم
○○●● هیچوقت ●●○○
من هیچی بلد نیستم همش خودش بوده و هست و خواهد بود
استاد عباسمنش عزیزم یه موضوعی یه تجربه ای یه اتفاقی از کسب و کارم هم داشتم مینوشتم ولی احساس کردم اینم شاید الان نیاز نیست بگم به امید انرژی قدرتمند (خدا) میام مینویسم هر وقت احساس کنم موقعش هست
استاد الان که دارم برای شما مینویسم چشام اشک جمع شده ولی کنترل کردم خودمو چون توی شرایطی نیستم که این حس خودش و جاری کنه ولی دوباره این متن و توی زمان دیگه ای میخونم و از قدرت خدا از عشقش به من لذت میبرم و سپاسگزاری میکنم و اشک میریزم و لذت میبرم
قطعا خیلی چیزای دیگه به عنوان نعمت و ارزشمندی هست توی وجود من که من هنوز بخاطر مدارم بخاطر ظرف وجودیم هنوز درک نکردم ولی تو آینده ارزشمندی هایی و توی وجودم کشف میکنم که از عشقش باید ساعت ها اشک بریزم و سپاسگزاری کنم
شاید پاک شدن اون کامنت دلیل بر این بود این حرفا رو بزنم نمیدونم من تسلیمم در مقابلش هیچ تصمیمی نمیگیرم
خدایا عاشقتم که عاشقمی
بنام رب یکتایم که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد عزیزم، خانوم شایستهی عزیز و دوستان جان
…
خدای من ای رب بزرگم، ای اربابم میخوام منو بفهمونی، قدرت درک بهم بدی، از نور خودت بهم ببخشی، منو به مدارهای بالاتر ببری، منو در زمرهی صالحان و نیکوکاران قرار بدی. منو از سپاسگزاران قرار بدی.
رب من، من ناتوانم، من ضعیفم، من هیچی نیستم در مقابل عزت تو، من تسلیم توام، تو بمن علم و آگاهی بده، بزرگم کن. منو از طعم نزدیکی خودت بچشان .
ترسهای منو به ایمنی تبدیل کن. خیلی میترسم. منو در آغوش خودت بگیر و پناهم بده.
من دوست دارم پول و ثروت بی وقفه وارد زندگیم بشه. دستم تو جیب خودم باشه و استقلال مالی داشته باشم. میخوام همسرم هم استقلال مالی داشته باشه. میخوام سرم پیش تو بالا باشه.
خداوند متعال، ای تنها قدرت جهان هستی، ای تنها ثروتمند که به همه میبخشی. تو بمن ببخش تو منو بزرگ کن. بمن ایمان و قدرت بده.
خداجونم منو ببخش دوستت دارم سپاسگزارتم.
امروز هم بمن و بچه هام و همسرم لطف داشتی؛
ما سالم بودیم و هستیم.
ما خندیدیم، من یکبار از ته دل خندیدم.
ما بهم محبت کردیم. همو بوسیدیم. بغل کردیم.
ما راه رفتیم، پیاده روی کردیم، رانندگی کردیم
با دستهامون کارهای زیادی انجام دادیم؛ هویجها رو شستم، کاهو پیچهای خوشمزه رو، بادمجونها رو پوست کندم که توی هر دو تا، ایلیا بهم کمک کرد. آب هویج گرفتیم، بادمجون سرخ کردم. حالا فکر کن ما چند روزه داریم آب هویج میگیریم و امروز هم دو بار گرفتیم. بادمجون و هویج و کاهو و کلی خوردنی بقیمت مناسب از اراک گرفتیم یک سوم قیمت اینجا. روغن قلم هم داشتم که بادمجون سرخ کنم. برای ایلیا هم سیب زمینی سرخ کردم با کرهی گاوی. شام خوشمزهای درست کردم و …
از صبح بچهها کلی پرتقال و سیب پوست کندن و خوردن.
کلی بازی کردن، خندیدن، فیلم دیدن، کمک کردن بمن و باباشون و…
شاهین غروب رفت نون بربری گرفت چهار تا گفت امروز نذری میدادن به هر کس چهار تا.
اینا همش نعمته نعمتهایی که تو بهمون دادی. ما در مدار آسانیها قرار داریم و بهترین مواد غذایی به راحتترین شکل در اختیارمون قرار میگیره، بهترین رفتارها از سمت بچههامون شکل میگیره.
صبح ایلیا به مدرسه نرفت صحبت فایدهای نداشت، سعی کردم حسمو بد نکنم، فقط گفتم اگه از مدرسه زنگ زدن کی جوابشونو میده؟ گفت من.
وقتی ساعت هشت و ربع مدیرشون زنگ زد. گفتم ایلیا از مدرسه س. سریع اومد گوشی رو گرفت و جواب داد. مدیرشون با مهربونی و احساس خیلی خوب گفته بود
_بَه سلاااام آقا ایلیا، چطوری؟…
+ سلام ممنون شما خوبین؟
_… امروز چندنفر بیشتر نیمدن، اگه تا یربع دیگه کسی نیاد ما تعطیل میکنیم. اگه میگفتین مدرسه نمیاین که ما هم نمیاومدیم، میخواستیم بریم مسافرت.
+ خب بسلامتی. حالا کجا میخواستین برین؟!
_مشهد.
+ خب اگه رفتین که زیارت قبول
و خداحافظی کردن.
به همین راحتی .
ایلیا بعدش احساس خیلی خوبی داشت یه احساس شجاعت و بزرگی.
میگفت من تا حالا جلو یه آدم بزرگ وای نسادم بخوام اینجوری حرف بزنم و همچین کاری کنم.
برای منم خیلی جالب بود. برخورد مدیر، شجاعت ایلیا
خدایا شکرت برای بزرگتر شدن و رشد بچههام، برای این عزت نفس، برای این احترامی که از سمت بقیه میبینن؛
اینا نعمته، موهبته. سپاسگزارتم
ما در مدار آسانیها هستیم
بهترین مبلمان و جلومبلی رو از کرج سفارش دادیم که در کمترین زمان بدستمون رسید. فقط توی پونزده روز. تازه با اون قیمت باور نکردنی. تازه امشب هم باز یه عکس جلومبلی فوقالعاده زیبا و درجه یک و جدید فرستاد که در جا گفتم همینو میخوام. یا رب میدونم کار تو بود مگه از دست تو هم چیزی خارجه؟!!! مگه از زیر سلطهی تو چیزی در میره؟!!!! تو عنایت میکنی بمن. تو مرحمت میکنی، تو از فضل و کرمت میبخشی بمن. تو به دل اون فروشنده انداختی که اون عکس رو برام بفرسته، اصلا تو به دل من انداختی بهش پیام بدم امروز و ازش درخواست کنم. من از قانون درخواست استفاده کردم و جواب داد. همیشه جواب میده رد خور نداره. قربونت برم با این سنتها و قانونهای بینظیرت.
من با احترام تمام درخواست کردم و اون فرکانس منو گرفت و در کمال احترام زنگ زد و بعد عکس بهترین و جدیدترین و با کیفیتترین جلومبلیشونو فرستاد. من اصلا هنگ کردم، مگه میشه من اصلا همچین مدلی ندیده بودم. چقدر دلم میخواست که جلومبلیهام شیک باشه. تو از خواستهی قلبی من خبر داشتی رب من؛ تو میدونستی که من همیشه بهترینها رو میخوام و مثل همیشه مثل هر وقت که بهت اعتماد کردم منو به بهترین چیز رسوندی.
بقول طیبه جان ، رب ماچ ماچی جذابم چقدر دوست داشتنی هستی تو، چقدر بفکر منی و همواره داری درخواستهامو اجابت میکنی.
صبح امروز، جلوی آینه که رفتم تا باورهای مثبت و قشنگم رو تکرار کنم، یکم به پوستم رسیدگی کردم، روغن زدم به صورتم و به موهام و ابروهام، لوسیون زدم به دستها و پاهام، وازلین زدم کف پاهامُ تا مچ، سرمهی چشم چندمغز کشیدم بعد یکم آرایش کردم.
به دلم افتاده بود بزنم از خونه بیرون.
به دوست خوبم زنگ زدم و گفتم میخوام بیام دیدنت، گفت بیا قدمت رو چشم.
چقدر خوش گذشت دقایقی که با دوستم و دخترش گذروندیم. دوستم نگاه تحسینآمیزی داره به همهچی در مورد من؛ الان یادم افتاد که چه جالب در مورد من خییییلی مثبت اندیش و تحسینآمیزه نگاهش و همیشه در اول دیدارمون هرچی بنظرش جالب بیاد سریع میگه. این برای من خیلی جای ذوق و سپاسگزاری داره. بعد که میشینیم همیشه دنبال اینه که من حرفای پر هیجان بزنمو انرژی بگیره از حرفام. اصلنم دوست نداره صحبتامون تموم شه، هر چقدر بشینم بازم میگه بشین تو رو خدا چرا پا شدی.
خدای من، این تو هستی که مهر منو به دلشون میندازی، تویی که دلا رو برام نرم میکنی قربونت بشم ممنونتم.
یکی از دوستان دیگمم امروز پیام داد گفت کی میری… عشقم؟ منظورش روستای بابام اینا بود. گفت مامانت گفته بیست و پنجم میخوای بری ولی من هنوز کارامو نکردم و استیکرای گریه و ناراحت.
گفتم اشتباه متوجه شده و من پنجم عید میرم.
و دوست دیگهم که براش استیکر فرستاده بودم در جوابش، باز هم دو تا استیکر عشقولانه برام فرستاده بود.
خدای من شکرت میکنم که محبت خودتو از سمت دوستانم بمن نشون میدی
با شاهین صحبت کردیم راجع به مسافرت به شیراز. نظرمو خواست. گفتم بنظرم چهارشنبه بریم یک روز قبل عید.
ما تا حالا شیراز نرفتیم ولی خود شاهین چندبار رفته. از اون هفته باهم صحبت کردیم که امسال برای سال تحویل و روزهای اول نوروز چه خوبه که اونجا باشیم.
دو سه تا نشونه هم دیدیم.
خدای آگاه و بصیر من تو که از همهچی آگاهی و بینا به همهچی، تو هدایت کن ما رو کجا بریم و کی بریم. سپاسگزارتم.
خداجونم فردا هدایت کن ما رو به خرید یه یخچال فیبری مسافرتی با کیفیت و با قیمت مناسب و کمکم کن تا وسایل سفر رو بچینم. سپاسگزارتم که همیشه به بهترین شکل هدایتم کردی، برای همهی سفرها کنارمون بودی و در بهترین زمانها به بهترینمکانها هدایتمون کردی.
یاد سفر یک روزهی چند روز پیش به اراک افتادم. چقدر خوب و زیبا هدایتمون کردی به جاهایی که خواستههامون راحت برآورده بشه. اراک هم برای اولین بار بود که رفتیم اما جوری خیابونها و کوچه پس کوچهها رو گشتیم که فکر نکنم یه شهروند اراکی هم تو یک روز اینقدر اراک رو گشته باشه. خیلی خوب بود خدای من سپاسگزارتم.
به یه مغازهی کوچیک هدایت شدیم که از مرکز شهر و بازار هم خیلی دور بود اما اونجا چند قلم جنس با کیفیت و با قیمت مناسب خریدیم باور نکردنی.
تو راه برگشت هم وقتی رسیدیم خمین، هدایت شدیم به مسیری که یک راست به بازار میرسید. حالا ساعت سه بعد از ظهر خیلی جاها بسته بود ولی دقیقا چنتا مغازهای باز بود که اتفاقا ما از همون لباسها و لوازم میخواستیم یا مثلا ماشینمون رو جایی پارک کردیم که دقیقا روبروش مغازهای بود که کالابرگ رو میداد اونم مرغ و ماهی و بوقلمون که ما دنبالش بود و ما که رفتیم خلوت شد و هیچکس جلومون نبود.
و نزدیک ماشینمون، بساط آجیل شب عید بود که با یه قیمت عالی خریدیم.
یکمی جلوتر، دیدیم یه ساندویچیه؛ برا بچهها همبرگر خریدیم که از ظهر داشتن میگفتن ما امروز همبرگر میخوایم.
دقیقا اونور خیابون دیدم یه فروشگاه بزرگ کاپشن آویزون کرده و کلی رگال لباس جلو مغازهشه. ما هم دنبال کاپشن بودیم برا شاهین. رفتیم و دیدیم بعله چه کاپشنای خفنی از همونایی که دنبالش میگشتیم با قیمت مناسب.
خدایا شکرت تو همهچیو عالی میچینی. به کی بسپارم جز تو. به کی اعتماد کنم جز تو. از کی بخوام جز تو. تو کافی هستی، کافی کافی برای اینکه همه چیزو به ما بگی، همه ی ایدهها رو به ما بدی.
الان داره یادم میاد همین خریدن مبلا با این قیمت و کیفیت من از کی میخواستم بپرسم. همه میگفتن امسال خیلی گرون شده، هر جام که میرفتیم قیمتا خیلی بالا بود. ولی تو هدایتم کردی به دیوار با اینکه تا حالا چیزی از دیوار نخریدم فقط توش چرخیده بودم. و بین اونهمه تبلیغ، باید یکی توجه منو جلب کنه که با این کیفیت کار کنه و تقریبا خوش قول و بسیار خوش خلق و بگه ارسال ما تا اونجا رایگانه و پرداخت درب منزله.
وقتی هم که قیمت پرسیدم ازش بعد سه ماه که افزایش قیمتها همه سرسام آور بود، فقط یک میلیون کشیده باشه رو مبلاش. برای هر کی میگم، میگه برو مگه میشه. اینجا که قیمتا سه برابره.
چند روز پیش وقتی قدم چهارم رو گوش میدادم، فکر کنم تو جلسه پنجمش بود که استاد تاکید داشتن این باورو بسازید که همهچی راحته، همهچی آسونه و از بهترین راههاش وارد زندگیم میشه.
من خیلی جا دارم تا روی این باور کار کنم اما الانم میبینم که نسبت به اطرافیانم چقدر راحتتر همهچی در اختیارم قرار میگیره.
شاهین چند روزه که داره درختای انگورو اصلاح میکنه؛ برای اولین بار خودش اینکارو میکنه و اصلاح تقریباً سنگین. حتی تمام درختای باغ رو هم خودش اصلاح کرد و نسبت به پارسال با سرعت بیشتری این کارو کرد. اگه کسی میخواست درختا رو اصلاح کنه هم هزینهی زیادی میگرفت هم ممکن بود جوری اصلاح کنه که به درخت آسیب بزنه و ما ناراضی باشیم اما شاهین خیلی با دقت اینکارو میکرد و کلی کلیپ دید راجع بهشون و در مورد هر درخت مطالب زیادی یاد گرفت که تو باردهی درختا هم خیلی به کارمون میاد.
خداجونم شکرت برای اینکه به ما یاد میدی، ما رو رشد میدی، کارها رو انجام میدی خودت. تو همهچی خودت کافی هستی اگه بتو تکیه کنیم.
میخواستم زبانم بهتر بشه، منو هدایت کردی به مرور دوبارهی دورهای که داشتم و دورهی جامع دیگهای در اختیارم گذاشتی. داری منو علاقهمند میکنی به خوندن زبان. حس میکنم الان که دوباره شروع کردم بهتر متوجه میشم زبان انگلیسی رو.
رب من همش کار توست سپاسگزارتم رفیقم عشقم خدای رحمان و رحیمم سپاسگزارتم.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
مهم ترین عامل برای تشخیص اصل از فرع و رسیدن به شهود چیست؟
-خداوند همیشه با ما صحبت می کند
-خداوند چندین بار سوگند به خورشید ماه آسمان بالا پایین چپ و راست خورده تا در نهایت بیان کند: فالهمها فجورها و تقواها خیر و شر شما به شما الهام می شود
-ریشه ل ه م تنها یکبار و با شش تا هفت بار سوگند در این آیه بیان شده است
-کلمه ی وحی به تعداد زیاد در سایر آیات بیان شده است
-با توجه به آمادگی ما مسیر برای مان روشن می شود
-با توجه به مدار ما آگاهی ها خالص تر می شود و ما آنها را دریافت می کنیم
-با توجه به فهم و درک و میزان آمادگی الهامات الهی را دریافت می کنیم
-به اندازه ی ظرف وجودمان الهامات الهی را دریافت می کنیم
-خداوند می فرمایید: انا علینا الهدی بر ماست هدایت شما
-همه ی ما به یک اندازه و به اندازه ی ظرف وجودمان به هدایت های الهی الهام و شهود دسترسی داریم
-حضرت موسی به دلیل آماده نبودن ظرف وجودیش همواره از خضر ایراد می گرفت
-دریافت الهامات الهی در قالب قرآن مربوط به میزان آمادگی و گنجایش ظرف وجودی پیامبر برای دریافت الهامات الهی است
-پیامبر تکامل خود برای دریافت الهامات الهی را چندین سال طی کرد
-پیامبر ابتدا سوره های کوتاه موزون شعر گونه نامفهوم سپس سوره های بلند و منطقی را دریافت کرده است
-به میزانی که پیامبر توانسته به الهامات خود عمل کند جریان الهامات الهی به تجربه ی زندگی ایشان بدل شده است
-جریان الهامات الهی بی نهایت است اما ما تنها به اندازه ی ظرف وجودیمان می توانیم آنها را دریافت کنیم
-ما دسترسی به تمام الهامات الهی نداریم
-قانون تکامل را رعایت کرده تا قدم به قدم الهامات الهی را دریافت و درک کنیم
-به سراغ آیات اصل که متوجه آن می شویم و به کرات در سایر سوره ها تکرار شده رویم آنها را درک و سعی کنیم از آنها به صورت عملی در زندگی خود استفاده کنیم
-آیات متشابه که درک درستی از آنها نداریم مربوط به جهان پس از مرگ است و نباید تمرکز خود را بر روی آنها قرار دهیم
-جایگاه خود را به درستی تشخیص دهیم و از الهامات الهی در عمل استفاده کنیم
-حضرت موسی شخصیتی شبیه به ما دارد به همین دلیل بیشتر مثال ها در قرآن مربوط به حضرت موسی است
-خداوند به اندازه ی ظرف وجودمان الهامات الهی را برای ما واضح تر می سازد
چگونه ظرف وجودمان را برای دریافت الهامات الهی گسترش دهیم؟
-با عمل کردن به الهامات الهی
-در مسیر درست قرار گرفتن
-ایمان و عمل صالح داشتن
-به دنبال هدایت بودن
-به هر آن چیزی که دریافت کرده حتی اگر به ظاهر ترسناک بی نتیجه نیاز به شجاعت ایمان و جسارت بیشتر دارد عمل کردن
-یافتن الگوهای مشابه
می توانیم ظرف وجودیمان را برای دریافت الهامات الهی بزرگتر کنیم
در نظر داشته باشیم:
-هیچ گاه نمی توانیم ادعا کنیم که تمام الهامات الهی را دریافت می کنیم
-در جهان مادی دسترسی کامل به الهامات الهی وجود ندارد
-در دنیای غیر مادی دسترسی کامل به آگاهی ها وجود دارد
-در دنیای مادی محدودیت وجود دارد و ما هیچ گاه بی نهایت را دریافت نمی کنیم
-در دنیای غیر مادی همه چیز بی نهایت است
چگونه به ایده های الهامی عمل کنیم و آنها را جدی بگیریم؟
-مهم ترین عامل برای اجرا کردن ایده های الهامی باور به الهامی بودن آن از طرف خداوند است
-اگر باور داشته باشیم ایده های الهامی از طرف خداوند است بدون شک به آنها عمل خواهیم کرد
-باور داشته باشیم خداوند همواره در حال هدایت ماست و مسیرهایی که از نظر ما برای تحقق خواسته هایمان ناشناخته است را می داند
-باور و ایمان قلبی داشته باشیم که ایده های الهامی خداوند به ما در جهت تحقق خواسته هایمان کمک می کنند
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
سلام مهشید و شیرین عزیزم ..
راسش اینکه دو نفر اینقدر قشنگ و با همکاری هم توی سایت به این قشنگی و با قدرت و مداومت توی سایت فعالیت میکنند برام خیلی تحسین بر انگیز بود …
راسش نمیدونم دوست هستید یا خواهر ولی از تمام جواب ها و
تمام ایمیل هایی که برام میاد میفهمم که بابا چقدر این مهشید و شیرین خفن هستنند
مخصوصا از جوابایی که توی عقل کل میدین …به خودم میگم ببین چقدرررر قشنگ و با دقت حرف های استاد رو گوش داده و اینقدر قشنگ میتونه با قوانین ،کامل به این سوالات جواب بده …
خلاصهه که خیلی دمتون گرم دخترااا
عالی هستید …
بعد از 3 بار گوش دادن این فایل وقتی کامنتتون رو خوندم انگار صدای استاد رو میشنیدم و باورتون نمیشه یه یکسری جاهایی که شاید شنیده بودم یه حس تازگی خاصی داشت برام ….
من عازم یک سفر هستم از طرف دانشگاه یه سفر 5 روزه و قصد دارم علاوه بر لذت بردن توی اون سفر و هدایت خواستن از خدا کلییییی بیام توی سایت و روی خودم کار کنم ….
مخصوصا کامنتای پر بار شماااااا
عاشقتونم …
ممنونم که هستید و اینقدر قشنگ مینویسید…
در پناه الله یکتا باشیددد
به نام خداوند مهربان
سلام ملیکا جان
راستش را بگوییم از دیدن اسم شما که برای ما کامنت نوشته بودید اول شگفت زده و بعد خوشحال شدیم چون اولین کامنتی که از شما خوانده بودیم برای کتابی که رویا نیستند بود و بسیار لذت بردیم از آن و امروز روزی بود که ما با یکدیگر هم فرکانس شدیم بعد از مدت زیادی که در این خانواده بزرگ و الهی مشغول لذت بردن و آموزش هستیم.
ممنون و سپاسگزار از محبتی که نسبت به ما دارید و سپاسگذارتر از این که قرار است بعد از سفرتان کامنتها و دست آوردهایتان را بخوانیم و از قلم زیبا و تشبیهات سلیس و روان تان دوباره بیاموزیم و لذت ببریم.
حتما سفر خوبی را در پیش خواهید داشت و هدایت های خداوند برای شما لحظات خوبی را رقم خواهد زد مخصوصا برای شما که به احساس خوب خودتان واقف هستید .
ما هم از شما ممنونیم که هستید و زیبا می نویسید، با کلماتی پر انرژی و جملاتی گویا.
دم شما هم تا ابد گرم گرم.
از خداوند درخواست داریم همواره سلامتی، شادی، ثروت، موفقیت در لحظه لحظه زندگیتان را با شما همراه کند و بخوانیم و بخوانیم شادی هایتان را.
خدایا شکرت
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
سلام مهشید و شیرین عزیزم …
سلام دوستان عزیز جانم …
نمیدونید وقتی فهمیدم از شما برای من کامنت اومده چقدر خوشحال شدم و ذوق کردم …
توی کل این روزایی که توی سایت عضو هستم شما اولین افرادی بودید که شناختم …
و همیشه برای من تحسین برانگیز بودید ….
این ایمانی که نشون میدید …این حرف هایی که اینقدر مودبانه و از دل ببان میکنید ..
راسش نمیدونید چقدر ذوق کردم وقتی نوشته بوید که اولین بار چه کامنتی از من خوندید …
اینقدررررر ذوق کردم …
که اینقدر خوب من رو به یاد آوردید….
ممممممنونممممم ازتونننن
چقدررررررر
تحسین کردم ….
چقدر دوستتتون دارم ….
(کلی استیکر چشم قلب و قلب قرززز)
امیدوارم هرکجا هستید حالتون عالی باشه ….
ممنونم که در این سفر برایم دعای خیر کردید …
واقعا هدایت خداوند رو نمیتونم توی این سفر نبینم …همه جا هست ….
در بیابان …در آسمان…
در گل ها و دانه های شن ….
در این ریگ ها …
در تک تک نگاه های بنده هایش ….
حالا که با من همسفری دوست داشتم …
چیزی برایتان تعریف کنم …..
وقتی اینجا آمده بودم …
جایی که 40 سال پیش رزمندگانی اینجا دفاع میکردند….
به خودم میگفتم…
این حس عجیبی که دارم برای چیه ؟
من که با توجه به قوانینی که استاد گفتن نباید موافق تغییر شرایط بیرونی باشم …
این حس خوبی که از این شهدا میگیرم ..
این حس چیه ؟
.
باورت نمیشه ….انگار صدایی در گوشم پیچید …
ایمانیست که به عمل آورده شده ….
.
دور و برم را نگاه میکردم …
و انگار میدیدم …حس میکردم …
به چهره ی عکس های شهدا که نگاه میکردم …انگار حضورشان را میدیدم….همینجور که صحنه های جنگ و معرفت و گذشته ی این مکان را میدیدم….
خدایی…
با صدایی که حتی نمی توانم جنسش را بگویم …
به من میگفت…
نگاه کن ….
حسی که میگیری …به خاطر ایمانی است که این افراد نشان داده اند …
هرگونه ای که شلیک شد …هر قدمی که اینجا برداشته شد …
از پیروی از هدایت ما بود ….
و این افراد و جوان هایی که اینجا بودند…ایمان نشان دادند …توکل نشان دادند ….
ملیکا …
آن زمان اینگونه بود …آن زمان آن هدایت ها برای این افراد اینگونه بود …
و برای تو به گونه ی دیگریست …
آنها در این بیابان میجنگیدند و تو باید در بیابان درونت بجنگی …با کفری که ریشه کرده …
آنها از الهامات اینگونه پیروی کردند …تیر زدند قدم برداشتند …کمک کردن معرفت نشان دادند …
فکر نکن اینجا فقط تیرو تفنگ بوده …
چه شب هایی که همین چوان ها با من صحبت میکردند…تعمق میکردند تعقل میکردند تفکر میکردند روی خود کار میکردند…خود را افکار و باورای خودشون رو مورد برسی قرار میدادند
…
از خدا هدایت میخواستند و در دل شب ایمان نشان میدادند….
یادم هست که مادر شهیدی میگفت پسرم یک شب رفت و انگار عاشق شد …میگفت حال و هوای آنجا…بچه های آنجا فرق داشتند ایمانشان خدایشان …باورهایشان فرق داشت …
میدونی یادم به چی افتاد …
به این سایت …
به شما …
به تمام دوستانی که اینجا هستند ….
حال و هوای اینجا …
ایمان اینجا …
کاملا با همه جا فرق میکند…
ممنونم از همتون …
از وجودتون
..
از خدایی که میپرسید…
و خیلی دوستتون دارم …
به نام خداوند مهربان
سلام ملیکا جان
میدانیم که حال دلتان عالی است چرا چون شما کسی هستید که حال و هوای دل دیگران را درک میکنید، شمایی که برایتان ارزش دارد جوانی که برای ایمانش، هدایتش برای حال دلش جنگید، شمایی که معنای عشق را می دانید و دیگران را عاشق خود می کنید، شمایی که ….اما واژه کفر در دلتان بی انصافی محض است شمایی که خدا را در بیابان، در اسمان، در گلها و دانه های شن و در ….می بینید و از زیبایی های آن لذت می برید شما که فرقی با این جوانانی که معنای ایمان و عشق را درک کردند ندارید. کفر و ایمان در یک جا نمی گنجند.
از خواندن کامنت شما بسیار خوشحال شدیم و واقعا سپاسگذار مهر و محبت شما هستیم و سپاسگذارتر از این همه لطف و خوشحال تر از آن که شما در این سفر دست آوردهای زیادی را خواهید داشت که حقایقی را در آینده بیشتر برای شما نمایان خواهد کرد و قوانین را مخصوصا داشتن احساس خوب را سر لوحه زندگی خود قرار داده آید و خواهید داد. شما با جوانانی که گاهی در پیاده روی می بینیم قابل مقایسه و قیاس نیستید البته مقایسه ای در کار نیست اما دخترانی را که امروزه می بینیم همان قدر که به فکر سیگار، مد، زیبایی، بوی فرند، لباس مارک…..هستند خدا، ایمان، هدایت، پاکی….. برای آنها کیلویی چند؟ می بینیم که شما چقدر با آنها متفاوتید و این بسیار با ارزش است چرا که هدایت های خداوند در همه زمان بدرقه راهتآن و روشن کننده مسیر زندگیتان بوده و حقایق و قوانینی را از استاد عزیزمان و قرآن می دانید که سدی محکم در برابر وسوسه های ذهنیتان ساخته شده است. از صمیم قلب برایتان آرزوی هدایتهای خداوند را داریم که به آن کاملا واقفید و باز هم ممنون از کامنت زیبایتان امیدواریم سفرهای زیادی را طبق هدایتهای خداوند و درخواستهایتان داشته باشید و روز به روز در هر لحظه شوق و اشتیاق زندگی و در لحظه زندگی کردن را بیشتر و بیشتر درک و عمل کنید.
در پناه رب یکتایمان همواره سلامت، شاد، ثروتمند و موفق باشید. ما هم از وجودتان ممنونیم و می بوسیمتان.
خدایا شکرت
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
مهم ترین عامل برای رسیدن به شهود چیست؟
خداوند همیشه با ما صحبت می کند چندین بار قسم به زمین و آسمان بالا و پایین و چپ و راست می خورد و بیان می کند ما به شما خیر و شر را الهام می کنیم . مسیر درست و غلط را به ما می گوید ریشه ی ل ه م تنها یکبار در قرآن بیان شده اما کلمه ی وحی بیشتر تکرار شده است.
با توجه به آمادگی ما مسیر برایمان روشن خواهد شد باید این موضوع را به درستی درک کنیم با توجه به بالا رفتن مدارمان آگاهی ها خالص تر شده و ما آن را دریافت می کنیم برای مثال اگر به بچه کلاس اول بخواهیم انتگرال آموزش دهیم نخواهد فهمید هر چقدر ریاضیات سنگین تری را به او آموزش دهیم او آن را درک نخواهد کرد و چیزی را خواهد فهمید که برای فهمیدن آن آمادگی دارد مثلا تا حد شمارش سیب ممکن است متوجه شود. میزان دریافت الهامات ما به اندازه ظرف وجودیمان بستگی دارد.
ما در فضای فرکانسی هستیم که به خداوند دسترسی داریم خداوند می فرماید ما بر خود واجب کردیم که شما را هدایت کنیم همه ما دسترسی به شهود آگاهی و الهامات خداوند داریم اما به اندازه ی ظرفیت و ظرف وجودی خودمان مثل داستان موسی و خضر چون موسی آمادگی نداشت از خضر ایراد می گرفت و دلایل انجام مسائل را متوجه نمی شد. اگر قرآن را به عنوان الهامات خداوند به پیامبر بپذیریم باید بدانیم آیات قرآن و ترتیب آن مربوط به ظرف وجودی پیامبر بود او از ابتدا آمادگی نداشت یک ماه در سال به غار حرا می رفت و با خداوند صحبت می کرد تا به تدریج ظرف وجودی او بزرگتر و برای دریافت آماده و در سن 40 سالگی به پیامبری مبعوث شد.
قرآن به ترتیبی که اکنون در دسترس ما است بر پیامبر نازل نشده به این معنا که سوره های آخر سوره هایی هستند که در ابتدا به پیامبر گفته شده جز 30 اولین سوره هایی است که به پیامبر وحی شد که آیه هایی موزون و شعر گونه بوده و درک آن سخت است آیه هایی که مفسران چند پهلو ان را تفسیر کرده اند چون در مورد قیامت و فضای نامشخصی است این آیات مربوط به زمانی است که پیامبر آمادگی دریافت مطالب قابل درک را نداشته برخی چیزها را شنیده درک کرده و گفته است اما این موارد مسائل روز را پاسخ نمی داد و درکی کلی از فضا ی قیامت داشت و هنوز نمی توانسته در تجربه ی زندگی خود از ان استفاده کند هر چقدر این آیات را شنیده و جلوتر رویم به سوره های ابتدایی کنونی می رسیم که سالهای آخر عمر پیامبر به او گفته شده است اگر آن ها را مقایسه کنیم خط داستان مشخص و واضح می شود و به سوالات پاسخ می دهد منطقی است اما موزون و شعر گونه نیست کاملا قابل درک است و موضوعاتی است که بارها و بارها به اشکال مختلف تکرار شده است هر چیزی بستگی به خودمان دارد دریافت الهامات خداوند بستگی به آمادگی ما دارد این که خداوند بی نهایت است ما نمی توانیم بی نهایت را دریافت کنیم به اندازه ی ظرفمان می توانیم آمادگی دریافت داشته باشیم.
اگر مراحل قبلی را درک کرده باشیم می توانیم به سراغ مراحل بعدی برویم ما دسترسی به آگاهی های خداوند نداریم هر چقدر ظرفمان بزرگتر شود به آگاهی های بیشتری دسترسی داریم و همان طور که گفته شد جز 30 قرآن را هیچ کسی نمی تواند متوجه شود و مفسران دیدگاه های متفاوتی نسبت به آن دارند این مسائل در زمانی که جز 30 اتفاق افتاده و پیامبر هم متوجه آن نبوده است تنها شنیده و یادداشت می شده است. سوره های ابتدایی خط داستانی مشخصی دارد برای فهم بهتر مثال می زند و مسائل اجتماعی مثل تقسیم ارث روزه وضو حج و… را بیان می کند که مشخص و قابل درک است و متوجه می شویم و داستان پیامبران را بیان کرده است قالب داستانی که می توانیم از آن درس بگیریم اما اگر جز 30 را مطالعه کنیم موضوع اصلی را درک نمی کنیم، شاید ظرف وجودی ما آمادگی دریافت ندارد و شاید هم مربوط به دنیای دیگر باشد به سراغ سوره هایی برویم که مربوط به این دنیا است و به آن عمل کنیم باید جایگاه خود را بدانیم و به دنبال بهبود خود باشیم. داستان موسی و خضر به ما کمک می کند موسی شخصیتی مانند ما دارد عجول و تندخو دعوایی و بی حوصله بوده چون در ناز و نعمت بزرگ شده است رفتارهای او را می بینیم که با برادرش و هارون درگیر می شود به همین دلیل بیشتر مثال ها توضیحات و داستان ها را از زندگی موسی داریم و بیشترین اسم پیامبری که تکرار شده موسی است و بیشتر داستان ها مربوط به شخص موسی و اتفاقاتی است که برای او رخ داده و کمک می کند شخصیت عجول و بی حوصله ای که همه ما اینگونه هستیم را در داستان خضر و موسی خوانده و متوجه ظرف وجودی خود شویم هیچ پیامبری به قدر موسی معجزه نداشت باید جایگاه خود را متوجه شویم ما هم مانند حضرت موسی هستیم نیاز داریم روی خود کار کرده تا پیشرفت کنیم باید صبور باشیم به اندازه ای که رشد می کنیم الهامات برای ما واضح خواهد شد چون برخی الهامات را در ابتدا اصلا متوجه نخواهیم شد. زمانی که در مسیر درست ایمان و عمل صالح داشته و به دنبال هدایت باشیم آن چیزی را که به ما گفته می شود حتی اگر ترسناک هم باشد عملی می کنیم تا مسیرهای بعدی و الهامات بیشتری به ما گفته شود. ما در دنیای مادی دسترسی کامل به الهامات نداریم اما در آن دنیا دسترسی کاملی به الهامات خواهیم داشت این دنیا محدود است و هیچ حالتی از بی نهایت را تجربه نمی کنیم دنیای مادی در تمام ابعاد محدود است هیچ درختی تا بی نهایت بالا نخواهد رفت در دنیای غیر مادی همه چیز بی نهایت است علم اگاهی ثروت نعمت عمر…. همه چیز بی نهایت خواهد بود.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوندی که در درون من است و هر لحظه ما را هدایت میکند خداوندا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام به استادان مهربان و سخاوتمندم
سلام به همه دوستان هفرکانسم چقدر من امروز خوشحالم که در فرکانس این فایل قرار گرفتم و دارم هدایت میشم الهی شکرت میگویم
چگونه در مدار الهامات الهی قرار بگیریم؟
به اندازه ای که ظرف وجودی ما بزرگتر شود به همان اندازه ما الهامات رو دریافت میکنیم
کی ظرف وجودی ما بزرگ میشود؟ زمانی که مدارمون بره بالا زمانی که شخصیتمون تغییر کند
کی شخصیتمون تغییر میکنه؟ زمانی که درون خودمون رو شخم بزنیم شروع کنیم به کنترل ذهن نجواهای ذهن رو خاموش کنیم وقتی ما دست به تغییر میزنیم یعنی میپذیریم که باید اصلاح کنیم خودمون و زندگیمون رو اون موقع ست که خداوند دستانشو میفرسته و هر روز بهتر و بهتر میشویم باورها رو عوض میکنیم رفتارها عوض میشود گفتار هم عوض میشود شخصیت هم عوض میشود و بعد آرامش می آید و خداوند رو به زندگیت دعوت میکنی و در طی تکامل به خواسته هات میرسی و هر بار قدرت و توانایی خداوند رو بهتر درک میکنی و ایمانت بهش بیشتر میشود
خدایا به من هر روز قدرت و عظمتت رو نشون بده خدایا هر روز به من درک بالای این آگاهیها رو بده
خدایا هر روز کاری کن که بهتر بشناسمت و بتونم با قدرت تو ذهنم رو کنترل کنم و زندگی زیبایی رو برای خودم بسازم
از موقعی که تو این یه ماه گذشته بهتر شناختمت
و بهتر روی توان و قدرتت حساب باز کردم و بیشتر روی خودم و شخصیتم کار کردم و ترمزها رو شناختم و دارم تلاش میکنم ترمزهای دیگه رو پیدا کنم خیلی آرام تر خیلی خوشحال تر خیلی خوشبخت تر و خیلی با ایمان بالاتر و خیلی ثروتمندتر و خیلی آسونتر از روزهای دیگه دارم زندگی میکنم و لذت میبرم
حالا هرچقدر ما سرعتمون رو در طی مسیر بیشتر کنیم با درک این آگاهیها خب مسلما زودتر و آسون تر به خواسته میرسیم و در طی مسیر الهامات به ما گفته میشود و راه رو بهتر پیدا میکنیم که همه این کارها رو خداوند برات انجام میدهد به شرطه ایمان بهش
به شرطی که وسط راه شرک نورزیم به شرطی که فقط او را ببینیم و او را صدا بزنیم و از او بخواهیم
خداوندا امدوز به هر خیری که از تو به من برسه من فقیرم من نیازمندم
خدایا شکرت سپاسگزارتم
در پناه خداوند مهربان سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشین
بنام خدا سلام استاد و خانم شایسته
سلام دوستان عزیزم
در مورد ایده های الهامی واقعا من قبول دارم تکامل خیلی مهمه چون به قول استاد خدا بی نهایته ولی ما به اندازه درک و ظرفمون دریافت میکنیم مثل مثال ریاضی امکان نداره یه بچه کلاس اولی انتیگرال رو درک کنه در مورد پیامبر هم همین بوده در مورد استادم همین بوده ولی این تکامله با عمل کردن به ایده ها و درس گرفتن و پاس کردن درسها رشد میکنه ظرفمون بزرگ میشه در مورد خود من یه مدتیه رو این باور کار میکنم که خدا رو باور کنم که همه چیو میدونه و هر لحظه به ما میگه بعدش اومدم تو خیلی چیزهای کوچیک امتحان میکنم و تکاملمو حس میکنم قشنگ دارم رشد میکنم و میفهمم چطور این نیرو از جای پنهان با من صحبت میکنه مثال جدیدش اینه من زبان انگلیسی آموزش میبینم تو این دوره تو اینترنت یه رقابت آنلاینی هست آزمون میگیره اون روز چند تا رقابتو پش سر هم باختم بعد گفتم خدایا تو کمکم کن این یکی رو پیروز بشم گفت پس اعتماد کن و به سوالات نگاه نکن من میگم کدوم گزینه رو بزنی سوالات چهار گزینه ای بود خدا شاهده سوالاتو نمیخوندم میگفتم خدایا کدوم گزینه میگفت مثلا دو رو بزن خیلی جالبه اون آزمونو با اختلاف پیروز شدم خب من ایمانم قوی تر شد اینجوری باید ادامه بدم تا این که بتونم ظرفمو بزرگ کنم وگرنه این نیرو در مورد هر کاری میگه ولی من باور نمیکنم و عمل نمیکنم خیلی تو زندگیم هر روز مثال پیش میاد
استاد سپاسگزارم برای این فایل طلایی
به نام الله هدایتگر
گام بیست و چهارم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
یازده اسفند هزار و چهارصد و سه
سلام میکنم به همه عزیزانی که این دیدگاه رو میخونند.
همین الان داشتم فکر میکردم به این نکته که آیا من واقعاً در طی این دوره ، به مدار بالاتر مهاجرت کردم یا نه؟!
نتیجه این بود که واقعاً نه تنها یک پله ، بلکه چند پله به مدار بالاتر مهاجرت کردم.
حس و حالی که الان دارم به هیچ وجه با حس و حالم در قبل از شروع این دوره قابل مقایسه نیست.
از این بابت بینهایت خوشحالم و خداوند رو شکر میکنم.
و اما نقاط عطفی که در این فایل توجهم را به خودشون جلب کرد:
• واژه «الهام» فقط یک بار در قرآن آورده شده ، که خداوند بارها سوگند خورده انسان را به سمت خیر و شر راهنمایی میکند و خوبی و بدی هر کس را به او الهام میکند.
• خداوند همیشه با ما سخن میگوید و همواره در حال هدایت کردن ماست.
• خداوند بینهایت است و ما به میزان ظرفیت وجودیمان یا همان اندازه ظرفمان از این بینهایت بهرهمند میشویم.
• توانایی دریافت الهامات خداوند ، یک مسیر تکاملی است و با توجه به میزان آمادگی ما ، مسیر برایمان روشن میشود.
• چیزی که باعث رشد ظرف وجودمان میشود ایمان داشتن به هدایت خداوند و عمل کردن به این هدایتهاست ؛ هرچند ترسناک یا غیر منطقی به نظر برسد.
• چیزی که مهم است این است که بدانیم فلان الهام از جانب خداوند است. این یعنی بدون مذاکره در جهت عملی کردن آن گام برداریم.
• دنیای مادی در همه ابعاد محدود است و دنیای غیر مادی در همه ابعاد بینهایت است.
پینوشت:
الان که دارم این کامنت رو مینویسم شب اول ماه مبارک رمضان هست ، یعنی فردا باید روز اول رو روزه بگیریم.
از اونجایی که من امسال نمیتونم به خاطر پسر شیرخوارم روزه بگیرم ، داشتم به این فکر میکردم که چطور میتونم علی رغم روزه نگرفتن ، ارتباطم رو با این ماه مبارک حفظ کنم و به خداوند بیشتر نزدیک بشم.
از خداوند میخوام در این جهت هدایتم کنه و بهم بگه دقیقاً چه کاری رو باید انجام بدم.
چیزی که توی ذهنم هست اینه که یکی از دورههای 30 روزه سایت رو انتخاب کنم و شروع کنم به کار کردن روی این آگاهیها.
در هر صورت بسیار خوشحالم که با شروع دوباره ماه رمضان من هم به این سایت متصل شدم.
امیدوارم که این ماه برای هممون بسیار پربرکت باشه و ظرف وجودی همه ما رو بینهایت رشد بده.
در پناه الله یکتا باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد عزیزم
استاد چقدر وقتی از قرآن صحبت میکنید لذت میبرم چقدر قشنگ از قرآن میگویید
همیشه توضیحاتتون از قرآن را، فقط من از زبان شما شنیدم هیچ کجای دیگه نشنیدم
استاد خیلی دوستتون دارم.
چقدر قشنگ خصوصیات حضرت موسی را گفتید
چقدر سیر تکامل پیامبر محمد را عالی توضیح دادید
چقدر داستان موسی و خضر را عالی گفتید
استاد تحسینتون میکنم چقدر قرآن را قشنگ درک کردید من فکر نمیکنم کسی تا حالا از این زوایا که شما قرآن را درک کردید درک کرده باشد
میدونید من چون خیلی معنی قرآن را خوندم تا بفهممش همیشه دنبال درک قرآن بودم ولی به این دقیقی و درستی درکش نکرده بودم
شاید خداوند به خاطر اینکه من تشنه درک قرآن بودم شما استاد عزیزم را سر راهم قرار داد
خدایا بینهایت شکر.
استاد عزیزم ظرف وجودمون که ازش صحبت کردید هم تکامل میخواهد
خدایا من میخواهم هر روز و همیشه بیشتر و بیشتر ظرف وجودم بزرگ بشه خدایا هدایتم کن
خدایا من الهاماتت را باور دارم
خدایا ای پروردگارم ، من به شما ایمان دارم و هدایتم کن که ایمانم بیشتر و بیشتر بشه
خدایا من حمد و ستایش تو را میکنم زیرا حمد و ستایش فقط مخصوص شماست پروردگار جهانیان خداوندِ رب العالمین خدایا عاشقاتم
استاد اونجا که گفتید( ما هم یه موسی ایم )دوست داشتم این توصیفتون رو خیلی لذت بردم آره. درسته.،. چقدر همون لحظه توی دلم ، خودمو به خدا نزدیک دیدم بیشتر حسش کردم بر خلاف گذشته ام که همیشه از پیامبران برای ما یه بت ساخته بودند و به خاطر باورهای اشتباه ، خودمو خیلی از خداوند دور میدیدم
اره درسته
خدایا من هم یه موسی هستم
چقدر حالم خوب شد چقدر حالم خوبه
خدایا من هم میخواهم پیامبرت باشم خدایا ما را به طرح الهی زندگیمان برسان خدایا ما را بنده خودت کن فقط بنده تو باشیم
خدایا ما تسلیم تو هستیم
خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از خودت یاری میطلبیم خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که مورد غضبت قرار گرفتند و نه راه گمراهان
در پناه الله یکتا شاد باشید آزادی داشته باشید سلامت و موفق و ثروتمند باشید.
سلام و درود
استاد چقدر با اینکه این مصاحبه برای سالها قبل هست ولی باز تازه و بدون نقص هست.
الهامات گفتین و ظرف وجودیت ما
استاد ماه هاست در سایتم و آگاهی جذب کردم و هربار که جایی باید به آگاهی م عمل میکردم خودمو سرزنش میکردم ولی حالا میگم خوب ظرف وجودم کم بوده و سرزنش لازم نیست باید تلاشم رو ببرم بالا و البته که هیچکس بی نقص نیست ولی میتونیم درصد کنترل ذهنمون رو بالا ببریم.
چقدر خوب شد که امروز با دخترم درمورد سایت و موضوعی صحبت میکردیم و نتیجه این شد که جامعه همان طور مهندس و دکتر میخواد سوفر شهرداری و کارگر هم میخواد ما نمی تونیم تلاش کنیم یکی که با ناآگاهی ش حال میکنه رو آگاه کنیم. خوب جامعه آگاه و ناآگاه هم میخواد عجول و صبور هم میخواد.
استاد چقدر حال خوب نتایج خوب بهمراه داره.
با اینکه تضادی اتفاق افتاده بود حال و احساسم رو پشت فایل گوش کردن و با خودم حرف زدن در مورد نکات مثبت دهان نجواها رو بستم و به اتفاق قشنگی رسیدم.
آخ جااااااانم خدا که بینظیر خالق هستی.
در پناه حق