مصاحبه با استاد | چگونه در دوراهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنیم؟ - صفحه 23

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Ms Mohadese گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیز سایت

    به نام خدا

    نکات مهم گام آخر

    تنها عاملی که مارا در دوراهی قرار می دهد بحث احساسات است و ترس ماست که قدم بر نداریم و از ترس هایمان بگذریم وگرنه فارغ از ترس و احساسات از قبل جوابش مشخص است .

    نگذاریم ترس و احساسات بر ما غلبه کند و طبق خواسته ای که داریم کدام راه با خواسته ما همسو و در یک مسیر است و به خواسته ما نزدیک تر است و در بدترین حالت هم از خدا نشانه بخواهیم و پیامی بخواهیم که به ما بگوید کدام مسیر را برویم.

    اگر نشانه آمد بهش عمل کنیم و تردید نداشته باشیم و بنا به ترجیح خودمان تصمیم نگیریم .

    حتی اگر ظاهر مسیر ما که نشانه آمده و عمل کردیم هم ظاهرا جالب نبود به خودمان بگوییم حتما خیری است و حتما باید این مسیر را می رفتیم و درسش را بگیریم .

    در بحث دوراهی ها نیاز به توکل داریم و قضاوت نکنیم و تردید نداشته باشیم و منافع و مضرات تصمیمی که می خواهیم بگیریم را بنویسیم و در نهایت تصمیم خودمان را بگیریم و در تردید و دودلی و شک نمانیم.

    خدایاشکرت که مرا لایق این مسیر دانستی و از تو ممنونم که مرا هم مدار با این مسیر گام به گام قرار دادی خدایاشکرت برای صدای باران و فراوانی و احساس عالی که با شنیدنش بهم دست داد.

    خدایاشکرت بابت برف زیبا که زمین را سفید و قشنگ کرده است .

    در پناه حق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1311 روز

    کامنت هفتاد و ششم

    4 اسفند 1403

    تعهد دعا:

    خدایا کمکم کن که بتونم ورودی مالی خوبی داشته باشم.

    من دارم سمت خودم رو انجام میدم.

    من توی چندتا پلتفرم عضو شدم و همش دارم درخواست کاریابی میدم و رزومه ارسال می کنم.

    دارم هر بار رزومه ام رو به روز می کنم و توانمندی هام رو در زمینه ی زبان انگلیسی افزایش میدم.

    چند جا رزومه ام رو تایید کردن.

    علاوه بر اون ها، تا حالا در یک جا توی اصفهان رفتم آزمون دادم.

    یک جا هم از بهترین نقطه ی تهران بود که بهم زنگ زدن اما چون باید حضوری میرفتم نشد.

    خدایا کمکم کن یک کار خوب که مورد علاقمه، در زمینه ی زبان انگلیسی، با ورودی مالی خیلی خوب، با ساعات کاری منعطف برام پیدا بشه. شرایطم رو که خودت می دونی، باید بچه داری هم بکنم. خودت کمک کن کاری باشه که بتونم به راحتی انجامش بدم.

    دخترک نازنینم هفت ماهشه و به من خیلی نیاز داره، اما می دونم که تو می تونی کاری برای من جور کنی که به راحتی با وجود دخترکم بتونم انجامش بدم و ورودی مالی خوبی داشته باشم.

    خدایا هدایتم کن به سمت بهترین و درست ترین مسیر.

    راه رو برام باز کن.

    کار رو برام جور کن.

    من از هیچی اطلاع ندارم اما تو تمام دانش های جهان رو داری.

    پس کمکم کن که بتونم به بهترین شکل ممکن یک کار عالی با درآمد فوق العاده پیدا کنم و در عین حال به راحتی و در آرامش از دخترکم هم مراقبت کنم.

    تو ربی

    تو فرمانروای زمین و آسمانی

    خدایا مسیرم رو هموار کن و هدایتم کن

    سپاسگزارم

    تعهد اول:

    امروز توی دوتا پلتفرم دیگه هم عضو شدم و برای چند جای دیگه هم رزومه ارسال کردم.

    یکیشون رزومه ام رو در حالت بررسی قرار داد. اتفاقا توی اصفهان هم هست.

    باز هم توکل به خدای مهربانم.

    امروز هم یکسره توی پلتفرم های مختلف عضو شدم و چرخیدم و رزومه ساختم و درخواست کاریابی فرستادم.

    من یک کار پردرآمد و عالی در حوزه ی آموزش زبان می خوام که بتونم در عین حال از فرزندم هم مراقبت کنم.

    همین کار خودم که پکیج های انگلیسی رو تهیه می کردم که بتونم آنلاین بفروشم خیلی بیشتر با شرایطم جور بود. اما ازش درآمد ندارم.

    خدایا کمکم کن که بتونم یک کار فوق العاده عالی و پر درآمد با توجه به شرایطم پیدا کنم.

    تعهد دوم:

    توی سایت کامنت گذاشتم و در مورد کارهایی که انجام دادم مطلب نوشتم.

    تعهد سوم:

    پروردگارم شکرت که امروز دخترکم برای چهار دست و پا رفتن کلی تلاش کرد. خدایا شکرت که سالم و سلامته و مراحل رشدش هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی داره به درست ترین شکل ممکن پیش میره.

    خدایا شکرت که امشب غذا پختم. اصلا حوصله ی غذا درست کردن نداشتم، اما وقتی همسرم گفت فردا ظهر نمیاد و می خواد از خونه غذا ببره، این رو یک نشونه دیدم و پاشدم غذا درست کردم. با این کار چقدر احساس کردم کار فردام سبک شده و دوباره فردا به محض بیدار شدن می تونم برم درخواست کار بفرستم و خیالم راحت باشه که ناهار داریم. سپاسگزارم که انقدر خوب با توجه به شرایط هر انسانی هدایتش می کنی.

    خدایا شکرت که امشب رفتم خونه ی پدر و مادر گل همسرم، دیدمشون و از حضورشون در کنارم لذت بردم. خدایا برای هممون حفظشون کن و سالم و سلامت نگهشون دار. سپاسگزارم.

    خدایا شکرت که امروز تونستم برای پیدا کردن کار به جاهای خوبی رزومه بفرستم و حقوق دریافتی خوبی رو در پایه حقوقشون دیدم.

    خدایا شکرت که من و همسرم و فرزندم در مدار بسیار بالایی از سلامتی هستیم و به تو در اون مدار خیلی نزدیکیم. برای همین هیچ گزندی بهمون نمیرسه چون در پرتو تو داریم زندگی می کنیم. خدایا شکرت. سپاسگزارم.

    خدایا به خاطر تک تک اعضای نازنین خانواده ی خودم و همسرم ازت ممنون و سپاسگزارم. همگی رو در پناه خودت حفظ کن. شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2885 روز

    با سلام و تشکر از استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و عزیز برای فایل‌های بی نظیر پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    برخی از نکات و برداشتهام ازین فایل گرانبها و ارزشمند

    اگر در مسیری تردید داشتیم مزایا و معایب اون رو بنویسم و اون رو بررسی کنیم. اکثر اوقات ما راه درست رو می دونیم اما بخاطر هیجاناتمون نمی تونیم درست تصمیم بگیریم

    اگر از خدا نشانه خواستیم بهش اعتماد کنیم.

    گاهی نشانه ای که میخواهیم مطابق میل‌مون نیست بعد به خدا میگیم حالا یه نشونه دیگه بفرست. اینجوری نشونه خواستن درست نیست و بدتر در تردید میفتیم.

    تردید مثل برزخ هست و هرچی بیشتر در تردید بمونیم بیشتر خودمون رو از نعمت‌ها دور کردیم.

    خیلی اوقات جواب واضحه ولی احساسات ماست که اجازه نمیده تصمیم درست و قاطع بگیریم.

    خدایا شکرت برای همه نعمت ها و برکت ها و هدایتمون به راه راست نعمت ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 516 روز

    به نام خدای مهربان

    نودوهفتمین تعهد

    ی سری از دوراهی ها باتوجه به قانونی که درک میکنیم از جهان ی جورایی قبلش جوابش مشخصه و تنها موضوعی که ادمو تو دوراهی قرار میده بحث احساساته بحث این که ما احساساتی میخوایم تصمیم بگیریم وگرنه اگه بخوایم منطقی تصمیم بگیریم یا نزاریم احساسات و ترسها و نگرانی هامون بر ما غلبه کنه ما تصمیمامون مشخصه این ی راهیه ما داریم دوراهی یا چند راهیش میکنیم یعنی خیلی موارد جوابش مشخصه فقط ما نمیتونیم احساساتمونو کنترل کنیم نمیتونیم از ترسهامون بگذریم نمیتونیم توکل کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    مصاحبه با استاد

    چگونه در دوراهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنیم؟

    درود و وقت بخیر خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم و خدمت تمامی دوستان عزیزی که به این قسمت از پروژه گام به گام و آخرین قسمت از این مبحث مهاجرت به مدار بالاتر هدایت شدند

    خدایااا شکرت امروز صبح همینکه چشمامو باز کردم طبق عادت همیشگی اومدم لیست ایمیل ها رو چک کنم و کامنت دوستان رو بخونم که توسط آقا مجید عزیزی پیر دوستی سفر به دور آمریکا هدایت شدم میخواستم اول روی آن فایل کامنت بنویسم ولی انگار خداوند خودش منو بسمت این فایل هدایت کرد و گفت این داستانی که میخوایی بنویسی مربوط به این قسمت هست شاید در نگاه اول زیاد معنا و مفهومی نداشته باشد ولی اگر چشم و گوش هامون رو تیز کنیم از همین نشونه های کوچکی کوچکی میتوانیم هدایت های خداوند رو دریافت کنیم و از شک و تردید در بیایم و به مسیر جاده ا ی صاف و هموار و قشنگ و سرسبز هدایت شویم

    خدارو شکرگذارم بخاطر صبح زیباییم

    امروز کمی دیرتر از همیشه بیدار شدم چون روز گذشته خیلی کار داشتم .. یکی از کارام این بود که قبلنا دفتر قطوری را خریداری کرده بودم و تقسیم بندی کردم برای لیست خواسته ها و آرزوهام در هر قسمت باید باورها و کلمات تاکیدی مناسبی می‌نوشتم .. از آنجایی که در پروژه ی گام به گام مهاجرت به مدار بالاتر یاد گرفتم که

    اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود در گام بیست و پنجم فهمیدم باید فقط روی یک خواسته ام تمرکز کنم تا به نتایج درست و مناسب برسم و باید بقدر کافی روی آن موضوع کار کنم و باورهای قدرتمندی بسازم تا باورهایم شکل بگیرد و قدرتمند شود و بعد از اینکه بقدر کافی روی باورهام کار کردم و نشانه ها رو دریافت کردم و برایم بوضوح و آشکار پدیدار و قابل لمس شد بعدش روی موضوع دیگری کار کنم یعنی نمیشود در آنِ واحد روی دو موضوع کار کنم چون تمرکزم بهم میریزد .. یعنی مدتها بود که از خداوند هدایت طلبیده بودم و درخواست کرده بودم که این دفتر خوشکلمو به چه شکل بنویسم و یا اینکه دقیقا برای چه کاری بکار بگیرم که کاملا برام مفید باشه چون عاشقانه این دفتر رو دوست میدارم و می‌خوام چیزهایی درونش بنویسم که برام ماندگار باشد .. مدام در کنار تختخوابم بهش خیره میشدم و یا نگاهش میکردم . هر وقت میخواستم چیزی درونش بنویسم تردید داشتم و سر در گم میشدم و یا کاری پیش میومد که اصلا انگار میبستم و میگذاشتمش به کنار … خلاصه هر وقت میخواستم چیزی درونش بنویسم مانعی پیش میومد همش میگفتم خدایاااا با این دفتر خوشکلمو چیکار کنم . حیفم هر چیزی توش بنویسم البته نه اینکه حیف باشداااااا بلکه با عشق این دفتر رو خریدم که اون هم داستانش هدایتی بود .. البته من دفترها و کلاسورهای خیلی قشنگی تا بحال خریدم و توشون سپاسگذاری هامو نوشته بودم ولی این دفتر دویست برگ جلد ضخیم خوشکل برام یک جلوه ی دیگری داشت خلاصه بگذریم که اگر بخوام برای هر چیزی اینقدر تحسین و تمجید کنم کلی زمان میبره .. ولی چقدر خوبه به هر چیزی به اندازه ی کافی توجه و تمرکز کنیم و عجله ای توی هیچ کاری نداشته باشیم و تکامل مون هم طی میشه . تکامل به زمان طولانی نیازی ندارد فقط کافیه توجه و تمرکزمون بقدر کافی روی آن موضوع باشه آنوقت ممکنه تکامل مون تصاعد پیش بره . من که خیلی خیلی دوست دارم تکامل تصاعدی رو هم تجربه کنم و روی شانه های خداوند بشینم و خودش منو از نردبان رشد و ترقی و پیشرفت ببره آون بالا بالاههههها… الهی به امید تو

    در این دفتر زیباییم چند صفحه ی اولش رو با خودکار و ماژیک خوشرنگ سپاسگذاری و قدردانی و چیزهایی در جهت هدایتم از جانب خداوند نوشتم و بعدش لیست درخواست هامو لیست وار نوشتم

    مثلا. نوشتم. بنام خداوند وهاب و رزاق و بخشنده و مهربان هدایتگرم

    خدایا شکرت . !!!! کلید طلایی و جادویی مهاجرت به مدار بالاتر و بالاتر برای اجابت دعاها و خواسته ها و آرزوهایم را در این مسیر الهی به من عطا بخشیدی تا ظرف وجودم را در حد خواسته ها و آرزوهایم را بزرگتر کنم تا تمام خطاها و اشتباهات گذشته ام به نفع من پیش بره !!!!! و همه ی چیزها را بنفع من برگردان بارالاها !!!!! مهربان خدای من !!! که هر غیر ممکنی را برایم ممکن می‌کنی ممنون و سپاسگذارم

    خدایا شکرت ممنون و سپاسگذارم که با رهنمودهای مشخص هدایتی می‌کنی تا بفهمم چه باید بکنم

    خدایا شکرت که من در برابر خیر و صلاحم هشیار و بیدارم و هرگز هیچ فرصت خوب و عالی را از دست نمیدهم و همچنین نوشته ی دلچسب دیگری را هم نوشتم و غیره… و بعدش با ماژیک شبرنگ نارنجی لیست درخواست مو نوشتم

    نمونه ای از لیستم را به یادگار اینجا مینویسم…

    1ـ سلامتی و تندرستی

    2ـ عشق و مودت

    3ـ تفریح و سفر

    4ـ روابط و دوستان

    5ـ ماشین

    6ـ خانه

    7ـ بهبودی روابط خانوادگی

    8ـ یادگیری و ایده و خلاقیت و آگاهی

    9ـ کسب و کار و شغل و خرید و فروش

    10ـ عزت نفس و احساس ارزشمندی

    11ـ در مورد پول و ثروت که این قسمت را قبلنا در یک دفتر جداگانه ای بطور مفصل نوشته بودم که باز هم باید باورهای جدیدم رو بنویسم چون در این قسمت هنوز خیلی باید کار کنم

    خب خدا رو شکر هر روز به لیستم نگاه میکردم و میگفتم خدایا من در تمام زمینه های زندگیم باید بهبودی حاصل شود هر طرفشو میگیرم یک طرف دیگرش سنگینی میکند نمیدانم کدام یک را ترمیم دهم .. نمیدانم کدامیک را انجام دهم ؟؟؟

    نمیدانم چه باید بکنم فقط یک معجزه میتواند گوشه گوشه های زندگیم را بهبود ببخشد خدایااا چه باید بکنم .. خدایاااا کمکم کن هدایتم کن .. راه درست رو بهم نشون بده .. خدایا مسیر رسیدن به نور و روشنایی رو بهم نشون بده.. من هیچی نمی‌دونم ..

    خلاصه هر روز با زبان و بی زبانی و یا در کلام و ذهنم این حرف می‌چرخید .. تا اینکه مدتی بود که بسمت بافتن پاپوش گرم و نرم زمستانی هدایت شدم . اولش برای خودم یافتم و یک کلاه قشنگ هم سِت آن سبز و کرم رنگ بافتم .. بعدش رنگاوارنگ پاپوش بافتم که همون لحظه فروش رفت و بعدش باز هم بافتم و بعدش دخترم سفارش داد میخواد برای دوستش پاپوش و کلاه ببافم و این سفارش رو هم دریافت کردم برای مسافری که قرار بود بره کانادا و خیلی بسرعت بافتم خیلی قشنگ شده بود . یعنی یک کلاه خاص و ویژه بافتم .. یک تیکه بوسیله یردو تا دکمه ی خوشکل به کلاه وصل میشه که هم میشه بعنوان یقه و توی گردنی استفاده کرد و هم میشود بعنوان ماسک برای برودت و سرما استفاده کرد و هم میتوان بعنوان هدبند روی پیشونی در قسمت بالای کلاه گذاشت خلاصه خیلی کلاه خلاقانه ای هست . خلاصه بعد از کلی بافتنی و پول ساختن از این طریق هدایت شدم به فروش اجناس و لوازمی که قبلنا توی کارتن گذاشته بودم و خدا رو شکر فوری عکس شون رو توی سایت دیوار گذاشتم و چند قلم از آنها با قیمت مناسب و با تخفیف بفروش رفت … ولی مابقی اجناسم باقی ماند و دارند خیره خیره همچنان بهم نگاه میکنند…

    دوستان عزیزم تمام این داستان ها رو گفتم که میخواستم نظم و هماهنگی هدایت های خداوند از یک جاهایی بما الهام میشه و یا به طریقی هدایت مون می‌کنه و بهمون گفته میشه که کاملا از شک و تردید بیرون بیایم و منم با استپ کردن از پول ساختن و فروش از شک و تردید بیرون آمدم و فهمیدم باید روی پلن شماره ی 9 کار کنم یعنی کسب و کار و شغل و خرید و فروش البته برای اینکه در همین قسمت باید باورهای فراوانی و توحیدی مو خیلی قدرتمندتر کنم و همچنین باورهای احساس لیاقت و ارزشمندی مو باید تقویت کنم و روز گذشته از صبح تا ساعتها داشتم روی این پلن کار میکردم و تازه فهمیدم که استاد چی گفتند!!!!!! یعنی باید فقط و فقط روی باورهام کار کنم .. یعنی یک چیزی توی ذهن من هست که ترمز من شده .. یعنی یک باور محدود کننده ای توی افکار من هست که توقف کردم .. و یا یک الگوی تکرار شونده ای دارم که تا یک جایی خوب پیش میرم و بعدش انگار از یک جایی به بعد در زمان توقف میکنم و بقولی یو یو و سینوسی میشم باید راه حل این باور رو پیدا کنم و بطور مداوم بسمت بالا حرکت کنم … یعنی موفقیت باید بطور مداوم و پیوسته باشه . شاید هم گاهی توقف میکنم ولی نباید طولانی بشه باید همه چی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانع و از کوتاهترین مسیر انجام بشه !!!

    البته امروز دارم میرم پیاده روی و همچنین کاموای مورد نظرمو بخرم و شروع به بافتن کنم ولی همچنان بفکر فروش این اجناسم هم باید باشم .. در واقع من به این باور رسیدم که هر چیزی در این جهان ارزشمنده ولی ارزش هر چیزی بستگی به آن کسی دارد که آن شئ برایش چقدر مفیده و ارزشمند هست بقول ضرب المثل قدیمی که میگوید قدر زَر را زرگر شناسد قدر گوهر را گوهری در واقع معنا و مفهوم عمیقی در این ضرب‌المثل نهفته است که مسیر زندگی مون رو برامون روشن می‌کنه .. در واقع زرگر و طلا ساز و طلا شناس قدر طلای خوش آب و رنگ زرد رنگ را می‌شناسه و جواهر زیاد بکارش نمی آید در صورتی که جواهر سازها و جواهر شناس ها سنگ های قیمتی رو ارزشمند میدانند … یعنی هر چیزی بدرد چیزی و یا کاری میخورد ..فقط باید بقول معروف پیچ و مهره. بهم بخورد وگرنه نه پیچ به تنهایی کارآیی دارد و نه مهره….

    نمونه اش رو در فروش چند روز پیشم مشاهده کردم که فکر کنم در فایل قبلیم نوشته بودم .. اینکه پلوپزی سالم و نوی نو داشتم که قابلمه اش توسط دختر روی اجاق گاز استفاده شده بود و کم کم خراب و غیر قابل استفاده شده بود .. همینکه این دستگاه پلوپز بدون قابلمه و درب رو توی سایت دیوار آگهی گذاشتم خانمی پیام داد که این دستگاه رو میخواد . چون ایشون قابلمه و درب آنرا داشت ولی دقیقا همان دستگاه با همان مارک و همان اندازه اش سوخته بود فقط میخواست بفهمد و مطمعن شود که آیا قابلمه اش هم اندازه ی دستگاه هست؟؟ !!!!!! یعنی وقتی قابلمه شو آورد دیدم دقیقا هم اندازه دستگاه پلوپز و شش نفره است و دقیقا همان چیزی بود که ایشون مد نظرشون بود بعدش دستگاه رو براشون تست کردم توی قابلمه اش آب جوش آمد و با رضایت کامل و خوشحالی دستگاه رو با تخفیف خرید ( البته من خیلی هم راضی بودم چون واقعا میخواستم این دستگاه بدست آدم درست و مناسبی بیوفته که براش مفید باشد). اینجا بود که فکر کردم چقدر من خدمت خوبی انجام دادم و یا اینکه چقدر من و آن مشتری و خریدار عزیز در زمان و مکان و همزمانی های درست و مناسبی بودیم که همه چی عین پازل کنار هم چیده مان شده بود و همه چی رو به همین آسونی در مدار همدیگر قرار داده تا برق شوق و ذوق رو در چشمانش دیدم . یعنی آنقدر خوشحال شده بود که من همینطوری با تعجب و خوشحالی به این همزمانی ها نگاه میکردم .. یعنی همین فروشی که داشتم کلی باورهای منو جابجا و تایید و اثبات و تثبیت کرد و من از خداوند کلی تشکر و قدردانی کردم … همین موضوع سبب خیر شد و منو هدایت کرد به نوشتن آن دفترم در قسمت کسب و کار و شغل و خرید و فروش .. آنقدر در این زمینه خرید و فروش و مشتری های خوب و عالی و درست و مناسب از کامنت های دوستان نکته برداری کرده بودم در نوت کیپ گوشیم و یا در کناره های کتابهام نوشته بودم که تازه انگار داشتم همه ی اینها رو یکجورایی دسته بندی و جمع و جور میکردم .. (کتاب معجزه ی شکرگذاری خانم راندابرن . و یا کتاب قانون توانگری ) کلا تمام کتاب های من همیشه با ماژیک علامت گذاری شده و یا نکته های مهم را در کنارشون نوشتم خلاصه همه جای جای کتاب دست نوشته های من ردپایی از خودشون بجای گذاشتند خدا رو شکر!!!

    ببخشید دوستان خیلی طولانی شد!!!

    ولی خواستم بگم که وقتی از خداوند درخواستی میکنیم و یا شک و تردیدی در کاری داریم خداوند خودش نشانه ها را آنقدر نرم و لطیف برامون می‌فرسته که ما فکر میکنیم همینطوری اتفاق افتاده و ما پیش رفتیم … ولی در واقع دستان قدرتمند خداوند در دستان ما هست که داره ما رو بسمت خواسته مون هدایت می‌کنه .. روز قبل که تمام وقتم برای این قسمت از لیستم سپری شد و الان هم اومدم یک کامنت در مورد همین خواسته ام رو اینجا نوشتم و دارم تمرکزی به خواسته ام فکوس میکنم . یعنی باید همینطوری ادامه بدم .. پس من باور دارم که مسیرم درسته و باید همینطوری ادامه بدم تا به خواسته ام برسم . فقط نباید به خواسته ام بچسبم .. یعنی همش غر نزنم و نگم پس من کی به خواسته ام میرسم؟؟؟؟

    .. مدام نگم ای بابا من که همش دارم روی خودم و باورهام کار میکنم پس چرا این اجناس و لوازممم بفروش نمیره؟؟؟؟ …. یا اینکه هی نگم تا کی و تا چه زمانی باید همینطوری بنویسم و روی خودم و باورهام کار کنم؟؟؟؟ .. خلاصه معنای این کارها و غر زدن ها یعنی چسبیدن به خواسته

    پس نتیجه میگیرم که باید آنقدر به هدفم تمرکز کنم تا نشانه ها و هدایت ها را بطور مداوم ببینم تا نتایج حاصل شود .. بقول استاد همینکه این قله رو فتح کردم برم سراغ فتح قله ی بعدی !!!! و قبل از اینکه قله ی اولی رو فتح کنم از خداوند هدایت می‌طلبم که رسیدن به فتح قله ی بعدی کدامیک از پلن و شماره ی لیست اهداف و خواسته ها و آرزوهایم هست؟؟؟؟!!!

    خدایاااا خودت کمکم کن

    خدایاااا خودت کمکم کن تا فروش کامل تمام اجناسم فقط و فقط روی خودت حساب کنم و همچنین همین موضوع و البته پول تمرکز صد در صدی داشته باشم .. اینکه یک مشتری می‌تونه به اندازه ی چند نفر ازم خرید کنه .. اینکه یک مشتری. مشتری های دیگه ای رو بدنبال خود میآورد …. امروز می‌خوام تمام تمرکزمو بذارم روی این خواسته ام

    خدایا پناه میبرم از خودم به خودت وبه بزرگی تو

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و قدرت می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    بقول استاد من یکتاپرست هستم

    Monotheist

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهام رمضانپور گفته:
      مدت عضویت: 1393 روز

      سلاممم سلاممم رویای زیبای سایت

      چقدرر قشنگ توصیف میکنی رویا جون،،انقدر قلمت قشنگه که من همش منتظر بودم ببینم با اون دفتر زیبا آخرش چیکار کردی..مثل یک داستان جذاب…و چقدر پله های تکامل رو قشنگ طی میکنی..تا جایی میدونم محصولی نخریدین ولی از همین فایلهای دانلودی هدیه که بعضا بیش از دوره ها ارزشمنده چقدر خپوب بهره می بری رویا جون…واقعا شما یه الگویی…من خودم پاشنه آشیلم مسائل مالیه و با اینکه دوره 12قدم رو دارم و خوندم که بچه ها چقدر نتایج مالی هم از این دوره گرفتن ولی چون باورم اینه باید روانشناسی ثروت رو بخرم تا رشد کنم

      ..بعد شما رو میبینم که چقدر با برنامه پیش میرین رویای خودتون کار میکنین و نتیجه هم گرفتین…این موضوع میشه یه باور خوب که به من دادین و اونم اینه مهم کار کردن روی خودمون و تعهد و استمرار در مسیره که نتیجه میاره…من واقعا بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنم که عاشقانه و متعهدانه مسیر رو ادامه میدین و در همین مدت چقدر باورای خوب ساختین …قصه شما رو دنبال میکنم و مطمئنم که به زودی نتایج عالی ازتون میخونم ..در پناه نور آسمانها و زمین باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2194 روز

        درود و بی پایان و شادباش برای تو دوست عزیزم که با قلبی پاک از الطاف خداوند چراغ خوش خبری آبی رنگ جادویی سایت را برام روشن کردی .. خدایااا شکرت

        خیلی خوشحال شدم

        خیلی ذوق کردم

        خیلی خیلی بخاطر تحسنات و تعریف هایی که از من کردید خیلی قوت قلب گرفتم مرسی مرسی الهام جان عزیز و نازنینم .. مرسی بخاطر این انرژی مثبت تحسین کننده آت . مرسی بخاطر قلب پاک و مهربونیت

        مرسی که هستی . مرسی برای وجودت

        مرسی که چراغ روزم را با نور الهی ات روشن کردی

        الهام جان اتفاقا امروز صبح همینکه نوشتن سپاسگذاری هام و نوشتن ستاره ی قطبی ام را نوشتم و از خداوند خواستم که امروز منتظر چه چیزهایی هستم .. که یکی از خواسته هام را اینطوری نوشتم خدایاااا شکرت که چراغ های رنگاوارنگ خوش خبری ها رو برام روشن می‌کنی

        همینکه کارام تمام شد پیش خودم گفتم برم داخل سایت ببینم چه خبره !!!؟؟؟؟

        که یهو دیدم ووووووایییی خدای من !!!!!! چراغ جادویی آبی رنگ خوش خبری من میدرخشه !!!! کلی ذوق کردم و با شوق و ذوق کلیک کردم . و بعدش دیدم خانم الهام رمضانپور عزیزم این چراغ رو روشن کرده و کلی پیام های لذت بخش و دلچسب برام فرستاده خدایااا شکرت که همین اول صبحی یکی از لیست خواسته های امروزم با ماژیک نارنجی یک تیک خوشکل خورد ..!!!!! مرسی مرسی عزیزم

        در مورد نحوه ی کارکردن روی باورهام نوشتیه بودید …. آره الهام جونم . خدا رو شکر کوچولو کوچولو دارم تکاملمو طی میکنم … وقتی کامنت های دوستان رو میخونم که چقدر نتیجه گرفتن و شرایط مالی شون خوب شده و به خواسته هاشون رسیدند و توانایی این رو دارند که هر زمان اراده میکنند محصولات سایت را می‌خرند خیلی غبطه میخورم !!! یعنی در واقعه حسرت میخورم .. و پیش خودم میگم آخه مگر من چه محدودیت ذهنی در باورهام دارم که هنوز نمیتونم یکی از محصولات دلبخواهمو از سایت بخرم ؟؟؟ و یا اینکه باورهای من در مورد ثروت چه ترمزهایی داره ؟؟؟ خلاصه با سوالات بیشتری که از خودم پرسیدم سببب خیر شد تا بدنبال خواندن کامنت های دوستان برم و بعدش فهمیدم که من هنوز آماده ی دریافت نیستم … یا بعبارتی هنوز آن باور محدود کننده رو برای دریافت خواسته ام رو پیدا نکردم … بنابر این یک روز به خودم عهد و پیمانی بستم و تعهد دادم که بطور مداوم روی خودم و همین فایل های ارزشمند دانلودی کار کنم که لایق دریافت محصولات استاد عباسمنش بشم .. و در واقع نزدیک به یکسالی هست و شاید هم بیشتر که بطور رندم و مداوم دارم روی تک تک فایل های دانلودی سایت بطور مداوم کار میکنم که تعدادشان خیلی زیاده .. و الان هم از طریق هدایت الهی به یکی از کامنت های دوست عزیزمون آقای خاص در عقل کل هدایت شدم به فایل های ده گانه ی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده و الان دارم مثل محصولات سایت روی این پروژه کار میکنم و به امید خدا امروز می‌خوام قسمت هفتم این فایل را ببینم و نت برداری کنم و کامنت های اون قسمت رو بخونم و بعدش کامنتی بنویسم و ارسال کنم و روی باورهای اون قسمت کار کنم …که این هم خودش زمانبر است و یک فرصت و زمان و انرژی زیادی باید صرف کنم

        خلاصه ی کلام الهام جون من اگر بخوام نتیجه بگیرم از همین فایل های ارزشمند بینظیر دانلودی استاد عزیزمون هم میتونم نتایج قابل توجهی بگیرم .. هر چند نتایج های فوق العاده خوبی گرفتم که ریز ریز دارم تکاملمو طی میکنم و من به همین ریز ریزه ها قانع هستم همینکه ریز ریز رشد میکنم و ریز ریز روی خودم کار میکنم . و ریز ریز نتیجه میگیرم هر روز دارم توی سایت میچرخم . و هر روز یک کامنتی می‌نویسم برای من یعنی موفقیت !!!

        اینکه سعی کردم عجله رو کنار بذارم

        اینکه صبورتر باشم

        اینکه خودم رو لایق این آگاهی ها می‌دونم

        اینکه در چنین سایت گوهر نشانی حضور دارم

        اینکه سعی میکنم تلاش های ذهنی مو بیشتر کنم یعنی بلاخره به نتیجه میرسم .. شک ندارم همینکه هر روز و هر لحظه در مدار هدایت الهی هستم و نشونه ها رو میفهمم و خداوند از طریق نشانه ها با من حرف میزنه خیلی خوشحالم .. اینکه صدای خداوند رو از قبلم میشنوم باید خیلی خوشحال باشم … اینکه یاد گرفتم چطوری صدای خداوند رو از نجواهای ذهنم تشخیص بدم یعنی یک موفقیت بزرگ ..

        خلاصه الهام جون برای اینکه باورها مو تقویت کنم و یا باورهای محدود کننده ام رو تغییر بدم نیازی نیست که حتما حتما محصولی بخرم بلکه بیشتر از هر چیزی نیاز دارم که ذهن مو کنترل کنم و یا اینکه بطور مداوم و مستمر و متعهدانه روی باورهام کار کنم ..‌

        من حتی برای اینکه یک باور رو در خودم تقویت کنم نیاز دارم که بطور مداوم بنویسم و یا بطور مداوم تکرارش کنم و یا بطور مداوم دنبال الگوهایی باشم و یا بطور مداوم نشانه ها و هدایت ها رو دنبال کنم و چشم و گوشم رو تیز کنم .. یک وقت هایی بخودم میگم رویا خانم تو هنوز خیلی خیلی کار داری تا بتونی تمام فایل های دانلودی استاد رو درک کنی .. یعنی هر چی بیشتر توی سایت میچرخم بیشتر متوجه میشم که هنوز هیچی نفهمیدم !!! شاید خنده آت بگیره !!! ولی باور کن همین نظم دادن هماهنگ کردن برای انجام دادن این دفترها و نوشتن هام کلی از خداوند هدایت خواستم و کلی دفترها نوشتم و کلی وقت و زمان صرف کردم که یک دفتر درست و حسابی و منظم برای کلمات تاکیدی و باورهای درست و مناسب همراه با خواسته ها. و اهدافم را داشته باشم و تمام این برنامه ریزی ها و هماهنگی ها بلطف خداوند از طریق کار کردن روی تلاش های ذهنی ام بوده و خدا رو شکر احساس میکنم حالم خیلی خوبه .. خیلی خوشحال تر شدم .. تازه بعد این همه مدت تازه با دیدن پروژه ی گام به گام مهاجرت به مدار بالاتر فهمیدم که باید فقط و فقط روی یک موضوع خاص بطور مداوم و مستمر کار کنم … این درک کردن یعنی مدارم یک پله بالاتر رفته .. فکرشو بکن الهام جان!!! من هر روز روی یکی از اهدافم کار میکردم چون آنقدر در همه ی زمینه ها چالش و تضاد دارم که فکر میکردم باید روی همه ی زمینه ها با هم کار میکردم بقول استاد تمرکزم پراکنده بود ولی الان فهمیدم همه چی رو باید بذارم کنار و فقط یکی از آنها را انتخاب کنم و فقط هم روی همون موضوع کار کنم … الهام جون فکرشو بکن چقدر من باید روی خودم بطور تکاملی کار میکردم که تازه به این نتیجه میرسیدم!!!! پس هیچ عجله ای ندارم که با یک دست صد تا هندوانه رو بغل کنم همه چی در زمان خودش بخوبی اتفاق میوفته . خداوند حواسش بما هست .. همینطور ریز ریز پیش میرم به امید اینکه خداوند خودش چرخ زندگی مو روانتر و روانتر و سبک‌تر و تندترش کنه و بلکه بصورت تصاعدی از پله های رشد و پیشرفت در تمام جنبه های زندگیم بالا و بالاتر برم ..

        خیلی طولانی شد الهام جان .!! چون انگار اول صبحی خیلی غرق احساسات میشم. و اصلا متوجه زمان نشدم .

        مرسی عزیزم که چراغ قلبمو روشن کردی و بی گمان چراغ قلب خودت به انور و الطاف الهی منور و نورانی و درخشان خواهد شد

        برات یک روز نورانی معجزه آسای الهی رو آرزو میکنم

        برات بهترین خیر و برکت های جادویی را در تمام جنبه های زندگی رو آرزو میکنم

        برات بهترین فرصت های لذت بخش جادویی رو آرزو میکنم

        الهی به معجزات جادویی الهی احاطه بشی الهی آمین

        خدایاااا ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم خدایاا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2114 روز

    وقتی سر دو راهی گیر کردیم چیکار کنیم؟

    معمولا وقتی سر دوراهی قرار می‌گیری جواب از قبل معلومه و اینجا پای احساسات در میونه و اگر نذاریم ترس و نگرانی و احساسات بر ما غلبه کنه، دو راهی نیست و همون یک راهی هستش و تو چندراهیش می‌کنی.

    راه حل: اول از همه سعی کن احساساتت رو کنترل کنی. فارغ از ترس‌ها و تردیدها نگاه کنم ببینم راه درست چیه. نگاه کن به قوانین ببین کدوم تصمیمت درسته. نگاه کن به خواسته‌هات و ببین کدوم تصمیم درسته. اگر هر دو خواسته بهم نزدیک هست اونی رو انتخاب کن که خواسته‌های بیشتری رو برآورده می‌کنه. در بدترین حالت میگم خدایا بهم یک نشونه‌ای چیزی بفرست تا بدونم کدوم رو برم.

    خیلی وقت‌ها هست ما نشانه‌ها‌ رو می‌بینیم اما ترجیحات خودمون رو مد نظر داریم پس دیگه چرا نشانه می‌خوای؟ خیلی وقت‌ها هم یک نشونه می‌بینیم بعد میگیم نه خدایا یک نشونه دیگه و اینجوری باعث گیج شدن خودمون میشیم.

    نشونه‌ها همیشه واضح هستن. حالا وقتی رفتی سمت نشونه و در ظاهر اون چیزی نبود که تو می‌خواستی بدون که در اون درس‌هایی هست که باید یاد بگیری و باید ایمان داشته باشی و ادامه بدی و دیگه ذهن خودت رو درگیر نکن تو باید اون تضاد رو می‌دیدی و تجربه می‌کردی.

    در دوراهی‌ها وقتی نشانه اومد دیگه نباید تردید داشته باشیم و باید با ایمان ادامه بدیم

    انسان عمل کنه و نتیجه رو ببینه خیلی بهتر از اینه که تو شک و تردید بمونه.

    من هم سر دوراهی انتخاب ازدواجم هستم. و واقعا از خدا می‌خوام هدایتم کنه. خودم الان می‌دونم ترجیحم اینه که باهاش باشم. و فقط یک مورد هست که نمی‌تونم مطمئن باشم و از خداوند می‌خوام منو در این‌ مسیر هدایت کنه. و من هم با ایمان و توکل مسیر رو ادامه میدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1027 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    خداوندا سپاسگذارم ازت که امروز هم فرصتی بهم دادی تا دراین جمع خانوادگی استاد عباسمنش عزیزم باشم

    خدایا سپاسگذارم برای گوش دادن به این فایل

    خودت کمکم کن تا هرچیزی که بهم کمک می‌کنه تا درکم ازقوانینت بهتر بشه دروجودم وازش استفاده کنم بهش عمل کنم رو بنویسم

    خدایا به امید خودت

    سلام خدمت استادان عزیزم دوست داشتنی ام وتک تک خانواده ام …..

    موضوع دوراهی برای من بسیار موضوع سختی بود درگذشته برای انتخاب کردن ..

    چون انتخاب کردن یک مسیر یک تصمیم کاری بود که باید انتخاب خودم‌میبود واین تصمیم ایمان وتوکل واقعی میخواد به خداوند.

    العان به نسبت قبلم‌ بهترم اما هنوز خیلی باید روی باورهام روی ایمانم روی توکلم کارکنم تا این موضوع دروجودم قوی بشه ..

    دقیقا درسته خیلی وقتها شده ظاهر یه کاری یه تصمیم مشخصه که باید انجام بشه یا نشه اما ما می‌ترسیم از انتخاب کردن

    که شاید سرزنش بشیم شاید اشتباه باشه وبه قول شما استاد حتی درتردید باقی می‌مونیم اما جرات انتخاب نداریم …

    چقدر من این جملات رو دوست دارم چقدر بهم قدرت میده بهم امید میده که استاد میگه من مسیری که بهم گفته میشه انجام میدم حتی اگه تهش اون چیزی نباشه که میخواستم

    چون این حرکت کردن به سمت نشانه رفتن ونتیجه رو حداقل دیدن، خیلی بهتر از اینکه آدم توی تردید بمونه ..

    ومن دوست دارم اینارو یادبگیرم ازش توزندگیم‌استفاده کنم بهش عمل کنم ..

    من العان سعی میکنم اینجوری عمل کنم سعی میکنم اعتماد کردن رو یادبگیرم انجامش بدم تکرارش کنم

    خداروشکر به نسبت قبلم‌ اینقدر بهتر شدم ..

    توی بحث ورزش وانتخاب هنرم من واقعا انتخاب کردم یه کم اولش چون باور ای گذشته توذهنم بود وهمش داشت نشخوار میشد باعث شد تصمیم من هم همراه باتردید باشه

    اما به لطف آموزشهای شما استاد گفتم من میرم به سمت ورزش حالا هرچی که هست خوب برام ، خیلی چیز ها هست هنوز بلد نیستم نمی‌دونم ولی ترس و گذاشتم کنار حرکت کردم

    اینقدر به خودم افتخار میکنم تونستم تصمیم بگیرم اونقدر برای خودم خوشحالم شجاعت انتخاب کردن وبه خودم دادم .

    وتازه مهمترازهمه اینو دوست دارم که آزادانه دارم زندگی میکنم برای خودم نه برای بقیه

    من درگذشته درقفس باورهای محدود خودم‌حبس بودم خودم‌مانع خیلی از تجربه های خودم شدم

    یکیش انتخاب کردن مسیرهایی بود ک توزندگیم‌ برام‌ بود ..

    من امروز آزادانه خودم تصمیم گرفتم باورهامو تغییر بدم شخصیت جدیدی ازخودم بسازم

    من تصمیم گرفتم به سمت علاقه ام برم تا استعداد زاتی ام

    من تصمیم گرفتم وجه خوب آدمهایی رو ببینم که واقعا نمی‌تونستم حتی لحظه ایی تحملشون کنم ..

    من تصمیمات بزرگی برای خودم گرفتم به خودم وبه خدا اعتماد کردم ودارم ..

    خوب به نسبت قبلم‌ خیلی ازخودم‌راضیم خیلی اعتماد به نفس دارم ولی خیلی هم جاداره بهتر و بهتر ازاین عمل کنم و نتیجه ها ببینم …

    خیلی وقتها تواین مدت پیش آمده به مسیری یه اتفاقی یه کاری یه سمتی رفتم که ظاهرش درجهت خواسته ام نبود

    ولی اینو به خودم میگم تاوقتی دارم روی خودم کارمیکنم حتی اتفاقات به ظاهر ناجالب مسیرهای به ظاهر ناخوب هم برای من خیریت داره درس‌هایی هست که باید ازش یادبگیرم

    وباید اینجا می‌بودم تواین زمان تواین ساعت این هم جزیی ازمسیرمنه رشد منه تکامل منه ….

    سعی میکنم بعدازاین به خودم یادآوری کنم

    هرجا که سردوراهی قرار گرفتم به خدا قلبا وعمیقا اعتماد کنم. وهرمسیری هرکاری که بهم گفت رو انجام بدم بدون تردید

    چقدر خوبه اینجوری عمل کنم اگه اینجوری عمل کنم خیلی شجاعتم اعتماد به نفسم توکلم ایمانم به خدا بیشتر میشه

    وقتیم اینو به خودم بگم آقا تواین مسیر هرچی باشه چیزیه که باید باشه ومن به دیدنش به شنیدنش به رفتنش به اون مسیر نیازم بوده وجزیی از رشدم وتغییرم هست پرسیدن به خواسته ام هست حتی اگه به قول استاد اون مسیر برسه به پرتگاه ……

    ما نمیتونم درک کنیم بعضی اتفاقات رو مثل داستان موسی وخضر ک درک نمی‌کردچرا خضر قایقو سوراخ کرد .ویاچرا اون بچه رو کشت ..

    چقدر این فایلها کمک می‌کنه من این داستانهای قرآنی رو‌درک‌کنم و بفهمم منظور خداوند ازاین داستان چیه میخواد چیرو بهمون بگه

    وقتی استاد این موضوع دوراهی رومیگه مثال میزنه برای من رمز گشایی میشه از قرآن وچقدر به درک من ازقران خوندنم کمک می‌کنه

    خدارو شکر که همیشه منو مورد لطف و عنایت خودش قرار میده

    این باید یادم باشه که .قتی به خدا اعتماد میکنم دیگه دنبال گزینش کردن نباشم

    وقتی اعتماد میکنم به خداوند دیگه گزینه ی خودمو باید فراموش کنم نباید قضاوت کنم وبا قلب باز به سمت اون مسیری که بهم میگه برم

    بهش اعتماد کنم حتی اگه اون مسیر چیزی نباشه که من میخواستم بهش توکل کنم وباورداشته باشم که حتما همین درست ترین مسیر درست ترین تصمیم بوده

    اتفاقا یه اتفاق جدیدی برام‌افتاد جایی رفتم ویک موضوع به ظاهر ناخوشایند دیدم ولی عاشق این حسم‌که توقلبم میگه همش خیر همش برکته جای نگرانی نیست

    این تغییر نگاه به اتفاقات اصلا نتیجه رو صددرصد برای ادم‌عوض می‌کنه اگه خوب ببینی خوب پیش میاد اگه بدبینی بدپیش میاد

    عاشق این عدالت الله هستم که هیچ کس ذره ایی ناعدالتی نمی‌بینه ..

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت ..

    خانم شایسته شما واقعا جزو یکی از بهترین شاگردان استاد جان هستین من هزاران بارشمارو تحسین میکنم

    اینقدر باعشق با اعتماد دارین این مسیرو درکنار استاد طی می‌کنید خودتون رو رشد میدین ومیشین الگوی ما…

    استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیرم‌ازبابت این فایل وتک تک فایلها ازشما سپاسگذارم

    خدایا شکرت برای امروز پربرکتم

    در پناه الله یکتا باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1122 روز

    به نام خدای مهربان که هدایتگر منه.

    سلام به همه عاشقان این راه و استاد عشق ومریم شایسته عزیز

    گام آخر از مهاجرت به مدار بالاتر

    سوال

    شما وقتی در مسیر زندگی بر سر دو راهی قرار می گیری به طوری که نمی دانی درباره آن موضوع اساسی، چه تصمیمی تصمیم درست است، چه نگاهی به شما کمک می کند تا تصمیم درست را بگیری؟

    که مشکل منم هست ،چه سوال خوبی …

    یک سری دو راهی ها براساس قانونی که استاد درک می‌کنه یه جورایی جوابش از قبل مشخصه

    و تنها موضوع ،در دوراهی بحث احساسات .

    ترس و نگرانی و….

    دو راهی های ممکنه ،شراکت ،ازدواج ،طلاق ،رشته درسی وبیزینس…..باشه .

    جوابش مشخصه ولی ما نمی‌توانیم بر احساسات خود غلبه کنیم ،بر ترس هامون غلبه کنیم

    ولی استاد میگه اگه من سر این دو راهی ها گیر کنم ،سعی میکنم بر احساساتم کنترل کنم فارغ از اینکه

    ترس ها و تردید ها نگرانی ها وتصمیم درست

    وقوانین جهان و ببینم چی میگه

    ببینم به خواسته های من کدوم نزدیک تره حتی بین دو خواسته ،خواسته ای انتخاب میکنم که به آرزوم نزدیک تر باشه

    تو بدترین حالت از خدا می‌خوام نشانه بده

    تو مثال جنگل که کدوم راه میرسه به جاده یا آرامش وکدوم راه میرسه به دره

    وقتی نشانه میاد ،واضح باشه ،بازم میگیم نشانه بده

    باز میگیم یه نشانه دیگه ،یه نشانه دیگه …

    میدونیم که نشانه درسته ولی بازم میگم شاید خدا یک نشانه دیگه بهم نشون بده ،ممکنه تو تردید بیفتیم .

    اگه به خدا میگم یه نشانه بده ونشونه اومد که برو ولی ظاهرش زیاد جالب نیست ولی باید بسپاریم به خدا هدایت کنه ما رو ،در این مسیر

    در دو راهی ها و نشانه ها ،باید توکل کنیم میدونیم که کدوم راه بهتره برای ما .

    بهترین راه نوشتن روی کاغذ وبیایم منفعت و ضررهاشو ببینم وبتونم تصمیم بهتر بگیرم .نسبت به تکامل مون و…

    در تردید و دودلی و تردید نمانید هیچ وقت .

    که این تمرین نوشتن در دوره راهنمایی عملی دستیابی به رویا جلسه 6 اومده .

    که می‌تونه به ما کمک کنه

    وقتی در مسیر درست قرار میگیریم خداوند متعال کمک می‌کنه .

    واقعیتش منم یک از دوراهی های من که 15ساله درگیرشم طلاق با همسرم ،واقعا آرامش می‌خوام در زندگی تا حالا چندین بار خداوند بهم گفته باید بری ،برو ولی نمی‌دونم کجا برم .چجوری برم خانواده ام می‌کنه هر جور هست بساز ولی خسته شدم .

    بچه ام چه کار کنم ،پول از کجا بیارم خونه اجاره کنم و هزاران فکر دیگه ولی می‌دونم اگه برم ممکنه به خیلی از آرزوهام برسم وخیلی از سختی ها .

    وچه کنم تردیدها و شک ها داره منو میخوره .

    همش میگم نشانه بفرست ومیدونم که باید برم ولی نمی‌دونم چطوری ؟!!!!!!

    این فایل خیلی داره کمک می‌کنه که شک و تردید بذارم کنار بیام بنویسم هر چیشد بهتره تا چند سال دیگه دوباره بگم کاش میرفتم .

    فقط چیزی که دوبار منو به شک انداخته ،استاد تو یک فایلی می‌گفت شما وقتی روی خودت کار میکنی و مدارت عوض میشه همسرت یا باهات خوب میشه یا از کنارت می‌ره

    بعضی وقت ها فکر میکنم باید بیشتر روی خودم کار کند تا خودش بره

    اینجور بهتره .

    حالا که موندم چه کارم کنم گفتم خدایا نشانه بفرست بگو چه کار کنم ،خسته شدم .

    خدایا من ارامش ،امنیت ،شادی ،موفقیت ،ثروت خونه ،ماشین و…..میخوام

    الهی به امید تو

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم رنجبر گفته:
      مدت عضویت: 1027 روز

      سلام دوست عزیزم فاطمه جان

      کامنت زیبات رو خوندم خیلی خوب نکته های فایل رو نوشته بودی ازش لذت بردم

      دوست عزیزم می‌خوام بهت بگم طبق آموزه های استاد بهترین کار اینه درحال حاظر روی خودت روی باورهای خودت با تعهد وباایمان کارکنی ،اگه تمرکز بزاری روی خودت شخص خودت برای بهبود خودت قطعا نتیجه میگیری و وقتی داری درست روی خودت کارمیکنی مطئن باش درمداری قرار میگیری که به خواسته هات نزدیکتر بشی وادمهایی وارد زندگیت میشن که باتو هم مدارباشن

      دوست عزیزم زندگی ما وقتی تغییر می‌کنه که ما واقعا درونی بطور اساسی تغییر کنیم باورهامون واقعا تغییرکنه اونجاست که یا همسرت تغییرمیکنه ویاشما ازهم جدامیشین به خاطر تغییر مدارتون..

      پس بهترین راه برای شما تغییر بنیادی باورهاتون با تعهد،این‌کارواقعا یه جهاد اکبر میخواد

      دوست عزیزم شرایط زندگی من هم مثل شما بود ولی باور کن وقتی تصمیم گرفتم طبق آموزه های استاد عمل کنم وامدم‌توی دفترم نکات مثبت همسرم رو نوشتم که واقعا وقتی شروع کردم خیلی برام سخت بود وناامید نشدم وگفتم امکان ندارد این ادم‌نکته مثبت توپجودش نباشه واین روابط نادلخواه العانم حاصل باورهای گذشته ی منه ولی من العان دارم تغییر میکنم وسعی کردم بیشترازاینکه به نکات نادخواه وجودش توجه کنم به اون نکات مثبتش توجه کنم باورکن به حدی همسرم تغییر کرد که اصلا رابطه ی العان من قابل مقایسه با چندسال پیشم نیست وهرروزهم داره روابطمون بهتر میشه العان ما فقط زن و شوهر نیستم رفیقبم باهم درکمال آرامش صلح رفاقت محبت وازادی.

      من یک جایی آمدم تو همین رابطه ی زیبا تصمیم گرفتم از ایشون درکمال صلح و آرامش ورفاقت جدابشم

      رفتم یکسری کارها هم انجام دادمورا چون گفتم این خواسته ام هست العان می‌خوام این اتفاق بیوفته

      اما احساسم خوب نبود

      نشستم فکرکردم چرا احساسم خوب نیست این که خواسته ی من بود ویادحرف استاد افتادم که گفت هرجاکه میبیند شرایط براتون داره سخت پیش می‌ره اوضاع داره سخت میشه زندگی داره سخت میشه حتما مسیرمسیر اشتباهی هست

      بلافاصله برگشتم سرجای خودم وسعی کردم این موضوع رو کاملا به خدابسپارم وبزارم‌ اگه قرار این اتفاق بیوفته در زمان درستش باشه

      چرا ؟

      چون وقتی من کاملا تغییر کنم باورهام تغییرمیکنه جوری که منجر به نتیجه بشه این یعنی من وارد مدار جدیدی شدم

      وطبق قانون آدمها شرایط اوضاع اطرافم طبق مداری که توش هستم وارد زندگیم میشه نه کمتر نه بیشتر واین عدالت خداوند واصلا اصلا به زور اتفاق نمی افته بلکه خیلی راحت و خودبه خود اتفاق می‌افته

      دوست عزیزم بیا به این موضوع خوب فکر کنیم

      ما همش ازخدا می‌خواییم به ما پول زیاد بده خونه بده ثروت بده روابط خوب بده سلامتی بده ..

      آیا یکبار ارخودمون پرسیدیم مایی که این خواسته هارو ازخداداریم آیا حاضریم بهایی برای این خواسته ها بپردازیم

      آیا حاضریم اصلا خدا رو عدالت خدا رو باور کنیم

      آیا حاضریم بپذیریم خودمون باعث و بانی این زندگی هستیم

      آیا حاضریم چیزی قربانی کنیم برای رسیدن به این خواسته ها ..

      آیا حاضریم روی ایمان توکل وباور به خداوند زمان بزاریم واصلا این خدارو بشناسم ..

      ما همش میگیم خدایا بده چیو بده به ما وقتی من هنوز خودم باور ندارم لایق دریافت این خواسته هستم

      اون احساس ارزشمندی رو‌توخودم نمی‌بینم وندارم

      باید بیام فکر کنم بهای رسیدن به این خواسته ها چیه

      چیکارکنم به این خواسته برسم روی چی کارکنم کدوم باورمو‌تغیبر بدم

      بهاش اینه بیام روی باورهام درمورد تک تک خواسته هام کارکنم باتمرکز بهاش وقت و زمان منه بهاش عشق منه برای تغییر

      نه یه شبه نه یه دفعه همانطوری که یه شبه به اینجا نرسیدیم ،یه شبه هم بادوتا فایل گوش دادن به زندگی دلخواه نمی‌رسیم

      آرام آرام من روخودم‌کارمیکنم شرایط خوب میشه جوری که اصلا اونقدر برامون بدیهی میشه یادمون می‌ره یه روز این رابطه ی زیبا خواستمون بوده ..

      دوست عزیزم من وتو باید بهای رسیدن به خواستمون رو پرداخت کنیم

      باید قربانی کنیم وقت وزمانمون رو قربانی کنیم برای تغییر بنیادی باورهامون ..

      اونوقت به اندازه ی تغیراتمون پاداش هم میاد آرام آرام

      صبور باشیم و به خدا اعتماد کنیم وبزاریم بامسیر جریان خداوند پیش بریم وازمسیر لذت ببریم ..

      بهای رسیدن به خواسته هامون شناخت خداوند

      توحید عملیه ،ایمان قلبی وتوکل قلبی به خداوند واعتمادکردن به نیرویی که داره یک جهان رو مدیریت می‌کنه و به موجودات زیر اعماق زمین داره روزی میده ..

      چرا باید نگران این چیزها باشیم

      وقتی خدایی به این عظمت و بزرگی داریم

      باید یادمون باشه داریم ازچه‌کسی درخواست میکنیم

      کسی که داره یک جهان رو مدیریت می‌کنه وکافیه بگه موجود باش موجود میشه هرچیزی ..

      باید روی شناخت درک وباور خداوند به عنوان تنها رب جهانیان بیشترکارکنیم خدارو بشناسیم حرفشو بفهمیم

      اگه ازش هدایت بخوایم خداکمکمون می‌کنه

      دوست عزیزم منم مثل شما هستم اما من سعی میکنم به این چیزهایی که برات نوشتم وگفتم درحد درکم تکاملم عمل کنم خداروشکر نتیجشم دارم میبینم

      پس بهتره با تعهد روی خودمون کارکنیم وبزاریم این تغییر باورها منجربه نتیجه بشه وطبق قانون یاهمسر شما تغییر می‌کنه یا ازمدارهم دیگه جدا میشین ..

      براتون آرزوی بهترینها رو دارم که العان اینجا دراین‌سایت خضوردارین هم شما هم من

      این خودش یک نشانه ای هست برای ما که واقعا تصمیم بزرگی برای تغییر خودمون گرفتیم ..

      ومطئن طبق قانون قانون که درقران هم گفته وعده ش حقه اگه ذهنمون رو کنترل کنیم اگر درمسیردرست ثابت قدم باشیم واستمرار داشته باشیم وناشکرنباشبم قطعا خیلی راحت و آسان به تک تک خواسته هامون میرسیم ..

      به امید الله مهربان

      در پناه خداوند یکتا باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مهدی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 858 روز

    سلام خدمت آقای عباس منش وخانم شایسته

    این دورهم تموم شد وخیلی دوره‌ خوبی بود ومن خیلی علاقه زیادی به این دوره ها دارم وهروز فایل

    گوش میدم وخیلی منوبه جلو هول میده

    درباره دوراهی که ما خیلی شاید زیاد توزندگی قرار

    میگیریم من همیشه به اون موضوع فکر میکنم وحال دل مو میسنجم واگه خوب باشه ادامه اون مسیری بهش فکر کردم واگر نه حال دلم بد بوده من

    مسیر دیگه رو انتخاب میکنم ولی خیلی از مسیرهای

    زندگیم نشونه میاد ولی ما بهش توجه نمی‌کنیم

    من هروقت توکارهام یه کاری میخوام انجام بدم ولی خوب پیش نمیره میفهمم یه جاش مشکل داره

    من چند سالی که تواین مسیر هستم واگه ما با خودمون روراست باشیم به راه درست هدایت میشیم وخوب پیش میرم خدای ما خیلی دوست داره ما هدایت شیم مشکل ازماهست که مقاومت داریم یا گیر ندمون ضعیف هست ولی اگه ما بخواهیم میشود به ساده تمرین راه چون من خودم

    آمدم ازهمونجای ناامید بی پولی قصه داشتن لذت نبردن از زندگی شرایط خوب نبودن کسب کار

    من اون دوره زندگی خیلی بد بود و به اون موقع فکر میکنم اصلا حالم بد میشه چون همه خوش بختی ها جلو چشم من بود ومن نمی‌تونستم ببینم

    ولی من ذهنم عوض شد با همو ن کسب کار و همون آدمها وهمون منطقه من پیشرفت کنم این

    حرفهای من میگم فقط کسی که بهش رسید می‌تونه

    بفهمه من با درخواست ازخدا زندگیم عوض شد من فقط سر سفره عید موقع سال تحویل ازخدا خواستم قرن جدید زندگی منم جدید کن وچند

    وقت بعد من آمدم تواین مسیر ومن هرچی استاد گفتن پذیرفتم وخدا ی عزیزم رو هرروز شکر میکنم

    نه با گریه زاری نه از روی طلب کارانه نه از روی عصبانیت فقط مثل کسی که عاشقش هستی باهاش حرف میزنم وازش سپاس گذاری میکنم

    من خدای خوبم روشاکرم به خاطر همه چیزهای

    که داده ونداده و بهترین هارو برای من نگه داشته

    خدا وقتی یکم میشناسیم میفهمی چی هست وچه قدرتی داره ومارو به موفقیعت می‌رسونه چون ازبهتر شدن ما همه از پیش ما سود میبرن چه از نظر ثروت چه از نظر دانش الان استاد از نظر درک قوانین پیشرفت کرده ببین چقدر مردم به راه درست

    خوب هدایت می‌کنه ولی اگه پیشرفت نداشت و

    یه آدم معمولی میشد چقدر برای مردم سود داشت

    ویژه مثال دیگه وقتی پول داریم وخرج میکنیم ببینیم به چند نفر داریم نون میرسونیم واگه ضعیف باشیم همیشه دست بگیر داریم وخداوندهم میخواد ما به بهترینش برسیم این چیزی من درک کردیم

    ما اگه متعهد باشیم و به قانون عمل کنیم مثل پیامبران طبق قانون پیش رفتن وچه نتایج خوبی گرفتن مثل حضرت یوسف ته چاه ذهن خودشو کنترل کرد و خدارو فراموش نکرد و به کجا رسید وطبق قانون رفت اولینش شکر گزاری هست که

    معجزه کرد برام صبح شب می‌نویسم توجه به داشته ها وحال دل خوب نگه داریم وکنترل ذهن

    وفکر نکردن به نکات بد ومثبت فکر کردن غیبت نکردن قانون های که استاد گفتن عمل کنیم من

    وقتی تازه آمدم توسایت رفتم سراغ فایل های رایگان واز اول هرروز دانلود میکردم وگوش میکردم

    وکم کم آمدم سراغ محصولات باید کم کم شروع کنیم قدم‌های کوچیک‌ پیش زمینه قدم‌های بزرگ

    هست و تشکر میکنم از استاد که صادقانه فایل می‌زاره روسایتو تا ما استفاده کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1261 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    با سلام خدمت دوستان عزیز

    گام آخر از پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    من با یک نیت و یک هدف وارد پروژه مهاجرت به مدار بالاتر شدم،چون قبلا تو پروژه خانه تکانی ذهن به هدفم رسیده بودم‌ با اون ذهنیت وارد شدم ،خداروشکر از عملکردم راضی هستم و تقریبا تونستم به هدفم برسم،از استاد عباسمنش و خانم شایسته بابت این آگاهی ها ممنون و متشکرم،همچنین از خداوند سپاسگزارم که من رو به مسیر درست هدایت کرده، خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: