مصاحبه با استاد | چگونه در دوراهی های زندگی، راه درست را انتخاب کنیم؟ - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1247 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    زمانی که بر سر دو راهی قرار می گیرید چگونه تصمیم درستی اتخاذ می کنید؟

    -بسیاری از دو راهی ها جواب مشخص و صحیحی داشته تنها به دلیل احساساتی عمل کردن دچار شک و تردید در تصمیم گیری می شویم

    -اگر اجازه ندهیم ترس ها شک ها تردیدها و نگرانی ها بر ما غلبه کند تصمیمات ما کاملا مشخص و واضح می شود

    -با لحاظ کردن احساسات در تصمیمات خود آنها را به دو راهی تبدیل می کنیم

    بنابراین همواره:

    -احساسات خود را هنگام تصمیم گیری کنترل کنیم

    -قوانین الهی را بررسی کرده و بر اساس آنها عمل کنیم

    -خواسته های خود را بررسی کرده و ببینیم گرفتن چه تصمیمی ما را به خواسته هایمان نزدیک تر می کند یا گرفتن چه تصمیمی باعث می شود به خواسته های بیشتری دست یابیم

    -از خداوند درخواست هدایت و نشانه کنیم تا بتوانیم مسیر درست را تشخیص دهیم

    -هنگام درخواست نشانه و هدایت از خداوند با ایمان و توکل به آنها عمل کنیم

    -هنگام درخواست نشانه از خداوند ترجیحات خود را درتصمیم گیری دخالت ندهیم

    -خداوند بسیار سریع به درخواست ما پاسخ می دهد

    -نشانه های خداوند بسیار واضح و مشخص است

    -در مورد نتایج حاصل از نشانه های خداوند قضاوت و پیش داوری نکنیم حتی اگر ظاهرآن ناجالب بود به آن عمل کنیم و بدانیم شکست و عدم موفقیت درس ها و تجاربی بوده است که به ما در رشد و پیشرفت بیشتر کمک می کند

    -ذهن خود را در تصمیمات هنگام دیدن نشانه های خداوند دخیل ندانیم

    -اگر به دنبال دریافت نشانه های متعدد باشیم در تصمیم گیری دچار اشتباه می شویم

    -معایب و مزایای تصمیمات خود را یادداشت کرده و هر کدام مزایای بیشتری برای ما در بر داشت همان را انتخاب کنیم

    -بسیاری از تصمیمات واضح هستند و نیاز به دریافت نشانه برای تایید درست بودن آن نیست

    -اخذ تصمیمات نادرست بسیار بهتر از عدم تصمیم گیری و همواره در شک و تردید باقی ماندن است

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 1687 روز

    بنام الله هدایتگرم💚🌱

    سلام به همگی وبه استادِ فوق العادم و خانم شایسته عزیزم🙂

    ماشالله هروز جوانتر و خوشتیپتر ،چقدر رنگ پوستتون زیباست عالیه☺

    الله مهربانمو سپاسگزارم به خاطر شما دو گوهر ناب❤ و به خاطر این مسیر سر سبز و باران زیبا با یک ملودی ارامش بخش در این مکان بهشتی.

    همیشه این سوالات و این اگاهی های ناب رو کسی متوجه میشه که حداقل یک بار در باره موضوع مورد نظر یک قدم رو برداشته باشه و رفته باشه تو دل ماجرا حالا میخاد هر هدفی باشه.

    یعنی سر دوراهی قرار گرفته باشه و بخاد راه مورد نظر رو انتخاب بکنه.

    من وقتی مطمئنم تو مسیر درستی هستم و به اندازه کافی رو خودم وذهنم کار کردم تا جای که بتونم قانون رو درک کنم، خیلی واضح متوجه میشم مسیر درستو که گاهی هم همین راه درست ممکن بوده به قول استاد به ظاهر و از دید من اون چیزی نبوده که من میخاستم

    ولی چون توکل داشتم و به خداوند اعتماد کامل رو داشتم با ادامه مسیر و حتی پایان مسیر متوجه شدم که چقدر به نفع من بوده و بهتر از این نمیشده،

    که همیشه یه چیزی رو خیلی خوب متوجه شدم به خاطر همون زیر پا گذاشتن احساسات بوده که مسیرو واسم روشن کرده به شرط اینکه مثل سیستم یعنی مثل خدا عمل کرده باشم به دور از احساسات و منطقی،

    چون جلوی خوب دیدن و درست انتخاب کردن منو همین احساسات میگیرفته که اون کارو یا به تعویق میندازم یا رهاش میکنم که فقط باید تحملش کنم که خودش کلی ادمو میندازه تو مسیر های تضاد..

    اصلا همین تو برزخ گیر کردنه ،یعنی سریع و صریح تصمیم نگرفتنِ که باعث میشه حتی جنس فرکانسات و باورهای درستت عوض بشه و بیشتر اذییت بشی

    این تصمیم گیری انقدر باید محکم و قوی و با اعتماد بنفس باشه که همین جسارت باعث میشه جهان بیشتر تورو هُل بده به تصمیمات درستر،و دقیقا متوجه میشی این راه یک راه بیشتر نداره و دقیقا تو خودت داری دو راهیش یا چند راهیش میکنی،چقدر عالی گفتین استاد☺

    دقیقا به قول شما این توکل و اعتماد به خداوند کارو خیلی راحتر میکنه،من خودم یک ماه پیش یه تصمیم مهم باید میگرفتم به لطف خداوند قبل از اینکه وارد اون تصمیم مهم بشم و از خدای خودم یعنی از این انرژی عظیم وسیستمی نشانه بخام با اسب زیبای شما آقای برونی😍 من هدایت شدم به مسیر درستم،خواب دیدم برونی با سرعت خیلی خیلی زیاد و پر انرژی و خوشحال میدوعه که حس خیلی خوبی بهش داشتم و با خوشحالی فقط صداش میکردم که فرکانسی متوجه میشد وقتی از خواب بیدار شدم همون لحظه صدای اذان اومد و گفتم این باید یه نشونه عالی باشه واسم که کلمه (سریع) بهم گفته شد،که چند روز بعدش متوجه شدم نباید زیاد زمان از دست بدم و منتظر کسی نمونم،و دقیقا دیدم چقدر راحت هدایت شدم چون ایمان و اعتماد و توکل واقعی داشتم به خداوندم.

    🍃پس وقتی ما نخوایم چیزیو تحمل کنیم درستر تصمیم میگیریم

    وقتی که ما میدونیم با اون تصمیم به بهتر شدن زندگیمون کمک میکنیم و احساسی عمل نکنیم متوجه میشیم درستر هدایت میشیم🍃

    این فایل خیلی باارزشه مثل تمام فایل های دیگه و به قول خانم شایسته وقتی اون دفترو خودکارتو میزاری جلوت و ثانیه به ثانیه صحبتهای استاد رو مینویسی تا اینکه گوش میدی فقط، فرقش خیلی زیاده.

    انگار بیشتر متوجه اگاهی ها میشی و من این کارو مدام انجام میدم و دلیل یکی از موفقیتهای زودم هم ،همین نوشتنِ و مدام تکرار کردنشونه.

    خدای مهربونمو سپاسگزارم به خاطر امروزِ قشنگم

    استادشما بینظیری🤗😘

    الهی بینهایت شکر که شماهارو داریم

    همگی در پناه الله مهربان🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1009 روز

    بنام خدا، سلام استاد عزیزم، مریم دوست داشتنی، وهمراهان خوب سایت عباس منش،

    یه روز خوب دیگه ویک فایل دیگه ویه عالمه پیام هدایتی، بریم که داشته باشیم، من هم درشمال کشور زندگی میکنم وتابستون وباروناش منو مست میکنه این هم فرکانسی باشما منو به وجد میاره، طبق برنامه همیشه مریم عزیزم که خیلی به جا ادرس دقیق میده برای گرفتن جواب، وهدایت میکنه واسه هرموضوع کجای سایت بری واین خیلی کمک میکنه که سردرگم نشیم، سوال اول راجب دوراهی ها، مسئله ای که من الان یکم درگیرشم، به قول استاد این دوراهی نیست تو اونو دوتا میبینی به خاطر شک وتردید، به نظرمن هرروز هرلحظه توزندگی ما با دوتا انتخاب روبه رو هستیم، چون توی جهان دو قطبی زندگی میکنیم تضاد بین خیرو شر، خوب وبد، اگر توی مسیر هدایت باشیم این جمله استاد کمک کننده بود برای من که هرچی پیش بیاد به نفع منه، فقط کافیه بسپاری، ذهنتو کنترل کنی، بخای، تسلیم باشی وازنشانه ها پیروی کنی، نشانه وقتی واضح که تو گوش به زنگ باشی که دریافت کنی، این شامل همه مردم نمیشه، فقط کسانی که ایمان اوردند، توکل کردند، من هر لحظه ازش توی هرشرایط کمک میخام، بعد میام تو سایت روی یه فایل کلیک میکنم وتماااام، کافیه که از ذهنت پیروی نکنی، چند وقت پیش جایی خوندم اگر نگرانی چرا دعا میکنی، اگر دعا میکنی چرا نگرانی، این جمله بهم میگه خب مگه نسپردی پس اعتماد کن، برو جلو فقط کافیه به یه موضوع نچسبی، نترسی، وقدرت رها کردن تمام خواسته هاتو داشته باشی چون خیلی ازما هم میخوایم خدا کمک کنه، هم مسیر خودمونو بریم واین تضاد باعث دودلی میشه، چه بارون قشنگی اتفاق همیشگی که هرگز برام تکراری نمیشه، صحبتهای مریم عزیزم وادرس درست که داد که کدوم محصول برای کدوم مساله س، بازم ممنونم، تجربه مریم جان راجب تسلطش به دوره ها، اولین کسی که دوره رو تهیه میکنه ایشونه این عالیه ومریم جان شایستگی این اولین بودن روداره، خیلی دوست دارم فایل راهنمای عملی رسیدن به رویاها رو بخرم امیدوارم که زودتر این اتفاق بیفته،عاشقتونم، وتوانایی پاسخ دادن به سوالها با تایپ ده انگشتی که به نظرم بزرگترین استعداد، ممنونم که توی این مسیر زیبا مارو شریک کردین من که خیلی استفاده کردم یکی از لذت بخش ترین موضوع ها توی سایت برام نوشتن وخوندن کامنت دوستای خوبمه ونوشتن تجربه هام که هیچ جای دنیا به این قشنگی نمیشه چیز یاد گرفت یه فضای عالی برای اظهار نظر، تبادل نظر، واشنایی با دوستان هم فرکانسی، خدایا شکرت بابت همه زیبایی های زندگی امیدوارم هرکجا که هستید، در پناه الله شاد، خوشبخت سعادتمند دردنیا واخرت باشید خدا نگهدار تا یه فایل دیگه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    ادیب گفته:
    مدت عضویت: 1345 روز

    سلام به استاد و همه دوستان عزیزم.

    به یک درکی رسیدم دوست داشتم باهاتون به اشتراک بذارم و خیلی ارزشمنده

    البته الان درکش کردم ولی مهم اینه چقدر بتونم عمل کنم بهش.

    من همیشه برام سوال بود که فرق افکار با باور چیه و کلا چه فرق هایی با هم دارن و هی میشنیدم از استاد که باورها افکار غالب هستند و اون ها هستند که شرایط رو رقم میزنند و بعد به خودم میگفتم پس اینکه ما در هر لحظه داریم فرکانس میفرستیم چی میشه اگه باورهای ما کار ها رو میکنن و اینا اصلا چقدر هر کدوم تاثیر دارن و … کلا فکر میکنم درباره اش تلبته همیشه باید فکر کنم چون به قول استاد همیشه باید سوال داشته باشی همیشه

    بعد اینو نوشتم تو دفترم: هر شخصی در هر لحظه میتونه در برخورد با دونفر دو برخورد مجزا داشته باشه و این منم که میگم چجوری با من رفتار کنه یا به من چی بگه چجوری؟ با فرکانس های هر لحظه ام. اون فرکانس های لحظه ایه من ممکن دچار پارازیت بشه، چجوری؟ با نجواهای ذهن و به همین دلیل فرکانس های غالب که قدرت بیشتری داره یعنی در مقابل نجواهایی که هر لحظه ممکنه بیاد و پارازیت ایجاد کنه مقابله میکنه و این قدرت بیشتر از تکرار بیشتر یا همون باور کردن ما نشات میگیره و کار اصلیو میکنه.

    و وقتی روی باورهات کار میکنی انرژی زیادی برای کنترل ذهن نمیخواد در اون لحظات بذاری چون دیگه ناخوداگاه رفته تو ذهنت و اتومات چیره میشه بر اون فرکانس ناجالب یا پارازیت که از نجوای ذهن میاد و چون در هر لحظه داریم فرکانس میفرستیم مهمه که باورهای ۸وبی داشته باشیم یعنی فرکانس های غالب و به همین دلیل باید ذهنمون رو کنترل کنیم در هرلحظه

    یه مثال میزنم: مثلا من دیشب اسنپ گرفتم تز جایی برم به جای دیگه من دارم روی اخساس لیاقت خودم کار میکنم تو هر زمینه ای و به خودم گفتم بهترین خودرو های اسنپ لایق خدمت به هستند و من قدردان اون ها و وقت من ارزشمنده و همیشه خیلی سریع ماشین ها میان برام، دیشب که اسنپ گرفته بودم یکم تاخیر داشت تو ماشین پیدا کردن ( البته تاخیرش در حد ۳ دقیقه اینا بود چون معمواچلا تا اسنپمیگیرم زیر ۳۰ ثانیه اوکی میشه هرجا باشم)، بعد همون لحظه نجوا اومد و گفت که دیدی دیر شد یا مثلا تو که میگفتی همیشه ماشین زود میاد بعد چون جهان به فرکانس های هر لحظه من پاسخ میده الان تو این لحظه مهم و حیاتیه من چه جوابی میدم چون نجوا که همیشه هست اون کنترل ذهن یا اون تقواعه مهمه بعد من تلاش کردم ذهنم رو سریع کنترل کنم و گفتن نه، چون قراره ماشینی که لایق منه و لیاقت خدمت به منو داره بیاد احتمالا الان میاد و دوستان ۳ ثانیه نشد که یه پژو پارس مشکی جلوی من ظاهر شد گفت کجا میرید گفتم فلان جا گفت خب من اسنپم بشین بریم و تو ماشین درخواست منو قبول کرد ( درخواست سفرم رو و همش خدا خدا میکرد کس دیگه قبول نکنه).

    یعنی به نظر من به همین سادگی کافی بود مثلا من بگم ای بابا راست میگه این ذهن چقدر دیر میاد یا چقدر شلوغه یا هر چی دیگه تا همه شرایط یه جور دیگه رفم بخوره.

    خدایا کمکم کن تو هر لحظه بتونم تقوا داشته باشم و کنترل کنم خودمو.

    یه حسی بهم کن این مطالب رو بنویسم.

    و من خیلی کار دار خیلییی الان صفره صفرم ولی خداروشکر که میدونم صفره صفرم

    عاشقتونم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2663 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیز و مریم جان

    چقد تحسین برانگیز هست در صلح بودن شما دو نفر

    از اینکه کل روز رو باهم هستین و باز همینقدر احترام همدیگه رو‌نگه میدارین و باهم مهربون هستین

    من عاشق این رابطه ها هستم هر چند اگه از این رابطه ها بخام باید ببینم خودم چقد براش تلاش کردم یادم‌میاد وقتی ب رابطه خودم نکاه کردم و دیدم که اونجوری که خودم میخام نیست

    مسئولیت و پذیرفتم چنین مکالمه ای با درون خودم کردم‌تو‌ اون‌ لحظه

    پریسا نباید بخای کسی بهت احترام بزاره در صورتی که تو ب اون بی احترامی میکنی

    اگه احترام میخای باید احترام بزاری

    اگه ارزش بخای باید ارزش قائل بشی

    اگه مهر و محبت بخای باید مهر و‌محبت و پخش کنی

    یادمه تو قدم اول (البته اون نوشته رو العان پیدا نمیکنم )

    انقدر از بعضی از آدمها بدم میومد که ظاهر میکردم‌اون احساس نفرت و اما العان آگاهانه مچ خودم و میگیرم و خودم و میکشم کنار و میگم همه جزئی از من هستن و من باید دوسشون داشته باشم حداقل دوسشون ندارم اصلا راجبشون فکر نکنم (دوس داشتن که زوری نیست)

    خلا ها نیومدن که من و‌نابود کنن باعث حسرت و کمبود من بشن

    دیشب ی مطلبی خوندم از سایت تلگرام‌عباس برزگر

    اگه نعمتی داری سپاسگذار باش و جشن بگیر

    اگه نعمتی و‌نداری سپاسگذار باش و رشد کن

    یادمه تو برنامه ی خندوانه فکر منم محمدرضا علی مردانی بود

    قدرت بیان میخاست و‌نداشت ،تلاش ۵،۶ماه کرد

    با‌تمام اون ترس ها و نگاهها و بالاخره رسید

    اون ایمان داشت بخودش و عزت نفس عالی داشت

    همونی که استاد میگه خودش و دید ،پذیرفت مسئله رو‌ دنبال حل مسئله شد تسلیم نشد و دست ب دامن خدا افتاد

    زمانی که تسلیم‌شد اتفاق قشنگه افتاد‌تو‌زمینه سلامتی

    اصل مطلب اینه اعتماد‌بنفس

    البته من خودم مهارت اجتماعی بالا دارم اما برای انتخاب دوست‌همیشگی‌خیلی‌‌ لول فکریم‌ بالا رفته و‌د‌وست دارم انسانهایی باشن‌کنارم‌که‌بال پرواز باشن برام

    استاد من العان خودم و مثل آتشفشان هاوایی تصور میکنم از دل اون‌همه تضاد چی ساخته از خودش

    اون‌همه آشوب رسیده ب این حد از زیبایی ،الله اکبر

    چ کرده فایل سفر ب دور آمریکا برای من سپاسگذارم

    من این‌و از خدای خودم میخام و براش دارم بها میدم

    چ ذهنی‌چ‌جسمی

    من جزوه دانشجوهای قانون سلامتی ،قدم ها و عزت نفس ،هستم

    من بهای بهشتی رو‌که میخام پرداخت میکنم

    بعضی موقع کم‌ میارم اما یاد‌حرف مایک میفتم

    گریه کن ،ناراحت بشو‌

    أما توش نمون

    بهرحال نباید‌انقدر نگاه تند‌و تیز ب خودمون داشته باشیم

    من هم تو‌دوران کودکی احساس خفگی میکردم یادمه همیشه فکر میکردم‌درون‌مادرم ‌درون‌ خاهرهام چ احساسی و چ‌نگاهی هست که انقدر آرومن نمیدونم ی همچین‌احساسی

    أما‌من همیشه سعی میکردم‌قافیه رو‌نبازم و‌اون‌اعتما‌‌بنفس و‌همیشه حفظ نگه دارم

    بهرحال من‌ تا همین‌العان‌و‌تا اخر عمر محتاج شنیدن‌این‌آگاهی ها هستم

    استاد و مریم‌جان خدا نگه دارتون باشه

    مریم‌جان‌این‌مدل مو‌بسیار زیباست

    نشانه امروز‌من‌مصاحبه ۳۰بوده و تفاوت مدل مو شما رو دیدم

    بسیار هم‌عالی شده این قسمت

    باز زمانی که تل قرمز میزنین ب سرتون 🤩

    من دوست دارم

    خدا حافظ همه ما باشه

    پریسا شعبانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1982 روز

    سلام استاد عزیزم

    من اولین کاری که هر روز انجام میدم استفاده از بخش هدایت اون روزه.

    حدود یک سال و نیمه که این برنامه هر روزمه

    و هدایت‌های دقیق تر و راهگشانر ازین بخش به عمرم ندیدم

    اینروزها که دارم روی دوره شیوه حل مساعل کار میکنم، سه تا موضوع بسیار اساسی و عمیق توی زندگیم وجود داشت که خداروشکر توی جلسه دوم بعد از کلی کنکاش درون خودم تونستم پیداشون کنم که توضیحاتتون تو صفحه اون جلسه دادم.

    اما موضوعی که باعث شد این کامنتو بزارم موضوع هدایت و الهاماتیه که خدا به قلب ما میکنه اما خیلی اوقات دقیقا همونطور که اشاره کردید ما برای قبول کردنش مقاومت داریم.

    یکی از مساعلی که خیلی خیلی شخصی بود و اصلا قابل گفتن نبود حتی تو دوره، یک مساله ای بود که بیش از یکسال منو رنج میداد به شکلی که زندگیو برام سخت کرده بود

    و من بارها قبل از شروع دوره و هزاران بار بعد از شروع دوره دربارش از خدا هدایت خواسته بودم.

    الان که فکر میکنم از همون روزهای اول خدا منو هدایت کرده بود ولی ذهن من میخاست اون مساله رو به شکل نود و نه درصد آدمای دیگه حل کنه و بنابراین تا همین دیروز صبح که دیگه خیلی واضح خدا مستقیم بهم کلماتی گفت ،من نمیخاستم روی حرف خدا حساب کنم .چون ذهنم راه حلو یه جور دیگه برنامه ریزی کرده بود‌

    راه حل چی بود؟

    من دیروز صبح با یک خواب بسیار بسیار بد از خواب بیدار شدم.و هنوز چشمام بسته بود ولی دقیقا توی خواب و بیداری گفتم اه عجب روز گندی که اینجوری شروع شد.هنوز چشمام باز نشده بود و در عرض چند ثانیه این اتفاقات افتاد.و دقیقا مثل یک فیلم که انگار یک گوینده یا راوی روی فیلم حرف میزنه یک صدای محکم و رسا گفت:

    فقط کافیه اعراض کنی.جهان فلان موضوعو از مدار تو خارج میکنه.

    این صدا انقدر محکم و واضح بود که من پاشدم نشستم روی تخت.

    به جرات میتونم بگم ندایی با این قدرت و شفافی تو تمام عمرم نشنیده بودم.

    موضوعی که توی خواب دیده بودم ارتباط مستقیم و غیر قابل انکاری دقیقا با مساله من در واقعیت داشت.از تمام جوانب.

    و صدها بار شاید هزار بار خدا به طرق مختلف دقیقا اینو بمن گفته بود.ولی من ازونجایی که راه حلو یه چیز دیگه میدونستم.یعنی برام مهم بود که هم نتیجه تغییر کنه و هم اطرافیان به گوششون برسه که من فلان موضوعو از فلان روش حل کردم و یجورایی اعتبارشو بخودم بدم حاضر نبودم به الهامات خدا عمل کنم و عملا اون رنج هر روز داشت رشد می‌کرد و کشنده تر میشد.

    ولی همین دوروز پیش که داشتم جواب سوال جلسه دومو می‌نوشتم که کامنت کنم دوباره تمام که توی دفترم مینوشتمو مرور کردم و هر جا اون مساله رو میخوندم میگفتم دوتا از بزرگترین مساعلم حل شد یا بهتره بگم ریشه اش مشخص شد کاش اینهم حل میشد.

    در واقع راهش بهم گفته شده بود ولی من اصرار داشتم یجور دیگه حلش کنم

    ولی دیروز صبح با این اتفاق دیگه کاملا انگار برام واضح شد که راه چیه.

    چرا من اصرار دارم به همه بگم آره منننننننن این موضوعو اینطوری حلش کردم.

    چرا برای اینکه بقیه به به و چه چه کنن دارم خودمو آزار میدم.مگه بیمارم؟

    خود آقاجان به حرف خدا گوش کن و اون موضوع از مدار تو خارج میشه.جهان اینکارو میکنه تو نمیخاد کاری بکنی.

    همونطور که استاد گفتن هدایتها خیلی واضحه ولی این ماییم که برای عمل بهشون لج میکنیم با خدا.

    یا مثلا حتی در مورد مساعل مالیم که ریششو پیدا کردم،

    خدا دیگه مثلا چجوری باید بمن ثابت کنه که ریشه مساعلت توی باورهای مذهبی نهفته در درون خودته.

    قرانو هم که داری میخونی ( با نگاه فرکانسی)

    داری میبینی اون حرفهایی که مذهب میزد که اگه پول داشته باشی از خدا دوری میشی یک مشت دروغ بوده‌ و خدا دقیقا همه جا برعکسشو گفته.

    دیگه حمید دنبال چی هستی؟؟؟

    فقط باید با نکات مربوط به جلسه سوم اون باورهارو تو وجودت نهادینه کتی.

    یعنی خدا سمت خودشو کامل انجام داده مونده سمت تو.

    چرا بجای عمل به آنچه بهت الهام شده باز نشونه های بیشتر میخای.

    دیگه نشونه ای واضح تر از اون همه آیاتی که بررسی کردی از کجا باید بیاد؟

    همین مسیرو پیش برو و سعی کن عمل کننده به الهاماتت باشی نه این که همش دنبال نشونه بگردی.

    چه حرف زیبایی زد استاد:

    گفت بعضی چیزا اصلا احتیاجی به نشونه نداره و دیگه تو کاملا مطمئنی که راه درست چیه.

    دیگه تردیدت واسه چیه؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 823 روز

    به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست درود خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم

    من مدتیه که روی باورهای ثروت کار می کردم تصمیم گرفتم باورهای جدیدی رو بسازم، تنها مکالمه ای که می شنیدم این بود که باورهای توحیدی رو شروع کن، برای من جالب بود که بعد از بهبود یک مرحله خدا من رو به مرحله بعدی هدایت کرد.

    با خودم فکر کردم چه خوب من تو دو راهی قرار نگرفتم و به راحتی وارد مرحله عالی تر که مطمئنم نتایجم عمیق‌تری هم با خودش داره، شدم

    واقعاً استاد صحیح میگن که زمانی که قوانین رو عمل می کنید و در مدار درست قرار می گیرد با استمرار تو اجرای قوانین، آسان میشی برای آسانی ها و من خیلی راحت به مدارهای بالاتر وارد شدم.

    به خودم خیلی افتخار کردم، به خاطر تعهد عمل به آموزش ها

    هفته گذشته مشکلی برای برادر کوچیکم، پیش اومد و خواهر و برادرم به شدت درگیر شدند و اتفاقات ناگواری برای اونها هم پیش اومد و چون من به اون قضیه ورود نکردم مشکلی برای من پیش نیومد و البته خبر دار شدم آخرش قضیه به خیر و خوشی تموم شده.

    دوستان همفرکانسیم اصول آسونه متعهدانه بهش عمل کنید ایمان داشته باشید خدا شما رو هدایت می کنه.

    هر مسیری ویژگی خودش رو داره و همه مراحل زندگی هم مثل هم نیستند از مسیر لذت ببرید و درسهاش رو یاد بگیرید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1319 روز

    کامنت شصت و هفتم

    25 بهمن 1403

    خونه تکونی ده روزه:

    پروردگارم تو وقتی تعهد آدم رو می بینی مسیر رو براش هموار می کنی.

    امروز همه ی کارها رو انجام دادم.

    فقط گردگیری درها مونده و جارو زدن اتاق دخترکم.

    همه چیز به همین سرعت حل شد و تمام کارها انجام شد!

    خدایا شکرت به خاطر اینکه کارهام داره تموم میشه.

    سپاسگزارم.

    تعهد سوم:

    خدایا شکرت که خونه تکونیم انقدر سریع پیش رفت.

    امروز اصلا برنامه نداشتم مبل ها رو تمیز کنم. اما تو اتفاقات رو طوری کنار هم چیدی که کارهام خیلی سریع تر پیش رفت و من کارهایی که قرار بود فردا انجام بدم رو هم انجام دادم. سپاسگزارم.

    خدایا شکرت که خونواده ی همسرم انقدر فوق العاده هستن. امروز با اینکه خودشون قرار بود سقف خونشون رو رنگ بزنن، اما باز هم از دخترکم مراقبت کردن که من بتونم به کارهام برسم.

    خدایا این انسان ها شگفت انگیزانه عزیزن. همشون رو سالم و سلامت نگه دار. شکرت.

    خدایا شکرت به خاطر ناهار فردا که از مامان نازنین همسرم بهمون رسید و نیازی نیست برای فردا غذا بپزم.

    خدایا شکرت به خاطر سلامتی هممون. سلامتی خودم، همسرم، دخترم و خانواده هامون. سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    ژیلا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به خانم شایسته ی عزیز

    سلام به همه دوستان گلم

    و سلام به خود خودم

    خدارو سپاسگزارم که توفیق نوشتن داد

    وقتی دیدم گام آخر رو عنوان کردن و قراره بزودی دوره ای که استاد مدتها براش تحقیق کرده رو رونمایی کنید یه احساس عجیبی بهم دست داد احساس شادی و شعف درونی همراه با ترس و نگرانی از خدای قادر مطلق خواستم تا منم در مدار این دوره قرار بگیرم الان ذهنم داره بهم می‌خنده و ریشخند میزنه ولی من با توجه به فکت ها و تجربه های قبلی بهش میگم چطور قبلاً شد الآنم میشه چطور براحتی سه چهار تا محصول رو خریدم الآنم اگه ایمانم رو حفظ کنم و توکل کنم حتما حتما میشود

    میشود

    بله من سپاسگزاری میکنم و ادامه میدم لاجرم نتیجه اتفاق خواهد افتاد این لاجرم رو خیلی دوست دارم

    آغاااا کامنت داداش ابراهیم رو خوندم کلی خندیدم بعدش آهنگ شیرین شیرینو دانلود کردم واااای اشکم در اومد بخدا یاد چیزایی افتادم و اشکام رو هی پاک میکردم

    خوبه منم بگم خدا اشکاتو دربیاره که اشک منو درآوردی والا

    ولی نه

    همیشه برای همه بهترین ها رو آرزو میکنم

    این روزا یکمی از لایه های درونی ذهنم برام آشکار شد و خدا رو شکر حداقل یک درجه از قبل خودم بهتر شدم

    همسرم شبها یکی از کانالهای ماهواره رو نگاه می‌کنه استاد شهبازی درس‌هایی از مولانا رو توضیح میدهند

    چقدر شبیه آموزه های استاد هست اصلا خودشه

    اصله

    از من ذهنی سخن میگن که چقدر می‌تونه ما رو به بیراهه بکشونه هر وقت این من ذهنی رو تونستی بزاری کنار الهامات از قلبت تراوش می‌کنه قلب جایگاه الهامه پس باید پاکه پاکه پاک باشه خالی باشه عاری از هر گونه کبر و حسد و دروغ و …تمام صفات رذیله باشه صاف که شد اونوقت الهامات خیلی روشن و واضح میاد بالا

    خدایا شکرت بخاطر این آگاهی ها

    غرق نور الهی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1319 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خداروشکر میکنم امروز هم با فایل مصاحبه با استاد کلی آگاهی‌های زیادی را دریافت کردم و درس‌های زیادی یاد گرفتم از این فایل ارزشمندخدایا شکرت که چقدر راحت به ما الهام میکنی و ما باید راحت فقط انجام بدیم خدا جونم همینطور کمکم کن به همین الهامات توجه کنم تا الهامات بزرگ رو هم درک کنم و باورهامو در همه زمینه‌ها تغییر بدهم برای رسیدن به یک زندگی توحیدی با ثروت فراوان و با رابطه و عشق همراه شادی و سلامتی و خوشبختی

    بعضی اوقات قانع نمیشیم که به نشونه خداوند اطمینان کنیم،یا با خودت میگوییم که شاید این نشونه از طرف خدوادند نباشد؟ وقتی که منتظر نشونه های بعدی هستیم شروع میکنم به شک و تردید و اعتماد خودمان را نسبت به خداوند کم میکنیم و همه بار را خودمان بر دوش می کشیم ولی وقتی که به خداوند اعتماد کنیم هر لحظه خیال راحت است که او پشتیبان ما هستش و خودمان دیگر تنها نمیبینم.

    ما در جهان دو قطبی زندگی میکنیم، که هر لحظه بر سر یک دو راهی قرار میگیریم،نکته این جاست که باید برای هر تصمیم مان از خداوند هدایت بخواهیم و رودروایسی کنار بگذاریم که برای این تصمیم کوچیک منتظر خداوند باشم، ما باید عادت کنیم برای هر کارمان از خداوند هدایت بخواهیم و ذهنمان را آرام کنیم ،چون همیشه محتاط هستش و ما را می ترساند، این جاست که باید تسلیم کامل خدواند باشیم و هیج روزنه ترسی را به خودمان راه ندهیم.به نظرمن هرروز هرلحظه توزندگی ما با دوتا انتخاب روبه رو هستیم، چون توی جهان دو قطبی زندگی میکنیم تضاد بین خیرو شر، خوب وبد، اگر توی مسیر هدایت باشیم این جمله استاد کمک کننده بود برای من که هرچی پیش بیاد به نفع منه، فقط کافیه بسپاری، ذهنتو کنترل کنی، بخای، تسلیم باشی وازنشانه ها پیروی کنی، نشانه وقتی واضح که تو گوش به زنگ باشی که دریافت کنی، این شامل همه مردم نمیشه، فقط کسانی که ایمان اوردند، توکل کردند

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: