مصاحبه با استاد | اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود - صفحه 17

315 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    باران و ایوب گفته:
    مدت عضویت: 1623 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و همه دوستان

    باران:

    تمرکز کامل گذاشتن روی یک کار، چقدر در نتیجه نهایی تاثیر دارد؟

    جوب این سوال خییلی زیاد ،استاد مثلا من همین فایل هایی که گوش میدم هروقت با تمرکز با دقت گوش میدم به آگاهی های زیادی میرسم نتیجه عالی میگیرم ،من صبح اومدم رو سایت گام 25و گذاشته بودین دانلود کردم دوست نداشتم سرسری. گوش بدم وقت نکردم تا الان اومدم تو خلوت با آرامش گوش دادم و خیلی نکات عالی داشت برام ،من برا همه دوره ها هم اینجورم با تمرکز گوش میدم و مینویسم و خداروشکر نتایج عالی و گرفتم .استاد من درمورد کارم که شروع کردم دیشب سجده شکر کردم و فقط اشک میریختم ،من دیشب 3تا سفارش شیرینی داشتم که اولین بارم بود که درست کردم و امروز اون مشتریام تماس گرفتن اینقد تعریف کردن گفتن عاشقش شدیم ،من تمرکز کامل گذاشتم رو کارم شبا دیر میخوابم ،روزا زود بیدار میشم همش دارم کلیپ میبینم. تحقیق میکنم چون دوست دارم تو کارم پیشرفت کنم و با عشق تمرکز گذاشتم رو کارم ،دیشب وقتی مشتریام تماس گرفتن برا امروز سفارش دادن اول گفتم خدایا عاشقتم فقط خودت کمکم کن خودت آشپزی قشنگ همه چیو خودت درست کن ،وقتی کارم تموم شد از شدت ذوق برا کارم سجده کردم و فقط خدارو شکر میکردم که خودش همه کارو قشنگ درست میکنه ،استاد من واقعا همه تمرکز و حواسمو گذاشتم رو کارم هرروز یه چیز جدید یاد میگیرم ،دیروز رفتم تمام وسایل شیرینی پزی و خریدم جالب اینجاست استاد رفتم تو مغازه گفتم خدایا به امید خودت من هیچی بلد نیستم چیا بخرم خودت بگو ،رفتم همش چیزایی میومد ذهنم که دقیقا دیشب اون سفارشارو بهم گفتن .و من هرروز ایمانم قوی تر میشه برا پیشرفت و میدونم خدا کمکم میکنه چون بهش اعتماد کردم .

    خدایا شکرت برا تک تک لحظه های زندگیم که کنارم بودی عاشقتم .

    استاد عزیزم ممنونم ازت برا این آموزه های بی نظیرت و سپاس از خانوم شایسته عزیز برا این پروژه عالی دمتون گرم .

    خدا نگهدار همگی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    بازیار گفته:
    مدت عضویت: 895 روز

    به نام خدای مهربان

    درود بر استاد عباس منش بزرگوار

    و درود به استاد شایسته مهربان

    و درود به همه مهاجران در گام 25.

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

     اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود.

    “إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّىٰ 

    همانا تلاشتان گوناگون و پراکنده است؛”

    استاد عزیز همین طور که اشاره کردین اصلی ترین پاشنه آشیل من در همه زندگی و دلیل نرسیدن به اهدافم همین عدم تمرکز بوده و هر وقت در کاری همه تمرکزم را گذاشته ام به نتیجه رسیده ام.

    من علیرغم این که مدتها هست سعی کرده ام تلویزیون نبینم و در شبکه های مجازی هم نباشم، اما چند وقت پیش از طریقی، شاهد یک بگو مگوی رسانه ای بین دو تا بزرگوار و قهرمان ورزشی( علیرضا دبیر و علی دایی)بودم آقای دبیر گفته بود علی دایی اگر میخواد در فوتبال مدیریت کند باید بیزنس را رها کند و تمرکزش را روی فوتبال بگذارد و قطعا هم موفق می شود و علی دایی هم ناراحت شده بود و شیطنت های رسانه ها هم بیشتر به این بحث دامن زده بود.

    من با وجود این که طرفدار علی دایی هستم ولی انصافا الان که صحبت های استاد گوش می کنم متوجه شدم آقای دبیر داره درست میگه. شما نگاه کنین با وجود اینکه علی دایی بازیکن بسیار بزرگی بوده هیچ وقت مربی خوبی نبوده و این بخاطر عدم تمرکز صددرصدی روی مربی گری بوده.

    از آن طرف گواردیولا در زمان بازی خیلی بازیکن سرشناسی نبود ولی اومد همه مربیان بزرگ را کنار زد شاید خیلی ها بگویند استعداد مربی گری داشته ولی من معتقدم که بخاطر نپرداختن به حاشیه ها و تمرکز روی کارش بوده و البته که ابزارهای بعدی مثل ایده و حتی شانس به کمک می آید. از آن طرف بازیکنی مثل دیوید بکهام که شما بارها مثالش را در جاهای دیگه زدین از هر ده تا کاشته 9 تاش گل میشد خودش بارها گفته که چقدر تمرین کرده برای این کار ، یا کریستین رونالدو که شاید استعدادش به اندازه مسی نباشه، یک وقتی مصاحبه ای از کی‌روش خواندم می‌گفت زمانی در منچستر تمرین‌ها که تموم میشد،همه بازیکنا میرفتن اما رونالدو تا دیر وقت به تنهایی تمرین می‌کرد. به گفته شما تمرکز مثل نگه داشتن ذره بین در یک نقطه هس که با متمرکز کردن نور خورشید یک چوب را می سوزاند .،

    در کل “هر ورزشکاری که نتیجه گرفته به این دلیل نتیجه گرفته که صدرصد تمرکزش را گذاشته بر روی ورزش(از لحاظ تغذیه،ذهنی و جسمی)”

    “وقتی شما فقط بر روی یک موضوع خاص تمرکز می کنی به طرز جادویی ایده هایی به شما الهام میشه ، مراحلی را می روید که هرگز در زمانی که تمرکز ندارید به شما گفته نمیشه.”

    بهترین مثال خود استاد که تمام دستاوردهای زندگی و نتایج درخشان از طریق تمرکز گذاشتن روی اهدافشان بوده.

    یک مثال دیگه از خود استاد در مورد زمین 60هکتاری و ایده ای که داشته اند، و همه شرایط اجرایش را داشته باشی واقعا میتونه هر کسی را وسوسه کنه اما استاد میگه بخاطر بخشی از تمرکزشان را درگیر می‌کرده آن را دنبال نمیکنن.

    من هم یادم باشه که اگه همچین فکری اومد که میتونم همزمان روی دو تا موضوع کار انجام دهم توهمی بیش نیست و فکر نکنم که تمرکز روی دوتا موضوع تمرکزم 50-50 میشه

    بلکه تمرکز میشه 8-8 یعنی بیش از 90درصد تمرکز باد هوا میشه و از بین میره.

    تمام افراد موفق و مشهور، دلیل موفقیت شان تمرکز کامل روی اهدافشان به مدت طولانی بوده.

    یک مسئله مهم دیگر این هس که باید بفهمی که آن هدف چقدر مهمه و آن را به عنوان اولویت در راس کارها قرار دهی و به خودت بگویی چقدر حاضری برایش هزینه بپردازی؟

    باز هم از ویژگی های بسیار بارز استاد به عنوان یک الگو که خانم شایسته به آن اشاره میکنه اینکه اگر یک مسیری را هر چند وقت و هزینه صرف آن کرده باشند اگر فهمیدن اشتباه هس با جسارت و شهامت کامل از آن مسیر برمیگردن و البته که استاد میگن که بحث درست و غلط هم نیس موضوع اینه که آن مسیر در راستای هدف و خواسته نیست.

    و به قول خانم شایسته خیلی ها همین جا گیر می افتن و شهامت ندارن عواقب تصمیم‌شان را بپذیرن.

    وقتی که استاد یک رابطه چند ساله را که در اواخر دچار یک چرخه معیوب بوده و احساس میکنن نمیتوانند روی هدفشان تمرکز کنن، دیگه منتظر نمیمونن که مردم چه میگن یا چقدر وقت و هزینه صرف این رابطه شده، کاری که خیلی ها برای حفظ آن دست به هر کاری میزنن، استاد به راحتی این رابطه را کات میکنن بخاطر تمرکز صددرصد روی هدفشان.

    و این نشان می‌دهد که استاد مناسب ترین و با صلاحیت ترین کسی است که میتوانند در مورد تمرکز صحبت کنن.

    و یک موضوع مهم دیگر که باز هم استاد در فایل های دیگه صحبت کردن اینکه اگه کاری کنین که با آن مشکلی از آدم‌ها حل شود قطعا نتیجه آن کار ثروت خواهد بود مثل دوره تند خوانی که که خیلی ها به آن نیاز داشتن و دوره قانون سلامتی که انشالله من هم بخرم و خلاصه که همه کارهای شما پر از خیر و برکت هم برای خودتان و هم برای بسیاری از افراد دیگر بوده.

    استاد خیلی سپاسگزارم

    22 11 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1576 روز

    سلام به استادخوبم ومریم جانم واعضای عزیز خانواده ام

    ردپای گام 25

    استادجان امروز من تماما از صبح تا خود شب تمرکزی داشتم روی مهارت جدیدی که یادش گرفتم کارمیکردم وتمرین میکردم

    به ی باگ خیلی بزرگ هم خوردم ولی انصافا دست از تمرکز نکشیدم و تا لحظه ای که در توانم بود روش کارکردم.از ی جایی به بعد دیدم درست نمیشه یاد شماافتادم که میگید تمرکزتون رو روی ناخواسته ها نزارید وحالتون رو خوب نگه دارید

    دیدم دارم وارد فاز غر زدن و ناراحتی میشم پس خیلی آروم کنارش گذاشتم واز خدا خواستم بعدا که اومدم سراغش کمکم کنه که حلش کنم ودستانش رو برام بفرسته.

    فایل امشب هم باز شرح حال امروز من بود.چقدرجالب

    ی مدتیه ی اتفاقاتی واسم افتاده که تعمدا ازش دوری کردم چون ترجیحم این بود که تمام تمرکزم روی مهارتی باشه که دارم یادمیگیرم

    چون بقول مریم جون خودمو میشناسم که با چه سرعتی تمرکزم ازبین میره.ومن انقدرها ثروتمند نیستم که بخوام جبران تمرکز از دست رفتم و خساراتی رو که ببارآورده بپردازم.

    راجع به تمرین این قسمت بایدبگم که:

    من اولین راه حلم موقع انجام کار تمرکزی قطع کردن اینترنت گوشیمه که میدونم اگر نوتیف بیاد ازاونجایی که دوست ندارم کسیو چشم انتظار بزارم سریع میخونم وجواب میدم.که اینم کاراشتباهیه وگمونم ریشه درکمالگرایی داره

    راه دوم دور کردن گوشیم از خودمه.یا میزارمش توکیفم وکیفمم دور میکنم ازخودم یا میزارمش داخل پذیرایی وخودم داخل اتاقم

    توی خونه ما چون گوش مادرم ضعیفه صدای تی وی خیلی بلنده همیشه ومقاومت زیادیم به استفاده از سمعک دارن وخیلی استفاده نمیکنن.ومن چون حواسم پرت میشه با صدای تی وی

    منم بعنوان راه حل سوم دراتاقم رو میبندم وصدای موسیقی های بیکلام گوشیم رو تاآخر بالا میبرم که باعث میشه رو نت برداری های فایلهای سایت یا تجسماتم متمرکز شم

    حقیقتش خیلی برام مهمه که تمرکز بالایی روی این مهارتم بزارم.به حدی که نه جایی میرم نه کار بیهوده ای انجام میدم.تقریبا همش پای سیستم نشستم ودارم روش کارمیکنم.

    گاهی اوقات خیلی خسته میشم و ترسها به سراغم میاد.زمزمه های شیطانی که چقدرسخته ولش کن برو دنبال ی کارآسونتر ووو

    ولی ی تشر به خودم میزنم و به کارم ادامه میدم.

    نمیگم عاشق اینکارم ولی خیلی بهش علاقه پیداکردم.دلم روشنه بهش که آینده خوبی داره.

    راستی استادجان اینم بگم امروز خواهرم ی سر اومد خونمون ولی درحد3دقیقه پیشش نشستم اونم برای رفع خستگی ومنتظر آپلود ی فایل بودم.دیدم حیفه تمرکزم رو بردارم و برم توجمع و حرفهایی بشنوم که قطعا برای من هم بی فایده بود هم غیرجذاب

    استادم مریم جون راجع به بازگشت شما ازمسیراشتباه ویامسیر نادلخواه گفتن

    چند وقت پیش ی ضرب المثل ژاپنی خوندم که مصداق بارز صحبت های شماست:

    (اگر سوار قطار اشتباهی شدید ،

    در نزدیک‌ترین ایستگاه پیاده بشید،

    چون هرچه پیاده‌شدن شما بیشتر طول بکشد،

    سفر برگشت شما گران‌تر خواهد بود.)

    این عاقلانه ترین وهوشمندانه ترین ضرب المثلی بودکه شنیدم.همونطور که استادعزیزمن قبلا این حرفها رو برام توگوشم زمزمه کرده بود.

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سعید ذاکری گفته:
    مدت عضویت: 2907 روز

    سلام استاد شجاع و بینظیرم و سلام به خانم شایسته فوق العاده که عاشقانه استاد رو تحسین می‌کنه و نکات مثبت استاد رو بازگو می‌کنه

    این جلسه شما درباره یک موضوع بسیار کلیدی گفتین و اون داستان تمرکز بود . تمرکز روی هر موضوعی که برای ما خواسته است . و چقدر خوب این خوب یا بد بودن رو از خواسته یا ناخواسته بودن تفکیک کردین . اینکه لزوما ناخواسته ها بد نیستند .

    برگردیم به اصل داستان

    تمرکز پاشنه آشیل همه ماست . وقتی خوب این موضوع رو درک می‌کنیم اونوقت برای پیشرفت در موضوعی تمام تمرکزمون رو روی حل اون موضوع و پیشرفت در اون حوزه قرار میدهیم . اونوقت در اون مدت کم که تمرکز داریم ایده های جادویی به ما گفته میشه الهاماتی به ما گفته میشه که اگر سی سال هم تمرکز نکنیم به ما گفته نمیشه و درک و فهم همین موضوع چقدر می‌تونه ما رو متفاوت کنه و ارتقا بده و رشد بده

    نکته مهم دیگه ای گفتین که واقعا فوق العاده اس

    اگر همزمان روی دو تا موضوع تمرکز کنیم نتیجه پنجاه پنجاه نمیشه چون تقریبا 90 درصد تمرکز از بین میره و نتیجه ای حاصل نمیشه.

    اگر میخواهیم مثل انسانهای بزرگ تاریخ نتایج بزرگگگگگگ بگیریم فقط راهش اینست که روی علاقمون تمرکز صددرصد بذاریم و تمام

    البته که وقتی به موضوعی علاقمند هستیم تمرکز گذاشتن کار خیلی راحت تره

    باید ببینیم برای اهدافمون چقدر حاضریم بها بدیم چقدر حاضریم براش تمرکز بذاریم

    قربانی کردن برای خواسته ها همینجا مفهوم پیدا می‌کنه

    داستان تمرکز مثل داستان ذره بینه که اگر صددددددد سال هم جابجا کنیم گرمایی حاصل نمیشه ولی وقتی تمرکزی روی یک نقطه فوکوس میکنیم میتونیم اونو در عرض چند ثانیه بسوزانیم.

    وقتی اینو درک می‌کنیم در کنار کارمون کار دیگر انجام نمی‌دهیم که بخواهیم یک مقدار هم پول از اون مسیر بدست بیاوریم چون میدونیم با این کار هر دو تا رو نابود میکنیم.

    استاد چقدر شجاعت و شهامت و ذکاوت شما رو تحسین کردم

    واقعا چند نفر مثل شما شهامت داره ادامه مسیر رو قطع کنه وقتی بفهمه این اون مسیر خواسته اش نبوده مثل حذف دوره تندخوانی و یا جمع کردن دفاتر کاری از استان ها ، علی رغم اینکه کلی میتونه باهاش پول بسازه

    استاد واقعا لذت میبرم و تحسینتون میکنم

    اینکه هر جایی نیازی احساس کردین پر قدرت تمرکز گذاشتین و اون موضوع رو حل کردین و بعد ادامه مسیر رو رفتین یا اینکه وقتی پاسخ درست سوال تون رو بدونین بی معطلی اون رو اجرایی میکنین و اینجوری شما با تمرکز کردن و عمل کردن به اون آگاهی ها و الهامات یک استاد و متخصص به تمام معنا در اون مسیر میشدین.

    و وقتی من به خودم نگاه میکنم خیلی بیشتر نیاز دارم روی این قسمت کار کنم

    البته که یک سری جاها با همین تمرکز نتایج عالی گرفتم .

    استاد اینو هم دوست دارم اضافه کنم که خود تمرکز کردن هم شهامت و شجاعت میخواد .

    چون ذهن میاد ترس هوایی در دلت ایجاد می‌کنه که نذاره تمرکز کنی برا همین خاطر هست که فقط عده کمی میتونن به این شکل عمل کنند و نتایج بزرگی بگیرن

    باز هم از استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربانم هزاران بار سپاسگزارم که شرایط مهاجرت به مدار بالاتر رو برای ما فراهم کردین

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان.

    تمرکز لیرزی…بزرگترین موفقعیت! من طی این سه سال.!الله اکبر….این سه سال کجا!؟………و اون 10 سال کجا!؟…

    دقیقا به اندازه چند میلیارد سال نوری بیین کهکشانها متفاوته!…

    سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم .بهشتی که معنای زندگی کردن را به من آموخت…

    من با ورودم به” لطف الهی” در این سایت..هدایت شدم ،توی مواردی که همیشه ازش فراری بودم..

    به لطف خدا با تمرکز قوی تا یکسال نیم تونستم درسی که سالها بخاطر مشروط شدم و یا به زور نمره میگرفتم..

    بازم به لطف خدا…همه،” رحمتش خودش بود..یه حسی بود..بهم میگفت باید انجامش بدی…

    و من تمرکز صدردصد قدم به قدم…

    که میتونم ساعتها در موردش:صحبت کنم…

    تونستم این حیطه رو به 80 درصد بیارم..

    یادمه چند نمونه کارم انجام دادم ،با بهترین ورژن روز دنیا…

    و بازم به لطف الهی و هدایت الهی…بهم گفت..بیا تمام تمرکزتو بزار روی این نقطعه کوچک

    مثل یه سینی حبوبات همه یه شکل باشه.توی یه جنبه باشه..حالا تو وسط این موارد…یدونه تک تنها نشسته!…با همون چشمای خوشکلش بهم نگاه کنه..بهم بگه بیا با هم دوست بشیم…

    من تو حیطه دستکش های زنانه کشی کاربردی.که این اسمم خداوند بهم الهام کرد.اسمشم گذاشتم!به .اسم دوم خودم..نرگس….

    به لطف خداوند بازم بهم گفت روی الگو شناسی کار کن…تا عید 403.بهم الهام رسید..همون ایده سال گذشته رو از امروز استارت بزن…

    طی این سه سال..شخصیتم و بیزنسم با هم رشد کرد…

    و من شروع کردم….

    دقیقا اسفندماه بهم الهام شد.من کارامو انجام دادم بررسی کردم تمرکزی دوخت کردم نمونه کار اماده کردم….و…شب عید بهم گفت!… باید بری نمایشگاه داخل شهری تو فلان قسمت…

    و بازم تمرکزی و بازم و بازم لطف خداوند ..میترسیدم ولی بهش عمل کردم..

    یه شخصی که از دوستان بچگیام بود…بعد از سالها دیده بودمش…

    بهم گفت میشه دستکشتو بپوشم..هر کاری کرد برای دستش تنگ بود..و شوهرش گفت نپوش پاره میشه..من فقط داشتم روی کارم تمرکز میکردم چرا تنگه!؟

    چرا این مورد رو داره…و بازم بعد چند روز پروجکت کردن خودم دیدم اکثرا همین مشکل رو دارن..

    و من چیزی رو تولید کردم بازم طبق الگوشناسی روزهای اول هدایتم…و کار کردن در این پروسه….

    و قدم به قدم…

    باعث شد…یه ورژن عالی که طی 10 ماه تمرکزی هر بار بهتر و راحت تر بشم…کار کردم.چون داستانش هر سری یه موردی بود!……

    تونستم بازم با الهام به خداوند و یسری غلبه بر ترسهایی اینکار رو با ورژن عالی برسونم..

    یروز تو همین مابیین که داشتم روی خودم و روی مهارتم و بهتر شدن کار میکردم..

    بهم گفت باید بری تمام مغازها ها کارتو پروجکت کنی.قبلشم یسری کارهای عزت نفسی طی 6 روز انجام داده بودم.دقیقا روز هفتمی این ایده اومد که باید قدم بعدی رو برداری…دقیقا یه چند ماهی گذشته بود…

    همون شخصی که توی نمایشگاه دستکشمو پوشید با اولین ورودم برای پروجکت کردن..جلوی اولین مغازه ایستاده بود الله اکبر…

    یه حالتی شدم.همونجا خداوند از طریق نشانش بهم گفت..دقیقا ساعتی که بهم گفت ساعت 7 تابستونم بود…حرکت کن…حرکت کردم دقیقا زمانی بهم نشون داد که من با این شخص روبرو بشم…

    بخودم گفتم دیدی نرگس..کار خداست.داره باهات صحبت میکنه..اون موقع این دستکش کجا بود الان کجاست….

    و من ماهها این سفرها رو ادامه دادم هر بار یه تجربه و یسری درسها رو برام داشت…

    یه خرید چند تومنیم داشتم.که باهاش دوره عزت نفس رو خریدم.این دوره یه دروازه ایی از اگاهی رو برویم باز نمود.و چه حرکتهایی و چه مهارتی از همین یدونه دستکش.که اصلا مانندش:تو ایران و جاهای دیگه ندیدم.به ضررس قاطع احساس میکنم تو خارج از کشورم نباشه.(بزرگترین عزت نفس)..ایموجی خنده عزت نفسی.

    به لطف خدا بازم طی ماهها بازم کار کردم هر سری یه ورژن راحت و ساده برای این دستکش:بهم الهام شد..

    دیگه پروجکتهای من به پله های بالاتر هدایت شد…

    و هر سری بازم یه درسهای دیگه.و من از لحاظ عزت نفسی برای بولد کردن مهارتم به دیگران هر سری قوی شد..

    الان اطلاعاتم راجع به همین یدونه دستکش…که توی رشته من هزاران راه هست…چیزی که هیچکسی هنوز تو این یه مورد اطلاع کسب نکرده..

    دستکش:بی نهایت هست..ولی کار من کاملا متفاوت و حتی نحوه دوختش..و صدها” مسئله دیگه که افراد براشون مهم هست….ولی این نمونه وجود نداره..ولی لطف خدا باعث شد تحقیق تمرکزیم..‌چیزی رو تولید کنم…

    که بتونم بهترینها رو به افراد هدیه بدم..

    خودم که استفاده میکنم چند نمونشم فروختم..لذت میبرن افراد موقعه ایی که میپوشنش..میگن چه چیز جالبیه ما اصلا ندیدییم….

    چون هم کاربردیه.و هم زیبایی داره…دقیقا مثل چراغ جادوی اون غول هست.که همیشه برنامه کارتونیشو نگاه میکردیم…

    و طی 10 ماه هر سری کارها راحت و اسان و زیباتر میشد..الان به نقطعه ایی رسیده که وارد مغازه شخصیم شده…نمیدونم میخاد چی بشه اینقدر اینروزا الهامات خداوند زیاده انگار نه انگار توی دنیایی که هستم ،”که گذشته ام با همین ورژن زندگی میکردم..

    دنیاییم متفاوته!..تفاوتی که فقط رشد شخصیتی و رشد مهارتیه…راسی بگم هر ردز احساسم خوبه.دیگه عجله ها نیست فقط دارم روی الهامات خداوند پیش میرم..

    دستکشی که هیچ پوشش:درستی نداشت…امروز بهترین پوشش داره در کنارش پک حمل نقلم داره..بازم ایده الهی..برای بهتر شدن…

    همین تمرکز باعث شد…که من بتونم این مسیر الهی رو با دقت بیشتر کار کنم…چیزی که همه میگفتن. ..کی میاد همچنین کاری رو بپوشه..و من اصلا بهشون توجه نکردم..و رگ عجله رو سعی کردم هر بار قطع کنم…

    و هر چه تمرکزمو روی اینکار گذاشتم بهتر تونستم هدایتها رو درک کنم..

    به لطف خدا اتاق کارم کاملا از محل زندگیمون جداست..و بسیار دنج و ارام هست..همین باعث شده که ساعتها برم توی ارامش خودم” روی کارم تمرکز کنم..

    تمرکز همه چیزه..تمرکز همه کاری رو انجام میده..تمرکز جنس دریافتت قوی تر میشه…

    تمرکز حواس پرتی رو ازت میگیره..

    بیشتر وقتا هم میرفتم توی یه نقطعه ارامش بخش کوه…

    هر موقع .ذهنمو کنترل میکردم و بیشتر توی احساس خوب بودم و بیشتر با خدای خودم راز و نیاز میکردم ازش:تقاضای کمک میکردم.باعث میشد..عملگراییم قوی تر بشه..و زودتر قدمها مو بردارم…

    ولی لحظه هایی که توی دام عجله میفتادم از احساس خوب فاصله میگرفتم.باعث میشد کارم متوقف بشه…و یا درسی برام باشه که نخام از تسلیم بودن دوری کنم…

    همیشه باید تسلیمش بود.و بهش گوش کرد…

    وقتی بحرفش گوش میدی و عمل میکنی درهایی برویت باز میشه..

    که خیلی افراد بخاطرش،” شب و روزشونو بهمدیگه میدوزن که همچنین نتیجه ایی بگیرن..

    چقدر خوبه تمرکز..در کنارش تسلیم بودن.و عملگرایی..

    یوقتایی بهم میکوبید میگفت برو …اگه نری خبری از موفقعیت نیست..

    جهاد همینه!…که براش گام برداری…تا حرکت نکنی هیچ خبری نیست…ترس هست ولی باید بهش:غلبه کنی…

    انشالله که بتونیم بجای حرف مفت عمل کنیم..

    اگه بهش عمل نکنیم هیچ خبریم نیست..

    و امروز من دارم نتیجه تمرکزمو میگیرم..و خوشحالم چیزی رو تولید کردم که یه روز آرزشو”داشتم..تضادهاایی که در گذشته برام پیش میومد باعث شد امروز …در بهترین نقطعه .ش..باشم..

    میخام بگم استاد عزیزم..تمام خوشبختیهایم در این ثانیهای زندگیم!..وجود شما و دورهاتون و این پکیچهای عالی در مسیر صرات المسقیم هست…

    هر چقدر بیشتر روی این دو اهرم کار میکنم بیشتر احساس میکنم باید مراقب ورودیام باشم..

    و کاری کردم که اینستا رو کاملا برای خوراک مغزم،” بود…ازش دوری کنم…همین انجام دادن.! باعث شد..که بگم خدایا منو از این مورد بیرون بیار..

    چون بازم افتاده بودم به دامش..و هدایتها اومد برم برای قدمهای اسانتر…

    و نکته بعد…

    هر چقدر روی مغزم حساب میبردم..اونکار انجام نمیشد..اگه هم میشد پلنی برای قدم بعدی..

    پس این نقطعه برلم بولد شد که بزارم خداوند کارها رو انجام بده.و نخام من تعیین کنم.این الهام حتما باید به این سمت بره..

    چون اینجا ذهن وارد میشه..و انسان رو مستعصل میکنه…

    دقیقا همین مورد برام پیش اومد.منو وارد یه سایت معروف ایرانی” کرد.و یسری عملیاتی باید انجام میدادم..و نمیشد ..بخاطر یسری شرایط.من زود ناامید میشدم..اونجاها شخصیتمو شناختم بازم عجله..و نمیزاشتم. خداوند کارها رو انجام بده.

    و بعد که گذشت فهمیدم تمام اون مراحل برای بهتر شدن شخصیت من و مهارتم بوده…و بازم اقدام و عمل و پیشرفت و حرکت کردن.و بازم پیشرفت بیشتر در همه زمینه ها….هر سری برام تکرار میشد..

    و سعی کردم اینجا تسلیم بودن رو درک کنم..

    مثل اینکه اون دوره تند خوانی خارج از مسیر الهیتون بوده ..اینجا باید توحید و تسلیم رو ،”رو باید در عمل نشون داد…(توی اینجور موارد معلوم میشه کی بخدا ایمان داره)…

    در ادامه …

    نمیگم بهتر شدم ولی سعی کردم بهتر عمل کنم.چون وقتی توی عمل قرار میگیری اونجا شخصیتت بهت نشون میده..تعقییر کردی یا نه..

    انشالله به امید روزهای اینده.که بتونیم این تمرکز رو هر بار بهترش کنیم..

    اینروزا اینقدر الهامات خدادند زیاده اینقدر حالم خوبه که اصلا هیچ کمبودی و هیچ چیزی که دغدغه امروز هر انسانی روی کره خاکی”یست.. که تقلا برای یه لقمه نانی هستند..برای من دیگه وجود نداره به لطف خدا!..

    و سعی کردم میانه رو باشم.بقول شما توی جلسه اول عزت نفس..

    هم رضایتمندی باسه و نارضایتی جوری باشه برای پیشرفت شما..برای همه چیز در زندگی تعادل داشته باشم..

    اگه اون تضادها در بیزنسم نبود امروز اینجا نبودم..

    امروز هدایت نمیشدم بهمچنین پکیچی..واقفا چیزی که خودمم نگاش میکنم میگم خدایا همه لطف تو بوده ها…

    چرا 10 سال کار کردم هر سری دست از مام درازتر بود..چرا این سه سال من هیچ کاری نکردم اینقدر کارم عالیه…..

    همه رو به لطف خدا می بینم همه کردیتش بخداونده.و همیشه هم محتاجشم تا لحظه مرگم..که خروارها روم خاک میریزن…دیگه خودمو کارنامه کارکردم در این دنیای مادی…

    خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار..

    خدایا ربنا اتنا فی ادنیا و لحسنه و فی الاخرت حسنه و قنا عذاب النار ..

    مگه عذاب چیه!عذاب یعنی از خاستهات دور شدن..یعنی در مسیر گمراهیی..

    خداوند بیشتر از ما میخاد ما ثروت رو در تمامی جنبه ها داشته باشیم..

    خودمون میخاییم…

    چرا!؟ چون این عین عدالت الهیه.بقول استاد این یک قانون است…

    نمیشه کج رفت و خانه مستحکم ساخت.

    مثال دستکش خودم..نمیشه مسیر کار اشتباه شد و قابلیت پوشش داست…

    همه چیز قانون داره..یه لحظه غفلت میکنم..توی کارم…و عجله میکنم کارم خراب میشه.هر چقدرم گریه کنم…هیچ چیزی رو درست نمیکنه که هیچ..بدترم میکنه و این اشتباه هر سری به شکلهای بدتر ..برام بوجود میاد..

    تشکر تشکر تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زینب فرخی گفته:
      مدت عضویت: 1173 روز

      سلام ب فاطمه خانم عزیزم

      دوست خوبم

      از آشنایی با شما بسیار خوشحالم و امیدوارم حال دلت همیشه خوب باشه و خداوند همین طور درهایی از نعمت ثروت شادی و سلامتی رو ب روت باز کنه.

      چقدررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر از خواندن کامنت زیبات لذت بردم و کیف کردم

      ک شما ب عنوان یک خانم اینقدر زیبا روی خودت کار کردی و حرکت کردی و برای خودت کسب و کار درست کردی و الان اینقدر با افتخار میگی ک من تمرکز کردم و حرکت و حرکت و حرکت کردی

      و الان پیشرفت کردی و صاحب کسب و کار برای خودت شدی

      چقدر خوبه که از تضادها ب پیشرفت رسیدی و اینقدر نتیجه های عالی دیدی

      ماشاالله بهت عزیزم

      دمت گرم

      لذت میبرم از خانم هایی ک روی پای خودشون وایمیستن و اینقدر با شجاعت تو دل ترس هاشون میرن و البته دنیا و جهان ب شجاعان پاسخ می‌دهد.

      چقدر حالم از خواندن کامنتت خوب شد و چقدر انگیزه گرفتم برای حرکت های جدید خودم

      ایشالا همیشه روی دنده حرکت و پیشرفت ب سمت جلو باشی و هربار از پیشرفت هات بنویسی و ما از خواندن اون ها کلی لذت ببریم.

      برات بهترین ها رو از خداوند میخوام

      موفق باشید عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1515 روز

    به نام پروردگار رب العالمینم

    سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام

    گام 25

    خدا رو شکر می کنم که تونستم این مدت روی این پروژه تمرکز کنم و به تعهد خودم مبنی بر نوشتن کامنت در هر گام عمل کنم

    و خدا روشکر که متوجه نتایج هم هستم

    نتایجی در قالب احترام بیشتر از اطرافیان احساس لیاقت بیشتر در وجودم کسب آگاهی های بیشتر آشکار شدن چند ترمز مهم و باور منفی درک ایده ی الهامی برای کسب و کار خودم به صورت مستقل کنترل ذهن بیشتر و دریافت پول بیشتر و مکرر از همسر عزیزم و همچنین خرید دوره ی عشق و مودت

    خانم شایسته نازنین سپاسگزارتون هستم

    دیروز اولین کامنت رو در دوره ی ثروت یک نوشتم و گفتم تصمیم گرفتم که با تعمق و تمرکز روی این دوره کار کنم و امروز فایل تمرکز لیزری روی سایت اومد و این نشونه ایه برای من که به تعهدم عمل کنم ولی اینجا می خوام جاهایی که تمرکز کردم روی اهدافم و نتیجه گرفتم رو بازگو کنم تا رد پایی برام باشه

    من فقط دوهفته تمرکزی برای کنکور درس خوندم و دوست داشتم دبیر بشم و به هیچ کس و هیچ چیزی فکر نمیکردم و موقع استراحت فقط تجسم میکردم که قبول شدم و دارم جمع و جور میکنم برم دانشگاه و قبول شدم و جالبه مرتب پیش خانواده ام میگفتم دوس دارم اهواز قبول شم و همین اتفاق افتاد

    به خاطر باورهای اون دور و زمونه و اینکه میدیدم تو دانشگاه بچه های هم سن و سال خودمون دارن ازدواج میکنن منم تمرکز گذاشتم رو مقوله ازدواج و با خودم میگفتم آره دیگه منم باید به فکر باشم خدای نکرده پیر نشم خخخخ و ترم 7 که بودم ازدواج کردم حالا تمرکزی که گذاشتم نا آگاهانه بود و کاری که میکردم این جوری بود که با دوستامون در این باره صحبت میکردیم و ایده ها مون رو برا هم تعریف میکردیم

    یک ماه بعد ازدواج به خاطر اینکه داداشم که همسن همسرم بود کارمند بانک بود و وام خونه بهش داده بودن منم لیزری تمرکز گذاشتم رو این خواسته و یه دعایی تو مفاتیح جنان دیده بودم که هر صبح بعد نماز بایست می خوندی تا حاجتت روا بشی خخخ منم 40 صبح بعد نماز می خوندمش و ما هم خیلی سریع اول زمین خریدیم و بلافاصله شروع به ساختنش کردیم

    بعد تمرکز کردیم روی خرید ماشین و با ده هزار تومان شروع کردیم و باز در عرض حدود یکسال صاحب ماشین شدیم تمرکز ما اینجوری بود که پول پس انداز میکردیم و خرجش نمی کردیم و هر روز در مورد اون ماشین صحبت میکردیم و احساس خوبی داشتیم که می خوایم ماشین بخریم

    برای مغازه ای که همسرم داره اداره میکنه باز 6 ماه تمرکز گذاشتیم رو پس انداز کردن و بازدید از مغازه هایی که بنگاه های معاملات ملکی پیشنهاد میدادن و بعد دقیقا 6 ماه بعد مغازه رو رو براه کردیم

    من حتی وقتی می خوام خونه رو تمیز کنم و یا خونه تکانی عید رو انجام بدم بازهم

    تمرکزی کارام رو انجام میدم مثلا یه روز فقط روکابینتهای آشپزخونه یه روز روی کمد لباس یه روز سقف اناق ها و پذیرایی و آشپزخونه یه روز روی سرویس ها

    حتی من موقعی که می خوام مهمان دعوت کنم یه روز تمرکزی خونه رو تمیز می کنم یه روز هم خریدهام رو انجام میدم و روز مهمانی با تمرکز غذا درست میکنم و همیشه مهمونی هام به لطف خدا عالی میشه

    یه بار خواهر شوهرم اون اوایل ازدواجم گفت چجوریه که اینقدر دستپختت خوشمزه اس گفتم چون تمرکز میکنم از همون پیاز داغش تا مرحله ی سرو و مواد غذایی با کیفیت می خرم و ایشون گفت حالا فهمیدم چرا غذاهام خوب در نمیان چون واقعا از همون ب بسم الله یعنی پیاز داغ با عجله رفتار میکنم و صبور نیستم ولی الان واقعا دستپختش عالیه خدا رو شکر

    این هم از مثالهای من

    استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام سپاسگزارتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 506 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    گام 25

    اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود.

    سوره نمل

    إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ﴿76﴾

    بى‏ گمان این قرآن بر فرزندان اسرائیل بیشتر آنچه را که آنان در باره‏ اش اختلاف دارند حکایت مى ‏کند (76)

    وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿77﴾

    و به راستى که آن رهنمود و رحمتى براى مؤمنان است (77)

    إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ بِحُکْمِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ ﴿78﴾

    در حقیقت پروردگار تو طبق حکم خود میان آنان داورى مى ‏کند و اوست‏ شکست‏ ناپذیر دانا (78)

    فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ ﴿79﴾

    پس بر خدا توکل کن که تو واقعا بر حق آشکارى (79)

    تمرکز برای رشد و پیشرفت اصل و اساس قوانین جهان است.

    خدایا شکرت که امروز هم در مدار دریافت این آگاهی های ناب الهی قرار دارم و با تمام وجودم باید بتوانم عمل کنم به این آگاهی ها که برای من وحی منزل است.

    استاد عزیزم مریم نازنینم بینهایت سپاسگزارم از لطف شما

    اگه بتونم سپاسگزار خلق خدا باشم میتوانم سپاسگزار خداوند هم باشم

    برای بهتر شدن شخصیتم خودم را موظف کرده ام که غرورم را تا میتونم کم و کمتر کنم

    حتی برای وجود یه حشره برای لبخند یک رهگذر برای دسته ای از پرنده‌ها که تو آسمان جلوی چشمان زیبا بینم پرواز و رقص کنان لذت میبرند و ستایش خدا را با زبان خودشون بجا می‌آورند.

    برای یک کلام نیکو برای ورود یک مهمان برای دعوت شدنم به مهمانی برای نعمتی که دریافت میکنم از طرف خدا وند و از طریق دستانش به زندگی ام وارد میشود از ورود یک بچه به خانه ام

    از وجود پاک و مقدس تمام دستان خدا وند در زندگی ام

    همه جوره برای هر آنچه که هست همگی از آن خداست باید و باید شکر گذار باشم .

    استاد عزیزم سال 1403را من بهم تغییر و بهبود شخصیتم نامگذاری کردم

    و بلطف خداوند با روند تکاملی یه ذره بهتر شده ام در این حدود یازده ماه که گذشته و خداوند عمر با عزت بهم بخشیده

    هر روز سعی کرده ام در این مدت آگاهانه تمرکزم بر بهبود شخصیتم باشد و هر روز آخر شب در تمرین ستاره قطبی از همون یه ذره بهبود ی که داشته ام بدون کمالگرایی نوشتم و نوشتم

    ممکنه یه وقتایی بیشتر هم بوده و یه وقتایی کمتر بوده ولی تا جایی که تونستم سعی کنم در احساس خوب بیشتری ماندگار شوم موفق هم شده ام .

    و فقط اعتبار هر ذره موفقیتم را به خدا میدهم

    وقتی چند وقت پیش که همسرم یکی دوبار برای آوردن وسایل به سر سفره انتقاد کرد و بدون مقاومت انجام دادم و اشتباهم را پذیرفتم و به درونم نگاه کردم متوجه شدم که من دیگه عادت بد قبلی را ندارم که بهم بر بخوره و واکنشی نشون بدم .

    و همون لحظه کلی بخودم افتخار کردم که بله الهام خانم تو تضاد و چالش متوجه تغییرات شخصیتی ات میشوی.و کلی بابت ترک این عادت بد قبلی ام خودم را تحسین کردم و لذت بردم از انعطاف پذیر بودنم و تغییر م به سمت بهبود

    استاد شکر خدا خیلی از درون احساس ارزشمندی ام بیشتر شده

    یکی از دوستان هم سرباز همسرم تو این هفته بالا ده بار زنگ زد و ما را به خونش دعوت کرد و وقتی امروز به اون مکان زیبا رفتیم

    واقعا متوجه تغییر شخصیتم شده بودم

    چون چند سال پیش خیلی از رفتارهای ناجالبی که داشتم را این بار نداشتم

    مثلاً اونموقع راجع به ناخواسته ها حرف زده بودیم

    وای امروز من با خانمش فقط راجع به زیبایی ها حرف زدم و از رشد و پیشرفت خودم در زمینه هنری صحبت کردم و یکی از کارهای هنری ام را هدیه بردم و ایشونم هم کلی لذت برد و تشکر کرد و منم با عشق بخودم احسنت گفتم و بهشون کلی احساس مهم بودن دادم و گفتم خوشحالم که کار دستم باعث خوشحالی شماست و شما لایق بهترینها هستین .

    و اصلا استاد من کلی با گذشته ام تفاوت‌ها داشتم

    اصلا شخصیت الان هیچ ربطی به گذشته ام ندارد حتی 10ماه پیشم

    و چقدر لذت بخشی این مسیر که طی این مدت دوسال من اینقدر شخصیتم بهبود داشته و

    وقتی من الهام خداوند را چند بار شنیدم و تو کامنت های قبلی هم نوشتم که بهم گفته همینجا تو همین سایت تمرکز بزار من همه چی بهت میدم و چقدر امروز زیبا بود این یاد آوری برام که باز هم بخاطر داشته باشیم و شکر گذار روند تکاملی ام باشم و الهامات خداوند را بیاد بیاورم و همینجا تمرکزم را معطوف کنم که خداوند درهای رحمتش را برویم باز میکند

    من بخدا ی خودم اعتماد دارم

    استاد بلطف خداوند که همین الآنم که در جمع هستم و خیلی راحت به عزیزان گفتم که لطفاً غیبت نکنید وگرنه من ازتون جدا میشم و اونا هم کلا حرفشون رو قطع کردن و کلی باهم حرفهای مثبت تر و شادتری داشتیم .

    خدا یا شکرررررررررت تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان

    خدایا شکرت که برای کارهای هنری که مرا هدایت کردی و سرگرم کارم هستم و تمرکزم را باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم و اینکه در تغییر خودم توانمند هستم و در تغییر دیگران عاجزم

    و هر کسی هر جایی که هست دقیقا جای درستشه.

    خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1468 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خدایی که ولی و سرپرست منه

    خدایی که خالق کیهان و کهکشان هاست و همه چی فقط مال اونه و به همه چی محیطه و این سیستم و مجموعه رو بی عیب و نقص مدیریت می کنه

    همیشه زنده است و هرگز نمی میره و هر گز خسته نمیشه و چرتش نمی گیره

    خدایی که هرگز دیر نمی کنه

    خدایی که بهترین وکیل منه، و من بر او توکل می کنم

    خدایا قلبم را به سوی تو باز می کنم

    نورت را بر قلبم و جسمم و لحظه های زندگیم جاری کن تا همواره در مسیر نور شدن باشم

    خدایا قطره علمم را به دریای علمت وصل کن و وارهانش از کج فهمی و هوا و هوس

    خدایا بر ایمان و علم و حکمت و بصیرتم بیفزای که تو بهترین افزانندگانی

    خدایا من هیچی نمی دونم و هیچی بلد نیستم… منِ نقطه برای خلق و مدیریت این کیهان و کهکشان ها کاری نکردم و هیچ علمی هم بهشون ندارم… من حتی برای خلق و مدیریت این جسم باشکوهم که فقط یک سلولش اینقدر باشکوهه و 37 تریلیون ازش بهم دادی، هیچ کاری نکردم… اصلاً خبر ندارم چه اتفاقی می افته و هیچ علمی بهشون ندارم…

    خدایا من هیچی نمی دونم… من محتاج توأم… من از شر نجواهای ذهنم و از شر باورهای محدود کننده ام و قل و زنجیرهاش به تو پناه میارم… کمکم کن

    خدایا من آماده ام… من محیا هستم… من اجازه میدم تا منو هدایت کنی به مسیر انعمت علیهم… تا ظرفم رو بزرگتر کنی… تا مهاجرت کنم به مدارهای بالاتر

    وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ

    و بگو: پروردگارا! مرا در جایگاهی پرخیر و برکت فرود آور، که تو بهترین فرودآورندگانی.

    خدایا اگر یادم رفت مواخذه ام نکن/ خدایا فرکانس های ناهماهنگی که از قبل فرستادم رو پاک من/ خدایا چیزی که طاقتش رو ندارم روی دوشم نزار/ خدایا عفم کن/ خدایا ترمیمم کن/ خدایا منو شامل رحمتت قرار بده/

    خدایا تو مولای من هستی نصرتم بده در برابر افرادی که این قوانین و حقایق رو قبول ندارن

    آمین

    خدای قدرتمندم،این دودوتا چهارتا رو از ذهن منطقی من بگیر،و تموم زندگیم رو غرق ایمان و توکل به خودت و جریان هدایت کن

    آمین

    خدایا سینه ام را بگشا و مرا بر فراز مرکبی از نور الهی قرار بده تا مثل اولوالالباب اصل رو از فرع تشخیص بدم و عامل به اصول باشم تا لعلک ترضی بشم و به فلاح و فوز عظیم برسم… من لایقشم و انک انت الوهاب

    ==================================

    سلام به ایتاد عباس منش عزیزم

    سلام به مریم جاااانم

    سلام به دوستان مدار بهشت

    «اگر تمرکز نصف شود، نتیجه نصف نمی شود بلکه تقریبا صفر می شود»

    ++ ایده هایی که مسیر پیش رو را روان و روشن می کند، فقط در حالتی به شما گفته می شود که⬅️ 100% تمرکز شما روی آن موضوع است؛

    ++وقتی تمرکز 100% خود را بر یک هدف می گذاری، به طور جادویی به مسیرها و ایده هایی هدایت می شوی که لازمه تحقق آن هدف هستند و اصل و اساس هستن در حالیکه اگر تمرکز نداشته باشی این اتفاق نمی افته…

    ++ وقتی علاقه خود را پیدا می کنی، تمرکز گذاشتن بر مسیر آن علاقه نه تنها سخت نیست بلکه به صورت خود به خود اتفاق می افتد چون نمی توانی آن کار را انجام ندهی.

    ++ بهای رسیدن به موفقیت⬅️ قربانی کردن عوامل حواس پرتی

    ++ وقتی به این وضوح رسیدی که مسیر کنونی باید تغییر کند، شهامت این تغییر را داشته باش

    استاد روح منم می خواد اقیانوس رو تجربه کنه..‌ دیگه نمی خواد تو برکه باشه… استاد یقین پیدا کردم که باید این زندگی مشترک رو به پایان برسونم ( تو دوره حل مسئله متوجه این قضیه شدم که تمام تمرکز من داره صرف بهبود رابطه میشه ولی فایده ای نداره و من دارم تلاش می کنم در کویر برنج بکارم)… از لحاظ ذهنی رها کردم و منتظرم شخصیتم رشد کنه تا جهان خیلی راحت و مجلسی این کار رو بکنه … البته این انتظار به معنی سکون نیست… قدم هایی رو برای بهبود شخصیتم انجام دادم تا ظرفم بزرگتر بشه… مقاومت هایی که داشتم رو به فضل خدا حلش کردم … تا مهاجرت کنم به مدار بالاتر… الهی صد هزار مرتبه شکر نشونه هاش رو هم دارم می بینیم

    ان شاءالله به زودی میام خبرهای خوب میدم و رشد موشکی منم استارت می خوره:)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Smaeil rostami گفته:
    مدت عضویت: 569 روز

    سلام از جنس نام زیبای خداوند ،

    خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته محترم

    و همکلاسی های ارزشمندم ،

    به قول مولانای جان :

    حیلت رها کن عاشقا؛ دیوانه شو، دیوانه شو.

    و اندر دل آتش درآ؛ پروانه شو، پروانه شو.

    رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها،

    وآنگه شراب عشق را پیمانه شو؛ پیمانه شو.

    باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی؛

    گر سوی مستان می‌روی مستانه شو؛ مستانه شو

    اندیشه‌ات جایی رَوَد، وآنگه تو را آن جا کِشَد؛

    ز اندیشه بگذر، چون قضا؛ پیشانه شو، پیشانه شو.

    سال 96 و در اوج یک بحران بودم که با این قوانین الهی آشنا شدم یعنی بهتره بگم خدا با قوانین خودش آشنام کرد ،

    و از یکی از اساتید به نام استاد شریفی یک دوره خریدم که انصافا دوره مناسبی برای من و برای شروع راهم بود

    و بعد با فایلهای رایگان و ارزشمند استاد عباسمنش آشنا شدم و ادامه دادم

    ولی

    ولی

    اهمال کاری بود و سهل انگاری

    گهی تند میرفتم و گهی خسته

    زندگیم پر بود از رفتارهایی که با اون قوانین الهی هم زیستی نداشتند و الحق که گفته اند که

    دو پادشاه هرگز در اقلیمی نگنجند.

    و من نتیجه ای که میبایست رو نگرفتم

    و بعدها فهمیدم به دلیل نشتی های خیلی زیادی بوده که داشتم ،

    چون انجام یه سری کارهای درست و انجام یه سری کارهای نادرسته که باعث موفقیت میشه نه صرفا انجام کارهای درست.

    و من سالها با این نشتی ها پیش رفتم تا بلاخره خسته شدم

    ولی نبریدم و با یاری خدا جهادی اکبر به راه انداختم؛

    من معتاد به اخبار

    من معتاد به جنگ و جر و بحث

    من معتاد به پراکنده کاری ؛

    برای بازپس گیری حقوق پایمال شده ام به پا خاستم

    برعلیه ذهن خودم

    و خدا و دستهاش به یاریم اومدند و نتیجه گیری شروع شد و مدارم بهتر از قبل و بالا رفته و همچنان در حال اوج گرفتنم

    هذا من فضل ربی .

    این از بخشش زیاد خداوند است.

    شما هم به پا خیزید بر علیه تمام اون زالو های فکری و ذهنی که در شکل پراکنده کاری یا سهل انگاری یا منفی بافی مشغول تاراج لحظه های ارزشمند تر از طلایتان هستند و ما و شما رو از مسیری که خدا به اون راضیه و برای اون خلقمون کرده باز داشته اند .

    به پا خیزید برای رها شدن از بندهای پوسیده ذهن بر قامت قلبتون.

    از فراز عرش ملائک و فرشتگان تلاش و مبارزات تو را نظاره میکنند/

    تو در تلاش و پیکارت تنها نیستی/

    تو در حضور فوجی عظیم از آسمانیان و زمینیان به مبارزه ای شریف برخواسته ای

    / مبارزه ای مقدس برای بازپسگیری زندگی و به دست آوردن سعادت و بهروزی.

    هو معکم اینما کنتم/ او با شماست هر کجا که باشید

    در پناه الله مهربان تر از مادر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 752 روز

      به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

      سلام سلام سلام

      سلام به یکی دیگر از برادران خوبم در این خانواده ی دوست داشتنی

      سلام آقای رستمی

      امیدوارم حالتون عالی باشه …

      همچنان که سوار بر اسنپ بودم و به درو دیوار خیابان ها نگاه میکردم و پرچم های انقلابی و باقی مانده ی جشن و شادی 22 بهمن و پیروزی انقلاب اسلامی در حدودا 50 سال پیش را می‌دیدم…با خودم فکر میکردم …انقلاب واقعی واقعا چیه ؟ …20 سال از عمرم گذشته و از انقلاب فقط مرگ بر آمریکا و اسرائیل و راهپیمایی های بی دلیل را می‌دانم…

      جنگ واقعی چیه ؟

      قیام واقعی چیه ؟

      و الان …

      با خواندن متن زیبای کامنت شما …

      که با مقدمه ای که مثال عینی زندگی من بود شروع می‌شد…

      من رو میخکوب کرد …

      مخصوصا اونجا که گفتید :

      اهمال کاری بود و سهل انگاری

      گهی تند میرفتم و گهی خسته

      .

      حرف درستی که همیشه زیر مبل قایمش میکردم….

      و انکار پشت انکار ….

      من فقط اول فایل رو گوش دادم …و همش با خودم میگفتم خدایا خب من چطور تمرکز کنم بین این همه کار …اینقدر مثل استاد آزادی ندارم ک برم جایی و تمرکزی یه کاری کنم …توی خونه ..با کلی کار ..دانشگاهم هست ..و…..

      بهانه و بهانه و بهانه ….

      تا رسیدم …

      به انقلابی که …

      درون کامنت شما نهفته بود ؛

      برای بازپس گیری حقوق پایمال شده ام به پا خاستم

      برعلیه ذهن خودم

      و خدا و دستهاش به یاریم اومدند و نتیجه گیری شروع شد و مدارم بهتر از قبل و بالا رفته و همچنان در حال اوج گرفتنم

      هذا من فضل ربی .

      این از بخشش زیاد خداوند است.

      شما هم به پا خیزید بر علیه تمام اون زالو های فکری و ذهنی که در شکل پراکنده کاری یا سهل انگاری یا منفی بافی مشغول تاراج لحظه های ارزشمند تر از طلایتان هستند و ما و شما رو از مسیری که خدا به اون راضیه و برای اون خلقمون کرده باز داشته اند .

      به پا خیزید برای رها شدن از بندهای پوسیده ذهن بر قامت قلبتون.

      از فراز عرش ملائک و فرشتگان تلاش و مبارزات تو را نظاره میکنند/

      تو در تلاش و پیکارت تنها نیستی/

      تو در حضور فوجی عظیم از آسمانیان و زمینیان به مبارزه ای شریف برخواسته ای

      / مبارزه ای مقدس برای بازپسگیری زندگی و به دست آوردن سعادت و بهروزی.

      هو معکم اینما کنتم/ او با شماست هر کجا که باشید

      .

      .

      ممنونم ازتون …

      امیدوارم هر روز در مدار بالاتری باشید …

      ممنونم به خاطر کامنت پر شورتون …

      که راسش

      یه کوچولو جنبه ی شعاری ام داشت …( خخخخ شوخی کردمممم ؛)

      ولی منو به جواب سوالم رسوند …

      ممنونم ازتون

      در پناه الله یکتا باشید….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        Smaeil rostami گفته:
        مدت عضویت: 569 روز

        سلام و سپاس از حسن توجهتون ،

        خوشحالم که در این راه تنها نیستیم ،

        آنتونی رابینز حرف قشنگی میزنند و میگند که سخت ترین کار کشتن اژدها های درونمونه ولی اگر باهوش باشیم اژدها رو وقتی هنوز خیلی کوچیکه میتونیم به راحتی از بین ببریم و این کاریه که من و امثال من نکردیم و اژدها های زیادی رشد کردند مثل مارهای روی دوش ضحاک که از ارزشمند ترین دارایی های ما ( شما بخونید زمان و انگیزه ها و امید هامون ) رو از ما میگیرند

        ولی دیگه بسه و به خدای احد و واحد قسم که این سری کوتاه نمیام. و برای شما هم حال خوب رو که بهترین نعمته آرزو میکنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      خانم اکبرزاده گفته:
      مدت عضویت: 1035 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر کامنت شما برایم راهگشا بود

      سپاسگزارم.

      این فایل از هنگامی که در سایت گذاشته شده این چند روز را می گویم( البته خیلی قبل ها گوش داده بودم اما یادم نبود با جزئیات )

      نتوانسته بودم ویسش را گوش دهم و می آمدم چند تا کامنت می خواندم ومی رفتم .

      ● انگار خداوند هدایت کرد تا به امروز که فایل را گوش بدم و بعد نوشته های دلی فوق‌العاده و اشعار ناب تون را بخوانم و قسمت های طلایی اش را بنویسم که همیشه داشته باشمش.

      ○ اهمال کاری _ سهل انگاری

      گهی تند می رفتم وگهی خسته

      ○ برای باز پس گیری حقوق پایمال شده ام به پا خاسته علیه ذهن خودم.

      در پناه حق و عمل به آموزه های استاد جان به آسانی و معجزه وار به خواسته ها و اهدافتون برسید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Smaeil rostami گفته:
        مدت عضویت: 569 روز

        سلام دوست همکلاسیم ،

        سپاس از توجهی که به کامنت من داشتید،

        اونچه که باید انجام بشه این هست که باید یا رومی رومی باشیم و یا زنگی زنگی ،

        حرکت در خط میانه ما رو به همون جایی میرسونه که تا الان رسونده .

        من از این همه افتان و خیزان دیگه خسته شدم و قسم میخورم که این بار کوتاه نمیام همونطور که نزدیک صد روزه که کوتاه نیومدم .

        نترسیم و شروع کنیم و بدونیم که در این جنگ بین ما و نجواهای شیطانی ذهن ما پیروزیم

        به قول یه بزرگی که گفته اند : من برای نجات زندگیم به جنگ با

        دشمنم میروم چه زنده برگردم و چه بمیرم در هر دو صورت من پیروزم.

        در پناه خدای زیبایی ها باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و هم خانواده ای های نازنین

    هنوز این فایل رو گوش ندادم، الان ساعت 9 صبح هست و من دارم آماده میشم برم سر کار. دوست داشتم قبل از رفتن بیام و ستاره ی قطبیم رو اینجا بنویسم.

    خدایا، دوست دارم امروز سر کار همه چیز خوب و smooth پیش بره و آزمایشی که دارم نتیجه ی خوبی بده.

    دوست دارم خیلی با انرژی و سرحال باشم و یادم باشه که احساس خوب=اتفاقات خوب

    خدایا شکرت به خاطر نعمت های بیشماری که توی زندگیم دارم: سلامتی، رابطه ی زیبا، خانواده ی فوق العاده، کار و درآمد خوب، زندگی در یکی از بهترین ایالت های آمریکا با هوایی که تقریباً همه ی سال خوب و آفتابیه، خوابِ خوب و راحت، دوستای خوب، هایک و پیاده روی و گردش و تفریح و … خدایا شکرت!

    از دست و زبان که برآید

    کز عُهدهٔ شکرش به‌در‌آید؟

    اِعمَلوا آلَ داودَ شُکراً وَ قَلیلٌ مِن عبادیَ الشَّکور

    بنده همان به که ز تقصیرِ خویش

    عُذر به درگاهِ خدای آورد

    وَر نه سِزاوار خداوندی‌اش

    کس نتواند که به جای آورد

    عاشقتونم (قلب های زیاد)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
    • -
      گلاله خسروی گفته:
      مدت عضویت: 887 روز

      باسلام خدمت دوست عزیز و گرامی

      من مدتی هست که در رابطه با تمریناتم به خصوص ستاره قطبی اهمال کاری میکنم اون هم به واسطه اینکه من دیگه شاخ غولهای زندگیم روشکستم غافل از این که همین تمرینات به ظاهر ساده من رو به مدار بالاتر می‌برن و به منبع وصل میکنن و این که آدم مدارش همواره ثابت نمیمونه اگر کار نکنیم پایین کشیده می شویم خدایا شکرت بابت این سایت الهی

      از شما دوست عزیز سپاسگزارم بابت یادآوری این تمرین مهم باوجود رفتن به سرکار اما اون رو انجام میدهیدپاینده باشید و سربلند خوشبخت و ثروتمند و سلامت باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2407 روز

        سلام به گلاله ی عزیز،

        امیدوارم عالی باشید و ممنونم از پاسخی که برای کامنتم گذاشتین،

        من هم دقیقاً مثل شما در مورد تمریناتم مثل ستاره ی قطبی و نوشتن شکرگزاری ها کج دار و مریز عمل میکنم (ایموجیِ زدن روی پیشانی)

        ولی دقیقاً همینطوره که گفتین، همین تمرینات ما رو به جایی که امروز هستیم رسوندن و اگر دوباره سهل انگاری کنیم نتایج هم از بین میروند!

        از خدا میخوام که همه ی ما رو در این مسیرِ زیبا ثابت قدم نگه داره و همواره یادمون باشه از چه مسیری به اینجا رسیدیم…

        در پناه خدا باشید :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 752 روز

      بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

      سلامممم

      سلام خواهر قشنگ من

      سلان یاسمن عزیزم

      سلام خانم زمانی گلللل

      حالت چطوره دختر …

      وقتی کامنتت رو خوندم …

      به خودم گفتم ملیکا ببین چقدر درباره ی قانون کج فهمی داری …

      ببین چقدر ساده و با حس خوب تمرین ستاره ی قطبی رو انجام داد …

      چرا هدفت رو فراموش میکنی اخهههه

      هدف اینکه به احساس خوب برسی و تو سخت گیرانه میگی نه من باید مو به مو سوال جواب بدم و چمیدونم با جزئیات بنویسم …به خاطر سخت کردن کاره که هیچ وقت عین آدم و متداوم انجامش نمیدی ….

      یاد بگیر …

      یاد بگیر …

      یادبگیرند که به همین راحتی کاراتو انجام بدی تمرینات انجام بدی ….

      پس بزار منم یه تمرین ساده ی ستاره ی قطبی خوشگل مثل یاسمن عزیزم بنویسمممم

      الان دارم میرم دانشگاه …و بریم که سوار اتوبوس های اردو راهیان نور بشیم …

      خیلی ذوق دارم …

      دوست دارم کلی دوست خوب پیدا کنم

      کلی خوش بگذرونم …

      یه جای خوب و راحت کنار پنجره باشه …

      کلی چیز یاد بگیرم …

      با افرادی که دوسشون دارم وقت بگذرونم …

      و راسش دوست دارم یه کتاب زیبا از تجربه این سفرم بنویس ..

      عاشقتممممم

      ========================

      الان سوار اتوبوس شدیم یه جای خوب ..با یه ویو عالی …

      کنارم یه دوستی نشسته به اسم رویا و اون طرفم دو تا دوست دانشگاهی خوب و عالی …خدایاشکرت به خاطر این همسفران خوب

      با تو مسئول خوب هم سن خودم

      و یک خانم مسئول عالییی و مهربون …با همسفران آروم و خوب …

      اوتوبوس ما با اینکه شماره 6 بود ولی جزو اولین اتوبوس ها راه افتاد

      یک اتوبوس ساکت و آروم و راحت و تمیز …چقدر این تمیز بودنشو تحسین کردم …

      حتی وقتی داشتیم وارد می‌شدیم یه بوی عود خوبی میومد ….

      خداروشکررر

      عاشقتمممم منننن

      مرسی ازت …

      در پناه لله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        یاسمن زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2407 روز

        سلام ملیکا جانم،

        چه عکس پروفایل زیبایی داری،

        چقدر خوش انرژی هستی،

        لذت بردم از خوندن پاسخی که برام نوشتی،

        مرسی دختر زیبا!

        ببین من خودم هم خیلی وقتا تنبلی میکنم و تمرینامو نمینویسم! ولی واقعاً خیلی کار ساده ایه، فقط باید به خودمون یادآوری کنیم و تعهد بدیم که هر طور شده انجامش بدیم. کمالگرایی رو باید بذاریم کنار و همه چیز رو خیلی ساده بگیریم و لذت ببریم.

        قانون ساده ست

        زندگی ساده ست

        احساسِ خوشبختی کردن ساده ست

        همه چیز ساده ست و به خاطر همین سادگی خیلی وقت ها ذهن قبولش نمیکنه…

        عاشقتم عزیزم، امیدوارم کلی روزای خوب توی دانشگاه تجربه کنی و لذت ببری…من که دوران تحصیلم توی ایران اننننننقدر بهم خوش گذشت با هم کلاسی ها و دوستام که واقعاً یکی از بهترین روزای زندگیم بود!

        در پناه خدا باشی عزیزم :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          سیده ملیکا مرتضوی گفته:
          مدت عضویت: 752 روز

          به نام خدای دوست داشتنی افراد این سایت ..مثل توووو

          به نام خدای هدایت گر عزیزم که من رو به بهترین افراد هدایت میکنه …

          دقیقا مثل تو …

          سللااااام یاسمن عزیزم …

          سلام دوست خوشگلم …

          با اون نگاه خندان و زیبات …

          چقدر عکست پر انرژی و زیباستتتت …

          با اون گل های زیبای اطلسی …

          چقدر خوش خنده ای تو دختررررر ….با اون کلاه نقابی آدیداس زیبااااا مگه میشه یه عکس اینقدر انرژی خوب بده ….

          راسش با اجازتون دانلودش کردم …

          تا عکس دوست خوشگل و قشنگم توی گالری باشه ….

          عاشقتممممممم

          ======================

          خب بریم سراغ اصل داستان …

          صبح باورم نمیشد کامنت جدید اومده باشه …

          وقتی نقطه رو دیدم گفتم حتما به خاطر کامنت های دیشب هنوز این نقطه برداشته نشده ولی راستی نخوندم بزار برم ببینم …و وقتی زدم روش …

          واییییییی اصلا برق از چشمام پرید …چهره ی زیبای تووووو

          کامنت جدید برام اومده بود …

          یوهو بلند گفتم وای هوراااا خدایاشکرتتتتت

          که دوستام با تعجب گفتن وای چی شده …خوبی؟ صبح اول صبحی ساعت 5و نیم صبح اینجوری خداروشکر میکنی …

          خندیدم و گفتم …نه هیچی هیچی یکی از دوستام پیام داده …

          (چی میگفتم اخههههه)به قول تو توی کامنتات

          (ایموجیِ زدن روی پیشانی)

          و الان کلیییی ایموجی خندههههه

          خخخخخخخ

          خلاصه …کلی توی فکرم بودی …هی میگفتم باید بخونمش…و به کامنتش پاسخ بدم …راسش حتی یادم نمیومد که دقیقا برات چی نوشتم …

          تا اینکه بالاخره موقعیتش جور شد و شروع کردم به خوندن

          ….

          آخ قربونت برم که اینقدر این تمرین رو توی ذهنم ساده کردی که والا دوست دارم همین الانم بشینم تمرین ستاره قطبی رو انجام بدم ….

          و راستییییییی

          اونجا که گفتی دوران دانشجویی توی ایران خیلی بهم خوش گذشت فهمیدم تووووو …

          توی فوق العاده …

          مهاجرت کردیییی…

          نمیدونی چقدر بهت افتخار کردم ….

          هنوز نمی دونم چطوری…برای درس یا کار یا مثل استاد به راحتی و بدون هیچ مانعی…

          ولی منم دلم میخواد مهاجرت کنم …

          همیشه این تفکر رو خیلی دوست داشتم ….پدر و مادر من دقیقا توی این موضوع متضاد هم هستند ….

          مادر من یک فرد که همیشه دوست داره خودشو بهبود بده …و یه آدم مهاجر به نوبه ی خودش هست و پدرم یک آدمی پر از ثبات و مقاومت خیلی خیلی زیادی برای تغییر داره …ولی خداروشکر با تمام مخالفت هاش حریف مادرم نشد و من اون روحیه رو بیشتر دوست دارم

          …دوست دارم سفر کنم …محیط اطراف رو بشناسم …آدمای جدید …فرهنگ های مختلف …

          راسش بعد از خوندن کامنت

          گفتم حتماااا باید براش جواب بنویسم ولی به خودم میگفتم دیگه خیلی کامنت توی کامنت میشه بزار یه جا دیگه براش مینویسم …

          (ایموجیِ زدن روی پیشانی)

          همین باعث شد بیام و روی پروفایل خوشگل و با انرژیت …و داستان هدایتت رو خوندم …و چقدر تحسین کردم …

          چقدر ذوق کردم …

          از مهاجرتتت از تموم کردن دکترا به راحتی …از رفتن توی یک کار …از داشتن درآمد خوبی که باعث شد ماشین بخریییی

          عالی هستی دختررررر

          و راسش درباره ی دکتری هم خیلی بد شنیده بودم …حتی یک پسری میگفت من الان حدود 8 ساله گیر دکترای ووقتی گفتی به راحتی توی بهترین مجله ها چاپ شد و دفاعم به خوبی گذشت به خودم گفتم ببین ملیکا ..همش به خاطر میزان درک از قانونه …

          دو راه وجود داره راه با قانون و آسون…و راه نادانی و سخت .‌‌…کدومو انتخاب میکنی …

          _معلومه آسون…

          +مطمئنی ؟

          _خب ارههه

          +به زبان اره …ولی عملت اینو نشون نمیده …و مهم ترینش اینکه چقدر روی این آموزه ها کار میکنی ؟ چقدر تعقل میکنی ؟ چقدر عمل میکنی؟

          ….

          یک کلام چقدر ایمان داری …..

          .

          .

          هیچی نتونستم بگم …

          پشت سرم رو نگاه کردم …

          چقدر جزوه اکثرهم جاهلان بودم …

          چقدر راه های سخت رو میرفتم در حالی که راه آسون هم هستتتتت

          ……

          .

          .

          رسیدم به تهش …

          و به خودم گفتم …

          بابا این دختر فوق العادس …

          نمیدونم کی داستان هدایت پروفایلتان رو نوشتی ولی اگر خیلی وقته حتما به روزش کن …مشتاقانه منتظرم …

          و کامنت هایی که مینویسیییی…

          اوههههه چقدر عالی و با کیفیت …

          چقدر خوشگل و ساده …

          ممنونم ازت …

          هر روز توی این سایت دارم با افراد فوق العاده تری آشنا میشم …

          ممنونم ازت…

          عاشقتمممممممم

          مرسی که هستی…

          منتظر نتایج بی نظیرت هستم …

          در پناه الله یکتا باشی نفسسس

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            یاسمن زمانی گفته:
            مدت عضویت: 2407 روز

            سلام ملیکا جانم،

            مرسی که بازم برام نوشتی و روزم رو با نقطه ی آبیِ تو شروع کردم (ایموجیِ چشمای قلبی)

            مرسی که بهم یادآوری کردی داستان هدایتم رو آپدیت کنم. مدت هاست میخوام این کارو بکنم ولی هِی پشت گوش میندازم (ایموجیِ زدن روی پیشانی)

            خیلی خوبه که تو هم دوست داری مهاجرت کنی، مهاجرت واقعاً از هر کسی آدمِ جدیدی میسازه و کلی رشد میکنی.

            چه جالب، مامان من هم که عضو سایت هست (فاطمه سلیمی)، خیلی سفر و مهاجرت رو دوست داره و کلاً خیلی روحیه ی جوانی داره ولی بابام نسبت به تغییر و مهاجرت مقاومت داره…ولی در نهایت مهم نیست کجای این کره ی خاکی باشیم، هر جا باشیم میتونیم همونجا رو برای خودمون بهشت کنیم و بعد لاجرم هدایت میشیم به جاهای بهتر…

            عاشقتم عزیزم، برات بهترین ها رو آرزو می کنم و منتظر شنیدن خبرهای خوبت هستم (قلب )

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: