مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

1113 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 920 روز

    درودبه استادخوش قلبم ومریم مهربانم

    وهمه دوستان عالیم

    خداروشکرمی کنم بابت وجودنازنین تان که چقدرزندگی لذت بخش شده برای من والان هم بعدازپیاده روی عالی باگوش دادن دوباره قدم هاوکشف قوانین زندگی، کودک درونم حسابی بازیگوشی کردورفتم سرسره بازی والان هم درتاپ قرمزرنگی نشسته ام ومنتظرعزیزدلم که رفته خانه مشتری برای سرویس پکیج که خداوندبرایمان فرستاده است خدایاشکرت.

    چقدرعالی به پرسش هاجواب دادیدخودش کلی درس است کافیست فقط عمل کنیم تامثل من لبریزازآرامش شویدبخداباچنین استادبی نظیری الهی شکر.

    به به عجب غروب زیبایی همین توجه ودیدن غروب کلی لذت وآرامش به من می دهد.

    آخ چقدرتغییرات باشکوه است چقدرزندگیم معناگرفته ،چقدرلحظه هایم شیرین ودلچسب شده فقط کافی بوددرمداراستادقراربگیرم که به لطف خداوندهدایت شدم به فایل هاوکتاب هاودوره های تأثیر گذار استادودرکنارعزیزدلم زندگی بی نظیری تجربه کنم بااین آگاهی های هرروزه وهرروزمطالعه کامنت ها وگوش جان سپردن به صحبتهای ناب استادعزیزم وعمل کردن به آنها.

    همه چیزدراین سایت طلایی رنگ وبوی عشق می دهدوپاکی وهرروزرشدوپیشر فت درتمام ابعادشخصیتی وزندگی خدایاشکرت بابت معجزاتت.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، دوستتون دارم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من

    روز سی و نهم از سفرم به درون

    فایل: مصاحبه با استاد/قسمت 4

    ————————————————–

    مریم عزیزم چقدرررر لطیف شدم با خواندن این مقاله بی نظیرتون،سیل اشک بی اختیار از چشمانم جاری شد و لحظه لحظه اش را عبادت کردم و باید بگم که مطالعه این نوشته هم یک صلاه واقعی است و بی نهایت برای خلق این لحظات روحانی از شما سپاسگزااااااارم.

    ی تشکر بی نهایت هم از شما دارم استاد عزیزم که هدایت الله را عمل کردید و تمرکزتون رو در این مسیر گذاشتید چون من فکر نمیکنم کسی باشه که مثل شما توانایی آموزش و بیان این آگاهی های ناب و ارزشمند رو داشته باشه.

    ————————————————–

    یکی از برکات شاگردی شما دوستی من با قرآن هست..مطالعه قرآن نه برای ثواب و وظیفه بلکه باعشق و لذت و به این وسیله هر روز به خدا نزدیکتر میشوم چون من الان به کمک آموزشهای شما خیییلی خوب قوانین جهان و جنس خداوند را متوجه میشم..کاملا میتونم درک کنم کجا حرف از عملکرد خداست و کجا حرف از سیستمی بودن جهان است و همه اینها را مدیون شما هستم..ایمان من به درستی این مسیر هر روز بیشتر و عمیقتر میشود چون من نتیجه گرفتم..آراااااامش استاد عزیزم من خیلی آرامتر شدم،خیلی مهربانتر و صبورتر و عاشقتر شدم..خییلی لطیف تر و شجاعتر شدم..من از خدای عزیزم به شدت سپاسگزارم که من رو به این مسیر هدایت کرد و من در گمراهی و جهل از این دنیا نمیرم..خدارا سپاسگزارم که من رو از فراموشی به بیداری و آگاهی رساند و من به یاد آوردم چرا به این دنیا آمده ام و باید چه کنم؟؟

    این روزها از هر وقتی بیشتر عاشق خودم هستم،همه چیز را و همه کس را خدا و خدایی می بینم و باور دارم که من که تکه ای جدا نشدنی از منبع و اصلم( خدا) هستم پس ارزشمندم و قدرت خلق کردن دارم،خلق زندگی که لایقش هستم و همه اختیارات این زندگی به دست خودم هست و هیچکس هییییچ قدرتی در زندگی من ندارد..و اصلاااا تنها علت آرامشم هم همین است چون روی هیچکس حساب نمیکنم جز خدا..من آنقدر آگاهانه اینکارو انجام دادم و سعی کردم از کسی نترسم و از کسی توقع نداشته باشم که کم کم داره جزیی از رفتارم و باورم میشه و پاداش همین یک ذره تغییر من یک عاااالمه آرامش و احساس خوشی و خوشبختی و سبکی و ذوق و شوق و انگیزه است..استاد من با دیدن هر نعمتی که اشک میریزم یاد شما می افتم زمانیکه در بندرعباس بودید،من سالهای سال بود که شادی ام را در گرو رسیدن به خواسته هایی میدانستم که به شدت بهشون چسبیده بودم و آنقدر عجله داشتم که حالم بد میشد و هر روز دورتر و دورتر میشدم..اما حالا خواسته هایی دارم بسیار بزرگ،اما دارم از لحظه لحظه زندگی قشنگم لذت میبرم و حتما میدونید که چه نتایج عالی دارم دریافت میکنم که فقط اشک میریزم..از درو دیوار عشق و احترام و آرامش و قدردانی و نعمت و هر احساس خوبی که هست بر خانه قلبم که تنها مالک و صاحبش خداست می بارد…و اینها به من مژده رسیدن روزهایی بسیار زیباتر و سبزتر را میدهند..

    من خدارا باور کردم، هر لحظه عبادتش میکنم،ساعتها با او سخن میگویم ،می نویسم و میشنوم..واااااااااای من خیلی خوشبختم و یکی از نتایج بزرگی که دریافت کردم این بود که من پارسال این موقع هیچ پولی از خودم نداشتم،19 اسفند تعهد مالی دادم و 3 خرداد رفتم سر کار به غیر از پرداخت کلی بدهی ،دوره بینظیر عزت نفس رو خریدم و به خودم قول دادم اسفند ماه به خودم ی عیدی عالی بدم..من 27 اسفند امسال دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم و به خود عزیزم عیدی دادم..اما به دنبال فایل هدفگذاری بودم که برای سال جدید خیلی دقیق و جدی هدف گذاری کنم و به کمک این دو دوره عالی که خریدم به اهدافم برسم که دیروز شما فایل جدید گذاشتید با عنوان« هدفی متفاوت برای سال جدید» و این را نشانه ای از طرف ربم گرفتم و میدانم که سال جدید سال منه..من به خودم و خدایم و شما قول میدم و تعهد میدم که تا اسفند سال آینده خبر رسیدنم به کلی از خواسته هایم را توی سایت بگذارم…من باور دارم که میشود و پاسخ میدهد..

    —————+++++++++++++——————-

    خدایا شکررررررررت شکررررررررررت شکرررررررررررت

    استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزار خدای مهربانم هستم برای وجود مهربان و پر از برکت و آگاهی شما..دوستتوووووون دارم

    مریم بانوی مهربانم،صمیمانه از شما ممنونم برای مهیا کردن این سفر جادویی..دست شمارا صمیمانه و به گرمی می فشارم.

    همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید

    دوستتون داااااااااارم

    در پناه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1331 روز

      به نام هدایت الله

      سال نو را به شما وخانواده محترمت تبریک میگم

      سلام خدمت خواهر خوبم سپیده دوست ارزشمند وتوحیدی سایت

      ازشما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم

      آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی

      بهت تبریک میگم پیشرفت خوبت از نتایج خوب وعالی شما چقدر درس آگاهی ودرک زیادی برای من داشت بهترین‌ها را برات آرزو می‌کنم امیدوارم هر لحظه و هر روز بیشتر وبیشتر نتایج بیشتری رابگیری وبدرخشید مثل ستاره‌ای آسمان وما هم لذت ببریم

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سپیده منصوری گفته:
        مدت عضویت: 1002 روز

        سلام به شما دوست گرامی محمد رضای عزیز

        خوشحالم انرژی که صادقانه برای نوشتن هر کامنت میگذارم رو دریافت میکنید و از طریق پاسخهای ارزشمندتون شما دوستان مهربان و سخاوتمندی مجددا به خودم بر می گرده…

        به راستی که جهان بیرون آینه درون ماست

        ممنون بابت تمام آرزوهای قشنگتون

        من برای همین عاشق این سرزمین الهی هستم،اینجا حتما بخشی از بهشت خداست..اینجا همه از صمیم قلب برای نتایج همدیگه خوشحال میشن..اینجا هیچ حسادتی نیست..همیشه و همیشه آرزوم این بود در جمعی باشم که در کنارشون حالم خوب بشه،کلی بیاموزم و رشد کنم و حالا من به این خواسته ام هم رسیدم..خدارا هزااااران بار برای وجود استاد نازنینم،شما دوستان مهربانم و این فضای پر از عشق و دوستی و ایمان و توحید سپاسگزااارم.

        دوست عزیز آنقدر انرژی پشت آرزویتان خالص بود که اشکم را جاری کرد..

        بهترینها را از خدای بی همتا براتون آرزومندم..

        خدایا شکررررررررت

        در ضمن سال نو شما هم مبارک

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1349 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام

    وقت همگی بخیر وشادی

    شروع تغییرات:

    وقتی باورهای ما تغییر می کنه ، این تغییرات خودشان را از همان جایی که هستیم خودشان را تکان می‌دهند یعنی شروع از شرایط فعلی ما هست .

    این نکته اصلی ترین نکته در روانشناسی ثروت یک هست ، وقتی روی باورهای ثروت خود کار می کنیم نتایج شروع میشه و اولش هم خیلی آرام آرام بصورت نشانه هست و دقیقا از شرایط فعلی ما هست و اینطور نیست که یک کار سخت و عجیب و غریب انجام بدهیم یا وام از بانک بگیرم یا نسیه کنیم و بعد کسب و کار را شروع کنیم نه ، نه تغییرات باید متناسب با شرایط فعلی ما باشه .

    باور به خدا:

    خدا یک سیستم و انرژی هست خدا اول و آخر و ظاهر و باطن هست خداوند یک نیروی هست که ما به آن شکل می‌دهیم مثل آب هست و این ظرف ما هست که شکل را مشخص می کنه.

    قانون رهایی؛

    یعنی از لحظه لذت ببریم و لذت خود را به تاخیر نیندازیم.

    یعنی هرچه به خواسته هام می رسم، ساکت تر میشم آرام تر میشم و در طول رسیدن به خواسته از مسیر لذت می برم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1473 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا منِ نقطه، هیچی نمی دونم تو دانای نهان و آشکاری

    تو رب العالمینی

    پس از خزائن علم و حکمتت بر علم و حکمتم بیفزای … علم و حکمتی از جنس علم و حکمت سلیمان

    خدایا از شر نجواهای ذهنم… از شر باورهای ناهماهنگم … از شر قل و زنجیرهای نامرئیِ باورهای محدودکننده ام، به تو پناه میبرم

    ای خیر الرازقین… ای ارحم الراحمین… ای کریم… ای غنی… منو از عوامل بیرونی بی نیاز کن … منم می خوام غنی بودن رو در همه ابعاد از سرراست ترین و لذت بخش ترین مسیر، تجربه کنم

    آمین

    ====================================

    سلام به استاد نازنینم

    سلام به مریم جاااانم

    سلام به دوستان مدار بهشت

    ««رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلید»»

    ++ راهکاری دقیق برای شناختن خط قرمزهای خداوند در قرآن⬅️ بررسی آیه های عذاب در قرآن

    ++ منی که یه روز آرزوم بود در زمان پیامبران بودم و از نزدیک می دیدمشون… رشد اونا هم از همین کتاب بوده… اگه برات مهمه برو این کتاب رو بخون… خدا فقط همین کتاب رو داره که دخل و تصرفی توش نیست… وقتی این کتاب رو چند بار بخونم، دیگه اصل رو می فهمم و دیگه دنبال تقلید کردن نیستم و اگه کل جهان بیان بگن مسیرت اشتباهه، دیگه به شک و تردید نمی افتم و مسیر خودمو میرم چون به یقین رسیدم

    ++ منطق هایی برای شناخت صحیح خداوند؛

    خداوند یک سیستمه که فقط لاجرم فرکانس های ما رو ترجمه می کنه

    ++ مفهوم “هو الأول و هو الآخر” ؛ اون همه چیه… تو چطوری باورش کردی؟؟

    رزاق؟؟

    رب؟؟

    وهاب؟؟

    قادر مطلق؟؟

    خدا همونطوری که تو باورش کردی

    ++ توضیح یک اصل اساسی درباره شیوه ارتباط با خداوند؛

    تو نحوه ی رابطه با خدا، از هیچ کس تقلید نکنید … این یه چیز درونیه… هر کدوم از پیامبران هم به شیوه ی خودشون عبادت می کردن…

    در مورد مسائل دینی باید با تفکر بهش رسید نه تقلید…

    به تعداد آدم های روی زمین، راه است برای رسیدن به خداوند

    ++ کلیدهایی برای نحوه مطالعه قرآن و رسیدن به جواب سوالاتی درباره شناختن خداوند؛

    اگه انسان ذهنش رو از پیش فرض هاش خالی کنه و به قول سوره شعراء پاپوش های خودشو دربیاره و وارد وادی مقدس طوی بشه، خیلی دنیا رو قشنگ تر می بینه… خیلی قوانین و خدا رو درست تر درک می کنه… وقتی عینک سبز بزنی همه جا رو سبز می بینی… قرمز بزنی ، قرمز می بینی..‌. وقتی عینک نزنی، همه چی رو اونجور که هست می بینی… و درخواست می کنیم که خدایا ما رو به راه راست هدایت کن…

    خدایا من با ذهن خالی اومدم و می خوام این قرآنت رو درک کنم

    کمکم کن … هدایتم کن… مفاهیم قرآن رو تا حد درک من پایین بیار تا عمیق بفهمم و بعد بهشون عمل کنم

    خداوند بارها در قران گفته: ما این قرآن رو آسون کردیم برای فهمیدن… آیا کسی هست تعقل کنه؟؟

    ++ خب خداروشکر از اول امسال این فضل خدا شامل حالم شده و هر روز قرآن می خونم و در مودش تفکر می کنم و واقعاً منطق های قرآن خیلی راحت نجواهای ذهنم رو خاموش می کنه

    ++ من تصمیم گرفتم ریشه “عذاب” را در قرآن جستجو کنم و تمام آیات این ریشه را مرور کنم تا اولا: به جای تقلید از دیگران درباره خط قرمزهای خداوند، خودم بدون واسطه آنها را از زبان قرآن بشنوم. ثانیاً: بر خیلی از ترسهای بیهوده ای غلبه کنم که ذهن من درباره عذاب های خداوند برایم درست کرده و به من احساس گناه می دهد؛

    استاد اینو تو دوره عشق و مودت پیشنهاد داده بود… چند بار خواستم انجامش بدم، پشت گوش انداختم… اما از خدا می خوام کمکم کنه همین امروز استارت بزنم و شروع کنم این مورد رو برررسی کنم.

    ++خب الان مدتی هست یه چله رو شروع کردم

    موضوعش اینه:

    چرایی انجام کاهام… چرایی رفتارهام

    آیا این رفتارم با قانون خدا هماهنگه ؟؟

    با این رفتار چه فرکانسی به جهان ارسال می کنم؟

    خب این روزها واقعاً این چله خیلی کمکم کرده که خیلی جاها به فرعیات نه بگم و به اصل بله بگم

    الحمدُلله الّذی تَحبّبَ إلَیَّ وَ هُوَ غَنیٌّ عنّی

    حمد و ستایش مخصوص خدائی است که مرا دوست دارد در حالیکه از من بی نیاز است

    =================================

    سارا بانو ممنون که داری روی خودت کار می کنی… مررررسی که داری ادامه میدی… جا نمیزنی‌… انتظار نداری یه شبه تغییر کنی… بهت افتخار می کنم… بهترین ها در انتظار توعه چون لایق بهترین ها هستی

    قدم های تکاملی برای بهبود شخصیت

    18 دی 1403 … پیش به سوی دنیایی زیبا و روابطی رویایی … خدایا من بهت اعتماد دارم… کمکم کن… تو بهترین بخشنده ای … تو وهابی… به اندازه وهاب بودنت به فرکانس های خوبم خیر و برکت بده و به اندازه غفور و ستارالعیوب بودنت، فرکانس های منفی منو پاک کن… کمکم من… نشانه ها رو بفرست… قلبم رو منور کن به نورت و قدم های منو استوار کن…

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1162 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیزم مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.

    «رابطه درونی با خداوند با تفکر ایجاد می‌شود نه تقلید».

    مثل همیشه قبل آشنایی با استاد عزیز تو این زمینه عملکرد اشتباهی داشتم و هر ارتباطی که با خداوند برقرار می‌کردم از روی تقلید و بیشتر تحمیلی بود یعنی بهمون گفته میشد و ما انجام می‌دادیم . البته یه وقتایی هم ، پیش میومد که دلی انجام بدم اما بیشترش از روی تقلید و یه جورایی انجام وظیفه بود انجام وظیفه‌هایی که در تایم و روزهای مشخصی تعیین شده بود مثلاً همین نماز خوندن همین شکلی که می‌گفتن و در تایم مشخص خودش .

    خوندن دعاهای مختلف در روزها و شبهایی که بهمون گفته میشد مثلاً دعای جوشن کبیر رو فقط تو ماه رمضون می‌خوندم . دعای کمیل فقط برای شبهای پنجشنبه بود. طوری یادمون دادن که دعا خوندن و ارتباط گرفتن با خدا باید قانونی باشه و ما موظف بودیم طبق اون قانون پیش بریم. دلم نمی‌خواست دعایی بخونم مثلاً اگر به هر علتی حالا میخواد علتم منطقی باشه یا غیر منطقی، تمایل نداشتم نماز مغرب و عشا رو بخونم از سر اجبار و از روی ترسم می‌خوندم و یا اینکه دورشو خط می‌کشیدم که البته بیشتر از روی ترسم انجام می‌دادم یا مثلاً دوس داشتم دعای کمیل رو تو تایمی که دلم گرفته بود گوش بدم ولی فکر می‌کردم بی‌فایده ست.چون این دعا مخصوص شب پنجشنبه ست . در کل که کلاً باورهای غلطی داشتم با توجه به قوانینی که یاد گرفتیم کسی مقصر نبوده جز خودم .‌ نمیشه دیگران رو قضاوت کرد و تقصیر رو انداخت گردن اونها . الانم دیگران همون دیگرانن چرا من به شکلی که اونا میخوان عمل نمی‌کنم ؟!!! چون آگاهی‌های خودم بالا رفته می‌دونید از طریق استاد عزیز شناختمون نسبت به خدای بزرگمون خیلی تغییر کرد و نگاهم برای ارتباط گرفتن با خدا شکل دیگه‌ای گرفت .

    یادمه اون موقع‌ها ارتباط‌هایی که با خدا داشتم علاوه بر تقلید و تحمیل حتی با درد و رنج و عذاب و شکنجه همراه بود. واقعاً همینطور بود می‌خواستم برم سر نماز خوندن مکافات می‌گرفتم تا یه نماز 4 رکعتی بخونم . یه وقتایی انقدر خوابم میومد که اصلاً نمی‌فهمیدم نماز صبح چی میگم جالب اینجا بود که اگرم انجام نمیدادم یه جور دیگه عذاب می‌کشیدم و یه جور دیگه خودمو سرزنش می‌کردم و به خودم احساس گناه می‌دادم فرقی نمی‌کرد هم موقع ارتباط گرفتن زجر می‌کشیدم، هم موقع انجام ندادنشون .

    پس بیشتر وقتا ترجیح می‌دادم انجام بدم به خیال خودم حداقل خودم می‌فهمیدم که اینجور عبادت کردم و سهم خودمو درست انجام دادم ،سهم که چ عرض کنم وظیفه ی خودمو .

    ولی میدونستم اینطور ارتباط گرفتن با خداوند اصلاً مورد قبول درگاهش نیست ولی خب می‌گفتن انجام بدید اشکال نداره حداقل رفع تکلیف میشه و خداوند تو اون دنیا مواخذتون نمیکنه .خدا حداقل میگه دمش گرم وقت میزاشت می‌خوند ! می‌دونست وظیفش چیه ! درسته زوری می‌خوند اشکال نداره فوقش براش ثواب نمی‌نویسم و پاداش زیادی بهش نمیدم .هر جایی که از رو ترسم کاری انجام میدادم باز حالم بهتر بود که حداقل انجامش دادم و به خدا نشون دادم که ازش حساب میبرم .

    این بود تمام باورهای من ، نسبت به ارتباط با خدا .

    از خودم هیچی نداشتم . هیچ وقتم در موردش فکر نمی‌کردم . فقط اینکه هر وقت بهم فشار میومد گله می‌کردم و می‌گفتم خدایا چرا انقدر سخت گرفتی بهمون ؟!!!. به خدا دوستت داریم . عاشقتیم . اما حوصله ی انجام این کارا رو نداریم ! برای چی دوست داشتنه خودتو ، شرطی کردی ؟!!! چرا الزاماً باید این کارا رو انجام بدیم ؟!!!

    چرا قانون گذاشتی؟!! چرا اجازه ندادی هر وقت که خودمون دلمون خواست سمتت بیایم ؟!!! چرا دوست داری ازت بترسیم ؟!!! خوشت میاد اینجوری بندگیمونو بهت نشون بدیم ؟!!!

    بله با عقل من جور در نمیومد ولی از سر اجبار و از روی ترس‌ به خاطر اینکه آخرت خودمو خراب نکنم زوری انجام می‌دادم .

    جالب‌تر از همه ی اینا این بود که فکر می‌کردم خدا فقط تو همین چارچوب وجود داره و نشون دادن بندگی من با این ارتباط‌هاست. درسته که خوب انجام نمی‌دادم ما بهمون گفته شده بود به همین شکل و به همین روشهایی که یاد گرفتید انجام بدید. در واقع اینو اصل می‌دونستن. بعد از این اخلاق رفتارها و کردارهامون نشون دهنده ی خوب بودن بندگیمون بود.اما اول نماز و روزه .

    فک میکردیم برای ارتباط گرفتن فقط همین چند راه وجود داره که اگر انجام نمی‌دادی خیلی مورد قضاوت قرار می‌گرفتی همه جور دیگه نگات می‌کردن مثل کسی که منافق شده باشه میگفتن کافرها و منافق‌ها نماز نمی‌خونن .

    یه پل ارتباطی دیگه‌ای هم داشتیم که من زیاد مقیدش نبودم ولی بی‌اندازه باب بود هنوزم که هنوزه خیلی‌ بابه و اونم پل ارتباطی گرفتن از امامانمون بود.

    یعنی اگر می‌خواستی سمت خدا بری و با خدا ارتباط برقرار کنی اول باید واسطه‌ای رو انتخاب می‌کردی و با التماس کردن از اون می‌تونستی سمت خدا بری و درخواستی از خدا داشته باشی. که خدا رو شکر نسبت به این باور و این موضوع از اول مقاومت داشتم و زیاد خودمو درگیرش نکردم. هرچند که دیگران قضاوتم می‌کردن و می‌گفتن تو باید از ائمه‌ها کمک بگیری و درخواست‌هاتو به اونا بگی و با گریه و زاری ازشون درخواست کمک کنی تا اونا که مورد قبول خدا هستن پیغام تو رو به خدا برسونن. اینکه خودت فکر کنی مستقیم می‌تونی از خود خدا درخواست کنی خیلی باید پیش خدا باید محبوب و عزیز باشی تا خدا به درخواستهات توجه کنه و از اونجایی که ما بنده های گناهکاری هستیم بهتره که التماس ائمه و امامانمون بکنیم.

    بازم میگم خدا رو شکر تو این یه مورد همگام با دیگران نبودم خیلی اعتقادات داشتم که غلط بودن و خیلی روشهای غلط تو این زمینه داشتم که وقت خودمو خیلی هدر می‌دادم اما این سبک که از ائمه درخواستی کنم که پیغام منو به خدا برسونه نه ، از این موردها نداشتم .هرچی می‌خواستم از خود خودش می‌خواستم .‌ولی از اونجایی که باورهای محدود کننده نسبت به خدا داشتم و قدرتش رو مثل امروز باور نداشتم خیلی جاها خواسته‌هام براوورده نمیشد.

    امروز افکار و باورهام نسبت به این موضوع خیلی تغییر کرده چ درست چ غلط ، واقعاً کار تقلیدی انجام نمیدم. نگاه به کسی نمی‌کنم . از هر کسی رفتار خوبی نسبت به خدا ببینم سعی می‌کنم یاد بگیرم و خودم تجربش کنم. کاری یا ارتباطی با دلم باشه حتماً انجامش میدم در غیر این صورت اگر بفهمم از روی ترس و از روی وحشت و نگرانیه، انجامش نمیدم . چون باور دارم هر کار خوبی که میخوایم انجام بدیم باید با احساس خوب و با احساس رضایت خودمون باشه. اولم رضایت خودم مهمه. اگه کار دلی نباشه مطمئنم نه به درد خودم و نه به درد خدا می‌خوره به هیچ وجه از روی ترس و اجبار کاری رو انجام دادن نمی‌تونه بندگی منو به خداوند ثابت کنه.

    اصلاً چرا باید از خدا بترسیم ؟!!!! مگه خدا لولو خوخورس ؟!!!واقعا ترسیم و تصور ما از خدا چیه ؟!! که فکر می‌کنیم باید ازش بترسیم چرا نگاه دیگه‌ای نسبت به خدا نداریم ! چرا خدا رو مهربون و رئوف و دوست داشتنی نمی‌بینیم ؟!!!! که هر کاری رو با عشق انجام بدیم . همیشه با افکار و باورهای غلطشون ما را از خدا ترسوندن‌. از دنیای پس از مرگم خیلی ترسوندن به خاطر همین از مرگ می‌ترسیم . ولی من به بچه‌هام اینا رو یاد ندادم هیچ وقت به خاطر هیچ اشتباهی از خدا نترسوندمشون و با خدا ارتباطی داشتن ، چیزی به بچه‌هام تحمیل نکردم . هرچی زیبایی و خوبی و قشنگی از خدا هست بهشون گفتم می‌بینم که ارتباط خیلی خوب و تصویر قشنگی از خدا دارن. فراتر از اون چیزی که خودم توقع دارم با خدا ارتباط خوبی دارن بخصوص پسرم که بزرگتره و بیشتر درک می‌کنه .

    همون چیزایی که خودم از استاد عزیز یاد گرفتم به بچه‌هام هم آموزش دادم البته خیلی وقتا سعی کردم تو عمل کردنم چیزی رو متوجشون کنم . نه به این منزله که عمل کنم تا اونا یاد بگیرن ! از این جهت که خودم درست عمل کنم اون‌ها هم چشم دارن هم گوش . هم می‌بینن هم می‌شنون هرچی که باید حتماً یاد می‌گیرن .

    همونطور که استاد عزیز فرمودن، واقعاً ارتباط گرفتن با خدا به هر شکل و هر نحوی که خودت دوست داری باید باشه . با توجه به احساسات و نیازهایی که داری در هر لحظه می‌تونی با خدای خودت مانوس بشی.

    هیچ اجباری برای انجام هیچ کاری نیست . قرار نیست تقلیدی کاری انجام بدیم و تو این مورد غبطه کسیو بخوریم. حتی لزومی نداره خودمونو مورد سرزنش قرار بدیم ممکنه یه روزی خیلی با خدا انس بگیرم و روزی کمتر یاد خدا باشم. با توجه به شرایط و احساساتی که درگیرش میشم ارتباطم قوی‌تر و یا سست‌تر می‌تونه باشه.

    ولی یه چیزایی رو استاد عزیز خیلی خوب بهمون یاد داده و اون اینه که در هر لحظه می‌تونیم با توجه و تمرکز کردن به زیبایی‌های اطرافمون میتونیم خدا رو ببینیم .

    به خاطر داشتن هر حال خوبی که داریم به خاطر نعمت‌ها و داشته‌هایی که ازشون استفاده می‌کنیم می‌تونیم در هر لحظه خدا رو ستایش و ازش سپاسگزاری کنیم.

    شاید در گذشته این چیزا برامون معنا و مفهوم خاصی نداشت اما الان متوجه شدیم که همین‌ها خودش عبادته .

    اعتماد کردن به خدا و تسلیم بودن در برابر خدا یعنی پذیرش تمامی اتفاقات زندگی و دست از جنگ و مجادله و شکوه و شکایت برداشتن خودش یه نوع عبادته .

    عبادت فقط به این منزله نیستش که برای غم و غصه و ناراحتی بریم درگاه خدا و گریه و زاری کنیم. عبادت اصلی اینه که از سر شوق و ذوق سمت خدا بری و بطور ناخودآگاه اشکت بیاد.

    خیلی وقتا می‌تونه دیدن هر چیزی تو طبیعت باشه می‌تونه از دین یه گل باشه . می‌تونه دیدن یه بچه باشه می‌تونه دیدن یه آدم عزیزی باشه. هر چیزی که باعث بشه تو از ذوقش اشک تو چشات جمع بشه و همون لحظه تو دلت بگی خدایا شکرت . اینکه تو بتونی در تمام لحظات چ موقعه هایی که ناراحت و غمگینی چ موقعه ‌هایی که شادی و خوشحال ، خدا رو کنار خودت حس کنی و یا بگیری در هر لحظه ازش هدایت بطلبی همه ی اینها یعنی عبادت خداوند. یعنی ارتباط گرفتن با خدا !

    برای ارتباط گرفتن با خدا نباید که دنبال چیزی بگردی گاهی ما فکر می‌کنیم باید دنبال چیزی بگردیم و یه راهی پیدا کنیم تا ارتباطی بگیریم در حالی که این اشتباس . میشه در هر لحظه و هر ثانیه در هر جا و هر مکانی و در هر حالتی با خدا ارتباط گرفت. همه چیز به حس درونت برمی‌گرده. هر چقدر با خودت در صلح باشی خدا رو تو وجودت بیشتر حس می‌کنی.

    وقتی تسلیم باشی وقتی به خدا و قوانین جهانش اعتماد و ایمان داشته باشی وقتی صبوری کنی و با احساس خوب توکل داشته باشی و باور داشته باشی هر آنچه اتفاق میفته به منفعت توئه و خودتو با تمام ویژگی‌ها و خصائل اخلاقیت بپذیری و خودتو دوست داشته باشی برای خودت ارزش و احترام قائل باشی و حس لیاقت را در وجودت پرورش بدی یعنی تو با خودت به صلح رسیدی .

    به میزانی که در احساس خوب هستی و از زندگی و لحظاتش لذت می‌بری بدون که به صلح با خودت رسیدی.

    باید برای به صلح رسیدن با خودت همه ی آدمهای اطرافت رو با هر ویژگی که دارن بپذیری و براشون احترام و ارزش قائل باشی‌.

    نه قضاوتشون کنی و نه اجازه بدی قضاوتت کنن هیچ چیزی جز حال خوب برات مهم نباشه.

    طبیعتاً هر چقدر ایمانمون نسبت به خداوند بیشتر میشه بیشتر باور می‌کنیم که هر اتفاقی میفته به صلاح و مصلحت مائه در واقع بیشتر قدرت خداوند باور می‌کنیم .

    می‌دونیم که خدای ما بهتر از ما می‌فهمه و بیشتر از ما میدونه . قدرت مافوقی داره که درکش تو ذهن ما نمیگنجه بنابراین کار ما فقط اعتماد کردن و پذیرش تمامی اتفاقات هستش.

    خدایی که نعمتهای زیادی برای ما خلق کرده و خیلی وقتا با داشتن و استفاده از نعمتهاش و حتی گاهی دیدن نعمتهاش حال خوبی بهمون دست میده چرا سپاسگزارش نباشیم .

    خدایی که تمام وجودمون از اوست !

    هیچ چیز به اختیار ما و برای ما نیست هر آنچه داریم از وجود و برکت خداونده .

    پس باید ممنون و سپاسگزارش باشیم .

    انشالله بتونیم در طول روز بیشتر وقتها یادش باشیم و سپاسگزارش .

    خدایی با این عظمت و قدرت رو باید در هر لحظه ستود .

    استاد جونم مرسی .

    ممنون و سپاس از وجودت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    اردیبهشت گفته:
    مدت عضویت: 2885 روز

    سلام استاد عزیز و سلام مهربانو مریم جان شایسته و دوستان‌ همراه

    گام پنجم: رابطه درونی با خداوند با تفکر نه تقلید

    استاد امروز با یک سرچ ساده و کوتاه متوجه شدم در قران کلمه تعقلون 24 بار و یعقلون 22 بار و واژه تفکر و مشتقات اون، 479 بار تکرار شده.

    خیلی جالبه که دعوت به تفکر در 3 حیطه بسیار تکرار شده.

    1- طبیعت

    قل انظرو ماذا فی السموات و ارض

    2- تاریخ

    …فسیروا فی ارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذبین

    3- ضمیر انسان

    سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم …

    این همه تاکید، این همه تکرار… واقعا نمیشه به سادگی ازش گذشت. تصمیم گرفتم که یکبار کامل قران رو مطالعه کنم. چند روز قبل از شروع پروژه به دلم افتاده بود و یه app دانلود کرده بودم که ایات رو با معنی فارسی و انگلیسی نمایش میده. ولی با شروع پروژه هجرت ایده جالبی به ذهنم رسیده.

    تصمیم دارم از جزء 30 و آیات‌کوچک شروع کنم. اول ترجمه رو بخونم و شروع کنم به تحقیق در مورد موضوع سوره و برداشتهامو بنویسم و در موردش با خودم صحبت کنم. دقیقا همین روشی که الان برای فایلهای استاد انجام میدم و هر روز تاثیرات مثبت اون رو می بینم. امروز به صورت کاملا هدایتی از سوره مزمل شروع کردم و پیام و هدایت روشن خداوندم رو دریافت کردم.

    میدونم سخته ولی تصمیم دارم‌ بدون پیش داوری قران رو بخونم و درک کنم. یادم میاد کودک سال بودم و از خدا میپرسیدم و کامل یادمه میگفتن وااای اینو دیگه نگو خدا غضب میکنه میری جهنم. در خانه ما قران بزرگ و خیلی قدیمی داشتیم که یادگار دایی شهیدم بود.هیچ بچه ای حق دست زدن به اون رو نداشت و تا مدتها من اون قران رو از گوشه ورق میزدم که مبادا دستم به کلمات بخوره و گناهی بزرگ مرتکب بشم. وای به روزی که کتابی روی اون قرار میگرفت… توی خونه ما قران به بهترین شکل نگهداری میشد ولی خیلی کم خونده میشد. جالبه که اون قران به من سپرده شد و الان پیش منه. دلم میخواد اینبار خودم پیام خدارو دریافت کنم.

    یک اتفاق خوبی که افتاده اینه که این چندروز اونقدر سرگرم شنیدن و نوشتن فایلها و تحلیلشون واسه خودم و نوشتن پیام در سایت بودم که هیچ زمان خالی نداشتم. نه خبری خوندم نه اینستایی دیدم نه زنگی زدم نه پیگیر جریانات روزمره خانوادگی شدم. از این سبک زندگی لذت میبرم. خدایا شکرت

    بهترینها نصیبتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مریم شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    به نام خدای هدایتگر و مهربان

    گام پنجم

    خدایا شکرت که بهم فرصت دادی تا برای گام پنجم کامنت بزارم خودت هدایتم کن

    من این فایل و صحبت های استاد رو درمورد تقلید نکردن درمورد مسائل دینی و… کامل درک کردم

    در مورد نماز خوندن من هم مثل طرز تفکر اکثریت جامعه عمل میکردم و اگر نمازم قضا میشد یا دیروقت میخوندم کلی احساس گناه و عذاب وجدان داشتم که الان من غرق در گناهم و جای من وسط جهنمه و خدا هم که یک خدای ظالم و مچگیر و عذاب کن که وای به حال کسی که نمازش دیر بشه یا صبحا خواب بمونه و نمازش قضا بشه یا…

    خلاصه که سالها این روش عبادت من از روی ترس بود و مدیونید اگر فکر کنید من موقع نماز خوندن یه مثقال حس خوب داشتم یا احساس نزدیکی به خدا… چون تا الله اکبر شروع نماز رو میگفتم خمیازه ها شروع میشد:))))

    درمورد ذهن و کنترل افکار نگم که به محض شروع نماز هزاران فکر با همدیگه هجوم میاوردن تو مغزم…

    و بابت این قضیه و به قولی نداشتن حضور قلب در نماز همیشه خودم رو سرزنش میکردم و احساس گناه و عذاب وجدان همیشه باهام بود و برای عملکرد بهتر سعی میکردم به معنای فارسی جملاتی که میگفتم فکر کنم و با خودم مرور کنم که حداقل بفهمم چی دارم میگم

    کم کم به مرور زمان چراها و سوالات ته ذهنم برام پررنگ تر شد که مثلا چرا من باید موقع نماز چادر بپوشم مگر من با خدایی که من رو خلق کرده صحبت نمیکنم پس چرا موقع نماز، بهمون گفتن که حتی یه تار از موهات هم نباید معلوم باشه یا نباید چادرت نازک باشه که بدنت معلوم نشه و این حرفا.. مگر این خدا در تایم های دیگه منو نمیبینه یعنی فقط نماز مهمه؟ اصلا چرا باید موهامو خدا نبینه مگه اون تمام بدن منو خلق نکرده؟ چرا حتما حتما باید دقیق رو به قبله مشخص نماز بخونم یعنی اگر یه کم جانمازم کج باشه دیگه قبول نیست خدا دیگه اونجا حضور نداره؟؟ و کلی سوال دیگه…

    من کم کم داشتم به این فکر میکردم که مگه نباید عبادت کردن من رو به خدا نزدیک تر کنه احساسم رو خوب کنه پس چرا من هیج حس خوبی ندارم و این عبادت به احساس گناه و ترس از خدا منحر میشه پس فایده ش چیه

    داشتم فکر میکردم که یعنی الان فقط ما مسلمونا و مخصوصا شیعه ها که این مدلی نماز میخونیم بنده مقبول خدا هستیم و مسیحی ها و پیروان ادیان دیگه که متفاوت عبادت میکنن خدا آدم حسابشون نمیکنه؟؟

    والله که به این رسیدم که یک ساعت تفکر بهتر از هزار ساعت عبادت است… عبادتی تقلیدی، کورکورانه…

    داستان هدایت ارتباط من با خدا اینجوری پیش رفت که اون سوال ها کم کم نمازهام رو یکی درمیون کرد چون به درستی مسیر شک کرده بودم اما هنوز باورهای غالب جامعه تو ذهنم بود اما اومدم با خودم صحبت کردم که من این نماز پراز فکر و نجوا و خمیازه و حواس پرتی رو نمیخوام و دیگه این مدلی نماز نمیخونم تا زمانی که ارتباطم با خدا نزدیک تر بشه و اونموقع دوباره نماز رو خالصانه و با حضورقلب بخونم؛ این تصمیم رو گرفتم چون هنوز هم باورم این بود که حتما باید همینجوری با خدا ارتباط برقرار کنم…

    در روند تصمیم درمورد نمازم اینجوری بود که من در طول روز دفتر و خودکارم دستم بود و می نوشتم و از خالی شدن ذهنم، خلوت شدن افکارم، احساس آرامش و انگیزه و احساسات عالی که دریافت میکردم موقع نوشتن لذت میبردم..

    من 99درصد الهامات و آگاهی ها رو در نوشتن دریافت میکردم

    من هربار می نوشتم و حالم عالیتر میشد، ایمانم قوی تر میشد، آرامشم بیشتر میشد و احساس رهایی میکردم، انگیزم برای ادامه مسیر زیاد تر میشد…

    من میدیدم که وقتی یه روز نمی نویسم چقدر از مسیر دور میشم احساس گنگی و گیجی دارم، حس میکنم یه چیزی گم کردم، حس میکنم ذهنم پرشده و نجواها امونم رو میبره…

    من میدیدم که وقتی می نویسم اونقدر قلبم باز میشه اونقدر ارتباطم با خدا نزدیک تر و قوی تر میشه که حتی موقع نوشتن اشک میریزم از روی عشق به خدا و اونقدری محو این کار هستم که زمان و مکان رو فراموش میکنم و همینطوری آگاهی ها جاری میشه و یکسره مینویسم و مینویسم…

    و کم کم این تکامل من طی شده و در حال حاضر به این نتیجه رسیدم که عبادت من، نماز من من همون نوشتنه…

    من با نوشتن عاشقی میکنم من اولین کارم بعد از بیداری نوشتنه، هیچ اجباری در کار نیست، هیچ سختی و حواس پرتی در کار نیست، هیچ قانون و ادا اصول خاصی در کار نیست

    موقع عبادتم فقط منم و خدا بدون هیچ دغدغه ی زمان و مکان و پوششی…

    من راضیم از این روش رابطه با خدا و حال دلم باهاش خوبه، الان میتونم درک کنم که وقتی استاد میگن من با تحقیق خودم به این سبک و درک رسیدم و راضیم و اگر کل دنیا بگه روشت اشتباهه من به مسیرم ایمان دارم یعنی چی…

    چون در حال حاضر درمورد ارتباط با خداوند من هم به این صلح درونی رسیدم و هرروز با احساس عالی بدون هیچ احساس گناهی از صحبت کردن با خدا عشششقققق میکنم…

    من به این درک رسیدم که به قول استاد: به تعداد آدم های روی زمین راه هست برای رسیدن به خدا…

    هرکسی آزاده و اختیار تام داره که به چه روشی میخواد با خدا صحبت کنه و عبادت کنه

    باز هم به قول استاد اگر هدایت بخوای هدایت میشی..

    و در نهایت خدا به وعده ش عمل میکنه و تو رو راضی میکنه…

    خدایا هزاران بار سپاسگذارم که هدایتم کردی تا روند تکاملی هدایتم رو درمورد عبادتم بنویسم

    خدایا شکرت برای اینکه همیشه و در هر لحضه و تا بی نهایت در کنارمونی و هدایت بندگانت جزو قوانین ثابتته…

    عاشقتونم به خدا…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سید مصطفی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    بنام خداوند وهاب

    سلام استادان عزیزم وهمه دوستان

    در دوره خانه تکانی ذهن یک فایلی آمد روی سایت با نام قرآن آسان است که یک باور رو القا می‌کنه که ما به طرف قرآن برویم یکی از دلایلی که من قرآن رو نخوندم اینکه به من گفته بودند تو چیزی نمی‌فهمی در صورتی که قرآن آسان است

    قبلا اون چیزی که یاد گرفته بودم ترتیل خواندن یا روخوانی قرآن بود وثواب اصلی این بود که از رو بخوانی یا مثلا ختم قرآن کنی

    وقتی شما گفتیداگر باور دارید خدایی هست که جهان رو آفریده مدیریتش میکنه ویک کتاب داره 300،400 صحفه است اگر نخوندیش اصلا ول معطل امکان نداره این باور رو داشته باشی و کتاب رو نخونده باشی تنم به لرزه درآمد یه جورایی بهم برخورد ،دردم گرفت حس کردم مخاطب اصلی منم تو دوره هاتون با قرآن آشنا شدم تونستم معانی رو بخونم ولی این بار دوست دارم یک دور برای دل خودم معانی قرآن رو بخونم قرآن خواندن آسانه بفهمم خدا چی گفته وبتونم فکر خدا رو بخونم

    توی این دو روز شروع کردم باید قرآن رو بخونم اگر شما استاد گفتید پس درسته چشم انجامش میدم کل قرآن رو میخونم با توکل به خدا شروعش کردم دیروزسوره بقره رو خوندم سوره آل عمران رو هم نصف کردم تا اینجا که خیلی خوب بود اون ترسی که از قرآن داشتم کمتر شده ودوست دارم کل معانی قرآن رو بخونم با این باور که قرآن آسان است و حاوی قوانین بدون تغییر خداوند است

    خدایا سپاسگزارم که از طریق بندگان خوبت به این مسیر هدایت شدم

    چقدر خوبه انسان با ایمان حرکت کنه وبه مسیرش ایمان داشته باشه اگر کل مردم دنیا بیان بگن مسیرت اشتباه است من شک ندارم چون خودم با تفکر بهش رسیدم نه با تقلید

    من یادمه برای نمازجمعه کلی تبلیغات میشد من واقعا هیچ وقت فکر نکرده بودم که میشه با خدا صحبت کرد به روشی غیر از نمازهای یومیه چرا هر جا که جمعیت های زیادی میرن تقلید بدون فکر هست با تفکر بهش نرسیدیم مثلا تسنن به شیوه گذشتگان خودشون وضو میگیرند ونماز میخوانند با دست های بسته و شیعیان به شیوه گذشتگان خودشون که مهر میزارندبا دست های باز کنار بدن هر کدوم عقیده دارند راه ما درسته ودر قرآن توضیحی برای نحوه صلاه نیامده

    من به هیچ عنوان به هیچ عنوان به شکلی که بقیه مردم با خدا ارتباط برقرار میکنند ارتباط برقرار نمیکنم من سالها به رابطه با خدا فکر کردم

    دولا و راست بشی بگی چون بقیه این کار رو میکنند پس درسته باید با فکر بهش برسی حتی به زعم اینکه درسته

    ما ده ها هزارساله بمباران شدیم در مورد دین یادمه قدیمی ها قند رو می‌زدند توی چای می‌خوردند

    از خداوند میخواهم ما رو هدایت کنه به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده است

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 758 روز

      بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    سلام

    اومدم که به عهدم وفا کنم و صفحه ی دوم از 306 آیه ی دارای کلمه عذاب رو بخونم …

    خدایا

    میدونم که همیشه و هر لحظه نزدیک تر از همیشه ای …

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ 

    5

    ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ 6

    یک ماه گذشت..! ای دریغا …

    که به امروز و به شب

    یاد تو هست درونم

    عشق تو

    آن نگاه و یاد تو

    هست کنارم

    ولی شب های جمعه

    که شود …

    جان من بیداد

    بیدار

    کنارم می‌نشیند

    از تو گوید …

    هر شب جمعه به این گونه

    تا سحر بیدار بمانم …

    تا که شاید

    تو پیامی بدهی …

    فدای تو. و این قلب منه عاشق تو

    که جایگاه توعه عشق شده …

    تو بگو

    مرز بگو

    با دلو جان

    می‌شنوم…

    در دلم

    با من بگو

    با گوش جان

    می‌شنوم…

    وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا ﴿53﴾

    و به بندگانم بگو آنچه را که بهتر است بگویند که شیطان میانشان را به هم مى‏ زند زیرا شیطان همواره براى انسان دشمنى آشکار است

    .

    رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا ﴿54﴾

    پروردگار شما به [حال] شما داناتر است اگر بخواهد بر شما رحمت مى ‏آورد یا اگر بخواهد شما را عذاب مى ‏کند و تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده‏ ایم 

    جالب بود …

    در این آیه از عذاب استفاده کرده …که داره از یشان هم استفاده میکنه …در واقع هم مرز رو مشخص کرده هم قانون رو …و قانون اینکه طبق آیه ی قبلش درباره ی سخن گفتن میگه و میگه هرچی بهتره بگین و بعد میاد میگه که نشونه ی چیز بد نزاع هست اگر حرفی بد باشه بیستون دعوا میشه که اینم کار شیطانه و شیطان هم یه دشمن آشکار برای خداست که جالبه در ادامه دوباره ی آیه که توش کلمه ی عذاب اومده گفته شده و به صورت مختصر و مفید داستان درخت و آدم و حوا و نافرمانی کردنش رو میگه و بعدشم اون لحظه ای که خدا به فرشتگان گفت به انسان سجده کنید و شیطان سجده نکرد و یه مکالمه کوتاه از خدا و شیطان که تو هیچ تسلطی بر بندگانم نداری…

    اونم میگه حالا میبینی …عده ای کمی هستن که تو رو باور می‌کنند خدام میگه اون عده که ه حرف تو گوش میدن سزاوار همون آتیش تو هستن …ولی تو هیچ کاره ای د هدایت خدا همیشه و هر لحظه هست ….

    قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَلَا تَحْوِیلًا ﴿56﴾

    بگو کسانى را که به جاى او [معبود خود] پنداشتید بخوانید [آنها] نه اختیارى دارند که از شما دفع زیان کنند و نه [آنکه بلایى را از شما] بگردانند (

    أُولَئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَهَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُورًا ﴿57﴾

    آن کسانى را که ایشان مى‏ خوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مى ‏جویند [تا بدانند] کدام یک از آنها [به او] نزدیکترند و به رحمت وى امیدوارند و از عذابش مى‏ ترسند چرا که عذاب پروردگارت همواره در خور پرهیز است (57)

    توی این آیه اول میاد میگه کیا این خط قرمز رو رعایت می‌کنند…و به مدار خدا نزدیک ترند ….به خدا امیدوار تر اند …از این عذابا دوری می‌کنند…

    (مَحْذُورًا؛ ح ذ ر این ریشه در قرآن به چه معناست ؟)

    (یَبْتَغُونَ؛ ب ت غ این ریشه در قرآن به چه معناست ؟)

    یه جورایی با آیه قبل داره شرک به خدا و پرسیدن یکی دیگه به غیر از خدا و ربّ قرار دادن کسی به غیر از خدا رو مرز قرار میده ….

    وَلَا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئًا یُرِیدُ اللَّهُ أَلَّا یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿176﴾

    و کسانى که در کفر مى ‏کوشند تو را اندوهگین نسازند که آنان هرگز به خدا هیچ زیانى نمى ‏رسانند خداوند مى‏ خواهد در آخرت براى آنان بهره‏ اى قرار ندهد و براى ایشان عذابى بزرگ است (176)

     

    إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیمَانِ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿177﴾

    در حقیقت کسانى که کفر را به [بهاى] ایمان خریدند هرگز به خداوند هیچ زیانى نخواهند رسانید و براى آنان عذابى دردناک است (177)

    باز هم به کفر اشاره میکنه ….ولی در ادامه ….

    وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ ﴿178﴾

    و البته نباید کسانى که کافر شده‏ اند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت مى‏ دهیم براى آنان نیکوست ما فقط به ایشان مهلت مى‏ دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و [آنگاه] عذابى خفت ‏آور خواهند داشت (178)

     

    مَا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ ﴿179﴾

    خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالى] که شما بر آن هستید واگذارد تا آنکه پلید را از پاک جدا کند و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند ولى خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمى‏ گزیند پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر بگروید و پرهیزگارى کنید براى شما پاداشى بزرگ خواهد بود

    دوباره داره از قانون صحبت میکنه ….

    میگه که تضاد قانونه جهان تا پلید را از پاک شهدا کنه و اگه شما تقوا داشته باشید و کنترول ذهن داشته باشید پاداش بسیار بزرگی دارید …

    و در ادامه میگه که

    وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿180﴾

    و کسانى که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطا کرده بخل مى ‏ورزند هرگز تصور نکنند که آن [بخل] براى آنان خوب است بلکه برایشان بد است به زودى آنچه که به آن بخل ورزیده‏ اند روز قیامت طوق گردنشان مى ‏شود میراث آسمانها و زمین از آن خداست و خدا به آنچه مى ‏کنید آگاه است

    اگر به نعمتی گه به ششما دادیم بخل بورزید فکر نکنید که براتون خوبه هاااا اتفاقا خیلی بده …و بخرم یعنی دهنده نباشی و ثروتی که به تو داده میشه رو در جریان نندازید…

     (180)

     

    لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاءُ سَنَکْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ ﴿181﴾

    مسلما خداوند سخن کسانى را که گفتند خدا نیازمند است و ما توانگریم شنید به زودى آنچه را گفتند و بناحق کشتن آنان پیامبران را خواهیم نوشت و خواهیم گفت بچشید عذاب سوزان را (181)

    دوباره داره میگه که اونایی که خودشون رو برتر از خدا میدونند و فکر می‌کنند همه کاره خودشون هستن و بودن در عذاب اند …که اینم مرزههه

     

    ذَلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ ﴿182﴾

    این [عقوبت] به خاطر کار و کردار پیشین شماست [و گر نه] خداوند هرگز نسبت به بندگان [خود] بیدادگر نیست (182)

    و بعدشم میگه که هر آنچه که هست به خاطر کردار خودتونه …..و خدا به کسی ظلم نمیکنه …

    جالبه که میگه کرداری که از پیش فرستادید…

     

     

    کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿185﴾

    هر جاندارى چشنده [طعم] مرگ است و همانا روز رستاخیز پاداشهایتان به طور کامل به شما داده مى ‏شود پس هر که را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعا کامیاب شده است و زندگى دنیا جز مایه فریب نیست (185)

     

    لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًى کَثِیرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿186﴾

    قطعا در مالها و جانهایتان آزموده خواهید شد و از کسانى که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [نیز] از کسانى که به شرک گراییده‏ اند [سخنان دل]آزار بسیارى خواهید شنید و[لى] اگر صبر کنید و پرهیزگارى نمایید این [ایستادگى] حاکى از عزم استوار [شما] در کارهاست (186)

     

    و در ادامه میاد میگه که چطور باشیم چطور نباشیم …

    میگه که ما با اموال شما و نفس شما شمارا آزموده میکنیم …نمیگیره فقط مال …میگه من خودتون و نفستون هم آزموده میشید …قدر میتونید خودتون رو تغییر بدین …چقدر میتونی به خدا گوش کنی به الهامات گوش کنی در حالی که یه چیزی یه ذهن منطقی در وجودت داره خلافش ثابت میکنه …

    و ممکنه از کسانی هم که قبلا کتابو داشتن و اینقدر چرتو پرت بهتون تحویل دادن هم آزار ببینید …

    ولی

    حالا میاد راه میده …

    صبر کن ….

    تحمل نکنید …

    صبر کنید …

    و تقوا پیشه کنید …کنترول ذهن داشته باشید …

    فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ  پس قطعا آن از عزم کار های شماست ….

    عزمتون رو جذب کنید و متعهد باشید …

    پس سه تا کلید داد …صبر ، کنترول ذهن، متعد به کار هاااا

    دقیقا کاری که استاد کرد و با تمام مخالفت ها که تو کافر شدی و اینا…کنترول ذهن کرد و صبر کرد …و متعد بود و ایمان داشت به مسیرش و الان نوش جونش به خاطر این همه خوشبختی در تمام جنبه ها ….

    .

    .

    وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا ﴿65﴾

    و کسانى‏ اند که مى‏ گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بازگردان که عذابش سخت و دایمى است (65)

    این سوره ی فورقان رو وقتی بهش رسیدم و رفتم آیات قبلش رو خوندم خیلی متعجب و متاثر شدم ..

    پس بزار از قبل بگم و بعد بریم ادامه که بعدشم یه آیه عذاب اومده ….

    قربونت برم من خدا …

    پس برو بریم

    .

    وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُهُمْ وَلَا یَضُرُّهُمْ وَکَانَ الْکَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِیرًا ﴿55﴾

    و غیر از خدا چیزى را مى ‏پرستند که نه سودشان مى‏ دهد و نه زیانشان مى ‏رساند و کافر همواره در برابر پروردگار خود همپشت [شیطان] است (55)

     

    وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا ﴿56﴾

    و تو را جز بشارتگر و بیم‏ دهنده نفرستادیم (56)

     

    قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا ﴿57﴾

    بگو بر این [رسالت] اجرى از شما طلب نمى ‏کنم جز اینکه هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پیش] گیرد (57)

     

    وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا ﴿58﴾

    و بر آن زنده که نمى‏ میرد توکل کن و به ستایش او تسبیح گوى و همین بس که او به گناهان بندگانش آگاه است (58)

    قربونش برم

    ..اینجا دوباره میاد از تضاد همه چیز استفاده میکنه …میگه وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ ؛توکل کن بر زنده ای که هرگز نمی‌میرد….و بعد میگه اونو سپاسگزار باش …و همین کافیه که خدا به آن گناهان آگاهه

     

    الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا ﴿59﴾

    همان کسى که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش روز آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبره‏ اى بپرس [که مى‏ داند] (59)

     

    وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿60﴾

    و چون به آنان گفته شود [خداى] رحمان را سجده کنید مى‏ گویند رحمان چیست آیا براى چیزى که ما را [بدان] فرمان مى‏ دهى سجده کنیم و بر رمیدنشان مى‏ افزاید (60)

     

    تَبَارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِیرًا ﴿61﴾

    [فرخنده و] بزرگوار است آن کسى که در آسمان برجهایى نهاد و در آن چراغ و ماهى نوربخش قرار داد (61)

     

    وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَهً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُورًا ﴿62﴾

    و اوست کسى که براى هر کس که بخواهد عبرت گیرد یا بخواهد سپاسگزارى نماید شب و روز را جانشین یکدیگر گردانید (62)

     

    وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿63﴾

    و بندگان خداى رحمان کسانى‏ اند که روى زمین به نرمى گام برمى دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى‏ دهند (63)

     

    وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا ﴿64﴾

    و آنانند که در حال سجده یا ایستاده شب را به روز مى ‏آورند (64)

    متوجه یه چیزی شدین …؟

    اون بالا میگه اگه بهشون میگی سجده کنند برای رحمان میگن اون چیه که ما بهش سجده کنیم …ایه 60

    بعد اون پایینن ایه 63 میاد بنده ای که رحمان هست رو معرفی میکنه …

    ..

    بعد می‌رسیم اینجا که …

    وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا ﴿65﴾

    و کسانى‏ اند که مى‏ گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بازگردان که عذابش سخت و دایمى است (65)

     

    إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿66﴾

    و در حقیقت آن بد قرارگاه و جایگاهى است (66)

     

    وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا ﴿67﴾

    و کسانى‏ اند که چون انفاق کنند نه ولخرجى مى کنند و نه تنگ مى‏ گیرند و میان این دو [روش] حد وسط را برمى‏ گزینند (67)

     

    وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا ﴿68﴾

    و کسانى‏ اند که با خدا معبودى دیگر نمى‏ خوانند و کسى را که خدا [خونش را] حرام کرده است جز به حق نمى ‏کشند و زنا نمى کنند و هر کس اینها را انجام دهد سزایش را ریافت‏ خواهد کرد (68)

     

    یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا ﴿69﴾

    براى او در روز قیامت عذاب دو چندان مى ‏شود و پیوسته در آن خوار مى‏ ماند (69)

     

    إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿70﴾

    مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل مى ‏کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است (70)

     

    وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﴿71﴾

    و هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد در حقیقت به سوى خدا بازمى‏ گردد (71)

     

    وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا ﴿72﴾

    و کسانى‏ اند که گواهى دروغ نمى‏ دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏ گذرند (72)

     

    وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا ﴿73﴾

    و کسانى‏ اند که چون به آیات پروردگارشان تذکر داده شوند کر و کور روى آن نمى‏ افتند (73)

     

    وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ﴿74﴾

    و کسانى‏ اند که مى‏ گویند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان (74)

    واقعا دربارش هیچی نمیتونم بگم …ببین چقدر واضح جدا میکنه …

    مرز ها ؛ به جز خدا رب و معبودی نگیریم، زناکار نباشیم …گوشتی که خدا حرام کرده به جر برحق نکشیم ،

    تازه بعدش میگه اگه توبه کنید …می‌بخشیم و بدی ها تبدیل به خوبی میشه …ولی توبه واقعی …یعنی همیشه راه برگشت و مغفرت میزاره جلوت …

    و بعدشم میگه قسم دروغ نخوری به خاطر یه حرفای چرت و پرت که امورات بگذره ……

    .

    .

    فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَخْزَى وَهُمْ لَا یُنْصَرُونَ ﴿16﴾

    پس بر آنان تندبادى توفنده در روزهایى شوم فرستادیم تا در زندگى دنیا عذاب رسوایى را بدانان بچشانیم و قطعا عذاب آخرت رسواکننده‏ تر است و آنان یارى نخواهند شد

    توی آیات قبلی درباره ی قوم عاد میگه که گفتن بابا خدا کیه مت نیرو مند تریم …

    چقدر جالب تا اینجا متوجه شدم که خدا بیشتر بر ایمان داشتن و تنها نیرو قدرت قرار دادن خودش تاکید داره …و مرز اصلی اینه ….

    بریم آیه بعدی …

    .

    .

    لَهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَشَقُّ وَمَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ ﴿34﴾

    براى آنان در زندگى دنیا عذابى است و قطعا عذاب آخرت دشوارتر است و براى ایشان در برابر خدا هیچ نگهدارنده‏ اى نیست (34)

    بازم اینجا با توجه به آیه قبلش داره درباره ی توحید میگه …ایه قبل ؛

    وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا وَلَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَهٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ ﴿31﴾

    و اگر قرآنى بود که کوهها از [هیبت‏] آن به حرکت در مى‏آمد و زمین مى‏شکافت، یا مردگان با آن به سخن درمى‏آمدند [همین قرآن بود، و باز ایمان نمى‏آوردند]، آرى سررشته کارها همه به دست خداست، آیا کسانى که ایمان آورده‏اند نمى‏دانند که اگر خداوند مى‏خواست همه مردم را هدایت مى‏کرد، و به کافران همواره به خاطر کار و کردارشان عقوبتى هایل مى‏رسد، یا به زودى به خانه [ شهر] آنان [فاتحانه‏] وارد شوى، تا آنکه وعده الهى فرارسد، که خداوند خلف وعده نمى‏کند (31)

    من حتی رفتم آیات قبل رو هم خوندم و دیدم دباره خدا داره به یک قانون اشاره میکنه …

    اول گفت

    وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿25﴾

    و کسانى که عهد الهى را پس از بستنش مى‏شکنند، و هر چه خداوند به پیوند کردن آن فرمان داده است، مى‏گسلند، و در زمین فتنه و فساد مى‏کنند، اینانند که لعنت و بدفرجامى دارند (25)

     

    اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا مَتَاعٌ ﴿26﴾

    خداوند روزى [خویش‏] را بر هرکس که بخواهد گشایش مى‏دهد یا تنگ و فروبسته مى‏دارد، و [بعضى‏] به زندگانى دنیا سرمست شده‏اند، و زندگانى دنیا در جنب آخرت، جز بهره‏اى ناچیز نیست‏ (26)

    خب یه قانونه که خدا گسترش میده رزق و روزی رو …و در ادامه میگه اونم یه قانونه که یه نفر گمراه بشه یا هدایت بشه …خدا هرکی رو در هر مسیری بخواد جلو میبره چون این قانونه حالا یکی می خواد در چاه بره یکی می خواد به خدا نزدیک تر بشه …

     

    وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿27﴾

    و کافران گویند چرا از سوى پروردگارش معجزه‏اى بر او نازل نمى‏شود؟ بگو خداوند هر کس را که بخواهد بیراه وامى‏گذارد، و هر کس را که رو به او آورده باشد، به سوى خویش به راه مى‏برد

    ….

    ..

    .

    خب خداروشکر صفحه ی دوم هم تمام شد …

    ممنونم که تا اینجا مطالعه کردید …

    در پناه الله …

    تفکر در قرآن من 2/10

    ادامه دارد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    Maryam💗 گفته:
    مدت عضویت: 3574 روز

    سلام استاد جووونم. خیلی باحالی به خدا.

    صبح که بیدار شدم تا صبحانه بخورم زیر کتری که روشن کردم به خودم گفتم آخه استاد چی میشد شما جمعه ها فایل جدید می گذاشتیم نه سه شنبه ها .من امروز دلم یه فایل جدید میخواد (آخه قبلا خوندم که شما فقط قراره سه شنبه ها فایل مصاحبه بزارید).حالا که گوشی دستم بود و فایل صوتی شما رسید اصلا نمیدونستم چی بگم .

    اینقدر هیجان زده شدم که اشکم در اومد.

    هنوز این فایل را دانلود نکردم اما میخواستم خیلی خیلی از شما تشکر کنم که اینقدر خوبید.

    خدایا سپاسگزارم بخاطر اینکه مرا در مسیر رشد و هدایت قرار دادی.

    خیلی دوستتون دارم استاد.?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: