مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با "تفکر" ایجاد می شود نه با تقلید - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/06/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-05 06:59:552025-01-07 05:28:28مصاحبه با استاد | رابطه درونی با خداوند، با “تفکر” ایجاد می شود نه با تقلیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
موضوع مهمی که در این فایل یاد گرفتم برای من این بود که وقتی که می خواهم تغییر کنم وضعیت من آرام آرام شروع به عوض شدن می کند
حالم خوب تر می شود
ایده ها و راه کارهایی به ذهن من می رسد که من با عملی کردن آن ایده ها براحتی و آسانی می توانم به موفقیت برسم
نکته زیبا اینجا است که به محض اینکه من شروع به تغییر می کنم جهان هم به این تغییر پاسخ می دهد و در این راه به من کمک می کند
این موضوع را من براحتی و به وضوح در زندگی و کسب و کار خودم بارهای بار آنرا درک کرده ام
درس مهمی که باید همیشه مد نظر خودم باشد این است که باید همیشه خونسرد باشم و همیشه از لحظه حال خودم لذت ببرم
نکته دیگر برای من این بود که باید به الهامات و ایده هایی که به من می شود آنها را عملی کنم و به آنها اعتماد داشته باشم و جلو بروم
آنوقت است که من موفق خواهم بود
این نکته را باید یاد بگیرم که همیشه دنبال عشق و هدف خودم بروم
کاری را انجام بدهم که به آن علاقه دارم
کاری را انجام بدم که انگیزه بخش است برای من و من را به جلو می برد
اینجا این موضوع واقعا مهم است که هر کاری را که می خواهم انجام بدهم به دنبال آن بروم و براحتی آنرا قبول نکنم بلکه باید تحقیق کنم و آنوقت من می توانم آن را که می دانم عملی کنم و به آن عمل کنم
ممنونم استاد عزیز
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام سلام صد تا سلام
روز 39 ام روتین روزانه روز 49 ام
خوب خوب
ارتباط با خداوند
فکر کنم تا الان توی خیلی از کامنت هام نحوه اشناییم رو با خدایی خودم گفتم
اینجا هم میخوام بگم انگاری
من قبل از ورود به سایت خیلی مدیتیشن میکردم و خوب اعتقاد داشتم به چاکرا ها
و از اینا و علاقه زیادی دارم به هنر ها رزمی و کونگفو ولی علاقه الانم نیست در ایندست
که نمیدونم ولش
اقا خلاصه من فهمیدم که مرتاز های هندی مدیتشین خیلی خوبی دارن منم گفتم حله پس بریم براش
و خیلی خوب مدیتیشن میکنم و میکردم تا حدی که من برای خودم دنیا میسازم و توشون انیمیشن و انیمه میسازم
و بازیشون میکنم وموفق میشم و بعضی وقتا هم اینده خودم رو بازی میکنم
یادمه 2 الی 3 سال پیش بود
توی اب دراز کشیده بودم و فکر میکردم
یک هو یک صدایی خیلی قوی از توی قلبم اومد
گفتم این چیه دیگه اقا منم رفتم پیش
روز ها باهاش صحبت میکردم سوال میکردم تستش میکردم
و اول فکر میکردم دیوانه شدم و خل
بعد شک کردم ترسیدم و برای اخرین بار رفتم توی اب
بهش گفتم تو کی هستی
منی یا جن یا روحی هستی
گفت من خدام
اقا من اینطوری بودم گفتم ال حق که دیوانه شدم
مردم از خنده
بعد اینجا من با این نیروی به نام خدا اشنا شدم
بعد ازش کمک گرفتم و نتایج ریزی داشتم تا اینکه منو به سایت استاد هدایت کرد
بگم تا یک مدت فکر میکردم دیوانه شدم و توهم میزنم
بعد یکی از فایل استاد رو شنیدم که داشت از همین صدا حرف میزد
گوش هام تیز شد
گفتم یعنی من دیوانه نیستم استاد شروع کرد من محو شدم
گفتم نه من دیوانه نیستم این خداست
البته ایمان الان رو نداشتم
بعد شروع شد
مسیر هدایت من
از سن 13 الی 14 سالگی به حقیقیت نماز و مسجد ها و این مراسم ها پی برده بودم و توشون شرکت نمی کردم
و متما هستم کار خودش بوده
خلاصه گذشت تا رسید به امروز که درک کردم داستان چیه؟ و نتایج خیلی خوبی داشتم تا به امروز
بازی تازه شروع شده
از اون موقع حرف حرف اونه بگه برم سرکار میرم
بگه برو این کار رو بکن میکنم
هرچی بگه سعی میکنم عملیش کنم و تا اینجایی کار که کارش درسته و هست
فقط منم که باید کارم رو درست انجام بدم
خلاصه از این فایل خیلی لذت بردم و قبلا بارها این فایل رو گوش کردم و الان یادم نبود تا موقعی که استاد
حرف ببعی رو زد گفتم اع این فایله که
و یادم اومد یعنی هر فایلی رو هر بار نگاه میکنم جدیده
عاشقتونم دوستون دارم تا درودی دیگر بدورد
به نام خدای رحیم
با درود به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و هم فرکانسهای خوبم
رد پای برگ سی و نهم سفرنامه
یادآوری قانون برای خودم که من به عنوان خلیفه خدا و خالق زندگی خودم در این دنیا این کار بزرگ و لذت بخش را با باورها و فرکانسهایم و دریافت جوابی هم سنگ از جهان انجام میدهم با کانون توجهم و نگرشم به اتفاقات ، سپاس خدا را که در این روز زیبا همراه دوستان عزیزم این سفر زیبا را تا اینجای راه بوده ام و رشد بسیاری در همه زمینه ها پیدا کرده ام و توان ادامه راه را در جانم قرار دهد تا تجربه های بیشتری در این دنیای زیبا پیدا کنم و بیش از پیش از نعمتهای او لذت ببرم.
تمرین ارسال فرکانس و درک رابطه اتفاقات با فرکانسها و چگونگی ارسال فرکانس مورد نظرمان با کمک پیدا کردن باور درست ، کنترل کانون توجه و ورودیها و تمرین تغییر نگرش به اتفاقات با اعراض از نکات منفی و توجه به نکات مثبت و رسیدن به احساس خوب البته به راحتی و طبیعی تنها کار ما در این جهان است که خلاصه آن رسیدن به احساس بهتر و لذت بردن از مسیر است.
پس برای رسیدن به احساس خوب و توجه به نکات مثبت و پیدا شدن بیشتر آنها در زندگی مان بهترین حال را با سپاسگزاری از خدا انجام میدهم ، به خاطر بودن در این سفر زیبا ، داشتن راهنمایانی چون استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستانی که همراهان و دستان خدا هستند با کامنت های فوق العاده شأن ، برای زنده بودن و نفس کشیدن ، برای داشته ها و تمام تجربیات خوبم تا به حال و هزاران و هزاران چیز دیگر که همان طور که خود خدا گفته اگر تمام درختان قلم و تمام آبها جوهر شوند نمیتوان نعمتهای او را شمارش کرد چه برسد به شکرگزاری ، پس خدایا شکرت.
به نام هدایتگر کل کیهان
ردپای من از روز سی و نهم سفرنامه
رهایی برای من اصل توحیده. وقتی ایمان داشته باشیم که نعمت و موفقیت و ثروت و شادی در جهان بی نهایته، و خداوند همواره داره ثروت وارد زندگیمون میکنه، دیگه برای به دست آوردن چیزهایی که میخوایم زور نمیزنیم؛ چون میدونیم که این نعمات مال ماست؛ از آنِ ماست. مگه آدم برای چیزی که مال خودشه نگران میشه!؟ ثروت و نعمت روند طبیعی جهانه. چیزی خلاف قانون نیست؛ خیلی طبیعیه که ما ثروتمند بشیم، به موفقیت برسیم، سالم باشیم. قانون رهایی واقعا جوابه. من هرجا رها کردم و گفتم خدایا، من نمیدونم، تو میدونی؛ هرچی که تو برای من رقم بزنی خیره، صد برابر چیزی که میخواستم رو بهم داد.
من برای ورود به مدرسهی نمونه دولتی، همون روز آخر و بسیار هدایتی در آزمون شرکت کردم و هیچی درس نخونده بودم. فقط میدونستم که خیره. رفتم آزمون دادم خیلی ام حالم خوب بود نه استرسی نه نگرانی. و روزی ام که جواب آزمون اومد، قبل از ورود به سایت فقط به خدا گفتم اگر قبول بشم خیلی خوشحال میشم اگرم نه ناراحت نمیشم چون من بهت ایمان دارم. و در کمال ناباوری دیدم نوشته پذیرش. و این درحالی بود که دوستم که یک سال تمام داشت برای این آزمون درس میخوند، قبول نشد.
دائم به خودم یادآوری میکنم : حدیث! برای خدا که کاری نداره تو رو به خواسته هات برسونه؛ مهم اینه که تو باورش کنی. باورش کن تا اتفاق بیفته.
خدایا شکرت شکرت شکرت عاشقتم..
سلام حدیث جون امروز حالت چطوره دختر؟
منم یادم میاد اون روزی رو که میخواستی توی سایت ثبت نام کنی برای این آزمون. حتی یادم میاد اون شب یکی از داییا اومده بود خونمون و ما هیچ کدوممون رمز دوم نداشتیم تا بتونیم به صورت آنلاین هزینه ثبت نام رو بپردازیم، بعد اون دایی گفت که من دارم بیاید از کارت من حساب کنید.
یعنی در این حد هدایتی، خدا وقتی بخواد چیزی رو رقم بزنه و مسیر زندگی کسی رو تغییر بده از جاهایی وارد عمل میشه که تو حتی به مغزت خطورم نمیکنه. و چقدر این قانون جالب و خفن و باحال و هیجان انگیزه.
من کلاً حس و حال اون روزهات رو یادم میاد. همش میگفتی یعنی من فردا باید برم آزمون بدم؟! حتی خودت میگفتی وای چرا من اصلاً استرس ندارم؟! یعنی انقدر خیالت راحت بود که فکر میکردی استرس نداشتنت یعنی اینکه خیلی متفاوتی و این بده. خیلی وقتا اینطوری میشه که آدم چون مثل بقیه نیست و با بقیه متفاوته، یهو به خودش شک میکنه میگه نکنه من دارم اشتباه میکنم؟! و اگه قانون رو بدونی مطمئناً اینجا ذهنت شروع میکنه به نجوا کردن و تو باید با ایمان خودت اون رو آروم کنی. دقیقاً کاری که تو انجام دادی.
و خب نتیجه هم کاملاً واضح و مشخصه.
خوشحالم که این دیدگاهت رو خوندم، در پناه الله باشی دختر زیبا.
سلام بر عزیزانم
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر خانم شایسته عزیزم
خدایا شکرت که اینجا هستم
من در بهترین زمان و در بهترین مکان هستم
خانم شایسته عزیزم بی نهایت از شما ممنونم برای این پروژه
اصلا اسم این فایل قلب آدمو باز میکنه
چقدر این فایل فوق العاده بود، خیلی دنبال یه نشانه بودم تا خوندن قرآنو شروع کنم و همش با خودم میگفتم با شروع دوره 12 قدم شروع میکنم به خوندن قرآن ولی باز دنبال نشانه بودم و این فایل بهترین نشانه ست برای اینکه از همین امروز شروع کنم به خوندن قرآن البته از جز سی و سوره های کوچیک حالا چرا میگم این فایل برام نشانه بود چون وقتی استاد داشتن درمورد قرآن صحبت میکردن دقیقا احساس کردم دلم داره باز میشه واقعا یه چیزی رو در قفسه سینه م احساس کردم و این نشانه ای بود برای اینکه شروع کنم به خوندن کتاب آسمانی
خب من قبل از آشنایی با استاد خیلی قرآن میخوندم و هیچ درکی ازش نداشتم بعد از آشنایی با استاد چند بار خواستم قرآنو شروع کنم ولی براش شور و شوق نداشتم به خاطر همین چند سالی هست که قرآن نخوندم ولی به لطف و هدایت الله میخوام بخونم تا به حقیقت برسم . اتفاقا چندروز پیش داشتم کامنت میخوندم و به یک نکته ای پی بردم دوستانی که خیلی عالی کامنت مینوسین و خیلی نتایج عالی گرفتن و قشنگ معلومه که حالشون خوبه، خیلی از آیه های قرآن مثال میزنن و این نشون میده که خیلی خوب قرآن میخونن ، همین چند روز پیش بود که از خداوند خواستم به من این توفیق رو بده که مثل همین عزیزان منم شروع کنم به خوندن قرآن و درک درستش و الان خدای عزیزم منو به خواستم رسوند ،الهی شکرت
به خدا هنوز اون حس بازشدگی توی قفسه سینمو دارم احساس بهاری دارم همش تصاویر زیبایی از بهار میاد توو ذهنم و این نشانه اینه که آماده ام برای شروع کتاب آسمانی که از طرف خداوند مهربان برای هدایتم رسیده
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم خیلی خیلی از شما ممنونم شما فوق العاده هستین
بنام خداوند بخشنده ،”مهربان هدایتگرم…
سلامی دوباره” به استاد عزیزم……نمیدونم چجوری سپاسگزار این خدای بزرگم باشم.بخاطر تمام تک به تک این فایلهای هدایتی..
مخصوصا این فایلهایی که هر روز ورژنش توحیدی تر میشه…
یه انقلابی تو زندگیم بوجود اورده….
انقلابی که شور شوقمو هر روز داره گسترش میده در تمامی جنبه های زندگیم..
نمیدونم چی بگم!نمیدونم چی بگم…نمیدونم….
فقط میدونم …
ما خیلی خیلی خوشبختیم….
هر چقدر خدا رو میشناسم هر چقدر بیشتر درکش میکنم..
انگار احساس میکنم باید ،سر بزنم به بیابون…
بعضی روزها ساعتها میرم…
و مخصوصا اینروزا دیوانه شدم…
نمیدونم چکار میکنم.
فقط میدونم ….
خیلی خوشبختم خیلی خوشبختم…
استادم من از بچگی این ورژن هدایت ،”بصورت واضح درک میکردم.و ناگفته نمونه بهش پیروی میکردم…
یادمه…..دلم میخاست به یه ارزویی برسم…
دوسال وقفه میفتاد تو کارم…
شب و روزمو دوخته بودم بهش…
اینقدر مشکل داشتم..عصبانی شده بودم..
خداوند یفرد نزدیکمو ..برام فرستاد…
من خیلی با خانواده ام مشکل داشتم..و همیشه با هم بحث میکردیم..فقط:میخاستم فرار کنم…
تا اینکه این شخص اومد..یادم از ایه قرآن..به اون افرادی اومد که…برای ابراهیم مژده فرزنداوری رو آورده بودن افتاد..
این شخص اومد بهم گفت….
یفردی اومده بهم گفته.برو رودرو بهش بگو..اگه میخای به فلان خاستت برسی…
باید دست از عصبانی شدنت برداری..
بعد بهت کمک میکنم تا اون خاسته رو بدست بیاری…
بوجودی که از قران اون زمانها نمیدونستم..از فرداش:تصمیم گرفتم…
دیگه دست از خشن و عصبانیتم با اینفرد نزدیکم بردارم…
و اون صبح ..من تو اون خلوتی که با خودم داشتم..اون حس شادی و ارامش رو بصورت واضح درک کردم…
بخودم گفتم حتما تو به این خاسته میرسی..
شب بهم الهام شد.بهم گفت اینم اونچیزی که میخاستی…و اون خاسته رو بهم داد..دقیقا همون سال من هدایت شدم به اون مکانی که دوست داشتم..
و لطف خداوند چه درهایی برویم باز شد.چه افرادی رو سر راهم قرار میداد..
یادمه اینقدر با خداوند صحبت میکردم اینقدر حالم خوب بود…
و بجز این خاسته..خیلی الهامات از بچگی بهم رسیده..دقیقا اون خوابی که سن 7 سالگی بهم رسیده الان همون خاسته .که دقیقا تضادی تو زندگیم شد..
باعث شد تا من هدایت پیدا کنم به این جایگاهی که هستم..
استاد عزیزم..مخصوصا روند بیزنسم..اینقدر درها برویم باز شده…که فقط چشمانم وا مونده که چقدر دقت خداوند بزرگه..
چه هدیه هایی از جاهای مختلف بهم میرسه..اصلا نمیدونم چجور بتونم این حجم از خوشبختی،”سپاسگزارش باشم..
دنیاییم دنیای دیگه شده…همه چیزبرام بهشته..نمیدونم هر چقدر درکش میکنم میگم هنوز کمه…یه احساس عطشی پیدا کردم..
مخصوصا جاهایی که میدونم ترسش زیاده.یه شجاعتی میگیرم..هر چقدر درکش میکنی احساس میکنی هنوز جا داره هنوز جا داره..هنوز جا داره..
الله اکبر الله اکبر…استادم با تمام رگهای بدنم سپاسگزارتونم….هیچ قدرتی بالاتر از خداوند نیست..
خیلی خوشبختم!خیلی زیاد…
احساس میکنم بزرگترین ثروت دنیا رو بهم دادن..
یه میز رنگ چوبی کنار تختم گذاشته..پر اط نشانهای خداوند هست..امروزم یدونه دیگه بهش:اضافه شد…
امروز جایزه کنترل ذهنم بود…
من امروز صبح اولین فرصت..اومدم بعد از چتد هفته کار کردن در زمینه بیزنسیم..طبق هدایتم یه ایمیل برای یه قسمت،” که برای یه استان دیگه بود..اومدم چک کنم..
بازم پیام اومد که ایمیلتون فرستاده نشده..
چون این مدت..تضاد تو این موارد خیلی برام میاد..که یا ارسال مشکله یا مورد تایید نیست..
ولی بخودم قول دادم طبق صحبت شما در دوره عزت نفس….بخودم بگم باید ادامه بدی کم نیاری..
و سعی کردم باور شما رو تکرار کنم.چون ذهنم هر بار میگه…چی شد نتیجه…
و خیلی دارم سعی میکنم حالمو خوب نگه دارم..
امروز کنترل ذهن کردم…و خیلی انصافا سعی کردم.
گفتم باید ایمان و توکلتو نگهداری!
در عرض چند دقیقه…اون ایمیل تایید برام فرستاد…
الله اکبر..خیلی احساسم خوب شد..
امتحان خداوند بود.چون بارها خداوند در قران گفته شما مورد ازمایش قرار میگیریید..
و من سعی کردم خونسرد باشم.و بگم خیدیه خداوند بهترینو برام قرار داده.حتما تو زمان درستش انجام میشه..
جالب اینکه..هر هدایتی میاد.و کار بجای خوبی کشونده میشه.اونروز یه اتفاق خوب مشتی”هم باهاش هماهنگ میشه…
همین باعث شده که من ایمانم قوی تر بشه..
و نشانهامو بیشتر درک کنم.بیشتر بتونم مسیرمو بشناسم…
و این گذشت…و امروز چند تا الهام …اینروزا اینقدر الهامات قوی..که خداوند بیشتر از من مشتاق که این ایده الهامیمو بتونم تو سراسر ایران …رقم بزنم.
من به خارج از کشور فکر میکنم.
انشالله که همینم بشه…
یسری کارها تو ذهنمه از خداوند خاستم…
یچیزی ساده اسان و بسیار پولساز هدایت شدم..همین الان مدام خداوند داره بهر طریقی بهم میفهمونه..
زندگیم پر از لطف خداوند شده ..بعضی وقتا از حجمش …
میزنم میرم بیرون..هر جا که گفت فقط ..باهاش صحبت میکنم..
استادم درک توحید خیلی بزرگه .خیلی زیاد…الله اکبر..
امروز از شدت اون تضاد..قرآن باز کردم…خداوند نورشو..روی اون ایه باز نمود..که تو را ،”نجات می دهیم،”
نجات می دهیم…مدام بهم میگفت..که نجاتت میدهیم..
خیلی از:شما سپاسگزارم..خانم شایسته زیباییم…خیلی سپاسگزارم..
خیلی خیلی خوشحالم…که خوشبختم…
و من در مدار..ربنا آتنا فِ دنیا و اخرت شدم…
الله اکبر…
همه چی ما خداونده..ما خود خداوندیم…
چی میشه گفت …
از این حجم …ش….سپاسگزارم سپاسگزارم.
به امید درک بیشتر خداوند…
یادمه روزهای اول تشنه فایلهای توحیدتون بودم.روز اولی که وارد سایتتون شدم..
مثل کسی که تشنه اب هست..دقیقا همنجوری بودم..
شبانه روزم ،”فقط گوش میدادم.و گریه میکردم….
و میخندیدمو..محو میشدمو…
مثل ادم دیوانه…
یادمه تمام شبها توی کوه میخوابیدم..و مامانم میگفت دختر بیا پایین..مثل دیوانها ساعتها تنهایی میرفتمو و گریه میکردم..
چه شبهایی چه هدایتهایی.الله اکبر..
همون شب..خداوند نورشو تو کوه بهم نشون داد..
اون شب اینقدر شاعرانه بود..که فقط میگفتم الله اکبر…
و من نور خدا رو مدام تو کوه ها میدیدم..اینقدر قوی..که فقط مسخ میشدم..
و چه درکهایی چه حرکتهایی.چه الهاماتی…
ولی الان دیگه خدا ..خودشو در کنارم رونمایی میکنه..
دیگه اون نورهای توی کوه نیست دیگه اومد کنارم.دیگه روی صورتم نوازشم میکنه..
و بدنمو میلرزونه..اینقدر دوستم داره..یه ثانیه.یه پلک احساس میکنم تنها شدم.دوزخو با چشمم میبینم..
یه درکهایی بهم میرسونه..که میگم خدایا…دمت گرم.دمت گرم…
اینقدر این فایلهای توحیدی..قوی ام نموده.که هر لحظه همه جیز برام کن فیکون میشه
هفته قبلی چند تا خاسته برام انجام شد..
از بس دلم میخاسشون.وقتی بهش:رسیدم..خیلی بوسش:میکنم..
میگم خدا ممنونم.
دیشب گفتم خدایا…هر چی خاستم بهم دادی..کمکم کن اینروزا تو بحث مالی ام.و این قدمهایی که پیش میرم..
این ثروت دنیایی باعث نشه..که من کارمو رها کنم.
چون هر سری یه مشکلی پیش میومد.و بعد از یه روز:برام خیریت بود…
و ندام بخودم گفتم تا ذهنم از من دور نشه..و بخاد تسلیم باشه..
مخصوصا توی تضادها درک توحیدی و ایمان و توکل..خیلی خودشو نشون میده..ولی با هر بار کار کردن خیلی تسلیمتر میشی..
و منم سعی سعی سعی ..خیلی سعی میکمم بتونم کنترلش کنم.
و ناگفته نمونه در عرض چند دقیقه کار انجام میشه..برای هر کاری…
وقتی بهش دل میبندی.زود برات انجامش میده..
میخام بگم استادم. ..بعضی موقعها نصف شب بیدارم میکنه قیامتو بهم نشون میده..
خیلی سخته..انشالله بتونیم دنیا و اخرتو برای خودمون بسازیم..
واقعا قیامت سخته..چه درکهایی بردم از این شرایط..
واقعا خیلی سخته…
و در نهایت..سپاسگزارتونم استاد عزیزم که رسالتتو هر روز داری گسترش میدی..
استادم یه سوال دارم…شما تو چه فرکانسی از توحید قرار دارین!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهتون تبریک میگم زیبای من!!!!!!!!
و به خانم شایسته عزیزم که هم دست شما هستن تبریک میگم!!!!!!!!!!
نوش:جانتون این ایمان و توکل و توحید…
به امید بهتزینهابرای:شما و دوستان عزیزم.
عشق الهی هم این دیوانه بازیا رو داره …..دیوانه نیست…درک خودتووووووو..درک الهیتتتتتت
درکی که سالها ازش..دور بودی…
خدایا افیششششششششششش
حالم خوب شد….دوستتدارم. ممنونم که روی انگشتام نشستی داری صلاتمو میگی..قربون بزرگیت برم……
هر چی از زیباییت بگم کمه..منم یه رسالتی دارم..دارم با خداییم به گسترش جهانم کمک میکنیم….و چه شود….
خدایا شکرت…………
استاد شما با فایل قبلی نشون دادید که خودتون کاملا دارید به قوانین عمل می کنید تشکر
این باعث محبوبیت شما میشه و این باور رو به ما دادید که گفتن حق همیشه باعث محبوبیت بیشتر میشه
سلام به همه هم فرکانسی های عزیزم و استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیزم
چقدر این روزشمار منو متحول کرده؛ چقدر آگاهی ه بالاتر رفته؛ چقدر خدایی تر شدم؛ چرا هر جا رو نگاه میکنم اول خدا و ردپاش میبینم؛ چقدر احساس آرامش میکنم؛ چقدر از تنهایی خودم با این سایت لذت میبرم و فقط دنبال ی فرصت هستم حتی شده دو دقیقه تو این سایت باشم و بعد برم سر کلاس هام؛ چقدر ساعت ها دارم تو این سایت وقت میگذرونم و از دنیای اطرافم بی خبر میشم و بخودم که میام نیبینم سه چهار ساعته ک دارم کامنت میخونم و فایل میبینم و می نویسم؛ چقدر آرومترم؛ چقدر استرس و نگرانی های قبلی انگار از زندگی من رخت بربسته ولی وقتی ذهن نجواگرم به هر دلیلی قدرت پیدا میکنه دوباره دلهره ها؛ استرس ها سراغم میان؛ دلم میخواد ساعت های شبانه روز دوبل بشن تا من وقت کنم بیشتر بخونم و بیشتر لذت ببرم چون کلمه ب کلمه این سایت عبادته؛ حس خوبه؛ از اینکه میبینی بقیه هم این راه رفتن و نتیجه گرفتن ذوق مرگ میشی؛ از اینکه میبینی جزیی از خدا بودی و خدا در درون تو هست و ی عمر بهمون گفتن سرت بالا بگیر و از خدا تو آسمون ها کمک بگیر خنده م میگیره؛ امروز فهمیدم خدا همه جا هست؛ امروز فهمیدم خدا منم؛ خدا تویی؛ خدا نون توی سفره هامون؛ خدا پدرمون؛ خدا مادرمون؛ خدا مشتری هامون؛ خدا نوره؛ خدا آبه؛ خدا ظاهره؛ خدا باطنه؛ خدا اوله؛ خدا آخره؛ خدا اون آمریکایی؛ خدا اون چینی؛ خدا اون آفریقاییه؛ خدا منم خدا تویی؛ خدایا خیلی حس عجیبی دارم چون هر چی دارم سر بر میگردونم دارم تو رو میبینم؛ چقدر امروز احساس لیاقت کردم ک خدایا شکرت منو لایق این آگاهی دونستی ک بفهمم تو همممممممممممه جا هستی. هرجایی ک فکرش کنی حتی در عمیق ترین و سیاه ترین جاههای اقیانوس؛ در دورترین کهکشان؛ در گرم ترین جای دنیا؛ در سزد ترین جای؛ تو خونه من؛ تو خونه کسی که این کامنت میخونه؛ خدایا خیلی حس عجیبی دارم؛ احساس خاصی توی قلبم هست که دلم میخواد از این کالبد و این جسم بیرون بیام و همین الان بغلت کنم و برای همیشه ب تو بپیوندم ولی تو اینم تکامل میخواد؛ یاد گرفتم ک باید تکاملم طی کنم تا ب تو برسم و با تو برای ابدیت یکی بشم؛ خدایا شکرت ک من رو به راه راست هدایت کردی؛ راه کسانی که به انان نعمت دادی و نه گمراهان و نه کافران. عاشقتم خدا.
دلنوشته و ردپای من در روز ۳۹ روزشمار تحول زندگی من
عزیز یادت باشد
ثروت اصلی ما میدانی چیست ؟؟
نوع نگاه ما به این هستی ثروت اصلی ما هست
که تو بجایی برسی که همه چیز زیبا بیبینی و بتوانی درسش را برداری
یادت باشد این تو هستی که به این جهان طعم میدی )) یادداشت زیبایی از دادشم سهیل سنگرزاده
هر دم به من گوید رخش داری چو من زیبا رخی
هر دم بدو گوید دلم داری چو بنده چاکری
آمد بهار ای دوستان خیزید سوی بوستان
اما بهار من تویی من ننگرم در دیگری
سلام پر از عشق به خداوند عزیز که سزاوار حمد و ثنا هست سلام به استاد عزیزم مریم جان و دوستان عزیز
اوقاات تان پر ازعشق خداوند
روز شمار تحول زنده گی من روز سی و نهم روز سه شنبه دوم جوزا
اولا بسیار خوشحال هستم که در این خانواده هستم دوم شکرگذار تمام نعمت های خداوند در لحظه لحظه زنده گیم هستم
میدانم این دنیا یک خواب هست و ما خواب هستیم هر وقت به حقیقت خود برسیم بیدار میشویم بدانیم ما این زهن جسم نیستیم ما روح هستیم ما آگاهی هستیم تا به درک این موضوع برسم خوب زمان کار دارد
ولی میدانم من افکار زهنم نیستم خداوند را سپاسگذار هستم برای تمام نعمت هایش هر قدر. به نعمت های زنده گیم میبینم میگم خدایا شکرت از صبح از چقدر نعمتت استفاده کردم
امروز صبح مادرم بولانی های گرم برم پخته کرد نوش جان کردم بعدا شاور که گرفتم چقدر لذت بردم آواز خواندن برای خودم خدایا شکرت بعدا همه جا را باران گرفت گفتم خدایا شکرت برای این همه فراوانی جهان خدایا شکرت راستی امروز روز رحمت الهی هست با خودم گفتم خداوند گقدر عادل هست این طور نیست باران بالای خانه همسایه ببارد بالای خانه ما نبارد بالای همه میبارد و نعمت های خداوند برای همه هست این هست عدل خدای رحمان من بعدا خواستم برم قدم بزنم رفتم قدم زدم در باران واااا چقدر لذت بردم بوی خاک باران تیز باد عالی الهی شکرت همرای خودم لذت بردم از مسیر پارک ها رفتم از کوچه های مقبول درختان زیبا را دیدم تحسین کردم خانه های مقبول دیدم تحسین کردم پرنده ها زیبا را تحسین کردم همه چیز عالی بود واییی سرک مقبول پاک دانه های باران روی سرک درختان مقبول یک منظره عالی و دیدنی بود گفتم خدایا شکرت برای این همه زیبایت خدایا شکرت موزیک عالی در گوشم بود چقدر لذت بردم
(((امروز یاد گرفتم که بخواهم خودم مهم باشم خودم ارزشمند باشم و برای این رشد و آگاهی باید جسارت داشته باشم باید خدا را در ذهنم و روحم هر لحظه ستایش و شکرگذار باشم)))) نوشته یکی از دوستان در کمنت ها بود چقدر خوشم آمد کاپی اش کردم و خواستم اینجا بگذارم
آیا جای تحسین نیست که خودم را تحسین کنم من که بدون آرایش بیرون نمی رفتم ولی حالا بدون آرایش میروم و نظر دیگران برایم مهم نیستم عاشق خودم هستم من که بدون دوست رفیق جای نمیرفتم ولی حالا آنقدر با خودم لذت میبرم که همیشه تنها هر جا میروم و فقط با خودم هستم من که همیشه چت میکردم از این آن میگفتم با خودم تعهد کردم تمام دوستان کنار گذاشتم با احترام واتساپ انستا را پاک کردیم و فقط در سایت هستم و زیبایی ها را میبینم تمام روژ به نکات مثبت توجه میکنم و از خوبی ها میگم من که حتی به مادرم گفتم گپ خوب و خوش بود با من بگو نبود از بدبختی و غیبت دیگران با من حرف نزن چون گوش من این چیز ها را نمیشنود من که از خودم خوشم نمی آمد ولی حالا به دختر مورد علاقه خودم تبدیل شدیم
من که همیشه هر جا میرفتم نمیکفتم خدایا شکرت که این هم هست میتانم لذت ببرم شاد باشم فقط به این فکر میکردم حالی چرا اینجا هستم خارج نیستم وای از ان روز ها چقدر تمرکز بد داشتم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
چقدر این تغییراتم تحسین برانگیز هست من خودم را با تمام وجود. تحسین میکنم فقط خودم میدانم کجا ها گفتم پاکیزه ادامه بتی خیر هست میگذره و ادامه میتم حالی میدانم چقدر عالی و قوی شدیم ادامه میتم تا از این بهتر و عالی تر شوم این ها را یاد کردم تا به خودم یاد آوری شود
جالب هست ما مسلمان ها روزه نماز میگویم و غیره ……….
ولی فقط بالای اونا پابند هستیم اونم بخاطر بار اضافی و ترس میخوانم
ولی غیبت بیشتر بد دیگران گفتن از خوشی دیگران خفه شدن دروغ گفتن و غیره وغیره مشرک بودن خو عادت روزانه
یکی بیاد برای من بگوید کجای این دین هست
این ها را زمانی فامیدم که خدا را شناختم در گذشته خود من هم از همین جمله بودم
فعلا یکسال هست نماز نمیخوانم ولی بیشتر عاشق خدای خودم شدیم بیشتر همرایش هستم احساسم بیشتر وقت ها خوب هست شکرگذار تر هستم نماز هم بخاطر نمیخوانم چون واقعیت به اون حد نرسیدم و حس خوب نمیگرم از مراقبه بیشتر حس خوب میکرم و زهنم کنترول میشود
امروز با خودم میگفتم پاکیزه تو شاگرد استاد عباس منش هستی مثل استادت عمل کن لذت ببر موحد باش استاد شما واقعا عالی عمل کردین حق تان هست این نتایج انسان ها فقط نتایج تان میبیننن و میکویند نوش جانش شاید در اوایل بگویند کاش ما بجای استاد عباس منش میبودیم ولی نمیبینند استاد عباس منش چقدر روی خودش کار چقدر روز ها کوشش کرد زهن اش کنترول کنند چقدر شب ها و روز ها برای تحقیق سپری کردن حق تان هست استاد تمام ثروت تان نوش جان تان
من هم کوشش میکنم مثل شما باشم به خودم زنده گی کنم نظر دیگران اصل برایم مهم نباشد
هر روز بهترین خودم باشم
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و اخرت باشد
در خدا شاد پیروز باشید
بنام خداوند بخشنده مهربانم که هرآنچه دارم از آن تو دارم
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم
وسلام به تمام دوستان خوبم
رابطه درونی با خداوند
استاد من تا قبل از اینکه تو این مسیر الهی قراربگیرم
جز افرادی بودم که هیچ نماز قضایی نداشتم وهمیشه اول وقت نمازهامو میخوندم نماز شب وخطم قرآن وگذاشتن انواع خطم ها وخوندن انواع دعا ها ومسجد برمو نماز جماعت بخونم مراسم ها وجشن ها شرکت کنم از این حرفا یعنی استاد اون مسیر رو تا آخر رفتم وحال وهواشو تجربه کردم
وهمینطور این مسیر الهی که درحال حاضر دارم طی میکنم وتجربه میکنم ورابطه وارتباط نزدیکی که الآن با خدای خودم دارم وشناختی که الان از خدای خودم دارم زمین تا آسمون با مسیر قبلیم فرق میکنه.
استاد از وقتی که از شما شنیدم خداوند یه سیستمه وبا تغییر دیدگاهم نسبت به خداوند دنیام عوض شد وراضیم از مسیرم، راضیم از خداوند که دراین مسیر قرارم داد وسپاسگزارم از شما استاد عزیز وبزرگوارم که مسیر وتوحید و یکتا پرستی راانتخاب کردین ورفتین وسخاوتمندانه به ما هم آموختین سپاسگزارم استاد عزیزم خدا حفظتون کنه
سپاسگزارم مریم جانم هرکجا هستین شاد وسالم باشید.
آرزوی بهترینهارو برا همه دارم.یاحق