مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

1098 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3353 روز

    سلام

    ثروت ، موفقیت پول سلامتی خوشبختی ووو اینها است فقط پول نیست

    ایمان است که کارها را انجام می دهد نه حرف زدن

    برای باور فراوانی نمودها والگوها را ببینیم راجبه آن می توانیم تحقیق کنیم که چقدر همه چیز زیاد است و یکسره آن را برای خود تداعی کنیم و یکسره آن را به خود یادآوری کنیم من همیشه برای خودم آبشار نیاگارا را مثال می زنم این همه آب و این همه فراوانی و زیبایی

    باور خوب بساز و حرکت کن و باورهای را بهتر کن و بازم حرکت کن

    در عشق اجباری نیست

    به سبک شخصی خود زندگی کنیم

    عشق یعنی آزاد باشی بدون وابستگی از حضور هم لذت ببریم.

    just do it now

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1037 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در فضای این اگاهی ها

    سپاس گزار خداوندم بابت اینکه منو در صراط مستقیم حرکت میده و کمکم میکنه

    طی تکامل از زمانی شروع میشه که ما دست به کار میشیم

    به الهامات قلبی عمل میکنیم با هر بار کنترل ذهن در مواقع دشوار و برگشتن نتیجه به نفع ما منطق های قوی برای ذهن میسازیم

    و صد البته که قدرتمندکننده ترین باور در مواقع دشوار که احساس روبه بدی میره ، یاداوری اینه که اصن مهم نیست چقدر دلیل هام منطقیه برای ناراحت شدن و چقدر حق با منه ، اگر نتوانم ذهنم رو جهت دهی کنم به سمت موارد دلخواه و احساس بهتر ، اون منو هدایت میکنه به سمت اتفاقات و شرایط ناخواسته بیشتر

    در واقع تمام داستان همینه

    اونروز دیرم شده بود و رفتم در اژانس که دیدم عع اونم نقل مکان کرده و شمارشم نمیگرف و گفتم اسنپم تا بگیره و بیاد دیر میشه و اصن یه لحظه انگار همه درا بسته بود از دید ذهنم

    چندتا قدم زدم گفتم خدایا یه دونه ماشین برسون بریم حال ندارم پیاده برم سرده ،هوام سرد بود و شهر ما شهر خلوتیه ، چند ثانیه نگذشته بود که دیدم سه تا ماشین اژانس پشت سر هم دارن از خیابون میان ، دست تکون دادم یکی نگه داشت و یه ادم خوش رو و تازه اشنام در اومدیم دورادور و تو‌دلم میگفتم ببین هزار بار اینطوری شده ها که فک کردی دیگه دیر شد یا تموم شد یا … ولی خدا رسیده همیشه به شرط ایمان تو

    یا اون روز تو‌ باشگاه یه موردی پیش اومد که عصبانی شدم و ناراحت ولی همون لحظه باز به خودم گفتم ببین ذهنت داره پیش فرض های قبلی رو بهت پیشنهاد میکنه ، همون رفتارهای قبلی نادرست که همیشه زد خراب کرد همه چی رو ،تو باید بتونی متفاوت عمل کنی و سعی کردم ذهنم و پرت کنم و خیلی خوشحالم که عالی این کارو انجام دادم و خداوند سریع پاسخ این کنترل ذهن و داد و اون داستان با خوبی و خوشی و با حرف زدن حل شد

    یا اون روز بعد یه روز کاری واقعا پرکار که دیرم بستم باشگاهو و داشتم پیاده میومدم خونه ذهنم از دوساعت مونده به تعطیلی تا اونجا که داشتم پیاده میومدم شروع کرده بود و داشت غر میزد و میخواست من عصبانی بشم یا ….

    گفتم خب ببین کور خوندی

    گفتم خدایا چجوری ذهنمو کنترل کنم ؟؟؟

    گف سپاس گزاری

    واو

    سپاس گزاری ؟؟؟؟!!!!!!!!

    سپاس گزاری

    یه لحظه گفتم پسر این ذهنه چقدر بی انصافه و در واقع خاصیتش اینه که من در اوج‌ نعمت و روابط خوب و محیط کار خوب و همکار خوب و شرایط خوب داشت به خاطر زیادی کار و بردن توجه من به اون سمت کلا جوری نشون میداد که انگار همه چی جهنمه

    شروع کردم گفتم خدایا صد هزار مرتبه شکرت امروز این همه من کار انجام دادم و فعالیت داشتم و انرژیم بالا بود و گفتم و خندیدم و روابط خوب و تجربه کردم و تازه یه تمرین عالیم داشتم گفتم خدایا چقدر باید سپاس گزار این سلامتی باشم ؟؟؟ خوبه من یه جاییم لنگ باشه و بیفتم تو خونه و نگاه این‌و اون و تحمل کنم و نه درامدی داشته باشم و نه چیزی ؟؟؟

    خوبه درگیر مواد و جمع های مزخرف و دوستای مزخرف تر باشم ؟؟؟

    و ادامه دادم و ادامه دادم تا اشکم دراومد از نعمت هایی که داشتم و ذهنم فقط بخاطر خستگی داشت همه ی اونارو از یادم میبرد که اره ببین همه رفتن تو موندی همه دارن خونه گرم و نرم کیف میکنن و تو موندی اینجا

    ولی یه حسی بهم همیشه میگه که شرایط تغییر میکنه و یه روزی اینها بخشی از سخنرانی موفقیتت میشن و من با تمام قلبم سعی میکنم هر کاری رو با عشق انجام بدم و با عشق جواب بقیه رو بدم ، با لبخند جواب بقیه رو بدم و انقد حالم خوبه که همیشه لبخند روی صورتم هست و هر کسی میخواد با من سلام علیک کنه اونم ناخود اگاه لبخند میزنه و همه ی اینهارو با عشق انجام میدم

    صب که تایم بانوانه تا 2ظهر شب سعی میکنم همه چیز رو فراهم کنم و تر و تمیز کنم تا بیان و با لذت اول صب تمرین کنن و همه چی براشون محیا باشه ، با اینکه محیط بوفه رو چند باری کثیف کردن و اقا رضا میگه کلید و بزار تو جیبت ببر ولی میگم اشکال نداره یه تذکر بدیم حل میشه بزا استفاده کنن و توجه نمیکنم به نکات منفیشون

    در واقع همه چیز ختم میشه به سپاس گزاری و سپاس گزاری مارو وصل میکنه به تمام مسیرهایی که خیرو برکت با سرعت هر چه تمامتر وارد زندگی ما بشه

    چقدر سپاس گزاری کنیم ؟؟؟ میشه سپاس گزار بود واقعا ؟؟؟

    با عمل به قانون ارام ارام چقدر کیفیت زندگی من بهتر شده ، چقدر روابط من بهتر شده و چقدر انسانهای ارزشمندتری به زندگیم میان

    من فقط میگم که خدایا به من قدرت سپاس گزاری بیشتر بده و خداوند میگه که خب اقا رضا چقدر انسانهای مورد اعتماد دورو برت هست ؟؟؟ و پاسخ به این سوال اشکم رو در میاره و سپاس گزاریم عمیق تر میشه

    داشتم فک‌میکردم من در این مدت کمتر از یک ماه با انسانهای نازنینی اشنا شدم که انگار چندین ساله همو میشناسیم و داشتم فک میکردم و میگفتم اگر صد میلیارد تومن توی حسابم پول باشه و کل داراییم اون باشه من میتونم کارتم رو با رمزش بدم دست این ادما و خیالم تخت باشه از امانت داری و پاکی و صداقتشون ،

    در یک محیطی هستم که همه انسانهای با ارزشین همه برا سلامتیشون وقت میزارن با لبخند از راه میرسن و معدب و با عشقن و احترام فراوان میزارن

    چقدر باید سپاس گزار بود ؟؟؟

    امروز زدم بیرون و داشتم میرفتم یه اقایی جلومو گرفت و رسید ده تراکنش اخیرشو گرفته بود و بلد نبود بخونه و به من نشون داد و حدود 5دیقه ای تو پیاده رو با عشق بهش توضیح دادم و گفت که جوون حاضرم میلیارد ها تومن بدم تا فقط سواد تورو داشته باشم و بتونم بخونم خودم ، بهش با احترام گفتم خب یاد میگرفتی دیگه همه چیز داره عوض میشه ، گف اخه نداشتیم که برم درس بخونم اون موقع و حالا هر چی ….

    برای من سپاس گزاریش میمونه فقط ، سپاس گزار خانواده ای که توش بزرگ شدم

    سپاس گزار پولی که برای درس و مشق و سره کلاس نشستن داشتم

    سپاس گزار پدری که همیشه زحمت کشید تا چیزی کم نداشته باشم و بتونم راحت تحصیل کنم

    سپاس گزار معلم هایی که درس دادن

    سپاس گزار مدیر و معاون هایی که زحمت کشیدن

    چقدر عادیه برای من خوندن و نوشتن و یکی داره از ته قلبش حسرت سواد منو میخوره

    چقدر عادیه برام استایل قشنگی که خداوند بهم داده و تو باشگاه لباس دراوردنی همه نگاها به سمت منه و میان میگن داداش ای کاش بدن تورو من داشتم

    چقدر برای من عادیه این خوش بین بودن و دوستم میگه که ای کاش منم میتونستم مثل تو همه رو خوب ببینم

    استاد راس میگی مهم نیست چقدر دارایی داریم ، ما که روی دارایی حساب نمیکنیم ، ماروی خداوندی که این همه به ما داره میبخشه و هیچوقتم دره رحمتش بسته نمیشه داریم حساب میکنیم

    اونروز یه داستانی پیش اومد که به خودم خیلی افتخار کردم یه نفر یه حرکتی توی باشگاه زده بود که من خواستم به شدت برخورد کنم که دیدم اقا رضا میگه زشته و اشکال نداره و اینا

    چرا ؟؟؟ چون طرف وکیل پایه یک دادگستریه

    و بالاخره کارمون شاید بیفته بهش و پارتی داره و …..

    اما اصن توی ذهن من این نبود که طرف وکیله یا پیغمبره یا هر کی ، کاره اشتباه باید باهاش برخوردبشه حالا هرکی که میخواد باشه ، بعدش گفتم بابا بیخیال اینا که میترسن حرفی بزنن تو اینجا چیکاره ای وقتی خوده صاحب کار میگه ولش کن زشته و بیخیال شدم و بعدش اون هم خیلی معذرت خواست و….

    میخوام بگم من انقد پشتم به خدا گرمه که این حس قدرت رو این حس حضورش رو این حس حضور یک فرمانروای قدرتمند کنار خودم رو با هیچ دارایی عوض نمیکنم ،

    این حس قدرتی که هیچوقت از جوش و خروش نمیفته و به هیچ احدی حاضر نیستم هیج جوره باج بدم

    دارایی من ، دارایی های واقعی من ایناس

    نه حساب بانکی و صد البته که انقد پرش میکنه که من راضی بشم ولی باز هم من پشتم به اون و هدایت هاش و ایه های قران و وعده هاش گرمه نه به حساب بانکی و دارایی هام

    الهی سپاس گزارم

    بله تمام این کنترل ذهن ها و درست عمل کردن ها و مسیر خدارو پیش گرفتن همش رابطه مستقیمی با ثروت پایدار داره

    کنترل ذهن و مسیر خداوند رو رفتن به انسان

    عزت میده اعتبار میده ابرو‌میده

    چون راه خداوند راه صداقته ، راهه درستیه راه امین بودنه راه عشق ورزیدنه راه بی قید و شرط خوبی کردنه ، راه عاشق بودنه ، عاشق خودت عاشق زندگی عاشق هر نفسی که در این تَن میکشی در این مدت زمان کوتاه که عین برق و باد میگذره ،

    بله هر کنترل ذهن یعنی نه گفتن به یک عمل نادرست و لببک گفتن به عمل درست و الهی

    هر کنترل ذهن یعنی اعتماد به خداوند و قوانین حاکمش

    هر کنترل ذهن یعنی تکرار یک عادت درست و انجام ندادن یک‌عادت نادرست

    هر کنترل ذهن یعنی رفتن به سمت فرکانس خداوند

    هر کنترل ذهن یعنی حرکت به سوی نعمت بیشتر

    هر کنترل ذهن یعنی بندگی کردن ارباب عالم

    با هر بار کنترل ذهن لیاقت بندگی کردن بیشتری خداوند به من عطا میکنه و منو اسان میکنه برای اسانی ها

    و‌ همه ی اینا ثروته پایداره

    این احساس ارامش به واسطه هر کنترل ذهن ثروت پایداره

    این احساس شادی و شعف

    این احساس امید و اشتیاق

    همه ی اینها ثروت پایداره

    درواقع من امید میخوام برای حرکت

    من اشتیاق میخوام برای ادامه مسیر

    من شادی میخوام من ارامش میخوام و هر ان چیزی که من نیاز دارم برای ادامه حرکت به سمت خواسته هام ،همه رو دارم به واسطه کنترل ذهن و اینا همه ثروت پایداره و انتهایی برای بهترشدن نیست

    الهی شکرت که به من قدرت سپاس گزاری عطا میکنی

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      بهناز عالی گفته:
      مدت عضویت: 1944 روز

      عرض ادب آقای زارعی عزیز

      سپاسگزارم از کامنت کامل و بی نظیرتون… این اولین مرتبه هست که من پاسخی برای کامنت عزیزی میگذارم و خوشحالم ازین بابت چون دارم روی مقاومتهام پا میزارم…

      با هر جمله از کامنتتون لذت بردم نت برداری کردم و تحسینتون کردم برای احساس خوبی که دارید و برای حضور خداوند در زندگیتون… آرزو میکنم خبر افتتاح شعبات باشگاهتون در سراسر ایران رو بشنویم قطعن لایقش هستید و تبریک میگم بهتون برای اخلاق ورزشکاری و اندام ورزیده و تنومندتون… کامنتهای شما عزیزان از برکات زندگی من هست خدارو هزاران بار شاکرم🫶

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رضا زارعی گفته:
        مدت عضویت: 1037 روز

        سلام بهناز جان

        دمت گرم که داری پا روی ترسات میزاری

        دمت گرم که نوشتی

        مرسی که اولین کامنتت رو برای من نوشتی ،خدارو سپاس گزارم بابت این نشونش

        باورت نمیشه ،رفتم کامنت خودمو خوندم و اشک ریختم

        سپاس گزار بابت این حس خوبی که به من هدیه دادی

        امیدوارم همینجوری با قدرت پاروی ترسات بزاری و دوس دارم همیشه به خودت یاداوری کنی که هر ترسی توی وجودت هست زنجیر شیطانه و با پا گذاشتن روی هر ترس به خوده واقعیت نزدیکتر میشی ، عزت نفست رشد میکنه و به خداوند نزدیک تر میشی

        و کل داستان همینه که بهش نزدیک بشیم و فقط باورش کنیم

        خدا خیلی ساده توی قرانش میگه من نزدیکم بهت من حواسم بهت هس ،از من بخواه انقد میدم تا راضی بشی

        امیدوارم واقعا در مسیرش حرکت کنیم و هر جا که به دو راهی خوردیم همیشه خدارو انتخاب کنیم و راه اونو بریم و خوشبختی و سعادت و ثروت و ارامش و لذت و عشق و …. همه ی اینا نتیجه ی طبیعی بندگی کردنه اربابه

        و چقدر خوبه که به ما لیاقت بندگی کردن

        لیاقت داده تا کلمه سپاس گزاری بر زبانمون جاری باشه چون تا اذن خداوند نباشه حتی نمی تونیم این کلمه رو به زبون بیاریم

        ما خیلی خوشبختیم

        ما همه چی داریم چون خدارو داریم و خدا به شدت کافیست

        برای ما به شددددددت کافیست

        الهی وجودت همواره غرق در عشق الهی باشه و زندگیت همیشه رنگ و بوی خداوند بده

        در پناه الله یکتا دوست من .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2894 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خیلی خوب

    نکات و برداشت هام از این فایل ارزشمند رو می نویسم

    درباره کنترل ذهن و تقوا استاد تو ذهنشون احساس خوب داشتن براشون خیلی مهمه چون به قوانین باور و ایمان دارن و مثل آتش که دست رو میسوزونه می‌دونن نباید در احساس بد بمونن و ذهنشون رو کنترل میکنن

    تاثیر گذاری استاد به خاطر عمل به گفته هاشونه یعنی خودشون عمل کردن و پس از نتیجه گیری اون مباحث رو مثل توحید با دیگران هم به اشتراک گذاشتن و همیشه صداقت درستی و روراستی براشون مهم بوده

    برای همه چی باید تکامل طی بشه وگرنه مثل این جریانهایی که مردم به یه عده پول میدن میشه که میخوان تکامل رو طی نکنن

    درباره اینکه هدف خدمت به خلق باشه یا جنبه مادی، جفتش یکیه وقتی مسائل بیشتری رو حل کنیم ثروت بیشتری وارد زندگی میشه

    ما همیشه باید روی باورهامون کار کنیم

    اینکه هرچه ثروتمندتر بشیم در نزد خدا عزیز تر میشیم

    باورهای فراوانی هم خیلی خیلی مهمه

    برای ایجاد باور فراونی بصورت ریشه ای هرروز باید کار کنیم و نمودهای فراوانی رو تایید و تحسین کنیم مثل فراوانی آب و ‌…. شیرین کننده های آب و … تصفیه کننده ها و …

    درباره تشخیص الهام از نجوا

    هر گفتگوی ذهنی که احساس بد بهمون بده مثل ترس ناراحتی و … از طرف شیطانه

    و اگر احساس خوب بده از جنس صبر ایمان توکل وامید و …. از طرف خداست

    خیلی راحت میشه تشخیصش داد و اگرم احساسی نداشتیم یعنی خوبه انجامش بده

    ثروت همه‌ی آرامش و سلامتی و احساس خوب وهمینطور پول باهم هست.

    تاثیرگذاری از باور میادو عقبه ای داره، از ایمان میاد و نه فقط حرف، چون خیلی ها هستن که همین حرفارو میزنن ولی کلامشون مثل استاد تاثیرگزار نیست

    استاد هدفشون بی نیازی بود و اکنون به لطف الهی خیلی ثروت ساختن

    نکته مهم دیگه اینه که فقط با خودمون رقابت کنیم و بخواهیم بهتر از قبل خودمون باشیم.

    اگر ثروت، واقعی و از مسیر درست باشه طمع نمی‌کنیم و همینطور رو ثروت تکیه نمی‌کنیم بلکه رو خدا تکیه میکنیم

    خودمون رو بادیگران مقایسه نکنیم، باران رحمت الهی همیشه میباره این ماهستیم که ممکنه ظرفمون ایراد داشته باشه سوراخ باشه دهنه ش تنگ باشه و باید ظرفمون رو درست کنیم. اگر باورهامون رو درست کنیم خداوند بیشتر از نیازمون بهمون میبخشه.

    از استاد عزیز و خانم شایسته نازنین برای مجموعه فایلهای فوق العاده عالی مصاحبه و پروژه گام به گام بسیار سپاسگزارم

    خدایا شکرت برای همه نعمت ها و برکتها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    مهدی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3414 روز

    تکلیفمان را روشن کن

    سلام استاد، واقعا صمیمانه ازتون تشکر میکنم بابت همه ی آن چیزهایی را که به ما آموختی، ولی استاد عزیز ما مسلمونیم کتابمون قرآنه، پیامبرمون حضرت محمد، تو کتابمون چیزی به اسم دوستی نیومده ، ما ازدواج میکنیم و دوستی از نظر ما حرام و چیز بسیار زشتیه، تو فایلتون گفتید که محرم همید چطور همچنین چیزی ممکنه؟؟ استاد لطفا بدون اینکه طفره بروید نظرتون رو درباره ی احکام اسلامی مثل نماز و حجاب و ازدواج و اینجور مسائل دیگه بیان کنید، و اینقدر نترسید که یارانتان را از دست بدید، اگر طرز تفکر شما با ما مخالف باشه، شاید فقط در این یکی مورد باشه و مطمئن باشید که راجع به مسائل دیگه ما هم، هم عقیده ی شماییم پس لطفا با شجاعت راجع به این مسائل صحبت کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      حمیده مقدم گفته:
      مدت عضویت: 3899 روز

      سلام محرمیت فقط در عقد دایم نیست در عقد موقت هم هست اینجوری دوطرف زن و شوهرن بدون وابستگی و خیلی چیزای دیگه ، دقیقا نامزدیهای توی ایران هم با صیغه محرمیت هست . مسلما کسی مثل استاد که یکتاپرست واقعی هست و در قرآن زنا رد شده هیچوقت کار حرام نمیکنه پس قطعا صیغه محرمیت با اون خانم خونده که میگه طرف محرممه ، مگه عقدموقت با کسیکه طرز فکرش در سطح تویه چه اشکالی داره بهتر از ازدواجهای دایم پر از خیانت و تشنج هست . من شیوه استاد رو کاملا قبول دارم و میخوام همین شیوه رو توی زندگیم پیاده کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سالار تیموری ثروتمند گفته:
      مدت عضویت: 2930 روز

      سلام مهدی جان نظر شما به همان اندازه برای من قابل احترامه که شیوه و نظر استاد برای من قابل توجیح و محترمه

      استاد یه قسمتی از زندگی شخصی و ارزشمندشون را توضیح دادن و ما اعضای سایت یکم با عقاید و معادله های ذهنیمون تضاد داشت و این جور برانگیخته شدیم فکر میکنم ظرفیت سایت هنوز به اون حد نرسیده که درمورد نماز و روزه و حجاب که یک عمررر از روز اول برامون باور ساخته شده بتونیم کوچک ترین تغییری را در ذهنمون در موردش ایجاد کنیم به نظرم به این سه تا سوال بایددهرکسی خودش در خلوته خودش جواب بده و سبک شخصی خودش را در مورد نماز و روزه و حجاب بسازه وعمل کنه و شجاعت به خرج بده همونجور که استاد با شجاعت به سبک شخصی خودش وفادار و در درست بودن. سبک شخصی خودش ذره ای شک نمیکنه به نظرم استاد نیومده که دیگه لقمه را بگیره و بزار دهن ما و حتی بجای ما بجوه!!!!! این که ما این باور را در خودمون بسازیم که دقیقااااا باید مثل استاد زندگی کنیم یکم غیر منطقیه ما باید خودمون باور ها و تعصباتی که بی جا هستن و به ما ضربه میزنن را شناسایی کنیم و نزارم مانع حرکت ما بشوند به نظرم این معنی شجاعته وشجاعت به این معنا نیست که اگر استاد به یه سری سوالات بنیادی و اساسی جواب نمیده پس شجاع نیست و ترسوعه

      درفایل قبل دیدیم که وقتی از استاد پرسیده شد اگر همه چیزت را از دست بدی چه اتفاقی برات میوفته و چیکارمیکنی چقدر راحت گفت هیچی مگه باید. اتفاقی بیوفته پس یکم بی انصافیه اگه بگیم استاد میترسه اعضای سایت و یارانش را از دست بده به خاطرهمین به یه سری سواال ها جواب نمیده

      ممنون از شما و بقیه دوستان که این پیام را وقت گذاشتین و خوندین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3470 روز

    سلام سلام

    مرد مردونه بعداز این حرفها بعداز این فایل گریه نکردی ؟؟؟

    سخنان شما بجا ودرست است اما من حرفی دیگر دارم

    همین حالا دراین فایل گفتی “مادرمن” درکمود بازشد. …. آره مادر من

    اما من یک حرف میزنم و شاید هم اشتباه بکنم.”مادر صدا کردن ” رااز پسرت گرفتی رفیق. ” مهرمادری ” رااز فرزندت گرفتی

    هیچ ثروتی وهیچ چیز جای اون لحظه رانمیگیرد که بچه صدا بزند ” مامان؛ مامان ”

    ومادر صدا بزند چیه عزیزم. آره ؛چیه عزیزم ؟

    دردنیا چیزهایی هست. رفیق ! که قابل خرید فروش نیستند یکی از آنها ” مادر ” ومحبت مادر است ومادر فقط یک دونه است وزاپاس ویدک هم نداره.

    خیلی ناراحتم ای کاش هیچوقت از این مبحث حرف نمیزدید ؟؟؟!!!!

    هیچکس جای مادر آدم نمیشه

    بزار بزرگتر بشه. بزار پسرت بزرگتر بشه. بعد تجربه زیبایی بدست خواهی آورد.

    فقط چون دوستت دارم اینو میگم وانشاالله این سخن من به حقیقت خواهد پیوست استاد عزیزم وآن این است که ؛ آتشی ومهری که دردل یک مادر هست برای فرزندش ؛ باتمام آب اقیانوسها خاموش نخواهد شد.

    ممکن است لحظه ای فراموش کنند اما این آتش عشق مادر وفرزند تالحظه مرگ خاموش شدنی نیست. .

    آدم وقتی خوبیهایی که نسبت به هم وعشق های زیبای شما دونفر را به یاد می آورد وقتی صدای قهقهه خنده خانم (درفیلم اتاق بندر عباس) ومصاحبه های زیبای این مادر وتعریف وتمجیدهای ایشان را از شما میخواند باخود میگوید شماااااااااااا ؟چراااااااااااااااا…؟

    مرا به شعر بابا طاهر برد که گفت:

    خوشا آنان که هر از بر ندانند. به بیابان میروند. ………

    استاد این فایلت خیلی مرا ناراحت کرد اگر پیشم بودی یک سیلی آبدار بیخ گوشت میزدم به عنوان برار کپت

    بزار حرف دلم رابزنم. آره بزار دراین تاریخ بگویم. به من الهام شده که مادر به پیش میکائیل برمیکرده. انشاءالله

    بغلش میکنه. اشک شوق برگونه هاش جاری میشه

    ببخش استاد ببخشید حرف دلم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سارا کریمی گفته:
      مدت عضویت: 2849 روز

      سلام برادر

      خداروشکر تو این جمع هستند کسانی که هرچی استاد میگه مثل وحی منزل قبولش نمیکنند

      اصلا خود استاد هم همینو میگه

      اگه ما بریم تو قرآن هم تحقیق کنیم هیچ وقت روش زندگی مشترک استاد رو منطبق با دستور خدا و سنت رسول الله پیدا نمیکنیم

      اگه تو جهان همه چیز رو به تکامله قطعا ازدواج و بقای نسل هم جزئی از روند تکامل انسان هست …. فرضا پسر استاد هم همین رویه استاد رو پیش بگیرند و هرگز ازدواج نکنند و فرزندی نداشته باشند نسل آقای عباس منش اینجوری تموم میشه که و این اصلا در تضاد با میل غریزی جاودانگی انسان هست

      خود استاد فکر کنند با این طرز فکرشون چه جوری روی خیلی از جوونایی که ازدواج جزء اهداف مقدس شون بود تاثیر میذارند و باعث منحرف شدن اونها میشوند و چقدر باعث میشود افرادی هم که ازدواج کردند نسبت به زندگی شون دلسرد و زده بشن ….ینی چی اخه هر وقت همدیگه رو نخواستن خداحافظ تمام!!

      من اصلا نمیدونم چه جوری ازدواج نکردن و محرم هستن؟!

      من خودم شخصا با فایلهای استاد قبل از آمریکا رفتنشان خ بهتر و بیشتر ارتباط برقرار میکنم مخصوصا دوره قانون آفرینش چون همش مطابق آیات قرآنی حرف میزنند ولی از وقتی آمریکا رفتند انگار قرآن رو بوسیدن گذاشتن کنار دیگه مثل قبل به آیات قرآن استناد میکنند حتی مسلمان بودن خودشون رو انکار میکنند همه جا میگن من یکتاپرستم! مگه مسلمانی جدا از یکتا پرستی هست ؟! مگه همه یکتاپرستان قرآن میخونند؟! چرا نمیگید من مسلمان یکتاپرست اهل قرآن هستم؟! چون به نفعتون نیست؟! تو آمریکا مسلمان ینی تروریست؟!

      خداوند همه ما رو به راه راست هدایت کنند .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زینب شکوهی گفته:
      مدت عضویت: 3048 روز

      درود بر شما برادر گرامی. اتفاقا برام جالب بود که چرا کسی به این موضوع اشاره نکرد. به نظرم بی انصافی هست که یک بچه از مادرش جدا بشه. هر چند در اوج رفاه و امنیت مطلق باشه. اون مادر اگر بدترین باشه که نیست. اینهمه دوری حقش نیست. من از این حرف استاد که گفتن پسرشون دوست جدیدشون رو از مادرش هم بیشتر دوست داره. دلم لرزید و یکروز کامل غمگین بودم. استاد عزیزم به نظر میاد شما هم مثل اکثر مردای این سرزمین بی انصاف هستین و اگه پاش بیفته قانون مادر و فرزندی را هم نقض میکنین. با سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رحیم خان گفته:
        مدت عضویت: 3470 روز

        درود خدا برشما زینب عزیز

        من هم واقعا دلم شکست. آره دلم شکست ؟؟؟????

        الان هم ناراحتم بعد از 5روز از جلسه پنجم مصاحبه خیلیییییییییی حالم خراب است فکرکنم این خانواده راترک کنم

        متاسفانه آقای عباسمنش این دو سه جلسه است خوب حرف نمیزنند

        آره یادش بخیر باور درباره ی خدا. کولاک شد

        یادش بخیر دلنوشتههای خانم شب خیز. اشک آدم در می آورد. ..اما حالا چی. کسل سرد غمگین. ….

        همیشه دعا میکردم که الهی هیچ بچه ای را از دامن مادر (دبستان اولیه بشر) محروم نکن الهی هیچ بچه ای رااز بوی پستان مادرش وبوی مادرش محروم نکن

        همیشه خوشحال بودم که الگوی خوبی هدایتگر خوبی کنارم هست اما به یک باره ساختمانی که با عشق وذوق درست کرده بودم. فرو ریخت

        ای کاش هیچوقت این مبحث رانمیگفتند

        بوی مادر ؛ عشق مادر ؛ کتک زدن مادر ؛ گریه مادر هیچ جایگزینی ندارد

        هیچ فکرکرده ای که حتی کتک مادر چه لذتی دارد

        آقای داریوش کاردان درصندلی داغ میگفت باگریه فراوان ؛ کاش مادرم بیشتر مرا میزد حتی کتک ودعوای مادران ؛ عشق است واین چیزی نیست جزاینکه ؛ مادران مستقیم از وجود خود خداوند هستند. وجود مادر درکانون گرم خانواده ؛ یعنی حضور خداوند درخانه. زن درکانون گرم خانواده ؛ یعنی حضور نماینده خدا درروی زمین. …..

        خدا نگهدارت زینب

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اندیشه افشین گفته:
      مدت عضویت: 2947 روز

      سلام دوست عزیز ، زود قضاوت نکنید ، استاد خیلی زندگیش را دوست داشت و واقعا همسرش را میخواست اما همسر ایشون پیشنهاد طلاق دادند و نخواستند زندگی با استاد را ادامه بدند و مدتی بعد از اینکه از استاد جدا شدند ازدواج کردند و زندگی جدیدی تشکیل دادند ولی استاد تا مدتها بعد از ازدواج ایشون همچنان مجرد بودند ، مسلما استاد به دلیل بزرگمنشی و تواضعی که دارند به بیان خیلی از مسائل نمی پردازند ، مطمئن باشید اگر مادر میکائیل هر زمان که بخواد اونو ببینه ، استاد مانع نمیشه و هرگز مادر را از دیدار فرزندش محروم نمی کنه ، بیشتر از این نمی گم ولی هرگز به مردانگی و مرام و معرفت استاد شک نکنید ، کسی را که نمیخواد بمونه نمیشه به زور نگهش داشت ، اگر استاد از حق طلاقی که اسلام بهش داده استفاده می کرد و ب زور همسرش را نگه میداشت ، خلاف قوانین الهی بود برای همین هم حق طلاق بهشون داد تا خودشون تصمیم بگیرند و این اوج مهربانی و انسانیت یک مرد است

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        رحیم خان گفته:
        مدت عضویت: 3470 روز

        سلام افشین جان ممنون که اطلاعات خوبی وخوشحال کننده به مادادی.

        حقیقت رابخواهی من هم ازدست استاد خیلی ناراحتم همیشه فکرمیکردم که یک برادر راهنما کنارم است باخودم میگفتم چطور یک آدمی که دم ازخدا وزیبایی وعشق وروابط زیبا میزند چنین مشکلی داشته باشد البته میدانم که خیلیییییییییی زشت وناپسند است که دیگران راقضاوت کنی و من هرگز این کاررانمیکنم

        متاسفانه نمیدانم چرا ودلیلش چیست ؟؟؟؟اکثر آدمهای بزرگ این مشکل دارند.مرحوم شعبان طاووسی این مشکل داشت. شجریان این مشکل داشت. پروین “ره” این مشکل داشت استاد این مشکل داشت

        حدس میزنم بعضی دلایلشان را. ولی بعضی مواقع باید حق به آنها داد

        خیلی دلم گرفت میخواستم از این سایت خداحافظی کنم وهنوز درشک هستم اما جوصمیمیت این خانواده نمیتونم ترک کنم

        ولی دیکه مثل گذشته باذوق وشوق اینجا نمی آیم. خیلیییییییییی سرد شدم خیلی درگیر شدم واقعا این فایل آقای عباسمنش خیلیییییییییی برایم سوال ایجاد کرده است. …..

        انشاءالله معبود همه مان رابه راه راست هدایت کند انشاالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          اندیشه افشین گفته:
          مدت عضویت: 2947 روز

          سلام برادر عزیزم ، هرگز هرگز هرگز به مردانگی و معرفت استاد شک نکنید ، استاد آنقدر مومن و پاکه که بعد از اون همه مسائلی که در زندگی مشترکش داشته هنوز هم از همسرش به نیکی یاد می کنه ، کسی نمیداند ، شاید با خانمی که در زندگیش هست ازدواج نکرده که عنوان نامادری را نخواد روش بذاره ، اینطوری میکائیل هم راحت تره ، یقینا دوست یا خاله آدم بهتر از نامادری اونه ، و اینکه استاد تمام تلاشش را برای حفظ اون زندگی کردند ولی همسرشون اصرار بر طلاق کردند و بعد از طلاق هم ازدواج کردند ، حتما نمونه های مادرانی که بچه ها شون را رها میکنند دیدید و این اصلا چیز غیر ممکنی نیست ، هر چند که شاید غیر عادی باشه اما غیر ممکن نیست ، من خودم مادر هستم و میدونم اگر یک مادر بخواد کنار بچه ش باشه اگر زمین و زمان هم دست به دست هم بدند نمیتونند اونها را از هم جدا کنند مگر اینکه مادر یا بچه ، خودشون نخواند همدیگه را ببینند ، مطمئنا شما هم آرام تر که شدید حستون دوباره نسبت به استاد و این سایت خوب میشه ، ما باید درس بگیریم که همدیگه را قضاوت نکنیم ، موفق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    رویا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1700 روز

    به نام خدای مهربان

    پله سوم

    تو این پله مادر شوهرمم همراهم بود

    اول ازش اجازه گرفتم بعد فایل رو باز کردم

    مادر شوهرم یک شخصیت آرومی داره به همین دلیل هدایت شد تا این فایل رو بشنوه

    خدارو سپاسگزارم که در مدار دریافت این آگاهی ها هستم

    باور فروانی

    من همیشه روی این باور کار میکنم

    از نگاه کردن به طبیعت

    درختان

    نوع درختان

    دریاها

    نوع پرندگان

    نوع میوه ها

    و خداوند چقدر دنیا رو متفاوت و فراوان آفریده که حوصله ما سر نره

    مثلا در مورد خانه دار شدن

    این همه ساختمان

    این همه آپارتمان ها

    همیشه میگم این همممممه آپارتمان و خانه مسلما از میان این همه فراوانی میتونم منم یکی برای خودم داشته باشم

    این همه خونه، صاحب داره دیگه بی صاحب که نیس

    منم میتونم صاحب یکی از این خونه ها بشم

    در مورد ثروت

    واقعا هم هرچقدر آدم ثروتمند بشه به خدا نزدیک تر میشه

    با ثروتمون آرامش داریم

    با ثروتمون میتونیم به دیگران کمک کنیم

    من همیشه اینو به خودم یاد آوری میکنم

    که برای به بی نیازی رسیدن قرار نیست هرررر کاری کنم من اگه در مسیر درست باشم و تکاملم رو طی کنم به بی نیازی میرسم

    ممنونم استاد عزیز

    که هروز باورهای بهتر به ما هدیه می دهید

    عشق براتون

    در پناه یکتا بی همتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    فاطمه دبیری گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    به نام الله یکتاوهدایتگر

    سلام به استادعزیزم ومریم جان

    من‌ خودم چندسال پیش برادرشوهرم اومدگفت بیاین یه مقدارپول به من بدین بعدمن سرماه اینقدربه شمامیدم وهرچقدربتونیدزیرمجموعه های بیشتری داشته باشین به نفع شماست وشماسودبیشتری میبریدومنم طمع داشتم که پول بیشتری دستم میادورفتم کلی بافامیلهام توضیح دادن وصحبت کردن وازهرکسی اون مقدارپول گرفتم ومیدادم به برادرشوهرم وخوشحال بودم سرماه پول بیشتری دستم میادچون هی داشتم زیرمجموعه خودم بیشترمیکردم وبعدازمدتی گفتم به همین بنده خداکه چراپول حسابم نمیزنی وچراوچی شدکه هیچ جوابی نداشت وهی منوانروزفردابعدم گفت نشده بایدیه کاری میزدم نشده وهمه چی نابودشده ومنم موندم خودم وکلی کسایی که ازشون پول گرفته بودم وشرمنده شدن وقرض مردم البته ایناهمه مال قبل آشنایی باقانون بود

    یایه مورددیگه که همیشه فکرمیکردم یک شبه پول دارمیشم وسعی داشتم یه کاری انجام بدم که یهواوضاع مالی ام متحول بشه

    ازیکی ازاقوام مون بهم گفت ومنم انجام دادم قرعه کشی خانگی ویه تعدادافرادی روجمع میکردم همه پولهاشون میزاشتن وهرماه قرعه کشی میکردم وبه یه نفرمیفتادوپول تحویلش میدادم وهمه هم خوشحال که قرعه کشی بهشون میفته یهویه پولی دستشون میادوبعدش خودمم اولین قرعه روبدون اینکه قرعه کشی کنم برمیداشتم وهمه هم راضی بودن به این موضوع ومنم میگفتم یهویه پولی دستم میادوبعدهردفعه هم که شروع میکردم برداشتن میگفتم فلان چیزمیخریم وهمه پول خرج میشدوسالهاقصدمیدادم وسرکله زدن بامردم اماازپولم چیزی نمیفهمیدم یادمه یکبارصدمیلیون نوشتم واولین اسمم برداشتم به هوای که بااین صدمیلیون یه پژوپارس خشک میخریم که اون زمان خیلی ابهت داشت وماشین لاکچری بودپول برداشتم ماشین نشدهرچی تلاش کردم زمین خریدم وزمینم قبل سودکردن فروختم باضررمن پول نقدداده بودم طرف بهم چک دادودیگه نفهمیدم پولش چکهایکی یکی نقدشدکجاخرج شدوسالهاگذشت وبعدمیگفتم اگرمن همون زمان یه پژومیخریدم الان چی میشدوچیکارمیشدکه من اصلاتومدارثروت نبودم ووقتی باقانون آشناشدم دیدم کلاراه اشتباه رفتم ویه حسی بهم گفت هرچی قرعه کشی داری جمع کن وتصمیم گرفتم وقرعه کشی هاروجمع کردم دیگه هم ننوشتم دقیقازمانی که تصمیم گرفتم همه زنگ میزدن که ماتوروخیلی قبول داریم بیابنویس ماجای دیگه نمتونیم واعتمادنداریم میگفتم نه دیگه قصدندارم معرفی میکردم جاهای دیگه چون وقتی میگفتم قرعه کشی خوب نیست همه میگفتن نه اشتباه میکنی ماآدمهاجوردیگه ای نمیتونیم پول مون ذخیره کنیم مگه ازهمین طریق به من میگفتن توچی میگی مگه میشه پول جمع بشه به خودی خودمنم مقاومت نداشتم ومیگفتم اینهاخودشون میدونن وباورهاشون مثل قبل خودم اینجوریه ومعرفی شون میکردم جاهای دیگه که قرعه کشی ثبت نام دارن دیگه کم کم همه متوجه شدن من واقعادیگه قرعه کشی نمینویسم ونمیگفتن واینقدرذهنم بعدازاین تصمیم آزادورهاشداینقدرپیشرفت مالی داشتم خداروصدهزارمرتبه شکرکه‌ چقدرفکرم بازشد

    چقدرمن هرماه بامردم کل کل داشتم پولتونوبزنین دیرمیشدزودمیشدطرف که بهش افتاده پول میخواد

    وخیلی دردسرهای دیگه وفایلهای ثروت یک که خریدم متوجه شدم که هرچیزی تکامل داره یه شبه ثروتمندنمیشیم یادگرفتم روی باورهام کارکنم تاتغییرات آرام آرام به وجودمیاد

    یه نشونه دیگه ازاین فایلهای گام ب گام مهاجرت به مداربالاترکه ازخداوندخواستم مدتیه که به مداربالاترهدایتم کنه ازراحترین وآسانترین راه ممکن

    وبعدازچندروزدیدم مریم عزیزم این فایل های مهاجرت به مداربالاترروی سایت گذاشتن وهدایت شدم به این فایلهاوآگاهی ها امروزفایل گام چهارم گوش میکردم استادگفتن ترس هاروبایدروی دوره عزت نفس کارکنیدواین برای من یه آگاهی بودمن دوره عزت نفس خریدم مدتیه ازسایت وتمام فایلهارونوشتم بارهاگوش کردم فقط تمرین آگاهی بازرگانی روانجام ندادم هی امروزوفردامیکنم وهردفعه ذهنم بهانه ای میاره وامروزاین برای من یه آگاهی بودکه روی این ترسم پابزارم وبرم انجامش بدم تمرینات دیگه دوره انجام دادم

    واومدم نشانه روزم بازکردم دیدم خریدن دوره عزت نفس برام اومدومطمئن ترشدم که روی دوره عزت نفس بیشترکارکنم واین تمرین روبرم انجامش بدم که احساس میکنم این ترس پاشنه آشیل من باشه وهمینجاتصمیم میگیرم این تمرین برم برای انجامش وتعهدمیدم به خودم

    خدایاسپاسگزارتوهستم بابت این آگاهی هاواستادومریم عزیزم سپاسگزارشماهستم بابت گذاشتن این فایلهاروی سایت وبه اشتراک گذاشتن این آگاهی هاباما

    درپناه الله یکتاشادوسربلندوثروتمندوباعزت نفس بالاباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2279 روز

    بنام خدای هدایتگر زیبا

    سلام به استاد ومریم بانوی عزیزم

    سلام به تک تک اعضای سایت

    جلسه 3

    تمرین. تقوا وثروت پایدار

    وقتی تقوا داری ایمان داری

    ارامش داری رها هستی

    حالت خوبه احساست خوبه

    می دونی روزی دسته خداوند نه بندهاش دلت گرم که اون همیشه هست

    خدا بیشتر از من دوست داره من به خواسته هام برسم ثروتمند باشم

    وقتی ثروت داری ارامش داری جوان زیبا هستی

    برای پول کار نمی کنی وبه کسی باج نمیدی

    وقتی ثروت داری سلامتی داری

    هرجا دلت بخواد سفر می کنی

    هر لباسی غذای تفریحی خونه ماشین راحت هرچه دوست داری انجام میدی

    ارتباطت با خدا بهتر سرت بالاست وخیلی چیزهای دیگه

    تمرین دوم

    قبلا خیلی به کمبود فکر می کردم که نکنه تمام شود ولی از وقتی که فایل ها سایت دیدم هدایت خدا رو وهمیشه با خودم تکرار می کنم که همه چی فراوانی به ماشین ها نگاه می کنم لباسها ساختمان‌ها خرج کردن مردم جمعیت واینها باعث شده خیلی خیلی بهتر شود باورهام البته جای کار داره

    درپناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2048 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    بریم سراغ سوالات خوووب!

    1. چطور خودتون رو در شرایط سخت روحی کنترل میکنید؟

    ما زمانی احساس خوب نداریم که به یه تضادی برمیخوریم.

    اولا تا زمانی که شما روی خودتون دارین کار میکنید به تضاد خاصی بر نمیخورید. در ثانی تضادها برای مشخص شدن خواسته‌ها هستن و با تغییر زاویه دیدتون، میتونید از همون تضاد هم استفاده کنید تا نعمت دریافت کنید.

    اما راجع به احساس بد بگم: احساس بد مثل آتیش میمونه و فرقی نداره با چه منطقی شما میخوای تو احساس بد / آتیش بمونی، در هر صورت میسوزی!

    وقتی که یه اتفاق ناجالب رخ میده، با تغییر زاویه نگاهت به احساس بهتر برس و از پاداش‌هایی که بهت داده میشه لذت ببر و اگر نتونی احساست رو خوب کنی، بدون همه چیز سخت‌تر و سخت‌تر میشه.

    2. آیا راهی هست که سریع باور بسازیم؟ یا سریع باوری رو نهادینه‌ کنیم؟

    هر وقت چیزی تحت عنوان سریع انجام شدن شنیدین، بدونید اون مسیر میخواد تکامل رو دور بزنه و از مسیر گمراهی عبور کنه! پس ازش فاصله بگیرید.

    ببینید، باورهای ما حاصل ساخت سال‌های ساله و یک شبه بوجود نیومدن و چون اون باورها تو کودکی شما بسته شدن، خیلی‌هاشون خیلی نهادینه، عمیق، و محکم بسته شدن! کاری که شما میکنی، ریشه کن کردن اون باورها نیست، چون شالوده و نظام فکری بهم میریزه، مثل این میمونه که پایه‌های همکف یه ساختمون رو خراب کنی و توقع داشته باشی ساختمان همچنان پا برجا بمونه! کاری که ما ازتون میخوایم انجام بدین اینکه که این ساختمون باشه و فقط تقویتش کنید. چطور؟ وقتی شما باورهای جدیدت رو هی تکرار میکنی و تکرار میکنی و تکرار میکنی، فضای بیشتری از ذهن‌تون به این فکرهای جدید اختصاص داده میشه و این فکرهای جدید کار رو براتون انجام میده. شما با تکرار باورهای جدیدتون، باورهای قبلی رو محدود و اجازه بیشتری به باورهای جدیدتون میدین.

    3. هدف باید خدمت به مردم باشه یا کسب درآمد بیشتر؟

    این دوتاش یکیه! یعنی وقتی شما مسائل مردم رو حل میکنی، پول میگیری و هر چقدر مسائل بزرگتر و اساسی‌تر رو حل کنی، پول و ثروت بیشتری میسازی.

    4. نگاه‌تون به پول و ثروت چی هست؟

    هر چقدر بیشتر پول بسازی، نزد خداوند محبوب‌تر و عزیزتری.

    5. در مورد باور فراوانی توضیح بدین.

    ما از کودکی هی شنیدیم همه چیز کمه! و تقریبا 99 درصد افراد کره زمین این باور کمبود رو دارند.

    ما تو یه شهر کویری زندگی میکردیم و نبوده که روزی در مورد کمبود آب و قحطی آب یا خشکسالی صحبت نشده باشه.

    حالا منی که کلی از این باورها دارم، میام قدرت این باور رو کم میکنم، چطوری؟ میگم آقاجان بیش از 70 درصد کره زمین آبه و این آب نه از جو کره زمین بیرون میره، نه تو زمین فرو… اگرم تو زمین بره از یه جای دیگه میزنه بیرون… سوال من اینه چطور آب کمه؟ میگم اگر فککککر کنیم رو این حرف‌ها، اونوقت اون باور قبلی‌ها اصلا خرد میشن، نابود میشن… الانم که دیگه دستگاه آب شیرین کن هر مدلی که بخوای اومده و راحت میشه هر آبی رو تصفیه کرد.

    این باور فراوانی رو تقویت میکنه.

    یا مثلا پیش فروش خودروهای تسلا با پیش سفارش‌ 400 هزارتایی در هفته اول که عملا اینقدر تقاضا زیاده که عرضه نمیتونن کنند. این باور فراوانی رو در رابطه با مشتری تقویت میکنه.

    یا مثلا من عید رفته بودم شیراز و کل خیابونای شهر پر از شکوفه بهارنارنج بود و عطرش تو کل شهر پیچیده بود… دهاتای اطرافش پر بود از گل‌های رنگ و وارنگ و اصلا برام منطقی شد ساز و کار این جهان با فراوانیه!

    6. چطور الهامات رو از نجوا تشخیص دهیم؟

    گفتگوهایی که به شما احساس خشم، نگرانی، ترس، عجله، شک و… میده، از سمت شیطان هست.

    گفتگوهایی که به شما احساس امید، عشق، شادی، لذت، فراوانی و… میدهد، از سمت خداوند است.

    اگر مسیری، راهی، کاری هرچی… به شما احساسی نمیدهد، یعنی میگی هیچ احساس خاصی ندارم… اونم مسیر درسته! نگرانش نباش… برو انجامش بده.

    چون احساس بد رو میفهمید، عین زخم شدن جسم‌تون میمونه، قشنگ حسش میکنید. اگر احساسی ندارید، یعنی هیچ زخمی ندارید و کاملا سالم هستین.

    7. چقدر درآمد دارین!؟

    این سوال از اون سوالاتی هست که میتونه گمراه‌تون بکنه… و آدم عاقل همچین سوالات شخصی رو از کسی نمیپرسه.

    در واقع، شما با نگاه رقابتی میخوای بدونی فلانی چقدر درمیاره تا بیافتی تو دام مقایسه و رقابت.

    شما کاری نداشته باش که دوستت چقدر درمیاره یا فلانی چقدر ثروت ساخته. خوبه بدونی که تونستن موفقیت مالی کسب کنن و تو هم باور کنی که میشود، ولی اینکه وارد جزئیات بشی، کار درستی نیست.

    شما با خودت رقابت کن، از دیروز خودت بهتر باش و سعی کن هی خودت رو بهتر کنی، هی بیشتر کار کنی و بیشتر هم پول بسازی و نگاهت این باشه:

    🟢 هر چقدر ثروتمندتر، نزد خداوند محبوب‌تر!

    ثروت پلاس:

    وقتی شما ثروت میسازی، تقوا بیشتری داری!

    یعنی راه تقوا داشتن از ثروت میگذره. البته که ثروت واقعی! چون کسی که ثروت داره، باج نمیده، دزدی نمیکنه، شرک نمیورزه، حسود نیست، بخل نمیورزه، گناه نمیکنه، حرص و طمع نمیورزه و کمک میکنه، اقتصاد رو میچرخونه و…

    پس ثروت واقعا خوبه!

    حالا ثروت واقعی یعنی چی!؟ ثروت واقعی یعنی اینکه تو همه زمینه‌ها پُر باشی… یعنی ایمانت و توکل‌ات هم غنی باشه.

    اگر ثروت واقعی داشته باشی، اگر هم پول و مال‌ات بره، چون تو ثروتمندی ، باز برمیگردی بالا! چون ثروت و خداوند یکی‌اند… حتما یکی‌اند، حتما یکی‌اند و جدا از هم نیستن و کسی که ثروتمنده، خداوند رو هم داره، پس برگشتن به اوج براش کاری نداره!

    در پناه الله مهربان، ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1320 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت دوست هم فرکانسی عزیز مصطفی دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم

      آنقدر خوب بودی پسر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سعید حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2752 روز

    سلام

    استاد من چندین بار این فایل گوش کردم و بازهم متوجه شدم که شما تا چه حد رشد کردین همیشه افکار من در مورد رابطه اینجوری بود ولی گاهی فکر میکردم که اشتباه فکر میکنم و لی همیشه همینطور رفتار میکردم اصلا از قانون خبری نداشتم ولی طرف مقابلم معمولا ناراحت میشد و می‌رفت ولی یچیزی درون من می‌گفت که این افکارت درسته و تو اشتباه نکردی …

    وقتی این فایلو دیدم واقعا آرامش وجودمو گرفت خدای من مگه میشه اینقدر رها بود واییییی استاد عاشقتم بدون هیچ گونه وابستگی و فقط در لحظه حال این قشنگترین نوع رابطه هست و زیباترین باور و قوی ترین ایمان به خدا …

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم …

    واقعا آرزو دارم به همچین مداری برسم و با همچین شخصی آشنا بشم که منو بفهمه و فقط از همین لحظه لذت ببره …

    نه گذشته‌ای ونه آینده‌ای فقط الان حتی برای یک ساعت ولی خوشحالو راضی …

    بدون اینکه کنترل کنیم همو و بخوابیم که تغییر بدیم همو ومحدود کنیم …

    نه بخاطر رسیدن به مقصود مون وعده بدیم نه باج بهم بدیم که کنار هم بمونیم واسه همیشه…

    واقعا هیچ تضمینی وجود نداره چون کسی نمیتونه بگه که تضمین میکنم فردارو ببینم پس فقط الان از وجود هم بخاطر هم لذت می‌بریم بدو ن هیچ محدودیتی وهیچ باور مذهبی غلطی …

    ما آزاد آفریده شدیم ولی شهامت آزاد زندگی کردن رو نداریم فقط بخاطر ترس از قضاوت مردم زیباترین لحظه های زندگیمون رو از دست میدیم…

    چون همه ازدواج کردن ما هم خودمونو موظف میدونیم که ازدواج کنیم و فکر میکنیم زندگی درست همینه وباید راه پدرانمونو بریم…

    ولی من سبک زندگی شخصی خودمو دارم و اصلا مهم نیست که چه قضاوتی درباره من میکنن…

    استاد عاشقتم که اینقدر تو مدار بالایی هستی و اینقدر ایمانت قویه و خیلی بزرگ فکر می‌کنی همیشه تو زمینه ثروت و چیزهای دیگه خیلی قبولت داشتم و دارم ولی نمیدونی با این فایلت چیکار کردی باهام دوست دارم و به احترامت بلند میشم و کلاه از سرم برمیدارم…

    امیدوارم بتونم با شهامت به این مسیر ازدای ادامه بدم اگه تو تونستی منم میتونم…

    شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: