مصاحبه با استاد | رابطه متقابل بین «تقوا» و «ثروت پایدار» - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

1098 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدامین سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 2705 روز

    سلام. سپاسگزار خداوند هستم به خاطر وجود خانم شایسته. و سپاسگزار شخص خودش برای این پروژه

    برای جواب سوال اول رابطه تقوا و ثروت پایدار میام با خودم صحبت میکنم که کسی که ثروتمند هست کسی که نعمت ها رو دریافت کرده به خاطر ایمانی که به خداوند و رزاق بودنش داشته و این باعث شده در طول مسیر ایمانش بیشتر بشه به خداوند و بتونه ثروت بیشتری دریافت کنه. کسی که ثروتمند هست ذهن سالم تری داره یعنی به جای اینکه حسادت کنه به خاطر نعمت هایی که بقیه دارن اونها رو تحسین میکنه چون خودش هم تونسته ثروت ها رو و نعمت هارو دریافت کنه به جای طمع به خاطر ثروت از ثروت و نعمتی که خداوند داده میبخشه چون میدونه با این کار به احساس خوب میرسه تمام اعمال درست مثل بخشیدن، تحسین کردن، ایمان به خداوند، با مردم با زبان خوش سخن گفتن و وفای به عهد و … زمانی میتونه اتفاق بیفته که من از لحاظ مالی ثروتمند باشم و بتونم گذشته باشم از این دنیای مادی و همه این ها با هم باعث تقوا یعنی کنترل ذهن میشه و به گفته خداوند گرامی ترین شما نزد من با تقواترین شماست یعنی ثروت و ثروتمند شدن مسیر رسیدن به خداوند هست. و هرچقدر ثروتمندتر افتاده تر و با تقواتر و نزد خداوند محبوب تر و گرامی تر.

    در جواب سوال دوم یک الگوی بسیار عالی آقای مهدی سابقی نژاد همین هفته پیش کامنت کردن که به تارگت فروش 2 میلیون دلار رسیدن و این داره به من ثابت میکنه تو همین کشوری که من دارم زندگی میکنم در همین زمان حال پسری که از کپر نشینی تو سیستان و بلوچستان به این حجم از ثروت رسیده توی همین دلار 80 هزارتومانی ایشون میفروشه و توی همین کشور افرادی هستند که از ایشان میخرند و این داره نشان میده ثروت و پول به مقدار فراوان توی این کشور هست.

    و تو خیابون همه رو میبینم که ماشین های نو و خارجی سوار می شوند بی نهایت ماشین نو و خارجی میبینم بازار طلافروش ها همیشه شلوغ هست بازار موبایل فروش ها همیشه شلوغ هست و عصر و آخر شب که نگاه میکنی همه دارند با خرید هاشون به خونه برمی‌گردند و این نشان از فراوانی بی نهایت داره

    این که در هر لحظه داره توی شهر پل و روگذر و زیرگذر ساخته میشه مترو خط جدید بهش اضافه میشه پارک جدید احداث میشه

    دولت کلی سکه عرصه میکنه الان بیش از 6 ماه که دولت هفته ای سه بار عرضه سکه و شمش داره همه این ها نشان از فراوانی نعمت و ثروت هست و جالب اینجاست که خیلی ها نمیتونند خرید کنند یعنی تعداد خریداران از فروش بیشتر هست باز هم یعنی فراوانی نعمت

    خداروشکر خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1226 روز

      آقای سهرابی سلام

      چه ذهن ریز بینی داری برای پیدا کردن فراوانی در این جهان بی نهایت ثروتمند ،من خودم هر بار اومدم به فراوانی فکر کنم همه چیزو کلی میبنم و حس میکنم اونجوری که باید ذهنم قانع نمیشه ولی شما با دقت کامل و البته با تعقل و بر پایه منطق خیلی خوب این فراوانی ها رو میبنید و تحسین میکنید و خیلی دلم میخواد شکل فکری و ذهنی منم اسنطور بشه

      نکته ای که گفتین خیلی به دلم نشست و هر روز هم داره اتفاق میافته همین خریدهای پایان روزه که همه با دست پر بر میگردن خونه و این خودش نمود ثروت بی نهایت که هر روز داره خلق میشه ،من باید تلاشم این باشه که اینا رو بببنم و تایید کنم تا رام به ثروت باز بشه

      سپاس بی نهایت به شما دوست عزیز و توحیدیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2580 روز

    خدایا تنها تور امی پرستم و تنها از تو یاری می جویم من را به راه راست هدایت کن .

    سلام به همه سلام دوستان

    سلام به استاد عزیزم

    پاسخ سوال اول:

    اگر من پول داشته باشم اگر کسی تهدیدم کند جنس نمیخرم ،یا کار ی میکنم نتونی جنس بفروش ، نمیترسم میگوییم من خدا را دارم و نگران نیستم راحت میتونم به خدا توکل کنم ،چون تا الان بهم ثروت داده پس خدا بمن ثروت میدهد. نگران تهدید نمیشوم

    اگر ثروتمند باشم به راحتی میتونم به دیگران کمک کنم

    اگر ثروت داشته باشم نیازی به اذیت کردن دیگران یا خوردن حق دیگران یا کلاهبرداری نیست.

    اگر ثروت داشته باشم به راحتی خرید میکنم نیازی به نگران آینده نیست

    اگر ثروتمند باشم به راحتی هر کاری بخواهم انجام میدهم و نیازی به حساب و کتاب نیست. هر جا بخواهم میتونم بروم تفریح و مسافرت نگران هزینه ها نیستم.

    میتونم کار مورد علاقه انجام بدم نیازی به نگرانی نیست.ثروت معادل آزادی هست میتونید به هر کشوری بخواهید زندگی کنید

    اگر ثروتمند باشم آدم بهتری هستم و به خدا نزدیکتر هستم. اصلا خدا ثروت هست.

    پاسخ سوال دوم:

    افراد زیادی هستند با صحبت کردن راجع بازی کامپیوتر و تهیه فیلم در یوتیوب ثروتمند شدند.

    همسایه دارم که با فروش کباب کوبیده با قیمت مناسب به ثروت رسیده است و همیشه تا نیمه شب مغازش شلوغ است.

    مجسمه استیکر که جلو ماشین میذاشتند و فکر کنم قیمت 20هزار تومن بود باعث شد سازنده که حتی 5هزارتومن هم هزینه نکرده بود میلیاردها ثروت بسازد.

    دیجی کالا و سایت که از ایجاد واسطه بین خریدار و فروشنده ثروتمند شدند.

    مهران مدیری که از ساخت سریال و اسپانسر تونست ثروتمند شود. یا رامبد جوان که با خندوانه به ثروت رسید.

    درختها را ببنید میلیونها درخت داریم که هرکدام صدها برگ دارند میدونید در پاییز چقد برگ می ریزد.

    میلیون ها موجود زنده میتواند در یک متر زمین زندگی کنند که ما حتی آنها را نمی بینیم و فقط با میکروسکوپ قابل دیدن هستند.

    قبلا ماشین نبود الان هر خیابان پر هست از ماشین. میدونید چند کارخانه ماشین داریم و روزانه هزارن نفر ماشین میسازند اما هر روز تقاضا برای ماشین هست. الان هر خانواده چند تا ماشین دارد و همه به دنبال پارکینگ هستند.

    و…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    بیتا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 497 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد عزیز و مریم جانم و همه ی اعضای عزیز سایت️

    خداروشکر میکنم که یک بار گام دیگه رو نکته برداری کردم و دارم کامنت میذارم خدایا شکرت

    نکات فایل:

    چگونه خودتون رو در شرایط سخت احساسی کنترل می‌کنید و به مسیر اصلی برمی‌گردید؟؟ استاد گفتند از وقتی روی باورهاشون کار کردند خیلی به مسیرهای سخت بر نخوردند .استاد این باور رو خیلی قوی در ذهنشون ساختند که احساس خوب = اتفاقات خوب و این باور رو دارند که وقتی ما نگاهمون رو جوری تغییر بدیم به شرایط که احساس مون خوب بشه 100٪ اتفاقات خوب برامون می‌افته و برعکس و اهرم رنج و لذت رو خیلی خوب دراین باره در ذهنشون ساختند به همین دلیل همه تلاششون رو می‌کنند که در هر شرایطی احساسشون رو خوب کنند. موضوع اینجاست که افراد این رو باور ندارند که احساس خوب =اتفاقات خوب به همین دلیل نمی‌تونند احساسشون رو کنترل کنند اگر من بدونم که آتش دست من رو می‌سوزونه دستم رو هیچ جوره سمت آتش نمی‌برم مگر اینکه مطمئن نباشم که دست من رو می‌سوزونه . بحث اینه که اگر ما نتوانیم احساسمون رو با تغییر زاویه دیدمون به شرایط و مسائل بهتر کنیم حتماً می‌سوزیم

    آیا راهی سریع برای ایجاد باور و نهادینه کردن آن دارید؟؟ خیر و اگر کسی همچین ادعایی دارد ای کاش نتیجه‌ای هم نشان بدهد چون ادعا کردن که کاری ندارد و این نتیجه گرفتن ست که مهمه . چون باورها یک شبه به وجود نیامده‌اند که یک شبه از بین بروند

    در واقع اینطوری نیست که ما بگیم ما باورهای قبلی رو خراب می‌کنیم و باورهای جدیدی می‌سازیم نه ما باور قبلی رو خراب نمی‌کنیم و اون باور همیشه هست ما با ایجاد باور مناسب و متضاد باورهای غلط قبلی ، باعث می‌شویم که باور مناسب دیده شود و فضای بیشتری در ذهن ما را به خود اختصاص بدهد چون باورهای ما از بین نمی‌روند مثل این است که رنگ روی یک کاشی بریزیم ما رنگ کاشی رو نمی‌تونیم تغییر بدهیم فقط می‌تونیم روی آن رنگ بریزیم به همین دلیل است که ما همیشه باید روی خودمان کار کنیم چون به محض مواظبت نکردن از باورها و ورودی‌ها، باورهای منفی مثل علف هرز رشد می‌کنند. وقتی روی باورهای مثبت کار می‌کنیم و به آن‌ها توجه می‌کنیم، فضای ذهنی بیشتری رو اشغال می‌کنند و باعث تاثیرگذاری آنها می‌شوند مثل ساختن یک خانه است که ساختن آن سخت است و زمان می‌برد ولی خراب کردن آن با یک بمب در چند ثانیه رخ می‌دهد مخصوصاً وقتی یک باور رو می‌خواهیم بسازیم باید تمام جزئیات آن را در نظر بگیریم . نفوذ کلام استاد نسبت به افرادی که دقیقاً حرف‌های ایشان را کپی می‌کنند در این است که استاد به همه گفته‌هاشون عمل کردند و از اون‌ها نتیجه گرفتند و کلی راجع به آنها فکر کردند و سپس به ما آموزش دادند به همین دلیل است که تاثیرگذار است، هر کسی که این گونه عمل کند تاثیرگذار می‌شود. وقتی استاد روی باورها و توحید اینقدر تاکید دارند که این‌ها اصل هستند، به این علت است که از آن جواب گرفتند و به همان شکل که حرف می‌زنند حتی شدیدتر عمل می‌کنند لذا دنبال راه سریع برای تغییر باورها نباشیم و همه چیز باید روند تکاملی خود را طی کند .

    هدف ما صرفاً خدمت به خلق باشد یا جنبه مادی آن را در نظر بگیریم؟؟

    هردو یک چیز هستند ما به اندازه‌ای که مشکلات مردم رو حل می‌کنیم ثروتمند می‌شویم و این دو جدا از هم نیستند. انسان‌هایی که ثروت پایدار دارند، افرادی هستند که مسائل رو حل کردند حالا هرچه مسئله ای رو بهتر حل کنیم ثروتمندتر می‌شویم .

    نگاه شما به پول و ثروت چی هست؟؟ هر چقدر ثروتمندتر باشی در دیدگاه خداوند عزیزتری . روند شکل‌گیری باورهای ثروت برای استاد، همان باورهای روانشناسی ثروت 1 است که تمام آنها پاشنه آشیل استاد بودند مثل باور فراوانی .

    پیشرفت مالی استاد از دوره‌های تندخوانی شروع شد و بعد از رسیدن به نتایج بزرگ از آن دوره‌ها، خیلی جدی دوره‌های ثروت رو آموزش دادند . استاد زمانی که پیشرفت مالی نمی‌کردند، اصلاً در ذهنشون دنبال ثروت نبودند و باورهای نادرستی درباره ثروت داشتن و ثروت رو آرامش و سلامتی می‌دونستند ولی الان ثروت رو آرامش و سلامتی می‌دونند و البته پول و با تغییر باورهای نادرست در مورد ثروت نتایج مالی رخ داد. اصلاً نمی‌شود کسی که خودش نتیجه نگرفته تاثیرگذار باشد . افرادی که دقیقاً حرف‌های استاد رو کپی می‌کنند و تکرار می‌کنند حتی تیکه کلام‌های استاد رو به کار می‌برند، تاثیری روی مخاطب ندارند . تاثیری که افکار، کتاب‌ها، سخنرانی‌ها روی بقیه می‌گذارند به خاطر اینکه از روی یک باور و پشتوانه و ایمان قوی می‌آید نه یک سری حرف .

    ما با کسی رقابت نداریم، اینکه کی چقدر درآمد داره نباید برای ما مهم باشه ما باید مسیر خودمون رو طی کنیم و هر بار تلاش کنیم که از قبل بهتر باشیم. اصلاً به ما ربطی ندارد که هر کس چقدر درآمد دارد همین که به موفقیت‌های آنها توجه کنیم که این باور به وجود بیاد که میشود و امکان پذیر است ، کافیه و اینکه چقدر در می‌آورد میشه حاشیه. ما باید با خودمون رقابت کنیم اینکه هر روزمون از روز قبل بهتر باشد .

    از یه جایی به بعد فرقی نمی‌کند که یک میلیارد دلار داری یا 100 میلیارد دلار از لحاظ اینکه می‌توانی تمام نیازهایت را برآورده کنی در واقع از یه جایی به بعد اگر در مسیر درست باشیم و دنبال چشم و هم چشمی و طمع نباشیم، این آرامش رو داریم که من هرچیو می‌خوام می‌تونم داشته باشم و دنبال اینکه به هر شکلی به ثروت بیشتر برسیم نیستیم . لذا کاری با بقیه نداشته باشیم که چقدر دارند و خودمون رو مقایسه نکنیم و حسرت نخوریم که چقدر با هم فاصله داریم .

    استاد این باور رو دارند که حتی الان که بی‌نیاز هستند باید پول بسازند چون این باور رو دارند که هرچه ثروتمندتر بشوی نزد خدا محبوب‌تر می‌شوی. در واقع اینکه خداوند می‌فرماید هر که با تقواتر است به خداوند نزدیک‌تر است، تقوای واقعی با ثروت می‌آید چون کسی که از مسیر درست ثروتمند شده باشد، حرص و طمع و کار خلاف و کلاهبرداری و حسادت ندارد، به بقیه کمک می‌کند، بخشش می‌کند، به کسی باج نمی‌دهد، شرک نمی‌ورزد، نگران سوء استفاده بقیه نیست و در واقع ثروت، تقوا می آورد .

    وقتی در مسیر درست قرار می‌گیریم به مال و ثروتمون تکیه نمی‌کنیم اون خدایی که ما رو به ثروت رسونده تکیه‌گاهمون میشه لذا اگر مال بره، خداوند نمی‌رود هر چند وقتی ما به خداوند تکیه می‌کنیم، ثروت و خوشبختی همیشه در زندگیمون هست اصلاً این‌ها با هم یکی هستند . اگر ایمانمون رو از دست بدهیم ثروت رو هم از دست می‌دهیم تا وقتی که ایمان هست ثروت هم هست.

    باران الهی همیشه می‌بارد و نباید به سطل بقیه نگاه کنیم بلکه باید سوراخ های سطل خودمان را بگیریم . خداوند به ما می‌دهد وقتی که باورهامون رو درست کنیم .

    خیلی سپاسگزارم از دو استاد عزیز که هم برای خودشون یک زندگی رویایی ساختند و هم به ما کمک میکنند یک زندگی رویایی و اسوده از نظر بقیه داشته باشیم سپاسگزارم از دوستانم که خوندن کامنت هاشون همیشه به من انگیزه میده خدایا شکرت خدایا شکرت️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    سلام به استاد عزیز و یار توانایش و دوستان توحیدیم

    خدا رو بی نهایت سپاسگزارم که منو به این چشمه زلال خودشناسی هدایت کرد .

    ثروت همون واژه ای که اسمش میومد ترس تمام وجودمان رو می گرفت .

    ثروتمند بشی از خدا بی خبر میشی . مغرور میشی . حروم خور میشی . زورگو میشی . بیرحم میشی . فکر و ذهنت همش پوله و از خونه وخانواده دور میشی. آبرو وشرف برات مهم نیست . نزول خور میشی . برکت از خونه میره . بچه ات میمیره . معتادمیشی . مشر وب خواری و عیاشی رو یاد میگیری . خدا وپیغمبر یادت میره . شلوارت چندتا میشه . آسایشت وآرامشت تو زندگیت میره . و کلی باورهای سمی اینچنینی که باعث شد ته ذهنمون حس بدی به ثروت داشته باشیم .

    اما میخام بگم ثروت یعنی در مدار نزدیکتری به خداهستی . ارامش داری نگرانی جهیزبه دختر و مراسم عروسی پسرت نیستی . نگرانی قسط های بانکی رو نداری . اعصاب خوردی وسابل فرسوده ودسته دو رو نداری . غصه نون شب رو نداری . نیاز به باج دادن نداری . تِغذیه سالم داری . فکر خرج ومخارج تحصیل فرزندت نیستی . مسافرتهای آنچنانی وتفریحات آنچنانی میتونی بری. قشنگی های دنیا رو ببینی . میتونی برای کارهات کارگر بگیری و وقت بیشتری باخانودات صرف کنی .

    اکثرفسادها و بیماریها و حسادتها ومشاجرات ناشی از فقره .

    ثروت ارامش میاره چون درگیریهای ذهنیت کمتر میشه . معنوی هست چون باعث رشد وگسترش جهان میشی .

    وقتی به جهان اطرافم نگاه میکنم باجمعیتی بالغ بر 7 میلبارد نفر . همین خونه هایی که ساخته میشه مصالحش از کجاد میاد از شن و سبمان و آجر و … چرا تموم نمیشه . اینهمه لباس و پوشاک و کفش وفرش و تشک وپرده مواد اولیه اش از کجا میاد .چرا تمومی نداره میپوشیم و خراب میشه و باز میخریم همچنان هست

    اینهمه شیشه های پنجره از کجاد مباد . اینهمه سراسر جهان آسفالته مصالحش از کجا اومد . چرا تموم نشد واقعن حرف ها . اینهمه ساخت وساز جای تعجب داره .

    اینهمه برنج وگندمی که استفاده میکنیم از کجا میاد . اینهمه میوه وسبزی از کجا میاد .

    اینهمه منابع انرژی برق آب گاز از کجا میاد تا تموم نشده بکی دیگه جایگزین میشه

    اینهمه جنگل و دریا و کوه چرا اینهمه ازشون استفاده میشن تمومی ندارند .

    انرژی خورشید . بارون . اکسیژن هوا . ابر. باد چرا تموم نمیشن .

    اینهمه خاک اخه چقدر کشت میکنیم چرا انرژیش تموم نمیشه .

    اینهمه ماهی و آبزیان و پرنده وجهنده چرا تموم نمیشن .

    اینهمه 7 میلیارد نفر هر دقیقه کلی فرکانس میفرستند چطور داره مدیریت میشه و به اتفاقات زندگی تبدیل میشه .

    اینهمه اطلاعات مختلف که در مغزمون ثبت میشه چرا بازهم حافظه مابی نهایت گنجایش داره .

    اینهمه قانون پزشکی وفیزیک و زیست شناسی دارن کشف میشن و تمومی ندارند .

    37 تریلیون سلول چطوری دارن مدیریت میشن تو یک بدنی که 2 متر هم نمیشه .

    اینهمه بانک دولتی وخصوصی که قبلن اینهمه نبود

    اینهمه مدرسه دولتی و غیرانتفاعی

    بیمارستان دولتی وخصوصی

    هایپرهای چند هکتاری

    تالارهای عروسی . دفترهای عقد و

    اینهمه آزمایشگاهها

    اینهمه طلافروشی

    اینهمه سالن های زیبایی باخدمات متنوع

    اینامه ماشین های مدل بالا

    اینهمه رستوران و کافه

    اینهمه مشاور املاک و بنگاههای ماشین

    اینهمه ویلاهای لاکچری

    اینهمه فروشگاه پوشاک . موبایل فروشی . سوپر مارکت و کافی نت . اینهمه فروشگاه لوازم آرایشی . اینهمه باشگاه بانوان کلاس رقص و هیپاپ و زومبا و تی ار ایکس و… اینهمه باشگاه آقایان

    اینهگه اسنپ .دوربین های مدار بسته . تلویزیونهای چندین اینچی و

    اینهمه عمل های زیبایی پرهزینه که الان بینی کلا خز شده وعمل های لاغری و.. مد شده

    آموزشگاه زبان انگلیسی و فرانسه . آلمانی که قبلن نبود والان هست . انواع نرم افزارهای حسابداری . بی نهایت چیزهای دیگه داره چی رو نشون میده .

    غیر از باور فراوانی چی میتونه باشه .

    جهان پر از فراوانی منابع هست و پر از ثروت .

    وهرچه ثروت بیشتر شود راحتی بیشتر میشه و وعده خداوند در زندگی راحتی و لذت وآسانی است پس باثروتمند شدن در مدار نزدیکتری به خداوند هستیم و هرچه در مدار سختی و رنج وفقر باشیم در مدار دورتری از خداوند هستیم .

    خدایا بی نهایت سپاسگزارتم بابت اینهمه فراوانی در جهان که تمومی نداره و جهان رو جای زیبایی برای ما انسانها قرار دادی . ومن توان فکر ک دن بهش ندارم چه رسد به نوشتن .

    خداوندا کمکم کن تا بتونم قدر دان نعمتهایت باشم واین توفیق رو بهم بده تا من هم به سهم خودم در گسترش جهان هستی ایفای نقش کنم . خدایا شکرت .

    تشکر از استاد عزیز وتیم زحمتکشش برای گسترش رسالت توحید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    دل ارام ملک عباسلو گفته:
    مدت عضویت: 4006 روز

    با عرض سلام خدمت همه ی دوستان عزیزم و آقای عباسمنش و دوستشون !

    آقای عباسمنش من نمیخوام خودم رو معرفی کنم که چقدر از محصولات شما استفاده کردم و چقدر تاثیر گذار بوده و هرچقدر که رو خودم کار کردم من رو به اهدافم رسونده و همینجا شاکر خدا هستم و از شما به عنوان شخصی که از سمت خداوند سرراهم قرار داده شده اید ممنونم ولی بنده با توجه به احترامی که به شما قائل هستم ادعا میکنم که در مورد روابط سخت در اشتباه هستید و خواهش میکنم این اشتباهتون رو به افراد نگید چون بعضیا هستن که واقعا از حرفاتون تاثیر میگرن و باورشون میشه

    اینکه در رابطه نباید وابسته شد و رها بود درسته و من قبولش دارم ولی اینک دوستی رو جوری جلوه میدید که لدت بخش تر از ازدواجه و در اینجا اکثرا ذهن اقایون رو مسموم میکنید درست نیس

    آقای عباسمنش اینک باور شما در مورد ازدواج درست نیس نه به من ربط داره نه به کسانی که به عنوان راهنما از شما درس یاد میگیرند داره

    هزاران نفر هستند که ازدواج کردند و موفق و خوشبختند و هزاران نفر هم هستند که رابطه ای مثل رابطه ی شما داشتن و اخرش با گریه و ناراحتی و هزار تا بدبختی جدا شدن پس مسئله ازدواج یا دوستی یا صیغه نیس مسئله در عدم وابستگیه

    یعنی حضرت علی یا پیامبر از شما کمتر میدونست که این همه مسائل عادی رو توضیح دادن و حدیث در موردشون هس و در مورد این مورد نیس؟

    من با توجه به فرکانسی که داشتم و دارم فردی رو جدب کردم که واقعا از همه لحاظ عالی بود و هست و رابطه مون عالی بود و هست ولی چون ایشون هم از صحبت های شما استفاده میکنند از وقتی که این ویدئو شما رو دیدن بجای تاثیر مثبت تاثیر منفی گداشته روشون و عملا شما با پستتون بجای بهتر کردن رابطه ای شاید دارید رابطه ای رو خراب میکنید

    آقای عباسمنش همه مثل شما کلاس و سواد و طرفیتشون بالا نیس و ممکنه یک فردی با این صحبت شما به بی بند وباری و گناه کشیده بشه

    شما از ازدواج میترسید و شاید به قول خودتون طبق اهرم رنج و لدت اون رنجی که در پروسه ی طلاق با همسرتون کشیدید الان تو دهنتون ناخودآگاه میگید اگه یروزی بداره بره دیگه دردسر دادگاه و پول وکیلو … رو ندارم و براحتی میره دنبال کارش

    ولی حتما قرار نیس ما از شما یاد بگیریم بقول خودتون من به عنوان تمرین بهتون پیشنهاد میدم روی این باورتون کار کنید و بجای فرار یک ازدواج عالی و رویایی برای خودتون جدب کنید ازدواجی که تهعد و عشق هم تو شناسنامه تون ثبت بشه هم تو دلتون

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      دل ارام ملک عباسلو گفته:
      مدت عضویت: 4006 روز

      و از نظر من و تقریبا همه ی افراد رابطه ای که تموم شده باشه و یکی از طرفین بخواد جدا بشه ربطی به دوست بودن یا ازدواج نداره بلاخره رابطه کات خواهد شد و کسی که منو نخواد اصلا ارزش نداره ک بزور تو رابطه نگهش داشت و همون کات شدنش بهتره حالا چه در ازدواج چه در دوستی

      منتظر یک فایل از سمت شما برای رفع این سوتفاهم هستم

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سعید گفته:
      مدت عضویت: 2850 روز

      سلام دوست عزیز

      از صحبت های شما من این برداشت رو کردم که شما به اون فرد وابسته شدید و نگرانید که از دستش بدید و وابستگی در نهایت رابطه رو خراب می کنه. من قصد بی احترامی به ایشون رو ندارم ولی اگه یه حرف باعث بشه نظرشون در مورد رابطتتون عوض بشه یعنی این که به خاطر احساس گناه و یا هر چیز دیگری تو این رابطه مونده و وانمود می کرده که واقعا دوستتون داره.

      در مورد ثبت شدن ازدواج تو شناسنامه و داشتن سند ازدواج اگه باعث ایجاد احساس آسودگی بشه و بگیم آخیش ثبت شد و خیالمون راحت شد این اشتباهه در غیر اینصورت اگر هر موقع به این نتیجه رسیدید که می خوایید از هم جدا شید ثبت بودن ازدواج براتون مشکل ایجاد نکنه (مشکلاتی که ندادن حق طلاق و مهریه ایجاد می کنه)، ثبت شدن تو شناسنامه و سند ازدواج هیچ مشکلی ایجاد نمی کنه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    گام سوم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    .

    سلام

    این فایل را شنیدم و از حجم آگاهی ها مدهوش شدم !

    خداروشکر شاید اندازه قطره ای، منظور استاد را از تئوری ظرف آب فهمیده باشم…

    به مقدار و اندازه یک ظرف، میتونی از آب دریاها برداری..

    .

    از این حیث، مطمئنم اگه یکبار دیگه به نیت بزرگ تر شدن ظرفیت دریافت آگاهی ها ، در پروژه مهاجرت به مدار بالاتر شرکت کنم، چیزهای بیشتری فقط از همین یک فایل درک میکنم که انشاا… مجددا موجب تغییر و تحول بزرگی تو زندگیم خواهد شد.

    .

    خب حرفای قشنگ کافیه – سریع میرم سراغ همون چراغی که تو این فایل در ذهنم روشن شد و حلاجی کردنش، به امید رشد.

    .

    در گوشه ای از کامنت گام دوم نوشته بودم:

    چطور فارغ از نتیجه ،،، حال خوبم را حفظ کنم (مسیر کار کردن رو باورها را تا رسیدن هدف) ادامه بدم؟؟؟؟

    و

    در زمان هایی که شک و تردید و ترسها سراغم میاد، نور اطمینان،امید و ایمان در دلم روشن بمونه تا بتونم بازم با تغییر زوایه دید، احساس خوبم حفظ بشه؟

    .

    .

    که

    خداااااا !

    جوابم در اولین بخش این فایل، ینی گام سوم گفته شد…

    من تا پیش ازین ، احساس خوب داشتن را وصل کرده بودم به خوب بودن شرایط و اگه اوضاع از کنترل خارج میشد، احساس خوب منم به همون میزان یا حتی بیشتر ، از وجودم فاصله میگرفت و در ادامه با ناراحتی میخواستم از قانون استفاده کنم تا شرایطو درست کنم ، تا به احساس خوب برسم.

    .

    .

    اوووو ماااای گاد!

    .

    چن دقیقه سکوت میکنیم برای پی بردن به عمق فاجعه ای که این همه مدت درگیرش بودم.

    .

    .

    این چیزی که تایپ شد همین الان بهش پی بردم. ینی قبلا یه جورایی فک میکردم باید شرایط خوب باشه تا منم حالم خوب باشه وگرنه چرا الکی خوش باشم؟؟!!

    تو این فایل پرده ها کنار رفت و من علت قفل شدن تو مدار فعلی زندگی رو فهمیدم…

    خداروشکر

    علت تکرار اتفاقات زندگیمو فهمیدم.

    راه حل را در دقیقه 3:05 تا 4:22 پیدا کردم و فورا با یه برنامه ای بُرش دادم گذاشتمش رو تکرار و گوش کردن پشت سرهم تا بفهمم راهکار حفظ احساس خوب در هر شرایطی، چیست و بیخیال گوش کردن کل فایل شدم!

    در ادامه اگاهی که تو همین یک دقیقه گفته شد را برای دیدن نقشه راه مکتوب میکنم و هر ایده ای که به ذهنمم برسه واسه تغییر تفکرم و رسیدن به این مهم ، انجام میدم.

    ————————–

    + این باورو خیلی خیلی قوی تو خودم ساختم که احساس خوب= اتفاقات خوب.

    وقتی نگاهت به مسائل جوری تغییر میدی که به احساس بهتری برسی، صد درصد اتفاقات خوب واست میوفته.

    و اگه نتونی این کار کنی صد درصد شرایط واست سخت میشه.

    ینی اهرم رنجولذت راجبش خوب ساختم تو ذهنم.

    به همین دلیل وقتی میدونم اگه احساسمو خوب کنم تو هر اتفاقی که رخ داده، تهش واسه من خوب میشه،

    خب، احساسمو خوب میکنم دیگه.

    موضوع اینجاست کسی نتونسته این یه تیکه رو خوب باور کنه .

    ینی در مورد احساس خوب و بد ، دقیقا مثه آتیش.

    مطمئنم اگه نتونم احساس بد را با تغییر زاویه دیدم کنترل کنم، حتما میسوزم.

    به همین علت راحت میتونم ذهنم کنترل کنم و احساسمو خوب میکنم.

    .

    .

    خب

    مرحله اول:

    + ایا از پایه باور دارم حفظ احساس خوب باعث جاری شدن اتفاقات خوب بیشتری میشه؟

    یا مطمئنم فارغ از اینکه چه اتفاقی افتاده اگه بتونم احساسمو نسبت به اونجا ماجرا به وسیله تغییر زاویه دیدم خوب کنم، اون رخداد به ظاهر بد به نفع من میشه؟

    – خیر

    + چه ترمز یا ادعایی مقابلش تو ذهنم هست؟

    – مگه به همین مفتیاس. مردم دارن با جون کندن بسیار و به سختی از بحران های روزگار و فشارهای اقتصادی عبور میکنن

    این الکی خوش بودن و بیخیالی اولا باعث میشه دیگران فک کنن اوسکل مغز هستی . دوما از همه چی عقب میوفتی و زیر چرخ روزگار له میشی.

    + اولا اصلا واسم مهم نیست دیگران راجبم چی فک میکنن، وقتی چن باری قانون احساس خوب=اتفاقات خوب تست کردم و جواب گرفتم خب بعد این بیشتر باور میکنمش، روش سرمایه گذاری میکنم.

    دوما من قبل آشنا شدنم با استاد عباسمنش و قانون به شیوه مردم جون میکندم که زندگیم از زیر چرخ روزگار دراااارم ، خداوکیلی بعد اینکه یه کوچولو بیخیال شیوه مردم شدمو مطابق حرفای استاد عمل کردم چقدد چرخ زندگیم افتاده رو غلطک . حالا اگه میخام این غلطکه روغن کاری و روون تر بشه باید بتونم در شرایطی که اوضاع جالب نیس حسمو خوب نگه دارم.

    درسته الان نمیدونم چطور . اما میدونم باید کاری کنم که درگیر اون اتفاق بد نشم. حسم بد نشه.

    باورکن همینکه حستو خوب نگه داری و ته دلت بگی خدا کریمه و کمکم میکنه و این ماجرا به نفعم ختم بخیر میشه،، یه دری باز میشه، شاید نه فورا، ولی حتما باز میشه.

    ( از خدا در این خصوص تقاضای کمک دارم )

    ——————

    – باید با چنگ و دندون گلیمتو از آب بکشی بیرون.

    باید زودی از بدبختی که درست شده بیای بیرون.

    + اسلحه شیطان همین عجله کردنه، باور کمبود و محدودیته.

    هروقت اتفاقی افتاد و ذهنت گفت زووود باش هرجور شده سریع جموجورش کن وگرنه فلان.

    سریع جلوشو بگیر بگو هیچ وگرنه فلان پَش مِدانی وجود نداره.

    بگو: ربنا من تسلیم توام, از تو میخام گلیم و حریمم حفظ کنی.

    اگه هم اتفاق و تخطی به وجود اومده بود باز بگو:

    ربنا من تسلیمم. تو از فضلت گلیمی که تو اب افتاده و حریمی که تصرف شده رو واسم احیا کن و راه و مسیرم راحت و هموار کن.

    ( اینایی که بهم گفته شد و نوشتم، چه آرامشی تو وجودم ایجاد کرد. خدارو شکر. اعتراف میکنم در اجراش ناتوانم و با تمام وجودم از خدا میخام کمکم کنه.)

    —————————

    – انصافا چی تو دنیا وجود داره وقتی که ضدحال میخوری بهش دل خوش باشی و حس خوبت مختل نشه و بیخیال تبعات بعدی که اون اتفاق واست به وجود اورده بشی و باز حالت خوب باشه؟؟

    + همین قانون که احساس خوب در هر شرایطی باعث میشه اتفاقات خوب و خواسته هاتو تجربه کنی.

    همین اصلی که میگه ما اومدیم تو این دنیا که خودمون و خواسته هامونو تجربه کنیم ، تضاد ها باعث میشه خواسته ها شکل بگیره و فارغ از اتفاقاتی که افتاده، میشه از دل همون تضاد، با یاداوری همین چیزایی که الان تایپیدی حستو خوب کنی با بیاد اوردن خدا و حمایت و هدایتش ازون قائله مرحله مرحله خارج میشی و به خواستت میرسی.

    این بذری هست که در کیهان کاشته شده.

    باورش کن. این یه قانونه. واسه هر کسی که ازش استفاده کنه جواب میده. استاد عباسمنش همینجوری به خواسته هاش رسید.

    ——————–

    – از قدیم گفتن با حلوا، حلو گفتن دهنت شیرین نمیشه.

    اینکه وسط روز به وسیله یه ضدحال، به کارات نرسی، کجاش میتونه درنهایت به نفعم تموم بشه؟

    کارام رو زمین مونده و شب شد.

    حالا این وسط حال خوب داشتن چجوری میخاد زمان و عمری که تلف شده رو جبران کنه؟؟

    اصلا حال خوب چه ربطی به انجام وظایف و به نتیجه رسوندن کارا داره؟؟

    + اولا خوب میدونی که با لواشک، لواشک گفتن، بزاق دهنت ترشح میشه و مزش میاد تو دهنت.

    حالا اینکه از قدیم گفتن حلوا، حلوا فلان یه چرته محضه و باور محدودت کنندست.

    اصلا خودت مگه بارها نگفتی حلوا، یا هوس حلوا کرده بودی به طرز عجیبی جور شد؟؟؟؟ خدا وکیلی چن صد بار حلوا حلوا، حتی نگفتی، اما جهان صدای درونیتو شنید و کامت رو دقیقا با حلوا شیرین کرد؟؟؟؟

    خب پس بببین یه قانون و قاعده ای برجهان حاکمه و طبق همین قانون اگه بتونی ، هنگام تنگ دستی، در عیش کوشی و مستی،،، کیمیای هستی ثروتی اندازه قارون بهت میده.

    فقط کافیه وقتی اتفاقاتی عرصه رو تنگ و تاریک کرده و ذهنت داره میگه بدبخت شدی و حستو بد میکنه، به وسیله تغییر زاویه دیدت خودتو به بیخیالی و مستی بزنی و بگی خدا درست میکنه و حستو خوب نگه داری…

    .

    .

    (اینجا حس میکنم یه چیزی تو مغزم کمه. حس میکنم خودم باید اینکارو انجام بدمو نمیتونم، حضور و حمایت خدا کمرنگه تو زندگیم و راجبش تقاضای کمک دارم)

    ————————-

    خب

    ترمز ها و ادعاهای ذهنم حل و فصل شد از خدا میخام در حافظه سلولیم حک کنه:

    احساس بد ، دقیقا مثه آتیشه.

    مهم نیست به چه دلیلی؛ اگه دستم بره تو اتیش یا اگه به هر دلیلی نتونم احساس بدی که در مواجه با تضاد ها، در وجودم شکل میگیره رو کنترل کنم، حتما میسوزم.

    سوختن دستم سطحیه و زود جبران میشه.

    اما سوختنی که به وسیله تداوم حس بد رخ میده دودمان را برباد میده.

    جوری که صد بار آرزو میکنی کاش بجای سوختن فرکانس های خوبم، صورتم میسوخت اما میتونستم برگردم به گذشته و اون فرکانس احساس بدی که ارسال کردمو زوتر متوقف کنم…

    ————————

    مرحله دوم .

    باید اهرم رنجولذتی واسه اهمیت و تاثیر حس خوب و بد طراحی کنم که این موضوع باورم بشه.

    + نتیجه داشتن احساس بد و ناراحتی در مواجه با شرایط بد

    یا اگه نتونم در هر شرایطی احساس خوبم حفظ کنم5 سال دیگه شرایطم چیه؟

    » تبدیل شدم به یه آدم عصبی، دعوایی و مودی که از زمین و زمان طلبکاره. اتفاقا زمین و زمان هم بیچارش کرده و باهاش سخت گیری میکنه.

    » اگه نتونم ذهن وحس بد کنترل کنم تبدیل شدم به یه آدم بدبین و شکاک که هیچ دوستی نداره و هر بار یه کاه تو زندگیم کوهی از مشکلات درسته میکنه و همیشه درگیر بدبیاری های مختلفی هستم.

    » اگه نتونم ذهن وحس بد کنترل کنم از زندگی و شرایطم اصلا راضی نیستم و تبدیل شدم به یه معتاد بد بود که با بدبختی باید پول مواد یا الکل جور کنم تا برای چن ساعت صدای ذهنم خفه کنم تا اروم بشم

    » اگه نتونم ذهن وحس بد کنترل کنم بیکار و بیمار صب تا شب تو خونه ای که همیشه نگران اجاره و تخلیه ش هستم دراز کشیدم به سقف نگاه میکنم و افسوس میخورم.

    » اگه نتونم ذهن وحس بد کنترل کنم انگل جامعه به حساب میام یکی که هیچ جایگاه و حق و حقوقی نداره و خدا هم ازش راضی نیست و به محض اینکه بمیرم تو سخترین شرایط زندانی و مورد شکنجه قرار میگیرم.

    ———————–

    + نتیجه حفظ احساس خوب در هر شرایطی .

    اگه بتونم در هر شرایطی احساس خوبم حفظ کنم5 سال دیگه شرایطم چیه؟

    » تبدیل شدم به یه آدم سالم و خوشحال که هرجا میرم ارتباطات موثری ایجاد میکنمو زمین و زمان روی خوشش بهم نشون میده و کارام خیلی شیرین و راحت انجام میشه و زندگیم رو رواله.

    » اگه بتونم ذهنمو کنترل و حسمو خوب کنم به طرز جادویی همه چیز به نفع من پیش میره و یه اتفاق ساده جریانی از خواسته ها و نعمت ها و موفقیت ها رو واسم درست میکنه.

    » اگه بتونم ذهنمو کنترل و حسمو خوب کنم از زندگی و شرایطم در تمام جنبه ها راضیم یه آدمی شدم که به خودش و جهان خدمت میکنه و زیبا زندگی میکنمو همیشه دنبال رشد و پیشرفت و لذت بردن تو هر جایی و هر شرایطی هستم.

    » اگه بتونم ذهنمو کنترل و حسمو خوب کنم زندگیم پویا و چرخش روونه و به معنای واقعی کلمه زندگی رو زندگی میکنمو هر روزم تجربه های متفاوت دارمو از همه لحاظ در رفاه و اسایش و ارامش هستم.

    ——————-

    خب

    برنامه اینه متن بالا رو هر بار بهبود و ارتقا بدمو به مدت 21 تا 30 روز بخونم تا به هدفی که مشخص کردم برسم و به اهمیت تاثیر حس خوب و بد در زندگیم واقف بشم…

    اول کامنتم نوشتم : به مقدار و اندازه یک ظرف، میتونی از آب دریاها برداری و این همه سعی و تلاشی که داشتم فقط برای دقایق ابتدایی این فایل بود که باعث شد ظرفم پر بشه و انصافا الان نمیتونم به حلاجی مابقی مباحث بپردازم.

    با توجه به اینکه گام چهارم منتشر شده با اپلود این متن تو سایت فک میکنم سهم خودم رو در این پروژه انجام دادمو با تمام وجودم از خدا تقاضا میکنم بر سعی و تلاش های من بیفزاید و هدایتم کنه به مدار بالاتر، به راه راست.

    راه کسانی که خیلی شیرین و راحت به نعمت ها و خواسته ها میرسن.

    نه راه کسانی که رو خودشون یا دیگران حساب میکنن و ناکام موندن.

    نه راه کسانی که حتی فکر میکنن هیچ راهی نیست برای رسیدن به نعمت ها و خواسته ها.

    الهی آمین .

    1723+

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محبوبه سادات مهربان گفته:
      مدت عضویت: 2620 روز

      ای خدا چقدر به استاد پیله میکنید بابا محرم یعنی چی وهزاران چرا رو من به شخصه درک نمیکنم … من هر چی کامنت خوندم همش یه سوال هی تکرار وهی بحث بسه به خدا اصل رو ول کردیم چسبیدیم به فرعیات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      هلنا گفته:
      مدت عضویت: 2692 روز

      سلام. رابطه ای ک من با دوستم یا به اصطلاح نامزدم دارم اینطوریه ک ما دوسال پیش زمانیکه تازه با هم اشنا شده بودیم ب درخواست من با همدیگه صیغه دائمی محرمیت رو خوندیم. و به اصطلاح شدیم زن و شوهر. اما بدون هیچ جشن و مراسمی. و الان با گذشت دوسال رابطه ما مثل دو تا دوست و مثل دوران نامزدی هست. ما با هم زندگی میکنیم اما من بیشتر اوقات منزل مادرم هستم. خوشیها و ازادی مجردها رو بطور کامل دارم و مثل ی دختر شونزده هفده ساله بدون هیچ مسؤولیتی در قبال فرد مقابل و بدون کوچکترین وابستگی به ایشون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مریم ری را گفته:
    مدت عضویت: 1081 روز

    3

    و سپاس خدایی را که هدایت میکند درست زمانی که همه چیز تاریکه

    من هرچه با تقوا تر باشم

    کنترل ذهن داشته باشم

    فکر و ذهنم و از لغو ها

    از بدی ها

    از چیزهای نا جالب دور کنم

    در واقع فرکانس بهتری ارسال کنم

    اتفاقا ت بهتری برام میوفته و در مدار بالاتر

    و مدار نزدیک تری به مدار خورشید که منبع ثروته دارم

    پس در مدار ثروت حتما ثروت بیشتری دارم

    دسترسی بهتر به نعمت ها و ثروت ها دارم

    در واقع ثروت

    سلامتی

    آرامش

    ..

    و خداوند همه دریک مدار هستند

    خدا رو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3116 روز

    سلام استاد عباسمنش خیلی ممنونم به خاطر اینکه من و خیلی از دوستان نزدیک من رو از شرک و کفر لواط وزنا و سرو مشروب نجات دادی و به یکتاپرستی هدایت کردی خداوند متعال رو به خاطر وجود شما شکر گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: