درباره قانون آفرینش | باور به امکان پذیر بودن - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-13 09:43:162024-09-05 04:50:35درباره قانون آفرینش | باور به امکان پذیر بودنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای رزاق و هدایتگرم
خدایی ک صاحب اختیار آسمانها و زمین است و هر آنچه ک بین آنهاست
خدایی ک مرا رها نکرده و با من کینه ای ندارد
سلام استاد بزرگ و قدرتمندم
چقدر لباستون بهتون میاد مبارکتون باشه لباسهای tampa bay lightning مخصوصا کلاه زیباتون
باور شماره1 : من باور دارم که خواسته های من به راحتی بدست میان و این خیلی طبیعیه ک راحت بدستشون بیارم
باور شماره 2: خواسته های ما برای این در وجود ما متولد شده که توسط ما به حقیقت بپیونده
باور شماره 3 (جمله ای از مقالات خانم شایسته در سایت): دلیل شکل گرفتن هر رویایی در دلم، توانایی هایی در وجودم است که اکنون به مرحله شکوفایی رسیده و از آنجا که راه شکوفایی آن از طریق قدم برداشتن برای آن خواسته است، این خواسته در دلم شکل گرفته تا به این طریق از این توانایی استفاده شود.
دکتر الهی قمشه ای: هیچ گوسفندی آرزو نمیکنه که رییس دانشگاه هاورارد بشه !! (چون این توانایی رو نداره و در خودش نمیبینه و رویاها با توجه به تواناییهای وجودی ما در ما شکل میگیره)
خواسته ها باید نرم و طبیعی وارد زندگی ما بشن..
اونا به تلاش ما لازم دارن نه تقلا و زجر ..
هم تلاش برای تغییر باورها و هم تلاش فیزیکی برای برداشتن قدمها برای بیرون رفتن از خونه برای اقدامات عملی
و در مسیر این تلاش ها لذت بردن و لذت بردن و مسیر رو مزه مزه کردن..در لحظه حضور داشتن فارغ از هر ترس و غمی..فارغ از نتیجه..رهای رهاااا..تسلیمه تسلییییم..
یاد اون مثالی میفتم استاد ک یه بار زدین گفتین این جریان الهی ثروت و نعمت هر روز داره خیلی نرم و طبیعی وارد زندگی ما میشه اما چرا بهش دسترسی نداریم؟
چون ما یه سد ذهنی ساختیم ک مانع از ورود این نعمتها میشه
سدی که بتن هاش از جنس شرکه از جنس ترس نگرانی باورای محدودکننده و…
و این نعمتها و ثروتها هر روز داره پشت این سد گیر میکنه
اما زمانی ک ما روی باورها کار کنیم و ترمزها رو برداریم و عمل کنیم و اقدام کنیم
این سد شکسته میشه
و ثروتی ک سالها پشت این سد بود به یکباره مثل بهمن وارد زندگیمون میشه
همونجوری ک شما گفتین وقتی نشتی فرکانسیتون رو برداشتین و اساسیترین ترمزهاتون رو برداشتین در ماه اول 20 میلیارد تومن ساختین تو اون حوزه . و چقدر این تو ذهنم زیبا نقش بست و الگوی مناسبی شد
استاد: ذهن منطقی من الان زورش خیلی کمه چون خیلی فکت دارم که براش بیارم و دهنشو ببندم
این یعنی تکامل در کنترل ذهن
هرچه بگذره در کنترل ذهن بهتر میشم همونطور ک الان هم دارم میبینم پیشرفتم رو نسبت به 6 ماه پیش 1 سال پیش
همونطور ک قرآن میگه:
ان الله لا یکلف نفسا الا وسعها
خداوند هیچکسی رو جز به اندازه ظرفیتش تکلیف و آزمایش نمیکنه
برداشت من اینه ک هرچی بزرگتر بشی و در مهارت کنترل ذهن قوی تر بشی راحتر میتونی ذهنتو کنترل کنی در برابر مسائل و تضادهای مختلف ک در مدار فعلیت باهاشون روبرو میشی و راحت تر از پسشون برمیای
ایمان فعال= به وعده خدا مطمئنی به اینکه میرسی به اون خواسته ات هرچقدر هم ک بزرگ باشه
پسسسس
نمیتونی بشینی و دست روی دست بذاری
اون ایمانه نمیذاره بیکار بمونی
بلندت میکنه
باید حرکت کنی و برسی
چون سراسر وجودت ایمانه در رسیدن
مطمئنی ک میرسی فقط دلخوش نیستی مطمئنییییییی ک میرسی
جلسه 1 قدم 1 : با خودت رو وراست باش با خودت تارف نداشته باش ماسکهاتو بردار تا ب خودشناسی بهتری از خودت برسی تا نقاط ضعفتو بهتر بشناسی و بتونی رفعشون کنی
شاید نقطه ضعفت همین اقدام نکردن باشه تنبلی باشه اسیر و بنده عادت و روزمرگی شدن باشه
اما
حالا ک فهمیدی این نقطه ضعفته 50% راهو رفتی
حالا باید باوراتو بسازی و بهت ایده داده میشه
بهت الهام میشه
به هر طریقی از هر راهی ک میلیاردها میلیارد راه وجود داره و خداوند 8 میلیارد دست روی زمین داره
اما همه مسیر بهت گفته نمیشه
قدم اول رو بهت میگه
حالا پاشو انجامش بده
JUST DO IT NOW
فاااارغ از نتیجه..رهای رها انجامش بده.حالتو خوب نگه دار. اسیر نجواهای ذهنت نشو نذار تورو در گیر نتیجه کنن
وقتی قدم 1 انجام دادی قدم 2 بهت گفته میشه و باااید انجامش بدی
و تا آخر ب همین شکل
و انقدر گاها نتایج تدرجی میاد ک یادمون میره این همون خواسته ای بود ک سالها میخواستمش و یادمون میره چطور از چ مسیری عمل کردم ک بهش رسیدم
برای همین باید مرتب ذهمنمونو با نتایج قبلی با فکت و منطق روبرو کنیم تا دهنشو ببندیم و مثل یه بچه ساکت بشینه نگامون کنه بگه تو درست میگی برو جلوتر
.
استاد شما اول مقدمات مهاجرت رو فراهم کردی تمام دفترها رو جمع کردی همه کارا رو کردی و بعد مهاجرت پیش اومد
وااااای این چقدر ایمان میخواد
این چقدر خدا داشتن توی وجودمون رو میخواد
ک بدون داشتن برنامه اقدام کنیم
البته برنامهریز اصلی شما خدا بوده ک قدم اول رو بهتون گفته
اما چ جنگی میشه بین ذهن منطقی و قلب
مقاومتهایی ک از بیرون میاد ک اطرافیان خانواده دوستان همش بگن مگه دیوونه شدی اصلا برنامت چیه راهت چیه و بخوان منصرفت کنن
و تنها
و تنها
و تنها ایمان است که تو را در این مسیر استوار نگه میدارد
.
تفاوت این مثال که میگین “اگر بهت بگن فلان جا اینقدر طلاست همین الان پا میشی میری سراغش” تفاوتش با این واقعیت که “چرا ما قدم اولی ک بهمون گفته میشه رو برنمیداریم یا اصلا نمیخوایم بشنویمش و خودمونو میزنیم ب کوچه علی چپ!! ”
تفاوتش اینه که ما نمیخوایم تکامل رو درک کنیم و اجرا کنیم
دنبال نتایج یک شبه هستیم مثل همین رفتن برای برداشتن اون طلاها
اما اون قدم اوله چون هنوز رنگ و بویی از نتیجه ای ک میخوایم نداره یا حداقل خیلی ازش دوره، دل و دماغ انجامش رو نداریم!
چون دنبال جهش های کوانتومی هستیم
چون باور نداریم ک همین اقدامات کوچیک ولی پیوسته و مستمر هست ک ما رو ب تمام خواسته های کوچیک و بزرگمون میرسونه
گاهی اوقات برای سریعتر رسیدن لازمه آهسته تر (ولی پیوسته) حرکت کنیم
کدام سوپرمن است ک گامهای کوچک و ناچیز ولی پیوسته برمیدارد؟؟
همان سوپرمنی ک پیروز میشود
مانند ادیسون و لامپ برقش!
.
از خدا میخوام ایمانی بهمون بده ک همواره در مسیر نعمتهای الهی ثابت قدم و استوار بمونیم و روز به روز بیشتر و راحت تر به صراط مستقیم هدایتمون کنه
همون شاهراه سر راست و بدون پیچ و خمی ک میرسه به کل نعمتهای خداوند
.
عاشقتم استاد بی نظیرم
عاشق توحید و ایمانتم
عاشق توکل و تسلیمتم
عاشق رها بودنتم
و چقدر دارم ازت یاد میگیرم و عمل میکنم
.
با ایمان
الهه در مسیر بهشت
بهار 1400
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به مسیر شناخت خودم و قوانین جهان هستی تا با درک این قوانین و توحید عملی ، خالق تمام عیار خواسته هام باشم
آگاهی های قانون آفرینش(باور به امکان پذیر بودن خواسته)
∆ ـ وقتی با کار کردن روی بهبود باورهایت به خواسته هایت می رسی، این نتایج و شواهد، ایمان شما درباره “امکان پذیری خواسته های آینده”، را افزایش می دهد؛
استاد عباس منش عزیزم و دوستان هم مسیرم سلام ، این دیدگاه رو از توی خونه ای در شمال مینویسم که طی تکامل با کار کردن روی خودم ، برای تفریحم اجارش کردم ،
منی که هیچ خونه ای نداشتم حالا یه خونه تو قزوین خریدم و یه خونه تو شمال برای تفریحم اجاره کردم …
چرااین توضیح رو دادم ، چون میخواستم به خودم یادآوری شه و باور هممون قوی تر شه که آره قانون جواب میده ، وقتی با تعهد روی خودم کار کردم ، ایده هایی هماهنگ با مدار فعلیم بهم الهام شد که شجاعانه بهش عمل کردم ، هرچند که عموم اطرافیانیم باهام موافق نبودن و میگفتن امکان پذیر نیست اما چون من در این مسیر هستم و مدتهاست که دارم رو خودم کار میکنم یقین داشتم که میشه و الان از همون جایگاه دارم براتون دیدگاه مینویسم .
من مثالهای زیادی دارم که با تقویت باورهام به ایده هام عمل کردم و نتایج دلخواه رو خلق کردم
به قول استاد ،وقتی باورهاقوی میشن ذهن منطقی کم جون میشه و شجاعت آدم برای عمل به ایده های الهام شده بیشتر میشه و دراین مسیر نتایج خلق میشه و با تکرار این روند و تحسین نتایج کوچیک باور قوی تر میشه و نتایج بزرگ خلق میشه و ایمان قوی تر میشه.
ادامه تحصیلم پس از 15سال وقفه ،گرفتن گواهی نامه هاو مدارک بین المللی و در ادامه مدرس شدن ، رانندگی کردن و غلبه براین ترس بزرگ با وجود داشتن گواهی نامه ی 15ساله، تنها سفر رفتن و غلبه بر این ترس بزرگ با تقویت احساس خود ارزشمندی و لیاقت ،شب تنها خوابیدن و مستقل شدن پس از 38سال ، غلبه بر این ترس و عادتهای دیرینه و بیرون اومدن از رابطه ی عاطفی 18ساله که این اواخر تفاوت های زیادی از نظر دیدگاهی ، جهان بینی ،باور ها و…بینمون به وجود اومده بود
و هزاران نتیجه ریزو درشت که حاصل کار کردن رو خودم و بهبود باورهام و عمل به الهاماتی که هماهنگ با فرکانس و شرایط اون موقعم بود، باعث به وجود اومدن این نتایج و رضایت صد درصدیِ من از زندگی الآنم شد.
این نتایج رو تونستم تو چند خط براتون بنویسم اما هرکدومش هزاران هزااااار بار برام ارزشمندتر و موثر تر از چیزی هست که تو این چند خط نوشتم .
خدایا هزاران بار ازت سپاسگزارم که هدایتم کردی به سمت این آگاهی ها واستاد عباس منش عزیزمو سپاسگزارم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قراردادن تا خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.
دوستتون دارم و عشق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به راحتی و زیبایی و عزتمندانه
خدایا به امید تو
سلام به استاد و مریم جانم و دوستان هم فرکانسی ام
ویژگی کسانی که ایمان رو خوب وعالی بلدند براین باور هستند که میتونند به راحتی و طبیعی و بدیهی به خواستشون برسند .
باور خوب میگویند به این دلیل این خواسته متولد شده که میتونه به حقیقت بپیونده اگر ما در مسیر درست اون باشیم
من خواستم اینه که میخوام آزادی بیشتری رو تجربه کنم طبیعت بیشتر و کیفیت بهتری از زندگی رو تجربه کنم دنیارو بیشتر ببینم بافرهنگهای بیشتری آشنا بشم میخوام از محدودیتهایی که هست مثل حجاب اجباری مثل نبودن اینترنت نا محدود وبا سرعت بالا رها بشم خوب برای تجربه اینها من باید مهاجرت کنم
باورهامو در مورد مهاجرت درست میکنم ترمزها رو شناسایی میکنم
ترمز :وابستگی به خانواده به دوستان چجوری ازشون دور بشم .باور قدرتمند کنندش: وابستگی چیزی هست که مرا از خواستم دوررمیکنه . اونها اگر در مدار درست قرار بگیرند میتونند بیان پیش من .
ترمز:کسب وکارم لطمه میخوره :باور قدرتمند کننده : من اینجا تو کشور خودم با باورهای درست موفق بودم تو کشور دیگه هم میتونم موفق باشم چون کشور خاصی باعث و عامل موفقیت من نیست من با باورهای درست موفق میشم افراد زیادی هستند که در ایران هم موفق بودند وکشور دیگه هم باز کار میکنند وخیلی موفق بودند الگو استاد عباس منش
ترمز :من زبان اون کشور رو بلد نیستم :این همه آدم مهاجرت کردند مگه همشون زبانشون خوب بوده یاد می گیری تو محیط قرار بگیری خیلی زود یاد می گیری الگو استاد عباس منش
نکته مهم :افرادی که قبلا با باورهای درست پیشرفت کردند تکامل رو طی کردند به خیلی از خواسته هاشون رسیدند باورهاشون خیلی قوی شده وقتی به گذشته خودشون نگاه میکنند و این روند رشد وپیشرفت رو میبینند باورهاشون قویتر شده و راحت ترمزها رو شناسایی میکنند وباور قدرتمند کننده رو میسازند اون وقت خیلی راحت و بدیهی و طبیعی بدون هیچ رنج و سختی وزجری با باورهای درست در مسیر درست خواسته ها لاجرم اتفاق میافته وزندگی روخلق میکنند
وقتی باورها قوی میشه و نتیجه رخ میده برای ذهن منطقی که نجوا میکنه میتونی با فکتها الگوهایی که از موفقیتهای خودت در گذشته به دست آوردی خیلی راحت میتونی منطق بدی به ذهنت دیگه نمیتونه به راحتی نا امیدت کنه احساستو بد کنه وکلا کار راحتتر هستش
آیا باید بشینیم خونه وفقط رو باورهامو کار کنیم ایمانی که به عمل نیانجامد ایمان نیست اگر خودخدا به ما بگه فلان جا گنج هست بدون شک میریم به آدرسی که خودخدا داده و زمین رو میکنیم وگنج رو برمی داریم بدون هیچ شکی این یعنی ایمان این باوره
نکته :من وقتی رو باورهام کار میکنم ضعفهای خودم رو شناسایی میکنم و برطرف میکنم ترمزهامو می شناسم و روشون کار میکنم من ترس های خودم رو می شناسم با باورهای جدید من باید برم تو دل ترسهام باید حرکت کنم وقتی رو باورهام کار میکنم ایده هایی به من الهام میشه که با شرایط کنونی من هماهنگ هست من باید به اون ایده ها عمل کنم تسلیم باشم و قدم اول رو بردارم قدم بعدی به من گفته میشه و باید ادامه بدم
استاد من مدتی هست که دارم رو دوره عزت نفس کار میکنم و وقتی به عملکرد ورفتارهام نگاه میکنم میبینم خیلی آرام ومحسوس من اون باورها رو تو رفتارهام اوردم و خودم کاملا متوجه تغییراتم میشم و دیگران هم خیلی به من از تغییراتم میگویند و من در زمینه مالی هم کمی رشد داشتم ولی باید بیشتر رو باورهام کار کنم و عملگراتر باشم تا نتایج بزرگتری بگیرم البته دارم به قانون تکامل هم عمل میکنم واز خداوند هر روز هدایت میطلبم و ایمان دارم که از نظر مالی هم میتونم خیلی پیشرفت کنم چون من لایق بهترینهام باید ادامه بدم
استاد شما وقتی رو خواستتون که مهاجرت بود از خداوند هدایت خواستید وقتی الهام شد که باید کسب و کارتون که انقدر هم خوب جواب داده بود ودر کرج و اصفهان هم دفتر داشتید و همچنان در حال پیشرفت بود با زحمت هایی که برای کسب وکار برای تربیت کارمندهای عالی و هزینه هایی که کرده بودیدو بازدهی خیلی خوبی داشت ایمان نشون دادید بدون اینکه اصلا بدونید کدوم کشور چجوری میخواهید برید اون کسب وکار رو جمع کردید البته کاملا منطقی بود برای شما که نمیتونید با این همه کارو مشغولیتی که دارید مهاجرت کنی بنابراین تمام کارها رو تعطیل کردید و هر کاری که برای مهاجرت لازم بود رو انجام دادید تمام ماشینها و وسایل رو فروخته بودید یعنی طبق قانون انتظار شما خودتونو اماده کرده بودید برای مهاجرت چقدر ایمان داشتید به الهاماتتون واقعا یک درصد از افراد هم نمیتوانند چنین ایمانی مثل شما به خرج بدهند ایمان به غیب واقعا شما لایق این بهشت آزادی مالی و زمانی و مکانی هستید از خداوند میخواهم که چنین ایمانی رو هم در من ایجاد کنه ایمان به غیب ایمانی از جنس استاد عباس منش از جنس ابراهیم از جنس نوح از جنس پیامبر خدایااااا منم در این مسیر هدایت کن خدایا ایمان وعملم شو توهمه چیز میشوی همه کس را الیس الله بکاف عبده الهی امین
وقتی رو باورهام کار میکنم ترسهام کم میشه ایمان و امیدم بیشتر میشه این باعث میشه من حرکت کنم و هرروز به ایده هایی که به من الهام میشه عمل کنم اونوقت صددرصد نتایج هم میاد اگر رو باورهام کار میکنم باید ببینم چه کار عملی کردم نتایجم چی هست
خدایا هدایتگرم باشم به خواسته هایم به سادگی وزیبایی و عزتمندانه
با درود و سلام به دوست و هم خانواده ی عباسمنشی
عزیزم چقدر قشنگ روی نکته ها و باورها و ترمزها با تمرکز و دقیق نکته برداری کردی و اینکه با باورهای درست به ترس ها غلبه باید کرد و اینکه چقدر عالی بع درک آگاهی بیشتری هدایت شدم خواستم و تشکر و قدردانی کنم و برات بهترینع بهترین ها رو آرزومندم
ممنون و سپاس
🥀🌴🌴🌳🙏🙏🌲
سلام به رویا جانم خوشحالم که دیدگاه من مورد نظر شما بود منم تقریبا دیدگاههای شما رو همیشه میخونم و واقعا لذت میبرم و یاد میگیرم از توکل و ایمان شما خداروشکر برای داشتن چنین دوستانی که عاشق یادگیری قوانین الهی هستند
دوستت دارم رویا جانم 😍😍😍😘😘😘
به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من
سلام
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
خدا رو هزاران مرتبه شکر که دیدن این فایل رو روزیم کرد.
استاد جان دقیقا این فایل برای من بود . برای منی که امروز از خدا هدایت خواسته بودم ، و اشک ریختم و گوش دادم ، چند صفحه پر کردم و چند تا تصمیم گرفتم که همین امروز می تونم و انجامشون می دم بعد از نوشتن این کامنت.
قسمت اول این فایل در مورد باور فوق العاده هر چی که من بخواهم بدیهی و طبیعه که به دستش بیارم
اتفاقاً چند روز پیش داشتیم با دوستان در این مورد صحبت می کردیم و دنبال الگویی یکسان می گشتیم توی خواسته هایی که به صورت طبیعی و خیلی راحت بهشون رسیدیم .
و به این نتیجه رسیدیم که اصلا طبیعیه که ما با توجه به مداری که هستیم و باورهایی که ساختیم به همه خواسته هامون برسیم به شرط اینکه ترمزی نداشته باشیم.
و شاید خیلی از ترمزهایی که ما بخاطر کوچکی نادیده می گیریم شون.
استاد در مورد تحقق خواسته مهاجرت تون گفتین بی نهایت از شما ممنونم که این همه با جزییات همه چی رو برامون توضیح می دین و برامون باور سازی می کنید و حتی خیلی از ترمزامون هم ناخودآگاه از بین می ره .
استاد جان با فایل مصاحبه تون با آقا ابراهیم که من کلی روی فایل موندم، جمله به جمله تون رو نوشتم و در مورد فکر کردم و همون فایل کلی باورهای عالی برای من ساخت . منم می خوام از یکی از نتایجم بگم تا روز به روز ایمانم بیشتر بشه که من هم به تک تک خواسته هام می رسم.
با توجه به سریال زیبای زندگی در بهشت و روابط شما با خانم شایسته بعلاوه تمام هماهنگی هاتون و عالی بودن این رابطه، صحبت کردنتون در مورد قانون برای من یک خواسته واضح بود و حتی مهمان ها و دوستان شما.
بعد من هر چی نگاه می کردم دور و برم میدیم اصلا چنین افرادی دور و بر من نیستند که من بخوام در مورد قانون باهاشون صحبت کنم . از اون طرف هم اصلا امکان اینکه من بتونم با اعضای خانواده عزیزم در بیرون از سایت صحبت کنم نبود . و از اونجا هم که طول می کشه تا پیام ها توی سایت تایید بشه ، می خواستم در مدار نزدیکتری داشته باشم افراد آگاه به قانون رو . از اون طرف هم کلا نسبت به دوستی های دنیای مجازی باورهای درستی نداشتم.
با فایل مصاحبه شما و آقا ابراهیم، یک دفعه پای من از روی این ترمز برداشته شد که بابا استاد مدیر فنی سایتش رو از این طریق پیدا کرده . اونم دقیقا فردی با تمام ویژگیهایی که می خواسته و حتی بهتر.
به محض اینکه دلم رو از روی این ترمز برداشتم، یکی یکی دوستان عزیز هم فرکانسی اومدن توی تجربیات زندگیم که من برای نعمت وجودشون بی نهایت سپاسگزار خدام
و کلی نتایج دیگه از لحاظ سلامتی و مالی و … که این باور رو در من قوی تر کردن که :
خواسته های ما برای این متولد شده که به حقیقت بپیونده
و حالا با ایمان بیشتری به خواسته هام نگاه می کنم و با ایمان بیشتری به الهاماتم عمل می کنم.
استاد جان همین صحبت های شما در مورد مهاجرت می دونین چقدر عالی داره برای ما باور سازی می کنه، ممنونم ازتون.
حالا می دونم که من به همه خواسته هام به راحتی می رسم و اگر هنوز به تعدادی از اونا نرسیدم باید ترمزهام در مورد اون خواسته رو پیدا و رفعشون کنم.
مبحث بی نظیر دوم : ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
استاد جان این حلقه مفقوده فیلم راز و اکثر کتاب های موفقیته و من با شما بود که این اصل مهم رو فهمیدم.
چقدر عالی جاری کردین هدایت خدا رو که چقدر مسیر زندگی و فعالیت های من در راستای خواسته هامه.
اینجا دردم اومد . بهم برخورد، استاد جان وقتی نگاه کردم و دیدم واقعا اونچه که در بعضی موارد دارم عمل می کنم نه تنها در راستای خواسته هام نیست ، بلکه کاملا بر خلاف اونه.
اینجا همون تصمیماتیه که نوشتم و بعد از این کامنت انجامشون میدم. چون ایمانی رو می خوام که برام عمل بیاره.
استاد جان گفتین وقتی آدم داره روی باورهای کار می کنه یعنی داره ترس خاش کمتر و ایمانش بیشتر میشه و هر روز هم یک الهامی بهش میشه که باید بهش عمل کنه.
تا وقتی ترسها داره من رو کنترل می کنه یعنی کار نکردم روی باورهام ، اینم برام درد داشت . اگر از انجام بعضی کارها ترس دارم یعنی من کار نکردم روی باورهام.
استاد جان بازم می رسم به بحث هدایت ، وقتی که من باور داشته باشم که خدای هدایتگر ی دارم که هر لحظه بهترین مسیر رو به من نشان میده. وقتی من به جای تسلیم اون هدایت باشم یعنی ایمان دارم ، اگر به چگونگی فکر می کنم یعنی فقط دارم حرف مفت می زنم. و این باید در تمام جوانب من پیاده بشه. در تمام جوانب زندگی
این همان تقسیم کار کردن با خداست ، همان اجابت کردن خداست ، اینکه من عمل کنم به هر ایده ای خدا بهم الهام می کنه.
خدا که همیشه اجابت می کنه ، حالا من باید از خودم بپرسم من چقدر خدا رو اجابت می کنم؟
خدا جونم من نمی دانم چطوری ؟ و کاری هم ندارم به چگونگی. من فقط می خوام روز به روز تسلیم تر و عامل تر بشم به الهامات و هدایت هایت.
استاد جان و مریم جانم ممنونم عزیزای دلم برای تهیه این فایل بی نظیر.
خدا جونم وهاب رزاق هدایتگر حمایتگر من برای تمام هدایت ها و آگاهی هایی که روزیم می کنی و توان و تعهد و انرژی و انگیزه ام می شوی برای عمل کردن سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
در پناه خدا در تمام جوانب زندگی موفق باشید 🌹🌹🌹
سلام عرض می کنم خدمت خانم مرضیه مهربان و و پر از دیدگاه های قشنگ و زیبا که حتی از کوچکترین زیبایی نمی گذرد و آن را در ذهن خود در درون خود و در پروفایل خود ثبت می کند بسیار عالی بسیار زیبا و پر از خدا.
مرضیه جان نگران هیچ چیز نباش و در این دنیا تا می توانی ریسک کن زیرا که مشخص نیست کی می خواهد به پایان برسد این عمر گران.
من چند روز پیش با شریک کاری ام که خیلی با هم کار کردیم و نزدیک به چند صد میلیون پول ساختیم تمام و کمال به هم زدم و قطع رابطه کاری و دوستی با هم انجام دادیم البته من با او انجام دادم زیرا با او درست پول درمی آوردیم اما او انرژی من را میگرفت با حسادت قضاوت مقایسه و غیره.
بنابراین تصمیم گرفتم که دیگر با او ادامه ندهم و چون میدونستم که روزی من دست خداوند است با او روابط کاری و دوستی را به هم زده مجدد به خدا توکل کردهام که خداوند من را هدایت کند به سمت کارهای خیلی بهتر بزرگ تر و راحت تر و پر پول تر.
و شما شاهد و ناظر بودید که من برای خودم به تفریح رفتم کنار آب تو جنگل آبشار، کوه و این مکان های پر از انرژی ها و احساسات خوب چون مطمئنم که خداوند درهایی را یا شاید دروازه هایی را به روی من بگشاید چون روزی من دست خدا است نه اینکه من فقط با اون یک نفر باشم که او هم انرژیهای خوب من را بخواهد از من بگیرد.
که می خواهم راجع به این شریک کاریم توضیحات کاملی در یکی از فایل ها فایل های استاد کامنت کنم باور های خیلی خوب و مناسبی برای دوستان به ارمغان بیاورم.
و همیشه به خدا گفتم که روزی من را خیلی زیاد بدهد.
روزی زیاد خواستن هم بها میخواهد و به نظرم تو باید ایمان، شجاعت و جسارت خود را نسبت به رب العالمین نشان دهی.
مرضیه جان خواهر مهربونم مطمئن هستم که خداوند به زودی زود جواب این جسارت و ایمان مرا خواهد داد.
و امروز تصمیم گرفتم که به دفتر نروم البته این دفتر برای خودمان است و تصمیم گرفتم به دفتر نروم و از صبح تا خود شب بشینم و آموزشهای استاد کار کنم و درسهای مبحث ملی ساختمان را بخوانم چون تا یک ماه آینده آزمون نظام مهندسی دارم و این کار را می خواهم بیشتر در زندگیم تکرار کنم البته حول و حوش ۷ الی ۸ ساعت می خواهم آموزش ها رو کار کنم حدود ۲ ساعت درس بخوانم و بقیه ماجرا را در طبیعت یا ورزش کردن سپری کنم.
خواهر مهربانم امیدوارم عمق مطلب را از کامنت من دریافت کرده باشی و همیشه شاد و خوشحال من منظره های زیبا و قشنگی را که پست می کنی را همواره نگاه کنم و لذت ببرم در پناه رب وهاب فعلا خدانگهدار.
سلام داداش آرمین عزیزم
بی نهایت تحسینت می کنم برای شجاعت و ایمان عالی که به جهان نشان دادی
نشون دادی که لایق بهترینها و بهترین افراد در پیرامونت هستی و ایمان دارم که بهترین ها برات رقم می خوره.
چقدر از دیدن پست های زیبات و استوری های عالیت لذت می برم و درس می گیرم.
راستی گوش دادم به توصیه ات و هر روز دارم پیاده روی صبحگاهی یا عصرگاهی رو میرم و گاهی هر دو رو. چقدر انرژی پاک طبیعت حسم رو عالی تر می کنه. ممنونم ازتون
اینکه بیشتر زمانت هم صرف یادگیری قانون و فایل های استاد میشه برام خیلی درس داره ، چون به یادم میاره که باور همه چیزه که ایمان همه چیزه.
می دونی دیروز یه اتفاق عالی افتاد که برام دقیقا نشانه این بود که تصمیماتی که گرفتم و انجام دادم کاملاً درست و در راستای موفقیتم هست . خدا رو هزاران مرتبه شکر برای این که هر لحظه هدایت مون می کنه.
ان شاالله بهترین بهترین ها رو خلق کنی و همیشه حال دلت عالی و همین قدر توی کنترل ذهن و تمرکز بر زیبایی ها و زندگی کردن در لحظه ،عالی و عالی تر عمل کنی.
از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایتان خواستارم
با درود و سلام به دوست عزیز و هم خانواده ام مرضیه پری پور
عزیزم چقدر این کامنت تو پر محتوا بود برای رسیدن به خواسته ها و اهدافت و اینکه در مداری هدایت شدی که با دوستان در باره الگویی که یکسان باشه برای خواسته هاتون
اینکه . دوستان هم فرکانسی شما اومدن در تجربیات زندگیتون تحسینتون میکنم و چه سعادتی از این بالاتر که هم صحبتی های مناسبی در جهت قوانین پیدا کردید و بهتون تبریک میگم خدارو شکر
عزیزم با خوندن کامنت زیبا و پرمحتوایی که نوشتی به درک آگاهی بیشتری هدایت شدم و خواستم تشکر و قدردانی کنم برای نتیجه و تجربیات زیبایی که داشتید
برات بهترینع بهترینها رو آرزومندم
ممنون و سپاس
👏👏👏👏🥀🥀🌹🥀🥀🌴🌳🌲🙏🙏🙏🙏🙏
سلام رویا جانم
من عاشقتم عزیز دلم
تحسینت می کنم که اینقدر عالی و متمرکز داری روی خودت کار می کنی جان دلم
ممنونم که برام نوشتی، خدا رو هزاران مرتبه شکر برای تون تاثیر گذار بوده کل اعتبارش به خدااااا
دوستت دارم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایت خواستارم عزیزم
سلام مرضیه خانم
موقعی که داشت فایل دانلودمیشد کامنت شمارومیخوندم وگفتم ببینم بعدکه گوش میدم بامطالبی که ازشماخوندم چقدر درک داشتم
یه جایی گفتی درمورد اون فرد گفتم نکنه آبجی منو میگه
به هرحال سپاسگزارم ازکامنت زیبات شادوثروتمندباشی وهرچه زودتربه خواسته ها وآرزوهات برسی
سلام داداش مصطفی عزیزم
خدا رو هزاران مرتبه شکر برای نعمت وجود بی نظیرت
خدا رو هزاران مرتبه شکر برای بودن نعمت بی نظیر این سایت و استاد عزیزم و تک تک اعضای خانواده مون که هر کدوم تون دستی از خدا شدین برای من .
برای تجلی ناب خداااا توی زندگیم
خدا رو هزاران مرتبه شکر که تمام زندگیم پر شده از انسانهای موحد و اگاه به قانون .
از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایت خواستارم عزیز خواهری
بنام خداوند جانآفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته
سلام دوستان هم فرکانسی
چقدر لباس تون زیباست
چقدر منظره پشت سرتون زیباست
خدایا شکرت شکر
من چقدر این فایلها و ایندست فایلها تون رو دوست دارم، چونکه دقیقاً میان اون باورهایی را که ابتدای کار داشتید و در شروع کار داشته اید رو برای خیلی از ماهایی که الان شاید در جایگاه هفت سال پیش هشت سال پیش استاد هستیم باز میکنن و دقیقاً به ما نشان میدهد که مسیر چگونه است و به سادهترین شکل ممکن و روش کار و مسیر کار را به من تو به ما توضیح میدهند. من واقعاً عاشقتم استاد خیلی از ایندست فایلها تون دوست دارم نمیدونم چرا ولی واقعاً این دست فایلا رو من خیلی دوست دارم.
اونجایی که شما میفرمایید من باور دارم به هر چیزی که میخوام میتونم دست پیدا کنم و در ادامهاش میگین که خواستههای ما برای این آمده اند که ما به آنها دست بیابیم
خیلی خیلی جالبه واقعاً خیلی خیلی جالب اینجاس و چقدر ذهن من در مورد این موضع مقاومت داره و چقدر اینموضوع برای من سخته که من به خیلی از خواستههای خودم واقعاً نمیتونم فکر کنم که میتونم برسم و خیلی از اونها را در حد یک رؤیا برای خودم میدونم و وقتی شما با این دقت با این قدرت و با این الهام قلبی میگید که آقا من به هر خواستهای که دارم میتونم برسم برای من یه انگیزهای مضاعف میشه یه تأیید مضاعف میشه که آقا اگر من مسیر را ادامه بدهم میرسم.
خواستههای من برای این به وجود آمدهاند که بهحقیقت بپیوندند خدای من چقدر ساخت این باور میتونه به زندگی ما کمک کنه به زندگی همه ما کمک کنه که آقا خواستههای ما برای این به وجود آمدهاند که ما بهشون برسیم، چقدر خوبه که من این باور را در خودم بسازم و این باور را برای خودم درست کنم که آقا من میتونم همچین خواستهای رو داشته باشم.
چقدر خوب اینجا بیان میکنید که همیشه هم همینطوری نیست یعنی شما هم واقعاً یک جهاد اکبر به راه انداختید و برای مقابله با نجواهای ذهنی که همیشه همراه ما هستن یعنی وقتی ما هر خواستهای را داریم به هزار و یک نجوا مقابل اون هست که ترمز ما میشن برای حرکت در این مسیر و شما بارها و بارها گفتید اگر ما ترمزی نداشته باشیم همه خواستههای ما بهحقیقت میپیوندند یعنی میشه همون جریان کن و یکن ولی مسئله اینجاست که واقعاً نمیشود نمیشود ترمزهای ذهنی نداشت نمیشود باورهایی خلاف آنچیزی که دوست داری تجربه کنی داشته باشی و چقدر مثالهای خوبی میزنید اینجا برای ما و چقدر در مورد مهاجرت واقعاً راحت بیان میکنید که به چه روشی شما مهاجرت کردید و مخصوصاً درون دوتا فایل هدایت الهی یک و دو کاملاً موضوع مهاجرت را برای ما شرح دادید که آقا هیچ سختی هم نبود هیچ مشکلی هم نبوده بهراحتی کار انجامشده است ولی برای چه کسی؟؟؟؟ برای کسی که باور دارد که بهراحتی کار انجام میشود نه برای همه،برای کسی که این باور را در خودش ساخته که آقا خواستههای من برای این به وجود اومدن که من بهشون برسم.
ساخت این باور خیلی خیلی نیاز به ایمان و توکل بالایی دارد، نیاز به ایمان قوی به خدا دارد که آقا باور کنید که آقا این خواستههای من به این دلیل هستند که من بهشون برسم نکته خیلی خوبی رو که اشاره کردید این بود که وقتی شما موضوعات کوچک و کوچکتر و کوچکتر را خلق میکنید یواشیواش دیگه ذهن منطقی میشه و میشه برای ذهن منطقی دلیل داریم که چی داری میگی من خیلی چیزایی که تو فکر میکردی که انجام نمیشه و من خلق کردم چقدر خوب که ما با طی کردن قانون تکامل حتی خلق کردن را هم برای خودمون آسون کنیم یعنی بیایم و از خلق کردن یک سری چیزای خیلی خیلی کوچیک برای ذهن ما البته انجام بدیم و یواشیواش یواشیواش بتونیم جلوی نجوای ذهنمون بگیریم همیشه ذهن نجواگر ما نجواها داره.
شما هر چقدر هم که کار کنی بالاخره او نجوا کار خودشو میکنه و ذهن منطقی نمیتونه بپذیره که آقا منی که توی خانوادهام هیچکسی ثروتمند نشده میتواند به چنین ثروت افسانهای دست پیدا کنم یا منی که نتونستم تو خونه بدم فلان شرایط داشته باشم چطوری میتونن هیچکسی نتونست من چطوری میتونم داشته باشم و هزار یک دلیل منطقی دیگری که واقعاً خیلی مواقع پایه و اساس نداره ولی هست ولی هست ولی هست.
استاد جان خیلی خیلی ممنونم واقعاً دارین راهکارهای عملی را به من و امثال من میگید که ما باید در عمل اونا رو انجام بدیم و نتایجش رو بگیریم و اگر عمل نکنیم اگر اقدام نکنیم شنیدن این حرفهای زیبا هیچ تأثیری برای ما نداره فقط عمل عمل عمل عمل.
یواشیواش که اقدام میکنی و عمل میکنی و عمل میکنی یواشیواش به گفتهی خودتون ذهن منطقی من زورش کم میشه در مقابل فکت ها و نتایجی که من گرفتم پس من همیشه باید نتایج حتی کوچک خودم را به ذهن منطقی خودم یادآوری کنم که بگم ای ذهن منطقی من تو در اونجاها که من اون کار انجام میخواستم بدم بازهم تو میگفتی که نمیشه ولی شد و شد و شد و نتیجه گرفتم و خدا را از این بابت شکر میکنم و این را یکسره مدام برای خودم یادآوری کنم تا بتونم افسار ذهن چموش منطقی خودم رو بگیرم.
خیلی سپاسگزارم استاد گرامیم از این یادآوری شما که خیلی از افراد آشغالها را زیر مبل میکنند چقدر این مهم چقدر این مهمه که آقا ما نخوایم ضعفهای خودمونو بپوشیم و بپوشانیم و بیاییم بپذیریم بپذیریم که آقا ما یهسری ضعفها داریم و روی اونها کار کنیم باایمان کار کنیم چقدر مثال خوبی زدین استاد که اگر خود خود خود خدا بیاد بهتون بگه که آقا توی کیلومتر ده جاده کرج زیر فلان تیر چراغبرق پنجاه کیلو سکه طلاست در عمق دو متری شما چه کار میکنی؟؟ قطعا میریم کسی که ایمان داشته باشه به خدا کسی که بگه خب حتما خدا گفت این کار انجام میده میره این کار انجام میده ولی من خودمو میگم من خودمو میگم به دیگران کاری ندارم واقعاً ایمانم ضعیفه من باید روی ایمان خودم کار کنم اون حد از ایمانی که در شما دیدم اون حد از ایمانی که در شما دیدم و توکلی که در شما دیدم و واقعاً ندارم باید روش کار کنم باید کار کنم. به نسبت قبل خودم خیلی بهتر شدم خیلی توکلم بهتر شده خیلی ایمانم بهتر شده خیلی عملگرایی هم بهتر شده ولی باید کار کنم کار کنم و واقعاً سعی میکنم خیلی از مواقع واقعاً سعی میکنم نمیگم صددرصد مواقع آشغال زیر مبل نکنم خودمو توجیه نکنم اگر ایراد شخصیتی دارم اگر در یک جایی ضعف دارم برم تو دل اون ضعفم که اون ضعفم برطرف کنم نه اینکه بخوام مخفی کنم بخوام پشت اون ضعف مخفی بشم و اینو من از شما یاد گرفتم اینو من از شما یاد گرفتم و ممنون شما هستم بابت اینموضوع چقدر اونجای فایلی که در مورد عمل کردن به الهام تون و اون کاری که باید انجام بدید و حالا باورهایی که داشتید به زیبایی اشاره کردید که شمایی خواستهای دارید ولی کارهایی که انجام میدی مخالف اون خواستهای است که ما داریم و واقعاً به واضحترین شکل ممکن موضوع را مطرح گردید اون بحثی که در مورد مهاجرت مطرح گردید و اینکه خدا گفته تو اگه میخوای بری سفر چرا خودتون دارید بیشتر تو بند میکنید چرا دارید بار خودتون سنگینتر میکنیم و اینموضوع چیزیه که خیلی من لازم داشتم خیلی من لازم داشتم من الان در برخی از موارد بعضی خواستههایی دارم ولی نگاه میکنم میبینم آقا من الان اعمالی که دارم انجام میدهم کاملاً متناقض با آن خواستهای که من دارم واقعاً کاملاً متضاده، دارم تلاش میکنم یه پام رو گازه دارم گاز میدم اما یک پایم هم روی ترمز با شدت بسیار زیاد دارم درجا میزنم این مثالی که شما در مورد مهاجرت زدید و اینی که شما در اوج پیشرفت و رشد شرکتتون توی ایران اومدید تصمیم گرفتید که آقا همهچی رو جمع کنید واقعاً ایمان قوی میخواد واقعاً ایمان قوی میخواد واقعاً همون یک هزارم یک درصد مردم دنیا فکر نمیکنم اینو داشته باشن.
واقعاً من خیلی مواقع یک کاری رو یاد گرفتم بگم خب اگر من جای استاد بودم چه کار را انجام میدادم اینرو برای اینکه درک فاصله فرکانسی خودم را با شما و یه میزانی برای خودم بذارم که خب این فاصله فرکانسی چقدر هست و باید این فاصله فرکانسی پر بشود یعنی اگر من من جای شما میبودم وقتیکه شرکتم در اوج رشد و پیشرفت بود هیچ منطقی نبود که شما یه شرکتی رو که زحمت کشیدی سالهای سال مثل درختی که نهال بوده و تبدیل به یک درخت تنومند شده و حالا داره میوه میده، قرار برید شهرهای دیگه شعبه بزنه و قراره گسترش پیدا کنه بیایید سر یه الهام سر یک چیزی که بهت گفته، چیزی که آیندهاش مشخص نیست سر اینکه نمیدونی قدم بعدیت چیه همهچی رو کات کنی همهچی رو خراب کنی و بگی از نو میسازم. من ایمان دارم که از میتونم اونجوری که دلم میخواد دوباره بسازند واقعاً من خیلی سخته، میدونم که کسی در این شرایط همچین کاری انجام بده چونکه واقعاً منطقی نیست ببینید منطق یه چیزیه که ما هم منطق عمری به ما گفتند منطق منطق منطق ولی اینکار هیچ منطقی پشتش نیست یک درخت تنومند شاخوبرگ گرفته به بار نشسته رو شما بیای خرابش کنی بگی آقا من میخوام یک جنگل داشته باشم یک جنگل عظیم داشته باشم ک، به جای درختچه من میخوام هزاران درخت داشته باشم من یه جنگل میخوام داشته باشم چه کسی اینقدر ایمان داره من خودم ندارم با خودم واضح بگم ندارم همه افراد باورشون اینه که آقا یه کسبوکاری رو ران کنن به یه جای برسونن گسترشش بدن گسترشش بدن و گسترش بدهند. ولی شما یک جایی اومدی گفتی خوب من این کسبوکار به این شیوه گسترشش دادم توسعهاش دادم ولی نمیخوام من میخوام به یه شیوهی دیگهای گسترشش بدم از بیخ از ریشه درخت قطع میکنید دیگه نه میوهای دارید نه هیچی به خدا ایمان هست اون ایمان رو باید در وجود خودم بسازم و باید بارها و بارها اینرو برای خودم یادآوری کنم که شخصی که همچین ایمانی داشته باشه همچین نتایجی میگیره و من اگر میخوام نتایج بزرگی بگیرم باید چنین ایمانی را در وجود خودم بسازم ایمانی از ایندست. واقعاً ساخت چنین ایمانی به این راحتی نیست جهاد میخواد تعهد میخواد جهاد اکبر میخواد کنترل ذهن میخواد چ قدر ب قول خودتون دوستانتون نجوا خوندن تو ذهنت که آی آقای عباس منش این چه کاریه تو میخوای بکنی قطعاً اشتباه میکنید ولی شما گفتین شما هر چی میگین من خدایی دارم که حق بالاتر از همه اینهاست و من به حرف اون و به نجوای اون گوش میکنم نه نجوای هیچکس دیگه و نتیجش میشه این استاد این فایل خیلی بینظیر بود یعنی این دست فایلاتون من خیلی دوست دارم خیلی خی نمیدونم چرا یه حس بینظیری نسبتبه ایندست فایلاتون دارم و بارها و بارها کوشش میکنند بهنظر من این دست فایلهای شما یک نمونه بارز یک نشانه بارز از ایمان یک چی بگم دانشگاه عملی ایمان که منین بودن سال نود و سه الان سال هزار و چهارصد اینم ولی کی منو از این مسیر آورد به اینجا رسوندی ایمان ایمان توحید ایمانی که اول آورد نه ایمانی که حرف مفت زد ایمانی که عمل آورد استاد خیلی این تیکش بینظیر بود که آقا من توی دبی یه الهامی به من شد گفت آقا تو داری سنگین میکنی چهجوری میخوای پرواز کنی داری به پاهات سنگ میبندی پس میخوای پرواز کنی سنگال از پاهات آزاد کن تا بتونی پرواز کنی وقتی اینو گفتین وقتی داشتید تعریف میکردید که آها من داشت شرکتم گسترش پیدا میکرد پتی دفعه اومدم همین کارا رو خراب کردم به یه الهام به یه حرف به یک صدای خداوند گوش کردم به قرآن بغض گلومو گرفت و اشک در چشمانم جاری شد چه ایمانی ایمان قوی دارید و من بهعنوان کوچکترین شاگرد شما فقط و فقط باید تمرین ایمان کنم برای خودم تمرین توحید کنم تمرین توکل کنم و بتونم همچین جنس ایمان و توکلی در وجود خودم بسازم خیلی سپاسگزارم استاد گرامی من خیلی سپاسگزارم خانم شایسته از این تیکه هایی که از فایل استاد برداشت کردیم که قطعا همش هدایت الله بوده که قطعا همش هدایت الله بودهاست
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی شایسته به تمام معنا
وای این فایل فوق العاده بود استاد
اقدام، اقدام، اقدام انگار داشتید با من حرف میزدید. باورم نمیشه خدا چقدر واضح باهام حرف زد و هدایتم کرد. خدایا شکرت
چیزی که باعث میشه عمل نکنیم “ترس” دقیقا همینه
جمله طلایی این فایل: “تا وقتی ترس ها داره تورو کنترل میکنه یعنی روی باورهات کار نکردی!” این جمله رو باید طلا گرفت، اصلا ترس باید بشه تقطه آلارم ما که هرجا که ترسیدیم بدونیم یعنی اونجا ایمانمون داره لنگ میزنه.
إِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَالَّذینَ هادوا وَالنَّصارىٰ وَالصّابِئینَ مَن آمَنَ بِاللَّهِ وَالیَومِ الآخِرِ وَعَمِلَ صالِحًا فَلَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم
وَلا خَوفٌ عَلَیهِم وَلا هُم یَحزَنونَ﴿۶۲﴾
کسانی که (به پیامبر اسلام) “ایمان” آوردهاند، و کسانی که به آئین یهود گرویدند و نصاری و صابئان هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند، و “عمل صالح” انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛
و هیچگونه “ترس” و “اندوهی” برای آنها نیست.
ترسهای خود من از اقدام نکردن؛
استاد همین که شما گفتید اینکه اطرافیان بیان و بگن تو صد درصد داری اشتباه میکنی که این خودش از عدم توحید میاد. (مهم بودن حرف دیگران).
ترس از قضاوت شدن،
ترس از شکست، شکستی وجود نداره وقتی خدا راه رو بهت گفته و الهام کرده، حتی اگر ظاهرش هم خوب نباشه، برای رشد تو و رسیدنت به خواسته هات لازم بوده.(مثل وقتی که استاد میگه خبری از مهاجرت نبود ولی من ادامه دادم، میدونی موضوع اینه ما آدم ها یادمون میره که این جایی که الان هستیم رو با درخواست خودمون و هدایت خدا اومدیم و این میشه که وسط راه کم میاریم و میگیم ای بابا 2 ماهه گرجستان (یا…) هستم اتفاقی نیوفتاد که! پس حسم(مکالمه دبی) اشتباه بوده یا .. ولی یکی مثل استاد کم نمیاره و یادش نمیره چه حس خوبی داشته وقتی این الهام توو دبی بهش شده و ایمانش رو حفظ میکنه و ادامه میده، خدایی تا حالا بهش فکر کردین؟ این داستان استاد رو هممون تا حالا بارها شنیدم. من به شخصه اگر بودم مثلا گرجستان موندنم 2 ماه طول میکشید و خبری از مقصد مدنظرم نمیشد یا برمیگشتم ایران یا خودم رو به همون گرجستان راضی میکردم!!! ولی یکی با این حد از ایمانه استاده که ادامه میده و ادامه میده و ادامه میده و فکر نمیکنه که رها شد و دیگه خبری از هدایت نیست.)
ترس از تنهایی که اینم باز از شرک میاد. وقتی ااانقدر خودت رو به خدا نزدیک بدونی که هر لحظه باهاش حرف بزنی و هدایت بخوای واااقعا دیگه به هیچ کس نیاز نداری. اینو روزهای زیادی خودم تجربه کردم، اون موقع دیگه مهم نیست برات که کسی سراغت رو گرفت یا نه، کسی حالت رو پرسید یا نه، خدایا هدایتم کن که هر روز و هر لحظه بتونم تو رو حس کنم و بی نیاز بشم از همه کس و همه چیز.
خدایا هدایتم کن که هدایتت رو بیشتر لمس کنم. خدا جونم من شاخک هام اتصالی داره، منو توو دریافت قوی کن
جملات طلایی این فایل:
* اگر میگی من بارو دارم ولی کاری انجام نمیدهی پس باور نداری!
تا وقتی ترس ها داره تورو کنترل میکنه یعنی روی باورهات هیچ کاری نکردی!
وقتی روی باورهات داری کار میکنی هر روز بهت گفته میشه اقدام عملی ای رو انجام بدی
استاد و مریم بانو بی نهایت سپاسگزارم و شاکر خداوند برای این فایل، بی صبرانه متتظر قسمت بعدی هستم.
خدایا شکرت که اینجا هستم.
سلام دوست عزیز🌹
چقدر این نوشته زیبا و عالی بود
چقدر عالی از ترس ها از بی ایمانی گفتید
چقدر این نوشته ها واین فایل جواب سوالات همین امروز من بود
مرررسی دوست عزیز که با عشق نوشتی
از درگاه الله مهربان بهترینها را برای شما خوب خدا آرزومندم 🙏🌹
معرفی دوره قانون آفرینش قسمت ۴🌹🌹🌹
با سلام و درود خدمت استاد عزیزم جناب عباسمنش
خانم شایسته بینظیرم
و همچنین دوستان عزیز سایت عباسمنش
وقتی یکبار بطور کامل این قسمت رو دیدم کلی دگرگون شدم و همینطور مات و مبهوت به تفکر عمیقی هدایت شدم کلی اشک ذوق و دریافت آگاهی های الهی رو از این قسمت دریافت کردم🙄🤔😪
استاد عزیزم .. از اونجایی که شما یک الگوی واضح و آشکاری برای من هستید همش فکر میکنم که باید رد پای شما رو دنبال کنم … اصلا کوچکترین شک و تردیدی برای این مسیر در وجودم پیدا نمیشه.. همانطوری که برای اولین بار در ۲۵ مرداد سال ۹۷ با سه فایل رایگان شما چگونه در یکسال درآمد خود را سه برابر کنیم با شما آشنا شدم.. بخاطر اون تضادهای مالی که برام پیش اومده بود که تمامع توشع یک عمر زندگی مشترک با همسرم و البته کار کردن خودم و تمام اون زحمت های گذشته ام رو از دست داده بودم و قبل از
تضاد مالی ام فوت همسرم تجربه کرده بودم و بدنبال اون تضادهای مالی و
بدهکاریها و تضادهای سلامتی و تضادهای روابط با دختر و پسرم و دیگران و تضادهای باورهای مذهبی و تضاد در اعتماد بنفسم که بطور کلی به منفی زیر صفر رسیده بودم که قبلانا بطور مفصل در کامنت هام نوشتم… داشتم به تمام این موضوعات فکر میکردم و مثل یک فیلم از ذهنم میگذشت که من چطوری به سمت شما هدایت شدم که بفهمم چقدر افکار مخرب و درب و داغونی در همه زمینه های زندگیم داشتم
و همینطور با دیدن هر فایلتون سعی میکردم که بطور شبانه روزی روی افکارم کار کنم .. یعنی وقتی شما اون مثال رو در زمینه باور به خدا گفتید … ✔️✔️✔️ باور و عملی که به
ایمان نیانجامد ایمان نیست✔️
که اگر خوده خداوند به شما بگه که در ده کیلومتری جاده کرج پنجاه کیلو طلا و گنجی زیر تیر چراغ برق هست و اگر باور کنید که حتما اون گنج وجود داره شما چیکار میکنید؟؟؟؟؟🤔
استاد جان باور کنید و خدارو شاهد میگیرم که دقیقا در همون لحظه ای که با شما آشنا شدم و فایل هاتونو دیدم 😭 من شمارو باور کردم و فوری رفتم دفتر و قلم تهیه کردم و شروع کردم به نوشتن تمام اون نکته هایی که شما در اون سه فایل بیان کردید و هندز فری بگوش شبانه روز فقط و فقط به فایل های شما گوش میکردم یعنی ام پی تری داشتم و بعد از تمرین ها هنذفری به گوشم بودم وهمچنان خوابم میبرد و بعد با صدای شما صبح از خواب بیدار میشدم و همچنان صدای شما داشت صحبت میکرد .. یعنی تلویزیون و ماهواره و هر نوع رسانه رو از وجودم پاک کردم و اون زمانی بود که بعد از اون تضادها به منزل خواهرم در کرج بمدت هشت ماه زندگی کردم …. استاد عزیزم شما دقیقا درست میگید که باید باورهامون خیلی عمیق و ریشه ای و بنیادین درست کنیم و من اون گنج و طلا و جواهر 💎💎💎رو پیدا کردم 💰💰💰
هرچند در اون موقع در مدار درستی نبودم ولی واقعا نجات پیدا کردم با همین فایل های رایگان شما..
بعد از گوش دادن به اون فایل ها شرایط آرام آرام تغییر کرد و مدام داشتم پله پله میومدم بالا .. حالم بهتر میشد . به میهمانی ها دعوت میشدم خواهرم اینا مدام منو میبردند تفریح و رستوران و مسافرت و من یواش یواش حالم بهتر و بهتر میشد و همچنان هندزفری توی گوشم بود و مدام به فایل های دیگر شما توسط تلگرام و یوتیوپ هدایت میشدم و هر روز اوضاع زندگیم بهتر و بهتر میشد و بعداز چهار ماه یعنی آخرهای آذرماه و شب یلدا .. ی پولی جور شد و خانه ای که الان در اون زندگی میکنم در پردیس با امکانات بسیار عالی اجاره کردم و قبلش هم حقوق بازنشستگی شوهرم بخاطر بدهکاری و چک بلوک شده بود و هیچ درآمدی نداشتم پرداخت شد و حقوقم آزاد شد و تونستم اجاره خونه رو هم پرداخت کنم و وسایلمو از انباری خونه همسایهگان قبلیم ببرم منزل جدیدم خدایا شکرت..
استاد جان اصلا در اون موقع و در اون شرایط تضادهام اصلا فکرشو نمیکردم که خونه ای مستقل داشته باشم و یا اصلا وسایلمو بتونم از اون انباری ها نجات بدم ولی بلطف خدا و دستان مهربان استاد عزیزم نوری در زندگیم تابیده شد و هر روز پله ها را با تکامل طی میکردم
و یک هدف بزرگ من در سال ۹۹ رسیدن به آرامش و آسایش در همه ابعاد و لایه لایه های زندگیم بود و خدارو شکر دقیقا به این هدفم رسیدم و نهایت آرامش رو در زندگیم بدست آوردم هر چند هنوز باید خیلی روی باورام و افکارم کار کنم تا در مسیر بالاتری هدایت شوم و هنوز به آزادی و استقلال مالی نرسیدم و این آزادی و استقلال مالی امسال برای من یک هدف ارزشمندی شده که در کنار اون آرامش و آسایش در دفتر اهداف این سال جدید ۱۴۰۰ نوشتم و تمام تلاش و سعی من براین هست که خلاق زندگیم باشم و به راحتی و به آسونی و بصورت بدیهی وارد زندگیم بشع بلطف خداوند خلق کنم
استاد جان وقتی داشتید از اون خونه ی سقف چوبی و دیوار سیمانی بندر عباس صحبت میکردید خیلی فکرم مشغول شد یعنی هر وقت از اون موقع ها صحبت میکنید و توضیح میدید که چطوری روی باورهاتون کار میکردید و به مدار بالاتری رسیدید ناخودآگاه بخودم میگفتم اگر استاد تونستع پس منم باید بتونم .. و همش همین تکه کلامم شده بود .. اگر استاد تونسته پس منم باید مثل استاد روی باورام کار کنم و حتما منم میتوانم و میشود ..
استاد جان میدونید من الان در چه مداری هستم ؟؟؟؟
در مداری هستم که شما به محله بهتری رفته بودید و خونه ی نوساز خوبی رو اجاره کرده بودید
و اینکه در اسکله رجایی بندرعباس و مدار کارگری کشتی و بعد راننده تاکسی و بعد آمدن به تهران و موفقیت های بیشتری در حوزه موفقیت در سال ۹۳
و خواسته ها هر روز بیشتر و بیشتر میشود و انتهایی ندارد
و همچنین داشتن موتور تریل و آفرو که در ایران محدویت هایی داشته
در داشتن ماشین های عالی
و هر روز به باورهای بهتر و بیشتری هدایت شدند
و باورهای قویتری رو ایجاد کردند برای رسیدن به خواسته های بیشتر و در نتیجه هدایت شدند به مسیرهای دلخواهشون و از سال ۹۳ تا الان که سال ۱۴۰۰ هستش در طی این هفت سال به هر انچه که دوست داشتن رسیدن
خدایا شکرت برای داشتن چنین استاد هدفمندی👏👏👏🙏🙏🙏🌹🌹🌹
استاد عزیزم …وقتی حرف های شما رو گوش میدادم پیش خودم میگفتم 🙄 پس میشود…
یعنی بعد از اون تضادهای مالی و ورشکستگی ها و بدهکاری ها و بلوک شدن حقوق و درآمدم به مدار بالاتری هدایت شدم و بطور کلی تمام این موضوعات حل شد .. با همان فایل های رایگانی که گوش میدادم و تمرین میکردم و میدیدم و باورهامو در اون موضوعات تغییر دادم و خدارو شکر گذارم که توانایی ایجاد باورهای درست و مناسب رو ایجاد کردم ..
بعد از اون تضادهای مالی روی باورهای سلامتی ام کار کردم یعنی البته همزمان روی باورهای اعتماد بنفس که در فایل های رایگان در پرتوی آگاهی کلی کار کردم و فقط روی خدا حساب کنید رو گوش میدادم .. خدایا چقدر لذت بردم در اون مسیری که برای بهبود این تضادها طی کردم 🙏🙏🙏🌹🌹👏👏👏👏.. استاد عزیزم وقتی در پرتوی آگاهی رو گوش میکردم چنان گریه هایی از شوق و خدای رحمانم میکردم که باورم نمیشد 😭😭 من تازه خدای واقعیمو پیدا کرده بودم .. من تازه فهمیده بودم که چقدر باورهای مخرب مذهبی گدامنشانه ای داشتم .. من تازه فهمیده بودم که فقط و فقط باید روی خدای واقعی ام حساب باز میکردم و اینها تمامش بخاطر استادی بود که دستی از دستان خداوند برام شده بود
💐💐👏
استاد عزیزم ممنون و سپاسگذارم که وجود پر برکت شما در زندگی من حضور پر رنگی داره و همچنان در این مسیر الهی ثابت قدم هستم و هر روز بیشتر و بهتر و قشنگتر به این مسیر الهی هدایت میشوم خدایا مممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت
قانون آفرینشی که خانم شایسته تیکه هایی از اونرو جدا کردند بسیار بسیار تحسین برانگیزه و جا داره از ایشون برای تدوین این فایل ها تشکر و قدردانی کنم 💐💐💐
گفته استاد…
من هر چی رو خواستم بر این باور بودم که به راحتی بدستش میارم و طبیعی و بدیهی است که بدستش میارم..
خواسته های ما برای این متولد شده که به حقیقت بپیونده
استاد جان چقدر این گفته شما طلایی و کلیدی است و جا داره از آقای الهه قمشی یاد کنم که ایشون از مولانا چنین گفت.. این طلب در تو گروگان خداست…
زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست
واقعا هر چیزی در دلمون پدیدار شده یعنی میخواد به حقیقت و واقعیت زندگیمون پدیدار شود
مثال خواسته های استاد .. که با ایده مهاجرت بوقوع پیوست👇👇👇👇
👈🏻دوست داشتن آزادی بیشتری رو تجربه کنند
👈🏻دوست داشتن طبیعت بیشتری رو تجربه کنند
👈🏻دوست داشتن کیفیت بالاتری از زندگی رو تجربه کنند
👈🏻دوست داشتن دنیا رو بیشتر ببینن
👈🏻دوست داشتن با فرهنگ های بیشتری آشنا شوند
👈🏻دوست داشتن از محیط امن خودشون خارج بشن
👈🏻دوست داشتن به کشور آزاد فوق العاده طبیعت زیبا که بین کانادا و استرالیا و آمریکا و پیشرفته در همه زمینه ها رو داشته باشند
و برای رسیدن به این خواسته ها باورهای مناسب رو ایجاد کردند و ترمزها و باورهای محدود کننده این باورهای مناسب رو شناسایی کردند
ترمزهایی از این قبیل… ✔️ اگر مهاجرت کنم خانواده چی میشه؟؟
ایجاد باورهای درست و مناسب در مورد وابستگی
اینکه اگر دوستان و خانواده ام در مدار درست باشن اینجا میایند و میبینمشون و یا دوستان جدید پیدا میکنم
✔️اگر مهاجرت کنم دوستامو از دست بدم چی میشه ؟؟؟
✔️اگر مهاجرت کنم کسب و کارم لطمه ببینه چی میشه؟؟؟
ایجاد باورهای درست و مناسب.اینکه…….در هر جایی میشود کسب و کار رو راه اندازی کرد این همه آدم مهاجرت کردند و تونستن کسب و کار راه اندازی کننند
✔️اگر مهاجرت کنم زبانشونو بلد نباشم چی میشه ؟؟
ایجاد باور درست و مناسب.. اینکه خیلی آدمها مهاجرت کردند و زبان بلد نبودند ولی میشود که یاد گرفت و اکتسابی است و میشود زبان اون کشور رو یاد گرفت
باورهای درست و مناسب شاه کلیدی استاد 🔑🔑🔑 اگر باورهای درست و مناسب داشته باشیم لاجرم به خواسته هامون میرسیم👏
اگر دیر به خواسته هامون برسیم یعنی باورهای نامناسب و محدود کننده که باعث ایجاد ترمزها در جهت رسیدن به خواسته هاست..
اگر باورهای درست و مناسبمونو قویتر کنیم باورهای محدود کننده و ترمزهای ذهنی ضعیفتر میشود
و ذهن منطقی مقاومتش کمتر میشود و ذهن منطقی قوت و زورش کمتر میشه در مقابل دلایل و باورهای مناسب…
استاد اینقدر نتایج عالی و قوی رو دریافت کردند که دیگه این ذهن منطقی دلایلش سست و ضعیف شده و شکست دادن اون راحتر شده و بقول استاد اون کار خودشو میکنه و استاد هم کار خودشو انجام میده
ونمیتونه مثل قدیما ذهن استاد رو با خودش درگیر کنه و نامیدی و احساس بد رو ایجاد کنه برای رسیدن به خواسته ها
خداروشکر
استاد جان . با دیدن این فایل های شما منم میخوام مثل شما عمل کنم که البته خیلی خیلی باید روی باورام و ذهنم کار کنم ولی میدونم که زمانی که به تضادی بر میخورم فوری با دیدن فایل های شما به احساس خوبی میرسم و همچنین زمان حال نامناسبم خیلی کوتاه شده و سعی میکنم حواسمو از اون مسعله پرت کنم به احساس بهتری برسم هر چند توی یکماه گذشته به یک تضادی برخوردم که با کنترل ذهنم به احساس بهتری رسیدم و جمله ی کلیدی شما رو بطور مداوم برای خودم تکرار کردم و اون جمله این هست.. اینکه تضادها دوستان ما هستند و آمدند که مسیر رسیدن به خواسته هامونو نشون بدهند وباید تشکر کنم از شما استاد عزیزم که یک باور درست و مناسب رو برام ایجاد کردید 👈🏻 برای من تضاد یعنی نشونه
🔔🔊 و پیامی برام داره..
نکته بعدی که استاد در مورد ایده ی مهاجرت توضیح دادند..
اینکه دوست داشتند مهاجرت کنند در حالی که در بهترین شرایط کسب و کار و مالی بودند و زمانی که در هتل روتانا دبی بودند و این افکار و هدف رو داشتند که دوست دارند مهاجرت کنند و روی افکارشون هم کار میکنند ولی این اتفاق نیوفتاده و با پیاده روی کردن الهامات و ایده ها بهشون گفته میشه… و مدام میگفتن من دوست دارم مهاجرت کنم در سن جوانی دنیا رو ببینم و تجربه های خوبی داشتع باشم نه اینکه در سن هفتاد هشتاد سالگی و در سن بازنشستگی✔️
چقدر برام این ایده ی استاد جالب بود که چقدر دوست داشتن زودتر و در جوانی دنیا رو تجربه کنع و لاجرم این ایده بهشون الهام شد.
اینکه آیا مسیر حرکت زندگی و کارت در مسیر خواسته هات هست🤔🤔🙄🙄؟؟؟
یعنی چی؟؟
یعنی در ایران هر روز دفتر کاریتو وسعت میدی دفتر کاری در تهران و کرج و اصفهان و تازه میخواستند در دیگر شهرها هم این دفاتر رو با پرسنل گسترش بدهند و سمینار و فروش کنند
این گسترش کاری یعنی درگیر کردن خودت با کارت و باید این درگیری های کاری رو کم کنی و بارت رو سبک کنی و برای این مسافرت و مهاجرت سرب هایی که تو رو وصل کرده رو از بین ببری و با این بارهای سنگین که دغه دغهع ایجاد کرده نمیشود حرکت کنی
و اینجا بود که استاد دست به عمل شد..
وبعد از برگشتن از اون کارگاه و سمینار از دبی تصمیم گرفتن که تمام بارهاشونو سبک کنند
واقعا استاد جان چقدر تصمیم بزرگی برای حرکت کردن در مسیر رسیدن به خواسته هاتون گرفتین اون هم زمانی که به پیشرفت های بزرگی در زمینه کسب و کار و شغلی وبازدهی فوق العاده عالی مالی رسیده بودید😯
همه پرسنل و دفتر کاری روجمع کردید و ماشین و لوازم خونه رو فروختیدو وکالت های مالی و بانکی و تمام کارهایی که میشد برای رهایی از این بارهای سنگین رو برای مهاجرت انجام دادید و آماده رفتن به مسیر خواسته ها شدید
و این ایمان قوی میخواد و باید عمل کرد
اگر روی باورهامون کار میکنیم یعنی ترس هامون کمتر میشه و امیدمون بیشتر میشود
باورهای مناسب مساوی ایمان و در نتیجه عمل کردن و حرکت کردن در مسیر خواسته ها
✔️✔️✔️نتیحه گیری… مسیر رسیدن به خواسته ها باید هم جهت با خواسته هایمان باشد
واقعا استاد جان چقدر این شاه کلید درس داشت برام . ممنونم
خدایا شکرت🙏🙏🙏🙏👏👏👏
ای نشسته تو در این خانهء پرنقش وخیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
سلام به رویای عزیزم امیدوارم زندگیت همیشه رو به سوی رویاهات باشه
ممنونم از کامنت زیبایی که گذاشتی و باکامنت ارزشمندت دست و هدایت خدا شدی برای من
چند وقت بود مردد بودم از خونه پدریم برم و مستقل شم که با شعر آخرت بارمو میبندم ……….
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
معرفی قانون آفرینش بخش چهارم
خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سایت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
تحسین میکنم شما استاد عزیزم رو که چه اونموقع که سمینار حضوری داشتین و روی سن میرفتن و چه الان که کار آنلاین میکنین همیشه به خاطر وصل بودن به منبع آگاهی ها پاسخ هر سوالی رو میدین و این نشان از اتصال عمیق شما داره
تحسین میکنم مریم جان عزیز رو که اینقدر به کارش علاقه داره که ایده ها مدام از راه میرسن توی کارش که باعث میشه هم خودش اون آگاهی های ناب رو بارها و بارها مرور کنه و هم ایمان ما رو به این مسیر بیشتر و بیشتر
تحسین میکنم اون مخترع هارد اکسترنال رو که با این خلاقیتی که به خرج داد باعث شد ما به سخنرانی های چند سال پیش استاد دسترسی داشته باشیم تا مسیر تغییر استاد رو از خوب به خوبتر و بعد عالی و عالی تر ببینیم
تحسین میکنم خودم و همه بچه هایی رو که تصمیم گرفتن با دوره آفرینش ی باز آفرینی در افکار و باورهاشون بدن
و اما پیام های این فایل:
1. باورهای خوب رو باید ایجادشون کرد .باورهای نامناسب خودشون رشد میکنن اونم نا آگاهانه اما باورهای مناسب رو باید آگاهانه ایجادشون کرد و کسی که توی شرایط بدی بزرگ شده و ذهنش پر از باورهای نامناسبه باید آگاهانه کمر همت رو ببنده و جهاد اکبری راه بندازه برای تغییر اون باورها که اگر اینکار رو کنه پاداش ها از راه میرسن
2. خواسته های ما برای این بوجود اومدن که به حقیقت بپیوندن نه اینکه توی ذهن ما تلنبار بشن . اما لازمه به تحقق پیوستنشون داشتن این باوره که میشه بهشون رسید اونم خیلی راحت و طبیعی نه با زجر و بدبختی .حالا اگر این باور در ما شکل گرفته باشه که فبها .اما اگر نیست باید ایجادش کنیم
3. لزوما برای رسیدن به هر خواسته ای ما نیاز به یک ایده نداریم. یعنی رابطه ی یک به یکی بین این دوتا وجود نداره . ممکنه یک ایده خیلی از خواسته های ما رو به طور همزمان برآورده کنه و فکر کردن به همین باعث میشه رسیدن به خواسته ها امکان پذیر تر بشه مدت زمان رسیدن هم کمتر
4. وابستگی ما رو از هدفمون دور میکنه حالا چه توی رابطه باشه چه توی کار چه تو حوزه معنویت .کلا چسبیدن به ی چیز خاص یعنی ایجاد محدودیت و محدود کردن مسیر رسیدن به خواسته ها
5. دلایل منطقی آوردن باعث بر داشتن ترمزهای ذهنی و تسهیل کردن مسیر رسیدن به خواسته ها میشه
6. خواسته ها انتهایی نداره
7. برای رسیدن به خواسته ها باید تکامل طی بشه
8. اومدن نتایج باورها رو قویتر میکنه و باورهای قویتر نتایج بزرگتر رو رقم میزنه و این سیکل تا زمانی که روی خودمون کار میکنیم ادامه داره
9. اگر در مسیر درست باشیم لاجرم خواسته ها وارد زندگیمون میشن .اگر دیر میرسیم یعنی ترمزهایی داریم
10. نتایج که زیاد میشه قدرت ذهن منطقی برای نجوا کردن هی کمتر و کمتر میشه
11. ایمان و باوری که به عمل نینجامد بهشتی رو در پی نخواهد داشت
12. تصمیم به تغییر گرفتن اونهم در شرایطی که همه چیز عالیه شجاعت میخواد .اما کسی که این کار رو بکنه پاداش هاش رو میگیره
13. برای هدایت شدن باید قدم اول رو بر داشت
14. برای هر کاری باید با شرایط اونموقع قدم هات رو برداری
15. خواسته هایی که زمانی جز آرزوهات بودن ممکنه بعد از رسیدن ترمزی بشن برای خواسته های بعدی
16. وقتی رو باورهامون کار میکنیم هر روز به ما گفته میشه یک اقدام عملی که باید اون رو با شرایط همون موقع انجام بدیم
17. کار کردن روی باورها یعنی کم کردن ترس ها و بیشتر شدن امید و حرکت کردن
18. به دنبال تجربه کردن خودمون باشیم همون چیزی که بخاطرش پا به این جهان گذاشتیم
19. تا وقتی که ترس ها دارن تو رو کنترل میکنن یعنی هیچ کاری نکردی روی باورهات داری توهم کار کردن رو میزنی
استاد من امشب به درک جدید از مفهوم کار کردن رسیدم و اونهم این بود که کار کردن روی باورها یعنی کم شدن ترس ها. یعنی تا حالا فکر میکردم که این مفهوم رو درک کردم اما امشب این مطلب برای من قشنگ جا افتاد. وقتی فکرش رو میکنم از زمانی که با شما آشنا شدم از میزان ترس هام کم شده و امیدم بیشتر شده .یعنی در مقایسه با قبل خودم بهتر شدم و این نشونه خوبیه .اما حالا حالا کار دارم که این میزانه هی بره بالاتر و بالاتر .پس عمل در کار بوده هر چند که درصد این عمل کردنه باید افزایش پیدا کنه . نتایج هم متناسب با اون عمل کردنه بوده.پس اگر نتایج بیشتر و بزرگتر میخوام عمل کردن باید بیشتر و بیشتر بشه
خدایا شکرت که عالم بی عمل نبودم و همین امیدواریم رو بیشتر میکنه
سپاسگزارم استاد به خاطر این آگاهی ها
بنام خدای هدایتگرم
بنام خالق زیبایی و نور
سلام استادجانم سلام مریم جانم سلام دوستان عزیز و همسفرم
اینکه کلام شما توحیده و به عمق جان میره شکی نیس ولی یسری جمله هاتون چه غوغایی میکنه درون جان
آنچه از دل برآید بردل نشیند و کلام شما چون عمل کننده اولش خودتون بودید اینطور به عمق جان میشینه و اینطور باورساز میشه
واقعا چقدر خوش بحاله منه، منی که الگوم شمایی ،شمایی که یه ضربدر قرمز زدی روی هرنشدنی و بهم گفتی از زبون خدام که فائزه تو فقط باور کن میشه باور کن میشه
ازجاهایی که فکرشو نمیکنی
این تبادل خیلی زیباست دم شما گرم مریم جان چه خلاقیتی تصویر و باورهای ۷ سال پیش و واکنش پاسخ های استاد ۱۴۰۰😌
چه لذتی داره وقتی رویاهاتو خلق میکنی ومن وقتی میبینم میگم خدایا شکرت یعنی شدنیه یعنی برای هرکس که باور کنه میشه
دیدن استاد عباسمنش ۷ سال پیش و استاد عباسمنش ۱۴۰۰ در یک قاب خیلی شیرینه چون رویاهای ۷ سال پیش الان خاطرات شیرین زندگی در بهشت و سفرنامه دور آمریکاست و هربا که ذهن نجواگر شروع میکنه که بابااا اوووف تا برسی تابشه دل خوش سیری چند
همین جملات شما همین حرفای شما و فقط همین دیدن شما میشه آبه رو آتیش میشه پادزهر
استاد چقدر خوبه که شما هستی
جمله آخرفایل چقدر بجا وعالی بود
اونا رویاهای من نیستن من میخوام خودمو کشف کنم خودمو تجربه کنم من دنبال شهرت نیستم من دنبال خودمم که زندگیمو زندگی کنم
الان که فکر میکنم همین خواسته هاست که یه دفعه اون استاد مطابق با نیازهای تورو میزاره تو زندگیت بین این همه استاد و راه چی میشه که من هدایت میشم اینجا
خیلی سایتها خیلی اساتید دیگه هستن
ولی جنس شما نگاه شما باور شما این اصل بودن و خود بودن شما همون چیز متفاوت شماست اونطور که میخوای به سبک خودت داری میسازی لذت میبری زندگی میکنی
برای خودت ی بهشت ساختی ومیگی این الان روح منو ارضا میکنه
چقدر از شما یاد گرفتم خودم بودن سبک خودمو داشتن هرچند بهنظر دیگران جالب نباشه
این مسیر باید رفت باید ساخت با باور و عمل
این جمله طلاییتون باید حک کنم تو باورام
وقتی خدا آدرس اون کیسه طلارو میده چون تو صد درصد باور میکنی به سمتش با بیل وکلنگ حرکت میکنی
اگر میبینی باوری میسازی ولی عمل نمیکنی بدون باوری نساختی خودتو با زمان و …گول نزن
صراحت شما و زندگی شما گواه هرشدنیه و بهونه ها ونشدن هارو خاموش میکنه
واقعا واقعا از ته دل میگم که چقدر خوشبختم که اینجام که صدای خدامو میشنوم که به راه راست به راه بندگانی که به آنها نعمت داده هدایت شدم تا یاد بگیرم و باور کنم که زندگی سخت نیست زندگی شیرینه اگر نگاه تو شیرین باشه اگر تو از درون قوی بشی ظرف وجودت بزرگ بشه و بزرگتر از هر مانع ومشکلی بشی
اینطور که به بهترینها با لذت و آسانی نه با زجر و سختی هدایت میشی اگر باور کنی که میشود
داستان هدایت مهاجرت شما و جسارت شما در عمل به اون ایده ها که واقعا دل شیر میخواد و جرات وجسارت اگر ۱۰۰ بار دیکه هم بشنوم بازم برام تازست وپرنکته
خداوند به شجاعان پاداش میدهد و شما پاداش تمام شجاعتها و جسارتهاتون دارید زندگی میکنید
گوارای وجودتون که لایقش هستید
مریم جانم شما چه الگوی عالی هستی برای همه ما انقدر روی خودت کار کردی و ظرف وجودتو گسترش دادی که لایق برخورداری از این همه نعمت و ثروت و عشق و آزادی شدی
اینکه در کنار استادی هم مدار استادی و بهره مند از باورهایی که هرکدوم جداگانه ساختید و نقطه اشتراکش شد عشقی که این مدارو قدرتمندتر و پرانرژیتر کرد و برکتش جاری شد برای همه اهالی این سایت برکتی مثل زندگی در بهشت یا سفرنامه دور آمریکا
خداروشکر برای دیدن استاد والگویی درست از هر جهت در زندگیم و ایمان و باور اینکه میشود در جوانی این همه لذت وشادی و آرامش و عشق و شادی وثروت تجربه کرد بشرط ایمان…ایمانی که عمل می آورد ….
دوستون دارم استاد جان ومریم جان❤️آرزوی سعادت و بهترینها برای همه مایی که با ایمان در حال ساختن و ارائه نسخه بهتر خودمون از هرجهت به جهان هستیم
با درود و سلام خدمت دوست عزیزم فایزه رستگار عزیز
خواستم تشکر و قدردانی کنم برای این درک از آگاهی واقعا چه کلام شیوایی دارید و از اینکه نکته های طلایی رو با بیان ساده و زیبا درک کردید چقدر لذت بخش بود برام واقعا که میشود اگر با ایمان باور کنیم و بعد از آن عملگرا باشیم فایزه جان تحسینت میکنم برای این مسیری که روی خودت کار میکنی و به درک آگاهیی بالایی هدایت شدی و منم با خواندن کامنت زیبا و پرمحتوایت به درک آگاهی بیشتری هدایت شدم برات بهترینع بهترین ها رو آرزومندم
مممنون و سپاس
👏👏👏🙏🙏🙏🌲🌲🌳🌴🌴🥀🥀🥀🥀🌹🌹
سلام فائزه خانم دختر قهرمان ایران زمین
من میدونم و مطمئن هستم که به همه آرزو هایت می رسی
ولی یه شرط داره
ایمان و عمل
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
🌸🌷🌺🌸🌷💐🌺🌷
سلام استاد جان
سلام خانم شایسته نازنین
یه جایی از همین فایل بخش سوم قانون آفرینش ، شما میگید ما خواسته هامون را خلق نمی کنیم بلکه به اونها برخورد میکنیم … در واقع شما داشتید مبحث مدارها را توضیح می دادید که به جرأت میگم من هیچوقت مدارها را اینطوری درک نکرده بودم ، و خیلی به این موضوع فکر کردم که چی میشه که ما به خواسته ها مون برخورد میکنیم ، این کلمه ی « برخورد » منو یاد کلمه « لاجرم» که توی ثروت یک صحبتش را کردید میندازه و هرچی بیشتر بهش فکر می کنم احساس خوب بیشتری بهم دست میده ، در واقع وقتی زمین در مدار خودش حرکت میکنه ، اگر ما در اون مدار بتونیم حضور خودمون را با احساس خوب حفظ کنیم بعد از مدتی که به ثبات فرکانسی برسیم ، زمین که نماد خواسته ماست به ما برخورد میکنه … در واقع تمام پاسخ ها از قبل وجود داره و فقط ما باید یاد بگیریم که چجوری به اون ها برخورد کنیم یعنی در مداری بایستیم که اونها هستند ….« ایستادن » ، نه به معنی ایستادن فیزیکی و تنبلی کردنه ، و نه به معنی دویدن دنبال خواسته هاست بلکه ایستادن به معنی حفظ کردن فرکانس مثبت و پُر کردن فاصله ما و خواسته هامون با احساس خوبه …. اینکه خیلی ها درگیر این موضوع هستند که آیا همینکه باور کنیم ، کافیه یا باید تلاش فیزیکی هم بکنیم که بارها استاد در موردش توضیح دادند و البته قبلا سؤال خود من هم بوده ، فقط بخاطر وجود باورهای مخرب و ذهن فقیریه که تنها وسیله لازم برای رسیدن به اهدافش ، دست و پاهاش بودند و همون افراد وقتی با این آموزش ها آشنا می شند فکر می کنند باید فقط باور کنند و حالا دیگه هیچ استفاده ای از جسم شون نکنند . با اینکه استاد بارها به طرق مختلف روند رسیدن به خواسته ها را توضیح دادند ولی بازهم این سؤال در بین دوستان هست که باور لازمه یا تلاش …. و خیلی خوشحالم که با آگاهی هایی که در بحث مدارها در قانون آفرینش بدست آوردم میتونم بگم که نگاه جدیدی نسبت به این موضوع کسب کردم یعنی خیلی بهتر می فهممش ، در واقع قضیه اصلا به تلاش ربطی نداره ولی ذهنی که روند برخورد با خواسته ها یا خلق اون ها را نمی دونه مدام از خودش می پرسه حالا باید چکار کنم؟ در حالیکه خودِ این سؤال نشون میده که هنوز هیچ باوری شکل نگرفته وگرنه اگر باور شکل بگیره اصلا بحث اینکه حالا چکار کنم مطرح نمیشه ، همون طور که ما با باورهای قبلی مون به این شرایط رسیدیم پس با باورهای جدید به شرایط جدید می رسیم ، اصلا بحث چکار کنم مطرح نمیشه
وقتی باور کنیم که گنجی هست خب به سمتش حرکت میکنیم ، اصلا بحث اینکه تلاش فیزیکی بکنم یا نکنم مطرح نمیشه … من واقعا به این نتیجه رسیدم که هر وقت سؤالم این بوده که حالا چکار باید بکنم یعنی که باور نساختم .
یه بحثی که خیلی زیاد صحبتش میشه در مورد کار مورد علاقه س که خیلی ها کلا دغدغه شون و تمرکز شون روی پیدا کردن علاقه شونه در حالیکه میدونند به چی علاقه دارند اما موضوع اصلی که درگیرش هستند اینه که چجوری با اون کاری که دوستش دارند پول بسازند … خب این دغدغه ذهن منم بوده و خیلی در موردش فکر کردم خیلی حرفهای استاد را گوش کردم ، سعی کردم هر بار با احساسی بهتر پای حرفهای استاد بنشینم تا بلکه قضیه را درک کنم ….و امروز ذهنم خیلی نسبت به این موضوع باز شد و خیلی خوشحالم از این آگاهی ….
مسأله این نیست که اون کاری که ما دوستش داریم ، پولساز هست یا نه چرا که پتانسیل برخورد با پول در تمام کارها هست ولی مهم اینه که ما در چه مداری ایستاده باشیم ، آیا در مداری هستیم که پول به ما برخورد کنه ؟ اگر در مدار مورد نظر نباشیم ، فارغ از اینکه مشغول چه کاری هستیم ، اصلا پول ما را نمی بینه که بخواد بهمون برخورد کنه …. پس کار مورد علاقه را شروع می کنیم و با ایجاد باورهای ثروت آفرین کم کم در جایی قرار میگیریم که پول به ما برخورد کنه …. ممکنه اولش با اون کاره پولی نسازیم ، نه به این دلیل که اون کاره پولساز نیست یا ما مهارت کافی نداریم بلکه به این دلیل که ما در مدار پول نیستیم ولی وقتی با گذاشتن باورهای درست در ذهن مون ، نگاه مون به پول تغییر کرد اون وقت در مداری قرار می گیریم که به انواع شرایط و انواع آدم ها و سودهای مالی و به بینهایت کانال و مجرا برمی خوریم که پول را وارد زندگی مون میکنند …
میدونم استاد شما بارها این ها را گفتید ولی بخدا امروز من حرفهات را فهمیدم ….
امروز فهمیدم که نباید هیچکس از خودش بپرسه که سراغ چه شغلی برم که بتونم پول ازش دربیارم ، حتی من دیدم بچه ها وقتی به کار مورد علاقه هم فکر می کنند دنبال پول داخلش میگردند بعد وقتی دیدند هیچ راهی برای پول ساختن با اون کار به ذهنشون نمیرسه بی خیالش می شند ، البته خیلی خوبه که ما باور کنیم در کاری که دوستش داریم بینهایت موقعیت برای پول ساختن وجود داره ولی اینکه ما سراغ علاقه مون نریم چون پولی توش نمی بینیم ، باور ذهن فقیره چون قضیه پول هیچ ربطی به نوع کاری که انجامش میدیم نداره ، کافیه باورهامون درست باشند ، اون وقت ایده های پولساز ثابت میکنند که پول در هر کاری هست …. از همین فرمول میشه برای رابطه عاطفی ، برای سلامتی ، برای مهاجرت ، برای رسیدن به هر خواسته ای استفاده کرد ….
من کارم را از داخل خونه شروع کردم و همیشه آرزو داشتم تو خونه کار کنم ، با لباس راحتی ، هر موقع از شبانه روز ، وقتی هم خسته میشم ول بشم روی مبل ، دوست داشتم به غذام سر بزنم و کار کنم ، کلا دوست نداشتم کارم جدا از زندگیم باشه ، دوست داشتم با کارم زندگی کنم و وقتی دیدم برای رسیدن به این آرزو ، جز خودم هیچکس به پام زنجیر نبسته ، گفتم خب چه کاریه ، زنجیر را باز میکنم و کلا کارم را فارغ از موضوع درآمد توی خونه م شروع کردم ، اولش روم نمی شد میزی که تازه خریده بودم را از دفترم بیارم توی خونه م ولی شکر خدا دیدن زندگی استاد باعث شد خیلی راحت یه وانت بگیریم و وسایل دفترم که نو و شیک بودند بیارم خونه و کارم را شروع کنم …. من به لطف خدا از کارم درآمد هم کسب کردم ولی موضوع زیباتر ، دستانی هستند که به کمکم شتافتند …. حالا من هرچقدر روی باور هام بیشتر کار کنم بیشتر در مدار ثروت قرار میگیرم و بیشتر باور میکنم که جهان به طرق مختلف بهم پاداش میده ، ایلان ماسک از اینکه کارهای بزرگی بکنه که خدمت گسترده ای به جهان بشه ، لذت میبره و تمام پولهایی که ساخت ، بخاطر خدمات بزرگش بود ، نه بخاطر سگ دو زدنش دنبال پول ، حالا منم بیام با خلق آثارم به خودم و جهان خدمت کنم ، نه به هوای پول ، بلکه بخاطر عشقی که از وجود خودم ساطع میکنم کار کنم وگرنه پول نتیجه تمام ذوق های منه ، پول نتیجه تمام خلاقیت منه …. اینکه در مدار ثروت از چه راهی پول وارد زندگی مون میشه را واقعا نمیشه گفت ولی باید ایمان داشته باشیم که اونجا پول هست یعنی این بخش ش در حیطه ذهن ما نیست و جزءِ ایمان به غیبه که خداوند ایمان به غیب را خصلت مؤمنان دونسته یعنی هر جایی و در مورد هر خواسته ای وقتی ایده ای نداشتیم اما ایمان داشتیم که بهش می رسیم یعنی جزءِ مؤمنین و ایمان آورندگان هستیم …. یعنی الان ایده ای ندارم چون اهرمش را ندارم ، چون باورش را نساختم اما ایمان دارم که با ساختن اهرم و ایمان به جهانی که مجهز به تمام پاسخ هاست ، به خواسته م میرسم و به غیب و به آنچه هست ولی من نمی بینم ، ایمان دارم و غیب به معنای نبودن نیست بلکه به معنای پنهان بودن از دید ماست …..
استاد عزیزم بخاطر اهمیتی که به قانون آفرینش دادی تا ابد سپاسگزارم ، خانم شایسته عزیزم نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم که اون سر دنیا داری اینهمه لطف در حق من و یک عالمه آدم میکنی ….ممنونتون هستم
اندیشه عزیزم امشب از خدا خواستم که کامنت هایی رو باید دوباره بخونم رو بهم نشون بده و به این کامنت شما دوباره هدایت شدم در حالیکه قبلا خوندمش و امتیاز دادم من اکثرا بخش های زیادی از کامنت های بچه ها رو که خیلی برام تاثیر گذار باشه تو دفترم مینویسم و داشتم نکاتی رو از کامنت شما که به فضل الله مهربون که در اثر استمرار و تعهد شما در این مسیر الهی وتوحیدی به شما عطا کرده می نوشتم، کامنتتون برای من سرشار از آگاهی و نکته بود
اره اندیشه جون یه عالمه کار برا خودم ردیف کردم که پاشم انجام بدم ولی در حین ثبت اگاهی هام یه هو انگار که یه دریافت جدیدی پیدا کردم
وقتی که نوشتی باید تو اون مدار ثبات فرکانسی داشته باشی و بعد لاجرم به خواستت برخورد میکنی ولازمه افزایش مدار و حفظ این فاصله فرکانسی احساس خوبه من به خودم عمیق شدم خدارو شکر اکثر روزها وساعتها حالم خوبه ودارم از زندگیم لذت میبرم
ولی اندیشه جان میگم یه هو یه دریافتی کردم که زیبا درسته که تو حالت خوبه خوب البته بگم من خیلی از کارهایی رو حالم رو خوب نگه داره دارم انجام میدم دیدی حتی تو کامنتم هم نوشتم که کارایی که حالم رو خوب نگه داره رو دارم انجام میدم، الان بهت توضیح میدم ،
خوب بالتبع فرکانسی که هرکدوم از ماها هستیم به یه سری آگاهی ها رسیدیم ولی این اگاهی ها در خیلی ها باور شده و دیگه شده جزوی از زندگیشون و برا تعدادی هم در حد تمرین و تلاشه و باید تکاملشون رو طی کنن تو این مرحله که بالتبعش برا منم یه سری اگاهی هست که هنوز باور و تغییر درونی نشده یعنی شخصیتم شاید بهتره که بگم تغییر نکرده خواستم اینارو جایی بنویسم گفتم بزار اینجا بنویسم شاید شما هم نظری در این رابطه داشته باشی
اره اندیشه جون خلاصه کنم که خیلی برا خودم هم جالب بود این کشف و اونم این که زیبا تو فقط داری سعی میکنی که روی آدم ها تمرکز مثبت کنی و در واقع و در حقیقت تو ضمیر ناخودآگاهت داری اونارو قضاوت میکنی که دیدی این اینجا داره بر خلاف قانون میره این اینجای کارش اشتباهه و هزاران مسئله دیگه و درواقع اگه بخوام واضح تر بگم خیلی این تمرکز بر نکات مثبت آدم های دوروبرم داره ازم انرژی میبره چه جالب میبینی اندیشه جون یه نشتی انرژی مهمی رو همین الان که دارم این کامنت رو مینویسم کشف کردم و دیدم در واقع دارم ادای تمرکز بر نکات مثبت اطرافیان رو انجام میدم و یه جور تلاش آگاهانه شده و در خیلی از مواقع هم به شکست منجر شده و خیلی وقت ها تمرکز من رو هم بر روی نکات اصلی زندگیم گرفته
خدایا شکرت حالا این رو کشف کردم اندیشه جون به لطف کامنت عالی شما که نوشته بودی باید با حال خوب واحساس خوب این فاصله فرکانسی رو کم کنیم و به خواسته هامون برخورد کنیم و منم هی سوال های خوب پرسیدم که در واقع من چیکار میکنم که احساس خوب داشته باشم و یا درواقع برای داشتن احساس خوب در طول روز باید چه کارهایی رو انجام بدم ودقیقا دیدم برا یه سری کارا دارم ادا در میارم و چه قدر در درون داره اذیتم میکنه و همین دونستن قوانین باعث شده کاملا ناخودآگاه ادم های اطرافم رو بازم ناخوداگاه قضاوت کنم و از اون طرف بازور وتلاش سعی کنم توشون نکات مثبت و اخلاق های درست رو بیرون بکشم و درواقع اون طرف ترازو سنگین تره
خیلی خیلی خوشحال میشم اگه تجربیاتی تو این زمینه داری باماهم به اشتراک بزاری ممنون از همه کامنت های عالی و پر از نکته و مثل خودت پر از اندیشه و فکر ونتیجه
سلام زیبا جان بعد از گذشت تقریبا ۶..۷ ماه از این درکت میشه بگی چطوری تونستی این نشتی رو برداری
من یک دفعه به این رسیدم که نباید با زور بخوایم توجه رو مثبتا بزاریم و بزور عاشق فردی باشیم
و اینجور وقتا رها کردن خیلی کار بهتریه
در کل رها کنیم توجه رو برداریم
ممنونم
سلام اندیشه عزیز 🌹
چقدر خوشحال شدم وقتی اسم زیبای شما را دیدم
چه دیدگاه زیبایی
چقدر درک و آگاهی و باور درست را تو این نوشته ارزشمند دیدم
به الله قسم قسمت بزرگی از جواب تضاد موجود در زندگیم را گرفتم
ایشالا که بتونم از این نوشته کمال استفاده را ببرم
واقعا لذت بردم از این نوشته زیبا
فوقالعاده بود 🌹🌹🌹👌👌👌
چقدر عاشق همچین روش کار کردن هستم ،کارت تو خونه باشه
دوست ارزشمند و خوبم من اطمینان دارم با این باورهای عالی خیلی خیلی زود به نتیجه ها بینهایت بزرگی خواهی رسید
برایت بهترینها را از درگاه الله یکتا آرزومندم 🙏🌹
سلام آقای مهرجوی عزیز
واقعیتی که ذهن ما قبولش کرده خیلی سخت تر و پیچیده تر از حقیقتیه که خداوند وضعش کرده ، حقیقت خداوند ساده و روند و قشنگه ولی اونچه ما قبول کردیم مسیرهایی پر از سنگلاخ و پیچ و تنگه های ترسناکه که فکر می کنیم برای ورود به هر برهه جدیدی از زندگی مجبوریم از اونها عبور کنیم … شاید رسالت ما این باشه که هرلحظه قانون ساده خداوند را به یاد بیاریم
بسیار عالی بود دوست عزیزم
بسیار از کامنتتون لذت بردم و چقدر برام کمک کننده بود
چقدر درک قشنگی از صحبتهای استاد داشتید
براتون بهترینها رو از خداوند متعال خواستارم🌷🌷🌷🌷
واااااای اندیشه جان اول سلام خدای هدایتگرم به تو دوست خوبم
چجوری تشکر کنم که چقدر شُسته و رُفته و دلنشین و فهیم بودن تک تک موضوعات و کلام استاد ذو اینجا توی متن زیبات بیان کردی ،خدارو صد هزار مرتبه شکر به ایمان و آگاه شدگان
اندیشه جان یعنی رشته در هم یا نخ های فهم قانون رو در این قسمت در هم برامو باز کردی و از گره خوردن و کاربردشون بهمون راهکار دادی واقعا سپاسگزارم
در دنیا و آخرت ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام خانم اندیشه عزیز من با اجازه سریع سوالم رو بگم ببیتید من پسری ۱۸ ساله هستم که ۸۰روز دیگه کنکور داره و از خودم بگم..
تیزهوشانم و نفر اول نمونه دولتی استاد و مقام اول المپیاد ریاضی استاد و شیمی و مسابقات زیادی از جمله فرهنگی و قران و ….. و نفر اول شطرنج استاد و … نفر اول یازمان علمیه بسیج و بورسیه هم شدم و تراز کانونم بالا ۷۲۰۰ بود و ….. کلا از بچگی درس خون بود و عااششششقققق رقابت و اینکه ببینیم که هوشش بالاتره و باهوش تره و از این کار لذت میبردم این هارو گفتم که بدونی وضع قبلم چطور بود و الان بگم چطورم و الان اه در بساط ندارم و افسردم و با این هیکل گندم گریه و خود زنی میکنم و مثل روانی ها شدم و حتی فکر به مواد مخدر و سیگار و حتی خودکشی به سرم زد ولی خدا نجاتم داد و دستم رو سوزوندم و کلا روانننیی شدددم. دلیل اصلیش هم اینه که وارد قانون جذب شدم و من از همین جا اعلام میکنم به آقای عباس منش و شما که من بیجا کردم و ….. خوردم وارد قانون جذب شدم و ااققاا خر ما از کره گی دم نداشت و تورو جون بچه هات یک چیز بگو من برم دنبال زندگیم و دمم رو بزارم رو کولم و برم و من به این دلیلل به قانون جذب اعتماد کردم که صفحات رشدم بسته بودن و قدم دیگه رشد نمی کرد ولی به هرحال تونستم چند دکتر که متد جدید داشتن رو پیدا بکنم و الان قدم به ۱۸۳ رسیده و میخوام به ۱۹۵ بریونمش با صفحات رشد بسته که اینم کار خدا بود و الان کنکوریم و میخوام پزشکی بیارم و به این کار علاقه هم دارم نمیگم دیوانشم(درحالیکه خیلی وقتا با خوندن مطالبس اشک از چشام در میاد! و عاشق کمک به مردم و جراحی های زیبایی چون خودم مشکل داشتم در این زمینه و الان قدر جذاب بودن رو میدونم و درک میکنم که یخته و دوست دارم به مردم کمک و از این راه بسیار پول در بیارم) ببین خانم اندیشه من از بچگی باهوش بودم و همه میگفتن باید دکتر بشی و همه آقای دکتر صدام میکردن و…. قضایایی که همه میدونم دیگه ولی فرق من با بقیه اینه که من لذت میبردم از تعریف و تمجید ها و خودم رو فرد بسیار بزرگی با پزشک شدن میببینم و و وقتی تجسم میکنم که پدر شدم و یا با دختری بخوام ازدواج بکنم و یا دست کسی رو بگیرم و یا در کاری خدارو احساس بکنم و قدرت رو ببینم فقط و فقط من در خودم رو در جایگاه پزشکی میبینم و من مشکلات دیگه ای داشتم مثلا این رو میخوام بگم👈مشکل اصلی من اینه که از وقتی وارد قانون جذب شدم بسسسسییییارررر حساس شدم و در سوالات عقل کل خیلی مثل خودم میبینم👉 ببینید من خیلی دوست دلشتم برم خارج و وقتی وارد قانون جذب شدم و از قدم نتیجه گرفتم فکر میکردم فقط باوره و کار فیزیکی لازم نیست در حالیکه کلی کار فیزیکی میکردم برای قدم و با اونا رشد کردم نه باور خالی و به نظرم فقط ۱۰ درصد باوره و ۹۰درصد کاره و حرف مفته که همهم اینجا میگن فقط باوره و سرت رو درد نیارم و یک راه برای تحصیل پزشکی در خارج از کشور پیدا کردم که میگفت میشه با ۲۰۰ ملیون ایتالیا رفت و از اونجا که به یادگیری زبان های خارجججههههه فووقوقوقوقو الللعاااادههه شور و شوق پیدا کردم دیدم همه چیز داره و میگفتن بورس میکنن و مدرک معتبر و ….. و من فهمیدم که خارج رفتن پول میخواددو اون چیزایی که اونا میگفتن یک جور تحریف واقعیت بوده و تقریبا بی اساس و حدود ۲ ملیارد پول نیاز داشت و منم خوشحال شدم که منصرف شدم چون در مسیر کنکور لذت میبرم و رقابت روو دوست داشتم و دیگه حرص این رو نداشتم که یک لقمه بزرگ از چنگم در اومده و…. ولی امان از روزی که با توجه به قانون جذب ذهنم میگفت نه تو فقط باور بکن و پولش جور میشه و اصلا برای ایران درس نخون و برو مدرک ایلست رو بگیر و……. و حرف هایی میزد که بسیار استرس زا بودن و من چون قانون رو اشتباه فهمیدم فکر میکردم باید طبق قانون عمل بکنم و قانون جذب رو خیلی در ذهنم گنده کرده بودم و بسیار حساس شده بودم و …. تا خدارو شکر دیگه تحمل نتونستم بکنم و در سایت گشتم که پیام خوب خانم راد اکبری که گفتن اصلا از همچین مسیری نرم چون ترس داره پس نجواست و دور از دسترسه و …… و دقیقا بهترین پیام ممکن بود و من تا الان دعا شون میکنم و…. ولی این رو گفتم که بدونید وضعیتم چیه و اینکه من دیگه خستم چون ذهنم پدزم رو در آورده و قبلا اینجور نبودم و خیلی از حرف هاییی که حتی استاد در سن بالا مثلا میگه من ۵ سال رو خودم کار کردم و مثلا ۲۵ سالگی رسیدم بهشون من در سن ۱۰سالگی یا ۱۲ سالگس بسیاری از مطالبس که بچه ها اینجا براشون ذوق میکنند رو فهمیده بودم و دلیل این همه موفقیت چه درسی و دچه در مسائل دیگه و احترامی که همه از معلم تا همکلاسب تا خدا و بنده خدا در اون سن به من میگذاشتن رو داشتم و عاشق خودم و……. دلشتم و فقط برای قدم وارد این حوزه شدم و پشیمونم اصن و دیگه فقط مسخوام کمکم بکنید و چون شما پسام هاتون رو خوندم خیلی مثل من بودید و هم عقیده و ذهنم قانع میشه و البتهدیک پیام از شما دیدم و اسکرین گرفتم و ذهنم الان سکوت کرده و راحت شدم و واقعا ولی ۲ چسز رو از اسال یاد گرفتم ۱. در شک نماندن و۲.تصمیم سریع و درست گرفتن و بماند ببینید با توجه به توضیحات فوق من سوالم رو میگم و ممنون میشم جواب بدید و اگر برای بچه های خود در زمینه درسی سوالی داشتید هم در خدمتمم
۱. من به احمتال ۵۰ در صد فکر میکنم فقط به خاطر حرف بقیه نیست که مسخوام برم پزشکی و علاقه ای هم درش است چون مثلا هیچ وقت حاضر نیستم دندانپزشکی بخونم و یا کار اینترنتی بکنم چون بسیاز متنفرم و هرجور نگاه میکنم هیچ گونه علاقه ای به دندان ندارم چون در پزشکی دنیای جدیدی کشف میکنم و…. و حتما علاقه ای شاید هرچند کوچک داشتم ولی ذهنم چون از وقتی وارد قانون جذب شدم حساس شده و میگه نه قبول نیست چون مثلا من عاشق ژنتیکم و خدارو خیلی خوب درش درک میکنم ولی مثلا امروز که کتاب یکی از دانشجویان پزشکی رو خوندم و مثلا رسیدم به صفحه الت تناسلی حالم بد شد یکم و یک جوری یک لحظه شدم ولی سریع ذهنم مثل قبل با تغییر زاویه دید حالم رو نسبت به حتی اونجا خوب کردم و گفتم شگفتا که خداوند فکر اینجارو کرده و اعتراف میکفنم بسیار ساختمان الت تناسلی حتی بییار زیبایی و حساب شده است و من حالم رو مثل قدیم خوب کردم ولی ذهنم می.ه نه تو بی جا میکنی که با تغییر زاویه دید حالت رو خوب میکنی و باید ذاتا اینطور حالت خوب باشه و چون فقط میگی پزشکی که پول و پرستیج داره میخوای بری و…. و فکنم خودتون متوجه منظورم هستید که در قانون جذب حساس شدم و فقط یک چیز ساده بگید چون ذهنم اویکه و راحت این ترمز رو میشکونم و….
۲. من زمانی که میخواستم قدم رو بلند بکنم خیلی از بچه های اینجا میگفتن تو اعتماد به نفس نداری و …. اگه ادم اعتماد به نفس نداشته باشه و…. از این حرف ها ولی من حاضرم قسم بخورم اگر اون ها راه من رو پیدا میکردن که تا ۴۰ سالگی هم میشه رشد داشت صد در صد این راه رو میرفتند و یا اگر جوونی مثل من بودنند(خب۵۰ سالش باشه کسی نمیخواد دیگه فکنم) و جالبه وقتی اومدم گفتم که من تونستم قدم رو بلند بکنم نصف بیشترشون ازم پرسیدن و واقعا متاسفم که انقدر آدم دو رو زیاد اینجا هست و الانم من اون زندگی رو یایی رو که پزشک باشم میخوام و نمیخوام به چرت و پرتا ی اونا گوش بدم ولی ذهنم میگه چون پرستیج و پول زیادی داره و تو باور داری این ها رو به راحتی به دست میاری پس داری قانون رو دور میزنی و…. که اینم از حساس شدنم به قانون است و…
۳. ذهنم میگه اگر همه ی شغل ها مثلا حقوقشون یکسان بود تو پزشک نمیشدی و شایدم راست میگه ولی اصلا برام مهم نیست و الان هیچ موقع به هیچ شغلی فکر نکردم و برامم مهم نیست چون راحتم در مسیرم و به بحث رسالت که خدا مثلا تایین کرده چکاره بشم اصلا علاقه ای ندارم بدونم و… ولی ذهنم این رو میگه و میگه با توجه با قانون جذب حق نداری بری در این مسیر و…. که اینم از حساسیت من است و فکنم خودتون بهتر بدونید و… و یک چیز بگید این فکر چرت بره.
۴.من قبلا حالم عالی بود به نظر شما به افکار قبلم( حدقل خوب هاش) برگردم چون واقعا دارم دیوانه میشم.؟
۵. من فقط در این دنیا به یک حوزه واقعا عاشقانه علاقه مند بودم که حاضرم مفتی کار بکنم و چون خیلی خوب خودم رو میشناسم این یکم فرق دازه ببینید من از یک چیز هم متنفر بودم که همین حوزه است و این بود که من متنفر از یادگیری انگلیسی و زبان های خارجه بودم و عربیم هم همیشه صفر بود و در انگلیسی و زبان برخلاف همه ی درسا بد بودم و هیچوقت زبان رو دوست نداستم و مادرم به شدت وسواس دلشت روی انگلیسی و مطگفت کسی که زبان بلد نباشه حتی دکتر هم باشه هیچی نمیشه و….. ولی چون من تنفر داشتم و کاری که دوستش نداتشه باشم و حتی اگر پزشکی بود رو انجام نمی دادم رفتم زدم تو گوش مدیر اموزشگاه و اخراجم کرد(چون اصلا تحمل ندارم در کاری که بدم بیادباشم و هرچقدر مهم باشه از نظر بقیه و پول باشه توش) و به کلاس قران که علاقه داشتم رفتم و مادرم خسته شد و رهام کرد و تابستون اون سال که تیزهوشان اوردم و میدونستم که باید زبان بخونم چون پایم به شدت ضعیف بود و میدونم باید بخونن تا برای کنکور اذیت نشم و روز اول با اون متدی که شروع کردم بدک نبود و روز دون اوکی و از روز ۳سوم علاقه مند و از هفته بعد دیواادددنششش شدم و تا الان دوست دارم زبان های انگلیسی و فرانسه و اسپانیایی رو یاد بگیزم و به کشور های خارجه سفر بکنم چیزی که متنفر بودم ازش و هیچ وقت و هیچ وقت فکر نمیکردم این بچه عشق و علاقم و میخواستم ۱۰ تاز بان رو یاد بگیرم ولی چون بعدا فکر کردم و به خودشناسی رسیدم دیدم با یادگیری زبان فراسنه و انگلیسی خواسته هام بر آورده میشن و تمایلی براط بقیشون ندارم و این فکنم از خودشناسی خوبم باشه و… ولی اول بگم که ذهنم میگه بیجا میکنی ۱۰تا زبان خارجه رو یاد نمیگیری چون قانون جذب رو قبول نداری و…(حساسیت) و میگه بیجا میکنی پزشکی بخونی وقتی زبان رو ددست داری و وقتی میگم زبان هم میخونم و کاری نداره وکه میگه بیجا میکنی چون باید از علاقت فقط ثروت در بیاری و گرنه قانون جذب رو قبول نداری و….(حساسیت زیاد بازم) و من خوشبختانه اصلا نه دوست دارم مترجم و نه معلم و نه دوبلور و هیچ شغلی که مرتبط به زبانه بسم و فقط برای حرف زدن با خارجی ها و فیلم دیدن هستش چون وقتی ما از شهرستان به قم مهاجرت کردیم بسبار خوسحال بودم تا ۲ سال چون همیشه دوست داشتم مردم جدید رو کشف یکنم و…… و اونموقع دامنه فکریم تا مردم ایران بود ولی الان دوست دارممردم جهان رو ببینم مثلا سیاه و سفید و بور و اروپایی و… ولی اینم بعد از ۲ سال عادی میشه برام مثل الان که هرکی از هر جای ایران در قمهست ولی عادی شده برام و فرقی نداره برام و… ولی ذهنم باز اکن حرف هارو میزنه و…. چکار کنم؟
۵. بهم الهام شد در این راه نرم چون دقیقا مثل استاد که کلوپ بازی هاش رو جمع کرد اگر دقت کنید در فامیلتون میبیند برای همه ی بچه ها از بچگی کارتون انگلیسی میزان و این تا ۱۵ سال آینده هیچ در امدی نداره این راه و چون هیچکس نیازی نداره به یادگیری زبان و الان پسر خالم ۴ سالشه و چینی بلده و اصلا یادگیری زبان از بین میره مثل کلوپ بازی های رایانه ای که مثلا بیشتر از ماهی ۵۰ ملیون در امد نداره چون همه تو گوشی هاشون بازی دارن و… ولی ذهنم باز لج بازی میکنی و…
۶. من پرستیج کاری و باور پول ساز بودن کار برام مهمه و اینکه کارم چقدر مهم باشه برام مهمه و نسبت به پزشکی هم علاقه دارم و با توجه به شناخت از خودم اگر واردش بشم حتی اشتتیاق سوزان و شدید هم میتونم پدید بیارم و اینکه چون همه ی شرایطی که میخوام از پرستیج تا امنیت شغلی و…. رو داره ولی ذهنم میگه اگر پزشکی مثلا امنیت شغلی و پول در اوردن اسون و مثلا پرستیج نداشت که نمی رفتی پس حق نداری بری تووش(حساسیت بسیار زیاد) و امروز رو کلا گرفت و ۵ ساعت درس نخوندم و مثل دیوونه ها تو این سایت میچرخدم و…….و من که راحتم و خوشحالم در مسیرم و همه چیز جوره و…. پس آیا این فکرم هم غلطه؟ و هیچ وقت اینجور نبودن و مثلا یکی از اعضای سایت بهم گفت که تو اگر حاضر بودی بدون هیچ پولی و مثل دکتر سمیعی ۲۴ ساعته کار بکنی اونموقع برو ! به نظرتون حرف بی اساسی نیست؟ خود دکتر سمیعی خاندانش خوب پزشک بوده و دزگه اونا عزت داشتن رفته دیگه قبول بکنیم محیط تاثیر داره و …… و بگید یک چیزی که این حرف مسخره نیاد و
من واقعا ناراحتم مخصوصا از استاد چون ایشون فقط میگن باور و باور و بارو و قبول دارم میگن باوری که عمل نیاره حرف مفته ولی انقدددددرر درباره باور صحبت کرده که عمل به چشم ادمی نمیاد و این رو قبول بکنید و اینکه به نظرم گاهی ما باید دریک مسیر خاص برسم که تازه خودمون به این نتیجه برسیم که مثلل پرستیج لازمه یا نه و مثلا قد بلند خوبه یا نه گرچه من خودم رو موفق میدکنم که قدن رو بلند کردم و اینکه انقدر حساس بود که زنگ زدم مطب دکتر سمیعی در هانوفر که ازش درباره مقدار علاقه بپرسم و…. دیگه خودتون حساب بکنید و البته جواب ندادن و من فقط دوست دارم از کنکورم لذت ببرم و این فکر میاد که اگر رفتی پزشکی و دوست نداشتی چی.
آیا به جاش بگم اگر رفتم و عاشق ترش شدم چی خوبه؟ و تورو خدا جوابم رو بدید و ممنونم و
۷ . اینم الان یادم اومد بگم که من مثلا فایلی چیزی گوش بدم مثلا میگه به خدا اطمینان بکنید و حرکت بکنید تو مسیر واقعی و متفاوتوباشید و…. من ذهنم میگه مردی برو یاد گیری زبان و برو خارج و …. ولی بسیار این استرس میده و ارامشم رو میگریه و فکنم نجواست درسته؟
۸.این که منم دوست داشتم تو سن کم مهاجرت بکنم ولی الان هیچی مربوط بهش ندارم و باید تکاملم طی بشه واقعا ولی استادمثلا میگه یک دفعه جمع بکنیم و … فلان و بهمان و کارای سخت بکنیم و مثلا میگفتن تو همین افرینش برید مثلا از کسی کبابی چیزی درخواست بکنید و… من رفتم کلاس زبان و ۵تا شیرینی خوردم از یکی و ابروم رفت و خب اینطوری بود دیگه و میخوام فعلا اصلا به حرف های استاد گوش ندم چون شاید باید حرفاش رو کلا در نظر بگیرم و مثلا ۱۲ سال درس میخونیم برای کنکور و ذهنم میگه برو مثل استاد یک دفعه بزن زیر همه چیز و برو در مسیر جدیدی و…. و میترسوندم و دوست ندارم اینجور باشه و…. و اصلا آرامشم گرفته میشه و… اینجا چکار بکنم قاطی نکنم و ممنون.
۹. و اینم بگید مثلا این الهام مثلا ۲۰ کیلو طلا ۵۰ کیلو اونور تر و…. این به منم الهام شده بود و…. و کاری ندارم ولی مثلا استاد میگه اگر شما باور داشته باشید که مثلا براتون تو اروپا خدا گفته فرش قرمز پهن کرده و…. آیا ایران میمونید و مثلا …… خب الان که کسی برای من فرش قرمز پهن نکره مثلا منظورم اینه که من همین الان همه چیز رو ول بکنم و بعد بگم که من مطمعنم خدا چون نترسیدم و زدم زیر همه چیز برام یک چیز خوب میاره و مثلا الان من دارم کنکور میدم و ۸۰ روز دیگه کنکور دارم و بگم من مثل استاد مثلا با اوج قدرت بزنم زیر همه چیز تا به خدا نشون بدم که تونستم موفق بشم و…. ولی خوب دزن که هیچ حس خوبی به نمیهد و ارامشم رو میگره و من اصلا دلم نمی خواد تو این زمینه مثا استا بشم( فکنم بازم حساسم و موضوع رو بد فهمیدم)ولی الان با توجه به توضیحات فهمیدم که مثلا من الان پرستسج و…. رو میخوام بد نیست چون استاد گفت یک زمانی میخواستشون والان نمیخواد و…. ومنم الان واقعا دلم میخواد مهاجرت بکنم ولی باید با توجه به شرایطم پزشکی رو بخونم ولی ذهنم مزگفت نه تو باور داشته باش مثلا فلان چیزم میشه و مهاجرتمم میشه مثل این میمونه یک پرمده بگه نه من گلوله های سربیم رو داشته باسم و پرواز بکنم و این آیا باوره اینم هن؟ و من در این حد در توهمم و اهههههاااااا در این سوال این مورد رو جواب بدید واگر هیچ چیز رو وقت نکردید حدقل این رو جواب بدی و مثلا استاد میگه مسیر خیلی راحتهدو … همه چیز راحته و بهتون گفته میسه و اگر میخواید برید خارج و مثلا جمع بکنید و…. من خیلییییللیی خواسته هام سست میشن و اصن انگار بی ارزش میشن و فکر میکنم چون باید زمان بزارم و مثلا ۷ سال درس بخونم پزشکی و ۴ سالم تخصص به خودم میگم خوب که چی حالا رسیدی که هیچ و مردم مفت و با باور و راه اسون رسیدن و تو این همه باید درس بخونی و… و دیگه باعث میشه انگیزه و علاقه به درس کور بشه و مثل قدیم نشم و مثلا استاد میگه اون ها خواسته های قبلیم بودن و الان سیر شدم ازشون مثلا ۳ سال حال درس نباشه ذهنم میگه که حتما از درس سیر شدی و برو یر ایده یادگیری زبان های خارجه و…. چون از ایده کنکور سیر شدی و… و مثلا استاد ۱ حرف میزنه من ذهنم میگه در تمام مراحل زندگی انگار وحی منزلی و ممکنه ایشون یک حرف کلی زده باشه و اصلا من میترسم دیگه بیام سمت قانون جذب و الان نه راه پس دارم و نه پیش و شما بگید چکار بکنم در این مورد ووممنونم