درباره قانون آفرینش | دلیل اصلی نتایج - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

98 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1842 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این مسیر توحیدی

    حتی برای لحظه ای نمیتونم زندگی بدون این آگاهی ها رو تصور کنم ، خدایا شکرت بابت حضور استاد عباس منش عزیزم و هدایتشون به ایجاد این سایت تا ، ما و همه ی عزیزانی که متعهدبه بهبود هستند بتونیم از این اقیانوس آگاهی بهرمند شیم ،خدایا شکرت ….

    ««کسی که باور داره هدایت میشه به جواب»»

    ««وقتی باور ساخته می‌شود، شما در زمان مناسب و در مکان مناسب، عملکرد مناسب را نشان خواهید داد»»

    استاد عباس منش عزیزم ، یادمه برای خاتمه دادن یک رابطه ای هییییییچ راه حلی به ذهنم نمی‌رسید ، یقین داشتم باید تموم شه اما هیچ راه حلی براش نداشتم ، رو خودم کار کردم ومتعهد شدم که تمام تمرکزم فقط رو بهبود خودم باشه ، اما در نهان گاه ذهنم هروقت به تموم شدن این رابطه فکر میکردم به بن بست می‌رسیدم چون قانونا، طبیعتاً یا هرجور دیگری فکر میکردم نتیجه منفی بود اما ، دراین سایت و با آموزش های استاد عباس منش عزیزم ،یاد گرفته بودم که تمرکزم رو بهبودم باشه اونوقت جهان خود به خود افرادی که تو فرکانس من نیستند رو ، ازم جدا می‌کنه ، ومن باور داشتم که این حرف درسته ، و همون‌طور که استاد فرمودند هدایت شدم به جواب و الان توی همون نتیجه ی مورد نظر هستم .

    واقعا هیجان زده بودم ببینم چطور جهان میخواد اینکارو انجام بده ، چون یقین داشتم اتفاق میوفته اما نمی‌دونستم از چه طریق ….

    و من رو خودم کار کردم و جهان هم برام انجامش داد ، درنهایت صلح ، درنهایت آرامش ، جوری که همه واقعا در حیرت بودن ، من واقعا روی شونه های مهربان پروردگارِ سخاوتمندم نشستم و اون کار هارو برام انجام داد ، من آسان شدم برای آسانی ها ….

    چرا چون باور داشتم اتفاق خواهد افتاد ، من هدایت خواهم شد ، و شدم .

    اینارو برای خودم مینویسم، ماریا کسی که باور داره هدایت میشه به جواب ,چرا یادت می‌ره ، باز دوباره ازاین قانون استفاده کن و رو شونه های خدا بشین ، تو چیکار داری چجوری ، ذهن محدود تو نمیتونه راه رو حدس بزنه ، باز رو خودت کار کن و تمام تمرکزت رو بهبود خودت باشه و اونوقت خواهی دید که جهان باز به کمکت میاد خواهی دید که از راه هایی که فکرشم نمیکنی هدایت میشی و رو شونه های خدا میشینی و از نتیجه لذت میبری .

    خدایا تنها ترا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم منو هدایت کن به راه راست ، راه کسانی که بهشون نعمت دادی….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1579 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روزشصتم،روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع.

    قانون آفرینش…

    همین دوتا کلمه وقتی میاد توی زندگی سیدحسین عباسمنش، تبدیل میشه به یکدنیا اگاهی، تبدیل میشه به هزاران تصویرو صدا، تبدیل میشه به یه اصلیکه انگار تا حالا هیچکس اینجوری بهش نگاه نکرده بود، اینجوری نفهمیده بودش، اینجوری درکش نکرده بود!!!

    قانون آفرینش!!!!

    یعنی آفرینش بر اساس یک قانون بنا وایجاد شده، پدید اومده وبر اساس اون قوانین داره رهبری وهدایت میشه…

    باری به هرجهت و الکی نیست، نمیشه زیر سیبیلی رد کمی، نمیشه پارتی بازی کنی، نمیشه فیلم بازی کنی، نمیشه ازش قصر در بری، نمیشه نادیدش بگیری، نمیشه دورش بزنی و اصلا نمیشه که برخلافش عمل کنی…

    چون پیامدش میشه بدبختی، میشه عذاب وزجر همیشگی، میشه ناراحتی و درد بی انتها، میشه احساس گناههای کشنده، میشه بی سرو سامونی، میشه گرفتاری وبیماری، میشه فقر وبدبختی، میشه ناتوانی و ناامیدی …

    وقتی فکر میکنم که من و98 درصد مردم دنیا فقط به خاطر اینکه قوانین آفرینش رو بلدش نبودیم و نمی تونستیم که اجراش کنیم اینهمه در درد ورنج و عذاب وبدبختی سر کردیم، واقعا نمی دونم چطوری سپاسگزار خداوند و قدردان محبتهای شما استاد عزیزم باشم…

    درسته خوب وبد مشخص شده بود وخیر وشر مثل روز روشن بوده وهست برای هرکسیکه پا به این جهان گذاشته ومیذاره، ولی انگار به قول خود خدا، انسان اسرار شدیدی داره که تو جهالت بمونه!!

    وچقدر هم طبق قوانین بدون تغییرجهان هستی زندگی کردن سخته برای اون کسیکه اصرار داره به اینکه مورد ظلم وستم واقع شده، وخدا با جبر اونو آفریده و مجبوره که در سختی وفلاکت وفقر وبیماری و بدبختی زندگی کنه!!!!

    وچقدر طبق این قوانین زندگی کردن سهل وآسونه، برای اون کسی که تونسته خداش رو بشناسه و به این درک برسه که خداوند جز خیرو خوشی براش چیزی نمیخواد،و هر لحظه توسط نیروی برترش داره هدایت میشه که بهترین زندگی رو داشته باشه…

    خیلی جالبه خیلی، که کلا قوانین برای همه یکسان هست، اما قوانین در نهایت مرتبط میشه به یک شخص، یعنی هر شخصی خودش مسئول عواقب دور زدن قوانین ونادیده گرفتن قوانین هست، وهر شخص فقط خودش هست که دریافت کننده پاداش پی روی کردن از قوانین هست!!

    من خودم از وقتی تونستم سر سوزن قوانین حاکم بر جهان هستی رو درک کنم، به همون اندازه سبک بال شدم و به همون اندازه احساس رضایت درونی دارم…

    اگرچه اقرار میکنم که هنوزم گاهی دلم میخواد که میشد به گذشته برگردم وجبران کنم خطاها واشتباهاتم رو، وچون میدونم نمیشه یه کم ناراحت میشم و غصه میخورم، اونم بیشتر به خاطر حس ترحم ودلسوزی که نسبت به خودم ودیگرانی که بهشون یه زمانی آسیب کلامی یا رفتاری زدم، یا نعمتهایی که با ناسپاسی از دستشون دادم، یا جوونیم و روز وشبهای پراز شور وشوقم که در غفلت ونادانی گذشت یه جورایی به خاطر حرف خانواده یا مردم هست که میخوام برگردم به گذشته وجور دیگه ای که درست هست زندگیمو بسازم…

    ولی وقتی به این فکر میکنم که تنها صاحب اختیارم خداست، وخدا درهمین لحظه حال بامن هست در همین لحظه ای که سعی میکنم آگاهانه زندگی کنم وتا جایی که میتونم جبران کنم خطاها واشتباهاتم رو، همینکه دیگه تکرارشون نکنم، همینکه اصلا قرار به جایی برم، به دنیایی که دیگه هیچکس جز من نیست که پاسخگوی اعمالم باشه ، واصلا دیگه مطرح نیست که کی پدر ومادرم وخانوادم بودند، کجا زندگی میکردم و کیا تواون مسیر زندگی با من بودند وفقط خودم واعمالم مهمه،آروم میگیرم…

    واین آرامش از جایی میادکه نگاه به این یکی دوسال زندگیم میندازم که چطور سعی کردم توحیدی زندگی کنم وشاکرانه وبنده ی خوبی باشم، چطور سعی کردم طبق قوانین جهان هستی قوانینی که خداوند برای من وجهانم در نظر گرفته زندگی کنم، آروم میگیرم…

    از اینکه از اون حسادتها کینه ها دشمنی ها، از شرک ورزیدنهای بی حدو مرز و همیشگی، از اونهمه خدایی کردنها برای خودم ودیگران، از اونهمه ناسپاسی ها ونادانی ها وبی ایمانی ها، از اونهمه ظلم به خود ، آسیب به خود ودیگران تاحدود زیادی دست برداشتم…

    من واقعا آدم دوسال واندی پیش نیستم، حتی آدم چند ماه پیش هم نیستم، حتی آدمیکه دیروز بود هم نیستم، من هر روز بخش جدیدی از قوانین جهان هستی رو در اطرافم در زندگیم و در درونم کشف میکنم، و هر روز بیشتر دارم میفهمم که اصل چیه…

    اتفاقا یه چند وقتی آگاهانه گفتم بیام یه کم بر خلاف قوانینی که درکشون کردم وبهشون یقین وایمان دارم رفتار کنم، بشم همون مینای قبل درک قوانین آفرینش جهان هستی، ببینم اوضاع چطور میشه؟

    وااای نگم براتون که در مدت کوتاهی چطور اون اتفاقات بد و بیماری و شرایط بد و استرس زا و نگرانیها اومد سراغم، قشنگ به چشم دیدم و با تمام وجودم حس کردم که چقدر از مدار خیر وخوشی دور افتادم، با اینکه آگاهانه بود ولی قانون کار خودش رو کرد، ونگفت که ای وای مینا داشت فقط تست میکرد قانون رو، نخیر، تست مست نداریم، جهان بر اساس دوتا فرکانس ودوتا مسیر داره هدایت و رهبری میشه…

    فرکانس ومسیر خیر، فرکانس ومسیر شر!!!!

    وارد هر کدومش بشی از جنس همون هم دعوت میکنی به زندگیت…

    آره واقعا دعوتشون میکنی، میگی بیا که من خواهان توام!!!!

    خواهان خوبی یا بدی؟

    وصد البته که اونیکه از قوانین خبر نداره، این دوتا رو بیشتر وقتها باهم اشتباه میگیره، یعنی حال خوب وخوشی زودگذر رو، یا حال خوب وخوشی دائمی رو….

    به قول خداوند که تو قران میگه، شیطان بدی رو گناه رو وتمایل به اون رو برای دنبال کنندش جذاب و زیبا نشون میده!!!

    اما اونکه طعم ارامش درونی و صلح درونی و شادی پایدار و حال خوب همیشگی رو چشیده و میدونه که چطوری براش به وجود اومده، دیگه نمی تونه که با خوشیهای زودگذر و گول زننده و کاذب احساس خوشبختی کنه….

    خلاصه اینکه خواستم بگم، قانون قانونه، واگه اجراش نکنی جریمه میشی، باید تاوان پس بدی، راه فراری هم ازش نداری…

    وچقدر خوبه وقتی که سعی میکنی همیشه انجامش بدی، درست هم انجامش بدی…

    مثل کسیکه فقط به تابلو های راهنمایی رانندگی نگاه نمیکنه ولی در عمل بر خلافشون عمل کنه،…

    بلکه هم حواسش به تابلوهای راهنما هست وهم میدونه قانون رانندگی چیه و هم وقتی انجامش میده خیالت راحته که با خیر وخوشی میرسه به مقصدش، تازه اگه مقصدش به هر دلیلی تغییر کنه یا کس دیگه ای بپیچه جلوش و براش دردسری درست کنه، با خیالش راحته که خودش به قانون عمل کرده ومقصر نیست و حتما براش خیری داشته…

    درست مثل کسیکه بر اساس قوانین آفرینش جهان هستی تا حدود زیادی زندگی میکنه واگه تضادی براش پیش بیاد سعی میکنه با دید مثبت حلش کنه و خیر وحمکتش رو در نظر داشته باشه، چون خیالش راحته که خودش حداقل در مسیر درست قدم برمیداشته وطبق قانون عمل میکرده واحساسش خوب بوده….

    خدارو شکر به خاطر درک این اگاهیها، خدارو شکر به خاطر سیدحسین عباسمنشی که دقیقا تو دوران حیات من، زندگی میکنه تا من از طریق اگاهیهاش بتونم خدا رو وقوانین حاکم بر جهانش رو بشناسم ودرک کنم و طعم خوشبختی رو بچشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سلیمان صفری گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    سلام بر استاد عزیز و مریم بانو و دوستان گرامی

    «اقا توی این وضعیت اقتصادی

    توی این مملکت

    توی این کشور

    توی این اوضاع

    و

    و

    و

    .

    وای استاد عزیزم سپاسگزارم ازتون

    بخدا قسم من هم 3_4سال پیش مصداق گوینده ی «توی این مملکت ،اوضاع اقتصادی ، شرایط کنونی و و و »هزاران وضعیت بافته ی ذهنم بودم،،؛اما از یک جایی به بعد ،درست پس از هدایت خداوند به سمت یکی از شاگردان شما و سپس بعدها تغییر مدار و فرکانس به سوی شما ؛ آرام آرام ،و تکاملی هدایت شدم بسوی آرامش ، ثروت و شادی و سلامتی ،

    یادمه 3سال پیش که قیمت بنزین یه مقداری بالا رفت،همه غر می‌زدند اما من آرامش خیال عجیبی داشتم حتا بیشتر از برادرم که وضعیت مالی مناسب تر از من داشت.

    و اکنون یقین دارم که تا زمانیکه باور دارم به تنها فرمانروای هستی و روی توانایی‌های خودم کار میکنم و اینکه خدا منو مستقل آفریده و منو خلاق میخواد و از من میخواد که گسترش دهنده دنیایش باشم،فارغ از مسیر آدمیان و خلایق، این من هستم که لحظه به لحظه ی زندگی ام را خلق میکنم و این قدرت واقعی آدمی ست که متعهد میشود به ساختن و تولید ثروت و نعمت های مادی و معنوی برای خود و خانواده و حتا دیگران

    و این مسیری ست که دوست دارم ادامه بدم و هرگز متوقف نشم.

    سپاسگزارم بابت این فایل بی نظیر

    سپاسگزارم از مریم بانو.

    در پناه مهربانترین مهربانان

    شاد باشید و ثروتمند و سلامت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    به نام هدایت الله سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان هم فرکانسی خوبم

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.خدا رو هزاران مرتبه شکر که هزاران راه داره برای هدایت من.

    من احساس می کنم افراد قانون رو یک چیز عجیب غریب می دونند، بابا قانون جذب خودش همون علمی هست که همیشه بود و حالا انسان ها دارند روز به روز بهتر می شناسنش، مثل قانون جاذبه بجای اینکه از این قانون استفاده کنند تا راحتر و لذت بخش تر به خواسته هاشون برسند ، دچار توهم میشن

    تموم افراد آگاهانه یا ناآگاهانه دارن از این قانون استفاده می کنند . وقتی که داستان موفقیت افراد رو می خونیم ردپای قانون رو توی زندگی شون می بینیم.

    می رسیم به مهارت سوال پرسیدن از خودمون که من دارم با تمرین کردن توش روز به روز بهتر میشم خدا رو هزاران مرتبه شکراینها باورهای خوبی در من شد که با برداشتن اولین قدم و آمدن بیرون از دایره امن ذهن خودم اکنون در جایگاهی هستم که حالم خوب است و آرامش دارم و خودم را باور دارم به این که می توانم یک پاشنه آشیل رو پیدا کنم و روش کار کنم و ایمان دارم که به زودی در مدار دریافت هدایت ها و آگاهی ها و محصولاتی که پیدا کردن پاشنه آشیل و رشد بیشترم را راحت تر می کند قرار می گیرم. چون استاد جان خیلی نشانه دیدم که به اندازه کافی گاز دادم وقتشه که یکی یکی ترمز ها رو بردارم

    درپناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    عاطفه معین گفته:
    مدت عضویت: 798 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    باور : هر موفقیتی هر پیروزی هر شکستی بر می گرده به باور های ما، من دیدم شخصی رو که فلان بیماری رو داشته و باور کرده که دیگه کارش تمومه و بعد از دو سه ماه فاتحه…و کسی رو که همون بیماری رو پشت سر گذاشته و داره دور دنیا رو میگرده و از زندگی لذت میبره.

    باور بهمراه دیدن الگوهای مناسب ما رو به خواسته هامون می رسونه .

    از وقتی که زندگی در بهشت رو می بینم ، راحت خرید کردن ، ثروت ساختن رو می بینم باور کردم که می شود باور کردم که ثروت نعمت همشه هست من باید اجازه دریافتشون رو بدم و هر روز چرخ زندگیم داره روان تر می چرخه ، هنوز اول راهم ولی هر روز باورهام داره قوی تر میشه .

    من باور کردم که خودم زندگیم رو خلق میکنم

    باور کردم که همسرم مسئول خوشبخت یا بدبخت کردن من نیست و این باور کردن داره بهم کمک میکنه بهتر پیش برم و فقط روی خدا حساب کنم .

    پس همه چیز بر میگرده به باورهای ما …

    فرکانس های ما

    و قدم برداشتن ما

    ممنون بابت فایل عالی امشب که نشانه من بود .

    دوستتون دارم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2753 روز

    به تنها قدرت جهان رب، سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز سلام به دوستان گل

    استاد نمیدونم چه جوری بنویسم چون ذهنم خیلی مقاومت داره، این هم می گم برای چی،

    می خواهم بگویم کلمه باور خیلی فراتر از این چهار حرف که استاد تو تمام فایل ها داد می زنه می گه، خیلی باید ریز بشیم در تمام ابعاد زندگیمون، ببینیم هر جایی که لنگ می زنه یک باور اشتباهی داریم، از تجربه خودم می گم من با دوره 12قدم خیلی خوب شروع کردم پیش رفتم، برای من اولویت تغییر شخصیت بود خوب خیلی باید کار می کردم، و انصافا هم خیلی خوب تغییر کردم به قول دوستمون زیبا جان، تو یکی از همین فایل ها گفته بود نتیجه مگه غیر از این است کلی از خصوصیات اخلاقیت تغییر کنه و من خودم واقعا تغییر کردم، شخصیتی که الان دارم آرام صبور خوش اخلاق، خیلی ذهنم می توانم کنترل کنم و خیلی چیزهای دیگه، این هم به خاطر این بود که خیلی با خودم این باور ها را تکرار می کردم با وجود اینکه ورودی هام خیلی خوب کنترل میگردم و می کنم زیبایی های اطراف تحسین می کردم فایل گوش می دادم، تو محل کارم تواتاق تنها هستم خدا را واقعا شکر می کنم تو خونه خدا را شکر شرایط خیلی خوبه،ولی این وسط یک چیزی لنگ میزد من احساس خوبی نداشتم، قلبم گرفته بود، واقعا گیج بودم می گفتم مگه قانون غیر از این کارهایی که من دارم انجام می دهم پس چرا من به احساس خوب نمی رسم، تحسین می کردم ولی آون احساس نبود باورها را می گفتم ولی آون احساس عالی نبود شگر گذاری می کردم آون. احساسی که میخواستم نبود این هم بگم حواسم خیلی به ذهن بود چه فکر هایی از سرم می گذره، یعنی می خواهم بگم این نبود که من آگاه نباشم یک فکری حال من بد کرده، اگر تضادی برام پیش می آمد سریع باورهای درست می گفتم تا از آون احساس بد بیام بیرون، به طور کلی زندگیم خدا راشکر خیلی راحت پیش می ره، ولی احساسی می خواستم نبود خیلی از خدا سوال می کردم مطمئن هستم خداوند جواب من داده ولی دریافت نکردم، تمام این ها را گفتم که بگم من آنقدر با خودم تکرار کرده بودم چرا احساس من بد برای من باور شده بود و تمام تمرکز من گرفته بود با اینکه خیلی خوب داشتم روی خودم کار می کردم ولی این مورد از چشم من دور مونده بود به همین راحتی و مدار من تغییر نمی کرد وقتی فهمیدم قلبم انگار باز شد ولی میدانم باید آگاهانه این باور عوض کنم و کار کنم، از آن جایی که خیلی کمال گرا بودم و الان بهتر شدم ذهنم مقاومت می کرد برای نوشتن که بعد از 12قدم هنوز این طوری هستی وغیره، ولی این نوشتم که یادم بمونه و خیلی باید حواسمان به همه جنبه های زندگیمون باشه خدارا شکر می کنم به خاطر پیدا کردن این ترمز، استاد عزیزم بسیار سپاسگزار م به تمام زحماتی می کشید خانم شایسته عزیز از شما هم بسیار سپاس گزارم، واقعا این سایت یک گنجه، و از دوستان عزیز سپاسگزار م به خاطر کامنت های پر از آگاهی، خدا را شکر می کنم در این مسیر هستم، خدا را شکر می کنم شاگرد شما هستم، استاد عزیز همیشه سالم سلامت و شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2497 روز

    سلام استاد

    باز امروز نشستم و قانون باور رو گوش دادم این فایل

    واقعا باورهای ما تاثیر گذارند و بس

    خدایا وقتی دختری تلاش میکند و با محدودیتهای دولت باز بورسیه میگیرد

    یعنی هیچ چیزی در زندگی بجز باور نیست

    منم باور میکنم که قوی و قدرتمند و ثروتمند هستم و با عشق انجام میدم

    خدایا بابت این هدایت و حمایت بی نهایت سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سیدمصطفی میردهقان گفته:
    مدت عضویت: 1888 روز

    سلام به همه دوستان

    من چندبارسوالاتی روپرسیدم ازخودم و یادم یه موردی افتاد که من هم قبلا این کج فهمی هاروداشتم وحالا شنیدم باورچیه ولی یجورایی قبلا میگفتن شنیده بودم فلانی زحمت کسیده وقت گذاشته ازخوشیش زده فلان موفقیتی ردکسب کرده

    یاداون موقعی افتادم که چندسال بود رونی کلمن همه جی کاتلر رومیبرد و جی کاتلر همیشه از رونی میباخت تااین که یکسال جی کاتلر رونی روبرد

    ومیشنیدم ومن هم ازشنیده ها برای دیگران میگفتم بدونی که حتی یکبارازخودم سوال کنم اون دوتا که هردو وقت میگذاشتن

    هزینه میکردن

    مربی داشتن پس چی میشد

    پس چرابعدش شد

    جالبه وقتی که رونی باخت گفتن دیگه پیرشده بوده

    ویجورایی ارزش بردجی کاتلر زیر سوال بردن

    حالا هم میشه گفت چون کروز پیرشده بوده

    ولی نه

    من خودم یادمه دریکی ازمسابقاتم چون گفته بودن فلانی همیشه داره مسابقه میده وپارتی داره بااین که بدن من خیلی بهتر بود ولی همین باور وترمزها باعث شدمن دوم بشم

    ودرسال بعدبایک نفردیگه مسابقه دادم وچون باورداشتم من بهترم بردم چون اصلا به باخت فکرنمیکردم

    من داشتم به خودم میگفتم همیشه سطحی نگربودم ودرحاشیه

    فکربیمه وبازنشستگی فکرحقوق سرماه وهمیشه خیلی چیزهای عالی میخواستم ولی باورنداشتم فکرمیکردم حتمابایددکترباشم وکیل باشم سطحی نگربودم

    مثل همین خوندن قرآن فقط روی آیه خوندن 39سال یکبارمعنی قرآن رونخوندم صادقانه حالاهم که میخونم ذهنم متمرکز نیست سطحی هست

    ولازمه سوالات عالی ازخودم بپرسم

    ولی یجاهایی هم سوالات خوب میپرسیدم وجوابهای خوب هم میگرفتم ولازم بودبازهم سوالات بیشتربپرسم

    درانجمنهای 12قدمی افرادی بودن 12قدم و12سنت روحفظ بودن چندین وچندتا رهجو داشتن ولی هنوز بعدکارگاه سیگارمیکشیدن که این هم برمیگرده به باور

    ایمان باعمل

    نه ایمان بدون عمل

    شادوثروتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    مهدی شیخ گفته:
    مدت عضویت: 2609 روز

    بنام خداوند هدایت گر

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده صمیمی عباسمنش

    چه چیزی باعث شده ک سرعت دویدن انسان ها بیشتر شود؟

    چه چیزی باعث شده که برادران رایت در مورد هواپیما و پرواز کرد تحقیق کنند؟

    چه چیزی باعث شده که کیل بعد از مدتها بتواند جردن بارز را شکست دهد؟

    چه چیزی باعث شد که ادیسون با وجود صدها بار شکست آزمایشات خودش را برای اختراع لامپ ادامه دهد؟

    آیا غیر از این است که تمام این افراد باور دارند که میشود و ایمان داشتند به راهی میرفتند ، کسی که باور دارد هدایت میشود به جواب.

    همین تغییر باورهاست که باعث میشود در همان سال نفرات بیشتری رکورد سرعت دویدن انسان رابشکنند.

    همین باور به اینکه بالاخره میتوانم غول کشتی را شکست دهم باعث میشود که کیل به خواسته خودش برسد.

    برادران رایت به دلیل رویایی که در سر داشتند و باور به اینکه میشود، دنبال راه حل رفتن و به جواب هدایت شدند.

    از باور و ایمانی صحبت میکنیم که باعث حرکت کردن میشود و باعث صدها بار آزمایش کردن ودر نهایت به جواب هدایت شدن.

    هر علمی که پیشرفت کرده به واسطه فردی بود که باور داشته میتواند انجام دهد.

    شاد و سالم و ثروتمند باشید :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2195 روز

    معرفی قانون آفرینش قسمت پنج

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند و استاد عزیزم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    سلام به همه ی عشق های من

    إِیّاکَ نَعبُدُ وَإِیّاکَ نَستَعینُ﴿5﴾

    (پروردگارا!) تنها تو را می‌پرستم؛ و تنها از تو یاری می‌جویم..

    خدا رو هزاران مرتبه شکر که هزاران راه داره برای هدایت من. که امروز هم با کلیک روی نشانه ام من را بسمت بهترینه بهترین ها هدایت کرد خدایا ممنون و سپاسگزارم

    بحث باورها مطرح هست

    داستان مقایسه. ووو مسابقه کشتی گیران کیل و جردن باروز … و یا رکورد دوندگان .. و شناگران ووو..

    جوردن باروز. که بعد از ده سال حکمرانی و قهرمانی و مدال های طلا در مسابقات کشتی از kil در این مسابقه ی انتخابی اٱلمپیک توکیو شکست خورد و باخت .. و گفت .. خیلی برام سخت بود و شاید مدت ها توی در و دیوار باشم ولی من برمیگردمم و ادامه میدم من حتما موفق میشم اون ذهن و باوری است که بلاخره موفق میشم

    Kil در مصاحبه گفت

    بلاخره من می تونم یکروز ببرمش و برنده بشم(بلاخره من به خواسته ام میرسم ) و این باور قدرتی بهم داد و توانایی های در وجود من بیدار کرد که اصلا خبر نداشتم که در وجود من هست بخاطر رقابت با این آدم (جوردن باروز) چون همیشه بهش میباخت..

    در واقع برای موفقیت آن باوری ساخت که اگر اون تونسته موفق بشه و بره بالا و مقام بیاره و قهرمان بشه پس منم می تونم ( جمله ی طلایی و کلیدی ) که مدام به آن توجه میشه و روی ذهن و باورها کار می کنه و بطور مداوم به هدفش فکر می کنه و فقط چشمش به هدفش فوکوس کرده و مهمترین چیزی که براش مهم هست به اون هدف اصلی توجه می کنه و نه به مسایل حاشیه ای و سطحی و بی اهمیت که اصلا شاید به اصل قضیه و اون هدف اصلی ربطی نداشته باشه..

    بقول استاد .. قضاوت و پژوهش اطرافیان برای موفقیت این بازیکنان شون رو کفش و لباس و زمین خوب و چمن خوب و غیره میدانستند

    یا برای خرید خانه و ماشین و غیره .. میگن. مگه میشه توی این شرایط اقتصادی.. مگه میشه توی این وضعیت .. یا توی این کشورررر .. و یا توی این شرایط زندگی مگه میشه این. کار و کرد و یا اون کار کرد و یا شغل و کار و درآمد داشت و یا ازدواج کرد و یا بچه دار شد و یاااااااااا هزاران اما و اگررر های دیگررر….. وقتی کسی اینجوری فکر کنه یعنی دقیقا همون ها رو باور داره و همون ها رو هم وارد تجربه و واقعیت زندگیش می کنه دیگه …… میدونستند ( یعنی مسایل حاشیه ای بی ربط و بی اهمیت)

    نباید اینقدر دلیل موفقیت افراد رو سطحی نگاه کنیم

    واقعا استاد جان این قسمت از گفته های شما داشت به من تذکر و یادآوری میشد که البته شما به شکل فوق العاده عالی این مبحث باورها رو خیلی روان و آسان و شیوا و با مثال های بسیار زیبا و ساده برامون توضیح میدید و باید هر دفعه هزاران بار برای داشتن چنین استادی شکرگذار خداوند باشم خدایا شکرگذارم .. که باید اون باوری رو تقویت کنم و یا اون باوری رو تغییر بدم که مدام روش کار کنم و توجه کنم .. یعنی به اون خواسته ای توجه کنم که تمام فکر و ذکر منو بخودش مشغول نگه داشته .. وقتی من باور دارم که می شود دنبال راه حل هم میروم و هدایت هم می شوم ..

    خدایا من به تو ایمان و یقین دارم که به اون هدف خوشگله ام میرسم ولی باید کمکم کنی . باید هدایتم کنی .. باید راه حل رسیدن به اون هدفم رو بهم نشون بدی .. باید هدایتم کنی .

    یا باور برادران رایت و یاااا

    چرا ادیسون برای اختراع لامپ آزمایشاتش رو ادامه می داد !!؟؟؟ چون باور داشت و میدونست که می شود که راه برای حل این اختراع و این مسعله وجود داره و باید راه حل آنرا پیدا کرد

    کسی که باور داره به جواب هدایت می شود این کلمه رو باید هزار بار به خودم بگم و تکرار کنم تا در وجودم نهادینه بشه . تا کاملا توی ضمیر ناخودآگاهم بچسبه. کسی که باور داره به جواب مسعله و راه حل هم هدایت می شود

    دقیقا در مورد خرید خانه . اکثرا و همه آنچنان باورهای منفی و داغون و مخربی در رابطه با خرید خانه دارند که اصلا حتی فکر کردن بهش رو برات مسخره میدانند و بهت می خندند.. آخه چه جوری?????

    از کجا!????????????

    شاید کسی رو داری و یا شاید گنجی و یا چیزی داری که رو نمی کنی!????

    خلاصه هزار و یک افکار و عقاید و قضاوت های تمسخرآمیز.

    مثلاً یکی از اهداف این تاریخ من همین هست مالکیت و صاحب و ساکن بودن خانه ی دلبخواه و بزرگ و رویایی و جادویی ام هست بعد از چند سال مستاجری و تضادهای پولی و مالی و مستاجری و جابجایی و غیره .. در خواست و هدفم مالکیت و صاحب و ساکن خانه ی رویایی ام هست چون دیگه دوست دارم از مستاجری بیام بیرون و امسال با تمدید قرار داد منزل مسکونی ام به وضوح رسیدم که باید در این زمینه هم خیلی روی باورهایم کار کنم

    خریدن ماشین و غیره … و صدها اهداف ریز و درشتی که هر کدام از آنها رو در لیست اهدافم نوشتم پس یک جهاد اکبر و تمرکز لیزی باید رو خودم داشته باشم تا راه حل ها رو بکمک خداوند پیدا کنم و با کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت و زیبایی ها به خواسته هایم هدایت شوم و تمرکز و توجه کنم

    یکی از اهداف اصلی که خیلی روش تمرکز گذاشتم و از خداوند هدایت خواستم و پرسیدم که. خدایاااا کدامیک از اهداف و خواسته های من جزو واجبات و نیازهای اصلی من هست برای رسیدن به دیگر اهداف و خواسته های دیگرم ؟؟؟

    با تمدید قرار داد منزل مسکونی ام در تاریخ 1402/6/30 شهریور بشدت بخودم تعهد دادم که تا آخر همین امسال من باید مالک و صاحب و ساکن قصر جادویی خودم باشم .. خانه ای که در آن آرامش ذهنی و روحی بیشتری رو تجربه کنم

    خانه ای که در آن استقلال پولی و مالی و مادی و معنوی در حال رشد و پیشرفت رو داشته باشم

    حالا که من فهمیدم که چه چیزی رو می خوام بیام به اون خواسته ام توجه کنم و بگم خدایا من دقیقا اینو می خوام و اون خواسته ام رو تجسم کنم و اونو توی ذهنم بسازم و بسمت اون خواسته ام حرکت کنم

    خدایا خودت دستمو محکم به دستان قدرتمند الهی خودت گره بزن و هدایتم کن و مسیر رو به آسانی سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر نشانم بده که به من کمک می کنه که ببینم و بشنوم و لمس کنم و ببویم آنچه را که باید جذب و دریافتش کنم. با تمام وجودم احساسش کنم.

    خدایا خودت منو بسمت راه حل های درست و مناسبی هدایت کن که از پایه و اساس و با احساس خوب و عالی به خواسته هایم برسم

    خدایا خودت راه حل های درست و مناسب رو به وضوح و به روشنی بر من آشکار و قابل لمس کن و وارد تجربه ی زندگیم کن..

    خانه ای که برام خیر و برکت و نعمت بیشتری داشته باشد

    خانه ای که در آن با آزادی پولی و مالی بیشتری به بی نیازی و توانگری برسم و زندگی کنم

    خانه ای که شادی و شادمانی و کامیابی بیشتری در آن داشته باشم

    خانه ای که سقف وسیعی با آرامش ذهنی و روحی و جسمی و امنیت کامل الهی بالای سرم داشته باشم و خداوند پشتیبان و محافظ و حامی و هدایتگرم باشد

    خانه ای که با بهبودی روابط خانوادگی بیشتر و بهتر و قشنگتری همراه باشه و عشق الهی رو دریافت کنم و تجربه کنم

    خانه ای که کیفیت زندگی بهتر و زیباتر و بیشتری رو تجربه کنم

    خانه ای که در آن با سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و ذهن مقدسم لذت ببرم و خوشحال باشم و در هماهنگی سلامتی کامل باشم

    خانه ای که از هر طرفش بتونم طبیعت زیبای کوه و دشت و سرسبزی و درختان و چشمه و آب و رودخانه و دریا و آسمان پهناور و طلوع و غروب خورشید درخشان این جهان هستی رو ببینم و بشنوم و لمس کنم و لذت ببرم

    خانه ای که نورانی و درخشان و پاک و پاکیزه باشه

    خانه ای که در آن آزادی کامل رو داشته باشم و آزادی انجام عمل کردن هر کاری رو داشته باشم

    خانه ای در مناسب ترین مکان و زیباترین و در بهترین منطقه ی ثروتمند نشین و آزاد و با فرهنگ و مودب و قدرشناسی باشه

    خانه ای که زیبا و بزرگ و وسیع و دلباز و نورانی باشد

    خانه ای که وفور و فراوانی نعمت های بی حد و حساب خداوند رو تجربه کنم

    خانه ای که همسایگان خوب و عالی مثبت اندیش و آزاد اندیش و با سخاوتمند و مهربان و دوست داشتنی و پولدار و ثروتمندی داشته باشم.!!!!

    خدایا شکرت ای یگانه خالق جهان هستی که خودت مالک و صاحب و فرمانروای این جهان هستی و این کاینات هستی و قدرت خلق کردن رو به من داده ای پس با مشیت الهی خودت آسان کن نعمت مالکیت و صاحب و ساکن بودن در خانه ای که تو برام در نظر گرفتی و به اراده ی قادر مطلق الهی همه ی هزینه ها و جزییات آن خانه ی دلبخواهم رو تامین و تعیین کن و آسان کن آسانی دریافت و جذب ثبت با سند قطعی برابر است این خانه ی زیبای رویایی و جادویی ام را بر من رویا مهاجر سلطانی آسان و راحت و زیبا کن. که من لایق بهترین ها هستم و به کمتر از بهترین ها هم رضایت نمی‌دهم چون تو من رو بهترین آفریدی الهی آمین

    خدایاااا آسان کن این نعمت الهی رو بر کسی که با چشمان زیباییش این کامنت منو خونده و اشک شوق و ذوقش برای این درخواست سرازیر شده است و نشانه ای بودم برای دریافت و جذب خانه ی زیبا و قشنگ رویایی ایش و یا روابط عاشقانه ی الهی اش و یا دیگر اهداف زیبایش …. الهی آمین

    خدایااآاا ممنون و سپاسگذارم .. من این درخواست مو در همه ی کامنت هایم خواهم نوشت تا به خودم یادآوری کنم و همچنین به جهان هستی تلنگر بزنم و بهش بگم فکر نکن من حواسم به افکار و باورها و خواسته هام نیستااااااااا … اتفاقا بطور مداوم می نویسم و تکرار و تکرار و تکرار میکنم تا خوده خداوند دست بکار بشه و برام برنامه ریزی و چیدمان کنه که خداوند خودش بهترین برنامه ریزماهر و چیدمان کننده ی زبردست ماهری است..

    خدایاااا شکرت خدایااآاا شکرگذارم شکرگذارم شکرگذارم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: