درباره قانون آفرینش | تقسیم کار با خدا - صفحه 5

147 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1536 روز

    سلام به استاد و مریم جان گرامی و همه دوستان عزیزم

    اولین نکته این بود که وقتی به فایلی گوش میکنیم یک جاهایی که زنگ میخوره تو گوشمون باید فایل رو پوز کنیم و ساعت ها به مبحثی که شنیدیم فکر کنیم تا بتونیم اصول آموزشی استاد رو خوب درک و پیاده سازی کنیم

    نکته دوم اینکه ما باید برنامه داشته باشیم فایل هایی که از قبل شنیدیم رو هم مرور مجدد کنیم چون ذهن ما فراموشکار هست و آگاهی ها نیاز به ریویو شدن دارن تا مجدد به مسیر درست برگردیم

    نکته سوم خداوند دارای قدرت بی نهایت است و بخشندگی بی حساب به همین دلیل ما باید با خداوند تقسیم کار کنیم

    نکته چهارم اینکه مهاجرت انسان رو ثروتمند میکنه و مانند استاد که مهاجرتش به قم باعث شد کلی زندگیش بهبود پیدا کنه و بعد مهاجرت به تهران باعث شد زندگی فوق العاده تر بشه و در مرحله بعدی مهاجرت استاد به اروپا و آمریکا باعث شد زندگی فوق العاده عالی تر رو تجربه کنه و این نشون میده که مهاجرت چقدر پتانسیل بالایی برای بهبود زندگی داره و مهاجرت باید برای پیشرفت کردن باشه یعنی شرایط فعلیت رو خوب ساختی برای بهتر شدن مهاجرت میکنی و این نوع کار هست که یک ورژن بهتر از ما میسازه و آمریکا هم دلیل رشد و پیشرفتش این هست که اغلب افرادی که در آمریکا هستند مهاجرین هستند که حرکت کردن و رفتن و پیشرفت کردن

    نکته پنجم این هست که چه کسی مهاجرت میکنه؟ کسی که ایمان داره به خدا و ایمان داره که خدایی هست که در غربت و در شهر جدید و در کشور جدید روزی رسانش هست و بهش کمک میکنه و بهش نعمت میده

    نکته ششم نوع درخواست ها و تعاملاتمون با خداوند نشون میده که چقدر ناخالصی داریم در توکل کردن به خداوند و چقدر از خداوند میخواهیم و متوقع هستیم و چقدر روی بندگان خدا حساب می کنیم

    نکته هفتم توقعمان از خداوند را تا بی نهایت ببریم بالا توقعمان از نزدیکان و آدم ها تا بی نهایت بیاریم پایین و روشون حساب نکنیم

    نکته هشتم بحث تقسیم کار کردن با خداوند هست. یک خط میکشیم و مینویسیم کارهایی که من باید انجام دهم (از کارهای کوچک شروع کنیم) و در قسمت بعدی مینویسیم کارهایی که خداوند انجام میدهد. مثلا من این تمرین رو انجام میدم که خدایا مطالعه کردن و تولید آموزش با کیفیت در کار با من آوردن مشتری و مخاطب و تاثیرگذاری بالا با تو. مطالعه و تحقیق کردن با من دادن ایده‌های ناب برای کسب و کار با خدا. اینطوری با خداوند در کارهامون تقسیم کار میکنیم و میبینیم که خوب انجام میشه. ابتدا باید با کارهای کوچک شروع کنیم در طول روز در دفتر To Do List که پیشنهاد میکنم خریداری کنید کارهایی که من باید انجام بدهم را مینویسم مثلا رفتن به اداره جهت حل مسئله مالیاتی با من در قسمت بعدی مینویسم انجام شدن صحیح کارها و آمدن دستان مهربان خداوند که در این مسیر کمکم میکنند با تو. یعنی عشق و حال رو من میکنم کارهای مهم رو خداوند انجام میده.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    mahboube zamani گفته:
    مدت عضویت: 1106 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    فتح و فتوحِ من تویی،

    یارِ قدیم و اولین️

    سلام، یه سلام گرم، صمیمی، پراز عشق، و پر از شکرگزاری خدمت استاد دل ها و مریم جان عزیزم و دوستای عزیز و همسفرم هرجا هستید سلامت، تندرست و پر از عشق و محبت باشید.

    ی بارون خوشگلی داره میباره چشاتونو ببندید تجسم کنید کنار من و این بارونید داره شرشر بارون میباره یه پرنده تو حیاط داره میرقصه و پرواز میکنه میری زیر بارون و توهم شروع میکنی رقصیدن چشاتو میبندی و میگی شکرت خدا شکرت خدای من شکرت و بخاطر همه این نعمتا داری شکرگزاری میکنی و خدا ی نور سفید تو اسمون شکل یک لبخند و تو کیف میکنی که خدا هم حالش با حالت خوب…..

    داشتم فایل قبلو نگاه میکردم نمیدونم شاید بالای ده بار دیدمش بعدش بارون اومد محو بارون شدم لذت میبردم و ی چی ناخوداگاه بهم گفت محبوبه نشستی چرا نمیری شکرگزاری نمیکنی و تشکر از سرورت بخاطر بارون و این حال خوب شروع کردم به شکرگزاری و نوشتن تا جایی که همراهش اشک ریختم و هی میرفتم بیرونو می اومدم و مینوشتم گفتم خوب من که کامنتی نذاشتم برای فایل قبل کلا کم کامنت میزارم خیلی کم، گفتم بزا شکرگزاری رو تو فایل قبل بنویسم الله اکبر تا اومدم تو سایت دیدم فایل جدید اومده اونم چی قانون افرینش اونم تقسیم کار با خداوند نمیدونم شمای که این کامنتو میخونی مثل من دگرگون و منقلب شدی یا نه اما قبلش که حال منو بفهمی شکرگزاری که نوشتمو اینجا برات میزارم بخونش بدون اینکه بدونم فایل جدید اومده و محتواش چیه وهنوزم نه فایلو دیدم نه کامنتی خوندم تا دیدم الله اکبر این فایل و کامنت و قبلش شکرگزاری من یک هدایت یک نشونس که خدا گفت محبوب ببین تو سمت خودتو انجام دادی منم انجام دادم این فایل این مهر تایید که محبوبه تو شکرگزار باش من دنیارو مسخرت میکنم شکرگزاریو بخونیم:

    (خدایا برای این خان نعمتت این بارون پر از نعمت پر از ثروت پر از درس پر از توحید الهی هزاران بار شکرت یا الله شکرت برای قطره قطره این بارون خدایاشکرت برای پرنده ای ک تو این هوا پرواز میکرد و رقص شکرگزاری میکرد زیربارون، خدایاشکرت برای این هوای سرد بارونی و زیبا ک حس تولد ب ادم میده خدایا شکرت برای ابادانی و تمیزی شهر الهی هزاربار شکرت برای سرسبزی و سیراب شدن زمین اخ که این بارون این هوا این اسمون این ابرا خود خود معجزه، خود خود لبخند و مهربونی خداست یا الله هزاران بارشکرت برای وجود سالم و حال عالی که باهات تو این بارون دارم خدایا شکرت برای این صدای شرشر بارون که دلنواز که یک موسیقی فوق زمینی خدایا شکرت برای این قطرات که وقتی میان رو زمین یک سمفونی بی نظیر خلق کردن خدایا این بارون عالی اومده برفم که میاد به حول و قوه خودت یا الله شکرت برای زندگیم برای وجود سالم برای این انگشتا و دستای که سپاسگزاری وجود بی انتهاتو میکنن خدایا شکرت که حال دلم باهات خوب و این حالو با این بارون و نعمت هی بهتر و بهتر کردی یا الله من نمیدونم چه راهی برم کدوم مسیر من توکل میکنم و کار میکنم تو خودت مسیر درستو نشونم بده تو خودت هادی باش تو خودت راه بلدم و مسیریابم باش تو خودت ببرم هرانجا که برام بهتر یا الله نمیدونم چی خوب چی بد تو خودت میدونی چی خوب پس بهترینو سر راهم قرار بده یا الله هدایتم کن به مسیر درست به راه راست ب راه کسانی که به ان ها نعمت دادی نه ان های ک غضب کردی یا الله قلبم برات داره میزنه چشام اشکی اخ نمیدونی چقد وقتای ک تو مسیرتم و سپاسگزارتم حالم عالی قلبم رو هزار و چقد ذره ذره بدنم میخواد شکرتو بگه و دوست دارمو فریاد بزنه الله جان شکرت برای این چشمای که دادی که ببینم بارونو زیبایی رو، نوشتن این کامنتو خدایا دلم سمت تو دستم تو دستات دستامو بگیر ببرم تا اوج ببرم و رهام نکن ببرم و بهم زندگی ببخش، ابادانی بخش، خدا هر لحظه نشانه بفرست که از مسیر الهیت دور نشم خدایا اونی که تورو داره و به دستت اورده دیگه چیو گم کرده واقعا چی میخواد به دست بیاره اخه تو همه چیزی، همه کسی، همه همه ای عاشقتم معبودم، عاشقتم ربم، عاشقتم یگانه خالقم، عاشقتم رفیق و شریکم، همه چیزیم تویی و لاغیر) خدایا چه میکنی با من تو چقد عشقی دوست دارم.

    حالا بعد کامنت من مثل من کامنت نسرین عزیز و فایل رو ببینید الله اکبر فقط شکرت هزاران بار ای ذات مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    محیا گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    بنام خداوند بخشنده وهاب و روزی دهنده

    سلام به چراغ راهنما و نور زندگی من ، سلام به فرشته قلب من ؛ سلام به استاد نازنینم

    سلام به بانوی مهر و دوستی ؛ نازنین مریم دوست داشتنی

    استاد جانم ؛ تو چنین خوب چرایی ؟

    قلب و گوش من با شنیدن صدای شما آروم میشه ، الهی من قربون اون حرف زدنت برم

    درس هایی که از این قدم گرفتم ؛

    شما قبل از اینکه مهاجرت کنی ، تو فایل هات اشاره داشتی و گفتی من مهاجرت میکنم و از ایران میرم و دقیقا همین کار رو کردی

    إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ ۖ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ ۚ

    قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا ۚ فَأُولَٰئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِیرًا

    آنان که فرشتگان، جانشان را در حالی که ظالم به خود بوده‌اند می‌گیرند، از آنها پرسند که در زمین چه کار بودید؟

    پاسخ دهند که ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن هجرت کنید؟! و مأوای ایشان جهنم است و آن بد جایگاه بازگشتی است.

    در مهاجرت ، پتانسیلی هست که باعث میشه انسان رشد کنه و ثروتمند بشه ؛ نمونه واضح این قضیه خود من هستم . تا زمانی که مهاجرت نکرده بودم ، تکیه گاهی بنام همسر و پدر و دوست و رفیق داشتم ، اما بعد مهاجرتم ، تمام این تکیه گاه از بین رفت و من مجبور شدم که خودم حرکت کنم

    من تو جریان مهاجرتم خیلی اذیت شدم ، خیلی تنهایی و غربت و بی پولی رو دیدم که بخاطر باورهای اشتباهم اتفاق افتاد ، اماخدا رو شاهد میگیرم که اگر صدبار دیگه بمیرم و دوباره زنده بشم ، دوباره و دوباره همون شهر و زندگی و چهره و همین مسیر رو انتخاب میکنم

    از وقتی مهاجرت کردم ، به اندازه صد سال بزرگ تر شدم ، تجربه های زیادی رو به دست آوردم ، نواقص و ضعف هام رو بهتر شناختم ، نقاط قوتم رو بهتر متوجه شدم ، آرزوها و خواسته هام شفاف تر شده

    اتفاقات خیلی عجیبی تو زندگیم افتاد ، با آدم ها ، شرایط و ایده هایی آشنا شدم که حتی توی رویاهام هم نمیگنجید

    این شرایط من و وادار کرد تا فکرم رو به کار بندازم و باورهام رو غربال کنم و پیش برم . پاشنه آشیلم خیلی بهتر خودش رو نشون میده و راحت تر میتونم حلش کنم

    مریم نازنین به باور قدرتمندی درین فایل اشاره داشتند که توحیدی ترین باوری هست که تا به الان دریافتش کردم ؛

    خداوند انرژی مطلقی ست که هم صاحب قدرت نامحدوده ، و هم صاحب بخشندگی بی حساب …و ترکیب این دو ، ترکیبی جادوییست و اگر من / محیا جان / بتونم این خدا رو در وجودم با این ویژگی ها ایجاد کنم ، از هر ابزار دیگه ای بی نیاز میشم و اسلحه قدرتمندی بنام توحید همراه منه

    استاد جان من ، عزیز مهربان من ، یار غار تنهایی من ، من انقدر رشد میکنم تا بتونم با سری بالا و با نتایجم بیام آمریکا دیدنت :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم

    وهمه دوستانم دراین سایت مقدس

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت یک روزعالی وبی نظیروبارانی دیگرکه باقطره قطره بارانش اشک شوق بریزم وشکرگویم لحظاتی راکه می توانم دراین سایت مقدس باشم وامروزدراین مدارقراربگیرم واین حجم ازاحساس وحال عالی راتجربه کنم وباصدای آرامش بخش مریم جونم فضای ذهن وقلبم راروی دریافت آگاهی ها بازبگذارم وعالی تر به درس های امروزم عمل کنم.

    این شناخت قطب نمای درونمان هم که چقدرکارایی عالی دارد،خیالمان بابت همه چیزراحت شده اینکه وقتی آرام آرام درونت رامی سازی وبه صلح واقعی باخودت می رسی دیگرتمام نگرانی هاودلواپسی هاازصفحه ذهنت پاک می شوندوتمام فضای ذهن وقلبت راخداوندتسخیرمی کند،خواسته هایکی پس ازدیگری باهدایت هادرزمان ومکان مناسب باایده هایی که الهام می شوندتحقق می یابندوآن تقسیم کارباخداونداست که تمام وجودت رابه آرامش تبدیل می کندومن به لطف خداوندواستادعزیزم تمام سعی خودراهرروزانجام می دهم که روزم بااحساس وآرامش عالی وپرازانرژی مثبت کلیدبخورد.

    آن قدرخودم رالایق بندگی خداوندبدانم تابتوانم تمرکزکنم روی رفتارهاوکلام به کلام استادش که خداوندخودبه سمت ایشان هدایت نمودواین هرروزملکه ذهنم شد: بایدکه جمله جان شوی تالایق جانان شوی ومن باصبوری دراین جاده سرسبزوتوحیدی باتفسیرزیبای استادم ازقرآن کریم چه آگاهی های نابی دریافت کردم وچقدربیشترخودرالایق یک زندگی بهشتی دیدم.

    ازشروع تابه امروزمعنی تکامل درهمه چیزرادرک کردم وآگاهانه به پیش رفتم وباتوجه به همان فاصله فرکانسی تاخواسته ها،ابتداآرام وبعدنتایج راتصاعدی دریافت کردم، خواسته ای حذف نشدبلکه هدفمندتردنبال شدولی انتظار اجابت شدن مارابه الهامات ترغیب کردکه فارغ ازهرنتیجه ای ماکاردرست راباهدایت خداوندانجام داده ایم وهرچه اتفاق بیافتدخیراست واین وسط رشدوپیشرفت کرده ایم وبازهم ادامه دادن وباقدرت ایمان وتوکل بیشترهم ادامه دادن چون ازدرون می دانی که راه راست ودرست راپیش گرفته بودی وخیالت راحت است وآن قدرت لایتناهی خودش سرنوشت راعالی رقم می زند،همیشه سهم من دریافت الهامات بااحساس عالی وبعدهدایت به سمت خواسته هاوخدامی داندچه معجزاتی دریافت کرده ایم ومعجزه همین لحظات زیبای بارانیست که سهم مان شده و دیدن این همه خیروبرکت وعزیزدلی که ازپشت پنجره اورامی بینم که درمغازه رفته ودیوارهای آن رارنگ می زندومن هم خداروشکرمی گویم چون که خداوندبه وقت معجزاتش راجاری می کندوفقط همیشه به این نکته توجه دارم که بازهمه چیزمتعلق به خوداوست فقط من بایدبندگی کنم وقدراین معجزات رابدانم ازبدن سالمی که دارم سلول به سلولش تااین زندگی سراسرآرامش وآسایش تااستادی که به شدت کافیست تامن همیشه طعم خوشبختی رادرتمام زمینه هابچشم وبه قدرتی ایمان بیاورم که برای عملی کردن هرچیزی کافیست …….

    بله ای جانم به استادم که ازاول افتخارآشنایی باایشان هرچه بیان کردند،به عالی ترین شکل ممکن خداوندبه ایشان ارزانی داشتند،واااای دیگرحجت برمن نوعی تمام شده است ،بهشت همین جاست نزدیک ترازرگ گردن ….

    خدایابابت لحظه لحظه نفس کشیدنم توراشکر…..

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم و استاد شایسته عزیزم

    رفیق های من، دوستان الهی و در مسیر توحید من سلام

    سلام به روزهای تحول زندگی من…

    فصل پنجم از “روز شمار تحول زندگی من” رو نظاره گر هستم که داره یواش یواش صفحات با قدم ها و آگاهی ها و خبرها و اتفاقات دوستان و حتی خوده من پر میشه. اونم در حالی که من هم در فصل جدیدی از زندگی ام قرار دارم و باید بتونم این مسیر تحول رو ادامه بدم تا به جایی برسه بگه بُمب و بترکونم و دیگه شکل و فرم خودمو و زندگی ام تغییر کنه.

    اینا رو برای خوودم ردپا میگذارم منی که این روزها خدا داره واضح باهام حرف میزنه یعنی خدا همیشه داره واضح حرف میزنه من تازه دارم یادمیگیرم شنیدن و دیدن نشانه ها رو، دارم یاد میگیرم دنبال کردن هدایت ها رو. دارم یاد میگیرم سرسپرده ی هدایت ها و راهنمایی های اون باشم. دارم سعی خودمو میکنم با ذهن و عقلم رو خاموش کنم و قلبم رو روشن کنم تا ببینم تا بشنوم. مهرها و زنگارها و مانع هایی که باعث میشه با تردیدها و ترس ها و سردرگمی ها نبینم و نشنوم رو از وجودم دور کنم و ازشون رها بشم و به تنها چیزی که وابسته بشم خدا باشه. فقــط خدا…

    اره این روزا دارم فکر میکنم یک قدم بهت گفته شد و انجام دادی و در حد و اندازه ی خودت هم نهایت تلاشت رو کردی و تونستی طبق قوانین احساست رو خوب نگه داری و پیش بری و بعد اون اتفاق در اون لحظات هم با نهایت کنترل ذهنی که تمرین کردی و یادگرفتی رو هم اجرا کردی. یاد گرفتم رها بودن از نتیجه و فارغ از نتیجه عمل کردن رو، یادگرفتم که متمرکز باشم روی یک خواسته و هدف و تمام تمرکزم روی هدف و خواسته ام باشه، تمرین کردن تا اصل رو از فرع تشخیص بدم و خودمو در مسیر درست نگه دارم. یاد گرفتم تا برای اینکه ببینم جهتم درسته به قطب نمای قلبم نگاه کنم. یادگرفتم توکل یعنی چی به عوامل بیرونی نچسبیدن یعنی چی. توحیدی عمل کردن حتی تو درس خوندن رو تا حد کوچولو اما خوبی درک کردم. اینکه به خودمم غّـره نشم، روی عقل و هوش خودمم حساب نکنم و یادم باشه همه اینا از آن اوست و بدونم چرا باید اعتبارش رو بدم به خدا و به خودِ فراموشکارم هی یادآوری کنم تا این مورچه های ریز شرک تو وجودم برای خودشون جفتک نندازن. یاد گرفتم تا از من حرکت باشه و به بقیه اش کار نداشته باشم و خداست که از هزاران طریق به همین حرکت کوچیک همین قدم کوچیک من برکت میده. یاد گرفتم تکرار کنم مرور کنم تمام موفقیت های ریزم رو ببینم ولی بازم به خودم یادآور بشم اینا اعتبارش مال خداست و تنها کاری که من کردم اینکه ذهنم رو کنترل میکردم و روی ذهنم کار میکردم و بقیه اش هر چی بوده و نبوده و همه اتفاقات این مدت همه اش هدایت های اونه.

    دیشب یکهو به ذهنم از هدایت یک مفهوم کامل تر ی اومد تا جایی که یادمه مینویسم. اینکه هدایت کاری نیست که خدا انجام بده یعنی اصلا خدا کاری انجام نمیده فقط شاید نظاره گره. هدایت یعنی خودتو هم مدار میکنی با یک خواسته و طبق قوانین ثابت الهی و قانون مدارها و هم فرکانسی ها جهان ادم ها و شرایط رو به سمت تو یا تو رو به سمت اونا میبره. یعنی تو خودت رو هربار که هماهنگ تر میکنی با قوانین و از قوانین در زندگی ات به درستی عمل میکنی قانون هم بی نقص کار خودش رو انجام میده و تو رو بدون خطا با اتفاقاتی مواجه میکنه که با شرایط موجودت هماهنگه. و اینطوری میشه که انگار فرمان و جهت زندگی مون اینور اونور میشه و انگار داریم هدایت میشه.تو ذهنم الان جریان یک رودی رو دیدم که داره از یک مسیری مثلا بین دره ها و کوه ها به سمت سرازیری حرکت میکنه و یک جریانی هست ک این رود داره از یک جهتی به جهت دیگه مثلا از جهت چپ به راست. از جهت کوه به دریا. فقط کافیه تو در مسیر این جریان باشی و طبق قوانین حاکم بر آب و قوانین جهان تو در مسیر این جریان پیش میری و هدایت میشی به سمت دریا.حرکتی به سمت دریا میشه همون هدایت. هماهنگ شدن با جهت رود و با اون هم قدم شدن میشه هدایت. آسان شدن برای اسانی ها میشه هدایت، قدم هایی که بهت الهام میشه و ایده هایی که با شرایط اکنونم هماهنگه برمیدارم یعنی خودمو در مسیر این جریان بی انتها قرار میدم و میشه هدایت. اصلا هدایت همیشه هست همیشه بوده و خواهد بود و هیچ وقت قطع نمیشه باید اگر قطع شدم ببینم اشکال کار چیه. اشکال کار هم قطعا منم، درون منه، فرکانس ها و رفنارهای ناشی از باورهای منه. خب پس من خودمو آماده میکنم چطور با زلال تر کردن خودم و هماهنگ تر شدن خودم با این جریان همیشگی هدایت الهی. با یان سیستم و قانین با خــداوند.

    چند روزی بود انگار بیکار شده بودم و حتی نمیدونستم از خدا چی بخوام که برام چیکار کنه و اصلا سهم خودمم نمیدونستم. دقیقا روزی که این فایل رو دیدم به تخته ی روی اتاقم که اینو نوشتم:

    (( خــدایا فقط از تو یاری میجویم تا با رامش و اطمینانی که به قلبم میدی فقط تمرکزم به 1% سهم خودم باشه. خــدایا “هدایتم کن فقط بندگی خودمو بکن با عشق..

    بقیه اش به من چه…(قول دادی انجام میدی.)))

    و دقیقا صبح کلمه 1% سهم خودم اصلا چشمک زد و روی این کلمات قفل شدم و به خودم گفتم فهیمه تو الان سهمت چیه، تو الان باید چیکار کنی. انگار دنبال سهم خودم میگشتم تا بتونم سهم خدا رو بهش بدم یعنی ازش بخوام چون واقعا چیزی زیادی ازش نتونستم بخوام جز اینکه بهش گفتم بگو الان قدم بعدی چیه و من باید چیکار کنم.وای خدای منن تا شب چقدر شگفت زده شدم. با تماس ها، با همین فایل ارزشمند، با ایده ها با همین فکرایی که به ذهنم اومد و باید سر وسامان شون بدم.

    و یک چیز دیگه که به ذهنم زد اینکه من وقتی میتونم از خدا درست بخوام که خودم درست بدونم قراره چیکار کنم و چه اتفاقی بیفته.اصلا واضح باشه خواسته ام و اینکه در مسیر یک حرکتی باشم تا برکت ها و سهم خودش برام اجرا کنه.همینطور بیکار نباشم و فقط مشغول فکرکردن یا مثلا روی ذهنم کار کردن نباشم.باید حرکتی،کاری،قدمی چیزی از من باشه تا این جریان هدایت و سهم خدا هم ایجاد بشه.

    خدایا شکرت من هم اکنون در روند تحقق خواسته ها هستم و منو اجابت میکنی هر لحظه.

    خدایا شکرت که بهم گفتی تقسیم کار و سهم خودت و خودم اینجوری مشخص میشه.

    خدایا شکرت که از طریق دستان بی نهایتت و زبان بقیه چیزهایی که من باید انجام بدم و قدم بعدی رو بهم واضح نشون دادی.خدایا شکرت که منو آسان میکنی برای آسانی ها منو آماده تر میکنی برای دریافت برای درک خودت و قوانیت. کمکم میکنی تا فکرت رو بخونم.خودت راز خوشبختی و موفقیت رو بهم میگی.خودت پازل های گنگ رو قطعاتش رو دستم میدی و میگی برو برو بنده ی من این قطعه رو بزار سرجاش وقتی اون قطعه که دادم دستت رو گذاشتی سرجاش قطعه بعدی هم میاد دستت. پس برو بنده ی من که داری تازه تاتی تاتی یاد میگیری. برو حتی اگر افتادی و زخمی هم شدی بازم بلند شو و همون تیکه دستتو روو بزار سرجاش و من بازم بهت جایزه میدم و حتی اینقدر مهربونی که وقتی هم میفتم منو تشویق میکنی دستم رو میگیری،برام دست میزنی انگیزه میدی میگی پاشو ماشالله پاشو برو انجام بده تو میتونی. وقتی هم در حین راه رفتن بین این همه خط و خطوط گیج و منگ میشم و برای زمانی دور خودم میچرخم میگی چشم هاتو ببند یک لحظه ارام باش، نفس عمیق بکش بشین و بعد دوباره بدون اینکه سرت گیج بره به مسیر نگاه کن مسیر درست برات چراغ میده و تو آروم باشی میبینی و بعد ادامه بده. عجله نکن. این بازی و بازی یعنی لذت بردن. اگر هم توی بازی گیج شدی من برات دوباره قوانین بازی رو مرور میکنم. نشانه میفرستم تا از سردرگمی و سرگیجه دربیای.

    من تو حالت سردرگمی و سرگیجه بودم توی این بازی زندگی و خدا چقدر سریع بهم یاد داد چطور از این حالت بیرون بیام.

    نمیدونم اینا چی بود نوشتم. اومدم فایل رو دوباره برای بار چندم بشنوم و پلی کنم و سعی کنم نکته برداری هامو بیام اینجا به عنوان ردپا از مسیر تحول بنویسم. باورت میشه فهیمه حتی خدا گفت بیخیال الان نیازی نیست فایل بشنوی فقط بنویس و چشمات ببند تا بیشتر از گیجی در بیای و بدونی تمام امروز چطور با قدرت به سمت و جهت درست حرکت کنی. خداجونم عاشقتم عاشقانه میپرستمت که اینقدر هستی، اینقدر با منی، اینقدر تمام منو سرشار از خودت میکنی و خودت منو در آغووش خودت میبری و اینقدر با من مهربانی و به منم یاد میدی اینقدر به خودم سخت گیر نباشم و با خودم مهربان تر باشم و حتی توقع ام رو از خودم بیارم پایین و توقع ام فقط از تو باشه فقط متوقع باشم نسبت به تو…خدایا منو متوقع کن به خودت و منو آسان کن برای خودم و خودت….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 815 روز

      بنام خداوند بخشنده ی مهربان ”

      سلام و درود بر خواهر زیبا اندیشم ”

      سلام بر جواهر ارزشمندم ”

      سلام بر نگار من ”

      سلام بر گل همیشه عاشق ”

      سلام بر فرشته بی نظیر ”

      حال دلت عالی

      و متعالی ”

      کامنت زیبا تو خوندم و کلی لذت بردم و چقدر خوب قوانین رو مرور کردی ”

      واقعا اگر همیشه تکرار نکنی ، قوانین رو …

      میری تو در و دیوار …

      این روزا که بحث انتخابات مجلس هستش مخصوصا این قسمت که ما هستیم. واقعا اگر تمرکز نداشته باشی .پرت میشی ” و معلوم نیست سر از کجا در بیاری !!!؟؟؟

      خوشحالم با استاد گرامی و دوستان بی نظیرو بهشتی ام هستم و از این گنج های ناتمام و بی نهایت، دارم استفاده میکنم .

      اگر قبلا بود کلی ذهنم درگیر میشد. حالا که فکر میکنم قبلا چقدر تو حاشیه بودم .

      مرسی که نوشتی ، نه خسته

      دختر بهشتی ”

      سمت خودتو انجام بده ، و همه رو به اون بسپار ”

      الهی که همیشه تنتون سالم باشه .و عاقبت به خیر باشید”

      عشق الهی درونت جاری باشه ”

      و با عشق در روند خواسته هات باشی ”

      الهی” هم سو بشی با کائنات ”

      روزتون زیبا ”

      در پناه الله ”

      لحظه هاتون شاد شاد ”

      دوست دارم و عاشقتم ”

      دختر بهشتی و بی نظیر ”

      فهیمه پژوهنده “

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سلام به شما دوست ارزشمند و پر از عشق و محبتم

        سلام به سید عظیم عزیز و پر از ذوقم

        سال نو رو به شما با عشق تبریک میگم .

        و براتون آرزو میکنم که امسال بهترین سال زندگیتون باشه و هر سال بهتر از امسال باشه براتون.(این بهترین آرزو که از استاد عزیزم یادگرفتم و جمله ایی جز این امروز به ذهنم نمیاد.)

        واقعا سپاسگزارم برای وجودتون

        سپاسگزارم برای تمام ردپاهایی که برام گذاشتین و توی سایت از خودتون به جا میگذارید.

        واقعا سپاسگزارم ازتون برای اینکه اینقدر زیبا مینویسید و توجه میکنید به زیبایی ها و میتونم بگم شما یک “شکارچی زیبایِ زیبایی ها” هستید.

        سید عظیم عزیز چقدر الان که برای بار چندم بعد چند هفته کامنتتون رو خوندم لذت مضاعف ترری بردم.باورتون میشه چقدر این کامنت هاتون ناب و عالی میشن گاهی که بی هوا آدم میاد و میخونه شگفت زده میشه.

        اینکه نوشته بودید:

        “و چقدر خوب قوانین رو مرور کردی ”

        واقعا اگر همیشه تکرار نکنی ، قوانین رو …

        میری تو در و دیوار …”

        واقعا چقدر این یادآوری ها خوبن چقدر لازم دارم بارها بشنوم و بخونم و بنویسم:

        “سمت خودتو انجام بده ، و همه رو به اون بسپار ””

        این روزا من وسط خانواده ایی که ازشون یادگرفتم تو حاشیه برم و چقدر نقاط ضعف و ضعف های شخصیتی خودمو بیشتر این روزا دیدم و دارم سعی میکنم اصلاح کنم.

        منم شما رو دوست دارم دوست عزیز و گر از عشق و ارزشمندم

        منم به شما با عشق احترام میزارم و براتون کف میزنم و میگم ماشالله به تعهد و اینکه اینقدر خوب داری از قوانین به نفع خودت استفاده میکنی حتی در شرایطی که در تضادها و موضوعات به ظاهر ناخوشایند قرار میگیری. و این کار ماست که بتونیم در این شرایط متفاوت تر از قبل خودمون عمل کنیم.

        سپاسگزارم برای تمام وجودتون برای تمام حضور و عشق هایی که اینجا پراکنده میکنید.

        همه پریشانی های تو فقط و فقط وقتی آغاز میشود که فراموش میکنی که لایتنهاهی هستی.

        وقتی سقوط میکنی که از اصل خود،….دور میشوی….

        بازهم سپاسگزارم که برام نوشتین و مینویسن.

        خداروشکر برای این فرضت نوشتن.

        خداروشکر برای این فرکانس ها و عشق ها

        ارادتمند شما فهمیه پژوهنده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سلام به شما دوست ارزشمند و پر از عشق و محبتم

        سلام به سید عظیم عزیز و پر از ذوقم

        سال نو رو به شما با عشق تبریک میگم .

        و براتون آرزو میکنم که امسال بهترین سال زندگیتون باشه و هر سال بهتر از امسال باشه براتون.(این بهترین آرزو که از استاد عزیزم یادگرفتم و جمله ایی جز این امروز به ذهنم نمیاد.)

        واقعا سپاسگزارم برای وجودتون

        سپاسگزارم برای تمام ردپاهایی که برام گذاشتین و توی سایت از خودتون به جا میگذارید.

        واقعا سپاسگزارم ازتون برای اینکه اینقدر زیبا مینویسید و توجه میکنید به زیبایی ها و میتونم بگم شما یک “شکارچی زیبایِ زیبایی ها” هستید.

        سید عظیم عزیز چقدر الان که برای بار چندم بعد چند هفته کامنتتون رو خوندم لذت مضاعف ترری بردم.باورتون میشه چقدر این کامنت هاتون ناب و عالی میشن گاهی که بی هوا آدم میاد و میخونه شگفت زده میشه.

        اینکه نوشته بودید:

        “و چقدر خوب قوانین رو مرور کردی ”

        واقعا اگر همیشه تکرار نکنی ، قوانین رو …

        میری تو در و دیوار …”

        واقعا چقدر این یادآوری ها خوبن چقدر لازم دارم بارها بشنوم و بخونم و بنویسم:

        “سمت خودتو انجام بده ، و همه رو به اون بسپار ””

        این روزا من وسط خانواده ایی که ازشون یادگرفتم تو حاشیه برم و چقدر نقاط ضعف و ضعف های شخصیتی خودمو بیشتر این روزا دیدم و دارم سعی میکنم اصلاح کنم.

        منم شما رو دوست دارم دوست عزیز و گر از عشق و ارزشمندم

        منم به شما با عشق احترام میزارم و براتون کف میزنم و میگم ماشالله به تعهد و اینکه اینقدر خوب داری از قوانین به نفع خودت استفاده میکنی حتی در شرایطی که در تضادها و موضوعات به ظاهر ناخوشایند قرار میگیری. و این کار ماست که بتونیم در این شرایط متفاوت تر از قبل خودمون عمل کنیم.

        سپاسگزارم برای تمام وجودتون برای تمام حضور و عشق هایی که اینجا پراکنده میکنید.

        همه پریشانی های تو فقط و فقط وقتی آغاز میشود که فراموش میکنی که لایتنهاهی هستی.

        وقتی سقوط میکنی که از اصل خود،….دور میشوی….

        بازهم سپاسگزارم که برام نوشتین و مینویسن.

        خداروشکر برای این فرضت نوشتن.

        خداروشکر برای این فرکانس ها و عشق ها

        ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهناز دژبانی مقدم گفته:
      مدت عضویت: 655 روز

      سلام فهیمه عزیزم

      امیدوارم تا الان از سردرگمی که داشتی در اومده باشی

      منم چند روز پیش دچار همین سردرگمی ها شده بودم دنبال یه انگیزه و انرژی بودم برای ادامه دادن

      ایده ها مدام تو سرم چرخ میزدن و نمیدونستم باید چیکارشون کنم و سعی میکنم فقط استراحت کنم از همه چیز دست میکشم و فقط کارهای روزمره انجام میدم و شاید به مدت دو سه روز ذهنمو آزاد میکنم و میام تو سایت دور میزنم .

      وارد مرحله جدید بازی شدم و باید تغییر کنم و متفاوت عمل کنم

      چون در جریان حال و احوال مامانم بودی اومدم خبر بدم که مامانم به کمک واکر و دونفر که هواشو داشته باشن میتونه کمی راه بره . میتونه پای راستشو خودش کنترل کنه و الان داره جلسات فیزیوتراپیشو میگذرونه و خونه خواهرمه تا دوروز به عید میمونه بعدم خواهر دیگم میاد ازش مراقبت کنه .

      همه ی ما واقعا خدا رو شکر میکنیم که مامانم داره کم کم سلامتیشو به دست میاره و روز به روز حالش بهتر میشه من قانون تکاملو تونستم با شرایط مامانم کاملا درک کنم و دیگه هیچ عجله ای نداشته باشم

      به خودم قول دادم تو این فرصت کوتاهی که تا نوروز دارم هم روی خودم کار کنم و هم کسب و کارمو به روز کنم و هم بتونم به تنها هدفی که برای خودم مشخص کردم برسم.

      یه فایل نشانه دانلود کردم و بلافاصله بعدش مقدمه دوره 12 قدم رو دانلود کردم کامنت قبلی که گذاشتم توضیح دادم که چی شد و الان مصمم شدم این دوره رو با ورود به سال جدید خریداری کنم و تمرکزم فقط روی همین دوره باشه . میخوام این یکسال رو متفاوت شروع کنم و نتایج متفاوتی هم برام رقم بخوره . قول دادم به هدفم برسم تا این دوره رو برای خودم جایزه بگیرم .

      این روزا دارم به خواسته هام فکر میکنم به چیزایی که دلم میخواد در آینده برام اتفاق بیفته و مثل یه فیلم سینمایی که ساخته خودمه سعی میکنم هر شب و هر روز و هر لحظه مرور کنم .

      تو این حدود 6 ماهی که من وارد سایت شدم کلی اتفاقای کوچیک و بزرگ برام افتاده که وقتی مرور میکنم یاداوری میشه همه اونها یه روزی خواسته من بوده و بهشون رسیدم ولی توجه نکردم مسیر اینقدر همواره که وقتی به یه خواسته ای میرسی اصلا یادت نمیاد که یه روزی اینو میخواستی برای همین سعی میکنم بیشتر بنویسم هم تو دفترم هم تو سایت .

      امیدوارم سال 1403 برای هر دوتامون متفاوت ترین سال باشه و بیایم همینجا برای هم دیگه تعریف کنیم چی شد که مثل بمب صدا کرد .

      بهترینها رو برات آرزو میکنم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سلام به شما دوست ارزشمندم

        سلام به تو مهناز قشنگم

        واقعا ازت سپاسگزارم عزیزم.

        من کامنت شما رو چند هفته پیش دریافت کردم ولی الان دارم پاسخ میدم. در سال 1403.

        همین ابتدا بــا عــشـق سال نو رو بهت تبریک میگم عزیزم. و همون آرزو و دعای معروف استاد رو برات میکنم که چیزی زیباتر و قشنگ تر از این آرزو به ذهنم نمیرسه. اینکه:

        امسال بهترین سال زندگیت باشه و هر سال بهتر از امسال.

        موقعی که کامنتت بهم رسید من از سردرگمی دراومده بودم، خداروشکر فاصله در اومدن از احساس های بد برام خیلی کم شده و علتش رو میدونم ولی تمرین میخواد و از خودم توقع زیاد هم دیگه ندارم.

        چقدر کار خوبی میکنی و تحسینت میکنم که توی سایت فعالیت داری و میای توی سایت میچرخی و اینکه از خودت برام اینجا ردپا میزاری بارها و بارها منو خوشحال تر میکنی. واقعا ازت ممنونم مهناز جان.

        آفرین که در مرحله دیگه از این بازی زندگی شدی و اینقدر خوب سعی میکنی آگاهانه درست عمل کنی.

        چه خبر خوبی از مامانت و بهبود وضع و حالشون رو برام نوشتی.واقعا ممنونم واقعا خداروشکر برای بهبود و سلامتی که هربار داره براشون بیشتر میشه.

        این کامنتت رو میزارم برای خودم روی منتخبین تا یادمون باشه آخرسال و به یاد هم بیاریم.

        اینکه نوشته بودی:

        میخوام این یکسال رو متفاوت شروع کنم و نتایج متفاوتی هم برام رقم بخوره . قول دادم به هدفم برسم تا این دوره رو برای خودم جایزه بگیرم .

        واقعا آفرین که مینویسی، واقعا این ردپاها چند ماه و چند سال دیگه تو رو شگفت زده میکنه.واقعا تحسینت میکنم و بازهم تشویقت میکنم با همین فرمون پیش برو عزیزم.

        قطعا یک روزی همو میبینیم و مثل یک فیلمی که کارگردان و نویسنده و بازیگراش خودمون و خدا بودیم و خلقش کردیم رو برای هم تعریف میکنیم و قانون رو بیشتر به یاد میاریم.

        باز هم سپاسگزارتم مهنازجونم….

        پیش بسوی “هدفی متفاوت برای سال جدید”

        ارادتمندت فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مهناز دژبانی مقدم گفته:
          مدت عضویت: 655 روز

          سلام فهیمه عزیزم

          چقدر خوبه که اینجا هستی و چقدر خوبه که لحظه ای کامنت مینویسی که من نیاز دارم بشنوم و بهتر تصمیم بگیرم شاید اگه چند هفته پیش برام نوشته بودی تاثیری که الان داره رو نداشت

          واقعا سپاسگزارم دوست مهربونم

          منم سال نو رو بهت تبریک میگم و امیدوارم امسال بهترین سال زندگیت باشه و هرسال بهتر از امسال

          خیلی دلم میخواد امسال متفاوت تر باشم . تمام تلاشمو میکنم ولی این وسطا خیلی اتفاقا میفته که انتظارشو ندارم ازت میخوام کامنتمو تا آخر بخونی و زود قضاوتم نکنی شاید یکم ناراحتت کنه .

          33 سال با یه رویه زندگی میکنی که تازه میفهمی اشتباه بوده و میخوای درستش کنی ولی نمیشه خیلی سخته

          من مغرورم

          من خودخواهم

          من نماز نمیخونم شاید از نظرخیلیا کافرم روزه میگیرم بی نماز فایده نداره

          من بی عرضه ام

          من نمیتونم یه کاریو درست انجام بدم

          من هیچی نیستم

          من هیچ ارزشی ندارم چون پول ندارم چون نتونستم یه لباس نو برای خودم بخرم

          من تنبلم

          من خیلی میخوابم

          من چیزی رو برای خودم نمیخوام و خواسته های من فقط برای اینه که خودمو به دیگران ثابت کنم

          من زندگی نمیکنم و فقط دارم برای یه قرون پول دست و پا میزنم

          از بچگی کار کردم اما هیچی واسه خودم ندارم حتی یه تیکه طلا نتونستم واسه خودم بخرم

          من هنوز خونه پدرشوهرم تو یه خونه 35 متری دارم زندگی میکنم و امسال سال هشتمه

          اینا حرفاییه که من میشنوم آدما مستقیم تو چشم من نگاه میکنن و میگن یا تو رفتارشون با خودم میبینم

          بیشتر از اینا دارم تحقیر میشم ولی یادم نمیاد دیگه که بنویسم.

          میدونم همه ی اینا به خاطر رفتارای خودمه .

          هیچی نشده بود فقط گفتم من خونه خواهرم نمیام چرا چون شوهرش یه روز تو ماشین که داشت منو میرسوند جلو دختر خودش و دختر من هر چی از دهنش در اومد بارم کرد و من فقط سکوت کرده بودم ( یاد گرفتم از اینجا از سایت که سکوت کنم )

          شوهرم گفت تو مغروری تو خودخواهی اتفاقا باید بیای من عصبی شدم خسته بودم هورمونام بهم ریخته بود توقع داشتم درکم کنه نه اینکه بیشتر رو مخم راه بره گفتم تو بی عرضه ای که این زندگی رو برای من درست کردی من این زندگی رو نمیخواستم دعوا شد کتک خوردم

          من خودم همه اینا رو میدونم باید سکوت میکردم ولی نتونستم این امتحانمو رد شدم تا حواسم بیشتر به خودم جمع باشه فرکانس من اینجوری بود من پذیرفتم میدونم همه اینا به خاطر خودمه و باید تغییر کنم

          میگه بشین بنویس خودتو درست کن منم اینجا نوشتم آبروم میره ؟بذار بره اصلا مهم نیست بذار همه ی آدما بفهمن من الان کی هستم چه نقاط ضعفی دارم برای خودم خوبه همین اعتراف کردنم به نظرم شجاعت میخواد که خیلیا ندارن.

          خیلیا تو این روزگار صورتشونو با سیلی سرخ نگه داشتن و با قسط و قرض و بدهی یه زندگی از دید مردم لاکچری درست کردن ، خیلی از همین آدما رابطه خوبی با بچه هاشون ندارن و بچه هاشون بهشون بی احترامی میکنن دیدم که میگم . خیلی از این آدما رابطه خوبی با همسرشون ندارن و فقط حفظ آبرو میکنن جلو مردم . خیلی از این آدما 99 درصدشون برای خودشون زندگی نمیکنن .

          این فقط یه رد پا میمونه از این روزای من ، همین آدما که اینقدر منو تحقیر کردن دو روز دیگه میان میگن وااای دمت گرم مهناز چه کارایی کردی به کجا رسیدی دمت گرم چقدر تلاش کردی الان داری تو بلندترین برج دبی زندگی میکنی این آدما اون زمان ، خونه 35 متری من اصلا یادشون نمیاد حتی یادشون نمیاد چه حرفایی به من زدن یا با رفتاراشون چه احساسی به من دادن

          من راهشو بلدم مسیرمو میدونم حتی میدونم دقیقا چند سال دیگه اتفاق میفته و من شرکت خودمو با همراهی همسرم و دخترم تو امارات ثبت میکنم فقط باید یکم دیگه صبر کنم یکم دیگه مونده . من واقعا برای خودم میخوام خواسته ی قلبی خودمه که برم زندگی تو بلندترین برج دبی با ویو دریا رو تجربه کنم یه لیوان شربت آبلیموی خنک برای خودم درست کنم و برم تو تراسو بشینم رو صندلی و دفترمو باز کنم و این خواستمو تیک بزنم .

          شاهنامه آخرش خوشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            فهیمه پژوهنده گفته:
            مدت عضویت: 2161 روز

            سلام مهناز قشنگم

            سلام دوست ارزشمند و شجاعم

            سپاسگزارم برای اینکه نقطه آبی رنگ رو امروز با اسم و عکس زیبای تو دریافت کردم و منو کلی س.رپرایز و خوشحال کردی.واقعا ازت سپاسگزارم که هستی و اینقدر خوب حواست به خودت هست و حتی اگر در این مسیر زخمی بشی یا بیفتی باز خودتو میتکونی و بلند میشی. واقعا ماشالله واقعا آفرین…

            من کامنتت رو با دقت خوندم و قبل اینکه بخوام ادامه بدم به نوشتن هم رفتم دوباره از اول خوندم و مرور کردم در مورد کامنتت در مورد عکس العمل های تو و آدم ها و جهان خیلی میشه توش حرف زد. خیلی ردپای قانون رو میتونیم توش پیدا کنیم و با هم درس هاشو مرور کنیم.خیلی چیز تو ذهنم میچرخه که بنویسم و واقعا نمیدونم چی بنویسم و چطور. واقعا اینقدر تو ذهنم چیز داره میچرخه گیجم چی بنویسم و فقط دارم مینویسم تا بدونی من تو چه احوالی در حال نوشتنم.

            من یک گوشه ایی از حال رو به پنجره نشستم و صدای پرنده ها از حیاط خونه هم میاد ولی در کل یک سکوتی عمیق حکم فرماست(یخچال هم صداش چندثانیه قبل قطع شد) و من بعد نوشتن ستاره قطبی ام و تمرینم و درخواست هام از خدا اومدم لپ تاپ رو روشن کردم و طبق معمول خواستم به سایت سری بزنم و بعد هدایتی گفتم برم شروع کنم یا دوره هامو یا یک فایلی بزارم و بشنوم و البته گوشه ی ذهنمم تلگرام چک هم بود. خلاصه سایت اومد و دیدم واوووو نقطه آبی رنگ زیبا کنار اسمم داره میدرخشه و گفت بیخیال فهیمه گوشی رو بزار زمین بیا تو لپ تاپ برو دیدگاهی که برات اومده رو بخون منم با عشق و اشتیاق گفتم چشم. واوووو بازم سورپرایز ببین کی برام کامنت گذاشته “مهناز دژبانی مقدم” تا دیدمت گفتم آفرین مهناز، سپاسگزارم مهناز….

            اومدم با عشق کامنتت رو باز کردم و شروع کردم به خوندن.

            “سلام فهیمه عزیزم”

            چقدر خوبه که اینجا هستی و چقدر خوبه که لحظه ای کامنت مینویسی که من نیاز دارم بشنوم و بهتر تصمیم بگیرم شاید اگه چند هفته پیش برام نوشته بودی تاثیری که الان داره رو نداشت

            ببین این جمله ات خیلی توش درس داره برامون. چقدر خوشحالم چقدر ممنونم که نوشتی چقدر سپاسگزارم برای تمام صداقتت برای تمام تیز بینی و دقتت.اصلا میخواد الان اشکم بیاد اینقدر ذوق زده ام از این همه.

            میدونی من همون روزی که کامنت زده بودی هم میتونستم بنویسم اما حسش نبود و بعد الویت هام چیزدیگری بود و گذشت و گذشت تا فرصت مناسبش شد اون روزی که با عشق اومدم پاسخ دادم به کامنتت و چیزایی رو نوشتم و حال وو هوایی بودم که که تو “لازم داشتی”. میدونی کهناز جون من خیلی دارم سعی میکنم هماهنگ بشم با خدا و قوانینش. خیلی دارم سعی میکنم آسان بشم برای آسانی ها(آخه ما اغلب آسان شدیم برای سختی هاو سختی کشیدن ها). خیلی دارم سعی میکنم از استاد جون الکو بگیرم و هدایتی عمل کنم، حتی هدایتی هم بیام تو سایت کامنت بچه ها رو بخونم یا ینویسم. خیلی دارم سعی میکنم سوار بر جریان هدایت بشم. خیلی دارم سعی میکنم که همش از خدا بخوام تا منو در بهترین زمان و و بهترین مکان هدایت کنه. و جالبه وقتی توی مسیر هدایتت قرار میگیری نه تنها برای خودت در بهترین زمان یک کاری رو(مث همین مثال ساده کامنت رو زمانی نوشتم که بهترین زمان بود) میدی بلکه اون بهترین زمان برای کسی هم که خودش رو داره با خدا و قوانین هماهنگ میکنه هم میشه بهترین.

            دقیقا مثل فایل های استاد. اصلا یکجوری بود اون اوایل که فکر میکردم استاد میدونه من چه آگاهی و محتوایی رو لازم داشتم و جوری فایل ها میاد روی سایت که نه تنها برای من و بلکه برای خیلی ها بهترین زمان اومده و هرکسی اون مطلبی که لازم داشته رو استاد به نوعی اشاره کرده که سورپرایز شدیم از این هماهنگی و همزمانی ها. بنظر من این یعنی هدایت خدا،

            این یعنی هماهنگ شدن با قانون خدا،

            این یعنی آسان شدن برای آسانی ها،

            این یعنی در مدار درست قرار داشتن،

            این یعنی به اصل وصل بودن،

            این یعنی عمل به ایده ها و الهاماتی که از طرف خدا گفته میشه.

            این یعنی ما اگر احساس مون رو خوب نگه داریم اگر شاخک هامون رو تیز کنیم و برای دیدن نشانه ها رو تیزبین بشیم، اگر درمدت زمان بیشتری روی خودمون کار کنیم و “اجازه بدیم که هدایت ما رو هدایت کنه.” اون موقع خدا برامون کارهایی میکنه با هیچ برنامه ریزی و زمان بندی اینطور جفت و جور نمیشد. اون موقع است که ما یک قدم خودمون رو برداشتیم و خدا هزاران قدم برمیداره وما رو به سمت خواسته هامون در مقیاس ریز تا بزرگ میرسونه. این عظمت خداست، این قدرت خداست برای اداره ی همه امور در جهان، این یعنی فرمانروا خداست. این یعنی خدا بی خطا میتونه هر چیزی رو به موقع به هرچیزی متصل کنه و منفصل کنه.

            اینا رو که دارم میگم قوانین خداست و میخوام درکم از قانون بیشتر بشه. و همین جمله اول کامنت تو رو میشه با هم حرف ها راجع بهش بزنیم و به یاد بیاریم که خدا چقدر بی نقص همه چیز و همه کس رو هدایت میکنه. تازه غیر از من و تو ببین هدایت هایی که خانم مریم شایسته عزیزو استاد عزیز میشن که کی کامنت ها رو بخونن و تایید کنن و توی سایت منتشر کنن هم خودش یک طرف داستانه. چون میتونست دیرتر یا زودتر این کامنت ها منتشر بشه. اما اینجا اینطوری برای من بهترین جای دنیاست.(من اسم سایت رو برای خودم روی لپ تاپم گذاشتم بهترین جای دنیا) اینطوری که همه ی اتفاقات داخل این سایت از کامنت و فایل و هر چیزی در بهترین زمان و بهترین مکان اتفاق می افته. چون اینجا همه داریم تلاش میکنیم که با اون” تنها بهترین هماهنگ بشیم.”

            خلاصه میکنم و خلاصه حرف من فقط برای یک بخش اول و کوچیک کامنتت هست.

            خدا کمکم کنه تا بتونم چیزهایی که لازمه رو بنویسم و درست کامنتم رو تموم کنم.

            در ادامه نوشته بودی که:

            “خیلی دلم میخواد امسال متفاوت تر باشم . تمام تلاشمو میکنم ولی این وسطا خیلی اتفاقا میفته که انتظارشو ندارم ازت میخوام کامنتمو تا آخر بخونی و زود قضاوتم نکنی شاید یکم ناراحتت کنه ”

            تحسینت میکنم که میخوای امسال متفاوت شروع کنی و تمام تلاشت رو داری میکنی و داری ادامه میدی.و نکته این قسمت و چیزی که من با خوندنش به ذهنم اومد و گفتم همینه. آفرین داری درست پیش میری.

            ^ اینکه تقریبا همه ی بچه ها با این حرف من موافق هستن اینه که وقتی داری خوب روی خودت کار میکنی و کم کم میری که بری به مدارهای بالاتر برای رشد و پیشرفت، میری که به مدارهای درک بالاتر از آگاهی ها و قوانین برسی یک اتفاقات ناخوشایند می افته. اتفاقاتی که به قول تو اصلا انتظارش رو نداری.

            ما اینو از قانون یادگرفتیم که احساس خوب= اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد و چون اغلب سعی کردیم خودمون رو در احساس خوب قرار بدیم، توجه میکنیم به زیبایی ها و نکات مثبت، سعی کردیم خودمون رو بمب باران کنیم با فایل ها و ورودی های خوب واقعا انتظار اتفاق بد نداریم. حالا اینجا چی میشه؟! این جور مواقع میتونیم بگیم شما دم در ورود به مدار بالاتر هستی و جهان مقاومت میکنه. وقتی میخوای تغییر کنی جهان اتفاقات و شرایطی رو رقم میزنه که بیشتر هماهنگه با فرکانس های قبلی تو و تو رو میخواد تو مرحله ومدار قبل نگه داره و اگر ما “با استقامت مون، با ادامه دادن و صبرکردن و این روند رو درست طی کردن هامون” پیش بریم میبینی که تو وارد فصل جدید زندگیت میشی و قطعا یک مدار رفتی بالاتر.

            پس ازت میخوام این تضادها و این مقاومت های جهان تو رو خوشحال کنه نه ناراحت.شاید بگی فهیمه دیونه ایی کی وقتی به تضاد برمیخوره خوشحال میشه!

            من و تویی که قانون رو داریم یادمیگیرم باید خوشحال بشیم.

            به حرف آسانه ولی واقعا کار سختیه و هرکسی از پسش شاید برنیاد. وقتی وسط یک ماجرایی هستی که کلی احساسات بالا و پایین شده، ذهن و روحت خدشه دار شده واقعا کار سختیه بتونی خوب عمل کنی اما توقع بیجا هم از خودمون نباید داشته باشیم و این کار تمرین میخواد و یک مهارته. و این مرحله ب مهارت کنترل ذهن و درک قوانین با سطحی عمیق تر نیاز داره. و اینم تمرین و ممارست میخواد.

            مثلا منی که قبل زودی از کوره در میرفتم و اصلا انتقاد پذیر نبودم و یکسری نقاط ضعف داشتم اصلا نباید انتظار داشته باشم حالا که فهمیدم باید احساس بد نشه، وقتی در شرایطی قرار میگیرم که خشمگین و عصبی میشم بتونم سریع احساس خودمو خوب کنم. نه شاید مثل قبل عمل کنم و بعدش “آخرش” یکهو یادم بیفته وای اشتباه کردم(همین که یادمون میفته و میپذیرم که اشتباه کردیم خیلی خوبه) بعد باز میگذره یک اتفاقی می افته که حالمون رو خراب کنه مثلا عصبانی بشیم خب “وسطــش” یکهو یاد قوانین می افتیم و سعی میکنیم عصبانی نشیم. سعی میکنیم ولی موفق نمیشیم و این خیلی خوبه در این مرحله. بعد یکبار دیگه هم این اتفاق می افته بازم “وسطش” یادمون می افته و اینبار یکم موفق میشیم نزاریم خیلی حال مون خراب بشه و بعد به جایی میرسیم با تمرین کردن و این روند و مسیر تکامل خودمون رو طی کردن که هنوز اول داستان هستیم میتونیم خودمون رو به بیخیالی بزنیم و عصبانی نشیم و اینقدر در این موضوع به مهارت میرسیم و درسش رو یاد میگیرم و تکرار میکنیم که دیگه میبینیم مدت زیادی هست اصلا از شرایطی که بخواد حال ما ر خراب کنه، خبری نیست. اون وقته که یعنی ما خوب روی خودمون کار کردیم. خوب ادامه دادیم و تونستیم بریم مرحله بعد و مداری بالاتر.

            من اینا رو کلی گفتم تا تو اصل قضیه رو بگیری و با هم قانون رو مرور کنیم و به قول استاد عزیز. ما وقتی یاد میگیریم مسئله حل کنیم مثلا مسئله انتگرال و مشتق رو حالا ممتحن هرجور امتحان و سوالی برای ما طرح کنه چون ما بخوبی مشتق و انتگرال رو درک کردیم به راحتی اون سوال رو پاسخ میدیم و از پسش برمیایم.حالا داستان اینجوری جواب دادن منم اینه و دارم جلوی استاد عزیز و برای خودم اول درس پس میدم که اصل رو بگم و خیلی دیتیلی وارد اون موضوعی که گفتی نشم.هر چند اون داستانی که واقعا شجاعانه و با صداقت از خودت و ورودی های ذهنت برام نوشتی کلی ازش میشه باورهای محدود کننده کشید بیرون. ولی حسم میگه دیگه خیلی همه چیز رو من مو به مو بهت نگم و به مسیر تکامل و درک تو دست نزنم. فقط خلاصه وار چیزایی رو میگم و بهشون بیشتر فکر کن و برو دنبالشون عزیزم.

            _ تضادها، مسائل و مشکلات اومدن تا خواسته هامون برامون واضح بشن.

            _ با هر بار حل کردن یک مسئله اعتماد به نفس و عزت نفس مون میره بالاتر.

            _ هر کسی هرجایی هست جای درستشه و هیچ چیز غلط و اشتباهی در این جهان وجود نداره. اگر به ما بی احترامی و تحقیر و تمسخر میشه ما جای درستی هستیم و اگر این چیزا رو نمیخوایم و داریم با این اتفاقات بیشتر میفهمیم که چی رو میخوایم باید توجه و تمرکزمون به خواسته مون باشه نه ناخواسته هامون.

            _ هر لحظه حواس مون باید به احساس مون باشه و سعی کنیم هر بار یک کوچولو احساس مون رو بهتر از قبلش کنیم.

            _ باید ناظر بر افکار و گفتگوهای ذهنی مون باشیم و اگر چیزهایی هست که دوستش نداریم و به ما کمکی نمیکنن با باورهای قدرتمندکننده و باروهای خوب برای خودمون جایگزینش کنیم.

            _اصلا نظر بقیه برامون مهم نباشه. حرف مردم و نگاه مردم برامون مهم نباشه و سعی کنیم توحیدی عمل کنیم.

            _ اعتماد بنفس مون رو ببریم بالا وقتی جایی قراره حرفی بزنیم که درسته و جای مناسبش هست بزنیم.

            _ هر ویژگی شخصیتی و اخلاقی و حتی ظاهری که داریم رو بپذیریم و خودمون رو همونجور که هستیم دوست داشته باشیم.مثلا اگر قدمون کوتاهه یا خیلی بلنده. یا اگر خیلی جدی هستیم یا خیلی شوخ. یا اگر خیلی مغرور هستیم یا خیلی متواضع.

            بنظر من هیچ ویژگی به خودی خود بد نیست و نگاه ما انسان ها و استفاده ما از اون ویژگی ها اونا رو خوب یا بد میکنه. مثلا ویزگی خساست به خودی خود بد نیست. من اینو از ذهنم بیرون کردم که اگر میگن خسیس بودن بده منم تایید کنم من میگم خسیس بودن ویژگی هست که هرجایی نباید ازش استفاده کرد و حدش رو بدونیم و بعضی ها اینقدر از این ویژگی ازش استفاده میکنن که دیگه کلا با این ویژگی اغلب میشناسنش. و نکته دیگه اینه اگر ان شخص با خسیس بودن خودش راحته خب چه اشکالی داره این ویزگی رو برای خودش نگه داره.

            بنظر من مادامی که یک ویژگی مزاحمت یا اختلالی در جهان و ادم ها ایجاد نمیکنه هر کسی مختاره هر ویژگی رو در خودش نگه داره.

            پس بیخیال حرف مردم و من میگم ما باید یاد بگیریم فقط کاردرست خودمون رو انجام بدیم و تامام.

            _ ما نباید کار داشته باشیم بقیه چطورین. ما باید فقط تمرکزمون روی خودمون باشه.

            تمرکز بر آنچه میتوانم بهبود دهم.

            _ ما باید کسی رو قضاوت نکنیم حتی خودمون رو هم قضاوت نکنیم و فقط در لحظه زندگی کنیم بدون پیش داوری خودمون و آدم ها.

            _ ما باید یادبگیریم عجول نباشیم. عجله یعنی رعایت نکردن قانون تکامل.(من این موضوع پاشنه آشیلم هست.) به وقتش به همه ی خواسته هامون میرسیم ما فقط باید یادبگیریم از مسیر رسیدن به خواسته هامون لذت ببریم نه مقصد.خودش اتفاق می افته و یک روزی میشه میبینم که وسط خواسته هامون هستیم.

            _ باید مهارت اعراض رو بیشتر رو بیشتر یادبگیریم. اعراض از شنیدن حرف های که منو میترسونه، به من احساس بدبختی میده، احساس عقب افتادن از غافله رو میده. ما در مسابقه با هیچ کس و هیچ چیزی نیستم ما به این دنیا اومدیم فقط تجربه کنیم و سعی کنیم هر روز کمی از دیروز خودمون بهتر باشیم.

            _این قانون رو همیشه باید بهش توجه کنیم و به یاد خودمون بیاریم شده حتی مثل یک ذکر: احساس خوب= اتفاقات خوب. احساس بد= اتفاقات بد

            _ عقاید و رسم و رسوم ها هستند ولی قرار نیست که ما مثل گذشتگان خودمون عمل کنیم تو هرکاری که درسته انجام بده و راجع بهش فکر کن و دیگه بهش کاری نداشته باش بقیه در مورد مثلا حجاب، مثلا نماز مثلا نوروز مثلا تولد و تحول چی فکرمیکنن. تو به سبک خودت و معنایی که دریافت کردی زندگیتو خلق کن.

            _باید یادمون باشه که ما خالق شرایط هستیم نه قربانی اون. اگر چیزی بده پس بگریدم ببینم اشکال وجود ما و درون ما کجاست چه باوری چه فرکانسی باعث شده این چیزا رو تجربه کنم.

            _احساس ارزشمندی درونی و احساس لیاقت خودمون رو باید بازسازی کنیم و به یاد خودمون اینم مثل یک ذکر بندازیم که ما اشرف مخلوقاتیم و لایق داشتن بهترین تحربه ها، بهترین آدم ها، بهترین….

            مهناز عزیزم یک پیشنهاد دارم برات اینکه وقتی یک همچین تجربه ایی یا سوال و ابهامی برات پیش میاد که مثلا انتظارفلان چیز رو نداشتی. یا درک نکردی این داستان چرا اینجوری شد. برو تو بخش “عقل کل” بنویس و اگر دوست داری منم ببینمش برام لینکش رو بفرست یا بگو پروفایلت رو خودم چک کنم.(البته یک قسمت فوق العاده تو “پروفایل عمومی مون” هست که بالای عکس پروفایل یک نوشته و در اصل یک دکمه است که میتونیم فعالش کنیم که نوشته:

            زمانی که ….. در سایت پیامی قرار می‌دهد‌، به من ایمیل بفرست

            این بخش برای من چندماهی هست درست کار نمیکنه حالا مشکل فنی از کجاست نمیدونم از ایمیلم هست یا هرچی. که اونم هدایت خدا بود برام که دیگه چند وقتی هست از سایت ایمیلی برام نمیاد.وگرنه پروفایل تو رو فعال میکردم (هر چند برای عقل کل فرق میکنه.)خلاصه پیشنهادم این بود دیگه اینجور کامنت ها رو برو در جای درستش توی سایت بنویس. و نهایت چکیده اش رو در زیر یک کامنتی که از من میخونی و از حال احوالت میگی بنویس.حرف اینه اینجا رو جای بهتری کنیم برای خودمون و بقیه و به قوانین سایت هم احترام بزاریم.

            ازت سپاسگزارم که برام نوشتی و باعث شدی کلی چیز یادبگیرم عزیزم.

            واقعا تحسینت میکنم برای این استمرارت، برای آرزوهای قشنگت

            واقعا اشک شوقم رو امروزز درآوردی و من به محض خوندنم نزدیک یکساعت هست دارم برات با عشق مینویسم.دوستت دارم مهناز جونم

            ارادتمندت فهیمه

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
            • -
              مهناز دژبانی مقدم گفته:
              مدت عضویت: 655 روز

              سلام فهیمه عزیزم

              سلام بهترین دوستم

              من هر بار که فکر میکنم به اینکه چی شد اونروز اومدی خونه مامانم در حالی که خواهرم نبود چون دوست صمیمی خواهرم بودی ، با خودم میگم تو دست خدا بودی اون لحظه برای من

              هزاران بار برای بودنت از خدا سپاسگزارم

              هزاران بار بیشتر سپاسگزارم که اینجا پیدات کردم چون کار آسونی نبود.

              میدونم که باورت میشه اگه بگم به محض اینکه کامنتم رو ارسال کردم با یه کامنت دیگه روبرو شدم که همون لحظه جواب اون حال من بود و بعد هم زنجیروار به کامنتهای دیگه هدایت شدم .

              چقدر خوب نوشتی چقدر عالی قانونو به من یادآوری کردی

              اونجا که نوشتی دم در ورود به مداربالاتر هستی اصلا شوکه شدم اصلا از این زاویه به قضیه نگاه نکرده بودم .

              میدونی الان که بیشتر فکر میکنم و برمیگردم کامنتهای قبلیم رو میخونم ردپای خودمو میبینم به قانون بیشتر پی میبرم

              بایدها و نبایدها رو بیشتر درک میکنم

              منم خیلی عجله دارم برای رسیدن پاشنه آشیل منم هست همونطور که برای بقیه دوستامونم هست میدونی یه سری مسائل مادی هست که منو نگران میکنه ولی با خودم میگم بالاتر از قدرت خدا هیچ قدرتی نیست و خودش درستش میکنه خودش در زمان درست همه مسائلو حل میکنه (مثل سررسید قسط برای من)

              اینکه من ایمان بیارم خودش کار منو راه میندازه و دیگه نباید نگران باشم.

              اقدام عملی برای بهبود یکی از سختترین مراحله خودسازیه تلاشمو میکنم که فروتنی رو یاد بگیرم سرمو بندازم پایینو در برابر فرانروای جهانیان بگم چشم

              یه حسی گفت برو شروع کن و ترجمه قرآن تو گوشیتو بخون من به ترجمه های برنامه های قرآنی اعتقاد نداشتم چون یه سری اضافات داره ولی شروع کردم از همون اول تو یه روز 3 جز فقط فارسیشو بدون توجه به اضافات مرور کردم و قانونو درک کردم میدونی شاید قبلا نمیفهمیدم ولی الان که با این مباحث آشنا شدم معنی قرآنو جور دیگه ای دارم درک میکنم

              امروزم با صدای تی وی بیدار شدم که از خونه مادرشوهرم صداش میومد بلند شدم روشن کردم و اون برنامه رو دیدم و خیلی به درک وجودی خودم کمک کرد.

              در کل میخوام بگم همه عوامل دست به دست هم میدن تا ما رو به سمت اصل وجودی خودمون هدایت کنن و یادآوری کنن که الان دقیقا کجای کاریم و ازین به بعد باید چیکار کنیم اینا همون نشانه ها هستن که به ما کمک میکنن.

              خدا رو شکر میکنم برای بودن یه همچین جایی که همه برای بهبود خودشون تلاش میکنن و بدون هیچ چشمداشتی به همدیگه هم کمک میکنن .

              وقتایی که از سایت دور میشم و کمتر سر میزنم میفهمم که باید بیشتر وقت بذارم و برگردم تو سایت

              یکی دیگه از دوستامونم دقیقا همین جمله رو قبلا گفته بود و میگفت اینجا الهی ترین فضا رو داره و دوست نداره زیاد از اینجا دور بشه و الان درک میکنم چی میگه .

              چه عکس زیبایی گذاشتی برای پروفایلت این به من یادآوری میکنه از خودم بیشتر عکس بگیرم و خودمو بیشتر از قبل دوست داشته باشم .

              مرسی که با راهنمایی های ارزشمندت به من کمک میکنی تا خودمو بهتر و بیشتر بشناسم و برای بهبودم تلاش کنم.

              یه تصویر ذهنی برای خودم ساختم که کره زمینو از فاصله دور میبینم و اونجاست که با خودم میگم از این زاویه اندازه نقطه هم نیستیم و خیلی همه چیزو برای خودمون بزرگ میکنیم و آروم میشم و سعی میکنم فقط در جریان زندگی قرار بگیرم تا خودش پیش بره .

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علی اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1346 روز

    سلام هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش

    یک ترمز من درخودم پیداکردم باشنیدن این فایل

    که باکوچیک ترین اشتباه هودموسرزنش میکنم وبه خودم احساس گناه میدم واحساس بی لیاقتی میکنی درصورتی که من اگه ثروتمند بشوم خیلی ازاشتباهات کنونی رونخواهم داشت انسان درستری میشوم پس طبیعی هست که انسان وقتی دستش خالیه یه سری اشتباهاتو بکنه وفقط نباید این اشتباهات زیادتکراربشن مگنه اینکه خداوندخودش گفته اگرهزاربارتوبه شکستی بازآی دررحمت من همیشه بروت بازه پس نگران چی هستیم چراهی بخودمون احساس گناه میدیم ماباتکامل میریم به مدارهای بالاتر که درمدارهای بالاتر همچیزبهتره پول وسلامتی وآرامش بیشتر

    پس درنتیجه رفتارماهم بارهربارثروتمندشدن مابهترمیشه دیگه هی تکراراشتباه یاگناه کمترمیکنیم پس درنتیجه من همینی که هستم لایق بهترین هاستم لایق لطف ورحمت وبخشندگی خداهستم

    رمورد مهاجرت من خودم دوسال پیش ناچاربه مهاجرت شدم وازشهرستان آمدم تهران وخداوندشاهده که درهای ازلطف و رحمت خداوندهروزبرام بازمیشه ودراین 2سال به نتایجی رسیدم که دوستانی هستن که 15ساله این تهران هستن یک10نتایج من نگرفتن چون من آگاهانه قدرت دادم به خداوبخودش توکل کردم وعوامل بیرونی رو سیع کردم بی اهمیت کنم وخداروشکربه اندازه ای که خداوندروباورکردم نتیجه گرفتم خیلی جاهاهم بوده شرک ورزیدم زبشم خوردم ولی درکل ازاکثریت جامعه زندگی بهتری دارم ودرحال بهبودهستم به لطف الله وآموزش های استادعزیز

    درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1055 روز

    بنام خدایی که برای بندگانش کافیست

    سلام به روی ماه مریم گلی و البته سلام به روی ماه استاد جان

    یکی از سپاسگزاری های هر روزم ، حضور در این محیط روحانی و رویایی

    راه کسانی که خداوند به آنها نعمت داده

    الهی صد هزار مرتبه شکرت

    اول صبح که فایل جدید و دیدم تا چشمم به کلید فایل افتاد ، از این همزمانی لذت بردم که چقدر قوانین دقیقِ

    آخه دیروز کلا دوره در صلح با خود و گوش دادم و عجب آگاهی های ناب و خالصی در این دوره اس

    خدایا شکرت

    البته که موضوع احساس لیاقت ، به نظرم اساسی ترین موضوعی که باید ریشه یی احیاش کنیم

    من یک هفته یی میشه که دوره احساس لیاقت رو از اول شروع کردم و دیوانه شدم از آگاهی هاش

    خدا خودش حمایتم کنه که درست و کامل بهش عمل کنم

    چقدر اینبار احساس می‌کنم عمیق تر مفاهیم شو درک می‌کنم خداروشکر

    خیلی خوشحالم که در مسیر خودشناسی و روشنایی حرکت می‌کنم، الهی شکرت

    میخوام ماجرا امروز هم بنویسم چون خیلی به خودم افتخار کردم و این نتایج عمل کردن به آگاهی هاست

    امروز مراسم تقدیر داشتیم در فدراسیون فوتبال

    و من به عنوان با اخلاق ترین ورزشکار معرفی شدم و پشت تقدرنامه ام ، سر مربی فدراسیون با خودکار برام نوشته

    سارا ، من هر بار که تو رو به یاد میارم یک لبخند بزرگ روی صورتم میشینه ، تو مثبت ترین بازیکنی هستی که داشتیم و همیشه با همه خوب بودی ، من امیدوارم از قلبم که همیشه موفق پیش بری .

    این ترجمه متنی که برام نوشته ، خیلی خوشحال شدم که درست عمل کردم همون موقع به خودم گفتم من از تعریف و تمجید بقیه احساساتی نمیشم چون نمیخوام کنترل احساساتم و به دست کسی بدم

    من خوشحالم که مومن هستم چون نشانه مومن حال خوبه ، و به خودم افتخار کردم که در هر شرایطی حال خوب برام اولویت داشته و داره

    استاد عزیزم ، این تقدیر نامه رو با عشق تقدیم شما می‌کنم که راه و رسم مومن و موحد بودن و درست به من آموختین

    استاد چقدر لذت بردم وقتی تو این فایل با ایمان گفتین مطمئنا من مهاجرت می‌کنم و ایران نمی‌ مونم ، و الان بعد از سالها مهاجرت ، دیدن این فایل ها قلب آدم و تکون میده از این همه ایمان و احساس لیاقت

    وقتیکه تو فایل تکمیلی جلسه 5 میگین ؛

    شما کجا بودین وقتیکه دوره رو برای یک نفر برگزار کردم

    وقتیکه سایت و زدم نه کامنتی بود نه این همه تشکر و قدردانی !!!

    این احساس لیاقتم بود که منجر به ادامه دادن شد

    این فایل شاهد زنده اس از احساس لیاقتی که داشتین

    خیلی بهتون همیشه افتخار می‌کنم که اصل و درک کردین و با نفوذ کلام و ساده و شیرین آموزشش میدین

    ایشالا که همیشه سالم و سرحال و پر انرژی در پناه الله مهربان باشین

    دوستتون دارم ی عالمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      بنام الله

      سلام به روی ماه دوست زیبا وارزشمندم

      سارا جان باید بگم چهره دوست داشتنیت آنقدر مهربان هست که ناخود آگاه با نگاه کردن به چهره زیبات آدم شاد میشه واز وجود پرانرژی ات،انرژی میگیره

      عزیزم موفقیتت را بهت تبریک میگم تو بهترینی ساراجان

      روی چون ماهت را میبوسم ومنتظر م تا هرروز از موفقیت‌هات بنویسی ومن بخوانم وتحسینت کنم

      عزیزم وجودت وزندگی ات سرشار از عشق ونور وبرکت الهی

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 815 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان ”

    سلام امیدوارم حالتون خوب باشه ”

    به روی همه ی عزیزانم درود میفرستم ”

    امیدوارم این کامنت رو بخونی و لذت ببری”

    چند دقیقه سکوت میکنم .

    و میرم برای نوشتن کامنت ”

    استاد یکی دو روز هستش هوا خیلی سرد شده ”

    ولی من جایی اومدم که خلوت باشه و بتونم کلی با هم صحبت کنیم ”

    دوستان عزیزم یک مورد که توی زندگی من پیش اومده بود و اون اتفاقات که توی زندگی خودم تجربه کردم ”

    جاهایی احساس شکست پشت شکست. ..

    می تونه مارو نابود کنه ، خیلی اتفاقات می تونه ما رو زمین بزنه”

    و خیلی حرفها می تونه خیلی تو ذهنمون بمونه ”

    از اون لحظه که این فرمول رو یاد گرفتم البته بگم تجربه کردم خیلی بهتره”

    جدا همه چیز تغییر کرد .نمی تونی تصور کنی چقدر می تونه بهت کمک کنه .

    نمی تونی تصور کنی چقدر کار سازه ”

    بد ترین اتفاق توی زندگیت چی می تونه باشه ”

    مرگ عزیزانت ”

    از دست دادن پولت ”

    بدترین شکست که می تونه اتفاق بیفته ”

    همیشه ذهنت باید آماده باشه ”

    ممکن اتفاق یهو وارد زندگی آدم بشه ”

    چون زندگی اتفاقات سر راهت قرار میده ”

    تو چقدر می تونی دوام بیاری، تو چقدر می تونی جنبه داشته باشی ”

    و جنبت رو می تونی حفظ کنی ”

    چقدر می تونی اون سیقل وجودت رو حفظ کنی .

    و زبری های وجودت رو از بین ببری؟

    این فرمول خیلی سادست ”

    اگر در بدترین شرایط قرار گرفتی و اگر ناراحت ترین و استرس آور ترین لحظه به تو حمله کرد .

    یک لحظه صبر کن ”

    و به خودت بگو من مطمئنم من اولین نفر نبودم ”

    مطمئن باش تو اولین نفر نبودی”

    این خیلی تو رو آروم میکنه”

    زمانی که مطمئن باشی تو اولین نفر نیستی خیلی احساس قدرت مندی میکنی ”

    و احساس میکنی که یه نفر قبل از تو این حادثه رو تجربه کرده ” پس من اولی نیستم.

    مورد دوم باید بگی من تو این شرایط باید چکار کنم .که حل بشه ”

    ببین خیلی دنبال چرایی هستن”

    چرا شکست خوردم ”

    چرا اون دختر رفت ”

    چرا پولم رفت ”

    چرا تصادف کردم ”

    چرا بیچاره شدم ”

    چرا بدبخت شدم ”

    چرا این حرف رو به من زد ”

    چرا این اینو گفت ”

    چرا اون اینو گفت ”

    خواهش میکنم ازت فقط بگو چگونه از این درس بگیرم ”

    این ماجرا داره منو کمک میکنه !!؟؟

    این تضاد اومده من پیشرفت کنم ”

    من همیشه اینو به خودم میگم ”

    من با سخت ترین وجه خودم روبه رو میشم ”

    و اگر بتونم شکستش بدم از خودم یک ورژن خوب میسازم ” و ساخته میشه ”

    و این خیلی قدرت منده ” اوکی OK

    تو اون حادثه ایی که افتاده،

    غم ”

    ناراحتی، استرس ”

    حالا هر چی که هست ” اوکی ”

    وقتی گفتی من اولین نفر نیستم و میخام یه کار کنم که حالم خوب شه ”

    به این حرفی که میزنم خوب گوش کن ”

    به خودت بگو تو این لحظه میخام موفق باشم ”

    و از این ماجرا میخام موفق بیرون بیام ”

    نمیخام

    شکست

    خورده باشم ”

    نمیخام نق بزنم ‘

    نمی خوام حالمو بد کنم ”

    من میخام خودمو تجربه کنم”

    من میخام به وجه دیگه خودم پی ببرم”

    که آپدیت شده ی خودمه”

    تو اون لحظه حال تو بده ، اگر حال تو بده می آیم این ور ماجرا، آیا می تونی کاری انجام بدی؟؟؟؟

    اگر می تونی انجام بدی، خوب انجام بده

    پس چرا ناراحتی؟

    اگر مطمئنی این موضوع 5 سال دیگه. ده سال دیگه مهم نیست. پس چرا ناراحتی؟

    اگر مطمئنی هفته ی بعد مهم نیست پس چرا ؟ خودتو ناراحت میکنی ”

    اگر مطمئنی یک ماه دیگه مهم نیست پس چرا ناراحتی ”

    اگر نمی تونی پس بی خیال باش پس اوکی من هدایت میشم ”

    اوکی ”

    پس تو این موقعیت من می تونم فاصله بگیرم. فاصله بگیرم از این موضوع ”

    به محض اینکه توش غرق بشی همه چیز میاد سراغت ”

    همه چیز ” چرا ها میاد سراغت ”

    بدبخت شدم

    بیچاره شدم ”

    غم تو رو شکست میده .

    من اولین نفر نیستم ”

    آخرین نفر هم نیستم ”

    هدایت می شوم ”

    اگر می تونی براش کاری انجام بدی انجام بده …

    من مریضم

    پولمو بردن

    من شکست خوردم ”

    اگر نمی تونی نق نزن ”

    بعضی مواقع که خودم خیلی تجربه کردم غم میاد سراغت ، یهویی!!!

    یهو غم تو رو فرا میگیره ”

    و نمی تونی چطوری کنترل کنی ؟

    به خودت بگو این ماجرا چه کمکی به من میکنه؟ کی چی ؟

    چه درسی می تونم ازش بگیرم ”

    ببین فکر افراد موفق چطوره ”

    اونا نمیگن بدبخت شدم

    بیچاره شدم .

    سیل اومد.

    مغازه م آتیش گرفت”

    یکی از این افراد موفق ادیسون بود ”

    کارگاش آتیش گرفت.با تمام تجهیزات ”

    وقتی بهش خبر دادن. گفت بیاید بیرون همه گفتن چی میخاد بگه ”

    چکار میخاد بکنه ”

    گفت نگاه کن جرقه هاشو!!! نگاه چه خوشگله !!!” تا حالا این جرقه ها رو دیده بودی”!!!

    برای خیلی ها غیر قابل باور بود .

    بعضی از افراد جنبه ی بی نهایتی دارن ”

    و روی زندگی رو کم میکنن ”

    روی زندگیت رو کم کن. قوی باش ”

    تو باید ثابت کنی با جنبه ایی؟

    تو نمی تونی منو شکست بدی؟

    نمیتونی؟ زندگیت جلوت زانو میزنه ”

    باور کنید همه رو توی زندگیم رعایت کردم ”

    موفق و پیروز باشید ”

    دوستان گلم ”

    ضربان قلب ما بچه ها، با تو میزنه ” استاد خوبان ”

    در پناه الله مهربان باشید”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مهناز دژبانی مقدم گفته:
      مدت عضویت: 655 روز

      سلام دوست عزیزم

      کامنت شما به طور کاملا اتفاقی به چشمم خورد این تیکه که بیچاره شدم ، سیل اومد ، مغازم آتیش گرفت رو دیدم و دلم میخواست بدونم خوب بعدش چی شد گشتم و گشتم تا پیداش کردم .

      راه کار دقیق برای این روزای من واقعا همین کامنت بود چه خوب شد اومدم و به سایت سر زدم و احساسی که الان داشتمو در جواب دوستم نوشتم اما جوابمو اتفاقی با کامنت شما در کسری از ثانیه پیدا کردم .

      اوکی

      من اولین نفر نیستم

      خیلی احساس قدرتمند کننده ای الان دارم

      چه درسی میتونم بگیرم از ماجرای زندگیم اینکه نق نزنم یه لحظه صبر کنم و سکوت کنم اگه کاری از دستم برمیاد انجام بدم و اگه نه رهاش کنم چرا خودمو باید غرق در ناراحتیم کنم چیزی که شاید یه سال دیگه اصلا برام مهم نیست اصلا یادم نمیاد چی شده باید اونور ماجرا رو ببینم که چقدر میتونم قوی باشم و چقدر میتونم جنبه داشته باشم

      فقط باید یه گوشه بشینمو ساکت باشم و اجازه بدم که هدایت بشم

      واقعا خدا رو شکر میکنم برای وجود تک تک شما دوستانی که مینویسین این نوشته ها خیلی کمک کننده است

      خیلی خیلی سپاسگزارم از شما دوست مهربان و سعی میکنم چندین بار کامنت شما رو بخونم که یادم بمونه

      استاد واقعا هر چی بگم کم گفتم از نمونه بودن سایت و همراهی دوستان

      واقعا از خداوند سپاسگزارم که به این سایت الهی هدایت شدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام خالق زیبایی ها”

        سلام و درود بر بهترین دختر دنیا ”

        بر خواهر و جواهر ارزشمندم مهناز دژبانی مقدم ”

        هر کجای دنیا هستید حال دلتون عالی ”

        خداوند رو شاکرم برای وجود شما ”

        ببخشید کمی با تاخیر جواب نوشتم ”

        تحسین میکنم پروفایل زیبای شما رو ”

        تحسین میکنم شما رو که کامنت بچه ها رو می خونید و اینقدر خوب دقت میکنید ” و روی خودتون کار میکنید ”

        آفرین گل دختر ”

        استادخوبان ” خیلی تاکید میکنند که کامنت بچه ها رو بخونید و از هم چیز یاد بگیرید ”

        دقیقا همینه ”

        که فرمودید ”

        انشاءالله هدایت میشید به بهترین مسیر ”

        فقط با تمرکز روی خودت ”

        و کاری که می تونی انجام

        بدی ” ok

        و همه چیز رو بسپار به الله مهربان ”

        خیلی حرف داشت کامنت تون و ساعت ها میشه حرف زد ”

        بعضی افراد در شرایط به ظاهر بد تصمیم های میگیرن که نباید بگیرن ”

        باید رها بودو تسلیم ”

        این کامنت ها قطعا اتفاقی نیست و اون لحظه به این کامنت ها احتیاج داریم ”

        ازتون ممنونم که نوشتی ”

        دختر فوق العاده ”

        دنیا رو براتون شاد شاد

        و شادی رو براتون دنیا دنیا آرزومندم ”

        ماه باشی و مثل ماه بدرخشید “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1076 روز

      سلام دوست عزیز

      من هنوز فایل رو گوش نکردم و چون کامنت های شما رو دنبال میکنم به این کامنت زیباتون رسیدم و خواستم عرض ادب کنم و تشکر کنم بابت کامنت تون

      اتفاقا من چند روزه اخیر یه اتفاقی برام افتاد و شکستی خوردم و توی حال بدیا گفتم خوب اشتباه کردم و شکست خوردم ولی نباید حالم بد باشه نباید دنبال سرزنش خودم باشم نباید بشکنم باید بلند بشم جون من خدایی دارم که عاشقمه و همراهیم میکنه و میتونست نتیجه خیلی بدی داشته باشه ولی اتفاق بدی نیوفتاد و اوکی شد.

      خوشحالم قانون ها رو دارم میفهمم و سعی میکنم عملگرا باشم

      واقعا توی اتفاقای بد باید اعراض کرد و از دل شکست ها درس و تجربه پیدا کرد ،از دل حال بدیا یه جای خوبش پیدا کرد و از آتش سوزی باید گرماش رو دقت کرد و به نکات مثبت توجه کرد

      خدا را شکر بابت استاد

      باید سایت

      بابت اینکه میتونیم کامنت بزاریم

      بابت اینکه میتونیم کامنت همدیگه رو دنبال کنیم

      بابت اینکه میتونیم تبادل اگاهی کنیم

      بابت اینکه هر روز داره حالمون خوب و خوبتر میشه

      خوش باشین

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام خداوند مینو سرشت ”

        سلام و درود فراوان بر خواهر مینا ”

        حالتون عالی و متعالی ”

        منم عرض ادب دارم خدمت خواهر گلم ”

        مرسی که پیگیر هستید ”

        منم خداوند رو شاکرم برای وجود شما ”

        همیشه سعی میکنم در بهترین احساسم بنویسم ”

        دقیقا همینه ” خواهر مینا ”

        حرف های که دیگران در مورد ما میگن مهم نیست ”

        مهم حرف هاییکه ما خودمون در مورد خودمون میزنیم ”

        اگه بتونی ذهنتو کنترل کنی ، مطمئن باش بهترین نتیجه میاد سراغت ”

        اشتباه جزیی از زندگی ست ، مگه میشه کسی اشتباه نکنه”

        ما آدم آهنی نیستیم. و احساس داریم.

        قرار نیست هیچی سراغمون نیاد . ولی مهم اینه بتونم ذهنمو نو کنترل کنیم.

        کامنت بچه ها رو بخون و تمرکز کنید. روی موارد مثبت.

        توی کامنت های قبلی نوشتم. همین که شکر گذاری میکنی .

        و به خدا ایمان داری”

        هزاران سلول در بدن انسان آزاد میشه ”

        و به انسان آرامش میده ”

        یک لبخند کوچیک باعث میشه. کل روز شاد بود.

        کامنت شما پربود از شکر گذاری و آدم لذت میبره. و کلی انرژی مثبت میگیره.

        کسی که بتونه ذهن رو کنترل کنه. موفق هستش.

        چون وقتی نتونی کنترل کنی . تصمیم های میگیری که نباید بگیری ”

        مرسی خواهر مینا ”

        که نوشتی و باعث شد این حرف ها گفته بشه ”

        ماهم شما رو دوست داریم ”

        و خوشحالم توی این سایت الهی و این دوستان بهشتی هستم ”

        معمار زندگیت باشی.

        دنیایی به زیبایی آنچه خود دوست داری رو برات آرزو میکنم.

        دختر بهشتی ”

        زندگی تون مملو از آرامش و حال خوب “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

    ای اهل ایمان! نعمت خدا را بر خود یاد کنید زمانی که گروهی قصد کردند که [برای نابودی تان] به شما شبیخون زنند، ولی خدا توطئه آنان را از شما بازداشت. و از خدا پروا کنید و مؤمنان فقط باید بر خدا توکل کنند.

    =======================================================================================

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم،سلام به استاد شایسته جانم،سلام به تکه های ارزشمند روحِ الله

    الهی صدهزارمرتبه شکر برای همینجای زندگی….برای بر بلندای هدایت زندگی کردن …برای تعبیر به حق آیه 76 مریم و آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید

    درود بر زیباترین و دلنشین ترین و خوش قلب ترین مریم دنیا … استاد مریم شایسته…الگو و اسوه ی من برای زندگی…

    گشتم نبود…نگرد نیست…شایسته تر ازین مریم برای استاد جانم…

    خانم شایسته جانم چند روزیه جهت کنترل ذهن،یک آهنگی رو میزارم با صدای بلند روی اسپیکر و بشکن میزنم و میرقصم….و هروقت به اینجا میرسه فقط صورت قشنگ شما میاد جلوی چشم…

    عروس سروِ قد،بالا بالا داره!

    عروس از خوشگلی باریکلا داره!

    عروس عطرِ گلِ کوچه باغ ها داره…

    مریمِ مقدس استادم…نوش جانت این زندگی بهشتی و این یار بهشتی و این شغل و کاری که همه ش صلاته…خداروصدهزار مرتبه شکر برای خدایی که هدایت مارو بر خودش واجب دونسته …خدارو صدهزارمرتبه شکر که دست منو گرفت و من رو به سمت بهترین استاد های دنیا هدایت کرد….خداروصدهزارمرتبه شکر برای دوسال استمرار در مسیر و ساختن سلول های خورشیدی برای دریافت نورِ هدایت….

    اینکه فایل های آموزشِ ذهن متوقف شد و روز شمار تحول زندگی من روی بنر سایت اومد،آیا اتفاقی بود؟نهههههه!اگزکتلی نه….خدا میدونه من و همه ی بچه هایی که توی مسیرند توی همین لحظه چقدر به شنیدن این آگاهی ها احتیاج داشتیم….

    خانم شایسته جان داره با استاد زندگی میکنه،وسط اون بهشت توی آمریکا!بعد میگه من به این فایل ها که گوش دادم فهمیدم چه چیزهایی یادم رفته و باید روشون کار کنم…بعد منِ سعیده چطور میتونم ادعا کنم من دیگه قانون رو بلدم؟من دیگه خودم میدونم؟به قول استاد…عه؟بلدی؟بخور تا بیاد!

    همه جا…همه جا…

    تو هر لحظه به خدا بگو من نمیدونم!تو میدونی! من بلد نیستم!تو بلدی!تو بگو!تو درستش کن!

    از دستم در رفته از صبح چند بار به این 12 دقیقه فایل گوش دادم…و چند بار تصویری نگاهش کردم!

    12 دقیقه و این اقیانوس آگاهی…؟

    دقیقا توی همین روزها که بهش احتیاج داشتم؟

    خدایاشکرت که همیشه دست تسلیم برای تو بالا آوردن جوابه!خدایا شکرت که تو انسان نیستی!احساساتی نمیشی،لجبازی نمیکنی !والا بخدا! ازت ممنونم که همیشه رحمتت به عدالتت هم پیشی میگیره….

    ما انسان ها اگر میخواستیم خدا بشیم نهایتا یکی دوبار سه بار دیگه خععععلی میخواستیم نایس باشیم 5 بار طرف رو میبخشیدیم،بعدش یک اردنگی میزدیم دم نشیمنگاهش که برووو رد کارت بابا!تو آدم نمیشی…

    ولی خدا…خدامیگه …

    این درگه ما،درگه نومیدی نیست

    صدبار اگر،توبه شکستی،بازآ….

    دمت گرم خدا!انقدر حوصله ی مارو داری…شرمنده اخلاق ورزشیت که انقدر میریم توی درودیوار …هربارم شما با انگشت کوچیکت،این یقه ی پشت لباسمون رو میگیری… بلندمون میکنی میندازی وسط جاده آسفالته ….میگه بچه….راه ازینوره…

    خدایی که قدرت بینهایت داره…و بخشندگی بی حدوحصر…

    خدایی که تموم این بچه های سایت رو روی دوشش سوار کرده و داره هدایتشون میکنه…

    یکی رو میفرسته کار آقا عادل رو انجام بده…صبح منو از خواب بیدار میکنه میگه برو کامنتشو بخون ببین قدرت منو و بعد بنویس…اون وقت ایمیل کامنت من میره برای رویاجان …و اون هدایت میشه دوباره به خوندن کامنت اصلی …و این زنجیره ادامه داره …

    چرا…؟

    چرا ما اینجوری دست خدا میشیم برای هم…؟

    چون چشممون به دستان خدا نیست…چشممون به صاحب و خالق و فرمانرواست …

    این میشه زندگی عملی به روش دوره ی عشق و مودت…

    خودت رو با خدا هماهنگ کن،خدا تموم زندگیت رو هماهنگ میکنه

    خدا میدونه من این هارو برای خودم مینویسم،به قول آقای امیری….حمیدِ حنیف،اینجا دفتر مشق منه …

    کجا بهتر ازین در و دیوار غار حرا،برای رد پا گذاشتن….

    یک موضوع جالبی که بعد دوسال اجرای قانون در عمل بهش رسیدم اینکه،شما وقتی از نظر فیزیکی داری یک سری کارهارو پیگیری میکنی،ذهنت آروم تره!چون سال هاست عادت کرده به این مدل زندگی کردن،به تقلا کردن،به دست و پا زدن!

    اما وقتی میخوای با خدا تقسیم کار کنی و منتظر بمونی یک سری کارهارو خدا برات انجام بده،کنترل ذهن سخت تره!چون ذهن نمیتونه به جریانی که نمیبینه اعتماد کنه و هی ازت کار عملی میخواد…حالا هرچقدرم قلبت فریاد بزنه آرروم باش،دست و پا نزن،تقلا نکن تا کمک خدا برسه ….باز ذهن ی کرمی اون وسط میریزه ….

    مثلا اونجا که خدا به استاد میگه میخوای مهاجرت کنی؟تموم دفترهای کاریت رو جمع کن برو سفر و لذت ببر تا من بهت بگم

    به چشم ما اینکه بابا چه باحال! ،آدم چند سال بره تو سفر،عشق و حال کنه تا بالاخره هدایت رو دریافت کنه…ولی الان فکر میکنم اتفاقا استاد به کنترل ذهن قویتری احتیاج داشته برای اینکه به جای تقلا کردن و دنبال کارهای اداری مهاجرت بودن و اگر نشه چی میشه ها و حالا کجا باید بریمو … به هیچ چیزی جز لذت بردن از سفرش فکر نکنه!تا زمان درستش برسه …

    یا زمانی که کارت بانکی استاد از کار میفته،ماشینم نداشته،پا میشه میره دیزنی لند (اگردرمورد مکانش اشتباه نکنم)

    از بیرون شبیه اینکه خوش به حالش رفته عشق و حال!

    ولی!

    ایمان میخواد!توکل میخواد!جسارت میخواد!

    که اون لحظه که ذهن میگه یالا دست و پا بزن!یالا کمک بخواه!یالا برو به فلانی بگو!یالا ی کاری بکن!

    بگی نه!من با خدا تقسیم کار میکنم!

    من توکل و ایمانم رو حفظ میکنم….بقیه ی کارها رو میسپارم به خدا!

    به تعبیر قرآن:

    وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ

    و من کار خود به خدا وامی‌گذارم، که او کاملا بر احوال بندگان بیناست.

    حالا این نظر منه …نمیدونم چقدر درسته …ولی چون خودم الان توی همین موقعیتم،احساس کردم تو زمانی که از نظر فیزیکی توی تقلا بودم،ذهنم براش باور پذیرتر بودکه خوب چون داری سختی میکشی،پس حتما نتیجه میاد!

    الان که به خدا میگم خدایا برم دنبال فلان کار؟میگه بشین سرجات و روی خودت کار کن!

    میگم خدایا برم دنبال فلان کار اداری؟میگم بشین سرجات،کارهای اداریت با من!

    میگم خدایا برم به فلان رییس درخواستمو بدم؟میگه رییس منم!تو برو سفر لذت ببر!

    یعنی حتی برنامه ی سفر هم برام چید خودش!به چه شیرینی…چه راحتی…

    ولی!این ذهن!این ذهن!ساکت نمیشینه که!میگه نشستی پاتو گذاشتی رو پات که چی؟فکر کردی کجا چه خبره؟8روز از اسفند گذشته هیچ خبری نشد!یالا پاشو برو فلان جا…پیش فلانی ….

    خلاصه این روز ها منم و نجواهای ذهن و تلاش برای کنترلش….و البته نور هدایت خدا که از چپ و راست میرسه … وقرآن جانم که به حق گفته…

    وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

    هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می‌کرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می‌ریخت)، شیطان القائاتی در آن می‌کرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان می‌برد، سپس آیات خود را استحکام می‌بخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است.

    آلسمت که نه….اگزکتلی….خداوند همیشه کلام خودش رو بالاتر میبره و مهر تایید میکوبه پاش….که کدوم مسیر درسته …

    منم از صبح یک جمله ی جدید یاد گرفتم صدبار بهش گفتم!

    خدایا،این پیک رو هم خودت ردش کن،بوس به کله ت

    به امید الله رد پاهای بعدیم،نوشتن از نتایج عملم به قانون باشه….

    استاد عباسمنش و استاد شایسته جانم…

    برای همه چیز ازتون ممنونم….برای این نور هدایت…برای حفظ این غار حرا …

    برای قلب سلیمتون…..برای این توحید عملی …

    دوستون دارم و از خداوند طلب هدایت میکنم که بهم سعادت بده قبل از مرگم،در بهترین زمان و مکان بتونم ببینمتون….

    به امید اون روز….

    درپناه نورِآسمون ها وزمین باشید همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 138 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      بنام خداوند بخشنده ومهربان

      سلام ودرود فراوان به سعیده قشنگم

      سعیده جان خودت خبر نداری چه کردی با قلب وروحم از صبح تا حالا هر دفعه خواستم وارد سایت بشم ارور میزد دیگه گفتم بی خیال هر کاری به ذهنم رسید انجام دادم ودیدم نمیشه گفتم اوکی خیره

      تا بعداز ظهری که کلی با خدا حرف زدم استاد جان تو جلسه سوم قدم دوم میگن تجسمات را با جزئیات بنویس یا در مورد آن با خودت صحبت کن به آنها تصویر وصدا بده منم بعدازظهر همین کار را کردم جز به جز را نوشتم وتجسم کردم وحس کردم واشک ریختم ودر آخر گفتم وعده خداوند حق هست

      تا الان که آمدم بخوابم گفتم بزار برم سایت چند تا کامنت بخوانم دیدم بازم اررور میده از ایمیلم وارد شدم دیدم سعیده جانم دیدگاه جدید داره گل از گلم شکفت

      وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ

      سعیده جانم تو بی نظیری هردفعه نشانه ای میشی برام از طرف ربم تا دل پر تلاطمم آروم بگیره تا قلبم باور کنه خدا در هر شرایطی کنارم هست وکارها را به نحو احسن انجام میده فقط من باید توکل کنم وبه او اعتماد کنم

      خیلی خیلی دوستت دارم

      امیدوارم این احساس ناب ،که از قلبم هست در زمان مناسب در مکان مناسب به قلب نورانیت بنشیند

      روی چون ماهت را میبوسم

      بهترین ها سهم قلب مهربانت

      زندگی ووجودت سرشار از عشق ونور وبرکت الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 987 روز

      بنام روزی رسان نهنگها

      سلام سعیده جان

      چندباری خواستم برات پاسخ بزارم ولی سایت اجازه نمیداد

      نمیدونم حتمااا حکمتی داشته

      ولی اینبار شد

      سعیده جان تو همیشه منو یاد اون چوپان میندازی که تو داستان حضرت موسی و چوپان با زبان محاوره ای با خدا حرف میزد و بسیار عاااشقانه

      اصلا بزار ی ذره شو بزارم که خالی از لطف نیست؛

      «دید موسی یک شبانی را به راه

      کو همی‌گفت ای گزیننده اله

      تو کجایی تا شوم من چاکرت

      چارقت دوزم کنم شانه سرت

      جامه‌ات شویم شپشهاات کُشم

      شیر پیشت آورم ای محتشم

      دستکت بوسم بمالم پایکت

      وقت خواب آید بروبم جایکت

      ای فدای تو همه بزهای من

      ای بیادت هیهی و هیهای من

      این نمط بیهوده می‌گفت آن شبان

      گفت موسی با کی است این ای فلان

      گفت با آنکس که ما را آفرید

      این زمین و چرخ ازو آمد پدید

      گفت موسی های بس مُدبِر شدی

      خود مسلمان ناشده کافر شدی

      این چه ژاژست این چه کفرست و فشار

      پنبه‌ای اندر دهان خود فشار»

      خلاصه آنکه شبانی خطاب به خدا میگفت تو کجائی تا چاکرت گردم کفش ترا بدوزم سرت را شانه کنم وجامه هایت را بشویم و..موسی شنید وگفت با کیستی گفت با آنکه مارا آفرید وزمین و چرخ از او پدید آمد موسی گفت کافر شدی اگر خاموش نشوی آتشی بر خلق افروخته میشود شبان گفت ای موسی دهانم رادوختی پس جامه درید وسر به بیبان نهادورفت

      به موسی وحی شد که چرا بنده مارا جدا کردی

      موسی از پی شبان رفت واورا یافت وگفت مژده که دستوری رسید آداب وترتیبی لازم نیست هرچه دل تنگت می خواهد بگو

      شاید این نقطه آبی از طرف مریم حسینی مطلق باشه ولی از جانب خدا بدونش

      سعیده جان هرچه دل تنگت میخواهد بگو

      جهان مسخر تو شده که بگه فرمانبردارم سرورم

      نمیدونم چرا اینارو مینویسم ولی انگار قلبم تایپ میکنه

      ازت بی نهایت سپاسگزارم برای کامنتات

      خودت میدونی چقدر هربار حالمو خوب میکنی؟ البته که شما دست خدایی و اونه که فرمان میده،جهت میده،هدایت میکنه ولی ولییی بنده خوبشو هدایت میکنه توسط دستان خوبش

      تو این کامنتتون از مریم جان شایسته گفتین

      من از خدا خواستم بامن حرف بزنه و پیام شما اومد

      هربار گفتی مریم،من به خودم گرفتم

      عیبی که نداره؟نه نداره

      خداوند میتونه هرجوری که دلش میخواد حرف بزنه با ما

      با دلمون حرف بزنه

      اصلا اونجوری که خدا حرف میزنه ادم انگار با قلبش میشنوه نه با گوشش

      سری قبل هم اگر اشتباه نکنم سری قبل

      کامنت گذاشتین که اولین نشانه تون

      و لسوف یعطیک ربک فترضی بوده

      و بزودی پروردگارت چناااااان به تو عطا خواهد کرد که تو راضی خواهی شد

      به قول آقا عادل

      اینقدددددددد میده که میگی آقاجان راضی شدم به قرآن راضی شدم

      سعیده جان

      اولین چشمک خدا به من هم همین آیه بود بارها گفتم یبار دیگه هم بگم

      سرنماز داشتم دعا میکردم که خدایا فلان چیزو بهم بده

      خدارو گواه میگیرم عین حقیقته

      یهو چشمم خورد به ی قران کوچولیی که فقط جزء 30 و از قضا برگه هاشم از هم جدا شدن و ی دونه از صفحه هاش ی ذره اومده بود بالاتر از بقیه و من دیدم

      من دیدممم

      که نوشته بود

      وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ

      بخدا همین ی آیه دیده میشد

      به الله قسم

      و بزودی پروردگارت به تو چنان عطا خواهد کرد که کاملا خوشنود شوی

      و بارها و بارها و بارها منو تو این مسیر ثابت قدم نگه داشته

      همش با نشانه ها میگه به اون هدفم میرسم

      هربار به مو رسید ولی پاره نشد

      هربار خدا منو از ناامید شدن برگردوند و با نشونه هاش نشونم داد که هست

      با منه

      عاشقمع

      عاشق دادن خواسته ام به منه

      حس دعا گرفته منو(دعای دسته جمعی جوابه)

      خدای مهربان من

      من چشم به تو دوخته ام

      من منتظر معجزات تو هستم

      من منتظر به حق بودن وعده ات در زندگیم هستم

      میدانم که به وقوع میپیونده

      میدونم که دنیا سریع الاجابه

      میدونم که جهان مسخر منه،گوش به فرمان منه فقط باید بگه چشم

      الله من

      ارباب من

      معبود من

      از تو میخواهم هرآنچه که به من وعده داده ای رو به واقعیت تبدیل کنی

      من خوشحال و راضی ام الانم ولی لعلک ترضی ترم کن

      بزار همه ببینن من چه خدایی دارم

      قدرتتو توی زندگی من به نمایش بزار

      آینده و امید رو به زندگیم بیار

      رب العالمین قره العین هر روز و هر روز و هر روز بهم بده

      (قره العین:اشکی که از شوق زیاد در چشم حلقه میزند)

      من تورو باورت دارم

      تو پادشاه جهان و جهانیان هستی

      من دستم در دستان توئه

      ما پیروزیم

      آمین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        شهلاحیدری گفته:
        مدت عضویت: 1252 روز

        به نام اوکه هر چه دارم ازوست

        سلام به مریم نازنینم

        عزیزدلم شما هم در این ساعت عزیز برای من شدی نشانه

        در دل این شب فقط دلم خواست برات بنویسم هر کلمه از کامنتت خدا با من صحبت کرد

        هزاران بار سپاسگزارم به خاطر رفاقتی که با خودش برقرار شده وهر لحظه وهر ثانیه بامن حرف میزنه

        مریم نازنینم ممنونم به خاطر نوشته های توحیدیت که من رو به عرش برد

        در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مریم حسینی مطلق گفته:
          مدت عضویت: 987 روز

          سلام

          عزیزه دلممم

          الهی هزاران بار شکر

          این اولین باره که من برای یک نفر نشانه شده کامنتم

          خدارو شاکرم که تونستم با کامنتم حال شمارو خوب کنم

          اصلا ببین

          من اینو برای سعیده خانم شهریاری نوشتم ولی این برای اون نبوده شاید

          برای شما بوده

          اصلا خدا راه هاش با ما فرق داره

          بی نهایت راه داره که مارو کمک کنه که ادامه بدیم

          کم نیاریم

          جا نزنیم

          ادااااامه بدیم تا برسیم به هدف هامون

          امید میده اینقدرررر تا ما پیش بریم

          خیلی خوشحال شدم که خداوند منو واسطه کرد

          خیلی خیلی خوشحالم

          از خدا میخوام سری بعد که کامنت مینویسی از معجزه هایی که خدا برات رقم زده بگی

          آمین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رویا میانکاله گفته:
        مدت عضویت: 988 روز

        سلام به مریم جانم

        ممنونم از نوع نگاهت ممنونم از گفته هات به سعیده جان که انگار حرف منو زدی

        اونجا که نوشت رویا جان یک لحظه گفتم حتما با منه

        آخه من صبح یعنی چند روز فکرم یه جایی کاری به خدا سپردم چند روز انجام نشد تو ستاره قطبی هم نوشتم تا امروز که اومد ذهنم بگه فک کنم دیگ باید خودت دست به کار بشی تو دلم گفتم خدا یک جوری بهم نشون بده آیا باید خودم دست به کار بشم یا به تو بسپارم و صبر کنم صبر یعنی حسم خوب نگه دارم بدونم که خدا بالاترین قدرت خودش کارم انجام میده نه به معنای تحمل که تو خودم فشار بیارم شک داشته باشم

        بت این گفتن رویا جان انگار خدا به من گفته البته منظورشون به من نبوده ولی من جوابم گرفتم

        واقعا سپاسگزارم

        سپاسگزار شما سعیده جان مریم جان استاد عزیزم و خدای بزرگم که هممون زنجیره وار داریم به هم کمک میکنیم خدایا شکرت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مریم حسینی مطلق گفته:
          مدت عضویت: 987 روز

          بنام آل شدای(خدای فراوانی)

          سلام دوست عزیزم

          جا داره بگم و تاکید کنم که؛

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          هیچ چیزی اتفاقی نیست

          آخه کامنت من برای اسفند بود و الان شما ریپلای کردی

          همون خدایی که شمارو هدایت میکنه که الان ریپلای کنین کامنت من رو،هموووون خدا،دقیقا خودش میدونه که چه زمانی خواسته هامونم بده

          ی آیه تو کامنت خودم بود

          و لسوف یعطیک ربک فترضی

          و بزودی پروردگارت اینقددددددد بهت میده که تو راضی میشی میگی خدایااااا چقدر باحالی تو آخه

          من این نشانه ها و صحبتهای خداذو یادم رفته بود

          خدایا منو ببخش و از من درگذر

          خودت میدونی انسان فراموشکاره و نجواهای شیطانم وجود داره همواره

          و خدای من ازت سپاسگزارم که هستی و با نشونه هات بهم یادآوری میکنی خودتو،وعده هاتو،و بهم آرامش بهشتی میده

          خدایا قربونت برم خودت میدونی عاشقتم که…

          میمیرم برات که…

          ممنونم که مریمتو دوست داری.هرچقدرم مریمت تورو فراموش کنه،قدرتتو یادش بره ولی تو یادش هستی.

          رویا جان

          خدا هنوزم روی تخت پادشاهیه

          کنترل کامل اوضاع رو در دست داره

          برنامه ای که برای زندگی تک تک ما تدارک دیده در جریانه

          فقط باید به انجام کار درست ادامه بدیم حتی با وجود اینکه همه چیز برعکس به نظر بیاد

          ایمانمونو حفظ کنیم

          و کار درست رو انجام بدیم و با خداوند موافق باشیم‌

          زمان ما بزودی خواهد رسید

          چیزی که خدا تدارک دیده رخ خواهد داد

          هیچ آدمی و هیچ اتفاق بدی نمیتونه مانع رخ دادنش بشه

          کلللللل جهان و شیاطین هم جمع بشن نمیتونن جلوی اون خیری که خدا واسه ما درنظر گرفته رو بگیرن

          اون مال ماست

          تموم شد و رفت

          من ایمان دارم

          خداوند بزودی درهارو باز میکنه.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آسمان گفته:
      مدت عضویت: 1566 روز

      به نام الله

      سلام به دوست خوب و مهربانم سعیده عزیزم

      سعیده باز هم مثل همیشه کامنتت یک یادآوری مهمی برای من داشت که اینبار گفتم اینجا بنویسم تا بماند برای خودن

      وقتی کامنتتون رو میخوندم و عملی بودن استاد در مورد الهاماتشان به خودم گفتم استاد چه باوری داشتن که اینطور عمل میکردن؟؟؟

      استاد در تمام مراحلی زندگیشون بعد از درک قانون به یک باور مهم و اساسی واصلی رسیده بودن که براشون قطعی بوده و یقین که خداوند کارها رو انجام میده و همین میشه که به الهامات عمل میکنن و تمام کارهاشون رو جمع میکنن برای مهاجرت.

      اما من گاهی شک میکنم به الهامات به اینکه من باید کاری کنم اینکه خوب شاید اینکارو باید خودم انجام بدم اما استاد یک باور عمیق و درونی و دلی داشتن

      مهم میزان ایمانه ،که باعث میشه عمل کنم

      خدایا شکرت

      خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

      در پناه خدای مهربانم باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهناز دژبانی مقدم گفته:
      مدت عضویت: 655 روز

      سلام سعیده عزیزم با این کامنت هم خندیدم هم بغض کردم هم گریه کردم

      چقدر خوبه که شماها هستین و مینویسن

      خدا رو شکر میکنم بابت وجود تک تک شما دوستانی که کنار اساتید عزیزم هستین و کمک میکنین برای بهتر شدن حال همدیگه

      چقدر اتفاقی هدایت و زنجیر وار بودن و کمک هم دیگه بودن و دارم تجربه میکنم

      چیکار کنم که همیشه سر اون اتفاقه بگم خدایا خودت ردش کن بوس به کلت

      خیلی سخته یادم میره من هر لحظه دارم با خدا حرف میزنم ها در حالت عادی دارم چایی میخورم و با خدا حرف میزنم تو خوابم حتی با خدا حرف میزنم ولی اون لحظه که باید یهو …

      هنوز اول راهم خیلی کار دارم خیلی زیاد خیلی بیشتر باید کار کنم انگار هنوز هیچی یاد نگرفتم و برگشتم سر جای اولم فکر میکردم این مرحله از بازی رو رد کردم ولی گیم اُور شدم

      باید یاد بگیرم بگم چشم هر چی تو بگی

      باید اجازه بدم خودش بیاد

      باید رها کنم همه چیزو

      باید ایمان بیارم که خودش همه چیزو ردیف میکنه

      مرسی که هستی و مینویسی

      میبینی استاد ؟؟؟ میبینی که چطور همه چیز مثل پازل کنار هم چیده میشه تا حال الان من خوب بشه ؟؟؟ میبینی چه سایتی درست کردی ؟؟؟

      خدا رو هزاران بار بیشتر از هر لحظه ی دیگه سپاسگزارم و میدونم بازم کمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ریحانه رحمتی گفته:
      مدت عضویت: 1416 روز

      سلام سعیده عزیزم

      من چند لحظه پیش به این فایل هدایت شدم و بعد به کامنت شما . قبل از هدایت شدن قلبم به من گفت : این آخرین سالی که تو این کشور (ترکیه ) هستی و به زودی مهاجرت میکنی به سرزمین الهی ، God’s country و بعد به این فایل هدایت شدم.

      کل این فایل فقط لبخند بر لبانم بود و الان که کامنت شما رو خوندم یاد فایل داستان هدایت الهی استاد افتادم که ماجرای مهاجرتشون به آمریکا بود، افتادم و به قول مریم جان خدا داره با نشانه هاش با من صحبت میکنه .

      و خیلی جالبه من از زمانی که تمرکزم رو از مهاجرت کردنم برداشتم و روی رشد شخصیتیم و احساس لیاقتم گذاشتم و همچنین روی کنترل ذهن و باور فراوانی گذاشتم نشانه های مهاجرت هر روز داره میاد و هر روز پر رنگ تر میشه . و از این طرف من هم بیخیال تر شدم و به خودم میگم در زمان مناسبش اتفاق میفته دیگه عجله ایی ندارم و میخوام فقط لذت ببرم و این روزها کارهایی که دوست دارم رو انجام میدم و بیشتر سعی میکنم تو احساس خوب باشم به قول معروف پاروها رو جمع کردم و اجازه دادم جریان هدایت خودش من رو ببره .

      سعیده عزیزم سپاسگزارم به خاطر قلم زیبایت و چقدر از طریق کامنت هات، به من کمک کردی دوست خوبم .

      موفق و پیروز باشی عزیزم و به نتایج عالی برسی و بهترین ها در انتظارت باشه عزیزم .

      راستی دوست خوبم من هم مثل شما شمالی هستم البته خطه گیلان

      در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام الله پاک و منزه و مهربان

    به نام خداوندی که بدون اذن او برگی از درخت بر زمین نمی افتد

    خدایی که به سیل و موج فرمان می دهد

    خدایی که رحمتش بی نهایت است و بخشش بی منت

    خدایی که در همین نزدیکی است و از رگ گردن به من نزدیک تر

    خدایی که به منت روزی می دهد

    خدایی که بر تمام شیء احاطه دارد

    و صدای مرا می شوند ، از نیت من آگاه است و در زمان و مکان و موقعیت مناسب و هر زمانی که من آماده باشم ، قدم بعدی را به من می گوید

    هر زمان من آماده باشم ، خواسته هایم را اجابت می کند

    خدایی که حامی شجاعان و توکل کنندگان است

    خدایی که از گسترش دهندگان جهان به طور ویژه ای حمایت می کند و رحیم بودنش را به نهایت جاری می کند.

    هیچ چیزی به دلیل نیست .

    دیدن بندر روز شما تحول زندگی من ، فصل پنجم – روز 133 و جلب توجه کردن اون و حسی که من رو به سمت کلیک کردن ترغیب کرد ، به هیچ وجه بدون دلیل نیست.

    یک جریان در کار هست

    جریان جاری جهان هستی

    جریانی که پیروی از آن و تسلیم شدن در برابر آن ، به جاهای زیبا خواهد برد.

    جریانی که خطا نمی کنه

    جریانی که اصرار نمی کنه

    جریانی که بوده و هست و خواهد بود

    اعتماد کردن به این جریان ، دلیل تجربه زندگی شکوهمند و هدفمند و زیباست.

    من سعی خواهم کرد که در حد توانم اعتماد کنم و تسلیم باشم

    سعی می کنم مثل آب باشم

    ماهیت آبی که زلال و شفاف و جاری هست ، تسلیم بودن هست

    دلیل شکافتن دل سنگ ها و صخره ها باز کردن راه توسط آب ، تسلیم بودن و جاری بودن اون هست

    پس سعی کنم مثل زلال و شفاف و رها و جاری باشم

    باید فقط وفقط روی خدا حساب باز کنم

    و حساب باز کردن روی خدا ، یعنی تمرکز فقط و فقط روی بهبود شخصیت خودم.

    .

    .

    امروز که تو مسیر فایل توحید عملی 9 گوش می کردم ، چشمم به بارش زیبای برف افتاد ، مه زیبایی کوههای منطقه 22 رو پوشانده بود و محو شدن قله و برف روی کوهها به شگفتی و زیبایی و ابهت اون افزوده بود.

    از سمت پایین بلوار جنگلبان به سمت شمال در حرکت بودم ، یک فضای بسیار بسیار فوق العاده رو جلوی چشمهام دیدم.

    خدا رو برای عظمت و بزرگی و جلالش شکر می کردم .

    این شعر پروین بسیار برای من الهام بخش هست و بی نهایت تاثیرگذار

    پرده شک را برانداز از میان

    تا ببینی سود کردی یا زیان!

    بارها و بارها به این قسمت از شعری که استاد می خونه می رسم ، استپ می کنم و به فکر فرو می رم.

    پیش خودم میگم ، جواد،

    آیا در این مدت 4 سال که در این فضای روحانی حضور داشتی و قدم های اول رو بسیار سخت و کند برداشتی و حرکت کردی و دوره هارو دیدی و روی خودت کار کردی ، آیا سود کردی یا زیان؟

    آیا از این که توسط آموزشهای استاد ، با آگاهی ها و قوانین و اصول جهان هستی آشنا شدی و به اندازه که عمل کردی ، سود کردی یا زیان ؟

    آیا از این که در 40 سالگی فهمیدی راه رو به کل اشتباه رفتی و به خدا وصل شدی و به جریان هدایت دل سپردی ، سود کردی یا زیان؟

    آیا از این که با خداوند تقسیم کار کردی ، سود کردی یا زیان؟

    آیا از این که سعی کردی دیگه روی پدر و مادر و خانواده و سهم الارث پدری و پارتی و مدیر و رفقای بانفوذ حساب باز نکنی و به جای توقع داشتن از اینها ، ازخدای خودت توقع داشته باشی ، سود کردی یا زیان؟

    وقتی با روشهای گذشتگان زندگی مشترک رو شروع کردی و نتیجه اش شد دعوا و نفرت و کینه و جنگ و بی احترامی و … و بعدش ، تو این فضای روحانی با آموزش های استاد ، از خدا کمک خواستی و خدا هدایتت کرد به بهبود شخصیت و درک قدرت فرکانس و درک بهتر قوانین ، آیا سود کردی یا زیان؟

    وقتی روی عقل کوته بین و ناقص خودت حساب کردی و رفتی تو بورس و ارز دیجیتال و نتیجه نگرفتی ، و بعدش ، خودت رو از مسیر غلط خارج کردی و از خدا طلب هدایت و کمک کردی برای روشن شدن مسیر خلق ارزش و خلق ثروت ، آیا سود کردی یا زیان؟

    وقتی با کار کردن روی خودت در دوره 12 قدم ، عزت نفس ، کشف قوانین و احساس لیاقت ، به خودشناسی بهتر و بیشتر رسیدی و به خدای درونت نزدیک تر شدی ، آیا سود کردی یا زیان؟

    وقتی از زبان استاد با کلمه توحید و بندگی واقعی و اهمیت احساس خوب آشنا شدی و سعی کردی هر روز ذره ای بهتر بشی ، آیا سود کردی یا زیان؟

    در 1406 روز که متفاوت به بقیه و متفاوت با گذشته خود فکر کردی و تغییر کردی و رفتارهات رو تغییر دادی ، آیا سود کردی یا زیان؟

    به الله قسم که سود کردم

    آرام تر شدم

    به خدا نزدیک تر شدم

    احساس خوب رو در وجودم شعله ور کردم

    باورهام بهبود یافتند

    اعمال بهتر شد

    احساس لیاقت و ارزشمندی رو درک کردم

    نعمت ها و موهبت ها و ثروت ها و معجزات بر من جاری شد

    روابطم به شکل بی نظیری بهبود پیدا کرد.

    و دهها دستاورد دیگه

    به خدا که سود کردم

    خدایا راضیم از تو

    هر خیری که به ما برسه از طرف توست

    هر چیزی از خیر و برکت و رزق و ثروت و نعمت و امنیت و آسایش و رفاه و خوشبختی و سلامتی و تندرستی و زیبایی و راحتی و آسانی و لذت و شادی و موفقیت و بهبودی و سعادت و روشنایی و هدایت است ، از فضل تو و از آنِ توست .

    خدایا در این فایل ، چیزهایی رو شنیدم که لازم داشتم .

    از سخاوت استادم ، نکاتی رو به من نشان دادی که برای ادامه هر چه بهتر و زیباتر و آسان تر مسیر خلق ارزشم ، شدیدا نیاز داشتم.

    استاد عزیزم ، برای همیشه از شما سپاسگزارم.

    بابت تمام بهبود ها و رشد و موفقیت و خودباوری و عزت نفسی که با کلام شما و آموزشهای شما در من ایجاد شد ، بی نهایت سپاسگزار شما هستم.

    استاد عزیزم ، الله توانا من رو به مسیری هدایت کرده ، بی نهایت زیبا

    درسته که تو مسیرم هم تردید دارم و هم دلهره

    درسته که گاهی دلهره میاد سراغم

    درسته که گاهی شک ها تو مغزم حرف می زنند

    درسته که نجواها شروع می کنند و میخوان کنترل در دست بگیرند

    ولی من اجازه نمی دم خیلی قوی بشوند

    چون من in charge هستم.

    من کسی هستم که تصمیم می گیرم.

    من کسی هستم که جهان مسخر من شده

    من خدایی هستم در این کیهان

    من ابزارهای زیادی دارم برای کنترل نجواهای ذهن

    حواسم هست ، که در این چند ماهه ، خیلی بهتر از قبل تونستم کنترل شون کنم.

    ابزارهای بین نظیری دارم

    12 قدمِ چند جلسه ای

    عزت نفس

    کشف قوانین

    احساس لیاقت

    و صدها فایل بی نظیر دیگه از استادم

    .

    خدایا شکرت

    در این فایل ، فهمیدم که باید تقسیم کار کنم با تو

    تقسیم کار کردن به نیرویی که جهان رو خلق کرده و هدایتش می کنه ، بی نهایت زیباست

    تقسیم کار کردن با منبع تمام زیبایی ها و ایده ها و ثروت ها ، بی نهایت لذت بخش هست

    تقسیم کار کردن به کسی که میان بر ها رو می دونه ، بسیار راهگشاست.

    تقسیم کار کردن به خالق توانا و حکیم و وهاب و تواب و رحیم و دانا ، بسیار ارزنده و گرانبهاست

    .

    تقسیم کار کردن به خدای خودم ، برای بقیه عجیب و برای من آشناست.

    تقسیم کار کردن با خدا ، یعنی من درخواست می کنم ، اون ایده میده ، من عمل می کنم ، احساسم رو خوب می کنم و ایمان و توکل خودم رو نشون میدم و تمام!!

    تقسیم کار با خدا یعنی من فقط و فقط روی بهبود خودم کار میکنم و با شجاعت و ایمان به ایده های خداوند عمل می کنم.

    نتیجه کار و اجابت خواسته ها و رسیدن به آرزوهام ، کار خداست.

    تقسیم کار با خدا ، یعنی احساس خوب داشتن و این یعنی کم شدن فاصله من با خواسته هام و روش و مسیر و چگونگی با خداست.

    تقسیم کار با خدا ، یعنی من همواره و درهر حالتی ، دسترسی مستقیم و بی واسطه به او دارم و خیالم راحته که هیچ فاصله ای بین ما نیست . یعنی نگرانی و ناامیدی دیگه معنایی نداره.

    البته حواسم هست که باورهای غلط گذشته در ذهن من حضور دارند و هر ندایی که احساس ناامیدی و تردید و دلهره رو در من به وجود بیاره ، از طرف همون باورهای غلط گذشته هست و اونا نفس های آخرشون رو دارند می زنند و قرار که هر روز من اونا رو ضعیف تر و ضعیف تر کنم . قرار هست که همیشه حواسم بهشون باشه که مثل علف های هرز رشد نکنند.

    اگر هر روز حواسم باشه ، کارم راحت تر آسان تر خواهد شد.

    تقسیم کار بار خدا ،یعنی من روی بهبود همه جانبه شخصیتم و درک بهتر مهارتهام کار می کنم ، الباقی با خداست

    یاد درخواست ابراهیم ازخدا افتادم وقتی که ابراهیم رو به همراه مادر ابراهیم در بیانانهای مکه رها کرد ، از خدا خواست که مردم رو دور اینها جمع کنه.

    بله

    تقسیم کار با خداوند یعنی ، خدا خودش مردم رو دور من جمع خواهد کرد

    خدا خودش نام من رو بالا خواهد برد

    خدا خودش من برای من تبلیغ خواهد کرد

    خدا خودش من رو یاری خواهد کرد

    کی؟؟؟

    زمانی که من تقسیم کار رو به دقت انجام بدم و سرم تو کار خودم باشه!

    سرم تو کار خدا نباشه ؟

    کی ؟ چه جوری ؟ به چه طریق ؟ توسط چه کسی ؟ از چه راهی ؟ تورم چی میشه ؟ گرانی چی میشه ؟ چه زمانی ؟ در چه مکانی ؟ ازچه مسیری ؟؟؟

    همه اینها یعنی اعتماد نداشتن به خدا

    وقتی به تقسیم کار درست عمل کنم ، هیچ کدوم از این سوالها رو نمی پرسم

    می دونم که وقتی من تغییر کنم ، وقتی من آرام تر بشم ، وقتی من ظرفم بزرگ بشه و آماده بشم ، وقتی من باورهام رو درست کنم ، وقتی من احساسم رو خوب نگه دارم ، وقتی من سپاسگزارتر باشم ، وقتی من به خدا اجازه بدم ، وقتی من روی زیبایی ها تمرکز کنم و از نازیبایی ها اعراض کنم ، وقتی توکل بیشتری داشته باشم ، وقتی اعتماد به نفسم رو بالا ببرم ، وقتی احساس ارزشمندی رو بیشتر و بهتر کنم ، وقتی روحیه من بهتر باشه ، وقتی با ادب تر و خالص و مهربان تر بشم ، و وقتی رها باشم و تسلیم جریان هدایت باشم و به ایده ها عمل کنم ، خدا وظیفه و کار خودش رو در نهایت قدرت و دقت و عدالت و نظم انجام میده

    خیالم راحته که هیچ چیزی بین من و خدا وجود نداره ، جز خود من!

    باید خودم رو به خدا وصل بدونم و اینجوری به راحتی ذهن رو کنترل می کنم.

    بهش می گم که خدا داره کار خودش رو انجام میده و احتمال زیاد انجام داده ….

    ما گرفتیم آنچه را انداختی

    دست حق را دیدی و نشناخت

    از دیدگاه خداوند اتفاق افتاده ، من باید صبر داشته باشم و ایمانم رو نشون بدم.

    برای کنترل ذهن منفی گرا ، باید هر روز به خودم بگم که ، جواد عزیزم ، هیچ فاصله بین تو و قدرت مطلق جهان نیست. فقط و فقط با صبر و احساس خوب ، فاصله تو و خواسته هات کمتر میشه . خداوند اون چیزی رو که می خواستی آماده کرده فقط با صبر و احساس خوب و ایمان و توکل و اعتماد بیشتر ، حرکت کنم و عمل کن ، عمل! ، ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    خدای مهربان من دست تو را دیدم و شناختم

    زیان که نکردم هیچ ، بسیار هم سود کردم

    خدایا من در حال عمل کردم هستم و ایمان داریم ، درهای رحمت و موفیت و ثروت و نعمت ، به زودی باز خواهند شد.

    به زودی زود

    من تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    تویی که به سیل موج فرمان می دهی

    رودها از خود نه طغیان میکنند

    آنچه میگوئیم ما، آن میکنند

    ما، به دریا حکم طوفان میدهیم

    ما به سیل و موج فرمان میدهیم

    شکرت خدایا ، چه آگاهی های نابی رو روزی من کردی

    آره درسته

    من با تکرار همین صحبتها باید به تقسیم کار خودم با خدا ، باور داشته باشم و عمل کنم.

    به به به به

    به این جملات استاد در این دوره که با سخاوت در اختیار ما گذاشتید . سپاس فراوان

    البته برای کسانی که در مدارش باشند…

    ما و انرژِی که خدا نامیده ایم ، از یک جوهره هستیم.

    و به خاطر توانایی مان در دستان خداوند برای گسترش جهان هستیم

    به به به به

    ای جانم به این کلمات و آگاهی ها و هدایت ناب خداوند

    در این 2 هفته ، بیش از 50 بار فایل استاد در مورد نتایج آقا رضا عزیز در مورد خلق ارزش و گسترش جهان رو گوش کردم

    abasmanesh.com

    خدایا شکرت برای تثبیت و تایید و تقویت امید و باورهام با دیدن این جمله در این فایل

    دوست دارم صد بار دیگه تکرار کنم برای خودم

    و به خاطر توانایی مان در دستان خداوند برای گسترش جهان هستیم

    چقدر شیرین و خوشمزه و جذاب هست این جمله

    به به

    جوهره من خدا یکی است

    و من تصمیم گرفتم که مثل خالق خودم جهان رو گسترش بدم …

    خدایا شکرت 4 اردیبهشت سال 1399 من رو با استادم آشنا کردی

    و در حدود اوایل اردیبهشت 1402 من رو وارد مسیر خلق ارزش کردی ، یعنی اینقدر مهربان و خوب و زیبایی که چند روز بعد از خارج شدن از مسیر غلط خودم (ارزهای دیجیتال ) در سالروز آشنایی با استادم من رو به مسیر گسترش جهان هدایت کردی.

    الهی شکرت.

    باید باور کنم که می توانم خداگونه عمل کنم

    چرا ؟

    چون خداوند در وجود من است و قسم خورده که خوب و بد من رو به من الهام می کند.

    پس هر نگرشی که نتیجه اش احساس خوب باشد ، خیر من و هم جهت بودن من با خداست

    و هر نگرشی که نتیجه اش احساس بد باشد ، بد من و هم جهت نبودن من با خداست

    الهی چه حجم از آگاهی رو روزی من کردی

    الهی شکررررت

    ادامه دادن در مسیر صحیح با اشتیاق و امیدواری یعنی صبر .

    این یعنی همون عمل کردن ، اگر ایمان دارم یعنی عمل می کنم و مهم ترین چیز در حین عمل ، صبر هست و صبر…

    چشم خدایا

    وقتی من شرایط نادلخواه رو نپذیرم ، و ایمان خودم رو نشون بدم و حرکت کنم ، مورد حمایت این منبع بی نهایت قرار می گیرم.

    چی از این بهتر

    چی از این زیباتر

    به به

    به قول استادم ، من مشکل و مسئله ای رو که تو زندگیم داشتم رو به روش درست و اصولی و به زیبایی حل کردم و نتیجه خیره کننده و حیرت انگیز و تحسین برانگیز گرفتم ، حالا می تونم این موضوع رو به میلیون ها نفر دیگه ارائه بدم و اونها هم بتونند این مشکل رو به زیبایی حل کنند و لذت ببرند و من هم به ثروت برسم

    چه چیزی از این زیباتر ؟؟

    و چه زیباتر که خداوند من رو در این مسیر حمایت می کنه

    ای جانم

    خدای مهربان من ، به امید تو

    با توکل به تو

    با اعتماد به قدرت و عظمت و حکمت و دانایی و بصیرت و مهربانی تو

    و با احترام به تک تک قوانین بدون تغییر تو

    من حرکت می کنم و تو برکت عطا می کنی

    بسم الله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 987 روز

      بنام روزی دهنده نهنگها

      سلام اقای بایرامی عزیز

      خداروشکرررر خداروشکررررر برای این همه نکات فوق العاده توی یک کامنت

      واقعا تحسینتون میکنم بخاطر باورهای فوق العاده تون

      سپاسگزارم

      پرده شک را برانداز از میان

      تا ببینی سود کردی یا زیان

      واقعاااا همینه

      کامنت شمارو که میخوندم تمام این دو سالی که با استاد و در حقیقت با خداوند حقیقی آشنا شدم از جلوی چشمانم رفت

      چقد کن تغییر کرد

      شخصیتم عوض شده

      نترس و شجاع شدم

      جسور و صبور شدم

      احساس ارزشمندیم چقدرررر بهتر شده

      چقدرادمهای خوب توی زندگیم اومده

      چقدرررر ادمهای منفی از زندگیم رفتن

      چه استعدادهایی در خودم پیدا کردم که نمیدونستم اصلا دارم

      چه معجزه هایی

      آخ آخ آخ

      چه معجزه هایی برام رخ داده

      چه همزمانی هایی

      که به قول استاد عقل جن هم بهشون نمیرسه

      ولی برای من رخ داده

      خدایا سپاسگزارم برای تمااااام لحظات شگفت انگیزی که برام بوجود اوردی و بعدش من اشک از چشمام اومده و سجده شکر بجا اوردم و از تهههه قلبم گفتم خدایا شکرت

      اون لحظه ها رو خییییلی دوست دارم

      چون احساس نزدیکی با خدا تمام بدنمو میگیره و واقعا جز اون حس مگه ما چی میخوایم؟!

      معبود من

      من تو تاریکی ها سرگشته و حیران بودم

      تو بودی که چراغ راهم شدی و منو به سمت نور هدایت کردی

      من از خودم هیچی ندارم

      همه تویی

      هممممه تویی

      وحی آمد کاین چه فکر باطل است

      رهرو ما اینک اندر منزل است

      خداوندا سپاسگزار تو هستم بخاطر وجود خود خود خودت

      بخاطر افراد پاک و سالمی که همچین کامنتهایی میزارن

      بخاطر سایت

      بحاطر استاد

      بخاطر زمین

      بخاطر اکسیژن

      بخاطر آب آشامیدنی در دسترس

      بخاطر نور خورشید

      آرامش شب

      بخاطر بدن سالم

      بدن کامل

      سیستم ایمنی قوی

      دیدن

      شنیدن

      خوردن

      خوابیدن

      نفس کشیدن

      راه رفتن

      پریدن

      دوییدن

      نشستن

      پاشدن

      کار کردن

      شغل داشتن

      خونه داشتن

      درخت ها و خیابونها

      بخاطر معلما دکترا دندونپزشکا

      بخاطر خانواده ،دوستان و رفیقان

      بخاطر مادر و پدر خوب

      خواهر و برادر خوب

      دوستان خوب

      روابط خوب

      انسانهای شریف و خوب

      بخاطر آزادی

      بخاطر لباسامون

      گوشیمون

      اینترنتمون

      امکانات

      بخاطر غذاهای خوشمزه

      بخاطر کافه ها رستورانها

      بخاطر ابرها ،بارون

      بخاطر سواد خوندن و نوشتن

      بخاطر رشد

      ثروت و پول و نعمت و برکت تو زندگیمون

      خداوندا تا صبح بشمارم تموم نمیشه لطفت به ما

      اگر تمام درختان قلم شوند و ….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نسرين خالقي گفته:
      مدت عضویت: 1300 روز

      سلام بر برادر بزگوار اقا جواد ،

      سپاس بیکران از نوشته های زیبا و پند اموز شما امیدوارم نور رب یکتا در تک تک لحظات زندگی شما بتلبد .

      چه جالبه که دو روز است شما و سعیده جان شهریاری روی یک فایل دانلودی کامنت گذاشتید و کامنت ها پشت سر هم برای من اومده شما دو عزیز موحد دستان و راهنمایی شدید من این فایل زیبا را گوش کنم امروز وقت ناهار رفتم در یک پارک زیبا و این فایل ارزشمند را دیدم و درخواست خرید این دوره ارزشمند را به کائنات دادم که مطمئن هستم پر از گنج و جواهر هست ،

      از شما سپاسگذارم برای این هدیه ارزشمند که امروز به من دادید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: