معرفی دوره احساس لیاقت | قسمت 2 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    بنام خدایی که همه انسانها را لایق و ارزشمند آفرید

    سلام به استاد عزیز و مریم بانو جان و همه دوستان ارزشمندم

    احساس لیاقت و خود ارزشمندی یک موضوع اساسی هست که در تمام جنبه های زندگی ما مثل روابط و سلامتی و ثروت و معنویت تأثیر داره

    دوره احساس لیاقت یکی از بهترین دوره هایی هست که آماده شده و بنوعی پیش نیاز تمام دوره هاست

    خوشحالم که من هم دانشجوی این دوره هستم و همراه با دخترای گلم با اکانت سمیه جان از این دوره استفاده می کنم و برای پیشرفت خودم قدم بر میدارم

    اولین موضوع زیبایی که تو این دوره یاد گرفتم اینه که من بخودی خود ارزشمندم فارغ از هر چیز، فارغ از دستاوردها و نتایجم

    من از قبل هم احساس ارزشمندی نسبتاً خوبی در خودم می دیدم ولی همیشه فکر می کردم این احساس ارزشمندی بخاطر کارهای با ارزشیه که انجام میدم

    در حالی که اینطور نیست و خدا از ابتدای خلقتم من رو ارزشمند آفریده

    و این خیلی حس خاصی بمن میده و انگیزه می گیرم که دنبال کارهای خوب و با ارزش برم که مطابق با شأن و ارزشمندی من باشه، و روز بروز احساس ارزشمندیم بیشتر و بیشتر میشه

    مرور بعضی از آگاهی هایی که از این فایل گرفتم

    به میزانی که خودم رو ارزشمند میدونم جهان من رو ارزشمند میدونه

    تو هر جنبه ای از زندگی اگه من بخوام پیشرفت کنم قدم اول اینه که خودمو ارزشمند بدونم

    من اگر احساس خود ارزشمندی نداشته باشم نمی تونم برم دنبال آرزوهام خودمو لایق پیگیری کردن خواسته هام نمی دونم

    تو این دوره بخاطر سؤالها و تمرینهایی که داده شده من شروع به خودشناسی می کنم و به درک بهتری از خودم میرسم

    احساس لیاقت هم انتهایی نداره و به اندازه ای که روی خودم کار می کنم بهتر و بهتر میشم

    هر چقدر خودمو بیشتر ارزشمند بدونم جهان و آدم ها هم برای من ارزش بیشتری قائل میشن و ثروت و سلامتی وارد زندگیم میشه

    ما دو نوع گفتگو داریم توی وجودمون یکی گفتگوهای منفی ذهنمون که همون نجواهای شیطانه و همیشه خطاهامونو برجسته می کنه و سرزنشمون می کنه و یکی دیگه گفتگوهای خداوند هست که از درون قلبمون میاد و همیشه بما آرامش میده و میگه شرایط بهتر میشه و ما از پس کارها بر میاییم

    این گفتگوها همیشه هستن ولی وقتی برای خودمون ارزش قائل باشیم به گفتگوهای قلب نزدیکتر میشیم و صدای خداوند رو بهتر می شنویم امیدمون بیشتر میشه اگه اشتباه کردیم خودمونو سرزنش نمی کنیم و اون صدای خداوند که تو وجودمونه ما رو امیدوار می کنه که بمحض  اینکه تو مسیر درست برگردیم همه چی درست میشه

    فرکانسهای غالب ما همون نجواهای شیطان و گفتگوهای منفی ذهنمون هست ولی وقتی روی خودمون کار کنیم و بتونیم اونا رو تغییر بدیم فرکانسهای ما عوض میشن و اون وقت اگر شرایط سخت پیش بره به هم نمی ریزیم و امیدمونو از دست نمیدیم احساس نمی کنیم بی ارزشیم و به خودمون برچسب منفی نمی زنیم  بلکه میگیم  یه تجربه کسب کردم  یاد می گیرم تمرین می کنم بهتر میشم مشکلی نیست قسمتی از بازی زندگیه

    خدا رو شکر برای آگاهی هایی که دریافت کردم

    خدا رو شکر که در این مسیر قدم برمیدارم

    خدا رو شکر که به استاد هدایتم کرد

    استاد جان از شما بسیار سپاسگزارم که با این آموزشها تأثیر شگرفی بر بهبود نگرش و زندگی هزاران هزار انسان در این دنیای خاکی میگذارید و جهان رو جای بهتری برای زندگی می کنید

    خداوند خیر دنیا و آخرت به شما و مریم جان و همه ما عطا فرماید

    در پناه خدا سرشار از آرامش و عطر توحید و نور الهی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  2. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1625 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خدا مرا کفایت است وجز او خدایی نیست

    من براو توکل کرده ام

    که اوست پروردگار عرش بزرگ

    خدایا ای تنها انیس ومونسم

    تو را بابت هدایتم به مسیر خودشناسی وخود ارزشمندی شکرگزارم .

    هدایتم کن که فقط برروی خودم تمرکز کنم و خودم را بهتر بشناسم .

    استاد جان سلام ودرود

    سپاسگزارم بابت دوره احساس لیاقت

    من بارها در کامنت هام در دوره احساس لیاقت از شما سپاسگزاری کردم وگفتم که بهترین دوره ای که میشه ازبنا خودت را بسازی وپی وریشه های قوی بسازی همین دوره هست

    دوره ای که فوکوس می‌کنه روی همون ریشه هایی که قشنگ با شناخت یکیشون هزاران ریشه ودلیل نشدن های زندگیت که آرزویش را داشتی برات واضح میشه.

    خداراهزاران بار شکر میکنم که این دوره را که ایمان دارم هدایت خداوند به شما بوده را شروع کردید .

    استاد این جلسه 9من را داره با خودم آشنا تر می‌کنه یعنی هر بار که گوش میدم میگم آره خودشه

    بیشتر از اینکه خودم به خودم ظلم کردم ناراحتم

    در هر مسئله ای دقیقا همین احساس بی ارزشی خیلی بولدمیشه .

    هرجا را که برمی‌گردم که به اصطلاح مورد ظلم بودم به خاطر همین احساس که من لایق نیستم سراغم می‌اومد .

    این جلسه 9استاد خیلی پاشنه آشیل دارم و همین امروز یه مسئله ای برام پیش اومد که همین احساس گناه اومد سراغم که مقصر بودم ‌

    ولی جهان درست کار می‌کنه وبه هیچ کس هیچ ظلمی نمیشه .

    هم خوشحالم که این دوره را خداوند هدایتم کرد که واقعا به خودشناسی عمیقه

    هم انگار سرگردانم به خاطر این همه آگاهی هایی که ندانسته به خودم چه فشاری آوردم .

    دوستاتی که کامنت من را میخونید همه به این دوره نیاز داریم

    یعنی همه انسانها به این دوره نیاز دارند وگرنه هورمون را تلف کردیم اگر از این آگاهی ها بهره نبریم

    از اینکه خدا مرا در فرکانس شنیدن این صحبت های ارزشمند وناب قرار دادهدا را سپاسگزارم .

    استاد تو این دوره هدایت شدم به کار جدید

    حالا یه چیز جالب

    همکارم که یکماه هست در دو شیفت کار میکنیم امروز دیگه نیومد

    چون اصلا در فرکانسم نبود خداوند قشنگ حداش کرد از من

    ویهدهمکار بهتر را در مسیرم قرارداد

    این اتفاقها اصلا اتفاقی نیست چون من پذیرفتم جهان داره با لیاقتی که انسانها برای خودشون قائل میشن کار می‌کنه .

    ولی وقتی همکار جدیدم را دیدم یه احساس مقایسه به سراغم اومد، شدید جوری که بغض گلویم را گرفته بود .

    وگفتم هنوز باید روی احساس خود ارزشمندی ام کار کنم .

    احساس مقایسه خیلی ریشه هست وتا آخر عمرم باید رو این دوره کار کنم

    استاد. از خداوند بهترین ها را براتون آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1317 روز

      به نام هدایت الله

      سلام به خواهرخوب وارزشمندم سمیه عزیز وتوحیدی

      بهت تبریک میگم چقدر لذت بردم از کامنت خوبتون خیلی فوق العاده و قابل تحسین است

      خیلی خوشحالم که این دوره ارزشمند را تهیه کردید وریشه های بی ارزشی را شناسایی کردی وروی خودت کار می‌کنی

      از شما سپاسگزارم تجربه خوبت رو برای ما کامنت کردی قطعا همه ما نیاز به این محصول عالی داریم

      وبرای خرید این دوره انشاالله همه در مداروفرکانس این محصول ارزشمند وتوحیدی قرار بگیرند

      بهترین ها را برای شما دوست عزیز آرزومندم هر کجا هستی موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    امیر قره قاشلو گفته:
    مدت عضویت: 831 روز

    سلام به دوستان عزیز و استاد عزیز

    من امیرم و 16 سالمه و خب توی خانواده ای بزرگ شدم که بر اثر فقر برای هر لیوان شکوندنی هر خرابکاری بار ها و بارها کتک خوردم و توی مدرسه همیشه کتک خوردن بوده و بچه ها برای وقت گذرونی من رو میزدن و وقتی می رفتم خونه میگفتن باید میزدی و توی کوچه هم که شیشه ای میشکست با کسی دعوا میشد پدرم و مادرم همیشه پشت کسی من رو زده میگرفتن و هیچ وقت دفاعی نبوده پشتم و هیچکس هوام رو نداشته و من بسیار راضیم از این که کسی پشت من نبود چون باور کنم که خدا هست که بزرگ تر از هر لاتیه پر زور تر از هر کسیه من همیشه اون کتک خوره بودم ولی از ششم به هفتم گفتم بسه من دیگه نمی‌خوام سر کوب بشم و تو اون سن کم خیلی بهتر شدم کلاش شیشم عشقم و علاقم رو پیدا کردم و اون فوتبال بود که میگن دنیایه شما کره زمینه دنیای ما توپه.

    هر روز توی کوچه بالامون با بچه ها بازی می‌کردم و یک حسین بود که همیشه توی فوتبال از من بهتر بود و من همیشه باهاش رقابت داشتم و دیگه کم کم کوچه هم با ورود موبایل و پابجی و کلش آف کلنز کم رنگ شد و من میرفتم پارک و اونجا بازی می‌کردم توی کوچه کناریمون یک امیر علی بود که همیشه من و دوستم رو به هم میدوخت توی فوتبال.

    بعد از 6یا 7 ماه هر روز خدا پارک رفتن من و دوستم اعجوبه شده بودیم و با امیرعلی که بازی کردیم قورتش دادیم و اصلا تعجب کردیم که چقدر فوتبالمون بهتر شده.

    و پارک هم روزی یکی از بچه ها بازی من رو دید گفت خیلی خوب بازی میکنی چون خیلی ادعاش میشد و من بردم ازش توی گل کوچیک.

    گفت این شماره یک مربی فوتباله بهش بگو برو پیشش و اون تیم داره.

    و امیر وارد یک دنیای جدید شد.

    روز اول رفتم با شلوار تو خونه و کفش های قرمز نشستم تا بازی تموم شد آخرش مربی من رو دید و گفت از هیکلت خوشم اومده و گفت پسفردا بیا من پس فردا با همون دوستم رفتم و اون ادامه نداد و من رفتم.

    اولین بازی توپ اومد جلوم و من فریز شدم و نتونستم بخدا پاس بدم گیج بودم تو زندگیم تو چمن بازی نکرده بودم.

    بعذ یک هفته رفتیم شمال با تیم و 25 تومن (هزار تومنا) رفتیم شمال و من اونجا شماره 9 رو پوشیدم و یادم میاد مربی خیلی به بازیکنا میگفت شوت بزنین و کمتر کسی جرئت شوت زدن داشت و من وقتی وارد شدم اولین توپ که بهم رسید رو با تمام قدرت شوت زدن و توپ اگه 5 دروازه روی هم میزاشتن باز هم گل نمیشد.

    ولی مربی آنچنان تا شهرمون از من تعریف کرد که من فک کردم رونالدو ام.

    ولی خب بخاطر همین احساس لیاقت تمام بازی های اون فصل تعویضی بودم ولی تعویض میشدم.

    خب گذشت و فصل بعد من آرزوم بود گل رسمی بزنم و توی نوجوانان فصل بعد یک بازی که من مطمعن بودم نمیتونم بازی کنم رفتم تو زمین و گل زدم وقتی زدم اصلا پر در آوورده بودم رفتم تا ماه اومدم.

    توی زمین میگفتم وای من گل رسمی زدم وای من گل رسمی زدم

    و آخرای فصل چند تا بازی فیکس بودم و توی ترکیب اصلی 90 دقیقه بازی کردم.

    و رفت و رفت که بعد یکسال که نرفتم تابستان گفتم برم با همینایی که سنشون میخوره بهم تمرین کنم و آخرای تابستون دیگه نمیخواستم برم چون 6 کیلومتر راه بود و کلی وقت و انرژی پول می‌گرفت و شهریع تیم هم بود.

    ولی یه حسی بهم میگفت برو ادامه بده بعد یک روز مربی زنگ زد بهم گفت بیا فلان جا من رفتم و اومد گفت میخوام بفرستمتون تست لیگ برتر کشور 7 نفر بودیم.

    خلاصه ما رفتیم و وقتی وارد شدم اصلا داخل دانشگاه فردوسی مشهد یه جای جدید و عجیب بود برام و رفتم و سر تست گفتم امیر تویی که توپ به پات میخورد نمیدونستی چیکار کنی بلد نبودی پاس ساده بدی الان با تیم لیگ برتر کشور تمرین میکنی.

    خلاصه تست رو هم رد شدیم و برگشتیم.

    ولی دو روز که با رفیقام توی مشهد اصلا یک حالی بود یکی از اهدافم هم بود و خلاصه ما رفتیم و برگشتیم پیکان تهران هم تست دادم رد شدم و رفتم اتحاد بجنورد و بخاطر عدم لیاقت که من بازیم از همه بازیکنای اونجا بهتر بود ولی توی زمین همین حسی که استاد گفت میومد و من عمدا در

    نا خودآگاه تمرکز خودم رو کم میکردم و عمدی نمیزاشتم بدرخشم و رد شدم.

    و چه سؤال هایی که احساس لیاقت نزاشت بپرسم.

    ولی توی تست تیم مدرسه با هزار جور بدبختی این حس رو نابود کردم و قبول شدم.البته نه از راه احساس لیاقت از راه اعراض.

    وقتی اولین بار تمرین های احساس لیاقت رو توی عقل کل سرچ کردم و تمرین آیینه رو دیدم انجام دادم و بعدش که میرفتم بیرون پام رو از در گذاشتم بیرون یک پژو پارس وایستاد سلام آقای قره قاشلو میشه بیای کمک لباسشوییم رو جا به جا کنی

    من گفتم باشه رفتم و یکی دیگه هم زنش زنگ زده بود بیاد و من نظاره گر بودم و اونا جا به جا کردن و گفت هر حا میری بگو برسونمت گفتم ممنون میرم پیش دوستام لازم نیست و رفتم بخدا رسیدم سر کوچه یکی دیگه اومد گفت امیر بیا بریم گفتم من رو پارک بزار اونجا پیاده میشم از خوشحالی فقط میگفتم من لایق بهترین ها هستم.

    رفتم پارک و هم وارد پارک شدم دوست دیگم رو دیدم و اتفاقا دختری که آرزو داشتم توی پارک ببینم و باهاش صحبت کنم و با دوستم رفتم تا نصف راه گفت من میرم اونور گفتم اشکال نداره فعلا.

    تا رفت فقط 5 ثانیه گذشت تا دوست دیگم رو دیدم و رفتم باهاش ادامه راه رو و کلی گپ زدیم و با ای دختر هم هم صحبت کردیم.

    و رفتم خیابون و یکی از با استعداد ترین بازیکن های تیممون رو دیدم که الگوی من بود.

    اصلا من یک دنیای دیگه بودم.

    اولین بار هم وقتی تمرین سناریو نویسی انجام دادم این بود به قوی ترین تیم مدرسه گل بزنم توی مسابقات و اونم روی کاشته و شب نوشتم و صبح شد اصلا معجزه بود برام من انقدر بعد کاشته خوشحال شدم و خوشحالی بعد گل ممفیس دپای رو انجام دادم.

    و من مدرسه نگاهم میکردن اصلا فاز نیوکمپ گرفته بودم.

    و این فایل رو خدا برای من آماده کرد چون من همین غول که وسط خنده هات وسط فوتبال وسط صحبت وسط امتحان میاد و میگه تو بی لیاقتی و همه چیز رو آتیش میزنه رو باید کنترل کرد و من یک ایده ای که برام اومد این بود که نقیض سوالات احساس لیاقت توی آزمون رو تبدیل کنم به باور و توی عقل کل سرچ کنم و باور کنم و به دوستانم هم این رو پیشنهاد میکنم.

    امروز با دوستم بیرون بودیم و دو نفر اومدن جای آتیش ما و ما راحت نبودیم و مشروب و سیگار در آوورن و گفتن بیاید و ما نگرفتیم و حتی تخمه هاشون رو نخوردم وهمینطوری ناراحت بودم و یاد حرف استاد افتادم که داستان بانک رو تعریف کرد که نوبت نداشت و حالش رو خوب کرد و داستان عوض شد و بگم که اینا نمیرفتن و ما منتظر بودیم برن و یک ساعتی بودن و من هم یاد این افتادم سریع بلند شدم و از زیبایی آتیش در شب سپاسگزاری کردم و دستانم رو بردم نزدیک و بخدا نمیدونم دو دقیقه طول کشید یا نه که اونا رفتن.

    و تا شب گفتیم و خندیدیم و قبل رفتن خدا بهم گفت پنچر میشه چرخت و من تنها کاری که کردم صرفند برداشتم و موقع برگشت پنچر شد یکم پیاده اومدم و یک کافه لوکس رو دیدم و من با لباس های بیرون رفتم تو گفتم هم اعتماد به نفسم بالا میره هم درخواست میکنم و نداشت و رفتم پایین تر نمیدونم به نظر شما یک کفش فروشی چند درصد احتماد داره تلمبه داشته باشه و چند درصد احتمال داره که بده ولی خب داشت و داد.

    و خدایی که مت با اینهمه شرک و گناه توی این روز ها م رو بخشید و توبه من رو پذیرفت و درهایی از نعمت روی من باز کرد و هروقت روش حساب کردم هر وقت من رو تنها نزاشته و هوای من رو داشته و هر جا هستی دوست من استاد عزیز و دوستان هم مدار در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      سینا سبزواری گفته:
      مدت عضویت: 1252 روز

      به نام خدا

      سلاام امیر عزیزمم خوبییی

      چقدرر کامنتت برام انرژی بخش بود همینکه گفتی 16 سالمه مجذوب شدم که کامنتت رو بخونم.

      آفرین چقدر تحسینت میکنم که اینقدر زیبا و عالی داری روی خودت کار میکنی و نتایجش رو داری مثل یک کدنویس توی زندگیت میبینی.

      چقدر قانون برام دوباره مرور شد با کامنتت

      این ایده که گفتی سوال های ازمون احساس لیاقت رو باور های خلافش رو بسازی دقیقا به من هم این ایده اومد(همچنین سوال های آزمون روانشناسی ثروت) ولی کمال گرایی منو نگه داشت اتفاقا امروز تصمیم داشتم شروع کنم و خدا با این نشونه واضح بهم گفت که شروع کنم به کار کردن هرچقدر که میتونم و فارغ از کمال گرایی انجامش بدم چون به بعصی از باور هاش خیلی نیاز دارم خیلی وقت ها خودم رو لایق پول ساختن از هر فرصت و هر ایده نمیدونم و میخوام بیشتر اولویتم روی این باور باشه که اگر اینو بسازم کلی نعمت و ثروت بیشتر وارد زندگیم میشود.

      خدایا بینهایت سپاسگزارم که توی این مسیر هستم با اینهمه دوستان فوق العاده

      درمورد کمال گرایی گفتم حللا که دارم کامنت میزارم بزار یکم بیشتر درموردش صحبت کنم چون به خودم تعهد دادم که هرروز درموردش بنویسم حالا طبق همون اصل بهبود گرایی هر فرصتی و هرجایی که گیر بیارم همین کار رو میکنم و انگار رسیدم به کامنت شما

      من فکر میکنم کمال گرایی از احساس عدم لیاقت خیلی وقت ها نشات میگیره و ما به خودمون میگیم تا چیزی رو در حد کمال ارائه نکنم لایق نیستم و خودسرزنشی های کمال گرایی میاد سراغمون به قول استاد توی همین فایل میگه ما هرلحظه گفتگو هایی ذهنی داریم با خودمون و اگر به گفتگو های ذهنی کمال گرایی نگاه کنیم میبینیم که غالب اونها احساس ارزشمندی مارو میگیره

      واقعا همین که از هر فرصتی استفاده کنیم برای بهبود آنچنان مارو از همه چیز جلو میندازه که نگو و خیلیی تایممون رو میتونیم به بهترین نحو استفاده کنیم مثلا همین دیشب من بعد از مدت ها افتاده بودم رو دورِ بهبود گرایی ببین یعنی فاصله فکر تا عملم تقریبا صفر شده بود پشت سرهم کارهارو انجام میدادم و از ساعت 23:3٠ تا 5:3٠ صبح پشت سرهم بدوم وقفه داشتم بهبود انجام میدادم به خدا خواب از سرم پریده بود و سرشار از انگیزه شده بودم و باید بارها اینو به خودم یاداوری کنم که چقدرر ادم میتونه وقتی اصل بهبود گرایی رو اجرا کنه کارهای مختلفی ارائه بده خود من بارها توی تمرین انجام دادن این کمال گرایی اومده بود سراغم و عملا دو سه رو میخواستم یک تمرینی رو انجام بدم و هعی به تعویق مینداختمش اما وقتایی که از اصل بهبود گرایی استفاده میکردم همه تمرین هارپ خیلی قشنگ و زیبا و واقعا هم درحد کمال انجام میدادم چرا؟؟ چون حساس نشدم که در حد کمال انجام بدم(اینم خودش نکته مهمی هست)

      حتی اگر میخواستم کمال گرا باشم همین الان این کامنت رو برای تو نمینوشتم و داشتم هنوز فکر میکردم که براس بنویسم یا ننویسم و مام وقتی فرصت میدیم به کمال گرایی احتمالا اون برنده میشه! پس سریع باید دست به کار شیم

      امیر عزیزم این حرفا رو برای خودم اول از گفتم تا همینطوری که دارن برات کامنت مینویسم فرصتی برای خودم ایجاد کنم تا امروز بهبودگرا تر باشم نمیدونم بهت میتونه کمکی بکنه یا نه اما حسم گفت بنویسم

      خوشحال شدم از کامنت زیبات

      خداوند یار و نگهدارت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حسین و نرگس گفته:
        مدت عضویت: 1808 روز

        سلام خدمت آقای سینای عزیز، منم از این موضوع خیلی رنج کشیدم، من سالها در زمینه

        های مختلف آموزش دیدم و نهاییش نکردم و ازش پول نساختم و مدام فکر میکردم که هنوز

        نفهمیدم علاقه اصلیم چیه و بخاطر اینه که این همه شاخه به شاخه میپرم … تا اینکه فهمیدم

        موضوع علاقه مندی نیست، موضوع کمالگراییه، یعنی انتظار داشتم تو هر زمینه ای وارد

        میشم اونو به بهترین نحو انجام بدم و بعدها متوجه شدم که کمالگرایی یکی از مهمترین

        عوامل عدم طی کردن تکامله، یعنی افرادی که تکاملشونو نمیخوان طی کنن معمولا یکی از

        دلایلش همین کمالگراییه، و حالا برگشتم اول مسیری که طی کردم و اولین گامو میخوام

        کامل کنم… جالبه که الان که چهل سالمه وقتی نگاه میکنم میبینم در سن 18 سالگی خدا بهم

        گفته بود در چه زمینه ای فعالیت کنم اما بعدا بخاطر کمالگرایی ناخودآگاه رهاش کردم و

        حالا با پذیرش تمام اشتباهاتم و بخشش خودم و ایمان به اینکه هنوز دیر نیست و خداوند

        دیر نمیکنه و خداوند جبران میکنه میخوام مسیری رو که نیمه کاره رهاش کردم و کامل طی

        کنم با تمرکز صد در صدی، ان شاالله موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1517 روز

      سلام دوست قدرتمند

      چه خوب که از سن پایین اینقدر رشد کردی

      همین فرمون برو

      و فقط رو خودت و تواناییهات و خداوند که نیرویی برتر از توعه حساب کن

      چقدر عالی که از الان قوانین رو میشناسی

      تو میترکونی فقط کاز احساس لیاقت رو بگیر برو جلو واقعا چقدر لذت بردم

      ایول که وابسته نیستیی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2502 روز

      به نام خالق هستی

      سلام امیر آقا

      پسر جوان

      پراز انرژی و پر توان

      خیلی خوشحال شدم که پسر مثل شما اینجاست

      میدونی بهت تبریک میگم واسه اینکه شرایط بچه گی و خانواده را بهانه نکردی تا بشینی

      اینکه خودت را قربانی شرایط نکردی و دلسوزی دیگران را طلب نکردی

      بهت تبریک میگم اینکه دنبال خواسته رفتی

      بابا رفتی که همین که رفتی و تست دادی

      یعنی یه قدم جلو هستی

      بهت تبریک میگم میدونم روزی برامون علی دایی نه بهتر از اون میشی

      من اهل فوتبال نیستم

      ولی حتما اسمت رو تو تیم ملی میبینم

      و میگم این دوست عباس منشی من است

      همیشه رو خدا حساب کن و احساس لیاقت رو پرورش بده دیگه کاپیتان شدن تیم ملی برازنده است برات

      بابت ایده آزمون را ازش ترمزها را پیدا کنیم ممنون

      شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

      بهترینها تقدیم لحظات ت باد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 817 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان ”

    سلام بر استاد خوبان ”

    سلام بر

    استاد قوانین ”

    سلام بر دوستان وی آی پی ام ”

    آنان که بهتر از دیگران می اندیشند ”

    کمال تشکر رو دارم استاد بابت این فایل بسیار ارزشمند ”

    بابت این همه آگاهی های ناب ” که تو هیچ کتاب درسی نمیشه پیدا کرد .

    چقدر با عشق استاد توضیح دادن ”

    همان طور که توی کامنت های قبلی نوشتم .بعد از تضاد مالی که برام پیش اومد. خوب اعتماد بنفسم کم شد .نجواها ذهنی زیادی داشتم ،و توی موج منفی بودم … و نجوای های شیطان ” چون شیطان همیشه وعده فقر و کم بودمیده.

    و همیشه میگفتم نمیشه ” حتی با این حال که دو، سه سال پیش با شما آشنا شدم نمی تو نستم عضو سایت بشم ”

    چی بگم .چیزی ندارم برای گفتن .دوستان همه خو بند . نمیشه؟ نمی تونم ؟ از کجا معلوم بشه ؟!

    این فایلو تا الان، من چهار بار گوش کردم و اگه هزار بار گوش بدم بازم کمه ”

    دوستان عزیز اگر با این فایل تکون نخوریم خیلی ببخشید دیگه با هیچ دوره ای و حرفی تکون نمی خوریم ”

    ژاپنی ها “یک جمله ی معروف دارن

    میگن تو هر کاری دو راه وجود داره، یا میبریم یا برای رسیدن به هدف میمیریم ”

    من اون سیستم بدهکاری رو نمی خواستم

    من اون زندگی رو نمی خواستم ”

    من یک زندگی سالم که از فنداسیون و از اساس و ریشه محکم و با باورهای خوب ساخته شده رو می خواستم ”

    باید برای خودت ارزش قائل شی ”

    باید هدف داشته باشی ”

    اون وقته دنیا به اختیار تو می چرخه ”

    قطعا رویا ها م تحقق می یابد . چون به توانمند هایم و به عنایت خداوند ایمان دارم. با قلبی لبریز از سپاس و شکر گزار ی.

    بچه ها دنیا آدم ضعیف و ترسو رو دوست نداره، باور کنید ازتون باج میگیره.

    خداوند به شجاعان پاسخ میده ”

    برای خودمون ارزش قائل بشیم ”

    اونایی که موفق شدن ” حرکت کردن

    ، گوش و چشم اضافه نداشتن ”

    باید برای خودت ارزش قائل بشی ”

    باید بشوی تا بشود ”

    انسان بدون مشکل و مسئله ”

    نمیشه ” تضاد ها و مشکلات انسان رو میسازن ”

    نمیشه ، نمی تونم ، همش از سمت شیطانه ”

    ما آمده آیم یک انسان خود ساخته شویم ” انسانی که خود، خود را میسازد”

    ما اومدیم از خود یک انسان زیبایی دگر بسازیم

    ما راه جدیدی رو پیدا کردیم ”

    راه تحول، راه رشد و راه پیشرفت ”

    دنیا و آخرت ما در لحظه به لحظه ی

    باورهای ماست.

    چقدر برای خود ارزشمندیم

    چقدر توانایی داریم”

    چگونه خود رو باور کردی؟

    من لایق نعمت و ثروتم ”

    من لایق بهترین هام ”

    اگر اون تونسته من هم می تونم ”

    باور کنید از خدامه کسی بهم بگه نمی تونی ؟؟؟

    کسی که رویایی بزرگی داشته تاریخ ثابت کرده، که خفن ترین کارها رو تونسته انجام بده…

    همیشه از جملات تاکیدی مثبت استفاده کنید . من می توانم

    من ارزشمندم ”

    من لایقم ”

    خداوند پیشاپیش شما حرکت میکند .

    استاد سایتون برقرار باشه ”

    استاد گنج نا تمامی “

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1285 روز

      سلام به شما

      دوست خوب و زیبانگر من

      به به عجب کامنت زیبایی

      چه قدر خوب و زیبا نوشتید

      چقد اگاهی داشت نوشته هاتون

      اینکه احساس ارزشمندی داشتن چقد محمه چقد پایه و اصل همه چیزه

      همه چیز خلاصه میشه در احساس ارزشمندی

      خداوند به افرادی ک خودشون رو لایق میدونن و ازش میخان نعمتهای زیادی میده

      از خداوند مهربان میخام که لیاقتمند و توحیدی در مسیر رسیدن به خاسته هاتون باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 817 روز

        بنام خداوند مینو سرشت ”

        سلام بر گل همیشه عاشق ”

        سلام بر فرشته ی فرشته ”

        الحق فرشته ای ”

        مرسی برام نوشتی ”

        نقطه آبی از سمت شما بسیار خوشحالم کرد ”

        خودتون لایق و ارزشمندی ”

        و بی نظیری واقعا ”

        دعا آخر کامنتت بسیار عالی بود ”

        متشکرم ” گل دختر ”

        قطعا درونتون زیبا،

        ارزشمند، و توحیدی ست ”

        منم دنیایی به زیبایی

        آنچه خودت دوست داری رو برات از خداوند منان

        آرزومندم ”

        خیلی خیلی دوستون دارم

        و عاشقتم ”

        وجودت پراز عشق خدا “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    امیرحسین ترکمان گفته:
    مدت عضویت: 2070 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد و بزرگتر زندگی من

    و سلام به تمامی دوستانم در سایت الهی عباس منش

    امید دارم هر جای این جهان زیبا هستید در پناه آغوش با محبت خداوند باشید

    و اما دوره احساس لیاقت (خود ارزشمندی)

    قبل از هر چیز باید بابت هدایتم ، شروع و ادامه این دوره بی نهایت بار خدای مهربانم رو سپاس گزار باشم

    و از خودم هم بابت این پایه بودن نهایت تشکر رو داشته باشم

    از استاد عزیزم که برای من حکم یک راهنما و بزرگتر با ندا های الهی داره هم بابت این دوره نهایت قدردانی و سپاس گزاری را داشته باشم

    چی بگم از این دوره بی نظیر ، قطعا ایمان دارم تصمیم گیری برای شرکت در این دوره برای من یکی از درست ترین تصمیمات زندگیم بود

    دوستان تمامی موضوعاتی که استاد در این فایل معرفی مطرح کردند با حضور دانشجویان دوره و مشارکتشون بصورت موشکافانه بررسی شده و ما تونستیم از زاویه های مختلف با ترمزهامون نگاه کنیم و برای حل اون ها اقدام کنیم

    زیباترین قسمت از زندگی من در حال وقوع هستش و ایمان دارم به لطف خدای مهربانم زیبایی و لذت به سمت من و زندگیم بیشتر و بیشتر جاری میشود

    ما در کنار یک معلم ، یک مدرس و کلی انسان هدفمند با یک هدف (بهبود زندگی) در این دوره شرکت کرده ایم

    و به شخصه کلی از اهداف مالی ، کاری ، خانوادگی ، ذهنی و آرامش درونی برای شخص من رخ داده

    یک عزم و اراده جدید همراه با آرامش و صبوری

    سر تا سر وجود من رو فرا گرفته و درون من رو پر از نداهای آرامش بخش برای قلب ، ذهن ، جسم و روحم کرده

    و این رو مدیون مهارت های هستم‌که در این دوره بسیار با ارزشمند کسب کردم

    به عنوان شخصی که این مسیر را پیموده ام به شما دوستان هم تاکید میکنم برای بهبود زندگیتان از این فرصت طلایی نهایت بهره را ببرید.

    همگی شما عزیزان را به خدای مهربان میسپارم

    در‌ پناه خدا شاد ، سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  6. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1379 روز

    سلام استاد

    واقعا خداروشکر میکنم بابت هدایت کردن من به این دوره

    – من ازمون احساس لیاقت رو که دادم فکر میکنم بدترین نمره ممکن رو گرفتم – احساس لیاقت پایینی دارید –

    – من همون آدمی هستم که اگه یه اشتباه میکرد شاید ذهنش ده تا فحش میداد بهش من خودم یه پنج تا دیگه میزاشتم روش

    – من همون آدمیم که کلا دنبال مقایسه کردن خودم بودم و البته که همش بقیه رو هم با همه مقایسه میکردم

    – من همون آدمیم که احساس بی لیاقتی نذاشته بود جسارت حرکت کردن و عمل کردن داشته باشم

    – من همون آدمیم که با احساس بی ارزشی که خودم نسبت به خودم داشتم بقیه هم همونو نشونم میدادن

    – من همون آدمیم که اگه یه سوالی داشت سر کلاس میگفت تو ذهنش خاک تو سرت که بقیه فهمیدن تو هنوز نفهمیدی

    – من همون آدمیم که حتی جرئت کامنت نوشتن تو سایتم نداشت چون میگفت بد بخت تو به کجا رسیدی تو زندگیت؟! وقت بقیه رو نگیر لطفا

    – من همون آدمیم که پیشرفت های خودش رو ندیده

    – من همون آدمیم که فقط شکست هاشو دید

    – من همون آدمیم که موفقیت هاشو ندید

    – من همون آدمیم که خودش تو سر خودش زد خودش به خودش احساس گناه میداد

    – من همون آدمیم که به قول مردم بیرونش بقیه رو میسوزونه درونش خودشو

    – من همون آدمیم که دستاوردام خیلی خوب بوده و بقیه ارزشونه که داشته باشن ولی از نظر خودم ارزش نداشتن

    – من همون آدمیم که حرف و نظر بقیه برام مهم بود

    – من همون آدمیم که احساس لیاقتم به همه چی عوامل بیرونی گره خورده بود

    – من همون آدمیم که به همه میگفتم به میزان پول توی بانک و ثروتتون ارزش دارید اگه کسی پول نداره که هیچ ارزشی نداره و خودم در جایگاه بی ارزشی بودم چون پولی نداشتم یعنی خودم رو حقیر میدونستم

    خیلی موارد هست که میتونم بگم

    نقطه ای که الان داخلش هستم اینه که حداقل فهمیدم چی تو مغزم میگذره

    صبح رفتم پیاده روی یه فایل گوش دادم نون تازه گرفتم اومدم نشستم سر سفره و بحث ها و … در خانواده شروع شد. وقتی پدرم از خونه رفت بیرون خیلی حالم گرفته شد. سریع به ذهنم رسید چون سر کار نمیری درامد نداری پس بی ارزشی! چون پول نداری بقیه باهات این رفتارو میکنن! درصورتی که اصلا بحث با داداشم بود و اصلا به من ربطی نداشت و بنده خدا چیزی به من نگفت اصلا!

    ولی تو ذهنم سناریو عوض شده بود! هی داشت میگفت منظورش فلان بود فلان فلان

    جالب اینجاست اگه قدیم بود من تا اخر شب حالم گرفته میشد

    من یه چند دقیقه نشستم کامل گوش دادم به حرفاش

    حرفاش که تموم شد بهم گفت یعنی هیچی نمیخای بگی؟!

    راستش خیلی ناراحت شدم خودم

    ولی تعهد دادم که به این دوره تا حد توانم عمل کنم

    یه فایل از سفر به امریکا رو دیدم

    یه چند تا کامنت دوره رو خوندم

    یه کم گفت و گو مثبت کردم باهاش

    یکم منطق اوردم براش

    الان حالت خنثی است! اگه قبلنا بود منو تا حد فکر کردن به فرار از خونه و خودکشی میرسوند

    جالبه

    میخاستم به مامانم کلی غر بزنم احساس گناه بدم بهش و به خودم احساس قربانی شدن که فقط سکوت کردم

    گفتم زیپ دهن بسته لطفا!

    هر چی میخای بگو ولی تو ذهنت به بقیه نه!

    بنده خدا یکم گفت این ذهن چموش و بعدش هم خسته شدم

    البته فشارش چند دقیقه اول واقعا سنگین بود! ولی فکر میکنم بعد از یک ربع حالم خنثی شد.

    همه این اتفاقات از بین ساعت 8.30 تا 9 صبح امروز بود!

    سه شنبه یعنی دو روز پیش استادم سر کلاس گفت اره عباس بچه است عباس وقتی دوسالش بود من تو شرکت فلانجا داشتم کار میکردم،

    ناخوداگاه بهش گفتم استاد شما بزرگید!

    بعد گفت اوه ببین زبونشو و جو کلاس عوض شد

    اول همین ترم سر این جمله تا دو روز حال من بد میشد

    الان خیلی خیلی راحت ترم

    الان سوالم رو راحت میپرسم

    با اینکه استادم به کسایی که سابقه کار دارن بیشتر بها میده ولی من سوال میکنم

    بقیه بچه ها که سابقه کار ندارن عقب کشیدن

    احساس ضعف و کوچک بودن میکنن و بارها بهم گفتن که برای استاد فلانی ما هیچ ارزشی نداریم

    ولی من که همیشه از سوال پرسیدن سر کلاس میترسیدم الان خیلی راحت سوال میپرسم

    دیگه حتی استرس هم نمیگیرم

    قبلا یه سوال میکردم بعد از هزاران تا سوال اینقدر گرم میشد بدنم که میفهمیدم صورتم قرمز شده!

    الان خیلی خیلی خودمم برام مهم نیست بقیه قضاوت میکنن نمیکنن نظرشون چیه

    خیلی کمتر مهمه

    همیشه وقتی میخاستم سر کلاس حرف بزنم حس میکردم نگاه بقیه داره سنگینی میکنه روم

    داره خفم میکنه

    ولی الان خیلی راحت ترم

    همین استادم یه جمله ای بهم در پاسخ یه سوالم گفت که میخام شما رو هم مهمون کنم:

    ” میدونی عباس، کلید اصلی موفقیت انگاری عزت نفسه، عزت نفس مثل یه الماسی میمونه که بقیه مولفه ها کنار این سوار میشن ”

    این سوالم در پاسخ به ویژگی های کارآفرینانی مثل ایلان ماسک بود که بهم پاسخ داد

    من همیشه از کار کردن روی عزت نفس میترسیدم

    اگه این دوره نبود معلوم نبود چند وقت دیگه تو دل این ترسم نمیرفتم

    من دوره عزت نفس رو داشتم ولی کار نکردم

    ولی با شروع این دوره و تضادهای قبلش که داشتم این دوره رو شروع کردم

    حتی نمیدونستم چقدر این موضوع مهمه

    فقط دیگه تنها راه نجاتم رو یه دوره انلاین استاد میدیدم

    هنوز این سیمان ها تکون نخورده

    خیلی خیلی زیاد این مشکلات درونم رخنه کرده

    من هر روز تعهد دادم که کار کنم روی دوره

    تعهد دادم که کامنت بزارم

    برای خوندن کامنت ها من یه فایل اکسل دارم که صفحاتی که خوندم رو درونش یادداشت میکنم

    شاید من بیشتر از روزی دو صفحه کامنت نتونم بخونم

    ولی میخام بخونم

    من که نباید خودم رو با استاد یا بچه های دیگه مقایسه کنم

    مهم اینه که من قبلا اصلا نه متن صفحات رو میخوندم نه فایل های مقدمه رو میدیم نه کامنتا رو میخوندم

    ولی الان حدودا دو ماهه که با تعهد خوبی دارم تمرین هام رو انجام میدم و فکر میکنم اون زور اولیه که خیلی سختم بوده رو زدم

    ازین به بعد مسیر راحت تری احتمالا

    چون مقاومت سنگینی که نسبت به مقایسه مثلا داشتم الان کمترر شده

    نمیگم حذف شده

    نمیگم خیلی کم شده

    ولی حداقل الان آگاهم که دارم مقایسه میکنم و همین آگاهی منو به مسیر درست برمیگردونه

    مثل یه اتاق تاریک میمونه که با اگاهی یه چند ثانیه روشن میشه

    این باعث میشه دیگه ترست از اون تاریکی بریزه و ازش بگذری

    خداروشکر دوره دوره سنگینی

    و اگاهی ها بالا است

    و دوستان آماده

    و هر جلسه ناب تر

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  7. -
    مهدی کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2546 روز

    با سلام وقت بخیر خدمت استاد عزیز

    و خانوم شایسته‌ی فوق‌العاده عالی

    و دوستان هم فرکانس من

    امیدوارم که همیشه خوش خندان باشید

    استاد درین فایل خیلی خوب درمورد گوفتوگوی ذهنی صحبت کرد که ما دو نوع گفت‌وگوی ذهنی داریم.

    یکش همان گفت‌وگوی مثبت هست که همیشه میگه میشود، امکان پذیره، تو توانایش را داری، هیچ وقت دیر نمیشود، فرصتها همیشه هست و هروز بیشتر و بیشتر میشود، تو حرکت کن من همایتت میکنم، من همرای تو هستم با هزاران دستم کمکت میکنم…

    و یک گفت‌وگوی دیگر هست که همیشه میگه نه تو اصلأ این کار نمیتوانی، تو استعدادش را نداری، فرصت ها کمه، قبلنا میشود حالا نمیشود، هرروز فرصت و مشتریان کمتر میشود، هرروز مردم فقیر میشود…

    و تفاوت این دو گفت‌وگو ها از زمین تا آسمان هست

    تفاوتش از نرسیدن به خواستها تا به رسیدن به خواسته هاست

    تفاوتش از اعتماد کردن به الهامات خداوند تا به اعتماد کردن به نجواهای شیطانه

    تفاوتش از پیروی کردن شیطان تا اطاعت کردن از خداونده

    و ما انسانها همیشه در حال هدایت شدن هستیم به سمت این دو مسیر.

    فرمان کامل دست ما هست، ما گاهی وقتها فراموش میکنیم که راه درست کدام هست.

    مشکل ندارد که گاهی وقتها اشتباه میریم.

    چون ما انسان هستیم فراموش کار و این توقع را هم نداشته باشیم که صدفیصد به قانون عمل کنیم چون امکان ندارد. حتا پیامرش هم نتوانسته.

    بلکه ما سعی کنیم که بیشتر در فرکانس خوبی باشیم

    من چند سال قبل وقتی برای اولین بار وارد سایت شدم

    این بحث هدایت و الهام برایم خیلی جالب بود

    و خیلی هم کنجکاو بودم چیگونه می‌توانم این موضوع را درک کنم و در زندگیم استفاده کنم.

    و بلاخره با گذشت زمان و کج فهمی های که در این مسیر داشتم به این درک رسیدم

    که ما در هر لحظه در حال هدایت شدن هستیم به واسطه‌ی افکار مان، نه به سمت خوبی و نه به سمت بدی

    بلکه به سمت آنچیزی که باور کردیم

    به سمت آنچیزی که توجه کردیم یا مثبت یا منفی

    به سمت کانون توجه مان هدایت میشویم

    و هیچ چیزی از قبل مشخص نشده و هیچ چیزی را خداوند بدون اجازه‌ی ما به وجود نیاورده درین جهان.

    وحتا خداوند هم از آینده ما چیزی نمی‌داند.

    خداوند در قرآن سوره عنکبوت میگه؛

    گروه از شما گفتن که ما ایمان آوردیم

    خداوند برای اینکه بداند آیا راست می‌گویند یا دروغ شما را امتحان میکند.

    أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ

    ﻧﻜﻨﺪ ﻣﺮﺩم ﺧﻴﺎﻝ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻨﺪ ﻫﻤﻴﻦ‌ﻛﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪ «ﺍﺳﻠﺎم ﺁﻭﺭﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ»، ﺑﻪ‌ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﻫﺎ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﭘﺲ ﻧﻤﻲ‌ﺩﻫﻨﺪ؟! (٢)

    وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ

    ﻣﺮﺩمِ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ. ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﻨﺪ، ﺣﺘﻤﺎً ﻣﻌﻠﻮم ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺣﺘﻤﺎً ﻣﻌﻠﻮم ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ.* (٣)

    یعنی تمام شرایط زندگی ما دست خودما هست و ما تنها موجودات هستیم که توانایی خلق شرایط زندگی خود را به عهده داریم یعنی ما آزاد آفریده شدیم.

    ما تنها موجودات هستیم که به واسطه افکار و باورهای خود هدایت میشوم

    و این نهایت عدل خداوند را نشان میدهد

    اختیار کامل زندگی ما را در دستان خودما گذاشته

    که به هر سمتی توجه کنیم به همان سمت هدایت میشوم

    هر فکری را که بیشتر در ذهن خود مرور کنیم.

    ایده‌های مشابه و اتفاقات مشابه آن را جذب میکنیم.

    به قول استاد در قدم دوم جلسه 4 میگه:

    اگر بحث فرکانس را درک کنید.

    افکار شما اتفاقات مشابه خوده جذب می‌کند

    افکار شما افکار مشابه خوده جذب می‌کند

    افکار شما ایده‌های مشابه خوده جذب می‌کند

    افکار شما آدمهای مشابه خوده جذب می‌کند

    و این چندتا جمله شاید برای خیلی‌ها یک جمله ساده باشه ولی برای من فقط همین یک جمله یک دنیای از آگاهی داره.

    من برای اینکه این موضوع را خوب درک کنم یک شارت ویدئو گرفتم و هزاران بار این موضوع را گوش کردم.

    ولی باز هم برایم تکراری نیست.

    من برای خودم ازین آگاهی یک تمرین درست کردم که هر موقع این آگاهی را می‌شنوم ذهنم ناخودآگاه آنالیز می‌کنه، و ایده میده و برسی می‌کنه

    که چه افکار نامناسب در بخشی کسپ‌وکارم دارم که باعث جذب ایده‌های بی‌نتیجه و اتفاقات بد میشود؟

    چه افکار نامناسب در بخشی روابطم دارم که باعث جذب آدمها و اتفاقات بد می‌شود؟

    چه افکار نامناسب در بخشی سلامتی دارم که باعث مریضی جسمی من میشود؟

    و چه افکار نامناسب در ارتباط با خداوند و سیستم جهانی هستی دارم که به خواسته‌های خودم نمی رسم و احساسی آرامش با خداوند ندارم؟

    و خیلی جالب هست که هر بار که این تمرین را انجام میدم

    خیلی از گفتوگو های ذهنی و تورموز های ذهنیم را شناسایی میکنم و من در اوایل فکر میکردم که دیگه افکار منفی ندارم ولی وقتی عمقی آمدم ذهنم را شکافتم و دانه دانه افکارم را طول روز برسی کردم. خصوصآ موقع های که حالم بده میشود سریع با خودم میگم چرا حالم بده، چه افکاری را مرور کردم که باعث شده حالم بده شود.

    من به خودم تعهد دادم که مثل یک سربازی که همیشه در کمینه، آماده‌ای حمله‌ای افکار منفی باشم،

    و سریع افکار منفی را دستگیر کنم.

    دقیقاً همان لحظه‌ای که افکار منفی حمله می‌کنه.

    و این تمرین برای من معجزه می‌کنه هر بار که انجام میدم حتماً یک تورموز پیدا میکنم که در طول روز حالم را بد کرده.

    و این تمرین را برای دوستانیکه نمی‌تواند تورموز‌ های ذهنیش را بشناسد پیشنهاد میکنم

    شادو موفقو سربلند باشد در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  8. -
    زهرا کاسه ساز گفته:
    مدت عضویت: 1489 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به نابترین استادجهان وهمه دوستان گلم

    من دانشجوی این دوره ارزشمندهستم

    هردفعه که یه جلسه روسایت قرارمیگیره ومن گوش میکنم بعدازهزاربارسپاسگزاری ازخدای مهربانم همش این سوال برام هست که خدایا اگه من شرکت نمیکردم چطورمیخواستم این همه اگاهی رودریافت کنم؟

    ازکی باید دریافت میکردم؟

    کی باید میفهمیدم این دو رو گوهرهایی که اززبان استاد میریزه رو؟؟

    من که باقران خوندن اصلا متوجه این مسائل نشدم پس چطوربایدمیفهمیدم

    خدایا چهطوربایدسپاسگزارت باشم که منوهدایت کردی به خریداین دوره که نصفه پولشم من ندادم دستان خودت برام جورکردند…

    خدایا هربارکه جلسه جدید میادبیشترسپاسگزارت هستم

    چه اگاهیهایی که من تاحالا هیچ جا نشنیده بودم

    چه اشتباهها وباورهای غلطی که ازبچگی تومخمون کردن

    چه احساسهای اشتباهی که با پیروی ازباورغلط جامعه به خودم دادم وخودموبی ارزش کردم

    ازبعداین دوره وقتی میرم بیرون وراه میرم به قدم هام نگاه میکنم وحس میکنم ارزشمندترین مخلوق خداهستم حسی که تاحالا تجربش نکرده بودم

    وقتی توجمع میرم جمعی که همیشه فکرمیکردم بقیه بالاترازمن هستند الان انچنان حسی دارم که اصلا قابل توصیف نیست انچنان عزت واحترام ازبقیه دریافت میکنم که همونجادلیلشومیفهمم وباز هم خداروشکرمیکنم

    البته که این هم مثل بقیه تغیرات تکامل میخوادوهرباربهترازقبل میشم به فضل پروردگارم

    استادبینظیری یه دونه ایی نمیدونی داری چیکارمیکنی با این دوره سپاسگزارتم و ازخدای منان میخوام که پاداش این کاربزرگتون روخودش بهتون بده

    درپناه الله یکتاباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
  9. -
    فرهاد مصلی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز

    این دوره فوق است احساس لیاقت شاه کلید است

    آموزشها و تمرینات

    این دوره دلیل رفتارت می فهمی و متوجه میشی چه باورهایی داری به راحتی نجواها ذهنی را کنترل می کنی و ناظر بر افکارت میشوی این دوره در کنار جلسات قرآنی

    دوازده قدم کار کنی فوق العاده است من خودم هر روز یک فایل از جلسات قرآنی در کنار این دوره گوش می دهم

    شما در جلسات قرآنی بعنوان مثال ظلم ، بخشش ، انفاق ،اعراض ،ایمان و عمل صالح و غیره را بطور کامل باز کردید

    بصورت تکاملی احساس لیاقت درونی ام را بهبود می دهم

    استاد عزیز سپاسگزارم بابت این دوره فوق العاده

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  10. -
    حمیده اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2076 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان…

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان و تمام دوستان ارزشمندم در این سایت الهی….

    استاد این فایل رو جزو فایلهای رایگان سایت قرار دادن اما در واقع این آگاهی ها اینقدر ارزشمند هستن که بینهایت باید روشون قیمت گذاشت…

    من با افتخار دانشجوی این دوره هستم…

    الان جلسه 9 دوره ایم و با رعایت قانون تکامل در حال طی کردن روند بهبود این احساس خودارزشمندی درونی هستیم در کنار دوستان بسیار ارزشمندم…

    از خداوند هدایت میخام که هادی من باشه در نوشتن کامنت برای این فایل بسیار ارزشمند….

    من دارم با آگاهی های این دوره رشد میکنم، اولش بسیار مقاومت داشتم مخصوصا وقتی که متوجه شدم تو این دوره در مورد خودشناسی ازم سوال پرسیده میشه و بسیار تمرین محوره…خواستم زیرش در برم اما گفتم نه اجازه نداری این دفعه، باید بری تو دل چیزی که ازش میترسی…

    دوره رو استارت زدم، جلسه اول رو دل ندادم به انجام تمرین و یه جورایی ساده گرفتم که فقط جلو برم ..وقتی وارد جلسه دوم شدم دوباره برگشتم به جلسه اول و ایندفعه تمرین رو با دقت بیشتری انجام دادم…و این شد که جلو اوومدم تا الان که جلسه 9 هستم…خداوند رو سپاسگزارم و از شما استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم برای این آگاهی ها و از شما خانم شایسته هم بسیار سپاسگزارم که این متن های بسیار شگفت انگیز رو میزارید روی فایل هر جلسه….عاشقتوووونم

    اگر بچه هایی که این دوره رو تهیه نکردن دوست دارن بدونن چه اتفاقات شگفت انگیزی براشون میافته بعد از این دوره ..فقط اینو بدونن که اتفاقاتی شبیه به معجزه….

    بزرگترین و واضحترین نتیجه ای که من از این دوره گرفتم تا الان توحیده….خدا شناسی…به جرات میتونم بگم من در بیشتر ساعات روز در حال تقوا و یاد خدا هستم…و اینقدر حضورش رو کنار خودم احساس میکنم که عین یه پر سبک میشم …اینقدر رها…آرام….و به نظر من وقتی توحید رو داشته باشی تمام خواسته هات براحتی اتفاق میافته…

    انرژی منبع رو در جریان زندگیم میبینم…با این آموزه ها دارم یاد میگیرم خودم رو با دیگران مقایسه نکنم….

    از مقایسه سیب و پرتقال دست بردارم….

    یاد میگیرم که مراقب احساسم باشم ، وقتی احساسم بد میشه بگردم دنبال دلیلش تو وجود خودم نه در بیرون و به دنبال عوامل بیرونی…

    وقتی احساسم بهر دلیلی بد میشه برگردم به نجواهای ذهنیم…مراقب گفتگوهای ذهنیم باشم که در هر لحظه دارن چی میگن…اگر این گفتگوها مثبت باشن بهم احساسم خوب میدن و اگر منفی باشن بهم احساس بد میدن…در واقع دلیل احساس خوب و بد من در درون منه…

    ببینم چطور دارم با خودم رفتار میکنم…احترام به جسم و روح خودم رو تو این دوره دارم یاد میگیرم…

    اینکه همونقدر که دیگران ارزشمند هستن خودم هم ارزشمندم…

    هر چقدر خودم برای خودم ارزش قائل بشم جهان هم به همون اندازه برام ارزش قائل میشه….

    من در گذشته این ایراد رو داشتم که یه کاری رو خیلی خوب و قدرتمند استارت میزدم ولی بعد از چند روز ناامید و بی انگیزه میشدم و هیچوقت دنبال دلیلش نرفتم ..تهش این بود که با برچسب اینکه این شغل علاقه من نیست ازش رد میشدم و خیلی محترمانه آشغالها رو میزاشتم زیر مبل…

    الان که وارد دوره شدم دارم دلیلش رو میفهمم، خودم رو لایق و ارزشمند نمیدیدم…کارم رو …احترام خودم رو…اون خدمت یا محصولی که ارائه میدادم رو…و جهان هم همینو بهم بر میگردوند….

    قانون خداوند ثابت و بی نقصه و خیلی دقیق کار میکنه….

    چقدر بخاطر دیگران خودمو کم ارزش کردم…البته درستش اینه بی ارزش کردم نه کم ارزش….داغون کردم خودمو که یه نگاه از بقیه بگیرم…یه تایید….یه تحسین….حتی به ظاهر کلمه نه به معنای واقعی….

    چقدر ارزش وجود ارزشمندمو به عوامل بیرونی گره زدم….

    نا آگاه از اینکه اون بیرون دنبال چی میگردی؟ هر چیزی که میخوای در درون خودت هست دنبال چی میگردی؟ این جمله شماست استاد عزیزم دو دوره روانشناسی ثروت 3….

    چه جاهایی که دستاوردهام رو کم ارزش دونستم…چه جاهایی که بخاطر این عدم احساس خودارزشمندی حتی حاضر نبودم توانمندیهام رو ببینم…

    ازم وقتایی که تعریف میکردن میگفتم بابا این که چیزی نیست…کار خاصی نکردم…و الان دا رم متوجه میشم بیان این کلمات یعنی من ارزشمند نیستم، کارم ارزشمند نیست….هر چند به قول استاد عزیزم به کلمات نیست به احساسیه که با گفتن این کلمات ایجاد میشه…که من احساسمم بد بود وقتی این کلمات رو میگفتم…

    الان بینهایت از خداووند سپاسگزارم که منو هدایت کرد به این دوره بسیار بسیار ارزشمند….

    استاد عزیزم، خانم شایسته و تمام دوستان ارزشمندم عاشقتووووونم

    پر قدرت ادامه میدیم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1317 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر خوبم حمیده جان دوست موحد وارزشمند سایت

      بهت تبریک میگم بابت خرید این دوره ارزشمند دوم از اینکه با آگاهی های این دوره داری رشد میکنی وتمرینات را به خوبی انجام می دهی و رو به رو میشی از چیزی که ترس داری ونجواهای ذهنت را گوش نمیدی خیلی خوشحال وبهت تبریک میگم

      این قدم اول به نظر من برای شروع این دوره ارزشمند است که شما توانسته اید با جدیت آن را ادامه بدهی

      چه جمله طلایی وخوبی نوشتی

      ببینم چطور دارم با خودم رفتار میکنم…احترام به جسم و روح خودم رو تو این دوره دارم یاد میگیرم

      قطعا پر انرژی وقدرت به روند خوبتان ادامه دهید واز نتایج وموفقیت تان برای ما دوستان کامنت کنید ولذت ببریم

      به خدای بزرگ شما را می‌سپارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حمیده اسماعیلی گفته:
        مدت عضویت: 2076 روز

        بنام خداوند بخشنده مهربان…

        سلام به شما محمدرضا عزیز، دوست ارزشمندم…

        بسیار از شما سپاسگزارم برای خوندن کامنتم و این پاسخ زیبا…

        من با این دوره خیلی چیزها دارم یاد میگیرم، و خداوند رو از این بابت بسیار سپاسگزارم…

        اینکه شما فرمودین قدم اول همینه که با جدیت این دوره رو ادامه بدید کاملا موافقم…

        من این عادت رو داشتم که وقتی دوره ای رو استارت میزدم تا آخرش نمی‌رفتم و بعد از گذراندن چند جلسه بیخیال میشدم اما این دوره برام خیلی متفاوت بوده تا الان…و اتفاق جالبی که دارم تجربه میکنم در واقع یکی از اینهمه اتفاقات جالب اینه که تا الان که جلسه 10 هستیم با عشق و تعهد به تمام جلسات گوش کردم، تمریناتش رو در حد توانم انجام دادم و از این بابت خیلی خوشحالم و سپاسگزار الله یکتا…

        از شما دوست عزیزم هم بسیار سپاسگزارم که با صحبت های ارزشمندت بهم انگیزه دادی برای قدم برداشتن مصمم تر در این روند رو به بهبود در تمام جنبه های زندگیمون….

        برای شما هم آرزو میکنم اگر دانشجوی این دوره هستید این آگاهی ها اینقدر شما رو رشد بدن که شاهد ورود هر روزه معجزات بینهایت خداوند به زندگیتون باشید و اگر هم هنوز موفق به تهیه این دوره ارزشمند نشدین براتون آرزوی ورود خیلی راحت و آسان این دوره به زندگیتون دارم…

        با هم ازتون سپاسگزارم…عاشقتونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: