روی خودت سرمایه‌گذاری کن - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

480 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم

    روزشمار تحول زندگی ام برگ پنجاه و یکم

    استاد جانم چقدر زیبا رابطه بین عزت نفس و توحید عملی رو در این فایل توضیح دادین.

    درک من از آگاهی جلسه امروز :

    عزت نفس یعنی داشتن باورهای صحیح درباره خودت و خداوند

    و اگر باورهای منِ عاطفه درباره خودم درست باشه و تکیه بر جریان هدایت کنم، میتونم توحید عملی رو اجرا کنم.

    اگر توحیدی رفتار نمیکنم، اگر تصمیمی نمیگیرم یعنی از مسولیت اش ترس دارم و این ترس ریشه در باورهای نادرست درباره توانمندی خودم و هدایت الله داره.

    خدای من چقدررر درس امروز بزرگ هستش.

    کجاها انقدر ترس از حرکت دارم من ؟

    همونجاهاست که باور ندارم که میتونم.

    همونجاهاست که باور ندارم خداوند هدایتم میکنه

    باورهای مناسب درباره خودم و خداوند یعنی عزت نفس و پای حرکت کردن من.

    و منِ عاطفه بجای اینکه انرژی ام رو صرف چه کنم، چه کنم و بررسی عوامل بیرونی کنم

    باید :

    انرژی ام رو صرف باورسازی و ذهنیت صحیح درباره خودم و الله کنم و در مداری قرار بگیرم که جریان هدایت منو در زمان و مکان مناسب قرار بده.

    خداروصد هزار مرتبه شکر بابت آگاهی های فایل امروز.

    استاد جان ما خونمون شلوغ هست و چند روزی از شهرستان میهمان داریم.

    با اینکه دوست دارم پیش شون باشم اما تعهد غیر قابل مذاکره ای با درونم بستم که مهم ترین فاکتور زندگی ام، کار کردن روی توسعه فردی ام باشه.

    و تا زمانی که تمارین روزانه ام انجام ندم و خودمو از درون تغذیه نکنم، نمیتونم به کار دیگه ای مشغول بشم.

    این تعهد از من انسان دیگری ساخته.

    اما خوب میدونم که هنوزم کلی جای کار کردن و بهتر شدن دارم.

    جالبه استاد جان، زمان هایی که عمیقا روی آگاهی ها تمرکز میکنم انگار جهان هستی به اطرافیانم میگه :

    باهاش کاری نداشته باشید

    انقدر صداش نزنید

    بزارید کارش رو بکنه

    میخوام بگم وقتی ما در مدار موضوعی قرار داشته باشیم و تمرکز لیزری روش کنیم، جهان هم همکاری میکنه و نمیزاره افراد به ما نزدیک بشن.

    یادمه قبلا ها که برامون میهمان از شهرستان میومد، مدام توی آشپزخانه بودم و کارهای سنگین میکردم.

    امسال که مسیر توسعه فردی غیرقابل مذاکره ای آغاز کردم، بطرز عجیبی همه اشخاص، خواهر هام، زن داداش هام، فک و فامیل علاقه زیااادی به همکاری و کار کردن در آشپزخانه پیدا کردند، حال اینکه قبلا فشار بسیار زیادی روی دوش ام بود حتی توی دورهمی های هفتگی !!!

    و منم اینجا با خیال راحت مطالعاتم انجام میدم و فقط یسری زمان های خاص کمک میدم.

    خب این اگر معجزه نیست پس چیه !!!

    همه ما از این معجزات و ردپای قانون تو زندگی مون داریم. به محض اینکه تصمیم میگیریم، جهان شدیدا همکاری میکنه.

    پیش فرض انرژی جهان، به سمت خیر و برکت و فراوانی هست. و جهان وقتی که ما میخوایم روی خودمون کار کنیم، متوجه میشه

    به قولی، ابر و باد و مه و خورشید و فلک با ما هماهنگ میشن.

    این معجزه همسوئی با جهان هستی هست.

    الهی شکرت.

    حالا که ماجرای کار کردن در آشپزخانه رو تعریف کردم، اینم میخوام اضافه کنم :

    من قبلا خیلی زیاد کارهای خانه مون انجام میدادم و بواسطه مجرد بودنم فکر میکردم 70 درصد کارها رو حین میهمانی من باید انجام بدم.

    و جالبه چون برای خودم، بدنم ارزش قائل نبودم، مرتب ازم توقعات بیجا میشد.

    و تهش همه میگفتند :

    مگر چکار کردی عاطفه !!! تو که کار خاصی نمیکنی !!!

    زمانی که روی خودم کار کردم و احساس لیاقتم و خود ارزشمندی ام بالا بردم ، از انجام کارهای اضافی و عذاب وجدان دست کشیدم و به طرز عجیبی رفتار جهان باهام عوض شد.

    همون آدم هایی که قضاوت نابجا میکردند، کمک میکنند و جالبه کلی هم از من و کارهام تعریف می‌کنند. وظایف عادلانه تقسیم شدش و توقعات عجیب و غریب از بین رفت !!!

    ایده ای نداشتم داخل کامنتم درباره احساس خودارزشمندی بنویسم، اما انگار جهان اینو میخواست حتما عزیز یا عزیزانی هستند که احتیاج دارند به این آگاهی.

    وقتی ما زیاده از حد کاری رو انجام میدیم در یک کلام از خود گذشتگی یا فداکاری میکنیم با دستان خودمون داریم ارزش خودمون رو زیر پاهامون میزاریم.

    و این فرکانس به جهان میدیم که :

    من انسان بی ارزشی هستم و جهان هم ما رو در شرایطی قرار میده که احساس بی ارزشی بیشتری کنیم.

    منِ عاطفه اجازه ندارم که به جسمم، وجودم فشار بیارم، چون این سلول ها، این بدن، دارای شعورند و متوجه میشن که چه رفتاری باهاشون داریم

    برای همین یاد گرفتم وقتی کار انجام میدم به محض اینکه درونم آلارم میده که : عاطفه بسه !!!

    میگم چشم.

    بقول استاد :

    به اندازه ای که به خودت احترام میزاری، جهان بهت احترام میزاره. این یک قانون هست، نقطه سر خط

    قربونت برم استاد که انقدر ازتون یاد گرفتم.

    من عاشق شما و خانم شایسته هستم.

    از وقتی با قانون آشنا شدم، زندگیم رنگ و بوی دیگه ای گرفته.

    دیگه اون عاطفه سابق نیستم اما یه عالمه هنوز جای کار دارم.

    خلاصه مطلب اینکه فداکاری و از خود گذشتگی به اشتباه در فرهنگ ما کار پسندیده ای محسوب میشه حال اینکه منِ عاطفه زمانی باید به دیگران کمک کنم که زمان و انرژی کافی داشته باشم.

    کمک به بقیه خوبه، اما به اندازه مکفی، به شرط آسیب نزدن به خودمون، به شرط داشتن وقت و انرژی.

    حتی در کتاب منطق هم گفته شده که :

    از اضافه ی خودتون به بقیه بدهید نه اینکه از خودتون بکَنید و به دیگران بدهید !!!

    این موضوع فداکاری و عدم نه گفتن به بقیه، خیلی به عزت نفس ما لطمه میزنه.

    جهان دوست داشت که در موردش بنویسم.

    استاد عزیزم، مریم مهربونم ، بابت تهیه ، تدوین و کپشن این فایل های توحیدی ازتون سپاسگزارم.

    از خداوند مهربونم هم متشکرم که از زبان شما با من صحبت کرد و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.

    آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.

    همگی در پناه الله یکتا باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهـره گفته:
      مدت عضویت: 1110 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      ممنونم واقعا برای کامنت پر از آگاهی شما

      ک امروز من ب این آگاهی ها احتیاج داشتم

      من هم شرایطی همچون شما دارم چقدر خوبه ک با کار کردن روی خچدتون تونستید به خود ارزشمندی برسید و عذاب وجدان نداشته باشید .

      منم الان در چنین جایگاهی قرار دارم من متأهلم دور از پدر و مادر

      با اینکه سه تا زنداداشم و خواهرم نزدیک مادرم هستن .اما یک جوری خودم به واسطه ی دوست داشتن زیاد و علاقه به پدر و مادرم و دلسوزی گردگیری و تمیزکاری خونه را من تک و تنها انجام میدم

      اونم خونه ی شمال ک بزرگه .

      الان ک اومدم اینجا مادرم هیچ درخواستی برای گردگیری نداره اما چون من عادت کردم عذاب وجدان دارم و هی ب مادرم میگم پنجره کثیفه با اینکه حسش نیست اما میگم نکنه مادرم ناراحت بشه

      و الان با کامنت شما تلنگری بمن زد

      شاید خدا میخاد من روی خودم کار کنم

      شاید خدا میخاد من بیشتر بخودم اهمیت بدم

      اما من دارم جلوی این محبت خدا را میگیرم

      بمادرم میگم ک من پنجره را تمیز نکردم کی تمیز کنم

      الان با کامنت شما مطمئنم ک پیامی خدا بود برای من

      میگم دیگه من روی خودم تمرکز میکنم و در حد توانم انجام میدم

      هرچند عذاب وجدان دارم ک‌ نکنه مادرم ناراحت بشه

      چندین بار کامنت شما را خوندم

      و دلم میخاد دوباره دوباره بخونم

      تا اون آگاهی مورد نیاز را کسب کنم

      ممنونم از شما دوست عزیزم

      در پناه الله شاد و موفق و سربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی کیمیاگر گفته:
    مدت عضویت: 3493 روز

    سلام استاد عزیز

    داشتم توی خونه درباره صحبت های شما حرف میزدم, که خانومم یه حرف طلایی زد و گفتم حیفه ننویسم، ایشون گفت که: (خواسته های ما حال خوش نمیارن بلکه این حال خوش هست که رسیدن به خواسته ها رو در پی داره) … با تشکر از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    SonaQenaat گفته:
    مدت عضویت: 2364 روز

    سلام خدمت استاد محترم و عالی شان ما و اعضای سایت!

    استاد خیلی سپاسگذارتان هستم با تغییر که همه روزه در باور هایم از برکت فایل های خوب تاایجاد میشود من با شما از طریق دوستم آشنا شدم من دقیقا دو ماه قبل همین فایل شما را مشاهده کردم و میدانید با یک بار مشاهده تصمیم بزرگی را اتخاذ کردم شاید بر اکثریت تصمیم بزرگ نباشد اما برای من تصمیم بزرگ بود میدانید من در فامیل زنده گی میکنم که برایم اجازه داشتن تیلفون را نمیدهند چه برسد به داشتن انترنت اما با تغییر باورهایم دو سه روز بیشتر نگذشته بود که به انترنت دسترسی پیدا کردم ان هم فقط وفقط برای این که از فایل های استاد بیشتر وبیشتر استفاده کرده و عضو این سایت محبوب شده به خود افتخار بیافرینم بازهم سپاس امتنان دارم از استاد خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3846 روز

      سونا جان

      دوست زیبارو و زیبااندیش و ثروت من

      ورودت را به ؟ به؟

      بگم بزرگترین سایت موفقیت دنیا

      بگم به

      توحیدی ترین جایی که آدمایی را میبینی که در هر لحظه سعی میکنند با عشق با لبخندی زیبا بر لب و در شادی حس کنند، زندگی کنند، و حرکت کنند و هر روز بهتر از روز گذشته اشان زندگی کنند، آدم هایی را میبینی که تنها کاری که میدوندد و بزرگترین سرمایه گذاری را، کار کردن و سرمایه گذاری روی #باورهاشون میدونند.

      به خوبی میدونند که این خودشون هستند که خالق شرایط 100% زندگی خودشون هستند

      با افکاری که در هر لحظه به عنوان فرکانس و با توجه کردن به هر چیزی به جهان هستی ارسال میکنند.

      برای شما دوست مهربانم، سونا جان چه اسم زیبایی واقعا

      آرزوی موفقیت و ثروت و سلامتی و سعادت در دنیا و آخرت میکنم.

      دوست دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        SonaQenaat گفته:
        مدت عضویت: 2364 روز

        تشکر بی پایان از شما دوست مهربان!

        واقعا که مهربان هستید

        از ایزد منان موفقیت های شما را خواهانم و امیدوارم روزی شود که باورهای من هم چون شما و دیگر اعضای سایت که بالای باورهایشان کار کرده اند تغییر کند

        انشاء الله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    بیتا احسانی گفته:
    مدت عضویت: 1976 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و دوستان هم فرکانسی

    پنجاه و یکمین ردپای من، خدایا شکرت

    من عاااشق وقتایی ام که دفترم رو پر میکنم از نکات فایل ها و از باور های خوب، دفتری که برای فایل های روزشمار زندگی آماده کردم و نکات هر فایل رو مینویسم

    این فایل از اون فایل ها بود که امروزش پر شد از نکات خوووب

    این برای من یه مهر تاییده که درست و با دقت فایل رو گوش کردم

    امروز بینهایت از خودم راضی ام😍

    توی چندین فایل از استاد جان جانانم شنیدم که گفتن فاصله ای نیست بین تصمیم گرفتن و عمل کردن به تصمیمشون

    من آدمی بودم که معمولا وقتی میخواستم یه کاری رو عملی کنم با گفتن “ببینیم چی میشه” اون کار و به تعویق مینداختم، حتی کارهای کوچیک

    حالا یا تو ذهنم حس میکردم نمیتونم انجامش بدم فعلا، یا اینکه فکر میکردم اجازه ی انجامش رو ندارم یا تنبلی بود یا زیاد جدی نمیگرفتم با اینکه جدی بود!

    با شنیدن این حرف استاد به خودم گفتم چه کاره مزخرفیه که تو انجامش میدی! حتی خودتم میدونی که وقتی این کار و میکنی حس خوبی نداری پس چرا ادامه میدی!

    همون موقع به خودم گفتم شروع میکنم از همین حالا و روی خودم کار میکنم، میدونستم زمان میبره و باید تکاملم رو طی کنم

    این اولین تصمیمی بود که گرفتم و عملیش کردم

    خیلی پیشرفت کردم، با اینکه هنوز توی بعضی تصمیمات بزرگ دچار تردید میشم و نمیتونم باز هم درست حسابی تصمیمات بزرگ بگیرم

    اما دیگه تصمیمات کوچیک زندگیم رو به راحتی میگیرم و عمل میکنم بهشون

    خیلی وقت بود یادم رفته بود که این رو تبدیل به عادتم کردم و دارم انجامش میدم اما این فایل بی‌نظیر بهم یادآوری کرد

    آها از فایل بگم، جالبه که الان هم درگیر یه تصمیم بزرگی ام که حس میکنم توانایی انجامش رو ندارم و خدا هدایتم کرد به سمت این فایل و دووونه به دونه با تمرین بهم یاد داد که چیکار کنم

    اشک تو چشام جمع میشه وقتی به این فکر میکنم که چقدر زیبا خدا هدایتم میکنه وقتی که حالم رو خوب نگه میدارم، وقتی به چیزایی توجه میکنم که بهم احساس خوب میده و در نتیجه اتفاقات خوب برام میفته

    خدایا شکرت که هستی و هدایتم میکنی

    خدا جونم عاشقتم

    میدونم این تردید توی تصمیم گیری های بزرگ هم بخاطر اینه که کمتر رو اعتماد به نفسم کار کردم

    اما امروز با شنیدن آگاهی های بی‌نظیر این فایل میرم که دونه دونه بهشون عمل کنم، میرم که رو خودم رو باورهام رو اعتماد به نفسم بیشتر کار کنم

    میرم که باز هم تصمیم بگیرم و تصمیم بگیرم و تصمیم بگیرم و رو تصمیمات بزرگ کار کنم

    میدونم که خدا دستم و محکم گرفته و رها نمیکنه

    و میدونم که به موقع اش هدایت میشم به سمت دوره ی بی‌نظیر عزت نفس

    خدا یار و یاور منه

    مطمئنم که نتایج عالی در انتظارمه

    خدایا عااااشقتم، استاد جونم عااااشقتم

    خدایا شکرت که من رو به این مسیر زیبا هدایت کردی

    در هر جای این کره ی زیبا هستین دلتون شاد و تنتون سلامت باشه🤍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    الیس گفته:
    مدت عضویت: 1672 روز

    به نام الله یکتااا

    سلاممم استاد عزیزم و مریم جون

    سلام به دوستان هم فرکانسم

    روز 51 ام ردز شمار تحویل زندگی من

    درک امروزم از فایل(روی خودت سرمایه گذاری کن)

    وقتیکه انسان خودشو بشناسه وقتیکه بدونیم که ما چی هستیم و از زندگی چی میخوایم من دقیقااا چی میخوام از زندگی رسالت من چیه هدف من چیه چی منو خوشحالتر میکنه در این لحظه ارزش هااام چیه

    اگر میبینی توی زندگیت نمیتونی تصمیم بگیری بدون اعتما به نفس نداری بدون خودتو نمیشناسی هنوز  بدون ارزش هاتو مشخص نکردی

    استاد عزیزم خدا رو شکر میکنم بابت وجودتون بی نظیرید

    سه ماه ی بود میرفتم دانشگاه و رشته که من درس میخوندم معماری داخلی بود قبل از انتخاب رشته همیشه فکر میکردم من این رشته  رو دوست دارم و انتخابش کردم

    وقتیکه وارد دانشگاه شدم و درس معماری داخلی میخوندم متوجه شدم اصلا من به این رشته علاقه ای ندارم و از خدا خواستم هدایتم کنه به رشته ی که واقعااا بهش علاقه دارم و بلهههه خدای قشنگ من هدایتم کرد به رشته مورد علاقه ام رشته انیمیشن و از خدا نشونه خواستم و خداوند نشونه هاشو برام فرستاد

    و تصمیم گرفتم از رشته معماری داخلی انصراف بدم وقتیکه میخواستم از این رشته انصراف بدم نجواهااا شروع کردن نه اگه انصراف بدی پیشمون میشی اگه رفتی رشته انیمیشن شاید خوش نیومد و…… و من نجوا ها رو در ذهنم ساکت کردم و تمام انصراف دادم از این رشته و خیلی خوشحالم تونستم تصمیم قطعی بگیرم.

    هر چقدر من تصمیم های بیشتری بگیرم یاد میگیرم سریع تر و درست تر تصمیم بگیرم

    تصمیم اشتباه بگیری و انجامش بدی و به این نتیجه برسی که اشتباهه بهتر از اینکه تصمیم نگیری و توی برزخ بمونی

    یاد بگیریم تصمیمات بزرگی در زندگیمون بگیریم یاد بگیریم حرکت کنیم یاد بگیریم تغییراتی که باید در زندگیمون ایجاد کنیم

    بدترین کار زندگی اینکه تصمیم نگیریم و در برزخ زندگی کنیم

    بهترین سرمایه گذاری (سرمایه گذاری روی خودت هست و من این رو از شما یاد گرفتم استاد عزیزم من یاد بیشتر روی خودم سرمایه گذاری کنم روی مهارت های کاریم روی عزت نفسم و اعتماد به نفسم روی احساس لیاقت  و……)

    استاد عزیزم و مریم جون عاشقتونم️

    در پناه الله یکتااا باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    به نام خداوند وهاب وعظیم

    #روی خودت سرمایه گذاری کن#

    یادمه اون اوایل آشناایم با سایت این عنوان این فایل قشنگ منو بفکر فرو برد وهمون موقعه به خودم داشتم میگفتم این مرد معلوومه کارش درسته.

    چون تفاوت رو قشنگ داشتم احساس میکردم با تمام افکار وافرادی که از موفقیت داشتن صحبت میکردن.

    خدایا شکرت شکرت که هربار به این فایل هدایت میشم یک احساس غرور وافتخاری وجودمو در بر میگیره که خودم پیش خودم احساس ارزشمندی میکنم وبه خودم یه ایوالله میگم

    چون وقتی این صحبت هارو از استادم میشنوم دقیقا دونه به دونه تصمیمات مهمی که در گذشته گرفتم جلو چشمم میاد ومی تونم از ته قلبم صحبتهای استادو تااید بکنم برای خودم وبگم آره درسته درست میگه همینجکریه که داره میگه.چون تجربش کردم

    چون تصمیم زیاد گرفتم وپاشونم وایسادم ووقتی برام قطعی میشد تصمیم گرفتن دیگه بدون هیچ شکیو دودلی تصمیمو میگرفتم ومیرفتم تو دل وعملش می کردم.وتصمیمات خیییلی مهمیو همینجوری با قاطعیت گرفتم وواقعا راضیم العانکه بهشون نگاه میکنم.ومنم همه تصمیماتم درست نبوده ولی اوناییم که به ظاهر غلط بودن کلی تجربه ویاد گیری ورشد داشته برام.

    واز اون مهم تر حالا که با صحبت های استاد آشنا شدم من خیلی خیلیی کم خودمو در موقعیتی قرار میدادم که برزخی باشه برام که توی دودلی قرار بگیرم که احساسم بد بشه واتفاقات بد تریو به دنبال داشته برام.خدایاا سپاسگذارتم که همیشه هوامو داشتی وداری همیشه.

    چه تصمیمم درست بوده چه غلط تو باهام بودی تو دستمو میگرفتی حتی توی روزایی که تصمیماتم منو به تضاد می رسوند ولی توی همون تضاد ها خواسته هامو برام روشن میکردی ومنو هدایت میکردی سمت جوابها وراه حل هاش

    خدایا بی نهایت سپاسگذارتم

    ولی اینو میدونم که ته نداره این قضیه که می تونم تصمیمات بهترو بهتری بگیرم می تونم سریع تر تصمیمات بزرگتریو بگیرم وبهترو بهتر عمل بکنم بهشون بدون حتی ذره ای ترس از نتیجش واجازه دادن به اودن نجواها که منو توی دودلی قرار بدن.

    وراهشم اینه که بیشتر ایمان بیارم به قدرت خداوند که همیشه ودر هر شرایطی می تونه راه نجاتو نشونم بده ومهم نیست که چقدر اوضاع بد شده باشه از نظر من.چون برای خداوند هیچ کاری نداره هدایت کردنم واوضاع رو تغیر دادن برای من

    خدایاا بی نهایت سپاسگذارتم

    وامروز روز 51 از روز شمار تحول زندگیم بود

    استاد بی نظیرم سپاسگذارتونم وبهترینارو از خدای شجاعان می خوام براتون

    ور پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 725 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق

    51. پنجاه و یکمین روز از روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    من امروز صبح که بیدار شدم اصلا میلی به خوردن صبحانه نداشتم، البته احساس گشنگی نداشتم که چیزی بخورم ،از وقتی خدا معرفی های دوره قانون سلامت رو بهم نشون داد و جواب سوالمو داد

    و در فایل امروز که درمورد تصمیم هست و من متوجه شدم که چقدر عملگرا تر شدم و تصمیم هام رو جدی میگیرم و یکی یک ی عمل میکنم

    تصمیم گرفتم به آگاهیی که استاد گفت بین وعده های غذایی چیزی نخورید تصمیمم رو گرفتم و گفتم طیبه شروع کن تو میتونی

    تا وقتی که تکاملت طی بشه و دوره رو بتونی بخری همین یه تمرینو انجام بده

    تمرین من : از تصمیم بزرگ و تغییر سبک زندگیم

    1. بین وعده های غذایی که قبلا هر یک یا نیم یا دو ساعت میرفتم و در یخچال و باز میکردم انگار بیقرار بودم و با اینکه یه وقتایی هم گشنه ام میشد هم گرسنه نبودم میرفتم و یه چیزی میخوردم

    مثلا یه میوه ،خیار و گوجه با نون پنیر، تنقلات کیک یا بیسگوییت با چای و تخمه یا آجیل و خیلی چیزای دیگه

    و من یه مدت بود وقتایی که غذا میخوردم گرسنگی داشتم تعجب میکردم که من که الان دارم غذا میخورم چرا احساس گرسنگی شدید دارم

    من با همه اینها دو سه روزه تصمیممو جدی گرفتم اولش گفتم بذار بخورم ولی کمتر کنم تا وقتی که دوره سلامتی رو بگیرم انگار ذهنم داشت منو وادار میکرد که کامل تصمیم نگیرم

    ولی گفتم نه استاد گفته اگه قراره سبک زندگیتونو تغییر بدین باید هر روز انجامش بدین

    و من همه مزیت هاش رو که دیدم خیلی کیف کردم گفتم یعنی مگه میشه من سلامتی بدنمو نخوام صد در صد میخوام

    انرژی میخوام از خدا که به اهدافم تلاش کنم و کلی از این جهان هستی عشق بگیرم

    من امروز ساعت 12 احساس گرسنگی کردم و صبحانه خوردم و تا گرسنگی بعدی چیزی نخوردم از 3:30 تا الان هیچی نخوردم تعجب میکنم اصلا گرسنگی رو حس نمیکنم ،شد چند بار برم سر تخمه برداشتن یا چیز دیگه ولی برگشتم سر کارم

    من این تمرینو با عشق انجام میدم

    و میدونم بدنم خودش داروخونه داره و شفا میده به ناخوبی های بدنم

    من امروز طراحی مسابقه طلای لهستان رو رنگ کردم و عکاسی کردم ارسالشو فقط مونده تا ساعت 12 امروز میفرستم و خیلی خوشحالم که وقتی یه کارو تموم میکنم بلافاصله کار دیگه رو شروع میکنم و شروع رنگ جدید با عشق بی نهایت و انرژی فوق العاده و قدرت در مچ دست و انگشتام و چشمای قشنگم و تک تک سلول های بدنم که دارن بسیار عاشقانه کار میکنن برای سلامتی من خدایا شکرت

    من که کارامو انجام میدادم درمورد موضوعی ذهنم باز شروع کرده بود به خدا گفتم خدایا کمکم کن بهم نشونه بده

    آرومم کن

    الان قبل اومدن به روز شمار روز 51 رفتم استوری استاد رنگ روغنم رو دیدم میگفت که کارش رفته تو موزه

    وای من انقدر ذوق کردم خوشحال شدم انگار کارای خودم رفته بود تو موزه

    بعد خوشحالیم سپاسگزاری کردم و خدایا شکرت گفتم یهویی به خودم اومدم دیدم من چقدر خوشحالم

    و یهویی گفتم وای خدا این جواب سوال من بود که نشونه شو گفتی که کار توام میره به موزه

    نقاشی تو هم میره تو فقط تلاشتو بکن و ادامه بده و بسپر به خدای قدرتمندت که همه کار برات انجام میده

    من امروز ترجمه شرکت تو مسابقه لهستان رو بلد نبودم و سوالاتی داشتم و باید 480 دوباره میدادم تا بهم کمک کنن برای ارسالش گفتم خدایا کمکم کن بعد به اون پیجی که برای مسابقه هند ترجمه فرستاده بودن برام گفتم خیلی راحت گفت باشه و هرچی سوال داشتم پرسیدم راجع به مسابقه و هیچ پولی بابتش ندادم و تمام ترجمه های توضیحات کارم رو دختر عمه ام برام به انگلیسی ترجمه کرد و تبدیل عکسارو دوستم برام انجام داد انقدر راحت و طبیعی کارام پیش رفت که فوق العاده ترین حس و داشتم امروز

    من امروز به مادرم گفتم وسیله های چوبیم رو که از کار قبلیم مونده بود ببره به خرازی محلمون نشون بده تا اگه خواست بگیره که مادرم اومد گفت همه رو فروختم و 750 هزار تمن پولش شد انقدر خوشحال شدم انقدر سپاسگزاری کردم

    که خدا بهم کلی ثروت داد تا باهاش برای گسترش جهان هستی و هزینه کلاس رنگ روغنم شنبه ببرم و مابقی شو هم جمعه میرم پفیلا و جاکلیدیامو میفروشم

    وای که چقدر من فعال تر شدم هر روز من متفاوت تر از روز قبل داره میشه

    و من از خدا هر لحظه میخوام که کمکم کنه و قدم هام رو سریع تر بردارم برای ایده ها و هدایت های خدا و با ایمان پیش برم

    خدایا شکرت به خاطر این سایت پر از آگاهی برای همه بی نهایت عشق و شادی و آرامش و سلامتی و ثروت از خدا میخوام

    بی نهایت سپاسگزارم خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    پريسا دهقان گفته:
    مدت عضویت: 2322 روز

    سلام استاد عزیزم من یکساله با گروه تحقیقاتی عباسمنش آشنا شدم ولی این ایراد رو به خودم میگیرم که هروقت به سایت وارد میشم ویکم توی سایت به گشت و گذار مشغول میشم اصلا یادم میره اومده بودم که تجربه های شخصیم رو از صحبت هایی که میکنید بنویسم استاد من امروز دوباره با برخورد به تضادهایی. که تو ذهنم داشتم وحالمو بد کرده بود خواستم که توی سایت هدایت بشم وواقعا یک فایلی برام باز شد که اازم بود در این زمان ببینم و خواستم باهاتون به اشتراک بزارم من یک ساله از دانشگاه فارغ التحصیل شدم وهمیشه دلم میخواست کار کنم ولی شرایطش پیش نمیومد ولی بعد از یک سال کارکردن با خودم ویک سال اشناییم با شما یه پیشنهاد بهم شده ومیخوام شروع کنم ودوروز دیگه شروعشه وای هرچه به زمان شروع نزدیک تر میشم حالم بد میشه انگار مقاومت دارم از این وضعیت فعلی خارج بشم ووقتی از سایت هدایت خواستم به من گفته شد که تصمیم بگیرم و خودمو بشناسم وحرکت کنم الان حال بهتری دارم وخدارو سپاسگذارم که دارم قانون دنیا رو درک میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    آرمان سپهوند گفته:
    مدت عضویت: 1991 روز

    به نام خداوند مهربان

    به نام منبع عزت نفس

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و همه ی دوستان هم فرکانس

    51 امین روز روزشمار:

    خدای من چقدر من امروز به این فایل نیاز داشتم راجب یه موضوعی که برام اهمیت مهمی داره میخواستم تصمیم بگیرم ولی با خودم گفتم برم روز ۵۱ سفر نامه رو نگاه کنم ببینم بعد تصمیم میگیرم با اینکه اصلا نمیدونستم فایل روز ۵۱ راجب تصمیم گیریه و این هدایت خداوند بود خدایا شکرت شکرت بابت قانون فرکانس شکرت بابت هدایت من به این فایل ارزشمند..

    این موضوعی که میخواستم راجبش تصمیم بگیرم قبلا یه بار راجبش تصمیم گرفته بودم اما دوباره برگشتم سر خونه اول و این اشتباهه همونطور که استاد گفت قبلا روی کاغذ مزایا و معایبش رو نوشتم و تصمیم گرفتم اما فراموش کردم و دوباره به نقطه اول برگشتم و باز میخوام تصمیم بگیرم و ایندفعه دیگه فراموش نمیکنم چون میدونم اینجوری بهتره درستش همینه و اینجوری به نفع منه حتی اگه بهتر نباشه حداقلش اینه که از تردید بیرون میام و به احساس خوبی میرسم..😊

    استاد میگه اگه نمیتونی تصمیم بگیری عزت نفس نداری خدای من چقدر نشانه دارم میبینم که عزت نفسم پایینه و خداروشکر من محصول عزت نفس رو دارم و میخوام سال ۱۴۰۰ رو سال عزت نفس واسه خودم نام گذاری کنم و بنیان موفقیت هامو بچینم طوری که سال های بعد بگم همه چیز از سال ۱۴۰۰ شروع شد

    و به امید ربّ عضله تصمیم گیری رو قوی و قوی تر کنم و میدونم تو این مسیر خدا هدایتم میکنه و او دست مرا رها نخواهد کرد و نکته مهمی که در مورد من وجود داره اینه که وقتی تصمیم میگیرم دیگه نباید برگردم و گزینه های دیگه رو نگاه کنم و به تصمیمم پایبند باشم…

    برای همتون ارزوی سلامتی،روابط فوق العاده،اسقلال مالی و زمانی و مکانی دارم در پناه الله پایینده باشید😎💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2274 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    روزشمار تحول زندگی من روز ۵۱

    استاد عزیزم این فایل هم مثل همه ی فایلهاتون عالی بود . اینکه روی یک برگ کاغذ دلایل این تصمیم رو بنویسیم واقعا ایده ی خوبیه تا هرجا دلسرد شدیم و خواستیم به گذشته برگردیم با خوندش دوباره سرپا بشیم.

    من چهارسال درگیر موضوعی بودم که بشدت دچار تردید بودم ولی روزی که تصمیم گرفتم کدوم راه رو برم واقعا عملیش کردم خیلی خیلی سخت بود خیلی اذیت شدم یکسال درگیر تموم کردنش بودم اما حالا که حدود ده سال از اون روز گذشته حتی یکبارم پشیمان نیستم که چرا این کارو کردم یا تصمیم گرفتم ترک تحصیل کنم اوایل خیلی درگیریش بودم ولی بعداز اشنایی باشما و دونستن اینکه درس خوندن تنها راه کسب ثروت نیست خیلی هم خوشحالم که ادامه ندادم .

    به قول شما درسته تصمیمات اشتباهی هم گرفتم ک خودمو تو مخمصه انداختم ولی بازم منی که الان اینجام حاصل اون تصمیمات درست و اشتباهم و پشیمان نیستم

    خیلی دوستتون دارم

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: