روی خودت سرمایه‌گذاری کن - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

480 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پانی گفته:
    مدت عضویت: 914 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوارم

    بحث تصمیم وسرمایع گذاری

    من زیاد حاشیه نمیرم

    ولی بااینکه باید خیلیی زودتر ازینا تصمیم میگرفتم بدای زندگیم ودیر شد ولی بالاخر تصمیم گرفتم وهمچیو رها کردم

    وقتی میگم همه چی یعنی یک عمرم از خودم‌ و رندگی رو رها کردم بخاطر ارزشم

    بخاطر شخصیتم

    وقتی از یکی میشنیدم که میگفتم خلایق هرچه لایق من نزدیک بود خودم تکا تکه کنم که واقعا لیاقت من همین ذلت وسختی وعداب با این آدم وای که چقدر برام غداب اوربود

    من‌توی زندگی بودم که هرکاری میکردم نمیشد

    با اینکه آگاهی نداشتم ولی تصیم به کاری غیر منتظره میگرفتم

    من توسن کم ازدواج کردم

    وهیچ تصمیمی با من نبود

    زندگی سخت وطاقت فرسا

    وهرکاری میکردم نمیشد در بیام

    چون ترس وتنهای

    هیچکسی نداشتم

    منطورم از پدر مادر وپرادی که بتونی حتی شبی کنارت باشن

    من باسختی خیلیی خیلیی زیادی که انگار دارم دوره محکومیت رو می گذرانم زندگی میکردم

    13سال با خانواده که 11نفربودن

    وهر کدوم 11نفرو حریف بودن ومن تنها بیکس

    بعد 13سال یه اتفاقی افتاد که ما جدا شدیم از خانواده ومستقل شدیم ولی مشکلات همون بود

    من دیدم ابن ادم اصلا حرکتی نمیکنه تصمیم گرفتم درسم رو از ابتدایی بخونم

    بعد رسیدم به راهنمایی که طرح جامه شرکت کردم سه سال رو باهم

    قبول شدم وتا زمان امتحان همسرم نفهمید چون شدیدن مانع بود

    سیکل که گرفتم‌قانع نشدم با هزار مشکلات دوتا بچه خودم‌تو خونه کار میکردم رفتم واسه دبیرستان وتو اموزشگاه خودم‌ودیپلم ادبیات گرفتم واونم با اینکه سختم بود با نمره خوب قبول شدم

    اگه به خودم بود الان کم کمش یع استاد بودم ولی ازینجا بخاطر بچه هام‌متوقف شدم وکارم را جدی گرفتم تو خونه همزمان با درسم کارم‌مبکردم

    بخاطر کارم تو خونه بود خیلیی اذیتم میکرد

    دیدم نمیشه تصمیم گرفتم برم‌سراغ کار موردنظرم

    اونم نذاشت

    بش گفتم یا بذارکارکنم وپیش بچه هام باشم یا من میرم وبچه هارو میذارم

    به اینخاطر گذاشت رفتم پیش کسی ولی برام‌حالب نبود

    اومدم تهران تحقیق کردم ورفتم جایی رو پیدل کردم اموزش دیدم

    و10سال کار کردم ولی چه کار کردنی خونه دل بهم‌میداد غداب

    آخرش بعد اون همه زحمت وسختی تصمیم به جدایی جدی گرفتم ویک روز کلا جاش گذاشتم

    ودیگه برنگشتم

    حتی چنان‌مصمم بودم قبل ازهرکاری جواز کارگاهم رو باطل کردم‌که وسوسه نشم بخاطر کارم برگردم

    الان چهارساله جدا شدم وکار میکنم فقط طلاقم عقب افتاده

    ومن نمیدونم چیکار کنم که تموم بشه این وصله ناجور

    مچکرم که توجه دارید

    الهی همه خوشحال وخوشبخت باشن بحق عزت وجلال خودش تندستی وسلامتی استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمد مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1011 روز

    به نام خدا

    ردپای روز 51

    تصمیم گیری موضوعی است که در تمام مراحل زندگی ما صدق میکند از همان دوران کودکی و کار کوچک و تا بزرگسالی و کارهای بزرگ.

    شک و تردید در تصمیم گیری مانند ماندن در برزخ است و مشخص نیست بهشتی هستی یا جهنمی.

    این خیلی خوب است از تصمیم های کوچک گره خورده شروع کنیم به تصمیم گیری و عمل کردن ،تا تصمیم های بزرگتر زیرا تصمیم حتی اشتباه خیلی بهتر از تصمیم نگرفتن است.

    تصمیم گیری گیری رابطه ای مستقیم دارد با عزت نفس و اعتماد به نفس،زیرا کمبود عزت نفس و نجواهای بسیار ذهنی باعث در برزخ ماندن میشود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1353 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام استاد عزیزم و‌مریم گلی

    یادگار 51

    استاد عزیزم حدود 2 سال پیش به پیشنهاد ی دوست عزیز من وارد این سایت شدم و اولین دوره که خریدم دوره عزت نفس بود

    زمان خریدنش همش میگفتم منکه اعتماد به نفس دارم چرا هزینه کنم

    اما مبلغ دوره عدد بالایی نبود و پرداختش برام راحت بود خرید زدم و خیلی سر سری نشستم پای گوش دادن دوره

    و تند تند جلسات رو گوش میدادم و میرفتم جلسه بعدی

    استاد با گوش دادن شاید یکی دو جلسه اول فهمیدم خدایا من در چه منجلابی بودم و چون زبون دراز بودم اسمش گذاشتم اعتماد به نفس

    خدارو شاهد میگیرم حتی با همون سرسری گوش دادن چنان در اخلاق و رفتارو نگرش من انقلاب شد که همه متوجه شدن

    و‌روزی هزار بار دعای جون شما میکردم

    اصلا ی ساناز دیگه ساخته شد که چقدر بودن باهاش برای همه اطرافیان لذت بخش بود

    چندین بار هی دوره رو از اول گوش میدادم و‌هر سری ی انقلاب جدید صورت میگرفت

    تا اینکه بعد از عید تعهدی نشستم پای دوره

    تک تک تمرینات انجام دادم بجز تمرین اگهی بازرگانی که انصافا هنوز جراتشو پیدا نکردم

    و چنان خودمو ساختم که حتی خودمم شاخم دراومده از این ساناز

    استاد به والله مشتری های فوق العاده میان دفترم که بدون استثنا همشون از اخلاق و رفتار من تعریف میکنن و همشون میگن این انرژی تو خیلی بهمون حال میده

    اینقدر اطرافیانم فوق العاده شدن که با دنیایی از احترام باهام رفتار میکنن

    حتی ی سوپری میرم خرید کنم چنان احترام میزارن انگار ده ساله منو میشناسن

    و خودم واقعا متوجه میشم چقدر لحن صحبت کردنم فرق کرده و همه موقع حرف زدن با من مشتاقانه رفتار میکنن

    استاد از همه مهمتر برای هر چیزی از خدا هدایت میخوام سریع هدایت میشم چنان شفاف و واضح که انگار یکی داره بهم راه نشون میده

    استاد شما گفتین از تنهایی لذت ببرین و تو تنهایی راحت میتونین با خدا عشق بازی کنین

    خدا میدونه در روز چقدر عاشقانه با هم خلوت میکنیم

    تمام شب با این لذت میخوابم که فردا صبح موقعی که از خونه میرم دفتر کلی با خدا خلوت کنم و عاشقانه باهاش حرف بزنم

    و حاضرم تمام زندگیم بدم و فقط با خدا خلوت کنم و این رابطه فوق العاده دائمی باشه

    همیشه میگم خدایا من اومدم این سایت دنبال خواسته های مادی این دنیا

    اما من چیزی پیدا کردم که اگه تمام مادیات دنیا رو بهم بدن حاضر نیستم ی ساعت با خدا بودن رو باهاش عوض کنم

    به قول ی دوست عزیز به جایی رسیدم که میگم بشو و میشود

    استاد اگه بخوام از تک تک دست آوردهام بنویسم تا اخر عمرم باید بنویسم

    ولی گفتم کلی بگم

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    استاد خدا همشو به زندگیتون برگردونه

    فقط خدا میدونه منو از چه منجلابی نجات دادین

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نجمه امانی گفته:
      مدت عضویت: 839 روز

      سلام به همگی و سلام به ساناز خانم که اینقدر خداروشکر تونستن روی خودشون کار کنن و نتیجه بگیرن.

      دوست عزیزم اینکه نوشتین روز 51 سفرنامه . این روز شمار رو توی باقی کامنتهای دوستان هم میبینم . این رو از کجا تاریخ میزنین ؟؟ اصلا چیه این تاریخ ؟؟؟

      ممنون میشم اگر یه توضیح کوچولو برای من بدید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        ساناز گفته:
        مدت عضویت: 1353 روز

        به نام خدای معجزه ها

        سلام دوست عزیز

        ممنونم از لطف شما

        کلا استاد برنامه ای در سایت چیده که به صورت ی دوره رایگان هستش تو بخش دانلودها

        مبحث روز شمار زندگی من

        و اولین فایل این دوره استاد و مریم عزیز توضیح میدن که چجوری این دوره رایگان رو شروع کنین و روزانه حداقل ی فایل گوش بدین و نکته هاشو یادداشت کنین و کامنت بزارین

        ایشالا پر از خیر وبرکت باشه زندگیتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          نجمه امانی گفته:
          مدت عضویت: 839 روز

          سلام ساناز جان . ممنونم از توضیحات. عالیه . من همیشه میرفتم بخش دانلودها . میرفتم صفحه آخر ..صفحه 38. از اونجا یکی یکی به ترتیب فایلها رو استفاده میکردم . ولی این طوری با این برنامه و بخش روزشمار تحول من ، کار راحت تر میشه . خداروهزاران مرتبه شکر بخاطر این تقسیم بندی عالی و بخاطر وجود گل شما که اینقدر به من کمک بزرگی کردید . شاد باشید عزیزم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    بسیاری از افراد نمی توانند درباره موضوعات اساسی زندگی خود تصمیم گرفته و همیشه در شک و تردید و دودلی به سر می برند و نه می توانند سرمای کوهستان را تحمل کنند نه گرمای کوهپایه را و همیشه بین این دو مسیر سرگردان هستند یکبار برای همیشه باید تصمیم بگیریم و به آن عمل کنیم حتی اگر تصمیمات ما درست نبود و به نتایج خوبی ختم نشد مشکلی نداشته و بسیار بهتر از ماندن در شک و تردید است برای تصمیمات اساسی خود دلایل آن را ذکر کرده و بر روی کاغذی همیشه همراه خود داشته باشیم تا زمانی که شک و دودلی از تصمیمات به سراغمان آمد با خواندن آن به درستیش پی برده و با اطمینان بیشتری آن را ادامه دهیم. قبل از تصمیم گرفتن هم مزایا و معایب آن را ذکر کرده تا بتوانیم تصمیمات درست تری را اتخاذ کنیم . تصمیم گیری نیز یک مهارت است که هر چقدر از آن استفاده ی بیشتری کنیم قوی تر می شود و با ادامه دادن آن درصد خطای ما کاهش می یابد اگر به قدرت خداوند و توانایی های که او در وجود ما قرار داده باور و ایمان داشته باشیم و جسارت و شجاعت خود را نشان دهیم او همواره پشتیبان و حامی ما خواهد بود و راه حل تمام درخواست های ما را می داند و متناسب با ویژگی ها شرایط و موقعیت ما را هدایت خواهد کرد همه ی ما مسیرهای مجزایی برای رسیدن به اهداف خود داریم که شبیه به هیچ کسی نیست و تنها خداوند مسیر رسیدن به آن را می داند. باید دقیقا ارزش ها اهداف رسالت و خواسته های خود را مشخص کرده و باورهای هم جهت با خواسته را ایجاد کنیم و خداوند ما را قدم به قدم هدایت خواهد کرد. زمانی که ما احساس ارزشمندی و عزت نفس داشته باشیم خداوند ایده هایی به ما الهام کرده که با عمل کردن به آن ها به راحتی به اهداف خود دست می یابیم مسیر رسیدن به اهداف هیچ گاه از ابتدا مشخص نیست بلکه با برداشتن قدم اول و ایمان و باور به خداوند قدم های بعدی به ما گفته شده و به تدریج با طی کردن قانون تکامل به آن ها دست خواهیم یافت.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    صدف احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2423 روز

    من واقعا نمیدونم چی بگم ….

    متن این مقاله دیوانه کنننده ست

    واقعا چطور میشه انقدر دقیق نوشت و انقد زیبا توصیف کرد

    جوری که بر دل بیننده و شنونده بشینه

    و جانشو مشتاق تر کنه

    برای ادمه

    روحم به پرواز دروامد و از بدنم جدا شد

    بله

    اینه هدایت

    این همون هدایتیه که ازش حرف میزنید

    من به جایی هدایت شدم که خواهانش بودم

    قلبم

    چیزی که خدا وعده داده بود

    به حقیقت پیوست

    و کلمات خدا

    گفته شد ،

    چه چیزی زیبا تر از این

    من هر روز و هروزو

    هر روز

    در این سایت

    شاهد هدایتم هستم

    شاهد جمله های ناب الهی هستم که بهم گفته میشه

    از زبان زیباترین ها

    از زبان زیباییها

    امروز یک قدم مهم برداشتم در رابطه با کار کردن روی خودم

    و فایلایی از استاد که چند وخت رو هم تلنبار شده بودو دسته بندی نشده بودو دسته بندی کردم ،

    کار سنگینی بود ولی با هدایت پروردگار اون فایلای درهم برهم و قرو قاطی با فایلای دیگه خارج از بحث دسته بندی شدن

    و جالبه وختی داشت این اتفاق میفتاد من همینجوری به خودم نگا میکردم و میگفتام واووووو

    کیه که داره این کارارو انجام میده …

    چون قطعا من نیستم

    چون قطعا من هیچچچچچ ایده ای نداشتم که چطور میشود ولی هی ایده میومد هی ایده میومد

    ( تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس ،

    خود راه بگویدت که چون باید رفت)

    بله اینطوری شد که من ی عالمه فایلو دسته بندی کردم تندو تندو تند و اصا نفهمیدم این ایده ها رگباری از کجا اومد

    که اینکارو کن بد اونکارو کن خب حالا این دسته بندیارو اینجوری یکی کن!!!

    مگه دیگه خدا چیه؟؟:(

    جز این هدایتاس ؟؟؟

    جز این زیباییهاس؟؟

    جز این ناتوانیهایی ما و تواناییهای اونه؟؟

    و خب این فایلا قراره ریخته شن تو فلش با یه دسته بندی عالی و گوش داده بشن …

    و بله

    اینه قدم اول

    قدم دوم

    قدم سوم

    قانون داره ج میده

    قانون داره جواب میده

    خواستم

    هدایت شدم

    به هدایت عمل کردم چون درحال کار کردن رو باورامم

    چون دارم ذهنمو کنترل میکنم

    و بله

    نتیجه ،

    نتیجه میاد

    نتیجه ها خواهد امد

    اگر این روند روند همیشگی من باشه

    بهترو بهترو بهتر به امید الله مهربان

    دوستون دارم

    خدانگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مبین حضرتی گفته:
    مدت عضویت: 421 روز

    به نام خدای مهربانی ها خداوند فرکانس مثبت خدای هدایتگر خدایی که هر لحظه باتوجه ب فرکانسمون آگاهیمون بیشتر میشه

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و تمامی دوستانی که ب فکر تغییر و تحول درون خودشونن

    خوشحالم خیلی خوشحالم بابت اینکه من قبل از اینکه بخوام به نشونه امروزم گوش بدم ی فایل دانلودی رو دانلود کرده بودم و چند باری گوش دادم تا اینکه امشب اومدم سمت نشونه و دیدم عه این فایلم همون فایلی هست ک دارم گوش میدم و این همزمانی باعث شد که من با دقت بیشتر ببینمو بشنوم و خیلی نقاط ضعف ها هست که میشه از تو باورها پیدا کرد که من با دیدن و گوش دادن چندین باره به نشونه امروزم که قبل از اینکه ببینمش به لطف خدای بزرگ چندین بار گوش داده بودم بفهمم اصلا یکی از علت های تصمیم قطعی نگرفتن شک و ترسه من که میبینم چقدر از کارهامو سر ترس و شک به اینکه ایا اینکار درست انجام بشه یا نشه عقب انداختم و انجام ندادم

    چه مسیر هایی رو بخاطر ترس نرفتم و تو نقطه امن خودم موندم چرا؟ چون ب خودم یقین نداشتم اعتماد ب نفس و عزت نفسم کم بود و همش بخاطر این بود که خودمو خوب نشناختم دوستان با توجه به دریافتی هام از این فایل و فایل های مرتبط با همین فایل نکته هایی هست که به شدت مهمه اولین نکته هنگام تصمیم گیری تمام جوانب رو بسنجیم و خودمونو ب چالش بکشیم که اصلا علت حرکت کردن و نکردنمون چیه برای چی میترسیم و مشکل و معضلو از ریشه حل کنیم (درست مثل عیب یابی خودرو وقتی مشخص بشه عیب خودرو چیه دیگه وقت نمیذاری برای پیدا کردن عیب مستقیم دست به اچار میشی و برطرف میکنی اون مشکلو)حالا وقتی از ریشه فهمیدیم مشکل از چیه دیگه وقت عمل کردنه چون همون لحظه کلی ایده از طرف خداوند به سمت ما سرازیر میشه که میتونیم بهش عمل کنیم (نکته:ایده ای که فکر میکنی با فرکانس الانت همخونی نداره و ی جورایی بلند پروازیه رو بریز دور منظورم ایده ای هست ک با شرایط فعلیت یا ی پله بهتر از شرایط فعلیته چون اگه زیادی فاصله فرکانسی باشه زمین میخوری)تا عمل نکنی تو این دنیای مادی کاری از پیش نمیشه برد پس این فایل ی پوینت خیلی مثبت داشت تصمیم بگیر و پای تصمیمت بمون وقتی پای تصمیمت میمونی که عمل کنی بری تو دل ترسهات و خیلی قشنگه که ادم به خودشناسی برسه و باورهای محدود کننده و سمی رو مثل علف هرز بکشه بیرون از دل خاک این فایل منو یاد ی تیکه از آیه 3 سوره بقره میندازه اونجایی که خدای مهربون و عزیزمون میگه کسانی که به غیب ایمان می آورند و به پا میدارند رویکرد به خدارا و از آنچه روزیشان کردیم انفاق میکنند

    امیدوارم که به مرحله ای از ایمان برسیم که هر الهامی شد بهمون بدون شک و تردید با ایمان و اعتقادی راسخ به هدایت خدا انجامش بدیم و ترازوی تقوا(self control) قوی و قوی تر باشه نسبت به ترس

    و بنظرم یکی از خصوصیات مثبت و بارز استاد همین آیه 3سوره بقره هست که کامل در شخصیت استاد مشهوده

    این حرفارو زدم تا اول برای خودم تاثیر گذار باشه و در حد توانم تاثیری برای رشد خودم و دوستان عزیزم باشم

    در پناه خدای رزاق و روزی دهنده باشید اول و اخرش هممون برای خداییم پس ترس از اینکه تهش چی میخواد بشه نباید داشته باشیم حق نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ناصر شبانی گفته:
    مدت عضویت: 3506 روز

    با سلام خدمت دوست داشتنی ترین استاد دنیا و دوستان عزیز

    با وجود اینکه من این فایل رو قبلا هم دیده بودم اما یه حسی بهم گفت دومرتبه هم این فایلو نگاه کنم واقعا احساس فوق العاده ای دارم . جایی که رابطه بین جسارت و ایمان به خدا و اینکه بارمون رو زمین نمیمونه و همچنین رابطه بین ترس و دودلی با عدم نتیجه گرفتن رو میگفتین خیلی برام جالب بود و منو کلی به فکر فرو برد.

    باید یه اعتراف بکنم اوایلی که تصمیم داشتم آموزه های شما رو پیگیری کنم فکر میکردم تو فایلای رایگان مطالب و موضوعات بدردبخوری نیست و همش دنبال این بودم که دوره ای رو تهیه کنم و خداروشکر تونستم چند تا دوره ازسایت تهیه کنم و به لطف خدا تاثیرات فوقالعاده ای تا اینجا تو زندگیم گذاشته اما وقتی که فرصت میکردم یا موضوعات فایلای رایگان برام جالب به نظر میومد فایلای رایگان رو هم میدیدم و نظرم عوض شد و دیدم شما چقدر خالصانه و با دقت هر بار که مثل همین فایل با یه موضوع که دررابطه با قوانین هس برخورد میکنین اونو با بقیه هم به اشتراک میذارین و از اونجا به بعد تمام فایلای رایگان سایت رو دانلود کردم و هروقت که فرصت میکنم در کنار اینکه از دوره ها استفاده می کنم ، فایلای رایگان رو میبینم و انصافا کلی ازشون درس گرفتم.

    از شما به خاطر این نیت پاکتون و تاثیر مثبت که باعث گسترش جهان هستی و خوبی ها و احساسات خوب در ما میشه بسیار سپاسگزارم و از خدا براتون آرزوی بهترین ها رو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    محبوبه سادات مهربان گفته:
    مدت عضویت: 2651 روز

    سلام استاد امیدوارم همیشه حالتون بینظیر باشه فایلتون فوق العده بود کاش بتونم پا رو ترسام بزارم میخوام یه دوره برم آموزش ببینم که مرتبت با شغلمه امیدوارم انقدر قوی بشم که تو تصمیم گیریام دودل نباشم وسریع اقدام کنم واین نیاز به کار کردن بیشتر روی عزت نفسمه آرزوی بهترین ها رو برای همه بچه های گروه وشما برادر بزرگم میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سعید اصغرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2320 روز

    سلامی دوباره

    دیدگاه دوست عزیزم محمد امام بخش رو خوندم و ایده جالبی که بمن دادند این بود که دلایل تصمیماتمو بیامو با شمام هم به اشتراک بگذارم و من دلایل رو نوشتم و تصمیم گرفتم همین الان این کارو انجام بدم یک شور و شوقی دارم که دوست ندارم بخوابم استاد عزیز من با این تمرین تازه معنی اهرم رنج و لذت را می فهمم تمرین اهرم رنج و لذتی که قبل برای خودم می نوشتم یک شکل داستان مانندی داشت و یجورایی نمی تونستم ازش کمک بگیرم ولی امروز و الان اهرم رنج و لذت رو بخوبی درک کردم و همچنین تاثیرشو و رفته رفته بیشتر و موثرتر خواهد بود

    من اینکارو روی دوتا از تصمیم های مهم زندگیم انجام دادم و سعی کردم با خودم صادق باشم و براتون می نویسم:

    – شغل مورد علاقه من برنامه نویسی است و دوست دارم ادامش بدم

    – ادامه تحصیل و قبول شدن در یک دانشگاه عالی مثل دانشگاه شریف

    و اما اهرم رنج و لذت

    مزایای برنامه نویسی کار کردن:

    – به عشق و علاقه ام میرسم همیشه دوست داشتم با یک سیستم کارهای بزرگی انجام بدهم از برنامه نویسی گرفته تا هک و امنیت و طراحی

    – چون با عشق و علاقه کار میکنم پس ایده های خوبی به ذهنم می آیند و ایده های خلاق مساوی است با ثروت بیشتر در همان کار

    – با اینکار که کار مورد علاقمم است می توانم به اهداف و خواسته های دیگرمم برسم مثل ثروتمند شدن مهاجرت کمک به پیشرفت جهان و دیگران ساخت رباتیک

    – جهان بیشتر به سمت تکنولوژی در حرکت است و من با علاقه ام می توانم مهره سنگین و تاثیر گذاری در آن باشم

    – ادامه تحصیل در این زمینه و کسب آگاهی های بیشتر باعث نتایج و پیشرفت های بزرگتر می شوند

    معایب برنامه نویسی کار کردن:

    – دوری از خانواده و فامیل ( دوری از وابستگی )

    – دیربازده ولی پربازده

    – باید حوصله بیشتر بخرج بدهم و بیشتر روی این موضوع کار کنم

    – نیاز به داشتن مهارت های دیگر عین زبان انگلیسی در حد عالی ( البته خیلی لازمه )

    مزایا برنامه نویسی کار نکردن:

    – پیش خانواده بودن

    – کارهای زودبازده انجام دادن و کم بازده

    – زمان کمتری صرف کردن

    معایب برنامه نویسی کارنکردن:

    – ترک تحصیل

    – در حسرت شغل مورد علاقه ام ماندن

    – پیدانکردن جایگاهم در این جهان و انحراف از مسیر مورد علاقم

    – رسالت و هویت خودمو گم خواهم کرد

    – نا امید شدن و عزت نفس پایین

    – ارزشهای خودمو بی ارزش کردن

    – به اهداف مقدسم نرسیدن

    تصمیم دومم ادامه تحصیل در دیگ دانشگاه خوب ترجیحا دانشگاه شریف

    مزایای ادامه تحصیل:

    – در یک دانشگاه خوب ادامه تحصیل خواهم داد

    – دوست دارم بیشتر با تهران آشنا بشم

    – دانشگاهی که در آن خواهم بود سطح علمی بالایی دارد و بهترینا ها در حوزه کاری من در آن هستند

    – به هدف اصلیم برنامه نویسی بیشتر کمک خواهد کرد

    – خوشحالی خانواده دوستان بخصوص خدای مهربانم

    – عزت نفس و اعتماد بنفسم بیشتر و بیشتر می شود

    – زمان کارکردنم نیز بیشتر می شود و فقط تمرکزم روی درس و کار خواهد بود

    معایب ادامه تحصیل:

    – حسرت خواسته هایم را خواهم داشت بخصوص دانشگاه مورد علاقه ام

    – عزت نفس و اعتماد بنفسم برای کارهای دیگر نیز پایین می آیند

    – رفتن به سربازی و دوسال پسرفت کردن

    – دورشدن از مسیر خواسته ام که ذره ای از ان رو دوست ندارم

    مزایای ترک تحصیل:

    – زودتر به بازار کار وارد می شوم

    – خوشحالی خانواده ام بخاطر مورد اول

    – تجریبات بیشتری در مورد بازاریان کسب می کنم

    معایب ترک تحصیل:

    – باز حسرت

    – به کار و شغل مورد علاقه ام نمی رسم

    – مدت بیشتری باید انتظار مهاجرت را بکشم با اینکه خیلی دوست دارم دنیا رو بگردم

    – حوصله یادگیری را نخواهم داشت و به محدوده راحتیم بر خواهم گشت

    – حس بد

    – خدمت

    بخاطر این دلایل من تصمیم گرفتم برنامه نویسی رو ادامه بدم تا نتایجش بیاید و بعد اگر نتایجش را دوست نداشتم مسیرمو تغییر بدم و مورد دوم که علاقمو گذاشتم به درس خوندن و کنترل ذهنم که فقط مشغول درس باشه و از اینکار به حس خوبی برسم

    دوستان اگر باورهای اشتباهی از دیدگاهم پیدا کردید حتما برام بنویسید تا روشون کار کنم

    خداروشکر میکنم بخاطر این حسی که بهم عطا کرده

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    Asudeh گفته:
    مدت عضویت: 3385 روز

    سلام استاد عزیزم

    امروز نشانه من این بود و چقدر دقیق به هدف زد!!؟؟

    چند وقتی بود توی تغییر شغلم بودم و بین دو شغل مخیل بود که امشب تصمیم قطعی ام را گرفته ام و انشاءالله پس از نتایج وسیع آن در زندگی ام، قطعا میام و خبرها میدم.

    فقط خواستم یه اثری از خودم گذاشته باشم

    سربلندو عزتند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: