آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟ - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-66.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2020-01-14 00:00:002024-11-24 11:43:36آیا واقعاً چشم زخم حقیقت دارد؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
ممنون خداوند هستم که امروز من را به این فایل هدایت کرد تا به این درک و منطق برسم که این من خودم خالق زندگی خودم هستم
من خودم خالق زندگی خودم هستم
این من هستم که با افکار و باورهای خودم می توانم زندگی خودم را بسازم و به جلو بروم
این من هستم که با ترس ها و نگرانی ها و آنچه که در ذهن و فکر خودم دارم یا مانع از رشد و حرکت خودم می شوم و یا اینکه نه به آسانی و راحتی جلو می روم و به بهترین ها دست پیدا می کنم
آنچه که امروز در این فایل من یاد گرفتم این بود که هیچ چیز به عنوان خواست خداوند وجود ندارد
فقط و فقط بخاطر افکار و باورهای خودم است که این اتفاقات برای من رخ می دهد
هر آنچه که من در ذهن و دید خودم دارم همان در جهان بیرون برای من رخ می دهد
ممنون خدای خوب خودم هستم که همیشه در کنار من است و همیشه به من می کند تا من به بهترین ها دست پیدا کنم و بتوانم به آسانی و راحتی به خواسته های خودم دست پیدا کنم
ممنون خدای خودم هستم که هر چه خواستم او بهترین ها را برای من قرار داد تا من لذت ببرم و بتوانم به بهترین حال ممکن دست پیدا کنم
هیچ وقت خدا برای من بد نمی خواهد و این تنها من هستم که گره هایی در ذهن خودم دارم که این گره ها نمی گذارد تا من به آسانی و راحتی جلو بروم
ممنون خدای خوب خودم هستم که همیشه به دنبال هدایت کردن من است
من باور کنم که می توانم بی شک می توانم و به آسانی و راحتی به چیزهایی که دوست دارم دست پیدا می کنم
من خودم خالق زندگی و شرایط خودم هستم
این من هستم که روز و فردا و سال خودم را می سازم و هیچ حرف و هیچ کسی نمی تواند به من صدمه بزند مگر اینکه با افکار و باورهای غلط خودم آنها را باور کنم
وقتی که به قدرت برتر این جهان ایمان داشته باشم
وقتی که روی خودم و خدای خودم حساب باز کنم
آنوقت است که من موفق خواهم بود
پیروز و شاد و سرحال خواهم بود
همه چیز در ذهن و افکار من رقم می خورد
قدرت در دستهای من است و فقط باید باور کنم این قدرت را
سپاس از خدای قدرتمند خودم
سپاس از خدای بی نیاز خودم
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
بنام خداوند که مرا آفریده واز روحش بر وجود من دمیده خدایا شکرت همین که به آین باور رسیدم که خداوند از درون من اگاه هست خدایا شور میکنم چون هیچی رو لز خداوند پوش وپنهان ندارم خدایا شکرت خداوند خودش مرا در مدار قرار می دهد که برطرف کنم این ایرا ها رو وبدون ترس وبا تقوا به درگاه خداوندمی روم خداوند بهتر از کسی می داند از چه مسیری مرا هدایت کنه تا برطرف کنم این عیب ایراد ها من خودم خووم یکی از اون افراد بودم که دلیل تمام ناکامی ها زندگیم روبر خلاف میل باطنیم همیشه گردن خداوند افراد شراط،وشرک به خداوند انداختم خداوند همیشه مثل یک انسان می دیدم که احساحس می کردم همون بر خورد که خودم با خودم می کردم احساحس می کردم خداوند داره این کارها رو میکنه ودر واقع هزار بار خیر خوبی خوشی خداوند بخ من رسنده البته ناگفته نمونه که چقدر از باطن خودم هم آگاه هستم که خداوند می داند اینگه اصلن توبس قانون فرکانس،نبود فرکانس همه مردم جهان رو کنترل می کردم ونمی دونستم من حتی نمی تونمم فکر بجه ام خودم رو تعغیر بدم این یکی از بزرگترین نعمت های خداوند هست کنترل فکر هر کسی دست خودش هست اون وقت هست که دیگه هیچ کس رو کنترل نمی کنی خطاها واشتباهات کسی رو قضاوت نمیکنی چون ما توی ذهنم کسی نیستیم من نمی تونم ذهن کسی رو کنترل کنم این یعنی خودخواهی وخودمحوری این یعنی ظلمی که سال در حق خودم کروم به جای توجه کردن به باطنم استفاده کردن قدرت روحم که خداوند در وجودم گذاشته بود برای خلق زندگی دلخواهم دنبال مقصر حاشیه کنترل کردن زندگی مردم اونم شرایط نابه دلخواه مردم واین باعث می شود من هیچ سودی نکنم این باعث شد ه بود که داین چرخه معیوب گیر بیوفتم به خاطر عدم آگاهی که خداوند هم می داند ولی تمام تلاشم رو میکنم که خداوند مرا درمدار قرار بده که برگردم وبه خورشیدم حرکت کنم وچقدر زیبا آیه دلم نشت که خداوند میگه از نفس خودتون بترسید وخداوند ایمان بیاورید وخدا خداوند خیر مطلق هست خدایا چون ما جزئ از خداوندرهستیم خداوند برای لذت بردن ما انرژی درجهان پخش کرده که وقتی در مدارش قرار میگیری لذت وسعادت دنیا وآخرت نصیبت می شود خدایا من خودم قلبن لایق همچون مداری می بینم ومطمعنم در این مدار قرار می گیرم واینقدر از سطع باوری وذهنی وشخصتی تعغیر میکنم خداوند شب روز حمد وسپاس،می. گویم انچان متواضع ومتادل می شوم که لبریز از عشق می شوم خودم متوجه شدم که دلیل تمام اتفاقات زندگیم رو قدرت رو از دست خداوند گرفتم ودادم به دست غیر از خداوند چون شناختی از خداوند وقانون نداشتم خدارو شکر می گویم که تحت هر شرایطی شکر گزار خداوند بودم همیشه فکر می کروم خداوند چیزی ازم می خواد الان دارم متوجه می شوم که خداوند نیروی خیری هست که او به من میگه تو چی می خوای لذت های وپاداش،های تو وجودم هست که قابل واحساحس،خوشبختی توی وجودم هست که با هیچ حساب بانکی وبادهیچ عوامل بیرونی قابل مقایسه نیست من اون احساحس رو نی خواهم اون یعنی خدای من خدای درون خدای که مرا صاحب ثروت ونعمت های سعادتی کند کهدجلوی هیچ کس به معنای سرخم کردن برای دریافت نعمتی سر خم نکنم وتمام انتظار توقع ام رو به صورت تعادل وتکاملم دریافت کنم وانچان متواضع باشم که خودم لذت ببرم بپذیرم که من فقط می توانم به جهان با خلق ارزشم وخلق ثروتم بهرجهان خدمت کنم وهیچ گونه دلسوزی برای هیچ کس نمی تونم بکنم ودلسوزی کردن یعنی نرسیدن به خواسته ها دلسوزی کردن یعنی کمک نکردن به ثروت جهان بر عکس میشه کمک کردن وقتی متوجه شدم یکی دلایل فقر یعنی اینکه خداوند رو کم دیدن وگرنه همه همه ثروت رو دوست دارن وقتی متوجه شدم خدایا شکرت خدایا در مدار درک فهم این آگاهی ها والبته عملی کردن اون برای خودم وبرای تعغیرات خودم من فقط مسولیت فرکانس خودم دارم نمی تونم بیام درمورد فکر کسی دیگه قضاوت کنم چون کنترل روش،ندارنم وهم فرکانس بشم با درون خودم چه زمانی متوجه شدم که خیلی راحت می تونم این رو احساحس تعغیر دهم زمانی که متوجه شدم که قضاوت کردن هیچ گونه گناهی ندارد چون هیچ گونه ظلمی به اون طرف نمی کنی فکر داری ظلم در حق خودت میکنی نه در حق کسی دیگه اون وقت هست متوجه می شوی که خداوند هم گناهی که برتو واجب نشده تازه خداوند دلش هم برات نمی سوزه چون من خودن برایدخودم نخواستم خدایا شکرت اون وقت هست صبح تا شب که بنشینی بگی کاش این کار می کرد کاش اون کار می کرد یا زندگی کسی رو قضاوت کنی بی فایده هست هر کس دانسته ویا نداشته دکمه این خاموش وروشن کردن ذهن دست خودش هست فقط دنبال الگوهای مثبت اتفاقات مثبت وقتی این تو فکر کنی آنقدر از درون قوی می شدی که عوامل بیرونی هیچ تاثیری روت نداره اون هست که فقط هست که یکی یکتا بودن خودت تایید می کنی وفقط باید بگی من چه کردم وچهدتعغیری کردم من چقدر شخصتم تعغیر کرده بهدخاطر خودم نه دیگران چون تا الان هر چی فکر میکنم تا تعغیرات فقط،برای دیگران بوده وفقط میگم خدایا مرا در مداری قرار که خودم باشم وکاری به گفته ها وشنیده ها دیگران نداشته باشم واعتقاد درونی طبق قانون خداوند پیدا کنم وزندگی رو طبق اصلی که خودش می داند بنا کنم خدایا من نمی دانم عین واقعیت خودت این آگاهی رو بهم بده وخودت هم مدار کن بااون اصل درونم چطوری زندگیم روی حساب اون اصل بنا کنم
به نام فرمانروای مطلق هستی
به نام او که یادش موجب آرامش است.
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد عباسمنش عزیزم
سلام خدمت دوستانم در این سایت و این فایل
قبل از اینکه با سایت و با استاد و قوانین کائنات آشنا بشم ، یکسری مشکلات داشتم که مدتی یکبار بصورت دوره ای برام اتفاق میفتاد و تا چند روز درگیرش بودم.
در کل آدم ریلکس و آرومی ام ولی خب ، اون موقع “باورم” این بود که آدمی ام صبری داره.
عضو کانال تلگرامی بودم که کتاب های ممنوعه و کمیاب رو توی کانال قرار میداد.
با یه کلیک ، رفتم توی سایتش ،
چنتا موضوع نظرمو جلب کرد بخودش.
چنتا فایل رو دانلود کردم و خوندم ، یکی از فایلا کلی ذهنمو درگیر خودش کرد.
اینم بگم فایل ها و کتابها در رابطه با رمل و دعا و ورد و این مسائل بود و الان که فکرشو میکنم ، اون باور ها و فرکانس و نجواهای ذهنی من بود که منو رسوند به اون فایلها.
تا جایی پیش رفتم که به واسطه باورهای “نامناسب” قبلیم ، حتی فایلای پولیشم خریداری کردم.چیزی حدود چند گیگ فایل داشتم از اون دسته فایل ها.
یه روزی که با همسرم بحثم شده بود و این رو میدونستم که مقصر ماجرا من بودم . شیفت شب سرکار بودم و میدونستم که صبح برم خونه بحث و اعصاب خوردی پیش میاد.
رفتم و یه فایل رو باز کردم و شروع کردم خوندن.
رسیدم به متنی که این ورد رو اگه بخونی و فوت کنی سمت اون شخصی که باهات شکرآبه رابطش ، کلا یادش میره و رابطش خوب میشه ،
و این فکر تا صبح توی ذهنم بود که حفظش کنم و صبح انجامش بدم.
انجامش دادم و نتیجش شد اون چیزی که من میخواستم.
الان که فکرشو میکنم میبینم که چون من یه خواسته ای داشتم و فرکانسشو فرستادم و با این احساس خوب که انجام اینکار ، منو به خواستم میرسونه.
این همون قانون کائناته که احساس خوب = اتفاقات خوب ،
پس این ورد نبود که نتیجه خوب برای من داشت ، بلکه احساس خوب بود که برای من نتیجه خوب رو رقم زد ،
اینم بگم که از اون فایلا برای موارد دیگه استفاده کردم ولی فایده نداشت.
حتی کارایی که نوشته شده بود رو انجام میدادم ولی چون در مسیر ناخواسته هام بود و احساس خوبی نداشتم ، تنها و فقط تنها ، نگرانی و ترس و احساس بدی برای من داشت.
تا جایی که با سایت آشنا شدم و کلا پوشه مربوطه رو کامل حذف کردم و باورام رو تغییر دادم.
فهمیدم که نه دعا نه ورد نه طلسم کار سازه ، بلکه این باور و احساس منه که اتفاقات رو برام پیش میاره.
خدارو شکر میکنم که توی اون مسیر نمومدم و مسیر رو پیدا کردم.
از رب وهاب ، برای شما آرزوی سلامتی ، اتفاقات خوب ، ثروت و نعمت و هرآنچه خیر در عالمه رو دارم.
دوستون دارم.
با سلام خدمت تمام بچه های سایت و استاد عزیز و خانوم شایسته مهربان
من خودم هم قبل از اینکه این فایل استاد رو ببینم اصلا معنی و ان یکاد رو نمیدونستم اما استاد خیلی دقیق و عالی تحقیق کردن و به این تفسیر اصل و درست رسیدن حقا که شما شایسته استادی هستین درجه یکی استاد گلم.
مثلا ما برای اینکه کسی چشم نزنه کاری رو که انجام میدادیم اموالی که به دست میاوردیم چه یک دست استکان نو بود یا یه ماشین یا هر چیز دیگه یا تو مراسم عروسی قبل اولین بار اومدن اون وسیله به خونه و اومدن عروس به خونه اسپند و نمک دود میکردن البته الان هم اینکارو میکنن انگار بلاهای اسمانی همینجور داره میاد بدون هیچ کنترلی و با اون گیاه و نمک میخوایم جلوی اون بلاها رو بگیریم فکرشو بکنین ما حتی به یه گیاه انقدر قدرت دادیم دیگه ته ته شرکه فکر کنم من یادمه گاهی که فراموش میکردم این کارو انجام بدم از طرف مادرم کلی سرزنش میشدم که فلان فلان شده اینکارو نکردی ببین این بلا سرمون اومد اگه این کارو ( همون اسپند دود کردن) میکردی این بلا سرمون نمیومد ما فکر میکنیم هر کاریو اگه اکثریت جامعه انجامش بدن صدرصد درسته و بی نقص حتی یه بار هم حتی یه بار هم به این فک نکردیم که نکنه این کارم اشتباهه اما استاد دقیقا برعکس ما از یه نقطه ای به بعد دیگه به قول خودشون گوسفند بار عمل نکردن و برای انجام هر کاری دنبال درست یا غلط بودن اونکار بودن.
در پناه الله یکتا باشید.
سلام خداوند شکرت بابت این نعمت قبول دارم که هر لحظه دارم به باورهایم زندگی خودمون خلق میکنم یعنی خودم افکار شرک آلود زیادی داشتم یعنی توی ذهنم قدرت رو دادام بودم به غیر از خداوند هرچند قبلن اینا رو باورنداشتم مثلا چشم زخم یا،جادو این چیزا،رو کلن باور نداشتم و می دیم افرادی که خودشون دنبالاین چیزا بودن که هیچ حتی زندگیشون هم نابود شده و ولی،مدت ها بود ر مورد جن شیطان این چیزا شک داشتم وهمیشه ذهنم رجوع می کرد به این چیزا خیلی گذشته های ما گفتن شیطان رفته زیز پوستش همین خرافات ولی وقتی میام فکر میکنم متوجه می شوی شیطان کجا بود آین ها همش،خودمون با افکارمون به وجود میارم وگرنه وقتی به خودت تعهد میدی که قدرت رو در درون خودت بدی به خداوند اون موقع است که تمام احساحسات که فکر کردی قدرتی دارند فروکش میکن متوجه میشوی اینا رو فقط،خودت به وجود به عمل میآوری من خودم رو همچون موضوعاتی داشتم رفتم تو دل تاریکی وگفتم بزار ایمان به خداوندنشونم بدم وانجا بود که داد زدم هر که در جهان است وقدرت دار قدرتش به من نشون بده ولی هیچ قدرتی بجز خداوند ندیده بودم اون نیروی درونی که مرا برد به اونجا وخدای شکرت ومدت ها بود که خودم رو با ابن افکار فقر آلود طعم شیرین زندگیت رو از خودم گرفته بودم وهمیشه وقتی می شنیدم مثل گذشته ها فکر کردم خداوند وان رو بیچاره کرد خداوند اون رو مریض،کرد خداوند نکنه ویعنی از بحث،از جلاد بودن خداوند بهمون گفتند حتی بعضی وقتا می ترسیدی ررزق خودت رودهم بگیر،ومن چیزهای ترسیده بودم که خدایت شکرت الان داشتی از خداوند صحبت می کردم اشک شوقی چشمهایم رو گرفت که اینقدر ما نگاه همون به خداوند بوده خداوند که جز خیر خوبی چیزی برای نمی خواد واینکه ما همیشه،بدبختی هام گردن خداوند انداختم خداوند با تمام وجود دارم در کش میکنم که او داره به من کمک میکنه او نیروی خیر درونی من است از خداوند می خوام این درک ابن فهم واین آگاهی نسبت خداوند وخودشناسی،که نسبت به خودم دارم زندگیم رو تعغیر دهم وتوانایی این بهم بده تا،باورهایم رو تعغیر بدم
به نام هدایت الله
سلام خدمت آقا مهدی عزیز دوست ارزشمند وتوحیدی سایت
ازشما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این دوکامنتی که نوشتی وحس خوبی را دریافت کردم از اینکه قانون رو خوب بلدی واجرا میکنی خوشحالم
بهترین ها رو برای شما آرزو دارم امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی ات با کارکرد اصول برنامه نصیب شما باشد
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام خداوند هزاربار شکرت که هدایت کردی خداوند هزارن بار شکرت که دستم رو گرفتی خداوند هزاربار شکرت که روحت در وجودم دمیده خداوند به معنای تقسیم در برابر قدرت وعظمت که در وجودم دمیده ای خدایا شکرت برای جریان هدایت خدواند میدانم توهمیشه به بندگانت خیر خوبی می رسونی اون خداوندی سال به ما معرفی کردن دیگه جایگاهی دروجودم نداره خداوند من نیروی خیر درونی من است مدت ها که توای مسیر دارم حرکت میکنم بی لیل نیست که این مدت نتیجه نگرفتم.و شایرگد بدتر هم شدم ولی دلیلش رد خوب می دانم اون هم شرک است که خودم به به وجودم آوردم با باورهای خراب وقدرت رد از خداوند گرفتم با توجه به باورهای محدود کننده که از دیگران بهمون داده که شیطان ن قدرت داره فراوانی کم است بیماری وجود داره اتمال دا ه من ارث بگیرم و هزار فکر بیهوده الکی که از دیگران به واین ترسیدن از شخصت ها باعث شده البته وابستگی به مادیات باعث شده از توحید درونم دورباشم وفقط گوش بدم به صدای ذهنم وهیچ وقت گوش ندم به ندای درونم وصدای قلبم وبه یادم بیاورم زمانی که خداوند هدایت کرد و من متصل کرد به اون انرژی خودش این یعنی خداوند یکی یکتا هست یعنی من باید از درون با خداوند خودم یکی یکتا بشوم وشیطان، وعوامل بیرونی یاجن یا هر چیز دیگه این همه شرک هستند رو قدرت آدما حساب کردن یعنی شرک بی دلیل نیست که این مدت احساحس خوبی رو تجربه کردم ولی خدایا این توانی رد درون خودم میبینم که زندگی رو به عنواندشرایط،دل خواه زندگی نپذیرم واینکه این توانایی درون خود می بینم که شرک های که نسبت جسم خودم دارم واز درون خودم پاک کنم وقدرت خداوند رو لابهلای ذهنم تصور کنم وبه عنوان نیروی خیر درونی همیشه تصور کنم مثل ترس تاریکی چون قبلا نمی رفتم ولی چند سریعی رفتم شکرت رفتم هیچ مشکلی نبود وخدا رو شکر شاید این شرک الان با تعریف دیگران بخواد خودش در ذهن من نشون بده ولی خدایا شکرت من به این ایمان دورنی از خداوند می خوام کمک کنه جایگاه خودم رو دراین رو دراین دنیا پیدا. کنم
وجایگاه که خداوند بهم داده به عنوان اشرف مخلوقات درذهنم تصور کنم واین شر ک ها دیگه جای توذهنم نداشته باشن
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
زندگی ما :
کاملا در دستان ما است و ما هستیم که زندگی خود را خلق می کنیم
برخی اعتقاد و باور دارند:
زندگی ما وابسته به :عوامل بیرونی است
ما با تغییر باورهایمان : می توانیم تمام شرایط را به نفع خود تغییر دهیم
بسیاری باور دارند سرنوشت آنها از پیش رقم خورده به دنبال:
فالگیر و جادو باز کردن گره و… هستند
زندگی ما در هر لحظه به واسطه:
افکار باورها ورودی های ما شکل می گیرد و رقم می خورد
هیچ کسی غیر از ما در خلق زندگی ما تاثیر ندارد:
مگر اینکه ما با افکارمان به او قدرت دهیم
این مورد با عدل خداوند در تضاد است: هیچ سرنوشت نوشته شده وجود ندارد
اگر به خداوند باور داریم:
خداوند هرگز چنین ویژگی ندارد
خداوند فرموده :
هر اتفاقی در زندگی ما رخ می دهد: بما قدمت ایدیهم بما کسبت ایدیهم بما کانوا یعملون است
و خداوند هرگز به کسی ظلم نمی کند
نگاهمان را به خداوند تغییر دهیم
شکست ناکارامدی بی عرضگی و ناتوانی های خود را به گردن : خداوند والدین و جامعه نیاندازیم
تقدیر ما : در هر لحظه توسط خودمان رقم می خورد
همه ی ما خداوند را پادشاهی خشمگین می دانیم که: از روی هوس تقدیر می کند ما بدبخت باشیم و هیچ راهی برای آن نیست
اگر این مورد را باور کنیم: در واقعیت زندگی ما وجود دارد
خداوند برای تمام بندگان خود: تنها خیر خوبی شادی آرامش خوشبختی می خواهد اما:
ما هم باید بخواهیم
ما بندگان هستیم که در برابر باران نعمت الهی : چتر گذاشتیم و نعمتی دریافت نمی کنیم
افکار و باورهای مخرب در ذهن ماست که جلوی: رشد و پیشرفت ما را می گیرد
اگر فردی با باورهای مخرب قدم بردارد و حرکت کند: به هیچ موفقیتی دست نخواهد یافت
ما درک نادرستی از : خداوند داریم
خداوند قوانین را در جهان وضع کرده است که مهم ترین آن این است که:
هر آن چیزی را که باور داریم در زندگی خود تجربه می کنیم.
هیچ کسی نمی تواند به ما ضربه بزند: قدرت تنها در دستان ماست
مگر اینکه: ما قدرت را به دست دیگران دهیم
انتخاب با ماست: می ترسیم یا ایمان داریم
هر انتخاب متفاوت : نتایج متفاوتی خواهد داشت
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام الله که بخشاینده و با رحمت است…
به نام آن نیروی برتری که معلم و مربی یک کودکِ یتیم شد و او را در پناهِ خودش رشد و نمو داد و از طریق او ؛ آگاهی هایِ زندگی بخشی را در قالب قرآن برای هدایتِ ما به ارمغان آورد ، به تعبیرِحافظِ عزیز که در وصفِ او چنان میفرماید…
نگارِ من به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسأله آموزِ صد مُدرّس شد
و سلام و درودِ فراوانِ الله یکتا و تمام فرشتگانش بر بزرگمردی که به جایگاهِ پیامبری رسید برای هدایتِ امتِ آخرالزمان…
مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَاۤ أَحَدࣲ مِّن رِّجَالِکُمۡ وَلَـٰکِن رَّسُولَ ٱلله وَخَاتَمَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ…
محمد ، پدرِ هیچ یک از مردان شما نیست ، بلکه او فرستاده یِ خدا و خاتمه بخشِ پیامبران و مُهرِ پایانی سلسله یِ نبوّت است…
[سوره اﻷحزاب 40]
و سلام و درودِ فراوانِ خدا بر استاد عباس منش عزیز که روزی تصمیم گرفت قرآن را بخواند و اصل و اساس آن را که توحید باشد ، در جهان گسترش دهد و حال به برکت چنین تصمیمی ، این سایت ایجاد شد و انسان های بی شماری با قرآن آشتی کردند و تشنه دریافت معارف جدیدتری از آن شدند که یکی از آنها خودِ من بودم….
و سلام و درودِ فراوانِ خدا بر دوستانی که در مدار خواندن این آگاهی زیبایِ قرآنی هستند ، دوستانی که انرژی بخشِ من هستند و وجود مرا برانگیخته میکنند به نوشتن…
آگاهی این مقاله در مورد این آیه ی کوتاه قرآن کریم است….
(وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ)
و پناه میبرم به خدا از شر انسان حسود هنگامی که حسادت میورزد
[سوره الفلق 5]
خداوند دو سوره مخصوص بر قلبِ پیامبر نازل میکند که هر دویِ آنها با لفظ “قُل” شروع میشود که چنین معنایی میدهد که “ای محمد ، اینگونه بگو….”
خب باید بخوانیم و ببینیم که خدا میخواهد چه لقمه ای را در دهانِ پیامبر بگذارد تا ذکرِ زبانِ ایشان باشد؟
یکی از این سوره ها ، سوره ناس است که با عبارت “قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ” شروع میشود و دیگری سوره فلق ؛ که با عبارتِ “قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ” آغاز میشود…
اگر به فهرستِ قرآن مراجعه کنیم متوجه میشویم که این دو سوره ؛ سوره هایِ انتهایی قرآن هستند که از این دو ؛ به عنوان “معوذتین” یاد میشود به این معنا ، که این دو سوره حکمِ پناهگاهی را دارند برای حضرت محمد و پیروان ایشان….
خب وقتی که بحثِ پناهگاه مطرح میشود ، طبیعتا باید به دنبال خطر باشیم ، حال این خطرها چیست که خداوند به حضرت محمد دستور میدهد که اینگونه بگو و تکرار کن و در محتوای آنها تدبر کن تا در آغوشِ أمنِ من قرار بگیری و از همه آفات و خطرها مصون باشی؟
جواب این است که خطرها به دو دسته تقسیم میشوند ؛ خطرهای درونی و بیرونی که سوره ناس مربوط به خطرهایی است که از درون انسان را تهدید میکند و سوره فلق مربوط به خطرهایی است که از بیرون ما را تهدید میککند….
و حال در اینجا بحث ما سوره فلق است ، آن هم آیه یِ آخرِ این سوره که خداوند به پیامبر دستور میدهد که از شرِ انسان حسود به من پناه بیاور….
حال در اینجا بحث اصلی ما که مربوط به این مقاله است ؛ شروع میشود ، پس باید تدبر کنیم در آیات با محوریت تفکر در نشانه های الله یکتا ، تا حقائق پشت پرده این آیه را بفهمیم…
بهتر است ابتدا تفکر کنیم در این سوال که…
چرا خدا از بین این همه کارهای نازیبا مساله حسادت را مطرح میکند؟؟؟!!! چرا مساله غیبت یا زنا را مطرح نکرده که مثلا از انسان غیبت کننده یا زناکار به من پناه بیاور؟؟؟!!!
واقعااا چرااا؟؟؟!!! کمی بیاندیشیم…
انسان حسود ، چه خطر و انرژیِ منفی ای میتواند برای ما داشته باشد؟؟؟!!!
آهااا… ، یک لحظه صبر کنیم ، بحث انرژی منفی شد… ، کمی به حقیقت نزدیک شدیم…
خب قبل از ورود به بحث اصلی تر لازم است مقدماتی را ذکر کنم تا به صورتِ علمی حقائق این آیه را بفهمیم…
نیکولا تسلا که دانشمندِ بزرگی بود و اختراعات مفیدی برای بشریت داشت ، جمله ای بسیار هدایت گونه دارد که میفرماید…
اگر میخواهید اسرار عالم را کشف کنید ؛ از منظر انرژی ، ارتعاش و فرکانس ، به عالم نگاه کنید….
و حال ما میخواهیم از همین منظر انرژیکی و ارتعاشی و فرکانسی ، در این آیه تامل کنیم تا اسرارِ آن را کشف کنیم…
براستی که اسرارِ این کتابِ آسمانی برای کسانی است که کمی مکث میکنند و تفکر میکنند و اسرار این کتاب پوشیده است برای کسانی که قرآن را طوطی وار میخوانند به شوق ثواب و حور و پری در سرایِ دیگر ؛ باشد که خداوند ما را جزو تدبرکنندگان در قرآن و تفکر کنندگان در نشانه هایش قرار دهد…
حال با توجه به آن جمله ی نیکولا تسلا در این نشانه ی زیبایی که در عصرِ حاضر ما است تامل کنیم…
نشانه ای از جنس گوشی های تلفن همراه
وقتی که من با گوشی ام تماس میگیرم ، ارتعاش و انرژی و فرکانسی از گوشی من ساطع میشود و به گوشی شخصی که مد نظرم است اصابت میکند و گوشی او زنگ میخورد ، پس میبینیم که همه چیز انرژیکی و ارتعاشی و فرکانسی است
حال در همین گوشی هایِ هوشمند ما حالتی وجود دارد بنام حالت پرواز که اگر آنرا فعال کنیم ، هاله ای فرکانسی در اطرافِ میدانِ انرژی سیم کارتِ ما فعال میشود که مانع اصابت هر گونه ارتعاش و فرکانسی از سیم کارت های دیگر به سمت سیم کارتِ گوشی من میشود…
باید خوب توجه کنیم که با فعال کردن حالتِ پروازِ گوشیِ خود آن هاله فرکانسی فعال میشود اگر چه ما آن را با چشم نمیبینیم ولی آن را به طور کامل حس میکنیم از آنجایی که بعد از گذاشتن تلفن همراه بروی حالت پرواز ، دیگر گوشی من هیچ زنگی نمیخورد ؛ پس باید ساده از کنار این نشانه و مساله رد نشویم و درک کنیم که…
چیزهایی در این عالم است که با چشم نمیبینم و این دلیل نمیشود که ما آنها را انکار کنیم بلکه به قول سهراب سپهری ، باید چشم ها را بشوییم و جور دیگر نگاه کنیم…
خب ، این هم از نشانه ای که گفته شد تا بهتر بتوانیم حقایق آن آیه را درک کنیم…
=================================
دوست دارم در اینجا حمد و ستایش کنم خدایی را که برای کره زمین ما هم یک حالتِ پرواز فعال کرده تا ما در حفاظت کامل باشیم و ما میتوانیم بروز این نشانه را در “پدیده شفقِ قطبی” ببینیم (کافیست در اینترنت این عبارت را جستجو کنیم)
حال سوال این است که حالت پروازِ این کره خاکیِ ما چیست؟
جواب ، همان آسمان های هفتگانه ای است که در قرآن ذکر شده و در اطراف کره خاکی ما ایجاد شده و نقش حفاظتی را برای ما دارد ، به قول قرآن کریم….
(وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَاۤئقَ وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَـٰفِلِینَ)
همانا در بالای سرتان هفت لایه حفاظتی برای حیات زمینی قرار دادیم و ما از آفرینش غافل نبوده ایم.
[سوره المؤمنون 17]
چه زیبا خدا در انتهای آیه میگوید که بابا من از شما غافل نیستم ، مرا فراموش نکنید ، روی من حساب کنید ، فقط کافیست بالای سرت را نگاه کنی و ببینی که من چگونه از تو محافظت میکنم تا با خیال راحت به من اعتماد کنی…… بگذریم و از بحث دور نشویم
آسمان های هفتگانه همان هفت لایه اتمسفری ای است که به صورت طبقه ای بروی کره ی خاکی ما قرار گرفته و مانع از ورود اشعه های مضر خورشید و برخورد شهاب سنگ های سرگردانِ موجود در فضا میشود که قرآن کریم از آنها تعبیر به شیاطین کرده از این جنبه که شیاطین جمع کلمه شیطان است و شیطان کلمه ای است عربی از ریشه “شطن” و برای هر چیزی که از مدار خود خارج شود این واژه استعمال میشود.
مثلا ابلیس حاضر نشد که دستور خدا را اطاعت کند و بر انسان سجده نکرد و از مدار فرشتگان خدا اخراج شد و از این جهت شیطان نام گرفت
و به همین جهت قرآن از شهاب سنگ های سرگردان موجود در فضا به شیاطین تعبیر میکند زیرا که آنها از مدار خود خارج شده اند و در فضا سرگردان شده اند و برخی از آنها به سمت سیاره زمین می آیند ولی در اثر برخورد با همان هفت لایه حفاظتی زمین پودر میشوند و موفق نمیشوند به زمین اصابت کنند…
(وَلَقَدۡ زَیَّنَّا ٱلسَّمَاۤءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَـٰبِیحَ وَجَعَلۡنَـٰهَا رُجُومࣰا لِّلشَّیَـٰطِینِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابَ ٱلسَّعِیرِ)
و ما آسمانِ دنیا《پایین ترین طبقه جو》را با چراغ و ذراتی نورانی زینت بخشیدیم و آن را وسیله ای برای عقب راندنِ شیاطین 《اشعه های مضر خورشید و سنگ های سرگردان》قرار دادیم و برای آن شیاطین عذابی آتش افروخته《 از جنس سوختن و پودر شدن در اثر برخورد با این لایه حفاظتی》 قرار دادیم
[سوره الملک 5]
حال در اثر برخورد این اشعه های مضر خورشید و شهاب سنگ های سرگردان با این لایه های هفتگانه ، واکنش هایی ایجاد میشود که منجر به پدیده زیبای شفقِ قطبی میشود که یک پدیده گردشگری است و سالیانه انسان های بسیاری برای دیدن این پدیده به نقاط خاصی از زمین سفر میکنند تا با چشمان خود ببینند و….(اگر در اینترنت واژه شفقِ قطبی را سرچ کنید متوجه میشوید….)
حال نکته زیبا اینجاست که قرآن هم گفته که ما در آسمان برج های مراقبتی قرار دادیم که از زمین مراقبت میکنند و از طرفی مایه زینت برای بینندگان است ، همان کسانی که میروند تا با چشمان خود شاهد چنین پدیده ای باشند بنام شفق قطبی…
(وَلَقَدۡ جَعَلۡنَا فِی ٱلسَّمَاۤءِ بُرُوجࣰا وَزَیَّنَّـٰهَا لِلنَّـٰظِرِینَ)
و ما در آسمان برج هایی برای محافظت از حیات زمینی ها قرار دادیم و آن را برای ناظرانی که از زاویه زمین نگاه میکنند ، زینت بخشیدیم《یعنی همان زیبایی و زینت پدیده شفق قطبی》
[سوره الحجر 16]
الله اکبر از این قرآنِ آگاهی بخش و نشانه های زیبایش
=================================
خب به بحث برگردیم
حال با علم به آن جمله ی طلایی نیکولا تسلا و آن نشانه ی زیبای تلفن همراه ، وارد فرکانس حسادت میشویم…
داستان فرکانس حسادت و چشم زخم…
عهه ، مگر چشم زخم هم وجود دارد؟؟؟!!!
جواب ، بله است و الان به صورت علمی ثابت میکنم که هست ، به قول حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه…
العَینُ حَقٌّ
چشم زخم حقیقت دارد
خب باید بررسی کنیم که این چشم زخم چیست و ارتباط آن با حسادت چیست و راه درامان ماندن از این خطر چیست؟؟؟!!!
باید یک مساله را بررسی کنیم تحت عنوان انرژی و ارتعاش و فرکانسِ اعضای بدن با این عنوان که…
آیا اعضای بدنِ ما انرژی و ارتعاش و فرکانس دارند؟؟؟!!!
جواب بله است ، برای پی بردن به راستی این مطلب کافیست در این مساله نگاه کنیم که
تصور کنیم که یک خانم خوش چهره و خوش اندام و با حجابی که متناسب با فرهنگ محله ای که جوانانش به چشم چرانی و…شهرت دارند ، وارد شود…
در اینجا چه اتفاقی میفتد؟…(چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است)
در قرآن ، سکانس وارد شدن حضرت یوسف نبی را بر زنان مصر داریم که چهره یوسف نبی و اندامِ او ؛ چنان ارتعاشی را بر چشمان و قلب زنان مصر ساطع میکرد که آنان از خود بیخود شدند به گونه ای که دستانشان را بریدند و یک آخ هم نگفتند…
…فَلَمَّا رَأَیۡنَهُۥۤ أَکۡبَرۡنَهُۥ وَقَطَّعۡنَ أَیۡدِیَهُنَّ وَقُلۡنَ حَـٰشَ لِلَّهِ مَا هَـٰذَا بَشَرًا إِنۡ هَـٰذَاۤ إِلَّا مَلَکࣱ کَرِیمࣱ
…پس زمانیکه زنان مصر ، یوسف نبی را دیدند مات تماشای او شدند و در جمال و زیبایی او را بزرگ پنداشتند به گونه ای که از شدت حواس پرتی ، دستان خود را بریدند و گفتند که عجب انسانِ بی نظیری است ، اصلا او انسان نیست بلکه یک فرشته ای کریم است
[سوره یوسف ٣١]
پس اعضای بدن ، از خودشان انرژی و ارتعاش و فرکانس دارند و یکی از اعضای بدن که بسیار قدرت ارتعاشی بالایی دارد ، چشم است
جهت درک این موضوع کافیست که یک بچه کوچولو پیدا کنید و با دو حالت به او نگاه کنید…
حالت اول نگاه محبت آمیز که متوجه میشوید که بچه لبخند میزند و کلی خوشحال میشود…(البته اگر خجالتی نباشد)
حالت دوم با نگاه خشمگینانه که در اینجا متوجه میشوید که چه ترسی وجود بچه را فرا میگیرد و در چهره او هویدا میشود…
خب کمی فکر کنیم
چشم که همان چشم بود ، در اینجا چه اتفاقی افتاد؟ بله ، درست است ؛ نگاه ها فرق کرد و دو ارتعاشِ متفاوت ساطع شد ، پس کل داستان در این امر است که
از چشمانِ ما ارتعاشی ساطع شد و به آن بچه کوچولو برخورد کرد و تاثیرش را گذاشت
آری ، چشم انسان قدرت عجیبی دارد و قدرت این را دارد که بر کوچکترین ذرات سازنده این جهان هستی تاثیر بگذارد ، شاید درک این جمله کمی سنگین باشد ولی برای فهم بهتر آن میتوانیم در آن مثالی که زده شد تامل کنیم…
اگر آن بچه کوچولو را یکی از اجزای این جهان هستی بدانیم متوجه قدرت چشم میشویم که نگاه مهربانانه و نگاه خشم آلود ، چگونه رفتارِ آن بچه را دچار تحول میکند
◇◇◇◇◇◇
جهت کسب اطلاعاتِ بیشتر در عرصه قدرت اثر گذاری چشمان ، میتوانید یک آزمایش زیبا و علمی در عرصه فیزیک کوانتوم تحت عنوان “آزمایش دو شکاف نور” را ببینید
و هم چنین جهت کسب اطلاعات بیشتر در عرصه قدرت چشمانِ خود ، کافیست در این نشانه ی زیبایی که در جلوی چشمانِ ما قرار دارد ، تامل کنید و آن نشانه دوربین های حفاظتی ای است که در ادارات و خانه های ما نصب میشود که ساختِ چنین دوربین هایی از چشمِ انسان الهام گرفته شده…
آری در این نشانه تامل کنید که رفتارِ دزدان در قبل و بعد از نصب آن دوربین های حفاظتی چگونه میشود…
یا کافیست در نشانه دوربین های کنترل سرعت پلیس راهنمایی و رانندگی تامل کنیم که رفتار رانندگان در مواجه با دوربین های چگونه تغییر پیدا میکند
حال از آنجاییکه تمام ذرات این عالم هستی هوشمند هستند ، نگاه و دیدِ ما به عنوان یک مشاهده گر و ناظر ، میتواند بر تک تک اجزای این عالم تاثیر گزار باشد و…
و اما یک سوال مهم…
وقتی که دوربین های حفاظتی که توسط دست بشر ساخته شده اند ، چنین قدرتی دارند که رفتار یک دزد را تحت الشعاع قرار میدهد ، چشمانِ ما انسان ها که توسط پادشاه عالم ساخته شده و اگر تمام مهندسین عالم جمع شوند نمیتوانند مشابه آن را بسازند ، چه قدرت هایی میتواند داشته باشد؟؟!!
(أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَیۡنَیۡنِ)
آیا ما برای او دو چشم قرار ندادیم
[سوره البلد 8]
و اما سوالی مهم تر…
آیا همانگونه که در برابر دیدگان دیگران مراقب رفتارهای خودم هستم و خجالت میکشم از انجام دادن کارهایی که خدا آنان را ناپسند میشمارد ، در خلوت و تنهایی خودم نیز چنین احترامی را برای تنها ببیننده ی این عالم قائل هستم یا اینکه…؟؟!!!
(أَلَمۡ یَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ یَرَىٰ)
آیا انسان نمیداند که خدا او را میبیند؟
[سوره العلق 14]
بگذریم…
◇◇◇◇◇◇
آری ؛ چشم انسان اسرار عجیبی دارد و افرادی تحت عنوان منتالیست از این قدرتِ چشمان خود آگاه هستند و از آن استفاده میکنند منتها استفاده اکثریت آنها در این موارد است که مثلا قاشق خم میکنند یا یک لامپی را میشکنند بدون اینکه به آن دست بزنند که نمونه چنین امری را در مرتاض های هندی میبینیم…
ساحران فرعون هم از این قدرتِ منتالیستی خود آگاه بودند و از این قدرت استفاده میکردند در راستای گول زدن مردم ولی قدرت عصای موسی همه آنان را شکست داد و نقشه های آنان را لو داد…
کار ساحران فرعون این بود که با قدرت ذهنِ خود انرژی هایِ هدایت شده ای را از طریق چشمان خود ساطع میکردند و و بروی اجزای سازنده ریسمان ها و چوب هایی که بروی زمین انداخته بودند تاثیر میگذاشتند و آنها را به حالتی در می آوردند که مردم فکر میکردند آنها مار شده اند و باچنین کاری چشمانِ ببیندگانِ ساده لوحی را که از عظمت های خود غافل بودند ، دچار سحر و جادو میکردند و آنها را دنباله رو فرعون میکردند ولی وقتی که شخصی بنام موسی وارد عمل میشود و نقشه های آنان را بر ملا میکند ، به خدای موسی ایمان می آورند و…
(قَالَ أَلۡقُوا۟ فَلَمَّاۤ أَلۡقَوۡا۟ سَحَرُوۤا۟ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَاۤءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمࣲ)
و موسی گفت که اول شما بیندازید ، پس همینکه ابزار جادوگری خود را انداختند ، چشمان مردم غفلت زده را مورد سحر قرار دادند تا حقایق را نبینند و آنان را به واسطه چنین جادوگری به وحشت انداختند و جادوئی بزرگ را عرضه گردند.
[سوره اﻷعراف 116]
آری ، یکی از سخت ترین بیماری های بشریت غفلت است که ابزاری دست فرعون های زمانه میشود تا بر مردم سوار شوند و از انرژی های آنان استفاده کنند در راستای برده داری و رسیدن به آرزوهای شخصی خود و به همین علت است که رسولانی از جانب خدا آمدند تا مردم را آگاه کنند و آنان را از خواب غفلت بیدار کنند و آنان را از عظمت های نهفته ای که خدا در سیستم عامل وجود آنان تعبیه کرده ؛ آگاه کنند…
آری ، غفلت بزرگترین درد بشریت است و به همین جهت است که خدا یک لقمه یِ زیبا را در دهان حضرت محمد قرار میدهد تا او از او اینگونه بخواهد که…
وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمࣰا
و ای محمد اینگونه بگو که پروردگارا بر علم و آگاهی من بیفزا
[سوره طه ١١۴]
باشد که خدا این توفیق را به ما عطا کند که از خواب غفلت بیدار شویم و عظمت های نهفته درون خویش را که از جانب خدا به ما عطا شده ، فعال کنیم ؛ فعال کردنی در راستای اهداف الهی و تحقق آن رسالت الهی مان در این سیاره خاکی… ، نه اینکه فعال کنیم در راستای قاشق خم کردن و گول زدنِ مردم همچون روزگاری که ساحران فرعون چنین میکردند…
حال که بحث قدرت چشم و تاثیر آن بر ذرات سازنده هستی شد ، شاید الان کمی زیباتر معنی این آیه قرآن را بفهمیم ، آیه ای که اکثریت ما ایرانی ها آن را در دیوارِ خانه و مغازه خود نصب کرده ایم و یه نسخه کوچولو از آن را در ماشین خودمان هم گذاشته ایم ولی یه کوچولو در معنای آن فکر نکرده ایم ، صرفا بخاطر اینکه عده ای گفته اند این آیه مربوط به چشم زخم است و آن را در دیوار خانه خود نصب کنید تا از چشم زخم در امان باشید در حالیکه حقیقت این آیه این چیزی که شنیدیم و باور کرده ایم نیست که نیست…
(وَإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَـٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُوا۟ ٱلذِّکۡرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونࣱ)
و ای محمد ؛ کسانی که کفر ورزیدند ، وقتی که آیات قرآن را از زبانِ تو شنیدند ؛ نزدیک بود که با نگاه های خشمگینِ خود ؛ تو را دچار لغزش کنند از اینکه دیگر قرآن نخوانی و همچنین آنان حضرت محمد را دیوانه خطاب میکردند
[سوره القلم 51]
خب برای اینکه مفهوم دقیقتر آیه را بفهمیم ، باید خود را در موقعیت زمانی و مکانی این آیه قرار دهیم…
تصور کنیم که شخصیتی مثل حضرت محمد به میان مردمان زمان خود میرود و از آنان میخواهد که از آداب و رسوم پدران خود فاصله بگیرید و به سمت یکتا پرستی روی آورند…
خب در آن فضای زمانی و مکانی ، چنین دعوتی برای سران و بزرگان قبائلی که روزگاری به شیوه پدران خود زندگی میکردند ، سخت بود و وقتی که میدیدند که حضرت محمد ، آیات دعوت کننده یِ قرآن را برای مردم میخواند خشمگین میشدند از این جنبه که الان مردمِ قوم و قبیله خود و سروری و بزرگی خود را در بین آنها را از دست میدهند و و به همین جهت با حالتی خشمگین که اثر آن در چشم هایشان هویدا بود به پیامبر نگاه میکردند و در عین حال او را دیوانه هم خطاب میکردند ، زیرا که چنین چیزی برایشان غیر قابل تصور بود که شخصی بیاید و خود را فرستاده ای از سمت خدایِ نامرئی بداند و مردم را به پرستش او دعوت کند و….
حال از آنجاییکه پیامبر انسانی بود مثل همه ما ، وقتی که در مواجه با نگاه های خشمناک آنان قرار میگرفت ، در معرض نجواهای شیطان قرار میگرفت که “بابا ولش کن ، الان میاییند و تو را میکشند و…” و قدرت این نجواها چنان پیش میرفت که پیامبر را تا مرز انصراف از چنین کاری میرساند ، برای همین در این آیه ذکر شده از قرآن تعبیر “یَکَادُ” آمده است که معنای نزدیک بودن میدهد ولی از آنجاییکه باورهای توحیدی پیامبر غلبه بیشتری بر این نجواها داشت چنین اتفاقی نیفتاد و حضرت محمد رسالت خود را به صورت تمام و کمال انجام داد…
و حال در آیه بعدی همین آیه ، خداوند این قرآن را مایه یادآوری برای جهانیان میداند و خط بطلانی میکشد بر ادعای کافران که پیامبر را دیوانه خطاب میکردند…
(وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکۡرࣱ لِّلۡعَـٰلَمِینَ)
و این قران جز مایه یادآوری برای جهانیان نیست
[سوره القلم 52]
الان که دارم فکر میکنم و خود را در فضای زمانی و مکانی چنین آیه ای قرار میدهم ، با خود چنین میگویم که از کجا معلوم بود که تو هم پیامبر را دیوانه خطاب نمیکردی؟؟؟!!!
به همان منطقی که اگر شخصی در عصر حاضر بیاید و یهویی اعلام پیامبری کند و یا مثلا ادعا کند من فلانی هستم و با فرشتگانِ خدا و… در ارتباطم ، اکثریت او را دیوانه خطاب میکنند ؛ شاید اگر من هم در آن روزگار زندگی میکردم ، بخاطر تعصباتی که بر راه و رسم پدرانم داشتم ؛ پیامبر را دیوانه خطاب میکردم…
همه اینها را گفتم تا از این واقعه تاریخی عبرت بگیریم و از خداوند متعال چنین درخواستی را داشته باشیم که…
خدایا ما را به راه راست هدایت کن و رسولان و حجت های خودت را به ما بشناسان تا ما بتوانیم دریافت کننده پیامت از طریق آنان باشیم ، زیرا که تو میدانی و ما نمیدانیم و اگر ما را هدایت نکنی ؛ به یقین از دسته کسانی خواهیم بود که رسولان تو را دیوانه خطاب میکنند و…
بگذریم…
فقط امیدوارم که مردمان این سرزمین از این آیه شریفه آگاه شوند و آن را به در و دیوار خانه هایشان نصب نکنند تا مثلا خودشان را از چشم زخم در امان بدارند و بجای چنین آیه ای ، از این آیه زیر استفاده کنند که یعقوب نبی زمانیکه میخواست بنیامینِ خود را به همراه برادرانش به مصر بفرستد استفاده کرد تا دائم جلوی چشمانشان باشد و این حقیقت توحیدی را به آنان گوشزد کند که من در پناه پادشاه جهانیان هستم…
…فَٱللَّهُ خَیۡرٌ حَـٰفِظࣰاۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّ ٰحِمِینَ
پس این خداست که بهترین محافظ است و اوست که مهربانترین مهربانان است
[سوره یوسف 64]
حال که در اینجا به بحث قدرت ارتعاشی اعضای بدن پی بردیم ، وارد بحث زیر میشویم
ارتعاشِ منفیِ چشمانِ یک انسانِ حسود….
انسان حسود ، انسانی است که نمیتواند موفقیت دیگران را ببیند و وجودش پر از آتش است که او را از درون میسوزاند ، برای همین است که در سخنی از حضرت محمد میخوانیم که…
اَلْحَسَدُ یَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ
حسد ، حسنات را مى خورد همان گونه که آتش هیزم را مى خورد
و یک ضرب المثل زیبا در زبان فارسی ما هست که بیان کننده شرح حال انسان حسود است…
حسود هرگز نیاسود
پس وجودِ انسانِ حسود ، سراسر آتش است که این امر منجر به این میشود که بجای تمرکز بر بهبود خویش ، تمام تمرکزش صرف انرژی های منفی ای شود که وجودش را نابود میسازد…
و نکته مهم در انسانِ حسود این است که تمام انرژی های منفی وجودِ او در چشمانِ او جمع میشود و نگاه های او قدرت تخریب کنندگی دارد و میتواند باعث ایجاد پارازیت هایی در زندگی افراد شود…
و اما سوال مهم…
نگاه های شرر بار و انرژی های منفی ساطع شده از چشمانِ انسانِ حسود ، زندگی چه کسانی را تحت الشعاع قرار میدهد؟؟؟!!!
من به صورت مختصر جواب این سوال را میدهم و بعد از جنبه علمی بررسی میکنم
جواب این سوال واضح هست ، انسان های مشرکی که قدرت حفاظتی خدا را نادیده میگیرند و از انسانِ حسود میترسند…
حال هر چه درجه شرک بیشتر باشد قدرت تخریب گری بیشتری دارد…
مثلا شخصی که درجه شرک پایین تری در این امر دارد پارازیت های کوچکتری را تجربه میکند و چنانچه مرتکب خطای خود نشود و راه خود را اصلاح نکند به وادی توحید قدم نگذارد ، باید به صورت تکاملی خود را آماده اتفاقات بدتری کند ولی اگر کسی درجه شرک بالاتری در این عرصه داشته باشد باید کفن و سدر و کافور خود را آماده کند که بزودی زود راهی سرد خانه و سپس عسالخانه و سپس قبرستان خواهد شد و این فقط بخاطر چیزی است که خودِ خودِ خودش بواسطه فرکانس هایش ایجاد کرد…
و اما از جنبه علمی…
یادتان بود که در ابتدای این مقاله از یک نشانه ی زیبا درگوشی های هوشمندِ خود مثال زدم بنام حالت پرواز که به محض فعال شدن ، هاله ای فرکانسی اطراف میدان انرژیکی سیم کارت ما ایجاد میکند که مانع ورود هر گونه فرکانسِ حامل پیامک یا تماس به سمت سیم کارت ما میشود…
یادتان می آید که در ابتدای این مقاله از پدیده شفق قطبی سخن به میان آمد که به برکتِ کمربند حفاظتی ای است که تحت عنوان آسمان های هفتگانه در اطراف سیاره زمین بود…
آری ، در وجود ما انسان ها هم چنین قابلتی است و رمزِ فعالسازی آن توحید است
حال همانگونه که گازهای گلخانه ای و آلودگی هایی که توسط بشر در روی این سیاره خاکی تولید میشود ، منجر به خرابی لایه های حفاظتی سیاره زمین و سوراخ شدن لایه اُزُن میشود ؛ یک چیز است که هاله فرکانسی و حفاظتی مرا خراب میکند و آن هم یک کلمه است…
شرک
برای همین است که در کتاب مقدسِ قرآن چنین آمده است…
إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمࣱ
همانا که شرک ، ظلم بسیار بزرگی است که هر شخص در حق خودش میکند.
[سوره لقمان ١٣]
إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسࣱ
همان که مشرکان نجس هستند.
[سوره التوبه ٢٨]
آری ، این شرک است که سوراخ میکند آن لایه حفاظتی توحیدی مرا که همچون یک پوسته صدف در حال مراقبت کردن از من است و وقتی که آن لایه سوراخ شود ، اتفاقات و انرژی های منفی وارد فضای زندگی من میشود و نور زندگی مرا به سمت تاریکی سوق میدهد…
هر چه مشرک تر باشم قدرت آن لایه حفاظتی کمتر میشود و هر چه توحیدی تر باشم قدرت آن لایه حفاظتی بیشتر…
پس شایسته نیست که با وجود چنین قدرت برتری که دو سوره زیبا بنام ناس و فلق را در قالب یک بیمه نامه به ما معرفی کرده ، بیاییم و قدرت یک چشمِ انسانِ حسود را بالاتر از قدرت خدا بدانیم…
ما تحت پوشش بیمه خدا هستیم ، بیمه ای معتبر و با ضمانت ابدی که حق الزحمه اش یک کلمه است و آن اعتماد به اوست…. ، به تعبیر حضرت جواد علیه السلام
الثِّقَهُ باللّه ِ تعالى ثَمَنٌ لِکُلِّ غالٍ ، و سُلَّمٌ إلى کُلِّ عالٍ
اعتمادِ به خداوندِ متعال، بهاى هر چیز گرانى است و نردبان رسیدن به هر بلندایى است
آری ، اعتماد میکنم به حضرت لایزال حضرت دوست و آرام میگیرم همانگونه گه اعتماد میکنم به مهارت یک خلبان و خیلی آرام بروی صندلی ام مینشینم تا مرا به مقصد برساند
ما در پناه خدائیم و دلگرم هستیم به پناه او… ، به تعبیر مولانا
چو خدا بود پناهت ، چه خطر بود زِ راهت
به فلاک رسد کلاهت که سَرِ همه سرانی
و حس ختامی بر این مقاله ، یک خاطره ای که چند وقت پیش برای من اتفاق افتاد
چند وقت پیش در یک دورهمی خانوادگی بسر میبردم که بحث چشم زخم به وسط کشیده شد…
در آن دورهمی ای که بودیم عده ای حضور داشتند که به محض کوچکترین مشکلی که برایشان پیش می آمد ، آن را به چشم زخم ربط میدادند که آره ما چشم خوردیم و تنها کاری که میکردن این بود که سریع مراجعه میکردن به یک شخصی که طبق یک آداب و رسومی که با یک تکه پارچه انجام میدهد ، اثر آن چشم زخم را از آنان بردارد…
حقیقتا نتوانستم که جلوی زبانم را بگیرم و شروع به نصیحت کردن کردم و آن افراد را به تفکر در آموزه های سوره فلق و ناس دعوت کردم که خود را مجهز به سلاح توحید کنید و به صورت مستقیم با انرژی منبع وصل باشید و برای همیشه در صحت و سلامتی باشید ولی…
ولی بخاطر تعصبی که روی این امر داشتند حرف های من در آنها اثری نداشت…
در این بین همسرم این مساله را به من متذکر شد که این بحث را تمام کن ، زیرا که تو نمیتوانی آنها را متقاعد کنی ولی من ادامه دادم تا اینکه یکی از همان اشخاص حرفی زد که در آن لحظه من قفلِ قفلِ قفل شدم و فهمیدم که بحث با آنان بی فایده است و حرفِ آن شخص این بود که…
“تو وقتی مریض میشی دکتر نمیری؟؟!!”
با شنیدن این جمله دیگر زبان در دهانم نچرخید که ادامه دهم…
واقعا این چه جمله ای است که عده ای در توجیه کارهای شرک آلود خود میگویند؟؟!!
وقتی که نیت میکنی که شخصی را به وادی توحید دعوت کنی که به صورت مستقیم با خودِ خودِ خودِ منبع که بهترین طبیب و بهترین پاسخگو است ؛ در ارتباط باشی ، توجیه مسخره ای میشنوی مثل همان توجیه که میگویند “تو وقتی مریض میشی دکتر نمیری؟!”
خب وقتی که میتوانی به صورت 24 ساعته و بدون نیاز به هیچ واسطه ای به آن دکتری وصل باشی که از همه چیز تو خبر دارد ، چرا مراجعه میکنی به این و آن و از یاد او غافل میشوی؟!
آها ، حتما توجیه الانت اینه که من مراجعه کردم به آن شخص و خوب شدم…
اولا سوال من این است که اگر آن شخص توانایی خوب کردن تو را دارد ، به او بگو که یک ورد و دعایی برایت بخواند که تا آخر عمر چشم نخوری ولی ظاهرا او چنین توانایی ای را ندارد و تو در یک سیکل معیوبی افتاده ای که به صورت یک الگوی تکرار شونده مریض میشوی و فکر میکنی چشم خورده ای و به او مراجعه میکنی و هزینه میکنی و دوباره و دوباره…
اینقدر اسیر این سیکل معیوب شده ای که محروم شده ای از فرصت تفکر در قدرت خدا و عظمتِ خودت و خبر نداری که بخاطر این شرک هایت ، به صورت ناگهانی اتفاقی برایت خواهد افتاد که شاید دیگر نای بلند شدن از زمین را نداشته باشی که حتی به آن رمال مراجعه کنی….
(فَلَمَّا نَسُوا۟ مَا ذُکِّرُوا۟ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَبۡوَ ٰبَ کُلِّ شَیۡءٍ حَتَّىٰۤ إِذَا فَرِحُوا۟ بِمَاۤ أُوتُوۤا۟ أَخَذۡنَـٰهُم بَغۡتَهࣰ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ)
پس چون تذکراتی که به آنها داده شده بود را به فراموشی سپردند ، درهای همه چیز را بر آنان گشودیم و به حال خود رها کردیم و آنان را آزاد گذاشتیم تا هر چه میخواهند انجام دهند تا بدانجا که سرمست از نعمت هایی که به آنان دادیم ، شدند و در این غفلت زدگی ناگهان آنها را به عوارض اعمالشان دچار کردیم ، پس در آن دم رشته امیدشان به کلی قطع شد.
[سوره اﻷنعام 44]
این آیه حکایت از درختِ تنومند و سرسبزی را دارد که آن را از ریشه در آورده اند ولی هنوز متوجه چنین فاجعه ای نشده و به برگ های سرسبز خود مینازد و غافل شده است که او روز بروز در حال خشک شدن است….
خدایا شکرت
یا حق
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباس منش
سلام به شما دوست بزرگوارم آقای احمدی عزیز
خیلی خیلی سپاسگزارم از تمام کامنت ها و هدایت هایی که با نهایت دقت و ظرافت برای دوستان می نویسید.. کاملا مشخصه که چه زمان و انرژی نابی پشت این نوشته هاتون هست..
آقای احمدی عزیز من به شخصه خیلی از کامنت هاتون استفاده کردم، هم فیلم هایی که معرفی کردید رو دیدم که بی نهایت تأثیر گذار بود و هم سایت آقای ریاعی و فایل های صوتی ترجمه قرآن بسیار کاربردی و دلنشین بود...
جا داره بی نهایت ازتون تشکر کنم بابت این سخاوتمندی و محبت بی دریغ تون، سپاسگزارم از خدای مهربان به خاطر وجود پر برکت تون در این سایت نورانی..
این کامنت تون هم بی نهایت درس داشت و نکته های بی نظیری رو با مثال های بجا توضیح داده بودید، باز هم سپاسگزارم از شما
.
.منم یه خاطره ای داشتم در مورد همین بحث، با خوندن این کامنت یادم اومد…
اوایل سال 1402 دختر یک ساله ام از روی تخت افتاد، همون موقع گریه کرد و بعد از کلی وقت آروم شد، اما چون نمیتونست هنوز حرف بزنه، ما نمیتونستیم مشکلش رو بفهمیم!
اما از بعد از آن روز خیلی گریه های شدید میکرد و آروم نمیشد! و تشخیص بزرگتر ها چی بوود؟؟
چشم خورده بچه!!
اما من حتی قبل از آشنایی این قانون با این مسئله ی چشم زخم مشکل داشتم و نمیتونستم بپذیرمش واقعاً! البته نه صد در صد مثل الان ولی خیلی مقاومت داشتم.
چون پارسال با این سایت و آگاهی هاش آشنا بودم، ولی بقیه رو نمیتونستم راضی کنم و
بزرگتر ها باز میخواستن با پارچه و لباس حلش کنن! منم با اکراه لباس بچه رو بردم براشون ولی ته دلم میدونستم چرته!
چند روز بعد که با توجه به بازخوردهای بچه م فهمیدم دستش درد میکنه، وقتی که بردمش بیمارستان و عکس گرفتن و گفتن دستش شکسته و باید گچ گرفت!!
من از خوشحالی فقط خداروشکر میکردم که باز این خرافات رو برام نادرستی شو روشن کرد!
خیلی ممنونم از شما که باعث شدید این خاطره و قدرت خدای بزرگم برام یادآوری بشه…
سپاسگزارم به خاطر تک تک کامنت ها و مقاله های پر از نور قرآن و الهام بخش تون
در پناه خدای حافظ و مهربان باشید.
به نام خدا
سلام به خانم محمودی عزیز
من قبلا مستند رامسس دوم که آقا رضا گفته بود رو دیدم و خیلی لذت بردم ، آیا غیر از این فیلم یا مستند دیگه ای هست که بقول معروف بشه تفکر وتعقل کرد ؟
ممنون میشم اگه چیزی رو به یاد دارید معرفی کنید تا ببینم ؛ یا حق
سلام دوست عزیز
چندین مورد اشاره بوده، من فقط آدرس یکی از دیدگاه ها رو براتون میذارم، در مورد شهرهای قوم لوط هم فکر کنم یه جایی اشاره داشتند که از توی دیدگاه های آقای احمدی میتونید پیداشون کنید.
این دیدگاه در مورد کشتی نوح و معجزات و نشانه های آن هست…
abasmanesh.com
سلام وصدسلام به دوست بزرگوار وتوحیدی آقا رضای عزیز
خدایاچی میتونم بگم از حال زیبا وارامش واطمینانی که بعد خوندن این کامنت پیداکردم
خدایاشکرت که افرادی چون آقارضا رو آفریدی
و منو هدایت کردی به سمت نوشته های توحیدی و علمیشون
دوست عزیز نمیدونید وقتی تو لیست ایمیلم اسم شما هم باشه چقدر ذوق زده میشم که آخ جون یه بحث توحیدی دیگر با نگاه قرانی وعلمی
کم مینویسید ولی گهر و در از کلامتان میبارد باهر بار نوشتنتان
سپاسگزارم ازتون بخاطر این روحیه حقیقت جویی و کاوشگرتون که از هیچ چیزی براحتی نمیگذرید و بقول معروف ته همه چیو در میارید
وسپاسگزارم که زکات این آگاهیاتون رو با نشر اونها بجا میارید
خدایاشکرت برا چشمهای بینام برا قلبم که هدایت شد به این مسیراین گوشی اینترنت این سایت این استاد این بچه های فوق العاده و افرادی چون آقای رضا احمدی بزرگوار که در هایی از رحمت و حکمت و آگاهی از نوشته هاشون بروی من باز میشه
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
چقدر زیبا ، ناب ، عمیق و دقیق
دیدگاه و دستاورد های ذهنیتون رو با ما به اشتراک گذاشتید
خداوند را سپاس که دوستانی را در این مسیر قرار میدهد که آدمی میتواند از خواب غفلت بیدار شود آهسته آهسته راه برود سپس بدود
و در آخر پرواز کند
زیرا که معنای واقعی زندگی پرواز کردن
قدردان رب العالمین، پروردگار جهانیان هستم که قلب و عقل مرا برای پذیرش حقیقت آماده میکند
سلام به استاد عزیز
امیدوارم در پناه الله یکتا باشین
میتونین منابعی دیگه هم معرفی کنین برای شناخت بیشتر مفاهیم قرآنی؟
من میخوام بیشتر با مفاهیم قرآن آشنا بشم ولی کتاب های تفسیر قرآن خیلی گرونن و حتی مکان قرار دادن اونها هم به صورت مرتب و منظم تو خونمون موجود نیست
اگر امکانش هست و اگر منبعی هست معرفی کنین
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بر مریم خانم زارعی بزرگوار…
از شیوه نگارش و عدد عضویتی که در پروفایل شما ثبت است ، مشخص است که تازه وارد این سایت شده اید و از نوعِ سوال شما اینگونه برداشت میشود که در جستجویِ معانیِ حقیقی قرآن هستید و….
امیدوارم این مسیری را که شروع کرده اید بتوانید با استعانت از الله یکتا که نامش عالی ترین انرژی های مثبت را دارد به مقصد های زیبا برسانید….
…وَ کَلِمَهُ ٱللهِ هِیَ ٱلۡعُلۡیَا…
…و کلمه یِ الله را عالی تر و فراتر از هر چیزی قرار داد…
[سوره التوبه 40]
چقدر این فراز از این آیه قرآن کریم زیباااست و و حامل این پیام است که واردِ فرکانسِ نامِ ارتقابخشِ الله شوید تا به کلاسی وارد شوید که درجه آن عالیِ عالیِ عالی است و شاگردان آن ، انسان هایِ کلاس بالایی هستند از جنسِ…
…فَأُو۟لائکَ مَعَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ وَٱلصِّدِّیقِینَ وَٱلشُّهَدَاۤءِ وَٱلصَّـٰلِحِینَۚ وَحَسُنَ أُو۟لائکَ رَفِیقࣰا
… پس آنان با کسانی خواهند بود که خدا بر آنان نعمتِ ویژه بخشیده است ، از پیامبران و صدیقین و شهدا و انسان های صالح ، و چه نیکو رفیقانی هستند آنها
[سوره النساء 69]
چقدر فرکانس و ارتعاش وانرژی نام الله زیباست که رمزِ ورودِ ما به سطوحِ عالی تری است که هر کسی بدانجا نمیرسد…
لا یَمَسُّهُۥۤ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ
جز انسان های پاک به آن دسترسی ندارند
[سوره الواقعه 79]
چقدر فرکانسِ نامِ الله زیباست که ما را از تمام هویت هایِ جعلی جُدا میکند و به هویت اصلی خود یعنی خُدا میرساند…
آری ؛ نام الله ما را جُدا میکند از انسان هایِ کلاس پایینی که از عظمت خویشتن غافل شده اند و تنها کارشان جاسوسی کردن در زندگی این و آن و تحلیل و بررسی گرانی و جنگ و تورم و… است
آری ؛ ارتعاشِ زیبایِ نامِ الله ما را جُدا میکند از انسان هایی که عظمت الهی خود را در زیر خروارها خاک پوشانده اند و نسبت به آن کافر شدند و خورشیدِ درونِ خویش را در پشتِ حجابِ ابرهایِ سیاه و تیره قرار داده اند….
وَلَا تَکُونُوا۟ کَٱلَّذِینَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَاهُمۡ أَنفُسَهُمۡ
و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند که این فراموشی منجر به فراموشیِ عظمت درونی خودشان شده است
[سوره الحشر ١٩]
پس باید با نامِ الله عشقبازی کرد تا اوج بگیریم و دور شویم از کسانی که بویی از این حقیقت نبرده اند و در “أَسۡفَلَ سَافِلِین” به سر میبرند… ، به تعبیر قرآن…
…وَجَعَلَ کَلِمَهَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ ٱلسُّفۡلَىٰ…
…و کلمه کافران را پایین تر و فروتر قرار داد…
[سوره التوبه 40]
پس باید با دستی که خودش به ما عطا کرده ، نامِ زیبایش را بنویسم و با زبانی که به ما عطا کرده ، نامِ زیبایش را زیر لب زمزمه کنیم و با گوشی که به ما عطا کرده ، نامِ انرژی بخشش را بشنویم و با چشمانی که به ما عطا کرده ، نظاره گرِ نامِ زیبایش باشیم تا لحظه به لحظه در میسر ارتقا باشیم و بهترین استفاده را از این موهبت های خدادادی کنیم زیرا که ما در برابر آنهامسوولیم….
…إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُو۟لَائکَ کَانَ عَنۡهُ مَسۡـُٔولࣰا
همانا که گوش و چشم و دل تماما مورد پرسش قرار میگیرند
[سوره اﻹسراء 36]
آری ، در روزی که این موهبت های خدادادی برویِ ترازوی عدلِ الهی ای قرار میگیرد که “مِثۡقَالَ ذَرَّهٍ” را هم به حساب می آورد ، کفه ی ترازویِ آنهایی که با نامِ الله عشقبازی کرده باشند ؛ سنگین تر است و…
(فَأَمَّا مَن ثَقُلَتۡ مَوَ ٰزِینُهُۥ فَهُوَ فِی عِیشَهࣲ رَّاضِیَهࣲ وَأَمَّا مَنۡ خَفَّتۡ مَوَ ٰزِینُهُۥ فَأُمُّهُۥ هَاوِیَهࣱ) [سوره القارعه 6 – 9]
پس بسم الله
یا الله ، یا الله ، یاالله…
و چه زیبا مولانای عزیز میفرماید که وقتی تو نام الله را بر سر زبان می آوری ، بدان که خدا دلش برای تو تنگ شده و کاری کرده که تو او را صدا بزنی زیرا که تا اجازه او صادر نشود ، زبان ما به چرخش در نمی آید که…
گفت آن الله تو ، لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت ، پیک ماست
در جواب سوال شما باید بگویم که تفاسیر قرآن زیاد است و من استفاده زیادی از تفاسیر نکردم که بگویم کدام بهتر است و کدام نه؟؟!!
ولی یک راه و روشی را به شما معرفی میکنم در راستای فهمِ بهترِ قرآن که جهت اطلاعات بیشتر به این دو کامنت زیر مراجعه کنید…
abasmanesh.com
=======
abasmanesh.com
در پناه الله شاد و ثروتمند باشید…
سلام و درود خدمت آقا رضای عزیز
مدتیه به لطف الله مهربان در مدار آگاهی های ناب کامنت های شما قرار گرفتم و چقدر نکات ارزشمند از اشارات شما به قرآن و اشعار بزرگان آموختم
و
چقدر شما رو تحسین میکنم با خوندن هر خط از کامنتهای شما که الحق والانصاف هر کدوم کتاب و رساله ای هست برای خودش که میشه بعنوان یک پایان نامه حتی ازشون استفاده کرد
که البته دانشجوی دانشگاه امام صادق بودن اونم 8 سال کم الکی نیست ، من خودم 24 سال پیش آزمون و مصاحبه شو انجام دادم ولی خیلی سخت بود و قبول نشدم که البته مسیرم به سمت استخدام ارگان دیگه ای هدایت شد.
چقدر از املای صحیح و انشای شیوای کلمات تون لذت میبرم. یه جورایی انگار حساسیت دارم به ادبیات فارسی و وقتی می بینم کسی چندین بار کلمه ای رو اشتباه مینویسه مدام دلم میخواد تذکر بدم که آقا صحیحش اینه ، ولی میگم اگه برای اونها هم مهم باشه میرن دنبال یادگیری ش، مگه تو میتونی به چند نفر املای صحیح چند تا کلمه رو یاد بدی ؟؟ ایننننننهمه آدم هستن که هنوز اشتباه مینویسن
ولی شما در عین اینکه واقعا کامنت هاتون طولانی و پرمغز و ثقیل هست ولی هیچ اشتباهی در اونها نیست ، دست مریزاد
و البته که این صورت ماجراست ، و مغز مطلب ، محتوای پربار کامنتهای شماست
انصافا طوری به آیات قرآن در جای مناسبش اشاره میکنید که یه تحولی در قلب آدم ایجاد میشه و برای من و امثال من که همیشه از آیات قرآن فقط استنباط نذیر بودن داشتیم ، این وجه بشیر بودن قرآن رو چقدر عالی نشون میدید
و احسنت به حافظه تون که واقعا اینهمه مطلب ارزنده رو در خودش جا داده و درست عین قطعات یک پازل پیچیده و سخت ، بسرعت در جای خودش قرار میده و گره کور ذهن خواننده رو باز میکنه
من گاهی با خوندن آیات و حتی اشعار بجایی که مینویسید اشک میریزم
چقدر خوب شد که عکس زیباتون رو هم در پروفایل تون گذاشتید ، چهره تون انگار آشناست برامون ، شبیه مجری های تلویزیونی هستید و فکر نمیکردم انقدر جوان باشید ، خداوند طول عمر بابرکت بهتون عطا کنه انشالله و مژده ی اون معجزه ای که منتظر وقوعش هستید رو بزودی زود به ما بدید.
القصه یه سوالی داشتم ازتون نمیدونم در این موارد هم تحقیقاتی داشتید یا خیر ؟
در مورد علم اعداد
و خصوصا دیدن اعداد رُند که میگن هر کدوم فرشته ای مخصوص داره و نشانه ای برای ماست ، مثلا دیدن ساعت 11:11 یا 22:22 یا مثلا دیروز بطور اتفاقی من مدت عضویت در سایت رو دیدم که 999 روز بود و تعبیرش رو در یک سایتی دیدم که خیلی متناسب با شرایط زندگی من بود ، میخوام بدونم اینها واقعیت دارن یا نه ، تصادفی پیش میاد و پایه و دلیل علمی و منطقی ندارن؟
هر چند که خودم استنباط م اینه که هیچ چیزی در این جهان بی حکمت نیست حتی از اعداد خیلی استفاده های دیگه میشه و برخی اعداد حتی قداست خاصی هم دارن ، مثلا عدد 7 برای 7 آسمان یا 7 روز هفته یا… بی حکمت نیست ، یا عدد 3 برای خلقت هر موجود، یا 12 که مثلا خداوند 12 پسر به یعقوب نبی داد و 12 قوم شدن و رود نیل زمان فرار بنی اسرائیل به درخواست خودشان که اعتماد به هم نداشتن 12 شعبه شد و هر کدام از یک راه به اون سمت نیل رفتن، یا مثلا عدد 19 که استاد گفتن سوره هایی که با حروف مقطعه شروع شدن ، اون حروف در همون سوره ، به تعدادی که بخش پذیر بر 19 باشن استفاده شده
پس خداوند هم از علم اعداد استفاده کرده و بی حکمت نیست
اما اینکه ما گاهی اعداد رند رو می بینیم آیا واقعیت داره که حامل پیامی برای ما هستن؟
مثلا خوندم که عدد 9 ، مخصوصا همین 999 که من دیدم مفهومش تموم شدن دوره ای از زندگی و شروع شدن دوره جدید و زیبایی برخلاف تضادهای دوره ی قبلی زندگی هست ، من چون مدتهاست منتظر چنین دگرگونی و تغییر بزرگی هستم حس کردم درست باشه.
ممنون میشم اگر شما هم اطلاعاتی در این خصوص دارید ما رو هم شریک کنید ،
لطفتون پایدار
و عمرتون پربرکت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بر نگین خانم بزرگوار و نازنین…
اول از همه سپاسگزارم از شما بابت اینهمه اظهارِ لطف و محبتی که نسبت به من روا داشتید که در برابر این همه لطف و محبت باید این ذکر حضرت شعیب نبی را بر زبان جاری کرد که…
وَمَا تَوۡفِیقِیۤ إِلَّا بِٱلله
و توفیق من جز به دستور و امرِ خدا نیست
[سوره هود 88]
و دوم از همه تحسین میکنم این ادبیاتِ زیبایِ کلام شما را که از نوشته هایِ شما و میزانِ حساسیتِ شما نسبت به نوشتنِ املای صحیح کلمات ؛ کاملا مشخص است که در ادبیات فارسی تخصص دارید و این جای بسی تحسین و تمجید است…
در مورد علم اعداد که فرمودید من اطلاع چندانی ندارم ولی چیزی که مشخص است این است که این علم یکی از بنیادی ترین علومِ حاکم بر سیستمِ هوشمندِ خداست که زیر بنای خلقِ اتفاقات و رویدادها است…
…وَأَحۡصَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ عَدَدَۢا
… و هر چیزی با به نظم و عدد در آورده است
[سوره الجن 28]
ترکیبِ علمِ اعداد و علمِ حروف منجر به خلق این سایت میشود ، کافیست به بالای همین صفحه ای که در حال مطالعه آن هستید بروید و آدرسی را که در قسمت URL ثبت است را بخوانید که مجموعه ای از یک سری حروف و اعداد است تا متوجه شوید که….
یک پزشک از علم اعداد استفاده میکند تا بتواند کالبدِ جسمی جدیدی را برای بیمار خود ، تعریف و خلق کند و آن را از بیماری به سمت سلامتی سوق دهد ، مثلا به بیمار میگوید شما باید این قرص را به مدت 8 روز و هر 6 ساعت یک مرتبه مصرف کنید تا درمان شوید…
مهندسین هوا و فضا از علم اعداد برای سیستمِ خلبانِ خودکار هواپیما و موشک ها استفاده میکنند به این صورت که مختصات جغرافیایی محل مد نظر خود را که حاوی یک عددِ منحصر به فرد است به عنوان یک برنامه به قسمتِ هدایتِ خودکار هواپیما یا موشک میدهند و….
یک مهندسِ ساختمان سازی وقتی که بخواهد نقشه ی ساختمانی را بریزد و آن را خلق کند در ابتدا با مساحت زمین و تفکیک زمین سر و کار دارد که سر و کله اعداد هم در اینجا پیدا میشود….
شاید جالب باشد که بدانید که علمِ اعداد زیر بنایِ خلقِ قرآن هم شده است و کد عددی قرآن 19 میباشد که برای صحت چنین امری میتوانید آن را در آموزه های دانشمندی بنام “رشاد خلیفه” مورد بررسی و تحقیق قرار دهید تا متوجه شوید که این کتاب از چنان نظم شگفت انگیزی برخوردار است که یک حرف در آن جابجا نشده است و چنین امری نمیتواند حاصل ذهن بشری باشد و مسلما از یک آگاهی بالاتری بر قلب حضرت محمد سرازیر شده است…
(عَلَیۡهَا تِسۡعَهَ عَشَرَ)
و بر قرآن عدد 19 گماشته شده است.
[سوره المدثر 30]
خلاصه همه این امور نشان دهنده اهمیت علم اعداد در این سیستم عامل هوشمند خداست و کنار هم قرار گرفتن یک سری اعداد و چشمک زدن آنها به ما بی حکمت نیست که دریافت آنها به خود ما بستگی دارد که در آن لحظه حاوی چه پیام اختصاصی برای من است؟؟؟!!!
و مسلما همان خدایی که از طریق نشانه هایش با مخلوقاتش صحبت میکند ، از طریق عدد 999 با نگین خانم صحبت کرده است و به دل ایشان انداخته که کمی در مورد این مساله بررسی و پرس و جو کنند و…
خب مسلما خودتان جواب زیبایی در انتهای کامنت خود دادید ، کافیست دوباره آن را مرور کنید و احساس و ندای درونی خود را شاقولِ راستی یا کجی آن قرار دهید و…
مثلا خوندم که عدد 9 ، مخصوصا همین 999 که من دیدم مفهومش تموم شدن دوره ای از زندگی و شروع شدن دوره جدید و زیبایی برخلاف تضادهای دوره ی قبلی زندگی هست ، من چون مدتهاست منتظر چنین دگرگونی و تغییر بزرگی هستم حس کردم درست باشه.
به نظر می آید که این پبام اختصاصیِ مخصوصِ روحِ خود را به زیبایی دریافت کردید زیرا که خودتان در انتهای جمله تان فرموید که حس کردم درست باشه…*
و مسلما احساسِ شما بهترین راهنمای شماست و از آنجاییکه منتظر چنین دگرگونی و تغییر بزرگی هستید و توجه شما بروی آن است ، طبق قانونِ انتظار و توجه در حالِ….
در ضمن یک کودک بعد از یک دوره نه ماهه از چرخه شکم مادر وارد چرخه جدید میشود و….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
به تعبیر حافظ…
حافظ ، شبِ هجران شد بوی خوشِ وصل آمد
شادیت مبارک باد ، ای عاشقِ شیدایی
مجددا سپاسگزارم بابتِ پیامِ محبت آمیز شما و از آنجاییکه در متن خود از واژه فرشته و مقوله فرشته نگهبان استفاده کردید ، دوست دارم این اندیشه زیبا که برخواسته از آیات قرآن است را به ساحتِ مقدس ذهن شما و خودم و هر کدام از دوستانی که این متن را میخوانند ، تقدیم کنم
یک اندیشه زیبا که نامش را بهتر است اینگونه بگذاریم…
گارسون های کائناتی….
تصور کنید که شما وارد رستورانی میشوید که هر لحظه گارسونی در کنار شما هست و هر لحظه از شما میپرسد که…
ببخشید نگین خانم ، چه چیزی میل دارید تا برای شما ثبت سفارش کنم تا خدمت شما بیاورند؟؟!!
و شما سفارش میدهید و آن گارسون هم سفارش شما را از طریق تبلت موجود در دستانش ثبت میکند و به کارتابل آشپزخانه میفرستد و….
خب اینها را گفتم تا بگویم که خداوند بلند مرتبه چنین گارسون هایی را برای ما گماشته است که سفارشات ما را ثبت میکنند و به کارتابلِ مرکز کیهان میفرستند و…
عهه ، چه جالب!!!! کجا چنین امری آمده؟؟؟!!!
(وَإِنَّ عَلَیۡکُمۡ لَحَـٰفِظِینَ ◇ کِرَامࣰا کَـٰتِبِینَ)
و همانا خداوند بر شما محافظینی گمارده است که نویسندگانی بزرگوار هستند
[سوره الانفطار ١٠ – ١١]
عهه ، چه جالب بودااا..
خب پس باید از امروز به بعد ، مراقبت بیشتری نسبت به این گارسون های خدا داشته باشیم و حضورشان را بیشتر درک کنیم و سفارشاتی از جنس عشق و ثروت و شادی و آرامش را به آنها بدهیم تا….(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)
شایسته است که از این لحظه به بعد کمی بیشتر بروی اعتماد و ایمانم نسبت به خدایی که این فرشته های نگهبان را بر من گماشته هست کار کنم و آرامِ آرامِ آرام باشم نسبت به دریافت سفارشاتی که در سیستم کائنات هوشمند خدا ثبت کرده ام که بالاخره میرسد همانگونه که نسبت به سفارشاتم نسبت به یک گارسون رستوران آرام هستم…
شایسته که از این لحظه به بعد با استعانت از الله مهربان مراقبت بیشتری نسبت به ورودی های ذهنم داشته باشم و که این ورودی ها نقش بسیار مهمی در سفارشات من دارند دقیقا مثل زمانی که به رستوران میرویم و دلمان شیشلیک میخواهد ولی تحت تاثیر سفارش اطرافیان قرار میگیریم و از شیشلیک به یک کشک بادمجان راضی میشویم..
الهی شکر…
وقتی که میخواستم جواب شما را بدهم به خدا گفتم که تو از طریق جواب دادن من به نگین خانم ، چه چیزهایی را میخواهی به من بیاموزی که…
الهی صد هزار مرتبه شکر…
مجددا سپاسگزارم از شما بابت پیامِ سرشار از لطف و محبتتان..
سلام بشما دوست عزیز.
جناب احمدی من همیشه پیگیر کامنتهای شماهستم ازطریق ایمیل و بسیار لذت میبرم از کامنتهای شما و هم یاد میگیرم. ممنونم ازشما.
جناب احمدی دوست دارم به درک یه مساله ای برسم و چندروزه درموردش دارم از خدا هدایت میخوام.
دیشب داشتم کامنتتون را میخوندم همزمان تصمیم گرفتم سوالم را هم از شما و هم از دوست دیگمون جناب ثانی بپرسم و درک وآگاهی شما را در مورد سوالم بدونم ممنون میشم همراهیم کنید.
و اما سوال من:
دیدین میگن تا مثل بچه ها نشین به خواستتون نمیرسین یا به گفته حضرت عیسی تا مثل بچه ها نشین به ملکوت خدا دست پیدا نمیکنید.
یه خواهرزاده دارم وقتی چیزی میخواد اونقدر گیر میده و کوتاه نمیاد تا به خواستش برسه.
مثلا دارم غذا درست میکنم میاد میگه خاله بیا بریم بامن بازی کن. میگم باشه خاله صبرکن غذا آماده کنم میام. میگه باشه حالا اول بیا بریم بازی کنیم بعد آماده کن.
باز میگم اونموقع دیرمیشه برای غذا درست کردن میگه میدونم دیر میشه ولی حالا اول بیا بریم بازی کنیم.
باز مثلا بگم مگه نمیبینی دستم بنده باز میگه آره میدونم ولی حالا اول بیا بریم…
خلاصه اونقدر روی هرچیزی که بخواد پافشاری میکنه تا به اون چیزیکه بخواد برسه. حالا هرچیزیکه باشه. این تا اینجای کار.
حالا از اونطرف ما قانون رهایی را داریم. که خواستت را مطرح کن و رهاش کن دیگه نچسب بهش.
و سوال من درباره ارتباط بین این دو موضوع هست. ارتباط بین مثل بچه ها شدن و مساله رها کردن و نچسبیدن.
درظاهر انگار این دو باهم تفاوت داره ولی درواقع هردوش درست هست چون همین چندماه پیش تجربه مثل بچه هاشدن و به اون شکل خواستن را از خدا داشتم و به کمتر از 24 ساعت حتی بیشتر از اونیکه هم از خدا خواسته بودم خداوند برام انجام داد.
حالا من دوست دارم آگاهانه به درک ارتباط این دو مساله برسم.
ممنون میشم راهنماییم کنید
بنام خداونده بخشنده و مهربانم….
سلام اقا رضا بنده قشنگ خدا…
اقا رضا اول تحسینتون میکنم برای این همه غرق شدن در این کتاب نورانی تحسینتون میکنم برای چهره زیبا و نورانیتون اقا رضا تحسینتون میکنم که اینقدر قشنگ دست و دل باز برامون از قران میگی و من امروز اومدم تویه پروفایلتون و کامنتاتون رو مطالعه کنم …
اقا رضا میدونی احساسم چیه؟؟؟
احساسا عشق بازی با خداست وقتی کامنتاتون رو میخونم احساسم احساس شوق و ذوق …
وقتی اسم الله رو به زبون میاری بدون که خدا دلش برات تنگ شده………..
اخه که من قربون این الله قشنگ بشم که همیشه دلش برا ما تنگ …..
الله الله الله
خدایا بینهایت سپاس گزارم ازت برای وجود اقا رضای نازنین که اینقدر کامنتهای پر از عشق برای ما مینویس…..
رضا جان الهی که همیشه حال دلت وصل باشه به الله الهی که همیشه باشی و باشم و ازت درسهااااااااااا یاد بگیرم دمت گرم رضای نازنین قلب دوستت دارم…
در پناه جان جانان رب العاالمین شاد سلامت و ثروتمند باشی…
با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا
سلام بر جناب احمدی بزرگوار ممنون بابت به اشتراک گذاشتن آگاهی ها و دیدگاههای توحیدی تان.
یه سوال داشتم خدمتتون
در مورد انذار و نذیر و کلمات دیگه که با این ریشه اومده.
اکثر ترجمه ها ترس رو معنی کردن ولی بعضی ترجمه ها به معنی هشدار اومده مگر خوف در قرآن به معنی ترس نیست آیا انذار هم معنی ترساندن است یا هشدار دادن؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بر آقا بازیار عزیز و بزرگوار
در مورد جواب سوال شما باید بگویم که جواب همان است که خودتان در کامنت ذکر کردین…
انذار به معنای هشدار دادن و نذیر به معنای هشدار دهنده میباشد
و هر چه که از این ریشه آمده باشد معنای هشدار را درون خود نهفته دارد…
حال از آنجایی که معمولا بدنبال هر هشداری ، ترس پیش می آید ؛ در ترجمه ها از واژه ترس استفاده میشود…
مثالی عرض کنم تا این حقیقت را زیباتر درک کنیم…
فرض کنید از طرف بانک این هشدار به شما داده میشود که چنانچه تا دو روز آینده قسط خود را نپردازید ، حساب شما و ضامنین شما مسدود میشود ، شما چه احساسی پیدا میکنید؟؟!!!
یا فرض کنید که کارشناسان هواشناسی از وقوع یک طوفان در هفته آینده خبر دهند و این هشدار را اعلام کنند که باید خانه های خود را تخلیه کنید ، خب چه احساسی وجود ساکنین آن منطقه را فرا میگیرد؟؟!!
یا فرض کنید که آژیرخطر در سطح شهر به صدا در می آید که حامل این هشدار برای اهالی شهر هست که هواپیماهای دشمن حمله کرده اند و تا دقایقی دیگر سطح شهر بمباران میشود ، خب در اینجا چه احساسی در وجودِ ساکنین شهر ایجاد میشود؟؟؟!!!
و هر جا که ترس پدید آید ناخودآگاه انسان بدنبال پناهگاهی میگردد تا به آنجا فرار کند تا از هر گزندی در امان باشد و….
(فَفِرُّوۤا۟ إِلَى ٱلله إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرࣱ مُّبِینࣱ)
پس به سوی خود خدا فرار کنید ، همانا من هشدار دهنده ای آشکار هستم
[سوره ذاریات آیه 50]
همین دیگه
آغوش گرم خدا و بازگشت به اصل خویش ، بهترین پناهگاه برای ما می باشد
و اساتید معنوی مثل پیامبران آمدند تا انسان ها را با بُعدِ معنویِ خود آشنا کنند و آنها را به سفری فراتر از بُعد ماده ببرند…
و در این مسیر عواقب استفاده نکردن از این قابلیت هایِ معنویِ تعبیه شده در وجود انسان ها را به آنها گوشزد کردند و به همین جهت به آنان “مُنذِر” به معنای هشدار دهنده اطلاق میشود
إِنَّمَاۤ أَنتَ مُنذِرࣱ
ای محمد همانا تو هشدار دهنده هستی
[سوره رعد آیه 7]
به نام خداوند بخشنده مهربان
فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِنْ فِئَهٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِینَ
آنگاه [قارون] را با خانهاش در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که در برابر [عذاب] خدا او را یارى کنند و [خود نیز] نتوانست از خود دفاع کند.(قصص 81)
سلام به همگی
استاد این بار که این فایلو نگاه کردم دقیقا در آخرای دقیقه 12 بود که چن تا منطق قوی توی ذهنم مرور شد برای این موضوع:
آیا اونا قدرتی دارن؟!
اون قارون بوده که خود خدا میگه ما از فضلمون این همه ثروت بهش دادیم که حمل فقط کلیدهاش برای چندین مرد زورمند مشکل بوده، ولی تکبر ورزید و در آخر به اون عذاب الهی گرفتار شد.
اون از نمرود بوده که فکر میکرده خیلی قدرتمنده و چقدر خدا مهربانانه باهاش رفتار کرده، قبل عذاب بهش گفته بیو توبه کن تا خدا از گناهات بگذره ولی امان از قلبی که مهر و موم شده!
آخر خدا اونطوری سپاهیانش رو هلاک و خودش رو ذلت بارتر هلاک میکنه.
یا داستان حضرت موسی و فرعون که دیگه هممون میدونیم.
این بار شنیدن این فایل و بعدش مرور این داستان ها خیلی کمک کرد بهم برای تقویت باورهای توحیدیم. که حواسم باشه کی منبع رزق و روزی و قدرته و همون نیروی واحد اگه بهش پشت کنم یا شرک بورزم از عرش به فرش میارتم. اگه سر تا پا توحیدی عمل کنم از فرش به عرش
واقعا خدا رو بینهایت بار شکر میکنم که به این مسیر درست، توحیدی و اصولی هدایتم کرد که بتونم اصل رو از فرع بشناسم.
راستی استاد الان جلسه قرآنی قدم 1 هستم. واقعا عالی بود اون تفسیرهایی که برامون کردین که بتونیم با شناخت اصل و قوانین در مسیر درست حرکت کنیم و خوشبختی و سعادت و ثروت و… رو تجربه کنیم.
در آخرم دوس دارم کامنت یکی از دوستان که تو گوشیم سیو کردمو براتون بیارم که دقیقا به همین موضوع ربط داره:
“در ذهنم مرور شد که:
تا وقتی روی ما حساب می کردی جریانی از نعمت همواره به سوی تو روان بود اما از وقتی خودت خواستی به پول و ثروت بیشتر برسی جریان از سمت ما قطع شد.
اون صدا به من گفت: تو هیچی نداشتی و از ما کمک خواستی و ما از هیچ به تو نعمت دادیم. اما به ما شک کردی و خواستی از نعمت های ما برای به دست آوردن نعمت بیشتر استفاده کنی و این شرک بزرگی است!”
شاد پیروز و موفق باشید.
I will succeed no matter what
به نام الله هدایتگر
به نام تنهامنبع خیروخوبی درجهان هستی
به نام خدایی که اسمان هاوزمین رومسخرماکرده
سلام دوستان
بهدنظرمن این فایل خودش یک دوره هست وچقدراگاهی داره اززبان استادجاری میشه
همه چی دست خودمونه
مابه واسطه افکاروباورهاوفرکانس هامون زندگی خودمون روخلق مبکنم
هرچی روباورکنیم همون درزندگیمون اتفاق میفته
اگه میخوای ببینی باورهات عوض شده به رفتارهات نگاه کن
مثلا وقتی میری خریدکنی ایاازخریدکردن میترسی یاخیالت راحته اگه خیالت راحته یعنی به فراوانی ایمان داری اگه ترس داری ونگرانی یعنی باورکمبودداری
خداوندعادله وماخودمون دادیم به خودمون ظلم میکنیم به واسطه افکاروباورهامون وخداوندفقط برای ماخوبی وثروت وسلامتی وشادی وارامش میخواد
شیطان به ماوعده فقرمیده وترس بزرگترین اسلحه شیطانه
ترس جایی هست که ایمان نیست
قدرت فقط دست خداست واوست که تنهامنبع خوشبختی وثروته
هیچ کس کوچکترین قدرتی توزندگی مانداره مگراون هاروباورکنیم
اگه باورکنیم نیروهایی شیطانی مارومسخرخودشون کردندپس محکوم به بیایمانی هستیم
خودمون خالق زندگی خودمونیم
این مزخرفاتی که به ماگفتندمثل فال گیری خون کردن حرزوووواین هافقط ازطرف شیطانه که ماروگمراه کنه
متاسفانه این چشم زخم درایران ماخیلی رواج داره هم توجوامع مذهبی وهم غیرمذهبی وماباورش کردیم وبایدعوضش کنیم باگوش کردن به همین فایل های توحیدی باورهاوبارهاتاتغییربدیم افکارخودمون رو
بیاییم بیشترفکرکنیم وتحقیق کنبم وتفکرکنیم درموردحرف هایی که میشنویم وبارکنیم هرچیزی رو
ماخداروبدباورکردیم
این افکاربیماری زاباعث شده نتایج زندگی ماخوب نباشه
هیچ عامل بیرونی درزندگی مادخیل نیست
واقعاخداروشکرمیکنم که تواین سایت هستم واین سخنان گوهرباررومیشنوم که هیچ کس درموردش صحبت نکرده
فقرجایی هست که ثروت نیست
بیماری جایی هست که سلامتی نیست
طبیعیه که ماثروتمندوسالم وخوشبخت وشادباشیم
چون خدااین هاروبرای مامیخواد
چون خدای من یک خدای صلح ودوستی وارامشه
خدای من خدای عشقه
خدای من خدای زیبایی هاست
خدای من خدای اجابت کنندس
خدای من خداییه که هرلحطه درکنارمنه وفقط تواسمون هانیست
خدای من خدایی هست که هیچ برگی بدون اذن اوبرزمین نمی افتد
شادوموفق باشید