کلید اجابت دعاها - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت و صد هزار مرتبه شکرت، خدایا سپاسگزارم برای حضوردر این جمع توحیدی که شعار و عمل همه آنها سرچشمه از توحید دارد و استادشان موحدترین آنان است.
من با تمام وجودم شهادت میدهم بر راستی و درستی این گفتار استاد، آری دقیقاً همین است که استاد میگوید
من باید سمت خودم را درست کنم سمت خدا درست هست. او عشق بینهایت است و در این عشق بینهایت یقیناً که اجابت خواسته بندگانش و خوشحال نمودن بندگانش و فراهم نمودن زمینه رشد و پیشرفت بندگانش و گسترش جهان هستی را وظیفه خودش میداند
او آماده است در سمت او هیچ کم و کاستی نیست. این شاید زیباترین وجه خلقت خداوند باشد که رسیدن آدمی به خواستههایش در گرو ایمان و باور او باشد که اگر اجابت خواسته ها وابسته به ایمان نبود کل نظام این جهان و عدالت این جهان و زیبایی این جهان زیر سوال بود. به قول خودش همه چیز فاسد می شد.
نمیخواهم رابطه بنده را با خدا، با رابطه پدر و فرزندی مقایسه کنم اما برای تقویت باور خودم می گویم که اگر پدر و مادر خودت را قبول نداشته باشی و آنان را ضعیف و ناتوان و نادان بدانی مگر می توانی انتظار محبت و عشق واقعی از ایشان داشته باشی؟
همه چیز در این عالم برگرفته از یک منبع است برگرفته از یک سرچشمه است باید خدا را باور داشته باشیم باید با تمام وجود به او ایمان داشته باشیم.باور به خدا نیز این چنین است باید قبولش داشته باشی باید باورش کنی باید ایمان داشته باشی تا از قدرت بی نهایتش در رسیدن به خواسته ها بهره مند شوی.
من از زمانی که از هرهری مذهبی و نامشخص بودن راهم، به راه ایمان و باور، به راه توحید و خدا باوری و به راه آزادی و رهایی از قید و بندهای خود ساخته هدایت شدم ، در لحظه لحظه زندگی وجود خدا را میبینم، کمک او را درک میکنم یاری او را شاهد هستم.
شکرگزارم با وجود رب العالمین، چه نیازی به حامی غیر از خدا دارم چه نیازی به اتکا به غیر از او دارم اصلاً در مقابل خدا ،دیگران چه کاری از دستشان بر میآید که من بخواهم خدا را کنار بگذارم.
من به جز خدا از هیچکس هیچ توقعی و مطالبهای ندارم من کمک، محبت و عشق دیگران در زندگی ام را دست خدا می دانم .خدایی که تا این حد او را دوست دارم و عاشقش هستم مگر میتوانم بندگان خدای محبوبم را دوست نداشته باشم مگر میتوانم به طبیعتی که معبود من خلق نموده آسیب بزنم یا آلوده کنم. عاشق همه عالمم چون همه عالم از آن اوست
پروردگار عزیزم یا رب العالمین هزاران هزار نعمت به من عطا کردی نعمت هایی که اگر امروز برایم معمولی و تکراری شده اما روزگاری برایم آرزو و رویا بود و تو تک به تک آنها را به سرانجام رساندی .
من چقدر باید کج فهم باشم من چقدر باید احساساتی باشم من چقدر باید جاهل باشم اگر این نعمتها را نبینم و اگر شک کنم به تو و به توانایی تو در برآورده کردن خواستههای من.
عزیزم مگر نبودی تو که مرا از دو تصادف سخت با کمترین آسیب جسمی نجات دادی، صحنههای تصادفی که جان من در آنها به مویی بند بود خواست تو بر زنده ماندن من بود اما به گونهای جانم را نجات دادی و سلامتیم را حفظ کردی که در آن لحظه اگر تمام جمعیت جهان می خواستند این کار را بکنند نمیتوانستد
پروردگار عزیزم مگر خانههایی که اکنون دارم روزگاری رویای من نبود مگر خواسته ام نبود که من و تمام خانواده برادر و خواهر پدر و مادر فقط یک اتاق معمولی در شهر برای زندگی داشته باشیم و اکنون در بهترین نقاط چند شهر من خانههایی زیبا دارم.
پروردگار مهربانم مگر آرزوی من یک خودرو سواری نبود اصلاً حتی مدل ماشین هم برایم مهم نبود حتی فرق بین مدلهای ماشینها را هم نمیدانستم اما اکنون بهترین خودرو سواری کشور را سوارم.
پروردگار عزیزم مگر نبود روزی که در زمین شیبدار باغ، دو متر جای مناسب برای چای خوردن نداشتم و من یک لحظه به بالادست باغ نگاه کردم و در دلم گفتم چه خوب بود که اگر آنجا یک اتاقی داشتم ، من حتی خواسته خودم را فراموش کردم اما تو هرگز فراموش نمی کنی ، مه و خورشید و باد و هزار عامل دیگر را ردیف کردی تا من ویلایی زیبا در بالادست باغ داشته باشم ویلایی که زیباترین چشم انداز را دارد.
پروردگار مهربانم مگر نبود که من در اوج جوانی در 20 سالگی احساس بیماری و ضعف و سستی میکردم و چند قدم که پیادهروی میکردم نفسم بند میآمد اما اکنون در سلامتی کامل هستم ساعتها میتوانم پیادهروی کنم و در کار باغ و مزرعه بدون ذره ای خستگی ساعتهای مداوم پشت سر هم کار کنم.
پروردگار مهربان مگر من نبودم که در دوران دبیرستان زنگ انشا را در کلاس حضور پیدا نمیکردم چون خجالت میکشیدم که نکند در حضور جمع انشا بخوانم اما حالا روزی نیست که من در جلسهای سخنرانی نداشته باشم ایراد سخن نکنم بدون اضطراب بدون ترس،شمرده و گویا و شیوا .
پروردگار عزیزم مگر من نبودم که در جمعهای خانوادگی در خود فرو میرفتم احساس حقارت میکردم احساس کمبود میکردم احساس ناتوانی میکردم احساس زشتی میکردم احساس بیارزشی میکرد اما اکنون تو ای رب العالمین همه آنها را با عزت و آرامش با احساس لیاقت و ارزشمندی جایگزین کردی.
پروردگار عزیزم مگر من جز مقایسه کردن خودم و شرایطم کارم شغلم با دیگران و رقابت با دیگران چیز دیگری هم بلد بودم ، ولی تو مرا به مسیر رهایی به مسیر آزادی به مسیر توحید هدایت کردی
پروردگار عزیزم ، مگر نبود روزگاری که حتی به اندازه کرایه تاکسی هم پول نداشتم اما اکنون ثروت و پول فراروان به زندگی من سرازیرکرده ای.
پروردگار عزیزم مگر نه هر وقت که مخاطبم صحبت میکند برای پاسخ و برای ادامه گفتگو دردل از تو کمک میخوام، از تو می خواهم حرف درست و بجا را بر زبان من بیاوری در همان لحظه به من پاسخ میدهی و پاسخی که نتیجه اش مرا شگفت زده می کند.
پروردگار عزیزم مگر نه هرگاه که راه و بی راه برای مشخص نیست ،هر جایی که حریف شیطان نمیشوم، هر جایی که استرس و نگرانی مرا فرا می گیرد و همان لحظه تو را میخوانم وتورا به یاد میآورم و از تو استعانت میطلبم ، تو همان لحظه مرا پاسخ می دهی و مرا هدایت می کنی بطوریکه گاهی حتی متوجه پاسخ دادنت هم نمیشوم اما چند لحظه بعد یا چند روز بعد وقتی میبینم مشکل حل شده وقتی میبینم به نتیجه رسیدم وقتی میبینم آرامش وجودم را گرفته است به یاد می آورم که از تو خواستم و تو پاسخ دادی.
پروردگار عزیزم ای خالق یکتای بی همتا، مگر همین هفته گذشته نبود که در آغازش از تو خواستم که زندگیم را پربار کنی ،خواستم که برای من پدیدهها و اتفاقات را به گونهای رقم بزنی که باعث رشد و تعالی شخصیت من شود و باعث شود که من قانون رو هرچه بیشتر و بهتر درک کنم ، بفهمم و عمل کنم، تو صحبتهای من را شنیدی و بهترین روزگار را در هفته گذشته برایم رقم زدی و چه پدیدههایی دیدم و چه اتفاقاتی را لمس کردم دیدم آدمهایی کم سن و سال و بی توجه به این همه صحبتهای منفی که این روزها در جمع و جامعه مثل نقل و نبات هر لحظه و هر ثانیه از دهان افراد خارج میشود و برعکس دنبال ایدهها و آرزوها و خواستههای خودشان رفتند که میلیاردها سرمایهگذاری کردند و در سطح زیاد و در سطح وسیع و کارهای بزرگ
یا رب العالمین من از کدام نعمتت یاد کنم ،وای بر من اگر فضل و نعمتهایت را به یاد نداشته باشم وای بر من اگر به قدرت تو شک داشته باشم وای بر من اگر از ترس عدم اجابت خواسته ام را به درگاه بزرگت عرضه نکنم.
من اکنون و در این لحظه برای آنکه در قیامت هم مدرکی باشد برای اثبات ایمان و باورم به توحید و به رب العالمین در اینجا در سایت توحیدی عباس منش حرف دلم را ثبت میکنم و روز قیامت همین نوشتهها را مدرکی برای اثبات عشقی که به تو دارم و ایمانی که به تو دارم به حضورت عرضه خواهم کرد.
من با تمام وجودم اعتراف میکنم که هرچه نقص است کاستی هست و هر عدم اجابت خواستهای ، همه دلیلش خودم هستم هر وقت ازتو خواستم و با قلبم خواستم و با ایمان و باور خواستم تو پاسخ دادی .
من معترفم به عدم تعهد خودم و عدم ایمان و باور خودم من با تمام وجود میخواهم که باورم را ، ایمانم را روز به روز قویتر ، مصممتر و خلل ناپذیرتر کنی و با تمام وجود از تو میخواهم که مرا در مسیر رشد و آگاهی و شناخت هرچه بیشتر و مسیر عشق بازی هرچی بیشتر با خودت به پیش ببری
وَلَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا یَسْتَحْسِرُونَ
و هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست، و فرشتگان و ارواح قدسی که در پیشگاه حضرتش مقربند هیچگاه از بندگی ش گردنکشی و سرپیچی نکنند و (از عبادتی که به شوق و رغبت میکنند) هرگز خسته و ملول نشوند.
انبیا-19
————————
حمد و سپاس خداوندی رو که یکبار دیگه توفیق داد تا در مقام دریافت آگاهی های یک فایل دیگه از استاد باشم و با گوش جان بشنوم و امید دارم که هرچند اندکی درک کرده باشم .
مینویسم تا برای خودم مرور کنم این فایل ارزشمند رو تا شاید کمکم کنه بهتر درک کنم این حجم از آگاهی های نابش رو.
فرمانروا و مالک من از تو اجازه میخوام که بنویسم که هرچه دیدم و شنیدم و به قدر فهمم درک کردم تویی و تویی و تویی
————————
کلید اجابت دعاها ایجاد این باور در خودمون که اجابت درخواست هامون امکان پذیره و کل تمرکز این فایل ساختن منطق های قوی و نشون دادن الگوهای واضح به ذهن ماست تا بلکه بشه این اسب چموش رو رام کرد.
قبل از اینکه ادامه بدم یه اصل رو به خودم یادآوری میکنم.
قانون رو
قانون چی میگه ؟
اینکه اجابت درخواست های ما سه مرحله داره:
– درخواست
– پاسخ
– دریافت
درخواست ها همیشه به واسطه ی تضادها و روبه رو شدن با ناخواسته ها همیشه (چه به صورت آگاهانه و چه به صورت ناآگاهانه) هر لحظه در حال ارسال به جهان هستی
در مرحله ی پاسخ هم که هیچ شکی نیست که بلا استثنا اجابت میشه و پاسخ کائنات و خدا همیشه مثبته- Accepted
اما پاشنه ی آشیل خیلی از ماها در مرحله ی دریافت خواسته ست که متاسفانه اجازه نمیدیم این فرآیند سه مرحله ای تکمیل بشه و درخواست های ما اجابت بشن که به نظرم در این فایل استاد به درستی این نقطه ضعف رایج در وجود همه ی ما رو شناسایی کردن و براش این کلاس فوق برنامه و تقویتی رو برگزار کردن :)
چی میشه که ما در این مرحله دچار مشکل میشیم و نمیتونیم خواسته هامون رو دریافت کنیم ؟
اینکه ما وارد دخالت در مرحله ی چگونگی اجابت خواسته میشیم، بخشی از کار که اصلا به ما ارتباطی نداره.
و از همینجا مشکل شروع میشه.
ذهن ما مقاومت میکنه و اجابت درخواسته مون رو با شرایط فعلی مون مقایسه میکنه و اون رو غیر ممکن تلقی میکنه.
اینجاست که باید با الگو برداری از آیاتی که استاد به زیبایی هرچه تمام تر در این فایل به اونها شاره کردن که خداوند از روش منطقی کردن امکان پذیر بودن اجابت درخواست ها استفاده کرده ، ما هم بیایم و خواسته هایی که تا به الان به اجابت رسیدن رو بارهاو بارها برای خودمون مرور کنیم و به ذهنمون یادآوری کنیم و بگیم همونطور که این خواسته ها برآورده شدن این یکی خواسته ی من هم برآورده میشه
و به این شکل با زبان خود ذهن که فقط با منطق رام میشه باهاش برخورد کنیم.
یکی از ابزارهای فوق العاده ای که در این مسیر به ما کمک میکنه و در این فایل هم به درستی و به جا مجدد کارکردش توسط استاد به ما یادآوری میشه شکرگزاری کردن بابت داشته هامونه .
چرا دوباره رسیدیم به شکرگزاری ؟
چون از لحاظ فرکانسی ، سپاسگزاری کردن با به یاد آوردن نعمت های گذشته ، برای ما منطقی میکنه که باز هم میتونیم نعمت های بیشتری رو به دست بیاریم در صورتیکه کانون توجه مون رو متمرکز نگه داریم روی داشته هامون.
در این مسیر چی باعث نشتی انرژی میشه ؟ مقایسه کردن
مقایسه کردن عامل نابودی رضایت ما و از بین رفتن حال خوبه.
مقایسه احساس رضایت ما رو نابود میکنه .
باید هر روز این باور رو با خودمون مرور کنیم که در دنیای من کسی به غیر از من و خدای من وجود نداره،
اصلا بقیه ای وجود ندارن.
هرکسی به هرجایی رسیده در مسیر منحصر به فرد خودش در حال خلق دنیای خودشه و من نمیتونم هیچ قضاوتی داشته باشم از نحوه ی عملکرد اون فرد و اینکه چه تلاش هایی در این مسیر داره و با چه موانعی مواجهه.
من این رو بارها و بارها برای خودم مرور میکنم که بازی زندگی من یه بازی تک نفره ست و هیچ کس در اون هیچ نقشی نداره.
هرچقدر بتونم این رو باور کنم قدرت رو از عوامل بیرونی میگیرم و خودم قوی تر میشم در مسیر خلق خواسته هام.
اونوقت هر اتفاقی بیفته میدونم مسئولیتش با منه.
هر جایی از این مسیر که خلاف خواسته م پیش رفت با مهربانی و شفقت با خودم ، برمیگردم و مرور میکنم کجای فرکانس های ارسالی م مشکل داشته و بعد میدونم با اصلاحش نتایج هم قراره تغییر کنه .
هیچ عجله ای هم نداریم و میدونیم که مسیر خلق خواسته ها قراره یه مسیر لذت بخش باشه .
هرچقدر این باورها در ما تقویت بشه اونوقت میرسیم به جایی که خداوند در قرآن میگه اونقدر بهت میبخشم که راضی بشی.
و چی قشنگ تر از این مقصد برای ماست.
اینکه مسیر رو با لذت طی کنیم و آخرش برسیم به این وعده ای که حقه و در اون هیچ تردیدی نیست.
از اینجا به بعد این ماموریت روزانه و همیشگی ماست و هرچقدر بیشتر تکرار بشه ما در اون حرفه ای تر و قوی تر میشیم.
و اتفاقی که میفته اینه که خواسته هامون راحت و طبیعی وارد زندگیمون میشه .
به قول استاد کل داستان همینه ;)
————————
خدا وقتی نخواهد عمر دنیا سر نخواهد شد
گلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شد
و تا وقتی نخواهد برگی از کاجی نمی افتد
و باغی از هجوم داس ها پر پر نخواهد شد
خدا وقتی نخواهد دانه ای کوچکتر از باران
گلی بالا رونده مثل نیلوفر نخواهد شد
و کرم کوچکی پروانه ای زیبا و کوهی سخت
عقیق و شیشه و آیینه و مرمر نخواهد شد
خدا وقتی بخواهد میشود وقتی نخواهد نه
گلی بازیچه ی طوفان غارتگر نخواهد شد
خدا وقتی بخواهد غیر ممکن میشود ممکن
ولی وقتی نخواهد واقعا دیگر نخواهد شد
مریم سقلاطونی
————————
در پناه الله باشیم همگی :)
سلام دوست عزیز
ممنون بابت کامنت زیبای شما واقعآ لذت بردم قشنگ مثل یک نویسندهی حرفه ای کتاب نوشته بودید عالی بود مخصوصآ اون جای که قانون اجابت خواسته هارو توضیح دادید
1_درخواست
2_پاسخ
3_دریافت
واینکه پاسخ خدا همیشه مثبته خیلی خوب بود
و مقایسه کردن، خیلی دوست دارم این حس نابود گردو تو وجودم بگشمش و این کارو میکنم به خاطر سلامتی روح و روانم و آرمشم با کمک خداوند این کارو انجام می دهم و به نظر من مقایسه کردن یعنی فضولی کردن تو زندگی مردم به من چه کی چی داره
و خوشبختی یعنی آرامش ذهنی هر وقت که من آرامش دارم سپاس گزارم من خوشبخت هستم. تمام
خدایا مرسی که استاد عباس منشو آفریدی
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 9 دی رو با عشق مینویسم
من بعد اینکه فایل کلید اجابت دعا هارو نشونه گرفتم بعد اون کلی نشونه دریافت کردم، که خدا تکاملی توی این چند روز دوباره به من نشونه داد و بهم فهموند که در کنار باورها که باید تکرار کنی و خیلی مهمه ،چون من با باورهای تو بهت پاسخ میدم
اما یه چیزی رو باید اصل به یاد داشته باشی ،اینکه فقط یک قدرت ،یک عشق ،یک نیرو در جهان هستی هست
و رها باشی و بگذری
امروز یک سال شد
که من در تجریش ، دارم میرم کلاس رنگ روغن
تو تقویم گوشیم نوشته بودم ، که یادآوری کنه این روز زیبا رو
چون یکی از بهترین روزهای زندگیم بود ، ادامه دادن یادگیری نقاشی
من اولین بار ، تیر ماه سال 96 از اینستاگرام با یه دختر بسیار زیبا و مودب آشنا شدم که سبب شد من بیام تجریش و با استادش آشنا بشم ، که یه استاد بی نهایت عالی بود ، و وقتی این علاقه من به نقاشی رو دید، گفت بیا یاد بگیر حتی وقتی فهمید نمیتونم شهریه کلاس رو بدم ، بهم گفت من حاضرم رایگان یاد بدم
و من مدارم پایین بود و ادامه ندادم و نتونستم این محبتش رو قبول کنم و خجالت کشیدم که پول نداشتم و رها کردم
و خیلی خیلی خوشحالم از اینکه الان ادامه دادم
حالا بماند که چقدر باورهای محدودی داشتم سال 96 که سبب شد ادامه ندم نقاشی رو و 7 سال وقفه بیفته
اما الان که آگاه شدم متوجه میشم که الان بهترین زمان بود که من ادامه بدم
و الان جای درستم هستم و اون موقع هم جای درستم بودم
اما از سالی که شروع به تغییر کردم ، از سال 1401 و یک سال روی دوست داشتن و به صلح رسیدن با خودم و اینکه من کی هستم ، و کلی سوالای دیگه شروع کردم
و در 19 مرداد ماه سال 1402 با سایت زیبا و پر از عشق استاد عباس منش آشنا شدم و عضو سایت شدم و رفتم و تا 7 مهر وارد سایت نشدم تا لینکه
آماده شنیدن بودم اومدم سایت و از روز 7 مهر ماه 1402 به صورت مستمر و هر روزه تا الان ، که من دارم از صبح تا شب فایلای استاد رو گوش میکنم و تمرین میکنم و سعی دارم که قدم بردارم
و بعد ورود به سایت و گوش دادن به فایل های رایگان ،مقاومت هایی که داشتم برداشته شد و باورهام تغییر کرد که تونستم بعد از گذشت 7 سال فاصله بین نقاشی که عاشقانه دوستش داشتم ،دوباره بیام کلاس و این بار جدی تر ادامه بدم
یادمه پارسال که به من چند تا نقاشی الهام شده بود ، از مهرماه تا دی ماه و من با اکریلیک کار کردم ،همین ایده های الهامی توسط خدا ،سبب شد من یاد استادم بیفتم و بخوام برم تجریش
و برم به استادم نشون بدم و بعد 7 سال ببینمش
و به استادم گفتم میشه بیام کلاس رنگ روغن
و گفت ماه بعد شنبه 9 دی کلاسا شروع میشه
و من رفتم و اون روز نمیدونم چه جراتی داشتم ، با گوش دادن به فایل های رایگان ، به خودم گفتم که باید این بار ادامه بدی طیبه
و وقتی الهام های خدارو برای نقاشی میدیدم ، خیلی خیلی مشتاق بودم تا پیشرفت کنم و بتونم چیزهایی که بهم الهام میشه رو به تصویر بکشم
و فکر کنم متوجه بودم و درمورد فایل رسالت من که گوش داده بودم بعدش تصمیم به اقدام کردم
و این شد که مصمم شدم برای ادامه دادن
و وقتی پرسیدم که استاد شهریه کلاسا چقدره
گفت 1میلیون 400
من اون موقع 100 هزار تمنشم نداشتم
اما باوری که از فایلای رایگان و حسای خوبی که داشتم سبب شد پا تو این مسیر بذارم و با اینکه هیچی نمیدونستم
قدم برداشتم
که چجوری قراره پول هر ماه کلاسم و رنگای روغن جور بشه
اما قدم برداشتم
انگار یه جدیتی داشتم که جهان هستی و خدا این جدیت من رو دید و راه رو برای من هموار کرد
وقتی شنیدم 1 میلیون و 400 هست شهریه کلاس ، با خودم عهد کردم که برم دست فروشی و از صفر شروع کنم تا بتونم بیام کلاس
و از فروش پفیلا شروع کردم
و باقی جریانات که تو رد پاهام نوشتم
ماه های اول خدا بی نهایت کمکم کرد و دو سه باری استادم گفت که اشکالی نداره و به جای شهریه کلاسم ازم نقاشیامو میخرید
و همه این ها محبت خدا بود و هموار کردن مسیر برای من
ولی من همچنان داشتم روی خودم کار میکردم
تا اینکه از مهر ماه ورق برگشت و به صورت تصاعدی درآمدم از یک میلیون به 10 میلیون در هفته رسید
جوری شد که من تو دو ماه 60 میلیون درآمد داشتم از فروش گل سرای جوانه که مد شده بود
و فروش بالایی داشته و داره
و حتی کل دوماه که 60 روزه من فقط جمعه هارو رفتم جمعه بازار
یعنی در ماه 4 تا جمعه هست
من فقط 8 تا جمعه برای فروش گل سر رفتم و 60 میلیون در 8 روز درآمد داشتم
من با این 60 میلیون
رنگای فوق آرتیست خریدم
شهریه های هر ترمم که الان افزایش داشته و 2 میلیون 200 شده تا خرداد ماه کنار گذاشتم
کلی بوم و قلمو و رنگ خریدم
برای خودم کارتخوان خریدم
برای خودم لباس خریدم
برای خودم کفش خریدم
برای خودم هدیه خریدم
برای خودم وسایل کار خریدم
و کلی چیزای دیگه
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
الان سجده شکر کردم و بی نهایت ازت سپاسگزارم ربّ من
نمیدونم مهرماه برای من چه چیزی داره ، که من از مهر ماه شروع به تغییر کردم و از مهر ماه شروع گوش دادن فایل های این سایت کردم و از مهر ماه شروع به رشد تصاعدی درآمدم در دو ماه شد
اما اینو خوب میدونم که تغییر باورها بود و البته در مورد فروش گل سر باورام قوی بود
اما الان دارم روی باورام در مورد نقاشی کار میکنم
و میدونم که خدا به طرز شگفت انگیزی درآمدم رو از فروش نقاشی تصاعدی افزایش میده
منی که پارسال هیچی نمیدونستم که بعد یک سال کجا قراره باشم
خدای من شکرت
یادمه استاد تو فایلاشون میگفتن فقط 6 ماه یا 1 سال به فایلا گوش بدین اگر نتیجه نگرفتین ادامه ندین
مگه میشه نتیجه نگرفت
من یک سال شد که در این سایت پر از عشق هستم ، درسته هنوز از نظر جنبه هایی که برام مهمه نتیجه بزرگی نگرفتم و اینم برمیگرده به باورای محدود خودم
که الان یاد گرفتم که باورامو قوی کنم
و نتیجه رو ببینم
اما تو این یکسال بی نهایت نتیجه داشتم
مهم ترینش صحبت کردن با خدایی که بی نهایت بزرگ و قدرتمنده که هر لحظه ام دارم سعی میکنم بهش فکر کنم
و کنترل کنم ورودیای ذهنم رو
من امروز که یک سال شد ، دارم میرم کلاس نقاشی رنگ روغن و یک شنبه ها ورکشاپ رایگانی که با استادا کار میکنیم
امروز بی نهایت حال فوق العاده سرشار از عشق رو داشتم
انقدر حالم خوب بود که عمیقا قلبم باز بود
خیلی حس خوبی داشتم
حالا از امروز بی نهایت بهشتی و نورانی و زیبا بنویسم که واقعا من تو خود خود بهشت داشتم زندگی میکردم
هوای بهشت بی نهایت زیبا بود
کوه های برفی و آفتابی که نورش بی نهایت زیبا بود
بادی که ملایم و بهشتی بود خدایا شکرت
خدایا شکرت
امروز صبح که بیدار شدم دیگه مادرم که رفته بود خونه خواهرم چند روز مهمون باشه و بعد برگرده ،حاضر شدم و تخته شاسیمو برداشتم و راه افتادم به سمت تجریش
از اول صبح من تو دفتر تمرین ستاره قطبیم نوشتم که بتونم باورهای قوی رو به خوبی تکرار و ذهنم رو کنترل کنم و تمرکز کنم
وقتی از خونه اومدم بیرون به طرز عجیبی حالم عالی بود چون خدا هر لحظه داشت عشقش رو به من عطا میکرد
نسیم ملایم و زیبایی میوزید و هوا بهشتی بود
وقتی داشتم تا ایستگاه بی آرتی میرفتم برگای درختی رو دیدم که دورشون یخ زده بود و بسیار زیبا روی باغچه پارک کنار ایستگاه عین یه الماس میدرخشیدن
با دیدن تک تکشون و نگاه کردنم به درختا به زبونم جاری شد
خود خود بهشته
وای خدای من
من دارم تو بهشت قدم برمیدارم
وقتی رسیدم مترو اصلا توجهم به هیچی نبود و داشتم گوش میدادم به صدای خودم و لذت میبردم از تکرار باورای عشق
یهویی سرمو بلند کردم دیدم بالا سر کنار شیشه قطار نوشته
یک راز تازه
عجیب بود
چون وقتی خوندمش متعجب شدم
انگار خدا بیلبوردای مترو رو ، هر بار برای من عوض میکنه
یا نمیدونم ، موندم چی بگم، هر بار یه چیزی به چشمم میخوره
من همیشه میرم، چرا نمیبینم
هر بار یه نشونه
بیلبوردا عوض میشن یا هستن من نمیبینم ؟!!!و یا در زمانی که باید ببینم میبینم ؟؟؟
وقتی خوندم ، یک راز تازه
گفتم چی قراره بهم بگی خدا ؟؟؟
و هی فکر کردم
گفتم یعنی راز تازه چیه ؟؟؟؟
و بعد رها کردم و یهویی شنیدم راننده مترو بلند گفت
خانم در قطار رو نگیر وقت مردم رو نگیر
در قطار رو میگیری که دو نفر بیشتر سوار شن
در قطار رو نگیر، مردم کار دارن ، وقتشونو نگیر
اینو که شنیدم یاد یه فکری که چند وقت پیش داشتم افتادم
چند وقت پیش تو فکرم گفتم یه بار اگر دیدم کسی میخواد سوار قطار بشه درو نگه دارم که بیاد سوار بشه سریع برسه به مقصدش
این افکارم یادم اومد و با حرف راننده قطار یه چراغ برام روشن شد
که وقت ارزشمنده و نباید به کسی که دیر میاد وقت رو در اختیارش بذاری و مفت و رایگان چیزی رو بدی بهش ،که نمیتونه دریافت کنه
اگر در مدارش باشه جوری میرسه که قطار بیاد و سوار بشه ،نه اینکه سریع بخواد سوار بشه و یا تو یا هر کس دیگه بخوان درو نگه دارن تا کسی سوار بشه
تو نمیتونی حتی در این مورد هم برای دیگران کمکی بکنی
چون باید خودش بخواد که در مدارش قرار بگیره و در زمان مناسب برسه به ایستگاه و قطار بیاد و سوار بشه
این حرف راننده قطار خیلی برام درس داشت
خوشحالم از اینکه به تک تک صحبت های آدما سعی دارم دقت کنم
چون جدیدا دارم بیشتر یاد میگیرم که هر کس و هر چیزی حامل پیامی از طرف خدا برای من هست
بعد که رفتم و رسیدم تجریش این هفته گل گذاشته بودن تا طراحی کنیم و استادا رنگ روغن کار میکردن
من زاویه ام رو مشخص کردم و نشستم و نون برده بودم با پنیر رفتم از بوفه برای خودم آب جوش بگیرم هرچی گفتم پولشو نگرفت و تشکر کردم
خیلی حس خوبی داشتم
از صبح که فایل باورای قوی که با صدای خودم ضبط کرده بودم و گوش میدادم اولین نشونه اش این بود که آب جوش گرفتم و پولشو نگرفت
و انقدر مودب بود فروشنده که همه این ها محبت خدا بود برای من
وقتی رفتم بدون اینکه من حرفی بزنم یکی از استادا گفت برو بوم بردار
اولش گفتم تو دلم که من طراحی میکنم بوم بردارم؟ بعد که برداشتم متوجه شدم به همه رایگان بوم میدن حتی برای کسایی که طراحی میکنن
خیلی حس خوبی داشتم
ساعت 12 بود گفتم خدایا یه نشونه بده ،دلم آرومه الان با گوش دادن باورهای قوی عشق
بازم بهم نشونه بده که دلم آروم تر بشه
اومدم سایت تا از فایل کلید اجابت دعا ببینم نظراتو بخونم
گفتم خودت هدایتم کن و یه لحظه رفتم بالاتر
شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
دیدم یه عکس هست از جت اسکی توجهمو جلب کرد و بازش کردم دیدم قسمت 191 سریال زندگی در بهشت
وای یه نشونه بود برای من که باز هم خدا گفت کار همیشگی من اجابت همیشگی درخواست کسانی هست که درخواست میکنن
و به وضوح دوباره بهم تاکید کرد که روی باورات کار کن
من سر قول و وعده ام هستم ، که تو رو به چیزایی که میخوای برسونم
و البته سر قولم هستم که بهت گفتم که جایزه ات رو انتخاب کن
مطمئن باش راضی بودم که گفتم خودت انتخاب کن
و چون قصد پشت خواسته ات خدا گونه بود بهت نشونه دادم گفتم جایزه ات رو خودت انتخاب کن
ولی یه سری چیز های رو باید رعایت کنی
رها باشی و مثل چند روز پیش که گذشتی ، بگذری و به من بسپاری
میخوام ببینم الان که اجازه دادم بهت خودت انتخاب کنی ، و رها انتخاب کردی
آیا میتونی دوباره بگذری طیبه؟؟؟؟
دقت کن
هر لحظه باید بگذری و رها باشی از خواسته هات
فقط یک بار کافی نیست
هر لحظه باید رها باشی طیبه
هر لحظه باید آزاد باشی از هر آنچه که تو رو از من دور میکنه و منو از تو دور میکنه
طیبه جان عشق دلم تو با من باش
من همه چی بهت میدم
و بعد روی باورهای عشق و ثروت و همه چیز کار کنی و از تک تک لحظه های زندگیت لذت ببری
و به سرعت رخ میده خدا بیشتر از تو میخواد به آرزوهات برسی
خدا بیشتر از من میخواد من بی نهایت حالم عالی و بی نهایت فراوانی رو دریافت کنم
وقتی نقاشیم تموم شد با همکلاسیم رفتیم تا به استاد نشون بدیم، یکی از هنرجوهای استادم گفت طیبه عاشقتم
میدونستم یه نشونه از تکرار باورای قوی بود که امروز با عشق و حس خوب تکرار میکردم
خدایا شکرت
وقتی استادم کارای هردومونو دید ،به هنرجوهاش گفت بچه ها ببینین این دوتا شاگردای من از همون روز اول ورکشاپ یعنی 21 مرداد دارن هر هفته میان و یه هفته هم غیبت نداشتن
ببینین هردوتاشون چقدر پیشرفت داشتن
و به استادم گفتم ،که امروز یک سال شد که داریم میایم کلاس رنگ روغن
و گفت چقدر سریع زمان میگذره و باید نهایت استفاده رو از این زمانی که خدا بهتون داده ،داشته باشین
و تحسینمون کرد و انقدر با ذوق داشت کارای هردومونو نشون میداد ،کلی کیف میکرد
یاد استاد عباس منش میفتم وقتی ذوق استاد رنگ روغنم رو میبینم ،آخه استاد عباس منش وقتی با شاگردایی که دارن با تمرکز روی باوراشون و پیشرفتشون کار میکنن خیلی خوشحال میشه صحبت میکنه و ذوق میکنه
این ذوقشو تو فایلای کلاب هاوسی که تو سایت لایواشو میذاشتن دیدم
وقتی ذوق استادمو میبینم میگم طیبه مسیرت دریته ادامه بده
مطمئن باش که اگر تمرکز بذاری بیشترم نتیجه میبینی
بعد که خداحافظی کردیم و برگشتیم
نمیدونم چرا الان یوالای دیروزم یادآوری شد بهم که از استاد رنگ روغنم پرسیدم و گفتم که استاد خوشحالم از اینکه به حرفتون گوش دادم و طلاس رنگ روغن طبیعت رو نیومدم
وقتی بهم گفتین نیا و با لحن عصبانی گفتین من نیومدم ،اما الان به وضوح درک میکنم و خوشحالم که نیومدم
چون واقعا من نمیتونستم کار کنم
تازه شروع به یادگیری کرده بودم
و خوشحالم درس هایی که گرفته بودم رو در عمل اجرایی کردم و گذاشتم درمورد یادگیری رنگ روغن تکاملم طی بشه و بعد من بیام کلاس رنگ روغن طبیعت
خدایا شکرت
وقتی برگشتم خونه حس فوق العاده ای داشتم همه اش به صدای خودم گوش میدادم و پر بودم از حس عمیق عشق
امروز دو نفرم تو سایت نوشتن عاشقتم
و اینم برای من نشونه بود که داره جواب میده تکرار باورا
خدایا شکرت
وقتی رسیدم خونه مون تو راه به آسمون نگاه میکردم یهویی چشمم افتاد به نور یه ستاره پر نور
با خودم گفتم ستاره قطبی هست !؟
خیلی پر نور بود عین چراغ بود و انقدر آسمون صاف و تمیز بود که قشنگ دیده میشدن ستاره ها
وقتی نگاه میکردم یهویی یاد اون نشونه تو مترو افتادم
یک راز تازه
عجیب بود برام
سریع رفتم تو یوتیوب درمورد ستاره قطبی فیلماشو ببینم که ببینم چی نوشته
همینجور داشتم ستاره هارو نگاه میکردم سرمو آوردم پایین پلاک ماشین 974 بود نشونه بین من و خدا
این عدد نشونه ای از تایید عشق بین من و خودایت
که بهم میگه تو ارزشمندی و عزیزی طیبه
وقتی دیدمش گفتم چی میخوای بهم بگی
از یک راز تازه هیچی متوجه نمیشم
الانم ستاره قطبی ؟!
داشتم میرفتم برای شام سنگک بخرم بعد برم خونه
مدام سرم رو به آسمون بود و بعد داشتم دنبال فایلای مربوط به ستاره قطبی میگشتم
یه فایل رو باز کردم
گوش دادم میگفت
اگر محور فرضی چرخش زمین رو در محل قطب شمال تا بی نهایت ادامه بدیم ،به ستاره قطبی میرسیم
این جمله اش برام عجیب بود هم حس میکردم یه پیامی داره هم از یه طرف درک نمیکردم
چند باری به این جمله گوش دادم و به ستاره ها نگاه کردم
ولی هیچی متوجه نشدم
یه حسی بهم میگفت دقت کنم
وقتی برگشتم خونه
سجده شکر رفتم از خوشحالی
آخه داداشم داشت دوباره ظرف میشست چقدر تغییر کرده تو این یک هفته
تو کارای خونه بهمون کمک میکرد اما چون از سرکار برمیگشت نمیرسید بیشتر کمک کنه ،اما به طرز شگفت انگیزی این جریان رو دو سه روزه به صورت تکرار شونده دارم میبینم
و این یه نشونه هست و بی نهایت خدا رو سپاسگزارم
دوره عشق و مودت رو که 3 دی خریدم ، تمرینات دوره عشق و مودت رو من باور سازی کردم و دو روزه که دارم تکرار میکنم چقدر سریع داره پاسخ میده باورای قوی
این برای من نشونه ای هست که مصمم تر بشم تا ادامه بدم
وقتی کارامو انجام دادم و اومدم تمرین جلیه دو دوره رو بنویسم
و بعد هدایت شدم به پیام دوستی
دوباره تاکید بود برای من که باوراتو مصمم تر تکرار کن
و تمرینات رو انجام بده
همین که نوشتم ، انقدر خود به خود باورای قوی میومد به ذهنم و من مینوشتم اصلا تعجب میکردم که این حرفارو من دارم مینویسم ؟!
حتی باورایی که استاد گفتن برای خودتون دردفترتون بنویسید نوشتم و هی پشت سرهم میومد و متحیر بودم و هی میگفتم وای این باورا بودن که سبب شدن من طیبه دو سال پیش و اتفاقاتشو تجربه کنم
پس این منم که با باورام دارم زندگیم رو خلق میکنم
و من انجامش دادم و نوشتم و باز هم باید بنویسم چون حس میکنم هرچقدر مینویسم بیشتر مقاومت ذهنم شکسته میشه
تا ساعت 1 شب داشتم مینوشتم
و خدارو شکر میکردم
وقتی 2:2نصف شب شد ،که داشتم راجع به ستاره قطبی یه فیلم میدیدم
گفت که در واقع این ستاره ها نیستند که به دور ستاره قطبی میچرخند
بلکه این ماهستیم که میچرخیم
همه ستاره ها دور یکی میچرخن
ما هم میچرخیم
ازاین جمله اینو متوجه شدم که
خدا میخواست بهم بگه که طیبه
عشق یکی
ربّ یکی
راه رسیدن به سعادت و خوشبختی یکی
و تو باید هر لحظه دور یک عشق عظیم و پر نور و ربّی بچرخی که عاشقانه داره به ساده ترین شکل همه چیز رو مدیریت میکنه و راه رو بهت نشون میده مثل ستاره قطبی که راه رو نشون میده مثل قطب نما
که تو از وقتی شروع کردی به تمرین ستاره قطبی میبینی که توجه و تجسم و تکرار باورهای هم جهت با خواسته چه شگفتی هایی برای تو به همراه داشت
که اگر ادامه بدی و اصولی و تکاملی مسیرت رو طی کنی ، به هرآنچه که میخوای میرسی
تاکید میکنم
اصولی و تکاملی
اصل بر یکی هست و فقط و فقط ربّ هست و قدرتمند ترین و نیرومند ترین خالق جهان هستی که داره به بی نهایت طریق هدایتت میکنه
پس اینو یادت باشه و هر روز به خودت تکرار کن
من باید یاد بگیرم که هر لحظه رها باشم و بگذرم در هر لحظه
و مثل امام حسین که از کربلا و عاشورا میخواست بگه هر لحظه با گذشتن منافع خودتون ،خدا رو انتخاب کنین
با اینکه خدا هر چی که میخواین رو بهتون عطا میکنه و حتی با رها بودنتون ،به خواسته هاتون میرسونه
اما باید در حالی که به خواسته هاتون رسیدین هم رها باشین
وقتی این حرفارو از الهی قمشه ای شنیدم
که میگفت امام حسین چرا بعد از گذشت این همه سال ،مطرح هست در عالم در بین مردم
به این خاطر بوده که از منافع خودش گذشته ، رها شده از هر آنچه که خدا رو ازش دور میکنه
به همین خاطر علم شده در عالم
و میگفت هر روز و هر لحظه عاشوراست و هر جایی که هستیم کربلا
هر روز و هر لحظه باید تصمیم گیری کرد که آیا حق رو شهید کنم یا خودم رو
اگرهر لحظه خودت رو شهید کردی و گذشتی ،اونموقع هست که همه چی بهت داده میشه
الان که دارم مینویسم فکر کنم اون یک راز تازه این بود
بازم نمیدونم
اما اینجوری درکش کردم الان
من با اینکه این موضوع رو بارها تو رد پاهام نوشتم اما امروز با ستاره قطبی به این موضوع هدایت شدم
اصلا نمیدونم چی شد که داشتم مینوشتم ،خود به خود این موضوع رو نوشتم
اینکه یک راز تازه هست برای من
اینکه
طیبه دقت کن
با وجود اینکه بهت گفتم اجازه داری جایزه ات رو خودت انتخاب کنی و به وضوح نشانه دادم ،و گفتم جایزه ات رو خودت انتخاب کن و به اختیار خودت گذاشتم و رضایتم رو بهت اعلام کردم
ولی پشت این جایزه و اجازه دادنم یه پیام اصلی بود
که باید یادت باشه در هر لحظه رها باشی و بگذری
اگر در هر لحظه رها باشی و بگذری و بیشتر سعی کنی در این حالت رهایی باشی ، جایزه ات بیشتر به انتخاب خودت خواهد بود
هرچی رها تر باشی بیشتر به ربّ و صاحب اختیارت نزدیک تر میشی و از نعمت و ثروت و عشق و سلامتی و آرامش و شادی بی نهایت بهره مند خواهی شد طیبه
پس هر روز سعی کن تمرین کنی
درسته که وقتی عاجز بودنت رو اعلام میکنی و میگذری از هرآنچه که باید بگذری و لحظه ای که میگذری بهت عطا میشه ، اما باید همیشه رها باشی ،حتی وقتی خواسته ات بهت داده شد و وعده رسیدن به خواسته ات رو دریافت کردی باید رها باشی
فقط یک بار کافی نیست که از عشق بگذری و یا اینکه از ثروت و یا هرآنچه که سبب وابستگی تو به این جهان مادی میشه
تو باید هر لحظه رها باشی از عشق ،بگذری از عشق ، بگذری از ثروت و همه چی
تو باید هر لحظه رها باشی و اینو تمرین کنی و یاد بگیری تا بگذری در هر لحظه
این مهم ترین چیزه و راز تازه هست که باید متوجه میشدی
از خدا میخوام که قلبم رو باز کنه و بهم یاد بده که چجوری هر لحظه رها باشم و تسلیم و بگذرم از هرآنچه که باید بگذرم
و سعی کنم بیشتر زمان هارو در این حس رهایی و گذشتن و تسلیم بودن باشم ،چون استاد میگفت حتی پیامبرا هم تسلیم تسلیم نبودن
اما سعی میکردن هر بار بهتر بشن
خدایا کمکم کن من هم هر بار بهتر و بهتر بشم
میدونم که خدایی که با تک تک ریز به ریز نشانه ها داره یادم میده و هدایتم میکنه ،صد در صد اینم یادم میده
وگرنه با یک جمله یک راز تازه ،اونم برای تبلیغ یک پنیر تو مترو ، اگر من شاخکام تیز نبود و بعد دیدنش سوالاتی رو نمیپرسیدم ، خدا هیچ وقت به من این هدایت ها رو نمیگفت تا بهم درکش رو بگه
البته که هدایت خدا همیشه هست ،این منم که باید شاخکام تیز باشه و دریافت کنم
هرچقدر بیشتر تلاش کنم دقت کنم بیشتر هدایت هاشو دریافت میکنم
این منم که باید دقت کنم و پیام ها رو دریافت کنم
و رشد کنم
خدایا شکرت
امروز بی نهایت حالم خوب بود قشنگ باز بودن قلبم رو حس میکردم ، اینکه قلبم با تکرار باورهای قوی عشق بی نهایت حس خوبی داشت و آروم بودم و لذت میبردم
خدایا شکرت
برای استاد عزیزم و مریم جان و همکارانتون و تک تک اعضای سایت بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
خدایا شکرت
دوستتون دارم
سلام طیبه زیبا و جسور
اومدم ساعت 2 شب توی سایت چند تا کامنت بخونم هم چشمام خسته بشه هم با حس خوب بخوابم،
اول از همه کامنت شما رو خوندم،
انقدر تپش قلب گرفتم که دیگه نمیتونم بخوابم.
چقدرررر خوشحالم از بودنت اینجا ،از نوشتنت
می دونستی مهارت عجیبی در نویسندگی داری؟ جوری مینویسی که من همزمان به تصویر می کشم و باهات فکر میکنم.
بسیار خدا قوت بهت میگم
من هم نقاشم و از ذوقت ذوق کردم، از مهارتت ذوق کردم.
از درآمدت ذوق کردم و افتخار کردم.
چقدر باورهای خوبی از کامنتت گرفتم،
البته که همیشه از کامنتهات لذت میبرم و قلبم باز میشه.
انقدر پاک و خوش قلبی که نمیتونی واقعی باشه توی این دنیا
از خداوند برات طلب عشق و دوستی و سلامتی دارم.
به نام ربّ
سلام آذین خانوم زیبا و دوست داشتنی
چقدر تاکید داشت این جمله تو این یکی دو ماه اخیر برای من
هر بار با پاسخ های دوستان با جمله بندی های مختلف
وقتی پیامتونو خوندم که نوشتین :
می دونستی مهارت عجیبی در نویسندگی داری؟
انگار یه تاکید بود که خدا بهم میگه طیبه چند روزیه شروع کردی به نوشتن ،بهش فکر کن و بیا و درخواست کن تا بهت بگم و بنویسی
چون من وقتی پیام شما رو خوندم ،برگشتم و رد پای خودم رو خوندم
انگار بار اولم بود این نوشته هارو میخوندم
با خودم گفتم ،اینا رو من ننوشتم !!
درسته من هر روزم رو تجربه میکنم ،اما من نیستم که دارم مینویسم
من که بلد نیستم بنویسم ،هر بار که مینویسم خداست که اینجوری به این دقت هدایتم میکنه و حتی یه وقتایی یادم میره اتفاقات روز رو و ازش میخوام یادم بیاره
و به قدری این به یادآوری تکرار شده که دیگه به باور رسیدم که من هیچی نیستم ،خودشه که میگه و مینویسم
قبلا شاید میگفتم منم که دارم مینویسم ،اما هرچی میگذره میبینم که من نیستم که دارم مینویسم
اما این یکی دو ماه رو بارها شده بود پاسخ دوستان به رد پاهامو خوندم و به جمله بندی های مختلف میگفتن شروع کن، میتونی یه رمان بنویسی
و من تو گوگل درایوم نوشتم
اما حس کردم نمیاد بنویسم
اما چند روز پیش شب بود و میخواستم بخوابم و به چیزی در مورد نوشتن فکر نمیکردم
3 بهمن ماه که شب موقع خواب ،که یهویی تصویر یه کتاب اومد جلو چشمم که اسمش ماچ ماچیه
آخه من به خدا میگم ماچ ماچی
از بس که ماچ ماچی
و من یهویی درک کردم که اسم کتابم باید ماچ ماچی باشه
و تو رد پای روز 3 بهمن یه تیکه از نوشته ام رو نوشتم و شروع کردم به نوشتن
اما حس میکنم باید رها باشم و بذارم که خدا خودش بگه تا بنویسم
بی نهایت سپاسگزارم آذین خانوم که برای من نوشتین تا پیام خدا رو به من برسونید
چقدر باحال که یه هم خانواده ی نقاش رو در سایت ، هم فرکانس بودم و برای من باعشق نوشتین
الهی که در کارتون نقاشی پر فروش و پر مشتری باشید و بی نهایت های عشق و شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت خدا برای شما باشه
دوستتون دارم خیلی
به نام خدایی که رب العامینه
استاد عزیزم سلام،
استاد چجوری حسو حال درونیمو می تونم بنویسم که حق مطلب رو بجا آورده باشم
وقتی فایل جدید رو دیدم روی سایت فقط می دونستم که باید ببینمش وقراره کلی جهت بده به افکارم وحالمو قراره خیلی خیلی خوب بکنه
استاد واقعا تحسین برانگیزید یعنی جوری به قوانین واقفین که توی آیه به آیه های قرآن می تونین قوانین استوار خداوند رو تشخیص بدین وبا بیان ساده وقابل فهم وآسان بیانشون بکنین برای ما هایی که تشنه دریافت این آگاهیی ها هستیم
یعنی کیف داشتم میکردم وقتی داشتین آیه هارو می خوندیدن وقوانینو برام توضیح میدادید
اینکه ذکریا هم خواسته داره ولی باورهای غیر هم جهتم همراه خواستش داره وخداوند میاد با ایجاد باور قدرت دهنده برای اجابت شدن درخواستش هدایتش میکنه
الله اکبر از این همه مهربانی خداوند وبی حدو اندازگی در قدرتش
خدایا شکرت که اینارو دارم درک میکنم وتو شنوا وبیناام کردی شکرت
استاد با توضیح دادنتون منم داشتم خواسته هامو تصور میکردم و داشتم تما شا میکردم با ور های نا مناسبیو که همیشه بعد از تثور خواسته هام سریع میاد جلوی چشمم
مثل اینکه دلم یه ماشین جدید ومناسبو می خواد ولی همینکه راجبش فکر میکنم اووووو کلی باور میاد که تو هنوز به اون اندازه پولشو نداری از کجا می خوای بیاری چجوری اصلا میشه داشته باشیش یا نه حتی اگر پولشم جور شد برو اول یه کار دیگه باهاش بکن حیف پولته که با سختی بدستش آوردی بدی یه ماشین فقط بخری
؟؟؟!!!! واقعا چراا ^_^ ¿
چرا باید حتی با تصور خواستمم به کمبود فکر بکنم به از دست دادن توجه بکنم
جز اینکه که باور دارم پول که اول ندارم دومم اگه داشته باشم به سختی بدستش آوردم بعدشم خودمو لایق خرج کردن برای لذت بردن خودم نمی دونم وحتی بعدشم ترس اینو دارم که نتونم دوباره پول بسازم
الله اکبر که چه چیزایی داره توی سرم میچرخه ومن حواسم بهشون نبوده
ولی حالا دیگه شناختمشون وکار میکنم روشون وتغیرشون میدم مثل کلی باور که تا حالا خیلی خوب بردمشون به سمت بهبود ومناسب شدن ومن می تونم تغیرشون بدم واز محبت باور درست استفاده بکنم
به قولی تشخیص مشکل خودش 80-90 درصد کاره
چون دیگه می دونی باید از کجا شروع بکنی برای بهبود
وحتما خداوند هدایتم میکنه که به آسونی این مسیر تغیر نگاهمو طی بکنم
انگار دارم بوی اون ماشین نوویی رو که خریدم حسش میکنم
چرا که نه
این خدایی که تا اینجا منو آورده بیشتراز ایناهم بهم میده
به قول خودش ما که اصلا وجود نداشتیم از اول حالا وجود داریم حالا که هستم حالا که اسباب اجابت این همه آمادست اینکه کاری نداره
مثل برآورده شدن کلی از خواسته هام تا به العان
مثل شغل مورد علاقم که هدایتم کرد به سمش ویه عمر دنبالش بودم
پس می شود هرانچه بخواهم
بشرط باور بشرط ایمان
استاد این فایل شروع کرد در وجودم امید وار بودن به رحمت خداوند رو دیدن ودرک کردن قدرت خداوند رو
و این باور اینقدر قدرتمنده که جهانو به خدمتم در میاره تا منو به خواستم برسونه
حالا چجوریشو من کاری نباید داشته باشم
کار من خواستنه
کار خداوند هم اجابت
خیلی آدم زرنگیم بندگیمو بکنم خدایی کردن پیش کشم که بخوام چطورشم من مشخص بکنم والاا
دیگه از این بهتر که یه قدرتی هست یک خدایی هست که میگه من قدرت کل هستی رو توی دستام دارم وهرچیزی برای من امکان پذیره چون اصلا قبل از بوجود اومدن امکان یا ناممکن اصلا من اینارو ممکن کردم
وهیچ چیزی نیست که بتونه مقاومت بکنه در برابر خواست من
وبعد این نیرو بگه من به تو نزدیکم واجابت کننده تو هستم
خدایا منو ببخش اگر خواسته هامو بزرگتر از تو میدیدم
آخه مگه چیو می خوام که تو نتونی بهم بدی
از العان به بعد این برام شرکه که یک خواسته ای داشته باشم ودور از دست رس از خودم بدونمش
چون من تورو دارم رب العامینم
اگر باورت دارم پس قدرتتو هم باید باور داشته باشم
می دونم همه این باورها قرار نیست همین فردا تغیر بکنه ولی اینو هم می دونم
که البته قراره تغیر بکنه ^^ خدایا خدای بزرگم شکرت شکرت برای بودنم در این مسیر
برای داشتن استادی چون استاد عزیزم
برای این سایت واقعا الهی
شکرت که دارمت
بنام تنها معبود هدایتگرم
سلام استاد عزیز سلام دست خدا در زندگیم
استاد این فایلتون چی بود؟ چیکار کرد باهام؟ نمیدونم باید چه جوری جلوی اشکامو بگیرم
تمام دوره ها و فایلهاتون یک طرف این فایل این هدایت این معجزه خداوند سخنان خداوند یک طرف
این فایل به تنهایی جای 100 تا دوره بود
بی نظیر بود استاد بی نظیر واقعا سپاسگذارم
خدایا شکرررررررت
وقتی با مثال زکریا شروع کردید من خب قبلا هم بارها این موضوع رو خوندم و شنیدم ولی توی این فایل وقتی از درخواست زکریا گفتید و استجابت پروردگار گفتید و خوندید ذهنم فقط سکوت کرد و تمام شدنیها رو برام مرور کرد که اره مگه رب تو زکریا رو تو را و این همه مخلوق از هیچ خلق نکرده؟ اصلا این معنیش چیه ؟ از کی چی میخای؟ چرا تا حالا خودم بهش فکر نکرده بودم اصلا؟
نمیدونم چی دارم مینویسم نمیدونم کسی متوجه نوشته هام و کامنتم میشه یا نه ولی چرا به طرز کاملا منطقی همه چی توی ذهنم شدنیه و ذهنم هیچ بهانه ای نداره ؟
زکریا سنش بالاست همسرش ناتوان و نازاست برای بچه دار شدن ولی وقتی زکریا از ربش از پروردگارش درخواست میکنه پروردگارش بهش بشارت یحیی رو میده !!!!!!!!!!!!
ولی زکریا باور نمیکنه باور نمیکنه
پروردگارش براش دلیل منطقی میاره که به این دلایل میشه
واقعا تمام این سالها کی بهم روزی داده ؟
شاید ذهنم بگه پدرم هزینه هامو داده ولی اون میوه ای که میخورم از کجا میاد چه جوری میاد اصلا چه جوری رشد میکنه که بخاد اصلا وجود داشته باشه؟ اصلا از چی بوجود اومده؟ از هیچی بوجود اومده؟ من از هیچی خلق شدم
تمام نعمتها از هیچی خلق شده
این گوشی که دستمه از هیچی خلق شده
این فایلتون چی بود استاد؟
من دارم دوره روانشناسی ثروت 1 رو کار میکنم وچند وقتی هست یکسری درگیری ذهنی دارم سر نتایج با خودم
ولی این فایلو که امشب گوش کردم انگار خود خدا باهام صحبت کرد به طرز عجیبی دلم گرم شد اصلا ی حس و حال خاصی که تا حالا تجربه نکردم
استاد شما توی دوره عشق و مودت گفتید هیچ چیز اتفاقی نیست حتی وقتی توی اتوبوس کنار یکی میشینید پس اصلا ذهنم نرفت سمت این موضوع که اتفاقی این فایلو گوش کردم نه این فایل اتفاق نبود این صحبتها این هدایت ربم بود این خود خود خدا بود قشنگ آیه های قرآن برای من بود
وقتی همون چند دقیقه اول فایلو شنیدم تمام آرزوهام تمام تمام خواسته هام برای ذهنم منطقی شد نمیدونم چ جوری باید این حسو این منطقی شدن خواسته هامو بگم
خدایا دیروز ازت خواستم کاری کن که برگردم به روزهایی که میگفتم خودت بگو چه جوری شکرت کنم
الان همون حالو دارم رب من تنها پروردگارم تنها فرمانروای جهان هستی تو بگو چه جوری شکرت کنم ؟ چه جوری شکرت کنم که لایقت باشه؟
استاد امشب واقعا بهتون غبطه خوردم به این حد اگاهی و هدایت و الهام ….
فوق العاده بود استاد این فایل بی نظیر بود سپاس بی نهایت
سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًی فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (38)
استاد در دوره 12 قدم در مورد این ایه صحبت میکنه
که هدایتی ا جانب خدا میاد هرکسی تبعیت کنه یعنی بهش توجه کنه ی جورایی خدا جوری براش دست میکنه ک نه نسبت به اتفاقات و اشتباهات گذشته دچار غم بشه و نه از آینده ترسی داشته باشه
شاد شاد باشه با رضایت کامل جوری خداروشکر کنه ک بابت تمام اتفاقات گذشته خوشحال باشه و خیر بدونه
شرطش باور کردن ی همچین آینده ای و باور وعده خدا و قدرت خدا
به محض باور همین جیزی در لحظه حال حالش عالی میشه و فارغ میشه از غم گذشته و ترس از آینده
غم از گذشته و ترس از آینده توهماتی هس از طرف ابلیس ک فقط کسانی دچارش میشن ک به حرف های ابلیس گوش بدن
باور ب این ک خداوند میتونه اتفاقاتی رو رقم بزنه ک به هیچ وجه ا گذشته و زمانی ک گذشت ناراحت نباشی و از آینده و ترس از اتفاقات در امان باشی
اره میتونه همچین اتفاقی بیفته
خداوند قادره ک تمام خطاهای گذشته رو ب حسنه تبدیل کنه
تنها کسی ک میتونه ن تنها پاک کنه بلکه تبدیل ب حسنه کنه
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِکُم ۖ مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ (214)
طبق این ایه همه انسان ها دچار آزمایش میشن تا مشخص بشه چ گسی لایق بهشته
کسی الکی ب بهشت نمیره
این سنت خداست ک همه با سختی ها و تنگی ها و زیر و رو شدن همه جیز امتحان میشن
این دنیا آزمایشی هس برای جایگاه اون دنیا
اگر بتونم از این دیدگاه نگاه کنم اصن این دنیا و اتفاقات توهمه و نه وقتی جیزی از دست بدم و نه وقتی جیزی ب دست بیارم تغییری در حالتم رخ نمیده و همیشه مثل استاد شکرگزاری میکنم
وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ (155)
استاد این ایه رو هم در 12 قدم توضیح میدن ک وقتی مورد آزمایش قرار گرفته شدیم باید صبر کنیم و اینجا عیار هر فرد مشخص میشه
و خدا میگه مژده بده ب صابرین
اونایی ک حالشون خوبه و ناشکری نمی کنن در سختی ها
برای بدست آوردن بهشت باید آدم بهاش رو بده با ترس و از دست دادن اموال
خوش ب خال اون کسانی ک در زمانی ک سختی میکشن باز هم گله و شکایت نمی کنن و شکر میکنن ک البته اون شکر هم لطف خداست
در واقع همه چیز دست خداست هر کسی اجازه شکر نداره
خدایا شکرت ک هر لحظه بیشتر و بیشتر دارم میفهمم هیچ کاره بودنم و بلد نبودنم و نا توان بودنم و هیچ بودنم رو
حالا چرا شکر؟چون باعث میشه بفهمم ک اعتبار تمام موفقیت ها ب خدا میرسه و اونه ک همه کاره هس و من صفرم و الکی مغرور نشم و ب خودم ستم نکنم ک خداوند ستمکاران رو هدایت نمی کنه و از نعمت ها خبری نیس و گاری زهوار در رفته رو باید بکشی
اما اگر بندگی کنم و همیشه یادم باشه ک هیچ کارم اون برام خدایی میکنه و همه کارهارو انجام میده بدون غمی از گذشته و ترسی از آینده
خدا هم از ما فقط بندگی خواسته این ک فک نکنم اگر موفقیتی ب دست میاد من خاصم و یا استعداد خاصی دارم اینو بدونم ک واقعا من هیچی نیستم
و این ک ب این باور داشته باشم ب نفع خودمه ک دجار کبر نمیشم
این ها بندگان خاص هستن و ابلیس ناتوان از انحرافشون
این بندگی خاص و در امان موندن از شیطان میتونه خیلی آسان باشه
وقتی موفقیت ها شروع شد باید بدونم ک همش خداست و داره بهم لطف میکنه و من هیچ فرقی با بقیه ندارم و با این موفقیت ها از کسی بالاتر نمیرم
باید جنبهدداشته باشم و اینو بدونم ک من خیلی با ارزشم و باید از همه جیز بهترین هارو داشته باشم و با غرور فریب ابلیس رو نخورم و ب خودم ظلم نکنم مثل گذشته
خداوند همواره برای من ثابت کردا ک برام بهترین ها و زیباترین هارو میخواسته و میخاد
باید بندگی کنم تا از ریل خارج نشم
فقط باید بندگی کنم تا لحظه آخر بتونم رشد کنم و نعمت هام هر روز بیشتر و بیشتر بشه و یادم باشه جای غرور وجود نداره چون همش فقط لطف خداست
سَمی به نام (چگونگی؟)
به نام خدایی که اجابت کننده ،درخواست هاست.
سلام به استاد عباسمنش و همه عزیزان.
چقدر این فایل بی نظیر بود چقدر قشنگ منطقی کردن خواسته ها رو از زبان قرآن توضیح دادید.
دقیقا کلید،یا بهتره بگم شاه کلید خلق خواسته ها همینه که باور کنیم می شود،میتواند اتفاق بیفتد.
همش همینه ،حالا از کجا بفهمیم یه موضوعی رو باور کردیم؟ از عملکردمون.
من چون خودم خیلی تو دام توهم زدن افتاده بودم دوست دارم با خودم تکرار کنم که بازهم در نهایت عملکردمون عوض میشه.
اگه حضرت ذکریا براش منطقی شد که خدا میتونه خواستش رو اجابت کنه فوری دست به کار شد واینستاد تا لک لکا یک یحیی براش بیارن.
باید در راستای اون الهامات دست به عمل بزنیم.
چقدر این مثال قدیمی گنج و باور به اینکه گنج وجود داره قشنگه :همیشه به این فکر کنید اگه خدا بیاد بهتون بگه سر فلان خیابون، یک متر زیر زمین یک صندوقچه الماس وجود داره واکنشتون چطوریه؟اگه باور کنید که خدا همچین حرفی زده غیر از اینه که بدون معطلی بیل و کلنگ رو بر میدارید و میرین اونجا میکنین.
داستان باور ها هم همینه اگه واقعا ما باور کنیم به فروانی ،اگر باور کنیم باران نعمت خداوند همیشه میبارد ،فرصت ها همیشه هست،نعمت ها بیش از نیازمون هست غیر ازینه که میریم تو اون کاری که علاقشو داریم دست به عمل میزنیم.یا میریم جایی که دوست داریم رو تجربه میکنیم.
موفقیت هیچ فرمولی نداره،جز اینکه باور کنیم
کسی که باور داره عجله نمیکنه،مقایسه نمیکنه،هر روز لذت میبره.
نباید ذهنیتم بره طرف چگونگی برطرف کردن خواسته هام.تو این دنیای به این بزرگی هرکسی یه جور زندگی رو پسندیده منم باید سبک زندگی خودمو داشته باشم.
همونطور که توی قرآن داستان هیچ دو تا پیامبری شبیه هم نیست ،هر کس به یک نحوی با مسائل و تضادها برخورده و هرکس یه جور حلش کرده.تا حالا فکر کردی چرا خدا به نوح گفت کشتی بساز ولی به موسی نگفت کشتی بساز؟واقعا چرا؟به خاطر اینه که اراده خدا بر اینه که متفاوت باشن.
توی این روزها که حتی لباس پوشیدن ها هم، همه شبیه هم شدن ،چهره ها همه شبیه هم شدن،چرا باید از بقیه الگو بگیرم به قول استاد یک الگو فرضی بزاریم و هر روز خودمون رو به اون نزدیک کنیم هر روز سبک زندگیمون رو شبیه قرآن کنیم هر روز سعی کنیم یه ذره بیشتر اون خدا رو بشناسیم.
مثلا وقتی من بدونم یک شخصی زود ناراحت میشه ،یا یک وسیله ای رو اگه 2 ساعت بزنم برق داغ میکنه این کار رو نمیکنم،خیلی از جا ها بر اساس ویژگی های اون شخص یا اون شئ رفتار میکنیم.ولی چرا تو این دنیا براساس ویژگی های خالقش رفتار نمیکنیم،چرا طبق دستور زندگی که برای ما فرستاده رفتار نمیکنیم؟
خالقی که اول نیومده بگه من مهربانم و من رحیمم گفته من نزدیکم ،من اجابت میکنم برای بندگانم برای کسی که از من بخواد.
واقعا دقت کردم وقتی به مهاجرت فکر میکنم بدون معطلی نجواها میاد که تو که زبان بلد نیستی،تو که تحصیلات دانشگاهی نداری،تو که پولشو نداری چطوری میخوای بری.
به قول استاد تو نطفه خفش میکنم اصلا نمیزاریم حتی رویاشو ببینیم.
به هر چیزی که فکر میکنیم هزار تا دلیل مثلا منطقی براش میاریم که نمیشه.
ولی میدونی چیه توی بعضی خواسته ها یه جورایی فهمیدم خدا بزرگه و در خواست های بزرگی ازش داشتم این خیلی خوبه، ولی اصلا نخواستم با قدم های کوچیک شروع کنم اصلا نخواستم قانون تکامل رو درک کنم .خواستم خدا قانوشو تغیییر بده ویهویی بهتریم خونه رو بگیرم.
جواب نداده ،و فکر کردم خدا دیگه جواب نمیده.
یا اینقدر بزرگ تر از ظرف وجودمونو خواستیم فقط به خاطر اینکه از بقیه جلو بزنیم انگار اومدیم تو این دنیا مسابقه بدیم اونجاهایم جواب نمیده.
بعضی وقتا هم چیز هایی رو خواستیم که هم اندازه ظرفمون بوده ،تکاملشم طی کرده بودیم و خیلی راحت وارد زندگیمون شده ، تو این موارد فکر کردیم خودمون اینکاره بودیم ،به خودمون مغرور میشیم ،دریغ از اینکه(وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ)
باعثش اون بوده،همه کاره اون بوده ،ما توهم زدیم که به دست ما انجام شده.
اصلا این جمله غلطه که از من حرکت از خدا برکت ،خدایا اگه حرکتی از طرف من باشه هم باعثش تویی ،نیرویی که همه چیز رو به حرکت در میاری.
واقعا اگه انسان ها بخوان برای یک دقیقه زمین رو به حرکت دربیارن که دور خودش بچرخه ،چقدر انرژی لازمه؟حالا این انرژی و نیرو از کجا تامین میشه که این همه سال ،زمین که هیچ،کل کهکشان رو به حرکت در آورده؟
خدایی که اینقدر قدرت و عظمت داره گفته به شما نزدیکم و اجابت میکنم.
خدایا شکرت بابت این فایل زیبا.
چگونگی، در کار نیست به شرطی که تو بخوای،همیشه میگفتیم اگه خدا بخواد میشه ولی میخوام بگم اون همیشه میخواد به شرطی که تو بخوای.
به شرطی که تو ظرفتو برداری بری زیر بارون.اون اصلا آفریده که برای شما اجابت کند .
اگه همه چیز تاریکه به این معنا نیست که نور نیست به خاطره اینه که تو رفتی توی غار تاریکی ها.
قبل از اینکه تاریکی به شما فشار بیاره ،خودتون برید از نور استفاده کنید.
نگذارید درد و رنج مقدس بشه.
این جمله no pain no gain اصلا قرآنی نیست.
خداوند منزه است از رنج دادن.
وقتی بدونیم ما مهمانیم تو این دنیا و اومدیم با حل مسائل و با شناخت خدا لذت ببریم دیگه رنجی باقی نمیمونه.انا لله وانا الیه راجعون.
مثل پیامبرش میشیم که اگه جنگی رو پیروز شد هم خوشحال نشد اگه شکست خوردنم ناراحت نشد چون اون اصلا برای جنگ نیامده بود.
من که هنوز از ثروت پُر نشدم ولی فک میکنم استاد همچین حسی داره که اگه هزار تا صفرم بیاد تو حساب بانکیش خوشحال نمیشه اگه یه دونه صفر هم باشه ناراحت نمیشه چون اصلا هدف پول نیست خدایا همه ما رو از پول و ثروت پر کن .
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت.️
سلام دوست عزیزم محمود جان
واقعا سپاسگزارم از کامنت بی نظیر وبرداشت عالی تون.
تو این 8 صفحه ای که کامنت خوندم هیچ کدوم همچین برداشتی نبود و واقعا لذت بردم قانون ها و دلایل عالی رو به کار بردید که مطمئنم هر کسی تو مدارش باش درک میکنه.
با مثال های عالی
دارم تمام سعی ام رو میکنم که عجله نداشته باشم
از شروع روز لذت ببرم
شکر گزاری کنم
دنبال زیبایی باشم خودم با هیچ کسی جز قبل خودم مقایسه نکنم
قضاوت نکنم
واقعا سخته ولی میدونم میشه میدونم میتونم چون این مسیر خداست و من اون عطش و عشق رو تو قلبم حس کردم تو این مسیر دارم لذت میبرم بدون عجله کردن.
واقعا متشکرم از شما بهترین ها رو براتون از خداوند متعال خواستارم.
به نام خدای وهاب
خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر این فایل توحیدی
استاد جانم عاشقتم و سپاسگزارتم چقدرررررر قشنگه شنیدن حرفهای خداوند از زبان تو آخه ……..
چقدررر قلبم آروم گرفت چقدر آرامش گرفتم خداجونم شکرت
استاد جونم شکر وجودت ای قشنگترین دست خداوند بر روی زمین .اینقدر قلبم اکلیلی شده دوسدارم فقط گریه کنم . اشک شوق و آرامش
چقدر نیاز داشتم به این فایل و این صحبتهاتون استاد عزیزم. از اون حسی که بهتون گفت این فایل رو آماده کنید بی نهایت سپاسگزارم و عاشقشمممم عاشق خدای توام استاد جان .چون ما هر کدوممون خداوندی که به آن باور داریم رو داریم و من عاشق خدای توام مثل زلیخا که عاشق خدای یوسف شد
خدایا شکرت وای که من امروز توی دفتر شکرگزاریم نوشتم خدایا امروز خودت یه هدیه برام بفرست و همون لحظه هم بهم یادآوری کن که این هدیه از طرف خودته و یعنی چی به همین زودی؟؟؟؟؟؟
میدونم که شما باورتون میشه که یه دقیقه پیش بهم یادآوری کرد که این از طرف منه این فایل از طرف منه اعظم
وای خدای من مگه میشه دیونه نشد
نمیتونم حسی که الان دارم رو براتون بنویسم
قدرت و قوتی میخام برای شکرگزاری چون اصلا اون قدرت رو ندارم الان و انگار که شکرگزاری من یه نفره و هدیه خدا یه لشکره که تهش مشخص نیست و من مات و مبهوت موندم
البته که من فعلا نصف فایل رو گوش کردم و گفتم باید بنویسم نتونستم تا آخر فایل صبر کنم
خداجونم شکر وجودت .تو فوقالعادهای.تودر وهم نیایی .ادعونی اسجب لکم
ای کاش تنها بودم و ساعتها گریه میکردم از این سوپرایز قشنگی که برام فرستادی
خدا جونم من بازم آماده دریافت بهترینها از طرف توام
مگه از تو بهتری داریم که برم سراغش مگه کسی هست که اینقدر سریع. خاسته های منو اجابت کنه که برم سمتش؟نه به خودت قسم که ندارم .الهی و ربی من لی غیرک؟
به هر کسی و هر چیزی وابسته شدم دلبسته شدم بهم نشون دادی که فانیه که تموم میشه که جا میزنه نشون دادی که موندنی نیست پایدار نیست .تو بهم نشون دادی بارهاااا که فقط منم که باهات میمونم که هستم همه جا و همه جوره .حتی زمانی که آدم خودش هم خودشو نمیخاد تو میخایش آخ خدای من . تو خدای من همان خدای موسی خدای ابراهیم خدای سلیمانی تو همون خدای مریمی. و خدای من
پشتم بهت گرمه خدا .دیگه هر وقت کسی اذیتم میکنه ترکم میکنه تنهام میزاره میام سراغ خودت و به خودم میگم اعظم تو دیگه تنها نیستی ضعیف نیستی وابسته و آویزون نیستی چون تو دیگه خدا داری . استاد جانم من قبلاً نماز میخوندم ولی خدا نداشتمممممم
استاد جان من قبلا روزه میگرفتم ولی خدارو نداشتم
قبلا خیلیییی تلاش میکردم که مثلا با ایمان باشم ولی خدارو نداشتم.وقتی کسی ترکم میکرد اذیتم میکرد ترکم میکرد تنهااااااای تنها میشدم حس میکردم هییییچ کسی رو توی این دنیا ندارم وای که چه احساسات مخربی پیدا میکردم تا حدی میرفتم که دست به کارهای خطرناک بزنم و بزور خودمو کنترل میکردم تازه گاهی وقتها هم یه کارایی میکردم که بازم خدا سر میرسید و منو جمع میکرد
وای که استاد این فایلت چه کرد با ما .بماند به یادگار
چقدر منو عاشقتر کردی استاد عزیزم چقدر دلگرم تر شدم چقدر نیاز داشتم به این صحبتها.چقدر باعث شدید دست به قلم بشم و چقدرررر سپاسگزارتونم من
ای کاش این نوشتن و این کامنت هیچ وقت تموم نشه این احساسات هیچ وقت تموم نشن یادم نرن
چه روزی شد امروز برام
با تمام وجودم سپاسگزارتم استاد جانم
عاشقتونم دوستان الهی من
سلام عرض ادب به استاد عباس منش بی نظیر و گروه و تیم بی نظیرش (فرشته ها و دستان بی نظیر خداوند )
استاد چقدر ،چقدرررررراین فایل آگاهی دهنده و آموزنده بود .
چقدر تو این فایل دیدگاهم نسبت به خداوند شفاف شد .
چقدر با حاله که پروردگار به آنچه که به وجود آورده مسلط ،و چقدر منطقی هست این پروردگار بی نظیر مون .
دقیق ،درست ،بدون کوچک ترین اشتباه و خطایی کاملا منطقی و درست ،هیچ گونه اشتباه و خطایی نداره .
آخه مگه میشه شما اگر به خواهی به یک فرد در یک سازمان یا کشور که مقام بالایی باشه برسی بابا کلی کلیییییی مسیر داره برسی بهش حالا خوش بین باشی و باور های خوبی داشته باشه که اتفاق های خوب برای درخواست و کارت با اون فرد مقام بالا برات بیوفته تو بهترین حالتش .
استاد خداوندی که مالک و خالق به قول خودتون هرآنچه که می بینیم و هر آنچه که نمی بینیم اصلا توانایی و مقام و جایگاهش نسبت به من انسان چقدررررررررررررررفاصلست با این حال می گوید :من به شما نزدیکم آخه این ته تههههههههه انصاف ،تههههه مرام ،خشوع ،تهههههه احساس شخصیته که به من می ده ،تهههههه اینه که منو از خودش می دونه ،اخه چطوری باید چنین لطفی رو می شود با کلمات توضیح داد یه ذره به دنیایی که دورو اطرافمونه و اتفاقاتی هست از دو نوعش آدم درک می کنه و اشکاش جاری میشه از وجود این پروردگار که کوچک ترین نگاه بالا به پایین نداره .
کسی که تههههه مقام بالایی و تهههه قدرت و توانایی ،تههههههه ثروت ،چه میدونم بازم آدم گیر می کنه حداقل من گیر می کنم تهههههه همه چیز ،می گه من نزدیکم و من نزدیکم چیه می تونی سمتم بیایی و من نه اینکه ازت اسقبال می کنم برات ارزش قائلم ترو هدایت می کنم به هر آنچه که می خواهی برسی جوری که به رضایت برسی .
آخه خدایا مگه داریم آنقدر عدالت ،انقدر درستی ،انقدر درست بودن ،انقدر باحال بودن .
اصلا وقتی آدم به چنین درک و فهم از خدا همین که با اینکه او مالک و فرمانروای همه چیز است و کوچک ترین نگاه بالا به پایین نداره که هیچ نامحدود حمایت گر و هدایت کننده است البته در مسیرش که اونم به آدم میگه واقعا واقعا واقعا دلها با یاد او آرام می شود واقعا من که به قول استاد راضی میشم کاری به گذشته و آینده ندارم الان من راضی هستم در فرکانس خداوند هستم اینو می فهمم .
خدایا شکرت که قدر دان بودن و شکر گذار بودن رو از این سایت از این فرشتگان بی نظیرت که خانوم شایسته عزیز و فوق العاده و زیبا و خوش قلب و مهربون تو اون اتوبوس arvبی نظر که مادر عزیزش براش از ایران سبزی قرمه سبزی فرستاد آمریکا و با توضیحات خانوم شایسته عزیز من شکر گذاری و سپاس گذاری و قدر دانی که فوق العاده ترین فرکانسی است که تو کل زندگیم می تونم بگم تجربه کردم .
واقعا خدایا شکرت .
سپاس گذار استاد عزیزم که باعث شد دستی از طرف خدا باشه که منی که انقدر افکار بد نسبت به دولت و کشور (به خاطر ورودی های بد,غذا های ) داشتم با کنترل ورودی هام رفتم سربازی منی که چقدرررررررر اتفاقات بد برای اینکه سربازی نمی رفتم به خاطر افکار منی که قاچاق داشتم می رفتم ترکیه و کلی اتفاق بد برام افتاد خداوند منو حمایت کرد و من رو در مسیر لذت بخشش قرار داد به خودش قسم زندگی کردم از زمانی که در مسیرش دارم حرکت می کنم .
خوشبخت ترین سرباز به نظر در حال حاظر منم ،منی که هروز با کلی فرشته به خدا فرشته سرو کار دارم منی که هیچ مدرک مربی گری ندارم ،مدرک داوری ندارم ،شدم مسئول ،شدم داور ،شدم مربی ،از بچه زیر 7سال میاد پیشم با هم زندگی می کنیم تا زیر 20سال .یه زمین چمن مصنوعی تو یه شهرک نظامی که تمام انسان های با فرکانس خداوند از یکشنبه تا جمعه میان پیشم و بازی می کنیم که خودمم واقعا ورزش کردن و فوتبال رو واقعا خدا می دونه دوست دارم یعنی کل سربازیم شد این الان 14ماه خدمت هستم استاد از 100درصد به همون خدا 95درصد تا الان عشق کردم زندگی کردم باورتون نمیشه میام خونه دوست دارم برگردم درصورتی که قبلاً آنقدر افکارم نسبت به دولت و نظامی ها بد بود که حدو حساب نداشت استاد اموزشیم هم آنقدر زیبایی های سایت رو تحسین کردم تو دل جنگل تو شیرگاه بود خدایا چقدر تو بزرگی .
خلاصه خواستم استاد یکم از نتایج بگم که من از شما و این گروه فوق العاده به لطفا هدایت و حمایت الله به دست آوردم .
البته اینو بگم استاد واقعا قلبلا اینو میگم با صداقت کامل تا جایی که توان داشتم با عشق ورودی هام رو کنترل کردم و البته هر جا که کم کاری کردم اون 5درصدی که از دست دادم نتیجه آن بوده
منی که قبل از سربازی نمی دونستم باید چی کارکنم الان یه شغل برای خودم راه انداختم از آنچه که واقعا دوست دارم البته کارهایی بود که بیشتر از این کارم دوست داشتم ولی بین آنچه که دوست داشتم خب شرایط این کار برایم فراهم بود و البته واقعا این کارم با توجه به خواسته هایی که داشتم بسیار برای من قلبی ارشمنده
مهم تر از همه مسائلی مردم رو حل می کنم و بدون شک در آینده نچندان دور از آن ثروت می سازم
آرزوی قلبی من و خط قرمز من این بود که در مسیر درست باشم و از مسیر درست ثروت بسازم خدا می دونه که چنین هست
آزادی زمانی دارم
آزادی مکانی دارم
سرمایه اولیه خاصی نمی خواد و هزینه آنچنانی هزینه ای که باعث قرض یا وام یا چی می دونم از اینجور مسائل بشه نیست
البته آزادی مالی در آینده توکل بر خودش
البته به دلایل گذشته اصلا نمی خوام تو فرکانسش برم به یکی از عزیزانم بدهی دارم و از خدا قول گرفتم که به من کمک کنه تا این بدهی رو پرداخت کنم در اولین فرصت مثل آقا رضای عزیز .البته اون عزیزم به من بخشیده هر چه قدر که از من می خواد و البته در حال حاضر هم مقدار آن کم شده ولی باز هم هست ولی ایمان دارم تمام بدهی هام رو با عشق و از مسیر درست و از مسیر لذت همشو پرداخت می کنم (امید دارم حرف ها همیشه باعث عمل کردن من بشن نه فقط حرف امید دارم بی نهایت خداوند من رو حمایت و هدایت و مسیر های قشنگشو بهم بگه خیلییییی نزدیکم )
و افراد بدی که بدون ناراحتی تعدادشان بسیارکم شدن و تعداد افراد با کیفیت در مقایسه با گذشته خودم بسیار زیاد شدن چقدر لذت بخشه زمانی که راجب نتیجه ها استاد دارم حرف می زنم .
ناراحتی ها ،دعوا ها ،بد اخلاقی ها ،غم ،قصه،استرس ،اظطراب ،تردید،سردرد ،احساس بد ،خشم ،گینه ،حس انتقام ،خدای من چقدر من پیشرفت کردم نامحدود نسبت به گذشته کم شده نامحدود نسبت به گذشته کم شده اینو مادرم شاهد حال خاطرم هست .
دروغ گفتن برای اینکه خودم را می خواستم فدای عزیزانم کنم و در کار خدا دخالت کنم چقدر چقدر کم شده و می تونم بگه رخت بسته و رفته و میره تا ابد فرکانسی بود که هیچ وقت ازش لذت نبردم الحمدالله که خدا چقدر زندگیم رو شیرین کرده
تمرکز بر زیبایی ها چقدر در من رشد کرد و این سرمایه چقدر زندگی منو شیرین کرده استاد عشقی ،چقدر شما دستی بی نظیر هستید استاد جان .
چقدر باور اینکه دیگران باعث خوشبخت و بد بخت کردن من هستن در من ضعیف شده و چقدر پیشرفت کردم که هیچ کسی را مقصر نمی دونم برای تمام اعمال و چقدر استاد قشنگه و خداوند هدایت کرد آیه ای خداوند می گوید:اگر بدی کنی به خود کردی ،و اگر خوبی کنی به خود کردی و من به هیچ کس ظلم نمی کنم یا به قولی هیچ وقت ترو خشک رو با هم قاطی نمی کنم و قانون کبوتر با کبوتر،باز با باز رو همیشه رعایت می کنم و چقدر آدم اطمینان پیدا می کنه که خالق خودم هستم و اگر سختی و یا مشکلی بوده خودم کردم و مقصر کسی نبوده و خداوند اجازه داده که خودم هم درستش کنم و صد البته که درست شد دیگه الان کسی نمی تونه چوب رو به جای طلا به من بفروشه ،یا روز رو به من بگه شبه ،من نتیجه گرفتم هر چند کوچیک و بزرگ من نتیجه گرفتم این تهههههه اعتمادی که در من به وجود آورد همین سربازی چقدر من به الهامات خداوند گوش کردم و نتیجه گرفتم من 20روزبعد از آموزشی جای بسیار بدی هدایت شدم اونم به خاطر خودم و صد درصد شرک های خودم بود بعد به من گفت این جا جای تو نیست باید بری لب مرز خدمت کنی لبه مرزی که کلی افکار و غذاهای بد راجبش بود و من اطاعت کردم و همه میگفتن دیونه شدی نامه دادم به سردار که من می خوام برم لب مرز بعد این در که بیا برو زمین چمن و با اون همه بچه که فرکانس و غذایی که بهت می دن عشقه نامحدود حالت باهاشون خوب میشه نامه سردار هم روزی شد که روز افتتاحیه زمین چمن بود و باز بهم گفت تو از امتحان بیرون اومدی حالا برو در خواست بده برای زمین چمن همون چیزی که لایقشی اونم یکی از سرباز ها دیگه قرار بود بره و اونم گریه کرده بود تو دفتر که من بچه شهرستانم فکر کرده بود می خوان ازش کار زیاد بکشن که اومد گفت هم چنین اتفاقی برام افتاده بعد خدا به من گفت برو داوطلبانه برو زمین و مرز رو ولش کن تو جایگاهت اینه که بری زمین و رفت انقد اتفاق های خوب افتاد و دیگه بعد از یک مدت دیگه اصلا سرباز هارو دیگه ندیدم دیگه اجازه دادن هرشب برم خونه و کلیییییی معجزه که خیلی طولانی شد نمی خوام ادمه بدم افتاد که بهم ثابت شدخداوند هدایت می کنه،من خالق زندگی خودم هستم و این اتفاقات بدون پارتی اتفاق افتاد من دادشم به خاطر مادرم جلوی در خونمون خدمت کرد منم مادرم گفت بیا اینجا کارت رو درست کنم اونجا و اون شب هم الهام شد گفت نه و به مادرم گفتم من به الله توکل می کنم من را حمایت میکنه و حمایت کرد من دیدم کارم ،سربازیم ،ادم های دور اطرافم ،شک و تردید ها همش رفت و داره کم رنگ و کم رنگ تر میشه خدایا شکرت .خدایا شکرت
استاد عاشقتم ،عاشقتمممممممممممممممم
گروه و تیم استاد عباس منشیییییییی عاشقتونم و استاد برات خیلی ارزش و احترام قائلم دوست دارم مرد .
در پناه خدا شاد باشید و سلامت و ثروت مند .
بخشی از نکات اساسی فایل:
برای دریافت نعمت های خداوند و اجابت خواسته ها:
1- بپذیریم که شرایط فعلی که الان داخلش قرار داریم، هیچ ربطی به اجابت شدن خواسته هایمان ندارد. شرایط فعلی حاصل افکار و باور های گذشته ما است. شرایط آینده و به عبارتی اجابت خواسته هایمان به افکار و باور های الان ما مرتبط است. برای باور پذیری و منطقی شدن اجابت خواسته هایمان، باید اولاً به دنبال الگوهایی بگردیم که اجابت شدن خواسته هایمان را تایید کنند. (الگوها منظور الگو از گذشته خودمان یا الگو از اطرافیان و دیگران) دوماً با سپاس گزاری کردن برای نعمت های الانمان، امکان پذیر بودن اجابت خواسته هایمان را به خودمان یادآوری کنیم. سپاس گزاری به ما کمک می کند تمرکزمان روی نعمت هایمان باشد. و به این نتیجه میرسیم که نعمت های دیگر هم به ما داده می شود.
بنابراین برای باورپذیری و منطقی شدن اجابت درخواست ها، 1) از الگوها استفاده کنیم 2) سپاس گزاری کنیم
2- قدرت و جایگاه خداوند را درک کنیم. به چه صورت و روشی؟ با دیدن نشانه های خداوند، با به یادآوردن اینکه خداوند قدرت مطلق است. کل جهان را خلق کرده و اداره می کند. و می تواند خواسته من که لایق هستم را اجابت کند.
تمام کیهان گوش به فرمان خداوند است. خداوند تمامی جهان را خلق کرده و اداره می کند. خداوند همه چیز برایش آسان است. قادر مطلق است. (خدایا شکرت)
بنابراین، ما باید فرکانس خودمان را روی فرکانس دریافت نعمت ها تنظیم کنیم. با سپاسگزاری، دیدن الگو ها، با دادن ورودی مناسب به ذهن، با افکار مناسب، و در نهایت ایجاد باور های قدرتمند کننده.
در حال حال حاضر یک موضوع در زندگی خودم است که میخواهم به عنوان مثال بیان کنم.
1) شغل فعلی ام: مایل هستم که کسب و کار خودم را راه اندازی کنم، اما در حال حاضر در یک شغل کارمندی هستم که به اندازه کسب و کاری که می خواهم راه اندازی کنم به آن علاقه ندارم. از خداوند درخواست دارم که چند ماه آخر سال را برای من به بهترین نحو ممکن و ساده ترین شکل و روان ترین حالتی که می شود گذراند بگذراند.
پاسخی که به قلب من الهام شده: همان طور که 11 ماه گذشته را در این شغل پر از چالش (کار حسابداری پر از چالش و حجم کار بالا و ساعات کاری طولانی) خداوند کمکت کرد تا ساده و روان بگذرانی، چند ماه آخر سال هم به سادگی تمام می گذرد. و خداوند در هر لحظه برای حل مسائل مختلف با توست.
همانطور که چیز هایی که دوست داشتم داشته باشم را خداوند به من عطا کرد (مثل خرید تبلت حرفه ای)، می تواند خواسته الان من هم که راه اندازی کسب و کار شخصی است اجابت کند.
در واقع الگو های گذشته را خداوند به ذهن من یادآوری کرد که نگران نباشم. امکان پذیر است که کسبوکار خودم را راه اندازی کنم. همانطور که جف بزوز توانست، همانطور که استیوجابز توانست.
فقط کافیه که من هم خداوند را اجابت کنم. و باورش کنم. او همیشه وعده فزونی می دهد. او کسی است که می تواند من را راضی کند. او کسی است که فرمانش در تمامی کهکشان نافذ است. یعنی همه کیهان در حال اجرای فرمان خداوند هستند. و خداوند فرمان اجابت خواسته من را بدهد، اجرا می شود. فقط کافیه که من هم او را اجابت کنم. با باور های صحیح. با سپاس گزاری. با تجسم خواسته هایم. با ایمان داشتن به قدرت مطلق جهان. با لایق دونستن خودم. با به یادآوردن الگو های مناسب.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
خدایا من را به راه راست هدایت کن
خدایا ایمان من را قوی کن
خدایا کمکم کن قدم هایم را استوار و ثابت بردارم
خدایا تو پاکی، بزرگی، هدایتگر من هستی
خدایا از تو برای تمامی نعمت های زندگی ام سپاس گزارم
خانه و خانواده، دوستان، تجهیزات، پول، مهارت هایم، ویژگی های مثبتم و همه نعمت هایی که تا به امروز به من عطا کردی
خدایا به من توانایی سپاسگزاری بیشتر بده
کمکم کن ذهنم را بیشتر کنترل کنم
کمکم کن زندگی ام را آنطور که دوست دارم خلق کنم
کمکم کن به مسیر درست هدایت شوم
خدایا شکرت