کلید اجابت دعاها - صفحه 38

844 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسیم دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 930 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم مریم نازنین .

    خداوند رو هزاران بار شکر میکنم از سال 1398با شما از طریق خواهرم آشنا شدم . انقدر غرق صحبت های شما و اموزشهای شما شدم که همه ی فایل های رایگان رو دانلود کردم و همه رو چندین دفتر مینوشتم و عاشق این بودم تنها بشم خلوتی پیدا بکنم و بشینم گوش کنم و بنویسم و از همش میگفتم انقدر وقت به من بده هم کارم برسم هم فایل ها رو گوش بدم یکسال گذشت و به طور ناگهانی یک نفر پیام داد تو تلگرام تمام فایل های شما رو به قیمت یک میلیون میفروشن من گفتم استاد گفتن من راضی نیستم کسی فایل های منو غیر سایت خودم به فروش بروسنه اما اون گفت تخفیف گذاشتن خود استاد منم با خواهر و برادرم خریدم به خدا تا اون موقع من هم وقت میکردم فایل هارو گوش بکنم هم بنویسم اما بعد از گرفتن فایل های کامل روزگار کاری کرد لب تاپ ام یک دفعه خاموش شد و کلا سوخت وباز به فایل های رایگان رو اوردم عضو سایت شدم تمام فایل ها رو گوش کردم و باز نوشتم هنوز هنوز لب تاپ من درست نشده اگه بشه مطمن هستم همه رو پاک میکنم و از راه صحیح محصولات رو میخرم و استفاده میکنم مطمن هستم این یک نشانه بود که در صراط مستقیم هستم .

    من الان که 1403 هست با گوش کردن فایل های شما زندگیم از این رو به اون رو شد من همیشه صحبت های شمارو تو خونه برای خانواد مثال میزنم و همه تعجب میکنن این طور قوانین زندگی به راحتی مارو خوشبخت بکنه یک نمونه ی کوچیک شما گفتین بنویسید هر خواسته ی دارید و به دیوار بزنید تک تک اون ها رو خریداری کردم و همه تعجب میکردن و البته این کوچیکترین خوشبختی بود که من رسیدم .

    حالا بعد چند سال من به چه جایگاه های رسیدم .

    اول همسرم اعتیاد شدید داشت به سادگی اعتیادش رو کنار گذاشت بدون اینکه من اصلا اذیتی بشم

    دوم مستاجر بودم با قیمت خیلی کم از اون مبلغ تعیین شده خونه ی خریدیم در بهترین جایی شهر

    سوم کاری که عاشقش بودم هدایت شدم به کسانی که راه رو به من نشون دادن به قول استاد به کاری که علاقه داشته باشید پول خودش میاد من چندین سال رو فقط داشتم میدویدم دنبال پول و توکار قدیمی خودم فقط زجر میکشیدم چون اصلا علاقه ی نداشتم هیچ پیشرفتی هم نمیکردم اما با هدایت پرودگار رسیدم به نقطه ی که باید باشم و شدم بهترین خودم هروز دارم پیشرفت میکنم کم کم هست اما عشق میکنم با کارم .

    سوم انقدر اگاهی هام بالا رفته شدم استاد و تونستم سخنرانی بکنم و هزاران نفر که غرق نادانی و ناآگاهی بودن رو ذهنشون رو بازتر بکنم که این مسئله باعث شد چقدر معجزه های دیگری تو زندگیم بیاد چون خداوند میگن ببخشید از مال و جانتان تا به شما افزون کنم استاد وقتی دلی رو شاد میکنی به خداوند نزدیکتر میشی و عشق بین بنده و خالق رو کسب میکنی چرا که خداوند گفته میخواهی عاشق تو شوم باید عشق خلق رو بدست بیاوری .

    روز به روز خوشحالتر و شاداب تر و جوانتر میشم و هزاران بار شکر میکنم خداوند منو هدایت کرد به سمت شما تا بهترین خودم رو پیدا بکنم و بشم بنده ی خوبش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    کلید اجابت دعاها

    بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربان و هدایتگرم

    درود به همه ی عزیزان ساکن در این بهشت الهی

    درود و وقت بخیر خدمت خانم شایسته ی عزیزم که قرآن را برای استاد عزیزم بردیید تا چنین فایلی خلق بشه ممنون و سپاسگزارم

    و درود و وقت بخیر خدمت استاد بزرگوار عزیز و نازنینم که چنین باورهای بینظیری را از قرآن برامون رمز گشایی می‌کنه تا باورهام قوی تر بشه . تا باورهای توحیدی ام عمیق تر بشه تا ایمان و اعتماد مون به آن قدرتی که این جهان را مدیریت می‌کنه بیشتر و بیشتر بشه

    إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ

    آری هدایت به عهده ما است

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ ﴿١٢﴾

    بی تردید هدایت کردن بر عهده ماست.

    خدایا چقدر مقاومت داشتم برای نوشتن این کامنت . چند روزه با خودم کلنجارم .. هر چند می‌دونم باید جرعه جرعه این فایل را ببینم و هضم کنم و بنویسم تا کاملا در ذهن و جسم و جانم ریشه کنه خدایااا کمکم کن تا بتونم غیر ممکن ها را ممکن سازم

    خدایااا کمکم کن ذهن مو کنترل کنم که این اصلی ترین کاری است که باید انجام دهم

    چند روز منزل خاله جانم میهمانی بودم اصلا نمی‌تونستم تمرکز کنم .. وقتی این فایل جدید بر روی سایت قرار گرفت چقدر خوشحال شدم چند بار گوش دادم ولی یک مکان خلوت نیاز داشتم که بتونم خلوت گزینی داشته باشم ولی انگار در زمان و مکان مناسبی نبودم .. برای هر قسمت از گفته های استاد هزاران حرف داشتم هزاران گفته ها داشتم دلم میخواست همان‌موقع می‌تونستم بنویسم ولی کنترل ذهن نداشتم .. و اینو خوب می‌دونم که این اصلی ترین کاری است که باید در تمام مراحل زندگیم داشته باشم ولی بخاطر چند تضادی که در اون چند روزهای پیش داشتم کلا کنترل ذهنم با من فاصله گرفته بود .. چون همه چی رو با منطق داشت توضیح میداد .. همش میگفت تو کجا و اون خواسته ی قشنگ رویایی آت کجا ؟؟ همش داشت مسخره ام میکرد .. ذهنم دست پیش گرفته بود و مدام بهم میگفت خواسته های تو دور از دسترسه .. تو آنقدر عقب افتادی که حتی لایق دریافت هدیه ی استاد عزیزت نیستی هدیه آیی که از طرف سایت و استاد عزیزت برات در نظر گرفته شده ولی تو کجا و خرید محصولات استاد کجا ?.. آنقدر بهم فشار آورد و آورد که انگار باور کردم.. آره من توی این دنیای به این بزرگی تک و تنها هستم . هیشکی رو ندارم . تنهای تنها هستم .. حالا هی بنویس من لایق بهترین هستم !! هی بنویس و هی بگو و هی سپاسگذار داشته هات باش .. هی خودتو گول بزن . هی بخودت روحیه بده و انگیزه بده و هی برای همه کف بزن و سوت بکش و تحسین کن و خوشحال بشو … پس کو ؟؟؟. کجاست !! چرا اینقدر مدارت پایینه ؟؟ چرا یک پله هم بالاتر نیومدی؟؟ چرا همه چی ایستا شده ؟؟ چرا حتی یک قدم هم به خواسته آت نزدیک هم نشدی ؟؟ چرا نوری نمی‌بینی ؟؟؟

    وقتی استاد راجب داستان زکریا گفت .. یهویی اشکم سرازیر شد .. یهویی بغضم ترکید .. گفتم من همان زن زکریا هستم که هیچ امیدی ندارم . من همون زکریایی هستم که گفت من ناتوانم و فرتوت هستم .. با اینکه خداوند بهش بشارت پسری بنام یحیی را داده بود ولی باز هم باورش نشد !!! و گفت نشانه ای به من نشان بده ..

    همش دنبال منطق ذهنم هستم .. حالا دیگه ذهنم آنقدر قُلدور شده که هی سند و مدرک های منطقی برام رو می‌کنه .. میگه آره این حرفا خیلی قشنگه. ولی نه برای تو ?!

    استاد عزیزم چقدر به این فایل نیاز داشتم .

    چقدر شما بموقع برامون فایل درست میکنید

    چقدر خوب شد شما کتاب قرآن را باز کردید و این پیام خداوند را برامون آوردید

    خدایاااا هزاران هزار بار شکرگذارم خدایااا شکرت

    با اینکه دارم تمرینات کتاب معجزه ی شکرگذاری راندا برن را هر روز بطور مداوم و رندم انجام میدم و صفحه ها می‌نویسم و سپاسگذاری میکنم و با همین سپاسگذاری ها ذهنمو کنترل میکنم ولی انگار هنوز نتونستم. آن احساس عمیق و با کیفیتمو عمیق تر کنم .. از صبح سپیده دم تا ساعتی بعد از طلوع خورشید مدام با خدای خودم صحبت میکنم و برای داشته هام سپاسگذاری میکنم و کامنت ها رو میخونم و فایل ها رو میبینم و همچنین خوش خبری های زیادی شنیدم و تمام این خوش خبری ها را بفال. نیک گرفتم و گفتم اینها حتما نشونه های خداوند هست اگه برای فلان دوستم شده برای منم می‌تونه بشه ..و کارهاش بسرعت درست شده و ویزای آمریکا ویرجینیا را گرفته و رفته و الان آنجاست پس برای منم میشه … ولی ذهن منطقی من فورا هزاران سند و مدرک منطقی برام جور می‌کنه و میگه آخه اون خواهرش آنجا زندگی می‌کنه و ساپورت مالیش کرده .. تمام هزینه های تمکین مالی و سفارت و پرواز و بلیط و غیره را براش جور کرده در صورتی که دوستم همیشه می‌گفت مگه همینجوری میشه بری آمریکا !!! کلی پول میخواد !!! کلی شرایط داره !! اونم توی این اوضاع و شرایط مملکت مگه میشه !! در صورتی که یهویی بهم زنگ زد برای خداحافظی و گفت کاراش ظرف یکماه درست شده و یک هفته پیشش هم پرواز داشته و رفته بود ارمنستان و ایروان.. و کلی با دختر و نوه اش آنجا بهشون خوش گذشته و ویزاشون هم همانجا بهشون دادن و کلی هم پول خرج کردن و تفریح کردن … حالا بیستم آذر ماه پرواز به دبی و از آنجا هم به ویرجینیا پرواز داشت .. یعنی کلی بخودم دیلی و منطق آوردم و گفتم خوب اون دوستم همه ی شرایط درست و مناسب رو داشته و از هر طرف براش راهها باز بوده و ساپورت مالی هم شده بایدم بتونه بره آمریکع ..!!! و هزاران دلیل دیگه .. که من هیچکدام از آن شرایط را ندارم اینکه فقط دلت میخواد و خواسته ای داشته باشی که دلیل نمیشه?!!

    خب روز گذشته هم باز از همین خبرها شنیدم خونه ی خاله ام بودم که خبر رسید دایی عزیزم که چندین و چند سال با کل فامیل قطع رابطه داشته دخترش چند ساله که رفته بود دبی و بعدش بهمراه همسرش رفتند کانادا و کارهای پدر و مادرش رو درست کرده و آنها هم چندین بار رفتند کانادا و برگشتند و اصلا هم وضعشون خوب نبود .. ولی الان هم یک ارث خیلی بزرگی به خانم دایی ام رسیده که دارند خانه ی آنچنانی و ماشین آنچنانی میخرند و دارند کاراشون ردیف میکنند که عید برن شمال تفریح و بعدش هم میرن کانادا .. البته خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم و گفتم اگه برای آنها شده پس برای منم میشه …. ولی بازم ذهن منطقی من آمد و کلی سند و مدرک های منطقی گذاشت جلوی صورتم ..

    خدایااا شکرت که باید همه چیز را با قوانین جهان هستی تطبیق بدهم

    بقول استاد عزیزم ما باید خودمون را با قوانین خداوند هماهنگ کنیم

    من چطوری میتونم خودمو با قوانین خداوند هماهنگ کنم؟؟

    به قول حضرت حافظ عزیز:

    میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

    تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز

    خدایااا کمکم کن که به دنبال منطق ذهنم نباشم

    خدایاااا خودت من را هدایتی کن به سمت تسلیم بودن در برابر خودت

    ای جهان هستی از تو سپاسگذارم که انسداد های درونی من را که باعث محدودیت من شده بود و وزنه های سنگین و موانع من برای پرواز و صعودم شده بودند را بدون هیچ اشتباه و خطایی بر من نمایان و آشکار و شناسایی کنی تا با نتایجم اوج بگیرم و رشد کنم و به بلند آوازگی بدرخشم..!!!

    خدای قدرتمندم مرا آنی و کمتر از آنی به خودم وامگذار

    خدای قدرتمند من ، من در برابر علم و آگاهی تو هیچم ،همه چیز رو به خودت میسپارم ،آسانم کن برای آسانی ها .

    سوره ی مریم

    إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿3﴾

    آنگاه که [زکریا] پروردگارش را آهسته ندا کرد (3)

     قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿4﴾

    گفت پروردگارا من استخوانم سست گردیده و [موى] سرم از پیرى سپید گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو ناامید نبوده‏ ام (4)

     وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا ﴿5﴾

    و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشینى] به من ببخش (5)

     یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿6﴾

    که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسندیده گردان (6)

     یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا ﴿7﴾

    اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مى‏ دهیم که قبلا همنامى براى او قرار نداده‏ ایم (7)

     قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿8﴾

    گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنکه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شده‏ ام (8)

     قَالَ کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿9﴾

    [فرشته] گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که این [کار] بر من آسان است و تو را در حالى که چیزى نبودى قبلا آفریده‏ ام(9)

    خدایاااا کمکم کن که بقیه ی این فایل را نکته برداری کنم و هر نکته را برام رمز گشایی کن تا بتوانم باورها مو قدرتمندتر کنم و ایمانم بیشتر بشه خدایا دستمو توی دستان قدرتمند و توانگر الهی خودت محکم گره بزن

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سمیه چنکشی گفته:
    مدت عضویت: 1323 روز

    سلام وصد سلام خدمت استاد عزیز

    حدود یک ماهی میشد که در حال دریافت الهاماتی از سمت خدا بودم در خواب ودر بیداری که خبر از اجابت دعاهایم میداد ایه هایی در خواب بهم الهام میشد وانقدر در ذهنم‌تکرتر میشد از خواب بیدار میشدم ودنبال قلمی برای نوشتن تایادم نرود وصبح معنی ان را در گوگل سرچ کنم

    سورهی ضحی اسماء خداوند المجیب خواب هایی در مورد امامان که آنها هم خبر از اجابت میدادن

    ومن منتظر که چرا بااین همه وعده پس چرا نمی بینم من خواستم را گرفتم پس چرا به چشم نمی بینم

    بااین همه شکر گذاری و تسلیم خدابودن پس کو ! کجاست!

    تاز این وسط به یک تضاد مالی هم خوردم که باورمنمیشد

    من اجابت شدم پس کو

    از خداوند هدایت خواستم قران روباز کردم وایه از قران امد که شما هم دور اول فایل اشاره کردید که زکریا از خداوند درخواست کردو خداوند هم بشارت فرزند به اودادو زکریا گفت که چطور باینکه من پیرم وزنم نازاست این می تواند اتفاق بیوفتد و..

    این ایه مهر تاییدی شد برایم که اجابت شدم

    ولی حالم بد بود در ظاهر چیزی نمیدیدم وهمش به خودم میگفتم پی کی پس چیشد

    ای خدای من استاد گوشی رو برداشتم ووارد سایت شدم کلید استجابت دعا

    خیلی خوشحال از اینکه جوابم رو ایجا خداوند برایم فرستاد گوشکردم تا سه روز اول دستو پاشکسته گوشدادم چون بچه هاشلوغ میکردن ونمی گذاشتن که کامل تمرکزی گوش کنم خلاصه پنج شنبه شب شروع به گوش کردن کردم ولی این بار در اتاق رو قفل کردم که بدون مزاحمت گوش کنم

    استاد چقدر عالی بود چقدر به موقع

    درسته ایمانم کم بود نعمت های خداوند برایم عادی شده بود تمر کزم رو از داشته ها برداشته بودم ونتظر اتفاق جدید که اون رو شکر کنم

    چکردید استاد چه کردید با روح وجان وقلبم

    بیاد اوردم روزهایی رو که خداوند برایم آبرو شد

    بیاد آوردم روزهایی رو که به بندهاش رو اوردم و رونده شدم خداوند چطور دستمو گرفت چطور در هارو باز کرد چطور دستانش رو برام فرستاد تا کمکم کنن

    وهزاران اتفاق که برایم افتاد وخداوند بود که کمکم کرد و هدایتم کرد وتنهام نگذاشت طبق ایه های سوره ضحی که لحظه ای مارا به حال خودمون رها نمیکنه استاد یه احساس امید احساس رهای احساس سبکی در وجودم پدیارشده بود بامادر وبرادرم برای خرید رفتم بیرون استاد قدم برمیداشتم ولی انگار روی زمین نبودم اگار داشتم پرواز میکردم یه حس رهای یه حس اید وارامش در وجودم شکل گرفته بود وهنوز هم هست

    این چند روز که این فایل و گذاشتید و من روز یکی دوبار گوش میکنم یاد میارم نعمت هایی که خداوند بهم داده وسپاسگذارشم واشک تو چشمهایم جمع می شود که چطور فراموش کردم

    واتفاق هایی داره توزندگیم میافته که ایمانم هرچقدر زیاد بشه انهاهم بزرگ میشوند ونعمت وثروت از در و دیوار وارد زندگی ام میشوند به لطف خداوند

    تواین چندروز نزدیک 20صفحه از کامنت های دوستان رو خوندم با هرکدام چه اشکها که درچشمانم جمع نشد چه راهایی رو که یاد گرفتم وایمانی کی قویتر شد

    استاد ممنونم از شما واز دوستانی که کامنت گذاشتن واز تجربه هایشان نوشتن و باعث شدن که ایمانمان قویتر شود وبه این ذهن چموش بفهماند که ببین شده پس برای من هم می شود

    در پناه الله یکتا سالم سلامت وپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2051 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    من کجا باران کجا و راه بی پایان کجا

    آه این دل دل زدن تا منزل جانان کجا

    هر چه کویت دور تر دلتنگ تر مشتاق تر

    در طریق عشقبازان مشکل آسان کجا

    به نام نامی عشق

    به نام نامی آنکه هستی را هست کرد و از خاکی بی جان منظومه ها سرود

    به نام آن زیبایی که دُرهایی را به چشمان بنده اش بخشید تا در هنگامه های دلتنگی راز دلش را فاش کنند

    به نام آنی که انگشتان را برای نگارشی شگرف به حرکت در می آورند و سطوری را در عالم ماده می آفرینند که چشمان را نوازش می دهند و دلها را به جوشش در می آورند

    این چه نیرویی است که این چنین بنده اش را دیوانه خود می کند تا جز برای او ننویسد

    و کلمه به کلمه ، حرف به حرف از دنیای نادیده ی احساس روایت می کند.

    هنوز به خود فایل نرسیدم که این دومین بار است که درونم می گوید بنویس، همین جا بنویس و توجه ات را از ناخواسته بردار و دل به او بسپار

    وقتی که می خواهی جهان بیرون را درست کنی و تلاش می کنی تا چیزی را که دیگری درک نمی کند به او بفهمانی به وضوح احساس عجز را لمس می کنی و اگر لطف حق شامل تو شود؛ زود برمی گردی و می گویی الهی العفو

    آه که چه کار سختی داشتند انبیاء در هدایت مردم و چه رسالت ثقیلی را به شایستگی به دوش کشیدند.

    گویی که باید بنویسم از جهالت ها و نافهمی هایم، از اصرارم بر نادانی و سفاهتی که از گذشته به دوش می کشم

    اینکه سحر شدم با ماده و احساسات مادی و افکار ماده اندود

    اینکه یادم رفت، که بودم و کجا بودم

    و زمانی که چشم گشودم کسانی را در غالب پدر و مادر دیدم، خدا را ندیدم و آنها را دیدم و مادر شیره ای از جان خود به من نوشاند که مرا سحر می کرد با ماده، آرام آرام با ماده خو گرفتم و سحر بیشتر در رگ و پی و سلولم ریشه می دواند.

    گویی همه چیز منحصر به همین جهان مادی بود و آنکه ماده را و مرا و پدر و مادرم و پدران و مادرانشان را آفرید از یاد بردم

    هنوز هم تلاش می کنم تا او را به یاد بیاورم و در لحظاتم ببینم، در فاصله بین دو فکر او را دریابم

    اعتراف می کنم که هنوز در بند مفاهیم می مانم و فراتر نمی روم

    سلام بر موسی و هارون که در این مسیر چه ایمانی را به ظهور رساندند و چه معجزه ها کردند تا انسانها را از این سحر بیدار کنند.

    واقعا این ماده اندوده شدن چه کرد با این بشر و با بنده

    آنقدر از اصل و منبع غافل شدیم که فریاد های وجودش را نه می بینیم و نه می شنویم

    یار بی پرده از در و دیوار

    در تجلی است یا اولی الابصار

    هر چقدر که به قیل و قال این دنیا توجه می کنی و سعی می کنی چیز بیرونی را درست کنی بیشتر دور می شوی و از تعادل و صلح درونت فاصله می گیری، چون حق و حقیقت را فراموش کردی و به جای تغییر نگاه و نگرش به تغییر ماده و شرایط اهتمام می ورزی.

    حال که خالق روح خودش یعنی تمام وجودش را در اختیار ما گذاشت و قدرت استفاده از این قدرت را هم به ما داد و چه ناسپاس و غافلیم در استفاده از آن

    بارالها تو را می خوانم که شایسته ای و از تو هدایت می طلبم تا به سوی تو بشتابم، یا بهتر بگویم که به سویت بگریزم از این ماده زدگی

    چه زیبا می گویی در قرآنت فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرࣱ مُّبِینࣱ پس به سوى خدا بگریزید که من شما را بیم‌رسانى روشنگرم ذاریات50

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 900 روز

    به نام خدا

    امروز واقعا خوشحالم به خاطر مراجعه به این سایت و این اتفاقات جادویی که برام افتاده به خاطر حضور در این سایت بوده.

    شکر الله بابت دریافت پول صبح گاه.

    شکر الله امروز هزینه های دانشگاهم رو کامل صاف کردم و تونستم برگ ورود به جلسه رو بگیرم.

    امروز شکر الله تماس گرفتم برای استان مون برا نوبت دندان پزشکی – و همین امروز بهترین موقع نوبت گیرم اومد و کار دندونم هم به خوبی انجام شد – شکر الله بابت اینکه کارهام به راحتی انجام شدن!

    شکر خدا بابت کمکی که تونستم به ی فرد بکنم تا کارش عالی انجام بشه – این واقعا لطف خداوند بود که ی فرد برام قرار داد که بهش کمک کنم و احساس ارزشمندی بهم دست بده

    شکر خدایی که شکرگزاری را برام قرار داد تا بتوانم با استفاده ازش زندگی ام را با خیر برکت ادامه بدم.

    شکر الله بابت این کتاب بی نقصی که بهش دسترسی داریم که بتوانیم هدایت شویم!

    شکر الله چند روز قبل دندانم ی حالتی داشت که فهمیدم نیاز به تعمیرات داره – منم گفتم این الهام را باید جدی بگیرم – امروز که رفتم سراغ دندان پزشکی – دکتر گفت خوب موقعی اومدی و اگر دیر تر میومدی دندانت مشکل زیادی پیدا میکرد و مجبور می شدی عصب کشی بشی.

    شکر الله بابت این مهمانی امشب که کلی غذای متنوع و خوشمزه خوردم و از این بابت بسیار خرسندم!

    شکر الله بابت این لب تاپ جادویی ام که باعث میشه اینقدر عالی تایپ میکنم ولذت میبرم.

    خیلی خوشحالم که در این جمع هست م امیدوارم که خداوند مرا اسان کند برای آسانی ها – برای استمرار در این مسیر درست!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 986 روز

    به نام الله

    سلام استاد عزیز

    استاد چقدر به این فایل نیاز داشتم

    چقدر در زمان درستش خداوند از طریق شما باهام حرف زد

    چقدر با این فایل ارامش میگیرم و حالم خوب میشه چقدر این فایل باورهای قدرتمند کننده داره

    استا نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم که این حرفهای گرانبها رو برامون ضبط میکنید و روی سایت قرار میدید

    چقدر در مورد خداوند باورهای محدود کننده داریم

    من که بیشتر فایلهای توحید عملی رو گوش دادم اما این فایل با بقیه فرق داشت و تازه فهمیدم که از کجا دارم ضربه میخورم و توی زندگیم از همه انتظار دارم به همه رو میزنم و از مردم میخام و اصلا یادم رفته بود که کجام و چکار دارم میکنم .

    تازه فهمیدم که توحید عملی و باورهای توحیدی یعنی چی

    تازه فهمیدم که ربوبیت یعنی چی و باید از کی درخواست کنم .

    توانایی خداوند رو از یاد برده بودم و همش خودم داشتم دست و پا میزدم برای دریافت پولهای کم و فکر میکردم من باید یه حرکتی بکنم تا پول یا نعمتهای دیگه رو دریافت کنم اما حالا فهمیدم که اصلا احتیاج به تقلا یا زجر کشیدن نیست خدا توی قران به اسانی با ما حرف زده و راه و روش زندگی و دیافت نعمتها و ثروتهارو بهمون گفته اما ما از مسیر دور بودیم و نرفتیم قران رو بخونیم .

    خداوند ما رو افریده تا لذت ببریم و شاد باشیم و خداوند خودش نعمتها و ثروتها رو برامون بیاره ازطریق دستان خودش از طریق ایدها و الهامات و هدایتهایی که بهمون میکنه .

    تازه فهمیدم که من به تنهایی قادر به انجام کارها و دریافت نعمتها نیستم خدا باید برام انجام بده خدا باید بهم راه نشون بده ایده بده و دستان خودش رو وارد زندگیم کنه .

    خدا جون سپاسگذارم که هدایتم کردی به این سایت تا بتونم قوانین جهانت رو بهتر بفهمم و باورهای قدرتمند کننده تری ایجاد کنم

    استاد ازتون تشکر میکنم که فایلهای توحیدی برامون تولید میکنید .

    ازتون میخام بیشتر فایلهای توحیدی و قرانی برامون روی سایت بزارید

    در پناه الله یکتا موفق شاد سربلند و خوشبخت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 95 رای:
    • -
      کبری مشتاقی گفته:
      مدت عضویت: 911 روز

      به نام خداوند غفور رو رحیمم

      خداوندا شکرت برای اینکه هدایتم کردی تا تو رو و قدرتتو بشناسم و درخواستهامو راحتر ازت بخواهم

      سلام به برادر عزیزم آقا مهرداد دوست توحیدیم

      ممنونم از کامنت زیباتون از نوشتهای مفیدتون

      واقعا من سه بار این فایل رو گوش دادم و نوشتم به قول دوستمون خیلی به آدم آرامش میده

      من هر یه ربع بیست دقیقه استپ میزدم و می‌نوشتم و آرام‌تر میشدم وکلی فکر میکردم و ذهنمو منطقی میکردم و میگفتم میشه آره اگر باور کنم قدرتشو میشه ربوبیتشو باور کنم میشه همانطور که برای استاد داره میشه میگه موجود باش موجود میشه پس برای من هم میشه فقط باید روی باورهام و منطقی کردن ذهنم کار کنم خدایا کمکم کن

      چقدر قشنگ گفتین که ما قادر به انجام کارها و دریافت نعمتها نیستیم خدا باید راه و ایده ها رو بهمون نشون بده

      اینم بدونیم اگر در مسیر درست باشیم و کنترل ذهن داشته باشیم واحساسمون خوب باشد حتما هدایت میشویم و خداوند دستاشو می‌فرستند در زمان مناسب و در مکان مناسب ودر شرایط مناسب

      ممنونم از شما دوست همدارم

      برام خیلی آگاهی داشت متشکرم سپاسگزارتون هستم

      در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشین

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مهرداد یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 986 روز

        سلام میکنم به شما خانوم مشتاقی دوست و هم خانواده خودم در این سایت بی نظیر

        بخدا این فایل رو صوتی دانلود کردم و هر بار که گوش میکنم انگار تا حالا نشنیدم و اصلا برام تکراری نیست

        واقعا خداوند از طریق استاد داره باهامون حرف میزنه و راه درست رو بهمون نشون میده و بهمون یاداوری میکنه که کجا و تو چه زمینه ای ایراد داریم و همینتور ارام ارام ما رو هدایت میکنه به باورهای قدرتمند کننده و دریافت نعمتهای فراوان

        خداراشکر میکنم که کامنتم باعث شده شما لذت ببرید و دوباره این حرفها یاداوری بشه برام

        در پناه الله یکتا موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    روح الله اسلامی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1237 روز

    سلام عرض ادب خدمت استاد عزیزم مریم بانوی شایسته وهمه دوستان گلم

    خداوند را سپاس گزارم بابت این مسیر زیبا این راه درست که باعث شده زندگی مااز گمراهی به نور الهی تبدیل بشه الهی شکر

    استاد عزیز از شما بابت این فایل توحیدی ممنون .

    قبلا یادم میاد خیلی وقتها ما بخاطر نداشته هامون غمگین بودیم بابت توجه مابه اتفاقهایی که رخ نمی‌داد غمگین بودیم بابت خاسته هامون که رخ نمی‌داد ومقصر اصلیش را همه میدونستم به جز خودمون غمگین بودیم و……

    ولی الان اوضاع به قدری که ما باور درست داریم وتوجه ما به خاسته ها دقیقتر شده فرق کرده الان گریه های شبانه بخاطر خوشحالی وشور شوق هست بخاطر باور درست هست به خاطر توجه به زیباییها هست بخاطر سپاسگزاری از خداوند بابت بیاد اوردن نعمتهایی که به ما عطا کرده هست وخیلی وقتها اثری از غم دیگه نیست چون یاد گرفتم برای زندگی کردن هدف داشته باشیم یادگرفتم خاسته هامون را برای خدا واضح کنیم ودرست بندگی کنیم یاد گرفتیم تضادها خاسته هارو شکل میدندو …….

    وقتی از زکریا و خاسته او صحبت می‌کردید که از خدا فرزند صالح میخاست درحالی که او خودش پیر و ناتوان وهمسرش نازا بود وخداوند به شکل زیبا جواب زکریارا داد من فایل را استپ کردم از اونجایی که الان من یک خاسته ای دارم چند وقته که ذهنم را درگیرش کردم به جواب خدابه زکریا نشستم و فکر کردم که بیاد بیارم که قبلا هم عین این خاسته را داشتم وخداوند به شکل معجزه آسایی برام حلش کرد وچقدر اون روز برام عزیز بود والان هم یاد آور شدکه از همین طریق به خاسته ام برسم خیلی خوشحالم وواقعا خداوند را سپاسگزارم بابت وجود شما استاد عزیزم

    به امید روزی که شما را ببینم

    درپناه الله مهربان شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
  8. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2029 روز

    به نام الله.

    سلام به همه عزیزان

    کلید اجابت دعا باور داشتن اتفاق افتادن آن میباشد

    زکریا درخواست فرزند از خدا داره ولی باورهای ضعیفی هم داره وذهنش قبول نمیکنه که امکان تحقق آن هست شرایط موجودش را نگاه می‌کند که پیر هست وزنش نازاست ولی خداوند وعده تولد پسری بهش می‌دهد که برای خدا دلیل میاره که چطور میشه با این شرایط.

    مشکل همیشه از طرف ماست اگر خواسته ای اجابت نمیشود،چون خداوند همیشه اجابت می‌کند ولی ما به خاطرباورهامون دریافت نمی‌کنیم ما باور محدودکننده داریم که اصلا حتی گاهی نمی‌تونیم تجسمش کنیم.

    خداوند همیشه وعده‌ی فزونی ثروت سلامتی وپیروزی می‌دهد ایراد درگیرنده میباشد

    باورسازی کردن یعنی امکان پذیری اتفاق آن.

    باور قدرتمندانه به این منظوره که امکان پذیر باشدوقتی باورکنی قدم برمیداری وهدایت میشوی.

    شرایط تغییرمیکنداوضاع عوض می‌شود به اندازه ای که باورمیکنیم.

    وقتی خواسته ای اجابت میشودکمک میکندکه خواسته یکم بزرگترها هم باورکنی که اجابت می‌شود.

    خدامیگه به بهانه های زکریا که این کار برمن آسان هست همون که قبلا بدون هیچی خلق کردم الان که اسباب فراهم هست درضمن من ربم من تمام کیهان رو مدیریت میکنم می‌گویم موجود باش موجودمیشود تمام ذرات عالم تحت سیطره من هست.قدرت بی انتهایی دارم که توانایی انجام هر کاری هرکاری رو دارم.

    بدون داری از کی از چه قدرتی درخواست میکنی.

    این نقطه ضعف خیلی از ماهاست که درخواست میکنیم اما باور نداریم که حتما می‌شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
  9. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1508 روز

    به نام خداوند رب العالمینم

    سلام بر استاد گرانقدرم سلام بر خانم شایسته ارجمندم و سلام بر دوستان عزیزم

    خدای را سپاس می گویم سپاسی بی پایان که بر من منت نهاد و مرا هدایت کرد به مسیر درست زندگی

    استاد عزیزم

    خدا رو شاهد می گیرم روزی که این فایل بر روی سایت قرار گرفت شب قبلش این باورهای قدرتمند رو خداوند بزرگ به من الهام کرد و من آنها را تکرار میکردم و آرامش و شعف عجیبی وجودم را فرا گرفت و خوابیدم صبح وقتی فایل رو گوش دادم ایمانم به بدست آوردن آنچه که از ربم درخواست کرده بودم هزار برابر قویتر شد اصلا حسم می گفت این فایل برای تو و امثال تو ضبط شده

    حالا ماجرا چی بود ؟

    ماجرا رو میگیرم هم برای خودم رد پا بمونه هم شاید کمکی کنه به دوستانی که مثل من نجواهای ذهنی دارن

    اول از نتایجم بگم

    به حدی همزمانی در اموراتم و حتی امورات همسر و فرزندانم اتفاق میفته که دیگه نمیدونم چجوری خداوند رو سپاس بگم

    به حدی خداوند منو آسان کرده برای آسانی ها که دوست دارم مرتب توی ذهنم بهشون فکر کنم تا مزه شون از بین نره و یادم نره

    استاد عزیزم همه مون دوست داریم از نتایج مالی همدیگه بدونیم چون انگار سخت تر بهش میرسیم خودم هم اینجوری هستم وقتی دوستی از نتایج مالی می نویسه خیلی ایمانم بیشتر میشه و لذت میبرم

    قبل از اینکه با شما آشنا بشم پسرم دانشجو دندانپزشکی بود و همه حتی اقوام از هزینه های زیاد برقراری مطب دندانپزشکی حرف می زدن ، از زیاد بودن دندانپزشکا ، از بودجه کم مردم برای امورات دندانپزشکی ، یادمه یک بار یه آشنایی می گفت اونقدر وضع مردم خرابه که دندونشون رو درست نمیکنن میرن کلینیک برای کشیدن دندون فقط .

    ولی هم خودم هم همسرم و هم پسرم آموزه های شما رو با دقت گوش می دادیم و به این باورهای محدود کننده بی توجه بودیم و پسرم در اولین سال شروع به کار به شهرستانی هدایت شد که هیچ مطب دندانپزشکی نداشت و با یکی از دوستاش مطب رو با هم برقرار کردن مطبی که همیشه پر از بیمار هست و بیمارانی راضی که برای چندمین بار و همراه خانواده برای کارهای دندون مراجعه میکنن پسرم در اون شهرستان خونه ی خوبی رو اجاره کرده و زندگی مستقلی داره با وسایل کامل و ماشین شخصی خیلی هم راضیه گاهی از من و باباش تشکر میکنه که در این راه کمکش کردیم ولی وقتی دقت میکنم می بینم واقعا فقط خداوند همه چی رو تنظیم کرده برنامه ریزی خداوند بوده لطف خداوند بوده یاری خداوند بوده این رو از روی تواضع نمیگم واقعا وقتی به تمام اقداماتی که انجام شده نگاه میکنم به پسرم میگم این جوری که برای تو پیش اومده از توان من و بابات خارج بوده خدا رو بی نهایت شکر بگو که مارا هدایت کرد و قوانینش را به ما فهماند و کمک کرد که گمراه نشیم و به جای زحمت دادن به خودمون از خداوند یاری بگیریم تا اینچنین آسان بشیم برای آسانی ها

    استاد عزیزم عاشق این جمله تون هستم

    (آسان بشیم برای آسانی ها )

    وقتی پسرم داشت دوره سربازی و طرحش رو میگذروند ( خود اتفاقاتی که توی سربازی براش افتاد پر از لطف پروردگار بود و بدون هیچ امتیازی فقط 13 ماه سربازی و طرحش طول کشید این درحالی بود که قبلش غبطه می خورد به حال کسانی که به خاطر امتیازات خود یا پدرشون دوره شون کوتاه بوده فقط همین مورد رو اشاره کردم اگر بخوام به جزییات و به همه ی اتفاقات اشاره کنم خیلی طول میکشه و می ترسم خسته بشم و حسم بد بشه )

    داشتم می گفتم در اون موقع یکی از دوستاش به خاطر رزمنده بودن باباش سربازی اش کوتاه بود و برای طرحش افتاده بود یه شهری که هیچ مطب دندانپزشکی اونجا نبود و اینجاست که ایده ای به ذهنش میرسه که بیاد و یه مطب اونجا برقرار کنه و اینکار رو انجام میده و کلی هم مردم استقبال میکنن و از طرفی چون رابطه خیلی خوبی با پسرم داره ازش درخواست میکنه که بره باهاش تو مطب شراکتی کار کنه و الان پسرم با کمتر از یک سال صاحب یک مطب شده با کلی مشتری بدون اینکه سختی به ما یا به خودش وارد بشه

    به خدا قسم جورشدن سرمایه مطب خودش داستانی داره فقط این رو بدنید که به اندازه ی سر سوزنی به من ویا همسرم و پسرم سختی وارد نشد

    وقتی پسرم تصمیم گرفت که به اون شهرستان مهاجرت کنه و خونه ی مستقلی بگیره گفت مامان وسایل خونه رو چجور تهیه کنم اگه بخوام نو بخرم زیاد درمیاد گفتم عزیزم من بعضی وسایلم رو بهت میدم ( این در حالی بود که بارها می گفتم کاش پولی به دستم بیاد و وسایل خونه رو عوض کنم و نو بخرم )چون خودم هم ازشون خسته شده بودم مثل فرشام مبلمان و از بعضی هاشون دو تا داشتم مثل جارو برقی اتو و چیزای دیگه

    گفت مامان اینجوری خونه تون خالی میشه گفتم نگران نباش نو می خرم

    استاد عزیزم به خدا قسم وقتی اینو بهش گفتم هیچ پول اضافه ای نداشتم که برا خودم وسایل نو بخرم و من چهار تا فرش 6 متری جارو برقی کل مبلمان خونمون میز نهار خوری شوفاژ برقی بخاری اتو کمد لباس ظروف آشپزخونه و کلی تحهیزات دیگه بهش دادم و خودش فقط یخچال نو خرید و الان بعد از 3 ماه به طرز معجزه وار موفق به خرید مبلمان و میزنهار خوری بسیار شیک و فرش شدم اصلا اونقدر هم خونه ی پسرم هم خونه ی خودم با صفا و قشنگ شده که مرتب میگم خدایا شکرت چقدر راحت روبراهمون کردی چقدر راحت نعمتها رو وارد زندگیمون کردی درسته وسایل خونه ی پسرم همون وسایل قبلی خودم بوده ولی چون تو خونه ی جدیدی هستن حس و حالشون جور دیگه ایه خیلی خونه اش با صفاست و کلی برای خونه خودم وسایل نو خریدم و یه تعدادی هم تو لیست خرید هستن و به امید خدا اونا رو هم می خرم

    دخترم امروز میگفت مامان واقعا از سلیقه ای که برای خرید مبلمان و میز نهارخوری و فرش به خرج دادی لذت میبرم گفتم خدا کمک کرد ازش خواستم و او کمک کرد که دست به یه انتخاب جالب بزنم خیلی راضی ام خدا رو هزار مرتبه شکر

    قبلا بچه هام از سلیقه ام خیلی راضی نبودن چون شیطان همواره تو انتخابهام دخالت میکرد اینو بعدا فهمیدم وقتی از آموزه های شما استفاده کردم ودو تا باور رو تو مخم میکرد یکی باورکمبود پول و دیگری باور عدم لیاقت توی ذهنم منو به سمت یه انتخاب سطح پایین میبرد و همیشه به یک ماه نکشیده از انتخابم پشیمان میشدم

    و حالا از ماشین شخصی پسرم بگم که پسرم الان یه ماشین رانا داره که مال باباش بوده و آنقدر تمیز و عالیه که هیچکی باورش نمیشه که ده ساله زیر پامونه اونقدر همسرم برا ماشین ارزش قائله و بهش میرسه که اصلا نمیذاشت رنگ کهنه به خودش بگیره و الان مال پسرم شده و ما چی ؟………

    وای استاد عزیزم ما الان ماشین شاهین اتومات داریم چقدر لذت دارم میبرم

    به خدا قسم اگر آموزه های شما نبود شاید این ماشین رو نداشتیم چون یاد گرفتم به نشانه ها و به پیامهای پروردگارم که از زبان بندگانش جاری میشه توجه کنم یاد گرفتم از خرج کردن پول و بالا بردن سطح زندگی ام نترسم یاد گرفتم هر چی خرج کنم ده برابرش وارد زندگی ام میشه یاد گرفتم لذت بردن از زندگی رو به تعویق نندازم یاد گرفتم اون چیزی رو که دوست دارم بدون رودربایستی بیان کنم دو سال پیش دقیقا دیماه بود داشتم رانندگی میکردم با دوستم بودم بهش گفتم ماشین اتومات خوبه از کلاچ گرفتن بدم میاد گفت انشالله اونم میخری منم با حس خیلی خوبی گفتم انشالله و امروز ده روزی میشه که اونو دارم الهی ای رب عظیم تو را سپاس میگویم و ازت می خوام زندگیم رو سرشار کنی از نعمتهای زیبا و با شکوهت

    استاد عزیزم این ماشین رو نقد نقد خریدیم نه وامی نه قسطی تو دوره هاتون همیشه میگفتین وقتی تو این راه قدم میذارید یه پولی پیدا میکنید یا یه ارثی بهتون میرسه یا درآمدتون زیاد میشه و یا … و پول این ماشین رو من نزد آموزش و پرورش داشتم پانزده سال پیش به خارج از کشور اعزام شدم به همراه خانواده و دوسال اونجا تدریس کردم بعد سه جهار سال از برگشتنمون فهمیدیم یک چهارم حقوقمون بهمون پرداخت نشده و همکارانی که متوجه موضوع شده بودن شکایت کردن و وزارت محکوم شد و اون یک چهارم پولمون رو با نرخ روز بهمون پس دادن و اون پول بعد از اینکه در مسیر شما قرار گرفتم بدستم رسید و هر وقت به کل ماجرا فکر میکنم یاد داستان حضرت خضر می افتم که به امر خدا گنج دو تا یتیم رو پنهان میکنه تا به موقع به دستشون برسه و همیشه میگم خدایا تو این گنج رو برای من قایم کردی تا به موقع بدستم برسه شاید سپاسگزار باشم

    خدایا بی نهایت شکرت

    وقتی نگاه می کنم که چقدر راحت پسرم روبراه شده و همزمان وسایل خونم و ماشینم نو شده و کلی اتفاقای جالب دیگه تو زندگیم افتاده فقط و فقط این رو از لطف پروردگارم میدونم که من رو با استاد گرانقدرم آشنا کرد

    پروردگار ا ای رب العالمینم سپاس بی پایان مرا بپذیر

    استاد عزیزم دست شما رو می بوسم و از خدای عظیم بهتر از آنچه که دارید رو براتون خواهانم

    و حالا ماجرایی که به این فا یل مربوط میشه رو بگم

    ماجرا از این قراره که من قبل از آشنایی با شما یه ضرر بزرگ مالی کردم و درست زمانی که ماشین جدیدمون رو خریدیم نجوا اومد که اگر چند سال پیش به الهامات خداوند توجه میکردی اونجور ضرری نمیکردی ضرر من به نرخ الان حدود 5 میلیلرد بود و دقیق هم برام حساب میکرد که اگر اون موقع پولت رو میدادی سکه 85 سکه داشتی و الان میتونستی با فروختن اونا الان دو تا آپارتمان بخری و اجاره میدادی و الان که بازنشسته شدی کلی ورودی مالی داشتی و …….

    استاد اون حساب کتاب میکرد و من حرص می خوردم دقیقا چند شبانه روز منو درگیر کرده بود و هر چی سعی می کردم ذهنم رو کنترل کنم فایده نداشت تا اینکه شب قبل از اینکه این فایل رو سایت گذاشته بشه دست به دعا برداشتم گفتم اعوذ بالله من الشیطان رجیم و خداوند در لحظه دعایم رو مستجاب کرد و چیزهایی بهم یاد داد که تماما محتوای فایل شما بود

    میدونی چی گفت ، گفت بگو همون خدایی که این ماشین رو بهم عطا کرده اون آپارتمانها رو هم بهم میده بگو هر چی الان دارم از قبل نبودن پولشون و شرایطشون رو خدا برای من ایجاد کرده بگو چه خوب که یا دم انداختی خواسته بعدیم خرید آپارتمان باشه از این به بعد روی این خواسته تمرکز میکنم بگو نعمتی که مال من باشه به کس دیگری داده نمیشه خداوند سهم کسی رو به کس دیگه نمیده اونقدر داره که نیازی به این کار نداره

    سهم من پیش خدا محفوظه

    من اون موقع با یک لغزش فکری این نعمت رو دریافت نکردم ولی خداوند اونقدر کریمه که سهمم رو نگه داشته و اون رو به موقع بهم برمی گردونه

    زمانی که من خیلی از این آگاهی ها رو نداشتم خداوند کلی نعمت بزرگ و کوچک بهم عطا کرد زمانی که دانشجو بودم یک قطعه زمین 180 متری در بهترین نقطه شهر خریدم به آسانی استخدام شدم به آسانی ازدواج کردم به آ سانی دو تا بچه پسر و دختر زیبا و با ادب و باهوش بهم عطا کرد به آسانی دو سال اعزام شدم به کره جنوبی به آسانی خونه دو طبقه بهم عطا کرد به آسانی و کلی چیزی دیگه حالا که مدارم کلی متفاوت شده وکلی تغییر کردم

    حالا مطمئنم وضعم از اینی که هست بهتر وبهتر خواهد شد خداوند بهم می گفت و من تکرار میکردم

    به خدا قسم بعد از گفتگوی خداوند با من از شیطان تشکر کردم که اونقدر حرصم رو درآورد که به خدا پناه بردم و خداوند قلبم را آرام کرد صبح که از خواب بیدار شدم و سایت رو باز کردم و محتوای فایل رو گوش دادم مطمئن شدم نعمت بعدی خداوند آپارتمانه به امید خدا به امید خدا به امید خدا

    استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم و دوستای گلم سپاسگزارتون هستم و شما رو به خدای بزرگ می سپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 143 رای:
    • -
      زهره برزه کار گفته:
      مدت عضویت: 882 روز

      بنام رب جهانیان

      سلام مینوی عزیزم

      ممنون که وقت گذاشتی و کامنت زیبا نوشتین خیلی قشنگ و زیباست و اینکه انگار زبان خداوند واقعا صحبت میکنید البته من حتی گوشیمم زنگ میخوره تجسم میکنم که طرف مقابلم چی بگه و حتی روزهایی به سر میبرم که تو اوج درخواست کردن از خداوند هستم و چه زود خدا جواب داد خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت هر لحظه هر چی میخوام مینویسم درخواست میکنم تجسم میکنم و خدا بهترین شو بهم میده و حتی تضاد های زندگی من شدن پیشرفتم خدارو شکر میکنم و این کامنت شما باعث شد بیشتر بخوام از خداوند که خداوند از پاسخ دهنده در پناه الله شاد پیروز موفق باشی مینوی عزیزم اینقدر زیبا نوشتی من چند بار فکر کردم اقایی یه خانم این همه توانمندی معرکه است پیروز و موفق باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1508 روز

        سلام زهره جان

        امیدوارم حال دلت عالی باشه

        ممنونم که وقت گذاشتی برای خوندن کامنت من و پاسخ دادی

        خدا روشکر که طعم شیرین پاسخ های خداوند رو آگاهانه می چشی نوش جونت

        باید ادامه بدیم و ننعمتهای بیشتری رو دریافت کنیم واقعا دریافت آگاهانه ی نعمتها حس متفاوتی داره موفق و پیروز و سلامت باشید دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 1248 روز

      سلام مینوی عزیز

      این اولین کامنتی هست که از شما میخونم

      راستش و بگم اولش یکم حسودیم شد که پسر شما دندونپزشک شده و… چون پسر من با اینکه بقول شما سهمیه داشت و سربازی هم کلا معاف شد و… اما هیج علاقه ای به پزشکی نداشت و قبول نشد

      اینا رو گفتم که آشغال حسادت رو زیر مبل قایم نکنم

      و شما رو هم بیشتر از این سپاسگزار کنم که غصه نخورید ، سهمیه داشتن باعث موفقیت فرزندان ما نمیشه

      و این شرک بود که داشتیم

      و اما تجربه ی ضرر مالی بزرگ شما من رو یاد تجربیات مشابه خودم انداخت که با افکار شرک آلود و ترسها و تایید طلبی هام چه ضررهایی کردم

      و این جمله ی شما من رو کن فیکون کرد ، زیر و رو کرد :

      (( نعمتی که مال من باشه به کس دیگری داده نمیشه

      خداوند سهم کسی رو به کس دیگه نمیده

      اونقدر داره که نیازی به این کار نداره

      سهم من پیش خدا محفوظه

      من اون موقع با یک لغزش فکری این نعمت رو دریافت نکردم

      ولی خداوند اونقدر کریمه که سهمم رو نگه داشته و اون رو به موقع بهم برمی گردونه ))

      مینو جان

      نمیدونی چه آرامشی به من عطا کرد خداوند رحمان با هدایتم به این جمله ی شما

      آره

      من اون زمان تو مدار دریافت اینهمه نعمت نبودم

      و خدا سهم من رو مثل همون یک چهارم حقوق شما جایی امن محفوظ نگه داشته تا در بهترین زمان به من بده

      و

      من

      مدام دارم غصه میخورم

      یک بار فکر نکردم که دختررررر. اگه حتی اون زمان اون پولها هم به تو برگردونده میشد ، تو اونقدررر مدارت پایین بود ، اونقدر ترس‌ داشتی و بی ایمان بودی و خودت رو لایق اون نعمت نمیدونستی که اگه بهت برگردونده میشد باز تو یه راه دیگه تلف میکردی

      من برات یه جای امن نگه داشتم و یهو یکجا وقتی ظرفت بزرگتر شد و آماده دریافت نعمت های بیکران من شدی بهت دوباره چند برابرش رو عطا میکنم

      چون

      خودم گفتم من وهابم

      الهی شکرت

      ازت بینهایت ممنونم مینو جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1508 روز

        سلام نگین جان

        امیدوارم حال دلت عالی باشه

        ممنونم که وقت گذاشتی کامنت من رو خوندی و پاسخ دادی وقتی پاسخ شما رو خوندم بغضم گرفت و اشکام بی اختیار جاری شد یه حس نابی بهم دست داد که خدایا یعنی جملات من رو که البته جملات خودت بود هدایتگر نگین عزیز قرار دادی

        خدای من سپاسگزارت هستم و این یه نشونه بود برای من که باز هم بنویسم و عنایت بیشتری از ربم دریافت کنم

        و آنقدر با صداقت از حسادت و ضرر مالی خودتون نوشتی که تصمیم گرفتم اول سری به پروفایلتون بزنم و سپس آنچه که از استاد آموخته ام رو اینجا براتون بیان کنم

        و تبریک میگم که این همه برای خودتون ارزش قائل شدین و همه ی محصولات استاد رو تهیه کردین

        حسادت یک خصلت انسانیه و در وجود همه ی انسانها بدون استثنا هست و استاد تو قدم 4 در این مورد توضیح مفصل دادن و حتی استاد عزیزمون میگن که خودشون هم این حس رو تجربه کردند

        منتها شدت این خصلت در همه به یک اندازه نیست و میزان کنترل اون هم یکسان نیست

        ولی یه نکته که از استاد خوب یاد گرفتم و نتیجه بخش بوده اینکه وقتی حسادت می کنیم یعنی من هم اصل اون نعمت رو دوست دارم داشته باشم ولی فکر میکنم به من داده نمیشه و برای همین حسادت می ورزم

        اینکه فکر کنی اون نعمت به تو داده نمیشه برمیگرده به احساس عدم لیاقت و باور کمبود که چون دیدم شما دوره ی احساس لیاقت رو خریدید دیگه توضیحی در این باره نمیدم و ازتون خواهش میکنم خودتون بیشتر مطالعه اش کنید

        و اما

        اصل نعمت یعنی چی ؟

        یعنی مثلا شما صرفا دندانپزشکی رو برای فرزندتون نمی خواین بلکه اون عزت و احترام و وضع مالی خوب رو می خواین

        اگر کمی فکر کنید و به درون خود مراجعه کنید این موضوع را تصدیق می کنید حالا بیشتر توضیح میدم تصور کنید که فرزندتون یک سوپر مارکت معروف توی شهر داره با کلی مشتری و درآمد عالی که از تمام نقاط استان تون میان فروشگاه پسر شما و پسر شما از درآمدی که دارن خونه ی خوب ماشین خوب سر و وضع خوب و همسر خوب و حس و حال خوب دارن مطمئن باشید اونقدر خود شما از وضعیت پسرتون لذت میبرید که دیگه احساس کمبود نمیکنید و همیشه حالتون بابت عاقبت فرزندتون خوب و عالیه و شکرگزار

        پس اگر شما به جای فکر کردن به یک نعمت خاص به اثری که اون نعمت در زندگی تون میتونه داشته باشه توجه کنید اونوقت حسادت رو میتونید کنترل کنید و از خداوند برای فرزندتون یک زندگی رو طلب کنید که سرشار از سلامتی و ثروت و برکت باشه و صد درصد بهتون داده میشه البته اگر آقا پسرتون در مدارش باشه که انشالله باشه و اجازه بدید که علاقه شون رو دنبال کنه

        این توضیحاتی که دادم خودم تجربه اش کردم همیشه پشیمان بودم که با مردی ازدواج کردم که دبیر آموزش و پرورشه این در صورتیه که همسرم مرد فوق العاده ایه فقط به خاطر پایین بودن حقوقش این حس رو بهشون داشتم همیشه می گفتم چرا با یک مهندس یا پزشک ازدواج نکردم و خودم رو بارها سرزنش میکردم و از پایین بودن وضع مالیم ناخشنود بودم و خوبیهای همسرم رو نمیدیدم ولی از وقتی که وضع مالی مون بهتر شد باور کنید یه تار از موی سرش رو با دنیا عوض نمیکنم و احساس کمبودی که قبلا داشتم الان دیگه اثری ازش نیست خدا رو شکر

        ………………………………………………..و حالا در مورد ضرر مالی که کردم

        من اوایل خیلی ناراحت شدم شاید در حدود یک هفته ای درگیر بودم با خودم و همسرم چون ایشون هم بی تقصیر نبود و واقعا به راحتی میتونستم یه آپارتمان عالی بخرم و وقتی به نشانه ها و اقداماتی که شد تا من اون نعمت رو دیافت کنم و خودم انگار با لگد بهش زدم فکر میکردم سرم درد میگرفت

        ولی یه خصلت خوبی که از بچگی داشتم و دارم اینه که سریع از خدا کمک می خوام و خدا شاهده یه حسی همون موقع بهم گفت که ناراحت نباش دوباره به دستش میاری و خیییییلی آروم شدم و بعدش باخودم فکر کردم ای بابا گور پدر پول چرا خودم و خانوادم رو اذیت میکنم اگه خودم یا همسرم خدای نکرده سکته زدیم ده ها برابر این پول یه قلب سالم برای ما نمیشه ول کن بابا و واقعا ول کردم تا چند وقت پیش که توی کامنتم بهش اشاره کردم ایندفعه احساس میکنم مدارم بالاتر رفته چون گفتگوی خداوند آرامش پایداری در وجودم ایجاد کرده

        رب بزرگم بی نهایت ازت ممنون و سپاسگزارم

        نگین عزیزم از دور می بوسمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          نگین گفته:
          مدت عضویت: 1248 روز

          سلام‌ مجدد به مینوی عزیزم

          منم روی ماهت رو میبوسم

          و برای خودت ، همسرت و فرزندانت آرزوی زندگی سرشار از عشق و ثروت و برکت و آرامش دارم

          من چند سال پیش فرق حسادت و غبطه رو فهمیدم

          و

          فهمیدم که خدا رو شکر من 95٪ مواقع حسادت ندارم

          ولی غبطه چرا ، میخورم

          و

          در مورد رشته ی تحصیلی فرزند شما هم غبطه بود ، که اشتباها حسادت نوشتم

          حالا فرقش چیه؟

          حسادت بده ، چون ریشه ش از کمبود و بی ایمانی و بدخواهی میاد

          غبطه خوبه ، چون ریشه ش از امید و ایمان و خیرخواهی برای خود و دیگران میاد

          حسادت یعنی :

          فلانی یه نعمتی داره ، من دلم نمیخواد اون داشته باشه ، فقط من داشته باشم اون نداشته باشه

          حتی گاهی بدتر از این میشه

          طرف میگه فلانی فلان نعمت و نداشته باشه ، منم نداشتم نداشتم ها، فقط میخوام فلانی نداشته باشه

          مثلا خودش مستاجره ، جاری ش خونه داره

          میگه جاریم هم مستاجر و فقیر باشه، ولی من خونه خوب داشته باشم

          و حتی میگه اشکال نداره

          منم مستاجر باشم ولی جاریم هم مستاجر باشه چون دلم نمیخواد اون خوشحال باشه

          ولی غبطه یعنی آدم یه نعمتی رو توی زندگی کسی می بینه ، مثلا می بینه دخترعموش یه همسر عالی داره ، بعد میگه خداروشکر که اون ، چنین همسری داره ، کاشکی منم یه همسر خوب مثل اون داشتم

          یعنی هم خوبی رو برای خودش میخواد ،هم دیگران

          و این بد نیست و خیلی هم خوبه

          یه وقتایی هم

          حسادت نیست

          غبطه هم نیست

          یه چیزی مابین این دوتاست

          حسرت

          یعنی اینکه یکی یه نعمتی داره که من ندارم ، من دلم نمیخواد این نعمت از اون شخص گرفته بشه

          دلم میخواد منم داشته باشم ولی دست نیافتنی میدونم برای خودم

          اینم خوب نیست

          چون همه به یک اندازه به نعمتهای خدا نزدیکیم

          حالا یکی از راه دندانپزشکی به رفاه مالی و اعتبار اجتماعی میرسه

          یکی از ادمین ی و بلاگری و .‌‌‌‌…

          – در مورد پسرم ،چون قبل از این آگاهی ها خیلی پدرش بهش فشار می‌آورد که حتما پزشکی قبول شه و … خسارت های جسمی و روحی زیادی دید

          تا اینکه

          خدا یه دستی از دستانش رو بعنوان طب اسلامی فرستاد و یک جلسه ما ایشون رو بخاطر اگزما و دردی که می‌گفت تو قفسه سینه م دارم بردیم پیش این طبیب

          و

          خدا خیرشون بده

          بمحض دیدن پسرم در حضور پدرش، گفتن این جوان خیلی استرس شدید داره و در معرض سکته ست

          هر چه سریعتر باید بره خون بده یا حجامت کنه و…‌

          .

          خدا این فرشته رو رسوند تا اونهمه فشار از روی پسرم برداشته بشه و ما و مخصوصا پدرش بموقع آگاه بشیم از خطری که با دست خودمون داشتیم برای جگرگوشه مون رقم میزدیم

          و بعد دیگه فشارها رو از روش

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          نگین گفته:
          مدت عضویت: 1248 روز

          و بعد دیگه فشارها رو از روش برداشتیم

          و الان چقدر سپاسگزار خداوندم هر بار که چهره ی زیبا و چشمهای خوشرنگ و زیباش و می بینم و میگم خدایا شکرت که اونموقع هم من و انقدر آسان گیر کرده بودی که به همه میگفتم من نمیخوام یه پسر پزشک مریض و استرسی داشته باشم ، همینکه پسرم شاد و سالم باشه برام کافیه

          و در مورد اشتباه و ضرر مالی

          همزمان با اشتباهی که ما کردیم و توی یک معامله با شخصی متضرر شدیم ، برادر بزرگ همسرم هم با اون شخص معامله کرد و ملک ارزشمند خودش رو با ملکی که یک دهم اون هم ارزش نداشت معاوضه کرد ، و انقدر سر اون معامله و ضرر که یه جور ورشکستگی براش بحساب میومد غصه خورد تا اینکه سکته کرد و فوت کرد

          و جالبه که الان با همون دارایی هایی که ازش مونده بود ، ورثه ش دارن کلی عشق و حال میکنن و خودش نکرد این کار رو ، که با همون چیزی که براش مونده و کم هم نبود ، دوباره شروع کنه و لذت زندگیش و ببره

          و این درسی شد برای شکرگزاری بابت نعمت بزرگ سلامتی و حیات، که میشه باهاش یک زندگی رو از نو ساخت.

          شاد و سلامت باشی عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علیرضا روح اله گفته:
      مدت عضویت: 1465 روز

      سرکار خانم مینو سلام

      ممنون از این کامنت زیبا و دلی

      از صمیم قلب واست آرزو میکنم در بهترین زمان آپارتمان مدنظرتو بدست بیاری

      الله اکبر از این همه لطف خداوند

      در حین خوندن کامنتت دونه دونه الطاف خداوند تو ذهنم تداعی میشد و احساس شرمندگی و هم سپاسگزاری میکردم

      ممنون ازت که باعث این یادآوری شدی

      فکر کنم زیباترین قسمت کامنتت ابن بود «از شیطان تشکر کردم که اونقدر حرصم رو درآورد که به خدا پناه ببرم»

      دیدگاه زیبایی بود

      بهترین های خداوند نصیب خودت و خونواده مهربونت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1508 روز

        سلام دوست عزیز آقا علیرضای گل

        امیدوارم حال دلتون عالی باشه

        ممنونم بابت توجه شما و وقت ارزشمندتون برای نوشتن پاسخ من هم برای شما آرزوی آرامش سلامتی سربلندی و ثروت روز افزون رو دارم

        خدا رو شکر می کنم که کامنت من باعث توجه شما به الطاف خداوند که در زندگی دارید شده و از خداوند افزایش روز افزون آن را برایتان خواهانم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سپیده آقایاری گفته:
      مدت عضویت: 1826 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      اول تشکر کنم بابت اینکه انقدر با جزییات از وقایع زندگیتون گفتید تا در دل دوستانتون هم این ایمان رو زنده کنید که خداوند قادر مطلقه و به تمام خواسته های ما پاسخ میده. نوشتن کامنت دوستان و وقتی که میذارن یکی از سخاوتمندانه ترین کارهاییه که میشه انجام داد.

      واقعا فرکانس چیزیه که آدم از لابه لای کلمات هم میتونه درکشون کنه. من بدون اینکه شما رو ببینم الان تو ذهنم دارم یک خانم آرام، موقر و باشخصیت رو تصور میکنم. آرامش رو در خلال صحبتهاتون میبینم و واقعا خودتون و خانواده تون که همگی از آموزه های توحیدی استاد استفاده میکنید رو تحسین میکنم و به امید اینکه منم روزی بتونم این جمله رو بنویسم.

      براتون از خداوند ثروت و آرامش و سلامتی و خوشبختی بی انتها آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1508 روز

        سلام به شما سپیده عزیزم

        ممنون و سپاسگزارم از توجه و لطف شما و اینکه وقت ارزشمندت رو برای پاسخ صرف کردی

        من خیلی کم کامنت گذاشتم ولی در این پروژه جدید به لطف و یاری الله تصمیم دارم حضور پر رنگ تری داشته باشم

        با واژه های زیبایی مرا توصیف کردی ازتون سپاسگزارم و روی ماهتون رو می بوسم

        از خداوند عظیم برایت پیشرفت روز افزون در تمام جنبه های زندگی را خواهانم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عاطفه گفته:
      مدت عضویت: 570 روز

      سلام به دوست عزیزم مینو‌ جون

      چه اسم قشنگی انگارشادی ازش میاد سرخوشی ازاین اسم احساس میشه مینووو

      عزیزم سپاسگزارم ازاین کامنت زیباتون چون دوتا نشانه از خواسته های خودم دراین کامنت پیدا کردم

      من وقتی خواسته ای دارم ازاستاد عزیزم یاد گرفتم که نشانه ها رو دنبال کنم مثلا اگر یه ماشینه خاصی دوست دارم تو‌خیابون‌زیاد میبینمش میگم ببین این نشانه هست

      خلاصه اینکه من و همسرم خیلی دوست داریم ماشین شاهین داشته باشیم و الان وقتی دیدم شما گفتیم ماشین شاهین خریدیم انگار یه نشانه ی دیگه به من داده شد اصلا یه حالی شدم وقتی گفتی خریدیم انگار ما خریدیم این احساس و پیدا کردم

      ونشانه ی دوم از متنتون اینکه ما مدت زیادی هست که پول تقریبا زیادی رو دست کسی داریم و بهمون برنگشته حتی با شکایت و این چیزها که میدونم این مسئله بخاطر خودمون ایجاد شده اما مدتی هست امید دارم که خدای من به اون پول میگه برگرد به حساب ما انجام شو و انجام میشود و اینکه شما گفتید یه پولی که از کسی میخوای برگشته احساس کردم اینم برام نشانه هست از برگشت اون پول هرچند که خداوند راههای ثروت رسوندنش به نهایته اما دائم این حس به قلبم میرسه

      سپاسگزارم از کامنت عالیتون که برای من احساس امید و خوبی رو ایجاد کرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1508 روز

        سلام عاطفه عزیز

        امیدوارم حال دلت عالی باشه

        ممنون و سپاسگزارم از لطفت به من و حسن توجه ات به کامنتی که نوشتم

        مطمئن باشید به امید خدا هر دو خواسته شما برآورده میشه چون خودم تجربه کردم وقتی چیزی خواستم و دیگران بدستش آوردن خیلی ذوق زده میشدم و بعد از مدتی خودم هم اونو بدست آوردم

        خدا رو هزار مرتبه شکر

        استاد عزیزمون تو فایلهایی در مورد خواسته هاشون میگن هیچ سختی برای بدست آوردنشون نکشیدم وقتی تو مسیر باشی خواسته ها به راحتی وارد زندگی ات میشن باید بگم که واقعا از وقتی وارد این سایت شدم و رو خودم کار می کنم خواسته هام به راحتی وارد زندگی ام شدن و قدم های من برای داشتنشون شاید یک قدم هم نبوده حتی برای خرید این ماشین خدا رو بی نهایت شکر

        امیدوارم به یاری رب العالمین هر چه زودتر خبرهای خوشی که انتظارشون رو داری بشنوی و بدست بیاری هر چی رو که دوست داری از نعمتها و پاداشهای اللهی

        از دور می بوسمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    وحید گلباف گفته:
    مدت عضویت: 2277 روز

    سلام و ارادت

    وحید هستم

    سعی میکنم که هر روز بهتر از دیروزم باشم

    استاد عزیزم از واین سایت پر بار سپاسگزارم

    کلید اجابت دعا:

    چقدر این بجا بود وهمزمان بادرخواست من از روزی فایل بارگزاری شد دانلود کردم و چندین بار تا الان گوش کردم و اکثر کامنت دوستان را خوندم وخیلی انرژی گرفتم و چقدر باورهام گسترش یافت و قوی تر شد

    الان میخوام چیزهایی از فایل را که درک کردم

    را با شما در میان بزارم

    خداوند به عنوان نیرویی که اجابت درخواستهای بندگانش را بر عهده گرفته، چه جایگاه و چه قدرتی دارد؛؟

    جواب وحید:

    اصلا تا الان من به این شکل به این موضوع فکر نکرده بودم !!

    به عنوان نیرو؟

    اصلا به ذهنم هم نرسیده بود

    اما یه نیرویی هست که داره جهان را رهبری میکنه

    به عنوان اجابت کننده؟

    نه به این دید هم بهش نگاه نکرده بودم

    اما به زبون تا دلتون بخواد گفته بود که زبونم مو در اورده بود

    اما اجابتی در خواسته های من نبود

    جز از فضل خود خدا

    به عنوان عهده گیرنده ی اجابت؟

    بازم نه یعنی خدا بر خودش واجب دونسته اجابت درخواست من را؟

    وای بر من به این هم فکر نکرده بودم

    به عنوان این که چه جایگاه و قدرتی دارد؟

    اصلا مگه جایگاه و قدرتی داره ؟

    وای بر من اصلا به ذهنم هم نرسیده که خدا جایگاه و قدرتی داره چه برسه به اینکه بخوام در موردش فکر کنم یا تعقل کنم

    و جالبه که شاکی میشم چرا به خواسته هام نمیرسم

    اما تا دلتون بخواد به زبون حرفهای قشنگ میزنم

    پس بین درخواست و رسیدن به خواسته تنها چیزی که وجود داره ( خودم هستم) باورهام

    استاد ممنونم

    ما به عنوان درخواست کننده، چقدر توانایی درک این جایگاه را داریم، چقدر به قدرت این نیرو باور داریم و چقدر در این مسیر متوکلیم؛؟

    جواب وحید:

    چقدر توانایی درک این جایگاه را داریم،؟

    واقعا نمیدونم

    وضع الان از هر جهت گویای درک من هست

    چقدر به قدرت این نیرو باور داریم و چقدر در این مسیر متوکلیم؛؟

    تا الان باور وحید، که فکر نکنم بیشتر از حرف بوده باشه اصلا به درصد هم نمیرسه

    اما الان حدود 1ماهی میشه که به واسته ی تضادهایی که برخوردم و تولکی که کردم و نشونه هایی برام اومده فکر کنم در حد 2درصد موتوکل تر شدم

    به قول استاد:

    ( میدونستم نباید روی کسی حساب کنم اما نمیدونستم چطوری باید روی خدا حساب کنم)

    نکته : عدم اعتماد به خدا

    اصلا نمیگذاشت که به خواسته و ایده هام در مورد کارم و بهبود زندگی فکر کنم حتی 1 دقیقه

    واقعا جالبه:

    مشکل از گیرنده من بود

    منم شاکی از فرستنده ( خدا )

    وگرنه خدایی که مرا و این جهان را از (عدم) به وجود اورده براش چه فرقی میکنه که چه خواسته را براورده کنه وگرنه من به خواسته هام برچسب کوچک و بزرگ میزنم

    حالا چه توی جنبه :

    مالی؛

    چه فرقی برای خدا میکنه من 10هزارتومان بخوام یا 10میلیارد

    روابط؛

    چه فرقی برای خدا میکنه من بهبود روابطم با همسرم را بخوام یا کل مخلوقات خدا را

    سلامتی؛

    چه فرقی میکنه برای خدا یه سرماخوردگی را شفا بده یا سرطان را

    کسب وکار؛

    چه فرقی میکنه برای خدا که روزی یکی یا هفته ای یکی یا ماهی یکی یا 10 یا 100 مشتری برای من بفرسته حالا در مورد من که کارم املاک هست

    اما فرق میکنه که من باور میکنم ؛ اصلا باور هم نکنم حداقل بهش فکر کنم یا اجازه بدم به ذهنم بیاد

    البته اومده اما اونقدر نجوای شیطان و ذهنم قوی بوده که در حد 1 دقیقه هم نشده

    خب جای شکرش باقی هست که دست خدا (استاد عزیزم ) هستند که با اینگونه فایل ها وحید و امثال وحید را به فکر و تعقل وا میدارند

    چگونه در فرایند دریافت خواسته، کنترل ذهن و تقوای مستمر به خرج دهیم و متوکل بمانیم؛؟

    جواب وحید:

    اول تسلیم محض خداوند بشیم

    دوم خواسته مون را تجسم کنیم

    سوم به نشونه اعتماد کنیم و به هر ایده ی که با شرایطمون متابقت داره عمل کنیم

    چهارم تا نتیجه حاصل نشده ادامه دهیم و با کسی حرفی نزنیم

    البته برای من که اول کارم

    و همچنان به خدا اعتماد کنیم همین

    چگونه باور به ” امکان پذیر بودن رسیدن به خواسته ها ” را بسازیم و این باور را مرتباً تقویت کنیم؛؟

    جواب وحید:

    مثل استاد عزیزم

    اول: قران را مطالعه کنیم و تعقل کنیم

    دوم: به قران و خدا اعتماد کنیم

    سوم: یکم به گذشته ی خودمون نگاه کنیم و به یاد بیاریم که کجا ها خدا از غیب به فریادمون رسیده

    میتونه از زندگی دیگران هم باشه

    بعدم: بیایم یه خلوتی با خودمون در سایت عباس منش داد کام بکنیم

    البته در حضور چندین هزار نفر!!!

    در اخر هم اعتماد کنیم به کسی که ضمانت اجابت دعای من را به عهده گرفته و من را امر کرده به دعا و درخواست کردن

    بشدت خنده ام میگیره از خودم چه خدایی دارم و میترسم ازش درخواست کنم یا وقتی ازش درخواست میکنم نگرانم که اجابت نشه

    یا اصلا میشنوه صدام را ؟

    واقعا الان دارم میخندم

    ولی به قول استاد هیچ موقع برای شروع دیر نیست البته با قانون تکامل که برای من از فکر کردن و تعقل کردن شروع شده

    کدام ویژگی شخصیتی، به صورت مستمر در حال منطق ساختن برای امکان پذیری دریافت خواسته هاست؛؟

    جواب وحید:

    1- احساس لیاقت،

    اینکه من خودم را لایق رسیدن به خواسته ام بدونم

    اینکه من خودم را لایق اجابت از طرف خدا بدونم

    ومهم تر اینکه من خودم را تحت هر شرایطی لایق بدونم بدون هیچ پیش فرضی

    اقا من لایق درخواست کردن هر خواسته ای از خداوند هستم و خداوند تحت هر شرایطی اجابت کننده من است یه جورهایی من با درخواست کردن از خدا دارم بندگی میکنم البته با باور به اینکه خدا قدرت مطلق است

    2- عزت نفس؛

    اینکه من جرات کنم وبا جسارت از خداوند درخواست کنم

    اینکه با وجود ترسهام و وضعیت فعلی ام درخواستم را از خداوند بخواهم

    اینکه به وعده شیطان(فقر) بی توجه ی کنم و وعده خداوند که فزونی و فراوانی است لبیک و باور کنم

    و چه نگاهی ما را همواره در مدار دریافت وعده های خداوند برای دریافت نعمت ها قرار می دهد؛؟

    جواب وحید:

    به قول استاد در دعای کمیل حضرت علی میفرماید؛

    《و بندگانت را به بندگی کردن فرمان دادی وبه دعا و درخواست از خودت امر کردی و ضمانت اجابت دعا و درخواست بندگانت را خودت به عهده گرفتی 》

    و با این دیدگاه که ما خلق شدیم تا درخواست کنیم از خداوند

    و خداوند (رب) ما شده تا اجابتمان کند

    فارغ از اینکه درخواست ما چی باشد

    و هم چنین اینکه انگار یا قطعا هرما بیشتر از خداوند درخواست کنیم بیشتر به او احترام میزاریم یا بیشتر باورش کردیم

    یه جور هایی هم منطقی هست شما وقتی مطمئنی که جواب مثبت میگیری و ایمان داری و اعتماد میکنی و تسلیم میشی

    وظیفه ی خودت میدونی که همیشه بهترین درخواست هارا از طرفت که توی این داستان

    خداونده انجام بدی

    درسته که من (وحید) خودم را اول این راه میدونم یا اینکه توی مسیر درست میدونم

    ولی میخوام خودم را متعهد کنم به اینکه : باور

    که خداوند نزدیکه و اجابتم میکنه

    که خداوند عاشق منه

    که خداوند پیشتیبان اجابت درخواستهامه

    که خداوند لبیک من را پاسخ میدهد

    که خداوند توبه پذیر و امرزنده است

    که خداوند هر چه من ثروتمند تر ؛ شادتر؛ سلامت تر و ……باشم بیشتر لذت میبره و از من بیشتر میخواد که من پیشرفت کنم و به ارزوهام برسم

    پس من شریط الانم را به خداوند میسپارم و سهم خودم که؛

    درخواست کردن

    اعتماد کردن

    تسلیم بودن

    ایمان داشتن

    به اینکه خداوند نزدیکه و به درخواست من اگاهه و اون را اجابت میکنه؛ به شرط بندگی

    دل میسپارم تا لذت دنیا و اخرت را ببرم

    استاد عزیزم و خانم شایسته بسیار سپاسگزلرم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      مریم پهلوان گفته:
      مدت عضویت: 2029 روز

      سلام آقا وحید.اینقدر از کامنتتون لذت بردم که دلم نیومد همینجور رد بشم ولااقل کوچکترین کاری که میتونم بکنم یه تشکر ویژه ازتون باشه.خیلی عالی وجامع بود .داشتن احساس لیاقت وعزت نفسه که باعث میشه درخواست کنیم ولایق دریافت بدونیم.این فایل استاد که فوق العاده بود وکامنت دوستان عزیز هم فوق العاده تر.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        وحید گلباف گفته:
        مدت عضویت: 2277 روز

        سلام خانم پهلوان بابت به دنیا اومدن پسرتون بهشما و همسرتون تبریک میگم

        چقدر جالب

        فکر کنم تنها مکانی که توی دنیای الان وجود داره و تو بدون این بخوای و یا حتی بدونی یه عده خوشحال میشن یا از تو انرژی میگیرن و یا دیده میشی و از همه مهم تر بیشتر یاد میگیری که به خدا نزدیک بشی

        وجالب تر اینکه فقط انرژی مثبت هست این وسط داره رد و بدل میشه

        دم استاد گرم که این محیط را ایجاد کردن

        و خیلی از شما ممنونم که وقت گذاشتید برای خوندن کامنت من

        سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: