کلید اجابت دعاها - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب استاد توحیدی عزیزم
و مریم بانوی دوسداشتنی
وااااای خدای من..
یعنی انقدر همه چیز دقیق..
دیروز صبح قران سوره مریم
و درخواست زکریا از خداوند برای بچه دارشدن اومد
و دوباره شروع کردن دوره ثروت با درک جدیدم از خودم و قانون جهان….ک دقیقا استاد هم اگاهی های دوره ثروت رو گداشتن
این همه دقت تو هماهنگی و هدای… خدایاااا شکرررت ک هدایتهاتو درست دریافت میکنم
هدایتمن کن عااالی درکشون کنم و عااالی تو زندگیم اجرا کنم
بعد خوندن ایه های اول سوره مریم
دقیقا داشتم فکر میکردم
پیامبر خدا باشی وبا اینکه خدا رو میشناسی
1 درخواست داشته باشی
اما وقتی پاسخ درخواست رو بشنوی بازم نمیتونی قبول کنی ک میشه
خدامیتونه برات انجام بده..
من فایل رو گوش ندادم همین دقیقه اولش و این هماهنگی بین موصوع فایل و قران دیروز من
اشک تو چشمام اورد….
وااای استاد…
نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم
این همه هماهنگی و هدایت….
وقتی ایه رو خوندم داشنم ب این فکرمیکردم
چقدر قدرت و توانمندی خدارو باور داری؟؟؟
میتونی پیامبرش باشی و باورنکنی خدامیتونه تو پیری بهت بچه بده…
میتونی پیامبر باشی و سخت باشه درک کردنش…
تمام داستانهای قران بالاترین و عیرممکن ترین درخواستهارو نوشته تا من بفهمم باچه خدایی طرفم…
اما هربار خواسته دارم بازهم ذهنم شرایط رو میاره وسط..
دیروز با دوستم حرف میزدیم گفتم واقعا ک انسان فراموشکاره
هرلحظه ب لحظه باید ب یادم بیارم
من خالقم
قدرت خلق زندگی رو خدا بخودم داده
تمام قدرت جهان هرلحطه کنارمه و هر لحطه عاشقانه منو هدایت میکنه
اون هر لحطه جواب میده
بیشتر از من مشتاق رسیدن منه…
اما اونقدر تو الودگی بودیم ک ریشه های باورهام بهم بدجور گره خورده
ازتوحید
لیاقت
فراوانی
بدبینی
الی ماشااله….
هرچی رو بخای باید با قدرت کسی بسنجی ک قراره کار انجام بده نه با قدرت خودم
مشکل اینجاست وقتی خاسته دارم فراموش میکنم باخدا تقسیم کارکردم
فراموش میکنم همون اول کار فرمون رو بدم دستش و خودم راحت کنار بشینم
از بس عادت کردم تنها کارکنم و ازخدا و همکاری بینطیرش عافل بودم…
فراموش کردم من کی هستم و چرا اینجام
فراموش کردم من خلیفه ام
خلیفه ک سختی نمیکشه…
اما از بدببینی….
فایل قبل برامن بود.
منی ک ادعا میکردم خوشبینم
فایلتون باعث شد دقیقا بفهمم چرا 1 سری اتفاقات نمیافتاده
بخاطر بدبینی
استاد فایل رو فقط دقیقه 1 رو گوش دادم
و نتونستم ننویسم ازاین هماهنگی دیروز قران من و فایل امروز شما….
مطمنم جواب سوال من تو این فایل هست ک هر روز داره زندگیم روانتر میشه
راحتر..
و هرلحطه تلاش میکنم تو امروز زندگی کنم و لدت ببرم
بینهااایت سپاسگدارم استاد نازنیم ک انقدر تسلیم و خاشع در برابر الهامات و ایده ها هستید….
به نام رب جهان
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته نازنین که همیشه نقشش تو سایت و فایلها پر رنگه ؛
استاد توی اینهمه سال که با شما هستم یادم نمیاد مثل فایلهای اخیر که بیشتر بحث توحید و قرآن هست ، کامنت گذاشته باشم ؛
اصلا یجورایی انگار دست خودم نیست که کامنت نزارم ، اونم من که تو کامنت گذاشتن تنبلم ؛
مدت خیلی زیادیه که در مورد بحث شغل و درآمد نگرانی و ترس زیادی دارم ، همش به خدا میگم خدایا این نگرانی در مورد آینده رو ، این بار سنگین رو از رو دوشم بردار ، خیلی اینو تکرار میکنم ، آخرین بار همین امروز صبح قبل از ورود به سایت بود ؛
وقتی وارد سایت شدم و فایل جدید رو دیدم ، گفتم حتما جواب سوالم توی این فایله ؛
وقتی شروع کردم به گوش کردن فایل ، منی که سعی میکنم همیشه احساساتم رو کنترل کنم ، دیگه نتونستم جلوی اشکام رو بگیرم و خیلی عجیب اشک پشت اشک بود که میومد ؛
دلیل اشک ها هم این بود که چقدرررر از خدا لطف دیدم ولی هنوزم به قدرتش ایمان ندارم ، هنوزم برای خواسته هام یادم میره که خدا قبلا چه کارهای بزرگی برام کرده و بقول سوره ضحی هیچوقت فراموشم نکرده و باهام دشمنی نکرده ؛
یادم میره چقدر ازش سوال کردم و خیلی ساده جوابهای عالی بهم داده ، با اینکه چند وقت پیش بهم گفت توی نوت گوشی بیا و بنویس جاهایی که خدا برات معجزه کرده و درها رو باز کرده ، منم شروع کردم به لیست کردن اون معجزات ؛
خیلییییی این تمرین خوب بود ولی بازم یادم میره انگار ، شیطان واقعا تو کارش استاده ، اگه یه لحظه حواسمون نباشه براحتی با ابزاری مثه مقایسه یا نا امیدی و ترس ، منو میبره تو در و دیوار ؛
چقدر این فایل به موقع و برای حال اینروزهای من بود ، حتی نمیدونم چجوری از خدا تشکر کنم برای این فایل و این صحبتها و این استاد و این مسیر و این بچهای نازنین ؛
اگه این خدا رو پیدا نمیکردم و اگه این لطف خدا نبود ، واقعا نمیدونم قرار بود چه اتفاقی برام بیفته ؛ همیشه میگم خدایا اگه لطف و هدایت تو نباشه ، صد در صد من زیر این همه نجوا و فشار و نگرانی نابود میشم ؛
خیلی باید این فایل رو تکرار کنم ، واقعا ازت ممنونم استاد جان بابت این فایلهای ارزشمند ؛
خدایاااااا فقططططط شکررررت که تو خدایی و تو ارباب و صاحب اختیار منی …..
سلامی که از جنس نام خداست
بر استاد عزیز و همه دوستان عزیزم در این سایت ارزشمند
و سپاس خداوندی که امروز این فایل و این حرفهای الهی رو رزق من کرد.
تا حالا دقت کردین به اینکه :
مثلا یه سقفی حتی تا مرز فرو ریختن پیش رفته و همه زیرش خالی شده ولی یه دونه پایه یا یه ستونی جلوش رو گرفته و نزاشته فرو بریزه؟ یا یه طنابی بریده شده ولی خودش رو به لطف بک رشته محکم وسط الیاف طناب حفظ کرده و نصف نشده؟
دوستای خوبم
یادآوری الطافی که خدای مهربان در گذشته به من و زندگی من کرده بود در حالی که ذهن منطقی نمیتونسته اون رو بپذیره و به یاد آوردن انبوهی از مددهای غیبی خداوند توی زندگی من ، برای من حکم اون پایه و یا اون رشته محکم وسط طناب رو داشته و داره و حتی مواقعی که به دلیل هجوم افکار و نگرانی ها و ناخواسته ها ، من رو به سمت از هم گسیختگی پیش برده باعث نجات زندگی من و امکان سرپا شدن مجدد من شده.
یادمه نوجوان بودم و چون ترک تحصیل کرده بودم و قاعدتا بنا به رسم موجود اطراف من میبایست میرفتم شاگردی مکانیکی و یا مشابهاتش با اینکه اصلا دوسشون نداشتم یادمه توی دلم به خدا میگفتم کاری رو دوست دارم که توی فامیل و آشنا کسی مشابهش رو نداشته باشه و شانش هم بیشتر باشه ودوسش داشته باشم و این درخواست در حالی بود که کمترین منطق استدالی و نشانه ای برای اجابتش توی ذهن من وجود نداشت ولی ته ته دلم انگار میدونستم که خدا میتونه
یک بار این خواسته ام توی خانواده و فامیل به زبونم اومد اون هم نه با جزئیات و چقدر تمسخر شدم
سالها گذشت
و سالها من غرق در کارهای ناخواسته شغلی شدم
ولی خدا هرگز فراموشکار نیست
و من طی اتفاقات عجیبی که شرحشو قبلا توی سایت و عقل کل گفتم به یه استان دیگه هدایت شدم و با حمایت تام و تمام مدیر یک اداره فرهنگی هنری تونستم در سایه امنیت و آزادی زمانی و مالی به شغلی هدایت بشم که در استان ما نبود و خیلی دوست داشتنی بود و من اون رو برای اولین بار به استان خودمون آوردم و با لطف و دستانی که خدا برای کمکم فرستاد بومیش هم کردم و سبک شخصی خودم رو هم پیاده کردم و تونستم به دنیایی از توفیقات برسم که از بالا بردن شان اجتماعی تا اعتبار شخصیتی و گسترش مالی من رو در بر گرفت
و همین درخواست رو از خداوند برای ازدواجم هم داشتم که زنی رو میخوام که دوست واقعی و همیشگی باشیم نه زن و شوهر عادی و کلی خواسته از ازدواج و اون خانم که حتی یک نمونه از اون رو توی تمام خانواده فامیل یا آشناهامون ندیده بودم و نداشتیم و ذهن منطقی من هم فقط تمسخر میکرد و یک بار هم اون خواسته رو توی خونواده مطرح کردم وبازخورد فقط به شوخی گرفتن و دست انداختن من بود ولی وقتی رها کردم ( چون راهی دیگه ای هم نداشتم ) بعد از شغلی که خدا عطا کرد همون خواسته دوم رو هم طوری که هزار برابر بهتر از اونی بود که من میخواستم خودش آورد سر راهم و خدای عزوجل رو شاهد میگیرم که اگر تمام عمر و صد سال دیگه هم و بیشتر هم میگشتم ابدا نمیتونستم فردی با جمیع این محسناتی که خانمم داره پیدا کنم آنچه خوبان همه دارند ایشون یکجا دارند و کلی مدد دیگه
که الان
که به دلیل اشتباهات خودم که شرح اونن ها رو هم توی سایت و عقل کل گفتم خیلی از زندگی عقب افتادم
و ذهن منطقی برای جبران و رشد من سد ایجاد میکنه برای افکارم و رسیدن به اونها،
باز همین باور و یادآوری لطفهای بزرگ الهی در حالی که منطق من نمیتونست یک درصدش رو هم بپذیره
من رو مثل اون سقف و مثل اون طناب سرپا نگه میداره و اجازه از هم گسیختگی به من نمیده.
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت.
از دست و زبان که برآید که از عهده شکرت به در آید.
به نام خداوند الهام بخش و آرام کننده قلب ها
سلام بر استاد عزیزم با این کلمات و سخنان گهربار و جواهر گونه که انگار این فایل و تک تک کلمات این فایل برای من بود و من هم با گوش جان شنیدم و تمام این سخنان را واو به واو درک کردم و تایید میکنم که هرچه پروردگارم وعده داده حق است و به یقین اتفاق خواهد افتاد.
مریم هستم و شروع این فایل آیه ای از سوره مریم بود و این هم نشانه اینکه این فایل را من باید گوش می دادم و پیام ها و نکته های فراوانی را از این فایل گرفتم که همگی مرتبط با زندگی من و خواسته های من بود..
استاد من این فایل رو تا ساعت 6 و نیم صبح امروز کامل گوش کردم.ساعت 4 و نیم در حالی از خواب پریدم که خوابی عجیب دیده بودم و حال عجیبی داشتم. کمی که راجع به تفسیر آن مطالعه کردم متوجه شدم قرار است تحولات و تغییرات بزرگی در زندگی ام اتفاق بیفتد البته در جهت مثبت و بهتر شدن و زیباتر شدن.
برگردم به گذشته و می خواهم بگویم پیامبر و وعده هایی که خداوند به او می داد را کامل درک میکنم چون من هم چنین چیزهایی را در زندگی ام بارها تجربه کرده ام.
من هم گاهی شدیداً احساس میکنم پروردگار می خواهد با من سخن بگوید و آن لحظه فقط خودکاری برمی دارم و هرچه میگوید مینویسم و مینویسم تا حس میکنم تمام شده و آنوقت است که تازه شروع میکنم به خواندن نوشته هایم و گاهی از چیزهایی که نوشته ام دچار حیرت می شوم.در اینجا هم در تایید حرف های شما بگویم این الهامات همیشه وعده بهتر شدن، فراوانی،دعوت به آرامش و اطمینان دادن از اینکه پروردگار همیشه مراقب و محافظ من هست می دهد و در هر شرایط روحی که به من الهام می شود بسته به همان شرایط به گونه ای است که میخواهد ترس و ناراحتی را از من دور کند و گاهی با ای مریم مترس و غمگین مباش شروع می شود و در ادامه با توضیحات منطقی ذهن من را آرام میکند و بعد هم میبینم که هرآنچه به من الهام شده بود و هرچه درباره آینده به من گفته شده بود همانطور دقیق اتفاق می افتاد.
من سال ها در شهری محروم و با مشکلاتی مانند کم آبی و دوری از خانواده ام زندگی کردم و در آن شرایط پروردگارم من را هدایت کرد به سایت شما و از آنجا شروع کردم به کار کردن روی خودم تا اینکه بعد از تقریبا دو سال اولین الهام به من گفته شد و من برای اولین بار برای نوشتن سخنان پروردگارم قلم به دست گرفتم و آن الهام وعده انتقال من از آن شهر به شهری که دوست داشتم بود و به من وعده داده شد با خاله ام که او هم شرایطی مانند من داشت و قرار بود به زودی از آن شهر مهاجرت کند همزمان به آن شهر منتقل می شوم و در ادامه گفته شد که مانند شاهزادگان به آن شهر منتقل می شوم و نگران هیچ چیز نباشم و فقط از زیبایی ها لذت ببرم.در آن الهام به من گفته شد که من را به جاهای بهتر و زیباتر منتقل می کند به واسطه ایمان و توکلی که داشتم و کمبود ها و دوری های من به لطف حق پایان می یابد.
بعد از آن الهام چند وقت بعد یک شب هوا چنان حس و حالی داشت و بوی آن شهر را می داد و من آن شب احساس کردم رفتنم خیلی نزدیک شده و اطمینان داشتم به زودی خبرهایی می شنوم و درست دو هفته بعد از آن شب بود که همسرم به خانه آمد و به من گفت وسایل خانه را جمع کنم و آماده اسباب کشی شوم که به آن شهری که وعده اش قبلاً به من داده شده بود می رویم و همانجا بود که فهمیدم هرچیزی که خداوند میگوید حق است و اتفاق می افتاد و اندک شک و تردیدی که برای نوشته هایم داشتم از بین رفت و اطمینان پیدا کردم هرآنچه نوشته ام وحی و الهام پروردگارم بوده است و برای همین با آرامش شروع کردم به جمع کردن وسایل و همچنان هم از زندگی لذت بردم و بعد شرایط به گونه ای پیش رفت که خودم حدود دو هفته زودتر از وسایلم به آن شهر رفتم و بعد وسایل را اقوام نزدیکم بار ماشین کردند و برایم فرستادند و هیچ آسیب و ضربه ای هم به هیچ یک از وسایلم وارد نشده بود و حتی یک خش روی هیچ کدام نیفتاده بود و من فقط از خداوند سپاس گزاری می کردم که این چنین مدیریت کرده بود که من بدون استرس و نگرانی و به راحت ترین شکل ممکن جا به جا شده بودم.
و شروع زندگی من در آن شهر شبیه معجزه بود. خانه ای که قبلاً در دفتر آرزوهایم نوشته بودم و تمام جزئیاتی که درباره آن خواسته بودم را پدر شوهرم به ما داد و بعد هم مادر و پدرم با هزینه خودشان هرچه کم داشتم برایم از بهترین ها تهیه کردند و خانه ای مانند قصر زیبا و پر از امکانات عالی داشتم و در شهری پر برکت و نعمت که آب همیشه بود و قطع نمی شد زندگی می کردم ، خانه پدرم با خانه من تنها یک کوچه فاصله داشت و هر موقع اراده می کردم می توانستم به دیدنشان بروم و چقدر این نعمت به من حس لذت و شادی می داد و تمام نعمت هایی که سال ها آرزو داشتم همه و همه تماما در اختیارم بود و خدا می داند که من چقدر احساس سپاس گزاری و رضایت را تجربه کردم و قدر تک تک آن نعمت ها را می دانستم و هربار که آن ها استفاده می کردم بیشتر از قبل حس رضایت و آرامش و شکر گزاری در من تقویت می شد همانطور که شما گفتید راضی راضی بودم.
از آن موقع الهام خاصی دریافت نکردم تا همین چند ماه پیش چند الهام دریافت کردم که هرکدام برای شرایط خاصی بود و در تک تک آن ها همانگونه که وعده داده شده بود شرایط پیش رفت و هربار پر بود از آرامش و اطمینان از بهتر شدن و اینکه من نگران نباشم و نترسم.
درباره کاری که شروع کرده ام به من الهام شده پیشرفت های خوبی میکنم و از من میخواهد هر آنچه به من میگوید انجام دهم و ادامه بدهم و من هم تمام تلاشم را می کنم که هرچیزی به من گفته می شود انجام دهم و گام به گام در حال پیشرفت هستم.طبق آیه ای که خواندید پروردگار از جایی که فکرش را نمیکنم به من روزی می رساند و نباید خودم را تنها و بی روزی بدانم و چون خدا هست برایم کافی است.
و اما بزرگترین الهامی که آخرین بار دریافت کردم و در این شرایط کنونی غیرقابل پذیرش و غیرقابل باور به نظر می رسد و آن وعده آرامش و رفاه و امنیت و پیشرفت در قالبی بسیار بزرگ داده شده و با توجه به شرایط کنونی و اینکه باور پذیری اش سخت و دور از ذهن است من با توجه به یقینی که از نتیجه الهامات قبلی ام گرفته ام فقط با سپاس گزاری از نعمت ها و لذت بردن از زندگی و انجام دادن کارهای لازم منتظر تحقق این وعده خداوند هستم و این فایل شما تاییدی بود بر هرچه که درک میکنم و منطق ذهنم را که گاهی میخواست من را به شک بیندازد خاموش کرد و با قلبم منتظر دیدن وعده پروردگارم هستم و با توجه به نشانه هایی که میبینم این وعده به زودی محقق خواهد شد همانطور که زمستان همه چیز سرد و خشک شده بود و در بهار دوباره شکوفا می شود همان گونه هم در زندگی من و کسانی که هم فرکانس من هستند همه چیز متحول خواهد شد و پروردگار من تنها قدرت این جهان است و چون او بخواهد هر چه بخواهد به یقین می شود.
شکر و سپاس مخصوص پروردگاری است که یاد او همیشه باعث آرامش و شادی قلب من شده و همواره نگه دارنده و یاری کننده و همراه من بوده و خواهد بود.
ندیدن کمبود ها و سپاس گزاری برای داشته ها و نعمت ها و تغییر فرکانس باعث این تغییرات خواهد شد و به لطف حق سختی ها و مشکلات از بین خواهند رفت زندگی پر از شادی و پر برکت در راه است.
اکنون که نوشتن این دیدگاه را به پایان می برم خورشید در حال طلوع است و نور و روشنایی همه جای خانه ام و همه وجودم را پر کرده است.
صبحتان به خیر و شادی
با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه کسانی که این متنو میخونن
خدارو شکر میکنم بابت همه چیز هایی که بهمون میده و من امروز از آموزه های شما یادگرفتم که سپاسگذارشون باشم و این روزها کاملا درک میکنم (شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفتدبیرون کند)انگار خداوند خودش بالای سر من نشسته و منتظر من یک سپاسگذاری انجام بدم و بگه آفرین بیا اینم جایزت و اگه ناسپاسی یا انرژی نامنساب داشته باشم بایک اتفاق کوچک مثل یکمی دل آشوبه بهم میگه که حواست باشه داری چیکار میکنی و باز این لطف خداست که امروز من متوجه این احساسات میشم،انگار دارم از بالا به بدنم نگاه میکنم و احساساتمو میبینم.
چند سال قبل من اصلا متوجه این احساسات کوچک نبود حتی متوجه خیلیییی اتفاقات بزرگ و بدی که نشان دهنده کج بودن مسیرم بود هم نمیشدم و فکر میکردم من میتونم با اون نوع نگرش زندگیمو تغییر بدم و اصلا خدایی وجود نداشت.
مدتیه امکان نداره از خواب که بیدارم میشم به بودن خداوند کنارم و اینکه اونه که همه کارس فکر نکنم و با این فکر احساس خوبی در وجودم احساس میکنم لبخند میزنم و میگم بزن بریم که امروزم دستش روشونته،این ینی دیروز تو مسیر بودی که امروز از صبح زود وجودش احساس میشه.
در آخر تشکر میکنم از شما و هرکسی که توی این مسیر زیبا به من و دیگران کمک میکنه تا یادمون بیاد که خدایی هست و اگه باورش کنیم خیلی زود درارو باز میکنه برامون
یا الله و یا ضحی
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد نازنینم
اینقدر این فایل و مباحثی که گفته شد الهی و ربانی هست که حد و اندازه نداره، که من فقط داشتم از اول تا آخر فایل اشک میریختم از این فضای الهی و حس و حال ناب و ورای تصور عجیب و روحانی که من رو احاطه کرده بود استاد، فقط داشتم حال خوب و اشک شوق و اشک هدایت و خشوع در برابر ربم میریختم و ناخواداگاه جاری میشد و فقط خدا خدا میکردم که بتونم سر سوزنی از نکات و کلید ها و درسهایی که داشت برام رو بتونم بنویسم و انگشتان و توانم یاری کنه که همه رو در قالب کلمات بتونم بنویسم.
استاد اصلا اینقدر به طرز شگفت انگیزی زیبا و جادویی و معجزه آسا اتفاقاتی حتی رخ داد تو همین چند دقیقه تو همین مدت زمان پخش این فایل و اینقدر رشته ها از فکرم از درونم از احساسم و شهودم گذشت و اینقدر ناب بود برام که میگم فقط خدا رو میگفتم کمک کن بتونم اینارو به رشته تحریر در بیارم و حسم رو کامل بنویسم، امیدوارم سر سوزنی تونسته باشم این کارو بکنم و همچنین شکر پروردگار عالم رب بی همتایم و قادر مطلق رو به جا اورده باشم فقط در باب همین چند دقیقه و همین لحظات.
استاد من از دوران کودکی یعنی از همون سنین طفولیت و آغاز مدرسه رفتن و شاید حتی قبل ترش بسیار بسیار شوق و ذوق و احساس وصف ناپذیر و نابی داشتم در مورد قرآن و اصلا یه ارتباط خاصی باهاش برقرار میکردم و با خدای خودم، اینو از این رو میگم که بارها و بارها احساسش کردم و تجربش کردم و کسی رو شبیه به خودم ندیده بودم که از این سنین اینطور بوده باشه و بتونه این حس رو به این شکلی که من داشتم و درک کردم، رو درک کنه. بیشتر وقتا هم تو مدرسه ها سر کلاسا قاری بودم اما نه سر صف صبحگاهی. هیچوقت یادم نمیره که با چه عشقی انگار که بهم وعده بگم چی دادن! از مدرسه یا از بازی یا کاری برمیگشتم خونه میدوییدم میرفتم رو پشت بوم خونمون یه زیلویی چیزی پهن میکردم زیر آفتاب دراز میکشیدم و قرآن گوش میکردم فقطم عاشق و دیوانه مرحوم عبدالباسط فقید بودم، قرآن قدیمی مادرمم میبردم باهام مینشستم قرآن میخوندم. این کارارو هیچکسی از خانواده مون یا فامیل و حداقل بچه ها انجام نمیدادن، اینقدر انرژی و شوق سراپای وجودمو میگرفت که دیوانه میشدم اصلا انرژی میگرفتم و بعد از اشک و حال خوب پامیشدم دوست داشتم کوه جا به جا کنم از خوشحالی، این احساس خیلی وقتا میومدم سراغم مخصوصا وقتی این دو سوره با صدای استاد عبدالباسط پخش میشد. که البته مثل خیلی چیزای دیگم که جالبه وقتی فکرشونو میکنم میبینم تو اون زمینه ها هم همین بوده اون عشقه اون میزان حسه نابه اون پَشِنه به چیزای مورد علاقم و توانایی هام، چون واقعا همیچکس رو نمیدیدم که حتی شبیه به من باشه و از دید و احساسی که من درکش میکردم و باهاش ارتباط برقرار میکردم و درونم غوغا به پا میشد کسی دیگه هم اینطور بوده باشه.
استاد حتی سوره ها و آیه هایی که انتخاب کرده بودید رو، چی بگم خدا! اینقدر مسحور شده بودم و شوق داشتم و هی همش یادم میومد و منو برد به همون سنین و خاطراتی که هرجا تو هر حالتی که بودم و مشغول هرچی که بودم وقتی صدای قرآن میشنیدم و مخصوصا استاد مخصوصا آیاتی از سوره مبارکه شمس و سوره ضحی، اصلا دیوانه میشدم یعنی از خود بچگی از همون سنین همینطور ناخودآگاه اشکام جاری میشد، نه اشک حزن و ناراحتی! اشک شوق اشک الهی بودن اشک اینکه اصلا خودِ آدم نمیدونه شاید درست درکش نکنه که چرا داره میاد اصلا! اما فقط میدونه اینو که الهی و نابه! و خالصه و میدونی استاد انگار حس میکنی اون لحظات خیلی خدا روت زومه! و انگار داری باهاش مثل یه رفیق بامرام و مهربون حرف میزنی انگار داره مثل یه داداش بزرگ مثل یه پدر مهربون و دوست داشتنی باهات میگه میخنده شوخی میکنه و قربون صدقت میره و حس میکنی عزیز دردونه خدایی و چقدررر استاد این حسی که دارم میگم نابه و بهت احساس ارزشمندی میده یه ارتباط و کانکشن خاصی داره نمیدونم میتونم درست بیانش کنم یا نه و درست احساسم رو منتقل کردم یا نه و دیگران درکش میکنن یا نه.
استاد این فایل سراسر عشق خالص بود بخدا سراسر احساس مقدس احساس خالق بودن و احساس بزرگی و عظمت رب و این جهان شگفت انگیزش.
استاد به طرز حیرت انگیز و جادویی ای اصلا تو همین چند دقیقه کلی حس ناب رو تجربه کردم، حتی مثالی میزنم از بعد فیزیک و جسم که شاید بهتر درک بشه : ) من دو سه روزی هست رگ گردنم و عصبم از پشت گردن تا پشت کمر و کتف و نزدیک مهره های کمرم درد میکنه و یه جورایی دلیلو نمیدونستم، البته حدس میزنم شاید از چی بوده باشه و یه حس بدی رو تجربه کرده بودم ولی بهش قدرت ندادم زیاد و سعی کردم خودم رو کنترل کنم چون تو این مدت مخصوصا از وقتی دارم دوره احساس لیاقت رو کار میکنم خیلی خوب متوجه خیلی چیزا میشم و زومم رو خودم و اتفاقات و حسای مختلف رو تجربه کردن و گوش به زنگ و هشیار ترم نسبت به قبلا، استاد باورتون نمیشه خب من برای استراحت کردن و خوابیدن و کارای مختلف انجام دادن چند روزیه اذیتم دیگه بخاطر همین درد و مشکله، و حتی دیشبم نذاشت درست بخوابم و تا صبح بیدار بودم، و یکی دیگه از نکات زیبا و الهی دیگه که بخوام مثال بزنم، دیدن همین فایل زیبا و ناب بود که با اومدنش رو سایت و دیدنش نمیتونم بگم چقدر غرق شادی و احساس شگفتی شدم. استاد وقتی داشتم ریز به ریز به حرفاتون و مثال ها و آیات قرآن توچه میکردم و زوم میشدم، و داشتین در مورد امکان پذیر بودن خواسته ها و منطقی کردنش برای ذهنمون مثال میزدید مخصوصا در مورد پیامبران و از دل آیات قرآن، به خداوندیه خدا استاد متحیر شدم و مو به تنم سیخ شد و از خود بی خود شدم!!! چون تو همون لحظات صدای شما تو گوشم بود و چشمام داشت شما رو نگاه میکرد و درون خودم با منه مقدس خودم با لبهام و با حرف زدن درونی داشتم به این انرژی به این خدا میگفتم قربونت برم خدای مهربونم، ای که از رگ گردن به ما نزدیک تری (همین الان احساساتی شدم و اشکام داره میاد دوباره) ، این رگه یا هرچی اسمش هست رو میشه تسکین بدی؟؟ میشه خوبش کنی درد نکنه و حالم خوب بشه؟؟ استاد چی بگم!!! که دیوانه شدم بخدا به خاک افتادم یه لحظه تمام جهان تمام زمان و مکان از حرکت ایستاد و من انگار هیچ صدایی نمیشنیدم انگار توی جهانی دیگه سیر میکردم و انگار با ابدیت یکی شده بودم فقط سکوت بود و سکوت و اینکه توی یک جهان بزرگ و مکانی الهی و یک سیاره رو در نظر بگیرید یه همچین حالتی، من بودم و خدا و جواب داد بله که میشود! من از رگ گردن به تو نزدیک ترم و درخواست هر اجابت کننده ای رو اجابت میکنم! همیشه همینطورم! استاد از خوشحالی و حال خوب نمیدونم چیکار کنم نمیدونم باید الان چیکار کنم نمیدونم چی بگم نمیدونم چطور حسم رو منتقل کنم! فقط میگفتم خدایا ممنونم خدایا بینهایت بار شکرت که تو اینقدر بزرگی و اینقدر در دسترس و اینقدر نزدیکی!
استاد یه نکته خیلی باحال و جالب که اصلا در مورد خود اسم این فایل ذهنم رو غرق زیبایی کرد، این بود که تو همون لحظات چند ثانیه ای و چند دقیقه ای که بارها حس میکردم توی طول پلی دادن این فایل، یکیش این بود که وقتی داشتین در مورد کلید حرف میزدین و همزمان داشتم به اسم فایل هم اون بالا نگاه میکردم و حرفهای شما هم تو گوشم بود و نگاهم به مانیتور، یه آن این ذهنم عبور کرد که این انرژی داشت بهم میگفت : « این ویژگی سپاسگزاری و درخواست کردن شما بندگانم، قالب هست، مثل قالب و سمپلی که کلیدساز میذاره تو دستگاه تراش و از روش کلید میسازه! و این فایل استاد هم کلید هست یکی از کلیدایی که از روی قالب ریخته شده! »
وای خدایا بخدا این حرفا از جایی دیگه داره میاد استاد اصلا شاک شدم خودم الان دارم میخندم بخدا! اصلا تو فضای احساسی جادویی ای هستم :D : ) خدایا شکرت!
و اما نکته آخری که بخوام ذکر کنم اینجا، اینه که خیلی جالبه من دیشب یه سر رفتم بیرون برای خرید و چند روزی هم بود که به خودم یادآوری میکردم کتاب «کیمیاگر» از پائولو کوئلیو رو هم بخرم چون نشونه هاش رو هم دیده بودم و هم بهم الهام شده بود، و دیشب اول هم رفتم برای خرید این کتاب فوق العاده! و استاد نکته اینجاست که چقدر جالب که اولا توی کتاب از حضرت مریم مقدس (س) نام برده شده بود و داستان های جالبی توی کتاب بود از حضرت مریم و حضرت عیسی (ع) و داشتم با خودم فکر میکردم این لحظات که این فایل رو داشتم میدیدم با گوش جان و ذره ذره وجودم، که اولا چقدر جالب که همین امروز باید این فایل شما هم روی سایت بیاد و هم اینکه توی صحبتاتون و مثال های قرآن از حضرت مریم اسم بردید و آیات اوردید.
میگم که استاد، خیلی خوب زوم شدم رو همه چیز و دلایل همه چیز مدتیه و امیدوارم که دانشجوی خوب و ممتاز و گیرایی بوده باشم.. ; )
خدا میدونه چقدر نکته و چیز دیگه دستیگرم بشه که بعدها بخوام بگم و اضافه کنم، فعلا تا اینجا با یه بار دیدن اینقدر محو شگفتی و زیبایی و الهی بودن این لحظات و این فایل شدم..
من همیشه از صبح زود موقع نماز یا خیلی وقتا از قبلش بیدارم و کلی کار انجام میدم و صبحانه میخورم معمولا، امروز و اینبار اصلا هیچی نفهمیدم! نه گشنگی نه تشنگی نه احساس خوابالودگی و هیچی!
الله اکبر از این آگاهیا و این انرژی..
سپاسگزارم
به نام خدایی که مرا انسان آفرید،سلام بر استاد عباسمنش عزیز،
زندگی موهبتی الهی است جهان در هماهنگی کامل است.
هرچیزی با هر چیز دیگر سازگار و هماهنگ است
معجزه ای است شگرف، بسیار عظیم، بی کران، نا محدود، که هر چیزی با چیزهای دیگر سازگار و هماهنگ است؛
به گونه ای کامل
فقط انسان استثناست..
انسان تنها گاو پیشانی سفید هستی است.
به این دلیل انسان تافته ای جدا بافته است که به او موهبتی عظیم اعطا شده. #موهبت_خودآگاهی
انسان میتواند دراین مورد تصمیم بگیرد که:
آیا با هستی سازگار باشد یا نه
انسان حق انتخاب دارد
آزادی انسان موهبتی عظیم است اما او میتواند ازآن سو استفاده کند. همان گونه که میلیون ها نفر در حال سو استفاده از آن هستند. اینان راه ناسازگاری با هستی را برگزیده اند.
تصمیم گرفته اند باهستی مخالفت ورزند و با آن جدال کنند
از این رو آشکارا در درد و رنج گرفتارند.
تو نمی توانی با کل بجنگی. کل بسیار پهناور و عظیم است. جدال تو همچون جدال قطره با دریاست.
کاری است احمقانه، بسیار احمقانه.
اما انسان های بسیاری این راه را برگزیده اند.
“خود” قطره ای کوچک است که باخدا درجنگ است و می کوشد جهان را تسخیر کند!
پیش از آنکه شادمانی رخ بنماید،
تو باید چون یک صخره یک پارچه شده باشی
انسانها چون شن هستند، هزاران تکه کوچک و درهم بر هم انسانها یکی نیستند
و شادمانی فقط زمانی رخ می نماید که تو یکی شده باشی
و گرنه شلوغی درون تو همچنان سر و صدا، کشمکش، تنش و نگرانی ایجاد خواهد کرد
لازم است همه این ازدحام به چیزی واحد تبدیل شود
زمانی که این یکپارچگی اتفاق افتد. پیامد آن، شادمانی رخ می نمایاند
شادمانی پیامد یکپارچه شدن درون است، و صخره مظهر یکپارچگی است
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت اساتید بزرگوارم و عزیزم عاشقتونم تا ابد
وااای استاد روانشناسی ثروت 1 فوق العاده س اینقد دلم میخواد از اول گوش کنم باز خیلی دلم اگاهی هاشو خواست اما الان احساس لیاقت هدایت شدم که بارها گوشش کنم
واااای چه اگاهی های خفنی واقعا داره روانشناسی ثروت 1 همش لذته همش همش حاله خوب مثله همه ی دوره هاتون من واقعا عاشقه روانشناسی ثروت 1 همش و همه ی جلساتش معجزه س
من هنوز این فایل رو فرصت نکردم ببینم چون فعلا دوره ی احساس لیاقتم ولی تا گذاشتین رو سایت و دیدم حاله خوبی که اصلا از اسمش کلید اجابت دعاها و واقعا گفتم ارمغان این دقیقا یه نشونه هست و امروز منتظر معجزه های عالی باش پس بیشتر رو خودت کار کن
موقعه آفم از کار کردن رو دوره ها بخصوص دوره ی احساس لیاقت میام حتما میبینم و کامنت میزارم با عشق
استاد و مریم جون عشق عاشقتونم
فعلا
در پناه الله یکتا باشین
با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز
راستش من از اول تا آخر این فایل داشتم گریه می کردم از بزرگی و عظمت خداوند اول از همه این را بگم من چند روزه که دارم روی باورهای توحیدی ام کار می کنم و جالب این جاست که امروز داشتم روی باور خداوند واسه من کافیه و اون واسه من همه چیز میشه کار می کردم و امشب وقتی خوابیدم با وجود اینکه شب خیلی زود خوابیدم که بتوانم صبح زود بیدار بشوم که بتوانم به کارهایم برسم هر کاری کردم دیدم خوابم نمیبره ساعت 3 بعد از نصف شب بود و حس ام بهم گفت برو تو سایت راستش من پارسال یک خواسته ای داشتم که بهش نرسیده بودم و بی خیالش شده بودم البته نه اینکه دیگه کلا نخوامش گفتم باشه واسه بعداً و الان تمرکزام را می خواهم بگذارم روی خودم و کسب و کارام حسم بهم گفت برو تو نشانه امروز من و از خدا بپرس دلیل نرسیدن آت به خواسته پارسال ات چی بوده ؟
آمدم که برم تو نشانه روزام دیدم که شما این فایل را گذاشتید خیلی خوشحال شد و فهمیدم که یک دلیلی داره که من باید جز اولین کسانی باشم که این فایل را ببینم و الان هم اینجام بعد تا اومدم ببینم از خودم پرسیدم من اومده بودم سایت واسه چه کاری یادم اومد که اومده بودم که برم تو نشانه روزام بعد نیت کردم و زدم روی نشانه باورتون نمیشه چی اومد بخش 6 قانون آفرینش که در مورد تقسیم کار با خداوند است و اینکه ما باید کارهامون را با خداوند تقسیم کنیم یک کاری که من متاسفانه خیلی خیلی کم انجام اش می دهم تو زندگی ام چون فکر می کنم که خودم می توانم همه کارها را انجام بدهم و البته که از ایمان و باور ضعیف ام است که ازش کمک نمی خواهم چون باور ندارم که می تواند بهم کمک کنه بعد که اومدم سراغ دیدن این فایل اصلا دیوانه شدم الان می فهمم که دلیل نرسیدنم به هم خواسته پارسال آم و البته خیلی از خواسته های دیگه ام مثل صاحب ماشین شدن ام و… این است که من باور نداشتم که بهشون می رسم و شما درست می گویید من حتی نمی توانم داشتن اشون را تجسم کنم می دانید استاد چقدر جالب که قرآن از صدها هزار کتاب موفقیت بهتر قانون را توضیح داده با آوردن مثالهای عینی از زندگی پیامبران و جالب تر اینکه گفته چه طوری ما می توانیم آن ترمز ها و باورهای محدود کننده ای که سد راه ما هستند تو مسیر رسیدن به خواسته هامون را برطرف اشون کنیم و چقدر خوب میاد با یادآوری از زندگی گذشته پیامبران آن مقاومت های ذهنی اشون را از بین می بره و البته که باز هم تاکید می کنه بر سپاسگزاری و اینکه چقدر ما به خداوند ایمان داریم و باور داریم که قدرتش را داره و می توانم واسمون برآورده کنه در مورد آیه 186 سوره بقره که تو این فایل بهش اشاره کردید من هفته پیش داشتم پروژه خانه تکانی را گوش میکردم شما تو یکی از گام هاش گفتید من می توانم صدها ساعت م
فقط و فقط در مورد همین یک دانه آیه صحبت کنم و اینکه گفتید زمان پیامبر مردم در مورد هزاران موضوع فرعی و پیش پا افتاده از پیامبر سوال می پرسیدن و یک نفر نیومد در مورد خدا از پیامبر سوال بپرسه و بنابراین خود خدا میاد مستقیم به پیامبر اسلام میگه و واسه همین است که تنها آیه ای است توی قرآن که توش 7 مرتبه از ضمیر من استفاده شده و واسه همین است که تو این ایه از کلمه سالک استفاده کرده که به این معنا است که اگر در آینده بندگان من از تو درباره من پرسیدن بهشون چی بگی می دانید استاد الان که فکرش می کنم به گذشته می بینم که بارها و بارها شده تو گذشته که دلم یک چیزی می خواسته و از لحاظ مالی شرایط خریداش را نداشتم ولی آنقدر به طرز معجزه آسایی هزینه خرید آن چیزی که دوستش داشتم واسم جور شده ولی خوب متاسفانه ذهن ما فقط کمبودها و شرایط فعلی آمون را می بیند و نمی تواند باور کنه که این شرایط موقت است و دائمی نیست و می تواند تغییر کند البته زمانی که ما تغییر کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیار سپاسگزارم از استاد عباسمنش برای این فایل هدیه ای ارزشمند.
واقعاً وعده ای خداوند حق است و هر خیر و برکتی که به زندگی ما میاد از جانب خداوند است.
اما خداوند این وعده ای حق را گاهی به صورت یک خواب و…به ما میدهد و گاهی خداوند این وعده ای حق را از زبان افرادی که قبول شان داریم به ما میدهد.
حالا میتوان شخصی را که به عنوان یک انسان خوب و کامل قبول داریم خانم شایسته یا استاد عباسمنش باشد یاپیامبر ویا پادشاه و…باشد ودر هر صورت جنس بعضی از وعده ها انگار که از طرف خداوند است.
هم اکنون که من این کامنت را مینویسم سه ماه کمتر مانده به نوروز 1404 و من احساس میکنم که این وعده از جانب خداوند است که تمام اعضای سایت استاد عباسمنش،آنهایی که مشتاقانه فایل ها را دنبال میکنند و نظر میگذارند و دیدگاه کاربران دیگر را مطالعه میکنند در عید1404اتفاقات فوق العاده خوبی را تجربه میکنن و بهترین اتفاقات زندگی خودکه تا کنون رخ داده است هرا تجربه خواهیم کرد.
موفق و پیروز باشید
سلام حامد جان عزیز
کامنتو خوندم آخرای کامنتت بهم چشمک زد و عجب چیزی گفتین دقیقا یک ماه پیش تو صفحه گوشیم برای خودم نوشتم که خداجونم من میخوام تا عید 1404 اتفاقات خوبی در اوضاع مالیم بیوفته و خواسته هامو نوشتم درخواستمو دادم که الان کامنت شما که گفتین اونایی که فایل هارو دنبال میکنن و کامنتا رو میخونن که خودم یکی از اونا هستم تا عید 1404اتفاقات رویایی رو تحربه خواهند کرد این کامنتت نشانه من بود این و خدا از زبان شما برای من گفت خدایا شکرررررررت که داری به هر طریقی با ما حرف میزنی خداجونم شکرت وومممونم ازت حامد جان عزیز. انشالله اتفاقات رویایی رو همه باهم امسال تجربه کنیم و عیدی خوبی از خدا بگیریم.آمین