کلید اجابت دعاها - صفحه 5
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای بخشنده و مهربان
سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان
خداراسپاسگزارم برای این فایل زیبا .
خداراسپاسگزارم برای هدایتم به شنیدن این آکاهی ها
استاد من خیلی سوره مریم دوست دارم و خیلی ارتباط میگیرم باآیات این سوره و داستان حضرت زکریا و همیشه دوست داشتم شما یک فایل اختصاصی در مورد این سوره در سایت قرار بدین.
وقتی برای اولین بار من داستان بچه دار شدن حضرت زکریا را از زبان شما در این سایت شنیدم شیفته ی این آگاهی شدم و همیشه سعی میکردم از حضرت مریم و حضرت زکریا الگو بگیرم در زندگیم .
این الگو برداری دلیل رسیدن من به یکسری خواسته هایم شد البته خیلی ساده و روان .
والبته یکسری خواسته هایی هم دارم که مدتهاست درخواستم کردم و هنوز در مدار دریافتش قرار نگرفتم و خودم متوجه شدم که یکسری باورهای نامناسب در وجود منه که اجازه نمیده من با خواستم هم مدار بشم .
یکی از باورهای مخرب ( عوامل بیرونی ) که هنوز در من واضح و مشخصه اینکه من خودم با شرایط فعلی ام مقایسه میکنم و ذهنم سریع میگه چطور؟ یعنی اولین چیزی که ذهنم شروع میکنه به نجوا کردن اینکه با شرایط فعلی اصلا امکان نداره .
چند وقت پیش در مورد یکی از درخواستهایم اومدم روی یک برگه نوشتم که ترمزهای من چه چیزهایی هستن و روبروی باورهای غلط من باورهای درستی جایگزین کردم و همیشه دارم آنها را تکرار میکنم ولی نیاز به انرژی زیادی داره تا در من نهادینه بشه . یه کار دیگه ای که میکنم سریع یکسری فکت برای ذهنم میارم که ببین فلان خواستم رسیدم / فلان چیز الان دارم. خلاصه اینکه بازی ذهن یاد گرفتم و دارم پیش میرم .
ولی انصافا من به خیلی از خواسته هایم تا الان رسیدم و خیلی زندگی من از هر جهت تغییر کرده و خیلی خودم رشد کردم .
من چند وقت پیش دوباره شروع کردم به کارکردن روانشناسی ثروت یک و رسیدم به جلسه 7 و این ماه افزایش ورودی داشتم . درآمد این ماه من افزایش پیدا کرد حالا بماند که چقدر نعمت به رایگان وارد زندگی من میشه .
هر بار که من سراغ آگاهی های این دوره میرم قوانین ثروت را بهتر درک میکنم و یکی از اتفاقات خوب اینکه من الان برای انجام دادن تمرینات این دوره از خودم هم مثال میزنم و این خودش خیلی داره در روند باور سازی به من کمک میکنه و برای ذهن من منطقی میشه وخیلی راحت هم هدایت میشم به الگوها و مثالهایی که در جهت باورسازی داره به من کمک میکنه .
من یک زمانی از این دوره فاصله گرفتم و دیدم که داره چه بلایی سرم میاد و بعد اومدم به خودم تعهد دادم که این دوره باید هر روز کار بشه . چون در بحث مالی به نظر من تلاش و انرژی زیادتری لازمه تا هم مدار بشم با ثروت .
این دوره ریشه ای باورهای مخرب بیرون میکشه و از بیس باورهای عالی در درون من ایجاد میکنه .
ولی خیلی شیرین و آگاهی بخشه و اصلی ترین دوره است چرا ؟ چون این دوره همه ی جنبه های زندگی منو داره تغییر میده و وقتی آرامش مالی داری میتونی سراغ ایده ها و راهکارها و رسیدن به تک تک خواسته ها رفت چون اکثر خواسته ها و نیازها مالی هستن .
استاد از شما برای این فایل عالی و همچنین دوره روانشناسی ثروت یک و دو سه بی نهایت سپاسگزارم .
من هنوز کل فایل گوش نکردم از ذوق شنیدن این آگاهی ها اومدم کامنت بنویسم .
در پناه الله یکتا
سلام الهام جان
چقدر راهکار درستی رو بعد از چند وقت به من یادآور شدین.
که من با نوشتن باورهای اشتباهم و جلوی اون باور جایگزین رو بنویسم و با استمرار در تکرار اونا برای خودم منطقیشون کنم
خیلی خوشحالم که نتایج خوبی گرفتین از دوره ها،خوندن نظرات بچه ها و نتایجشون بیشتر آدمو به وجد میاره که هرچه مصمم تر در این مسیر قدم برداریم
انشاالله که بعداً بازم بیاین و از نتایج بزرگتر برامون بگین
بنام خدای بخشنده و مهربان
سلام دوست عزیز
امیدوارم حالت عالی باشه از تو سپاسگزارم که وقت گذاشتی و کامنت منو خووندی .
واقعا مطالعه کامنتها خیلی آگاهی دهنده و کارسازه . منم خودم خیلی وقتها با مطالعه کامنت دوستان یکسری مطلب برام یادآوری میشه و خیلی درس داره برام . به شما پیشنهاد میکنم هم کامنتها را مطالعه کن و هم کامنت بنویس . دراین سایت توحیدی ما همه از هم خیلی چیزها یاد میگیریم و کلی قانون برای ما اینجا تکرار و مرور میشه .
شاد وسلامت و ثروتمند باشید.
سلام خدمت استاد عزیز و مهربونم
استاد عزیزم قبل از هرچیزی، به عنوان کسی که بیش از 2 سال داره فایلهای شما رو دنبال میکنه میخواستم بهتون تبریک بگم! از بعد از دورهٔ قانون سلامتی و احساس لیاقت اصلا انگار فایلهای که منتشر میکنید یه انرژی دیگهای داره!
چقدر سخنوری شما، تاثیر و نفوذ کلامتون بهتر شده! بهتر که میگم منظورم حداقل حداقل صد برابره. یکی از اتفاقات جالبی که افتاده اینه که از بعداز دورهٔ احساس لیاقت من تقریبا هر روز وبسایت رو برای فایل جدید چک میکنم و تقریبا همهٔ فایلهارو توی یکی دو روز اول بعد از انتشار میبینم و این نشاندهندهٔ احساس لیاقت والبته باور به هدایت و توحید در شماست.
من از صمیم قلب بابت این تغییرات واستون خوشحالم استاد عزیزم و این که هرروز دارید بهتر میشید… این که توی شغل خودتون از بهترینهای ایران (به نظر من که لنگه ندارید ولی خب بخاطر قانون فراوانی میگم بهترین) هستید هر روز و در هر فایل شکل تازهای از کیفیت رو ارائه میدید واقعا الهام بخشه. این نشون دهندهٔ باور شما به حرف خودتونه که میگید هر روز از دیروز بهتر.
استاد جونم من هر روز حداقل روزی یه بار به مدت 15 دقیقه شکرگزاری میکنم و محاله در این شکرگزاریها از خداوند بابت وجود شما و دورههاتون شکرگزاری نکنم و واستون طلب نعمت نکنم. خداوند بهتون رضایت و برکت بده.
شما واقعا از زمره کسانی هستید که دنیا روبه جای بهتری برای زندگی تبدیل کردید. در این عصر که همه دنبال همدردیهای بیحاصل هستند و روشنفکری رو در این میدونن که مدام انتقاد کنن، از دنیا و زوالش و بدی ذات بشر بگن شما راهه جدیدی برای تفکر به من نشون دادید یه راهه روشن و موثر و پر امید
واقعا تحسینتون میکنم! منی که توی خانوادۀ مذهبی بزرگ نشدم تا قبل از آشنایی با شما اصلا نمیتونستم قران رو بدون پیش فرض ذهنی بخونم! نسبت به آیاتش بدبین بودم! واقعا کار بزرگی انجام دادید! کاری که خیلی از فیلسوفها و متفکران نتونستن انجامش بدن!!! کتابهاشون رو که میخونی حالت از آدم، از دنیا از خدا میخواد بهم بخوره انگار! ناامید میشی!
این کامنت رو درحالی واستون مینویسم که شب گذشته تا صبح بیدار بودم و اشک ریختم و سجده کردم و گریه کردم و توی گریه میخندیدم! دیشب برای اولین بار حال شما رو درک کردم زمانی که تازه به قرآن و عظمتش پی برده بودید. به خدا گفتم خدایا این لحظهها رو از عمر من قرار نده وبابت این احساس خوب پاداشی به من نده شاید بتونم بابت ذرهای از نعمتهایی که قبلا به من دادی ازت تشکر کنم و جبران کنم.
و استاد این احساس زیبا بخاطر وجود شماست. بدون شما و کلام ساده و نافذتون من شاید نمیتونستم به این زودیها پیش فرضهای ذهنیم رو کنار بزارم و قران رو درست بفهمم!
دیشب داشتم سورهٔ عنکبوت رو میخوندم. البته که من در خوندن قران تازهکارم اما به نظرم یکی از توحیدیترین سورههاییه که تا حالا خوندم و آیاتش به شدت به کنترل ذهن و باورسازی کمک میکنه:
گروهی از مردم میگویند ما به خداوند ایمان آوردهایم اما هنگامی که در راهه خداوند آزاری میبینند فتنهٔ دشمنان را عذاب الهی میدانند و قلبشان از ایمان خالی میشود و هنگامی که پیروزی «از سوی خداوند» فرا رسد و فتنه و آزار تمام شود میگویند ما نیز با شما بودیم آیا خداوند به آنچه در دلهای جهانیان است آگاهتر نیست؟
ببینید چقدر با دقت کلمات رو انتخاب کرده! با چه ظرافتی صحبت کرده. حتی بین مردانی که در راهه خداوند جهاد کردن داره تمایز قائل میشه. همهشون توی جنگن! دارن برای خداوند میجنگن اما اونی که در دلش شرک داره، به دلیل شناخت غلط از خداوند و از قانون، در هنگام برخورد با تضاد شک میکنه! میترسه! که نکنه ما در راه خطا بودیم و عذاب الهی بر ما نازل شده! چقدر زیبا آگاهی، عدل و عظمتش رو نشونمون میده!
ابراهیم: …اما شما به جای خدا بتها را عبادت میکنید و دروغهای بزرگ میسازید بدانید آنهایی را که به جای خدا میپرستید توانایی دادن هیچ رزقی را به شما ندارند. روزی خود را از خداوند بزرگ طلب کنید و…
ابراهیم گفت شما بتهایی را اختیار کردهاید تا در این زندگی دنیا میان شما مایهٔ دوستی و مودت باشند اما در روز قیامت یکدیگر را انکار خواهید کرد و نفرین خواهید نمود.
مثل کسانی که چیزهای دیگری را به جای خداوند تکیهگاه و دوست خود قرارمیدهند مثل عنکبوت است که سرپناهی سست اختیار کرده بدانید سستترین خانهها خانهٔ عنکبوت است..
خدای بزرگ میداند آنها چه چیزهایی را سوای خودش به خدایی میخوانند…
تمام مدت معنی طاغوت و بت پرستی توی ترجمهها و آموزههای دینی ما صرفا بتپرستی و پرستش سنگهای تراشداده شده بوده. اما توی این آیات کاملا مشخصه که خداوند به معنی تحتالفظی بت اشاره نکرده!
خداوند راجع به مردمانی صحبت میکرده که مشرک چنان مستاصل بودند که برای درامان ماندن از بیماری و مشکلات حتی در عین فقر به بتها پیشکشی میکردند… گاها خون همنوعشون رو در راهه رضایت خدایان دروغین میریختن و به روحانیون باج میدادن شاید صداشونو به گوش خدایان برسونن. به آخرت ایمان نداشتند و بدون ترس کارهای زشت انجام میدادن، دروغ میگفتن، کلاهبرداری میکردن و..مردمی که وابسته و پر از کمبود و شرک بودن…و این شرک راهه دریافت نعمت رو بر اونها بسته بود درواقع توحید ما و ایمان ما همونطور که خودش بارها توی قران گفته برای خداوند هیچ سودی نداره بلکه باعث میشه که ما بتونیم شجاع باشیم، ذهنمون رو کنترل کنیم و باورهای درستی در جهت رسیدن به خواستههامون بسازیم.
ای بندگان من، ای کسانی که ایمان آوردهاید زمین من وسیع است پس فقط مرا عبادت کنید هرکس طعم مرگ را خواهد چشید و به سوی من بازگردانده خواهید شد.
میگه که نترسید به کسی باج ندید، زمین من بزرگه و من هواتونو دارم پس قدم بردارید نهایت نهایت نهایتش ممکنه توی اون کار بمیرید ولی همهتون روزی خواهید مرد و وقتی مرگ به سراغتون بیاد به عدم نمیرید، نیست نمیشید به سوی منی برمیگردید که برای شما آمرزنده و مهربانم.
چقدر دوستمون داره. چقدر به تکتکمون آگاهه. چقدر بزرگ و عظیم و عادله… چقدر زیبا بهمون منطق میده تا ذهنمون رو کنترل کنیم چقدر دوست داره که ما راضی باشیم و به تکامل برسیم و خواستههامون رو بدست بیاریم
یه چیزی که هست اینه که من همیشه خداوند رو به عنوان خالق و حاضر قبول داشتم اما خداوند به نظرم بیشتر قدرتی بود که منو تحت نظر داشت تا بتونه در آخرت یقهمو بچسبه میدونید؟ مثلا تو این کارو کردی اون کارو کردی حالا برو توی جهنم. واسم موجودی ناظر و قضاوتگر سختگیری بود و خواستههام رو هم البته اجابت میکرد ولی هیچ شناخت و آگاهیای در مورد اینکه چقدر به من نزدیکه یا تا چه حد منو میشناسه نداشتم!
ولی خدایی که توی قران هست نه تنها از تاریخ ما، و از خلقت ما آگاهه بلکه حتی به ضعفها و قدرتها و کارکرد ذهنمون آگاهه. به وسوسههامون و نفسمون آگاهه وانگار برای تکتکمون شخصیسازی شده!
و نکتهٔ بعدی که برام جالب بود تکرار توی قرانه! یعنی خداوند بارها و بارها میاد و از نوح، لوط، شعیب، ابراهیم و موسی و مسیح میگه! و در خلال داستانها و مثالها به قشنگی جملاتی رو بهمون میگه که ما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم!
فریز نشیم، باج ندیم، جا نزنیم وقتی توی آیات دقیق میشیم و بهشون فکر میکنیم میبینیم شاید ما توی جنگ احد و خندق نبوده باشیم یا عینا اون شرایط رو تجربه نکرده باشیم اما از نظر احساسی تمام اون ناشکریها، وسوسهها یا ترسها یا شرکورزیها رو داشتیم، تا قبل از شناخت خدا ازشون فرار میکردیم یا بهشون بیتوجهی میکردیم، بابتشون عذابوجدان میگرفتیم و یا گاهی تسلیمشون میشدیم و خداوند با تکرار و تاکید بهمون منطقهایی میده تا به غیب و چیزهایی که نمیبینیم و معجزات غریبالوقوع ایمان بیاریم و به ذهن منطقی و وسوسههای شیطانی غلبه کنیم
با تکرار آخرت یادمون میندازه که باید راجع به اعمالمون جواب پس بدیم
و گفتن از بهشت و جهنم توی ذهنمون یه اهررم رنج و لذت درست میکنه که از شرک و بیایمانی دوری کنیم و خواهان بهشت و درستکاری باشیم.
استاد این حرفا داره از زبان دختری گفته میشه که حتی تا همین چند وقت پیش هم امید نداشت روزی بتونه قران رو بخونه. یعنی به حرفهای شما و آیاتی که میاوردید راضی بودم. در خودم نمیدیدم که برم و خودم قران رو بخونم! بیشتر بخاطر ترس از تفسیرهای بد بود چون عربیم خوب نیست و برای فهم قران به ترجمه وابستم میترسیدم یه چیزی بخونم که باورم نسبت به خدا رو متزلزل کنه. هم واقعا میخواستم بخونمش هم به شدت نسبت بهش مقاومت داشتم. فکر میکردم دونستن قانون ولسم کافیه. اما هرچی بیشتر روی خودم کار میکنم میبینم هیچ باور قدرتمندی، له قدرت باورهای توحیدی و توکل نیست و بهترین راه نهادینه کردن این باور خوندن قران با ذهنیت درست و بیواسطهست.
این که تونستم مقاومتم نسبت به قران رو کنار بزارم رو بعد از آموزهها، تشویقها و توصیههای شما مدیون دوتا تمرین خوبم که از همین شهریور انجامشون میدم. اولیش این بود که چکیدهٔ قانون رو به علاوهٔ باورهای توحیدی که شما در جلسهٔ اول دورهٔ عزت نفس و یا لابه لای فایلهاتون میگفتید؛ مثلا این که خدا منو دوست داره، به من خشم نمیکنه، من برای خدا مقدسم و توی صفحاتی یادداشت کردم و هر روز صبح به محض بیدار شدن میخوندمشون!
و بعد معنی سورهٔ حمد رو توی دفترم قبل از تمرین ستارهٔ قطبیم مینوشتم و از خدا میخواستم آسانم کنه برای توحید داشتن، و دورم کنه از هر راهی که به جهنم و غیر خدا ختم میشود.
بعد خوندن قران کمکم شروع شد. وقتی یه سوال برام پیش میومد و یا به تضاد برمیخوردم میرفتم توی استخاره آنلاین سورهٔ حمد رو میخوندم و سوالمو از خدا میپرسیدم -بیتوجه به جواب مستقیم استخاره- میرفتم معنی اون سورهای که اومده بود رو میخوندم و همیشه به جواب سوالم میرسیدم یا میتونستم ذهنمو با کلام خدا کنترل کنم.
البته اولش اصلا نمیتونستم بهش عمیق فکر کنم… فقط با خوندنش آروم میشدم و فقط جملاتی که به طور صریح القاب خداوند و آمرزندگی و توبه پذیریش، بخشش و… رو گفته بود میفهمیدم مطالعهام سطحی بود و الان بعد از طی کردن تکاملم و البته تکرار اون باورهای خوب دیگه حتی به اون سایت استخاره هم احتیاج ندارم. مثلا خواهرم یه سوره رو واسم میخونه یا با این که شناخت چندانی به اسم سورههای قران ندارم ولی یهو اسم یه سوره توی ذهنم میاد! بعد میرم میخونمش و میبینم به طرز معجزهآسایی به دغدغههای ذهنی اون روزم مربوطه و بهم ایده میده واسه کنترل ذهنم و ساخت باورهای قدرتمند در مورد خدا.
مثلا من تا دو سه روز پبش اصلا سورهٔ عنکبوت رو نخونده بودم باورتون میشه؟ یه شب با آجیم میخوایتیم قران بخونیم محتوای سورهٔ قصص یادمون بود ولی اسمش نه، من یهو گفتم عنکبوت؟ بعد تا قبل از خواب از سرم بیرون نرفت اسمش! میزد چه برو ببین چیه. وقتی خوندمش تمام اون چیزی بود که اون روز به شنیدنش احتیاج داشتم تا قاتون رو به یاد بیارم و آروم بشم
یا مثلا دارم روی دورهٔ عزتنفس کار میکنم ولی چند وقته به طرز عجیبی نسبت بهش مقاومت پیدا کردم و دیشب هی میگفت برو سورهٔ لیل رو بخون. وقتی رفتم خوندم دیدم همون سورهٔ محبوب شماست که قسم به شب و قسم به روز ما شما را آسان میکنیم برای آسانیها!!!
استاد جونم هر چی بیشتر روی آموزههای شما کار میکنم بهتر میتونم بین حوادث و موقعیتها و افکارم و احساسم و باورهام ارتباط برقرار کنم.
دورهٔ عزت نفس و خودافشاییهایی که در این دوره دارم انجام میدم داره از من یه آدم جدید میسازه و هرچی بیشتر کار میکنم دورههای دوریم از قانون کمتر و حتی برگشت بهش هم سریعتر و آسان شده و ایمانم داره بیشتر میشه.
من تاریخ عضویتم در سایت رو یادم نمیاد اما میدونم بین 2 تا 4 سالی هست، و من از شهریور امسال تونستم حرفهای شما رو اونجوری که میگید بشنوم نه اونجوری که خودم دوست دارم.
استاد عزیزم واقعا از به اشتراک گذاشتن این احساسات و تجارب با شما و دوستان عزیز و آگاهم در سایت عباسمنش لذت میبرم و خوشحالم در جمعی هستم که میتونم با دل قرص این افکار و احساساتو بیان کنم.
عاشقتونم ️️
به نام خداوند جان آفرین
سلام آتوسا جان
همیشه وقتی از خواب بیدار میشم میام تو سایت
امروز کامنت شما رو خوندم و خواب کاملا از سرم پرید
عالی بودید
چه درکی
چه انسی با قرآن
بهتون تبریک میگم و خوشحالم که یک نفر شد
اینگونه
خیلی دلم میخواد به درک قرآن برسم انشالله میرسم
دوست دارم باورها تون رو در مورد توحید و خدا بنویسید ممنون میشم از شما
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام دوست خوب و توحیدی ام آفرین به این همه همت و پشت کارتون، عالی بود واقعا از پیام تون لذت برم، چقدر خوب توضیح داده بودید و شرایط تکامل و دیدگاه خودتون رو نوشته بودید، استفاده کردم…
معنی آیات رو آورده بودید با تفسیری که خودتون داشتید،
و اینکه خالق و ناضر دونستن خداوند در همه حال به ما خیلی میتونه کمک کنه تا درست عمل کنیم و در شرایط حساس و سخت کم نیاریم و مسیر توحیدی رو ادامه بدیم.
انشالله خداوند به همه مون ایمان و عمل عنایت بفرمایید…️
سلام استادعزیزم و بچه های عزیز سایت
خیلی خوشحالم که وقتی که در قرآن نشونههایی از این مسیر زیبا که همه چی همه چیز به قول گفتنی باورهاست و و این افکار ماست که اجازه بهش میده که نعمتها وارد زندگی ما بشود یا نشود و واقعا اینجا خوشحالی داره جای سپاسگزاری داره که خداوند این نعمت رو به صورت واضح به صورت صریح قرارداده و خیلی راحت ما یه همچین گنجی رو در اختیار داریم شاید قبلترها که به فایلهای شما گوش میدادیم باور کردن حرفها شما استادکار راحتی نبود و اینکه چون ذهن ما پذیراش نبود ولی خب هر چقدر که میریم جلوتر میدونیم که کارها آسونتر و آسونتر و آسونترمیشه و الان که از خود متن قرآن و این قوانینی که به شما گفته میشد را ه بازگو میکنین و میگین ایمان ما استاد مخصوصا برای افرادی که حالا یه نوع نگاه مذهبی دارن به داستان و مسیر چقدر چقدر قوی میکنه چقدر احساس خوبی به ما میده استاد که واقعا مسیر همینه و چیز دیگری نیست استاد شاید این و حتما متوجهش هستین که چقدر بعد از این سری فایلهایی که داریم در مورد قرآن صحبت میکنین چقدر چقدر و من هر چقدر که میخوام تاکید بکنم شاید کم بگم من همین الانش که استاد دارم این رو مینویسم از خیلی جالبه از یه اپی که گفتار و به نوشتن تبدیل میکنه استفاده میکنم این خودش نشون میده که چقدر دنیا راحت تره میشه هربار خدا و.حتی احساسم که همین الان دارم میگم خیلی خوبه خدایا شکرت به صورت واقعی نه اینکه آدم شعار بده ولی خب این چیزیه که داره انجام میشه توی دنیا خیلی قبل تر حالا ما میومدیم اون و تایپ میکردیم و کلی باید نمیدونم خطاها رو باید اصلاح میکردیم الان خیلی راحت همین الان که من دارم مینویسم همین الان یعنی این رو من دارم میگم و برام نوشته میشه و خندم هم میگیره توی ذهنم و شاید حالا صدا نیاد اونجا ولی به معنای واقعی همه چی همه چی همه چی داره آسونتر راحتتر قابل دسترستر میشه استاد واینها این آیاتی که اینجا هست و شما بازگو میکنید واقعا خیلی خوشحالم یعنی خیلی خوشحال شدم وقتی که داشتم میشنیدم که شما در مورد اینها صحبت میکردین از آیهی قرآن و اینا یه سپاس گذاری کردم از خداوند گفتم که خدایا شکرت که من وقتم و تلف نکردم خدایا شکرت که توی مسیر درستی گذاشتم یادم میاد که که یه زمانی به خودم گفتم ما قمار کردیم سر این داستان و خیلی خوشحالم از این انتخاب خیلی راضی هستم و دوست دارم که در این نزدیکی با شما و با بچههای خونوادهی صمیمی از نتایجم با شما در میون بذارم سپاسگذارم
سلام و درود به شما عزیزان مخصوصا استاد عزیز
من دیشب ساعت سه شب بیدار شدم و دیگه هر کاری کردم خوابم نبرد گفتم حتما دلیل خاصی داره خداوند میخواد چیزی به من بگه اومدم تو سایت و گفتم برم کامنت بخونم رفتم تو بخش عقل کل و هدایت شدم به پرسش یکی از دوستان که در مورد ترمز های مخفی در مورد جذب ثروت بود کلا ذهنم درگیر بود یه مدت در مورد ثروت و…خلاصه دوستان کامنت های خیلی عالی گذاشتن یک جا یه عزیزی گفته بود که از شکر گذاری خیلی نتیجه گرفت من در این حین بهم الهام شد که از این لحضه به بعد بیام ذکر شکر گذاری انجام بدم همون لحضه رفتم تاریخ شروع این تمرین رو نوشتم یعنی اینجوری باشه که من نفس که میکشم شکر گذاری کنم بخاطر بالشت زیر سرم شکرگذاری کنم بخاطر چشمام شکر گذاری کنم اصلا هر چیزی که به ذهنم اومد سریع بخاطرش شکر گذاری کنم و همون لحضه که دیگه تقریبا شده بود ساعت پنج صبح حس خیلی خوبی گرفتم و تعهد دادم به خودم که این تمرین رو انجام بدم همیشه و بعد یه جا دیگه یکی از دوستان در مورد باور کامنت گذاشت و دوباره بهم الهام شد چقدر من فایل دیدم از استاد عباسمنش که درمورد باور صحبت کردن اره همینه من باید روی باورام کار کنم فقط من فقط حرکت کنم قدم بردارم خداوند صد برابرش رو بهم میده نباید با شرایط الانم خودم رو مقایسه کنم و اصلا نشدی وجود نداره برای خداوند خلاصه من همینجوری با خودم حرف میزدم بعد همون لحضه رفتم سرچ کردم کتاب دکتر جو دیسپنزا رو در مورد قدرت باور پیدا کردم چند صحفه اش رو خوندم گفتم بقیه اش هم واسه بعدا و وقتی میخوندم یاد حرفای استاد می افتادم یه جا دکتر جو دیسپنزا میگفت که بالا ترین فرکانس توی دنیا فرکانس شکرگذاری هستش حرفی که بارها استاد تکرار کردن سرتون رو درد نیارم به سه چیز رسیدم 1 توحید 2 باور 3 شکرگذاری…(همین الان رفتم تا بیرون و برگشتم میگفتم خدایا شکرت دمپایی دارم خدایا شکرت که دَر داریم..خخخ) ساعت هفت صبح شد صبحونه خوردم اومدم لب تابم رو روشن کردم که مثل همیشه به کارم برسم من همیشه عادت دارم وقتی دارم کارم رو انجام میدم سایت استاد رو باز میکنم و فایل هاش رو گوش میدم و کارمم انجام میدم همینجوری رندوم وارد یه صحفه ای شدم مثل همیشه دیدم یه فایلی هست کامنت نداره گفتم به به فایل جدید اصلا وقتی فایل رو پلی کردم یعنی جوری بود که انگار من نشستم واسه استاد عباسمنش زندگیم رو تعریف کردم که چیکار کنم و وضعیتم چطوره استاد هم گفت باشه احسان جان یه فایل درست میکنم برات میزارم (این فایل رو باید بارها و بارها گوش بدم) خب دیدین استاد چقدر در مورد شکر گذاری صحبت کرد؟؟؟؟ دیدین در مورد باورد صحبت کرد دیدین چه مثالی زد از پیامبر که بهونه میاورد میگفت با این وضعیت الان چطوری میشه؟؟؟ و خدا در جوابش چی گفت یه چند روزی وقتی شیطان میاد وسوسه ام کنه و ایمانم رو ضعیف کنه دقیقا حرف استاد میاد به ذهنم نمیدونم کدوم فایل بود دقیق که یکی از پیامبرا برای خداوند منطق می آورد که اینا من رو میکشند و خداوند اصلا قبول نمیکرد…. آها حضرت موسی بود… و خداوند در جوابش میگفت کَلا هرگز این طور نخواهد بود این کَلا مرتب میاد توی ذهنم خخخ… چه اسمی هم داشت فایل کلید اجابت دعاها،،، توحید باور و شکرگذاری….چی بگم از این هدایت واقعا من رو که خیلی ذوق زده کرد هدایت خداوند یه مدت هم خیلی ناراحت بودم حتی قسمت عقل کل هم پرسش گذاشتم که چرا هر کاری میکنم خداوند اجابت نمیکنه دعاهام رو چرا قانون خداوند برای من کار نمیکنه نکنه اصلا رابطه ام با خدا قطع و….چند روز بعدش هدایت شدم به کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم آقا مشکل از خودم بود اتصالم مشکل داشت به قول استاد که یه جا مثال زدن تو وقتی اینترنتت قطع بشه میای گریه میکنی تو سر خودت میزنی که چرا اینجوری شد یا چک میکنی ببینی اتصالت چه مشکلی داره؟؟؟ خب دیدین اینجا دوباره استاد در مورد ارتباطمون با خداوند صحبت کردم الان من یک بار فایل رو گوش دادم دوباره باز گوش بدم به کلی سوال هام که درگیرشون بودم میرسم این هدایت خیلی من رو اینسپایر کرد که بیام بنویسم حتما
(راستی این مدت توی شغلم(بازارهای مالی) خیلی پیشرفت کردم حرفه ای تر شدم و دارم بهتر و بهتر میشم پیجم (پیج فان هستش) توی اینستا داره رشد میکنه توی دو سه ماه بیست و دو هزار فالور اضافه شد و الان 136 هزارتام و هر روز داره بیشتر و بیشتر میشه من چون شرایطش رو نداشتم باشگاه برم و از این طرف هم خیلی علاقه به ورزش داشتم توی خونه چند تا دمبل که با قوتی روغن و سیمان درست کرده بودم و یه کش و یه کیف که توش چند تا سنگ گذاشتم ورزش میکردم دیروز که خودم رو تو آیینه نگاه کردم اصلا لذت بردم بدن خط خطی و عضله ای بارها شده که بعضی از دوستام که خیلی کم میبنمشون بهم میگفتن کدوم باشگاه میری ؟ میگفتم اصلا باشگاه نمیرم باورشون نمیشد خخخخ خدایا شکرت )
شما رو به خداوند بزرگ میسپارم فعلا
سلام به توحیدی ترین استاد دنیا
سلام به رسول زمانه که عاشقانه من رو با خدایی متفاوت آشنا کرد ،خدایی که رئوف است ،وهاب است ،که نه ازمن خشمگین میشود ،ونه بامن قهر میکند
استاد عزیزم و مریم جان مهربانم سلام
چه فایل محشری ،استاد مدتهاس که دارم رو ذهنم کار میکنم که خدا اسان میشود برای اسانی ما
اما خیلی خوب میفهمم همین یک باور زیبا رو ذهنم چقدر مقاومت داشت و داره هنوز
چون از کودکی پدرم رو میدیدم که هم کارمند بود ،هم راننده ،هم پژوهشگر و فکر میکردم وضع مالی ما خوب هست چون پدرم دو الی سه شغل دارد و شب و روز به سختی کار میکند ومنهم ناخواسته همین کار رو کردم
اما از وقتی فایل قبلی رو که روان شدن کارها رو بارها و بارها گوش کردم
خواسته های حضرت سلیمان ،خواسته های حضرت موسی ،خواسته مادر موسی و خواسته های حضرت محمد رو که بارها بهشون فکر کردم و دیدم چه راحت و آسون بهش رسیدن،اونها شدن الگوی من ،وگفتم باید طرف خودم رو درست کنم
اما یجای کار ایراد داشت و دیشب توی این فایل متوجه شدم انگار خدا دستمو گرفت و گفت من میدونم چی میخوای ،من منتظرم خواسته هاتو لبیک بگم اما خودت خودت رو باور نداری
استاد بارها شده که خواسته های خوبی داشتم
حتی نوشتم اما درهمون حین نوشتن ذهن هزارو یک دلیل اورده که نمیشه ،مگه حقوقت چقدر ،تو یه دختر داری ،تو سنت فلان ،تو شهر کوچیک هستی و همونها حتی اجازه ندادن ارزوها و خواسته ها روی کاغذ کامل بشن
مچکرم از شما ،مچکرم از خدای مهربونم که بهم گفت از طریق شما که باید چکار کنم
استاد عاشقتونم ،عاشق اینم که هربار وهربار پیوند عمیقتری بین ما و خدای مهربونمون برقرار میکنید
اینکه صبح با صدای شما و شب با صدای زیبای شما با خدای مهربونمون عشق بازی میکنیم و خودمون رو جدا ازش نمیدونیم
براتون ارزوی سلامتی ،سعادت ،ثروت میکنم
به نام خدای مهربان
سلام به استادعزیزم و خانم شایسته نازنین
سلام به همه بچه های این بهشت زمینی
سپاسگزارم استاد
سپاسگزارم استاد
سپاسگزارم که مثل همیشه به ندای قشنگه قلبتون گوش کردید واین فایل که نه این گوهرها اززبانتون جاری شد تا میلیونها نفر قلبشون اروم بشه و ایمانشون بیشتر بشه
چقدر خدامهربونه
چقدر هممون رو دوست داره
هر روز نشانه
هر روزهدایت
هر روز نعمت های بیشتروبیستر
چطور سپاسگزارش باشیم؟
چطور قدر این رب رو بدونیم؟
چقدر اشتباه کردیم
چقدر شرک ورزیدیم
چقدر توکارش دخالت کردیم
چقدر بی ایمانی کردیم
چقدر به نشونه ها توجه نکردیم
مغرورشدیم
وابسته شدیم
روی عقل خودمون حساب کردیم
اون چیکادکرد؟؟؟؟؟
بخشید هممون رو به راحتی بخشید
دوباره هدایت کرد
نشونه فرستاد.بغلمون کرد اروممون کرد
نعمت داد روزی فراوان داد
چون خیلی دوستمون داره
چون جزئی ازخودشیم
با این قدرتش همه کاری برامون میکنه
چطور سپاسگزارش باشیم چطور؟؟؟؟
چراباورش نمیکنم؟؟
چرا روعقل خودم حساب میکنم
چرایادم میره که بابا من هیچی نیستم در برابرش
شرمندتم خدا شرمندتم که این عقلی که توبهم بخشیدی رو گاهی بزرگترازتومیدونم
منو ببخش
خدایاهرلحظه محتاجتم
خدایا من بدون توهیچی نیستم
خدایا ببخشیداگه توکارت دخالت میکنم من نمیفهمم خدایا تومیدونی تومیفهمی خدایا تو خدایی کردن رو خوب بلدی امامن گاهی بندگی کردن یادم میره
خدایا من عاجزم دربرابرت …ناتوانم در درگاهت
خدایا محتاجم بهت
هدایتم کن ای هدایتگربی نظیرم
ای بهترین برنامه ریز زندگی من
میدونی که چقدر محتاجتم
خدایا من روبه خاطر همه گناهنم شرکهام و..ببخش
خدایا هدایتم کن تابیشتر باورت کنم
این قدرتتو
عظمتت رو
مهربانیت رو
رحمان ورحیم بودنت رو
تویی که منبع هرخیری هستی
ای معبود من تنها تورا میپرستم وتنها ازتویاری میخواهم
پاک ومنزهی تو معبودی جزتونیست
هدایتم کن تا هر روز ذره ای بیشتراز دیروز باورت کنم
خدایا معبودم عاشقانه میپرستمت
سلام استاد عزیزم.
بینهایت سپاسگزار خداوندم که هدایتم کرد بسمت این فایل و بینهایت سپاسگزارم شما هستم بابت نشر این آگاهی ها.
استاد مبحثی که درین فایل مطرح کردین، اون اجابت خواسته زکریا و بشارت خداوند بهش و بدنبالش ناباوری زکریا و هدایتهای خداوند برای باورپذیر شدنش برای زکریا بقدرررری برای من آشناست که حدنداره.
چون حدودا 2 ساله که دقیقا چنین تجربه ای برام رقم خورده و من حدود 2ساله شبانه روزم به معنای واقعی تمام شبانه روز من درین 2سال شده سوال کردن از خدا و جوابهای خداوند بهم.
درواقع یه کلاس خصوصی که انگار خدا برام گذاشته برای رشد و دریافت وعده خودش.
حدود 2سال پیش خداوند بشارتی را درباره تحقق یه هدف بزرگ بدلم جاری کرد و گفت.
خیلی خوشحال شدم و هنوزم هستم.
بعد به دنبالش اولین چیزیکه ازش پرسیدم بش گفتم خداجونی واقعا راست گفتی که چنین… میشه؟!!! یعنی اولین ناباوری من به شکل این سوال بود. و خداوند درلحظه جوابو بدلم جاری کرد.(که البته این سوال را 3بار ولی در فواصل مختلف ازش پرسیدم)
شادمانیم خیلی بیشتر شد و ازش پرسیدم خب چه قدمی باید بردارم براش؟
اونموقع که این سوالو کردم فکرمیکردم خب حالا خدا هدایتم میکنه که برو فلان کارو بکن برو فلان جا برو… دیگه اوکی میشه و تموم.
بعد دیدم نخیر این خبرا نیست.
اون ندا بدلم جاری شد و از موحد بودن و شرک بهم گفت و یه دامنه عظیم از جریان شرک و موحد بودن را برام باز کرد.
البته نه یک مرتبه، بلکه پله پله
اینقدر مقاومتها و سوالات برام پیش میومد که از خدا میپرسیدم و خداوند درلحظه هدایتم میکرد جواب سوالاتم میداد. بارها به اون جوابهایی هم که میداد باز شک میکردم و راحت باهاش حرف میزدم و بهش میگفتم من نمیتونم این حرفتو باور کنم ولی میخوام برام باورپذیر بشه چون مطمعنم تو حرف الکی که بهم نمیزنی هدایتم کن و….
خلاصه حدود 2 ساله که بر اساس بشارتی که خداوند بهم داد این پروسه را گذروندم.
درواقع خود خداوند تمام مقاومتهای وجودم درباره پذیرش اون بشارت خودش را بهم نشون داد و خودشم هدایتم میکرد به باورهای درست و بهم یاد میداد.(درباره توحید، درباره فراوانی درباره ارزشمندی و..)
و استاد من سلولی با کمک خداوند غرق این پروسه آموزشی و آماده شدن برای دریافت بشارت خداوند شدم.
خیلی عمیق رو تمام اونچه خداوند بدلم جاری میکرد و هدایتم میکرد کار کردم.
بارها حس خستگی میومد تو وجودم ولی باز از خودش میخواستم که بهم نیرو و توان بده، هرحالتی که برام پیش میومد براش میگفتم، باهاش حرف میزدم، باهام حرف میزد مثل دوتا رفیق واقعی.
لحظات خوش و عمیقی را گذروندم. و یجاهایی میشه گفت سخت و اون زمانی بود که اون نجوا میگفت و حمله ور میشد درباره اون هدایتهای خداوند مرحله به مرحله.
یعنی هربار هدایت و راهنمایی ای از جانب خداوند بود نجوای شیطان و حمله ور شدنش هم بود.
و استاد باورتون میشه این حدود 2سال چه ترمزهایی را خداوند درونم مرحله مرحله بهم نشون داد و خودشم هدایتم کرد برای برطرف شدنش که بارها خودم از تعجب دهنم باز میموند. واقعا هنگ میکردم که این دیگه کجا بوده، اصلا چجوری شده که این باورهای اشتباه، این ترمزها درون من ایجاد شده.
و استاد لایه لایه مثل پیاز که لایه لایه ازش برداشته میشه تا میرسه به وسط پیاز،
برای منم لایه لایه هدایت بود و مقاومتها، بعد میرفت سراغ لایه بعدی و به همین صورت ادامه داشته تا الان.
و استاد درمورد بعضی از هدایتهای خداوند مقاومت خیلی کمتری داشتم و باورپذیریش برام راحتتر بود ولی بعضی از اونها را شاید چندین ماه توش گیر بودم. سوال تو سوال از وجودم کشیده میشد بیرون و خداوند با عشقو صبوری هدایتم میکرد. چقدر شک ها واای خدایاااا.
حالا بعد از اینهمه لحظه به لحظه درپناه هدایتهای خداوند جلو اومدم، رسیدم به حدودا 2ماه پیش یا یکم بیشتر که خداوند بشارت تو مدار دریافت بشارت اولیه خودش و تحقق هدفم را بهم داد.
منم کلی خوشحال، تا یکم گذشت دیدم خبری نیست!!خبری نشد!!! بخدا گفتم خدایا مگه نگفتی تو مدار دریافتشم پس کو؟!!! مگه هرکسی تو مدار دریافت هدفش قرار میگیره نباید دیگه بشه؟!!
و خداوند بدلم جاری کرد من بهت گفتم تو مدار دریافتش قرار گرفتی ولی آیا تو حرف منو باور کردی؟!!!
و استاد تا این ندا بدلم جاری شد فقط سکوت کردم. آخه درست میگفت من باور نکرده بودم که تو مدار دریافتش قرار گرفتم. و باز درین مرحله من دارم با هدایت خداوند روی مقاومتهام و هدایتهای خداوند کار میکنم.
و استاد عزیزم چقدر این فایل و کلام شما انگیزه منو بیشتر کرد که پرانرژی تر ادامش بدم تا بامید خدا بزودی تحقق هدفم و اون بشارت خداوند را بهتون اطلاع بدم.
استاد این چندین روز اخیر واقعا یحس خستگی اومده بود تو وجودم که بازم خداوند از لطف خودش پله پله هدایتم کرد. دستمو گرفت بلندم کرد و بااین فایل تیر خلاص را بهم زد برای رهایی از اون حس خستگی.
انگار اون حس خستگی از ادامه دادن مسیرم هم ترفند شیطان بود برام نمیدونم.
استاد من اگر بخوام فقط از کیفیت این دوسال و سوالاتم، هدایتهای خداوند، نحوه ورود شیطان و… بگم شاید چندین کتاب هزار صفحه ای بشه، شاید روزها باید وقت بگذره که براتون تعریف کنم. و شاید حتی اصلا نشه گفت و تعریف کرد چون اونقدر درونی و کیفیتی هستش که نمیشه با کلمات دربارش گفت.
استاد بامید روزیکه بهتون خبر و بشارت تحقق وعده خداوند را براتون بنویسم و امیدوارم بزودی زود بشه.
از خودش میخوام همینطور که تا به این لحظه کنارم بوده دستمو گرفته، برام صبوری کرده بهم احترام گذاشته، محرمم بوده، مرهمم بوده و.. بازم کنارم باشه و لحظه ای منو بخودم وا نگذاره.
استاد نمیدونید بااین فایلتون چه بمب انرژی درونم منفجر شد. همون رب عاشق خیر عظیمی نصیبتون کنه.
درپناه خداوند باشین استاد ارزشمندم
بنام خداوندی ک هر لحظه اجابت کننده خواسته های من هست
خدایا شکرت ک تو را دارم ک با نام و یادت قلبم آرام میگیره
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و چشمان زیبای دوستان گلم ک این کامنت میخونن
همین الان ذهنم داشت در مورد خواسته هام نجوا میکرد و داشتم زور میزدم ک با کلامم بتونم کنترلش کنم ک خداوند قادر مطلقه و توانایی انجام هر کاری داره
الان اومده بودم پست دنبال کفشی ک سفارش داده بودم فرستنده کد مرسوله برام نفرستاده اما تلفنی بهم گفته بود ک برات ارسال کردیم و دوست داشتم هرچه زودتر بدستم برسه
ی لحظه به خواسته های دیگرم فکر میکردم ک ببین محمد، خواسته هاتو اجابت کرده و در حال رسیدن به دستت هست مثل همین بسته پستی و این زمان تا تو امادش بشی باید سپری بشه اما واکنش تو چیه؟؟
میخای زندگی تعطیل کنی در حسرت دیر رسیدن این خواسته ثانیه های عمرت از دست بدی یا از لحظات زندگی لذت ببری، تصمیمت چیه؟؟
از اون مهم تر
یک تولید کننده کفش بهت تلفنی اوکی داده ک کفشت فرستاده میتونی بپذیری و ذهنت آروم میکنی
اما خدایی ک بارها و بارها خواسته هات اجابت کرده، خواسته هایی ک همون موقع هم برات غیرقابل باور بود اما از جایی ک فکرش نمیکردی برات اجابت کرده و اینبار فکر میکنی نمی تونه یا تو رو فراموش کرده
خواستم این ردپا از خودم به جا بزارم برای ذهن نجواگرم، به محض اینکه موضوع فایل جدید دیدم
گفتم خدا جواب سوال الانم داد و هنوزم فایل گوش نکردم و دقیقا جلو اداره پست این کامنت گذاشتم
خدایا من به هر خیر و هدایت از سمت تو هر لحظه فقیرم
خدایا شکرت برای این سایت الهی، دوستان نازنین و استاد خانم شایسته
برای همه مون آرزوی سلامتی، آرامش و روزی و نعمت بغیر حساب میکنم
سالها دل طلب جام جم از من میکرد و جوابی نداشتم که بهش بدم .
اما حالا فهمیدم که خودمم جامم
و پاسخگو فقط خودمم
من به هیچ کس جز به خودم و خودم و خودم نباید پاسخ بدهم
چرا که او همواره
در من است
با من است
برای من است
وقتی چنین همراهی ، هر لحظه همراهمه
مرا به غیر چه سود ؟
وقتی چنین ناظر دقیقی هر آن با منه
مرا به نگاهی دیگر چه نیاز ؟
این منو این همه ی من
تمامم تسلیم تو .
مرا بستری مناسب برای فرود آگاهی قرار ده
میخواهم صید شوم
به صیادی چون تو نیازمندم .
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته مهربان
سلام دوستان همفرکانسی
الله و اکبر و الله و اکبر
من مانده ام و اشک در چشمان من جاری شده است
همین دیروز من هدایت شدم به داستان حضرت مریم و به دنیا آمدن عیسی و اینکه چطور ممکن است خواسته های ما محقق شود.
و اینکه قسمتی از داستان حضرت مریم بود که می خواست عیسی را به دنیا بیاورد و ندا آمد که ما فرشته ای را برای کمک به تو خواهیم آورد. اصلا جریان حاملگی حضرت مریم و به دنیا آمدن عیسی کلا با قوانین جهان هستی در تضاد است. اینکه همه ما میدانیم که برای درست شدن یک جنین نیاز به یک جفت است و حالا درست که با پیشرفت علم الان ما حامگی خارج رحم و از این موارد را داریم ولی بازهم به یک جفت انسان نیاز است. ولی شرایط حضرت مریم و عیسی کاملا از یک روشی دیگر بود.
من خودم این چند روز خواسته ای داشتم که با باورهای محدود کننده خودم اصلا در حال حاضر برای من با توجه به عقلم و تجربه ام امکان پذیر نیست. ولی من تجربه کرده و درک کرده ام تا حدودی که مثالهایی زیادی در زندگی خودم دارم که شرایط به نحوی اتفاق افتاد و از روشی برای من کارها پیش رفت که اصلا به عقل من نمی رسید و من اصلا به آن روش فکر نکرده بودم و به خواسته ام رسیده ام.
همین یکی دو روز گذشته بین من و نجواهای ذهنی ام چلنج و چالشی بزرگ بود و کماکان هم هست که این خواسته من چگونه می شود که محقق شود، هرچه که من منطق می آورم بازهم این نجواهای ذهنی من کار خودش را می کند و می گوید که همون یکبار بود و شانسی بود، باز یک مثال دیگر می آورم برایش بازهم ادامه می دهد که این بار فرق می کند و همان یکبار بود و … و اعتراف می کنم که فعلا زور اون بیشتر است و من نمی توانم از پس او فعلا بر بیایم. تا اینکه این فایل زیبا آمد و من هنوز 7 دقیقه از این فایل را گوش کردم و آمدم برای قانع کردن این ذهن نجواگر خودم، هدایت شدم برایش این کامنت را بگذارم که ببین استاد هم دقیقا در همین روزهایی که من این چالش را با خودم دارم فایلی میگذارد روی سایت و در مورد موضوعی صحبت می کند که شرایط حال حاضر من است کلید اجابت دعا و باز هم برای من واضح می شود که مثل هزاران باری که خدا از بی نهایت روشی که اصلا به فکر من نمی رسید این بار هم می تواند این خواسته من را برآورده سازد و این جواب دندان شکنی بود به ذهن منطقی من.
الهی شکر فعلا که لال مونی گرفته است این ذهن نجواگر من چون در مقابل استدلالهای استاد این ذهن نجواگر من کم می آورد و الان که این نشانه واضح برایش آمد که ببین الان خواسته تو از آبستن شدن یک پیرزن که غیر منطقی تر نیست!!!!! (جریان درخواست حضرت زکریا ) در این آیه. حالا می توانی لال مونی بگیری ای ذهن نجواگر من یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.
نه به خدا اصلا برآورده شدن این خواسته من اینقدر ساده است و اینقدر راه وجود دارد که من خودم بسیاری از راههای ساده ساده اش را به این ذهن نجواگرم یادآوری کرده ام ولی چکار کنم دیگر فعلا چالشی داریم با هم ولی به لطف هدایتهای الهی که همیشه و همیشه همراه من بوده است با آمدن این فایل که من فقط تا الان 7 دقیقه اش را دیده ام من 10 هیچ از ذهن نجواگرم پیش افتاده ام.
الهــــــــــــــــــــــــــــی شـــــــــــــــــکر
هدایت شدم به نوشتن این کامنت برای یادآوری به خودم و خاموش کردن ذهن منطقی خودم که واقعا ایراد از گیرنده است فرستنده عالی کار می کند
استاد جان ممنونم
انشالله که تا انتهای این فایل زیبا را که ببینم جنگ بین من و ذهن نجواگرم (همانگونه که فعلا یکطرفه به نفع من است و اون اصلا حرفی برای گفتن نداره) کاملا به نفع من باشد و این کاملا هدایت الله مهربان من و نشانه ای واضح برای من است که من آرام باشم و فقط روی ایمان خودم کار کنم و این بیت شعر را با خودم زمزمه کنم با ایمان قوی:
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس راه خود بگویدت که چون باید کرد
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند