کلید اجابت دعاها - صفحه 46
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-25 22:16:062024-12-25 22:21:50کلید اجابت دعاهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
ای آنکه ستایش مختص توست، ای آنکه هستی نام از تو یافته و زمین جنبش و فلک آرام از تو یافت
ای آنکه به زیبایی اجابت می کنی دعایم را، هر بار که با تمام خضوع و بندگی و اضطرار تو را خواندم
خدای من چه غلغله ای در قلبم است و کلمات چقدر عجله دارند تا بر صفحه ظاهر شوند
الهی شکرت که آرامش و خشوع را درون قلبم جاری کردی
از صبح تا به اکنونی که به این فایل رسیدم بی قرار تو و صحبت با تو بودم، مثل مرغ سرکنده بال بال می زدم، در بیرون همه چیز آرام بود اما تو خود می دانی در درونم چه غوغا و بی قراری بود.
صبح با اینکه فایلی را از پروژه خانه تکانی دیدم و کامنتی برایش نوشتم، اما باز بغضی گلویم را می فشرد و حال گرفته ای داشتم، اکنون خوب می دانم که از چه بود و از کجا
اما اکنون دیگر مهم نیست، چون تو با این فایل نوش دارویی شدی بر جان و دلم و نیشتری زدی بر این گره ذهنی بد سگال
الهی شکرت
چقدر این جمله را دوست دارم
الهی شکرت
استاد، الهی که در اعلی علیین با رب و نبیین محشور و مشعوف باشی که سخن مسیحایی ات دل مرده ام را زنده کرد.
آی خدای من، یاد این قسمت از دعای کمیل حضرت علی (ع) می افتم:
یَا إِلَهِى وَسَیِّدِى وَمَوْلاَىَ وَرَبِّى، صَبَرْتُ عَلَى عَذابِکَ، فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ ، وَهَبْنِى صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِکَ ، فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى کَرَامَتِکَ ، أَمْ کَیْفَ أَسْکُنُ فِى النَّارِ وَرَجَائِى عَفْوُکَ
اى معبود و سرور و مولا و پروردگارم ! بر فرض بر عذابت شکیبایى ورزم ، ولى بر فراقت چگونه صبر کنم ، و بر فرض بر سوزندگى آتشت استقامت نمایم ، ولى چشم پوشى از کرامتت را چگونه تاب آورم ، یا چگونه در آتش سکونت و آرامش گزینم ، در حالى که همه ى امید من به گذشت و عفو توست.
امروز از این بی قراری و دوری چند ساعته از نسیم لطف و رحمتت به جان آمدم
ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار
خدایا نیکی این دنیا فقط با تو بودن به یاد تو بودن است و نیز در آن دنیا
خدا دوری از تو همان عذاب آتشی است که جان را به برهوتی خشکیده و مرده مبدل می کند
پناه می برم به تو از نفس امّاره ام که به چیزی جز زینت و شهوت و خوشی زودگذر این دنیار امر نمی کند،
هر کجا رفتم و با هر که بودم هیچکدام نتواستند ذره ای جای خالی تو را برایم پر کنند، به هر دری زدم و به هر جایی رفتم حتی پاسخ خوبشان هم نتوانست یک روزم را غنی و پربار کند.
اکنون بهتر این سخن مولانای جان را می فهمم
من جز احد صمد نخواهم
من جز ملک ابد نخواهم
جز رحمت او نبایدم نقل
جز باده که او دهد نخواهم
اندیشه عیش بیحضورش
ترسم که بدو رسد نخواهم
بیاو ز برای عشرت من
خورشید سبو کشد نخواهم
من مایه بادهام چو انگور
جز ضربت و جز لگد نخواهم
از لذت زخمهاش جانم
یک ساعت اگر رهد نخواهم
وقت است که جان شویم خالص
کاین زحمت کالبد نخواهم
احمد گوید برای روپوش
از احمد جز احد نخواهم
مجموع همه است شمس تبریز
حق است که من عدد نخواهم
الهی شکرت که دوباره دستم گرفتی و اشک و آهم را برای وصل خودت جاری کردی
آخ که چقدر بودن با تو برایم شور انگیز و لذت بخش است و تمام غم و رنج دنیا را از دوشم می گیری
الهی شکرت
این فایل چه ها که نکرد با وجودم
با اینکه دو بار بدون اینکه فایل را دیده باشم در زیرش کامنت گذاشتم، اما این آب حیات را می بایست امشب می نوشیدم و زنده می شدم.
معبودم
چقدر تو خوبی، چقدر دلسوز و بخشنده و بردباری
چقدر هدایتگر و مشتاق شنیدن یک یا رب بنده هستی
چقدر سریع دستگیر و اجابت کننده ای
چقدر زود راضی می شوی
چقدر به احوال بنده ات آگاه هستی
یه نفر هست که میدونم میشنوه درده دلامو
میگیره دستمو آروم همیشه داره هوامو
یه نفر هست ک امیدم رو نمیذاره بمیره
شب و روزش پیشم اینجا توی این سینه اسیره
وقتی دل دادی میفهمی عاشقی دردی قشنگه
دور خونه ی عزیزت وقتی میگردی قشنگه
نمیذاره پا بذاره توی چشمای تو بارون
پشت تو کوهه نمیری وقتی پرمیکشی با اون پر میکشی با اون
یه نفر هست که محاله منو جایی جا بذاره
تا ببینه بی قرارم می بینم اون بی قراره
من هنوز چیزی نگفتم همه حرفامو میدونه
تا میاد از توی چشمام خودشو زود میرسونه
وقتی دل دادی میفهمی عاشقی دردی قشنگه
دور خونه ی عزیزت وقتی میگردی قشنگه
الهی شکرت
خدایا ممنونم که نگذاشتی تا شب به پایان برسد که باد شرطه و نسیم صبایت را فرستادی و کشتی شکسته دلم را به ساحل امن آغوشت رساندی.
عجیب است که چند روز است که می خواهم این فایل را ببینم اما نمی شد، امروز هم، کلاسی داشتم و هم کاری، هر دوتا را کنسل کردی و دستم را گرفتی و از آغاز شب پای کلاس این فایل نشاندی و گفتی بیا که دوای دردت اینجاست.
الهی شکرت
هر چقدر که نگاه می کنم رد پای شیطان ذهنم را در این بی قراری هایم می بینم و اگر لطف و رحمت برکت ربانی تو نباشد یکسره در غفلت و خسرانی مبین هستم، چون عدوی مبین در ذهنم لانه کرده و قسم خورده و کمر بسته به گمراهی و ضلالتم.
الهی شکرت که قلبی را پر از احساس در سینه ام به ودیعه گذاشتی تا به محض کج روی و نادانی ام هشدار بلندی بدهد و آگاهم کند.
الهی شکرت برای این بی قراری ام
اگر این حال نادلخواه نبود چطور آغوش رب با معرفتم را می یافتم
زان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند
تا که با لطف تو پیوندم زنند
الهی شکرت که دستم را گرفتی و با هر حرکتش برای نوشتن کلمه ای، بندی از گره های ذهنم را گشودی تا بی گره و صاف بشوم و سبک بال و رها از کوله باری که ندانم کاری های خودم بر دوشم گذاشت.
الهی شکرت
الهی شگرت که از ابتدای روز نشانه هایت را فرستادی تا مرا به این حال عالی برگردانی، تا که در نهایت مرا سر درس این فایل بر خاسته از دلی پاک نشاندی و غم دل را بزدودی
الهی شکرت
ای رب الارباب ای مالک و صاحب و فرماندهنده هستی
یاد ده ما را سخنهای دقیق
که ترا رحم آورد آن ای رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو
ایمنی از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحی تو ای تو سلطان سخن
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود نیلش کنی
این چنین میناگریها کار تست
این چنین اکسیرها اسرار تست
آب را و خاک را بر هم زدی
ز آب و گل نقش تن آدم زدی
نسبتش دادی و جفت و خال و عم
با هزار اندیشه و شادی و غم
باز بعضی را رهایی دادهای
زین غم و شادی جدایی دادهای
خدای مهربان و مقتدر هستی اگر بگویم حرکت از من است و برکت از تو؛ شرک ورزیده ام و کفر گفته ام، چون حرکت هم از توست و برکت هم از تو
آیا غیر تو کسی هست که قلبم را به تپش وا دارد و نفسم را به شماره هایی دقیق جاری کند
آیا غیر تو کسی هست که بینا و شنوایم کند
آیا غیر تو کسی هست که مغزم را اینچنین شگفت انگیز تنظیم وتکامل بخشد
خدایا تو مرا از نطفه ای ناچیز به این توازن و تناسب رساندی در حالی که هیچ نبودم، آری اعتراف می کنم در پیشگاه ربوبیت تو که هیچم و ذلیل و حقیر
هم حرکت از توست و هم برکت از تو
خداوندا، هم خواسته ام را از تو می خواهم و هم ایمان و باور به اجابتش را از تو می خواهم، تو مرا به الگوها هدایت کن تا ذهن منطقی ام را خاموش کنیم
مهربانم دستم را بگیر به راهی ببر که نعمت آرامش و رضایت در آن است
خوب من اگر تو رحم نکنی و مرا در کنترل ذهن حمایت نکنی به راستی از زیان کاران خواهم بود.
خدایا مرا سپاسگزار نعماتت قرار بده و توفیقم بده تا از اینهمه برای یادآوردی خویش بنویسم
خدای رحمان و رحیم
متشکرم که صورتی زیبا به بنده هدیه دادی
سپاسگزارم که ذهنی پویا و پذیرای اندیشه هایت را برایم قرار دادی
ممنونم که ابروانی موزون و متوازن در صورتم تعبیه نمودی تا سایه بانی برای چشمان تیز بینم باشند
متشکرم برای دستی توانمند با انگشتانی سالم برای جستجوی نعمتتت
الهی شکرت برای قلبی رئوف و سلیم که بدی را در خود نمی پذیرد و بد هیچ کس را نمی خواهد
خداجان قربونت برای سر و گوشی موزون که خط و خال و چشم و ابرو را به همسایگانی متناسب پذیرفتند
الهی شکرت که توانایی خواندن و نوشتن را در زمانی که صلاح خویش را نمی دانستم به بنده آموختی
خداوندا سپاس تو می گویم که پدر و مادری دلسوز را برایم انتخاب کردی چراکه با تمام وجود برای رشد و بالنگی ام تلاش کردند
الهی شکرت که مسیر رشد کودکی ام را به نیکویی انتخاب و هدایت نمودی و از خطرات مصونم داشتی
الهی ممنونتم که مرا نگاه داشتی و از بیراهه رفتن بازداشتی و از گزند همنشینان ناباب در امان داشتی
پروردگارم قدردان لطف تو هستم که مرا در مسیر خودکفایی و استقلال هدایت کردی و خیلی زود دستم را در جیب خودم گذاشتی
ای مالک عادل و فاضل هستی از تو بینهایت سپاسگزارم که عزیزانی را در زندگی ام قرار دادی تا از تجربه و نظر و نگاه آنها درس و پند و عبرت بگیرم و دچار خطای و زیان سنگین نشوم
خدای رئوفم از تو ممنونم که رزق و روزیم را در هر شرایطی رساندی و به محض تنگدستی و اضطرار از جایی که گمان نمی کردم روزیم دادی
خدای خوبم بی نهایت تو را شکر می گویم که مرا به این مسیر زیبا و این سایت توحیدی هدایت کردی
دیگر از اینجا به بعد را چگونه بنویسم که دفتر های می خواهد و حوصله ها
همین قدر را بگویم که خدایا متشکرم که با آشنایی با استاد، رنگ زندگی را و طعم بندگی را به بنده ات نشان دادی و چشاندی
الحمد لله علی کل نعمه
سلام دوست خوب و نازنین
چه قدر زیبا، دلنشین و فوقالعاده بود کلامتان
الحق که شاگرد استاد عباسمنش هستید
خیلی خوب بود واقعا لذت بردم ️️️️️
از جملات قشنگ
شعرهای بسیار زیبا و پر مغز
خداوند همه مارو به راه راست هدایت کند…
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 10 رو با عشق مینویسم
امروز صبح وقتی داشتم کارامو انجام میدادم هدایت شدم به ستاره کنار اسمم و درک هایی که داشتم تو قسمت نظرات نوشتم
بعد ناهار درست کردم و با عشق خودم خوردم و لذت بردم
وقتی نماز میخوندم یهویی به خودم گفتم طیبه تو میتونی
داشتم به تکرار باورا فکر میکردم
گفتم من باید تمرکز کنم
اولش گفتم من اگر به یه فایل گوش بدم ، نمیتونم به بقیه فایلای استاد و یا تغییر باورهام گوش بدم
بعد یه حسی بهم گفت
تو یه کاری کن
یه بار در طول روز مثلا به باورعشق گوش بده ، اما اون یه بار رو سعی کن تمرکز 100 در 100 بذاری و بعد بری روی باور مثلا ثروت گوش بدی و باز هم تمرکز 100 در 100 بذاری
اینجوری میتونی به همه چیز گوش بدی و عمل کنی و شگفتی های خدا رو ببینی
و یاد فایلی افتادم ،رمز شهرت آلبرت انیشتین
که استاد میگفت :
رمز موفقیت
اینه که تمام انرژی و زمانت رو بذاری روی یک موضوع و تا حلش نکردی روی موضوع بعد نری
دوستان افراد موفق افرادی هستن که وقتی دارن مطالعه میکنن ،فقط دارن مطالعه میکنن
وقتی دارن غذا میخورن ،فقط دارن غذا میخورن
در واقع اگر تو داری مطالعه میکنی و حواست جای دیگه هست ،تو مطالعه نمیکنی
و مطالعه ات هیچ نتیجه ای نداره
وقتی تو داری کار میکنی ،حواست جای دیگست تو کار نمیکنی و کارت هیچ نتیجه ای نداره
خیلی مهمه که تمام تمرکز و قدرتتو بذاری روی یه موضوع
اونوقته که چه کارهایی که نمیتونی انجام بدی
تمام تمرکزتون رو روی یک موضوع بذارین ،اونوقت نتیجه بی نظیره فوق العاده هست
موقع مطالعه باید تمام توان تمام قدرت روی مطالعه باشه
وقتی سر کلاسی فقط گوش کن به درس ،ببین چقدر نتیجه میگیری ،اصلا نیاز نیست براش کتاب بخونی
این یک قانونه
تمرکز باعث قدرت میشه
وقتی اینو یادم آوردم و رفتم جملات دقیقشو از فایل نوشتم
با خودم عهد کردم تمام تلاشمو بکنم و از این به بعد هرکاری که انجام میدم ،تمرکز بذارم روش
و از امروز در هر کاری تمرین میکنم که تمام تمرکزمو روش بذارم و به درستی انجامش بدم
حاضر شدم تا برم دو تا تابلومو که قرار بود ببرم، برای هنرجوی استادم که گالری داشت ، برم اونجا وتابلومو بهش بدم تا برام بفروشه
تابلوی دختر رها بود با طبیعت زیبای ارفده
که خودش پیشنهاد فروششو دو سه هفته قبل بهم داده بود ، و من بارها خواستم برم نمیشد و امروز تصمیم گرفتم برم و تابلوهامو تحویلش بدم و گفت که ببرم گالریش و اگر کارای دیگه داشتم میتونم بهش بدم تا بفروشن
خیلی خوشحال بودم ،چون خدا داشت به باورایی که تکرار میکردم پاسخ میداد و این خودش یه نشونه بود
تو این چند روز ، خیلی اتفاقای جالب برام رخ داده با تکرار باورای عشق و هماهنگ کردن ذهن با روح
و گوش دادن به فایل کلید اجابت دعا
تو راه مدام به این فکر میکردم که چه قیمتی باید بگم
سریع حرفای استاد عباس منش رو یادم آوردم و گفتم تو دیگه الان یادگرفتی و نباید اشتباه های یک سال قبلت رو تکرار کنی
که میگفت اول تکامل
اگر شما تا الان هیچ تابلویی نفروختین و حتی تابلوتون یک میلیون هم فروش نرفته ،نمیتونین قیمتشو با توجه به چند تا جنبه بیشتر بگین ،مثلا 3 میلیون و یا بیشتر
و یا اینکه میگفتن کیفیت کارتون مهمه که هر کیفیتی داشت به نسبت اون قیمت بذارین و رفته رفته با تغییر باورهاتون و فروشتون کیفیتش رو بالا ببرین و کلی حرفایی که یادم بود رو به خودم گفتم و گفتم طیبه تو الان این دو تا تابلو رو میبری
اول اینکه کیفیت کارت خوب نیست و در حد معمولیه
دوم اینکه تو پشت کارت پارچه زدی تا ایرادای تابلوت برطرف بشه
درسته زمان گذاشتی برای نقاشی و چون بلد نبودی و پارسال داشتی کار میکردی ، کلی روش زمان گذاشتی ،اما باز هم باید درست قیمت بذاری
وقتی به همه اینا فکر کردم
به نتیجه رسیدم که 1 میلیون و 500 بگم
و به تصمیم نهایی رسیدم
وقتی مترو بودم یه پیامی برام اومد
نوشته بود ابلاغیه برام اومده
با دیدن پیام ابلاغیه خیلی خوشحال شدم
چرا؟؟؟
چون که من روی باورام کار میکردم و درمورد شکایتم که تو رد پاهام نوشتم که تابلوی نقاشیم رو پارسال تو یه نمایشگاه ،پاره کردن ،که دقیق نوشتم همه رو
و درس هایی که تو این یکسال گرفتم از این ماجرا که باز هم خودم و باورهام بودم که سبب این اتفاق شدم
و من بعدش شکایت کردم و از اول سال روند شکایت که پیش رفت کلی از این روند درس ها گرفتم و باورای محدودم رو شناختم و در تلاش بودم که برای همه شون باور قوی بسازم و تکرار کنم
جدیدا وقتی تمرینات ستاره قطبی دوره 12 قدم رو انجام میدادم
یکی از درخواست های هر روزم
این بود که همه چیز به نفع من رخ میده و لحظه پایانی رو به وضوح میدیدم و هر روز صبح مینوشتم و تجسم میکردم و کلی ذوق میکردم
و آخر شب ، با اینکه خبری از ادامه روند کارم از دادگاه نشده بود ، اما حسم رو خوب میکردم و آخر شب دوباره اون لحظه رو تجسم میکردم و میخندیدم و حتی لحظه ای رو که ذوق میکردم جلو قاضی رو میدیدم و میشنیدم که میگفت رای نهایی دادگاه
رای به نفع سرکار خانم طیبه مزرعه لی صادر شد
حتی مهر و امضاشم میدیدم
حتی خودمم میرفتم امضا میزدم با خوشحالی
و خانم ها …. موظف هستند مبلغ خسارت تابلوی خانم مزرعه لی را که مبلغ 33 میلیون هست پرداخت کرده و کل هزینه های دادگاه را نیز پرداخت نماییند
وای خدای من شکرت
خدا در قدم اول رفتنم به شکایت کردن ،که هیچ پولی نداشتم که حتی پول دفتر خدمات قضایی رو بدم ، به من این آیه رو گفت و به یک باره به زبونم جاری کرد
درست اون لحظه ای که عاجز بودم و از خدا میخواستم که کمکم کنه و دو دل بودم که برم شکایت کنم یا نه
اون روز خدا با آیه ی
و لسوف یعتیک ربک فترضی
به من آرامشی داد و اطمینان داد که این مسیر رو برو راضیت میکنم
الان حدودا 10 ماه از اون روز گذشته و من بی نهایت درس از این روزهایی که مربوط به شکایتم بود گرفتم و رشد کردم
و الان خدا هر روز داره شگفت زده ترم میکنه
این روزا یه حسی دارم که همه چیز به نفع من رخ میده
نتیجه هرچی که بود به نفع منه حتی با اینکه مبلغ رو نوشتم اما هرچی که خودش بگه
چون میدونم که خدا داره همه کارامو انجام میده و با باورهای قوی که میسازم خدا به سرعت داره کارامو انجام میده
وقتی این لحظه پایانی رای به نفع من صادر شد رو تجسم میکنم ،نمیدونم از کی دارم مینویسم
اول یکم سخت بود واضح صحنه پایانی رو نمیدیدم
اما هر شب که دوباره تجسم میکردم و تیک میزدم و میگفتم در دست اقدام توسط ربّ ماچ ماچی من ،اینم تجسم میکردم که همه کارمندای مربوط به پرونده من ،همه و همه مسخر من هستن و انقدر مودب و با احترام با من صحبت میکنن و کارهای من رو انجام میدن که از تصور اینا ذوق میکردم
من چند روزی نوشته بودم و وقتی این پیام اومد خندیدم ،تو مترو بودم ، گفتم اینه درستش همینه که خدا داره پاسخ میده به تغییر باورهای من
چون بعد از 6 ماه برای من ابلاغیه اومد
چند روزی بود که من باورایی رو میگفتم و تکرار میکردم که همه چیز داره انجام میشه و دارن به پرونده من رسیدگی میکنن و به سرعت ابلاغیه میاد و کارای من انجام میشه
و در تمرین ستاره قطبیم که مینوشتم ،امروز پیام ابلاغیه اومد
چقدر سریع رخ میده
خدایا شکرت
قانون داره کار میکنه
من باورامو تکرار کردم و تجسم کردم الان به سرعت پیش میره
و الان باید باورایی بسازم و تکرار کنم که به سرعت تر انجام بشه
و سپاسگزاری کردم و دوباره تو مترو با حال خوب لحظه پایانی رو تجسم کردم و رفتم گالری هنرجوی استادم
وقتی رفتم انقلاب و رسیدم گالری خانمی که هنرجوی استادم بود ، داشت تمرین انجام میداد در مغازه شو زدم و سلام کردم
یه خانم بسیار زیبا و مودب و آروم و صمیمی و چهره اش نور داره و خوشرو که از طرف خدا دستی برای من بود تا برای من کار انجام بده
همین که رسیدم و سلام دادم صندلی برام آورد و سریع چای ریخت و خرما و بیسگوییت گذاشت
بعد باهمدیگه صحبت کردیم و از نقاشیا و استادمون که تدریسش در طبیعت و نقاشی عالیه به همدیگه میگفتیم
وقتی تابلوهامو برداشت تا ببینه ، و گفت میفروشم و بعد سر حرف درمورد تذهیب و نقاشی و خط باز شد
بهم گفت میتونی هفته ای یه بار بیای اینجا بهت یاد بدم و اگر کار بود سفارش بگیری
بهش گفتم هزینه آموزشش ،گفت نمیگیرم ،بهت یاد میدم رایگان در عوض یکمم برای من کار کن وقتی یاد گرفتی
در اصل بهم پیشنهاد کاری داد
و منم قبول کردم که هفته ای یه بار بتونم چهارشنبه ها صبح برم گالریش و ازش یاد بگیرم
هرچی که خیر هست همون رخ بده ان شاء الله
وقتی برگشتم تو راه به این فکر بودم که باورای هم جهت با خواسته فروش تابلوهامو تکرار کنم و بنویسم و ضبط کنم
چون استاد میگفت باورهم جهت با خواسته هاست که رخ میده
و خدا پاسخ میده
وقتی به پیشنهاد یاد دادن کار تذهیب که گفت فکر کردم ، اولش گفتم نه چرا برم یاد بگیرم
اما حس کردم یاد بگیرم ، یه حسی بهم گفت خوبه که یاد بگیری ، خوبه برای تابلوهای آینده ام که میخوام کار کنم ، میتونم از تذهیب هم استفاده کنم ،اما این خداست که بهم یاد میده و ایده هاشو بهم میگه
چون من تو تمرین ستاره قطبیم نوشته بودم که به من سفارش نقاشی بدن و این یه نشونه بود
درسته هنوز سفارشی نگرفتم اما نشونه اش رو دیدم و تایید میکنم و به تکرار باورهام تمرکزی ادامه میدم
وقتی برگشتم تا برم برسم مترو انقلاب ، انقدر هوا خوب بود خود خود بهشت بود ،کلی کیف میکردم و خدا با هر قدمی که راه میرفتم با عدد 74 تاییدش رو بهم نشون میداد
جدیدا تکرار این تایید با این عدد 74 و 974 بیشتر شده که حس میکنم باورامو که دارم تکرار میکنم و تازه تمرکزی شروع کردم
این تکرار اعداد به من پیام رو میرسونه که طیبه مسیرت درسته و عشق خدا رو بی نهایت دریافت میکنم و با هر بار دیدن این عدد همیقا میخندم و میگم منم دوستت دارم ربّ ماچ ماچی من
یا میگم عشق دلمی تو ربّ من
یه وقتایی حواسم به اطراف نیست یهویی بلند میگم و بعد سپاسگزاری میکنم
وگرنه با عقل منطقیم هر چی فکر میکنم میگم ،مگه میشه در چند ثانیه 5 تا ماشین رد بشن و همه شون 74 رو روی پلاکاشون داشته باشن
اینا همه نشونه هست
تایید بر درستی مسیرم
خدایا شکرت
ساعت
17:7
وایساده بودم تو قطار ، داشتم برمیگشتم خونه و به گوشیم نگاه میکردم ،یه حسی بهم گفت برگردم و به پشت سرم نگاه کنم و نوشته پشت سرمو بخونم
با تعجب برگشتم ، بالای صندلی دیوار قطار نوشته بود
قهرمان درون خودته ،باید باورش کنی !
دوباره تبلیغ فیلم باغ کیانوش بود
من بارها تبلیغاتشو دیده بودم اما نوشته هاشو ندیده بودم
با این نشونه خدا به وضوح داشت بهم میگفت که طیبه
ذهنت رو با روحت هماهنگ کن ،باورش کن ، خودت هستی که میتونی زندگیت رو بسازی ، میبینی تو این چند روز چقدر سرعت گرفته روند کارهات و روابطتت و اینو قشنگ احساس میکردم
پس باورهاتو قوی کن و هر روز تمرکزی تکرار کن
با نشونه گرفتن این جمله ،خیلی حس خوبی داشتم
وقتی رسیدم نزدیک خونه مون داشتم به آسمون نگاه میکردم ،دوباره دو تا ستاره پر نور رو دیدم یکی خیلی خیلی پر نور بود و گفتم حتما ستاره قطبی هست
و داشتم نگاه میکردم و درختارو که میدیدم انقدر زیبا بودن که بلند گفتم خود خود بهشته ،چقدر زیباست
خوشحالم از اینکه میتونم این همه زیبایی رو ببینم
همین که از خیابون رد شدم با عدد 74 دوباره بمباران عشق شدم
خدا داره عشقشو با این عدد بیشتر بهم نشون میده
رفتم از دوشنبه بازار خرید کردم و برگشتم
وقتی رسیدم خونه به کارام رسیدم یهویی شنیدم
داداشم ظرفارو داره میشوره ، وای خدای من شکرت
منم که دارم با ارسال فرکانسام و تکرار باورام بدون اینکه کاری انجام بدم ،رفتار آدما خود به خود تغییر میکنه
این منم که با هماهنگ شدنم با درونم به راحتی اون چیزهایی رو که میخواستم الان یکی یکی داره رخ میده
وای خدای من
بعد که رفتم شام درست کنم
من با هر لحظه ای که تو آشپزخونه بودم و داشتم املت درست میکردم عمیقا میخندیدم و مدام پشت سر هم میگفتم شکرت ربّ من شکرت
این روزا سجده شکر زیاد میرم
قبلا اینجوری عمیقا خوشحال میشدم اما خود به خود به سجده نمیرفتم
این روزا داره بیشتر میشه ذوق بی نهایتم
من با تکرار باورای عشق که 3 روز شده شروع کردم چی داره رخ میده
داداشمظرف میشوره هر روز
بدون اینکه من چیزی بگم و مطمئنم وقتی مادرم از خونا خواهرم بیاد ،به چشم میبینه که خود به خود داره تو کارای خونه کمکمون میکنه
ارتباط بینمون صمیمی تر از قبل شده
وای خدای من ، طیبه دو سال پیش تا یکم داداشش میموند خونه اذیت میشد ، که انقدر با خودم درگیر بودم که حس میکردم داداشم گیر میده به همه چی یا نمیتونم راحت باشم تو خونه
اما الان اصلا هیچ احساس ناخوبی ندارم که خونه هست
و فقط برای تدریس میره سرکارش
خدایا شکرت
امروز داشتم فایلایی که برای باورای قوی ضبط کرده بودم چند ماه پیش ، با صدای خودم ، گوش میدادم
وای فقط میخندیدم
من چیزای رو تو فایلا میگفتم که همه رخ داده بودن و حتی من از دستفروشیام می گفتم که کلی ازم خرید میکنن و ازم خرید کردن
از اینکه سیم کارتی رو که مسدود شده بود و به نام پدر دوستم بود و فوت کرده بود و دوستم نمیرفت بره به نامم بزنه و من که سال ها استفاده میکردم سیم کارت رو، میگفتم که من لیاقت اینو دارم که سیم کارت به نام من بشه و به طرز شگفت انگیزی وقتی عاجز بودنم رو اعلام کردم به سادگی و راحتی اون سیم کارت به نام من شد
انقدر راحت کاراش انجام شد که تو دو روز به اسمم شد بدون اینکه من از دوستم بخوام برام کاراشو انجام بده
و خیلی چیزای دیگه که سبب شد دوباره به فکر این باشم که باورای جدید و قوی تر رو بنویسم و تکرار کنم و به اونایی که قبلا ضبط کردم گوش ندم
و با صدای خودم دوباره ضبط کنم
خدایا شکرت
شب من ادامه فایل زندگی در بهشت قسمت 93 رو که برام نشونه اومده بود و دیشب درموردش نوشتم تو فایلش ،دیدم و تو دقیقه 23 میگفت که قدم برداری و بار اول سخته اما بار دوم راحت تر میشه
دقیقا من وقتی 8 دی باورای عشق رو میخواستم تکرار کنم خیلی سختم بود ، ولی فرداش حالم فوق العاده بود و راحت می پذیرفتم
و این روند با تمرکزی که روش بذارم قوی تر و قوی تر میشه
من باید تمرکز بذارم روش
خیلی حس خوبی داشتم امروز
بی نهایت از خدای خوبم سپاسگزارم
برای استاد عزیزم و مریم جان شایسته و همکارانتون و اعضای صمیمی عباس منش بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام
سلام به استاد عزیز و همه دوستان
گذاشتن این فایل روی سایت من رو به یاد همزمانیهایی انداخت که دوست دارم راجبهاش بنویسم.
من چند روز قبل از میلاد حضرت مسیح داشتم ترجمه سوره مریم رو میخونم و بسیار برام لذت بخش بود و داشتم به قدرت خداوند در خلق یه موجود فکر میکردم که خداوند چه قدرتی داره که به مریم، مسیح رو داد و به زکریا، یحیی رو داد. البته اینم بگم که وقتی فایل استاد رو گوش دادم فهمیدم که استاد خیلی خیلی قشنگتر از من و مفهومیتر و از نظر قانون، قرآن رو مطالعه میکنند.
دقیقا شب تولد حضرت مسیح خانه پدرم بودم که تلویزیون روشن بود و سریالشون رو میدیدند (من معمولا خونه کسی میرم که تلویزیون نگاه میکنند یا صحبتهایی میکنند که تمرکز بر نازیباییهاست، سرم تو کار خودمه یعنی یا دارم به رفع ترمزها فکر میکنم یا کامنت میخونم و از این دست کارها). بعضی موقعها در شبکه مستند دنبال مستند خوب هستم یا میچرخم ببینم چه برنامهای هست که برام مفیده (البته فقط خونه پدرم این کارو میکنم). اون روز یک شبکهای داشت خلاصه فیلم مریم مقدس رو پخش میکرد. گفتم بزار نگاه کنم (یاد این افتادم که چند روز پیش داشتم ترجمه سوره مریم رو میخوندم). دقیقا اونجایی بود که زکریا میاد داخل معبد و میگه خدایا! بعد این همه سال باید از زبان مریم بهم بگی درخواست کنم؟؟
شوک شدم. گفتم آره من خیلی وقتها از خدا درخواست نمیکنم که چه چیزی میخوام.
دیشب وقتی نشستم به این فایل گوش بدم، وقتی استاد گفتند که چشمم به سوره مریم افتاد، گفتم وای یه نشانه دیگه و واقعا با لذت گوش دادم.
استاد بارها و بارها در فایلها و دورهها گفتن باید از خدا درخواست کنیم، اما انگار این دفعه فرق داشت برام. عنوان این فایل برام جالب بود “کلید اجابت دعا”. من یا حتی بعضی دوستان فکر میکنیم که دعا جدا از درخواست هست. چون به ما گفته شده اگر آرزویی داری باید دعا کنی. اما در حین گوش دادن به صحبتهای استاد گفتم دعا همون درخواستهس! چقدر خوشم اومد “کلید اجابت درخواست”.
خیلی استاد کامل توضیح دادند. اما میخوام اینجا خلاصه بگم که در این فایل چه گفته شد:
1. خداوند قدرت مطلق است و توانایی خلق ما رو که از هیچ افریده شدیم داره. پس توانایی خلق هر چیزی برای ما رو داره.
بک کراند لپ تابم انواع میوهها هست. رَس بِری، بلوبری، توت فرنگی، گیلاس، زردآلو و شلیل و بسیار از دیدنشون لذت میبرم. به همسرم گفتم یه جا بلوبری دیدیم بخریم. گفت نهالش هست. گفتم طالقان که به بار نمیشینه. گفت تو باغ شمالمون. گفتم من دارم با شرایط کنونی میگم. گفت اها شرایط کنونی! یعنی من هنوز برام باورپذیر نشده که درآمدم زیاد میشه، خونه ماشین باغ میخریم! و استاد هم در فایل گفتند که ذهن وقتی شرایط کنونی رو میبینه، خواسته رو در نطفه خفه میکنه و حتی اجازه نمیده بهش فکر کنی. باید رسیدن به خواستهها رو با قوی کردن باورها و الگو پیدا کردن در گذشته خودمون و اینکه دیگران بهش رسیدن، پس من هم به این خواستهام میرسم، منطقی کنم.
2. شکرگزاری باعث میشه یادمون بیاد که چه چیزهایی داریم و چه خواستههایی (دعاهایی) داشتیم و خداوند بهمون داده و اجابت کرده.
3. خداوند به درخواست ما پاسخ میدهد و اجابت میکند درخواست (دعا) مارو به شرطی که ازش اطاعت کنیم و بهش توکل کنیم.
4. اگر در مسیر درست باشیم، هر روز زندگی ما بهتر میشه و خداوند انقدر بهمون میده که راضی باشیم. این جمله چقدر احساس خوبی به آدم میده. خداوند انقدر بهمون میده که راضی باشیم!
خیلی این فایل برام لذت بخش بود و دوست داشتم تجربه و درکم رو با استاد و همه دوستان به اشتراک بزارم.
یه چیزی میخوام بگم شاید اصلا به این فایل ربطی نداشته باشه ولی درونم هی میگه بنویس و من هم مینویسم: طی همون چرخیدنها در تلویزیون خانه پدری یک دفعه، شبکه رو زدم نمایش، دیدم تازه یه فیلمی شروع شده به اسم زیبای سیاه. داستان زندگی یه اسب سیاهی هست که از زبان خودش در فیلم نقل میشه. داستان این فیلم برگرفته از رمانی به اسم black beauty هست. من عاشق اسب هستم اونم اسب سیاه. من میخکوب این فیلم شدم. هر کی میخواست باهام صحبت کنه. میگفتم چی؟؟ اره. تمام حواسم به فیلم بود و چند بار به خودم گفتم ببین خدا این فیلم رو برای من گذاشته. داره بهم میگه خواستههات یادت نره. به همشون میرسی. وای چقدر احساسم خوبه. از احساس خوب ضربان قلبم تند شده. چه لذتی داره که خدا (اون ارباب) بهت میگه به تمام خواستههات میرسی!
خدایا شکرت
بنام الله رحمان
سلام ب استاد عزیزم و دوستان هم مسیرم
الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر این فایل توحیدی و آگاهی های ارزشمند قرآنی
خدایا صدهزار مرتبه شکرت بخاطر این رزق پربرکت
خدایا شکرت بخاطر وجود الهی استاد عزیزم
سپاسگزارم استاد بخاطر فایل های ارزشمندی ک پشت سرهم داره میاد رو سایت
و هرکدوم از دیگری بهتر ،نابتر و ارزشمندتر
الهی صدهزار مرتبه شکر
خدایا کمکم کن میخوام ی ردپا بزارم از خودم برای زکیه ی آینده
دیروز ک این فایلو گوش دادم و چنتا از کامنتها رو خوندم چقدر احساس فوق العاده نابی داشتم انگار رو ابرا بودم
پیغامی ک دریافت کردم این بود ک سپاسگزار تر باشم و تسلیم تر
و مرور کنم داشته هامو نتایجی ک تا ب حال ازاین مسیر الهی گرفتم
اولش هرچی فکر کردم چیزی ب ذهنم نرسید
ذهنم گفت تو چ نتیجه ای گرفتی ک میخوایی کامنت بنویسی
یکی دوساعت ک خوب فکر کردم دیدم ارررره ی چیزایی داره یادم میاد
از شروع آشنایی من با این مسیر
محیطی ک درش بودم و فضای فکری مسمومی ک اجازه نمیداد باور کنم زیبایی ها رو نمیزاشت تمرکز کنم رو خواسته هام
هیچ آرزویی امکان پذیر نبود
اصن آرزویی نبود
اعتمادی نبود
و..
چقد زیبا خداوند منو هدایت کرد از طریق دستانش ب این سایت الهی
با دعوتم ب یک گروه شکر گزاری
و رسیدن ب احساس خوب
و بعد طی چند مرحله ک آماده شدم هدایت شدم ب سایت
این سایت توحیدی ک هرروز و هرلحظه درحال ستایش و تسبیح خداونده
استاد و خانواده ی عزیزم هرکدوم از دیگری سبقت میگیره برای رسیدن ب مدار بالاتر توحید و خداوند
الهی صدهزار باشکرت ک قبل از مرگم منو هدایت کردی ب ابن آگاهیا
چقد خوبه ک فرصت دارم بشنوم قبل اینکه گوش هام برای همیشه بسته بشه
دیشب یا بهتر بگم صبح ساعت 4 از خواب بیدار شدم بخاطر خوابی ک دیدم
اعضای خانواده ام داشتن ب سمت ی دره میرفتن و ب منم میگفتن بیااا
من قفل شده بودم بالای کوه و انگار اجازه نداشتم ک برم گفتم نمیتونم بیام
خدایا خودت هدایتم کن ب راه راست راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی ن کسانی ک برآنها غضب کردی و ن گمراهان
خدایا شکرت ک همیشه داری هدایتم میکنی
چقد منطق های قوی داشت این فایل
ماباید درک کنیم رابطه ی ما با نیرویی ک اسمش و خدا میگیم رابطه ی درخواست کننده و اجابت کننده است
من فقط باید درخواست کنم و خداوند همیشه درحال اجابت درخواستهای من است
من باید بدونم از کی دارم درخواست میکنم
جایگاهش این نیروکجاست
چ قدرتی داره
باید درخواستم و واضح و روشن بگم
و برای ذهنم هم منطق بیارم ک امکان پذیره تحقق خواسته ی من
جوری ک قبل شده
بارها اتفاق افتاده
بازم اتفاق میفته
بازم اجابت میکنه
خدا چقد قشنگ منطق آورد برای حضرت زکریا ک من تو رو از هیچ،از عدم خلق کردم پس برام کاری نداره الان با این شرایط کنونی هم بهم ی فرزند بدم
شرایط کنونی !!
ارره شرایط کنونی همون دلیل اجابت نشدن خواسته های منه ،کسی ک ایمان داره ب غیب اصلا شرایط کنونی براش اهمیتی نداره
چون میدونه خودش با فرکانس های گذشته اش ب وجود آورده پس ب راحتی میتونه با تغییر فرکانس این شرایط کنونی
ب راحتی و آسانی امکان پذیره ک تغییر کنه
100٪ تغییر میکنه
بخدا تغییر میکنه
بارها شده تغییر کرده بازم تغییر کرده
من برای گوشیم ک خلقش کردم
هیچ پولی نداشتم
چون سرکار نبودم و
اصلا امکان پذیر نبود ک بشه
پدر و خانواده ام هم ب شدت مخالفت میکردن میگفتن تو عباسمنش و بزار کنار ما برات گوشی میخریم
تو قسم بخور بقیه اش حله
منم بلافاصله گفتم نمیخوام اصلا
گوشی ک با شرط و شروط بخرین برام و نمیخوام
تو دلم از خدای خودم خواستم
با اینکه باورش سخت بود برام ولی گفتم خدا درزمان مناسب ب دستم میرسونه اش
ک خداروشکر همونا ک برام شرط گذاشتن خودشون برام گوشی گرفتن ک از چیزی ک میخواستم خییلی بهتر بود
و درمورد چرخ خیاطی هم همین طور
درمورد هدایتم ب استاد خیاطی
دوره هاش
و دوره های استاد
و خییلی خواسته های دیگه
و متوجه شدم شرایط کنونی ب راحتی تغییر میکنه وقتی ک من از نیرویی بخوام ک همه چی تحت سیطره ی قدرتش هست
و احتیاج ب هیچ عامل بیرونی نداره
خداوند برام کافیه وقتی ک من برای ذهنم منطق بیارم
ث مثال هایی ک قبلا شده رو باز یادآوری کنم ب خودم
الهی صدهزار مرتبه شکرت
سلام برای استاد عزیز من شاید کامنت من در باره این کلیپ نباشه این به ذهنم رسید که استاد از زمان که دوره سلامتی رو خودش استفاده کرده از تمام جنبه ها تعقیر رو میشه احساس کرد استاد قیافه سن صدای استاد ولی من فکر میکنم صد در صد استاد به لول بالاتری دست پیدا کرده استاد روز به روز ابدیت تر میشه واین تحسین داره مرسی که شما با نتیجه های که میگیری به ما قانون رو یادآوری میکنی شما مرد عمل هستی کاری که ازش نتیجه نگرفتی رو به هیچ وجه بیان نمیکنی این برای ما مایه ارامش واینو به ما میگه ما انسانها چقدر مهم هستیم استاد ممنونم که این باور امکان پذیری رو به ما میدی ممنون از شما وسایت
سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند
چرا برایم باور کردن شدن خواسته هام سخت شده؟
یکی از دلایل بزرگش احساس لیاقت است
این ک باور ندارم زندگی من باید در بهترین حالت باشه و بهترین حالت طبیعی ترین حالتشه
از اول چون نداشتم فک میکنم ک رسیدن بهش سخته و خدا برام نمیخاد
در صورت خدا همواره ثابت کرده بهم و در قران گفته ک من بهت وعده مغفرت و آسایش رو میدم ب سمت من بیا
تصور کنم فردی رو ک از همان ابتدا در یک خانواده ثروتمند ب دنیا اومده و از همون اول رویاهای من رو زندگی کرده و وقتی ازش بپرسی ک چ زندگی خوبی داری خوش ب حالت
میگه ک باید اینطوری باشه
اینجاس ک میفهمم خدا برا کسی تفاوت قائل نشده و اون صرفا داره جواب باورهاش رو میگیره
اینجاس ک استاد اسم کتابش رو گذاشته رویاهایی ک رویا نیستند
منم ک مشکل دارم اگر باور کنم ک میشود باعث میشود ک تجسم کنم و این میشه خلق زندگی
این ک خر جیزی رو ک تجسم کنم بدون دخالت خدا میشه واقعیت زندگیم
اینجاس ک استاد میگه قدرت خلق زندگیمون دست خودمونه و اینجاس ک میگه مسئولیت همه اتفاقات ب عهده خودمه
چقدر خودم ب خودم ظلم کردم و انداختم تقصیر خدا ک تو خدایا داری منو عذاب میدی در صورتی داشتم نتیجه اعمال و افکار خودمو میگرفتم و این ها قانون بوده تازه خدا میگه کلی هم بدی هاتو پوشوندم
اگر احساس خوب داشته باشم ب خاطر تجسمات خوبه و نتیجش بی برو برگرد ب زندگیم برمیگرده حتی خدا گفته ک ده برابرش میکنم برات
و اینو هم باید یادم باشه ک اون ها از فضل خداست و از لطفشه و اعتبار اون احساس حوب هم ب خودش میرسه ک از لطف خودشه و باید شکرگزار اون هم باشم ک موفق شدم تجسم خوب داشته باشم
قربون خدایی برم ک مشتاق تر از خودم برای زندگی خوبه ی ذره فرکانس خوب بفرستم ده برابرش میکنه تا زودتر ب آرزوهام برسم
وقتی از خداوند درخواست میکنم یعنی دارم ب ناتوانی خودم اعتراف اما اگر باورش نکنم ک میتونه و میخاد تجسم نمی کنم و علتی وجود نداره برای ب وجود اومدنش
اگر واقعا توانایی خداوند و خواست خداوند در رسیدن ب خواسته هام رو باور کنم واقعا احساسم عالی میشود و این احساس عالی باعث حلقش میشود ب قول استاد لاجرم وارد زندگیم میشه یعنی راه دیگه ای وجود نداره
وقتی خداوند از روحی ک ملل خودش بوده در من دمیده پس من در ارزشمندترین حالت ممکن قرار دارم و این یعنی خداوند برای من بهترین هارو میخاد و من لایقم
لایق بهترین ها
نشونه هاش کاملا مشهوده بهترین و زیباترین ماشین ها آفریده شده انسان ها در زیباترین حالت ممکن آفریده شدن زیباترین خانه ها آفریده شده طبیعت ب زیباترین شکل ممکن آفریده شده
خدا در عمل ثابت کرده ک برای ما بهترین هارو میخاد و اگر ما بندگی کنیم و خالصانه ازش بخایم برامون خدایی میکنه
سلام و صد سلام خدمت استاد عزیز تر از جانم وخانم شایسته ی عزیز که برای من الگوی یک خانم کامل هستن
چه روز عالی چه روز بینظیری خدای من سپاس گذارم
از اونجایی که من اکثر کامنت های دوستان رو که روی هر فایلی قرار میگیرد می خوانم
چند روز پیش یک کامنتی خوندم که این دوست عزیر
لایق دریافت جایزه شده بودند در سایت
ومن هم پیش خودم گفتم که جایزه !چه جایزهای !؟
مگه استاد جایزه میدن؟
امروز و امروز صبح که گوشی خود را برداشته و وارد سایت شدم دیدم که روی پروفایلم آمده که من هم مشمول دریافت جایزه شدم
خدای من چقدر ذوق زده شدم وچقدر خوشحال
استاد ومریم عزیز ممنونم
پیش خودم گفتم که ناخود آگاه این خواسته در وجود من با خواندن کامنت دوست عزیزم شکل گرفته و خداوند هم در لحظه پاسخ داده خدایا شکرت
از اونجایی که من هروز به این فایل کلید اجابت دعا گوش می دهم وبرای خودم باور سازی میکنم وکنترل ذهن
وبا منطقی کردن درخواستم این ذهن چموشم را خاموش می کنم
امروز ششمول دریافت این جایزه شدم و آن را نشانه ای میدانم از سمت خداوند مهربان که در مدار دریافت نعمت وثروت هستم
باشد که چه معجزه هایی که بعداز گوش کردن به این فایل برایم رخ داده اند که این یکی از آنها ست خدایا شکرت
هر لحظه به خودم یاد آوری میکنم که
خداوندا هر آنچه که دارم از آن توست
در پناه الله یکتا شاد وخوشحال و ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت
سلام به استاد عزیزم
با اینکه بارها این آیاتو خونده بودم ولی تلنگرای جدیدی به من زد این صحبتاتون
بخصوص اونجایی که خداوند گفته (اذا ساَلک) یعنی وقتیکه پرسیدند جواب بده نه هروقت دیگه.یعنی کسیکه تو فرکانس باشه سوال میپرسه بعد جواب بده.
در ادامه خداوند از نزدیک بودنش میگه
صفتی از خداوند که ما باورش نداریم
بعدشم راجع به درخواستهای انسان میگن
یعنی بین این همه کارهایی که خداوند انجام میده نگفت مثلا من خلق میکنم یا من میبینم یا میشنوم یا هرکار دیگه ای
بلکه در مورد خواسته های ما صحبت کرد و بین این همه موضوع به مجیب بودن خودش اشاره کرده در جواب کسیکه در مورد خدا میپرسه.
پس وظیفه ما اینه که بخواهیم ازین خدای بامرام. خیلی وقتا اصلا نمیخواهیم ازش فکر میکنیم بسه دیگه.
به نام رب جهانیان
سلام به استادان گرانقدر
سلام به دوستان عزیز
این فایل منو یاد تمرین نوشتن 101 آرزو می اندازه اون اوایل که با استاد آشنا شده بودم
یعنی نمیدونستم چی میخوام
بعد اگه میخواستم بخونمشون خنده ام میگرفت از اینکه امکان نداره این آرزوها برآورده شوند.
الان دیگه خنده ام نمیگیره و در ظاهر انگار باور دارم که امکان پذیر هستند.
اما اون لایه های پنهان عدم امکان پذیری هنوز وجود دارد در مورد یک سری خواسته ها
چون هنوز ندارمشون .
منم درخواست میکنم از خداوند و فرق من با ذکریا اینه که ذکریا باورهای مخالف خواسته شو میدونه و به خدا میگه
ولی من باورهای مخالف خواسته مو واضح خیلی اوقات نمیدونم.
وبعد میگم چرا اجابت نمیشه یا پاسخ داده نمیشه اما در واقع همون لحظه اجابت شده
و من نتونستم دریافت کنم
و اون باورهای مخالف خواسته دریافت را به تاخیر می اندازه.
یعنی ذهن محدود من با توجه به درخواست هایی که در طول سالیان از خانواده،اطرافیان و جامعه داشته و با پاسخ منفی همراه شده و تازه خیلی جاها بهم گفتند که چقدر توقعت زیاده چی فکر کردی.
چون من روی همه حساب میکردم به جز خداوند.
حالا داستان فرق کرده و اون کسی که من ازش درخواست کردم رب جهانیان است
فرمانروای کل کیهان،تنها قدرت حاکم بر جهان
که براش به همین راحتی است که بگوید باش و در دم موجود میشود.
و فرقی هم نمیکنه البته اگه باورهای من درخواست کننده درست باشه
که یه لیوان آب میخوام یا یک ویلا تو شمال
ذهن محدود من تو این شرایط دو دوتا چهارتا میکنه ویلا ، تو شمال، متری اینقدر
سر جمع میکنه اینقدر
درآمد من اینقدر
حالا چطوری میگه میشه
بابا داری از رب درخواست میکنی
از جایی که گمان نمیکنی بهت میده
اصلا تو چکار داری
خدایا هدایتم کن تا آسان شوم برای آسانی ها
سلام استاد عزیز و بزرگ وخانم شایسته مهربان
استاد به راستی که مشکل از منه وقتی که میخوام از خداوند درخواست کنم ذهنم به چگونگی رسیدن به اون خواسته فکر میکنه وهزاران ترمز جلوی من میزاره
ودرخواست من در نطفه خفه میشه
وفکر من به بزرگی وعظمت خداوند وفرمانروایش دور میشه واحساس من بد وروانم بهم ریخته میشه
حتی زکریا که پیامبر خدا بود این درخواست داشته که فرزندی داشته باشه ولی ترمز ها که من پیرم زنم ناراست واین امکان نداره در این سن بچه دار بشم را داشته
اما زمانی که وارد اتاق مریم میشه میبینه که غذا جلوی مریم هست ( به نظر من زکریا چند بار میبینه که غذا همیشه برای مریم آماده هست نه فقط یک بار) واز مریم میپرسه این غذا از کجا برای تو اومده
میگه
این از طرف پروردگار من است خداوند هرکه را بخواد رزق به غیر الحساب میدهد
و اون موقع است که زکریا باور میکنه خدایی که برای مریم غذا میفرسته میتونه به من هم بچه بده (و میگه این امکان پذیره،)
واز خداوند درخواست میکنه وخداوند اجابت میکنه درخواست زکریا را
ولی باز هم شک داشته واز خداوند نشونه میخواد
واین نشون میده که چقدر اجابت شدن درخواست ها در ذهن من دور از دست رأس است ولی قرآن تمام این ترمز ها را با عظمت وبزرگی خداوند از ذهن بر میداره که برای خداوند آسان است هر کاری
وزمانیکه مریم درصحرا میخواست عیسی را به دنیا بیاره خداوند از نخل خشک برایش خرما میفرسته واز زمین چشمه برایش جاری میکنه
زیرا برای خداوند هر کاری آسان است واز جایی که گمان نمیکنی روزی میده
خداوند قدرتمند حکیم است
خداوند از همه چیز آگاه است
خداوند پاک ومنزه است
خداوند رزاق است
خداوند وهاب است
خداوند تواناست
خداوندمالک زمین و آسمان است
خداوند رحمان ورحیم است
خداوند عزیز است
خداوند عفور است
خداوند اجابت کننده است
خداوند فاضل است
خداوند قادر است
چقدر این باورها در قران تکرار شده این تکرار ها به خاطر اینکه انسان از رحمت پروردگار نا امید نشه
واینکه انسان فراموش میکنه که خداوند چقدر قدرتمند
وبزرگ است
استاد بزرگ بابت این فایل بسیار سپاسگزارم
شاد سلامت وپایدار باشید