پیشنهادی سرنوشت ساز برای تعطیلات عید - صفحه 7

بنده 31سالمه چند ماه پیش از کار فروشندگی تویه یه طلافروشی که هیچ علاقه ای نداشتم و این اواخر بعد از سه سال و نیم کار با درآمد یک میلیون و هفتصد در ماه استعفا دادم و الان 9ماهه که هیچ در آمدی ندارم. مدتی هست که خرید و فروش سهام در بورس انجام میدهم در صورتی که سال 92در عرض یکسال درآمدم از پانزده میلیون به شصت و یک میلیون هم رسید اما با خرید و فروشهای عجله ای و یه سری خرج های بیهوده ای که داشتم در حال حاضر زیر صفر هستم و نه تنها همه پولم از دست دادم بلکه یک میلیون هم بدهکارم و خوب درآمدی هم ندارم دقیقا دو هفته بعد استعفا از کارم یه کلیپ تو یه جلسهای دیدم از استاد که منو خیلی تو فکر برد همون کلیپ شش دقیقه ای انگیزشی تصویری که میگه باید تو زندگیمون هدف داشته باشیم هدف .اگه خوردی زمین خسته بشو ولی نشین گریه کن و…

از اون موقع همه فایل های رایگان استاد رو گوش میکردم تا اینکه دو روز پیش فایل جدید استادو که دیدم تصمیم گرفتم بره تنها تو دل طبیعت برای اولین بار تو زندگیم تنهای تنها

باورتون نمیشه اگه ایمانم به این استاد نازنین هر چقدر بود با این کار و این تمرین دیگه صد در صد ایمان آوردم که خدا آقای عباسمنشو تو مسیر من قرار داد که من هدایت بشم

رفتم تو دل طبیعت از روستا رد شدم رفتم توی جنگل هیچ کی نبود ینی هر چی داد میزدم کسی جواب نمیداد دیروز بیست و پنجم اسفند

و من شروع کردم به صحبت کردن راجبه هدف ها و آرزوهایی که تا حالا به هیچ کدومشون نرسیده بودم فقط راجب خواسته هام حرف میزدم بلند بلند داد میزدم با خدا حرف میزدم اولش نمیدونستم از کجا شروع کنم ولی کم کم اینقد حرف زدم و راجب رویاهام گفتم که فکم درد گرفت و من عاشقانه داشتم همیجوری ادامه میدادم بعد حدود 3 ساعت قشنگ خواسته هام به وضوح رسید وشفاف شد و خودم فهمیدم که هدفم دقیقا چیه خواسته و اولویت اول و دوم و سوم وچهارمم قشنگ برام به وضوح رسید بعد رفتم همینا رودوباره رو کاغذ آوردم اینقد نوشتم و نوشتم راجب هدفام راجب اقداماتی که در حال حاضر میتونم بردارم نوشتم راجب همه قدم های کوچیکی که میتونم بردارم نوشتم وخودم باورم نمیشد که در حین صحبت کردن و نوشتن مدام ایده ها و کارهای جالب که اصلا من یادم نبود میتون انجام بدم به ذهنم میرسید اونجا بود که با تمام وجود وانرژی فریاد زدم تو دل جنگل و گفتم خدا سپاسگزارم بخاطر اینکه یه فرشته نازنینی مثل آقای عباسمنش تو زندگی من آوردی که من بفهمم چقدر پتانسیل دارم بفهمم که چقدر قدرتمندم با اینکه بیکارم و سرمایمو هم از دست دادم دوباره میتونم بلند بشم وهمه چیزو اونجوری که میخوام از نو بسازم با تمام وجود فریاد میزدم از خوشحالی نزدیک بود گریم بگیره

الان که برگشتم خونه واقعا میبینم که اون آدم شکست خورده قبلی نیستم احساس اعتماد بنفس و قدرت شهامت بالایی دارم و واقعا میخواستم به دوستای گلم بگم حتما وقت بذارید و تنها ی تنها تاکید میکنم تنها برید تو دل طبیعت و واقعا انژیتون روحیتون شادابیتون و اعتماد بنفستون چندین برابر میشه من که معتاد این طبیعت شدم و فردا جمعه دوباره میخوام تنهایی برمو واسه هدفام برنامه ریزی کنم من که باورم نسبت به خودم در حدی بود که فکر نمیکردم بتونم اینهمه قشنگ و خوب صحبت کنم فی البداهه و نزدیک 33 صفحه راجب هداف بنویسم این کارو کردم و خودمو و توانایی هامو باور دارم الان دیگه باور دارم که هنوز خیلی پتانسیل و استعداد تو وجودم هست که وظیفه من اینه که کشفشون کنم و به هدفام برسم . حتما این تجربه فوق العاده رو داشته باشین من این کارو کردم و با ترس هام روبرو شدم علی رغم اینکه کلی از خونوادم حرف خوردم که گفتن تو دیوونه شدی و عقلتو از دست دادی سر به کوه و بیابون گذاشتی ولی من گوش نکردم والان ایمان دارم که کار درستی کردم .ما باید رویاهامونو دنبال کنیم چون اونا خودشون راهو بلدن .سپاسگزارم از آقای عباسمنش عزیز این فرشته مهربون زندگی من