آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/06/site.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-06-22 07:56:442024-06-08 22:27:07آنچه از سفر به لاس وگاس آموختمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
منم از آدمهایی که به دنبال عوامل بیرونی هستند که حالشون رو خوب کنند راحت نیستم
الان این به ذهنم رسید:
زمانهایی که احساس خوبی ندارم و عصبانی هستم خودم تلاشی برای خوب شدن حالم نمی کنم و زمانی حالم خوب میشه که کسی باشه باهاش حرف بزنم و یا محیطم عوض بشه یا اتفاقی بیفته که یادم بره قبلا ناراحت بودم
خوب من هم برای بهتر شدن حالم دنبال عوامل بیرونی هستم ، من باید با تغییر دیدگاهم بتونم حالمو خوب کنم که با تغییر دیدگاه و با تغییر افکارم کم کم باورهای درست ایجاد میشه.
امروز که با همسرم بحثم شد. اینو تجربه کردم که با تغییر دیدگاهم تونستم حالمو خوب کنم و چقدر زیبا بود این کار واسم. این کار اعتماد به نفسمو بالا برد.
قشنگی جهان تکاملی بودنشه
قشنگه که من تکاملی ثروتمند بشم
مسیر تکاملی مسیر لذت بخشی
خدایا شکرت که همه چیزت حتی قوانینت زیباست
به نام خداوند هدایتگر
با سلااااام
روز دوازدهم سفرنامه
افرادی که مهم ترین دلیل موفقیت را شانس و اقبال می دانند، دست از تلاش کردن و حرکت در مسیر رسیدن به خواستههایشان برمیدارند و به جای حرکت در مسیر خواسته، منتظر میمانند که شاید روزی شانس به سراغشان بیاید و مسیر زندگیشان تغییر کند .یا این گونه افراد در صورت عدم موفقیت وشکست در چیزی به جای ریشهیابی و حل مسئلهشان آن را گردن شانس و اقبال بدشان میاندازند و باز هم حرکتی نمیکنند و نقش یک قربانی را بازی میکنند.
افرادی که دلیل موفقیت را شانس واقبال میدانند، احتمالا این دیدگاه را هم دارند که یک شبه قرار است مسیر زندگی آنها تغییر کند و یک شبه قرار است ره صد ساله رو طی کنند و احتمالا قانون تکامل رو درک نکردهاند.
ثروت و موفقیت یک امر ذهنیاست .و یک شبه ایجاد نمیشود ونیاز به کار کردن روی باورها دارد .ابتدا ذهن شما باید ثروتمند شود.سپس آن ذهن ثروتمند شما را به سمت راهکارها و ایدهها و مسیرهای ثروت آفرین هدایت میکند.
مهم نیست شما چه خواسته ای داری بلکه مهم این است که چه باورهایی درباره ی آن خواسته داری .
احساس خوب یک امر درونی است.ما باید با تغییر نحوه ی نگرشمون و تغییر باورهامون به احساس خوب برسیم تا این احساس در ما ماندگار باشه.
انسان باید با تغییر نگرش و باورهاش حالشو خوب کنه نه با عوامل بیرونی مثل مواد مخدر و …
هیچ عامل بیرونیای نمیتونه حال ما رو خوب کنه .خلاءهای درونی ما با تغییر نگرشمون وتغییر زاویه ی دیدمون بهتر میشه . با باور کردن خداوند، با سپاس گذاری به خاطر نعمت هایی که داریم با توجه به چیزهای خوب زندگیمون و نکتش اینجاست که اگه حالمون بهترشه ، خود به خود نعمت و ثروت و خوشبختی و زیبایی وارد زندگیمون میشه. این روند طبیعی جهانه .
به هیچ عنوان شانس عامل موفقیت یا شکست افراد نیست.انسان شانسی بیمار نمیشه، شانسی ثروتمند نمیشه. همه چی طبق قانون پیش میره و شانسی وجود نداره .
خدایا شکرت💚
سلام به همه ی عزیزان به استاد گرامی ومریم شایسته عزیز
کلا دیگه دلم نمیخاد درباره ی یه سری حرفای قشنگ که بهشون عمل نمیکنم حرف بزنم یه جور تعهد دادم به خودم که از نتایجم فقط حرف بزنم و همین باعثمیشه متعهد تر عمل کنم
اول از همه تحسین میکنم نگاه متفاوت استاد به قضایای مختلف رو که در دل هر چیز به ظاهر ناجالب درسی بسیار گرانقدر رو میبینن
چقدر این نگاه میتونه بهمون کمک کنه در مسیر درست باقی بمونیم واتفاقات به ظاهر ناجالب اطرافمون رو با نگاهی متفاوت تبدیل به انگیزه و عشق کنیم و اهرمی از این اتفاقات بسازیم برای تقویت باور هامون
طبق تکامل توی این مسیر اومدم جلو خیلی درسها گرفتم خیلی رشد پیدا کردم خیلی تصمیماتم عوض شده و از این بابت سپاسگذار خداوندم
سعی میکنم که تنها قدرت خداوند رو باور کنم و هیچی از بیرون من نتونه منو نگران و ناراحت کنه
دیگه دوست ندارم با افرادی که حتی یک کلمه درباره ی ناخواسته هام حرف بزنن معاشرت کنم یه تصمیم گرفتم و همشونو حذف کردم و توی تنهایی خودم به دریا رسیدم به اقیانوسی از عشق منی که منتظر توجه دیگران بودم و هر کاری میکردم که عزیز تر بشم پیش بقیه دیگه بقیه رو نمیبینم همه رو یه چیز میبینم سعی میکنم در تمام لحظات در همه چیز و همه کس خدا رو ببینم و با خودم هر بار تکرار میکنم که خداوند همه چیزه
خدایا با حضور تو زندگیم رنگ دیگه ای گرفته خیلی سپاسگذارار شدم
وقتی از خدای درونم خدای عشق مقتدر حرف میزنم به حسی میرسم که قبلا تجربش نمیکردم
دوست ندارم حتی کلمه ای از ناخواسته ام بگم چون منو از خدا دور میکنه
هر فکر حرف و اتفاقی که بتونه احساس منو بد کنه منو از خدا دور کرده و وقتی این عشق رو تجربه میکنی دیگه نمیزاری هیچی ازت دورش کنه
خیلی سعی میکنم که با تغییر نگاهم حسمو خوب کنم اما واقعا کار ساده ای نیست
بعضی وقتها انقدر شیطان نجواهاش رو زیاد میکنه که واقعا جهادی اکبر میخواد که توی اون لحظه احساستو خوب کنی
صدای خدا همیشه بهم ارامش میده در قلبم ندایی میاد که من اینجام و تو در پناه منی به من متوکل شو من کنارتم قدرت به تو داده شده از هیچی نترس هیچی نمیتونه تو رو از من دور کنه الا خودت
تا وقتی که بتونیم نگاهمون رو کنترل کنیم تا وقتی که مسلح نگه داریم باورهامون رو پیروزی از ان ماست چون قدرت خلق زندگیمون به ما داده شده نه به شیطان یا عوامل دیگه ما هستیم که تصمیم میگریم که به کدام توجه کنیم
روزه توجه بگیریم و سعی کنیم نگاه مثبت رو تر لحظه داشته باشیم
خدایا سپاس تو را که بی همتایی و سپاس که همواره مرا یار یاوری تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری میجویم
خداوند رو فراموش نکنیم درپناه الله🌹❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
روز دوازدهم سفر نامه
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته
وقتی که احساس خوب دارید دیگران هم احساس خوبی به شما دارن .چرا که جهان بیرون بازتابی از خودتان است، و وقتی احساستان بد است دیگران هم احساس خوبی به شما نخواهند داشت .و این حس بد در افراد باعث میشه خیلی از آدمها به دنبال احساس خوب در بیرون از خود باشن و هیچ وقت هم بطور کامل به حس خوب نمیرسن.
من خودم برا اینکه اوایل حس و حالم و خوب کنم باید یه نفرو پیدا میکردم که باهاش هم صحبت بشم و یا یه کافه ی پیدا کنم برم اونجا بشینم تا ذهنمو مشغول کنم و به حس خوب موقتی و کاذب برسم اما تا اون مکان یا شخص و ترک میکردم باز احساس بد وافکار منفی به سراغم حمله ور میشدن و فردای اون روز هم تکرار مکررات.
اما الان خدارو شکر از وقتی که با سایت استاد آشنا شدم تا میخواد حس و حالم بد بشه و افکار منفی بیاد سراغم چند لحظه با خودم تنها میشم مطالبی رو که از سایت یادداشت کردم و قوانینی رو که دارم یاد میگیرم با خودم تکرار میکنم و آگاهانه روشون متمرکز میکنم و طولی نمیکشه احساسم کاملا خوب خوب میشه.
ولی برای اینکه در طول روز کاملاً احساس خوبی داشته باشم .صبح اول وقت کارای روزمره رو یادداشت میکنم ،یادداشت میکنم که چه کارهایی رو باید انجام بدم و چه کارایی رو نباید انجام بدم که به حس خوب برسم .بخاطر چه چیزها و چه کسانی سپاسگزار باشم ذهنمو ب چالش میکشم تا حتی چیزهای کوچیکو تو زندگیم پیدا کنم که به چشم نمیان ولی نبودشون منو به مشکل میندازه .و آخر شب هم اون روزی رو که پشت سر گذاشتم و تحلیل میکنم که آیا به قوانین عمل کردم کجاها خوب بودم کجاها ضعیف عمل کردم یا میتونستم خوبتر باشم. چقدر حالم خوب بود ،چقدر شکر گزار بودم ،آیا اعصبانی شدم و اگه شدم چقد تو اون حالت اعصبانی موندم ،آیا کسی رو قضاوت کردم یا نه اگه کردم چه جور میتونم جبران کنم حتی شده به طرفی که قضاوتش کردم زنگ بزنم ازش معذرت خواهی کنم،آیا در طول روز چقدر شاد بودم،آیا با خدای خودم حرف زدم ،همه اینارو چک میکنم تا ذهنمو کنترل کنم باور کنید دیگه ذهن من براش وقت نمیمونه که بره سراغ افکار منفی .جالبش اینجاست که این تمریناتو که ادامه میدم به زندگیم نشانه های ثروت و ارامشو ،روابط عالی و خبرهای خوب و تماس های خوشحال کننده،کم شدن هزینه ها،دعوت ها و مهمونی های ناگهانی،و کلی اتفاقات خوب دیگه همه وهمه از راه میرسند کسی که قانون و میدونه به این نتیجه میرسه که وقتی احساست خوبه اتفاقات خوب هم پشت سر هم صف میکشن .ولی وای از احساس بد که نگم…
همین تمرینات ساده میتونه زندگی هر کسی رو به بهترین شکل عوض کنه ،میتونه شادی و آرامش و ب زندگیش دعوت کنه ولی باید یه تصمیم جدی بگیری که تمریناتو به هر نحوی که شده باید انجام بدی تا به احساس خوب برسی .من که عمل کردم و خیلی چیزها تو زندگیم عوض شد و خیلی خیلی خیلی خدارو شاکرم که با این جمع بی نظیر آشنا شدم دوستتون دارم❤❤❤
به نام خالق زیبایی ها.خالقی که ما را خلق کرد و قدرت خلق زندگیمان را به خودمان داد.
و سلام خدمت بهترین استاد دنیا که برترین آگاهی ها رو بدون چشم داشت و به رایگان در اختیار ما قرار میدن.خدایا سپاس واسه توحیدی ترین انسانت.
و سلام خدمت بانوجان مریم جان عزیز که به ایده ی سفرنامه جامه ی عمل پوشوندن و تا پاسی از شب برای نوشتن توضیحات زیبای این فایلها وقت میذارن .مریم جان هم با خدا معامله کرده و شایستگی زندگی کردن با بنده ی توحیدی خدا رو دارن.
سلام خدمت دوستان همسفرم در برگ دوازدهم سفرنامه .
این فایل کوتاه بسیار زیبا بود و من هم از فایل بهره بردم و هم از نوشته های زیبای توضیح فایل.
مریم جان چه نکات نابی و اشاره کرده بودین.
بخصوص او قسمت که گفتین
👌👌در جنگ بین خواسته ها و باورها
همواره باورها پیروز هستند.👌👌
و اینکه تمام اتفاقات زندگی ما نتیجه ی باورهامونه و اینجاست که دیگه شانس و اقبال رنگ میبازه.
من چندین بار با تامل این نکته ها رو خوندم چون واقعا ارزشمند هستند و از بازنویسی این مطالب خودداری میکنم و ترجیح میدم برداشتمو بنویسم.البته بعد از اشاره به نکات استاد نازنینم.
استاد جان فرمودین انرژی و فرکانس شهر جالب نیست و بسته ست.
واقعا این شهر و بناش و دیدگاهشون و نوع تبلیغات و درآمدشون کاملا مغایر با قوانین خداوند هست که شما به لطف خدا درکش کردین و بهش عمل کردین و دارین این قوانین و به زیبایی اشاعه میدین.
از شما که انسانی عامل به دانسته هاتون هستین هم واقعا همین توقع میره.
استاد عزیزم واقعا انسان وقتی فکر میکنه که چطور میشه درآمد چندین ماه یا حتی یکسال و آورد به این شهر واسه خوشگذرونی و تفریح کردن خیلی کوتاه داد تعجب میکنه
اما
من با زندگی خودمون و رسم و رسوم خودمون تو ایران تطببق دادم .
ما هم متاسفانه اینکار و میکنیم.
وقتی یه مهمونی مهم یا عروسی دعوت هستیم یا مراسم عروسی خودمون یا نزدیکانمون هست چه ها که نمیکنیم..
چه خرجهای بیخودی برای خودمون و همسر و یا پدر و مادر نمیتراشیم که اصلا هم خوشحال نیستیم.
حداقل اونایی که میرن شهر لاس وگاس یه چند ساعتی خوش هستن😉
ولی وای از دست ماها.
واسه خودمون که ارزش قائل نیستیم
واسه دل خودمون و حال خودمون که خرید نمیکنیم
از وقتی میفهمیم یه عروسی تو راهه به اندازه ی چند لحظه خوشحالیم و بعد اون میریم تو فاز حسادت و رقابت و چشم و هم چشمی و….
سالهای قبل فقط تو فکر لباس عوض کردن بودیم تو عروسی ها.
بعد شد چه مارکی.
چه آرایشی.
بعد پیشرفت کردیم چه اندامی.چه جواهراتی.چه عمل هایی …
خلاصه واسه چند ساعت تو عروسی از دو ماه قبل ورزش تحمیلی.رژیم تحمیلی.فشار مالی واسه لباس مارک و مد.عمل های آنچنانی و ژل و بوتاکس و….و هزینه ای که میکنیم تا چند ماه از قبل و بعد عروسی ما رو تو حال بد و احساس ناخوشایند قرار میده.
در ضمن اگر تو مراسم مشکلی واسه آرایشمون و لباسمون کفشمون پیش نیاد😄😄
اگه واسه لنز تو چشممون یا موهای شینیون شده یا ناخن یا مژه …..خدای من فکرشو میکنم میبینم چقدر فشار و استرسو تحمل میکنیم.اگر به موقع نرسیم چی میشه و اگه تو راه ماشین خراب بشه یا حال بچه بد بشه….
خب این همه احساس ناخوشایند چطور میتونه ما رو شاد و موفق بکنه.
استاد عزیزم بخداوندی خدا همه صحبتهای شما رو باید رو بیلبوردهای تبلیغاتی تو سراسر ایران نوشت شاید ما بتونیم خودمون باشیم یا حداقل واسه خودمون باشیم.
ولی افسوس که اغلب ما ایرانی ها واسه خودمون زندگی نمیکنیم و واسه حرف مردم زندگی میکنیم چون عزت نفس نداریم.
کفش های پاشنه بلند وحشتناک که حتی چند قدم هم نمیتونیم با تعادل باهاش راه بریم.
آرایش سنگین و سخت و شینیونهایی که حجم سر و گردن و چند برابر میکنه😄😄😄 به قول نقی تو سریال طنز پایتخت که میگفت هما این حجم مو به سر و گردنت فشار نمیاره.😄
و من همیشه میگم اغلب اونایی که تو اون مراسم هستن ما رو بارها دیدن تو شرایط مختلف.از سنین کم تا حالا.صورت شسته و نشسته و…
و از همه بدتر وقتی هست که تو یه عروسی به مدد آرایش و گریم و حواس جمع واسه داشتن یه پوزیشن با عزت نفس و خوش اندام(که استاد بهش میگن عوامل بیرونی)خودنمایی و فخر فروشی کردیم.
یهو با یه اتفاق ناخوشایند و ناگهانی مثل بیماری سخت یا مرگ یکی از عزیزان چهره ی واقعی با کلی حال بد و افت فشار نمایان میشه و تمام اون رنگها واقعا رنگ میبازه و اون وقتهایی که تلف خودنمایی شده و آن پولهایی که هدر رفته برای ساختن عزت نفس مصنوعی و حال خوب چند ساعته باعث حسرت ….میشه.
چقدر استاد عزیزم خوب میفرمایین که حال خوب ما احساس ما نباید وابسته ی عوامل بیرونی باشه.
البته اعتراف کنم که من به شدت طرفدار آرایش و لباسهای زیبا و حتی عمل زیبایی هستم ولی واقعا همیشه تو خونه هستم و خودم لذت میبرم .حتی عکس پروفایل نمیذارم که اینم خودش دو جنبه داره که من واقعا واسه خودم و دل خودم زیبایی و دوست دارم
و البته که عکس نذاشتن من مربوط به عزت نفس خیلی پایینی که دارم هم هست.
و تا سال آینده با کار کردن روی محصول عزت نفس این جنبه از شخصیتم و محکم و استوار میکنم به لطف خدا .
من تو یکی از جلسات قدمها یادمه مریم جان از گذشته ی خودشون و وابستگیشون به آرایش گفتن و من این همه صداقت و تحسین کردم و بیشتر ترغیب شدم که راحت بعضی از جنبه های ضعیف شخصیتمو بپذیرم.
خدایا کمکمون کن آنقدر ظرف وجودی ما بزرگ بشه که توانایی عمل کردن به این همه آگاهی های ناب و داشته باشیم.
خدا رو هزاران مرتبه شکر واسه این برگ زیبای دیگه از سفرنامه.
خدا رو شکر که دارم متعهدانه سفرنامه رو پیگیری میکنم و پا روی ترسم گذاشتم و مرتب کامنت مینویسم.حتی اگه مجبور باشم تا صبح بیدار بمونم که موفق بشم بنویسم مثل مریم عزیز که استاد فرمودن واسه حاضر کردن سفرنامه تا نزدیک صبح بیدار میموندن.
مریم عزیزم واقعا سپاسگزارم.
استاد مهربان تر از برادر واقعا ممنونم که جای خالی برادرمو واسم پر کردین.🙏🙏🙏
سلام.
همزمان با گوش دادن به این فایل یکی از کامنت های برتر گفتگو با دوستان رو داشتم می خوندم که تلنگر خیلی بزرگی به من زد. اون دوست عزیزمون نوشته بود که ما حتی توی سایت برای این کامنت می نویسیم که مورد تایید و توجه استاد و بقیه آدما قرار بگیریم و اینطوری خودمون رو بیشتر فراموش می کنیم و ازش دور میشیم.
کمی که فکر کردم متوجه شدم چقدر درست میگن و چقدر من هم اینجوری عمل میکنم. در ابتدای این فصل از روز شمار تحول زندگی من نوشتم که دیگه اون حس خوب و دریافت کردن های آنی و احساس قدرتی رو که سال های ابتدایی آشناییم با شما رو داشتم دیگه ندارم. الان که دارم فکر میکنم این تفکر عامل اصلی این قضیه بوده.
یعنی خواستم ببینم نوشتم چقدر خوبه؟ استاد خوششون میاد؟ بچه ها خوششون میاد و سعی میکردم اونطوری بنویسم و نتیجه اینجوری پیش رفت که برای مدت طولانی هیچ کامنتی ننوشتم و بخاطر همین مساله فقط سطحی میومدم فایل ها رو نگاه می کردم و خب طبیعتا نتیجه هر کاری بر میگرده به نیت و شور و اشتیاقی که ما نسبت بهش داریم.
یعنی به جای اینکه من هر لحظه مثل قبل ها گرسنه این باشم که چیز جدیدی یاد بگیرم دنبال این بودم که کارت صد آفرین بگیرم و اینجوری خودم رو و علایقم به روش هایی که دوست دارم اونجوری روی خودم کار کنم رو سرکوب و محدود کردم.
البته که این هم جزو مسیر تکاملی من هستش و من توی مسیرم. این رو مطمئنم. از این گذشته در رابطه با این فایل همینجا می نویسم تا یادم بمونه که تایید گرفتن از بقیه یه جور دیگه ای از قمار کردنه. این قمار خیلی بیشتر و بدتر از قمار کردن توی کازینوها زندگیم رو میسوزونه.
یعنی منی که میگم طرف ببین چقدر احمقه که کل داراییشو میبره روی میز بازی و قمار میکنه، همون شخص شخیص که بنده باشم زمان، نیرو، علایق، استعداد ها و انگیزه هام رو میبرم روی میز تایید طلبی و جلب رضایت دیگران و سعی میکنم به هر سازی که میگن برقصم تا اونا ازم راضی باشن. ایده های بکر و ناب خودم رو میسوزونم و سعی میکنم با توصیه های نامربوط از سمت کسانی که خیلی وقت ها اصلا هیچ تخصص و دانش و تجربه ای در اون زمینه مورد نظرم ندارن، جلو برم و نتیجه اینه که نه به هدف هام میرسم نه حالم بهتر میشه و از اون ور بخاطر اینکه به مقدار کافی خودم رو باور ندارم فکر میکنم من کار رو اشتباهی انجام دادم و این منم که نمیتونم هیچ کاری رو بکنم و دقیقا اینجوری فرصت زندگی و شکوفایی و رشد رو که خدا به من داده رو دو دستی تقدیم باورهای مخربم میکنم.
مثل ضحاک مار بر دوش که مغز آدم ها رو می داد تا مارهای روی دوشش بخورن حالا من خودم شدم ضحاک و مارهای روی دوشم هم همون باورهای مخربم هستن که اینقدر بهشون رو دادم و قبولشون داشتم که الان صاحب خونه شدن و دارن شب و روز برام تعیین تکلیف میکنن و زنده زنده آرزوهام و شوق و اشتیاق و قدرتم رو میبلعن و در همون لحظه من رو مسخره میکنن و حواسم رو با مقصر نشون دادن بقیه و قوی تر کردن عوامل بیرونی پرت میکنن. من رو مشغول کار عبث و زیانبار و پر از حس بد میکنن تا خودشون زنده بمونن.
خدایا چی خلق کردی؟ چقدر ما رو قدرتمند و عجیب خلق کردی. این فقط قدرت باورهای ماست… ببین قدرت روح ما و اون آتیشی که هر لحظه درونم شعله ور میشه برای درست زندگی کردن و اومدن سمت خودت، چقدر میتونه قوی تر و قدرتمند تر باشه.
خدایا شکرت میکنم بابت آفریده شدنم و این امکان زنده بودن رو که بهم دادی.
از طرفی من میگم چقدر اون ادمایی که توی کازینو ها مست میکنن در اشتباهن و قدرت رو از دست خودشون میگرن و اه اه و پیف پیف میکنم اما خبر از مست کردن خودم با افکار مسموم ندارم. یعنی اگه اونا با الکل توی خونشون که نهایتا چند ساعت توی بدنشون میمونه، مست میشن و تلو تلو میخورن و اختیارشون رو از دست میدن و آسیب پذیر میشن، من هم دقیقا بخاطر گیر کردن توی باورهای قدیمی و مخربم که کهنه شرابی هست واسه خودش، دست و پام رو قفل کردم و سالیان ساله که منجمد یه گوشه وایسادم و زندگی کردن ادما رو تماشا میکنم. تلو تلو میخورم و آسیب پذیرم. مستم از هیچ کاری نکردن. گیجم از ضعیف شدنم. خودم با تیشه نزدن به ریشه باورهام، منگ شدم و خبر ندارم.
چرا اتفاقا خبر دارم.
آدمای توی کازینو بخاطر زیاد خوردن بالا میارن و من بخاطر اینکه هیچ غلطی نمیکنم حالم از خودم و زندگیم بهم میخوره.
نوشتم تا یادت بمونه از چه دروازه هایی عبور کردی و توی مسیر موفقیت از چه موانعی که ساخته دست خودت بود عبور کردی. مینویسم تا وقتی دوباره ذهنت خواست زر زر کنه که تو که کاری نکردی و به چه دردی میخوری، بیای اینا رو بخونی و یادت نره که از کجا به کجا رسیدی.
نوشتم که یادت نره که خدا همیشه و در هر حال و فکر و حسی که هستی، یاور تو هست و یه لحظه ولت نمیکنه. نترس و جلو برو. خدایی که من این دو سه ساله شناختم خیلی با معرفته و هیچ وقت زیر قولش نمیزنه. داری میبینی……
خدایا دوستت دارم. دوستت دارم که دل نا آروم و پر از تشویشم رو جلا میدی، بعد من رو به باد فنا میدی و دوباره کمکم میکنی مثل سیمرغ از خاکسترهام متولد بشم.
خدایا ممنونم که دیوونه ام کردی. من این دیوونگی رو خیلی دوست دارم.
دوست خوبم این جمله ات میخکوبم کرد ، اصلا مثل کوه یخی روی دریا آبم کرد ، مثل آهن بیرون اومده از کوره سرد شدم ، یکباره فرو ربختم :
(آدمای توی کازینو بخاطر زیاد خوردن بالا میارن و من بخاطر اینکه هیچ غلطی نمیکنم حالم از خودم و زندگیم بهم میخوره)
دمت گرم ،گاهی یه جمله و شاید یه کلمه دنیات را تغییر میده ، ای وای چی فکر میکردم و حالا چی شنیدم
خلاصه گم شده پیدا شد .
مرسی که هستی بودنت شکرانه دارد
و البته همه حرفات بدلم نشست ، اما حقیقتا با رفتار ناشایست البته از منظر خودم بعضیا حال بهم زن بودن غافل از اینکه من کیم ، من کجام ، من چه غلطی دارم میکنم ، چرا،چرا،چرا
سلام دوست عزیزم.
خیلی خوشحال هستم که خدا کامنت من رو وسیله ای کرد تا به شما الهام بکنه. حقیقتا ما انسان ها موجودات عجیبی هستیم.ملغمه ای از ترس و شک و قضاوت و مهربانی و عشق و جسارت و این ما هستیم که تصمیم می گیریم هر روز کدام ماسک را به صورت خود بزنیم.
سلام خدمت استاد محبوب
دوازدهمین برگ سفرنامه
سپاس از شما که هر روز نکته ای ارزشمند به ما می آموزید تا بهتر خودمان را بشناسیم و در مسیر تکامل توحیدی تر بشویم
هر یک از باگ هایی که در ذهن داریم و نسبت به آن با آموزش های هر فایل آگاه میشویم بی شک نه تنها دنیای مان بسمت بهتر شدن تغییر می کند که گامی بخدا نزدیکتر می شویم
قطعا تمام اعمال و اقداماتی که افراد مختلف در اثر نا آگاهی و با تبلیغات دروغین و اغفال کننده بسوی آن میشتابند و بمرور زمان اگر نسبت به آن آگاهی پیدا نکنند به عادت تبدیل شده و عاقبت کارشان به نیستی و فقر و فلاکت و بیماری و نابسامانی محتوم خواهد شد ، براحتی میتوانیم در هر جامعه ای مثال ها و نمونه های عینی زیادی از آنها را شاهد باشیم و این تنها در زمینه قمار و مشروبات الکلی نیست بلکه تبعیت از انگیزهای بیرونی برای آرامش و رسیدن به خواسته ها در هر حوزه ای از زندگی میتواند اتفاق بیفتد
من شاید در حوزه تجارت بارها و بارها یا خودم دچار اشتباه تبلیغات گمراه کننده یا با طمع از اینکه روابط با فلان شخص میتواند در حوزه شغلی بمن کمک کند فریب این انگیزه های بیرونی را خورده ام و بسیاری از همکاران و دوستانم را دیده ام که همه تلاش و کوشش شان در پیروی از دنبال کردن مشی ادمهایی بوده که بظاهر در یک امری موفق بوده اند ولی بعد از مدت کوتاهی بکلی نابود شده و زندگیشان از هم پاشیده است
و دلیل این ناکامی ها بنظر من عدم توجه در توانایی خودشان و گوش دادن به ندای درونشان که همان هدایت خداوند بوده میباشد و بی توجه به علاقه و امکانات و توانمندی خودشان به باور غلط دست بکاری زده اند که هیچ همخوانی با فلسفه بودن شان نداشته ،فقط خواسته اند به روش فلان شخص به این هدف که شاید هدف خودشان هم نبوده است دست یابند .
من دوستانی داشته ام که در تجارت شکست خورده اند اما بجای بررسی علل و عوامل شکست خود دنبال مقصر گشته اند و بجای رفتن به مسیر درست ، نقطه موفقیت و رسیدن بهدفشان را در روشی ناپسند ، مثل کلاهبرداری، قمار ، دزدی ، بردن مال مردم ، حتی به باور غلط با فریب ازدواج دوم و سوم با مثلا یک خانم ثروتمند گذاشته اند ولی این رفتارهای نادرست و فرافکنی از واقعیت و نپذیرفتن حقیقت اشتباهاتشان زمینه ساز نابودیشان برای همه عمر گردید و من نمونه های بسیاری از این دست افراد را دیده ام و میشناسم
اصلا وقتی ادم انگشت اتهام ، شکست ، اشتباه را روی خودش میزاره و بقول استاد مسئولیت تمام اشتباهات و شکست ها و حتی پیروزیها و موفقیت هایش را روی خودش میگزارد اولین نتیجه این نوع و تغییر نگاه آرامشی است که بوجود انسان وارد میشود و بدنبال این آرامش در صورتیکه که احساس گناه و سرزنش نداشته باشد ، احساس اعتماد بنفس بیشتر و قدرت درونی را همراه دارد
برای من که خیلی پیشتر از این آکاهی ها حتی همیشه مسئولیت شکست ها و اتفاقات کار و زندگیم را بعهده میگرفتم واقعا احساس غرور و بالندگی بهم دست میداد ، حتی اونموقع که دیگران مرتب بار گناه ناکامیهای شان را بدوش دیگری میگذاشتند من با تمام وجود خودم مسئولیت تصمیمات خودم را میپذیرفتم و خودم احساس خوبی پیدا میکردم ولی نمیتوانستم این موفقیت های دورنی را بکسی توضیح دهم ، باور کنید من حتی برای این نوع باورم محکوم هم میشدم که تو چقدر بیخیالی علیرغم اینکه دیگران و شاید اکثریت قریب باتفاق جامعه چنبن باور غلطی داشتند و انداختن گردن دیگران را زرنگی و ذکاوت میدانستند ، اما من همیشه از عملکردم برای دل خودم راضی بودم و امروز خوشحالم که بجای مقصر دانستن دیگران بعد از هر اتفاق ناخوبی بسرعت دنبال راه حل و ایجاد راهکاری جدید برای تغییر اوضاع بودم و هر بار فقط و فقط و فقط با کمک خداوند و خواستن از خداوند و هدایت خداوند خیلی زود از جاهایی که اصلا فکرش را نمیکردم موفق میشدم و هر بار خیلی بیشتر از قبل پخته تر ،معقول تر ، معروفتر ، قدرتمند تر و عزتمندتر از دفعات قبل نتایجی عالیتر داشتم ، هبچوقت اهل جر و بحث و مقصر تراشیدن نبودم حتی اگر دیگران مقصر و مسبب آن اتفاق ناخوب و شکست بودند هر چند از آگاهی های امروزی مطلع نبودم اما در ذاتم پ در درونم راضی به حتی شکایت و دادگاه و گلایه نبودم میگفتم تمام شد باید کاری دیگه انجام بدم و جالب اینکه نمیدانم چرا حتی در هر شکستی دیگه تجارت قبلی را دنبال نمیکردم و کاملا راهی دیگه و بیزینسی دیگه راه اندازی میکردم و البته در هر یک هم بسیار موفق بودم ، شاید این عوض کردن شغل هم بایت تعییر باورهایم بوده است ولی هر چه بود راضی تر از قبل بودم
استاد عباسمنش عزیز بابت همه آموزشهای عالی و قدرتمند کننده ای که موجب تکامل و پیشرفت و سعادت و ثروتمندی ما اعضای سایت عباسمنش دامت کام میشود صمیمانه سپاسگزارم
خدایا شکرت که هر روز دری از درهای بهشتت در این بهشت و فراوانی عباسمنشی برویمان میگشایی
برای همه شما دوستان عزیز سعادتمندی و خوشبختی و ثروتمندی از خدای مهربان در دنیا و آخرت آرزو مندم
با سلام به استاد عزیز و دوستان همراه
مدتی هست که بخاطر این فایل با خودم درگیرم ،اویل فکر میکردم این فایل هیچ ربطی به من نداره و به همین خاطر نمیتونم مشارکتی و مطلبی برای نوشتن داشته باشم ،اما هر بار که گوش گرفتم و کامنتها را میخواندم چیزی در اعماق ذهنم مرا درگیر و ناراحت میکرد و واقعا متوجه این خود درگیری نبودم اخه من نه علاقه ای به مسائلی مثل کف بینی و از این حرفها داشتم و نه هیچ وقت خودم را درگیر مسائلی که مربوط به شانس و این حرفها بود میکردم ،چون هیچ وقت توی این مسائل به قول دیگران برنده نمیشدم یا شانسی نداشتم پس خودم را درگیر نمیکردم ،اما الان متوجه شدم که در پس زمینه های ذهنم کلا خودم را اگر بدشانس نمیبینم اما خوشانس هم نمیدانسته ام و به همین خاطر این همه زمان برد تا درگیری پنهان شده و این باور گمشده نا پیدای ذهنم را متوجه شوم تا انجا که حتی احساس دیگری را پیدا کردم که خداوند فقط به بعضی ها توجه داره به همین خاطر خوش شانسند و میتونن به راحتی موفق بشوند ،اما حالا به این نتیجه رسیدم که باید زمان زیادی بگذارم تا این باور را در درونم با تکرار باورهای درست تغییر دهم تاطبق قانون به احساس خوب و فرکانس خوب دست پیدا کنم و در نتیجه ان به موفقیت در زمینه ی مورد نظرم دست پیدا کنم .
احساس خیلی خوبی دارم که این باور مخرب را در وجودم با کمک استاد بزرگوار و این فایل عالی پیدا کردم . باز هم مثل همیشه از خداوند و استاد عزیزم ممنون و سپاسگزارم
خدا رو شکر میکنم که به من این فرصت رو داد تا ادامهی روزشمار تحول زندگی من رو گوش کنم. و سلامی به زیبایی پارادایس به خانم شایستهی دوست داشتنی و استاد عزیزم.
روز دوازدهم انچه از سفر به لاس وگاس اموختم.
چند سال پیش یبار یه بازی که مدل شهر بازیها و سرگرمیهای لاس وگاس ساخته شده بود نصب کردم. فقط برای چند ساعت تونستم انجامش بدم و به سرعت حوصلم رو سر برد… بگذریم! این فایل یه درس بینهایت مهم داره. درسی که تا اخرین نفسمون به کارمون میاد و چه بهشتی تو دنیا تجربه کنیم اگه بهش عمل کنیم.
«خوشحالی واقعی از درون ایجاد میشه»
اگه بخوام به زبان سادهتر توضیح بدم ـ هرچند که مطمئنم تو زندگیتون و تو زندگیم به زبان تصاویر دیدیمش ـ خوشحالی اگه میخوایم ماندگار باشه و با یه بشکن دود نشه بره هوا، باید با تغییر زاویه دیدمون ایجادش کنیم.
وقتی یه تضادی برامون رخ میده تا هدفهامون رو برامون واضحتر و شفافتر کنه خیلی از ماها شروع میکنیم به ناراحتی و گریه و غصه خوردن. نمیتونیم درس اون اتفاق رو بگیریم و ازش رد بشیم و نتیجه این میشه که تو یه چرخه از غم و اتفاقات بد گیر میکنیم.
خیلی از مردم تو دنیا سعی میکنن برای خودشون خوشحالی بخرن با قمار! با مشروب! با مواد! و فکر میکنن و توهم میزنن که فراموشش کردن. در حالی که به چشم میشه دید که فقط دارن خودشون رو ناراحتتر و افسردهتر و قربانیتر میکنن.
یه نکتهی مهم برای من درمورد ثروت… یه باور مهم.
مسیر ثروتمند شدن نیاز به تکامل ارتعاشی داره. هیچ وقت اسمون دهن باز نمیکنه و زمین خاکش رو کنار نمیزنه و یه دفعه تو خونه یه کیسه طلا پیدا نمیکنی. هیچ کس یهو ثروتمند نشده و هیچ کس هم نخواد شد. گیاهها فتوسنتز میکنن و موجودات میمیرن، توی اسمون ابر وجود داره و خورشید هر روز طلوع میکنه و دونه با یه حرکت سبز نمیشه و یه دفعه ثروتمند نمیشه شد.
یه نکتهی مهم دیگه برای من.
هیچ شانسی تو دنیا وجود نداره و همهی اتفاقای زندگیت رو خودت رقم میزنی. خودت نه شانست، نه دولتها، نه خانوادهات، نه برندهشدن توی قرعهکشی و نه هیچ چیز بیرونی دیگهای. خودتی و خودت و زندگیت. این قانون خداست.
قاون جهان اینه که اگه حالمون خوب باشه خود به خود طبق روند طبیعی جهان اتفاقات خوب برات رخ میده. این طبیعت جهانه.
اگه الان ثروتمند نیستی، اگه به خیلی از خواستههات نرسیدی، بخاطر اینه که خودت نخواستی! خودت حرکت نکردی و خودت اشغالها رو زیر مبل قایم کردی. همهشون رو خودت انجام دادی.
زندگیت رو با دست خود میسازی نه با هیچ چیز دیگهای.
🌺به نام خدایی که همیشه با ماست و همواره هدایت و حمایت میکنه🌺
چند سال پیش به سرم زده بود آموزش فارکس و ارز دیجیتال ببینم و فقط ترید کنم چون فک میکردم بهترین راه پول ساختن اونه.
فایل های استادو میدیدم و رو باور هام کار میکردم ولی نه مثل الان.
انگیزه ی زیادی داشتم برای پول درآوردن که با اون پول مثلا معامله گری کنم.
یه مدت گذشت میخواستم واقعا وارد بازار بشم ، ولی اتفاقی که افتاد این بود که wifi لپتابم از کار افتاد .
رفتم یه مودم خریدم و خواستم هر جوری شده این کارو انجام بدم ، مودم رو وصل کردم کار میکرد ولی وقتی باز تصمیم گرفتم تو اون حوضه فعالیت کنم مودم هم از کار افتاد و من با پیگیری فایل های استاد اینو به فال نیک گرفتم و با خودم گفتم بیخیال میشم و فعلا فقط تو حوضه ی کاری خودم ادامه میدم و بعدا دوباره نشونه ها خواهند اومد.
تا الانش که قدم به قدم هدایت شدم و به شدت از مسیرم راضی ام ، خیلی پیشرفت کردم و خیلی پول های خوبی ساختم و اتفاقات جالبی که تو دوتا کامنت قبلیم نوشتم.
و چیزی که دیگه واقعا با تمام وجودم واقعا بهش رسیدم اینه که اگه تو مسیر درست باشیم پول و ثروت لاجرم میاد تو زندگیمون ، اصلا پیشنهاد های کاری ، شغلی و موقعیت های فوق العاده سودآور خودشون دنبال ما میان.
واقعا هیچ نیازی به این نیست که حتما قمار کرد ، حتما معامله گری کرد ، سرمایه گذاری کرد ، یا هر چیزی ، به شدت دیگه یه این موضوع ایمان دارم که میشه با صفر پول ساخت اگه باور ها درست باشه ، میشه از آب کره گرفت اگه باور ها درست باشه.
همین امروز عصر یهو به سرم زد برم پیاده روی.
رفتم بین مسیر رسیدم به یه دفتر فروش که همیشه متریال کارمو از اونجا میخرم ، بعد با خودم گفتم یه حساب کتاب ریز که باید شفاف بشه اینجا دارم برم اینو اوکی کنم.
رفتم همه چی رو اوکی کردم و داشتم با اون بنده خدا حرف میزدم که ازم پرسید الان کجا کار میکنی ، گفتم فلان جا و بعدش پرسید صاحب اونجا متریال فلان کارو از کجا میخره ؟
گفتم مستقیم از تهران میخواد بخره.
بعدش گفت تو باهاش در ارتباطی ، بهش بگو من به همون قیمت و کیفیت تهران بهش میفروشم بیاد از من بخره.
بعدشم گفت به منم پورسانت تعلق میگیره که مبلغ این پورسانت عدد قابل توجهیه.
🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃
الان این یکی از فرصت هاییه که سر راه هر کسی میتونه قرار بگیره اگه باور های درستی داشته باشه.
نه سرمایه میخواد ، نه پارتی میخواد ، نه هیچی.
تازه من اصلا هم برام واقعا اهمیتی نداره که نشه چون واقعا به این قضیه ایمان دارم که به اندازه ی ظرفم جهان نعمت و ثروت بهم میده.
اگه بشه خوشحال میشم اگه نشه خب قطعا از یه جا دیگه میاد برام ، من فقط باید ظرفمو بزرگتر کنم.
☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️
از خدا میخوام کمکمون کنه تا در مسیر درست باشیم.
از خدا میخوام هدایتمون کنه به بهترین مسیر ها.
از خدا میخوام کمکمون کنه تا ترمز هامونو پیدا کنیم و برداریم.