«گاریِ زهوار در رفته ی افکار محدودکننده» را رها کن - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

253 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نیما پیری گفته:
    مدت عضویت: 3483 روز

    دوست من خدا را چطور میبینی؟؟اصلا بگذار ساده بگویم دوست داری چطور ببینی او را؟؟خداوند مانند یک صافی عمل میکند و در تکانهای زندگی دانه درشتها را نگه میدارد.مگر نه اینکه خودش فرموده اگر ادعای ایمان میکنی مورد آزمایش قرار میگیری؟تو دوست داری با کدام وجهه خدا رو برو شوی؟؟تو مختاری انتخاب کنی که وجهه غضبناک او را لمس کنی یا رحمان و غفور بودن او را.دوست من دانه درشت باش و به پروردگارت این دانه درشت بودنت را بفهمان.بفمان که میخواهی تا انتها در چهارچوب قوانینش بمانی.مانند دانه ی گرده ای در دست باد نباش.خودت سکان این زندگی را در دست بگیر.نکند میخواهی بگویی تقدیرت این چنین بوده؟؟؟؟اگر اینچنین فکر میکنی در جهالتی.به سمت روزنه نوری که از سمت قلبت به سمتت روانه شده حرکت کن تا ای انرژی لحظه لحظه زندگیت را پر کند از عطر خودش.از عطری از جنس آرامش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    ملیحه شبانیان گفته:
    مدت عضویت: 3515 روز

    سلام

    این فایل نشونه ی هدایت امروز منه و متن زیر دریافتهاییه که من از شنیدن این مطالب، نوشته م.

    ما زندگیمون رو در هر لحظه خودمون خلق می کنیم. در هر لحظه؛ با فرکانس هایی که خودآگاه و ناخودآگاه به جهان می فرستیم. ما فقط فرکانس می فرستیم. فقط. چه هدف مشخصی تعریف کرده باشیم و چه تعیین نکرده باشیم. اگر هدف واضح باشه که ارسال فرکانس و مداومت کار آسون تریه اما اگر تعیین نکرده باشیم در هر صورت این فرکانس های پراکنده به یک نقطه ی نامعلومی برخورد می کنن و ممکنه نعمتی که دریافت می کنیم زیاد محلی از اعراب نداشته باشه تو زندگیمون. یا بهتر بگم نشناسیم که به چه دردی میخوره. چون مبدائش رو آگاهانه مشخص نکرده بودیم. البته درین صورت هم راهی هست که میتونه ما رو راهنمایی کنه به منشا این نتیجه. اونم اینه که اون نتیجه خبر از چیزی مشابه در درون ما میده. میتونیم به این وسیله ناشناخته های وجودمون رو کشف کنیم و باورهای محدودکننده ای رو که باعث اون اتفاق شدند شناسایی و اصلاح کنیم و فرکانس های بعدی رو با کمک از این اکتشافات و اصلاحیات، دلخواه و دلپذیر بفرستیم. در هر صورت ارسال فرکانس یک عمل غیرارادیه. فقط دو وجه ازین ارسال ارادی و انتخابیه. این که آگاهانه جنسش رو معلوم کنیم و دیگه این که درین مسیر با تعهد صددرصدی مداومت و پشتکار به خرج بدیم. باقی کار به عهده ی جهانه. ما در مسیر دریافت فقط سرسپرده ی پیام های خداوندیم و هر آنچه رو که توسط ندای درونی و نشانه ها درک می کنیم انجام میدیم. ما به هیچ عنوان در چگونگی این مسیر دخالتی نمی کنیم چون به نفعمون نیست. اگر دخالت کنیم و بخوایم روش رو تعیین کنیم یا سرعت رسیدن و دریافت رو بالا ببریم با ایجاد مقاومت ناخواسته، خودمون سدی در برابر دریافت نعمات می سازیم. در نتیجه با تسلیم محض از سر راه هدایت الهی کنار میریم و با وسعت وجودی که هر روز با سرسپردگی در برابر خداوند پیدا می کنیم برای دریافت نعمات بی نظیر آماده میشیم. اگر مقاومتهای ذهنمون رو پیدا و رفع کنیم به همراه خواسته هایی که معین کرده بودیم نعمات بی شماری وارد زندگیمون میشن که اصلا انتظارشون رو نداشتیم. چون ما با یک مقاومت به ظاهر معمولی یا ناچیز راه ورود تمام نعمات همجنس اونها رو هم به زندگیمون می بندیم. مثلا وقتی مقاومت راجع به پول داریم یعنی یه عالمه باور محدودکننده داریم که در طی سالها به دنبال هم ساخته و پرداخته و ذخیره و محکم شدن. وقتی باور ساختن و داشتن پول در ذهن ما سخت به نظر بیاد پول کم و محدودی ساخته میشه و به دنبال اون خرج نکردن یا خرج کردن با نگرانی میاد که باعث خساست، طمع و حسادت میشه. این صفات به مرور در روابط مشکل ایجاد میکنن و در نتیجه تنهایی و انزوا و بخل و نفرت هر روز به عناوین مختلف رشد میکنه. اینها منجر به عصانیت، بدخلقی و ترس میشن که انواع بیماری ها رو بوجود میارن. بیماری هم ضعف و تنگدستی و حقارت رو می آفرینه. و در آخر هم دردناکترین مرگ. اینها سیر اجمالی از یک باور به ظاهر ساده س که البته به دلیل رواج عمومیش ساده به نظر میرسه؛ و میتونه زندگی نسل های پی در پی رو نابود کنه و میراث فاسد و بی ارزشی رو به جا بگذاره. پس با پاکسازی باورها از سر راه هدایت الهی کنار بریم و اجازه بدیم واقعا عبارت “اشرف مخلوقات” برازندمون باشه و با خسران، نعمت زندگی درین دنیا رو به کام خودمون و اطرافیانمون تلخ نکنیم. و بدین صورت ذهنمون رو کنترل کنیم که به هر چیزی اجازه ی ورود نده و اگر ورودی ناخواسته اتفاق افتاد بتونه آگاهانه پاکسازیش کنه.

    و اما نکته ی ظریف دیگری وجود داره که مقاومت سازه و نامرئی. اون هم اینه که خواستن چیزی با چسبیدن به اون فرق داره. اگر خواسته ای رو مشخص می کنیم باید حواسمون باشه که همین تعیین به یک مانع تبدیل نشه. چون وقتی خواسته ای رو مشخص می کنیم طبیعتا منتظر وقوعش میشیم اما چون زمان دریافت اصلا معلوم نیست و ارتباط مستقیم با طرز برخورد ما در دوران انتظار داره، ممکنه ما رو دچار اضطراب و نگرانی از نرسیدن و شک به خواسته مون کنه. که همین خودش یه مقاومت اساسی و بنیان کنه. باید حواسمون به این نکته باشه که وقتی چیزی می خوایم صبر پیشه می کنیم و با تحسین و شکرگزاری و توکل و ایمان و اعتماد به خداوند که بهترین راه ارسال خواسته رو بلده؛ خودمون رو رها می کنیم و از زندگی با هرآنچه در اختیار داریم لذت می بریم و به این شکل زمان دریافت خواسته آماده ی پذیرش هستیم و بهترین استفاده رو از نعمت تازه وارد به زندگیمون می بریم.

    نکته ی دیگه ای که دریافت کردم این بود: مهمترین باور اینه که دنیا فقط خیر و نیکی و لذت و نعمت و عشق و شادی و سلامتی و عزته. اما چیزی که ضمانت میکنه این شرایط در زندگی موندگار بشن، آگاهی از اصل تضاده. هر کدوم ازین موارد نقیض خودشون رو با خودشون دارن. چون نقیض اونها باعث تشخیصشون میشه. همونطور که وقتی ما به صورت ارواح در جهان مجردات بودیم چون با خدا یکی بودیم حسی نداشتیم. یعنی احساسات از جدایی ما از خداوند و ورود به این جهان در ما بوجود اومده. یعنی وقتی ما حس خوبی داریم یعنی به منبع و مبدا آفرینش نزدیک و وصل هستیم و وقتی حس بدی داریم یعنی از مسیر دریافت نعمات که اصل و اساس آفرینشه دوریم. در جهان مجردات اصلا واژه ی خیر وجود نداشت چون نیازی به اون نبود. همه خداوند بودند و بس. اما زمانی که هر روح قرار شد به هدفی به عالم مادیات قدم بذاره و صفتی از صفات خالق اعظم رو رونمایی کنه نیاز به نقیضش داشت تا بتونه اون رو تعریف کنه. مثلا وقتی قراره بخشش شناخته بشه حتما باید کار ناخوشایندی انجام بشه که انسان مخیر سر دوراهی قرار بگیره و انتخابش باعث مشخص شدن عیار بخشش بشه. این دوراهی، دوراهی بخشش و انتقامه. انسان میتونه در جواب اون کار ناخوشایند یکی رو انتخاب کنه. چون این دو با هم جمع نمیشن. هرچند در هم تنیده هستند و هر یک بدون وجود دیگری معنی نداره. به همین دلیل برای پاکسازی باورها و کنترل ذهن لازمه تمام صفات و ویژگیهای روانمون رو دو به دو بپذیریم. چون اگر یکی رو بپذیریم و نقیضش رو دفع و یا باهاش مبارزه کنیم به این معنیه که اون رو بیشتر از صفتی که پذیرفتیم به زندگیمون راه دادیم و مشکلش اینه که چون مدام دفعش می کنیم مخفی میشه و به ظاهر از نظر ناپدید. اما مترصد و در کمین در سایه همیشه ما رو دنبال میکنه که در فرصتی مغتنم حضور خودش رو اعلام کنه. اغلب این اعلام حضور بدون اطلاع قبلیه و ما رو شگفت زده میکنه. و اغلب این شگفتی دلخواه و زیبا نیست. چون از نظر ما دور بوده و بدون هیچ آگاهی و قدرتی از طرف ما بروز کرده و اغلب خلاصی از مشکلی که درست میکنه کار آسون و بی زحمتی نیست. به همین خاطر عاقلانه ترین کار اینه که هر آفریده ای رو با تمام ویژگیهاش بپذیریم که این پذیرش به خودی خود هم شکرانه ی نعمته و هم این که به خاطر مخیر آفریده شدن از خدا سپاسگزاری کنیم. چون طبق مثال قبل میتونیم بین بخشش و انتقام یکی رو انتخاب کنیم که کار راحتی نیست اما نعمتیه که خداوند به ما داده. پس بهتره نهایت استفاده رو ازش ببریم. برای پذیرش تام و تمام ویژگیها لازمه هر صفتی رو با نقیضش ببینیم که بتونیم با سرعت زیاد و در لحظه انتخاب کنیم. مثلا بخشش و انتقام؛ عشق و بی حسی؛ سفید و سیاه؛ نور و تاریکی؛ خیر و شر؛ پاکی و آلودگی؛ صداقت و دروغ؛ شادی و غم؛ فقر و ثروت؛ و … به این شکل دیگه لازم نیست مدام از چیزی بترسیم یا فرار کنیم. بعد از مدتی هم به این شیوه عادت می کنیم و فقط در مسیر هر آنچه خوبی و نعمته قرار می گیریم. چون با این نگاه مدارمون تغییر کرده و دیگه لازم نیست برخی چیزها رو درخواست کنیم چون خودبخود در اون مدار وجود دارن و میتونیم برخوردار باشیم. مثل موردی که استاد عباسمنش درین فایل بهش اشاره کردن. این که اونقدر آگاهانه ذهنشون رو کنترل کردن و سره از ناسره رو با دقت جدا کردن که بعد از مدتی در مداری قرار گرفتن که سرشار از خواسته هاشون و حتی فراتر از اونهاس. اما همچنان این حفاظت و کنترل ذهن رو هر روز و هر لحظه انجام میدن. چون این دوراهی همیشه و تا وقتی زنده هستیم وجود داره و ما دست به انتخابیم. رمز انتخاب سالم و سعادتمند سرسپردگی محض به فرمان و ندای خداوند در مسیریه که انتخاب کردیم. این بهره مندی از تسلیم و حاکمیت و انجامشون باهم، از شگفتی های آفرینشه.

    خدا رو شکر که درک این دریافتها رو نوشتم و از خدا میخوام در اجراشون هم کمکم کنه. آمین

    سپاس از همه ی شما همراهان راه روشنایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    آرین عبّاسی گفته:
    مدت عضویت: 1673 روز

    سلام بر خداوند جان و خرد

    کز این برتر اندیشه بر نگذرد

    درود به تمامی دوستانم در سایت عباس منش

    شروع می‌کنم کامنت خودم رو در این قسمت.

    خلاصه این فایل رو به صورت مختصر توضیح میدم برای درک بهتر هممون

    زندگی ما رو باور های بنیادین ما تشکیل میدن.

    باور های بنیادین مجموعه‌ای از باور‌های پُر تکرار و پُر کاربرد هستند.

    باور های ما از افکار غالب میاد.

    افکار غالب، افکاری است که چندین و چند بار در ذهن مرور می‌شود.

    این افکار توسط ورودی‌های ما تشکیل میشن.

    ورودی‌های ما از دیدن، شنیدن، خوردن، بو کردن، لمس کردن و … بوجود میاد.

    بنابراین اگر می‌خوایم ثروتمند باشیم در مورد ثروت بیشتر بخونیم، بیشتر ببینیم، بیشتر حرف بزنیم، بیشتر براش حرکت کنیم.

    اگر می‌خوایم سلامت باشیم

    در موردش بخونیم.

    بنویسیم.

    صحبت کنیم.

    الگو ببینیم.

    و اهرام‌های ذهن‌مون رو در جهت سلامتی تربیت کنیم.

    حرکت کنیم براش مثل ورزش کردن.

    و کلا در هر جنبه‌‌ی زندگی برای رسیدن به اهداف مورد نظر باید ورودی‌های خوب به مغزمون بدیم.

    در یک کلام باید خوب تغذیه‌اش کنیم تا خوب ثمره بده.

    خوشحالم که در این مسیر در کنار هم هستیم و داریم به سمت تعالی حرکت می‌کنیم.

    عاشقتونم

    فعلا بدرود و در پناه حق.

    انشاالله که بتونیم اول در فرکانس دوره ۱۲ قدم قرار بگیریم و سپس در مدار خردینش

    و در نهایت در مدار کار کردن متعهدانه و اصولی

    آخرش هم که میشه کسب نتایج دلخواه در زندگی و جهان اطراف‌مون.

    🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    حبیب الله صادقی گفته:
    مدت عضویت: 3951 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و همه اعضای این خانواده صمیمی

    خدایا سپاسگزارم ازت به خاطر نود و چهارمین فایل روز شمار تحول زندگی مون. سپاسگزارم ازتون استاد عزیز به خاطر تهیه این فایل عالی و آرامش بخش و به خاطر تهیه دوره عالی 12 قدم.

    چه قدر واقعا عالی بود که امروز هدایت شدم به آگاهی های این فایل. چه قدر نیاز داشتم که بشنوم همه چیز رو کانون تمرکز و توجه خودمون میسازه. وقتی من به هر اتفاقی از زاویه ای نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده و سعی کنم سپاسگزار باشم به خاطر موضوعات مثبتی که تو زندگیم وجود داره اون موقع لاجرم هدایت میشم به شرایط و اتفاقات مثبت بیشتر و این روند همین طور ادامه پیدا میکنه، و وقتی بتونیم این روند رو یکسره ادامه بدیم اون موقع زندگی ما طوری میشه که دیگه تمام شرایط و اتفاقاتی که باهش برخورد میکنیم مثبته و دیگه اون قدر احتیاج به تقلا و زحمت برای اینکه بتونیم ذهن مون رو کنترل کنیم و تمرکز نذاریم برای شرایط نامناسب وجود نداره. خیلی نیاز دارم که بیشتر روی خودم کار کنم و تمرکزم رو روی خودم و تغییرات درونیم بزارم و به جای اینکه به این فکر کنم اگه فلانی تغییر کنه زندگی من بهتر میشه باید دنبال این باشم که خودم تغییر کنم و اون موقع لاجرم همه شرایط تغییر میکنه و اتفاقات به نحوی رقم میخوره که مطابق میل ما میشه، در مورد افراد دیگه هم یا اون افراد تغییر میکنند و تو مسیر ما قرار میگیرند یا اینکه به راحتی از زندگی ما خارج میشند و افراد بهتری با فرکانس ها و مدار جدیدمون وارد زندگی مون میشند.

    من هنوز اول مسیر دوره 12 قدم هستم و احتیاج دارم که خیلی بیشتر روی خودم کار کنم. خدایا سپاسگزارم ازت که تو این مسیر زیبا هستیم.

    خدا رو شکر که برگی دیگه از سفرنامم رو نوشتم.

    در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    گلاره گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    سلام

    روز 94

    خرایا شکرت خیلی شکرت که،از قدم اول و همون ماه اشفند که قدم اول استارت خورده و چه خوب که تا سال آینده چکاپ فرکانسیم رو سالانه و به ضل خدا سال های سال تکاملی طی میکنم.

    تعهد

    آره همین

    و با یه کامنت دوستی که تایپش کرده بود . و حرف استاد که کیفیت گوش دادن مهمتر از تعداد بار بالا و عجله برای تمام شدن فایل هست . میخام دفتری بزارم و بنویسم کلمات و جملات و بخونم با صدای خودمم که،بشینه به وجودم چند بعدی و انجام بدما مهم حرکت و در مسیر بودنه . خداروشکر مسیرو پیدا کردم باید حرکت و اثدام و الهامات و هدایت هاشم مطیع و مقید باشم که لذت ببرم از نتایجم

    خیلی خداروشکر

    الان بزرگترین و بولدترین حس وجودم خس شکرگذاری هست

    خدایا شکرت

    استاد شکرت

    فرداشب این موقع وارد سال جدید شدیم

    سال 1401 خدایاشکرت که سال خوبی بود و خودم و عزیزانم در سلامتی هستبم و با. اشتاد عباسمنش آشنا شدم و حس آرامش و ایمان و بهتر درک کردم و توحید رو تاااازه فهمیدم چیه

    خیلی انگار سال عطف زندگی من بودی سال 1401

    ممنونم ازت

    و سلام بر سال 1402 الهی که کلی رشدها رو حس کنم و شادیها و لذت ها و ثروت ها و سلامتی ها فراوانیش گسترده بشه تو زندگیم و البته برای همه هست.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 878 روز

    به نام خداوند وهاب

    نود چهارمین روز سفر نامه من

    سلام به استادم به مریم جان عزیز و دوستان عزیزم

    خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت این که گز افراد هستم به این راه هدایت شده ام خدایا شکرت

    نکات فوق العاده در این فایل ذکر شده بود و این دوباره برای من بازگو شد خدایا شکرت

    و در جریان این که من دوره فوق‌العاده دوزاده قدم را شروع کردم یک چیزی که خییلی برایم خوب شده این است به راحتی می توانم جواب افکار بیهوده را با منطق بدهم مثلاً وختی یک کاری میشه مثلی امروز یک اتفاق افتاد برایم که در مغازه چند چیز را اشتباه داده بودم برای مشتری البته این را هم بگویم که من در مغازه پدرم بعضی وخت میایم سال یک بار یا دوبار بیشتر در شهر دیگری هستم و چند چیز را اشتباه کرده بودم و ذهن من هی میگفتم حالا اگر پدرت خبر شود فلان کارو می‌کنی اینو اون می‌کنه و همان لحظه من گفتم بیبین از این هم اتفاقات بدتر هم افتاده و مثال آوردم که چند سال پیش از این هم اتفاق بدتر افتاده بود و اون وخت هیچی نشد و فقط پدرم مرا دوباره خانه فرستاد و وختی این مثال را آوردم خییلی آرام شدم و ذهن من قانع شد خدایا شکرت و امروز هم خییلی اتفاقات عالی افتاد برای اولین رفتم ترجمانی خارجی ها را کردم چون انگلیسی ام نسبتا بهتر است و خود آنها درخواست کردن بیا با ما و ترجمانی کن بعضی چیز ها نیاز داشتن و من هم قبول کردم و با آنها رفتم خییلی انسان های فوق‌العاده بود و البته این هم درخواست من بود خدایا شکرت و امروز هم آب و هوا عالی عالی بود. و تمرین ستاره قطبی به طور معجزه آسا تمام خواسته هایت اغلب تیک میخورد خدایا شکرت و آن جا های که مقاومت دارم تیک نخورده خوب اشکال نداره مهم لذت بردن از زندگی است و این چیزیه که من در چند وخت که دوره دوازده قدم و سفر نامه را شروع کردم برایم اتفاق افتاده خدایا شکرت

    رد پای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    علی رضا بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 3732 روز

    سلام بردوستان همفرکانسی من

    ویه سلام ویژه خدمت استادعزیزکه هربارباکوله باری ازآگاهی واحساس خوب سراغ ما می آید

    الان که دارم این کامنت ومی نویسم تقریباچهارسال وسه ماه وده روزه که بااستادهمراه هستم

    چهارسال وسه ماه وده روزه که استاد داره درگوش من فریادمیزنه که برای رسیدن به خواسته هات فقط احساس خوب داشته باش واززندگیت لذت ببر

    امامن بعداین همه سال به چنان حدی ازایمان نرسیدم که درطول روزحتی چهارساعت وسه دقیقه ویازده ثانیه بتونم حسم روخوب نگه دارم ولی خوبی ماجرااینه که من دارم کم کم ایمان میارم که برای رسیدن به خواسته هام هیچ راهی جزاحساس خوب داشتن ندارم

    وقتی به دوروبر خودم نگاه میکنم می بینم چه بسیارندافرادیکه مدت هامنتظرندتابه فلان خواسته شان برسند تابواسطه رسیدن به آن خواسته احساس خوب داشته باشندومن هم ازاین غافله جدانیستم ومدام سعی میکنم احساس خوبم رامنوط به رسیدن به خواسته هایم بدانم واین یعنی شیپور وازسر برعکس اش گرفتن

    من خیلی ازروزهادارم پارو میزنم وزور میزنم که به خواسته هام برسم ولی به این نتیجه رسیدم که زور زدن درمسیر رسیدن به خواسته هااصلاکارسازنیست

    خدای من،اون کسی که ازپدرومادرم هزاران برابربیشتربه من مهربانتره،هرروز به من میگه علیرضامیخوای به خواسته هات برسی که چی بشه؟

    میگم خب میخوام احساس خوب داشته باشم

    میگه خب توهمین الان احساس خوب روتوقلبت ایجادکن بزارمن هم اون خواسته ات روبه زندگیت بیارم وهرچی فکرمیکنم این کاملاعقلانیه که ماباید احساس خوب رسیدن به خواسته هامونو قبل ازرسیدن به خواسته هامون تجربه کنیم تاخداهم ماروشایسته رسیدن به اون خواسته هابدونه

    استادعزیزراهی که شمابرای ماترسیم کرده ای جزخیروخوبی وسعادت دنیا وآخرت نیست ومن دوست دارم تا آخرین لحظه زندگی ام دراین مسیر زیباادامه دهم چون ایمان دارم این همان مسیری است که میتواندخیردنیا وآخرت رانصیب من بکند

    همین الان که دارم این کامنت ومی نویسم به طرزعجیبی تصویررسیدن به خواسته هام درذهنم نقش بسته وهمین تجسم روزهای رسیدن به خواسته ها قلبم رولبریزازاحساس خوب وشادی کرده که یقین دارم این احساس میتونه معجزه هادرزندگی ماخلق کنه

    من فعلااین امکان این وندارم که ازشهرخودم بیرون برم چه برسه که ادعاکنم بزودی میام درآمریکامی بینمتون

    ولی قول میدم باهمه وجودم روی گفته هاتون عمل کنم تادرآینده ای نزدیک شمارادریکی ازاین مکان های زیبادر آغوش بگیرم واشگ شوق روی شانه هایتان سرازیرکنم

    من عاشق تونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    ایلیا میم رام الله گفته:
    مدت عضویت: 1461 روز

    نقابها

    هرچه می کنید،‌ فقط آگاهی خود را حفظ کنید. حتی اگر نقابی بر صورت دارید، از آن آگاه باشید. وقتی غمگین هستید و دوستی نزدتان می آید، او را نیز غمگین می سازید. چرا باید او بدون دلیل غمگین شود؟ در حالیکه کاری انجام نداده است… می توانید بخندید و با رویی خوش با او برخورد کنید. در حالیکه از درون آگاهید که این خنده و شادی، فقط یک نقاب است. هنگامی که دوستتان شما را ترک می کند، دوباره به غم و اندوه خود باز گردید. اگر از نقابها به این شکل و آگاهانه استفاده کنید، اشکالی وجود نخواهد داشت. اگر زخمی دارید،‌ نیازی نیست آنرا به همه نشان دهید. زخم شما ارتباطی به دیگران ندارد. چرا باید دیگران برای زخمهای شما احساس ناراحتی کنند؟ مراقب زخم خود باشید و بکوشید آنرا معالجه کنید. زخم را به پزشک نشان دهید. نقابها نقش روان سازی و روغن کاری دارند. کسی از شما سووال می کند حالت چطور است و تو شروع می کنی مشکلاتت را برایش می گویی. در حالیکه منظور او اصلا این نبوده. او فقط می خواسته سلام و علیکی بکند و حالا مجبور است یک ساعت به درد دل تو گوش بدهد. مطمین باش بار دیگر، حتی به تو سلام هم نخواهد کرد. در زندگی تشریفاتی وجود دارد که باید رعایت شود. تو تنها زندگی نمی کنی و اگر نخواهی بر اساس الگوهای رسمی اجتماعی زندگی کنی، برای خودت مشکل درست می کنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: