درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 2 - صفحه 18

281 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1891 روز

    سلام بر عزیزانم

    سلام بر استاد عزیزم

    استاد جان تولدتون مبارک

    استاد جان خونه جدیدتون مبارک چقدر دلباز و باصفاست

    استاد جان اندام قشنگتون مبارکتون باشه ماشالله هر روز دارید عضلانی تر میشید

    نکته مهم این فایل برام مثالی بود که از کشتی یاد گرفتنتون زدین اینکه آدم اگر میخواد یه چیز جدید یاد بگیره خیلی بهتره که با ذهن باز و هیچ پیش زمینه ای اونو شروع کنه و همین موضوع رو در عشق و مودت هم عنوان میکنید که اگر یه آدمی مثل تارزان در جنگل به دنیا بیاد و بدون هیچ پیش زمینه ای از روابط بخواد رابطه ای رو شروع کنه خیلی خیلی در اون رابطه موفق خواهد بود

    من خودم خیلی چیزارو خودم یاد گرفتم و اصولش رو رعایت نکردم مثل بند انداختن، مثل بافت زدن مو ،مثل قلاب بافی و… و وقتی خواستم اصولی یاد بگیرم انقدر برام سخت بود که کلا بیخیالشون شدم و طبق عادت خودم پیش رفتم و الان شما رو تحسین میکنم و از شما یاد میگیرم که اولا برای علاقه تون و برای خودتون چقدر ارزش قائل هستید که رفتید دوتا دستگاه خریدید برای تمرین و بهتر شدن و رفتید بهترین راکتو خریدید و نشستید دارید با دقت ویدئو میبینید که باز بهتر و اصولی تر پینگ پنگ بازی کنید و این برای من درس بزرگی داشت که وقتی میخوام چیزی رو یاد بگیرم از همون اول برم سراغ اصولش و بعد هر کاری که لازمه برای یادگیریش انجام بدم

    و نکته بعدی این فایل برام این بود که شما در همه چیز قوانین جهان رو میبینید حتی در پینگ پنگ و از همین چیزای به ظاهر کوچیک میشه درس گرفت و پیشرفت کرد

    و تکامل که همیشه باید به خودم یادآوریش کنم و نخوام عجله کنم و جوگیر شم .من الان حدود 5 ماهه دارم رانندگی یاد میگیرم و به خاطر عدم تکامل و اینکه خیلی ذوق داشتم برم توو خیابون رفتم در یک جای بسیار شلوغ و زدم به یه ماشینی که پارک شده بود و البته که خدارو شکر اتفاق جدی نبود و آقاهه گفت مشکلی نیست برو و همین اتفاق باعث شد دوباره ترس بیاد سراغم و تمریناتو به تعویق بندازم

    استاد عزیزم خیلی ازتون ممنونم برای این فایل ارزشمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3182 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیز و دوستان ارزشمند

    چقدر این نکته مهمه چقدر حیاتیه برای موفقیت.. در واقع ما قادریم هر کار هر چند بسیار بزرگ رو انجام بدیم اگر به شکل درستی تکاملمون رو طی کنیم اگر در مسیر طی کردن مراحل اون کار با خودمون به شکل درستی برخورد کنیم اگر برای کوچکترین رشد و پیشرفتی که میکنیم خودمون رو تشویق کنیم نه اینکه وقتی بهتر از همیشه عمل میکنیم بخاطر عجله ای که در رسیدن داریم، بدتر از همیشه با خودمون برخورد کنیم و بگیم چه فایده کو اون نتیجه ی نهایی و به خودمون بگیم تو کافی نیستی..

    1.کجاها توانستید به قانون تکامل عمل کنید و مسیر برای شما آسان و لذتبخش شد؟

    بهترین مثال مسیری بود که توی ورزش دویدن طی کردم منی که حتی چند قدم هم نمیتونستم بدوم و فکر میکردم اگه زیاد بدوم برای بدنم ضرر داره بعد از چند ماه 21 کیلومتر رو براحتی دویدم دلیلش این بود که مربی داشتم که در همون ابتدای کا ر هر بار یه چالش کوچیک برای من طراحی میکرد و با دقت و ریز به ریز پیشرفت هایی که میکردم رو بهم میگفت و حین انجام کار تشویقم میکردن که بارک الله افرین ایول. تو دفعه قبل اینجا بودی حالا این بار این پیشرفت رو کردی احسنت بارک الله و همینجوری من تونستم هر بار و کم کم وارد چالش های بیشتر و بیشتری بشم و هر بار تلاش کنم مسافت رو بیشتر کنم یا سرعت رو بیشتر کنم و نکته ش اینجاست که من هر بار اون پیشرفت هارو میدیدم هم خودم و هم دوستانم منو بخاطر اون پیشرفت ها و اون موفقیت های کوچیک بسیار تشویق میکردن یعنی من ذره بین مینداختم روی اون کاری که اون روز کرده بودم و به خودم میگفتم دمت گرم افرین بارک الله موفق شدی و اینجوری منی که چند قدم هم نمیتونستم بدوم و با چند قدم دویدن پاهام درد میگرفت و چشام چهارتا میشد وقتی میشنیدم که دوستانم مثلا 15 کیلومتر بی وقفه دویدن، تونستم 7 کیلومتر بی وقفه بدوم یعنی از صفر مطلق به 7 کیلومتر رسیده بودم اینجا ذهنم دچار مقایسه شد گفتم ببین بعد این همه کار کردن ته ته توانت 7 کیلومتر بود ولی بقیه 30 کیلومتر هم دویدن.. و مدتی رها کردم اما نکته مهم این بود که من کل مسیرم رو ثبت کرده بودم و این خیلی خیلی مهمه که ما فعالیتمون رو اندازه گیری کنیم مثلا تعداد ساعتی که در یک ماه به کاری خاص اختصاص دادیم رو ثبت کرده بشیم که بعدا بتونیم برگردیم و میزان پیشرفتمون رو ببینیم.. یا مثلا تعدا افرادی که در یک ماه باهاشون ارتباط برقرار کردیم و کارمون رو معرفی کردیم.. اینکه ما با عدد و رقم ثبت کرده باشیم خیلی کمکون میکنه که بتونیم پیشرفتمون رو ببینیم.. خلاصه من فعالیت هامو ثبت کرده بودم و دیدم که من از صفر و ناتوانی مطلق کم کم تونسته بودم به 7 کیلومتر بی وقفه با یه پیس خوب برسم و اونجا بود که این اعداد و ارقام یه مدرک بزرگ به دستم داد که پس من میتونم پس بیشترش رو هم میتونم منی که تونستم از صفر به اینجا برسم بیشترش رو هم میتونم و بعد از مدت کوتاهی بخاطر این باور قویی که به تواناییم پیدا کرده بودم نیمه ماراتن یعنی 21 کیلومتر رو براحتی با پیس 6.5 دویدم. نکته ش این بود که من خودم رو بسیار زیاد برای مسیری که رفته بودم اقداماتی که انجام داده بودم و پیشرفتی که داشتم تشویق میکردم و به خودم افرین گفتم که توی فعالیتی که تا حالا انجام نداده بودم انقدر پیشرفت کردم.

    2.کجاها برای رفتن به مرحله ی بعدی صبر داشتید و به جای عجله روی بهبودهای مستمر تمرکز کردید تا جایی که پایه های این مرحله به اندازه ی کافی تقویت شد و توانستید موفقیت های آینده را روی ان بنا کنید.

    بعد از کارمندی اولش به شدت دچار عجله بودم که خیلی سریع راه درامدی جدیدی داشته باشم و کاری رو هم تست کردم و چند روز رفتم و انجامش دادم اما اون فضا رو اصلا دوست نداشتم خیلی از خدا هدایت میخواستم و هدایت شدم به اینکه حالت رو خوب نگه دار و تمرکزت رو بذار روی دوره احساس لیاقت در واقع عجله رو کلا کنار گذاشتم و گفتم با جریان هدایت خدا میخوام پیش برم میخوام هر کاری که هدایتم میکنه رو انجام بدم، با کار روی دوره لیاقت هدایت شدم به اینکه همون کار تدریس ریاضی رو که قبلا انجام داده بودم دوباره شروع کنم و همزمان توی یوتیوب هم تدریس کتاب درسی رو بذارم این کارو کردم و از تدریس دوباره پول ساختم اما نه خیلی زیاد . برای خودم چالش میذاشتم مثلا تدریس کل کتاب ریاضی نهم رو توی یک ماه ضبط کردم و توی اپارات گذاشتم بیشتر از نتیجه عمل کردن به هدایت خدا برام مهم بود گفتم خدایا چون هدایت توست انجامش میدم نتیجه اصلا اونچیزی نشد که میخواستم ولی من خوشحال بودم که نه با عقل خودم با هدایت خدا دارم پیش میرم این وسط کلی چیز یاد میگرفتم کار با نرم افزارای جدید و یجورایی مهارتم توی تولید محتوا بهتر میشد عجله ای نداشتم حال خوبم برام مهم بود و اینکه داشتم ارزش ایجاد میکردم ادما ویدیوهامو میدیدن و قدردانی میکردن هر چند کم بود بازخوردها. همه ی اینا چیدمان خدا بود تا برسم به ایده ای که بتونم با همین مهارتها و انجام کار تو این زمینه پروژه بگیرم و از هر جایی که میخوام با هر کسی که میخوام در هر جایی که باشه کار کنم، کاری که پتانسیل درآمدی خیلی عالیی داره و خیلی مهمه در ادامه ی مسیر هم این صبر و این قدم به قدم انجام دادن هدایت های خدا رو داشته باشم تا هر بار با انجام دادن کاری که در همون مرحله بهم گفته میشه خودمو وارد چالشی کمی بزرگتر کنم و با آرامش و لذت رشد کنم.

    جواب سوال سوم رو انشالله در کامنت بعدی مینویسم.

    سپاسگزارم استاد عزیز و خانم شایسته نازنین برای تهیه ی این فایل باارزش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    مصطفی نازی کلیشمی گفته:
    مدت عضویت: 1596 روز

    به نام خدای وهابی که رب من است

    سلام استاد جون و مریم عزیز

    استاد دوره هم جهت با جریان خداوند بی نظیره و من هر روز دارم ازش یاد میگیرم. خدایا صد هزاران مرتبه بابت این آگاهی ها شکرت.

    الان توی استپی هستم که می‌خوام از شهرم که تهرانه به شمال مهاجرت کنم. آزاد و رها هستم. درآمد رو به خدا سپردم و ایمان دارم خدایی که توی تهران بهم روزی داده و میده اونجا هم هست و روزی دهنده است. چون من از فرمانروا می‌خوام. از حاکم اگر چیزی طلب کنی صد در صد بهت داده میشود. این درحالی است که قبلا اصلا ایمان نداشتم و خودم رو لایق زندگی در یک محیط آرام تر نمی دیدم.

    همه ی این اتفاق ها بعد از دوره هم جهت با جریان خداوند روی داده و مومنتوم گرفته.ایمانی که باعث شده عمل کنم. توی این هفته دارم کارهام رو جمع میکنم که برم.

    حالا هدف دیگه ای که الان برام خیلی مهمه کسب زبان انگلیسی است. با دوره قانون سلامتی وقت بسیار زیادی برام آزاد شد. انرژی جسمی خیلی بالا رفته و میشه ساعت ها کار کرد. از طرفی انرژی ذهنی ای دارم که نمی تونم بگم چقدر عالیه ….

    دیگه مه مغزی بعد خوردن غذای قندی و شکر وجود نداره و با یک وعده غذا در روز بسیار حال خوبی رو تجربه میکنم. استاد جون این نتیجه است. به من یاد دادی که بدنم همواره باید انرژی داشته باشه و این باور رو در من ایجاد کردی. خدایا شکرت.

    اما سوالاتی که پرسیدی رو در زمینه زبان انگلیسی پاسخ میدم. من توی زبان انگلیسی صبر نداشتم و بهبودهای کوچیک رو نمی دیدم. همش میخواستم روان صحبت کنم و از مسیر لذت نمی بردم. با اینکه به روش خوبی هدایت شدم، اما هدایت ها رو جدی نگرفتم. دائم خودم رو با دامادمون مقایسه میکردم که مدرس زبان آیلتس هست و سال ها در این حوزه کار کرده. این مقایسه منو سرخورده میکرد و به قول دوره زیبای هم جهت با جریان خداوند مومنتوم مثبت ایجاد شده رو از بین می برد.

    حالا که دارم مهاجرت میکنم و توی اون شهر وقتم بسیار آزادتره و جای آرام تری هم هستم می‌خوام فقط روی خودم تمرکز کنم.

    این برنامه منه که از آموزش های دوره جدید:

    فقط روی خودم تمرکز کنم. با دیگرانی که در این حوزه خیلی سرتر هستند خودم رو مقایسه نکنم و ازشون یاد بگیرم.

    استاد جون چقدر حرفه ای هستی شما. این طرف میز پینگ پنگ گذاشتی، اون طرف داری ویدیوها رو تحلیل میکنی و هر امکاناتی که نیاز هست رو خریدی مثل همین رباط تا رشد کنی. در تنهایی خودت داری آرام آرام رشد می‌کنی. الگوی زیبایی بهم دادی.

    راجب یوتوپ هم باید بگم از این ویدیو یاد گرفتم که خیلی بیشتر ازش استفاده کنم. مهارتی که می‌خوام کسب کنم زبان انگلیسی است و یوتوپ همه جوره کمک رسانه.این هم هدایت بی نظیری بود.

    چندین بار قبلا زبان رو شروع کردم و نذاشتم مومنتوم مثبت ادامه پیدا کنه. حالا یا مقاسیه کردم یا عجله داشتم به نتیجه برسم. این ها برام درس بود که بار دیگه‌ پر قدرت شروع کنم، تکاملی پیش برم و زود ناامید نشم، نخوام سریع نتیجه بگیرم و نکته ای که هست اینه که روی هدایت ها حساب کنم و خودم رو به این جریان خیر بسپارم تا راه یابم.

    به امید خدای مهربان. من ادامه میدم.

    خدانگهدار

    در پناه الله یکتا شاد، سالم و ثروتمند باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1110 روز

    سلام خدمت استاد و هم فرکانسی های عزیزی که کامنت رو میخونند

    خداوند وعده هاش حقه یعنی ب واقعیت میرسه

    ب شرطی ک ب همه کاره بودنش ایمان داشته باشم و از همه مهم تر بهش اعتماد داشته باشم

    این ایمان و اعتماد نتیجش روی چهره میشه خنده و شادی

    اگر بهش اعتماد نداشته باشم از مسیر گمراه میشم و بعدا حکمت رو ک بفهمم عمگین میشم

    تنها قدرت اونه و اونه ک داره پیش میبره

    همه دنیا ب فرمان او هستن

    باید صبر کرد چاره ای جز صبر وجود نداره

    صبر یعنی اعتماد با احساس خوب

    با این وجود از خدا میخاهم بر من آسان گیرد این دعا هم اجابت میشه صد در صد

    غم نشانه ی بی ایمانی ب خداست

    این یعنی دارم قدرت رو میدم دست آدم ها و با ای کار دارم ب خودم ظلم میکنم

    انسان مومن هیچ وقت غمگین نمیشه اگر حتی دنیا هم رو سرش خراب بشه میدونه ک خدا دعاهای رو اجابت کرده و این اتفاق هم ب واسطه اجابت اون دعاهاست و الان نمی فهمه اگر صبر کنه خیلی زود میفهمه حکمت اون اتفاق ب ظاهر بد رو

    باید تسلیم باشم تسلیم بودن ب این معنا نیست ک ی جا بشینم و کاری نکنم بلکه برعکس باید ب هر ایده ای ک میاد چنگ بزنم و عمل کنم تا در حد توان اخرم و در آخر وقتی همه کاری کردم هر اتفاقی افتاد تسلیمش باشم و شکرش کنم و بهش اعتماد داشته باشم و بدونم ک من هیچی نمیدونم

    اون بنا بر تضادهایی ک من در طی مسیرم بهش میخورم دعاهام اجابت میکنه و ممکنه برای رسیدن ب درخواست هام شرایطی ب وجود بیاد ک فکر کنم همه جی تمومه دیگه در حالی ک باید ب وعده هاش اطمینان داشته باشم

    باز هم ب خوم میگم باید اعتماد کنم بهش حتی وقتی ب ظاهر همه چی تموم شده باشه

    گر ز حکمت ببندد دری

    ز رحمت گشاید در دیگری

    این یکی از سنت ها خداست

    باید بدونم اگر من درخواست خالصانه ای بهش گفته باشم و اون نشونه برام بفرسته و بهم بگه اجابت کردم و مژده میدم بهت باید حرکت کنم و هر جایی ب تضاد خوردم باید مطمئن باشم ک راه برام باز میشه

    خدا کسی رو ک با توکل ب خودش حرکت کرده باشه رها نمی کنه و راه رو براش باز میکنه

    و اگر خر راهی باز شد قدم بردارم حتی اگر ب ظاهر اونی نیستش ک من میخاستم باید یادم باشه ک من هیچی نمیدونم و خدا میدونه

    چاره ای جز اعتماد ندارم

    باید اعتماد کنم تا بعدا دلیل هارو بفهمم

    من هیچی نمیدونم هیچی

    همه کاره اونه

    راه هارو باز میکنه

    نباید شکایت کنم فقط باید اعتماد کنم و شکرش رو کنم

    وقتی اون موفقیت و یا وصال در مسیری رو مژده داده باید حرکت کنم و هر کاری از دستم برمیاد انجام بدم و هر جا ک گیر کردم اینو بدونم در مسیر خدا همه جیز خیره حتی همون گیر کردنه

    همه جیز همه جیز قربونش بشم

    وقتی مسیر گذشته صرفا برای عبرت ب یاد میارم ب این نکته میرسم ک اگر دوباره برمیگشتم در اون مسیر بابت هر اتفاقی خوشحالی میکردم حتی گیر کردن ها

    چون همون گیر کردن ها هم جزوی از مسیره

    خدا تنهام نمیزاره وقتی مسیری رو با توکل بر خودش رفتم و خودش مژده داده موفقیت رو همه چیزش خیره

    خدایا شکرت تو گفتی و من نوشتم

    ب لطفت با این کامنت لبخند ب روی لب خودم و آرامش بیشتری بر قلبم جاری شد امیدوارم برای دیگران حال خوب داشته باشه

    وقتی خدا مژده میده و هدای میکنه همه جیز اون مسیر زیباست

    ی نکته خیلی مهم ک خدا لطف کرد و بهم گفته جدیدا

    این ک خدا وقتی مژده میده هیچ وقت تحت هیچ شرایطی رهات نمیکنه ابلیس میاد میترسونه با هر اتفاق ب ظاهر بد ک خدا تو. رو رها کرده خدا دوستت نداره

    در خالی ک خدا وقتی قولی میده مثل من قول نمیدادن تا تهش هس تا من رو ب اون چیزی ک قول داده برسونه باز هم ب خودم میگم تحت هیچ شرایطی رها نمیکنه فقط باید بهش اعتماد داشته باشم و تسلیمش باشم و جا نزنم و نترسم

    وقتی خدا وعده بهشت میده باید شاد باشم و لذت ببرم

    اوضاع تغییر می‌کنه صد در صد

    ای مسیر بهشتی همه چیزش خیره

    باید صبر کرد وقتی همه کاری ک فکرم میرسید انجام دادم بسپرم ب خودش و رها باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَٰذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ ۗ إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ﴿١٠الزمر﴾

    بگو: ای بندگان مؤمنم! از پروردگارتان پروا کنید. برای کسانی که در این دنیا اعمال شایسته انجام داده اند، پاداش نیکی است و زمین خدا گسترده است.فقط شکیبایان پاداششان را کامل و بدون حساب دریافت خواهند کرد.

    =====================================

    سلام به استاد عباس منش عزیزم،سلام به استاد شایسته جانم،سلام به دوستان عزیز و توحیدی من در غار حرا

    الهی صد هزار مرتبه شکر برای فرصت یک روز زندگی دوباره،یک روز تجربه ی بندگی،یک روز تلاش برای بهبود و استمرار در مسیر درست …

    استاد جانم اولا تولدتون هزاران بار مبارک،ازتون ممنونم که به ندای أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ،پاسخ دادید و پا به این جهان مادی گذاشتید و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردید …شما سرشاخه ی گلد کوئیست پر از نور خدایید…شما آدرس شونه ی خدا رو پیدا کردید و سخاوتمندانه هرکدوم رو از مارو رو از بهترین مسیر به سمت این عظمتِ پر از خیر و برکت و عشق راهنمایی کردید…

    همیشه آیه ی ٣٧ سوره ی نور من رو یاد شما میندازه:

    رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ

    مردانی که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد، [و] پیوسته از روزی که دل ها و دیده ها در آن زیر و رو می شود،خوف دارند

    خلاصه که از صمیم قلبم،مرسی که هستید استاد …سایه تون مستدام…خدا شمارو برای ما حفظ کنه،خدا مارو در مدار شما نگه داره …

    و دوما تبریک میگم برای خونه ی خوشگلی که توش زندگی میکنید ..ویوی بی نظیر پنجره ها …زیبایی و سادگی چیدمان وسایل…انرژی مثبت خونه …تابلوی های قشنگش …تنهایی توحیدی دلچسبتون…زندگی به سبک قانون سلامتی ،در آزادی زمانی و مالی و مکانی ،الهی صدهزار مرتبه شکر برای این پاداش به غیر حساب الله،به پرچم دار توحید و استاد ابراهیم نشانم.

    استاد جان صدای من رو می‌شنوی از پارک شهر گرگان،هوا عالی،طبیعت دلچسب،من و خدا و یک قلبی که من رو دعوت به نوشتن کرده و دستانی که می‌نویسه …

    قانون تکامل!

    اعتراف میکنم خیلی دوسش ندارم:)اصلا خیلی وقت ها انگار نمیشنومش…پاشنه ی آشیل کمال گرایی،خیلی وقت ها فرصت لذت بردن از مسیر رو ازم گرفته…تقلا و عجله و زود باش بجنب دیر شد،خودش یک عامل بازدارنده از تشکیل مومنتوم مثبته…خیلی راحت انرژی من رو درین می‌کنه …و به غیر از لذت نبردن از مسیر،باعث میشه من اصلا احساس لیاقت هم نداشته باشم،چون به جای تمرکز روی بهبود هام،کانون توجهم روی نداشته ها فیکس میشه…

    حالا صدهزار بار هم توجیهش کنم که بخاطر رفتاری که توی زندگی باهام شده و اطرافیانم خوبی هام رو ندیدن و به هرموفقیتی رسیدم گفتن خب که چی؟؟اگر راست میگی فلان موفقیت رو کسب کن!

    چه اهمیتی داره توی گذشته چه اتفاقی افتاده ؟!آینده ی من داره امروز ،با افکارم با کانون توجهم،با باورهای الانم ساخته میشه …

    به قول خود شما استاد : اگر همون آدم قبلی هستی،همون نتایج رو میگیری!

    اگر من سعیده نخوام کمالگرایی رو درمان کنم،اگر نتونم پیشرفت ها و موفقیت هام رو ببینم،اگر تمرکزم رو بهبود هام نباشه،جهان هم خوبی های من رو نمیبینه …

    بازم به قول شما تو جلسه ٢ لیاقت: به میزانی که با خودت مهربانی،جهان با شما مهربانه …

    من با خودم مهربون نیستم،بخاطر همین رعایت نکردن قانون تکامل …همیشه از خودم ناراضیم،همیشه میگم تو هیچ کار خاصی نکردی،تو هیچ موفقیتی کسب نکردی،تو هیچ پیشرفتی نداشتی …

    خب وقتی نگاه و کانون توجهم روی نداشته هاست،چطور انتظار دارم جهان خوبی های من رو ببینه!!؟! مگه غیر ازین که جهان آینه ی افکار منه؟!

    یک چند لحظه ای دست از نوشتن کشیدم و غرق افکارم شدم،به مسیری که تا الان اومدم فکر کردم …چقدر مسائل رو پشت سرهم حل کردم و گفتم اینکه چیزی نیست برم بعدی …

    چندروز پیش دوستم که تو icu باهم همکار بودیم بهم زنگ زدو باهم درمورد اتفاقات زندگیمون صحبت میکردیم …

    ازم پرسید برنامه ت چیه؟! میخوای چیکار کنی؟!در حال حاضر هدفت چیه؟!

    بهش گفتم محجوبه،احساس میکنم یکم خسته م،احساس میکنم احتیاج به استراحت دارم،احساس میکنم یک مسیری رو پر از شتاب اومدم …و الان از نظر ذهنی واقعا خسته م…

    الان که برمی‌گردم به عقب میبینیم من توی یک سال و4ماه،تغییراتی رو توی زندگیم دادم که توی ٣٠ سال انجامش نداده بودم …

    اول از مهاجرت صغری و رفتن به اورژانس کودکان…٣ ماه بعد انصراف از کار …٢ ماه بعد مهاجرت به کیش ..4 ماه بعد برگشتن به شمال …

    درسته تموم این مسیر با ایده های الهامی خداوند بوده و اگر باز هم برگردم به عقب،حتما با ایمان بهشون عمل میکنم،اما حرف من اینکه من اصلا این کارهایی که کردم رو نمی‌بینم …من این همه تغییرات رو نمی‌بینم …من این همه ایمان و توکل و جسارت رو نمی‌بینم …

    دائم دارم به خودم میگم اینا که چیزی نیست …کار خاصی نکردی، مهم فلان موفقیته که هنوز نداری …

    استاد من خیلی کار دارم با ساختن احساس لیاقت و عزت نفس …خیلی زیاد …

    امروز هم تو نشانه ی روزانه م هدایت شدم به دوره ی عزت نفس …

    من باید بیشتر خودم دوست داشته باشم،کمتر به خودم سخت بگیرم،به این همه نکات مثبتم توجه کنم،یکم با سعیده مهربون باشم،بغلش کنم ،برای تک به تک بهبود هایی که توی زندگیش داده ازش تشکر کنم،ببوسمش…بهش افتخار کنم ..براش دست بزنم …به احترام همه ی این پشتکار و تلاش برای بهبود های زندگیش، براش هدیه بخرم…

    من باید عاشق خودم بشم …بی قیدو شرط…این پازل گمشده ی زندگی منه….

    استاد جان ازتون سپاسگزارم،همین نوشتن کامنت،استفاده از یکی از ابزارهای،جعبه ابرازم برای گرفتن تایم اوت و قطع مونتوم منفیه…الهی شکرت که موفق بودم.

    استاد عزیزم،این تلگراف رو همراه با عشق و مودت و رحمت و نور الله،با سمفونی جیک جیک پرنده ها و نور دلچسب خورشید،پیچیده در نسیم خنک و اکسیژن خالص طبیعت براتون از شمال ایران میفرستم الهی که به قلبتون بشینه.

    دوستون دارم از روشنی قلبم.در پناه نور الله میسپارمتون،نور آسمون ها و زمین،خدای نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 108 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1859 روز

      به به! چطوری سعیده کاکو!؟

      صدای منو از پشت میزوم میشنفی! همزمان دارم ساندویچ نون پنیر گردو با نون سنگک رو سق میزنم. پعنی به خاطر ای ساندویچ لاکچری، من تو دوره قانون سلامت نمیام. شکم گنده میشم؟ چیکار کنم، معتاد، مجرم نیست:)

      دارم چن تا شعر باحال رو پاکنویس میکنم. گفتم اول بیبینم تو چی چی نوشتی، ایده بیگیرم، پاکنویس رو خط خطی کنم! بعد دیدم رگ گردن کشیدی، کلاس آناتومی فلورانس نایتینگلی گذوشتی برای آموزه های قرآن…چه باحال!

      میگما! ای شعرو برت میگم، روزی سه بار جلوی اوینه بوخون، جواب میگیری. یه ی نفر شک کرد و نخوند، الان تو صف کالا برگ وویساده! حالو خود دانی!!

      آی بازی بازی بازی

      من بلدم یه بازی

      نی نی، بگیر چشاتو،

      وگرنه زود میبازی!

      تو تاریکی نمونی

      حالا کجایی، کوشی؟

      دستتو بردار از چشم،

      دالی بکن با موشی!

      ها. ای شعرو ره روزی سه بار صبح، ظهر ، شب، جلوی اوینه بوخون، راندمانت حسابی بالو میره. اسم شعر، بازی هست که دارم همی الان پاکنویسش میکنم..

      در ضمن، خیلی ممنون که در راه عباسمنشی شدن، زیاد کامنت نوشتی. بدرد من یکی که خورده. خدا بیشترش رو بهت بده.

      پایان تلگراف

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
      • -
        النور گفته:
        مدت عضویت: 2020 روز

        سلام علی آقا بردبار!

        خدای من از دست شما شیرازی ها… واقعا مردم شیراز بی نظیرن…

        ما 4~5 سالی هست به شیرازِ زیبا مهارجت کردیم و من عاشقانه این شهر رو دوست دارم… تک‌تک المان ها، مردم، هوا، مناظر و پارک ها…

        وقتی کامنت های شما رو می خونم واقعا به دلم می شینه… یاد تک‌تک صحبت های شیرازی ها می افتم… یادش بخیر اوایلی که اومده بودیم شیراز من محو لهجه شیرینشون بودم… راستش خیلی گوش نمی دادم چی می گفتن! کارم مهندسی بود، فکر می کردم شیرازیا موقع صحبت شوخی می کنن می گن مقاومتو!

        ولی شوخی نمی کردن! واقعی بود!

        همین قدرواقعی! همین قدر حرفه‌ای…

        چقدرررر کنار شیرازی ها یاد گرفتم…

        خلاصه که گاهی فکر می کنم الان بهترین شهر دنیا هستم و حالا حالا ها جا داره باهاش عشق کنم و لذتش رو ببرم… خدایا شکرت شکرت شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          علی بردبار گفته:
          مدت عضویت: 1859 روز

          سلام النور عزیز

          ممنون از لطف و محبت بی بدیل شما.

          در واقع داری وجود معصوم و بی شیله پیله ات را در آینه وجود اطرافیان در شیراز میبینی.

          خب، اینجا مردم کمتر زندگی را جدی می‌گیرند… خودت متوجه شده ای.

          اینکه من با این لهجه چیز مینویسم، بخاطر درس آموزی توی این وب‌سایت و در محضر شماها بود. حس کردم می‌شود با خودم روراست تر باشم و همانطور که فکر میکنم، چیز بنویسم و این، یک طنزی به همراه می‌آورد که خواننده را میخنداند، و به احساس خوب بیشتر نزدیک میکند،وگرنه دلیلش تفاخر قومی قبیله ای نبوده، خدای ناکرده.

          خیلی خوشحالم که در این شهر به شما خوش می‌گذرد. تا میتوانید از هوای خوب لذت ببرید. امسال بهار قشنگ و سبزی در پیش داریم، شکر خدا.امیدوارم به بهترین مدار و بهترین مکان برای زندگی وارد بشوید…به مدار زندگی بین بهترین مردم دنیا.

          خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Nafis گفته:
      مدت عضویت: 1064 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      به نام خدای خالق قادر مقتدر خدایی که بی نیاز از مخلوقاتش اون ها را خلق می کند و هر لحظه در حال آفرینش است.

      این فایل را دیروز دیدم نکاتی را نوشتم اما یک چیز کم داشتم ، حس خوبی که بتونم مثبت باشم . نمیتونستم با دید مثبت به اطرافیانم عشق بورزم و دوستشون داشته باشم به خودم سخت نگرفتم گفتم احساسات بالا پایین می شوند بهتر است علتش را پیدا کنم. مدام از خودم سوال پرسیدم. چرا با رفتار فلانی کنار نمی آیم؟ چرا به سلام احوالپرسی فلانی گیر می دهم؟ دیدم همش بر می گردد به اینکه با خودم در صلح نیستم خودم را بی نیاز از توجه اون ها نمیدونم ، یک‌جور عدم اعتماد به نفس،یا اینکه ارزش من بسته به این هست که اون ها چقدر بهم احترام بگذارند و این در تضاد است با اینکه من به ذات و به خودیِ خود ارزشمندم!

      خوب سوال بعدی من چرا خودم را در این زمینه ارزشمند نمیدونم ؟ برای اینکه خودم را با متر و میزان ارزشگذاری های جامعه‌ می سنجم! برای اینکه از نظر القائات جامعه ،به جایی نرسیدم . برای اینکه یک شغل پر درآمد یا اختراع و اکتشافی یا نوشتن کتابی یا درآمد بیلیونی یک چیزی که از نظر جامعه بگن این آدم موفق و مفیدی برای جامعه بوده ندارم. برای اینکه هدفم از پا گذاشتن به این دنیای مادی را گم کردم .

      من برای چی از دنیایی که همه چی بوده همه چی داشته اومدم اینجا ؟

      ((وقتی ما در دنیای قبل تولد بودیم چیزی کم نداشتیم مثل فرشته ها بودیم . شاید برای تجربه خلق کنندگی به این دنیای مادی پا گذاشتیم! )) شاید برای تجربه عشق ورزیدن و دریافت کردن! شاید برای تجربه شادی!

      آیا همین که من می تونم یک خط نوشته بنویسم یک کاردستی نقاشی، آشپزی کنم !خلق کنندگی نیست. طرح یک لبخند رولب یک آدم دیگر بندازم خلق کنندگی نیست . اینکه بتونم یک تماس از یک دوست را تجسم کنم و تکس بده خلق کنندگی نیست؟ اینکه یک روز آفتابی یا بارانی را تصور کنم یا پرواز یک پرنده یا پروانه را، و اتفاق بیفتد خلق کنندگی نیست ؟اینکه یک راهکار پیدا کنم برای حل مسئله ریاضی بچه ام خلق کنندگی نیست؟

      چرا همه این ها همون خلق کنندگی است اما با متر و میزان تعریف شده برای ما مطابق نیست خفن نیست دهن پر کن و wow نیست. انتظار ما از خودمون غیر واقعی است.

      سلام سعیده جان این متن را برای کامنت فایل توانایی تمرکز بر نکات مثبت نوشته بودم ، وسط نوشتن اسم شما تو ذهنم اومد گفتم اگر تونستم زود سعیده را پیدا کنم نشانه این است که براش می فرستم اگر نه براش مناسب نیست ،که با دو تا کلیک پیدا شدی!!!

      البته نوشته داخل پرانتز متن ،جواب همسرم بود به من(((:

      نور قلبت درخشان.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1233 روز

    به نام خداوندی که هرآنچه که تا به امروز و این لحظه از امسال دارم از آن اوست ، خدای قشنگ شکرت …

    من هنوز این فایل و کامل ندیدم ولی از نظرات دوستان زیبا بینم متوجه شدم که راجع به تکامل صحبت کردند استاد ، استاد من هرچی که دارم از خداست و بعدم اومدن توی مسیر عاشقی و شما ، شمایی که این یک ساله بیشتر و بیشتر و متمرکز تر روی فایل هاتون وقت گذاشتم و الان که پایان سال شده حدود یک ماهه واقعا زندگبم لذت بخش شده و تازه دارم متوجه میشم اصل چیه و من باید روی چی وقت بذارم ، خدای من شکرت ،

    اصل تکامله اصل آرامشه اصل لذت بردنه ، اصل اینه که غرق نشی بتونی در ارامش کامل خودتو روی آب نگه داری ولی نه اینکه هی دست و پا بزنی تا روی آب بمونی بلکه با نفس درست کشیدن ، با درست شنا کردن ، آروم آروم باش ، آروم اروم زندگی کرذن خیلی قشنگه ، اصل اینه به جای چیز گفتن به اینستاگرام ازش درست استفاده کردنه ، اصل اینه سرت توی کار خودت باشه و سعی کن کار خودت و به نحو احسن و اون چیزی که ازت برمیاد انجام بده ، خسته شدی برو یکمی استراحت کن و دوباره برگرد سرجات ، اصل یادگرفتنه ، و به محض یاد گرفتن ، بازم با آرامش کامل عمل گرا بودنه،

    وای نگم از عمل گرا بودن که این یک ماهه من چقدر تاثیرشو دیدم ، عالم بی عمل نبودنه ،

    وقتی یادگرفتی انجامش بده ، ببین چقدر زندگیت قشنگ تر میشه ،

    هرچیزی و دیدی و ذوق کردی انجامش بده توام تقلیدش کن ، بعد از چند روز و چند وقت ببین چقدر زندگی قشنگ تره ،

    خداروشکر برای روزای واپسین امسال که حال خوبی دارم خداروشکرت که کنار شما عزیزان هستم و دارم تکاملم را توی این دنیا طی میکنم شکرت خدای من ، دوستان اصلا عجله ای برای رسیدن نیست ، هروز اینو بگیم به خودمون ، صبح به صبح فقط هدف های کوچیک‌همون روز و به زیبایی انجام بدیم این میشه زندگی ، همین و بس و خلاص شد ،

    زیباترین ها نصیب قلبتون

    در پناه خدا باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    میلاد ثقفی مرام گفته:
    مدت عضویت: 1679 روز

    سلام

    درود خدا بر شما استاد عزیز مریم زیبا و خانواده عباس منش

    من بعداز مدت ها دارم یه کامنت میذارم

    البته سایت رو نه اونجور که باید همیشه دنبال کردم

    نکات جذابی که استاد گفتن واقعا نمیتونستم کامنت نذارم

    وقتی نکات رو گفتین تکامل و تمرین و تمرکز یهو ذهنم فضاسازی کرد

    میلاد اگه این نکته ها رو توی هدفت تو آرزوهات رعایت کنی و انجام بدی چقدر با اون آرزو که داری فاصله ات کم میشه

    صدای ذهنم این بود و فیلم متوقف کردم اومدم بنویسم

    قانون های که از این بازی به شما گفته شده یه دنیاییه که اگه رعایتت شه هرچیزی ممکنه هرچیزی رو میتونی حرفه ای و عالی یادش بگیری

    اصلا وقتی با این دیدگاه شما یه کارو انجام بدی بعداز هر تمیرین و کار یا هرچی احساس مفید بودن منظم بودن احساس موفق بودن میکنی

    وقتی تکامل رعایت کنی با صبر تو مزد صابرین رو میگیری

    وقتی تمرین هات انجام بدی هرچیزی درست یاد بگیری تو مزد استمرار میگیری

    وقتی تمرکز رعایت کنی تو مزد یک حرفه ای رو میگیری

    این قانون ها برای هر انسانی میتونه اونو به بالاترین جایگاه در حرفه خودش ببره

    امیددارم به این آگاهی ها عمل کنم

    دلم برای استاد عزیز خیلی تنگ شده بود خوش حالم دیدمت

    پیشرفتت تو اندام خوشگلت که کیف کردم تبریک میگم من بعداز مدتی فایل تصویری دیدم آقا خدا قوتت بده

    همتون دوست دارم خداروشکر من یه خانواده دارم که منبع عشق و انرژی مثبته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    مهدیه جهانی گفته:
    مدت عضویت: 129 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    به نام خدای هدایتگرم به سمت نعمت وسلامتی وثروت وروابط عالی

    خدایی که هرچه دارم ازاوست وهرروزبادرک بهترازقوانین ،بیشترمیبخشد.

    خدایا توکلمات رابرذهنم جاری میکنی ومن مینویسم.

    سلام ودرود خدمت استادعباسمنش عزیز وخانم شایسته ی عزیز وهمه ی دوستانی که دراین سایت توحیدی ومقدس حضوری مستمروپیوسته وفعال دارند وباعث رشدوآگاهی وگسترش جهان میشوند.

    امروز دوباره آگاهی های این فایل زیبا رامرور کردم ،چقدراین فایل درس دارد،نکته دارد، چقدرحیات بخش است.

    اول ازهمه بگویم که وقتی استاد رامیبینم که بابدن ورزشکاری وعضلانی وورزیده ،تنیس بازی میکند وراحت وآسان شده است برای این ورزش،چقدر لذت میبرم ازاجرای قانون درزندگی

    اجرای توحید درعمل

    اینکه بدون وابستگی به کسی یا چیزی دنبال علاقه ام بروم وادامه بدهم وتکامل خودم را طی کنم ولذت ببرم.

    اینکه دنبال این نباشم حتما که کسی بامن همراه شود که من بتوانم پیشرفت کنم.

    اینکه به تنهایی هم میشود پیشرفت کرد واززندگی لذت برد.

    وقتی این سادگی دکوراسیون منزل استاد رامیبینم چقدرلذت میبرم .

    وقتی میبینم که استاد بدون محدودیت مالی وزمانی هروسیله ای که دوست دارد میخرد چقدرلذت میبرم از فراوانی ثروت ونعمت

    وقتی میبینم که استاد برای علاقه وعشق خودش به ورزش تنیس ازیوتیوب استفاده میکند که بهتروبیشتر یاد بگیرد،من چقدردرس میگیرم که من هم برای عشق وعلاقه ام به موسیقی دنبال یادگیری بیشتر باشم.

    من تلاش میکنم که درمورد علاقه ام صبر همراه باتمرین مستمر داشته باشم وتکامل خودم را طی کنم تا آسان بشوم برای آسانی ها تابتوانم بدون نگاه کردن به صفحه ی سازم بنوازم تا نورون های مغزی ام یک جاده ی آسفالت وبدون سختی وناهمواری برایم بسازند

    استادعباسمنش عزیز وخانم شایسته عزیز ازشما سپاسگذارم که بااشتراک گذاشتن این آگاهی ها باعث رشد وگسترش جهان میشوید.

    خداوند حافظ ونگهدارتان باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1233 روز

      سلام مهدیه جان عزیزم

      ممنون از نظرات قشنگت ، من این‌چند نکته ی خیلی خوب و داخل نوشتت دیدم نظرمو جلب کرد واقعا خوب و کامل نوشتی ،

      (اینکه بدون وابستگی به کسی یا چیزی دنبال علاقه ام بروم وادامه بدهم وتکامل خودم را طی کنم ولذت ببرم.

      اینکه دنبال این نباشم حتما که کسی بامن همراه شود که من بتوانم پیشرفت کنم.

      اینکه به تنهایی هم میشود پیشرفت کرد واززندگی لذت برد)

      وقتایی که آدم ها میان میگن وای کسی نبود من باهاش برم ورزش ، برم فلان جا این کارو بکنم اون کارو بکنم من خندم میگیره چرا آدم ها انقدر وابسته اند ؟ مگه ما تنها متولد نشدیم پس خداوند قدرت خلق هرچیزی و به ما داده که بتونیم از پس هرچیزی به تنهایی بربیایم و توی مسیر درست خودش انسان های کمک کننده را بهمون وصل میکنه ، که اونم در تنهایی خودش انسان موفقی بوده و هست و در کنار هم قرار میگیریم و میشیم مکمل و این قانون صحیح زندگیه ،

      ممنونم عزیزم خیلی نظر خوبی نوشتی .

      در پناه خداوند شاد و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مهدیه جهانی گفته:
        مدت عضویت: 129 روز

        سلام ودرود خداوند به شما دوست عزیزم دراین سایت توحیدی ومقدس.

        خیلی لذت بردم ازاینکه شما هم به این نکته ی توحیدی توجه کردید به اینکه به تنهایی هم میشود دنبال خواسته ها وآرزوها وهدف هایی رفت که به نظر دیگران حتما باید کسی یا چیزی باشد که ما به هدفمان برسیم.

        من خودم شخصا بگم قبل ازاینکه وارد سایت استاد عباسمنش بشوم چون درحال یادگیری موسیقی بودم وهستم فکرمیکردم حتما باید یک هم نوازنده ودوست همنواز داشته باشم که موفق شوم البته برای پیداکردن همنواز به استاد و دیگران سپردم ولی پیدانشد.

        ولی ازوقتی که وارد سایت شدم وفایل های توحیدی 1،2،3،4،5،،0000 راگوش دادم به جای تکیه کردن روی دیگران به خودم وخدای درونم تکیه کردم واین باعث شد که خیلی درموسیقی پیشرفت کنم تا حدی بعضی وقت ها که درکلاس مینوازم استاد میگوید امروز باعث شدی حال واحوالم عالی شود(خدایاشکرت)

        بهاره ی عزیزم ازشما سپاسگذارم که این نکته رادوباره به من یادآوری کردی.

        درپناه الله مهربان،شادوخوشبخت وعاشقانه زندگی کنید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 995 روز

    به نام مهربانترین وقدرتمندترین خالق جهان سلام واحترام

    خداروشکر که میتونم بنویسم

    خدایا شکرت که یه ذره آرومترم

    خدایا شکرت که تورویه ذره دارم میشناسم

    خدایا شکرت شخصیت م بهترشده

    خدایا شکرت که اعتماد به نفسم داره بیشتر میشه

    خدایا شکرت که حافظ یازده جز ازقرآنم

    خدایا شکرت که دارم کمکم معنی قرآن رومیفهمم

    خدایا شکرت که روابطه م بهتر شده وهرلحظه داره بهترمیشه

    خدایا شکرت که سلامتی درزندگیم بیشتر شده وبازم داره بیشترمیشه

    خدایا شکرت که احساس بهتری نسبت به قبلم دارم

    خدایا شکرت که شرک دروجودم داره کمترمیشه

    خدایا شکرت که غیبت وتهمت ودروغ توزندگیم به حداقل رسیده وداره کمترمیشه

    خدایا شکرت به خاطر پسرم که درسش خوبه وراحت تکالیفشو مینویسه

    خدایا شکرت به خاطر سلامتی مادرم که بیشترمیشه

    خدایا شکرت به خاطرسلامتی برادرام وخواهرم که هرلحظه بیشتر میشه

    خدایا شکرت به خاطر اینکه آدمهای خوب توزندگیم هستن وهرلحظه بیشترمیشن

    خدایا شکرت به خاطر سقف بالای سرم

    خدایا شکرت به خاطر نفسهایی که میکشم

    به لطف پروردگارم هرروز همه چی آسانتر وزیباتر وبهتر میشود

    استاد وخانوم شایسته جانم دوستون دارم

    خدایا هدایتم کن به مسیر درست من باتمام وجود تسلیمتم ولی بلد نیستم چیکارکنم کنترل همه چیز زندگیم روبه تومیسپرم وخیاالم راحته

    خدایا عاشقققتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1478 روز

    به نام الله هدایتگر

    خدایاهرانچه که دارم اران توست وازتوبه من رسیده است

    سلام دوستان خوبم

    یک حسی گفت بیاحتمااین فایل روببین برای کسبوکارت وجوابت تواین فایل هست وگوش دادم وچقدرعالی بازاستادتوضیح دادن ومن بهتردرک کردم

    یادمه همون اول که اومدم توکاراملاک بدون این که درمورداین کارتحقیق بکنم ومهارت کسب کنم رفتم دنبال قراردادهایی بامبالغ سنگین وچندسال دنبال معاملات بزرگ بودم وهیچ پولی کسب نکردم چراچون هم مهارت نداشتم ونرفتم کتاب بخونم وبرم الگوهایی درموردکاراملاک راباهاشون صحبت کنم هم این که میخواستم همون اول پول های میلیاردی دربیارم که شدنی نبود

    چون قانون تکامل رونمیدونستم وچقدرضربه خوردم ازعدم رعایت قانون وحال بدداشتم وخودم روبادیگران مقایسه میکردم واینوبگم بدترین مورددرباره مقایسه خود بادیگران فضای مجازی مخصوصااینستاهست که شمااون خونه های لاکچری رومیبینیدوبه خودتون میگین من ناتوانم یاادم های موفق رومیبینی

    بعداحساس لیاقت توبه شدت پایین میاد

    اماتوبایدببینی اون ادم چندسال کارکرده وزحمت کشیده که الان به این موقعیت رسیده وتوبابدبرای شروع کارازکارهای اسون توشروع کنی توحرفه موردعلاقت بعدهدایت بشی به مرحله بعدی وبهتروبهتربشی تانتایج عالی بگیری

    عجله نکنیم وناامیدنشیم توکسبوکارمون وهمیشه درحال یادگیری وکسب مهارت باشیم

    میگن زگهواره تاگوردانش بجوی

    واقعاهم همینطوره

    اشتباه کردن خوبه والی اگرهمون اشتباه روبارهاتکرارکنی نابودمیشی

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: