درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1 - صفحه 10

693 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2185 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    با سلام به استاد و خانوم شایسته عزیزم

    خداوند رو بارها شکر میکنم که بستری هدایت شدم که میتونم هم به آگاهی های بیشتری هدایت بشم هم راجب آگاهی هایی که خودم به دست آوردم با هزاران دوستی که در این مسیر هستند به اشتراک بزارم

    خب بریم سراغ سوالات این فایل بسیار زیبا

    احساس عدم لیاقت و از دست دادن نعمت ها

    خود من چون که برای کارم زحمت زیادی کشیدم و وقت زیادی براش تلاش کردم و آموزه های استادم بی تاثیر نبوده برای اون چیزهایی که به دست میارم احساس عدم لیاقت نمیکنم برعکس از خداوند میخوام که کارمو راحت تر از چیزی که الان هست الان مثلا سه ساعت در روز کار میکنم حتی ساده تر از این بشه و درآمده بیشتر بشه البته یکبار به یک سقفی در ذهنم برخورد کردم سقف درآمدی اما خیلی زود از خداوند خواستم که این سقف رو در ذهن من بشکنه و هدایتم کنه به آگاهی هایی و مثال هایی که اینکارو برام بکنند و خیلی زود مثال هایی رو دیدم که اون سقف ذهنی من تار و مار شد البته اینم بگم این احساس لایق بودن چیز های خوب که الان دارم نتیجه ی کار کردن بر روی دوره ی عزت نفسه و الان این حسو دارم اما باید بتونم در هر شرایطی این حس رو در خودم نگه دارم

    احساس قربانی شدن

    من قبل و حتی گاهی همین الان وقتی کارمو خیلی خوب انجام میدم و اما نتیجه اون چیزی نیست که انتظارشو داشتم یه حس خفیفی هست که اه گندش بزنن حقم این نبود اما حالا که فکر میکنم دقیقا یادم میاد اون حسی که بعد از این فکر داشتم اصلا حس خوبی نبود و میشد کاملا حس بد رو درک کرد و دقیقا بعدش شرایط به گونه ای پیش میرفت که من تمرکزمو از دست میدادم و اوضاع بدتر و بدتر میشد

    اگر بخوام از آخرین مثالی که یادم میاد بگم در محیطی که قبلا کار میکردم کار من بصورت درصدی بود من ماه اول خیلی خوب کار کردم و قشنگ رکورد درآمدی اون بخش از اون محیط رو شکستم ولی وقتی به تسویه حساب رسیدیم یک سری شرط و شروط برام گذاشت که از قبل بهم نگفته بود و من احساس خیلی بدی داشتم که ببین این همه زحمت کشیدی پولی که خودت ساختی رو بهت نمیدن ولی نتونستم ذهنمو کنترل کنم و در همون احساس بد موندم و نتیجه ای که به وجود اومد من همون کارهایی که ماه اول انجام دادم و نتیجه ی خوبی حاصل شد و حتی بیشترش رو انجام میدادم ولی درآمدم کم تر و کم تر میشد تا اینکه به صفر رسید و الان که استاد راجب این موضوع صحبت کرد فهمیدم که این از کجا نشات میگرفت و سعی میکنم در ادامه زندگیم حواسم بهش باشه تا این موضوعات دیگه نتونن به من ضربه بزنن

    و اینکه از بازی هایی که میکنیم و لذت میبریم و قوانین رو ازشون در میارم خب من عاشق بازی pes هستم و زیاد با دوستانم بازی میکنم و تمامی قوانین که استاد راجب بازی پینگ پنگ گفتن اونجا هم صادقه نتیجه میگیرم که قوانین خداوند بدون تغییره و همه جا این قوانین یکیه

    خداوندا بارها سپاس گذارم که من رو به این آگاهی های زیبا و کمک کننده هدایت میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مرضیه فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1043 روز

    سلام استاد عزیزم..مریم جانم..اول خیلی ازتون سپاسگزارم بخاطر ضبط این همه زیبایی و ب اشتراک گزاشتن حال خوبتون ب ما

    میخام صدبار این ویژگی مثبت اون ساحل و دریای قشنگو بگم ک چقدرررررر تمیزه آخه ..واقعا واقعا آفرین ب اون آدم ها..آفرین ب اون کشور..آفرین ب اون همه فرهنگ و ارزش گذاری برای طبیعت ب اون زیبایی‌‌..یعنی هرچی بگم ک چقدر هر لحظه ک فایلو می‌دیدم علاوه بر اون همه نعمت و زیبایی ،همش میگفتم خدایا چقدر تمیزه ساحل..چقدر آب زلاله..چقدر هوا عالیه..ساحل و اون شن ها مثل آرد سفید و نرمه.. خدایا شکرت..همه چیز سرجای خودشه..از آدم هاش، تا تفریحاش تا وسایل و خدماتش..من عاشق دریام..عاشق اون خط افقی چشم نواز ک آرامش خالصه و وقتی اون همه زیبایی ترکیب میشه با تمیزی و شادی مردم دیگه فوق العاده میشه..ب خدای خودم گفتم خدایا منو ب جاهای قشنگ و تمیز هدایت کن مثل استاد…

    ی چیز دیگه ای ک خیلی خوب بود اینه ک مردم با همون هیکل و ظاهری ک دارن شاد بودن..بدون خجالت..چاق و لاغر..سیاه و سفید..کوچیک و بزرگ همه داشتن لذت میبردن از اون طبیعت زیبا..

    در مورد احساس لیاقت ک گفتین باید بگم من تاقبل از ورود ب سایت و آشنا شدن با شما بی نهایت ضربه خوردم از همین عدم احساس لیاقت..من ی دوره ای با یک آقایی تو رابطه بودم..ایشون بسیار آدم خوبی بودن از هر لحاظ و بسیار از لحاظ مالی در وضعیت عالی بودن..ایشون برای من ب عنوان هدیه خاستن ک ماشین ب من بدن و من بخاطر اینکه احساس میکردم لیاقتشو ندارم یا اینکه نکنه فکر کنه من بخاطر پولش باهاش تو رابطه ام قبول نکردم..البته دلیل های دیگه م بود ک این مهم‌ترینش بود..فکرشو کنید..من هدیه ی ماشین رو قبول نکردم..بعدش ایشون هر هدیه ای ک خاستن ب من بدن من تمام اون هدایا رو رد کردم…و تو اون چندسال هیچ چیزی ازیشون دریافت نکردم..برای اینکه عزت نفس نداشتم..من ایشون رو خیلی از خودم بالاتر میدونستم.. خیلی از هر لحاظ…کم کم باعث شد علاوه بر اون هدایایی ک خودم دست رد زدم بهشون،،حتی خود اون آدم رو از دست بدم..تاکید میکنم بخاطر همین نداشتن عزت نفس..بخاطر نداشتن احساس لیاقت‌ هم اون آدم و تمام هدایای رو از دست دادم..و بعد ازون بخاطر کات شدن رابطمون احساس قربانی شدن ب سراغم اومد و این سیکل معیوب تا سال ها ادامه داشت..اما ب هرحال خداوند کمکم کرد و تونستم تا حدی خودمو ببخشم..آروم کنم و دل سپردم ب خداوند..و کم کم با سایت آشنا شدم و عزت نفس رو خریدم و دارم کار میکنم..الان میفهمم اون رابطه ی عاشقانه چطور ب اون افتضاحی خراب شد..الان میفهمم ک چطور من خودم رو دوست نداشتم و اون آدم رو بت کرده بودم و خودم باعث نابودیش شدم..حالا اشکالی نداره..اینم تجربه بود و من خودمو درین مورد کاملا بخشیدم و می‌دونم ک دیگه اون موارد برام پیش نمیاد..چون قانون رو فهمیدم..امیدوارم دوستانی ک‌کامنت من رو میخونن اشتباهات من رو نکنن و براشون مفید باشه..

    استادم خیلی ازتون ممنونم بخاطر این آگاهی ها..بخاطر وجودتون همیشه خداروشکر میکنم

    ازینجا بغلتون میکنم استادم.انشالله همیشه شاد و موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    عاشق عکس فایل شدم من

    چقدراین فایل زیبا بود وپرمحتوا

    رنگ سبز وآبی و سبزآبی وفیروزه ای واصن رنگای بی نظیر وخیره کننده آب ب همراه امواج سفید ساحل زیبا وآدم های زیبا شاد پرانرژی ودرصلح باخود

    چ خونه های زیبایی چ رنگایی چ پارکینگهای تمیزوقشنگی

    چ سایبونای خوشرنگی

    چ ادمای خوشکل خوش اندامی

    خودتونم ک دیگ گل سرسبدین نگم براتون

    درونمونم ک مثه همیشه عالی فیلم گرفته

    درآخرم ک اون فواره های کوچولوخیلی بامزه بودن ودوست داشتنی

    درمورد موضوع فایل اولیش ک عدم لیاقته خوب رابطمه من وهمسرم بدنبود رابطه خوبی بود خداروشکر والان عالیه مثل رابطه ماتوفامیلمون نیست اصن خب قبل ازینکه اینهمه عالی بشه کمو بیش غرزدن من بودو حالا جروبحثایی داشتیم ک بیشترشم سرمسائل مالی بود بعد ک من فایلاتون رومیدیدم روابط من خیلی خیلی عالی شد بعدهمش توذهنم میومد وای مثلا چقد رابطم عالیه ینی اینقدرمیشه همه چی خوبو عالی باشه اینقدرعاشقانه اصن براذهنم انگارعجیب بودبزرگ بود بااینکه میگم رابطه ماازلحاظ عاطفی عالی بود اماهمینکه داشت ازهمه جهات عالی ترمیشد ذهنم انگارنمیپذیرفت ک من بعد فهمیدم بخاطرباورعدم لیاقت ودیگ رواین باورم تاابدکارمیکنم ینی اون لحظات ک این ازذهنم میگذشت یهو همون روز یاحالاروزبعدش ی موضوعی پیش میومدبرابحث ی موضوع الکی ولی خب من کنترل ذهن میکردم ودرنتیجه همه چی اوکی میشد ولی الان خداروشکرراحت شدم وپذیرفتم ک لایق بهترین رابطم وب همینم اکتفانمیکنم همش میگم میخوام ازین بهتربشه ک دقیقا همینجور هرروز روب عالیترشدنه خداروشکر و چندروزی هم هست ک یه مسئله مربوط ب همسرم(سیگار ک البته اونم فقط بیرون تاحالا جلومن نکشیده ) بود ک الان حل شده وچقدر خوشحالم ک یکی دیگ ازخواسته هام ب واقعیت تبدیل شد چون نچسبیدم بهش وباعشق ادامه دادم وتوجهم رو روتمام ویژگی های خوبش گذاشتم واین مسئله سیگارکشیدنش حل شد والان پاکه پاکه چقدر من کامنت دوستانی ک ترک کرده بودن چ مواد چ سیگاررومیخوندم تحسینشون میکردم انگار شوهرمن پاک شده واین نتیجه همین تحسیناست

    حالاراجب موضوع مظلوم بودن ینی من همیشه خودمومظلوم نشون میدادم دررابطه بابچه هام مثلا همیشه جوری رفتارمیکردم ک مثلا چقدرگناه دارم اذیتم میکنن خلاصه رفتارم جوری بود ک برام دل بسوزونن دیگ وخب پیامدهای خوبی هم نداشت واین اذیت کردنا وشدنا بدتروبیشتر میشد وب نوعی تبدیل ب خشم وعصبانیت وحتی افسردگی میشد وتاجایی ک مثلا میرفتم توفکرخودکشی ولی خداروشاکرم ک فهمیدم این باور پشت تمام این اتفاقاته ودرجهت بهبودش قدم برداشتم وخداروشکر همه چیزعالی شده رفتاربچه هام خیلی بهترشده والان قشنگ هرجا ک این باوره میخوادکارشوکنه من میفهمم وجلوشومیگیرم وفقط سکوت میکنم وهیچ حرفی نمیزنم ک بخوان دلسوزی کنن برام مسئولیت تمام اتفاقات زندگیم روپذیرفتم ک همه چیزبخاطر افکارخودمه

    من ب شخصه ازوقتی ک فهمیدم زندگی درزمان حال ینی چی همیشه حالم خوبه بقول شمامیگم من همین امروزحالم خوب باشه حتی ب اتفاقی ک یک دقیقه قبلم ک میوفته دیگ فک نمیکنم وسریع همون لحظه حالموخوب میکنم واینجوری خودمونو میبندیم ب زنجیره اتفاقات خوب

    چقدریه بازی ب ظاهر ساده میتونه کلی درس زندگی بهمون بده وما ناغافل ازکناراون درسها رد میشیم اگربتونیم ب هرچیزی توزندگیمون ب چشم آگاهی خالص وقانون نگاه کنیم ودرکش کنیم وعمل کنیم زندگیمون بهشته هرروزمون پیشرفته

    باتمام وجودم عاشقتونم ک اینجوری ب مادرس زندگی کردن ب شیوه قوانین بدون تغییرالهی رو یادمیدین وباعث میشین ک اون شوروشوق وانگیزه درونمون برای پیشرفت هرروز بیشتروبیشتربشه حرفایی ک زدم شاید یک صدم نکات این فایل باشه وبایدبارهاببینمش تا اون نکات گرانبهارو بکشم بیرون

    عشقین همگی

    در پناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    پویا حقایقی گفته:
    مدت عضویت: 3856 روز

    //// به نام خداوند خالق و خرد ////

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته بینظیر …

    و سلام به همه دوستای عزیزم…

    واقعا به هر اندازه ای که نتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم به همون اندازه هم باید زندگیمون رو خارج از کنترل و از دست رفته ببینیم….

    استاد من هم هر وقت به محض اینکه ذهنم از کنترل خارج میشه و چیزی ناراحتم میکنه به وضوح و به طرز عجیبی میبینم که مهارت هام مثل قبل جواب نمیده و توی همه زمینه ها کلی امتیاز از دست می دم…!!!!

    و دقیقا به وضوح میبینم که هرچی احساس من بدتر می شه، به طرز عجیبی جهان هم اتفاقاتی رو رقم می زنه که ناراحتی ام رو بیشتر میکنه…!!!!

    جوری که تقریبا انجام دادن هر کاری برام غیر ممکن میشه…. حتی کارهایی که قبلا عالی انجامشون میدادم با کلی زحمتو تلاش حتی به اندازه یک دهم مواقع در کنترل ذهن بودنم هم نمیتونم کاری از پیش ببرم و فقط دور خودم میچرخمو زمان رو از دست میدم….!!!!

    و دقیقا یعنی جهان بدون توجه به مهارت یا عملکرد من، جوابی درخور با احساس و کانون توجهم بهم میده….. فارغ از اینکه من چه دلایلی برای احساس بدم دارم…. جهان طبق قانون احساس بد = اتفاقات بد، به من پاسخ می ده….!!!!

    استاد این جمله طلای 24 عیاره که :کنترل ذهن، بالاترین مهارت و مهم ترین اصل در تجربه خوشبختیه…!!!!!

    و واقعا ما نتیجه ی مستقیم احساسات خودمون رو در حین زندگیمون تجربه میکنیم….!!!

    و قسم میخورم که هر وقت توی شرایط سخت تصمیم به کنترل ذهنم گرفتم و احساس خودم رو خوب نگه داشتم، فارغ از اینکه چقدر اون شرایط سخت به ضرر من بوده و چقدر در عذاب بودم، در نهایت اوضاع به نفع من تمام شده و برعکس وقتی کنترل ذهن نداشتم، نتونستم از مهارت هام توی اون شرایط بهره ای ببرم …!!!!

    شعار من اینه :

    من تلاش می کنم تا اعراض کنم و همین امروز حالم را خوب نگه دارم و دوباره سعی کنم روز بعد هم به همین منوال برای یک روز حال خودم رو خوب نگه دارم…!!!!

    و اونوقته که شرایط به طرز معجزه وار به نفعم تغییر میکنه…..

    مورد اول: رابطه بین احساس عدم لیاقت و از دست دادن نعمت ها:

    تقریبا سه سال پیش بود که به طرز فوق العاده ای از ناخواسته هام اعراض میکردم و به طرز فوق العاده ای روی خودم کار میکردم و حالا بشنوید از نتیجه اش :

    پرداخت همه بدهی هام بصورت کامل

    خریدن یک ماشین به روز صفر کیلومتر بصورت کاملا نقدی

    چند برابر شدن درآمدم از طریقی که به نسبت قبل کلی هم وقت آزاد داشتم

    پس انداز زیاد به اندازه ای که اگر یکسال هم کار نمیکردم مشکلی نداشتم

    آرامش و خیال راحتی و داشتن حال خوب خیلی زیاد

    حالا اینایی که شنیدین کلی نعماتی بود که به واسطه ی کار کردن روی خودم و کنترل ذهنم و اعراض از ناخواسته هام بدست آورده بودم و اما امان از احساس عدم لیاقت ….

    یادمه اونموقع یکی از نزدیکان کلی توی مشکلات مالی و خانوادگی بود و همش اونارو میدیدم و به خودم میگفتم :

    که دیگه این حد از آرامش هم برام خوب نیست…

    اصلا درست نیست اینا انقدر توی عذاب باشن و من اینقدر توی رفاه باشم….

    بزار منم یکم عذاب بکشم که یوقت اینا ناراحت نشن…

    و دقیقا به خودم گفتم آنقدر ها هم حقم نیست که اینقدر راحت پول بسازم؛

    وقتی بقیه در فقر هستند این انصاف نیست که اینقدر من خوب پول بسازم و …

    بعد یادمه اونموقع اونا همش بهم میگفتن چقدر همه چیز زندگیت خوبه….چقدر رو به رشدی ….و منم در جوابشون توی دلم میگفتم دیگه انقدرم که اینا میگن من لایق این حد از رفاه نیستم….

    و از همونجا بود که از دست دادن نعماتم یکی پس از دیگری اتفاق افتاد….انگار جهان هستی بهم گفت تو یه مدت خودت رو لایق دونستی و نتیجش رو دیدی و از همونجایی که حس نا لایقی رو شروع کردی باز هم جوابش رو خواهی دید….

    و با ادامه دار شدن این فکر و فرکانس ، نه تنها مانع ورود نعمت ها شد بلکه نعمت ها ی کنونی زندگی ام را هم از دست دادم….!!!!

    مورد دوم:احساس قربانی شدن :

    احساسیه که تقریبا پاشنه آشیل همه آدم هاست….

    من مدتی بود که احساس میکردم نباید توی این کشور به دنیا میومدم و حالا که اینجام پس دیگه قربانی شرایط شدم ….

    و یا احساس میکردم نباید شغل الانم رو میداشتم و حالا که توی این شغلم و دیگه قربانی شرایط شدم….

    و یا احساس میکردم نباید توی این خانواده معمولی بدنیا میومدم پس حالا که اینجوریه قربانی شرایطم…

    و یا احساس میکردم من نباید این حد از بار زندگی رو بدوش بکشم پس حالا که اینجوریه پس قربانی شرایطم….

    اینها همه باعث میشن که احساس قربانی شدن بیشتری برام فراهم بشه و دیگه اجازه ای بهم نمیده که بخوام روی خودم کار کنم و یا ذهنم رو کنترل کنم…!!!

    این احساس قربانی شدن از کجا شروع شد و چه افکاری در ذهن خود چرخاندی که این احساس را تشدید کرد؟

    این احساس از مقایسه کردن شرایط خودم با شرایط دیگران شروع شد…یعنی مثلا دیدم فلان دوستم اصلا سر کار نمیره و همش در حال خوردن و خوابیدن و عشقو حاله بعدش اومدم شروع کردم به مقایسه شرایط خودم با اون دوستم که آررره ببین من چه بدبختم….ببین این چقدر داره لذت میبره و من چقدر دارم عذاب میکشم….ببین این چقدر همه چیز داره و من هیچی ندارم……و همینجوری از یه طرف مقایسه و از طرف دیگه احساس قربانی شدن ….و همینجوری تکرار این روند و گیر کردن بیشتر توی احساس قربانی شدن و بد و بدتر شدن شرایطم تا مرز نابودی و از دست دادن همون نعماتی که دارم……

    در آن زمان شرایط به چه شکل پیش رفت و چه ناخواسته های بیشتری به جمع ناخواسته های قبلی افزوده شد؟

    شرایط همینجوری سخت و سخت تر پیش رفت….و به سمت ناخواسته های بیشتر….یعنی اینجوری بود که اول با مقایسه شرایطم با یک شخص دیگه ای شروع شد و بعدش با پروبال دادن به این موضوع توی ذهنم شروع کردم به تخریب خودم که آررره تو از اولش بی عرضه بودی….تو هیچ کار مفیدی نتونستی بکنی…..تو به هیچ جایی نتونستی برسی….در صورتی که من به خیلی جاها و خیلی چیزا رسیدم اما ذهنم اجازه نمیداد که بهشون توجه کنم …

    و کار به جایی رسیده بود که شروع میکردم به شخم زدن اعتماد به نفسم و روح و روانم رو نابود میکردم تا جایی که حس و حالی برای انجام هیچ کاری برام نمیموند….

    _چه نگاهی به شما کمک کرد تا بتوانی ذهن خود را کنترل کنی و از احساس قربانی شدن خارج شوی؟

    فقط مرور کردن موفقیت های گذشته ام و یادآوری اینکه هر وقت توی اوج مشکلاتم آگاهانه حال خودم رو خوب کردم و شرایطم عوض شد شروع میکنم به تغییر و خارج شدن از احساس قربانی شدن….و فقط به مقداری که تونستم ذهنم رو کنترل کنم به همون مقدار هم از احساس قربانی شدن فاصله گرفتم و هر جایی نتونستم ذهنم رو کنترل کنم به احساس قربانی شدن نزدیک شدم و این چرخه تا ابد ادامه داره…..

    با آرزوی کنترل ذهن متداوم برای همه عزیزانم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 82 رای:
  5. -
    زهرا کارشکی گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    سلام استاد جان

    من کم کم فیلم و نگاه کردم و نکات رو باداشت کردم تا خودم نهایت استفاده رو ببرم

    وقتی در مورد نگاهتون به بازی که برد و باخت بوده و نارحت شدن همراهش بوده

    صحبت کردید

    و بعد از مدتی اون رو به لذت بردن از بازی و افزایش مهارت تغییر دادید

    دقیقا برداشت من و خیلی ها از زندگی رو به تصویر کشیدید

    من خودم تا قبل از آشنایی با قانون فقط از نتایج احساس موفقیت داشتم

    و هر شکستی به معنی عدم موفقیت بود

    در حالی که الان حتی چیزی به عنوان شکست در زندگیم ندارم

    فقط هر لحظه به تکامل فکر میکنم و از روند لذت میبرم

    هر روز و شب به این فکرم که امروز خواستم که به چی هدایت بشم ، .چه کارهایی رو انجام دادم و از چی لذت بردم

    نکته دوم که توجه من رو جلب کرد همین استمرار همراه اصلاح مکرر اصل است نه استعداد

    خیلی حرف فوق العاده ای گفتید استاد

    من خودم توی خانواده به یک آدم با استعداد معروف بودم

    واین نکته خیلی به ضررم شد

    چون با استعداد تنها فقط وارد هر کاری میشدم عالی بودم و به محض اینکه احساس باهوشی من ارضا میشد دیگه اون کار رو ادامه نمیدادم

    وتوی دهه سوم رندگیم شاید ده تا کار عوض کردم به همین طریق

    درحالی که اگه باورهای من و توجه ام روی استمرار معطوف میشد خیلی به نظرم نتیجه بهتر میشد

    هرچند الان میدونم که اون موقع روی مدار درستی هم نبودم

    حالا که این باور در من شکل گرفته و من دارم روی قانون جذب با استمرار کار میکنم

    خیلی مدارم بهتر شده

    و به امید خدا کاری رو این دفعه شروع کنم که با استمرار از انجامش لذت ببرم به بهترین نعمت ها هدایت بشم

    چه قدر مریم عزیزم خوب گفتن

    که من در مسیر دنبال بهتر شدن های هرچند کوچک بودم و به اونها توجه میکردم و از خودم توقع بردن رو نداشتم و با خودم مهربون بودم

    این نگاه خیلی برام لذت بخش بود ومثل یک چراغ بهم کمک کرد خیلی جاها از خودم توقع کامل بودن داشتم و دائمدخودم رو سرزنش میکردم

    مخصوصا توی روابطم و مشاغل

    چه قدر هر روز بدتر میشد

    و اینکه استاد هم خیلی به موفقیت های کوچک واکنش خوب نشون میدادن

    که این به من خیلی میتونه کمک کنه توی بهبود روابطم با همسرم و بچه هام که مثل استاد رفتار کنم

    نکته بعدی که عالی بود برای من

    همینکه انکار کردن چه عواقبی داره

    و سریع نتیجه رو عوض میکنه

    و نکاتی که استاد فرمودن

    تمرکز از بین بره

    خودسرزنشی

    عصبانیت

    وهر احساس منفی سریع جواب رو عوض میکنه

    و قانون اینقدر عالی عمل میکنه

    به قول قران به اندازه مثقالی خطا نداره

    النساء

    إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ وَإِن تَکُ حَسَنَهً یُضَاعِفْهَا وَیُؤْتِ مِن لَّدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا

    ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻭﺯﻥ ﺫﺭّﻩ ﺍﻱ [ ﺑﻪ ﺍَﺣﺪﻱ ] ﺳﺘﻢ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺍﮔﺮ [ ﻫﻢ ﻭﺯﻥ ﺁﻥ ﺫﺭّﻩ ] ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻜﻲ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ .(۴٠)

    و بعدش که استاد به این نکته اشاره کردن

    من به شهود رسیدم که کنترل ذهن همه چیزه

    که این قدر قشنگ مصداق های قانون رو حتی توی یک بازی که ما فکرش رو هم نمیکنیم پیدا میکنن

    که حتی وقتی نتیجه اونی نیست که میخوای نگذار ذهنت بهم بریزه و فقط به حرکت بعدی که باید انجام بدی تمرکز کن

    شاید روزی که توی یک خونه 30متری مستاجر بودم و مدام دنبال بهبود شرایط بودم

    دیگران منو به خاطر خواسته های بزرگم مسخره میکردن

    و اینکه استاد میگن قانون یک جوری عمل میکنه که اگه ردپا نباشه یادت میره از کجا به کجا رسیدی

    انگار دیگران هم همین جوری هستن نسبت به ما الان اصلا یادشون نمیاد که منو مسخره میکردن و یک جوری رفتار میکنن که انگار هیچی عوض نشده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  6. -
    سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 3353 روز

    درود مجدد بر خانواده عباس منش . سلام بر خانواده بزرگمون

    استاد با تمام وجود حرفهاتون و کنترل ذهنتون وتجربه ها تون را تجربه کردم ..

    مثلا اخرین بار در یک جشنواره ورزشی در بین شرکتهامون من مربی بانوان بودم . یک مسابقه داژبال بود

    با چشم خودم دیدم کارکنانی که اولین بار بود اومده بودند داژبال و والیبال فقط با حال خوب واتفاقات خوب لذت بخش

    در کمتر از یک ساعت بچه ها حرفه ای شدند وبا تمام وجود می خواستند ببرند و تمرکز کرده بودند رو توانایی های خودشون

    و با تمام وجود می خواستند بهترین خودشون رو نشون بدند

    من به عنوان مربی وظیفه ام بود بهشون حال خوب بدم اونا همش سر کوچکترین مساله بحث می کردند . چرا لباسم سایزش اینجوری ؟. چرا رنگش فلان .؟……….. کل بازی اذیت می کردن بلافاصله من گفتگوی ذهنی می کردم سمانه خدا با تو … تو قرارشده بهترین خودت رو نشون بدی .. خدا برات سورپرایز داره . مطمئن باش بهترین بازی رو انجام می دند .. تا اخرین لحظه ناامیدم نشدم و پارسال در بین 100 تا تیم اول شدیم مدال طلا . والیبال دوم وپینگ پنگ انفرادی سوم شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1437 روز

    سلام درود به استاد عزیزم و خانم شایسته.

    بعدظهر که فایل تصویری رو دانلود کردم،وقتی حرفهای گوهربار استاد وخانم شایسته رو شنیدم.اینم بگمااا زیبایی های این ساحل به قدری زیبا بود که صحبت های استاد یهو نمی شنویدم.هم حالم گرفت هم خوشحال شدم حالم گرفت چون خیلی جاهاااا من احساس کم لیاقتی کم ارزشی کردم و نعمتی رو که بدست آوردم از دست دادم.نمی خواستم کامنت بزارم روی فایل بنابه دلایلی که حالم گرفته بشه و…آخ امروز روز تولدم،

    یکی از بزرگترین و شیرین ترین اتفاقات دوران زندگی ام وقتی افتاد برام،انگار روی ابرااا بودم یه چیزی فارغ از تصورات من بود،خدایش رویا بود همیشه هم توی رویاهام دوست داشتم که چنین اتفاقی بیفته وقتی اون اتفاق افتاد.وقتی بعد مدتی که ازش گذشت برام عادی شد ذهنم شروع کرد به اینکه من لیاقت این همه اتفاقات وشرایط خوب رو ندارم.خودم خیلی کم ارزش دونستم،یه جورایی هم همش خودمو نمی دیدم اصلا تا برسه بخوام ارزشمند بدونم یواش یواش اوضاع خراب شد ذهن منم شروع کرد آره دیدی تو ارزش نداری تو لیاقت نداری تو در حد داشتن این همه شرایط اتفاقات خوب نیستی وتوتوووو…. تا بعداز یه مدت طولانی از دستش دادم…

    روزهای خوبی که می تونستم داشته باشم و داشتم رو از دست دادم اون احساس داشتن شو که ذوق می کردم رو از دست دادم مقصر هم ذهن من باورهای من ،خود باوری نداشتن من بود که خراب کرد.

    وقتی توضیحات فایل عزت نفس رو گوش می کردم و فایل هایی که توی دسته بندی های دانلودی و کلید ها هست استاد توی خرید محصولاتش اول تاکید دارن دوستان از عزت نفس شروع کنند و پایه اساس رو داشتن عزت نفس خوب می دونند.

    یادم توی یکی از فایل ها که درمورد هدیه تولدمن که استاد به مناسبت روز تولدشون آماده کردن فرمود من توی خانواده و شرایط بزرگی شدم که هیچ کس روز تولد من یادش نبود چه برسه تبریک بگن ویا بخوان جشن بگیر.بعداز کار کردن روی خودم الان همه بهم تبریک می گن و حتی زمانی که ایران بودند از دوستان به قدری هدیه و چند روز متولی دوستان براشون جشن می گرفتن،

    وقتی اینا یادم آمد به خودم گفتم،درست من از دست دادم اون اتفاق خوبه،اما یه درس بزرگی که برام داشت این بود که خودمو دوست داشته باشم خودم ارزشمند بدونم.شاید اتفاق خوبه زندگی این تیکه اش بود که از دستش بدم.خدا یه چیز ویه شرایط موقعیت هزاربرابر بهتر از اون رو برام مهیا کنه تجربه کنم همانجوری که دفعه پیش غیر باور بود برام اتفاق افتاد،اینبار هم همان خدا باز می تونه سوپرایزم کنه می تونه دوبار اتفاق بیفته.اینبار دیگه ارزش داشتن شو خیلی بیشتر از قبل می دونم. خیلی بیشتر از خدا سپاسگزارتر میشم.نمی گم شانسکی بود میگم خدایی بود کار خدا بود ازش سپاسگزارتر میشم.درست از دستش دادم اما همین از دست دادن باعث شد خودمو خدا رو بهتر بشناسم.بیشتر روی فایل ها کار کنم تا توی احساس بد نمونم اتفاقی که افتاد خدارو پیدا کردم.

    استاد من فایل رو صوتی شو گوش نکردم تا سرفرصت

    چیزای دست پا شکسته با فایل تصویری شنیدم ازبس این منظر زیبا بود که اصلا متوجه صحبت هاتون به طور کامل نشدم خیلی محو دریا و موج ها آدم ها شدم.یادم پارسال بود که برای اولین بار توی عمرا رفتم شنا اون هم با ترس از آب رفتم یهو توی موج یاد خودم افتادم که نمی تونستم خودمو نگه دار از بس شدت موج زیاد بود منم که سبک آب راحت منو باخودش می برد هم ترس داشتم هم هیجان محو اون خانم ها بودم توی آب که انگاری خودم توی آب هستم دارم حس می کنم اون شدت موج ها رو که می خورد به اون خانم هاا با خودش می برد هیجان جیغی که می زدن خودم داشتم تصور می کردم چون برای اولین بار بود اون ترس وهیجان که قاطی بود برام داشت تداعی میشد با دیدن اون صحنه…

    این ساحل خیلی زیباست به قدری این شن ها سفید تمیز خیلی تمیز،هربار باید فرهنگ آدم های این سرزمین تحسین کرد که اینجوری احترام به محیط زیست و محیط زندگی شون می زارن….

    تمام نکاتی که شما وخانم شایسته زیبا اندام زیبا چهره برامون در مورد ذهن و عملکرد ذهن وقانون فرکانس برامون عنوان کردید با گوشت پوست جانم درک کردم،هدیه تولدمو امروز از شما وخانم شایسته گرفتم. خیلی برام جالب بود که خانم شایسته توی این فایل توضیحات شون هم قد اندازه شما بود اخ اکثر اوقات به غیراز فایل های زندگی دربهشت و سفر به دور آمریکا خانم شایسته بسیار کم صحبت می کنند.اما امروز روی فایل همراه شما صحبت کردن اینو هم نشونه دیدم که از خانم شایسته هم هدیه ام گرفتم.

    هم اشک ریختم هم خندیدم هم خدارو شکر کردم بابت دریافت این آگاهی ها هم افسوس خوردم هم ریز بین تر شدم به خودم رفتار افکار و ذهنم،……

    یادم توی توی فایل نتایج دوستان اقای عطار روشن فرمود من تعداد107 خواسته مو نوشتم و….

    من درست 24 فرودین ماه بود شروع کردم به نوشتن خواسته هام امروز که دفترمو نگاه می کردم 2تا از خواسته هام دیروز برام خط خورد درعرض یکماه خداروشکررر یکیش داشتن هارد اکسترنال بود که دیروز توسط دستان بهترین آدم زندگیم برادرم رسیدم بهش.

    یه چیزی هم بگم در مورد باوری که استاد شما همیشه با خانم شایسته برای سفرهاتون و… دارید.

    ما همیشه در زمان مناسب در مکان مناسب قرار می گیریم.

    چند روز پیش داشتم توی باغچه خونه به نعناع و ریحونه هایی که کاشتم می رسیدم علف هرز هاش می کندم.یهو توی ذهنم این جرقه زد این باور شما

    پیش خودم گفتم این علف ها در مکان نامناسب رشد کردن و در زمان نامناسب، همینجوری که داشتم می کندم می گفتم قانون کائنات هم در برابر ما هم همینجوری عمل می کنه وقتی منم در جای نامناسب باشم در زمان نامناسب کنده میشم،این علف هرزااا خیلی زیبا بودن ای کاش سایت قابلیت عکس داشت این علف هرزهااا مثل پیچک هستن برگ هاشون مثل توت فرنگی و گُل های آبی فیروزه ای و بنفش کمرنگ 4تا گلبرگ که هر 4 گلبرگش باهم فرق داشت به قدری زیبا بودن وهستن دلم نیامد همشون بکنم اما در جای نامناسب در زمان نامناسب رویدن. وقتی اینارو مرور می کردم با خودم گفتم اولین فایل که روی سایت بیاد حتمااا اینو می نویسم و ربطش می دم به محتوای فایل وقتی من احساس کم ارزش کم لیاقتی کنم جهان و قانون کائنات منو می کنه می بره به جایی که متناسب همسنگ اون افکار فرکانس ها باشه… وقتی ارزش خودتو نبینی وقتی سپاسگزار نباشی وقتی خودتو لایق داشتن ش ندونی ازت گرفته میشه مثل یه علف هرز باهت برخورد می کنه می خواهی گل باشی یا آدم چه بسا زیبا باشی دلنواز دلبرااا قانون قانون فرکانس،

    استادعزیزم وخانم شایسته مهربانم بابت این فایل ازتون ممنونم چه بسا هدیه تولد خودم می دونم از سمت شما خانم شایسته عزیز ممنونم که دراین فایل برامون از تجربه خودتون وعملکرد ذهن تون گفتید،

    عشق تون شادی هاتون پایدار… دوست تون دارم.

    درپناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      سلام دوست ارزشمندم

      بی نهایت تولدتون رو تبریک میگم و از خداوند میخام امسال بهترین سال زندگیتون باشه و هرسال از امسالتون پربرکت تر و شادتر زندگیی کنید .

      منم مثل شما وقتی به یاد روزای خوبی ک خداوند بهم داده بود و یک رویا بود برام و با احساس عدم لیاقت از دستش دادم

      صبح یکم احساسم بدشد اما به خودم گفتم لین فایل رو استاد گذاشته که یادبگیری و از اشتباهاتت درس بگیری

      و زیاد درگیرش نشدم و این جمله شما که گفتید خداوندی که اونو رقم زد بازم رقم میزنه و بهترشو هم میده

      دیگه تیر خلاص رو زد به قلبم و ارامش قلبم ده چندان شد

      دیگه مطمعنم که اگه احساسم خوب باشه و از قانون استفاده کنم میتونم براحتی نتایجی رو خلق کنم ده ها هزار برابر بهتر از اون

      و بقول شما خودم رو لایقتر و ارزشمندتر میدونم

      من رابطه عاطفیم رو از دست دادم و الان دیگه نگران نیستم چون الان دیگه ارزوهام نسبت به شخص عاطفیم تغییر کرده

      و ازخداوند خاستمش و میدونم که در زمان مناسب بهترین شخص میاد تو زندگیم ک به قول قرآن راضی تر بشم

      بازم تولدت مبارک دوست مهربون و خوش قلب من

      برات ارزوی بهترینارو از پروردگار جهانیان دارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        عارفه محمودی گفته:
        مدت عضویت: 1437 روز

        سلام دوست عزیزم فرشته جان

        سلام درود فراوان به تو ای فرشته زمینی سلام.

        خیلی ممنون و سپاسگزارم از شما که کامنت منو خونید و برام کامنت گذاشتید سپاس،

        از خدا می خوام کمکم کنه نکاتی رو بنویسم در پاسخ کامنت شما که هم احساس خودم خوب بشه هم احساس شما،من هم مثل شما دراین مسیر شاگرد استاد هستم، دوست دارم.

        این کامنت منو بعنوان نکات تکمیلی یا یاد آوری ویا تکرار آموزه های خودتون بدونید،

        ما انسان ها عاشق احساسی میشیم که پیش کسی تجربه اش می کنیم. به همین خاطر هست استاد می فرمایند هیچ وقت تاکید برای رسیدن به شخص خاصی رو نداشته باشید،

        می تونم بگم شما از دست ندادید شما درقبال این تجربه خیلی چیزهارو بدست آوردید،اول خودتون بهتر شناختید،خواسته هاتون از یه رابطه عاطفی، خواسته هاتون از ویژگی هایی که دوست دارید طرف تون داشته باشه،نوع نگاه تون به یه رابطه عاطفی وسیع تر شد شما کلی چیز بدست آوردید،مهم تر از همه خدارو شناختید که منبع رزق روزی هست،حالا رزق شما چی می خواهید تفسیر کنید،رزق یه همسر همراه زندگی رزق حال خوب انگیز هرچیزی،در واقع اون اتفاق باید می افتاد تا شما بزرگتر بشید برای یه شرایط بهتر و ایده آل اگه این جمله من به دلتون نشست که اگه یکبار اتفاق افتاد بازم می افته چه بسا بهتر از شرایط قلب مطمئن باشید،یه چراغ یه نوری امیدی بوده از سمت خدا برای شما، اینم بدونید و مطمئن باشید که چنین اتفاقی برای شما خواهد افتاد به 2 دلیل یکیش احساس خوبی از خواندن ان جمله پیدا کردید و دومیش اینه که من انروز که این کامنت رو نوشتم هیچ انگیزه برای نوشتن نداشتم، فایل تصویری شو دیدم ، اصلا دلم نخواست کامنت بزارم با اینکه الان چندماهی هست فایل که می بینم همان لحظه کامنت مو می نویسم هرچیزی که اون لحظه احساس کنم می نویسم انروزوقتی فایل رو دیدم حالم گرفت به جای کامنت نوشتن و پذیرفتن خودم فرار کردم که کامنت ننویسم تا خودمو ذهنمو درگیر نکنم فایل که دیدم،دیدم هنوز هیچ کامنتی برای فایل نیامد بود بعداز چندساعت که انلاین شدم مجدددیدم 40تا کامنت آمد یکی از کامنت ها رو که خوندم.یه آن انگاری یه حسی یه نیرویی به انگشتام انگیزه نوشتن داد که خو منم می نویسم اما اشاره نمی کنم به مسائل خودم شاید باورتون نشه به محضی که کامنت من تموم شد و دکمه ارسال رو زدم. امدم چندجاشو ویرایش کردم رسیدم پایین دیدم استاد کامنت منو امتیاز داد و منتشر کرد چندبار سایت چک کردم که چرا ننوشته در حال انتظار تایید… دیدم استاد داره کامنت هارو منتشر می کنه این همزمانی واقعااا برام یه نشونه بود روز تولدم چنین اتفاق همزمانی اینکه کامنت تو بنویسی بعداز خیلی زمان کوتاه یهو بیاد روی سایت یه آن حالم بدجوری عوض شد از این همزمانی….

        می تونید با این دیدگاه به تجربه اتون نگاه کنید که خداوند خواست بهت نشون بده که می تونم هزاران برابر بهتر از اون شرایط وموقعیت رو برات مهیا کنم به شرط ایمان و دیدن منبع اون رزق و سپاسگزاری خدا بهت راه رسیدن به خواسته هاتو نشان داد استاد توی فایل می فرمایند تضادها آمدن تا تو خواسته هاتو بشناسی،مسائل عاطفی دردش قلب آدم رو بدجوری به درد می آره،اما خدارو پیدا کردی،

        گاهی اوقات یاد زلیخا می افتم وقتی خدا رو پیدا کرد وقتی عاشق خدا شد،خدا بهش همه چیز داد جوانی سلامتی زیبایی ثروت عزت جلال همه چیز همه چیز،همه اینهارو روهم قبلا داشت،اما وقتی با خدا به همه اینها رسید دیگه عطش عشقش عوض شد، حتی جایگاهش دراین عشق عوض شد.

        این کامنت منو رو بعنوان یه دوست که خواست دانسته هاش با شما به اشتراک بزاره به خاطر احساسی از کامنت شما داشتم.نگاه کنید وبخونید‌.

        براتون آرزوی سلامتی شادی ثروتمندی سعادتمندی در دنیا وآخرت رو دارم درپناه الله یکتا منتظر خبرا اتفاقات خوبتون در سایت هستم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          فرشته شریفی گفته:
          مدت عضویت: 1283 روز

          دوست عزیزم سلام به روی ماهت

          ازتون ممنونم که پاسخ کامنت من رو دادید

          بله درسته من تابحال به این قضیه اینجور نگاه نکرده بودن که در عوضِ اون از دست دادن

          من چه چیزهایی رو بهش رسیدم؟

          احساسی که الان دارم رو بهش رسیدم

          به خدا رسیدم

          به ازادی رسیدم

          به خوشبختی و ارامش رسیدم

          به انگیزه برای موفقیت رسیدم

          به کلییی تجربه ها و اتفاقات عالیی رسیدم

          و و و ….

          خداوند بمن وعده داده

          هرگاه ک میرم تو قران و از خداوند درخاست میکنم که هدایتم کنه میبینم خداوند به ایه هایی هدایتم میکنه که وعده داده مومنین رو بهش پاداش عظیم میده

          خداوند به من وعده داده و اینو میدونم که شرایط تغییر میکنه

          من خداوند رو در احساس خوبی که دارم میبینم که باهام میپره هوا

          جیق میزنه پیاده روی میکنه باهام اسمونو ابری میکنه برام و غروب خورشید رو بینظیر و محشر میکنه که بیشتر عاشقش بشم

          با ادمای بینظیری روبه رو میشم که عشق خداوند رو در اون ادم میبینم

          من از رابطه عاطفیم جدا شدم

          اما این عشقی که الان دارم تجربه میکنم از بودن با پروردگارم خیلی فرق داره

          خیلی متفاوته ترسی از دست دادن ندارم ترسی از هیچی ندارم تو این عشق

          و ارزش این عشق بیش از اینه که بخام بخاطر وجود یک انسان رهاش کنم

          هرگز!

          ممنونم برای کامنت بینظیرت عزیزم

          برات ارزوی بهترینارو دارم دوست خوب من

          درپناه الله یکتا باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    فاطمه خواجویی گفته:
    مدت عضویت: 1660 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و تمام اعضای دوست داشتنی سایت عباسمنش دات کام

    استاد خیلی از شما و خانم شایسته عزیز سپاسگزارم که با توضیحات بی نظیرتون زنگهایی توی گوش من به صدا درآوردین تا بتونم دلیل شکست های قدیمم را بفهمم و الان دوست داشتم بیام بنویسمشون که شاید یکی در شرایط قدیم من باشه و بتونه تجربه من بهش کمک کنه .

    استاد سالها پیش با شخصی رابطه عاشقانه بسیار عمیقی داشتم و ایشون عاشقانه منو دوست داشت و همه روال آشنایی و خاستگاری خیلی زیبا و راحت داشت پیش می‌رفت ایقد راحت بود که من با خودم میگفتم چقد همه چی راحته چقد عجیبه چطور داداشم اونقدر سختی کشید تا به عشقش رسید من چرا ایقد راحت دارم به عشقم میرسم و الان میفهمم چقدر احساس عدم لیاقت داشتم و خودم خبر نداشتم خلاصه اون رابطه افتاد تو دست انداز و همه چی بهم ریخت بعد از اون افکار رفتار اون شخص عوض شد و اصلا خاستگاری بهم خورد و ما جدا شدیم و من الان میفهمم علتش چی بود !!!!

    مورد دوم که میخواستم بگم اینه که پارسال من توی شغلم یه فرم انتقالی پر کردم برای شهر بزرگتر ولی با موفقیت رو به رو نشدم الان میفهمم چرا!!!؟

    اون زمان همکاری که از من سابقه کمتری داشت با شرایط ویژه ای منتقل شد و خیلی از همکاران تازه کار همه رفتن من موندم و من رفتم تو احساس قربانی شدن که اره حقمو خوردن و این حرفا و ایقد این احساس ادامه دادم که به نفرت تبدیل شد و من هر چی شانس برای انتقالی داشتم از دست دادم و همه حتی همسرم رفتن ولی من موندم این یه دلیلش بود که طبق توضیحات شما متوجه شدم

    دومین دلیلش بزرگ کردن یه ماجرا تو ذهنم بود که من یادمه به دوستم میگفتم این انتقالی برای من سخت تر از مهاجرت به امریکاس بعد با این ذهنیت توقع داشتم که به هدفم برسم که این اتفاق ایقد برام دردناک بود که بعد ازون هدایت شدم به فایل های دانلودی و بعدم دوره 12قدم و خدارو هر روز هزاران بار شکر میکنم که به مسیری هدایت شدم که بتونم ایرادامو پیدا کنم و بتونم فارغ از همه اتفاقات دنیا به احساس خوب برسم .

    مورد سوم که می‌خوام بگم اینه ظهر که اومدم خونه متوجه یه ماجرایی شدم که راه حلش منو همسرم نداریم و احساسم داشت بد میشد ولی طبق گفته های خانم شایسته عزیز الان به خودم میگم فارغ از نتیجه این ماجرا من می‌خوام امروز حالم خوب باشه می‌خوام آرامش داشته باشم می‌خوام از زندگیم لذت ببرم . احساس میکنم خیلی از فایلها برای من هدایتی هستن که با گوش دادنشون بتونم اون لحظه خودمو احساسمو به بهترین روش کنترل کنم

    بازم ممنونم از استاد و خانم شایسته عزیز️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  9. -
    RahaRahimi گفته:
    مدت عضویت: 2908 روز

    سلامممم خدمتتت عشقهای زندگیم عاشق عاشق همتونم

    با چه حالی تایپ کنم

    امروز تولدم هست و این فایل بهترین کادو زندگیم بود خدایا مرسی

    استاد عزیزم بابت این کادو فوق العاده ازت سپاسگزاری میکنم

    استادت (استعاره مریم شایسته ) شما که اصن مرسی خیلیییییی مرسیییی دقیقا پاشنه های آشیلم دوباره برام هویدا شد

    این فایل خودش بی نهایت ارزش داره و باید من برای این فایل با ارزش هزینه ها پرداخت کنم

    من که بهای این آگاهی نابو یه جوری بد پرداخت کنم ( آره ذهن عزیزم )

    خدای من مرسی مرسی ازت شکرگزارم ای خداااااا

    هرچه قد تلاش میکنم گذشتمو به یاد بیارم نمیتونم به یاد بیارم واقعا من کی بودم ؟!!!!

    من کی بودم !!! ای باابا خدای مهربان با من چه کردی

    تازه میفهممم چرا خدا به موسی گفت من تورا برای خودم پرورش داده ام

    فقط راجب الان میتونم حرف بزنم اخه گذشته ای یادم نیس که بخوام راجبش حرف بزنم

    الان مخصوصا با باوری که استاد عزیزم در چند جلسه پیش داد

    (( من شکارچی زیبایی هستم و هر کجا زیبایی باشد من آن را شکار میکنم ))

    با کمک این باور دیگه مگه میشه شما از هر چیزی لذت نبریی

    در شمال ایران زیبا بودیم یه گاوی داشت دسشوری میکرد منو چندتا از پسر دایی های عزیزم داشتیم به این صحنه نگاه میکردم

    برای من که فوق العاده بود

    و دقیقا میدیدم پسر دایی های عزیزم چه قد اخ ایی چه قد حالم بهم زنه بیاید بریم این همه صحنه زیبا چرا دسشوری کردن گاو

    درگیر این افکار شدن

    اما من که غرق زیبایی بودم

    من یه سوال دارم شما وقتی یه نفر بهت نگاه میکنه میتونی دسشوری کنی ؟!! قطعا که نه

    اما اون به راحتی تمام میکرد بد تازه یه موووووووووهم میکرد که بیشتر متوجه شی

    بنازم به این عزت نفس بنازم که قشنگ تو لحظه داری برای خودت زندگی میکنی و کلی کیف میکنییی

    ای بنازم خدایا گاو بودنو به من بده

    این خاطره محض مضاح گفتم البته من املایم خیلی قویه

    هم خانواده ی عزیزم

    یه آموزه استاد هیچ وقت فراموش نمیکنم

    ما درگیر الگوهای فکری هستم فقط در یک زمینه فکر و باور های اشتباه نداریم بلکه هر فکر روی افکاری دیگه در حوزه های دیگه تاثیر خودشو میزاره پس

    اینطور نیس که باید یه فکر تغییر بدیم تا زندگی عالی بشه تازشم

    اون چند فکر ناسالمی که داریم روی فکرای دیگه تاثیر میزارن و باعث ناسالم شدن افکار دیگه میشه

    بهترین راهکار اینه به صورت تکاملی تمامی افکار سمی شناسایی کنیم و افکار سالم و به درد بخور جایگزین آنها بکنیم

    چرا چون افکار باعث رفتار های ما میشن

    من وقتی همین آگاهی درک کردم متوجه شدم

    در قدم اول

    تمام افکارم چه خوب چه بد را شناسایی کردم و در قدم به دنبال جایگزین کردن افکار به در بخور و عالی بودم کنم و در قدم سوم جایگزین کردم التبه تمامی این مسیر به صورت تکاملی هست و نیاز این هست که در این مسیر تغییر باور ها ما ادامه بدیم تا به استادی در این زمینه تبدیل شوم

    وقتی افکار ما تغیر کنن رفتار ماهم تغیر مکینن

    همینقدر زندگی ساده وخوشمزه است

    یه مثال خیلی ریز میزنم اسم بازی که من درگیرش هستم dota warcarft عه

    این بازی به صورت کاملا تیمی هست 4تا یار داری و با 5 تا دشمن مبارزه میکنی

    این بازیو با پسر داییام تقریبا 10 ساله که داریم بازی میکنیم

    استاد دارم به صورت کاملا واضح میبینم افکار روی حال من در این بازی چه قد تاثیر گزار هستن و افکار منفی که سراغ من میاد بازی به طرز عجیبی شکست و اعصاب خردی و حال بد به همراه داره

    واقعا این بازی نیاز به کنترل ذهن فوق العاده ای داره چون یه سری افراد هستن که کنترل ذهن ندارن هی مینالن و تو باید حواست باشه که تاثیر نگیری ازحرف های اونا

    اما من میدانم و درک کردم که برد من فقط فقط فقط در گرو کنترل ذهن و تصمیم گیری های درست من هست

    و میبنم وقتی کنترل ذهن فوق العاده ای دارم چه قد بازی به طرز عالی به من حال میده و بازی میبریم

    تو این بازی یادمه قبلا من سریع واکنش میدادم هم تیمی هام خراب میکردن کلی فوش داد بیداد میکردم که دقیقا بپسر داییام هنوز همینجوری هستن اصن بازی برام جهنم میشد

    اما یاد گرفتم باید یه سری افکار خوب جایگزین کنم مثلا

    برد تیم در بهتر بازی کردن من هست به بقیه ربطی نداره

    تو تمام تلاشتو بکن که بهترین بازی عمرتو انجام بدی و بازی ببری

    به بازی دیگران کاری نداشته باش اونا به تجربه کردن نیاز دارن

    دیگران باید خطا کنن باید اشتباه کنن تا یاد بگیرن . آموزگار یه کی دیگس ن تو

    به دیگران فرصت اشتباه کردن بده اینقدر کمال گرا نباش

    و کلی افکار دیگه

    همین افکار هم در بازی من و هم زندگی من بسیار بسیار تاثیر گذاشته

    الان میدونم که باید از بازی و زندگی لذت ببرم و سعی میکنم در همون شکست یا پیروزی

    در همون جنگ و بحث ها فقط لذت ببرم و کیف کنم

    رفتار های دیگران تحسین کنم که که از من بهتر رفتار کردن و بهترین عمل کردن

    بخندم شاد باشم جدی نگیرم البته سعی مکینم بعضی وقتاهم که نمیشه دیگه

    —————————————————————

    در کارم من تریدر هستم

    خوب بعضی وقتی خیلی راحت سود میکردم و یه دو هفته سوداور بودم

    به خودم میگفتم ن من دوست دارم پول به سختی به دست بیاد چرا اینقد آسون به دست میاد اخه

    ای امان از این احساس لیاقت

    بد از این فکر منی که دو هفته مثبت بودم ن تنها ضرر مکیردم بلکه تمام اون سودیم که کرده بودم از دست میدادم

    و بعدش این فکر می اومد که دیدی بدبخت شدی دیدی به درد ترید نمیخوری دیدی برو دنبال یه کار دیگه

    ای امان از این فکر منفییییی ای امان از سیکل منفیی ذهن اگر کنترل ذهن نکنی بیچاره میشییی

    اما خوب من یاد گرفته بودم که باید به صورت تکاملی رشد کنم و خودمو ببخشم اگر افکار بدی سراغم اومد اشکال نداره و من باید ادامه بدم باید ادامه بدم

    و ادامه میدادم و نتایج به نفع من میشد

    واقعا موفقیت در ادامه دادن در مسیر مستقیم خلاصه میشه

    ————————————————–

    اما در روابط

    و قبلا یادمه هی میگفتم خدایا چرا این پسر دایی هارو من دارم که اینقد منفی هستن( پسر دایی ها مثال هستن در واقع همه ی افراد دور و برم چون الگو فکری هست )

    اما الان میگم اونا حق اشتباه کردن دارن بابا لامصب اوناهم مثل تو آدم هستن شیطان و ذهن دارن (الهی که جبرئیل و مکائیل ترتیب شیطان بدن )

    چرا تو ذهنت میگی مثلا عباس باهات بد رفتار کرد

    چرا نمیگی بنده خدا عباس انسان هست و یه شیطان ( ای که اسرافیل ترتیب خواهرتو بده ) و ذهن داره که دارن وسوسه و گولش میزنن

    فرصت بده که اشتباه کنن این حق دارن که اشتباه کنن

    خدایاشکرت که این افراد در کنار من هستن تا ببینم که افرادی که کنترل ذهن ندارن زندگیشون چه طوره

    خدایا شکرت که همین پسر دایی هارو دارم اگر معلول بودن اگر لال یا کر یا کور بودن من چه میکردم

    خدایاشکرت همین که باههام حرف میزنن میدونی چه قد افراد هستن که فقط دوست دارن یه پسر دایی داشته باشن که فقط باهاشون حرف بزنن

    خدایاشکرت همین که به من نگاه میکنن

    یعنی میخوام بگم در جایگاه تکاملی من

    الان من هر چیزیو سعی میکنم زیبا ببینم و تلاش بیشتر میکنم که به این زیبایی ها جزئیات و نکات بیشتری بیافزایم خدایاشکرت

    بهترین تمرین ها برای رسیدن به زندگی در لحظه حال

    بازی کردن با بچه هاست

    ما بزرگترا فکر میکنیم چون 100تا کار یا دغدغه داریم نمیتونیم زندگی بچه هارو درک کنیم و از دنیا اونها خداحافظی میکنیم

    اما کی به ما گفته باید دغدغه داشته باشیم کی به ما گفتم ما باید در ذهن به دنبال انجام دادن کار های مهم باشیم

    کی به ما گفته ما باید کار های مهمتر از بازی کردن با بچه ها انجام بدیمم تا پول یا ثروت به دست بیاریمم

    کی به ما گفته با دنیای بچه ها خداحافظی کنیم چون اونا بچه ها هستن و ما بزرگ

    و چرا ما پذیرفتیممم ؟؟؟؟

    باید قدردان باشیم اگر خدا همون بچه هارو به صورت معلول می آفرییند از تجربه چه لذت هایی غافل میشدیم

    بریم تو آغوش بچه ها بریم باهاشون بازی کنیم یاد بگیریم کلی کیف کنیم

    و زندگی کردن از بچه ها یاد بگیریمممم

    من که استاد بازی کردن با بچه هام

    و سر همین که با بچه ها بازی کردم یاد گرفتم که به صورت دیفالت از هر چیزی لذت ببرم از هر چیزی ازهر چیزی حتی

    خدایاشکرت که این توانایی رسیدم که من همه چی دوست داشته باشم و لذت ببرم

    توروخدا سجاد فکر کن اگر معلول بودی اگر گوش دماغ چشم دست پا نداشتی

    میدونی از چه لذت هایی غافل میشدی

    میدونی چه تجربه هایی نمیتونسی تجربه کنی

    خدایاشکرت .

    استاد و استادت بسیار ازتون بابت این آگاهی های ناب سپاسگزارم

    و مرسی از هم خانواده عزیزم بابت چشم های مهربان و وقت باارزش که صرف خواندن کامنت من کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1983 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    من عاشق خدا و این همزمانی‌های خدا هستم

    اینقدر همیشه دقیق منو هدایت میکنه

    چون من در روز هر وقت سمت سایت میام درست به نکاتی هدایت میشم که دقیقا نیاز الان منه حالا چه فایل باشه یا کامنت باشه

    انگار که خدا اون نشونه رو اختصاصی برای من اماده کرد و برای من فرستاده تا من درس لازم رو بگیرم و بیام مسئله‌ام رو حل کنم

    قبل از اینکه بیام توضیح بدم میخوام تحسین کنم استاد و خانم شایسته عزیز رو از اتفاقات و شرایطی که وقتی درش هستند

    اینقدر خوب میتونند به نکات مثبت و درسهای لازم رو که میتونه بهشون کمک کنه رو توجه کنند

    من خودم تو ابتدای فیلم وقتی استاد گفتند میخوام در مورد نکات مثبت بازی پینگ پونک صحبت کنیم

    من همون موقع به تایم فیلم نگاه کردم و دیدم نزدیک به یه ساعت تایم داره

    پیش گفتم اخه یه بازی چقدر میتونه نکته داشته باشه !!؟

    و بعدش گفتم حتما نکات خیلی مهم و عالی قرار گفته بشه که میتونه بمن کمک کنه

    و بعد وقتی که گوش کردم صحبت شما دو تا عزیز رو شنیدم مات و مبهوت اون دقت و دید شما شدم از اینکه چقدر خوب میتونید از دل اتفاقات نکات خوب قانون رو در بیارید و ازش به نفع خودتون استفاده کنید

    واقعا شما دو فرشته لایق بهترین‌ها هستید

    چقدر این فایل ماله من بود خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    اونجایی که خانم شایسته عزیز گفتن تو بازی وقتی که چند ست جلو می‌افتن و بعد این فرکانس رو ارسال میکنند که چطور میشه من چندتا ست پشت سر هم ببرم و تعجب میکنند

    یعنی اینکه در واقع دارند فرکانس عدم لیاقت خودش رو به جهان ارسال میکنند که بعدش باعث میشه تو ادامه بازی رو ببازند

    وقتی این نکته گفته شد و من همون لحظه ترمز خودم رو پیدا کردم و شرایط فعلی خودم رو دیدم

    گفتم خودشه

    عدم لیاقت

    این نشونه خداوند بود برای من

    که اتفاقا شرایط الان من هم همین وضعیت رو داره

    من تو زندگیم بارها بارها شده فروش خوب داشتم و پول خوبی سمت من هدایت شد و باهاش رفتم بالای 20 تا 25 کیلو گوشت خوب و باکیفیت میخریدم و میگذاشتم تو یخچال و بارها شد این اتفاق افتاد که اینقدر گوشت میخریدم که یخچال جا نداشتیم که گوشتها رو بذاریم

    و کلی خدا رو شکر میکردم بابت وجود این نعمت و این اتفاق در زندگیم و حال خیلی خوبی داشتم

    ولی بعد از مدتی نجواها کار خودش رو میکردن که افکارهای منفی می‌اومدن تو ذهن من که الان پول داشتی خوب گوشت خریدی برای چند روز دیگه که گوشتات تموم شد و هیچ پولی تو حساب نداری میخوای چیکار کنی و ممکنه دیگه فروش نداشته باشی و هیچ پولی سمتت هدایت نشه

    یعنی حساب کن من تو افکارهام نگران 15 یا 20 روز دیگه بودم

    در واقع من با نگران بودن به اینده داشتم باور عدم لیاقت و باور کمبود رو به جهان ارسال میکردم که این نعمتی که فعلا بمن داشته شده موقتیه و مطمئنا بعدا اوضاع سخت میشه

    و چون این باور رو داشتم دقیقا هم همین جوری میشد

    من تا اخرین روز حتی تا اخرین لحظه پول برای خرید گوشت رو نداشتم و دقیقه نود یهویی درها باز میشد و پول و ثروت سمت من هدایت میشد

    اقا تو این مدت 8 ماهی که من دوره قانون سلامتی رو شروع کردم دقیقا هر بار برای خرید گوشت این اتفاق برای من تکرار شده که من حتما باید به ته میرسیدم و بعد نعمت بعدی ( گوشت ) سمت من هدایت میشد

    یعنی یکبار نشد که من مثلا 5 کیلو گوشت تو یخچال میداشتم و بعد میرفتم 10 یا 20 کیلو گوشت میخریدم هیچ موقع این اتفاق رخ نداد من همیشه به ته میرسیدم تا حدی که گوشت برای فردا نداشتم و بعد یهویی درها باز میشد

    و همیشه این سوال در من بود که اقا کجای افکارهای من ایراد داره که این سناریو تکراری برام رخ میده

    و الان که به لطف خدا هدایت شدم این فایل بینظیر و با ارزش رو ببینم تازه متوجه شدم که أی بابا من داشتم فرکانس عدم لیاقت ارسال میکردم

    چون هنوز تو باورهام ، خودم رو ارزشمند و لایق نمیدونستم که این شرایط بارها بارها برام تکرار شده

    برای همین باورهای عدم لیاقت و باور کمبود تو زندگیم هدایت میشدم به مسیری که دقیقا همین باور رو بمن ثابت میکرد

    که اوضاع دوباره برام سخت میشد

    ولی دیگه نمیذارم این اتفاق تکرار بشه

    من انسان لایق و ارزشمند هستم

    من باید ثروتمند باشم

    من باید خوب و عالی زندگی کنم

    من وقتی که وارد این دنیا شدم لایق دریافت تمام نعمتهای خداوند شدم

    درسته از کودکی تا الان بارها شده بعضی کارها رو درست انجام ندم و ممکن بود بقیه منو سرزنش کنند ولی این دلیل نمیشه من از درون خودم رو لایق و ارزشمند ندونم

    من لایق بهترین زندگی هستم

    من لایق این هستم تو بیزنسم موفق باشم

    من لایق این هستم انسان مولد ثروت باشم

    من لایق این هستم درامد میلیارد دلاری داشته باشم

    من لایق این هستم که محصولم رو صادر کنم به خارج کشور و باید حتما این اتفاق برام رخ بده

    من لایق این هستم در عرصه جهانی بدرخشم و همه بدنبال محصول من باشند

    من باید تمام تمام تمام نعمتهای خداوند رو داشته باشم

    چون من بنده لایق خداوند هستم

    من اشرف مخلوقات خدا هستم

    «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ »

    وقتی که خدا منو افریده به خودش افرین گفته

    «وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»

    خدا خودش در قران گفته ما زمین و اسمان رو مسخر شما کردیم

    بنابراین تمام نعمتهای خداوند در اختیار من قرار گرفته پس چرا باید من خودم رو لایق ندونم و نگران اینده باشم که ممکنه بمن داده نشه

    من از همین الان تو هر وضعیتی که هستم خودم رو میپذیرم و خودم رو دوست دارم و برای خودم ارزش قائلم و میخوام تمام نعمتهای خداوند رو داشته باشم

    و از الان متعهد میشم که حسابی روی افکار و باورهام کار کنم تا باور لیاقت و باور فراوانی رو جایگزین باورهای محدود کننده کنم

    استاد و خانم شایسته عزیز بییییییییییییییییینهایت از شما سپاسگزارم از اینکه این فایل پر از اگاهی رو برامون به اشتراک گذاشتید و کمک کردید تا من ترمزم رو شناسایی کنم و بیام روش کار کنم و بارها بارها تو دفترم بنویسم و تکرار کنم که من لایق دریافت بینهایت ثروت دنیا هستم و به امید خدا بتونم تکاملم رو درست طی کنم و در مدار نعمت و فراوانی خداوند قرار بگیرم

    این فایلهای اموزشی برای من ارزش میلیاردی داره که این نشون میده من لایق دریافت این اگاهی بودم که خداوند منو هدایت کرد

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    درسته این فایل با ارزش بصورت رایگان روی سایت قرار گرفته ولی دلیل بر بی ارزش بودن نیست

    بلکه دلیل بر سخاوتمندی استاد است که هدفی والاتر از پول و ثروت دارند

    که عاشقانه دوست دارند به دیگران خدمت کنند و کاری کنند جهان جای بهتری برای زندگی شود

    این فایل پر بار بینهایت نکات اساسی و کلیدی بسیار مهم داره که میشه در مورد تک تک جملات تا مدتها صحبت کرد و از همه مهمتر تو زندگی واقعیمون ازش استفاده کرد

    که انشالله باز خداوند منو هدایت کند در ادامه ، تو کامنت بعدی انشالله میام نکته دیگه رو باز میکنم

    استاد و خانم شایسته عزیز من بینهایت عاشق شما هستم و خداوند مهربان رو شاکرم که شما دو عزیز دو استاد مهربان رو تو زندگی خودم دارم که میتونم ازتون کلی چیز یاد بگیرم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای: