درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1 - صفحه 25

693 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1720 روز

    سلام استاد عزیزم.

    چه فایل زیبا و خوبی.

    استاد دقیقا منم توی بازی ها و توی زندگی همین تجربه را داشتم. واقعا به همین شرایط رسیدم. چقدر عالی، خداروشکر. حتی منم به همین رسیدم و وقتی اون احساس عدم لیاقت میاد تو ذهنم حتی با اینکه زور میرم که به خودم بگم نه من حقم هست ببرم اونم به راحتی بازهم کار به سختی پیش میره. حالا دوتا مثال بزنم

    در مورد احساس لیاقت بگم

    نزدیکترینش بعد مال 2 سال پیشه

    من تازه عروسی کرده بودم و رفته بودیم با خانمم سر خونه زندگیم، یادمه 3 الی 4 روز از عروسیم می‌گذشت و تو خونه بودم و به خودم گفتم یعنی من ازدواج کردم؟ (همون موقع حرفای شما یادم افتاد که میگفتید خودتون را لایق بدونید، ولی من مثل الانم توی قوانین پیش نرفته بودم)، یعنی من لیاقت این خونه زندگی را دارم؟ دوستای من پدرشون در اومد یه خونه خریدند ولی من به راحتی اومدم تو این خونه که به کمک پدرم ساختم، این حق دوستام نیست که من به این راحتی بیام سر زندگیم و از این خونه 140 متری استفاده کنم. (نتیجه را استاد در ادامه احساس قربانی شدن مینویسم).

    استاد من با پول و پولدار شدن راحت نبودم، الانم حس میکنم هر روز باید روی خودم کار کنم،

    بریم سراغ احساس قربانی شدن.

    نمیدونم استاد این حس با احساس گرفتن ترحم واسه من همراه بود.

    یعنی من از احساس قربانی شدن استفاده می‌کردم برای گرفتن ترحم بقیه، و این سیکل ادامه پیدا میکرد، به قول خودتون هر روز پایین تر میرفتم.

    اولش این اومد تو ذهنم که خب قربانی کار شراکتی ام شدم، به همه میگفتم این اتفاق افتاده و پول کم اومده و … یا در مورد قیمت دلار، قیمت خونه و ماشین و ارز و خیلی چیزا شاکی بودم و احساس قربانی شدن داشتم.

    یا حکومت را باعث تمام سختی هایی خودم میدونستم (بازهم قلبم توی این مسیر میگفتم تو باید خودت تغییر کنی، ولی تنبلی من و کمبود عزت نفسم این اجازه را بهم نمیداد).

    شرایط بسیار نازیبایی را تجربه کردم، بسیار گریه کردم، اما از برج 4 پارسال خداوند بهم لطفش را فزونی کرد، مرا افزایش داد و در مسیر شما قرار داد، استاد عزیزم الان که نزدیک به یکسال میشه دارم روی خودم کار میکنم و به سخنان گوهر بار شما گوش میدهم، معنی احساس خوب اتفاقات خوب را دارم هر روز بیشتر درک میکنم، معنای تکامل را که خیلی خوب درک میکنم، معنای هدایت را هرروز بهتر درک میکنم شکر رب العالمین.

    خداروشکر که در این مسیر زیبا قرار گرفتم. خداروشکر استاد چه ساحل بی‌نظیری.

    من استاد زیاد ساحل را دوست نداشتم ولی الان که این همه زیبایی میبینم، واقعا عاشقش شدم. خداروشکر.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 814 روز

    به نام خدا

    ردپای19

    سلام استاد عزیزو مریم مهربان

    ذوق زدگی من تمومی نداره و هر بار که مینویسم باعث میشه اشک از چشمام جاری بشه

    فقط استمرار من تو این چند روز باعث این همه زیبایی تو زندگی من شد؟همین چند روز توجه به زیبایی و حال خوب باعث خلق این همه اتفاق زیبا شد؟

    فقط باور به جمله ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است باعث شد من چندین قدم به سمت خواستم بر دارم

    با چه زبونی میتونم تشکر کنم آخه، هر شب از اتفاقای خوب روزم براتون مینویسم تا خودم و کسایی که مثل من اول راهن ببینن که پله پله چه اتفاقای شیرینی واسمون میفته

    خدارو هزاران بار شکر میکنم چقدر ایمان واقعی در من ساختید ،چقدر امید چقدر باور به خود چقدر عشق و صلح

    واقعا دلم میخواد نتایج خیلی خیلی بزرگ هم بگیرم که وقتی بقیه رمز موفقیت منو میپرسن بگم چی زندگیم عوض کرد کی نگاهمون تغییر داد کی باعث شد حالم انقد خوب باشه

    از خدا میخوام در این راه به من و همه هم فرکانسیام قدرت بده تا این راه طی کنیم و زندگی که شایسته انسان های مومن به خدای واقعی هست رو در دنیا و آخرت تجربه کنیم

    واقعا هر بار که نمود عملی قانون تو زندگیم میبینم براتون دعا میکنم که تنتون و دلتون سالم و بی بیماری باشه

    استاد عزیز و مریم عزیزم بابت عشق آگاهی سلامتی ثروت فراوانی انسانیت و …که با سخاوتمندی بی بها در اختیارمون قرار میدید سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1789 روز

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته

    خداروشکر بابت بینهایت زیبایی که در زندگیم وجود داره و من ازشون لذت میبرم .

    این فایل بی نظیررر بود ، آرامش عجیبی بهم دست داد با شنیدنش ، تمام وجودم در آرامش بود موقع دیدن و شنیدن این فایل

    واقعا آماده ی شنیدنش بودم ، قلم و کاغذ آماده برای یادداشت برداری از صحبت های شما

    تا جایی که تونستم نوشتم و استفاده کردم خدایاشکرت

    عجب هوای خوبیه ، فضا ی فوق العاده مثبت و شاد ، دریا ی زیبا با رنگ فوق العادش و انرژی آرامش بخشی که داره ، شن های سفید ، نسیم‌خنک که در زیره نور و گرمای آفتاب میچسبه ، عینک آفتابی زیبای استاد که خیلی به چهرش میاد

    لباس زیبا و اندام متناسب و عالی استاد و خانم شایسته ، چه جذابه دیدن پرواز و رقص جت های جنگنده در آسمان ، چقدر زیباست که رابطه ای بسازی که شریک عاطفیت دوست و هم بازیتم باشه .

    خوشبختی یعنی لذت بردن از هر آنچه که در اطرافم هست

    استعداد عامل اصلی موفقیت و پیشرفت نیست بلکه استمرار و ادامه دادنه که باعث میشه مهارت بدست بیاری .

    خانم شایسته (( من هر بار باختم ، دوباره ادامه دادم و به کوچکترین بهبود هام و لذت بردن از بازی توجه کردم ))

    چقدر خوبه که یک انسان تا این حد روحیه تحسین و سپاسگذاری رو در خودش تقویت کنه که با هر بار ضربه ی درست خانم شایسته استاد تحسینش میکنه .

    خلاق که باشی در هر شرایطی میتونی سبک و شیوه جدیدی خلق کنی و همیشه میشه به بهترین روش عمل کرد و سبک بازی خودتو داشته باشی .

    هوش و خلاقیت استاد رو تحسین میکنم .

    کنترل ذهن از اهمیت بشدت بالایی برخورداره به حدی که اگر نتونی ذهنت رو کنترل کنی همه چیز به هم میریزه .

    هر جا که نتونی ذهنت کنترل کنی ورق بر میگرده و بازی خراب میشه .

    استاد (( وقتی که خیلی تو بازی عقب بودم مثلا ده به یک ، با خودم میگفتم که فقط به ضربه بعدی فکر کن ، فقط تمرکز کن که ضربه ی بعدی رو بهتر بزنی ))

    اگر یاد بگیری که فقط همین امروز رو بهترین خودت باشی ، همین یه روز رو حالت رو خوب نگه داری ، همین یه روز توجهت رو به نکات مثبت بیشتر کنی ، آرام آرام ورق بر میگرده و زندگیت میوفته رو دور خوشبختی و موفقیت

    وقتی که همه چیز عالی پیش میره و راحت برام اتفاق میوفته ، یه حسی بهم میگه من لیاقت این زندگی رو ندارم .

    من لیاقت این احترام رو‌ ندارم ، تو بیزینسم من لیاقت این درآمد رو ندارم و….

    و طبق قانون اون امتیازات و موفقیت ها ازم گرفته میشه.

    این افکار عدم لیاقت در نا خودآگاهمه و مربوط به باور های قبل و گذشتگانمه .

    احساس لیاقت برای دریافت نعمت های بیشتر خیلی مهمه ، شکر گذاری باعث میشه ما راه رو برای دریافت نعمت ها بیشتر باز بزاریم ، شکر گذاری به ما احساس لیاقت میده .

    اگر نتونی احساس عدم لیاقت رو در ذهنت کنترل کنی اون شرایط راحت از کفت میره.

    وقتی که احساس قربانی شدن میکنی مثلا تو بیشتر از همکارات تلاش میکنی ولی اونا نتایج بهتر میگیرن تو در وجودت احساس خشم و افسردگی میکنی و هی وضعیت بد و بدتر میشه .

    من ماه های اول کاریم قرارداد های‌ خوبی تو املاک مینوشتم اما احساس عدم لیاقت منو به جایی رسوند که چند ماه گذشت و من قرار دادی ننوشتم .

    رابطه ای رو با دختری شروع کردم که از نظر من خیلی زیبا و دوست داشتنی بود اما عدم لیاقت باعث شد که به سرعت رابطش رو با من قطع کنه .

    احساس قربانی شدن باعث شد که به سختی تلاش کنم برای زندگیم که از پس هزینه هام بر بیام اما هیچ‌ درآمدی نداشته باشم .

    احساس عدم لیاقت باعث شد تمام اون روابط خوبی که با آدما تجربه میکردم به تنش و قهر و جدایی بیوفته .

    احساس قربانی شدن باعث شد که سه سال تو بیزنسی زحمت بکشم اما نتیجه ی مالی نگیرم .

    وقتی که میگی فلانی با خوش شانسی چنین موفقیتی بدست آورده و داری با حسرت به زندگیش نگاه میکنی پس در نقش قربانی هستی .

    اگر بتونی ذهنت رو کنترل کنی همون اتفاق به ظاهر بدی که در تو احساس قربانی شدن ایجاد کرده به نفعت میشه .

    وقتی این میزان از تعهد استاد رو در کنترل ذهن و تغییر باورهاش میبینم به خودم میگم که تو باید در هر لحظه رو باور هات کار کنی تا بتونی یه زندگی راحت و شاد رو تجربه کنی .

    از انجام دادن کارت لذت ببر نه از نتیجه ، مهم لذت بردن از مسیره نه بردن نه امتیاز ، هرچند اگه از مسیرت لذت ببری نتیجه هم به نفع تو پیش میره .

    فقط یه امروز رو بهتر زندگی کن ، یه امروز خوب باش ، یه امروز به گذشته فکر نکن ، یه امروز مثبت فکر کن ، یه امروز سراغ مواد نرو ، یه امروز کاری به فردا نداشته باش ….

    لذت بردن از چیز های ساده تو زندگیت باعث میشه احساس خوشبختی کنی ، هر آنچه که امروز تو زندگیت هست ، از خودت گرفته تا هر چیزه دیگه ای که ازش لذت نمیبری میتونی با تغییر نوع نگاهت ازشون لذت ببری و شاد باشی .

    اگر نتونیم از چیز های ساده لذت ببریم چیز های بیشتر به ما داده نمیشه .

    لذت بردن از نوشتن ، دیدن و شنیدن احساس سپاسگذاری رو در درونت افزایش میده .

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1151 روز

    به نام خداوند بخشنده ی بخشایشگر

    سلام به استاد بی نظیر و خانم شایسته ی شایسته

    خداروشکر میکنم که من رو در مدار دریافت این اگاهی ها قرار داد سپاس گذار خداوندم بخاطر وجود این سایت بخاطر وجود استاد…

    استاد من انگار تازه درک کردم انگار تازه تو مدارش قرار گرفتم و درکش کردم که تو لحظه زندگی کن و لذت ببر… استاد خونم 110 متره پذیراییش 33 متره چند ماهه همش میگم باید بزرگتر باشه همش عکس خونه های 200 متربه بالا میدیدم ولی حسم نسبت به خونه ی خودم بد میشد گیر میدادم به وسیله های خونم میگفتم جدیدشو میخام میخام لذت ببرم از همین خونه میخام لذت ببرم از لحظه لحظه زندگیم بخاطر طلوع و غروب خورشید بخاطر ماه تو اسمون استاد گوشیم و هندزفری و فایلهای شما کافیه برام تا از زندگی لذت ببرم همینو فهمیدم که نه طلا نه وسیله نه خونه اینا تکراری میشن اینا عادی میشن برام به اونام برسم باز من با فایلهای شما لذت میبرم وکیف میکنم️

    سپاس گذارم سپاس گذارم و سپاس گذارم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1902 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    سلام‌ و درود فراوان

    استاد بزرگوار و نازنینم

    امروز برای بار چندم کتاب ” چگونه فکر خدا را بخوانیم” را خواندم ، رفتم بیرون از منزل و برای بار دوم با صدای خودم این کتاب رو رکورد کردم.

    این فایل رو ریختم روی سیستم ، فواصل رو حذف کردم و یک ادیت مختصر انجام دادم و با موزیک لایت میکس کردم.

    این فایل حدود یک ساعت و 50 دقیقه شد.

    از غروب به بعد تقریبا دو بار این فایل رو گوش دادم.

    حدود یک ساعت پیش همسرم تصمیم گرفت یک سریال شبکه خانگی رو ببینه و من با احترام به نظرش ، گفتم که من تمایلی ندارم ببینم و میرم سراغ مطالعه و کارهایم خودم.

    برای بار سوم فایل رو پخش کردم تا رسیدم به صفحه 44 پارگراف آخر

    الله اکبر

    خدای من….

    بالای 20 بار این تکه رو زدم عقب و گوش کردم

    یک انفجاری در وجودم شکل گرفت …

    سریع رفتم کتاب رو از توی کیفم آوردم

    چند بار این قسمت رو خوندم

    و بعد به من گفت بیام کامنت بنویسم‌

    (دو هفته پیش کتاب رو که از اتاق شخصی دانلود کرده بودم رو چاپ کردم و تلق و شیرازه کردم. البته متن جلسات عزت نفس و قدم 1 تا 3 رو از دوره 12 قدم رو هم چاپ کردم و تلق زدم)

    صفحه 44 کتاب

    پاراگراف آخر

    ” ما در هر لحظه در حال ارسال فرکانس هایی به هستی می باشیم . انرژی هوشمند با توجه به فرکانس های دریافتی از ما ، شرایط اتفاقات آدم ها وضعیت مالی سلامتی و در یک کلام تجاربی همجنس با آن فرکانس را برایمان رقم می زند. “””این شرایط و اتفاقات، قسمتی از همان انرژی اند که فرکانس های ما به آن شکل داده اند. “”” دقیقا مانند آب بدون شکل است که درون هر ظرفی ریخته شود به همان شکل در می آید!!!

    “”” فرکانس های ما حکم یک ظرف را دارند که این انرژی را شبیه همان ظرف می کنند.”””

    استاد چی گفتید تو این کتاب؟؟؟؟

    به خدا هربار که می خونم به هم می ریزم.

    شاید بیش از ده‌ها هزار بار یا صد ها هزار بار قوانین رو از زبان شما در فایل های رایگان و دوره 12 قدم و عزت نفس شنیده باشم.

    فایل آقا رضای عزیز و هادی عزیز رو در این یک هفته بیش از 30 بار گوش کردم. دریایی از نکات کلیدی و مهم و اساسی ….

    تکه های صحبت های شما روی این فایل ها رو مجددا جدا کردم.

    میکس کردم و در این چند روز دهها بار گوش کردم.

    مخصوصا فایل آخر آقا رضا که جمع بندی کردید.(به اندازه 500 تا کتاب این فایل آخر نکته داره برای کسی که واقعا می خواهد تغییر کنه و البته رایگان!!!)

    و مجددا قوانین رو تو این فایل های آخر دهها بار شنیدم.

    نمی فهمم استاد

    یک چیزی تو این پاراگراف من رو به هم ریخته …

    “”” شرایط و اتفاقات ما قسمتی از همان انرژی هستند که فرکانس های ما به آن شکل داده اند. “””

    این قسمتِ کتابِ شما یک طعم دیگه یک درک دیگه یک حس خاص و عجیبی داره….

    یک مدار و یک آگاهی دیگه ای داره

    نمی دونم چرا این متن رو الان دیدم و درک کردم

    چرا فکر می کنم این تعریف شما یک تعریف جدید از قانون بود؟؟

    شاید جدید نبوده و مدار من تغییر کرده

    نمی دونم

    بد جور متحولم کرده این قسمت از کتاب …

    اگر من ظرفم رو به شکل دلخواه عوض کنم؟؟

    اگر فرکانس های من منطبق با شکل ظرفی باشه که دلخواه من باشه ؟؟

    اون وقت شرایط و اتفاقات اون طوری می‌شوند که من میخوام؟؟؟!!!!

    الله اکبر

    استاد سپاسگزار شما هستم برای همیشه

    استاد چراغ هایی توسط کلام و آموزش های شما برای من روشن شده در این 15 روز.

    دیگه روی عقلم و تجارب خودم حساب نمی کنم.

    استاد میرم برای بهبود و تغییر شخصیتم.

    احساس میکنم تا روز آخر عمرم برنامه کاری دارم.

    تا روز آخر عمرم باید کار کنم و بهبود بدم خودم رو

    خیلی کار دارم هنوز …

    بی نهایت ممنونم از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2757 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و سلام به همه دوستان

    استاد جان فایل هایی که می گذارید خیلی پر محتوا هستند و هر کدام یک دوره هستند از شما و خانم شایسته سپاسگزارم

    با این فایلها من خیلی نکات متوجه شدم با اینکه چند سال در این مسیر هستم انگار تازه درکم از قوانین بیشتر شده اینکه شما گفتید از اول این طوری نبودید بین شما هم ناراحتی پیش می آمد من تو این مدت چقدر خودم اذیت کردم با این که من واقعا خیلی خوب عمل می کردم فکر می کردم من اصلا حق ندارم افکار نادرست داشته باشم اصلا حق ندارم رفتار نادرستی داشته باشم من خیلی تو خودم ریز شدم طوری که مثل یک پاسبان برای خودم بودم این قسمت قضیه خوب ولی سخت گیری بعدش باعث احساسات بد می شد البته شاید این سخت گیری باعث شد من خیلی ذهنم پاک بشه خیلی تغییر کردم و من خیلی. ریزتو فرکانس هام شدم همان طور که خانم شایسته گفتند تو بازی من هم خیلی نتایج با فرکانس هام تو کوچکترین موارد می فهمم و آلان دارم ارزش این را می فهمم

    در مورد تحسین کردن من خیلی دیگران تحسین می کنم و نتیجه خیلی عالی داره از قبل هم آین

    .شخصیت داشتم ولی الان خیلی بیشتر شده

    یک مورد در صداقت خانم شایسته که گفت من تا حالا راکت دستم نگرفتم فقط یک بار توی هتل استاد از زمانی که با شما هستم من در مورد هر چیزی صحبت می کنم به این اندازه صداقت رعایت میکنم

    این که خانم شایسته گفتند کوچکترین بهبود را دیدم و با خودم مهربان بودم و خودم تحسین می کردم از وقتی که شروع کردم نکات مثبتم دیدم و خودم تحسین کردم خیلی حالم بهتر شده یک مدت خیلی هر کار خوبی که میکردم می نوشتم الان هم در مورد کارم هر کاری که انجام می دهم می نویسم تا توجه ام روی توانایی هام بره

    در مورد تمرکز واقعا خیلی مهم است من خودم کاری که انجام می دهم اگر یکم تمرکز نداشته باشم کار خراب میشه

    در مورد احساس قربانی شدن قبل از آشنا شدن با قانون تو تمام موارد من این احساس داشتم ولی الان خیلی کمتر شده البته من اصلا به کلام نمی یارم شاید تو ذهنم باشه ،قبلا من کارم فیزیکی زیاد بود همیشه غور می زدم پیش همه ناله می کردم بعد که با قانون آشنا شدم زیب دهنم کشیدم و باعشق کار کردم نتیجه شد که کارم خیلی کم شد و من مسول شدم و این جا هم آنقدر. راحت کار می کردم و کارم کم شده بود که احساس خوبی نداشتم من فهمیدم من باید تو این مدت دنبال یادگیری چیزهای بیشتری می بودم شاید احساس عدم لیاقت نبود ولی احساس بی ارزشی داشتم انگار یادم رفته بودم توانایی هام ,و یکم شرایط برگشت چون خیلی همه .چیز راحت شده بود ,احساس گناه و دلسوزی در مورد دیگران که قبلاً خیلی زیاد بود و الان کمتر شده یک مورد یک نفری در همان قسمتی که من کار می کردم و آلان مسول هستم آوردند من هم دلسوزی داشتم که کارش زیاد است هم احساس گناه نسبت به حقوقش ولی خدا را شکر چون خیلی روی خودم کار کردم رفتارهایی که دیدم سریع ذهنم کنترل کردم و نتایج برگشت خورد

    من در مورد قوانین چون خیلی به خودم سخت گرفتم و اذیت شدم چندین بار این از ذهن من گذشت که تقصیر استاد که آنقدر گفت ورودی کنترل کنید از این حرف ها ولی سریع ذهنم کنترل کردم و به خودم گفتم من خوب قوانین درک نکردم استاد خیلی خوب درس داده استاد جان من ببخشید به خاطر. این فکر

    در آخر هم واقعا باید از زندگی لذت برد من خودم دارم سعی می کنم از کوچکترین چیزها لذت ببرم قبلاً هم همین طور بودم وقتی با قوانین آشنا شدم از یک جایی به بعد مسیر گم کردم و تو اعمال توحیدی و شخصیت خیلی خودم با استاد مقایسه کردم به جای اینکه خودم با خودم مقایسه کنم و اذیت شدم ‌وعجله کردم به قول آقای سید علی خوشدل باید خیلی مواظب باشیم بین عجله و تنبلی ,و خدا را شکر همه این ها برای من درسی شد برای رسیدن به موفقیت باید همیشه ادامه بدهم این ادامه دادن خیلی مهم ،من خودم تو این چند سال خیلی ورودی هام کنترل کردم خیلی رو ذهنم کار کردم و نتیجه هم داشته است مخصوصا تو اعمال توحیدی چون خیلی برای من مهم بوده وبیشترین تمر کز من تو این مورد بوده و از خدا می خواهم تا آخر این مسیر ادامه بدهم استاد عزیز و خانم شایسته از شما سپاسگزارم

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رضا حسنی گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    بنام خداوند وهاب ک بی دلیل میبخشه

    سلام ب استاد خوشتیپم

    سلام ب مریم بانوی مهربان

    سلام ب همه دوستان گلم

    شاید باورتون نشه بعد از شناسایی ترمزم

    ( احساس قربانی شدن )، نعمت و ثروت براحتی وارد زندگیم شدن

    وقتی ک دیروز ( 25اردیبهشت) کامنتمو ثبت کردم و از شناسایی یکی از مخرب ترین ترمزهام گفتم ک توصیه میکنم دوستانی ک کامنتمو نخوندن اول بخونن بعد این کامنتو بخونن …. لینک کامنتو اینجا میزارم

    abasmanesh.com

    ممنونم ک کامنت اولمو خوندین

    خدایاشکرررررت

    ب محض شناسایی ترمز نشونه ها اومد

    وقتی ک دیشب خوابیدم ، خواب دیدم تو یک باغ بسیار بزرگ و سرسبز با درختان سر ب فلک کشیده هستم و روی چمن ها تعداد زیادی سینه های بزرگ ک پر از انواع غذاهای خوشمزه بود

    و من فقط میگفتم

    خدایاشکرت چقدر غذا های خوشمزه

    خدایاشکرت چقدر فراوانی

    خدایاشکرت چقدر ثروت

    خدایاشکرت چقدر نعمت

    و از همه ی غذا ها خوردم و بسیار خوشمزه بودن

    و وقتی بیدار شدم از ذوق فقط داشتم سپاسگزاری میکردم و از صبح تاحالا این خوابو برای 20نفر تعریف کردم و دوست داشتم اینجاهم ثبتش بکنم

    و این خوابو یک نشونه از جانب پروردگارم دونستم و بسیار شاکرش هستم

    اتفاق بعدی ک همین امروز صبح برام رخ داد این بود ک مبلغ قابل توجهی ک از دوستام طلب داشتم براحتی براحتی براحتی وارد حسابم شد و وقتی واریزیه وجه رو دیدم فقط شکرگذاری کردم

    اتفاق سوم هم ساعت 4 بعدازظهر اتفاق افتاد ب دلیل اینکه امروز سرکار نرفتم گفتم ی چرت بزنم و وقتی ک خوابیدم خواب دیدم ک موتور مورد علاقمو خریدم و دارم با موتورم رانندگی میکنم و حتی گاز دادن و ترمز گرفتن رو ب خوبی داشتم تو خواب ، احساس میکردم و‌وقتی بیدار شدم فقط از خوشحالی سجده کردم

    شاید باورتون نشه کل چرت من 20مین بود ک من همچین خواب فوق العاده ای دیدم ک بازم طبق معمول خوابمو برای خانواده و دوستام تعریف کردم و اینم ی نشونه الهی دونستم و از خدای خودم بسیار سپاسگزارم و دوست داشتم نتایجمو از دیروز تا ب حال با شما عزیزانم ب اشتراک بزارم

    استاد الان میفهمم ک وقتی میگین ب محض اینکه باورها درست بشن ، نعمت و ثروت لاجرم وارد زندگیت میشه

    الان میفهمم ک وقتی میگین طبیعیه ک نعمت و ثروت از درودیوار براحتی وارد زندگیت بشه

    استاد از شما بسیار سپاسگزارم

    آموزه های شما بینظیره

    خدایاشکررررت ک حامی و هدایت کننده ی منی

    بازم میگم این نتایج و این نشونه ها فقط برای امروز بود

    عاشقتونم

    تا کامنتی دیگر بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    حدیث نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1262 روز

    به نام رب؛!

    استاد از زیبایی این دریای خوشگل چی بگممم،چقدر زیباست ،چقدر ماسه ها نرم اند!

    اینو صد در صد گذاشتم جزو خواسته هام که وقتی بیام آمریکا حتما این ساحل و دریا رو از نزدیک تجربش کنم!

    خدا هم از زیبایی و نعمت دریا هزاران بار توی قرآن برای ما گفته! نشانه هایی برای افرادی که تعقل میکنند))!

    من از بچگی توی بندر عباس بودم و همش کنار دریا و ساحل و شن ماسه و… بزرگ شدم!

    ولی چون خیلی بچه بودم زیاد یادم نمی اومد؛

    و بعدش مهاجرت کردیم به شیراز و دیگه زیاد دریا رو ندیدم؛ تا وقتی که بعدش که دوباره رفتیم دریا ، وقتی رفتیم به ساحل اصلا مات و مبهووت بودمممم من؛

    شب بود و من کنار دریا وایساده ام و کلااا چند دقیقه کامل از زیبایی و شگفتیش خشک شده بودممم!

    و هر چی بقیه صدام میکردن نمیفهمیدم ، انقدررر که برام شگفت انگیز بود این عقب و جلو اومدن موج دریا و خدا رو توی دریا می دیدممم!

    اصلاااا یه چیزی بودد))!

    هرچی بگم نمیتونم اون لحظه رو وصف کنم!

    دریا هم روز و هم شبش معرکه است!

    درون دریاا هم خیلیی اسرار شگفت انگیز داره که هنوز کاملا بهش پی نبرده اند!

    چقدر خدا همه چیز رو دقیق و شگفت انگیز آفریده! اصلا هیچ نقصی نمیشه روش گذاشت!

    اصلا این رنگ آبیش که به آبی آسمون یکی میشه…!

    و طیف رنگی دریا که چند رنگ میشه ،آبی و سبز و نیلی،بنفش و..!

    و دریا های آمریکا رو که نگم!فقط باید ساعت ها نگاش کرد!

    هزار بار باید این فایل صوتی رو گوش کنم و هزار بار تصویری!

    از بس که این فایل پر برکته و انقدر که من از زیبایی هایی که فیلم گرفتیدد ذوق میکنم)))!

    چقدر باگ درون خودم پیدا کردم که باید روشون کارکنم!

    چقدر احساس لیاقت و احساس قربانی شدن درونم مخفی بوده که بهشون پی نبرده بودم و و مثل آشغال زیر مبل مونده بودن و شده بودن دلیل نتیجه نگرفتن من!!

    توی بحث مالی و هزاران جنبه ی دیگه!

    باید آگاهانه وقتی احساس ترحم و قربانی شدن سراغم میاد ، کنترل ذهنمو دستم بگیرم و احساس خودم رو خوب کنم و خودم رو کنترل کنم و افکارم رو عوض کنم و خودم رو از حالت قربانی بودن بیارم بیرون!

    و روی احساس لیاقتم و عزت نفسم کار کنم و آیات قرآن هم توی این زمینه این چند روز خیلی بهم کمک کرده و این روند رو ادامه میدیم با خدا!

    و یادآوری رو از قبل تولد هم باید به خودم بکنم ، که نیومدم روی زمین که برای هیچ‌ چیز هیچ‌چ چیززز سختی بکشم ، تمام نعمت ها باید به راحتی و فراوانی وارد زندگیم بشن و این یه امر طبیعیه! و غیر از اینه که غیر طبیعیه!

    و این احساس لیاقت رو به خودم بدم که همه چیز باید برام راحت و آسون باشه و اگر کاری داره به زور و سختی انجام میشه یعنی یه جای کار و یه باوری این وسط اشتباهه! پس اونو درستش میکنم!

    و نباید بزارم این احساس قربانی شدن که خیلیی خیلیی خطرناکه ، رشد کنه و باید آگاهانه مواظب خودم و رفتارام باشم! و ذات الهی خودم رو درک کنم!

    کافیه یذره بهش رو بدی تا بزرگ و بزرگ تر بشه و کلی ناخواسته وارد زندگیت کنه که نفهمی از کجا خوردی))!

    پس خیلی مهمه که روی عزت نفسم کار کنم و یکی از پایه ترین و دلیل موفقیت، عزت نفسه))!

    سپاسگزارم رب مهربونم و استاد و مریم بانوی عزیزم!!

    سپاسگزارم بابت کامنت ها!!همشووون بی نظیرن!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  9. -
    نوشین نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    به نام خدای مهربانم ️

    خدایی که منو هدایت کرد به این فایل زیبا تا کانون توجهم بهتر بشه و قلبم بازتر

    خوبه که همیشه به خودمون بگیم که زندگی یه بازی است پس از بازی زندگی لذت ببر ،از لحظه ای زندیگت لذت ببری و شاد و شکر گذار باش ،احساس کمبود نکن و خودتو لایق بهترین رابطه ،بهترین انسانها ،بهترین کار و بهترین زندگی بدون ،ما می‌ترسیم از خوشبختی از موفق شدن و احساس میکنیم که لایق خوبی نیستیم و احساس کمبود میکنیم ،خدایا شکرت با دیدن این فایل من در مسیر مستقیم الهام الهی هستم و بی‌درنگ تصمیم درست را میگیرم

    سپاس ️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    SAEID987645 گفته:
    مدت عضویت: 824 روز

    سلام مجدد به دوستان عزیز و آقای عباس منش و خانم مریم گرامی

    من یه برهه تو زندگی خانوادگیم خیلی مشکلات بود… حس قربانی خیلی داشتم حس پوچی ولی رو خودم کار کردم با چیزهایی که بتونم ذهنم رو کنترل کنم و نذارم حس شکست کنم و تا امید بشم من بچه بودم با کلکسیون ارزهای خارجی سعی میکردم خودمو سرگرم و لذت ببرم دقیقا آرزو داشتم در سن 9 سالگی 100 دلاری داشته باشم اینقدر با 1 دلار و 2 دلار خرید و فروش کردن کردم که تونستم در سن 11 سالگی 100 دلاری بخرم تا حدی که همین امروز 10 هزار دلار سر به معامله بدست آوردم یعنی باید امید داشت باید به جای حس ناراحتی حس لذت برد

    قرار نیست کارهای خارق العاده کرد که حالت خوب بشه گاهی با یه معجزه کوچک هم میشه حالت خوب کرد تا دنبال معجزه های بزرگ بود

    من قشنگ یادمه عاشق رانندگی بودم ولی خب سنم نمیشد رانندگی کرد از این فرمون و پدال های سونی خریده بودم با اون بازی درایور میکردم و عشق میکردم انگار پشت ماشین نشستم

    باید لذت برد با هر چی که میتونیم

    در کنار هر کسی که میتونیم

    شاد بودن و شاد زیستن اصلا نیاز به معجزه بزرگ و خارق العاده بودن و شدن نداره

    انشالله همه شاد باشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: