https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-14 01:05:402025-03-07 07:49:43درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1
693نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خوشحالم که اینجام تو این مدارم پر از عشق و پر از احساس بهتر بهتر شدن پر از احساس حرکت پر از احساسه شادی پر از ایده و الهام های قشنگ داشتم این فایلو میدیدم یاد یه چیزی افتادم خیلی قشنگ بود برام مثل جرقه بود توزهنم
وای چقد زوق دارم بگم براتون:)
برای این دو سه روز پیش اومد و یه جورایی حس میکنم نکته ای خدا یادم داد و امتحانم کرد و من ترکوندم و کلی اتفاق قشنگ افتاد بعد من خوشم اومد دوباره راحت انجامش دادم
ماجرام این بود اقایی صب تو خاب بلند شد و خیلی بلند یه چیزی گفت و خیلی بلند من تا گفت از این گوش اومد و از اون گوشت رفت چون من خودمو خیلی دوس دارم چونن من خیلی خودمو لایق میدونم برای احساسه خوب چووون انقد یاد گرفتم احساسه خوب اتفاق خوب برام میاره بعد برای همه اینا من اینجا ندید گرفتم کنترل کردم احساسمو لذت بردم از اون لحظه و اروم خودمو خاب کردم و عین خیالم نبود عین خیالم نبود و راحت خابیدم و هیچ چیز نگفتم و راحت خابیدم و ظرفم بزرگتر شد سپاسگزار تر شدم
بعد اقااایی خابالو یه چی گفت منم کاری به کسی ندارم فقط خوبی هارو میبینم بدونبحث با کسی با خدا همون دیروز خیلی راحت نشنیده گرفتم و راحت خابیدم بعدش بعددش رابطم با اقایییم بهتر شد بدون احساس قرابانی شدن بدون احساس طلافی کردن اون مسله حل شد و بعدش برااام رابطمون خیلی بهتر شد عشقم بیشترر شد وقتی زیبایی هارو میبینی و لذت میبرم و عشقمون واقعااا بیشتر شد و برکت بیشتر به سمتم اومددد این برام داره مشهود میشه چونن قشنگ برای خودم خیلی واضح کنترل کردم و با یه مسله طوری حل شد لذت بردم و احساسمو خوب نگه داشتم اینو تو رابطه امتحان کردم خیلی قشنگ جواب داد شکرررت خدایی که احساس میکنم بهت خیلی نزدیک ترم لذت و زیبایی هام بیشتر شده شکررت:))
سال 95 من کنکور داشتم،سالی که همه با کتاب تست های گرون و قطور و مشاورهای گرون و استاد پروازی ها،و ازمون های قلم چی و گاج و…
هرکی رو میدیدی حداقل کتاب تست داشت.
من اون سال همش شاخه به شاخه می پریدم،چون توانایی کنترل ذهنمو نداشتم فقط لحظه ای ذهنم اروم نبود لحظه ای،همش ذهنم میگفت دیگران قبول میشن تو که کتاب نداری تو فلان رو نداری،تو الکی داری تلاش میکنی،ذهنم انگار خیابون شلوغ که جای سوزن انداختن نبود.
من نتیجه ای که میخاستم رو نگرفتم.
اما در همون سالها که من میخاستم کنکور بدم (سال 94)دوستم گفت یکی از دوستام که توی یه مدرسه دیگه س ازش خبر دارم که دندان فردوسی مشهد قبول شده،درحالی که از دی پیش دانشگاهی شروع کرده به خوندن،اینکه نزدیک عروسیش بوده و فقط کتاب های خودش رو با دقت شروع کرده به خوندن،اول عمومی ها و بعد تخصصی ها و زبان رو گذاشته اخر، دوبارم فقط خونده و دقیق خلاصه نویسی کرده (برام اورد من خلاصه هاشو دیدم)کتابهاشو دورش می چینده و می خونده.
من اون زمان اصلا از ایشون الگو برنداشتم انقدر که ذهنم شلوغ بود.ببینید چقدر ایمان چقدر کنترل ذهن کرده که خودش رو بع اونجا رسونده،یعنی من هر روز خودمو با افرادی که مجهز بودند مقایسه میکردم،چقدر خوندمو بی ارزش می دونستم چقدر سخت گرفتم به خودم من میخوندم ولی میگفتم تو نمی فهمی تو حالیت نیس تو این کتابا رو نداری تو مگه تلاش میکنی تو فلان
ولی چقدر ایمان و چقدر کنترل ذهن کرده و چقدر به سمت وعده های خداوند رفته،که خداوند کمکش میکنه،فقط اتکا کرده به خداوند و رحمتش ولی من وعده های شیطان رو قبول کردم.من خودم رو می خوردم اگر 7 صبح بیدار نمیشدم دیگه تا شب حالم بد بود،دیگه تو نمی تونی چون دیر بلند میشی و فلان.تو اون زمان حالم از خودم بهم میخورد.هیچ وقت یادم نمیره چقدر دنبال عوامل بیرونی بودم.یادمه یه هدایتی امد گفت برو تو سایت استاد ولی میگفتم استاد از کنکور سر درنمیاره.من علنا به خداوند یه روز گفتم تو مگه از کنکور میفهمی حتی از خدا هم کمک نمیخاستم.من مشرکم بودم و خودم، خودم رو می دیدم.و چقدر ضربه ها دیدم.
بارها وبارها وقتی از اون دختر یادم میاد میگم فقط ایمانش به خداوند این نتیجه رو رقم زد.ایمان و اینکه خداوند کم و کاستی ها رو جبران میکنه.ببینید چقدر ایمان و کنترل ذهن شدیدی داشته هر وقت یادم میاد از ته دلم تحسینش میکنم.
کنترل ذهن تو شرایط اسون خیلی راحته اما تو شرایط سخت خیلی کنترل ذهن میخاد خیلی زیاد.
یادمه استاد میگفت من زمان بدهی هام خودم خودم رو انگیزه میدادم خودم خودم رو حالم رو خوب نگه میداشتم ولی انصافا کنترل ذهن کار سختیه اونم تو شرایط بدهی،بیکاری،زمان کم،پول نداشتن و.….
*سعی کنیم از لحظه به لحظه ی زندگی خود تحت هر شرایطی لذت ببریم
*هدف اصلی انجام هر کاری را لذت بردن نه برد و باخت قرار دهیم
*قوانین را حین انجام هر کاری رعایت کنیم
*خود و دیگران را در هر شرایطی تحسین کنیم
*بازی کردن به ما کمک می کند رابطه ی عمیق تری با طرف مقابل برقرار و ایجاد کنیم
*هر مهارتی قابل یادگیری است . فارغ از استعداد اگر برای تحقق اهدافمان عشق و انگیزه استمرار و تعهد قدم برداشتن و حرکت کردن داشته باشیم
*یادگیری هر مهارتی اعتماد به نفس ما را برای تحقق سایر اهداف افزایش می دهد
*در مسیر رشد و یادگیری با خود مهربان باشیم از خود توقع و انتظار بیش از حد نداشته باشیم بهبودهای کوچک اما مداوم و پیوسته را ببینیم تا سرخورده و نا امید نشویم
*بازی کردن ذهن ما را برای حل مسائل خلاق تر خواهد کرد
*می توانیم متوجه شویم هر فرکانسی چه پاسخ و نتیجه ای را در بر دارد و تاثیر ذهن بر نتایج را در همان لحظه متوجه شویم
*کنترل ذهن و تمرکز بر نکات مثبت باعث می شود نتایج در لحظه به نفع ما تغییر کند
*تمرکز بر نکات منفی و عدم کنترل ذهن باعث می شود نتایج در لحظه به ضرر ما تغییر کند
*اگر بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم می توانیم زندگی خود را کنترل کنیم
*اگر تمرکز خود را بر شکست هایمان قرار دهیم باعث می شود شکست های بیشتری را تجربه کنیم
*اگر کنترل ذهن نداشته باشیم نمی توانیم از توانایی های خود بهره برداری کنیم
*هنگام تحقق هر هدف تنها به قدم و حرکت بعدی فکر کنیم و تمرکز خود را از نتایج برداریم اینگونه می توانیم برنده ی بازی باشیم
*به ظاهر نامناسب شرایط نگاه نکنیم سعی کنیم همواره بهترین خود را ارایه داده احساس خوب داشته باشیم و ذهن خود را کنترل کنیم تا نتایج به نفع ما تغییر کند
*عجله کردن باعث می شود تمرکز ما از بین رفته و نتایج به ضرر ما حتی اگر امتیاز بسیار بیشتری داشته باشیم تمام شود
*زمانی که انجام کاری به آسانی پیش می رود و ما احساس لیاقت و ارزشمندی نداشته باشیم اوضاع را برای خود سخت کرده و نعمت ها را از دست می دهیم
*همواره انتظار داشته باشیم نتایج به نفع ما تمام شود
*احساس عدم لیاقت در مورد هر هدف باعث می شود نتایج نامناسب و ناجالبی را تجربه کنیم
*نسبت دادن عدم موفقیت به عوامل بیرونی باعث احساس قربانی شدن و گرفتن نتایج نامناسب می شود
*احساس قربانی شدن در نهایت به احساس افسردگی ختم شده و باعث بازنده شدن و از دست دادن نتایج مثبت می شود در این لحظات باید بتوانیم ذهن خود را به خوبی کنترل کنیم
*از قدرت کنترل ذهن در هر شرایطی به نفع خود استفاده کنیم
*شور و شوق انگیزه داشتن و لذت بردن در هر لحظه از انجام کار مورد نظر فارغ از نتیجه ی آن باعث گرفتن نتایج عالی می شود
*زمانی که احساس خوب داریم همه ی شرایط به نفع ما تمام می شود و آسان می شویم برای آسانی ها
*در زمان حال نه گذشته و آینده زندگی کنیم اینگونه نه ترسی بر ماست و نه غمی: مومنان کسانی هستند که در لحظه زندگی می کنند
* زمانی که در زمان حال زندگی می کنیم لاجرم اتفاقات خوب را تجربه می کنیم
*از موضوعات ساده لذت ببریم تا احساس خوب و خوشبختی واقعی را تجربه کنیم
*برای لذت بردن نیاز به گرفتن نتایج بزرگ نیست در هر لحظه می توانیم از زندگی خود لذت ببریم
*تنها زمانی نعمت های بزرگ به ما داده می شود که بتوانیم از لحظه به لحظه ی زندگی خود لذت ببریم و سپاسگزار نعمت های خداوند باشیم
*لذت بردن به جای حسرت حسادت احساس قربانی شدن گله و شکایت نتایج متفاوتی را برای ما رقم می زند
*اگر سپاسگزار باشیم خداوند ظرف وجودی ما را برای دریافت نعمت های بیشتر بزرگتر می کند
با نام و یاد خداوند زیبایی ها سلام و درود بنده را پذیرا باشید.
احسنت و آفرین به این فایل فوق العاده زیبا
از صحنه ها و تصاویر زیبا تا سخنان و درس های عمیق و تاثیرگذار
واقعا که خوشبختی یعنی در لحظه بودن و لذت بردن از چیزهای کوچک و بدیهی زندگی
چند روز هست که از نعمات بدیهی زندگی بیشتر و عمیقتر لذت می برم،
که یکی از بزرگترین آنها که در عین حال بدیهی ترین آنها هم هست، افراد و نزدیکان هستند
این روزها خیلی بهتر از وجود مادر و خواهر زاده کوچکم لذت می برم، منظور اینکه با این دو نفر بیشتر حال خوبی را تجربه کردم و آگاهانه از وجودشان سپاسگزار خداوند هستم.
خیلی شنیدن این سخنان ارزشمند احساس خوب و امید را به بنده داد، گویی باید آنها می شنیدم،
اول که دیدن چنین الگویی دوباره به یادم آورد که بیشتر خودم را لایق تجربه چنین رابطه ای بدانم، دوم اینکه به لطف و رحمت و رزاقیت و وهابیت خداوند بیشتر ایمان بیاورم، چرا کمبود و نارسایی ها را باور کنم؟؟!
چند روز پیش این کد بسیار مخفی را در ظاهر فکری نامحسوس در رابطه زندگی و آینده و اینکه همیشه که نمی شود همه چیز خوش و خرم باشد را در ذهن شناسایی کردم، و یک آن به خودم گفتم که؛ چراکه نه؟؟؟!
خدا که رازق و وهابه و اصلا نیازی به زجر کشیدنم نداره، پس چرا برای خودم زجر مقدر کنم با این افکارم!؟
اتفاقا خیلی راحت و زود درسهایی رو که باید یاد بگیرم خدا بهم یاد میده و من لول آپ میشم،
بارها باید به خودم یادآوری کنم که؛ تنها مانع تو برای دریافت ثروت و نعمت و خوشبختی خودتی، افکارته، فکر میکنی که نمی تونی، در حالی که به محض تغییر این فکر پاسخش را خواهی دید.
همه اینها تسهیل در فرآیند کنترل ذهن هست که بنده باید در اون بهتر و بهتر و بهتر بشم،
استاد و خانم شایسته عزیز خیلی ممنونم بابت این توضیح عملی عالی در مورد موضوع لاخوف علیهم و لا هم یحزنون که چقدر بهتر اهمیت و در عین حال سادگیش رو فهمیدم. الهی که بهترین دنیا و آخرت نصیبتون باشه.
درود و صدسلااام خدمت دو استاد عزیز و دلبرو دوسداشتنی و همه دوستان باعشق و باصفاااا️️
بَه بَه، بَه بَه
لذت بردم عجب فایل دلنشین و جذابی بهمون هدیه دادید ،خیلی چسبید بینهایت سپاسگزارم ازینهمه آگاهی که در اختیارمون میذارید استاد عزیزم ..
حالا صادقانه عرض کنم خدمتتون که اول تصویری نگاه کردم فایل رو و یک کلمه از حرفارو متوجه نشدم چقققد زیبا و چققققدر زیبا و بینظیر و تمیز این ساحل..
و اینکه دودفعه به صورت صوتی گوش دادم و به جونم و روحم نشست و کیف کردم از اینهمه آگاهی که بهم تزریق شد ..
هنر در لحظه زندگی کردن همیشه و هر لحظه بمن احساس خوشبختی میده ..
استاد عزیزم اقرار میکنم که من اصلا نمیدونستم ( احساس عدم لیاقت) وجود داره و در نوع خودش یکی از سنگین ترین وزنه های ممکن به پای من واسه ادامه پیشرفت هام شادی هام و فرصت هام تااینکه به لطف شما در این سایت باهاش آشنا شدم و تازه فهمیدم که من چقد ناآگاه بودم اصلا تو درودیوار بودم قبل اینکه بااین سایت آشنا بشم .خدا شاهده که زیباترین معجزه زندگی من سید حسین عباسمنشِ من همیشه یه تصویر از آدما تو ذهنم دارم که اسمشون که میاد اون تصویر تجسم میشه هروقت که اسم شما به زبونم و فکرم میاد یه تصویرعظیم از یه تیکه آسمون که پر از سیارات و کهکشانِ تجسم میشه برام ( دقیقا شما و آگاهی های زیبا و خارق العاده بی تکرار) بقیه رو نمیدونم ولی من از این سایت و قلب شما دارم تغذیه میشم روح من به محض گرسنگی میاد اینجا و سرشااار از احساس خوب و آگاهی هائی که هیچ کجا پیدا نمیشه بیرون میاد..دقیقا همین آگاهی هائی که تو این فایل بهم دادید از احساس عدم لیاقت ،،استمرار درتصمیمم،،کنترل ذهن و فقط برای امروز زندگی کردن چنان منو به وجد آوردن که نمیدونم چجوری بگم احساسمو دقیقا مثل این میمونه که پوست انداختم و یه ورژن جدیدتر از داخل اون پوست اومدم بیرون ،استادعزیزم خانم شایسته مهربون خدارو بینهایت شکر میکنم واسه حضورتون در زندگیم چون شما باعث میشید که من هروقت وارد این خونواده و سایت میشم زمان خروج یه آدم جدید پراز انگیزه و متفاوت از قبل که هیچ ربطی به گذشتش نداره باشم ..واااای که پرسه زدن تو کوچه پس کوچه های این سایت زیباترین لحظات زندگی منِ..ببین اصلا وقتی میایم اینجا قانون فراوانی رو فراموش میکنم سرمو هرطرفی میچرخونم کلی احساس خوب و آگاهی جدیدِ که با حرص و ولح زیاد بغلمو پرمیکنم که باخودم ببرمشون ..دوستوووووون دارمممم عاااااشق همتونم خداجان ممنون، استااادخوشتیپ ممنون، خانم شایسته ممنون، دوستان عزیزم ممنون ،واسه همتون حال خوب و اتفاقای خوب آرزومندم ..عاقبتتون بخیر
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدای را شکر به خاطر این همه آگاهی های ناب درس ها این فایل با این طبیعت زیبا و سواحل فلوریدا با مردم شاد وخوشحال و در نهایت آزادی و استقلال و رهایی از هر قید و بند روزگار لذت می برند
چقدر این دریا زیباست چه انرژی بالای دارد این رنگهای آبی و لاجوردی چه حس خوبی را منتقل می کند
در لحظه زندگی کردن یکی از بزرگترین درس های زندگی است اگر تنها به این قانون عمل کنیم چقدر نتایج عالی می شود و به آیه از قرآن که بارها تکرار شده واصل موضوع است مؤمن کسی است که ترسی دارد ونه غمگین است ترس همیشه از گذشته میآید وغم هم از آینده پس وقتی در لحظه
باشی یعنی نه ترس داری نه غم
سعی کنیم از هر چیز کوچکی بهترین لحظه را برای خودمان خلق کنیم من از صدای
پرندگان خیلی لذت می برم و چقدر این پرندگان رها وآزاد زندگی می کنند ودر لحظه زندگی میکنند
منظور از زندگی کردن باید لذت بردن ودر لحظه زندگی کردن باشه و از تکتک لحظات لذت ببریم
وقتی این موضوع را درک کنیم و ادامه بدهیم
وپایدار باشیم حتی اگه در قدم اول باشیم نیازی به استعداد ندارد فقط باید در این موضوع استمرار داشته باشیم وعشق داشتن و شور و شوق باعث میشود هر روز بهتر از دیروز زندگی کنیم واز زندگی لذت ببریم
واگر این مسیر را ادامه بدهیم اعتماد به نفس ما بالا میرود به شرط ادامه دادن و لذت بردن و کوچکترین بهبود را ببنیم من در این مورد با خواندن کامنت ها همیشه سعی می کنم که در لحظه زندگی کنم و به آگاهی برسم که من خودم هستم که باید حال خودم را عالی کنم نه هیچ عامل بیرونی و یا هیچ مسئولیتی در زندگی دیگران ندارم من باید هر لحظه مواظب افکار و فرکانس های خودم باشم وافکار منفی را از ذهن خودم بیرون ببرم و بدانم که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب است ویا احساس بد مساوی اتفاقات بد است
وقتی ما ناراحت باشیم میبینیم نه تنها شانس نمی آوریم بلکه بد شانسی هم به سراغ ما میآید در این شرایط من حتما باید یه راهی پیدا کنم
تا به احساس خوب برسم من این کار را با پیاده روی و فایل گوش دادن انجام میدهم
اگر بتوانم ذهنم را کنترل کنم می توانم زندگیم را کنترل کنم
احساس قربانی شدن که یکی از پاشنه آشیل من است وهمیشه فکر می کنم که این زندگی حق من نیست در این مورد من قبلا این فکر را داشتم که حالا که من دارم به خانواده شوهرم خدمت می کنم پس این حق من است که جواب این محبت ها را ببینم در این مورد من خیلی احساس بدی داشتم وخودم را آدم ضعیفی می دانستم و با این آگاهی ها که اگر من در این احساس بمانم گور خودم را کنم ودر زندگی را جهنم کردم
این جاست که خداوند می فرماید که ما به هیچ کسی ظلم نکردیم من با ماندن در این احساس به خودم ظلم کردم و هیچ بحثی با خداوند نداشته باشم و این موضوع را کوچک کنم و خودم را به احساس خوب برسانم
نقش شور و شوق خیلی مهم است و من با این آگاهی که هدف از به دنیا آمدنم فقط لذت بردن که اتفاقا این لذت بردن واحساس خوب به قول قرآن ما را آسان می کند برای آسانی ها
حضور در لحظه خیلی زندگی ما را شیرین تر می کند من سعی می کنم اول صبح که بیدار میشم با تمرین ستاره قطبی خودم را به احساس خوب برسانم وسپاسگزار امروزم باشم وکاری به دیروزم نداشته باشم و خودم را به بهترین احساس برسانم
وشکر گذار داشته هایم باشم ونگران آینده نباشم لاجرم طبق قانون جهان اتفاقات خوبی هم میافتد
وفقط در لحظه زندگی کنم وسعی کنم بهترین روزم را بسازم و برای امروز زندگی کنم وقتی که این کار را انجام دادم وتکرار کنم و فقط برای امروز زندگی کردن را تکرار کنم بعد از چند سال می بینم که بهترین زندگی را کردم و نهایت لذت را بردم بدون اینکه زجری کشیده باشم
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
سلام به خداوند مهربانم که بی دریغ میبخشد و بی چشم داشت دوست میدارد
سلام به استاد عزیز و توانایم الهی شکرت که یافتم ات و الهی شکرت که هستی که از خودت یاد میگرم
سلام به مریم قشنگ دوست داشتنی که واقعا بهترین الگو برایم شدین مریم قشنگ
خدا را صد هزار مرتبه سپاسگذار هستم که هر لحظه حامی و هادی من هست
و هر لحظه مرا به سوی بهترین و زیبا ترین ها هدایت میکند
خدایا شکرت که زنده هستم خدایا شکرت که میتوانم زنده گی مه تغییر بتم و بهترین زنده گی برای خودم بسازم
با تمام وجودم بالای خودم افتخار میکنم و با تمام وجودم به خودم تبریک میگم واقعا دمممممم گرم قسمی که استاد گفتن از پیاده روی لذت میبردن مه به خودم همانجا آفرین گفتم آفرین افرینت پاکیزه چقدر عالی تغییر کردی چقدر هر روز بهتر بهتر میشوی وقتایی که مه پیاده روی میروم واقعا با تمام وجودم لذت میبرم از دیدن درخت ها از دیدن خانه ها از دیدن آدم ها از فوتبال بچه ها در کوچه و گول زدن من و دیدن به آسمان آبی مقبوووووول گفته استاد آنقدر لذت میبرم که میگم واقعا از دیدن زیبایی تنها من ذوق میکنم یا دیگران هم همین طور هست خدایا شکرررررررررت از هر لحضه خودم لذت میبرم از تنهای های خودم از بودن با خودم از ورزش کردن از کمنت گذاشتن کمنت خواندن جارو کردن از گوش دادن فایل ها از همه زنده گی خدایا شکرت من واقعا عاشق شدیم عاشق زنده گی شدیم خدایا شکرت
استاد شما چقدر دوست داشتنی هستین چقدر جذاب شدین اندام تان فوق العاده شده خدایا شکرت چقدر اندام تان مقبول شده واقعا اشک هایم جاری میشود از این نعمت های خداوند از این زیبایی های جهان که فقط خودمان خود را محروم کردیم خدایا شکرت که آگاه میشوم و میگویی پاکیزه لذت ببر اینجا ها را بیبین و لذت ببر خدایا شکرت
رابطه تان چقدر فوق العاده هست استاد واقعا عالی هستین با گوش دادن فایل به خود گفتم بیبین چقدر به هم احترام دارن چون در خانواده های ما کسانی که ازدواج کردن اصلا به هم احترام محبت انچنانی ندارد و رابطه شما برایم الگو شد آنقدر روی خودم کار کنم و عالی شوم زمانی که تصمیم ازدواج کرفتم با بهترین شخص دنیا ازدواج کنم که واقعا مثل استاد عالی و محترم باشد
چقدر همه چیز عالی توضیح دادین همین سخن هست واقعا درست هست هر وقت زهنت را فتح کردی جهان را فتح کردی واواو
عالی هست استاد منم قول میتم مثل شما عمل کنم و مثل شما نتیجه بیگرم استاد یک روز از نتایج زیبا و عالی که خواهد گرفتم خودم تعجب میکنم باعث میشوم برای میلیون ها نفر الگو شوم و حیرت انگیز باشد نتایج عالی زنده گیم و شما با تمام شوق بگویین پاکیزه شاگرد من هست و من با عشق بگویم از استاد عباس منش یاد گرفتم که عالی عمل کنم و عالی نتیجه بیگرم
من هم یک زنده گی عالی و با لذت مثل شما میخواهم و برای خودم عالی میسازم و میتوانم
چون هیچ اتفاق اتفاقی نیست و من اتمان این ها را بخاطری مبیبینم چون برای خودم میسازم
خدایا شکرت که هر لحظه هوای مان را داری
مرا اهلیست با شادی که شادی آن من باشد
مرا قولیستبا جانان که جانان جان من باشد
خدایاااااااااااااا شکرت برای این همه زیبایی ها و نعمت های جهان که برای ما بی نهایت ارزانی داشتی خدایا شکرت
به همه ما از خداوند عاشق و بزرگ بهترین ها را آرزو دارم و الهی که هر روز ما بهتر از روز قبل و هر لحظه ما بهتر از لحظه قبل و هر سال ما بهتر از سال قبل
سلام به استاد بخشنده و بزرگوارم که کلام خدا رو به من میرسونه و بزرگترین هدیه خدا به من توی سخت ترین روزای زندگیم بوده، سلام استاده عزیزم
و سلام به مریم جانم عزیزدلم دست خدا که همیشه کمک میکنه توی هر جا و هر شرایطی ما هم بتونیم از علم و آگاهی استاد استفاده کنیم، عزیزدلم از خدا برات عشق و آرامش و سلامتیه همیشگی میخوام. توی این فایل خیلی حال کردم خیلی عشق کردم تمام لحظه هایی که کنار استاد بودی و پا به پای استاد حرف میزدی و اون آگاهی درونت رو برای ما به زبون میاوردی با عشق نگاهت میکردم و میگفتم چقدر قشنگه داره مثلِ استاد میشه، داری راه رو روشن میکنی، حرفهای الهی درونت رو میریزی بیرون، درسته که اصل و اساس حرفهاتون یکیه ولی حرفهای شما نسبت به استاد اصلا تقلید نیست داری از قلب خودت میگی با زبون خودت میگی به شیوه خودت میگی… و من خیلی خیلی لذت بردم
دلم میخواد یه سلامی هم بکنم به کسایی که نمیبینمشون ولی آوازهشونو زیاد شنیدم مثل مدیر فنی سایت با همین کامنتم خسته نباشید بهتون میگم و اعتراف میکنم که خیلی دوستون دارم، مرسی که اینقدر کار کردن توی سایت بینقص و راحته خداوند این راحتی رو وارد زندگی خودتون بکنه
و سلام به اون عزیزی که هرکجای دنیاست و داره کامنت منو میخونه
خب شروع میکنم، دلم میخواد فایلو دوباره گوش بدم و همزمان باهاش اون آگاهی هایی که دریافت میکنم رو تو این کامنت بنویسم.
نکته 1 : توی همین اول فایل مریم جان داره میگه که استاد شخصیتش جوریه که توی شروع کار خیلی شخصیت کمک کنندهای داره، برای اینکه میتونه با هر حرکت خوب یا بد تورو تحسین کنه یه جورایی هل میده تورو به جلو…. من فکر میکنم این حرف برای من و بچه های سایت خیلی منطقی و آشناست، به این دو سه ساله اخیر زندگیم که استاد رو پیدا کردم و سعی کردم به سبک استاد زندگی کنم فکر میکنم، یادم میاد روزایی رو که فقط فایل گوش میدادم که بتونم قدمای اولمو بردارم، منظورم توی هر کاریه، انگاری به سمت فایلا کشیده میشدم که انرژی بگیرم واسه حرکت کردن… خدایا شکرت که چنین استادی سر راه زندگیم گذاشتی و خدایا شکرت که مریم جان اینقدر شجاعانه میاد این عشق و لطفِ استاد به خودش رو توضیح میده اینا همه قشنگیای رابطه شما با همدیگهس کسی که مدارش پایینتر باشه فقط میاد میگه خودم کردم، خودم قوی بودم و ادامه دادم، اما شما کنار تعریف از خودت از شریکت هم تعریف و تشکر میکنی، من خیلی خوشحالم بخاطر این عشق و احترامی که بینتونه.
نکته 2 : یه جا استاد میگن : من هیچوقت فکر نمیکردم که ایشون بتونه منو ببره توی بازی. این حرف دوتا جنبه مثبت داره، اولیش این که کسی که ادامه بده و بهبود بده خودش رو، میتونه حتی از استادش هم بالاتر بره، حالا هرچقدرم سابقه استادش بیشتر باشه مهم نیست چون جهان کاری به گذشته نداره، هرکی خودشو بالا بکشه بالاتر میره.
و دوم اینکه باز هم استاد جلوی دوربین داره تعریف میکنه از هم بازیش از کسی که خودش آموزشش داده، کل این بازی و ترفندهاشو خودش یادش داده، اما اگر استاد ببازه هم محترمانه تحسین میکنه، این رفاقته این عشقه خدایا شکرت
نکته 3 : استاد میگه : استعداد مطرح نیست، این استمراره این ادامه دادنِ و عشق داشتنِ و حرکت کردنِ و بهتر کردن خودش، باعث شد مریم جان اینقدر پیشرفت چشمگیری داشته باشه. هدف شما اول کار یک بازی سرگرمی و وقت گذروندن بوده اما وقتی همون بازی استمرار و تلاش واسه پیشرفت باهاش همراه بشه باعث شد شما توی اون سالن بتونین پنجاه نفر آدم رو که این بازی رو بلد بودن شکست بدین. پشت بندش اون اعتماد به نفسه – اون خوشحالی از برنده شدن – اون حال خوب چقدر ارزش داره و میتونه چقدر اتفاقات بهتر در آینده رو رقم بزنه. قانون همین بود حالت خوب بشه اتفاقات خوب وارد زندگیت میشه.
نکته 4 : مریم جانم میگن که : یکی از دلایلی که ادامه دادم این بود که اوایل کار تمرکزم روی قسمت مثبتش بود و میگفتم من دارم ورزش میکنم و دارم یادمیگیرم. و ” با خودم مهربون بودم ” از خودم توقع بیش از حد توانم نداشتم….. چقدر این جمله تو گوش من زنگ زد که شمسی چرا اینقدر به خودت فشار میاری آرامش نداری، توی سایت همش دنبال فایلهایی میگردی که استاد آرومت کنه و بگه بیخیالتر باش،،، چون این یکی از بزرگترین پاشنههای آشیل منه و من توی کارام خیلی زیاد از خودم توقع بینقص بودنو دارم، خیلی وسواس به خرج میدم به حدی که میبینم دارم خودآزاری میکنم. دارم از خورد و خوراکم میزنم از تفریحم میزنم از خواب و آرامشم میزنم و کم میکنم که چی بشه؟؟؟ که کارمو به بهترین شکل ممکن تحویل مشتری بدم،
خیلی وقتا از دید دیگران آدم مسئولیت پذیری هستم آدمی هستم کاری رو دستم بسپارن خوب زود تمیز انجام میدم،،، اما به قیمت نابود کردن خودم و سلامتیم و آرامشم…
و تازگیا این چند هفته اخیر با اینهمه وسواسی که داشتم نه تنها کارها خوب پیش نرفت،،، بلکه اون آرامش نداشتنه باعث میشد کارها خراب بشه، اونهمه توقعی که از خودم داشتم رو نمیتونستم برآورده کنم احساس سرخوردگی ناراحتی عقب بودن از بقیه همه با هم در نهایت باعث شد نتیجه کارم خوب نشه و اتفاقات بدی بیفته.
مثالِ زندگی خودمو میزنم که بتونم بهتر حق مطلبو ادا کنم.
شهریور پارسال یعنی 1401 از شغل قبلیم استفا دادم و اومدم بیرون، پاشدم اومدم تهران تا برم دنبال آرزویی که از بچگیم داشتم گفتم شروع میکنم خیاطیو یادگرفتن کلاس طراحی دوخت و طراحی لباس میرم و این مسیرو شروع میکنم.
این وسط یه موضوعی بگم که شاید یکم بی ربط به موضوع این فایل باشه ولی دلم میخواد بنویسمش چون میدونم ممکنه کسی از بچههای سایت بخونه اینو و براش کمک کننده باشه :
به سبک استاد و با گوش دادن به فایل ها از کارگری شروع کردم و از همون اول یه بخشی از پولمو هر ماه زخیره میکردم برای اینکه بتونم برم سمت کار مورد علاقم و خداروشکر همینطورم شد من 9 ماه اینجا اونجا کار کردم و از حقوق ماهی یک میلیون و پونصد شروع کردم و وقتی شهریور پارسال استفا دادم حقوقم ماهی 8 و خوردهای بود. به لطف الله و به لطف استاد عزیزم هم درآمد 3 برابر رو تجربه کردم که عید پارسال بود از 2 میلیون به 7 میلیون رسیدم و هم فایلای استاد بهم اعتماد به نفس میداد انرژی میداد، سر و زبون و جسارت میداد. که بالاخره من تونستم همپول خوبی جمع کنم هم کلییییی تجربه بدست بیارم و آدم پُر سر و زبون دار تری بشم و هم بالاخره از اون شغل که به لطف استادم با کارگری شروعش کردم و با سرپرستی تمومش کردم استفا بدم و برگردم تهران بیام سمت کاری که خیلی بیشتر دوسش دارم.
خلاصه آبان ماه 1401 چرخ خیاطی خریدم وسایل مختلفیو خریدم و بالاخره از آذر ماه تونستم کلاسای طراحی دوختمو شروع کنم. اوایل کار که کمی آزاد تر بودم هم به فایلهام میرسیدم و هم یادمیگرفتم همه چی خیلی خوب بود، جلوتر اومدم فایل هارو گوش میدادم از خدا خواستم به درآمد برسم از اسفند ماه به درآمد رسیدم خداروشکر وقتی فایل هارو گوش میدم مینویسم عمل میکنم جوری پیشرفت میکنم که همه آدما جلوم به زبون میارن که مثلا پیشرفتی که تو داریو هیچ هنرجویی نداشته هیچ دختری اینجوری نبوده و…
امسال تعطیلات عید رو که پیش خانواده بودم اما بعدش که برگشتم تهران یهو تعداد سفارش هایی که بهم میدادن زیاد شد و منم همرو قبول میکردم به حدی که حتی وقت نمیکردم کلاسام رو مرتب شرکت کنم و حتی فایل های استاد روگوش بدم… حتی یک بازه 20 روزه مریض شدم ولی از خودم توقع داشتم که کارهارو به موقع تحویل بدم کاره مشتری تمیز باشه بینقص باشه و به خودم خیلی فشار آوردم، هم دوره بیماریم طولانی شد چون استراحت کافی نداشتم و هم خیلی خودمو دست بالا گرفته بودم و توقع بینقص بودن از خودم داشتم!…
در صورتیکه کسی که هنوز در حال یادگیریه و در کنارش داره کار هم میکنه نمیشه از خودش توقع یک خیاط بینقص بودن رو داشته باشه…. پس تکامل چی میشه؟ چرا اینقدر به خودم فشار آوردم و از خودم بیشتر از توانم توقع داشتم؟
دقیقا جمله مریم جان این چند روزه مدام تو ذهنم میچرخه که گفت من با خودم مهربون بودم….
اون مریض شدنم و اونهمه خستگی و کار زیاد و مهمتر از همه گوش ندادن به فایل ها توی اون بازه باعث شد سه تا کار رو خراب کنم، چرا؟ چون حال خودم خوب نبود، تمرکزم روی استرس دیر تحویل دادنم بود بیخوابی خستگی همه بد رفتاری هایی که با خودم داشتم باعث شد نتیجه 3 تا از کارا خوب نشه.
کدوم کارا؟ همین کارهایی که توی این دو هفته اخیر انجام دادم،،، یعنی حتی میخوام به این موضوع اشاره کنم که اوایل کار نتیجه بد نبود ولی وقتی یک ماه همه وجودم پر از استرس بود نتیجه خراب شد،،، دقیقا همون حرف استاد که میگن با یک بار ناراحتی و حس بد اتفاقی نمیفته هروقت تکرار و تکرار بشه اتفاق بد وارد زندگیتون میشه (همینطورم اتفاقات خوب)
باید با خودمون مهربون باشیم اینهمه پیشرفتِ مریم جان که از صفره صفر شروع کرده به قول خودش بارها و بارها کلییییی به استاد باخته و الان یه رقیب حرفهای شده برای استاد که میتونه ببره استاد رو، نشون میده میشه تا هرکجا که بخوای بالا بری به شرطی که هوای خودتو داشته باشی. توقع بیجا نداشته باشی از خودت تمرکزت روی قسمت مثبتش باشه بگی دارم ورزش میکنم دارم یادمیگیرم، با خودت مهربون باشی و با هر کار درست یا غلطت قربون صدقه خودت بری.
خب من اگر همین روند پر از استرس رو ادامه بدم به قول مریم جان چیزی جز سرخوردگی و ناراحتی نصیبم نمیشه و درنهایت میخوام رها کنم این کار رو، که همینطورم شد من پریروز واقعا بابت خراب شدن دوتا کار آخرم ناراحت شدم و به خودم گفتم تو اینهمه سختی میدی ب خودت اینهمه وسواس به خرج میدی موقع کار پس چرا نتیجه خراب میشه؟؟ و از خدا خواستم کمکم کنه و هدایتم کنه به فایلی که به جواب برسم. اومدم توی سایت و دیدم این فایل جدید رو گذاشتین و گوشش دادم و این جمله مریم جان که گفت من با خودم مهربون بودم و این باعث پیشرفتم شد واقعا فکرمو درگیر کرد واقعا جوابی بود که از خدا میخواستم، اینقدر راحت دارم اینو مینویسم چون برام عادی شده ده ها بار از خدا خواستم جوابمو بهم بده و سایتو باز کردم و فایلی که جدید بوده یا فایل نشانهم دقیقا جواب سوالم بوده. امیدوارم آیت سایت الهی تا همیشه پابرجا بمونه روز به روز بهتر بشه و خداوند به همتون قدرت بیشتر برای ادامه دادن بده سلامتی بده شادی بده.
این نکته بالایی که نوشتم مهمترین نکته این فایل برای من بود جواب خدا به من بود از زبون مریم جان و استادم.
نکته 5 : استاد میگن همه چیز کنترل ذهنه، توی این بازی و توی این زندگی همه چیز بستگی به این داره که من چجوری ذهنمو کنترل میکنم؟ تو تواناییهات تغیر نکرده ولی وقتی کنترل ذهن نداری نمیتونی از تواناییهات استفاده کنی.
منم توی شغل و کارم تواناییهام که تغیر نکرده بود، حتی بیشتر از قبل هم شده بود، ولی بخاطر استرسی که داشتم بخاطر احساس بدی که داشتم، احساس عقب بودن از بقیه احساس میکردم ادم بد قولی شدم، کارهام یا سخت پیش میرفت یا خراب میشد.
من میتونستم بپذیرم که من توی این کار تازه واردم و باید کم کم تجربه بدست بیارم. و اینجوری به خودم احساس آرامش بدم و ذهنمو کنترل کنم تا کارها برام آسونتر بشه و قطعا اون آرامشه هم میتونست کاری کنه که نتیجه خیلی بهتر باشه.
نکته 6 : کاری نداشته باش که ده یک عقبی، فقط به یک توپ بعدیت فکر کن فقط به گرفتن امتیاز بعدیت فکر کن، به جای اینکه ذهنمو درگیر تمام سفارشایی که باهم گرفته بودم بکنم و ذهنمو شلوغ کنم، میتونستم توی هر بازه زمانی فقط و فقط روی همون کاری تمرکز کنم که مثلا اون هفته قراره تحویل بدم،،، الان که فکرشو میکنم انگاری من با اونهمه مشغله ذهنی که واسه خودم درست کردم فقط وقت خودمو تلف کردم.
خب پس فقط تمرکز کن که یک ضربه بعدی رو بهتر بزنی. فقط ضربه پیش روت رو نگاه کن.
وای که چقدر این فایل خوبه چقدر خفنه خدا الهی خیرتون بده
نکته 7 : استاد میگن که : من فقط سعی میکنم همین امروز رو، فقط همین امروز رو به هیچ اتفاق بدی توجه نکنم و بد نکنم احساسمو و بعد فرداش دوباره همینو به خودت بگو،،، خواهید دید که چطور تمام اون اتفاق به ظاهر وحشتناک تغیر میکنه.
نکته 8 : مریم جان : عجله کردن همانا و باختن همانا
اینو دیگه من با همه پوست و استخونم توی این زندگی تجربه کردم، من هرجا عجله کردم یه اتفاق بدی افتاده هرجااااا، و همیشه میگم دروغ نیست که از بچگی بهمون میگفتن عجله کار شیطونه… واقعا هم کار شیطونه و نتیجه رو خراب میکنه.
حتی اگر داره دیر میشه بزار دیر بشه، عجله کار شیطونه توی هیچ کاری، توی هیچ مسیری، برای رفتن به هیچ جایی، عجله جواب نمیده فقط کارو خرابتر میکنه.
نکته 9 : احساس عدم لیاقت…
وقتی اوضاع داره خوب و راحت پیش میره، خودتو لایق اون آسانی بدون. قرار نیست که تو با زجر و سختی به موفقیت برسی، خدایی که تورو آفریده جهان رو مسخر تو کرده این جهان با اینهمه عظمتش رو رام تو کرده پس تو قرار نیست با زجر و سختی به چیزی برسی.
درستشم همینه که تو با لذت و آرامش و به آسونی کارهاتو پیش ببری و موفق بشی.
اگر خودتو لایق چیزی ندونی جهان اونو ازت میگیره، جهان کبوتر با کبوتر باز با باز رو رعایت میکنه، اگر از لطف خدا به خودت خیلی تعجب کنی و بهش شک کنی که اینقدر خوب و عالی هم نباید پیش بره،،، جهان اون نعمتهارو ازت می گیره چون تو خودت ارزش خودتو نمیدونی. پس این جهان تورو به سختی میندازه،
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش.
نکته 10 : احساس قربانی شدن…
این افکار که من باختم ولی حق من بود ک برنده بشم، ظلم شد در حقم، بیعداالتیه تو جامعه، بدشانسی آوردم، اینجاها همون جائیه که باید ذهنتو کنترل کنی باید بگذری از اون لحظات، نباید با خودت بحث کنی با خدا یا با طرف مقابل بحث کنی بگی من چقدر بدبختم چقدر حقم داره خورده میشه چقدر کم شانسم و... فقط باید بگذری از این شرایط
در نهایت خداوند پاداششو بهت میده. بسپار به خدا اون اتفاقات رو تا خدا به موقع نشونت بده که کسی که ذهنشو کنترل کنه پاداششو از الله میگیره.
نکته 11 : و اینم شادترین نکته این فایل که مریم جان بهش اشاره میکنه، شور و شوق داشتن نسبت به کاری که انجام میدی. لذت بردن عشق و حال کردن،،، مریم جان به توپهاش میگه بچهها ما یک تیم هستیم میخوایم لذت ببریم، میخوام آرزوی این توپ رو که دلش میخواد روی میز استاد بیفته رو برآورده کنم بچهها بریم که انجامش بدیم.️ و خب با این عشقی که من به شغلم دارم من هم میتونم با خودم بگم من و چرخم و نخ و پارچه باهم توی یک تیم هستیم بریم که یک لباس محشر واسه مشتری خلق کنیم،،، حتی فقط به زبون آوردن این حرفا به آدم شور و شوق و شادی میده، روح آدم شاد میشه اصلا.
من یک دوستی دارم که از دید من دختر خیلی خیلی موفقیه هم به لحاظ شغلی و درآمد و هم به لحاظ علمی که داره، معلم زبان آلمانیه و چهارتا زبون زنده دنیارو بلده، و از همین تدریس زبان آلمانی هم درآمد خیلی خیلی خوبی داره و الانم که در حال مهاجرت به آلمانه، همیشه با هر اتفاق خوب یا بدی که میفته میگه الان زمانش بود که این اتفاق بیفته، یه بار چندوقت پیش درخواستش از طرف آلمان ریجکت شد و ناراحت شده بود و منم توقع داشتم حداقل سه چهار روزی تو این ناراحتی بمونه و خودخوری کنه که ناحقی کردن و فلان… ولی توی اون زمان که تهران مهمون ما بود ، این آدم فقط یک روز بابت این مساله ناراحت بود فقط همون روزی که خبر ریجکت شدنش به گوشش رسید و از فرداش دقیقا همون آدم قبلی بود همون آدم با انگیزه، و وقتی داشتم باهاش حرف میزدم گفت من باید هنوز یه مدتی بمونم حتما قراره خدا آدمای جدیدی سر راهم بزاره، من با خودم برده بودمش پیش دوستام و مربی خیاطیم که مثلا روحیهش عوض بشه، میگفت من توی این بازه زندگیم باید این آدمارو میدیدم و میخوام لذت ببرم از این فرصتی که هنوز قراره تو ایران باشم. دوباره رفت پیگیر شد درخواستشو داد و میگفت من باید خیاطی کردن تورو میدیدم، باید مربی تورو میدیدم باید با دوستای جدیدت بگو بخند میکردم بعد میرفتم.
منی که از بیرون داشتم به حرفاش گوش میدادم میگفتم واقعا این آدم داره روی یک اتفاق بد برچسب خوب میزنه، دقیقا همون حرفی که استاد میزنه، خب این نتایج خوب توی زندگیش هم کاملا طبیعیه، درآمد خوبش، علم و آگاهیش، شخصیت آرومش
اون آدم لذت میبره از زندگیش، احساس شکرگزاری داره و خداوند هم ظرفش رو بزرگتر میکنه، آیه قرآن : و اگر شکرگزار باشید ما شما را میافزاییم.
استاد عزیزم یه معجزه الان برام اتفاق افتاد، داشتم راجب این دوستم مینوشتم و تو فکرش بودم، قرار بود همین امروز یکشنبه 31 اردیبهشت 1402 جوابِ درخواست دوباره این دوستم به آلمان بیاد، و همین الان که داشتم این کامنت رو مینوشتم و تو فکرش بودم یهو زنگ زد و گفت شمسی ویزام اومده و واسه آخر هفته بلیت به آلمانو میگیرم.️ وای خدایا شکرت چند خط بالاتر که بودم هنوز مشخص نبود ویزاش اومده یا نه ولی همین که بهش فکر میکردم و با خودم میگفتم این آدم نتیجه این کنترل ذهنشو میگیره زنگ زد و بهم این خبر خوب رو داد.
خدایا شکرت هزاران بار شکرت️
میدونم که این کامنتم خیلی طولانی شد، تقریبا نوشتنش سه روز واسه من زمان برد ولی ارزششو داشت که این فایل رو با پوست و استخونم درک کنم و درمورد ثانیه به ثانیهش نظرمو بنویسم. خدایا شکرت بخاطر داشتن استاد عزیزم و مریم جانم توی زندگیم…️
چقدر از خوندن کامنت شما انرژی گرفتم، چقدر عالی که برگشتم تا کامنت های نخونده رو بخونم و به کامنت شما رسیدم ، سپاسگزارم بابت این همه زحمتی که کشیدید و آگاهی هایی که با ما به اشتراک گذاشت
واقعاً یکی کمالگرایی و یکی عجله داشتند از اون تله های خیلی وحشتناک که اصلاً نباید مثل یو یو برامون تکرار بشن و یکبار برای همیشه باید از اتفاقات درس بگیریم
من هم تو کارم عجله کردم و جنس ها م رو با قیمت خیلی بالاتر از قیمت واقعی خریدم و با یک ضرر مالی همون اول کار در س هام رو گرفتم مثل شما که با خراب کردن سه تا لباس درساتو ن رو گرفتید،من از همه این تضاد ها ،برای روشن تر کردن مسیر موفقیت ممنونم
واقعا باید از مسیر پیشرفت لذت برد ،کافیه بدون عجله به قول خانم شایسته با خودمون مهربون باشیم و خودمون رو فقط با دیروزمون مقایسه کنیم ،چه کسی لایق تراز ما ،فقط خودمون میدونیم که چقدر تلاش کردیم
چقدر دوست شما توحیدی عمل کردند،شگفت زده شدم از این همه کنترل ذهن، وقتی که داشتم کامنت تون رو میخوندم ، عاشقانه منتظر بودم کارای مهاجرت شون درست شده باشه و برامون نوشته باشید ، تا ایمان م قوی تر بشه
احسنت به شما ،چقدر فرکانس شما بالاست که چنین دوستانی کنارتون دارید ،
سپاس از زمان ارزشمندی که صرف به اشتراک گذاشتن این آگاهی های ناب کردید
خیلی زیاد خوشحال میشم که از موفقیت هات بنویسی
با رغبت تمام از خوندن موفقیت های دوستانم هم خوشحال میشم هم کلی انگیزه میگیرم و امید وار تر به فرداهای خیلی عالی
واقعا ازتون سپاس گذارم بخاطر انرژی که گذاشتی و این کامنت فوق العاده رو گذاشتید واقعا میشه گفت که فایل استاد با این کامنت تکمیل تر شد خیلی لذت بردم.
البته من خودم هر روز سعی میکنم این فایل رو گوش بدم و هر بار نکته های جدید و هر بار یه پاشنه آشیل از خودم پیدا میکنم البته که اقدام های عملی هم کردم و نتایجش هم داره میاد تو زندگیم.
الان که دارم اینو براتون مینویسم بسیار ذوق دارم چون نتیجه تغییر باور و نگه داشتن حس خوب رو برای بار چندم به وضوح دیدم
من 17 سالمه و به تازگی از پایه یازدهم میرم به دوازدهم و کنکور و …
توی یکی از مدارس برتر درس میخونم و حتی قبول شدن تو این مدرسه رو هم سال پیش به طرز معجزه اسایی جذب کردم
من توی امتحانات معمولا رتبه 15 یا 13 کلاسی بودم که برای بدست اوردن این رتبه تلاش زیادی میکردم اما هیچ وقت راضی نبودم
آخرای خرداد بود که آزمونی گرفته شد و من به دلیل استرس و اضطرابی که داشتم این ازمون رو به شدت بد دادم و حتی انقدر حالم بد بود که بعدش رفتم بیمارستان و رتبه آخر کلاس رو کسب کردم و بعدش من موندم و یه حس ناتوانی و ناامیدی و کلی حس های بد دیگه
حتی از مدرسه تماس گرفتن و پیش مشاور تحصیلی که رفتم گفت زیاد از نتایجت هم در طول سال و هم این ازمون آخر راضی نیستم
و این یه حس بد و تحقیر به من داد
دوباره با کلی استرس خودم رو جمع و جور کردم و شروع کردم کمی درس خوندم و تست زدم تا برای امتحان 16 تیر یعنی همین امروز آماده بشم
و هر روز من استرس داشتم و میتونم بگم چیزی که واقعا اهمیت انچنانی تو زندگی من نداشت منو از حس خوب محروم کرده بود
اینو هم بگم که اون چند هفته من سعی کردم احساس لیاقت رتبه برتر بودن تو خودم به وجود بیارم پس صدام رو ضبط کردم و روزی چند بار گوش میدادم
یه هفته مونده به امتحان نا امید شدم و اصلا درس نخوندم…
شد روز آخر
روز آخر به صورت اتفاقی یکی از فایل های رایگان شما که اسمش درس های زندگی از یک بازی بود رو گوش دادم
دیدم که درباره کنترل ذهن میگید و متوجه شدم که چقدر اهمیت داره و من چقدر غافل بودم
سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم و دوباره رفتم سراغ درس خوندن
اون فایل رو من کامل گوش دادم و بعد فایل گفت و گو شما و استاد عرشیانفر رو که درباره حس خوب بود رو گوش دادم و چقدرررررر کمک کرد
منی که به شدت برای یه امتحانی که نتیجه اش هیچ تاثیری نمیذاشت تو زندگیم ولی این باور ایجاد شده بود که اگه نمیتونی این امتحانا رو خوب بدی پس کنکور رو خوب نمیدی بعد به دلیل باور به اینکه کنکور سرنوشتت رو تعیین میکنه و تو اگه کنکور رو بد بدی بدبخت میشی این ازمون به شدت برام مهم شده بود
من متوجه شدم که حس خوب مهمه و برای بدست اوردن آرامش شروع کردم شکرگزاری برای چیزایی که دارم و هم حسم خوب شد و آرامش گرفتم
و همه اینا یه روزه شد!
سر جلسه ازمون یه حرفتون برام تکرار میشد
میگفتین که توی بازی پینگ پونگ وقتایی که عقب هستین اینو میگید که فقط این یه ضربه مهمه و تمرکزم رو میذارم رو این و مهم نی چقدر عقبم
من از این استفاده کردم و سر ازمون همش میگفتم همین این یه سوال مهمه فقط کافیه همین یدونه رو خوب بزنم
و استاد من جزو نفرات برتر کلاس شدم
از رتبه آخر که 25 بود رسیدم به نفر 6 ام
و از رتبه کشوری که 175 بود رسیدم به رتبه 80
زیاد و آنچنان تلاش فیزیکی نکردم…
1 درصد تلاش فیزیکی که درس خوندن بود رو انجام دادم و بقیه کار رو ذهن کرد…
خوب خداراشکر سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته خوب خداراصدهزارمرتبه شکر من هدایت شدم به این سایت وچیزی که امروز من درگیرش بودم وتوی این فایل گفته شد خوب من به لطف خدا خانمی زیبا مهربان عاشق ودوست داشتنی واصلا اچارفرانسه مثل خانم شایسته اینم برای اینه خانم شایسته راهمیشه تحسین میکردم استاد این خانم من عاشق تمیزی یعنی حیاط خونه برق میندازه اصلا دستشویی وقتی میری حال میکنی ازبس تمیزه کارمند هست بنده خدا بعدش میاد مغازه کمک من کارمیکنه چقدردوستم داره وچقدرمسخرمن شده استاد خداشاهده چندروزی بود همش میگفتم من همسرم این قدر خوبه به لطف خدا نکنه من این ازدست بدم خخخخ اتفاقی براش بیفته وهمون لحظه یه چیزی درونم گفت خودتو لایق نمیدونی بابا خداشاهده استاد آنچنان این الهام بلند بود که سری پذیرفتم که من احساس لیا قت نمیکنم ندارم آخ که قربون خدابشم بابا اینا خداداده بهت چون ماجرای زن گرفتنم هم معجزه ای شد استاد ومن خودمو لایق این همه محبت عشق نمیدیم وهمش توی ذهنم احساس گناه داشتم که بنده خدا چه قدرزحمت میکشه ومن جقدرادم نامردی هستم وازهمون لحظه الارغمی که نجواهای ذهنم درگیر بود گفتم من لایق این زن هستم البته این باورم ازجای میاد که تایه نفرمیمرد توطایفه ما میگفتن مالایق این نبودیم آخ خدا شکرت من لایق این زن هستم اصلا استاد چقدراحساس گناه دارم گاهی درمورد همین حال خوب زندگی خوبی دارم نامرد تواین جوری هستی خانوادت فلان بچه رادارن توزیاد حال نکنی گناه داره خخخخ یعنی این ذهن این شیطان کیه استاد وخدشاهده استاد من بااموزشهای شما ولطف خدا همش رشد داشتم وترک ندم ولی همش یه ترسی واحساس گناهی دارم نه دیگه به این آسونی هم گناه است پول بسازی خانوادت ببین مردم ببین چ سختی پول میسازن خخخ خدایاشکرت وچقدر احساس گناه قربانی شدن دارم گاهی که نکنه اوضاع ی دفعه خراب بشه ازبیرون کسی مارا چشم کنه این باور عجب ریشه داره استاد منطقه ما که اصلا چشم زخم آخ ومنم هنوزگاهی ترس میاد سراغم که من قربانی چشم زخم بشوم که این روزها همش میبینم ازاین است احساس لیاقت درآمدم به مدت به صفر سد استاد حتی بذهکارشدم چراچون من خودمو لایق این نعمت ها این شغل نمیدیدم مردم بهم میگفتن پولت مفته دلالی اونجا نشستی مفت میخوری واین هی باعث میشد من احساس گناه کنم وازسایتم دوربودم استاد چه بلاهای که سرم نیومد ولی اصلا نگران نیستم من باید میرفتم توی اون مسیر تاهم قدراین بدونم هم شاکرخداباشم وهم بدونم تاوقتی روی خودم کارمیکنم حالم خوبه آخ من استاد دونبال آلن حال خوبم خوشبختی من الان ب حرف شما سیدم همچی خوبه ولی خوشبختی حال خوب اصل اساس است اینکه این احساس بی لیاقتی خیلی ریشه داره درون من خیلی بید روش کارکنم درتمام جنبه های زندگیم درکسب کارم درروابط درسلامتی وتروت ووووو خدایاشکرت من بنده لایقق خداهستم من لایق حال خوب هستم من لایق ثروت هستم استاد این احساس قربانی شودن بدجور یشه داره ولی چیز یکه من جدیدن بهش رسیدم اینکه خدایاصدهزارمرتبه شکرت این آگاهی ها هست و رسته ذهن میگه ماهم میگیم ولی اگه نیود ماباری به هرجهت بودیم خدایاشکرت خدا شکرت استاد نمیدونی چقدردوستت دارم واقعا نمیدونی هرشب توی دفترم مینویسم خدایا بابت عباس منش شکرت نمیدونی وقتی حرف میزنی من باچه عشقی گوش میدم متل یک شاگرد خدایا تو مصیب رابه راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان غضب شدگان استاد خدایا 2تا فرزند سالم ازت خواستم وزیبا خوشگل خدا میدونه استاد 2تا پسر دارم چقدرزیبا هستن باعشق وجقدرارادت به تودارن همش میگن استاد ومن گاهی خودما حتی لایق اینا نمیدونم وترس ازدست دادنشون دارم یاقربانی شدم من لایق این پسراهستم شک نکن ای ذهنمم بخوام بنویسم ساعت ها باید فقط بنویسم خدایا شکرت منتظر وره بی نظیر احساس لیاقت شما هستم خواهشن هرچی سریعتر اونا بزارین روی سایت ممنون شاگرد شما مصیب
سلام خوشحالم که اینجام تو این مدارم پر از عشق و پر از احساس بهتر بهتر شدن پر از احساس حرکت پر از احساسه شادی پر از ایده و الهام های قشنگ داشتم این فایلو میدیدم یاد یه چیزی افتادم خیلی قشنگ بود برام مثل جرقه بود توزهنم
وای چقد زوق دارم بگم براتون:)
برای این دو سه روز پیش اومد و یه جورایی حس میکنم نکته ای خدا یادم داد و امتحانم کرد و من ترکوندم و کلی اتفاق قشنگ افتاد بعد من خوشم اومد دوباره راحت انجامش دادم
ماجرام این بود اقایی صب تو خاب بلند شد و خیلی بلند یه چیزی گفت و خیلی بلند من تا گفت از این گوش اومد و از اون گوشت رفت چون من خودمو خیلی دوس دارم چونن من خیلی خودمو لایق میدونم برای احساسه خوب چووون انقد یاد گرفتم احساسه خوب اتفاق خوب برام میاره بعد برای همه اینا من اینجا ندید گرفتم کنترل کردم احساسمو لذت بردم از اون لحظه و اروم خودمو خاب کردم و عین خیالم نبود عین خیالم نبود و راحت خابیدم و هیچ چیز نگفتم و راحت خابیدم و ظرفم بزرگتر شد سپاسگزار تر شدم
بعد اقااایی خابالو یه چی گفت منم کاری به کسی ندارم فقط خوبی هارو میبینم بدونبحث با کسی با خدا همون دیروز خیلی راحت نشنیده گرفتم و راحت خابیدم بعدش بعددش رابطم با اقایییم بهتر شد بدون احساس قرابانی شدن بدون احساس طلافی کردن اون مسله حل شد و بعدش برااام رابطمون خیلی بهتر شد عشقم بیشترر شد وقتی زیبایی هارو میبینی و لذت میبرم و عشقمون واقعااا بیشتر شد و برکت بیشتر به سمتم اومددد این برام داره مشهود میشه چونن قشنگ برای خودم خیلی واضح کنترل کردم و با یه مسله طوری حل شد لذت بردم و احساسمو خوب نگه داشتم اینو تو رابطه امتحان کردم خیلی قشنگ جواب داد شکرررت خدایی که احساس میکنم بهت خیلی نزدیک ترم لذت و زیبایی هام بیشتر شده شکررت:))
سلام به همه
تجربه من از کنترل ذهن
سال 95 من کنکور داشتم،سالی که همه با کتاب تست های گرون و قطور و مشاورهای گرون و استاد پروازی ها،و ازمون های قلم چی و گاج و…
هرکی رو میدیدی حداقل کتاب تست داشت.
من اون سال همش شاخه به شاخه می پریدم،چون توانایی کنترل ذهنمو نداشتم فقط لحظه ای ذهنم اروم نبود لحظه ای،همش ذهنم میگفت دیگران قبول میشن تو که کتاب نداری تو فلان رو نداری،تو الکی داری تلاش میکنی،ذهنم انگار خیابون شلوغ که جای سوزن انداختن نبود.
من نتیجه ای که میخاستم رو نگرفتم.
اما در همون سالها که من میخاستم کنکور بدم (سال 94)دوستم گفت یکی از دوستام که توی یه مدرسه دیگه س ازش خبر دارم که دندان فردوسی مشهد قبول شده،درحالی که از دی پیش دانشگاهی شروع کرده به خوندن،اینکه نزدیک عروسیش بوده و فقط کتاب های خودش رو با دقت شروع کرده به خوندن،اول عمومی ها و بعد تخصصی ها و زبان رو گذاشته اخر، دوبارم فقط خونده و دقیق خلاصه نویسی کرده (برام اورد من خلاصه هاشو دیدم)کتابهاشو دورش می چینده و می خونده.
من اون زمان اصلا از ایشون الگو برنداشتم انقدر که ذهنم شلوغ بود.ببینید چقدر ایمان چقدر کنترل ذهن کرده که خودش رو بع اونجا رسونده،یعنی من هر روز خودمو با افرادی که مجهز بودند مقایسه میکردم،چقدر خوندمو بی ارزش می دونستم چقدر سخت گرفتم به خودم من میخوندم ولی میگفتم تو نمی فهمی تو حالیت نیس تو این کتابا رو نداری تو مگه تلاش میکنی تو فلان
ولی چقدر ایمان و چقدر کنترل ذهن کرده و چقدر به سمت وعده های خداوند رفته،که خداوند کمکش میکنه،فقط اتکا کرده به خداوند و رحمتش ولی من وعده های شیطان رو قبول کردم.من خودم رو می خوردم اگر 7 صبح بیدار نمیشدم دیگه تا شب حالم بد بود،دیگه تو نمی تونی چون دیر بلند میشی و فلان.تو اون زمان حالم از خودم بهم میخورد.هیچ وقت یادم نمیره چقدر دنبال عوامل بیرونی بودم.یادمه یه هدایتی امد گفت برو تو سایت استاد ولی میگفتم استاد از کنکور سر درنمیاره.من علنا به خداوند یه روز گفتم تو مگه از کنکور میفهمی حتی از خدا هم کمک نمیخاستم.من مشرکم بودم و خودم، خودم رو می دیدم.و چقدر ضربه ها دیدم.
بارها وبارها وقتی از اون دختر یادم میاد میگم فقط ایمانش به خداوند این نتیجه رو رقم زد.ایمان و اینکه خداوند کم و کاستی ها رو جبران میکنه.ببینید چقدر ایمان و کنترل ذهن شدیدی داشته هر وقت یادم میاد از ته دلم تحسینش میکنم.
کنترل ذهن تو شرایط اسون خیلی راحته اما تو شرایط سخت خیلی کنترل ذهن میخاد خیلی زیاد.
یادمه استاد میگفت من زمان بدهی هام خودم خودم رو انگیزه میدادم خودم خودم رو حالم رو خوب نگه میداشتم ولی انصافا کنترل ذهن کار سختیه اونم تو شرایط بدهی،بیکاری،زمان کم،پول نداشتن و.….
امیدوارم که بتونیم همواره کنترل ذهن کنیم.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
درس هایی از بازی:
*سعی کنیم از لحظه به لحظه ی زندگی خود تحت هر شرایطی لذت ببریم
*هدف اصلی انجام هر کاری را لذت بردن نه برد و باخت قرار دهیم
*قوانین را حین انجام هر کاری رعایت کنیم
*خود و دیگران را در هر شرایطی تحسین کنیم
*بازی کردن به ما کمک می کند رابطه ی عمیق تری با طرف مقابل برقرار و ایجاد کنیم
*هر مهارتی قابل یادگیری است . فارغ از استعداد اگر برای تحقق اهدافمان عشق و انگیزه استمرار و تعهد قدم برداشتن و حرکت کردن داشته باشیم
*یادگیری هر مهارتی اعتماد به نفس ما را برای تحقق سایر اهداف افزایش می دهد
*در مسیر رشد و یادگیری با خود مهربان باشیم از خود توقع و انتظار بیش از حد نداشته باشیم بهبودهای کوچک اما مداوم و پیوسته را ببینیم تا سرخورده و نا امید نشویم
*بازی کردن ذهن ما را برای حل مسائل خلاق تر خواهد کرد
*می توانیم متوجه شویم هر فرکانسی چه پاسخ و نتیجه ای را در بر دارد و تاثیر ذهن بر نتایج را در همان لحظه متوجه شویم
*کنترل ذهن و تمرکز بر نکات مثبت باعث می شود نتایج در لحظه به نفع ما تغییر کند
*تمرکز بر نکات منفی و عدم کنترل ذهن باعث می شود نتایج در لحظه به ضرر ما تغییر کند
*اگر بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم می توانیم زندگی خود را کنترل کنیم
*اگر تمرکز خود را بر شکست هایمان قرار دهیم باعث می شود شکست های بیشتری را تجربه کنیم
*اگر کنترل ذهن نداشته باشیم نمی توانیم از توانایی های خود بهره برداری کنیم
*هنگام تحقق هر هدف تنها به قدم و حرکت بعدی فکر کنیم و تمرکز خود را از نتایج برداریم اینگونه می توانیم برنده ی بازی باشیم
*به ظاهر نامناسب شرایط نگاه نکنیم سعی کنیم همواره بهترین خود را ارایه داده احساس خوب داشته باشیم و ذهن خود را کنترل کنیم تا نتایج به نفع ما تغییر کند
*عجله کردن باعث می شود تمرکز ما از بین رفته و نتایج به ضرر ما حتی اگر امتیاز بسیار بیشتری داشته باشیم تمام شود
*زمانی که انجام کاری به آسانی پیش می رود و ما احساس لیاقت و ارزشمندی نداشته باشیم اوضاع را برای خود سخت کرده و نعمت ها را از دست می دهیم
*همواره انتظار داشته باشیم نتایج به نفع ما تمام شود
*احساس عدم لیاقت در مورد هر هدف باعث می شود نتایج نامناسب و ناجالبی را تجربه کنیم
*نسبت دادن عدم موفقیت به عوامل بیرونی باعث احساس قربانی شدن و گرفتن نتایج نامناسب می شود
*احساس قربانی شدن در نهایت به احساس افسردگی ختم شده و باعث بازنده شدن و از دست دادن نتایج مثبت می شود در این لحظات باید بتوانیم ذهن خود را به خوبی کنترل کنیم
*از قدرت کنترل ذهن در هر شرایطی به نفع خود استفاده کنیم
*شور و شوق انگیزه داشتن و لذت بردن در هر لحظه از انجام کار مورد نظر فارغ از نتیجه ی آن باعث گرفتن نتایج عالی می شود
*زمانی که احساس خوب داریم همه ی شرایط به نفع ما تمام می شود و آسان می شویم برای آسانی ها
*در زمان حال نه گذشته و آینده زندگی کنیم اینگونه نه ترسی بر ماست و نه غمی: مومنان کسانی هستند که در لحظه زندگی می کنند
* زمانی که در زمان حال زندگی می کنیم لاجرم اتفاقات خوب را تجربه می کنیم
*از موضوعات ساده لذت ببریم تا احساس خوب و خوشبختی واقعی را تجربه کنیم
*برای لذت بردن نیاز به گرفتن نتایج بزرگ نیست در هر لحظه می توانیم از زندگی خود لذت ببریم
*تنها زمانی نعمت های بزرگ به ما داده می شود که بتوانیم از لحظه به لحظه ی زندگی خود لذت ببریم و سپاسگزار نعمت های خداوند باشیم
*لذت بردن به جای حسرت حسادت احساس قربانی شدن گله و شکایت نتایج متفاوتی را برای ما رقم می زند
*اگر سپاسگزار باشیم خداوند ظرف وجودی ما را برای دریافت نعمت های بیشتر بزرگتر می کند
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بسم لله الرحمن الرحیم
با نام و یاد خداوند زیبایی ها سلام و درود بنده را پذیرا باشید.
احسنت و آفرین به این فایل فوق العاده زیبا
از صحنه ها و تصاویر زیبا تا سخنان و درس های عمیق و تاثیرگذار
واقعا که خوشبختی یعنی در لحظه بودن و لذت بردن از چیزهای کوچک و بدیهی زندگی
چند روز هست که از نعمات بدیهی زندگی بیشتر و عمیقتر لذت می برم،
که یکی از بزرگترین آنها که در عین حال بدیهی ترین آنها هم هست، افراد و نزدیکان هستند
این روزها خیلی بهتر از وجود مادر و خواهر زاده کوچکم لذت می برم، منظور اینکه با این دو نفر بیشتر حال خوبی را تجربه کردم و آگاهانه از وجودشان سپاسگزار خداوند هستم.
خیلی شنیدن این سخنان ارزشمند احساس خوب و امید را به بنده داد، گویی باید آنها می شنیدم،
اول که دیدن چنین الگویی دوباره به یادم آورد که بیشتر خودم را لایق تجربه چنین رابطه ای بدانم، دوم اینکه به لطف و رحمت و رزاقیت و وهابیت خداوند بیشتر ایمان بیاورم، چرا کمبود و نارسایی ها را باور کنم؟؟!
چند روز پیش این کد بسیار مخفی را در ظاهر فکری نامحسوس در رابطه زندگی و آینده و اینکه همیشه که نمی شود همه چیز خوش و خرم باشد را در ذهن شناسایی کردم، و یک آن به خودم گفتم که؛ چراکه نه؟؟؟!
خدا که رازق و وهابه و اصلا نیازی به زجر کشیدنم نداره، پس چرا برای خودم زجر مقدر کنم با این افکارم!؟
اتفاقا خیلی راحت و زود درسهایی رو که باید یاد بگیرم خدا بهم یاد میده و من لول آپ میشم،
بارها باید به خودم یادآوری کنم که؛ تنها مانع تو برای دریافت ثروت و نعمت و خوشبختی خودتی، افکارته، فکر میکنی که نمی تونی، در حالی که به محض تغییر این فکر پاسخش را خواهی دید.
همه اینها تسهیل در فرآیند کنترل ذهن هست که بنده باید در اون بهتر و بهتر و بهتر بشم،
استاد و خانم شایسته عزیز خیلی ممنونم بابت این توضیح عملی عالی در مورد موضوع لاخوف علیهم و لا هم یحزنون که چقدر بهتر اهمیت و در عین حال سادگیش رو فهمیدم. الهی که بهترین دنیا و آخرت نصیبتون باشه.
ممنون
ممنون
ممنون
بنام خداوند زیبائیها
درود و صدسلااام خدمت دو استاد عزیز و دلبرو دوسداشتنی و همه دوستان باعشق و باصفاااا️️
بَه بَه، بَه بَه
لذت بردم عجب فایل دلنشین و جذابی بهمون هدیه دادید ،خیلی چسبید بینهایت سپاسگزارم ازینهمه آگاهی که در اختیارمون میذارید استاد عزیزم ..
حالا صادقانه عرض کنم خدمتتون که اول تصویری نگاه کردم فایل رو و یک کلمه از حرفارو متوجه نشدم چقققد زیبا و چققققدر زیبا و بینظیر و تمیز این ساحل..
و اینکه دودفعه به صورت صوتی گوش دادم و به جونم و روحم نشست و کیف کردم از اینهمه آگاهی که بهم تزریق شد ..
هنر در لحظه زندگی کردن همیشه و هر لحظه بمن احساس خوشبختی میده ..
استاد عزیزم اقرار میکنم که من اصلا نمیدونستم ( احساس عدم لیاقت) وجود داره و در نوع خودش یکی از سنگین ترین وزنه های ممکن به پای من واسه ادامه پیشرفت هام شادی هام و فرصت هام تااینکه به لطف شما در این سایت باهاش آشنا شدم و تازه فهمیدم که من چقد ناآگاه بودم اصلا تو درودیوار بودم قبل اینکه بااین سایت آشنا بشم .خدا شاهده که زیباترین معجزه زندگی من سید حسین عباسمنشِ من همیشه یه تصویر از آدما تو ذهنم دارم که اسمشون که میاد اون تصویر تجسم میشه هروقت که اسم شما به زبونم و فکرم میاد یه تصویرعظیم از یه تیکه آسمون که پر از سیارات و کهکشانِ تجسم میشه برام ( دقیقا شما و آگاهی های زیبا و خارق العاده بی تکرار) بقیه رو نمیدونم ولی من از این سایت و قلب شما دارم تغذیه میشم روح من به محض گرسنگی میاد اینجا و سرشااار از احساس خوب و آگاهی هائی که هیچ کجا پیدا نمیشه بیرون میاد..دقیقا همین آگاهی هائی که تو این فایل بهم دادید از احساس عدم لیاقت ،،استمرار درتصمیمم،،کنترل ذهن و فقط برای امروز زندگی کردن چنان منو به وجد آوردن که نمیدونم چجوری بگم احساسمو دقیقا مثل این میمونه که پوست انداختم و یه ورژن جدیدتر از داخل اون پوست اومدم بیرون ،استادعزیزم خانم شایسته مهربون خدارو بینهایت شکر میکنم واسه حضورتون در زندگیم چون شما باعث میشید که من هروقت وارد این خونواده و سایت میشم زمان خروج یه آدم جدید پراز انگیزه و متفاوت از قبل که هیچ ربطی به گذشتش نداره باشم ..واااای که پرسه زدن تو کوچه پس کوچه های این سایت زیباترین لحظات زندگی منِ..ببین اصلا وقتی میایم اینجا قانون فراوانی رو فراموش میکنم سرمو هرطرفی میچرخونم کلی احساس خوب و آگاهی جدیدِ که با حرص و ولح زیاد بغلمو پرمیکنم که باخودم ببرمشون ..دوستوووووون دارمممم عاااااشق همتونم خداجان ممنون، استااادخوشتیپ ممنون، خانم شایسته ممنون، دوستان عزیزم ممنون ،واسه همتون حال خوب و اتفاقای خوب آرزومندم ..عاقبتتون بخیر
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدای را شکر به خاطر این همه آگاهی های ناب درس ها این فایل با این طبیعت زیبا و سواحل فلوریدا با مردم شاد وخوشحال و در نهایت آزادی و استقلال و رهایی از هر قید و بند روزگار لذت می برند
چقدر این دریا زیباست چه انرژی بالای دارد این رنگهای آبی و لاجوردی چه حس خوبی را منتقل می کند
در لحظه زندگی کردن یکی از بزرگترین درس های زندگی است اگر تنها به این قانون عمل کنیم چقدر نتایج عالی می شود و به آیه از قرآن که بارها تکرار شده واصل موضوع است مؤمن کسی است که ترسی دارد ونه غمگین است ترس همیشه از گذشته میآید وغم هم از آینده پس وقتی در لحظه
باشی یعنی نه ترس داری نه غم
سعی کنیم از هر چیز کوچکی بهترین لحظه را برای خودمان خلق کنیم من از صدای
پرندگان خیلی لذت می برم و چقدر این پرندگان رها وآزاد زندگی می کنند ودر لحظه زندگی میکنند
منظور از زندگی کردن باید لذت بردن ودر لحظه زندگی کردن باشه و از تکتک لحظات لذت ببریم
وقتی این موضوع را درک کنیم و ادامه بدهیم
وپایدار باشیم حتی اگه در قدم اول باشیم نیازی به استعداد ندارد فقط باید در این موضوع استمرار داشته باشیم وعشق داشتن و شور و شوق باعث میشود هر روز بهتر از دیروز زندگی کنیم واز زندگی لذت ببریم
واگر این مسیر را ادامه بدهیم اعتماد به نفس ما بالا میرود به شرط ادامه دادن و لذت بردن و کوچکترین بهبود را ببنیم من در این مورد با خواندن کامنت ها همیشه سعی می کنم که در لحظه زندگی کنم و به آگاهی برسم که من خودم هستم که باید حال خودم را عالی کنم نه هیچ عامل بیرونی و یا هیچ مسئولیتی در زندگی دیگران ندارم من باید هر لحظه مواظب افکار و فرکانس های خودم باشم وافکار منفی را از ذهن خودم بیرون ببرم و بدانم که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب است ویا احساس بد مساوی اتفاقات بد است
وقتی ما ناراحت باشیم میبینیم نه تنها شانس نمی آوریم بلکه بد شانسی هم به سراغ ما میآید در این شرایط من حتما باید یه راهی پیدا کنم
تا به احساس خوب برسم من این کار را با پیاده روی و فایل گوش دادن انجام میدهم
اگر بتوانم ذهنم را کنترل کنم می توانم زندگیم را کنترل کنم
احساس قربانی شدن که یکی از پاشنه آشیل من است وهمیشه فکر می کنم که این زندگی حق من نیست در این مورد من قبلا این فکر را داشتم که حالا که من دارم به خانواده شوهرم خدمت می کنم پس این حق من است که جواب این محبت ها را ببینم در این مورد من خیلی احساس بدی داشتم وخودم را آدم ضعیفی می دانستم و با این آگاهی ها که اگر من در این احساس بمانم گور خودم را کنم ودر زندگی را جهنم کردم
این جاست که خداوند می فرماید که ما به هیچ کسی ظلم نکردیم من با ماندن در این احساس به خودم ظلم کردم و هیچ بحثی با خداوند نداشته باشم و این موضوع را کوچک کنم و خودم را به احساس خوب برسانم
نقش شور و شوق خیلی مهم است و من با این آگاهی که هدف از به دنیا آمدنم فقط لذت بردن که اتفاقا این لذت بردن واحساس خوب به قول قرآن ما را آسان می کند برای آسانی ها
حضور در لحظه خیلی زندگی ما را شیرین تر می کند من سعی می کنم اول صبح که بیدار میشم با تمرین ستاره قطبی خودم را به احساس خوب برسانم وسپاسگزار امروزم باشم وکاری به دیروزم نداشته باشم و خودم را به بهترین احساس برسانم
وشکر گذار داشته هایم باشم ونگران آینده نباشم لاجرم طبق قانون جهان اتفاقات خوبی هم میافتد
وفقط در لحظه زندگی کنم وسعی کنم بهترین روزم را بسازم و برای امروز زندگی کنم وقتی که این کار را انجام دادم وتکرار کنم و فقط برای امروز زندگی کردن را تکرار کنم بعد از چند سال می بینم که بهترین زندگی را کردم و نهایت لذت را بردم بدون اینکه زجری کشیده باشم
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
سلام به خداوند مهربانم که بی دریغ میبخشد و بی چشم داشت دوست میدارد
سلام به استاد عزیز و توانایم الهی شکرت که یافتم ات و الهی شکرت که هستی که از خودت یاد میگرم
سلام به مریم قشنگ دوست داشتنی که واقعا بهترین الگو برایم شدین مریم قشنگ
خدا را صد هزار مرتبه سپاسگذار هستم که هر لحظه حامی و هادی من هست
و هر لحظه مرا به سوی بهترین و زیبا ترین ها هدایت میکند
خدایا شکرت که زنده هستم خدایا شکرت که میتوانم زنده گی مه تغییر بتم و بهترین زنده گی برای خودم بسازم
با تمام وجودم بالای خودم افتخار میکنم و با تمام وجودم به خودم تبریک میگم واقعا دمممممم گرم قسمی که استاد گفتن از پیاده روی لذت میبردن مه به خودم همانجا آفرین گفتم آفرین افرینت پاکیزه چقدر عالی تغییر کردی چقدر هر روز بهتر بهتر میشوی وقتایی که مه پیاده روی میروم واقعا با تمام وجودم لذت میبرم از دیدن درخت ها از دیدن خانه ها از دیدن آدم ها از فوتبال بچه ها در کوچه و گول زدن من و دیدن به آسمان آبی مقبوووووول گفته استاد آنقدر لذت میبرم که میگم واقعا از دیدن زیبایی تنها من ذوق میکنم یا دیگران هم همین طور هست خدایا شکرررررررررت از هر لحضه خودم لذت میبرم از تنهای های خودم از بودن با خودم از ورزش کردن از کمنت گذاشتن کمنت خواندن جارو کردن از گوش دادن فایل ها از همه زنده گی خدایا شکرت من واقعا عاشق شدیم عاشق زنده گی شدیم خدایا شکرت
استاد شما چقدر دوست داشتنی هستین چقدر جذاب شدین اندام تان فوق العاده شده خدایا شکرت چقدر اندام تان مقبول شده واقعا اشک هایم جاری میشود از این نعمت های خداوند از این زیبایی های جهان که فقط خودمان خود را محروم کردیم خدایا شکرت که آگاه میشوم و میگویی پاکیزه لذت ببر اینجا ها را بیبین و لذت ببر خدایا شکرت
چقدر مریم عزیز قشنگ هست خنده هایتان واقعا عاشق رابطه تان شدیم
رابطه تان چقدر فوق العاده هست استاد واقعا عالی هستین با گوش دادن فایل به خود گفتم بیبین چقدر به هم احترام دارن چون در خانواده های ما کسانی که ازدواج کردن اصلا به هم احترام محبت انچنانی ندارد و رابطه شما برایم الگو شد آنقدر روی خودم کار کنم و عالی شوم زمانی که تصمیم ازدواج کرفتم با بهترین شخص دنیا ازدواج کنم که واقعا مثل استاد عالی و محترم باشد
چقدر همه چیز عالی توضیح دادین همین سخن هست واقعا درست هست هر وقت زهنت را فتح کردی جهان را فتح کردی واواو
عالی هست استاد منم قول میتم مثل شما عمل کنم و مثل شما نتیجه بیگرم استاد یک روز از نتایج زیبا و عالی که خواهد گرفتم خودم تعجب میکنم باعث میشوم برای میلیون ها نفر الگو شوم و حیرت انگیز باشد نتایج عالی زنده گیم و شما با تمام شوق بگویین پاکیزه شاگرد من هست و من با عشق بگویم از استاد عباس منش یاد گرفتم که عالی عمل کنم و عالی نتیجه بیگرم
من هم یک زنده گی عالی و با لذت مثل شما میخواهم و برای خودم عالی میسازم و میتوانم
چون هیچ اتفاق اتفاقی نیست و من اتمان این ها را بخاطری مبیبینم چون برای خودم میسازم
خدایا شکرت که هر لحظه هوای مان را داری
مرا اهلیست با شادی که شادی آن من باشد
مرا قولیستبا جانان که جانان جان من باشد
خدایاااااااااااااا شکرت برای این همه زیبایی ها و نعمت های جهان که برای ما بی نهایت ارزانی داشتی خدایا شکرت
به همه ما از خداوند عاشق و بزرگ بهترین ها را آرزو دارم و الهی که هر روز ما بهتر از روز قبل و هر لحظه ما بهتر از لحظه قبل و هر سال ما بهتر از سال قبل
در خدا شاد پیروز باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد بخشنده و بزرگوارم که کلام خدا رو به من میرسونه و بزرگترین هدیه خدا به من توی سخت ترین روزای زندگیم بوده، سلام استاده عزیزم
و سلام به مریم جانم عزیزدلم دست خدا که همیشه کمک میکنه توی هر جا و هر شرایطی ما هم بتونیم از علم و آگاهی استاد استفاده کنیم، عزیزدلم از خدا برات عشق و آرامش و سلامتیه همیشگی میخوام. توی این فایل خیلی حال کردم خیلی عشق کردم تمام لحظه هایی که کنار استاد بودی و پا به پای استاد حرف میزدی و اون آگاهی درونت رو برای ما به زبون میاوردی با عشق نگاهت میکردم و میگفتم چقدر قشنگه داره مثلِ استاد میشه، داری راه رو روشن میکنی، حرفهای الهی درونت رو میریزی بیرون، درسته که اصل و اساس حرفهاتون یکیه ولی حرفهای شما نسبت به استاد اصلا تقلید نیست داری از قلب خودت میگی با زبون خودت میگی به شیوه خودت میگی… و من خیلی خیلی لذت بردم
دلم میخواد یه سلامی هم بکنم به کسایی که نمیبینمشون ولی آوازهشونو زیاد شنیدم مثل مدیر فنی سایت با همین کامنتم خسته نباشید بهتون میگم و اعتراف میکنم که خیلی دوستون دارم، مرسی که اینقدر کار کردن توی سایت بینقص و راحته خداوند این راحتی رو وارد زندگی خودتون بکنه
و سلام به اون عزیزی که هرکجای دنیاست و داره کامنت منو میخونه
خب شروع میکنم، دلم میخواد فایلو دوباره گوش بدم و همزمان باهاش اون آگاهی هایی که دریافت میکنم رو تو این کامنت بنویسم.
نکته 1 : توی همین اول فایل مریم جان داره میگه که استاد شخصیتش جوریه که توی شروع کار خیلی شخصیت کمک کنندهای داره، برای اینکه میتونه با هر حرکت خوب یا بد تورو تحسین کنه یه جورایی هل میده تورو به جلو…. من فکر میکنم این حرف برای من و بچه های سایت خیلی منطقی و آشناست، به این دو سه ساله اخیر زندگیم که استاد رو پیدا کردم و سعی کردم به سبک استاد زندگی کنم فکر میکنم، یادم میاد روزایی رو که فقط فایل گوش میدادم که بتونم قدمای اولمو بردارم، منظورم توی هر کاریه، انگاری به سمت فایلا کشیده میشدم که انرژی بگیرم واسه حرکت کردن… خدایا شکرت که چنین استادی سر راه زندگیم گذاشتی و خدایا شکرت که مریم جان اینقدر شجاعانه میاد این عشق و لطفِ استاد به خودش رو توضیح میده اینا همه قشنگیای رابطه شما با همدیگهس کسی که مدارش پایینتر باشه فقط میاد میگه خودم کردم، خودم قوی بودم و ادامه دادم، اما شما کنار تعریف از خودت از شریکت هم تعریف و تشکر میکنی، من خیلی خوشحالم بخاطر این عشق و احترامی که بینتونه.
نکته 2 : یه جا استاد میگن : من هیچوقت فکر نمیکردم که ایشون بتونه منو ببره توی بازی. این حرف دوتا جنبه مثبت داره، اولیش این که کسی که ادامه بده و بهبود بده خودش رو، میتونه حتی از استادش هم بالاتر بره، حالا هرچقدرم سابقه استادش بیشتر باشه مهم نیست چون جهان کاری به گذشته نداره، هرکی خودشو بالا بکشه بالاتر میره.
و دوم اینکه باز هم استاد جلوی دوربین داره تعریف میکنه از هم بازیش از کسی که خودش آموزشش داده، کل این بازی و ترفندهاشو خودش یادش داده، اما اگر استاد ببازه هم محترمانه تحسین میکنه، این رفاقته این عشقه خدایا شکرت
نکته 3 : استاد میگه : استعداد مطرح نیست، این استمراره این ادامه دادنِ و عشق داشتنِ و حرکت کردنِ و بهتر کردن خودش، باعث شد مریم جان اینقدر پیشرفت چشمگیری داشته باشه. هدف شما اول کار یک بازی سرگرمی و وقت گذروندن بوده اما وقتی همون بازی استمرار و تلاش واسه پیشرفت باهاش همراه بشه باعث شد شما توی اون سالن بتونین پنجاه نفر آدم رو که این بازی رو بلد بودن شکست بدین. پشت بندش اون اعتماد به نفسه – اون خوشحالی از برنده شدن – اون حال خوب چقدر ارزش داره و میتونه چقدر اتفاقات بهتر در آینده رو رقم بزنه. قانون همین بود حالت خوب بشه اتفاقات خوب وارد زندگیت میشه.
نکته 4 : مریم جانم میگن که : یکی از دلایلی که ادامه دادم این بود که اوایل کار تمرکزم روی قسمت مثبتش بود و میگفتم من دارم ورزش میکنم و دارم یادمیگیرم. و ” با خودم مهربون بودم ” از خودم توقع بیش از حد توانم نداشتم….. چقدر این جمله تو گوش من زنگ زد که شمسی چرا اینقدر به خودت فشار میاری آرامش نداری، توی سایت همش دنبال فایلهایی میگردی که استاد آرومت کنه و بگه بیخیالتر باش،،، چون این یکی از بزرگترین پاشنههای آشیل منه و من توی کارام خیلی زیاد از خودم توقع بینقص بودنو دارم، خیلی وسواس به خرج میدم به حدی که میبینم دارم خودآزاری میکنم. دارم از خورد و خوراکم میزنم از تفریحم میزنم از خواب و آرامشم میزنم و کم میکنم که چی بشه؟؟؟ که کارمو به بهترین شکل ممکن تحویل مشتری بدم،
خیلی وقتا از دید دیگران آدم مسئولیت پذیری هستم آدمی هستم کاری رو دستم بسپارن خوب زود تمیز انجام میدم،،، اما به قیمت نابود کردن خودم و سلامتیم و آرامشم…
و تازگیا این چند هفته اخیر با اینهمه وسواسی که داشتم نه تنها کارها خوب پیش نرفت،،، بلکه اون آرامش نداشتنه باعث میشد کارها خراب بشه، اونهمه توقعی که از خودم داشتم رو نمیتونستم برآورده کنم احساس سرخوردگی ناراحتی عقب بودن از بقیه همه با هم در نهایت باعث شد نتیجه کارم خوب نشه و اتفاقات بدی بیفته.
مثالِ زندگی خودمو میزنم که بتونم بهتر حق مطلبو ادا کنم.
شهریور پارسال یعنی 1401 از شغل قبلیم استفا دادم و اومدم بیرون، پاشدم اومدم تهران تا برم دنبال آرزویی که از بچگیم داشتم گفتم شروع میکنم خیاطیو یادگرفتن کلاس طراحی دوخت و طراحی لباس میرم و این مسیرو شروع میکنم.
این وسط یه موضوعی بگم که شاید یکم بی ربط به موضوع این فایل باشه ولی دلم میخواد بنویسمش چون میدونم ممکنه کسی از بچههای سایت بخونه اینو و براش کمک کننده باشه :
به سبک استاد و با گوش دادن به فایل ها از کارگری شروع کردم و از همون اول یه بخشی از پولمو هر ماه زخیره میکردم برای اینکه بتونم برم سمت کار مورد علاقم و خداروشکر همینطورم شد من 9 ماه اینجا اونجا کار کردم و از حقوق ماهی یک میلیون و پونصد شروع کردم و وقتی شهریور پارسال استفا دادم حقوقم ماهی 8 و خوردهای بود. به لطف الله و به لطف استاد عزیزم هم درآمد 3 برابر رو تجربه کردم که عید پارسال بود از 2 میلیون به 7 میلیون رسیدم و هم فایلای استاد بهم اعتماد به نفس میداد انرژی میداد، سر و زبون و جسارت میداد. که بالاخره من تونستم همپول خوبی جمع کنم هم کلییییی تجربه بدست بیارم و آدم پُر سر و زبون دار تری بشم و هم بالاخره از اون شغل که به لطف استادم با کارگری شروعش کردم و با سرپرستی تمومش کردم استفا بدم و برگردم تهران بیام سمت کاری که خیلی بیشتر دوسش دارم.
خلاصه آبان ماه 1401 چرخ خیاطی خریدم وسایل مختلفیو خریدم و بالاخره از آذر ماه تونستم کلاسای طراحی دوختمو شروع کنم. اوایل کار که کمی آزاد تر بودم هم به فایلهام میرسیدم و هم یادمیگرفتم همه چی خیلی خوب بود، جلوتر اومدم فایل هارو گوش میدادم از خدا خواستم به درآمد برسم از اسفند ماه به درآمد رسیدم خداروشکر وقتی فایل هارو گوش میدم مینویسم عمل میکنم جوری پیشرفت میکنم که همه آدما جلوم به زبون میارن که مثلا پیشرفتی که تو داریو هیچ هنرجویی نداشته هیچ دختری اینجوری نبوده و…
امسال تعطیلات عید رو که پیش خانواده بودم اما بعدش که برگشتم تهران یهو تعداد سفارش هایی که بهم میدادن زیاد شد و منم همرو قبول میکردم به حدی که حتی وقت نمیکردم کلاسام رو مرتب شرکت کنم و حتی فایل های استاد روگوش بدم… حتی یک بازه 20 روزه مریض شدم ولی از خودم توقع داشتم که کارهارو به موقع تحویل بدم کاره مشتری تمیز باشه بینقص باشه و به خودم خیلی فشار آوردم، هم دوره بیماریم طولانی شد چون استراحت کافی نداشتم و هم خیلی خودمو دست بالا گرفته بودم و توقع بینقص بودن از خودم داشتم!…
در صورتیکه کسی که هنوز در حال یادگیریه و در کنارش داره کار هم میکنه نمیشه از خودش توقع یک خیاط بینقص بودن رو داشته باشه…. پس تکامل چی میشه؟ چرا اینقدر به خودم فشار آوردم و از خودم بیشتر از توانم توقع داشتم؟
دقیقا جمله مریم جان این چند روزه مدام تو ذهنم میچرخه که گفت من با خودم مهربون بودم….
اون مریض شدنم و اونهمه خستگی و کار زیاد و مهمتر از همه گوش ندادن به فایل ها توی اون بازه باعث شد سه تا کار رو خراب کنم، چرا؟ چون حال خودم خوب نبود، تمرکزم روی استرس دیر تحویل دادنم بود بیخوابی خستگی همه بد رفتاری هایی که با خودم داشتم باعث شد نتیجه 3 تا از کارا خوب نشه.
کدوم کارا؟ همین کارهایی که توی این دو هفته اخیر انجام دادم،،، یعنی حتی میخوام به این موضوع اشاره کنم که اوایل کار نتیجه بد نبود ولی وقتی یک ماه همه وجودم پر از استرس بود نتیجه خراب شد،،، دقیقا همون حرف استاد که میگن با یک بار ناراحتی و حس بد اتفاقی نمیفته هروقت تکرار و تکرار بشه اتفاق بد وارد زندگیتون میشه (همینطورم اتفاقات خوب)
باید با خودمون مهربون باشیم اینهمه پیشرفتِ مریم جان که از صفره صفر شروع کرده به قول خودش بارها و بارها کلییییی به استاد باخته و الان یه رقیب حرفهای شده برای استاد که میتونه ببره استاد رو، نشون میده میشه تا هرکجا که بخوای بالا بری به شرطی که هوای خودتو داشته باشی. توقع بیجا نداشته باشی از خودت تمرکزت روی قسمت مثبتش باشه بگی دارم ورزش میکنم دارم یادمیگیرم، با خودت مهربون باشی و با هر کار درست یا غلطت قربون صدقه خودت بری.
خب من اگر همین روند پر از استرس رو ادامه بدم به قول مریم جان چیزی جز سرخوردگی و ناراحتی نصیبم نمیشه و درنهایت میخوام رها کنم این کار رو، که همینطورم شد من پریروز واقعا بابت خراب شدن دوتا کار آخرم ناراحت شدم و به خودم گفتم تو اینهمه سختی میدی ب خودت اینهمه وسواس به خرج میدی موقع کار پس چرا نتیجه خراب میشه؟؟ و از خدا خواستم کمکم کنه و هدایتم کنه به فایلی که به جواب برسم. اومدم توی سایت و دیدم این فایل جدید رو گذاشتین و گوشش دادم و این جمله مریم جان که گفت من با خودم مهربون بودم و این باعث پیشرفتم شد واقعا فکرمو درگیر کرد واقعا جوابی بود که از خدا میخواستم، اینقدر راحت دارم اینو مینویسم چون برام عادی شده ده ها بار از خدا خواستم جوابمو بهم بده و سایتو باز کردم و فایلی که جدید بوده یا فایل نشانهم دقیقا جواب سوالم بوده. امیدوارم آیت سایت الهی تا همیشه پابرجا بمونه روز به روز بهتر بشه و خداوند به همتون قدرت بیشتر برای ادامه دادن بده سلامتی بده شادی بده.
این نکته بالایی که نوشتم مهمترین نکته این فایل برای من بود جواب خدا به من بود از زبون مریم جان و استادم.
نکته 5 : استاد میگن همه چیز کنترل ذهنه، توی این بازی و توی این زندگی همه چیز بستگی به این داره که من چجوری ذهنمو کنترل میکنم؟ تو تواناییهات تغیر نکرده ولی وقتی کنترل ذهن نداری نمیتونی از تواناییهات استفاده کنی.
منم توی شغل و کارم تواناییهام که تغیر نکرده بود، حتی بیشتر از قبل هم شده بود، ولی بخاطر استرسی که داشتم بخاطر احساس بدی که داشتم، احساس عقب بودن از بقیه احساس میکردم ادم بد قولی شدم، کارهام یا سخت پیش میرفت یا خراب میشد.
من میتونستم بپذیرم که من توی این کار تازه واردم و باید کم کم تجربه بدست بیارم. و اینجوری به خودم احساس آرامش بدم و ذهنمو کنترل کنم تا کارها برام آسونتر بشه و قطعا اون آرامشه هم میتونست کاری کنه که نتیجه خیلی بهتر باشه.
نکته 6 : کاری نداشته باش که ده یک عقبی، فقط به یک توپ بعدیت فکر کن فقط به گرفتن امتیاز بعدیت فکر کن، به جای اینکه ذهنمو درگیر تمام سفارشایی که باهم گرفته بودم بکنم و ذهنمو شلوغ کنم، میتونستم توی هر بازه زمانی فقط و فقط روی همون کاری تمرکز کنم که مثلا اون هفته قراره تحویل بدم،،، الان که فکرشو میکنم انگاری من با اونهمه مشغله ذهنی که واسه خودم درست کردم فقط وقت خودمو تلف کردم.
خب پس فقط تمرکز کن که یک ضربه بعدی رو بهتر بزنی. فقط ضربه پیش روت رو نگاه کن.
وای که چقدر این فایل خوبه چقدر خفنه خدا الهی خیرتون بده
نکته 7 : استاد میگن که : من فقط سعی میکنم همین امروز رو، فقط همین امروز رو به هیچ اتفاق بدی توجه نکنم و بد نکنم احساسمو و بعد فرداش دوباره همینو به خودت بگو،،، خواهید دید که چطور تمام اون اتفاق به ظاهر وحشتناک تغیر میکنه.
نکته 8 : مریم جان : عجله کردن همانا و باختن همانا
اینو دیگه من با همه پوست و استخونم توی این زندگی تجربه کردم، من هرجا عجله کردم یه اتفاق بدی افتاده هرجااااا، و همیشه میگم دروغ نیست که از بچگی بهمون میگفتن عجله کار شیطونه… واقعا هم کار شیطونه و نتیجه رو خراب میکنه.
حتی اگر داره دیر میشه بزار دیر بشه، عجله کار شیطونه توی هیچ کاری، توی هیچ مسیری، برای رفتن به هیچ جایی، عجله جواب نمیده فقط کارو خرابتر میکنه.
نکته 9 : احساس عدم لیاقت…
وقتی اوضاع داره خوب و راحت پیش میره، خودتو لایق اون آسانی بدون. قرار نیست که تو با زجر و سختی به موفقیت برسی، خدایی که تورو آفریده جهان رو مسخر تو کرده این جهان با اینهمه عظمتش رو رام تو کرده پس تو قرار نیست با زجر و سختی به چیزی برسی.
درستشم همینه که تو با لذت و آرامش و به آسونی کارهاتو پیش ببری و موفق بشی.
اگر خودتو لایق چیزی ندونی جهان اونو ازت میگیره، جهان کبوتر با کبوتر باز با باز رو رعایت میکنه، اگر از لطف خدا به خودت خیلی تعجب کنی و بهش شک کنی که اینقدر خوب و عالی هم نباید پیش بره،،، جهان اون نعمتهارو ازت می گیره چون تو خودت ارزش خودتو نمیدونی. پس این جهان تورو به سختی میندازه،
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش.
نکته 10 : احساس قربانی شدن…
این افکار که من باختم ولی حق من بود ک برنده بشم، ظلم شد در حقم، بیعداالتیه تو جامعه، بدشانسی آوردم، اینجاها همون جائیه که باید ذهنتو کنترل کنی باید بگذری از اون لحظات، نباید با خودت بحث کنی با خدا یا با طرف مقابل بحث کنی بگی من چقدر بدبختم چقدر حقم داره خورده میشه چقدر کم شانسم و... فقط باید بگذری از این شرایط
در نهایت خداوند پاداششو بهت میده. بسپار به خدا اون اتفاقات رو تا خدا به موقع نشونت بده که کسی که ذهنشو کنترل کنه پاداششو از الله میگیره.
نکته 11 : و اینم شادترین نکته این فایل که مریم جان بهش اشاره میکنه، شور و شوق داشتن نسبت به کاری که انجام میدی. لذت بردن عشق و حال کردن،،، مریم جان به توپهاش میگه بچهها ما یک تیم هستیم میخوایم لذت ببریم، میخوام آرزوی این توپ رو که دلش میخواد روی میز استاد بیفته رو برآورده کنم بچهها بریم که انجامش بدیم.️ و خب با این عشقی که من به شغلم دارم من هم میتونم با خودم بگم من و چرخم و نخ و پارچه باهم توی یک تیم هستیم بریم که یک لباس محشر واسه مشتری خلق کنیم،،، حتی فقط به زبون آوردن این حرفا به آدم شور و شوق و شادی میده، روح آدم شاد میشه اصلا.
من یک دوستی دارم که از دید من دختر خیلی خیلی موفقیه هم به لحاظ شغلی و درآمد و هم به لحاظ علمی که داره، معلم زبان آلمانیه و چهارتا زبون زنده دنیارو بلده، و از همین تدریس زبان آلمانی هم درآمد خیلی خیلی خوبی داره و الانم که در حال مهاجرت به آلمانه، همیشه با هر اتفاق خوب یا بدی که میفته میگه الان زمانش بود که این اتفاق بیفته، یه بار چندوقت پیش درخواستش از طرف آلمان ریجکت شد و ناراحت شده بود و منم توقع داشتم حداقل سه چهار روزی تو این ناراحتی بمونه و خودخوری کنه که ناحقی کردن و فلان… ولی توی اون زمان که تهران مهمون ما بود ، این آدم فقط یک روز بابت این مساله ناراحت بود فقط همون روزی که خبر ریجکت شدنش به گوشش رسید و از فرداش دقیقا همون آدم قبلی بود همون آدم با انگیزه، و وقتی داشتم باهاش حرف میزدم گفت من باید هنوز یه مدتی بمونم حتما قراره خدا آدمای جدیدی سر راهم بزاره، من با خودم برده بودمش پیش دوستام و مربی خیاطیم که مثلا روحیهش عوض بشه، میگفت من توی این بازه زندگیم باید این آدمارو میدیدم و میخوام لذت ببرم از این فرصتی که هنوز قراره تو ایران باشم. دوباره رفت پیگیر شد درخواستشو داد و میگفت من باید خیاطی کردن تورو میدیدم، باید مربی تورو میدیدم باید با دوستای جدیدت بگو بخند میکردم بعد میرفتم.
منی که از بیرون داشتم به حرفاش گوش میدادم میگفتم واقعا این آدم داره روی یک اتفاق بد برچسب خوب میزنه، دقیقا همون حرفی که استاد میزنه، خب این نتایج خوب توی زندگیش هم کاملا طبیعیه، درآمد خوبش، علم و آگاهیش، شخصیت آرومش
اون آدم لذت میبره از زندگیش، احساس شکرگزاری داره و خداوند هم ظرفش رو بزرگتر میکنه، آیه قرآن : و اگر شکرگزار باشید ما شما را میافزاییم.
استاد عزیزم یه معجزه الان برام اتفاق افتاد، داشتم راجب این دوستم مینوشتم و تو فکرش بودم، قرار بود همین امروز یکشنبه 31 اردیبهشت 1402 جوابِ درخواست دوباره این دوستم به آلمان بیاد، و همین الان که داشتم این کامنت رو مینوشتم و تو فکرش بودم یهو زنگ زد و گفت شمسی ویزام اومده و واسه آخر هفته بلیت به آلمانو میگیرم.️ وای خدایا شکرت چند خط بالاتر که بودم هنوز مشخص نبود ویزاش اومده یا نه ولی همین که بهش فکر میکردم و با خودم میگفتم این آدم نتیجه این کنترل ذهنشو میگیره زنگ زد و بهم این خبر خوب رو داد.
خدایا شکرت هزاران بار شکرت️
میدونم که این کامنتم خیلی طولانی شد، تقریبا نوشتنش سه روز واسه من زمان برد ولی ارزششو داشت که این فایل رو با پوست و استخونم درک کنم و درمورد ثانیه به ثانیهش نظرمو بنویسم. خدایا شکرت بخاطر داشتن استاد عزیزم و مریم جانم توی زندگیم…️
سلام دوست عزیزم
چقدر از خوندن کامنت شما انرژی گرفتم، چقدر عالی که برگشتم تا کامنت های نخونده رو بخونم و به کامنت شما رسیدم ، سپاسگزارم بابت این همه زحمتی که کشیدید و آگاهی هایی که با ما به اشتراک گذاشت
واقعاً یکی کمالگرایی و یکی عجله داشتند از اون تله های خیلی وحشتناک که اصلاً نباید مثل یو یو برامون تکرار بشن و یکبار برای همیشه باید از اتفاقات درس بگیریم
من هم تو کارم عجله کردم و جنس ها م رو با قیمت خیلی بالاتر از قیمت واقعی خریدم و با یک ضرر مالی همون اول کار در س هام رو گرفتم مثل شما که با خراب کردن سه تا لباس درساتو ن رو گرفتید،من از همه این تضاد ها ،برای روشن تر کردن مسیر موفقیت ممنونم
واقعا باید از مسیر پیشرفت لذت برد ،کافیه بدون عجله به قول خانم شایسته با خودمون مهربون باشیم و خودمون رو فقط با دیروزمون مقایسه کنیم ،چه کسی لایق تراز ما ،فقط خودمون میدونیم که چقدر تلاش کردیم
چقدر دوست شما توحیدی عمل کردند،شگفت زده شدم از این همه کنترل ذهن، وقتی که داشتم کامنت تون رو میخوندم ، عاشقانه منتظر بودم کارای مهاجرت شون درست شده باشه و برامون نوشته باشید ، تا ایمان م قوی تر بشه
احسنت به شما ،چقدر فرکانس شما بالاست که چنین دوستانی کنارتون دارید ،
سپاس از زمان ارزشمندی که صرف به اشتراک گذاشتن این آگاهی های ناب کردید
خیلی زیاد خوشحال میشم که از موفقیت هات بنویسی
با رغبت تمام از خوندن موفقیت های دوستانم هم خوشحال میشم هم کلی انگیزه میگیرم و امید وار تر به فرداهای خیلی عالی
سلام دوست عزیز
واقعا ازتون سپاس گذارم بخاطر انرژی که گذاشتی و این کامنت فوق العاده رو گذاشتید واقعا میشه گفت که فایل استاد با این کامنت تکمیل تر شد خیلی لذت بردم.
البته من خودم هر روز سعی میکنم این فایل رو گوش بدم و هر بار نکته های جدید و هر بار یه پاشنه آشیل از خودم پیدا میکنم البته که اقدام های عملی هم کردم و نتایجش هم داره میاد تو زندگیم.
موفق باشید
سلام به دوستان و استاد عباسمنش عزیزم
الان که دارم اینو براتون مینویسم بسیار ذوق دارم چون نتیجه تغییر باور و نگه داشتن حس خوب رو برای بار چندم به وضوح دیدم
من 17 سالمه و به تازگی از پایه یازدهم میرم به دوازدهم و کنکور و …
توی یکی از مدارس برتر درس میخونم و حتی قبول شدن تو این مدرسه رو هم سال پیش به طرز معجزه اسایی جذب کردم
من توی امتحانات معمولا رتبه 15 یا 13 کلاسی بودم که برای بدست اوردن این رتبه تلاش زیادی میکردم اما هیچ وقت راضی نبودم
آخرای خرداد بود که آزمونی گرفته شد و من به دلیل استرس و اضطرابی که داشتم این ازمون رو به شدت بد دادم و حتی انقدر حالم بد بود که بعدش رفتم بیمارستان و رتبه آخر کلاس رو کسب کردم و بعدش من موندم و یه حس ناتوانی و ناامیدی و کلی حس های بد دیگه
حتی از مدرسه تماس گرفتن و پیش مشاور تحصیلی که رفتم گفت زیاد از نتایجت هم در طول سال و هم این ازمون آخر راضی نیستم
و این یه حس بد و تحقیر به من داد
دوباره با کلی استرس خودم رو جمع و جور کردم و شروع کردم کمی درس خوندم و تست زدم تا برای امتحان 16 تیر یعنی همین امروز آماده بشم
و هر روز من استرس داشتم و میتونم بگم چیزی که واقعا اهمیت انچنانی تو زندگی من نداشت منو از حس خوب محروم کرده بود
اینو هم بگم که اون چند هفته من سعی کردم احساس لیاقت رتبه برتر بودن تو خودم به وجود بیارم پس صدام رو ضبط کردم و روزی چند بار گوش میدادم
یه هفته مونده به امتحان نا امید شدم و اصلا درس نخوندم…
شد روز آخر
روز آخر به صورت اتفاقی یکی از فایل های رایگان شما که اسمش درس های زندگی از یک بازی بود رو گوش دادم
دیدم که درباره کنترل ذهن میگید و متوجه شدم که چقدر اهمیت داره و من چقدر غافل بودم
سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم و دوباره رفتم سراغ درس خوندن
اون فایل رو من کامل گوش دادم و بعد فایل گفت و گو شما و استاد عرشیانفر رو که درباره حس خوب بود رو گوش دادم و چقدرررررر کمک کرد
منی که به شدت برای یه امتحانی که نتیجه اش هیچ تاثیری نمیذاشت تو زندگیم ولی این باور ایجاد شده بود که اگه نمیتونی این امتحانا رو خوب بدی پس کنکور رو خوب نمیدی بعد به دلیل باور به اینکه کنکور سرنوشتت رو تعیین میکنه و تو اگه کنکور رو بد بدی بدبخت میشی این ازمون به شدت برام مهم شده بود
من متوجه شدم که حس خوب مهمه و برای بدست اوردن آرامش شروع کردم شکرگزاری برای چیزایی که دارم و هم حسم خوب شد و آرامش گرفتم
و همه اینا یه روزه شد!
سر جلسه ازمون یه حرفتون برام تکرار میشد
میگفتین که توی بازی پینگ پونگ وقتایی که عقب هستین اینو میگید که فقط این یه ضربه مهمه و تمرکزم رو میذارم رو این و مهم نی چقدر عقبم
من از این استفاده کردم و سر ازمون همش میگفتم همین این یه سوال مهمه فقط کافیه همین یدونه رو خوب بزنم
و استاد من جزو نفرات برتر کلاس شدم
از رتبه آخر که 25 بود رسیدم به نفر 6 ام
و از رتبه کشوری که 175 بود رسیدم به رتبه 80
زیاد و آنچنان تلاش فیزیکی نکردم…
1 درصد تلاش فیزیکی که درس خوندن بود رو انجام دادم و بقیه کار رو ذهن کرد…
خدایاشکرت که همچین احساس عالی دارم
خوب خداراشکر سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته خوب خداراصدهزارمرتبه شکر من هدایت شدم به این سایت وچیزی که امروز من درگیرش بودم وتوی این فایل گفته شد خوب من به لطف خدا خانمی زیبا مهربان عاشق ودوست داشتنی واصلا اچارفرانسه مثل خانم شایسته اینم برای اینه خانم شایسته راهمیشه تحسین میکردم استاد این خانم من عاشق تمیزی یعنی حیاط خونه برق میندازه اصلا دستشویی وقتی میری حال میکنی ازبس تمیزه کارمند هست بنده خدا بعدش میاد مغازه کمک من کارمیکنه چقدردوستم داره وچقدرمسخرمن شده استاد خداشاهده چندروزی بود همش میگفتم من همسرم این قدر خوبه به لطف خدا نکنه من این ازدست بدم خخخخ اتفاقی براش بیفته وهمون لحظه یه چیزی درونم گفت خودتو لایق نمیدونی بابا خداشاهده استاد آنچنان این الهام بلند بود که سری پذیرفتم که من احساس لیا قت نمیکنم ندارم آخ که قربون خدابشم بابا اینا خداداده بهت چون ماجرای زن گرفتنم هم معجزه ای شد استاد ومن خودمو لایق این همه محبت عشق نمیدیم وهمش توی ذهنم احساس گناه داشتم که بنده خدا چه قدرزحمت میکشه ومن جقدرادم نامردی هستم وازهمون لحظه الارغمی که نجواهای ذهنم درگیر بود گفتم من لایق این زن هستم البته این باورم ازجای میاد که تایه نفرمیمرد توطایفه ما میگفتن مالایق این نبودیم آخ خدا شکرت من لایق این زن هستم اصلا استاد چقدراحساس گناه دارم گاهی درمورد همین حال خوب زندگی خوبی دارم نامرد تواین جوری هستی خانوادت فلان بچه رادارن توزیاد حال نکنی گناه داره خخخخ یعنی این ذهن این شیطان کیه استاد وخدشاهده استاد من بااموزشهای شما ولطف خدا همش رشد داشتم وترک ندم ولی همش یه ترسی واحساس گناهی دارم نه دیگه به این آسونی هم گناه است پول بسازی خانوادت ببین مردم ببین چ سختی پول میسازن خخخ خدایاشکرت وچقدر احساس گناه قربانی شدن دارم گاهی که نکنه اوضاع ی دفعه خراب بشه ازبیرون کسی مارا چشم کنه این باور عجب ریشه داره استاد منطقه ما که اصلا چشم زخم آخ ومنم هنوزگاهی ترس میاد سراغم که من قربانی چشم زخم بشوم که این روزها همش میبینم ازاین است احساس لیاقت درآمدم به مدت به صفر سد استاد حتی بذهکارشدم چراچون من خودمو لایق این نعمت ها این شغل نمیدیدم مردم بهم میگفتن پولت مفته دلالی اونجا نشستی مفت میخوری واین هی باعث میشد من احساس گناه کنم وازسایتم دوربودم استاد چه بلاهای که سرم نیومد ولی اصلا نگران نیستم من باید میرفتم توی اون مسیر تاهم قدراین بدونم هم شاکرخداباشم وهم بدونم تاوقتی روی خودم کارمیکنم حالم خوبه آخ من استاد دونبال آلن حال خوبم خوشبختی من الان ب حرف شما سیدم همچی خوبه ولی خوشبختی حال خوب اصل اساس است اینکه این احساس بی لیاقتی خیلی ریشه داره درون من خیلی بید روش کارکنم درتمام جنبه های زندگیم درکسب کارم درروابط درسلامتی وتروت ووووو خدایاشکرت من بنده لایقق خداهستم من لایق حال خوب هستم من لایق ثروت هستم استاد این احساس قربانی شودن بدجور یشه داره ولی چیز یکه من جدیدن بهش رسیدم اینکه خدایاصدهزارمرتبه شکرت این آگاهی ها هست و رسته ذهن میگه ماهم میگیم ولی اگه نیود ماباری به هرجهت بودیم خدایاشکرت خدا شکرت استاد نمیدونی چقدردوستت دارم واقعا نمیدونی هرشب توی دفترم مینویسم خدایا بابت عباس منش شکرت نمیدونی وقتی حرف میزنی من باچه عشقی گوش میدم متل یک شاگرد خدایا تو مصیب رابه راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان غضب شدگان استاد خدایا 2تا فرزند سالم ازت خواستم وزیبا خوشگل خدا میدونه استاد 2تا پسر دارم چقدرزیبا هستن باعشق وجقدرارادت به تودارن همش میگن استاد ومن گاهی خودما حتی لایق اینا نمیدونم وترس ازدست دادنشون دارم یاقربانی شدم من لایق این پسراهستم شک نکن ای ذهنمم بخوام بنویسم ساعت ها باید فقط بنویسم خدایا شکرت منتظر وره بی نظیر احساس لیاقت شما هستم خواهشن هرچی سریعتر اونا بزارین روی سایت ممنون شاگرد شما مصیب